سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از دشمنی که در سینه ها مخفیانه رخنه می کند و در گوشها آهسته می دمد، بپرهیزید . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

وقتی خبر سخنان آقای ناطق نوری را در سایتها مورد جستجو قرار دادم، غالبا به مساله بهم خوردن سخنرانی اشاره کرده و کمتر به چرایی آن پرداختند و غالب این سایتها که گرایشهای غیر ارزشی داشتند، معترضین را، اغتشاشگران مدعی بصیرت قلمداد کرده و حتی تلاش کردند که مشابه سازی کنند با داستان اعتراض مردم در جریان سالگرد امام راحل به سید حسن مصطفوی در سال 89.

 اول از همه ببینیم چه مساله ای باعث شد که خون دانشجویان بسیجی در وهله اول و سپس مردم به جوش آمده و اعتراض گسترده شکل بگیرد. چه شد که نزدیک به 3000 دانشجوی طرح ولایتی معترض شده و عده ای در ابتدا با ترک مراسم و عده ای دیگر با اعتراض به سخنران، مطالبه گری از سخنران و نهاد آستان قدس را بوجود آوردند؟

نگاه کنیم که فردی ساکت در ایام فتنه، چطور سکوت شکسته و مجموعه حرفهایی می زند که بایستی در کنار یکدیگر، مورد ارزیابی قرار گیرد. سخن از دوران امام گفتن و نبود هیچ گله ای از امام را بگذارید کنار مساله سخن نگفتن از رهبری و شرایط امروز مردم در قبال رهبری که حقیقتا مردم ایران اسلامی جانشان را برای رهبری معظم انقلاب می دهند و البته اینها را بایستی آقای ناطق نوری همراه کند با چاشنی تخریب و حمله به دولت تا آنچه فائزه هاشمی رفسنجانی گفته بود را به دیگران بفهماند که بایستی هواسمان جمع باشد!!! فائزه که اینروزها با توجه به داشتن محکومیت قضایی در لندن کنار برادر دیگرش بسر می برد(!) می گفت :

خامنه ای طعم رهبری کردن را در دوران احمدی نژاد چشیده است.(اینها سخنان فائزه در 25 خرداد 88 هست که متن کامل آن اینجا)

و اما بعد ....

آقای ناطق نوری پایه بحث خود در شب قدر سال 91 در حرم رضوی، عدالت و احسان قرار داده بود.

اشاره کردند که این شبها متعلق به انسان کامل امیرالمومنین علی (ع) می باشد.

پس از گفتن مقدماتی، نیم ساعتی نگذشته بود که ایشان مطالبی را گفته و پچ پچ شروع شده و قشر فرهیخته دانشجو با هوشیاری مطالب را ارزیابی می کردند.

آقای ناطق نوری گفتند :

سخن از وفاداری و باغیرتی ملت ایران است. شرق و غرب و بسیاری از کشورهای منطقه دست در دست هم داده و علیه ملت ایران و انقلاب اسلامی جنگ را براه انداختند و ملت ایستاد و جنگید. ملت فقط در آن 8 سال نجنگید.قبل از جنگ هم مردم با منافقین و گروه ها جنگیدند و مبارزه کردندو این کشور را حفظ کردند.

امام (ره) دوران مدیریتش 10 سال بود. مردم با تمام مشکلات حتی یک گله از امام بعنوان رهبری و بعنوان فرمانده کل قوا نکردند. این در حالی بود که هر روز تشیع شهدا در شهرها و روستا ها و بخش ها انجام می شد.

امام از دنیا رحلت فرمود و بنده بعنوان یک طلبه کوچک هم ورود امام راحل در 12 بهمن 57 را دیده ام و هم روز دفن امام را در بهشت زهرا دیده ام و عشق و علاقه مردم را دیده ام.

ما باید قدر این مردم را بدانیم. نگذارید این استواری و استقامات و وفاداری مردم مبادا متزلزل شود. آن چیزی که نمی گذارد اینها متزلزل بشود، بنده بعنوان یک خدمتگزار کوچک جامعه و مرتبط با همه قشرها می گویم اقامه عدل است.عدل است و عدل.

مردم ببینند که همه در مقابل قانون یکسانند.

آقای ناطق درادامه به داشتن مسئولیتهای خود در طول مدت انقلاب اشاره کرده و چند جمله گفتند که :

مردم هیچ توقعی از مسئولین ندارند . مردم نباید شخصیتشان تحقیر شود. بعضیها اصلا مردم را نمی خوان تحویل بگیرند.

در ادامه آقای ناطق از انواع عدالت گفتند از جمله عدالت اخلاقی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و برای عدالت سیاسی اینچنین بیان داشتند که :

خیلی سریع و اجمالا بگویم که برای رسیدن به پست و مقام نباید به حقوق دیگران تجاوز کنیم.حق دیگران را از بین ببریم تا خودمان به یک پستی برسیم و یک بیچاره ای را از نون خوردن بیاندازیم.

توی انتخابات شرکت کنیم و برای رای بیشتر، رقیبمان را بی آبرو و بی حیثیت کنیم.

این با شیعه علی بودن نمی سازد و با عدالت نمی سازد.

آقای ناطق به قسمتی از خطبه 126 نهج البلاغه اشاره کرده و بعد گفتند ما باید عدالت مدیریتی داشته باشیم که بخشی از عدالت سیاسی است و باید آدمهای شایسته را سر کار بیاوریم.

صلوات فرستادن مردم و اعتراضات شروع شده بود.

 

آقای ناطق در اینجا می گوید : آقایان صلوات فرستان جا دارد و بذارید بحث تمام شود و مردم باز صلوات می فرستادند.

آقای ناطق ادامه داد: 

حضرت امیر به مالک می گوید: کسانی را انتخاب کن که سابقه اسلام داشته باشند و عرضه کار داشته باشند و نه جریانی و حزبی و گروهی .

مردم پیاپی صلوات می فرستادند تا اینکه ایشان گفت :

من از دوستان می خواهم عنایت کرده تا من عرایضم را کامل کنم. وقت به من اجازه می دهد که تا اینجا بگویم.

اعتراضها ادامه داشت تا قرآن به سرگرفتن شروع شد و ادامه اعتراضات دانشجویان و مردم به پایان مراسم موکول شد. خیلی ها به این فاصله افتادن اشاره نکرده و بدروغ نوشتند که اغتشاشگران(!) به سمت مردم بطری آب پرت می کردند در حالی که بطری ها در پایان مراسم برای آقای ناطق بود و اینجا بطری ها فراوانی نثار شد و این بطریهایی بودکه بین مردم برای استفاده آب در طی مراسم احیا توزیع شده بود.

خیلی طولانی شد ...

سایتهایی مثل فرارو(با گرایش اصلاح طلبی و حامی قالیباف)، الف ( با گرایش اصولگرایی و حامی قالیباف) سفیر(اصلاح طلب و با گرایش به محمد خاتمی) بازتاب (جریان فتنه و نسخه سایت توقیف شده آینده) و سایت ضدانقلاب های سازمان منافقین و سایت ضد انقلاب سبز کلمه و ... همگی از برهم زدن سخنرانی ناطق نوشتند و اینکه عده ای اندکی اغتشاشگر عامل این کار بودند!!!

سایت کلمه نوشت : بر هم زده شدن جلسه روحانی ای در شب قدر !

سایت بازتاب نوشت : چندین درب حرم رضوی شکسته شد.

سفیر نوشت : جنجال سازماندهی شده ...

