سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود ، و میان خود و خدا پرده‏اى بنه هر چند تنک بود . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

 

آن روی سکه روز قدس؛ روز رسوایی فتنه سبز

 

روز جهانی قدس را می‌توان یکی از برجسته ترین یادگارهای به جای مانده از آن رهبر فرزانه و آسمانی دانست که 30 سال پیش برگزاری آن را اعلام نمود. این روز که به روزجهانی مبارزه با صهیونیسم بین الملل و استکبار جهانی و آزادی قدس عزیز از دست اشغالگران مبدل گردیده, امروز دیگر به حرکتی جهانی در سراسر عالم مبدل گشته که خواب صهیونیسم جهانی را آشفته ساخته است.

روز قدس امسال با توجه به حوادث و شرایط سیاسی خاص ایجاد شده در کشور از ویژگی‌های خاص خود برخوردار بود. چندین روز مانده به فرا رسیدن آخرین جمعه ماه رمضان کودتاگران سبزپوش که از هر فرصتی برای تدوام حیات رو به زوال خود بهره‌برداری می‌کنند، اعلام داشتند که در راهپیمایی سراسری روز قدس با همه توان شرکت خواهند کرد تا جمعیت میلیونی! خود را به رخ جبهه تقلب و استبداد!؟ بکشانند.

سایتها و وبلاگهای مرتبط با این جریان انحرافی در روزهایی که گذشت مملو بود از فراخوانهای مختلف برای به صحنه کشاندن همه مخالفین نظام به خیابانها و در این بین خبر حضور موسوی, کروبی و خاتمی نیز در صدر اخبار کودتاگران قرار داشت. کروبی گفته بود: «شما در روز قدس نیز بار دیگر قدرت مردم را خواهید دید و متوجه می‌شوید که مردم از چه فکر و اندیشه‌ای حمایت می‌کنند».

اما برخلاف پیش بینی این جریان، آنچه در روز قدس به وقوع پیوست, بساط معرکه کودتاگران سبزپوش را برای همیشه جمع نمود. درباره راهپیمایی روز قدس و رسوایی فتنه سبز توجه به چند نکته جالب توجه است:

1- روز قدس امسال نیز همچون همه راهپیمایی‌های سراسری در طول 3 دهه از عمر پر برکت نظام اسلامی به صحنه رفراندوم و حمایت همه جانبه ملت از انقلاب اسلامی و آرمانهای امام و رهبری مبدل گردید. امسال ملت همیشه در صحنه با احساس تکلیف بیشتر نسبت به سالهای گذشته با حضور حداکثری خود همه ادعای دشمنان انقلاب اسلامی - که مدعی بودند نظام اسلامی هواداران خود را از دست داده است – را باطل نمود. حضور دیروز ملت, تاکیدی بر حماسه 40 میلیونی ملت در روز 22 خرداد بود.

2- جمعه‌ای که گذشت، اولین فرصت بعد از انتخابات 22 خرداد بود که بطور همزمان در سراسر کشور شاهد حضور همه جانبه ملت در راهپیمایی بودیم. کودتاگران سبز که در حوادث بعد از انتخابات توانسته بودند با ایجاد بلوا پایتخت را برای روزهای متمادی به آشوب بکشانند، مدعی بودند که در سراسر کشور نیز از حمایت حداکثری برخوردارند, اما هیچگاه فرصت برای سنجش این ادعا فراهم نشده بود.

روز قدس فرصتی بود تا این جریان مدعی، هواداران خود را به صحنه آورد و با همین هدف تبلیغات زودهنگام و فراخوان هواداران برای به صحنه آمدن در روز قدس بطور گسترده ای آغاز شده بود. اما آنچه در روز جمعه تمامی ملت شریف ایران شاهد آن بودند, رسوایی این جریان نفاق و دروغ, بود. همه حاضرین صحنه در شهرهای مختلف ایران زمین دیدند که جمعیت به هم پیوسته ملت ایران که بر شعارهای حضرت امام(ره) مبنی بر نابودی اشغالگران قدس تاکید داشتند, مجالی برای حضور اندک سبزپوشان فتنه‌گر با شعارهای انحرافی خود نداده و آنچه در برابر چشمان حاضرین ثبت گردید، صفوف یکپارچه ملت انقلابی بود. منافقین و آشوبگران این بار نیز همچون گذشته با حضور همه جانبه ملت انقلابی به سوراخهای خود گریخته بودند.

3- در حوادث تلخ بعد از انتخابات 22 خرداد که فتنه سبز و سران کودتا آن را طراحی ‌نموده بودند، همه ملت شاهد بود که چطور اجتماعاتی محدود ولی آشوبگر، خیابانهای تهران را به صحنه ناآرامی و اغتشاش مبدل ساخت. بطور طبیعی در برابر اغتشاشگران، این نهادهای انتظامی و امنیتی هستند که صف آرایی نموده و در جهت ایجاد امنیت و آرامش به وظایف قانونی خود عمل می‌نمایند. این صحنه مواجه اغتشاشگران و نیروهای انتظامی, همواره به صحنه مظلوم نمایی جریان نفاق مبدل گردیده و رسانه‌های دروغ پراکن این جریان مدعی برخورد نظامیان با مردم! و هواداران این جریان بودند.

روز قدس اولین فرصت برای مقابله همه جانبه ملت در سراسر کشور با این جریان نفاق بود. صحنه ای که در یک سوی آن اغتشاشگران و منافقین قرار داشته و در دیگر سوی صفوف به همه پیوسته ملت. صحنه‌ای که خط نفاق هیچگاه جرات حضور در آن را نیافت و با حضور همه جانبه ملت به محاق رفت.

4- تجمع چند ده نفری اغتشاشگران که جرات حضور در صفوف ملت را نداشته و در حواشی منطقه راهپیمایی گردهم آمده بودند نیز قابل توجه است. به گفته شاهدان، برخی از این سبزپوشان که گویا فراموش کرده بودند در ماه رمضان قرار دارند, با باطریهای آب به راهپیمایی آمده بودند! شعارهای مطرح شده توسط هواداران سران کودتا که مدعی تداوم خط امام هستند نیز جالب است: "نه غزه, نه لبنان, فقط فلات ایران", همچنین تاکید بر شعار"مرگ بر روسیه"و "مرگ بر چین" به جای شعار "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" از جمله این شعارهاست که ماهیت ضدانقلابی و نفاق گونه این جریان را به خوبی عیان می‌سازد. اینکه چطور مدعیان خط امام همچون موسوی و کروبی و خاتمی در چنین تجمعاتی حاضر گشته و این افراد را هواداران خود می‌خوانند و به آن افتخار هم می کنند, سوال بی پاسخی است که سران کودتا باید به آن پاسخ گویند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/31:: 8:16 عصر     |     () نظر


وقتی سبزها کم می آورند

سه ساعت است که در خیابان ها راه رفته ام. مردم با شور دیگری «مرگ بر اسرائیل» می گویند. «مرگ بر انگلیس» بیشتر از «مرگ بر آمریکا» به گوش می رسد. به بلوار کشاورز ـ تقاطع قدس می رسم که اذان می شود. جایی برای نشستن نیست، پس به سمت میدان ولی عصر می روم. جماعتی سبز پوش با سوت و کف ممتد به استقبال اذان رفته اند و در مقابل مردم ایستاده اند تا نتوانند جانماز خود را پهن کنند. جا برای نماز نیست. کمتر از ده دقیقه، فشار جمعیت کف سبز را به عقب پس می زند.

با شروع خطبه ها و در نهایت شروع نماز، سبزپوشان روزه دار که بعضا بطری آب به همراه دارند! کاملا به بیرون از محوطه بلوار که مرکز اصلیشان بود، رانده می شوند. تبلیغات بچگانه اصلاح طلبان و صهیونیست ها باعث شده است که مردم بیش از پیش به صحنه بیایند. مشخص است که سبزی ها گرخیده اند! دخترکان فیروزه ای، از کم آوردن مردان عصبی می شوند:

ـ همینجا می مونیم. شما اگر مردش نیستید برید.

ـ ...! مگه جمعیت را نمی بینی!

صحنه ی مضحکی است.

امت اسلامی سنگ تمام گذاشته است. در حوالی خیابان فلسطین تقاطع بلوار کشاورز جایی پیدا می کنم و می نشینم.

موجی که کف شد

روز قدس امسال باشکوه ترین مراسمی بود که در طول سالیان اخیر در تهران مشاهده کردم. همانگونه که قابل پیش بینی بود جمعیتی در حدود شش، هفت هزار نفر در میدان ولی عصر و بخش  کمتری در خیابان انقلاب تجمع کردند تا خوراک رسانه های اسرائیلی را فراهم کنند. جمعیت خیره کننده امروز، موج سبز را در کمتر از یک ساعت به کف تبدیل کرد. کفی که حتی رهبرانش هم نتوانستند در تظاهرات امروز شرکت کنند.

دریوزگی سبز

رسانه های صهیونیستی و باتبع آن، اصلاح طلبان دنیا در حال حاضر مشغول پوشش خبری سبزپوشانی هستند که تابلوهای «مرگ بر اسرائیل» را پاره می کردند و شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»، سر می دادند. غربی ها و غرب زدگان، تلاش می کنند که تظاهرات میلیون ها مسلمان حامی مقاومت، تحت الشعاع حضور سبز! چند هزار نفر قرار گیرد. و البته مشخص است که آنها نیز برای همین نیت آمده بودند و این معنی کاملی است از آنچه من آن را «دریوزگی سبز» می نامم.

دریوزگی سبز و موقعیت بی نظیر برای انقلاب اسلامی

در بیست سال گذشته تلاش بسیاری شد تا فضای جامعه از فضایی «عقیدتی» خارج شود. سازندگی و توسعه اقتصادی، بهانه ای شد برای فراموش شدن بحث های عقیدتی. توسعه سیاسی هم با به پیش کشاندن بحث های سرکاری و رواج جوهای استادیومی چپ و راست، تیر خلاصی بود بر پیکره فضای عقیدتی جامعه.

«مستضعفین» تبدیل به قشر آسیب پذیر شدند، «حکومت جهانی اسلام» تبدیل به تعامل با جامعه جهانی شد، «آرمان قدس» و «نابودی اسرائیل» تبدیل به تلاش های دیپلماتیک شد... و در یک کلام از َ«امام»، آقای خمینی ساختند که آدم خوبی بود و رفت! ...

حضور چهارساله احمدی نژاد این فرصت را به جامعه داد تا دوباره به آرمان هایش بیاندیشد. «انقلاب اسلامی»، مفهومی است که امروز دوباره جان گرفته است و مخالفانش با تمام وجود به میدان آمده اند. باید از این فضای شورانگیز برای جبران سالیان گذشته بهره جست.

انبوه مناظره هایی که توسط نیروهای حزب اللهی در دانشگاه ها پیش از انتخابات تدارک دیده شد، باید امروز در خصوص مباحث بنیادین ادامه پیدا کند. استراتژی اصلاح طلبان در تمامی دنیا ایجاد فضایی غیرعقلانی است. آنها اهل مناظره و بحث نیستند. تجربه تاریخی نشان داده است که از مناظره فراری اند. در فضایی سیاسی یا سیاست زده است که «موج» به وجود می آید و موج سواران اصلاح طلب علیه منافع ملت های مظلوم، موج سواری می کنند.

به کف کردن موج ها و موج سواران، دل خوش نکنیم

در ایران اسلامی نیز نباید به کف کردن موج سبز، دل خوش کرد. ضربه ای که امروز نظام از دریوزگی سبز می خورد ماحصل عدم ارائه بحث های بنیادین پیرامون انقلاب اسلامی است.

