راستش احمدی نژاد ()بدجور به دلم نشست، مسئول خاکی و خودمانی ،چقدر شبیه ما بچه های پایین شهری بود، به قول کارتهای تبلیغاتیش« مردی از جنس مردم!!»
وقتی احمندی نژاد کاندید ریاست جمهوری شد ترسیدم،گفتم خدایا چرا احمدی نژاد؟احمدی نژاد رای اصولگرایان رو می شکنه!! اما اعتراف میکنم ته دلم خوشحال بودم، احمدی نژاد برایم تبلور شعارهای انقلاب بود که به لطف دولت های کریمه اصلاحات و سازندگی از یاد رفته بودند!!
احمدی نژاد آدمی بود که جلوی آقایانی که خود را صاحب نظام می دانسنتد ایستاد.
احمدی نژاد وقتی از عدالت حرف می زد به دلم می نشست، من بچه پایین شهرم ،بعضی سرداران سازندگی و اصلاحات آنقدر به من دروغ گفتند که دروغ گوها را راحت تشخیص بدم، احمدی نژاد اما دروغ نمی گفت،دلم شهادت می داد.
احمدی نژاد اگر از محرومان حرف می زد خود محرومیت را دیده بود مثل بعضی آقایان نبود که زندگی سلطنتی را زندگی در حد کفاف و عفاف بنامند!!!
احمدی نژاد لباس ساده می پوشید و به آن افتخار می کرد هر چند برخی آقایان در نماز جمعه هایشان ساده پوشان را جلنبر بنامند!!
احمدی نژاد وقتی دست آقا را می بوسید از عشق به ولایت بود مثل بعضی ها دنبال شورای رهبری یا خود رهبری نبود!!!
احمدی نژاد وقتی اللهم عجل می گفت از اعتقادش می گفت ولو اینکه بعضی حضرات قم رفته آنرا ترویج خرافات می دانستند و می دانند.....
آری این صفات و خصائل احمدی نژاد این توانایی را داشتند که نقصهایش را بپوشانند و آنقدر جذاب بودند که بتوانند مرا احمدی نژادیست کنند چون برای من احمدی نژادیسم یعنی ذوب در ولایت مطلقه فقیه....
کلمات کلیدی:
شنیده ای که رنگ سبز مد شده است؟ و حتی چادر یا بهتر بگویم شنل سبز!! شنیده ای که تهمت دروغگویی به دکتر احمدی نژاد می زنند که گفته است بسیاری از طرح ها در دوران ما شروع شد و به پایان رسید؟ زیرا این طرح ها را طرح های دوران سید محمد خاتمی می دانند!!! شنیده ای که لبخند یک کودک را با تمام این سیاسی بازی ها نمی توان عوض کرد؟ و دیده ای چقدر زیاد بود این لبخندها در این ?سالی که فرزند دلبند آیت الله هاشمی رفسنجانی آن را دوران ننگین ونکبت بار می خواند؟ و هنوزکارهای ?سال دولت اصلاحات از حافظه تاریخ حذف نشده است که چطور جریان دولت در گیر سیاسی بازی ها بود و تشنج سیاسی در جامعه موج می زد!! شنیده ای که رسیدگی به فرزندان شهدا رسیدگی به خواص است و همه حق یکسان دارند؟ شنیده ای که آبروی ما را دکتر احمدی نژاد در دنیا برده است و می خواهند با پیشنهاد مذاکره با آمریکا آبروی ریخته را جمع کنند؟ شنیده ای که برای رسیدن به قدرت به ما انگ بی عزتی می زنند و می خواهند عزت مارا احیا کنند؟ دیده ای حتما باید یک دختر و یک پسر پرچم ایران رابه دوش برادرمیر حسین موسوی بیاندازند؟ دیده ای خواهر رهنورد را که ازکنار برادر موسوی جم نمی خورد؟... و نمی دانم چرا هر چه بیشتر می بینم و می شنوم بیشتر به یاد این سخن می افتم که :
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
نه به آن تندی وجود ?-? گروه گشت ارشاد نه به این خستگی که ? گروه گشت ارشاد را هم مزاحم آسایش و آزادی مردم می دانند!! نه به آن تندی حمله به اسرائیل برای یاری فلسطین و لبنان نه به این خستگی مخالفت با کمک به فلسطین و لبنان! نه به تندی کفش پاره خانم رهنورد در زمان نخست وزیری مهندس موسوی نه به این خرج های گزاف تبلیغاتی و...