برخی از اینها تیتر زدند که ناکامی اغتشاشگران در شب قدر

حمله لباس شخصی ها به ناطق نوری

سایت ضدانقلابی همچون بامداد خبر که مال عده ای با عنوان لیبرالهای جوان و با مدیریت یک فتنه گر بنام امیرحسین اعتمادی(دارای گرایشات ضد دینی و تمسخر مقدسات) نوشت :

معلوم نیست که معترضین حامی خامنه ای بودند و یا حامی احمدی نژاد!

به هر حال تیترهای زیادی نوشته شد و گویا تنها سایتهایی مانند تریبون و رجانیوز موضع خوبی نشان دادند.

اما داستان را باید با موارد زیر دنبال کرد.

سخنان چند روز پیش آقای ناطق نوری در خصوص خرافات و گفتن مطالبی در رابطه با رهبری نیز با واکنش زیادی از طرف رسانه های ضدانقلاب مواجه شد.

ناطق نوری که ظاهرا در مقابل سخنان امام جمعه قم آنهم بعد از یک سال و چهار ماه موضع می گرفت و آنهم در ماجرای توزیع شدن یک فیلم با کیفیت از سخنان امام جمعه قم بود، اما در اصل بیشتر داشت سمتی دیگر را نشانه می گرفت که سایتهای ضدانقلاب اینچنین می نوشتند و تیتر زدند :

تصفیه حساب ناطق نوری با خامنه ای

یا علی گفتن رهبری هنگام تولد مزخرف است

بی بی سی تیتر زد :

ناطق نوری: عده ای درباره مقام معظم رهبری "مزخرفات" می گویند - BBC

خبرآنلاین تیتر زد :

ناطق نوری: حرف?هایی که آقایان درباره مدیریت امام زمان زده‌اند، مزخرف و بی‌ربط است/من موضوع هاله نور را کوبیدم ب

اما همه داستان این نیست.

ناطق نوری با هفته نامه نگاه پنجشنبه در 19 مرداد نیز نکاتی را گفت که قابل تامل است : (منبع سایت شفاف که از نیمروز نقل کرده)

در هفته گذشته نیز ایشان در مصاحبه با هفته نامه «نگاه پنجشنبه» با انتقاد از اتهامات مطرح شده در سال 88 گفت: « تعارف نمی کنم. واقعاً من چرا مورد سوال قرار نگرفتم؟ چرا مواخذه نشدم؟ اگر نسبتی داده شد، چرا تحقیق نشد، بررسی نشد که این درست است یا درست نیست. واقعاً برای من سوال است و اصلاً این برای من مسئله است، برای جامعه هم مساله است، مردم ماها را می بینند. ما روحانی هستیم. در انقلاب هم بوده ایم. متاسفانه به ما انقلابی هم می گویند، الگوی مردمیم. خوب اگر بنا باشد یک شیخی که مردم به او دلبسته بودند، و قبل از انقلاب پای منبرش می نشستند و دنبال او آمدند و انقلاب کردند، متهم شود و اتهامش بررسی نشود، تاثیر مخربی بر ذهن آنان می گذارد.
وی در ادامه با انتقاد از فضای سیاسی افزود: « می بینید کسی که دیروز از پابرهنه دفاع می کرد و طرفدار مستضعف بود امروز برعکس شده و آنکه دیروز طرفدار سرمایه داری بود امروز طرفدار مستضعفان شده. این چیزها اصلاً ریشه ندارند و همه این مسائل سیاسی اند. عیب کار ما، در زمینه ساختار این است که ما، یک: دموکراسی را آورده ایم اما ابزار دموکراسی را وارد نکرده ایم. شما باید روی این نکته تکیه کنید. دو: قاعده بازی را بلد نیستیم.»

نکات جالب این مصاحبه متعدد است اما این برای من جالب تر بود که :

(عیب کار ما، در زمینه ساختار این است که ما، یک: دموکراسی را آورده ایم اما ابزار دموکراسی را وارد نکرده ایم. شما باید روی این نکته تکیه کنید. دو: قاعده بازی را بلد نیستیم)

ما باید چیرو وارد کنیم ؟!

آهان منظور ما باید کار این بنیاد های تحولخواهی و دموکراسی ایجاد می کنند مثل بنیادهای سورس و ... را داشته باشیم؟! ... درسته ؟!

اینها جنگ نرمه دیگه ؟!

اینجا دیگه بحث مردمسالاری دینی نیست!

اما موارد دیکری هم هست مثل سخنان آقای ناطق نوری در شب احیای مردم ساری که آنجا هم نکات جالبی گفته اند :

(چرا با افزایش قیمتها، امنیت مردم را به خطر می اندازید و دشمن را خوشحال می کنید؟!)

باید از آقای ناطق سوال کرد که واقعا شما در دیداررهبری در ابتدای ماه رمضان حضور داشتید که آقا اونجا از فشارهای افتصادی گفتند و آیا متوجه هستید که فشار چیست ؟!

البته آقای ناطق گفته بودند نباید بگذاریم فضای اقتصادی کشور متشنج بشود!

واقعا کی میخواد متشنج کند؟!

عکس این دیدار هم جالب است. اینهمه از مردم می گویند و بعد چه آرایشی !!

احتمالا برای جلوگیری از پرتاب بطری و کفش است!

حالا اُفتاد ...


بله . برو بچ ارزشی و دانشجوی بصیر بخوبی افراد و جریانات را رصد می کند و اینجا در واقع دو اعتراض شکل گرفت. اعتراض اول و آنچه ظاهرا همه دیدند، اعتراض به سخنرانی بود که وضعیت سخنران نه امروز، بلکه از سالها قبل مشخص بوده و حرفی نیست و دوستی اس ام اس زده که :

دلم برای آقا می سوزد . چقدر ....... دور و بر آقاست (در نقطه چین نامی قرار داشت که بدلیل نگرانی از فیلتر وبلاگ، حذف شد)

اما اعتراض اصلی را باید به مهیا کننده این بستر متوجه دانست که اولا نه این سخنران، سخنران مناسبی برای شب قدر است و نه بقول یک اس ام اسی :

فضای ولایتی حرم جای سکوت کننده فتنه نیست !

البته ظاهرا آستان قدس را کسی نتوان که مقابله کند ولی این مطلب هم جالب است که :

حمایت مصطفی واعظ طبسی و آستان قدس از سحر ریحانی

و من نگران آقای ناطق هستم. تصورم این است که ایشان ظاهرا برای انتخابات 92 خیز برداشته ولی این نیست و ایشان در سناریویی طراحی شده حرکت می کند و آن مساله زنده نگهداشتن اصلاحاتی هاست که دوستان ایشان در همین افطاری چندی پیش قابل توجه اند که میتوانید اسامی آنها را در این مصاحبه هفته نامه نگاه ببنید از جلایی پور تا مسجد جامعی ....

ناطق نوری : من در دوران مدیریتم هرگز از امام خرج نکردم اصلاً مدیری که هرروز برود بگوید آقا اجازه هست؟ یا بگوید آقا گفته‌اند این کار را بکن، و همه مسوولیت را به گردن رهبر بیندازد، چنین مدیری به هیچ دردی نمی‌خورد

نکات جالب زیادی دارد و ایشان از خاطرات گانگستری خود می گوید و میگوید و می گوید...

این جمله آقا اجازه هست هم برایم جالب بود !


 

البته برخی در زمان خرداد 76 اینها برایشان مهم نبود :

تصاویری برای دیدن :

 

چند مطلب مرتبط :


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/5/27:: 1:2 عصر     |     () نظر
واقعیت «ارتش آزاد» در اعترافات تکان‌دهنده یک لیبایی بازگشته از سوریه/
وقتی کسی کشته می شد بر حسب ملیت، او را می‌سوزاندند یا اعضای بدنش را می فروختند یا دفن می کردند

 

 گروه بین الملل: هرچه بیشتر از فتنه سوریه می گذرد، و هرچه بشتر جبهه رسانه ای استکبار سعی در غبارآلود کردن فضا دارد، در همان حال حقیقت هم اندک اندک روشن تر خود را نشان می دهد. چنانکه می بینیم به مرور خبرهایی از چهره حقیقی شدیدا خشن و تروریستی گروه های تکفیری ای که در سوریه با نظام می جنگند به بیرون درز می کند.

به گزارش رجانیوز، اخیرا در مصاحبه ای که خبرگزاری «لیبی الآن» با یکی از رزمندگان لیبیایی بازگشته از سوریه داشته است، «حازم . م» (که مسئول بخش مواد انفجاری در گروه رزمی طرابلس بوده است) راجع به مشارکتش در نبردهای سوریه در کنار رزمندگان ارتش آزاد سوریه صحبت نموده است. او اگر چه هنوز از نظر تفکری، نوعی همدلی با مخالفین بشار اسد دارد و این دلبستگی در نوع عباراتش مشهود است، ولی در عین حال بخشی از حقایق آنچه در صحنه میدانی سوریه می گذرد را هم نشان می دهد.

حازم.م می گوید: «دو ماه پیش و از راه ترکیه برای جهاد در کنار برادران ارتش آزاد علیه نظام بشار اسد وارد سوریه شدم. به محض رسیدن به ترکیه یک افسر ترکیه ای پاسپورتم را گرفت و من همراه با بعضی افراد شریف، به صورت قاچاقی وارد سوریه شدم. در این مدت با تعداد زیادی از گروه هایی که مشغول نبرد با نظام بودند برخورد کردم. همه آنها به پیروزی ایمان داشتند. من در سوریه در بخش مواد منفجره و بخش آموزش رزمندگان و بخش آماده سازی بمبهای انفجاری –که آنها را برای کشتن نیروهای اسد کار می گذاشتیم- مشغول به فعالیت بودم.»
 
حازم می افزاید: «مقر اصلی ما شهر حمص بود. و بعد از آنکه نبردها در آنجا شدت گرفت، من و بعضی از گروه ها از حمص به شهر حما نقل مکان کردیم. در حما در گردان «عمار بن یاسر» مشغول به فعالیت شدم. در آنجا بود که در مواجهه با آنچه می دیدم غافلگیر شدم. 
 
این گردان از ملیت های مختلفی تشکیل می شد که در آن بسیاری از ملیت های عرب و آفریقایی حضور داشتند. در آن گردان توانستیم بزرگترین پیروزی ها ضد نیروهای اسد را رقم بزنیم ولی من این گردان را ترک کردم. آنچه باعث شد این گردان را ترک کنم تفکراتی بود که طبق آن، این انقلابیون عمل می کردند. وقتی یک نفر ما شهید می شد او را می سوزاندند یا آنکه اجزای بدنش را به فروش می رساندند. جالب بود که این کار بر مبنای ملیت آن شخص انجام می شد. مثلا وقتی شخص شهید شده از ملیتهای آفریقایی بود، جسدش را می سوزاندند. وقتی از دلیل این کار پرسیدم، ابو حمذة-که فرمانده نظامی شهر حما در ارتش آزاد بود- به من پاسخ داد که این کار از سر احتیاط است. برای آنکه نظام از این موضوع سوءاستفاده نکند که ملیت های مختلف در اینجا حضور دارند و نگوید که نظام در حال جنگ با رزمندگان غیر سوری است.»
 
حازم سخنش را ادامه داده و می گوید:«در ابتدای امر، حرف خاصی بر سر این کار نداشتم برای آنکه می دانستم که شهدا در بهشت دفن می شوند، ولی وقتی ابامحمد –که کویتی بود- شهید شد، دیدم که جنازه اش را نسوزاندند بلکه جسدش را در مکانی خاص و محترم گذاشتند تا بعدا آن را به خانواده اش برسانند و از خانواده اش پولی را درخواست کرده و بگویند که نیروهای نظام اسد جسد را در اختیار دارند و آن را نمی دهند و می گویند برای آنکه جسد فرزندتان را تحویل بدهیم باید فلان مبلغ پول بدهید. یا مثلا وقتی یکی از مجاهدین سوری شهید می شد او را بدون آنکه بسوزانند دفن می کردند. 
 
با دیدن این چیزها [دیگر نتوانستن تحمل کرده و در آنجا بمانم] فلذا سوریه را ترک کرده و به ترکیه برگشتم و در آنجا پاسپورتم را از بخش «روابط مجاهدین سوریه» در ترکیه تحویل گرفتم و همراه با برخی دیگر از برادران لیبیایی و عربم که آنها هم مثل من فکر می کردند، به کشورهای خودمان برگشتیم.»
 
حازم در خاتمه این گفتگو می افزاید: «از همه مجاهدین در لیبی و دیگر کشورهای عربی دعوت می کنم که به سوریه نروند، برای آنکه آنچه در آنجا می گذرد یک انقلاب مردمی نیست. ما وقتی که به سوریه رفتیم برای لبیک گفتن به ندای جهاد به آنجا رفتیم و گمان می کردیم ارتش نظام سوریه به زنان تجاوز می کند و کودمان را می کشد، ولی آنچه در آنجا دیدیم کاملا با اخباری که به ما می رسید فرق داشت. [در آنجا دیدیم که ارتشیان نظام سوریه هم مانند ما مسلمانند و این خبرها دروغ است ] و دین اسلام هم که کشتن مسلمانان را بر ما حرام کرده است [لذا دیگر نمی شود با آنها جنگید و آنها را کشت]. 
 
آنانکه این انقلاب مسلحانه علیه نظام را در دست دارند به نظر من صرفایک سری گروه های مسلح هستند. همین گروه ها چند بار از خود من خواستند که بیمارستانی غیر نظامی را منفجر کنم و من بعد از آنکه استخاره کردم این کار را رد نمودم. بعد هم معلوم شد که این بیمارستان واقعا یک بیمارستان غیر نظامی بوده که در آن کودکان و برخی بیماران سرطانی بستری بوده اند و اساسا کار تخصصی این بیمارستان فعالیت در زمینه درمان کودکان سرطانی بوده است. 
 
خدا را شکر می کنم که به من نعمت بازگشتن به لیبی را عطا کرد، همچنانکه از او می خواهم که سوریه را به امن و امان برگرداند و به این مجموعه های مسلح هم قدرت تشخیص و دین و عقل عطا کند.»
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/5/11:: 10:15 عصر     |     () نظر


 چه فرعون خوبی!
وجهه سازی از مبارک در قالب شخصیتی عقلانی و منطقی توسط مشاور خاتمی چنین ادامه می یابد که: «از اختلافات میان شیعه و سنی اظهار نارضایتی کرد و آن را توطئه دانست... و نیز اگر با ایران برخورد شود همه در کنار ایران خواهند بود و غرب و منطقه زیان خواهد کرد... او گفت: من نمی توانستم به طور مستقیم بگویم ولی تلویحاً گفتم که اگر علیه ایران اقدامی شود جهان عرب در مقابل و علیه شما خواهند بود. ایران یک کشور عادی نیست و دارای موقعیت ویژه در دنیای اسلام است... و این واقعه شیعه و سنی نمی شناسد... آمریکایی ها به دلیل غروری که دارند بسیار مغرورانه رفتار می کنند بی دلیل نیست که همیشه مشکل دارند...»

اما ساخت مبارک و دلچسب از نامبارک مصری توسط مشاور خاتمی به گونه ای که خواننده تصور مطلوب و خوبی از مبارک پیدا کرده و مذاکرات صمیمی خاتمی با وی در ذق مخاطب نخورد، بدین جا نیز ختم نشده که وی در ادامه نقل مذاکرات، به تمجیدهای مبارک از خاتمی می پردازد. ضمن آنکه بنابر اعتراف خرازی در متن این سفرنامه، مبارک از سیاست های جمهوری اسلامی انتقاد کرده و به خاتمی نسبت به ضرورت ایجاد اعتمادزایی به غربی ها از سوی مسئولین جمهوری اسلامی در مورد مسأله‌ هسته‌ای هشدار می دهد

اشتباه آمریکایی ها در عدم اعتماد به خاتمی

خرازی در این زمینه خود نوشته است: «مبارک به خاتمی گفت: شما می بایست صدای عقلانیت خود را بلندتر کنید. آمریکایی ها اشتباه کردند که به تفکری چون شما اعتماد نکردند. به مقامات آمریکا گفتم که دید جهان اسلام به شما متفاوت است. شما هم یک کمی آمریکایی ها و غربی ها را تحریک می کنید، این ماجرای اتمی شدن ایران هم آنها را تحریک کرده است. خوب است کاری کنید که اعتماد آنها را جلب کنید. ایران می بایست کمی با تدبیر عمل کند!»
اما خرازی در ادامه به صورت مبهم به انتقادات مبارک به رفتار برخی مسئولان افراط‌گرا در منطقه می پردازد و بدون نام بردن از این مسئولان می نویسد: «مبارک راجع به شعارهای تند برخی از مقامات منطقه صحبت کرد و گفت: «این نوع نگرش مشکلات شما و ما و دنیای اسلام را بیش از گذشته می کند و هر روز تهدیدات ایران را افزایش می دهد و من مدعی هستم که شما صدای عقلانیت و منطق و اندیشه در دنیای اسلام هستید. ملاقات اول ژنو خارج از پروتکل بود. می خواستم به ایران بروم اما رادیکال‌ها بسیار مخالفت کردند.»

ما که گام ها را برداشتیم

سفرنامه نویس خاتمی اما در حالیکه در جای‌جای متن خود از غش غش خندیدن های مبارک با خاتمی خبر می دهد در ادامه می افزاید: «خاتمی گفت: هر موقع بیائید در ایران از شما استقبال می کنند... افراط در دنیای اسلام زیاد شده است... افراط و افراطیون محصول و نتیجه رفتار دوگانه غرب است... آقای خاتمی بحث گسترش روابط ایران و آمریکا در زمان کلینتون را مطرح کردند و گفتند شرایط متفاوت است، ما گام های خوبی برداشتیم(!!!) ولی آمریکایی ها دوگانه عمل کردند. در ایران هم در زمان من حل مسائل با آمریکا و غرب یک تابو بود ولی الان اینگونه نیست. متأسفانه در زمان من تندروهای دوطرف(!!؟) در آمریکا و ایران مخالف عادی سازی روابط بودند».

خرازی همچون سبک کلی رفتارهای هاشمی رفسنجانی، تلویحاً تمامی پیشرفت های ایران اسلامی را مرهون دولت خاتمی عنوان کرده و ضمن تعریف ادامه خاطرات صبحانه گرم مبارک می نویسد: «سر میز صبحانه نیز از لزوم توسعه و علم و تحقیق و تکنولوژی و سرمایه گذاری درست صحبت کردیم و توضیحاتی از کارهای دوران آقای خاتمی از جمله در عرصه ICT،IT ، بیوتکنولوژی،نانو تکنولوژی، ‌گسترش کمی و کیفی دانشگاهها، سرمایه گذاری در خور توجه در نفت،‌ گاز و پتروشیمی و صنایع و تجهیزات در کشاوزی و ... داده شد... در پایان هم تا طبقه همکف و مدخل ساختمان، آقای خاتمی را مشایعت کرد و از هم جدا شدیم تا آقای خاتمی و همراهان به اجلاس برویم و ایشان(!) عازم سفر به ریاض شود» صادق خرازی بار دیگر به تجلیل از صبحانه گرم مبارک برای خاتمی پرداخته و می نویسد: «صبحانه دادن در آستانه سفر به خارج، نشانه احترام به آقای خاتمی و اهمیتی بود که برای آقای خاتمی قائل شد.»

گوشه ای از واقعیت دلدادگی خاتمی و فرعون

همانگونه که در صدر این متن آمد انتشار متن کامل مذاکرات فیمابین خاتمی و مبارک از حیث تأثیر بخشی از آن بر منافع ملی، حداقل در حال حاضر مناسب به نظر نمی آید اما به یقین بخش های دیگر آن می تواند اندکی از فضای مرعوبانه این دیدار از سوی خاتمی را منعکس سازد. به گونه ای که بر اساس سند معتبر به دست آمده توسط 9 دی  از منابع مصری، اساساً فضای ملاقات دو جانبه مذکور، حاکی از استمدادطلبی خاتمی از مبارک نسبت به رفتار احمدی نژاد و دولت نهم در عرصه داخلی و سیاست خارجی بوده است. بر این اساس، انتقادات مکرر خاتمی از احمدی نژاد، افراطی خواندن وی و سید حسن نصرالله باعث شده تا فرعون مصر نیز وی را صدای عقلانیت و اندیشه جهان اسلام بخواند و از وی بخواهد تا فعالیتهای خود در داخل و خارج از ایران نسبت به روشنگری در قبال دولت احمدی نژاد را گسترش دهد!

این در حالی است که بر اساس بخش دیگری از این مذاکرات برخلاف آنچه خرازی از آن نقل کرده ،شخصیت خاتمی آنچنان مورد تحقیر مبارک قرار داشته که وی حتی فرصت سخن گفتن نیز نداشته و مبارک دائما در وسط سخن خاتمی با نادیده گرفتن سخنانش او را تحقیر نموده است. بر پایه اخبار به‌دست آمده خاتمی یکی از روسای فتنه سال 88 در دیدار با دیکتاتور مخلوع مصر به ابراز علاقه به وی پرداخته و نسبت به فعالیت های دولت احمدی نژاد در جهان اسلام با وی درد دل نموده است. خاتمی در این دیدار با ابراز علاقه فراوان به مبارک با اشاره به دیدار قبلی خود با وی در ژنو، محلی که مرکز گفتگوی تمدن ها نیز در آنجا به ثبت رسیده است، اعلام می دارد که متقابلاً ما برای شما احترام قائل هستیم

دیدار با قاتل کودک کش، افتخار خاتمی!

یکی از رئوس فتنه 88 همچنین در این دیدار، ملاقات با همدست قاتلان صهیونیست مردم مظلوم فلسطین و غزه در ژنو را برای خود افتخار برمی‌شمرد. خاتمی در ادامه سخنان خود با مبارک به انتقاد از آنچه افزایش افراط گرایی در جهان اسلام خوانده پرداخته و با ایراد اتهام به دولت افزوده است: احمدی نژاد نیز به حرکت افراط گرایان کمک می کند.
در ادامه این ملاقات، خاتمی به اهتمام و علاقه دولت وی به گسترش روابط با دولت آمریکا،‌به خصوص در زمان کلینتون اشاره کرده و اعلام کرده که تمام تلاش های دولتش بر ارتباط با امریکا استوار بوده است. وی توضیحاتی نیز در رابطه با فرآیند راه اندازی مرکز گفتگوی تمدن ها در ژنو به مبارک بیان می کند
.
بر این اساس در این دیدار، رئیس جمهور مخلوع مصر با ابراز علاقه شدید به خاتمی ابراز می دارد: من وقتی شنیدم که آقای خاتمی به مصر دعوت شده اند گفتم سریعاً ترتیبی دهید تا ایشان را زیارت کنم.» فرعون مصر در ادامه ضمن تأیید نظرات خاتمی پیرامون احمدی نژاد به انتقاد از آنچه شعارهای تند وی خوانده پرداخته و در مقابل خطاب به خاتمی اعلام می کند: «شما صدای عقلانیت و اندیشه در جهان اسلام هستید و باید فعال تر بشوید.»

 
مبارک همچنین برای مهار آنچه خاتمی افراط گرایی احمدی نژاد خوانده بود گفته است: شما در این حالت باید صدای عقلانیت خود را بلندتر نمایید
همدست قاتلان صهیونیست کودکان مظلوم غزه و لبنان در ادامه ملاقات خود با خاتمی خطاب به وی اعلام کرده است: «آمریکایی ها اشتباه کردند که تفکری چون شما را از دست دادند. من به آمریکاییها گفتم که جهان اسلام با وجود شما متفاوت خواهد بود.»

نامبارک مصری همچنین به دیدار خود با ژنرال کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا اشاره و خاطرنشان کرده است: «به پاول هم نسبت به رفتار با شما گلایه کردم و گفتم این چه دموکراسی است که مدنظر شماست؟ چرا که دموکراسی قذافی دموکراسی مطلوبی است.»

فرعون مصر در ادامه این ملاقات به ابراز علاقه شخصی خود به دیکتاتور معدوم لیبی پرداخته و افزوده است: «من برای میانجی گری میان قذافی و ملک عبدالله اقدام کردم و می خواستم مسأله قذافی را حل کنم اما او دیوانه ام کرد. چرا که او شرط عجیبی مطرح کرد و گفت که پادشاه عربستان باید رسماً از من عذرخواهی کند».  اما بر اساس این گزارش ها در برنامه دیدارهای محمد خاتمی علاوه بر ملاقات با نامبارک مصری، دیدار با برخی شخصیت های مصری نیز که از جمله هواداران حکومت وقت مصر بوده اند گنجانده شده بوده است. چنانچه ملاقات با افرادی همچون س.س.ا.ص و دکتر ی.ج از جمله این دیدارها بوده است. بر این اساس محمد خاتمی در این ملاقات ها با اشاره به نظریه ولایت فقیه اعلام می دارد که ولایت فقیه صرفا یک نظریه فقهی است که بسیاری از فقها و علمای شیعه آن را قبول ندارند

اما با توجه به مباحث مطرح شده در این دیدار محمد خاتمی باید به این پرسش پاسخ دهد اینکه نامبارک مصری وی را به عنوان یک فرصت تاریخی مطرح کرده که آمریکا آن را قدر ندانسته است به دلیل کدام سلسله اقدامات وی بوده است. به‌راستی ترتیب مذاکرات گرم مبارک با خاتمی به‌دلیل برخورداری وی از کدام جنبه از وادادگی ها و سرسپردگی های وی بوده و چرا متن کامل این مذاکرات بدون سانسور و روتوش هیچگاه منتشر نشده است؟ به غیر از نقش ویژه خاتمی در 8 سال دولت اصلاحات، نقش ویژه او در براندازی سال 88 ،آیا سلسله دیدارهای او با صهیونیست هایی همچون سوروس،راسموسن مبارک، عبدالله و ... ، عنوانی کمتر از «خیانت» به ملت دارد؟ ‌وظیفه دستگاه قضایی در قبال براندازان، خائنان، وادادگان و مرعوبان چیست؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/5/11:: 10:4 عصر     |     () نظر
مبارک: آمریکایی ها ضرر کردند خاتمی را ازدست دادند

 

دیدار دوم اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در سال 89 بر اساس آنچه در برخی رسانه ها بازتاب یافت حاوی نکات برجسته ای بود. از جمله آنکه مقام معظم رهبری در این دیدار به دغدغه دامنه دار خود از دولت های ماقبل از دولت نهم پرداخته و بنابر نقل رسانه ها - قریب به مضمون- اعلام فرموده بودند که پیش از دولت های نهم و دهم همواره نگران آن بوده اند که برخی مسئولین در سفرهای خارجی و دیدار با مسئولان کشورهای دیگر چه مواضعی اتخاذ می کنند.

 

به گزارش رجانیوز، در پاره ای از این دیدارها، روحیه مرعوب شدگی در برابر بیگانگان، وادادگی و انفعال در برابر آنان و ... وجود داشته است. ایشان البته خاطرنشان کرده بودند که با روی کار آمدن دولت نهم و دهم این دغدغه خاطر مرتفع شده و دیگر مطمئن هستند که مسئولین ایرانی در مذاکره با مسئولین کشورهای دیگر دچار ضعف و خودباختگی نشده و مواضعی محکم اتخاذ می کنند.

اما به راستی مصادیق وادادگی و انفعال مسئولین سابق جمهوری اسلامی در مذاکرات خارجی چه بوده که این همه رهبری را نگران ساخته بود؛ چنانچه - قریب به مضمون- اعلام فرمایند که در هر سفر آنان، نگرانی هایی برای ایشان ایجاد شده است؟ انتشار متن مذاکرات برخی مسئولین سابق در دیدارهای خارجی، البته می تواند اوج وادادگی و انفعال آنها را نشان دهد اما به دلیل آنکه اسناد این دیدارها جزو اسناد مهم و سری نظام به شمار می رود، انتظار انتشار این اسناد، انتظاری غیر معمول به شمار می رود. اما با این وجود، قرائن و شواهدی موجود است که نشان می دهد مسئولین سابق که پس از فتنه سال 88 به عنوان سران آن فتنه مطرح شدند، چه وادادگی‌هایی انجام دادند تا دشمن جرأت به خرج داده و در مواردی نظیر فناوری هسته ای، سدّی در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار داده و گام به گام جلو آیند. هفته نامه نه دی در شماره اخیر خود با انتشار گزارشی به بررسی برخی از مصادیق این نوع ارتباطات خارجی برخی مسئولین نظام پرداخته است.

هاشمی رفسنجانی و چک سفید امضای دیکتاتور سعودی
از زمان به قدرت رسیدن پادشاه وهابی سعودی و حتی قبل از آن و در زمان ولیعهدی عبدالله،‌ رابطه میان شخص هاشمی رفسنجانی با عبدالله سعودی، رابطه ای ویژه و خاص بود. این رابطه به گونه ای بود که سعودی ها چک سفید امضایی به خاندان رفسنجانی اعطا کرده و علی رغم وجود تنش ها میان مسئولان سیاسی جمهوری اسلامی با عربستان، رابطه دوستانه رفسنجانی و عبدالله در قوت و سطح بالای خود ادامه یافت. حکایت دیدارهای چند سال قبل هاشمی از عربستان که در نهایت تشریفات و با هیأتی چند صد نفره صورت گرفته از جمله این روابط است. این رابطه حتی در زمانی که روابط فیمابین دو کشور، در نازل ترین سطح خود بوده نیز ادامه داشته است چنانچه  اعطای نامحدود مجوز عمره عبدالله به  تیم رفسنجانی و هواداران وی، حتی در حال حاضر نیز ادامه دارد. ماجرای سفر سال گذشته خانواده هاشمی به عربستان و دیدار آنان با مهدی هاشمی رفسنجانی – که مدت هاست از ایران به لندن پناه برده است- در آن دیار از این دست است.

اما به‌راستی این‌همه ارتباط وثیق‌، آیا در جهت منافع ملی به کار گرفته شده یا تنها به رابطه دوستی دو خاندان پرنفوذ در ایران و عربستان محدود و محصور شده و بالعکس با منافع ملی در تضاد و تقابل قرار گرفته است؟ افشاگری احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی سال 88 با میرحسین موسوی و اشاره او به مکالمه تلفنی عبدالله با هاشمی رفسنجانی و ابراز اطمینان و قول رفسنجانی برای سقوط دولت احمدی نژاد به پادشاه عربستان تا 6 ماه آینده (پس از مکالمه مذکور) برخی از وادادگی ها نسبت به دشمنان، همبستگی با آنان برای منزوی ساختن رقبای داخلی و ... را نشان داده و اندکی از ماجرا را روشن می سازد.

 خاتمی از ملک عبدالله تا جرج سوروس
کمک گرفتن از بیگانگان برای حل و فصل دعواهای سیاسی و حتی براندازی نظام جمهوری اسلامی به موارد ذکر شده منحصر نیست، چنانچه پیش از فتنه سال 88 سفرهای متعدد محمد خاتمی به عربستان سعودی و دریافت کمک های نقدی و غیر نقدی او از دیکتاتور جنایتکار این کشور برای براندازی نظام اسلامی، حکایت وادادگی، انفعال، بلکه همدستی با دشمنان علیه نظام اسلامی را عیان تر بیان می کند. این درحالی است که دیدارهای متعدد خاتمی با جرج سورس صهیونیست- طراح و مجری انقلاب های مخملی در کشورهای مختلف- برگ دیگری از هم‌پیمانی مسئولین سابق نظام جمهوری اسلامی با دشمنان را عیان می سازد.

در این حال این پرسش مطرح خواهد شد وقتی که مسئولینی نظیر خاتمی پس از دوران مسئولیت رسمی، اینچنین مورد استقبال، توجه و سرمایه گذاری دشمنان بوده و متقابلاً آنان نیز حاضر به اجرای فرامین آنان در داخل بوده اند، به هنگامی که هم اینان در صدر امور بوده و مسئولیت اجرایی داشته اند، چه جفاهایی در حق نظام و مردم انجام داده اند و این جاست که گوشه ای از دلایل دغدغه مداوم رهبری نسبت به سفرهای خارجی چنین مسئولینی، قابل فهم می شود. در این‌صورت است که درمی یابیم حتی فتنه انگیزی این افراد در ماجراهایی نظیر کودتای سال 78 یا براندازی سال 88 -به‌دلیل آنکه نقش ایشان در آن واضح شده- در برابر وادادگی، هم‌پیمانی و همداستانی اینان با سران استکبار در دوران مسئولیت رسمی و حتی غیر رسمی خود امری کوچک به شمار می آید.

 
دلدادگی با فرعون

سلسله دیدارهای به شدت مسأله دار خاتمی پس از دوران ریاست جمهوری با دیکتاتورهای منطقه به ملک عبدالله منحصر نبوده است. او که در دوران ریاست جمهوری خود منافقانه دائما دم از «رأی مردم»، «دموکراسی»، «مردم‌سالاری دینی» و ... می زد در حالیکه در دوران ریاست اجرایی اش بیشترین ظلم به مردمسالاری حقیقی در کشور را ترتیب داده و باعث شد که صدای اکثریت مردم توسط اقلیت تندروی اطراف وی همواره سانسور شود، مظاهر مردم‌سالاری نظیر پارلمان به تحصن نمایندگان بیانجامد، حتی تلاش نماید تا انتخابات عمومی نظیر مجلس هفتم تعطیل شود ، پس از سپری شدن این دوران به سفرهای منطقه ای و بین‌المللی پرداخت و با دشمنان مختلف جمهوری اسلامی به مراوده مشغول شد.

چنانچه دیدار او با «راسموسن» دبیر کل ناتو، اوج دلدادگی او به مظاهر خشونت غرب و آمریکا و سرسپردگی‌اش نسبت به سیاست‌های مداخله جویانه ایالات متحده را نشان می داد. این در حالی بود که سیاست دولت وی مبتنی بر تنش زدایی، باعث شده بود تا بوش جنایتکار، ایران اسلامی را محور شرارت در جهان لقب دهد.

اما از جمله این دیدارها، دیدار سال 86 محمد خاتمی با دیکتاتور مصر بود. این دیدار از آن جهت حائز اهمیت است که با توجه به سقوط فرعون مصر، اخبار جدیدی علاوه بر آنچه به صورت سانسور شده و جهت‌دار، پیش از این از سوی مشاور خاتمی درباره این دیدار منتشر شده بود به‌دست آید که نشان می دهد علی‌رغم وجهه سازی های آقای مشاور از خاتمی، وی در این دیدار به شکوه گذاری از سیاست های دولت و نظام جمهوری اسلامی به دامان نامبارک مصر پناه برده و او را ملجأ درد دل های خود قرار داده است.

پس از خلع فرعون مصر، نگارنده با استفاده از منابع مصری به اسنادی دست یافته که نشان می دهد محمد خاتمی بر خلاف آن تصویری که صادق خرازی سعی داشته به صورت روتوش شده و یکسویه از او به افکار عمومی منتقل سازد، منفعلانه و ذلیلانه در برابر نامبارک مصری زانو زده و به استمدادطلبی از وی برای حل آنچه مشکلات داخلی وی - متأثر از اقدامات دولت نهم احمدی نژاد پدید آورده- خوانده، دست یازیده است. اما برای روشن شدن بحث، لازم است ابتدا نگاهی به سفرنامه صادق خرازی از این سفر انداخته و در ادامه، یافته های خود را مرور نماییم.

ابراز علاقه متقابل فرعون مصر به خاتمی

اما ماجرای سفر خاتمی به مصر از آنجا آغاز شد که روزنامه الاهرام اعلام کرد محمد خاتمی در اوایل فروردین ماه سال 86 دیداری از مصر خواهد داشت و طی آن با برخی شخصیت های مصری دیدار می کند.
الاهرام مصری در خبر خود اعلام کرده بود که خاتمی در جریان این سفر با حسنی مبارک نیز دیدار خواهد داشت. پس از انجام این سفر صادق خرازی- از مهمترین عناصر باند معروف نیویورک- با نگارش سفرنامه‌ای سعی کرد بخشی از زوایای دیدار خاتمی و دیکتاتور مصری را منتشر سازد تا به‌اصطلاح به مدیریت خبری و رسانه‌ای سفر خاتمی پرداخته و مهندسی خبری این ملاقات مهم را خود در دست گیرد.

از این رو بود که با نقل بخش هایی از مذاکرات میان مبارک و خاتمی و افزودن عباراتی به گزارش، از یکسو قبح دیدار با نامبارک مصری را تقلیل داده و از سوی دیگر خاتمی را شخصیتی منتقد به سیاست های مبارک و نیز آمریکا  نشان داده، از دگر سو فرعون مصر و همدست قاتلان کودک‌کش غزه را انسانی منطقی، دارای عقلانیت و منتقد به سیاست های آمریکا و اسرائیل و البته دارای  برخورداری از درصدی دیکتاتوری آن هم با ورژن خوش خیم آن معرفی نموده تا به ‌اصطلاح برای وی نیز چهره سازی کرده باشد.

خرازی در سفرنامه خود همچنین کوشیده است تا طبق روال همیشگی جریان تجدیدنظرطلب، ‌از خاتمی محبوبیتی کاذب و شخصیتی فراگیر و جهانی و ... بسازد و برای او نیز چهره سازی نماید تا بدین وسیله اهتمام مبارک به برگزاری دیدار با خاتمی ای که دیگر مسئولیت اجرایی در ایران ندارد هم خدشه دار نشود.

 

گوشه های روایت خرازی از سفر خاتمی

صادق خرازی در این راستا نوشته است: «بر اساس برنامه های تنظیمی آقای خاتمی به اتفاق هیأت همراه متشکل از اینجانب، علی خاتمی، هادی خانیکی، نصرالله جهانگرد، ایمان میراب زاده و رمضانی به سمت مصر حرکت کردیم... در بدو ورود به فرودگاه قاهره مورد استقبال آقای دکتر محمود حمدی زقزوق وزیر اوقاف مصر قرار گرفتیم...»خرازی برای آنکه استقبال وزیر دربار مبارک از خاتمی را توجیه کند می نویسد: «آقای زقزوق انسان شریف، نجیب، فاضل و متدین است. سیاسی و سیاسی کار هم نیست. کارهای او بیشتر جنبه فرهنگی، علمی و مذهبی دارد!»

خرازی در ادامه این سفرنامه سعی می کند اینگونه القا کند که در جریان سفر خاتمی، سیستم امنیتی دستگاه مبارک سعی دارد تا در برنامه سفر او اخلال ایجاد کرده و مانع اجرای برخی برنامه های وی در قاهره شود، و از سوی دیگر نیز مبارک را شخصیتی نه چندان خوب در میان مردم مصر معرفی کرده و اعلام کند که در خیابان ها و محافل روشنفکری از او به عنوان فرعون یاد می شود، اما در عین حال از دیدار ویژه و گرم و صمیمی خاتمی با مبارک خبر داده و می نویسد: «مبارک گفته بود حتماً می‌خواهد با خاتمی خصوصی دیدار کند و سپس عصر همان روز برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه عرب عازم ریاض بود، به خاطر این ملاقات،‌افتتاحیه اجلاس را که قرار بود رأس ساعت 9 باشد عقب انداخته بودند و به ساعت 11 موکول کرده بودند.»

گرچه خرازی این اقدام را برخواسته از روحیه دیکتاتور منشی مبارک عنوان کرده اما در متن نوشته خود هیچگاه اشاره نکرده که چرا خاتمی مدعی دموکراسی و مقابله با دیکتاتوری، اینچنین مورد استقبال گرم و صمیمانه فرعون مصر واقع شده و چرا شخصیت وی، آنچنان برای مبارک اهمیت داشته تا وی به خاطر مذاکره با خاتمی، این‌چنین برنامه هایش را تغییر دهد.

فقط خود خاتمی!
از جمله مدعیان لکه دار شدن عزت ملی در دولت احمدی نژاد به ‌واسطه دیپلماسی فعال این دولت در رابطه با قدرت های بیگانه، با گردن نهادن به قواعد دیکتاتورهای منطقه، این قواعد را پروتکل های خاص سیستم امنیتی مبارک نامیده و ادامه داده است: «گفتند فقط آقای خاتمی می توانند حضور داشته باشند که آقای خاتمی گفت چند نفر دیگر هم هستند که باید ما را همراهی کنند،‌قبول کردند ولی وقتی با تشریفات امنیتی خاصی به آنجا رسیدیم آقای خاتمی را به گونه ای راهنمایی کردند که فقط خود خاتمی با ایشان دیدار داشته باشد. رفتار ایشان بسیار گرم و صمیمی بود. به مقر ریاست جمهوری رسیدیم، آقای مبارک به استقبال آقای خاتمی آمده بود و در سرسرای کاخ ایستاده بود و به گرمی از خاتمی استقبال کرد.

احمد نظیف، نخست وزیر هم بود. ولی جالب اینکه احمد نظیف نخست وزیر و من را اجازه ندادند تا در بخش اول ملاقات حضور داشته باشیم. در واقع این پروتکل مبارک است که اول خودش بایست ملاقات کند و سپس نخست وزیر و دیگران بیایند. بعد از گرفتن عکس و پس از حدود 45 دقیقه مذاکره بین خاتمی و مبارک سپس معلوم شد که تدارک صبحانه دیده اند که نشان دهنده اهتمام به این دیدار و احترام به آقای خاتمی بود . مبارک در طول ملاقات و پس از آن خیلی با احترام برخورد می کرد. در این مرحله من و آقای احمد نظیف نخست وزیر که با هم نشسته بودیم و گپ می زدیم را دعوت کردند تا چهار نفره صبحانه را صرف کنیم و بحث و صحبت داشته باشیم.

 
خاتمی اجازه سخن گفتن نداشت!

«حسنی مبارک و احمد نظیف، خاتمی و اینجانب بر سر میز صبحانه نشستیم. مبارک حرمت و احترام زیادی نسبت به آقای خاتمی می گذاشت و مدام از شخصیت و اندیشه های جهانی آقای خاتمی تجلیل می کرد». گرچه اعتراف چندباره مشاور خاتمی نسبت به گرم برگزار شدن استقبال مبارک از خاتمی با چرایی این اهتمام ویژه از سوی همدست قاتلان صهیونیست به محمد خاتمی ناقص مانده است اما وجه دیگر وادادگی خاتمی در برابر مبارک آن جایی جلوه گر می شود که خود وی اذعان می کند که مبارک اجازه سخن گفتن به وی نداده! و او می بایست تنها از روزنه ای از کلام مبارک استفاده کرده تا سخن بگوید! خرازی می نویسد:« آقای خاتمی خصوصی به من می گفت: آقای مبارک از کسانی است که دائماً حرف می زند و اگر انسان زرنگی نکند در جایی و در صورت پیدایش کوچکترین مجرا و منفذی حرف نزد، او همچنان ادامه خواهد داد و هر چند که اگر دیگری هم حرفی بزند با فاصله کمی دوباره ایشان سر رشته را به دست می گیرد.»

 
ایشان یعنی همان مبارک!
در این بین اهتمام ویژه خرازی در به کار بردن مکرر واژه «ایشان» برای فرعون مصر نیز جالب به نظر می رسد. وی می افزاید: «به هنگام صبحانه «ایشان» خیلی گرم گرفت و خیلی هم گرم صحبت کرد.»
اما آنچه خرازی از متن مذاکرات خاتمی با حسنی مبارک منتشر ساخته در چند محور انتقاد مبارک از سیاست آمریکا، اعلام حمایت نامبارک از ایران در برابر آمریکا و ارائه گزارش خاتمی از برنامه های تنش زدایی دولت او در برابر آمریکا به دیکتاتور مصر محدود می شود. چه آنکه خرازی از دیدار خصوصی مبارک- خاتمی خبری منتشر نمی کند. بر این اساس وی مبارکِ پادویِ آمریکا در منطقه را منتقد جدی سیاست های آمریکا معرفی می کند و می نویسد: «حسنی مبارک از حمله شدید به آمریکاییان و سیاست های اشتباه آمریکا در منطقه شروع کرد و اینکه موجودات خطرناکی هستند، همه جا دخالت می کنند، ناآرامی ایجاد می کنند، دوست نمی شناسند، آنچه می شناسند مصالح و منافع خودشان است که به هر قیمتی می خواهند به آن برسند.»


  

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/5/11:: 10:2 عصر     |     () نظر
نگرانی هاشمی رفسنجانی از واکنش نمازگزاران به حضور در نمازجمعه/چرا "تکیه گاه" به نماز جمعه تهران بازنخواهد گشت؟

 

در آستانه روز قدس، برخی رسانه ها و چهره های اصلاح طلب و ضدانقلاب، جنجال رسانه‌ای جدیدی را برای حضور مجدد هاشمی رفنسجانی به نماز جمعه تهران به راه انداخته اند.

به گزارش رجانیوز، در حالی که بیش از سه سال از آخرین حضور هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران می گذرد و در این مدت، غیبت هاشمی در نماز جمعه با آرامش این محفل سیاسی-عبادی گره خورده است، همزمان با آغاز تحرکات برخی فعالان فتنه 88 برای انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، در آستانه روز قدس برخی رسانه های اصلاح طلب و ضد انقلاب خط خبری مشترکی را مبنی بر بازگشت هاشمی به نماز جمعه آغاز کرده اند تا بدین صورت زمینه برای تجدید حیات جریان فتنه در انتخابات آینده ریاست جمهوری رسما توسط «تکیه گاه» این جریان و باحضور در یکی از تریبون های رسمی نظام فراهم شود.

این در حالی است که بخشی از جریان اصلاح طلب که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری با پیوند خوردن با ضد انقلاب، مدعی تقلب در انتخابات و خواستار بالا بردن هزینه برای نظام شد، طی این مدت هیچ گاه از اقدامات ساختار شکانه خود اعلام برائت نکرده و هم اکنون که کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری فرصت باقی است، درصدد احیای وجهه سیاسی خود و بازگشت بی سر و صدا به نظام می باشد.

در این راستا، محمد هاشمی برادر هاشمی رفسنجانی به روزنامه اصلاح طلب اعتماد گفت:  ‌"در این سه سال بارها از ایشان دعوت شد تا در نماز جمعه حضور داشته باشند و ایشان هم در حال بررسی موضوع هستند و بعید نیست این بررسی‌ها نتیجه‌یی مثبت داشته باشد."

محمد جواد حق شناس از عناصر  نزدیک به کروبی نیز با انتشار یادداشتی در یک روزنامه اصلاح طلب که به طور وی‍ژه‌ای در سایت هاشمی رفسنجانی نیز انعکاس یافت، نوشت: «به نظر می رسد اگر این فاصله گرفتن هاشمی از این تریبون  مهم تصمیمی از ناحیه شخص ایشان بوده است، اینک در حال حاضر به خاطر تحولاتی که در این سال‌های اخیر در کشور رخ داد، بسیار بجا خواهد بود که هاشمی در این تصمیم بازنگری کرده و با توجه به اینکه اصلی ترین و مهم ترین نیاز ایران امروز به اعتدال، خردورزیو میانه روی مضاعف است با حضور مجدد خود در این صحنه زمینه ساز تقویت اعتدالبه عرصه  روزهای جمعه دانشگاه تهران شود .»

این در حالی است که در اردیبهشت ماه سال جاری نیز مصطفی درابتی مشاور خاتمی و عضو حزب منحله مشارکت اعلام کرده بود: «حضور هاشمی در تریبون نماز جمعه شرایط را از وضعیت فعلی بهتر می‌کند، چرا که مردم به دنبال حرف‌های جدی‌تری در نماز جمعه هستند.»

جوسازی به راه افتاده برای بازگشت هاشمی رفسنجانی به نماز جمعه در حالی از سوی رسانه ها و جریانات حامی فنته در روزهای گذشته با شدت پیگیری شده است که اخبار دریافتی رجانیوز حاکی از آن است که هیچ تصمیمی از سوی مسئولین نماز جمعه تهران مبنی بر اقامه نماز جمعه توسط وی اتخاذ نشده است.

اما شاید مهمتر از جنجال نه چندان قابل اعتنای اخیر به بهانه بازگشت هاشمی رفسنجانی به نماز جمعه تهران، انتشار مجدد برخی اظهارنظرهای اطرفیان هاشمی باشد که از علت نگرانی و اجتناب وی برای حضور در مجامع عمومی خصوصا مجامع انقلابی و مذهبی پرده بردارد. کما اینکه محمد هاشمی برادر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی در همین زمینه به صراحت ار نگرانی های برادرش نسبت به اعتراض های مردمی خبر داده بود و علت حضور نیافتن هاشمی در نماز جمعه را نه قهر کردن وی، بلکه مسایلی دیگر عنوان کرده بود: «آقای هاشمی با نماز جمعه یا مردم قهر نیست  اما اگر بستر اینگونه باشد که به جایگاه نماز جمعه و آقای هاشمی توهین شود ایشان ترجیح می دهد  این حرمت و تقدس شکسته نشود . من در سال های اوج  اصلاح طلبان که بعضی  از حرمت شکنی ها صورت می گرفت و به مقدسات توهین می شد به دوستان می گفتم حرمت شکنی نکنید و مقدسات را زیر سوال نبرید، چون وقتی  این کار را کردید دو روز دیگر نوبت خودتان هم می شود و حالا اگر فرض کنیم آقای هاشمی به دانشگاه تهران بروند و در نماز جمعه شرکت کنند ولی آنجا یک عده ای بیایند و بخواهند توهین کنند، جایگاه نماز جمعه چه می شود؟ در آن صورت به نماز جمعه اهانت شده است که این درست نیست وچنین ملاحظاتی وجود دارد.»

به نظر می رسد نگاهی به شعارها و واکنش‌های مردم نسبت به مواضع و رفتار هاشمی و خانواده اش در روز نه دی، تجمعات پس از 25 بهمن 89 و همینطور واکنشی که نسبت به سخنان پر حاشیه وی در آخرین نماز جمعه اش داشته اند، این نگرانی هاشمی رفسنجانی را به خوبی تایید کند. در شرایطی که یکی از اصلی ترین شعارهای سال‎های اخیر مردم در تجمعات انقلابی، درخواست برخورد با سران فتنه و فرزندان هاشمی رفسنجانی بوده است، مشخص نیست یاران هاشمی رفسنجانی بر چه اساسی اندیشه اند که همین مردم در روز قدس که یادآور شعار نه غزه نه لبنان حامیان فتنه و روزه خواری آنهاست، پذیرای هاشمی رفسنجانی آنهم در تریبون نماز جمعه روزه‌داران خواهد بود؟!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/5/11:: 9:50 عصر     |     () نظر

 

چند روز پس از آنکه انجمن به اصطلاح اسلامی دانشگاه تهران با برگزاری یک میتینگ سیاسی با پوشش افطاری، از برخی عناصر فتنه مانند محمد رضا خاتمی، حمید جلایی پور، محسن رهامی، معصومه ابتکار، داوود سلیمانی و ... تجلیل کرد؛ انجمن به اصطلاح اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه نیز در مراسمی مشابه، به پاتوق ضدانقلاب و عده ای معلوم الحال تبدیل شد.

به گزارش رجانیوز، در این مراسم که دوشنبه برگزار شد، علاوه بر تعدادی از دانشجونمایان تندرو ، "محمد ملکی" از عناصر ضد انقلاب که قریب به 30 سال از ممنوع الخروج بودن او از کشور می گذرد نیز حضور داشت.

در این عکس، محمد ملکی به همراه چند تن از دانشجویان تندرو و فریب خورده انجمن دانشگاه تهران دیده می شوند:

گفتنی است، علاوه بر محمد ملکی، "پ. ع" از دیگر عناصر ضدانقلاب و افراطی که به علت تغییرات پیاپی در مواضع خود، در میان ضد انقلاب نیز چهره ای منفور و بدنام است، در افطاری انجمن دانشکده حقوق دانشگاه تهران حضور داشت. این اتفاق بامزه! در حالی است که وی و همسرش چندی قبل با انتشار عکس خودشان، خواستار حجاب اختیاری! در ایران شده بودند و مشخص نیست چگونه می توان برخی احکام مسلم اسلام مانند "حجاب" را نقض کرد اما در مراسم افطاری ماه رمضان شرکت نمود؟

لازم به ذکر است، انجمن به اصطلاح اسلامی دانشگاه تهران همواره یکی از پایگاه های اصلی احزاب سیاسی دوم خرداد بوده که در فتنه های متعدد مانند 78، 88 و ... نیز عملا در نقش شاخه دانشجویی احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب و مجمع روحانیون مبارز عمل کرده است.

التقاط فکری، تناقض در مواضع و عملکرد، و مرزبندی نداشتن با عناصر افراطی و ساختار شکن، علت العلل این نوع رفتارهای این تشکل به شبه دانشجویی است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/5/11:: 9:47 عصر     |     () نظر