قدر این فضای فعال و شاداب که ماحصل مشترک طرفدران و مخالفان انقلاب اسلامی است را باید بدانیم و از آن برای شناخت «انقلاب اسلامی» و معرفی آن به دیگران بهره گیریم. از حق نگذریم خود ما هم خیلی وقت است که از تفکرات امام جا مانده ایم و بی خبریم. تلاش کنیم برای شناخت «انقلاب اسلامی»، راه امام، آرمان قدس، ... و برای شناخت امام حق و آمادگی برای ظهورش، امامی که ظاهرا خیلی زودتر از آنچه فکر می کردیم، خواهد آمد. انشاءالله


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/31:: 8:5 عصر     |     () نظر

شبکه ایران: روزنامه اعتماد در شماره امروز خود تصویری را در صفحه اول به چاپ رساند که مخاطبانش را به "حضور گسترده سبزها" در راهپیمایی روز قدس متقاعد کند.

مشخصات خیابانی که این عکس در آن گرفته شده نشان می دهد که تصویر مذکور از خیابان کریم‌خان‌زند برداشته شده است.

این تصویر البته برای دو دسته عجیب بود، نخست آنها که خود به راهپیمایی رفته بودند و اتفاقاً از مسیر خیابان کریم‌خان به سوی دانشگاه تهران رفتند و بازگشتند؛ آنها تمام جمعیتی که مشاهده کردند، بسیار کمتر از تصویر چاپ شده در روزنامه اعتماد بود.

دسته دوم کسانی بودند که به راهپمایی روز قدس نرفتند و از تلویزیون تصاویر ارسالی را مشاهده کردند؛ تصاویری که از بالگرد ثبت شده بود هم حاکی از جمعیت چند صدهزار نفری مردمی بود که با حضورشان در خیابان کریمخان جمعیت چند هزار نفری سبزها را ناپدید کرده بودند.

به هر حال اگرچه ممکن است بسیاری از مخاطبین این روزنامه و عابرینی که صفحه نخست ارگان سبزها را از روی کیوسک روزنامه فروشی می بینند، ادعای تصویری روزنامه اعتماد را باور کرده باشند؛ اما خبرنگار شبکه ایران که در محل حضور داشت نتوانست آنچه را در عکس اول این روزنامه می‌دید، بر آنچه روز گذشته با چشمان خود دیده و از آن تصویر برداشته بود، ترجیح دهد.

به این منظور خبرنگار ما به سراغ سایتهایی که از مراسم دیروز در این خیابان تصویر برداری کرده بودند رفت تا در این باره قضاوت کند.

مقایسه همه تصاویر و از جمله تصویری که روزنامه اعتماد در سایتش منتشر کرد در همان نگاه اول مشخص می کرد که تصویر اول این روزنامه کاملا دستکاری شده است؛ عکس روزنامه حتی با عکس سایت روزنامه اعتماد هم تفاوت های مشهودی داشت.

در ادامه هر دو تصویر روزنامه اعتماد آورده شده است.

تصویر اول مربوط به سایت روزنامه اعتماد است و تصویر دوم متعلق به روزنامه اعتماد است که از نسخه PDF روزنامه آورده شده؛ قسمت‌های نشان داده شده در عکس اول در عکس دوم وجود ندارد!

 

 

 


اما مقایسه قسمتهای مختلف عکس صفحه اول این روزنامه هم مشخص می کند که عکس صفحه اول روزنامه اعتماد و همچنین سایت آن نه یک عکس بلکه مجموع دو یا چند عکس می‌باشد که در هم ادغام شده است.

با توجه به این نکته نقاط مختلف عکس را باید با دقت بیشتری بررسی کرد؛ این بررسی را اگر از قسمت پایین تصویر شروع کنیم واضح تر خواهد بود: شعارهای نوشته شده روی کاغذهایی که دست سبزها بوده، محو شده تا نتوان آنها را خواند و این در حالی است که تصویرافرادی که کاغذها را در دست گرفته‌اند واضح است. این قسمت‌ها با بیضی قرمز رنگ در عکس زیر مشخص شده است، این عکس اسکنی از روزنامه چاپ شده اعتماد است که تفاوت‌های نور را در قسمت‌های مختلف بهتر نشان می‌دهد:

 

 

طبق مشاهدات خبرنگار شبکه ایران در روز جمعه، شعارهای محو شده عبارت بودند از: "نه غزه، نه لبنان، فقط فلات ایران" و... که احتمالاً به دلیل متناقض بودن با ادعاهای سران و طراحان آشوب ها مبنی بر مسلمان معتقد و خط امامی بودن، محو شده‌اند.

بررسی‌ها به بالای خط قرمز می‌رسد، همانجا که جمعیت انبوهی قرار دارد؛ در سمت چپ در حالی تصاویر بزرگی از امام خمینی(ره) و سید حسن نصرالله و پرچم‌های زرد رنگ دیده می‌شود که دیروز در میان سبزپوش‌ها علیه لبنان و فلسطین شعار داده می شد.

در سمت راست بالای خط قرمز نیز جمعیتی قرار دارد که جلوی آنها به شکل عجیبی تقریبا سیاه و انبوه نمایش داده شده است.

بنابراین به نظر می رسد گرافیست این روزنامه به جز ادغام چند تصویر مختلف، در هر یک از آنها نیز دستکاری‌های واضحی انجام داده است.

به هر حال این رفتار رسانه ای هنگامی که با ادعاهای کذب و پی در پی سران آشوب مقایسه شود، شاید چندان عجیب هم جلوه نکند.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/30:: 2:17 عصر     |     () نظر
ثانیه‏نیوز- محسن پرویز- سال‌هاست عادت کرده‌ایم که جمعه پایانی ماه مبارک رمضان در راهپیمایی و نماز جمعه روز قدس شرکت کنیم و در دفاع از مردم مظلوم فلسطین، «مرگ بر اسرائیل» بگوییم و «شیطان بزرگ، امریکا» را لعن و نفرین کنیم. عادت خوبی که از امام راحل(ره) آموخته‌ایم. هم او که به ما آموخت همین قول «مرگ» برای آنها مرگ به دنبال می‌آورد و تلاش زایدالوصف آنها برای جلوگیری از این شعار، مهر تأییدی بود بر نگاه و فرمایشات آن مرد بزرگ.

امسال هم - مثل بسیاری از هموطنان – همراه با خانواده عازم راهپیمایی و نمازجمعه شدیم. وقتی به بلوار کشاورز رسیدیم، نکته غریبی توجهمان را جلب کرد. گروهی سبز و سیاه، دست‌افشان و پایکوبان و سوت‌زنان بالا و پائین می‌پریدند و شعارهایی می‌دادند غیر از آنچه شعار عموم مردم بود. در بین آنها همه جور مرد و زن دیده می‌شد. معدودی زن محجبه و تعداد بیشتری زن بی‌حجاب و بدحجاب؛ تعداد کمی از مردان با سر و وضع مرتب و آراسته، گروه زیادی با ظاهر کاملاً غربزده. ظاهر برخی از مردان و زنان نشان می‌داد روزه‌دار هستند ولی بطری‌های آب نیم‌خورده‌ای که آشکارا در دست بسیاری بود، حاکی از ضعف آنها در تحمل چند ساعته تشنگی به شمار می‌آمد! جمعیتی بودند حدود هزار نفر. مردم با حیرت به دست‌افشانی، حرکات رقص‌مانند و شعارهای غریب این جماعت سبز و سیاه‌پوش خیره شده بودند.

آیا می‌شد باور کرد کسانی در روز قدس به جای شعار «مرگ بر اسرائیل» ( که شعار عموم نمازگزاران مسلمان بود) و همزمان با آن، فریاد «مرگ بر روسیه» سر دهند؟! جوان‌تر که بودیم، به برخی عبرت‌های تاریخ با دیده تردید می‌نگریستیم.

از خود می‌پرسیدیم: «مگر می‌شود پلوی مشروطه را در سفارت انگلیس بار بگذارند؟» فکر می‌کردیم یعنی در بین این همه آدم تحصیلکرده و صاحب تحلیل، هیچ‌کس نمی‌فهمید دولت بریتانیای کبیر(!) برای رضای خدا به کسی پلو نمی‌دهد؟ و این معمای لاینحل را این گونه حل می‌کردیم که شاید اغراقی در بیان این موضوع وجود دارد! اما امروز که می‌بینیم برخی افراد به نام امام راحل(ره) در روزی که یادگار آن پیر روشن ضمیر است، به جای اسرائیل و امریکا، روسیه و چین را می‌نشانند و می‌خواهند که از غزه و لبنان دست برداریم، پاسخ سؤال دیرپای خود را درمی‌یابیم! روی سخن با روزه‌خواران و معاندانی نیست که مخالفت خود را با میلیون‌ها نمازگزار روز قدس به نمایش گذاشتند. آنها با طرح شعارهای انحرافی، آرزوهای نهان خود را به نمایش گذاشتند. از آنها که آشکارا حلقه نوکری امریکا و اسرائیل را به گوش آویخته‌اند، توقعی نیست.

آرزوی آنها طرح هر شعاری است به جز «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر اسرائیل». سخن اصلی با کسانی است که با ادعای «گفتمان امام و انقلاب» آغاز کردند؛ آنها که شعارشان بازگشت به رهنمودها و سیره امام بود و هنوز هم فریاد «وا اماما»یشان گوش فلک را کر می‌کند. آیا پیام امام(ره) آن بود که وقتی مردم شعار «مرگ بر اسرائیل» سر می‌دهند (آن هم در روزی که برای بقای همین شعار پایه‌ریزی شده است)، شما «مرگ بر روسیه» بگویید؟ آیا آن مرد بزرگ توصیه کرده است تا به جای «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر چین» سر دهید؟ آیا از یاد برده‌اید چه کسی «امریکا» را «شیطان بزرگ، و اسرائیل را «غده سرطانی» خواند؟ آیا نباید پیش از هر شعار و بیش‌از هر فریادی، صدای «مگر بر امریکا» از حلقوم علاقه‌مندان امام(ره) خارج شود؟

***

شب هنگام، پایگاه «بی.بی.سی» را نگاه کردم. هیچ اشاره‌ای به میلیون‌ها محکوم کننده جنایات اسرائیل نکرده بود؛ در عوض، تیتر اول خود را مخالفت ده‌ها هزار نفر (همان تعبیری که در خصوص جمعیت تظاهرات میلیونی بیست و دو بهمن به کار می‌برد!) به پرداختن به موضوع فلسطین و اسرائیل قرارداده بود! گزارشات و عکس های فراوانی از سبزپوش‌ها و سه رهبر آنها بر روی خروجی خود قرار داده و چنان نمایانده بود که گویی ایرانیانی در مخالفت با سیاست‌های دولت (و نه میلیون‌ها روزه دار نمازگزار تظاهر کننده روز قدس) خواهان دست برداشتن از آرمان‌های امام راحل(ره) بوده‌اند! گویی کسانی طرفدار اسرائیل و امریکا در ایران راهپیمایی کرده‌اند و خواهان مخالفت با روسیه و چین بوده‌اند و این سه رهبر سبزپوش را نیز در حلقه خود گرفته‌اند و آنها هم پیروزمندانه لبخند می‌زنند! آنچه در تاریخ به یادگار می‌ماند، نیت افراد نیست؛ اگر نیت خیری در کار باشد! آنچه در تاریخ ثبت می‌شود، بیانیه‌های خوش آب و رنگ نیست! وقتی به تاریخ گذشته می‌نگریم، بیش از آن که شعارها را بیابیم، نتیجه عمل افراد و عملکردها را می‌بینیم. در محضر خداوند تبارک و تعالی که حساب جداگانه‌ای دارد و نمی‌دانم چگونه برخی می‌توانند پاسخ شهیدان و امام شهدا را بدهند.

اما آنها که به قضاوت تاریخ دل بسته‌اند و امروز و دیروز بیانیه‌های دهان پرکن و مملو از شعار صادر می‌کنند و از راه و روش امام(ره) سخن گفته‌اند و می‌گویند و به ماندن این حرف‌ها دلخوشند باید بدانند که تاریخ با شعارها کاری ندارد. امروز ممکن است بتوانند با شعار بازگشت به سیره امام(ره)، تیشه به ریشه اندیشه‌های امام بزنند و در برانداختن آن بکوشند، اما فردا روز، آن‌چه می‌ماند، اقدامات آنها برای براندازی نگاه و رهنمودهای بنیان‌گذار انقلاب اسلامی است و نتیجه‌ای که هرگز حاصل نخواهد شد. تاریخ به نیت افراد کاری ندارد! نه تاریخ، که وقایع‌نگاران امروز هم از نیت‌ها و شعارهای دروغین خبر نمی‌دهند؛ به‌نتیجه نیت‌ها اشاره می‌کنند! همان‌کاری که پایگاه «بی.بی.سی» مشغول آن است.

آیا آنها که ادعای پیروی از امام(ره) و دفاع از آرمان‌های او را دارند، احساس شرمساری نمی‌کنند که نامشان (نه فردا، که همین امروز) به‌عنوان مدافعان اسرائیل و امریکا (آن غده سرطانی و این شیطان بزرگ؛ به تعبیر حضرت امام(ره)) در صدر اخبار رسانه‌های معاند قرار می‌گیرد و تصاویر شان زینت بخش پایگاه‌های شیاطین می‌شود؟ این توطئه‌های حقیر می‌گذرند و بسیاری از آنها که خیر خواهند و در دام افتاده‌اند، صف خود را از بیگانه پرستان جدا می‌کنند و به دامان انقلاب اسلامی و ولایت فقیه بر می‌گردند. ملت ایران نیز سرافرازانه مسیر درست خود را در سایه هدایت رهبر بزرگ و روحانی خویش استوار‌تر از گذشته خواهد پیمود؛ اما تاریخ از فریب‌خوردگانی آن رهبری این جریانات را بر عهده داشته‌اند، چهره‌ای زشت ترسیم خواهد کرد.

فَاعْتَبِروُا یا اُولِی الْاَبْصار

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/30:: 2:9 عصر     |     () نظر
دو توصیه آیت الله سیستانی به نوه امام (ره)
  
روز گذشته خبری در محافل سیاسی نقل قول شد که در آن از توصیه های آیت الله سیستانی به نوه امام (ره) حکایت داشت.

به گزارش جهان، منابع خبری نقل کردند که آیت الله سیستانی مرجع عالیقدر شیعیان در دیدار با سید علی خمینی نوه حضرت امام، وی را به درس خواندن و تبعیت از رهبری سفارش کرده اند.
از جزئیات بیشتر این دیدار خبری در دست نیست.

حجت الاسلام سید علی خمینی آخرین فرزند حاج سید احمد خمینی و نوه دوست داشتنی حضرت امام است که تصاویر او با امام در ماه های آخر عمرش بسیار مشهور است. وی چندی پیش با نوه آیت الله سیستانی ازدواج کرده بود.

از سوی دیگر همزمان با پخش شایعاتی مبنی بر ورود سید حسن خمینی (برادر بزرگتر سید علی خمینی) در بحثها و اختلافات نازل جناحی، دوستداران بیت امام و حجت الاسلام سید حسن خمینی از این موضوع  به شدت نگرانند.

این شایعات که به دنبال عدم حضور سید حسن خمینی در برخی مراسمات رسمی قوت گرفته، موجب شده است تا برخی کج اندیشان اینگونه حرکات احساسی را با توجه به نگرش "حسین خمینی" (نوه دیگر امام) طبیعی جلوه دهند!

گفتنی است حسین خمینی از مخالفان سرسخت نظام جمهوری اسلامی است.

وی در سال 2004 و بعد از حمله نظامی آمریکا به عراق, از ایران به عراق و از انجا به ایالات متحده آمریکا سفر کرده است و با بعضی سران اپوزیسیون از جمله رضا پهلوی و مایکل لدین دیدارهایی را صورت داده است. حسین خمینی در همانجا از امریکا دعوت کرده تا ایران را بمباران کند وحکومت اسلامی را سرنگون سازد!

حسین خمینی در ماه جون ???? در مصاحبه با تلویزیون العربیه از حمله? نظامی آمریکا به ایران به منظور آزاد سازی ایران حمایت کرد و افزود: «آزادی باید از هر راهی وارد ایران شود چه از طریق تحولات داخلی چه خارجی.» او آزادی از قید رژیم جمهوری اسلامی را «تولدی دیگر» خوانده بود.

به نظر می رسد هوشیاری حجت الاسلام سید حسن خمینی در کنترل احساسات و  پرهیز از ورود به دعواهای نازل سیاسی که منطبق با وصیت نامه امام راحل است، می تواند توطئه بدخواهان انقلاب و تفرقه افکنان کشور را نقش بر آب کند.
  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/28:: 8:43 عصر     |     () نظر
سخنان مجیدی در حضور رهبر انقلاب و پاسخهای مقام رهبری
من این حرفها را قبلا هم از ایشان شنیده بودم و اشک ایشان را که از خلوص بود دیده بودم... آن روزی که روزهای دفاع مقدس بود همان روزها هم همین جور دعواها بود ، خیال نکنید نبود ، به حافظه مراجعه کنید این دعواها بود.
  
به گزارش پارسینه به نقل از وبلاگ محمد گبرلو نوشت:

عصردیروز جمع کثیری از نویسندگان و هنرمندان که در عرصه دفاع مقدس فعالیت داشتند مهمان آقا(رهبرانقلاب اسلامی) بودند تا پس از گفتگویی رودرو نمازمغرب و عشا را اقامه کرده و افطار را با ایشان صرف کنند.

ساعت سه و نیم جلوی درب فلسطین حاضر شدم تا با دوستی که کارت ملاقات در اختیارش بود وارد حسینیه شویم . جلوی درب ورودی که منتظر بودم تا دوستم برسد متوجه شدم جمعیت کثیری برخلاف انچه که گفته بودند و در ذهن داشتم دعوت شده اند از فیلمسازان گرفته تا نویسندگان ادبیات و تئاتری ها و گرافیست ها و عکاسان و مجمسه سازان و برنامه سازان تلویزیونی و سرداران سالهای دفاع مقدس ، حتی ازهنرمندان شهرستانی هم آمده بودند.مشخص شد کارت دعوت در اختیار چند متولی فرهنگ و هنر از جمله ارشاد و انجمن سینمای دفاع مقدس و بنیاد حفظ آثار و...بوده و آنان بر اساس لیست خود افراد را دعوت کرده اند.

جلوی درب فلسطین نمایندگانی از نهادی دفاع مقدس و یا ارشاد حضور داشتند که کارت را در اختیار مهمانان خودشان قرار میدادند. ولی بهرحال جمع خوبی بود ، به نوعی دیدارها تازه شد و اکثریت کسانی بودند که سالهاست در عرصه دفاع مقدس فعال هستند اما درگیریهای کاری مانع از ملاقات یگدیکر می شد و این دیدار بستر مناسبی برای روبوسی و احوالپرسی و بیعتی دوباره و دیداری مجدد با آقا بود. هنگام ورود به حسینیه به عده ای کارت ویژه تر میدادند تا بتوانند درردیف های جلو قرار بگیرند .

راس ساعت 5 هنوزجمعیت درحال جابجایی بود که آقا آرام و بدون همراه و یا محافظی که معمولا این ایام در عکس ها دیده میشود وارد شدند و جمعیت جلو ناگهان صلوات فرستادند. اینجا بود که مابقی جمعیت متوجه شدند و همگی شعار صل علی محمد .... سر دادند . برنامه با تلاوت قران و سپس شعر خوانی مجری برنامه اکبر نبوی آغاز شد.

قرارشد به ترتیب نوبتی که از قبل تعیین شده عده ای برای سخنرانی کوتاه و ارایه نقطه نظرات دعوت شوند . اولین نفر حبیبب احمد زاده بود که به صراحت بیان در خاطرات دفاع مقدس مشهور است اما برعکس فقط به ذکر خاطره ای از حضورش در جنگ اشاره داشت و تلویحا بیان کرد" نباید حرکت های نابجایی انجام شود که باعث خشنودی دشمنان گردد" و بعد نوبت مرتضی سرهنگی نویسنده و محقق معروف شد . اوکه آرام و متین سخن می گفت معتقد بود" ادبیات جنگ درسالهای دفاع مقدس و بعد از آن ساخته نشده است بلکه متولد شد.

بنابراین برای حفظ و یا رشد این ادبیات نیاز به وکیل و وزیر نیست بلکه نیاز به پدری است که دلسوز باشد ." انسیه شاه حسینی هم که مدعی است آدم رک و سریع الهجه است نفربعد بود که او هم به خاطره ای از شهید علم الهدی پرداخت و گفت" نباید کاری کنیم که رفتار خود شرمنده باشیم.

" حمید شریفی گرافیست محبوب بعدی بود که به حوزه تخصصی خود پرداخت و معتقد بود" مشکل عمده این رشته این است که مدیران انتصابی مختصص رشته مورد نظر نیستند" و بعد سعید قاسمی مرد همچنان در سنگرپشت تربیون رفت و خیلی زیبا به حرکت های فرهنگی بعد از سالهای دفاع مقدس پرداخت و معتقد بود "حرکت فرهنگی در کشور مرکز فر ماندهی و یا خط مشخص مبارزه و دفاع ندارد". مسعود فراستی همیشه منتقد نیز این بارهم مثل همیشه به انتقاد از سینماگران و مسئولان و جشنواره های خارجی پرداخت ومعتقد بود "در عرصه فرهنگ و سینما جریان پویایی که ارزش ها و آرمانها را با خود داشته باشد نمی بیند .

" اکبر نبوی که قرار بود نقش مجری را ایفا میکرد" با انتقاد از سخنرانان جلسه که چرا صریح و منتقدانه حرفهای دل خود را بیان نمیکنند خود نیز به ایراد سخن پرداخت و خیلی مستدل به ضعف بودجه نویسی کشور در خصوص فرهنگ و سینما پرداخت ." دکتر سنجری سخنران بعدی بود که برخلاف برخی دوستان که عرصه فرهنگ دفاع مقدس را خیلی منفی دیده بودند مستدل و مستند به تولید فراوان برخی آثار مکتوب وتصویری در خصوص دفاع مقدس پرداخت و معتقد بود "مواظب باشیم بعضی ضعفها ما را از قله هایی که ایجاد کرده ایم دور نگه ندارد.

" در این هنگام نبوی از مجید مجیدی دعوت کرد که پشت تربیون قرار بگیرد . او که تقریبا بعد از شروع برنامه به جمع پیوسته بود ابتدا اعلام کرد تبرکا اینجا آمده و در عرصه دفاع مقدس فعالیتی نداشته است وسپس درحالی که لحن آرام اما غمگینی داشت مطالبی را بدین مضمون گفت :



" تبرکا اینجا آمدم ... طعم روزهای زیبای دفاع مقدس همه ما را دلتنگ میکند... حال آن روزها من را دچار افسردگی می کند.. هم اکنون بر ما چه می گذرد...دورانی که پر از شور و شعف بود. دورانی که کسی زور نمی زد صف اول باشد ، نامش در تیتر اول باشد ، همه تلاش میکردند مخفیانه کار بکنند، کسی نبیند که چه کسی کفش شان را واکس میزند ، مردمی که نداشته شان را تقسیم میکردند... براستی چه شد آن روزها ... آن روزهای زیبایی که اسم شان را بگذاریم رویاهای سرزمین من ، سرزمین ایران... انگار جنگ واقعی که پر از کینه است الان دارد اتفاق می افتد ... کسی آن موقع به کسی تهمت نمیزد ، همدیگر را متهم نمیکرد .

حال چرا اینجوری است ... " مجیدی در این لحظه ناگهان بغض کرد و با صدایی اشک آلود خطاب به آقا گفت :

آقا ما دلتنگ ایم . آقا من حالم خوب نیست .. کجا داریم میرویم ...چرا به چنین روزیی افتادیم ... چکار می کنیم ..." و سپس در آرامش ادامه داد " همه چی را داریم قطعه قطعه می کنیم ... آن رشادتها کجا رفتند ... غرور ما را گرفته ... ماچیزی از خودمون نداریم هر چه داریم متعلق به شهداست و مردانی که پایمردی کردند تا ما در عرصه های مختلف قدم برداریم .

قهرمان واقعی ما آنها هستند ... " و سپس دوباره با حالت بغض گفت "آقا من حالم خوب نیست ... حال خیلی از فیلمسازها خوب نیست ... خیلی از فیلمسازها امروز نیامدند و البته دلیلش بی حرمتی نبود بلکه مایل بودند در موقعیتی مناسبترحضورتان بیایند و حرفهاشان را با آقا بزنند ... همه دارد از دست میرود... داشته و نداشته های ما دارد از بین میرود ...

چرا همدیگر را متهم میکنیم ... همه چی یکطرفه است... من همین جا اعلام میکنم تلویزیون حق ندارد اصلا تصویر من را پخش کند. برای اینکه مجیدی را میبرد در لیست سیاه ... من هیچی ندارم . هرچی دارم از مردم و انقلاب است ...

اگر درایت و تدبیرخردمندانه شما نبود هر کاری میخواستند میکردند... من آن لیست را دیدم ... تلویزیون حق ندارد حتی در مدیریت جدید هم حق ندارد تصویر من را پخش کند ... همه ضررها بخاطر این است که عصر خودمان را فراموش کردیم ...به یک وضع نامتعادلی رسیدیم ، به یک وضع بی اخلاقی ، فضای دروغ ، تهمت ... فیلمی که من ساخته بودم سه بار اعلام کردم این خانم هنرپیشه نیست اما سه بار در رسانه های رسمی اعلام کردند هنرپیشه است ... چرا به اینجا رسیدیم .

بخاطر اینکه از ریشه ها جدا شدیم ، تهی شدیم ریشه هایی که متعلق به ائمه معصومین است ... روز به روز از معنویت فاصله گرفتیم، به شعار زدگی محض رسیدیم ، در آن دوران زیبا ما اینجوری نبودیم. امیدوارم به لطف پروردگار و خون شهدا و عزیزانی که پشتوانه انقلاب بودند ما برگردیم به عصر خودمان ، به باورهای عصر خودمان که ایران سربلند و پر از امید داشته باشیم" پس از سخنان مجیدی در حالی که سکوت جلسه را فرا گرفته بود آقا با آرامش و مهربانی مطالبی را بدین مضمون فرمودند " آقای مجیدی بخاطر هنرمند بودنشان روح لطیف دارند و خیلی حساس هستند.

من این حرفها را قبلا هم از ایشان شنیده بودم و اشک ایشان را که از خلوص بود دیده بودم... آن روزی که روزهای دفاع مقدس بود همان روزها هم همین جور دعواها بود ، خیال نکنید نبود ، به حافظه مراجعه کنید این دعواها بود. خودم جبهه بودم وگاهی از تهران میامدند نکاتی را می گفتند بعد دیدم در سالهای 63 64 65 هم بچه ها در کتاب خاطرات خود نیز به آنها اشاره میکردند...آن موقع کنار آن بهشت، جهنمی بود الان هم کنار این جهنمی که شما حس میکنید بهشت هایی وجود دارد .

" دراین بین طلبه جوانی اجازه خواست سخن بگوید و بدون توجه به فضای جلسه به نحوه اداره جلسه و سطح ضعیف سخنرانی ها اشاره کرد که اقا فرمودند من هم مثل یکی از شما حاضرین هستم و اگر به نحوه اداره جلسه اعتراض دارید باید به آن آقا بگوئید (اشاره به نبوی) که آن طلبه پذیرفت و به سمت نبوی رفت در این بین یکی از فرماند هان سپاه بلند شد و اصرار کرد خاطره ای بگوید و هرچه اقا خواست که تابع نظم جلسه باشد نپذیرفت و خاطره خود را با صدای بلند از ته سالن نقل کرد . او به نحوه شهادت یکی از پاسداران توسط ضد انقلاب دریک مجلس عروسی با خاموش کردن دهها سیگا ربر روی بدنش اشاره کرد و گفت" هنر امروز با سالهای دفاع مقدس فاصله دارد .

" سپس آقا فرمودند ایشان مرتضی قربانی فرمانده لشکر 25 کربلا هستند که در آن زمان روزی پیش من آمدند و با لهجه اصفهانی گفتند (آقا نیز با لهجه اصفهانی جمله قربانی را اینگونه نقل کردن ) آقا چند تا اسیر زن گرفتیم ... آقا کنیزست!!" و همه حضار خندیدند و سپس آقا ادامه دادند" خاصیت هنرمند این است که آنچه را چشم معمولی نمی بیند ببیند ... خاصیت دل لطیف هنرمند این است که شامه حساس اش بوهای بد را که خیلی ها حس نمیکنند حس کند و هشدار بدهد... این رویه را کاملا تائید میکنم این هشدار ها برای من دلنشین است

اما مراقب باشید این نگاه بد بینانه و تا حدودی واقعیانه شما را مایوس نکند ... توقع و انتظار از شما هنرمندان زیاد است و بدانید که می توانید ..." در ادامه مراسم نبوی اعلام کرد چون وقت کم است ممکن است برخی برای صحبت حذف شوند و از آقا کسب تکلیف نمود که چه کنیم؟ آیا به صحبت های حاضرین ادامه دهیم یا اینکه از محضر شما فیض ببریم که آقا فرمودند هر جور برنامه را تنظیم کرده اید ادامه دهید. در این بین برخی حاضرین به نحوه انتخاب سخنرانها اعتراض کردند: ازجمله یکی از هنرمندان شهرستانی بلند شد وگفت

"ما هنرمندان شهرستانی همیشه در این مراسم ها نقش سیاه لشگر را بازی میکنیم." برخی مایل بودند سخن بگویند و برخی مایل بودند سخنان آقا را بشنوند که نبوی طالب زاده را پشت تریبون دعوت کرد.

طالب زاده با اشاره به اینکه در جامعه نیاز به انتقاد سازنده داریم اشاره کرد "ما نباید حرفهای مردم را فقط در تاکسی و اتوبوس بشنویم بلکه باید در رسانه ها نیز بشنویم اما در چارچوب قانون .

" و سپس خواستار راه اندازی شبکه مستقل برای پخش فیلم های مستند در خصوص مسائل روز شد. در ادامه مراسم طلبه جوانی که معترض به اداره جلسه بود پشت تربیون قرار گرفت و از برخی سخنرانان که ساده و کم عمق سخن گفتند گله کرد و سپس به حرکت جدید چند طلبه اشاره کرد که در مجالس روضه خوانی به توصیف شخصیت شهدای جنگ نیز میپردازند ومعتقد بود" حرکت نویی در جهت خدمت به شهداست .

" سپس نبوی سید مهدی شجاعی را پشت نربیون دعوت کرد . شجاعی که با تاخیر پشت تربیون قرار گرفت گفت "قرار نبوده سخنران باشد بنابراین مطالبی را آماده نکرده و فقط به جهت احترام و عرض ادب پشت تربیون قرار گرفته است" و سپس خداحافظی کرد و نشست .مسافر آستانه نفر بعدی بود که خیلی تند و سریع گزارشی از وضعیت دانشجویان تئاتر را از روی کاغذ خواند

در پایان مسعود ده نمکی کار ...گردان تازه به دوران رسیده ای که معلوم نیست مدرک هنرمندی خود را از کجا گرفته و با فیلم اخراجی ها بیشترین لطمه روحی و معنوی را به رزمندگان وارد کرد نکاتی را به عنوان اعتراض بیان میکرد خود را به نزدیک تربیون رساند و به دعوت نبوی پشت تربیون قرار گرفت . او که با عجله و تند و مانند همیشه با پرگویی سخن میگفت در اولین پاراگراف با کنایه به حرفهای مجیدی ، خطاب به آقا گفت

" اگر دل بعضی ها گرفته دل ما هم گرفته

. چرا از روی ما رد می شوند و یا ما را هزینه میکنند ".

ده نمکی سپس به وجود جریان مافیا در سینما اشاره کرد و گفت" برخی در سالهای طولانی گذشته پول های فراوانی گرفته اند اما اثر درخشانی ارایه ندادند.

"وی همچنین با تحلیل وضعیت فعلی سینما خروجی نیروهای آموزش دیده از این دروازه را غیر ارزشی و سکولار زده خواند و در پایان اظهار امیدواری کرد "همانگونه که در باره جنگ احد و تلخی های شکست آن صحبت می شود روزی بتواند درباره تلخ ترین شکست های سالهای دفاع مقدس نیز براحتی صحبت کند."لحظات پایانی فرا رسید و در حالیکه نحوه اداره نبوی همچنان مورد اعتراض بود آقا در لحظات کوتاه باقیمانده نکاتی را فرمودند

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/28:: 8:42 عصر     |     () نظر
کروبی ده‌ها میلیارد تومان از اموالش را از ایران خارج کرد
بررسی عملکرد مالی 5 شعبه صرافی مستقر در جزیره کیش نشان از حجم بالای نقل و انتقالات ارزی مهدی کروبی به خارج از کشور دارد.
  

یک منبع آگاه گفت: مهدی کروبی بخشی از اموال خود را از ایران خارج کرده است.

به گزارش رجانیوز، این منبع آگاه افزود: بررسی عملکرد مالی 5 شعبه صرافی مستقر در جزیره کیش نشان داد که مهدی کروبی از 6 تیر لغایت 18 شهریور 88 طی 38 مرحله، مبلغ 24 میلیون و 829 هزار و 480 یورو را به خارج از کشور انتقال داده است.

 

وی ادامه داد: در حال حاضر عملکرد مالی واسطه هایی که نقل و انتقالات پولی کروبی را کارسازی کرده اند، به دقت در حال بررسی است.

 

این منبع آگاه تأکید کرد: پرونده ای برای این نقل و انتقال ارزی در حال تشکیل بوده که پس از تکمیل به مراجع قضایی و امنیتی ارجاع خواهد شد.

 

وی در پایان گفت: با توجه به این حجم بالای نقل و انتقال ارزی، احتمالاً کروبی قصد خروج از ایران را دارد که بر همین اساس لازم است وی در اولین فرصت ممنوع الخروج شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/6/28:: 8:42 عصر     |     () نظر
متن کامل اظهارات موهن صانعی/ به همراه فیلم توهین آشکار وی به رییس‌جمهور منتخب مردم چاپ فرستادن به ایمیل
گزارش ویژه
چهارشنبه ، 28 مرداد 1388 ، 16:38
فیلم منتشر شده از اظهارات موهن صانعی در جمع تعدادی از روحانیون هم‌فکرش در گرگان با واکنش‌های متفاوتی روبرو شد. واکنش‌هایی از بهت و حیرت گرفته تا تأکید بر ساقط شدن وی از عدالت و لزوم جاری کردن حد به‌خاطر تهمت به رییس‌جمهور شده‌اند.
با این حال، دفتر صانعی به‌جای اعلام عذرخواهی، اقدام به فرافکنی کرد و در حالی  که تصویر مربوط به این سخنان موهن در اینترنت پخش شده است، ادعا کرد اظهارات وی یک حکایت بوده و ربطی به فرد خاصی ندارد.
در این زمینه، برخی سایت‌های نزدیک به وی نیز اقدام به رفوی این اظهارات شنیع کردند و حاضر نشدند کوچک‌ترین انتقادی به گوینده آن که خود را مرجع تقلید نیز می‌داند، بنمایند.
متن کامل این سخنرانی را که سراسر توهین و اتهام به نظام اسلامی است، منتشر می‌کند تا مشخص شود که چگونه برخی افراد به‌نام مرجعیت شیعه را بازیچه اغراض سیاسی خود کرده‌اند. همچنین در این متن کاملاً مشخص است که هتاکی صانعی متوجه رئیس‌جمهور است و فرافکنی‌های وی نمی‌تواند مانع از آشکار شدن حقیقت باشد.
آنچه که هنوز در این میان، مبهم است سکوت مدعی‌العموم و عدم انجام وظیفه قانونی خود در برخورد با این جرم آشکار است.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
لااله الاالله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لوکره المشرکون
این ذکری است که در ماه شعبان هزارمرتبه باید گفته شود و بنده از آن دوران کودکی کهبه نمازمرحوم والد می رفتم، می دیدم که تقسیم کرده بودند که بعد از هر نمازی هفت مرتبه می گفتند که عدد برسد به هزار یک مقدار بالاتر. و همینجور در ماه رجب دعای یا من ارجوه لکل خیر و أمن سخطه عند کل شر به قول رفیق ما که شهید شد، روحش شاد روحانی ارزنده ای بود که می گفت این دعا هم از دعاهای شانس دار است. برای اینکه معمولاً می خوانند در نمازها اما به شما عرض کنم که بنده متولد 1316 هستم و مقید بوده ام به عنوان یک مسلمان که این دعاهای مختصر و کوتاه که به آن عنایت بوده است و سیره مسلمین و شیعیان بر آوردنش بوده است، بخوانم اما برای شما عرض می کنم که تنها سالی که من موفق به خواندن نه لااله الا الله و نه "یا من ارجوه" نشدم، امسال بود.
1325 را من یاد دارم که به اصفهان بودم و فوت مرحوم آیت الله سید حسن اصفهانی و درگیری‌های قوام و مصدق و درگیری‌های بعد تا حتی دستیگری امام سلام الله علیه اما هیچگاه چنین حالتی برای بنده پیش نیامد حتی شهید کردن عزیزانی که در دوره های مختلفی در رژیم به شهادت رسیدند، همچون نیک نژاد، صفارهرندی، امانی‌ها و دیگران و فشارهایی که می آمد فراوان، حتی فشارهایی که طاقت فرسا بود اما در عین حال مطمئن بودیم که این فشارها نتیجه خوبی خواهد داد که چون به هرحال مسئولین نظام فکری خواهند کرد و جلوی فشارها را خواند گرفت و ما هم گاه و بی‌گاه به آنها تذکر می دادیم و تا حدی هم عمل می شد. اما امسال هیچ نتوانستم بخوانم، نمی دانم که شماها موفق شدید یا نشدید این فشاری است که مسائل روز برای بنده آورده است.
به عنوان یک مسلمان، به عنوان یکی که از 1334 تقریباً خدمت امام امت بودم تا آخر زندگی امام را خودتان مطالعه کنید، از دروغگویان و دروغ پردازان نگیرید، از کسانی که امام را برای منافع خودشان می خواهند، نگیرید، خودتان مطالعه کنید. بردارید صحیفه امام را مطالعه کنید، کامل تر از صحیفه نور است یا صحیفه نور را مطالعه کنید. دوستان امام را ببینید که به کجا رفتند؟ یکی پس از دیگری شهید شدند و به شهادت رسیدند، امروز هم عده ای دیگر از آنها که در رأس نظام بودند، زندان هستند که می گویند می خواستند رژیم را یا نظام را عوض کنند. آیا باور کردنی است؟ آیا این عزیزان که هرکدامشان که از نظر خانوادگی دارای خصوصیت خاصی هستند، من نمی خواهم یکی یکی اسم ببرم. خانواده هایی متدین متعهد، آیا جناب آقای مهندس موسوی که من 25 سال او را می شناسم، خودش را خانواده اش را نیاکانش را می شناسم، همه خصوصیات زندگی ایشان را می شناسم، تصمیم داشت که رژیم را به هم بزند؟ او تصمیم داشت که مردم را کف خیابان‌ها به خاک و خون آغشته کند؟ او تصمیم داشت اموال مردم را به یغما ببرد؟ او تصمیم داشت مغازه ها را بشکند؟ او تصمیم داشت از بالا یک جاهایی گلوله بزنند و قلب مردم را نشانه بروند؟ من به شما عرض کنم در این نظام مهندس موسوی از نظر تدین و تعهد یا بی نظیر است یا کم نظیر (صلوات حضار) من به شما عرض کنم مهندس موسوی در طول این سالیان نمی خواستم عرض کنم اما چون مرا تحت تأثیر احساسات قرار دادند دوستان مجبور شدم این جمله را بگویم مهندس موسوی در زمان امام سلام الله علیه مقلد امام بود و وجوهاتش را به وسیله شیخ حسن صانعی اخوی بنده می داد خدمت امام.
آن صانعی که شما صحیفه نور را بردارید و نگاه کنید و ببینید درباره او چه فرموده امام و چه گفته امام؟ نگاه نکردید ولی بروید مطالعه کنید به وسیله او وجوهاتش را می داد خدمت امام. از بعد رحلت امام خودش و خانواده اش و دخترانش و قوم و خویشانش هرسال یک بار جناب آقای موسوی از تهران می آمد قم، وجوهاتش را مثلاً 50 هزار تومان 100هزار تومان و... هیچ بحث ریاستی هم در کار نبود، عوامفریبی و کلک نبود، چون تازه بنده را نمی توانند که کلک بزنند. بنده هم سه پشتم آخوند است، هم خودم یک معتقداتی دارم، امام می فرمود روحانی برجسته است. آن وقت هم زمینه کلک نبود می آمد وجوهاتش را می داد، پیکانش را سوار می شد و برمی گشت. بحث 50 هزار تومان و 100هزارتومان نیست، بحث عقیده است، بحث اعتقاد است. و هربار که می آمد، درسی به بنده می داد از نظر سیاست حتی گاهی من اطلاعیه می دادم ایشان در تهران به وسیله کسی پیغام می داد که فلانی این جمله اطلاعیه شما انسب این بود که تغییر پیدا کند. شما بروید پدرش را ببینید.
روحانیون عزیز متفکرین الحمدالله کم و زیاد به عربی آشنا هستید، بردارید این کتاب ابحدود و تعزیرات فقهی ما را بخوانید هیچکس حق ندارد مجرمی را عذاب مضاعف کند. بردارید بخوانید در باب جهاد یا حدود اسیری که فردا بناست اعدام شود، باید آب بهش داد، غذا به او داد، اگر جرمی که مرتکب جرمی شده است که حد دارد، مریض است، نمی شود در حال مریضی او را حد زد. امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند هنگام تجرید و حبس و تحدید و تخویف اقرار معتبر نیست. تجرید یعنی قطع ارتباط یک نفر با خارج. اقراری که از کسی سر بزند که من اینجا عرض می کنم ارتباط با خارج ندارد، نه روزنامه دارد، نه رادیو نه ملاقات این به فرموده امیرالمومنین که ما دم از او می زنیم و معمولاً برای منافع‌امان از او استفاده می کنیم، او می فرماید این اقرار محترم نیست، این اقرار هیچ ارزشی ندارد. حبسش کنار، تخویف و تحدیدش کنار، تجرید نه اینکه لباسش را درآورند این که برمی گردد به تخویف و تحدید، تجرید یعنی تخلیه اطلاعاتی و قطع او از خارج و یا تمام روحیه اش یکدفعه عوض بشود. (بر خلاف ادعای صانعی آقایان ابطحی در سوئیت‌هایی نگهداری می‌شوند که مجهز به رادیو و تلویزیون است و روزنامه نیز در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند که این مسئله را خانواده‌های این دو نفر نیز تأیید کرده‌اند.)
خوب این کار یک کار خوبی است همه روحیه ها را اینگونه می شود عوض کرد ما اصلاً احتیاجی به تبلیغ و هدایت نداریم که ناراحتی نداریم که من امروز چند خطر را به شما هشدار می دهم و نه تنها خطر راه را هم عرض می کنم. خطر اول امام زدایی با اعمال با گتفار و رفتار و امروز می بینید که برخی در خارجند و از اوضاع ما اطلاع ندارند حالا یا مقصر یا غیر مقصر می بینید بعضی اشکال را به دیگران سرایت دهند از آنها به امام هم سرایت می دهند . این کمال بی انصافی است. آنجایی که دیدید که سخنگویان سراغ امام می روند بروید زندگی امام را مطالعه کنید ببینید امام چگونه بود با این همه اعمال ناروا به نام قانون اساسی به نام اسلام، ما چه می کنیم با امام؟ جوانان این که الآن در حال انجام است ضد رفتار و اعمال امام است امام در آن پیام هشت ماده ای فرمودند که اگر وارد جرمی شدید و چیز دیگری دید حق گزارش ندارد من ندیدم اما شنیدم در مشهد که بودم گفتند یک کسی اظهارنظر کرده است گفته بله رفتیم فلان جا آنجا کتاب‌های ناجور بود و ما کتاب‌های ناجور را آوردیم. اول اینکه تو حق نداری کتاب ناجور و جور را تشخیص بدهی به توچه ارتباطی دارد به قدرتت نناز. ما این‌قدر از این قدرت‌ها دیدیم ذلیل شدند گریه می کردند بعد آقازاده آیت الله شهید بهشتی قدس الله فرمودند که اینها کتابهای پدرم بود آورده بودند اینجا گذاشته بودم آنجا حالا شده کتاب ضاله که باید جمعش کرد. به توچه که جمعش کنی؟‌ مگر تو را فرستادند کتب ضاله را جمع کنی بعد هم با کمال قدرت اینجوری، بعد هم دعوا سر لحاف ملانصرالدین است اینهمه کشته شدند و به خاک و خون آغشته شدند آن یکی می گوید من نبودم رفیقم بود.
داستانی بود که می گفتند من نبودم رفیقم بود قصه ای بود که 9 ربیع ما بازی می کردیم انجام می دادند این خلاف فرموده امام است. امام فرمود میزان رأی ملت است. یکی از مسئولین که در درجه اول واسطه بود از یک جایی آمده بود خودش رده دوم و سوم بود گفتم ابطال کنید انتخابات را، آسمان که به زمین نمی آید گره ای را که می شود با دست باز کرد، خیلی راحت ابطال کنید دوباره انتخابات را شروع کنید با یک شرایط خاصی. او گفت نه تقلب نبوده است. گفتم تقلب نبوده که یک کسی گفت من هفتاد دلیل می آورم که در حوض آب نیست یکی دیگه گفت من یک دلیل می آورم که در حوض آب هست بغلش کرد پرتش کرد در حوض. گفت حالا آب هست یا نیست. حالا کار را به جایی رساندند که الآن ابطال انتخابات نتیجه به حال آن افراد نخواهد داد. هرچه قدر فشار بیشتر بشود، آگاهی زیادتر می شود، تنفر بیشتر می شود و من نمی د انم چه عاملی سبب این کار شده است، من ماندم در آن. شما می دانید که برای نام امام سلام الله علیه برخی جاها یک صلوات می فرستند این خرد کردن امام است. نباید امام را خرد کرد. شما یادتان باشد هرجا اسم امام آمد بلند و خیلی قوی 3 صلوات بفرستید. این از صد فشنگی که می خواهند در خیابان بزنند به قلب مردم برای آنهایی که می خواهند امام را خرد کنند تا خودشان مهم شوند، بدتراست. در خانه ها عکس امام را بگذارید، در مغازه ها بگذارید، در مساجد منبر می روید، 3 صلوات با خون شهید بهشتی ها و مطهری ها و صدها هزار شهید دیگر. سفره پهن شده را همه می توانیم دنبالش را بگیریم. وقتی سفره گسترانیده شد همه می شویم انقلابی اما به یاد آن روزی که امام را می خواستند دستگیر کنند اواخر سنه 41 بود، جوانی بودیم جهرم من وعده داشتم برای منبر رفتن آخوندها می دانند چه شیعه و چه سنی دعوت ماه رمضان یعنی زندگی. ولی حالا دیگر یک جور دیگر شده است. اما آن‌وقت مردم اداره می کردند روحانیت شیعه و سنی را.
یک شخصی بود در قم، محترم بود اسمش را نمی خواهم ببرم. آن هم در رابطه با نظام حکومت بود در رابطه با امام. خبر داد به امام که می خواهند امشب شما را بگیرند، ما یک جوانی بودیم، 7، 8 نفری بودیم در بیرونی خانه امام خوابیده بودیم که وقتی می خواستند بیایند امام را بگیرند، نگذاریم امام را بگیرند. بیش از این اطلاع نداشتیم. یک شب امام وقتی آمد دید ما آنجا هستیم فرمود شما اینجا چه می کنید؟‌ گفتیم ما آمدیم جان شما را حفظ کنیم. امام یک لبخندی زد، منتهی تخطئه نکرد. امام بنا نداشت تخطئه کند. شما ببینید امام تمام آن‌هایی که در طول انقلاب زحمت کشیده بودند، در نهضت از بعضی‌هاشان هم ناراحت بود ولی در عین حال نگهشان می داشت، نمی گذاشت له شوند. من اسم نمی خواهم ببرم. داستان خود بنده را نمی دانم گفتند یا نه. این امام است و این چیزی است که برای آن مردم خون دادند. آقای اخوی نقل می کرد که وقتی امام می خواست سمت دادستانی را به شما بدهند، من رفتم خدمت امام سلام الله علیه گفتم که شما می دانید در حکومت‌ها یک کسی می آید در حکومت به هرحال لجن مال می شود می رود بیرون. نمی گذارند سالم بماند تهمت و افترا بهش می زنند. امام فرمود که من او را می شناسم من او را می شناسم. این تعبیر من است که به بار می گویم ایشان یکبار بیشتر نفرمود. آقای اخوی می فرمود که من چند قدم دور شدم حالا مقایسه کنید امام را و کسانی که می خواهد سرکارشان بیاید و ارتباطشان را با دوستانش فرمود آقای صانعی برگرد یعنی چی برگرد؟ من برگشتم. فرمود آقای صانعی اما شما را قبل از اخوی شناختم تحلیل اخوی این بود که وقتی گفته شما را شناختم امام احساس کرد با آن لطافت روحش احساس کردم که مرا خوب نمی شناسد لذا فرمود برگرد. این زمان نصب آن هم زمان استعفا.
حکومت اسلامی حداقل باید با آنهایی که زحمت کشیدند، خوب رفتار کند این کلاس اول سیاست است. منتهی چه کنیم خدا عقلشان را گرفته است. الحمدالله الذی جعل اعدائنا من الحمقا، کلاس اول سیاست است. احترام اطرافیانتان را نگه دارید اینهایی که 30 سال در نظام زحمت کشیدند، نگهشان دارید. گرهی را که می شود با دست باز کنید با دندان باز نکنید یادتان باشد نگذارید امام زدایی شود. اگر یک جایی رفتید و یک کسی از امام سخنی نگفت بعد که پایین آمد به او بگویید شما از امام سخنی نگفتید، اگر فردا شب رفتید و گفت چه بهتر اگر فردا شب هم نگفت شما با او ارتباطتان را قطع کنید. البته روحانیون وابسته به مردم و الا غیروابسته که کاری به مردم ندارد. باز یادتان باشد همه اهل قلم و نویسندگان تعبجم وقتی که حرفی می زنم عمل نمی شود. آقای مروارید که یکی از ارکان نهضت بود می فرمود من لرزاده منبر می رفتم سی شب هر شب می گفتم چایی مرا کمرنگ تر بیایید هر شب پررنگ می آوردند حتی شبهای آخر. من به عدد سلول‌های بدنم گفتم امام مگر نمی گویید ویژگی دارد بزرگانی که سخنرانی کردید بسیار سخنرانیهایتان عالی بود یکی از یکی بهتر، حالا من حافظه ام ضعیف است یادم رفته است. چرا به امام می گویید رحمت الله علیه بگویید سلام الله علیه خوب این قرآن است "خُذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها وصل علیهم ان صلواتک سکن لهم"، یعنی بگو صلی الله علیه حالا ما از سلام الله علیه گفتن باک داریم رحمت الله گفتن در همان مسیر گاهی قرار می گیرد نمی خواهم بگویم قرار گرفته است. این یک جهت.
دو؛ ما موظفیم هر رسانه ای که دروغ می گوید و خلاف می گوید خودمان را به آن رسانه ها وابسته نکنیم. روزنامه ای دروغ می گوید رادیویی دروغ می گوید تلویزیون دروغ می گوید بنده منبری دروغ می گویم بنده روحانی دروغ می گویم خودمان را به او وابسته نکنیم حداقل گوش به حرفهایش ندهیم که مباد تحت تأثیر قرار بگیریم. مخصوصاً اعمال ماه مبارک رمضان می رسد اطمنیان است به آن حرفهای رسانه های دروغ؟ فردا پنجم ماه پس فردا ششم است و اول ماه است. رسانه ای که صدها نفر را گرفتار بند می کند افتخار می کند ما اینها را آوردیم. با توهین و تحقیر این است اسلام؟ بازجویی می خواهید بکنید چرا تحقیر چرا یک لباس خاص؟ چرا با یک وضع خاص؟ اینها اسلام است اگر اسلام است بحثی نیست. باور نکنید و برای حقوق مردم بروید مظلومیت ها را بیابید مظلوم تر کدام است. در حقوق الله، تحقیق لازم نیست. اما در حقوق الناس تحقیق لازم است بروید هرجایی که مظلومیت مردم را بیان می کنند بروید آنجا را گوش کنید با خبر شوید چه بر سر مردم می گذرد و چه بر سر افراد می گذرد شما خواهید گفت که فایده دارد فایده اش تنفر است. تنفر خطرناک است باری هر حکومتی. اولین خطر این است که باید باج دهد هرچه حکومت بیشتر مردم متنفر می شوند بیشتر باید باج دهد البته یک جا تنفر زیاد می شود دیگر باج ندارند بدهند همه چیز را دادند نفت را دادند گاز را دادند ثروت های معنوی را داند دیگر چیزی ندارند المفلس فی سبیل الله دیگر چیزی ندارند آنجاست که آن حکومت مستبد ظالم نقشه دیگر می کشد. تنفر خیلی خطرناک است برای حکومت ها، عزیزان من مأیوس نشوید آگاهی دهید با زبان لین و نرم. پس توجه به رسانه های دروغگو خلاف قرآن است ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا حالا می گویند این مال غرب بوده است حالا چون این روزنامه و رادیو اسلامی است نه نمی شود. چی چی این اسلامی است اسلام که دروغ ندارد اسلام که خلاف ندارد این هم مطلب دوم.
مطلب سوم خطر سوم گرفتار اسیر فکری نشوید. امروز تمام تلاش جنایتکاران برای این است که مردم را ناآگاه نگه دارند فلذا از کوچکترین آگاهی می ترسند. از اینکه یک نفر با یک نفر تماس بگیرد می ترسند. از گورستان می ترسند مگر گورستان هم ترس دارد؟ البته شب‌ها آدم می ترسد از گورستان ولی روز که نباید ترسید. گورستان بانک هست آتش بزنند مغازه های مردم است آتش بزنند. با ترس که قضیه حل نمی شود خوب آمده سر قبر مرده اش حالا شهید شده است خوب دستتان درد نکند اقلاً بذارید برایش فاتحه بخوانم.
در سابق، از مرده ها به نفع کثرت خودشان استفاده می کردند می خواستند بگویند کثرت ما زیاد است طایفه ما زیاد است. الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر کوپن من یادم است 1324 کوپن که می دادند شناسنامه مرده هایشان را می آوردند کوپن می گرفتند. اما این را دیگر ندیده بودیم که از مرده و قبرستان هم بترسند. چه ترسی دارد بله شب آدم از مرده می ترسد که این هم وهم است. روزش نمی ترسم ولی شبش می ترسم. آگاهی بدهید حقوق مردم را تذکر بدهید و بدانید کمتر جریانی مثل جریان امروز باعث تنفر مردم از برخی از مسئولین شده است اما این آقایان می گویند نه بنده می گویم بله آنها می گویند نه حداقل من می گویم 13 میلیو ن و 14 میلیون قبول کردید. عدد 13 نحس بود که می گویند نحس است ولی غلط است. روز دوشنبه روز نحسی است هرکاری که دوشنبه باشد، به نتیجه نمی رسد. رحلت رسول الله(ص). (صلوات کم رمق حضار) من گفتم برای امام 3 بار صلوات بفرستید ولی برای پیغمبر لااقل یک صلوات بفرستید. (صلوات حضار) حالا دیگه نفرستید.
یک آقایی گفت ما یک آقایی داریم که عوامفریبی ها زیاد شده است. مردم بازایان آگاه شدند. امام مردمی ساخته است که کلاه سرشان نرود. گفت ما یک آقایی داریم که مرتب امام زمان را می بیند که چپق می کشد، قلیان می کشد، سیگار می کشد بیا ببرمت سراغ آن آقا که با‌ آن آقا تماس داشته باش. ول کن این آقا را. چه کار داری با حجت الاسلام و المسلمین گفت باشه این آدم زرنگی بود گفت بروم از خودش بپرسم بعد بیام برویم. آمد سراغ خود آن شخص. گفت شما امام زمان را می بینید گفت این حرفها چیه؟ کی من امام زمان را می بینم کی توجه داشتم به این حرفها من کجا دیدم. گفت: ابداً محال است. برگشت به آن مرید گفت که دیدی که تو گفتی امام زمان را می بیند من رفتم سراغ خودش گفت نه من امام زمان را نمی بینم گفت: اشتباه شما هم همین است. همین حرف هایی که می خواهند سر ما کلاه بگذارند، دیگر گذشت، دیگر نمی توانند. عوامفریبی می کنند بعضی از این آقایان. گفت ‌بله امام زمان را می بیند از حرامزادگی اش دروغ می گوید. (خنده حضار) این هم مطلب دوم.
یادتان باشد هرکجا به نام هدفتان است حوضر پیدا کنید. هرکجا نیست در خانه بنشینید. یادم است از قم سوار شدیم رفتیم تهران بچه طلبه بودم جمع شده بودیم مسجد شاه سابق می خواستیم تظاهرات گفتیم که مسئله انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که می گفتیم مشروطه به استبداد برنمی گردد. 4 تا و نصفی آدم بودیم. ولی می گفتیم مشروطه به استبداد برنمی گردد. دوستان انقلاب و امام مترصد بودند کجا حرکتی به نفع امام است شما هم مترصد باشید. کجا حرکتی به نفع هدفتان است بروید شرکت کنید.
آخرین مطلبم که عرض تمام شود و هم حق صاحبان قلم اندیشه روحانیون اینکه اسلام آمده برای ریشه یابی. مسائل سطحی خیلی مهم نیست آنچه مهم است ریشه یابی است ولولا نفر من کل فرقه طائفه لیتفقهوا ... لعلهم یحذرون آیه را هم نمی دانم درست خواندم یا نه. تفقه نه به معنای مسئله بلد بودن، این تفقه یعنی ریشه یابی شما در مسائل سیاسی مطالعه کنید فکر کنید بنشینید بحث‌های شهید مطهری و بهشتی را مطالعه کنید فکر کنید. هرجا می توانید آگاهی بدهید حرف بزنید. ریشه یابی مهم است و این ریشه یابی است که می تواند خیلی کارها را پیش ببرد. یکی از این ریشه یابی ها این است که همه بازی هایی که الآن دارد در می آید بازی است. همه اش بازی ننه نخودیه. یا قصه مگسی خر مگسی می خوای بگم می خوای نگم همه اش سرکاری است. نه اضلاع حساب شده است این را بیار آن را ببر. اینها همه اش بازی است همه اش برای این است که اقتدار افرادی را بالا ببرند. من محال می دانم رو جریان عادی برخی افراد عزل شوند. محال عادی می دانم. و اما برای اینکه آقایان اقتدار بدهند می گویند این را عزلش کن این را نصبش کن این را ببر اینهایی که شما می خوانید و یا برخی از نمایندگان محترم می گویند طفلک‌ها می گویند و درست می گویند ولی این بحث‌ها مطرح نیست. بازی است سرگرمی است. وای به حال ملتی که سخن روزشان غیر دردشان باشد. درد، درد زندانی است. اسیر ظالمین امروز. درد، درد آنهایی است که وزنشان را کم کرده است. شوخی می کنند و می گویند سونا بوده است. درد آنجایی است که نمی گذارند سر جنازه عزیز کرده اش بنشیند فاتحه بخوانند. درد آزاد کردن اینهاست. چه مانعی دارد تمام قرارها را تبدیل کنند من نمی گویم خلاف قانون. حالا ماه رمضان است همه قرارها را تبدیل کنید. بگویند بروید خانه هایتان بعد بیایید دادگاه. چون یکی از راه های قرار اینجور نیست که بنده مسائل را بلد نباشم. بنده هم در حکومت بودم هم در آخوندی بودم خیلی بلدم. البته بعضی وقتها کلاه سرم می رود بحثی نیست مسئولیتم را نمی توانم درست انجام دهم گاهی. شیطان می آید کلاه سرم می گذارد البته اگر من سر شیطان کلاه نگذارم. اما اینجوریه که می شود همه این زندانی‌ها را آزاد کنند. خوب شما می گویید اقرار کردند اقرار هم بحثی نداشته است. دادگاه قرارشان را زودتر تمام کند ماه رمضان است ماه رحمت خداوند است روزه می خواهیم بگیریم. خوب بروید دیگر بعد از ماه رمضان بیایید. آسمان به زمین می آید. بگذارید ماه رمضان آنهایی که جوانهایشان کشته شدند، بروند سر قبرهایشان دعا بخوانند. شماها اگر فرزند ندارید نمی دانید کشته شدن یک فرزند یعنی چه آقایان خیال می کنند خودشان با خاک نبات بزرگ شدند. به قول ما اصفهانی‌ها همه بچه های این مملکت با خاک شیر نبات بزرگ شدند. صد میلیون بدهید به یک پدری بگویید بچه ات را بده نمی دهد. این فرهنگ دینی است. فرهنگ اسلامی است. صاف قلبش را نشانه بگیرید و بعد در زندان مننژیت بگیرد و مرض مسری بگیرد. مرض مسری آنهایی که مسئولند مسئو مرض مسری هم هستند در زندان نگه دارید مرض مسری می گیرند. یادتان باشد همه چیزها بازی است.
باز به دانشمندان عرض می کنم اسلام را ریشه یابی کنید اسلام دین سهولت اسلام دین آسانی است اسلام دین موازین است پیغمبر فرمود انما یقضی... اسلام عقل جمعی را بر عقل فردی مقدم می دارد. محال است اسلام بگوید 60 میلیون یک جور بگویند یک نفر جور دیگر بگوید آن را عمل کنید. اینکه خلاف عقل است خلاف همه چیز است. 50 میلوین یک جور بگویند 20 میلیون جور دیگر شما 20 میلیون را عملی کنید. اینکه ترجیح راجع بر مرجوع است. و شاورهم فی الامر پیغمبر مشورت می کرده است. در امور مشورت می کردند و امرهم شوری بینهم ریشه یابی کنید. بنده یک مقداری از این احکام را ریشه یابی کردم بارها به اینها گفته بودم قبل از این مسائل حالا که فایده ای ندارد. گفتم بیایید این حرفهای مرا بیایید به نام خودتان بزنید و قانون را بر طبق آن بگذرانید. همین حرفهایی که زده ایم تا حالا. چون بنده معتقدم بزرگان ما در شرایطی نبودند چه علمای اهل سنت چه شیعه که ریشه یابی کنند. من یک وقتی عده ای از اهل سنت و مسیحی ها از امریکا آمده بودند 6 سال پیش به وسیله یکی از رفقا آمده بودند منزل ما عرض کردم تمام آیات قرآن راجع به نداشتن حق برای کفار است، کافر حق ندارد چنین کند و چنان کند نه غیرمسلم و کافر غیر غیرمسلم است، کافر یعنی کسی که می داند اسلام حق است و علیه او تبلیغ می کند. تمام حقوقی که شما در رساله عملیه دارید، ارث نمی برد، دختر نمی شود به او داد و... همه اش مال کفار است و خلاف عقل هم نیست. کسی که می خواهد از امنیت اسلام استفاده کند و می داند اسلام حق است و در عین حال علیه او صحبت می کند. متأسفانه گفت که صدای ما به جایی نمی رسد حالا که به هیچ جا نمی رسد الحمدالله جوری شدیم که در یک ذره از گناهان این آقایان شریک نیستیم. سپاس مر خدا را حمد مر خدا را. خدا جوری کرد که خدا در این گناهان آدمکشی و شکنجه که یکی‌اش کافی است که آدم را خالد در جهنم کند و من قتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدین فیها قتل یک نفر غیر از قتل یک جریان است. این آیه را تفسیر کردند به قتل جریان شما یک جریان را می کشید یک جریان دیگر را احترام می کنید این جزائش جهنم است خالدین فیها. بنده الحمدالله هیچ نیستم ما را مخالف می دانند با این حرفها شکر می کنند خدا را. می گویند 4 نفر دور و برش را گرفتنند که البته مهم نیست که مردم مهمند همه اش مردم اند و هیچ چیز غیر از مردم نیست. ما آخوندها را مردم اداره کردند چطور شده است با مردم درگیریم. آن آخوندی که با مردم درگیر می شود، بی انصافی می کند کیفرش را می بیند آخوندها را چه کسی اداره کرده است در طول تاریخ از دهن زن و بچه اشان کم کرده اند داده اند به من خوردم. 18 سال تمام بلااستثناء شب جمعه رفتم تهران منبر بروم چهار شاهی بگیریم زیر بار برخی نروم. دو ماه محرم و صفر می رفتم بلااستثناء می رفتم تهران بر می گشتم به مدرسه حقانی سابق درس می دادم و دوباره بعد از ظهر مسجد امام و می رفتم که غیر از خدا زیر بار کسی نروم. غیر از خدا و ائمه معصومین و خوبان و غیر از پاکان و غیر از قرآن و احکام اسلام.
نکته آخر اینکه آقایان مسئله اتحاد اتحاد بین مسلمانان است می گویند چرا اختلاف به‌وجود آوردید ظالم و مظلوم همیشه اختلاف دارند. راه اتحاد بین مسلمین را آقای بروجردی اعلام کرده است بعضی‌هایش را من کلک می دانم قبول هم نمی کنم دانشمندان اهل سنت هم قبول نمی کنند و می گویند کلک می زنید. آیت الله واعظ زاده خراسانی بحثی دارد آقای بروجردی قدس سره مرجع علی الاطلاق وقت جامع الاحادیث شیعه بنویسد برادران اهل سنت ما به مسلمانان اینگونه می نگریم. آیت الله واعظ زاده خراسانی که جزء اصحاب نویسنده آن کتاب بود می فرمود که کتاب الطهاره را ما نوشتیم روایات شیعه را جمع کردیم روایات از کتب اهل سنت را هم جمع کردیم رسیدیدم به کتاب الصلاة یک مقدار از کتاب الصلاة را هم نوشتیم یکدفعه دیدیدم که آقازاده آقای بروجردی آمد که گفت که آقا می فرماید که تمام این روایاتی که از اهل سنت نقل کردید خط بزنید و پاک کنید که ما هم مجبور شدیم و پاک کردیم و جامع الاحادیث شیعه شد روایت شیعه. بعد یک روز آقا محمد حسن آمد گفت می دانید چرا آقا فرمودند خط بزنید گفتیم نه! گفتند این قدر فشار آوردند به آقای بروجردی که تو داری تشیع را از بین می بری، آقای بروجردی از فشار ترس عوامفریبان مرتجعان مجبور شد که روایات اهل سنت را خط بزند. بابا روایات اهل نست را نوشتن تشیع را از بین نمی برد تشیع با این از بین می رود که بگویند آخوندهایش دزدند. این تشیع را از بین می برد. در مقابل 200میلیون بگوید که آخوندها بچه هایشان دزدند خودشان هم دزدند 30 سال دزدی شده است. این چه حکومت تشیعی است که 30 سال دزدی شده است؟ تازه حالا فهمیدند حالا البته پول و دلارها می رود ترکیه و تکذیب می شود من نمی دانم. به هرحال تشیع را نسبت دزدی می برند، اینها افترا است اینها تعزیر دارد حق ندارد به یک کس معلومی بگوید آقا تو دزدی! آن هم در مقابل 200 میلیون بیننده! مگر کسی حق دارد هر حرفی را بزند. بله کلی مانعی ندارد. یک عده ای در نظام دزدی کرده اند. بروید ببینید اما این افترا این تعزیر دارد گوبنده اش اگر سوگند خورده است در مجلس که احترام مردم را حفظ کند حنث قسم کرده است. چون می دانید در مجلس در مقابل قرآن به خدا سوگند می خورند این هم کفاره دارد هم حنثش معصیت کبیره است. آن وقت دوباره روز از نو روزی از نو. گفت از حرامزادگی اش است دروغ می گوید والا امام زمان را می بیند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

با کلیک روی لینک زیر فیلم را مستقیم در مرورگر خود مشاهده خواهید کرد. برای دانلود، روی لینک کلیک راست کرده و از منو گزینه‌ی Save target as را انتخاب نمایید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:51 عصر     |     () نظر
شیعه‌کشی در سکوت

وطن امروز: یک پایگاه خبری عراقی از همکاری بعثی‌ها با ارتش یمن در سرکوب جنبش شیعیان «الحوثی» خبر می‌دهد. بسیاری از فرماندهان سابق ارتش عراق و گارد ریاست‌جمهوری صدام و سران نیروهای فراری ارتش عراق با سفر به یمن به ارتش یمن آموزش‌های ویژه و مشورت‌ می‌دهند. این سایت خبری به نقل از منابع آگاه نوشت: این فرماندهان اشتباهاتی که ارتش یمن در 5 جنگ گذشته انجام داده را مشخص کرده‌اند و علی عبدالله صالح، رئیس جمهور یمن به ارتش این کشور دستور داده تا از مشورت‌های بعثی‌ها در جنگ ششم نهایت استفاده را به عمل آورد.

این منابع مطلع افزودند: افسران عراقی دوران صدام بسیاری از تجربه‌های خود در برخورد با اکراد در انتفاضه 1991 عراق که بسیار شبیه به درگیری‌های کوهستانی کنونی یمن است را در اختیار ارتش این کشور گذاشته‌اند. در همین حال روز گذشته شهر نجف در عراق شاهد برگزاری تظاهرات مردمی بر ضد حکومت یمن و محکومیت اقدامات آن در کشتار دسته جمعی شهروندان حوثی در استان صعده این کشور بود. تظاهرات مردمی در اعتراض به کشتار دسته جمعی در یمن در شهر نجف اشرف برگزار شد و شرکت‌کنندگان در این تظاهرات، سازمان ملل متحد را به توقف فوری این کشتار فرا خواندند. این تظاهرات را تجمع «الجدیدات» در نجف اشرف سازماندهی و برگزار کرد و هدف از آن محکومیت اقدام نیروهای دولتی یمن در به راه انداختن کشتار دسته جمعی در استان صعده این کشور و درخواست از سازمان ملل متحد برای توقف آن بود. این در حالی است که نزدیک به یک هفته از آغاز دور جدید حملات دولت نظامی علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور یمن به شیعیانی که در استان صعده مستقر هستند می‌گذرد. در این مدت دولت نظامی یمن با استفاده از کمک‌های مالی و نظامی و دیگر حمایت‌های بی‌حد و حصر عربستان حملات شدیدی را علیه شیعیان انجام داده است که در نتیجه آن صدها تن از شیعیان به شهادت رسیده یا زخمی شدند.

شیعیان یمن که اغلب زیدی هستند، سال‌هاست که از جانب دولت علی عبدالله صالح مورد ظلم قرار می‌گیرند و از حداقل حقوق شهروندی محرومند. این در حالی است که به رغم کشتار وحشیانه شیعیان در یمن، اخبار این قتل‌عام کاملا بایکوت شده است و کمتر پیش می‌آید که خبر یا عکسی از این نسل‌کشی در رسانه‌ها درز پیدا کند. رئیس‌جمهور یمن که کشتار مبارزان را به بهانه مبارزه با تروریسم انجام می‌دهد، موافقت ایالات متحده و برخی دیگر از کشورهای اروپایی را نیز جلب کرده است. حتی طی چند روز اخیر هیاتی از ایالات متحده به یمن سفر کردند که جان مک کین،‌ سناتور جمهوریخواه و کاندیدای انتخابات گذشته ریاست جمهوری ایالات متحده ریاست این هیات را بر عهده داشت. از طرف دیگر شیعیان یمن نیز که رهبری آنها را خاندان الحوثی برعهده دارد، به مقاومت در مقابل ارتش یمن پرداخته‌اند و در این راه ضربات بسیاری نیز بر پیکره ارتش یمن وارد آورده‌اند. دیروز نیز بخش توپخانه‌ای جنبش الحوثی با گلوله‌های کاتیوشا پادگان «کهلان» را هدف قرار داد که موجب وحشت نیروهای دولتی شد و خسارت‌های مادی بسیاری به نیروهای دولتی وارد کرد.

همچنین این جنبش از حمله سنگین به پادگان‌های تیپ «115» و «الصیفی» در حومه شهر صعده خبر داد که علاوه بر تحمیل خسارت‌های بسیار باعث فرار سربازان این پادگان‌ها شده‌ است. بخش توپخانه‌ای جنبش الحوثی همچنین با انتشار بیانیه‌ای ضمن تایید این حملات موشکی تهدید کرد که دشمن باید منتظر ضرباتی از این دست باشد. همچنین این سایت از سیطره کامل بر پادگان «جبل غمان» در منطقه «سحار» و پادگان «جبل الضرائب» در منطقه «الملاحیط» در غرب صعده خبر داد. بنا به اعلام منابع آگاه، درجریان درگیری‌های سال‌های بین 2004 تا 2009 میلادی حدود 4 هزار نفر از نیروهای طرفین کشته شده‌اند. این در حالی است که وقوع 6 جنگ تمام عیار در این استان تاکنون منجر به آواره شدن ده‌ها هزار نفر از شیعیان این استان محروم شده است.

از سوی دیگر سرلشکر علی الانسی، رئیس سرویس امنیتی کشور یمن روز سه‌شنبه در صدر هیاتی سیاسی - امنیتی وارد ریاض، پایتخت عربستان سعودی شد. گفته می‌شود که این هیات تلاش دارد حمایت بیشتری را از عربستان برای مقابله با شیعیان جلب کند. در تحولی دیگر و در اقدامی فرافکنانه دولت یمن مدعی دخالت دست‌های خارجی در ناآرامی‌های این کشور و کمک به گروه الحوثی در استان صعده شد. سخنگوی دولت یمن گفت: شورشیان شیعه در این کشور در حال دریافت کمک‌های مالی از خارج هستند. «حسن احمد اللوزی»، وزیر اطلاع رسانی و سخنگوی دولت این کشور نوشت: «گروه‌ها و طرف‌های خارجی وجود دارند که از عناصر شورشی و تخریبگر در استان صعده حمایت‌های سیاسی و مالی می‌کنند».

حسن احمد اللوزی اشاره مستقیمی به کشور حمایت کننده نکرد اما با اشاره به عملکرد شبکه تلویزیونی العالم و پوشش رسانه‌ای این شبکه از تحولات استان صعده به‌طور ضمنی ایران را متهم به دخالت در امور داخلی این کشور کرد. ایران در شرایطی به صورتی هرچند تلویحی به دخالت در امور داخلی یمن متهم می‌شود که دیگر کشورها و مجامع بین‌المللی چشم بر نسل‌کشی شیعیان توسط دولت یمن بسته‌اند و این موضوع را کاملا بایکوت کرده‌اند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:37 عصر     |     () نظر

هر کس فتنه را بیدار کند خودش گرفتار آن می ش   امام علی (ع)

استقبال سرکرده منافقین از تکرار مواضع این گروهک توسط کروبی
رجوی: با این کار، خدا از معاصی‌ات در خدمت به رژیم ایران می‌کاهد

مسعود رجوی در پیامی که خطاب به مهدی کروبی در سایت اینترنتی گروهک نفاق منتشر کرده، با استقبال از تکرار اتهامات 30 قبل این گروهک به نظام اسلامی توسط کروبی اظهار داشت: اکنون این کروبى است که پس از 10روز، نامه ?اى را که به رفسنجانى نوشته است، ناگزیر منتشر مى‌کند. از شقاوت‌ها و شناعت‌هایى مى‌گوید که هنوز از آن برخود مى?لرزد. به نقل از افرادى که «داراى پست‌هاى حساس در این کشور بوده‌اند» و به گواهى «نیروهاى نام و نشان?دار» در همین رژیم مى‌گوید.

به گزارش رجانیوز، سرکرده منافقین در ادامه نامه خود می نویسد: کروبی مى‌گوید که به پسران و دختران این کشور حتى فرزندان مقامات و همدستان همین رژیم آن‌چنان وحشیانه در زندانها تجاوز شده است که قربانیان «دچار افسردگى و مشکلات جدى روحى و جسمى گردیده‌اند و در کنج خانه‌هاى خود خزیده‌اند».

مسعود رجوی افزود: کروبی «از دستگیری‌هاى بى‌حساب و کتاب، از ضرب و شتم و وارد کردن جراحات، از حمله به خانه‌هاى مردم، برخوردهاى خشن و وحشت‌انگیز حتى با خانمها در سطح خیابان‌هاى شهر» سخن مى‌گوید و «از برخوردهاى خشن و بى‌محابا، بر سر مردم باتون را خرد کردن، آن‌چنان که بعد از گذشت قریب به 40 روز هم‌چنان اوضاعشان غیرعادى است و عوارض آن روى بدنشان قابل مشاهده است».

مسعود رجوی در ادامه نامه خود با کروبی همدردی کرده و می نویسد: به‌راستى کروبى هم دیگر به تنگ آمده و اکنون پس از 21سال به همان‌جا مى?رسد که منتظرى رسید. آقاى کروبى به‌درستى و با همان توصیف منتظرى پس از قتل?عام زندانیان در سال 1367 مى‌نویسد: «اتفاقى در زندانها رخ داده است که چنانچه حتى اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعه‌ است».

وی ادامه داد: اى کاش که آقایان منتظرى و کروبى و دیگرانى که از این پس به آنان مى‌پیوندند، از سى سال پیش نسبت به همین شقاوت‌ها و شناعت‌ها بیدار و هشیار شده بودند. اما باز هم دیر نیست و بنى‌بشر براى جبران مافات تا لحظه وفات فرصت و امکان بازگشت دارد.

رجوی در ادامه نامه خود با استناد به نامه کروبی نوشت: تقریباً 40 روز پیش، کروبى در نهم تیر نامه سرگشاده? اى به ملت ایران نوشت. صرفنظر از مایه?هایى که هنوز هم براى نظام ولایت مى?گذارد، نوشته بود: «لازم مى‌دانم ابتدا از مردم ایران عذرخواهى کنم؛ هم به?خاطر چندین ماه اصرار و ابرام براى حضور در انتخابات ریاست جمهورى و هم به?خاطر همه آن عزیزانى که در این مدت زحمات زیادى را براى آنها موجب شدم… . اذعان مى?کنم که بسیارى از شما پیشتر و دقیق?تر مى?دانستید که چه خواهد شد و متوجه شده بودید، همان گاه که مى‌پرسیدید ”چه تضمینى براى آراى ما وجود دارد“ ، یا زمانى که مى‌گفتید ”نتیجه انتخابات معلوم است و شما آب در هاون مى?کوبید“».

رجوی با ابراز نگرانی برای کروبی در ادامه نامه خود نوشت: «تا همین جا هم که کروبى قدم برداشته، بهاى سنگینى دارد. تا همین جا هم شایسته و ارزشمند است و خدا از معاصى کبیره او در خدمت به (امام) خمینى مى‌کاهد. آن‌چه من مى‌خواهم با آرزوى در امان ماندن کروبى از گزند رژیم آخوندی بگویم، تنها یک نکته است: چه خوب که بخشى از حقیقت تکان‌دهنده را بیان مى‌کنید و به همین میزان نزد خلق و خالق مأجورید.»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:36 عصر     |     () نظر
   1   2   3   4   5   >>   >