همه ی ما می بینیم و می شنویم و... اما خوب می دانم ملت شریف ایران حق راخوب تشخیص می دهند.
کلمات کلیدی:
دیروز، خانه موسیقی ایران در حمایت از شجریان یک بیانیه صادر کرد. این در حالی است که شجریان، خود رئیس خانه موسیقی ایران است و در واقع خود او از خودش حمایت کرده است! در این بیانیه تلاش شده است که اهانت های اخیر شجریان به مردم ایران و همراهی آشکار او با دشمنان تابلودار میهن اسلامی در دامن زدن به آشوب های اخیر، به گونه ای توجیه شود.
گفتنی است شجریان در اوج آشوب های خیابانی تهران که از حمایت آشکار تمامی گروههای تروریستی و ضدانقلاب برخوردار بود و در حالی که آمریکا و انگلیس نیز دخالت خود در مدیریت آشوب ها را انکار نمی کردند، طی مصاحبه ای با رادیو تلویزیون دولتی انگلیس دقیقاً همانگونه که آنها می خواستند، نظام و قوانین آن را مورد اهانت قرار داد.
گفتنی است شجریان در حالی به پخش نوارهای خود از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اعتراض داشت که در همان زمان نوارهای وی از رادیو اسرائیل و شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب پخش می شد.
کلمات کلیدی:
گفت: یکی از مسئولان ستاد انتخاباتی موسوی در جلسه ای که موسوی و خاتمی و چند تن دیگر از سردمداران این جبهه حضور داشتند از آنها پرسیده است کدامیک از شما فرزندانتان در داخل کشور هستند؟!
گفتم: هم خبر را شنیده ام و هم از ماست مالی سردمداران جبهه اصلاحات در پاسخ به این سؤال خبر دارم.
گفت: شخص معترض بعد از طفره رفتن آنها، خودش نام چند تن از سردمداران اصلاحات و فرزندان دختر و پسر آنها را که در آمریکا، کانادا و انگلیس مشغول تحصیل هستند مطرح کرده و پرسیده چرا از بچه های خودتان نمی خواهید که به خیابان ها بریزند؟!
گفتم: خب! چی جواب داده اند؟!
گفت: در جواب گفته اند فرزندان ما در اروپا و آمریکا برای جبهه اصلاحات فعالیت می کنند!
گفتم: یارو اسم جوجه کباب را گذاشته بود «غم» و اسم چلوکباب را «غصه» و اسم تریاک را گذاشته بود «زحمت» و اسم قر کمر را گذاشته بود «عرق» و به همه می گفت؛ کاش می دونستید که من در طول شبانه روز چه غم و غصه ای می خورم و چه زحمتی می کشم و چه عرقی می ریزم!!
کلمات کلیدی:
| ||||
انتخابات دهم ریاست جمهوری اسلامی ایران در موعد مقرر برگزار شد و روال برگزاری آن مطابق قانون و بر طریق برگزاری انتخابات گذشته بود. نتیجه انتخابات نیز همانند دورههای گذشته اعلام شد. آقای میرحسین موسوی با 13 میلیون رأی حائز رتبه دوم شد و نتوانست اعتماد اکثریت مردم ایران را برای ریاست جمهوری به دست آورد. تفاوت رأی 11میلیونی احمدینژاد با موسوی که طی یک مشارکت بیسابقه مردمی شکل گرفت نشان داد اعتقاد مردم به احمدینژاد بسیار بیشتر از موسوی است. اگرچه موسوی رقابتی تنگاتنگ با احمدینژاد در پایتخت داشت اما در مجموع رقابت را در کل کشور به محمود احمدینژاد؛ آن هم با فاصله فراوان واگذار کرد اما کاندیدایی که شاهبیت تبلیغات انتخاباتی او تمکین از قانون و جلوگیری از قانونگریزی بود، فقط به بهانه تقلب، آشوبی به راه انداخته که کسی گمان نمیبرد وی همان کاندیدای قبل از انتخابات است. ماجرا در عین سادگی غیرقابل هضم است. کاندیدای بازنده حاضر به پذیرش نتیجه انتخابات نیست. برای اثبات ادعای خود هم هیچ برهان و دلیل قانعکنندهای ندارد و جالب اینکه بتازگی با انتشار چند شماره تلفن خواستار گزارشات مردم از مشاهدات خود از نحوه برگزاری انتخابات شده است. از سوی دیگر بهرغم مساعدت فراقانونی وزارت کشور و شورای نگهبان به عنوان ملجأ قانونی رسیدگیکننده به تخلفات و شکایات انتخاباتی، کوچکترین اعتنایی به این مراکز نکرده و صریحاً از بیاعتباری وزارت کشور و «شورای نگهبان» سخن میگوید، همان « شورای نگهبان» ی که اگر موسوی را تایید صلاحیت نمیکرد، وی اکنون در جایگاه اعلام شکایت هم نبود! این رفتار دور از انتظار موسوی هرچند از یک سو موجبات اعتراضات شخصیتهای نظام و انتقادات مردم را برانگیخته اما اقدام وی به صدور بیانیههای آشوبآفرین روزهای اخیر، یکی از بیسابقهترین قانونگریزیهای گستاخانه تاریخ انقلاب را نمودار ساخته است. کاندیدایی که بازنده واضح انتخابات شده و هیچ دلیلی برای اثبات عدم شکست خود ندارد، این روزها با صدور بیانیههای گمراهکننده بهرغم تحمیل هزینههای بیسابقه به نظام و کشور، صدمات جبرانناپذیر مالی و معنوی را نیز به جامعه وارد و از سوی دیگر «پوشش»ی را برای آشوبگران و اقدامات ضدامنیتی سرویسهای جاسوسی بیگانه فراهم کرده است. گناه شهروندان تهرانی چیست که در روزهای اخیر بهخاطر توهمات یا توطئه یک کاندیدا مجبور به مشاهده یک وضعیت بغرنج در خیابانهای محل سکونت خود هستند. خسارات وارد شده به مردم بیگناه در حوادث اخیر و از همه مهمتر خسارت خانوادههای داغدار این حوادث را آیا کسی به جز عامل اصلی اغتشاشات و آشوبها باید پاسخگو باشد؟ به خون غلتیدن فرزندان این مرز و بوم آیا چیزی جز نتیجه آشوبطلبیهای موسوی است؟ براستی در کدامین مرحله از وقایع اخیر، باید حق را به موسوی داد؟ کدامین ادله وی قابلیت پذیرش دارد؟ چه حقی از وی که خود را نخستوزیر امام(ره) معرفی میکند اما این روزها بازیچه عناصر معاند انقلاب خمینی کبیر است؛ زایل شده که شایسته اینگونه آشوبطلبی وی است؟ به میرحسین موسوی چه ظلمی روا داشته شده که در قبال آن، اینک برخی خانوادههای ایرانی باید در سوگ فرزندان و عزیزان خود بنشینند؟ از منظری دیگر چه مجازاتی در قبال جور و ستم موسوی به مردم در روزهای اخیر قابل پیشبینی است؟ عدم التزام به قانون، توهین به نهادهای قانونی و شخصیتها و مقامات عالیرتبه، آشوبطلبی، اقدام در راستای اهداف دشمنان ملت، عامل کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان و... چه مجازاتی را به دنبال دارد؟ مجازات این جرائم به کنار،مجازات گمراه کردن مردم و نیز بیاعتمادی به میراث خمینی کبیر(ره) توسط موسوی چیست | ||||
کلمات کلیدی:
تاریخ بشر گویای این حقیقت است که انسانها هر وقت در یک اجتماع تحت عنوان جامعه (کوچک یا بزرگ)، گرد هم آمده اند به منظور ایجاد تناسب و تعادل در هدایت آن جامعه و جلوگیری از هرج و مرج، قانون یک عنصر تعیین کننده و الزامی بوده است. ویژگی یک قانون خوب نیز آن است که کمترین نقصان و عیب در آن وجود داشته و جامع الاطراف باشد؛ البته مشخص است که قانونی که با دست بشر تدوین می شود، جامع خوبیها نیست و حتماً اشکالاتی داشته و دارد، اما مشخص تر از آن این است که اطاعت از فرامین یک قانون- ولو بد- در یک جامعه بهتر از خودسری و تفسیر به رأی است. در نظم مردم سالار ما که در سطح منطقه و شاید در جهان با وجود برگزار نمودن حدود 30 انتخابات در 30 سال انقلاب، یک نمونه واقعی از دموکراسی و مردم سالاری است، قانون اساسی جمهوری اسلامی با رأی حدکثر مردم به تصویب رسیده و لذا عمل به آن وظیفه هر شهروند ایرانی است. با توجه به این تعداد انتخابات و اهمیت آن و تناسب این موضوع مهم با قانون باید گفت: یکی از اصول اساسی که بایدر دراین مقطع نسبت به آن توجه نمود، موضوع انتخابات و شیوه های نظارت بر آن می باشد؛ با مطالعه بندهای مختلف قانون اساسی در موارد مختلفی (20 مورد) بر نقش و جایگاه شورای نگهبان بعنوان یک شورای نظارتی تأکید شده است ( مواد4،68،99،69...)، که بخش عمده ای از آنها نظارتهای انتخاباتی است. ضمن مقایسه قانون انتخابات ایران با برخی کشورهای مدعی دموکراسی به جرأت می توان گفت: به لحاظ روند انتخابات و نحوه نظارت بر اجرای آن امکان تخلفات انتخاباتی در ایران به مراتب کمتر از کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه است؛ چرا که اولاً در آمریکا با توجه به نظارت و انتخاب اصلی کاندیداها توسط الکترالها (منتخبان ایالت ها)، همچنین نقش و نفوذ احزاب؛ اساساً اصل انتخاب مستقیم توسط مردم زیر سؤال است. همچنین در فرانسه که نقش نظارتی به عهده شورای قانونگذاری (Constitutionnel) است؛ نیمی از افراد این شورا انتصابی هستند؛ که از جمله آنها 3 نفر از اعضاء و رئیس این شورا است، که مستقیماً توسط خود رئیس جمهور(ممکن است خود نامزد دور بعدی باشد) انتخاب می شوند، لذا با توجه به انتخاب اعضای شورای نگهبان در ایران توسط رهبری، مجلس و قوه قضائیه که نهادها و اشخاص مستقلی می باشند، امکان زد و بند سیاسی بسیار کمتر از این کشورهاست. ضمن آنکه نیمی از اعضای شورای نگهبان حقوقدانهایی هستند که توسط مجلس انتخاب می شوند که نمایندگان این مجلس بصورت مستقیم توسط مردم انتخاب شده اند. در انتخابات 22 خرداد امسال که حضور حماسی مردم غیور ایران برگ زرین دیگری در کارنامه مردم سالاری نظام ما رقم زد، برخی اظهارنظرهای نابجا در خصوص رد صلاحیت برخی افراد و نظارت شورای نگهبان صورت گرفت،که مشخصاً بیشترین اظهار نظرها از طرف آقای کروبی بود؛ شاید قبل از شروع فعالیتهای انتخاباتی کاندیداها کسی فکر نمی کرد، رئیس دو دوره قانونگذاری این نظام و مدعی همراهی امام (ره)، مشاوران و همراهان ایشان یکی از شعارهای اصلی خود در تبلیغات انتخاباتی را ضمن زیر سؤال بردن جمهوریت نظام،دفاع از بهائیت و فرقه های ضاله ای شبیه به آن قرار دهند، فرقه ضاله ای که امام (ره) در مورد آن فرمودند "بهایی ها یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که در سابق،انگلستان پشتیبانی انها را می کرد و حالا هم آمریکا دارد پشتیبانی می کند، اینها هم جاسوس اند ".(1) حتی در یک مورد گروهی مبارزین انقلابی برای مبارزه با بهائیت طی نامه ای از امام درخواست نمودند اجازه استفاده از وجوهات جهت مبارزه با بهائیت را صادر نمایند که ایشان در تاریخ 49/7/15طی نامه ای فرمودند "مؤمنین از وجوه شرعیه ازقبیل زکات و شرعیات به آنها بدهند "(2) به نظر می رسد اگر دلایل رد صلاحیت داوطلبین مختلف که مورد تأئید شورای نگهبان قرار نگرفته اند بررسی گردد؛ شخص یا اشخاصی را بتوان یافت که شورای نگهبان فقط بدلیل ارتباط یا طرفداری از بهائیت آنان را تأئید نکرده است؛ لذا با توجه به موضع گیریهای آقای کروبی، حتماً این افراد نسبت به اقدام شورای نگهبان ناراضی بوده و خود را محق شکایت از آن به سبب جانبداری از یک کاندیدا می دانند. به هر حال شورای نگهبان نیز ممکن است در تأئید برخی افراد بدلیل مشخص نبودن مواضع آنها قبل و بعد از ثبت نام دچاراشتباه شود، شکی نیست که خطای انسانی یکی از معایب هر ارگان نظارتی است. ضمناً امام خمینی (ره) (که شما همیشه افتخار می کنید شاگرد مکتب او بوده اید)، در مورد شورای نگهبان فرموده اند " به مجرد اینکه یک مطلبی برخلاف رأی یک نفر است نباید بگوید شورای نگهبان درست نیست. این خودش درست نیست. باید خودش را اصلاح کند و این گرفتاری هست برای ملت ما "(3) آیا یاران دیروز امام که تلاش می کردند با مبارزات انقلابی خود گرفتاری ملت را برطرف کنند اکنون نباید خود را و نظارتشان را اصلاح کنند، فراموش نکنید قبول رأی قانون و لو برخلاف نظر اشخاص برای احترام به مردم از آموزه های امام (ره)است؛ در این مورد ایشان فرموند. "مردمی که به قانون اساسی رأی دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود، نه هرکس از هر جا صبح بلند می شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم.نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأی شما باشد،برای اینکه میزان اکثریت است "(4) آیا مقاومت و عصیان در برابر قانونی که شما خود دو دوره در رأس قوه تقنینی آن بوده اید، جرم و آغاز طغیانگری در همه سطوح نیست؟ آقای کروبی به فرمایش امام (ره) عمل کنید و اینقدر نق نزنید "بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او دادگاه عمل مفسد فی الارض بکنند "(5) امام خمینی (ره) اگر در میان ما نیست صحیفه ایشان که هست؛ آنچه امام(ره) در خصوص رعایت قانون بیان داشته اند، استثنائی را شامل نشده است: "اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان دیکتاتوری است که به هیتلر تبدیل می شود انسان. این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می کند "(6) جناب آقای کروبی امروز پس از برگزاری انتخابات پرشور و حرارت مردم این سرزمین شاهدیم که شکست خوردگان این میدان که در واقع به گم کردن مسیر، استفاده از مشاوره افراد بی صلاحیت، چنگ زدن به دامن ملحدین و کفار و فرق ضاله و... بجای یاری جویی از اسلام ناب و توکل و توسل به الطاف الهی و مردمی بودن، باخته اند؛ هر روز به یکی از نهادهای انقلابی نظام حمله کرده و یک بار به اشتباهات تاکتیکی و تکنیکی خود و اطرافیانشان تشر نمی روند،رأی شما همین 330000 است که بواسطه جدایی از خط امام کسب نمودید، مطمئن باشد و گر نه بعد ا ز چهار سال فعالیت حزبی و تجربه انتخابات دوره قبل اگر راه را اشتباه نمی رفتید، حتماً امروز رأی به مراتب بالاتری داشتید. آقای کروبی، این شورا همان شورای نگهبان است که شما را بخاطر تصور در خط امام بودن تأئید نموده است، اکنون که رأی این شورا خلاف نظر شماست، شورای خوبی نیست؟ آیا به ما نیز حق می دهید که از تأئید شما به خاطر مواضع غیر اصولیتان از شورای نگهبان انتقاد کنیم؟ شما باید نامه اعتراضتان به سمت اطرافیانتان باشد همانهایی که حتی آن زمان که قرار بود شما را تبلیغ کنند در بیشتر صحنه ها و سکانس های فیلم تبلیغاتی شما، خودشان را تبلیغ می کردند و در سایه دامان شما به تطهیر چهره منفور خود نزد مردم می پرداختند؛ ولی نتیجه برعکس شد، منفوریت چهره آنها بحدی بود که آرای شما را از رقم آرای باطله نیز پائین تر کشید، اکنون نیز همانها مطمئناً در چهره ای که اینبار بر صفحه تلویزیون مشخص نیست، در حال سناریوی هایی هستند که اجرای آن را توسط جنابعالی هر روز مشاهده می کنیم. آقای کروبی شما هنوز هم امکان جبران دارید، پیشنهاد می کنیم مستقل از رأی اطرافیان اندکی به امام و آموزه های امام فکر کرده و هر چه زودتر به دامن جامعه بازگردید. ترس ما آن است که اینگونه که شما و دوست شما آقای میرحسین موسوی تیشه به ریشه مردمی خود می زنید، دیگر هیچ وقت نتوانید جوانه زده و سبز شوید! جناب آقای کروبی و آقای موسوی از شما می خواهیم "آخرین وصایای امام را بخاطر بیاورید؛ قانون فصل الخطاب است، قانون را فصل الخطاب بدانید "(7) در پایان به عنوان عضو کوچکی از خانواده ایران زمین از شورای نگهبان می خواهم وظیفه قانونی و ذاتی خود را انجام داده و در هیاهوی مخالفین و قانون گریزها از وظایف ذاتی خود کوتاه نیاید، چرا که امام (ره) فرمودند "شورای نگهبان بدون ملاحظه از هیچ کس فقط و فقط خدا را در نظر بگیرند. "(8) ____________________ 1. صحیفه امام ج17 ص460 2. صحیفه امام ج1 ص300 3. صحیفه امام ج14 ص370 4. صحیفه امام ج17 ص377 5. صحیفه امام ج17 ص377 6. صحیفه امام ج17 ص415 7. سخنان مقام معظم رهبری در نمازجمعه تهران 88/3/29 8. صحیفه امام ج18 ص242 |
کلمات کلیدی:
| ||
انتخابات 22 خرداد 88 در معنای واقعی کلمه «انقلاب پیوستن» بود. حضور پرشکوه حدود 40 میلیون شهروند واجد شرایط رأی در پای صندوقهای آرا دارای پیامهای مهم و آشکاری بود و صاحبنظران را به تأمل فراوان واداشت. هر شهروند ایرانی وقتی برگه رأی خود را به صندوق میانداخت یک دنیا سخن و پیام داشت. این انتخابات بیش از انتخاباتهای دیگر شخصیت ایرانیها را ترسیم کرد. 70 میلیون به جنبش درآمدند و نظام جمهوری اسلامی را چون نگین در میان گرفتند. آنان فقط درصدد نبودند تا رئیسجمهور مورد نظر خود را برگزینند که در این صورت این همه شور و حرارت نیاز نبود در کجای دنیا مردم احساسات و عواطف خود را برای «یک کاندیدا» به میدان میآورند که در ایران بیاورند بلکه مردم ایران در نظر داشتند با هر برگ رأی خود با دنیا سخن بگویند و پیام تاریخی خود را به ثبت برسانند. پیام تاریخی مردم ایران در روز 22 خرداد چه بود؟ کمی کنکاش در صفوف متراکم ملت و گوش سپردن به زمزمههای رأیدهندگان پرده از این پیام تاریخی برمیدارد. مردم میگفتند به آیندهای چشم دوختهاند که ایران آینده بسیاری از تحولات عالم را رقم میزند. آنان میخواستند به اندازه عظمت تحولات بزرگ آینده، تدارکات خود را به میدان بیاورند. از نظر آنان سهم ایران و اسلام نه مشارکت در اداره دنیا بلکه اداره دنیا و ساختن جهانی نو است. آنان نه آنچه را در دور دست جریان دارد، برمیتابند و نه به آنچه در نزدیکیهایشان جریان دارد، رضایت میدهند. آنان معتقد بودند بسیاری از کسانی که تاکنون از ایرانیان «رأی ستاندهاند» به آرمانها و آرزوهای مردم واقف نشدهاند، حضور منفعلانه در عرصه جهانی و پذیرش حضور در دایره قدرتهای جهانی و تسلیم در برابر «وضعی که زورمداران ساختهاند» به هیچ وجه با ایدهآلهای رأیدهندگان نزدیک نیست. سرمست شدن از اینکه قدرتهای جهانی ما را آدم حساب کرده و حاضر به صرف ساعاتی با ما شدهاند کجا و نگرشهای مبتنی بر مهدویت و میراثداری جهان کجا؟ همنوا شدن با سازمان ملل و تمایلات شورای امنیت آن کجا و پیگیری اهداف بلند بنیانگذار جمهوری اسلامی در برافراشتن پرچم توحید بر قلل رفیع دنیا کجا؟ دریوزگی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای دریافت وامهای پربهرهای توأم با پذیرفتن استانداردهای غیرانسانی آنان کجا و تلاش برای تغییر سیستم سرمایهسالاری کجا؟ دلخوش شدن به تحسین این یا آن رسانه استعماری کجا و دلسپردن به آن رایحه نورانی که: «اگر استعمارگران از شما تعریف کردند، عزا بگیرید» کجا؟ سپردن سرنوشت فلسطین به مشتی رجاله نوکرمآب کجا و اعلام اینکه «فلسطین باید به مسلمین بازگردد» کجا؟ دلسپردن به لبخند این یا آن پادشاه عرب خاورمیانه به قیمت دست شستن از منافع منطقهای ایران کجا و تلاش برای جمع کردن بساط سیطره امریکا در جهان اسلام کجا؟ ناراحت شدن از انتقال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و خط قرمز خواندن آن کجا و ورق پاره خواندن قطعنامههای زورمدارانه سازمان ملل و بیاثر دانستن آن کجا؟ اینها بخشی از پیامهایی بود که مردم در پای صندوقهای رأی مطرح میکردند و فقط کمی گوش سپردن برای شنیدن آن لازم بود اما دریغا که بعضی خودپرستیها آن را در دایرههایی تنگ که از قلبهایی کوچک و تمنیاتی ذلیل برمیآید و جز آن را درک نمیکند، به تفسیر نشستند و از آن همه شور و هیجان فقط دنبال نام کوچک خود بر روی ورقهای رأی مردم میگشتند و در مورد تعداد آن به مناقشه نشستند و برای به کرسینشاندن خود، خون جوانان را بر خیابانها ریختند و با نوای بیگانگان بر گرد آن رقصیدند! اما در صحنههای نزدیک، مردم پیامی آمیخته به مهر و قهر دادند. آنان آمدند تا به رهبری لبخند بزنند و بگویند ما درک میکنیم که مقتضای سفارش مولایمان به اینکه «مهمتر از اینکه به چه کسی رأی داده میشود، خلق انتخاباتی پرشور است» چیست؟ آنان میدانستند که برپایی انتخاباتی پرشور دوای هر درد و نسخه درمان هر مشکل است. مردم به درستی میدانستند که با حضورشان میتوانند کاری کنند که هیچ دستگاهی و هیچ تلاشی نمیتواند با آن برابری کند. دستگاه دیپلماسی – با همه زحمات قابل تقدیر – نمیتواند با عبارتهای تعارفآمیز عظمت ایران و ایرانی را در چشم جهانیان به ثبت برساند. دستگاه امنیتی و نظامی ایران – با همه اقتدار و توانمندی – نمیتواند تهدیدناپذیری ملت ایران را در چشم و دل دشمنان جانشین گرداند؛ دستگاههای تبلیغاتی ایران – با همه تلاشهای خالصانه – نمیتواند حیات پرطراوت ایرانیان و امید وافر آنان به آینده را به آئینه افکار جهانیان بتابانند، دیوانسالاری اداری ایران – با وجود پرکاری – نمیتواند عزم ملت ایران را در قرار گرفتن در قلههای رفیع علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان نشان دهد. دستگاههای معنوی و مذهبی ایران – با همه غنا و تلاش بزرگ خود – قادر نیستند اوج لطافت روح ایرانی را در باورهای جهانیان حاکم گردانند. اما مردم ایران خود میتوانند این همه را محقق گردانند و چه خوب در 22 خرداد، این همه محقق شد. این هنر آرای تجمیع شده و 40 میلیونی مردم بود که آن مسیرهای طولانی را در یک روز طی کرد و از این روست که رهبر فرزانه و جامعهشناس، جبین شکر بر آستان ربوبی سائیدند و بر این همه هنر مردم آفرین گفتند در عین حال مردم با اجتماع برگرد کاندیدایی که بیش از دیگران به آنان نزدیک بود پیام دادند که ناسپاس نیستند و فعالیت شبانهروزی و خستگیناپذیر دولتمرد خود را ارج مینهند. در این میان لرها، ترکها، بلوچها، کردها، ترکمنها، لکها و فارسها قومیت خود را وانهادند و رنگ «ملی و اسلامی» را برگزیدند، روستائیان شهرستانیها و مرکزنشینها حرف و حدیثهای گذشته را کنار نهادند و اثبات کردند که به یک اندازه قدر خدمتگزاران مخلص را میشناسند البته در این میان آنها که دورتر و محرومتر بودند، نزدیکتر شدند و فعالتر به میدان آمدند. به عنوان مثال هرمزگانیها که دورترین از مرکز بودند 92 درصد آمدند، روستائیان، حضور خود را به 100 درصد نزدیک کردند و این همه اوج ارجی بود که برای «مردم خدمتگزار و صمیمی خود» قائل شدند. و چه شبپرست و کوتهنظر بودند کسانی که برای جلب رأی آنان وعدههای رنگ به رنگ میدادند؛ سنی را از شیعه جدا میکردند؛ ترک را از فارس جدا میخواستند؛ لر را در دایره قومیت به نظاره مینشستند؛ زنان پرکرامت را طالب کرسی وزارت و صدارت و آزمندزیستی مردانه معرفی میکردند؛ دانشگاهی را بیدغدغه نان بینوایان، مدیران را بینیاز از نشست و برخاست با ناتوانان؛ ثروتمندان را تافتهای جدا بافته؛ فقرا را گداپیشگانی مستعد فریب و نیرنگ؛ روشنفکران را طایفهای هنرپیشه؛ روزنامهنگاران را در هوای ولنگاری و بیقیدی؛ بر صدرنشینان را بینیاز از پرسش و چون و چرا؛ گذشته را بیعیب و آینده را تکرار گذشته میخواندند! و مردم به همه این ایدههای عصر جاهلیت و بریده از معارف خمینی کبیر پشت کردند و داغ صدارت را برپیشانی آنان زدند و عجب نیست که آنان پس از این داغ به دریغ افتادند و هر قانونی که از آن دم میزدند را زیر پاهای خود گذاشتند و به خون شهروندان تشنه شدند! | ||
کلمات کلیدی:
وقتی رفسنجانی ولایتمدار می شود!
لطفا مطلب زیر را بخوانید
<<رئیس مجلس خبرگان رهبری ?حضرت آیت الله خامنه ای را شخصیتی نواندیش و پیشرو در عموم مسائل و همچنین امید خود در مدیریت مشکلات مختلف خواند و گفت: تبلیغ رسانه های خارجی مبنی بر القای جنگ قدرت در سطوح بالای نظام ، انصافا ظلمی بزرگ و ناحق در مورد انقلاب اسلامی است و آنچه که این روزها مورد اختلاف است مربوط به انتخابات و عوارض آن است .
رئیس مجلس خبرگان رهبری با توجه به سابقه پنجاه ساله دوستی خود با رهبری معظم انقلاب و شناخت کامل از ایشان در مقاطع مختلف مبارزه، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی گفت: ایشان شخصیتی نواندیش و پیشرو در مسائل مختلف هستند و تبلیغ رسانه های خارجی مبنی بر القای جنگ قدرت در سطوح بالای نظام، انصافا ظلمی بزرگ و ناحق در مورد انقلاب اسلامی است و آنچه که این روزها مورد اختلاف است مربوط به انتخابات و عوارض آن است که اگر این اختلافات حل شود نزاع موجود تمام خواهد شد.>>
جملات فوق را رفسنجانی روز یکشنبه در دیدار جمعی از استادان دانشگاه علم و صنعت ایران گفته است یعنی پس از نامه نگاری بدون سلام به رهبری و اظهاراتش در نماز جمعه ? به راستی رفسنجانی در گفتارش صادق است؟! و یا باز از همان سیاست سابق خود استفاده می کند؟ و چرا هاشمی سعی دارد بعد از آن همه اتفاقات خود را ولایتمدار معرفی کند؟!
حالا به این مطلب دقت کنید.
<<امضا کنندگان بیانیه اعضای مجلس خبرگان رهبری درخصوص حمایت از بیانات و مواضع مقام معظم رهبری از مرز 65 نفر گذشت.
در این بیانیه نمایندگان مجلس خبرگان اعلام کرده اند آقای هاشمی رفسنجانی باید با صلابت و نشاط بیشتر همانند گذشته پاسدار حریم ولایت باشد. >>
و دلیل عمده نوشتن این بیانیه به روایت یکی از اعضای خبرگان رهبری
<<آیت الله احمد علم الهدی در گفتگو با "شبکه ایران"گفت: نامه اعضای مجلس خبرگان به آقای هاشمی به این علت است که او را به تمکین به فرمایشات رهبری دعوت کنند.
وی که یکی از امضاکنندگان بیانیه اخیر نمایندگان مجلس خبرگان است، افزود:این که برخی، در جلسات خصوصی از رهبری تعریف و تمجید کنند، خوب است ولی کافی نیست؛ بلکه در آشکار نیز باید به گونه ای رفتار شود که برداشت ضدیت افراد با ولایت نشود.>>
و این مطلب
آیت الله یزدی: سکوت طولانی هاشمی حمایت از اغتشاشگران بود
و متعاقب سخنرانی آیت الله یزدی
<<306 نفر از اساتید، نمایندگان مجمع طلاب، پژوهشگران و مبلغان حوزه علمیه قم با انتشار بیانیه ای حمایت خود را ازآیتالله یزدی درمقابل هاشمی اعلام کردند.>>
گفتنی است یکی از اعضای خبرگان نیز از احتمال تغییر رئیس مجلس خبرگان رهبری در انتخابات بعدی هیئت رئیسه خبرداده است.
حالا با ذکر مطالب بالا چه نتیجه ای می گیریم؟!
هرچند پرواضح است ولی بنده اظهار نظر نمی کنم و قضاوت را به خود مخاطبان واگذار می کنم.
کلمات کلیدی: