سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] فرزند را بر پدر حقى است و پدر را بر فرزند حقى . حق پدر بر فرزند آن بود که فرزند در هر چیز ، جز نافرمانى خداى سبحان ، او را فرمان برد ، و حق فرزند بر پدر آن است که او را نام نیکو نهد و نیکش ادب آموزد و قرآنش تعلیم دهد . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
 خبر فوری*

از موسوی شکایت کنید/اینترنتی



بسمه تعالی

حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) حفظ نظام اوجب واجبات است.

 

متن شکوائیه آحاد مردم از مشوقین به قانون گریزی

جناب آقای مرتضوی

دادستان محترم تهران

سلام علیکم

با احترام ، اینجانب ، از نامزد خاص دهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری

آقای میر حسین موسوی خامنه که به طرق مختلف :

اعم از حضور فعال ، صدور بیانه ، سخنرانی و ... ، باعث تشویق افراد به اردو کشی خیابانی و نتیجتا آشوب شورش ، تخریب اموال عمومی و خصوصی ، مجروح کردن و کشتن هموطنان بی گناه ،‌بر هم زدن امنیت عمومی خصوصا مزاحمت های دیر هنگام شبانه ، افترا و توهین و هتک حرمت اشخاص حقیقی و حقوقی و مسئولین ،‌اخلال در نظم ، آسایش و عمومی ، ایراد خدشه بر حیثیت نظام در سطح بین الملل ، ممانعت از کسب و کار مغازه داران خیابان ها به جهت ایجاد رعب، خوف وحشت و اصرار بر استمرار آن ، آتش افروزی ، اتلاف اموال عمومی و خصوصی شده اند، همچنین از طراحان و فرماندهان پشت صحنه راهپیمایی ها و تجمعات و اقدامات غیر قانونی و خشونت آمیز و ضد مردمی که به بهانه ی تقلب در انتخابات و تمکین نکردن به قانون ، پس از انتخابات حماسه بزرگ 22 خرداد ، از تاریخ 23/3/1388 لغایت تاریخ امضای این شکایت نامه در سطح وسیع ، گسترده و حجیم به راه انداختند مستندا به مواد 498، 610،609،698،618، 186،187،687،689،203،208،615،675 قانون مجازات اسلامی و سایر قوانین و مقررات مربوط به موضوع ،‌شکایات دارم . خواهشمند است نسبت به تعقیب کیفری متخلفین و قانون شکنان آشوبگر و معرفی آنها و احقاق حقوق از دست رفته ی اینجانب ، دستور عاجل صادر فرمایید.

چنانچه مایل به شرکت در موج قانون وامضای این شکایتنامه می باشید فرم زیر را پر کرده و ارسال نمایید.(روی آدرس کلیک کنید)

http://www.mojeghanoon.com/Content/Content.aspx?PageCode=45


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/15:: 1:17 عصر     |     () نظر

اولین جلسه دادگاه برخی از طراحان و مجریان اغتشاشات اخیر برگزار شد و برخی از متهمین، در کنفرانس خبری پس‌از دادگاه، در حضور جمع زیادی از خبرنگاران، مطالبی را عنوان کردند که برای اصلاح‌طلبان بسیار گران تمام شد، به خصوص اعترافات ابطحی. [واکنش حامیان دیروزش!]

در مورد گفته‌های این متهمان حرفی نمی‌زنم که حتماً همگی دیده‌اید و یا خوانده‌اید، اما سوال بزرگی برای من مطرح است که البته خود نیز جوابش را می‌دانم! و آن این‌که:

چرا برخی از لیدرهای اصلی مالی و اجرایی اغتشاشات، که البته از آقازاده‌ها و فرزندان مردان انقلاب! هم هستند، از دایره امنی برخوردارند و حتی کسی نمی‌تواند به آن‌ها بگوید "بالای چشمتان ابروست"؟!

کسی نیست که از نقش فرزندان و نزدیکان هاشمی رفسنجانی در اغتشاشات و تحرکات پس‌از انتخابات بی اطلاع باشد و نداند که چه پول‌هایی هزینه و چه جلساتی برگزار کردند و حتی برخی با حضور فیزیکی در این اغتشاشات [فائزه هاشمی]، به آن دامن زدند.

به قول رندی: "ای کاش ما هم آقازاده بودیم؛ می‌بردیم و می‌خوردیم و اغتشاش می‌کردیم و فحش می‌دادیم و تهمت می‌زدیم و اراذل را سازماندهی می‌کردیم و شاید برای حفظ جانمان! چند ساعتی بازداشت می‌شدیم و دوباره با احترام آزاد می‌شدیم و به ریش همه، از بالا تا پایین می‌خندیدیم"!

البته جای بعضی دیگر هم در این دادگاه و روی صندلی متهمان، که شاخص‌ترینشان، مرد قانون و قانون‌گرایی و التزام به قانون و اجرای آن، مرد "ادب مرد به ز دولت اوست"، مرد یار امام [و ضدیت با راه و روش امام!] و مرد خیلی چیزهای دیگر، یعنی برادر مجاهد! میر حسین موسوی خالی بود، کسی که روند خروج از حاکمیتش، با متهم کردن قوه قضائیه کامل شده و بیشتر شبیه به یک اپوزسیون داخلی می‌ماند تا یک چهره سیاسی!

کسی که خون انسان‌های بی‌گناهی را چه باور کند و چه نکند به گردن دارد و تشت رسوایی‌های او و جریان‌های حامی‌اش از بام و افتاده و حنایش دیگر رنگی ندارد.

خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/14:: 11:30 عصر     |     () نظر
» نوبت به "شیخ مطرود" رسید

شبکه ایران:حسینعلی منتظری در بیانیه ای، اولین دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشات را "دروغ" دانست.

نوبتی هم که باشد نوبت شیخ مطرود بود تا بیانیه‌ای صادر کند و به اولین دادگاه رسیدگی به اغتشاشات پس از انتخابات اخیر واکنش نشان دهد.

حسینعلی منتظری در بیانیه ای که به تازگی منتشر کرده، اعترافات متهمان آشوب‌ها را در دادگاه علنی روز شنبه "دروغ"، "خلاف‏ ‏واقع" و "فاقد حجت شرعی" دانست و گفت که این‌گونه اقدامات بحران کنونى جمهورى اسلامى را‏ ‏عمیق‌تر و جایگاه آن را در دنیا ضعیف‌تر از پیش مى‎کند.

این درحالی است که متهمان آشوب‌ها، از جمله محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر با ذکر شواهد مختلف درباره اظهارات خود، بارها بر صحت اعترافات و پایبندی به آن‌ها تاکید کرده‌اند.

با این حال منتظری به پیروی از آنچه که این روزها در میان اصلاح‌طلبان مرسوم شده هیچ مدرک و دلیلی برای اثبات ادعای "دورغ" بودن این اعترافات ارائه نکرد.

"شیخ مطرود" از سوی امام(ره)، چندی پیش هم به خاطر مواضع شفاف خود در مخالفت به نظام جمهوری اسلامی ایران مورد تقدیر رئیس گروهک منافقین قرار گرفته بود.

مسعود رجوی در نامه ای که چندی پیش در برای شیخ طرد شده از سوی امام راحل (ره) نوشته بود، ضمن تقدیر و تشکر از منتظری خواستار "افشاگری او علیه نظام جمهوری اسلامی ایران"، قبل از رسیدن "اجل وی" شده بود.

رئیس گروهک تروریستی مجاهدین خلق همچنین ابراز امیدواری کرده که منتظری"افشاگری‌هایش" را ادامه دهد و برای تدوام آن ترس از احمدی نژاد را کنار بگذارد و دِین خود را به "اسلام" ادا کند.

گفتنی است که مواضع منتظری در جریان آشوب‌های پس از انتخابات، با استقبال رسانه‌های مخالف نظام روبرو می‌شد و بلافاصله در صدر اخبار آنان قرار می‌گرفت.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/14:: 11:25 عصر     |     () نظر

## حاشیه های امروز مجلس از نگاه فارس

به گزارش خبرنگاران امور مجلس خبرگزاری فارس، مراسم تحلیف محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری که صبح امروز در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، حاشیه‌هایی را به همراه داشت که بخشی از این حاشیه‌ها در ذیل می‌آید:
* 330 خبرنگار رسانه‌های داخلی و خارجی و عکاسان و فیلمبرداران از ساعت 7:30 بامداد امروز چهارشنبه خود را از طریق درب شمال شرق مجلس به صحن خانه ملت رساندند تا یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی را پوشش دهند.
* جایگاه هیئت رئیسه مجلس با پرچم جمهوری اسلامی و گل‌های رنگارنگ و تصاویر شهدای مجلس آذین شده بود که در میان تصاویر شهدا، تصویر شهید محمد علی رجایی در سمت چپ صندلی ریاست مجلس قرار داشت و تصویر شهید سیدمحمد حسین بهشتی در سمت راست علی لاریجانی نصب شده بود.
* قبل از آغاز مراسم تحلیف، محسن کوهکن عضو هیئت رئیسه مجلس به برخی از نمایندگان که قصد نشستن در ردیف‌های جلوی صحن مجلس را داشتند تذکر داد این ردیف‌ها برای مهمانان ویژه در نظر گرفته شده و از آنها خواست که در ردیف‌های دیگر مستقر شوند.
از نکات جالب اینکه در این جلسه نمایندگان برای نشست روی صندلی‌های سبز ساختمان هرمی بهارستان هیچ آداب و ترتیبی نداشتند و هر کسی در هر صندلی که علاقمند به نشستن روی آن بود، مستقر شده بود.
* به شهادت تابلوی پشت سر هیئت رئیسه مجلس، جلسه امروز صد و دوازدهمین جلسه نمایندگان ملت در اجلاسیه دوم هشتمین دوره بود که با حضور 242 تن از وکلای ملت رسمیت یافت و به روایت حمیدرضا حاجی‌بابایی عضو هیئت رئیسه مجلس تنها دستور جلسه برگزاری مراسم تحلیف رئیس جمهوری بود.
* محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ساعت 9 صبح در حالی که علی لاریجانی و محمد رضا باهنر رئیس و نائب رئیس مجلس و آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضائیه و اسفندیار رحیم مشایی و عبدالرضا شیخ‌الاسلام‌ ‌روسای سابق و فعلی دفتر رئیس‌جمهور او را مشایعت می‌کردند وارد صحن مجلس شد.
* در مراسم تحلیف رئیس‌جمهور که به روال همیشه با حضور مقامات لشکری و کشوری برگزار می‌شود، چهره‌های شاخص سیاسی و نظامی و فرهنگی حضور داشتند اما در این میان حضور و غیبت برخی چهره‌ها برای خبرنگاران وعکاسان جالب توجه است.
از جمله کسانی که حضور آنها توجه خبرنگاران و عکاسان را جلب کرده بود، علی کردان وزیر سابق کشور که از سوی همین مجلسی‌ها رای اعتمادی گرفته و بعد از مدت کوتاهی استیضاح و از پست وزارت برکنار شد و همچنین آیت‌الله صادق لاریجانی رئیس آتی قوه قضائیه و مصطفی محمدنجار وزیر دفاع که با لباس شخصی در مجلس حضور یافت،‌ بودند.
غائبان این مجلس نیز اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمد خاتمی رئیس‌ دولت‌های هفتم و هشتم، علی اکبر ناطق نوری و مهدی کروبی روسای اسبق مجلس و همچنین برخی چهره‌های شناخته شده فراکسیون اقلیت مجلس هشتم بودند.
* علاوه بر مقامات لشکری و کشوری همچون اعضای دولت، نمایندگان ملت، رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب،اعضای شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، سفرای خارجی مقیم کشورمان و سفرای ایران در کشورهای خارجی، رهبران اقلیت‌های مذهبی در کشورمان،‌دبیران و اعضای تشکل‌ها و احزاب و مدیران عامل خبرگزاری‌های رسمی کشورمان جزء مدعوین جلسه امروز بودند.
* در مسیر عبور مدعوین از درب شمال شرق تصاویر مربوط به تحلیف روسای جمهوری اسلامی ایران از نخستین دوره تا هشتمین دوره انتخابات در معرض دید مهمانان قرار گرفت و قبل از آغاز رسمی مراسم برای مهمانانی که زودتر از بقیه خود را به مجلس رسانده بودند کلیپی از مراسم‌های تحلیف روسای جمهور گذشته پخش گردید.
* گر چه از مدت‌ها پیش بحث حضور یا عدم حضور اعضای فراکسیون اقلیت مجلس در مراسم تحلیف احمدی نژاد مطرح بود، اما ظاهرا آنها در جلسه شب گذشته خود به این نتیجه رسیدند که با تنفیذ حکم رئیس جمهور از سوی رهبر معظم انقلاب، در مراسم امروز شرکت کنند اما با این وجود برخی از اعضای فراکسیون مذکور هنگام ادای سوگند توسط منتخب ملت و سخنرانی او، صحن مجلس را ترک کردند.
* مراسم تحلیف محمود احمدی‌نژاد ساعت 9:10 با استقرار اعضای هیئت رئیسه مجلس (علی لاریجانی، محمد رضا میرتاج‌الدینی، جهانبخش محبی‌نیا، حمیدرضا حاجی‌بابایی، محمد حسن غفوری فرد، محمد دهقان و جاسم ساعدی) و نواختن زنگ مجلس رسما آغاز شد و پس از تلاوت آیاتی از سوره مبارکه نحل و نواختن سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، رئیس مجلس به عنوان اولین سخنران بیاناتی را ایراد کرد.
* لاریجانی در سخنرانی خود رئیس‌جمهور را به داشتن برنامه در چارچوب سیاست‌های کلی و سند چشم‌انداز و پیروی از آن و بکارگیری از نخبگان با تجربه در امور دیوانی کشور توصیه کرد که نمایندگان در پایان سخنان وی با بیان کلمه احسنت به تائید دیدگاه‌های رئیس خود پرداخت.
* پس از رئیس مجلس، آیت‌الله هاشمی شاهرودی طی سخنانی به اصل 121 قانون اساسی و وظایف و ماموریت‌های رئیس جمهوری پرداخت و هنگامی که سخنان او پایان یافت، لاریجانی از وی خواست تا برای انجام مراسم سوگند توسط منتخب ملت در جایگاه بماند.
* ساعت 9:55 مراسم تحلیف انجام شد و رئیس‌‌جمهور سوگند یاد کرد پاسدار مذهب رسمی، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشد و همه استعداد و صلاحیت‌های خود را در راه ایفای مسئولیتی که بر عهده گرفته به کار گیرد و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور و ترویج دین و اخلاق و پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازد و از خودکامگی بپرهیزد و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی ملت حمایت کند.
در هنگام انجام مراسم تحلیف،‌ رئیس قوه قضائیه در کنار رئیس‌جمهور قرار داشت و پس از ادای سوگند توسط احمدی‌نژاد بین او و آیت‌الله هاشمی شاهرودی مصافحه صورت گرفت و سپس رئیس‌جمهور متن سوگند‌نامه را امضا کرد.
*رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران پس از مراسم تحلیف بلافاصله سخنان خود را از پشت تریبون رسمی مجلس آغاز کرد و پس از آنکه نسبت به عدم تبریک برخی از کشورها اشاره کرد، اینگونه خطاب به این کشورها گفت که کسی در ایران منتظر پیام تبریک شما نیست و ملت ایران نه برای اخم‌ها و نه برای تبریک‌ها و لبخندهای شما ارزشی قائل نیست،‌ موجب استقبال حضار با گفتن احسنت و سپس تکبیر مواجه شد.
* مراسم تحلیف به صورت مستقیم از طریق رادیو فرهنگ و شبکه خبر (شبکه 6 سیما) و بخش ادای سوگند رییس جمهور از طریق شبکه های بی بی سی و سی ان ان پخش می‌شد و خبرنگاران نیز به صورت مستمر اخبار این مراسم را لحظه به لحظه از طریق خبرگزاری‌ها مخابره می‌کردند، اما در این میان نکته جالب این بود که عکاس خبرگزاری آسوشیتدپرس آمریکا (AP) به صورت آنلاین و از طریق رایانه شخصی خود تصاویر مربوط به جلسه را مخابره می‌کرد.
* در طول سخنرانی رئیس‌جمهور برخی سفرای خارجی که به نظر می‌رسید بیشتر مربوط به کشورهای اروپایی می‌باشد و ظاهرا خود را مخاطب اصلی عتاب‌ها و خطاب‌های احمدی‌نژاد به حساب آورده بودند، به صورت پراکنده از سخنان وی یادداشت‌برداری می‌کردند.
* رئیس‌جمهور سخنان خود را با یک رباعی که مشهور است از سروده‌های خود اوست تمام کرد که گرچه پیشتر بارها آن را در سخنرانی‌های خود قرائت کرده بود اما این بار برای شرکت‌کنندگان بسیار جالب توجه بود.
هنگامی که احمدی‌نژاد نطق خود را با این سروده پایان داد که "ما از تبار رستم و فرهاد و آرشیم، در خرمن سیاه اهریمن سیاوشیم، ‌در انتظار رؤیت آن مهر آخرین، در محمل سپیده، سپندی بر آتشیم "، حضار با کلمه احسنت او را تشویق کردند.
* در پایان جلسه رئیس مجلس ضمن تقدیر از مقاماتی که با حضور خود در مراسم تحلیف احمدی‌نژاد جلسه را مزین کردند، با لبخند از تلاش‌های خبرنگاران که به گفته او با حضورشان شرایط خاصی در مجلس به وجود آمد، تقدیر کرد.
* مطلع جلسه امروز دیدارهای دوستانه و مصافحه‌های گرم در هنگام پذیرایی از حضار بود که در این میان حلقه نمایندگان اقلیت مجلس همچون علیخانی، خباز، انصاری، اولیاء و خنده های بلند و مشهور کواکبیان مشهود و آخرین سکانس برنامه امروز ثبت خاطرات مهمانان از مراسم در دفتر ویژه‌ای که بدین منظور تدارک دیده شده و گعده‌ها و دور هم جمع شدن‌ها و گپ‌زدن‌های صمیمانه بود که البته گاهی اختلاف دیدگاه‌ها نیز چاشنی آن بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/14:: 11:17 عصر     |     () نظر

به این چهره‏ها نگاه کنید؛



متهمان پروژه‏ی براندازی و کودتای مخملی در دادگاه؛ آیا در خواب هم می‏دیدید که این چهره‏ها را روزی در لباس زندان و در دادگاه ببینید؟ چه بر سر این‏ها آمده است؟ آیا همین‏ها تا چند سال پیش حلقه‏ی نخست اطرافیان دومین مقام رسمی کشور را تشکیل نمی‏دادند؟ آیا پیش از این، این چهره‏ها را در قامت مسؤولیت‏هایی چون معاون رئیس‏جمهور، معاون وزیر، مشاور رئیس‏جمهور، سخنگوی دولت و... نمی‏شناختیم؟ آیا این‏ها همگی مردان رئیس‏جمهور نبودند؟
با یک جستجوی ساده در اینترنت می‏توانید عکس‏های فراوانی از همین چهره‏ها در کنار رئیس‏جمهور سابق پیدا کنید؛ البته با این تفاوت که در آن عکس‏ها این چهره‏ها بر خلاف اخم امروز، لبخندی ملیح بر لب دارند و برعکس لباس زندان، لباس‏های فاخر پوشیده‏اند. این چهره‏ها همگی به مثابه‏ی فلش‏هایی هستند که متهم اصلی را نشان می‏دهند. باید پیش از آنکه دیر شود متهم اصلی را بازداشت کرد و در دادگاه صالح محاکمه نمود و به سزای خیانت‏هایش رساند. این انتظار به حقّ امت حزب‏الله از قوه‏ی قضائیه‏ی جمهوری اسلامی ایران است.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/14:: 1:48 عصر     |     () نظر

منطقه عملیاتی غرب شهرستان سردشت استقرار نیروهای دشمن روی

 

 ارتفاعات سرکوب منطقه سردشت و به ویژه ارتفاعات دوپازا استقرار

 

 نیروهای خودی را در منطقه دچار مشکل کرده بود و متقابلا تردد ضد

 

 انقلاب را تسهیل کرده و آن را زیرپوشش خود قرار داده بود به همین

 

 دلیل عملیات نصر? با هدف خارج کردن منطقه عمومی سردشت از

       

                

نصر7

دیدو تیر دشمن و متقابلا زیر تیر و دید قرار دادن شهر قلعه دیزه

 

عراق و مهار تردد ضد انقلاب درمحور سردشت طرح ریزی شد.

 

جملاتی از شهدای نصر 7

شهید ابراهیم نجاتی:

استغفار ودعا را ازیاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست وهمیشه بیاد خدا باشید ودر راه اوقدم بردارید وسعی کنید عظمت اورا دریابید وخود را تسلیم او کنید.

شهیدعبدالحسین ضیایی:

شمارا توصیه می کنم به انجام واجبات الهی وپیمودن صراط مستقیم وپیروی از قران واحکام دین مقدس اسلام.

شهید بهمن ارمین:

پیروی ازخط امام وولایت فقیه را سرلوحه کار خود قرار دهید.درانجام وظایف دینی کوشا باشید .

شهید کیومرث خردجو:

در مسیرالهی حرکت نمودن انسان وانسانیت را از هر جهت به تکامل وتعالی می رساند.

شهید هادی صفریانی :

شهادت من خواست خدا است وافتخاربزرگی است که خدا وند به ما عطا کرده است که شهادت رمزی است بین عاشق ومعشوق ئشهید سوخته عشق است.

شهید اکبر روندی :

ای نور چشمان من در همه حال تابع ولایت فقیه باشید چرا که روز قیامت هرکس با امامش محشور می شود .

شهید مهدی یزدان پناه:

اگر توفیق زیارت امام رضا(ع) ویا هریک از ائمه را پیدا کردید مارا نیز از دعای خیر فراموش نکنید.

شهید هوشنگ شیرزادی:

 جبهه کعبه حقیقی دلهاست .

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/13:: 10:39 عصر     |     () نظر
ساده‌اندیشی‌اتان شما را به مؤید درون انقلابی مخالفان تبدیل کرده است

جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در نامه‎ای سرگشاده به علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس، نسبت به اظهارات اخیر وی واکنش نشان دادند.

به گزارش رجانیوز، در این نامه آمده است:

مواضع چندماه گذشته حضرتعالی خصوصاً نامه اخیرتان به آیت الله جنتی ما را وادار کرد که پاسخی دوستانه و دلسوزانه برای شما منتشر کنیم. همچنین نکاتی را به شما و کسانی که در این مدت بر مشی‌ای شبیه به حضرتعالی قدم برداشتند، گوشزد کنیم.

ابتدا به نکات کوچکی که لابلای سخنان‌اتان بدان‌ها اشاره کردید، پاسخ می دهیم و بعد به اصل و ریشه نامه‌اتان می پردازیم.

اینکه چرا آیت‌الله یزدی خطاب به آقای رفسنجانی فرمودند به شما چه ربطی دارد که پیشنهاد آزادی زندانیان را طرح می کنید ولی خطاب به رئیس‌جمهور حرفی نزدند، پاسخ واضح است. رئیس‌جمهور مجری قانون اساسی در کشور است، اگر مجری قانون اساسی خواستار رأفت در حق بازداشت شدگان بشود و نه اینکه دستور آزادی صادر کند، جای تعجبی نیست، چون در چهارچوب وظیفه قانونی خود عمل کرده است اما آقای هاشمی درکدام موضع قانونی امر به آزاد کردن زندانیان کردند؟ بگذریم از آن مظلوم نمایی‌های ایشان و بغض برای بازداشت شدگان که انسان را به فراموشی می انداخت که گوینده این سخنان خود چه کارنامه درخشانی در زمان مدیریتش در این مسائل دارد.

اما اصل استدلالات شما و برادرتان جناب محمد مطهری و... در جهت محکوم کردن مقصرین دو طرف ماجراست. استدلال فرمودید که انتساب اتفاقات اخیر به آقایان هاشمی و موسوی، همانند استدلال معاویه است در قتل جناب عمار(س).

برادر ارجمند

یاران معاویه و امیرمؤمنان(ع) هردو در این اندیشه بودند که در جبهه حق حضور دارند و هر دو، از نگاه خود در جهت حق می جنگیدند. استحضار دارید که شیعه تا قرن ها تنها شأنی که برای ائمه قائل بوده است، رهبری سیاسی و فکری بوده و امامت به معنای امروزی آن و با تمام ابعاد دقیق کلمه از زمان حضرت امام رضا(ع) توانست برای شیعیان جا بیفتد. یعنی زمان علی(ع)، در نگاه پیروان ایشان تبعیت از یک رهبر سیاسی به عنوان جانشین پیامبر(ص) مطرح بوده نه امامی معصوم.

فرق یاران معاویه و علی(ع) اینجا بود که عده ای توهم حق بودن و حق داشتن را داشتند و عده ای برای حق قطعی و مسلم به جنگ آمده بودند. اساساً عامل اصلی به وجود آمدن فتنه و جنگ و مسبب اصلی همه خونریزی ها چه کسانی بودند؟ همان ها که توهم حق بودن داشتند. آن روز اساساً نباید جنگی رخ می داد تا کسی شهید شود یا اساساً خونی به حق و ناحق ریخته شود اما مطامع معاویه و توهم حق بودن یارانش سبب شد تا در برابر حق قطعی بایستند.

جالب اینجاست که در همان برهه از تاریخ هم استدلال معاویه و یارانش که آنها را با خیال حق بودن فریفته بود، از جنس استدلالات متوهمین امروزی بود و قتل عمار و حتی سربازان جبهه معاویه را به علی نسبت می دادند. از طرف دیگر، آیا تمام حرکات و سکنات سربازان علی(ع) درست و منطبق برحق بوده است؟ آیا مثلاً طی جنگ ایران و عراق هیچگونه اشتباه و ظلمی از جانب سربازان جبهه حق یعنی مجاهدان ایرانی سر نزده است؟ به نظر می رسد که ظلم هایی صورت گرفته باشد و بی شک به هر ظلمی مستقلاً باید رسیدگی شود اما نباید اصل و فرع را در حادثه ها گم کرد. مقصر اصلی احیاناً ظلم‌هایی که به سربازان عراقی که در جبهه باطل می جنگیدند، وارد شده است، چه کسی بود؟ غیر از کسی است که براساس مطامع و توهمات خود جنگی را به راه انداخت؟ غیر از این است که تنها عامل وقوع خونریزی ها، معاویه ها و صدام حسین ها بودند و اساساً جنگی نباید رخ می داد تا احیاناً ظلمی هم در وسط آن جنگ رخ بدهد؟ مسئله ما اینجاست که براساس کدام حق، جنگی رخ داد تا شاید ظلمی هم رخ داده باشد؟

جناب آقای مطهری

ما اطمینان نداریم که اساساً قتل و شکنجه ای رخ داده باشد اگر چنین نیز شده باشد -که خود ظلم است و توجیه هم ندارد و باید ظالم را به محکمه برد-، اما قطعاً اصل ماجرا و آن کسی که در درجه اول باید مورد محاکمه قرار بگیرد، اشخاصی هستند که از روی توهم یا خدای ناکرده مطامعی، توهم حق داشتن را برای عده ای به‌وجود آوردند و براین اساس جنگی به‌وجود آمد که عده ای زیادی از دو طرف در آن آسیب‌های جدی دیدند.

آقای مطهری آیا شکی در جملات خانم عفت مرعشی -همسر آقای هاشمی- در صبح روز انتخابات وجود دارد؟ فیلم این سخنان را ندیده اید؟ از تحلیل گران عادی کسی بود که در روز انتخابات حتی گمان ببرد که فردایش چنان اتفاقاتی می‌افتد؟ همسر آقای هاشمی یک روز قبل از شروع ماجراها با قطعیت فرمان به خیابان ریختن پس از شکست را می دهند، در شرایطی که همه شاهد برگزاری یک انتخابات خوب و در کمال آرامش بودند. بعید است کسی ایشان را یک تحلیل‌گر زبده سیاسی و امنیتی بداند آیا اقتضای تعقل غیر از این است که بین حوادثی که از فردای انتخابات رخ داد و سخنان اینچنین واضح یک فرد عادی اما منتسب به شخصی صاحب نفوذ ارتباطی منطقی دید؟ معنای این ارتباط منطقی بین سخنان ایشان و اتفاقات را خودتان بیان کنید آیا غیر از سخنانی است که آیت‌الله جنتی به گوشه ای از آنها اشاره کردند؟

از آقای هاشمی هم بگذریم -هرچند حق مسلم ملت گذشتنی نیست- حضرتعالی نیز مستحضرید که شکی در نتیجه انتخابات نیست. مدعیان تقلب هم که پس از چندین و چند هفته هنوز دست کم یک دلیل هم برای اثبات تقلب نتوانستند جور کنند که عقل سلیم از بابت قوت آن لااقل به آرامش برسد. اجازه دهید معنای این جملات را با هم مرور کنیم معنای این جملات اینست که درست مثل معاویه و صدام حسین و باراک حسین و... توهم یا مطامع شخصی یک نفر یا یک گروه ایجاب کرده است که برپایه باطلی، حق به جانب جنگی را به وجود آورند و پا روی لااقل حق مسلم 24.5 میلیون ایرانی بگذارند و در وسط این معرکه که به وجود آوردند عده ای بیگناه از دوطرف کشته بشوند یا آسیب ببینند یا به هر طریق دیگری مظلوم واقع شوند.

آیا رواست که امثال شما و برادر بزرگوارتان و آقای دکتر افروغ و محسن رضایی و... در برابر چنین ظلم بزرگی در حق این همه از ملت سکوت کنید یا حداکثر در ژست هایی روشنفکرانه بگویید «اصلاح طلبان هم اشتباه کردند»؟ چرا شما و امثال شما آن زمان که حق این بخش بزرگ از ملت را می خوردند و عده ای بی گناه را به کشتن می دادند، فریاد برنیاوردید و اکنون در موضعی حق به جانب و با نگاه عاقل اندر سفیه، اشتباهات دو طرف را گوشزد می فرمایید؟ چرا زمانی که مد جامعه چنین است که کوچک‎ترین ظلمی به یک طرف ماجرا -که از قضا مقصر اصلی به وجود آمدن فتنه و بلوا نیز همان طرف هست- محکوم و بزرگنمایی شود امثال شما در خط مقدم تقبیح کنندگان فعالانه حاضرند اما در دفاع از رأی ملت ایران و رکن انقلاب اسلامی یعنی ولایت فقیه نه تنها آنها را در خط مقدم نمی بینیم بلکه ساکت اند یا حداکثر با موضعی آرام و روشنفکرمآبانه دوطرف را به آرامش دعوت می کنند؟

چرا هنگام کوچکترین اشتباه، احمدی‌نژادها فریاد «چرا اشتباه کردید» امثال شما گوش فلک را کر می کند اما در برابر بزرگترین ظلم های دیگران کوچکترین قاطعیت و فریادی از امثال شما دیده نمی شود؟

چگونه است که داد شما نماینده محترم را برای بازداشت شدگان می شنویم اما وقتی سخن از شهادت 8 بسیجی است که به‌‌دلیل توهم یک شخص کشته شدند، دادی از حضرتعالی و امثال شما بلند نمی شود؟ کسانی که تنها زمانی از آنها صدایی بلند می شود که خط مخالف انقلاب نیاز به مؤیدی درون انقلابی برای حرفهایش دارد، آیا به نظر دچار نوعی ساده اندیشی نیستند؟ حق طلبی خوب است اما در همه جا. فریاد برای جلوگیری از ظلم خوب است اما به شرطی که در برابر هر ظلمی، به اندازه بزرگی آن ظلم فریاد برآورده شود، نه اینکه با ظلم نیز گزینشی برخورد شود. فریاد برای دفاع از همه مظلومان لازم است نه فقط آن احیاناً مظلوم هایی که رسانه ها آنها را مطرح می کنندو سر و صدا دارند.

آقای مطهری می دانید چرا مواضع امثال شما، آقای محمد مطهری، دکتر افروغ، محسن رضایی، دکتر علی لاریجانی و... اینقدر با آب و تاب توسط رسانه های خط فکری همان غرب زدگان که در نامه‌اتان اشاره کردید، دنبال می شود؟ می دانید چرا بازدید امثال روزنامه اعتماد و اعتمادملی ها با تقدیر و تحسین از شما و امثال شما یاد می کنند و تیتر صفحه اول خود را بارها و بارها به سخنان امثال شما اختصاص داده اند؟ تاکنون به این اندیشیده اید که چرا شما و امثال آنان که نامشان برده شد، توسط خط فکری غرب زدگان تشویق می شوند اما امثال حضرات آیات مصباح یزدی ، جنتی و یزدی یا برخی سیاسیونی که قاطعانه از ولایت و خط ولایت دفاع می کنند، در نظر آنها مبغوضند؟ مطمئن باشید اصل و تمام جواب "میخ دار" بودن حرفهای آنان از آن جنبه که فرمودید نیست، بلکه دفاع از حق هزینه دارد. باید از آبرو مایه گذاشت، کاش روزی تمامی نخبگان حاضر به پرداخت این هزینه ها بشوند و آنجا که باید سخن بگویند، سکوت نکنند و آنجا که باید سکوت پیشه کنند با سخنان خود انقلاب را دشمن شاد نکنند.

امید است که این نهی از منکر و امر به معروف برادرانتان شما را نرنجانده باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/13:: 3:7 عصر     |     () نظر

تعبیر هوشمندانه مقام معظم رهبری از رویداد های پس از انتخابات دهم به وقایع مسجد ضرار ، خط سیر جریان نفاق را که اکنون در پس نقاب «تقلید از امام» جامعه اسلامی را تهدید می کند، آشکار ساخت.

مشارکت تاریخی و حداکثری مردم در "جمعه حماسی" 22 خرداد و رأی ملت به تداوم حضور دکتر احمدی نژاد در عالی ترین مقام اجرایی کشور با وجود موج بی سابقه تخریب، سیاه نمایی و دروغ علیه دولت اصولگرا ، به روشنی خواست تاریخی ایرانیان برای استمرار حضور جریان "عدالت خواهی" را نمایان ساخت. هرچند این حضور، حاکی از تغلب گفتمانی "دولت خدمت" در سپهر عمومی جامعه ایرانی است اما نمی توان از تحرک "خط نفاق" در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری چشم پوشید.

هرچند برخی نخبگان و فعالان سیاسی با مشاهده رفتار غیرعقلانی میرحسین موسوی پس از شکست در رقابت گفتمانی با احمدی نژاد و تلاش وی برای تسری توهم پیروزی به بدنه جامعه، خبر از آشکار شدن لایه های پنهان فعالیت جریان نفاق دادند اما سخنان هوشمندانه مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، به خوبی خط سیر فکری - عملیاتی و خطرات آنها را نمایان ساخت آنجا که فرمودند «با مسجد ضرار و تقلید از امام بزرگواری که از عمق دل و جان غرق قرآن بود نمی توان این مردم آگاه را فریب داد.»

اشاره معظم له به "مسجد ضرار" ریشه در تاریخ نفوذ منافقین در جامعه اسلامی دارد. در آیاتی از سوره توبه، قرآن کریم گروهی از منافقین را معرفی می کند؛ عده ای که با یک نقشه حساب شده، وارد میدان شدند، ولی لطف الهی به یاری مسلمانان شتافت و طراحی آنها برای ضربه به اسلام را از بین برد.

جماعتی از بنی عمرو بن عوف با بنا کردن مسجد قبا، از پیغمبر (ص) خواستند تا در آنجا نماز بخواند. رسول خدا (ص) هم با ورود به مسجد، در آنجا به نماز ایستاد. بعد از این جریان، عده ای از منافقین بنی غنم بن عوف حسادت کردند و در کنار مسجد قبا، مسجد دیگری ساختند تا برای توطئه علیه مسلمین پایگاهی داشته باشند و مؤمنین را از مسجد قبا متفرق سازند و نیز در آنجا متشکل شده، در انتظار ابی عامر راهب که قول داده بود با لشکری از روم به سوی آنها بیاید، بنشینند و پیامبر را از مدینه بیرون کنند.

پس از آنکه مسجد را بنا کردند نزد رسول خدا (ص) آمده، درخواست کردند که ایشان به آن مسجد آمده و در آنجا نماز گذارد. پیامبر که در آن روز عازم جنگ تبوک بود، وعده داد پس از مراجعت به مدینه به آن مسجد خواهد آمد. وقتی حضرت رسول از سفر تبوک بازگشت آیه 107 نازل شد: وَ الَّذِینَ اتخَذُوا مَسجِداً ضِرَاراً وَ کفْراً وَ تَفْرِیقَا بَینَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِرْصاداً لِّمَنْ حَارَب اللَّهَ وَ رَسولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلا الْحُسنى وَ اللَّهُ یَشهَدُ إِنهُمْ لَکَذِبُون (و کسانی که برای ضرر و آسیب رساندن و کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنین مسجدی بنا کردند و مقصودشان مساعدت به دشمنان دیرینه خدا و پیامبر اوست و سوگند می خورند که جز نیکی منظوری نداریم و حال آنکه خدا گواهی می دهد که دروغ گویند)

"ضرار" به معنای «زیان رساندن تعمدی» است. در حقیقت، منافقان قصد داشتند به بهانه تأمین اهداف مسلمانان، مقدمات نابودی اسلام را فراهم کنند. از سوی دیگر، ایجاد تفرقه میان صفوف مسلمین ( تَفْرِیقَا بَینَ الْمُؤْمِنِینَ ) از جمله اهداف دیگری بود که کوشیدند با بنا نهادن آن مسجد، مسجد قبا را از رونق بیاندازند. در عین حال، این آیات علاوه بر اینکه بر کفر ورزیدن آنها (کفْراً) تأکید می نماید، با اشاره به سابقه سوء کسانی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود (إِرْصاداً لِّمَنْ حَارَب اللَّهَ وَ رَسولَهُ مِن قَبْلُ ) از نیت پنهان آنها به منظور بر پا کردن پایگاه نفاق پرده بر می دارند. اگرچه آنان اغراض شوم خود را در لباسی زیبا و ظاهر فریب پیچیده بودند ( لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلا الْحُسنى ) اما خداوند، سوگند می خورد که بطور مسلم آنها دروغگو هستند (وَ اللَّهُ یَشهَدُ إِنهُمْ لَکَذِبُون)

پروردگار سبحان، در آیه 108 این سوره با اشاره به اینکه مسجد قبا از اساس بر شالوده تقوا گذارده شده ( لَّمَسجِدٌ أُسس عَلى التَّقْوَى ) و گروهی از مردان در آن به عبادت مشغولند که دوست دارند خود را پاکیزه نگه دارند و خدا پاکیزگان را دوست دارد ( فِیهِ رِجَالٌ یحِبُّونَ أَن یَتَطهَّرُوا وَ اللَّهُ یحِب الْمُطهِّرِینَ ) در آیه بعدی (109) از تفاوت عاقبت میان مؤمنان و منافقان سخن می گوید: أَ فَمَنْ أَسس بُنْیَنَهُ عَلى تَقْوَى مِنَ اللَّهِ وَ رِضوَنٍ خَیرٌ أَم مَّنْ أَسس بُنْیَنَهُ عَلى شفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانهَارَ بِهِ فى نَارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا یهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِینَ (آیا کسی که بنای آن مسجد را بر پایه تقوا و پرهیز از مخالفت فرمان خدا و جلب خشنودی او نهاده است بهتر است یا کسی که شالوده آن را بر لبه پرتگاه سستی در کنار دوزخ نهاده که بزودی در آتش جهنم سقوط خواهد کرد و خدا قوم ستمکار را هدایت نمی کند) و در نهایت، در آیه 110 عنوان می دارد که این بنیان، همواره مایه شک و ابهام در دلهای ایشان است (لا یَزَالُ بُنْیَنُهُمُ الَّذِى بَنَوْا رِیبَةً فى قُلُوبِهِمْ)

هرچند پیروزی دکتر محمود احمدی نژاد در سوم تیر 84 حاصل انتخاب ملت به گفتمانی که پرچمدار جریان "استقلال خواهی" در تاریخ معاصر ایران بود اما مخالفان علیرغم داعیه پذیرش قواعد بازی دموکراسی، یکی از بی سابقه ترین پروژه های تخریب، دروغ، فریب و سیاه نمایی علیه دولت اصولگرا را طراحی کردند و در ابعاد بسیار بزرگی به اجرا گذاشتند.

این وضعیت با اعلام حضور میرحسین موسوی در عرصه انتخابات دهم در وجوه گسترده تری تداوم یافت به گونه ای که با دروغ پردازی، شایعه پراکنی غیر واقعی و تحریف واقعیات؛ فضای تبلیغاتی مسمومی علیه دولت خدمتگذار سازماندهی شد.

مناظره نامزدهای انتخاباتی به عنوان یکی از شفاف ترین عرصه های تجلی برتری گفتمانی و نیز رویکرد احمدی نژاد همراه با افزایش ظرفیت نقدپذیری به ویژه پاسخ های روشنگرانه رییس دولت نهم و ارائه گزارشی ملموس و مستدل از پیشرفت و توسعه عدالت در کشور، تاریک ‌خانه اشباح انتخابات و کسانی که صحنه ‌گردان پشت پرده مخالفان دولت هستند را روشن کرد. با این همه، زیر پا گذاشتن اخلاق انتخاباتی از سوی حریف و توسل به روش هایی که تجلی "ماکیاولیسم" تمام عیار بود، مردم را به انتخاب گزینه ای سوق داد که برای "خدمت" نه برای "قدرت" گام در عرصه نهاده و بسیاری از توهین ها و تخریب ها را به جان خریده است.

نگرانی "شبکه اشرافیت بوروکراتیک" از تهدید منافع خود در صورت استمرار فضای گفتمانی دولت نهم، در وجوه دیگری چون طرح کمیته صیانت از آراء و تدارک شبکه شورش خیابانی و ایجاد جنگ روانی علیه دولت ، آشکارا از پیش بینی شکست در جلب آرای ملت خبر می داد. از این رو، شرکت آگاهانه شهروندان در انتخابات با دریافت اهداف شوم مثلت " تخریب ، تشکیک و شورش" گواه رویگردانی مردم از جریانی است که با پدید آوردن فضایی ستیزآلود سعی در به خطر انداختن ارکان نظام دارند. این همه، با حمایت آشکار مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین از موسوی و صدور بیانیه در محکومیت « هرگونه تعرض به میرحسین موسوی و خانواده و اطرافیان او از سوی نظام » جلوه بارزتری از نفاق را نشان داد به گونه ای که موجب برانگیخته شدن احساسات تمامی دلسوزان نظام و انقلاب گردید.

بیانیه گروهک منافقین پس از آن صادر شده بود که این گروهک با امید به نتیجه بخش بودن اغتشاشات خیابانی که موسوی و دیگر اصلاح طلبان آنها را به راه انداخته بودند، طی پیام‌هایی از اغتشاشگران حمایت می کرد، اما با این وجود و علیرغم خواسته آنان آشوب های خیابانی به نتیجه مورد نظر منافقین نینجامید.

با این حال پیام اخیر رییس منافقین که این روزها با تخلیه مقر سازمانی اش در اردوگاه اشرف عراق دوران وخیمی را پشت سر می گذارد، پس از آن صادر شده است که دیروز محمد علی ابطحی و محمد عطریانفر اقدام به افشاگری علیه اصلاح طلبان و به خصوص میرحسین موسوی کرده و پشت پرده اعتراضات خیابانی با اسم رمز "تقلب" را آشکار ساختند. البته پیش از این نیز، فرزند شاه مخلوع از موسوی حمایت کرده بود اما هواداری آشکار منافقین برتابنده واقعیتی است که اگرچه برای بسیاری باورکردنی نیست اما برای کسانی که آنان را اشارتی بس است، هزار نکته در خود نهفته دارد.

به هر سان، روایتی که قرآن کریم از خط نفاق در تاریخ اسلام ترسیم کرده، اکنون در پس نقاب تقلید از حضرت امام (ره) هنوز جامعه اسلامی را با خطراتی مواجه می کند و با بازتولید نوع جدیدی از عصیان و مقاومت در برابر رأی اکثریت، آینه تمام نمایی را جلوه می کند که با درایت مقام معظم رهبری و آگاهی ملت، راه به جایی نخواهد برد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/13:: 3:5 عصر     |     () نظر

روزنامه " الجزیره " چاپ روز دوشنبه عربستان سعودی با انتشار گزارشی نوشت: اعترافات اخیر" محمد علی ابطحی" از چهره های شاخص جریان اصلاحات و از دستگیر شدگان حوادث اخیر تهران ، سید محمد خاتمی را به فکر پناهنده شدن به یک کشور اروپایی انداخته است.

به گزارش ایرنا این روزنامه در ادامه این گزارش نوشته است:خاتمی قصد دارد با هدف تشکیل جبهه ای متشکل از جریان های سیاسی مخالف دولت و حکومت ایران به زودی راهی یکی از کشورهای اروپایی شود .

بر اساس گزارش این روزنامه ،گروه های مخالف دولت ایران در خارج کشور به خاتمی پیشنهاد کرده اند به منظور ریاست بر موسسه بین المللی گفت گوی فرهنگ ها و تمدن ها که مقرش در ژنو است عازم سوییس شود .

این روزنامه درادامه این گزارش آورده است:اعترافات افراد نزدیک به رییس جمهوری اسبق ایران ،خاتمی را مجبور کرده است راهی یکی از کشور های اروپایی شود .

الجزیره در ادامه این گزارش نوشته است : اعترافات روز شنبه ابطحی در اولین جلسه دادگاه ویژه اغتشاش گران حوادث اخیر تهران ، هاشمی رفسنجانی را به شدت ناراحت کرده است ،چرا که وی در بخشی از اعترافات خود رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران را متهم کرد که در صدد اقدام علیه آیت الله خامنه ای رهبر ایران بوده است .

این روزنامه در بخش دیگری از این گزارش به نقل از " محمد سلیمانی " که گفته شده از تحلیلگران مسایل سیاسی ایران است آورده است : با اعترافات ابطحی همه چیز به نفع اصولگرایان حامی آیت الله خامنه ای تمام شد ، لذا نباید انتظار داشت روزی هاشمی رفسنجانی، خاتمی ،کروبی و میرحسین موسوی در جمهوری اسلامی ایران به قدرت برسند .

این روزنامه در بخش پایانی این گزارش از مسافرت هاشمی رفسنجانی به مکان نامعلومی با هدف شرکت نکردن در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری احمدی نژاد خبر داده است .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/12:: 1:31 عصر     |     () نظر

میثم تولایی

از شهید دیالمه برای‌مان بگویید و اینکه چطور آن شهید بزرگوار از آینده میرحسین می‌گفت.
در رابطه با شهید دیالمه باید بگویم که او جوانی بود بسیار فعال، خوشفکر، مخلص، کژی‌‌شناس و انحراف‌شناس. در عین جوانی مردی خوش‌بیان و فعال بود. هنگامی که می‌رسید به اینکه چیزی خلاف اسلام ناب‌محمدی و اصل ولایت‌فقیه است در برابرش موضع می‌گرفت و حساسیت نشان می‌داد، اما نکته مهم این بود که او در خط امام حرکت می‌کرد یعنی از ولی‌فقیه زمان خود جلو نمی‌افتاد و عقب هم نمی‌ماند و رمز اینکه او هم در کنار شهید بهشتی به فیض شهادت رسید، همین اخلاق و ولایت‌پذیری‌اش بود. شهید دیالمه در برخورد با منافقان، کمونیست‌ها، گروه‌های التقاطی و لیبرال‌هایی مثل احمدزاده و نهضت آزادی‌ها بسیار فعال بود، با گروهک پیمان که آن زمان نشریه هفتگی امت را منتشر می‌کرد، بسیار مخالف بود و گروه پیمان را گروهی التقاطی از نظر مبانی و از نظر سیاسی می‌دانست که در نهایت کارش به انحراف می‌کشد. آن روز‌ها آقای موسوی در روزنامه جمهوری اسلامی سردبیر بود و شهید دیالمه متوجه می‌شد که موسوی خط آقای بهشتی و آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را در روزنامه دنبال نمی‌کند. دیالمه می‌دید که آقای موسوی روزنامه جمهوری اسلامی را ارگان حزب جمهوری اسلامی نمی‌بیند بلکه ارگان افکار خودش می‌داند منتها چون روزنامه برای حزب است و مدیرمسؤول آن هم مقام معظم رهبری بودند، بنابراین شهید دیالمه می‌دید میرحسین موسوی مسیر دیگری را طی می‌کند به همین علت با آقای موسوی به عنوان کسی که از نظر عقیدتی دچار التقاط و از نظر سیاسی دچار انحراف است و از نظر امانتداری، امین نیست مخالف بود؛ همان‌طور که شهید دکتر سیدحسن آیت مخالف بود.

دکتر آیت چه نظراتی درباره موسوی داشت؟
شهید دکتر سیدحسن آیت نیز در حزب جمهوری اسلامی با آقای موسوی اختلاف جدی داشت؛ اختلاف او و دیالمه هر دو بر سر دو موضوع بود؛ اول به خاطر اینکه آقای موسوی طرفدار جدی مصدق بود، صفحات روزنامه جمهوری اسلامی تا ایام هفتم تیر که شهادت 72 تن بود، شاهد مقالات گوناگونی در این زمینه است و حتی یک بار مسیح مهاجری با آقای موسوی درباره مسأله سی‌ام تیر بحث جدی کرد. دوم، بر سر افکار نزدیک موسوی به افکار التقاطی گروهک پیمان.

آقای مهاجری آن زمان چه مناسباتی با میرحسین داشت؟
عضو شورای مرکزی حزب جمهوری‌اسلامی بود و هنوز آن زمان به این شکل که طرفدار جدی آقای موسوی باشد، نبود. به موسوی علاقه‌مند بود ولی طرفدار سرسخت نبود چون آقای مهاجری انسان شجاعی است و سعی می‌کند حرفش را بزند و نمونه آن هم بعد از انتخابات بود که سرمقاله‌های تندی علیه بی‌قانونی‌ها و عدم تمکین به فرمایشات رهبر معظم انقلاب بعد از خطبه‌های نماز جمعه توسط آقای موسوی و حامیانش نوشت و آورده بود که ولایت‌پذیری این نیست که هرچه ایشان به نفع ما حرف زدند قبول کنیم ولی اگر مخالف ما حرف زدند قبول نکنیم. آقای مهاجری آن زمان هم به آقای موسوی اعتراض کرد که چرا شما آیت‌الله کاشانی را مطرح نمی‌کنید و در نتیجه آقای موسوی نتوانست جواب آقای مهاجری را بدهد و همیشه این بحث تکرار می‌شد چون آقای مهندس موسوی در حلقه پیمان و به این فرد علاقه‌مند بود و آنها را قبول داشت بنابراین یک مشکل آقای دیالمه و آقای آیت با مهندس موسوی طرفداری او از مصدق و پیمان بود که این دو شهید را با موسوی دچار اختلاف کرده بود. شب هفتم تیرماه سال 1360، ‌وقتی در شورای مرکزی مطرح شد که آقای موسوی برای وزارت خارجه انتخاب می‌شود، شهید آیت گفت، من مخالف هستم و در مجلس هم مخالفت خواهم کرد. در آن جلسه از شهید آیت پرسیده شد که دلیل مخالفت شما چیست؟ شهید آیت پاسخ داد، به خاطر اینکه آقای موسوی در خط پیمان است و خط پیمان لاجرم به خط آمریکا می‌انجامد. با همین صراحت، دیالمه هم این تفکر را نسبت به پیمان و دار و دسته‌اش داشت.

یک نکته دیگری هم بود و آن مسأله افکار آقای موسوی و خانم رهنورد بود. شما در همین روزنامه جمهوری‌اسلامی در آبان‌ماه 58 بعد از انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی مصاحبه‌ای از رهنورد می‌بینید که به صراحت می‌گوید، در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی تقلب شده و می‌گوید، من این مجلس را قبول ندارم و ادامه می‌دهد که در این مجلس روحانیون سنتی آمده‌اند و این افرد قانون اساسی ما را سنتی می‌نویسند و به همین علت مجلس خبرگان قانون اساسی را قبول ندارم. حالا هم انتخابات خبرگان انجام شده است و هم امام تأیید کرده و جالب است که انتخابات در دوران دولت موقت انجام شده و ریاست مجلس خبرگان را هم حسینعلی منتظری برعهده دارد و نایب‌رئیس او، آیت‌الله شهید بهشتی بود و اصلا اداره‌کننده اصلی مجلس آقای بهشتی بود چون ایشان روی قانون اساسی اشراف داشت و اعضای دیگر مجلس از بزرگان و علما بودند. آن‌وقت در چنین موقعیتی خانم رهنورد می‌گوید، در این انتخابات تقلب شده و آقایان بهشتی و دیگر بزرگان چون سنتی هستند، قانون اساسی را سنتی می‌نویسند(!)

مقاله «ما و حزب» هم در اوج مسأله بنی‌صدر در روزنامه جمهوری‌اسلامی به چاپ رسید؛ وقتی بنی‌صدر علیه حزب و شهید آیت، شایعه کودتای آیت را راه انداخت که دروغ، جعل و فریب بود و فضاسازی کردند و گفتند، آیت کودتاچی است.

اصل قضیه چگونه بود؟
یک عضو سازمان منافقین در روزنامه «انقلاب اسلامی» که توسط بنی‌صدر اداره می‌شد، یک روز به عنوان «تیتر یک» زد: «نوار آیت». بعد هم نواری را از آیت پخش کرد که یک نفر در جلسه‌ای خصوصی از او مطلبی را پرسیده و بعد آن را پخش کرده بود که تحت عنوان کودتای آیت، مشهور شد به نوار آیت، چنان جوسازی کردند برای شهید آیت که حد ندارد، مثلا عده‌ای از منافقان می‌آمدند جلوی حزب شعار می‌دادند «آیت کودتاچی اعدام باید گردد». بعد از این سر و صداها شهید آیت بسیار مظلوم واقع شد و حتی در خاطرات مجلس اول که توسط مجلس شورای اسلامی منتشر شده، این قضیه آمده است. ما دنبال نوار گشتیم و آن زمان بنا بر مصلحت آقای میرسلیم، معاون وزیر کشور قرار بود با بنی‌صدر مدارا داشته باشد به همین علت از طریق آقای میرسلیم که بنی‌صدر خیال می‌کرد از دوستان خودش است، نوار را پیدا کردیم. شهید جواد مالکی که نوار را پیاده کرد معلوم شد اصل مطلب در یک جلسه خصوصی بوده است و اصلا افشای مطالب یک جلسه خصوصی جرم است. در همین نوار صحبت‌های آیت را تحریف کرده بودند یعنی بخش‌هایی را حذف کرده بودند؛ به گونه‌ای که از صحبت‌های آقای آیت مطلب دیگری برداشت می‌شد، مثل همین فیلم «90 سیاسی» که حامیان آقای موسوی ساختند.

وقتی نوار کاملا پیاده‌ شد، برخی از اعضای حزب گفتند آقای آیت باید از بنی‌صدر شکایت کند و اگر شکایت می‌کرد، بنی‌صدر کاملا محکوم بود چون خودش در نوار دست برده بود و مطالب تحریف شده نوار را خودش در نشریه «انقلاب اسلامی» چاپ کرده بود، بنابراین هیچ حرف و حدیثی در این قضیه نبود؛ بعد هم علیه شهید آیت در کشور جوسازی کرده بود. موضوع در جلسه شورای مرکزی حزب، مورد بحث قرار گرفت و شهید بهشتی فرمودند، چون رئیس‌جمهور (بنی‌صدر) متهم اصلی است، باید با حضرت امام مشورت شود. برخی گفتند این حق شخص آقای آیت است و نیازی به طرح با حضرت امام ندارد، اما شهید آیت گفت، اصلی به نام ولایت فقیه داریم که در اینگونه مسائل حساس مملکتی نظر ولی فقیه شرط است و ما باید به آن عمل کنیم. اینجاست که معلوم می‌شود چه کسی ولایی است و چه کسی تحت تأثیر فضاهای سیاسی قرار نمی‌گیرد.

شهید بهشتی خدمت امام رفتند و مطلب را با ایشان در میان گذاشته و مطالب را گفتند. پیاده شده نوار را هم برده بودند. امام ‌اعلام فرموده بودند که اگر شما میثاق وحدت با بنی‌صدر ببندید، خوب است. ‌آقای بهشتی دوباره گفته بودند، مساله ما میثاق وحدت نیست بلکه دکتر آیت مورد تهاجم بنی‌صدر قرار گرفته، حالا معلوم شده که خلاف واقع است،‌آقای دکتر آیت حق قانونی و شرعی دارد که شکایت کند. ‌امام دوباره فرمودند: اگر شما میثاق وحدت با بنی‌صدر ببندید خوب است. بعد که شهید بهشتی نظر امام را در شورای مرکزی مطرح کرد برخی از دوستان گفتند امام که تکلیف نکرده‌اند بنابراین باید شکایت کنیم. آقای بهشتی در آن جلسه از دکتر آیت خواستند که خودش تصمیم بگیرد، آقای آیت گفت: ما در این کشور معتقد به ولایت فقیه هستیم،‌ معلوم است که امام تمایلی به شکایت ندارد، بنابراین ما نظر ایشان را انجام می‌دهیم و با بنی‌صدر میثاق وحدت می‌بندیم.

واقعا انسان تعجب می‌کند از این رفتار شهید آیت؛ ‌این فرد کاملا مورد ظلم قرار گرفته اما ولی فقیه را فصل‌الخطاب می‌داند. حالا در اوج این جریانات آقای موسوی مقاله‌ای‌ نوشت و گفت که ما اصلا با حزب جمهوری اسلامی فاصله داریم و نظراتمان فرق می‌کند که البته معلوم بود این حرف‌ها نظرات دیگر دوستان ایشان که خط‌دهی می‌کردند، بود؛ بنابراین شهید آیت گفت: درست است که این آقا[موسوی] عضو حزب است اما در عین حال افکارش، ‌افکاری که در خط ولایت باشد، نیست بلکه به عمل‌گرایی فردی تمایل دارد و هوادار مصدق و جزو حلقه حبیب‌الله پیمان است و در چنین مواردی خودش و همسرش مقابل مجلس خبرگان قانون اساسی می‌ایستند بنابراین، این دو نفر به احتمال قوی در مسیری خواهند رفت که در آینده اگر خودشان را اصلاح نکنند، جلوی نظام هم می‌ایستند.

مناسبات پیمان و موسوی با حزب چگونه بود و اصلا چطور به حزب وصل شدند؟
در حزب جمهوری اسلامی که در سال 1357 بنیان آن ریخته شد،‌ دوستانی با شهید بهشتی کار می‌کردند و بنده هم همراه آنها می‌دویدم، نظر جمع این بود که بعد از پیروزی انقلاب، یک حزب لازم است. ما قبلا احزاب و جمعیت‌های مخفی داشتیم مثل موتلفه یا نهادهای پنهانی مانند جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین و به این نتیجه رسیدیم که الان در فاصله تا پیروزی انقلاب یک حزبی که علنا بتواند مواضع امام و انقلاب را در مرحله نهایی آشکار اعلام کند لازم داریم که این حزب 30 نفر شورای مرکزی دارد، اسامی 15 نفر اعلام می‌شود که در معرض شهادت و زندان قرار می‌گیرند و 15 نفر چهره‌های در سایه می‌شوند. جالب است که آقای بهشتی خودش را جزو 15 نفر اول گذاشت و من با ایشان بحث جدی کردم که شما محور هستید و نباید در معرض شهادت و زندانی شدن قرار بگیرید که شهید بهشتی گفتند، من یا آقای باهنر باید اول باشیم. در خرداد 57 همگی جمع شدیم و پایه‌های اولیه حزب را چیدیم، منتها بعد به‌گونه‌ای شد و سیر حوادث به جایی رسید که آقای عسکراولادی را فرستادیم خدمت امام که فرمودند، الان حزب، شما را از کارهای روزمره و اصلی انقلاب بازمی‌دارد و شما صبر کنید با هم به ایران می‌رویم و آنجا تصمیم‌گیری می‌کنیم. وقتی امام آمدند ایران، چند روز بعد از پیروزی انقلاب پرسیده بودند که آن حزب کارش به کجا انجامید؟ ما شهید باهنر را فرستادیم منزل شهید اسلامی و گفتند، ظرف 48 ساعت اساسنامه حزب را تنظیم کنید. شهید باهنر هم اساسنامه را آماده کرد و ما 29 بهمن اعلام تأسیس حزب کردیم.

حزب برای این بود که همه کسانی‌که می‌گویند، ما امام را قبول داریم، در آن دور هم جمع شوند و همه اینها زیر نظر پنج روحانی مورد وثوق امام قرار بگیرند و در واقع حزب‌سازی و حزب‌بازی مهار شود و الا در کشور اختلاف و دعواهای زیادی پیش می‌آید به همین علت همه‌جور آدمی در حزب دیده می‌شد، حتی ما بنی‌صدر و قطب‌زاده را هم دعوت کردیم، بنی‌صدر گفت، قطب‌زاده آنجاست من نمی‌آیم، آقای داریوش فروهر را هم دعوت کردیم که آمد ولی نماند. پیمان را هم دعوت کردیم، ولی حبیب‌الله پیمان در روزنامه‌اش نوشت: این حزب ورشکسته سیاسی (؟!) می‌خواهد از آبروی رهبر جنبش مسلمانان مبارز (!) برای خودش آبرو دست و پا کند! من به موسوی گفتم مقاله پیمان را خواندی؟ گفت: بله خواندم، گفتم باز هم او را یک متفکر اسلامی می‌دانی؟ گفت: یک متفکر مسلمان است ولی در خط شیطان قرار دارد.

موسوی هم سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی را برعهده گرفت اما هنگامی‌ که در روزنامه جمهوری اسلامی بود پنج نفر برای نظارت بر مقالات روزنامه که با مبانی و اساسنامه حزب همراهی داشته باشند، انتخاب شدند؛ شهید اسلامی، مرحوم زواره‌ای، شهید آیت‌ و دو نفر دیگر. آقای موسوی زیر بار نرفت؛ شهید اسلامی موقعی که نشریه مطالبی را ‌نوشت که نسبت به سازمان مجاهدین خلق یعنی گروهک نفاق همراهی داشت، با موسوی برخورد جدی کرد و گفت، به نظر من این فرد افکار منافقین را دارد، آقای موسوی هم نامه‌ای به من که دبیر اجرایی حزب جمهوری اسلامی بودم نوشت، با این مضمون بود که برادر آقای بادامچیان، کار ما به جایی رسیده است که می‌گویند ما در خط نفاق هستیم و... .

البته بعد از هفتم تیر در روزنامه جمهوری اسلامی مطالب زیادی علیه منافقین دیده می‌شود ولی تمایلات عقیدتی‌ای که دیده می‌شد، شهید اسلامی را به این اظهارنظر واداشته بود. کتاب تفسیری از دو آیه قرآن که با نام مستعار «حسین رهجو»، یعنی همان میرحسین موسوی نوشته شده است، آن موقع چاپ شد؛ در این کتاب کاملا افکار التقاطی دیده می‌شود یعنی یک تفسیر چپ از آیات قرآنی است.

باز هم چاپ شد؟
نه، در همان چاپ اول ماند،‌من این کتاب را دارم و حتی کتاب‌های التقاطی زهرا رهنورد را هم دارم. رهنورد نشریه زن روز را با عنوان «راه زینب» که زیر مجموعه موسسه کیهان بود منتشر کرد و بعد از 3-2 شماره به خاطر اینکه افکار التقاطی در نوشته‌هایش زیاد دیده می‌شد، امتیازش از او گرفته شد.

مثلا او در تمایلات خود تاکید بر تک‌همسری داشت و دلیل فقهی آن را هم این آورده بود که خداوند به آدم می‌فرماید: «یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه» و نمی‌فرماید: و «ازواجک» در حالی که قرآن می‌فرماید: «من النساء مثنی و ثلاثه و رباعا»، متن صریح آیه قرآن است و من روزی در یک سخنرانی که سال 59 بود با این خانم بحث کردم، او می‌گفت، اینکه می‌گویند می‌شود دو تا چهار زن گرفت ساخته و پرداخته اسلام فئودالی است (!) من به او گفتم، خانم! شما این را از کجا پیدا کردی؟ گفت: من روی قرآن کار کردم، گفتم: شما سواد عربی نداری؛ چه برسد به سواد فقهی! گفت: از روی ترجمه کار کردم، گفتم: از روی ترجمه این استنباط را کردی؛ آن وقت تمام فقها و علمای مسلط بر فقه و زبان عربی مخالف تو فکر می‌کنند و ضمنا اجتهاد در مقابل نص نمی‌شود؛ مگر با شرط عدالت اما اینکه شما بخواهی بگویی اسلام، دوران فئودالی یا صنعتی و... دارد، حرفی دور از علم و منطق است، زیرا حلال محمد (ص) حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه. افکار زهرا رهنورد با افکار خانم شیرین عبادی یکی است به همین علت وقتی عبادی از طرف استکبار به‌عنوان بانوی صلح انتخاب شد و جایزه نوبل گرفت، دار و دسته التقاطی در ایران برایش سوت و کف زدند. خانم رهنورد که آن زمان رئیس دانشگاه الزهرا(س) بود او را به این دانشگاه دعوت کرد ولی دانشجویان علیه شیرین عبادی تظاهرات کردند که رهنورد با عبادی هر دو در زیرزمین دانشگاه از ترسشان مخفی شدند تا اینکه نیروی انتظامی آمد و آنها را بیرون کشید.

با توجه به اینکه استکبار جایزه صلح نوبل را به شایسته‌‌ها نمی‌دهد بلکه برای مقاصد سیاسی خود می‌دهد بنابراین شما هیچ وقت نمی‌بینید به آقای بهشتی، باهنر و دیگر شهدا و علمای ما جایزه داده باشند. این‌بار خانم رهنورد می‌تواند خود را برای گرفتن این جایزه آماده کند؛ پای خودش را روی خون شهدای اغتشاشات اخیر بگذارد و جایزه‌اش را بگیرد.

ریشه عدم ولایت‌پذیری میرحسین و دارو دسته‌اش در زمان امام هم دیده می‌شود؟
من معتقدم، وقتی شما به روابط آقای موسوی و بعد به بحث‌هایی که در طول انتخابات شروع و خودش را نخست‌وزیر امام معرفی کرد نگاه کنید جواب خود را می‌گیرید. در حزب بعد از شهادت شهیدان رجایی و باهنر، سه نفر برای نخست‌وزیری پیشنهاد شدند و رای آوردند؛ آقایان دکتر ولایتی، پرورش و
عسکر اولادی گزینه‌های شورای مرکزی حزب بودند که اگر مجلس به هر کدام رای نداد، گزینه بعدی معرفی شود، مقام معظم رهبری که رئیس‌جمهور شدند، آقای ولایتی را معرفی کردند و در روزنامه جمهوری اسلامی هم سه مقاله‌ برای آقای ولایتی نوشته شد، ولی در مجلس افراد تندرو مثل اعضای سازمان مجاهدین به اتفاق لیبرال‌ها نمی‌خواستند آقای دکتر ولایتی نخست‌وزیر شود، در نتیجه مخالفت کردند و رای ندادند.

اکثریت مجلس دست نیروهای به اصطلاح خط امام بود؟
بله! برای همین به عنوان نفر بعدی، آقای موسوی معرفی شد. مرحوم آقای سیدرضا زواره‌ای بعدا تعریف کرد که من در مجلس بودم و هاشم صباغیان یکی از اعضای نهضت‌ آزادی به من گفت، شما که می‌خواهید فردی را برای نخست‌وزیری معرفی کنید چرا آقای موسوی را معرفی نمی‌کنید؟ اگر معرفی کنید ما به او رای می‌دهیم. اعضای سازمان مجاهدین هم بسیار حمایت می‌کردند تا اینکه آقای موسوی با رای نه‌چندان بالایی نخست‌وزیر شد.
چند رای؟
120 رای موافق در برابر 90 رای مخالف.
حضرت امام، آقای موسوی را نه تنها نمی‌شناختند بلکه با افکار او هم مخالف بودند؛ چون موسوی سابقه انقلابی نداشت. مثلا میرحسین در روزنامه جمهوری اسلامی برای انتخابات ریاست‌جمهوری، آقای شیبانی، رضا اصفهانی و یک نفر دیگر را معرفی کرده بود. مرحوم حاج‌سیداحمدآقا خمینی (رض) با من تماس گرفتند و با ناراحتی تمام گفتند، این سه نفر چه معنا دارد که عکسشان را در روزنامه چاپ کرده‌اید؟ گفتم، آقای موسوی چاپ کرده است. در خیلی از موارد، امام نسبت به مطالب روزنامه جمهوری اسلامی در دوران موسوی موضع مخالف داشتند و از طریق سیداحمدآقا به ما منتقل می‌کردند ولی بعد که میرحسین نخست‌وزیر شد، امام با توجه به اینکه از هر دولتی حمایت می‌کردند و نگاه حمایتی داشتند از او هم حمایت کردند. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دوران دوم ریاست‌جمهوری خود با توجه به اینکه حضرت امام به ایشان تکلیف کرده بودند نامزد شوند شرط گذاشته بودند که نخست‌وزیر را خودشان انتخاب کنند. وقتی معظم‌له دوباره رای اعتماد مردم را گرفتند معلوم بود که ایشان تمایلی ندارند آقای موسوی نخست‌وزیر شود. خب! موسوی می‌دانست طبق قانون و طبق فرمایش امام، نخست‌وزیر را باید شخص رئیس‌جمهور انتخاب کند و ضمنا رئیس‌جمهور هم موافق انتخاب نخست‌وزیر سابق نیست و طوری فعل و انفعالات کردند در آن قضایا که بالاخره کار به اینجا رسید که آقا این فرد را معرفی کردند، پس در واقع مساله نخست‌وزیری آقای موسوی در دور دوم ریاست‌جمهوری مقام معظم رهبری، تحمیلی بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/12:: 1:22 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >