سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که پى چاره‏هاى گونه‏گون تازد ، چاره‏جویى کار او را نسازد . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
محمود احمدی‌نژاد در هفته گذشته در جلسه‏ای با دبیران تشکل‏های دانشجویی در مورد اتفاقات اخیر توضیحاتی داد که در ادامه بخش‏هایی از آن سخنان با اندکی تغییر می‏آید. 
به گزارش ثانیه محمود احمدی‌نژاد رییس‏جمهور در جلسه‏ای با دبیران تشکل‏های دانشجویی در مورد اتفاقات اخیر گفت: مشایی آنگونه که شما تصور می ‌کنید نیست. حرف‌هایی که شما در مورد مشایی می‌ زنید همان حرف‌هایی است که […] در مورد وی می ‌زند مثلا می ‌گوید که او سر سفره یک ظرف برای امام زمان(عج) خالی می ‌گذارد و مسائلی از این دست و یا...
رییس‏جمهور پیشنهاد کرد: شما بهتر است جلسه‌ای با مشایی داشته باشید و حرف‌هایتان را بگویید و حرف‌های وی را نیز بشنوید و آن موقع خواهید فهمید که درباره ایشان اشتباه می‌کنید.
وی افزود: : یک گروه از سوی مسولین قوه قضاییه و گروه دیگری از جای دیگر مأموریت یافتند تا در مورد مشایی تحقیق کنند ولی بعد از تحقیقات آنها هیچ مستندی در مورد مشایی گیر نیاوردند و هیچ تخلف اثبات شده‌ای در مورد وی وجود ندارد.
احمدی‌نژاد اضافه کرد: مشایی جزو کسانی است که از ابتدای انقلاب تا به حال در گوشه گوشه انقلاب حاضر بوده و کارنامه بسیار خوبی دارد، ضمن اینکه باید سطح کار وی را در مقایسه با دیگران در نظر بگیرید و عملکردش در حوزه گردشگری را با دوره‌های قبل مقایسه کنید.
وی ادامه داد: مشایی فرد خوش‌فکری است و شبانه‌روز در خدمت دولت بوده و هست و حتی گاهی ساعت 2 نیمه شب از سفر خارجی برمی‌ گشت، اما تماس می‌ گرفت و می ‌گفت چه کاری نیاز است که انجام دهم یعنی همواره از خدمت‏گزاری به مردم کوتاهی ندارد.
رییس‏جمهور یادآور شد: بروید ببینید که در جلسه هیئت دولت در کردستان که در حضور مقام معظم رهبری برگزار شد، همه اعضا صحبت می‌ کنند و مشایی هم صحبت می ‌کند؛ اما سطح سخنان او با سایرین چقدر تفاوت دارد.
احمدی‌نژاد تاکید کرد: رهبری معظم فرمودند که مشایی در جایگاه معاونت رییس‏جمهور نباشند و ما اطاعت کردیم لیکن عده‌ای از مخالفین بر خلاف سخنان اخیر رهبری بازهم موضوع مشایی را مطرح می‌ کنند تا به من فشار بیاورند.
رییس‏جمهور در مورد دستور حکم رهبری برای رعایت مصلحت در انتصاب مشایی به معاون اولی گفت: من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و توضیحاتی دادم که قرار شد کارهایی انجام شود اما بعد از آن نامه توسط برخی نمایندگان محترم، درز پیدا کرد.
وی افزود: بعد از آن، بهتر تشخیص داده شد که نامه منتشر شود و بعد از آن اقدام کنیم و پس از آن نیز وی را به سمت ریاست دفتر خودم انتخاب کردم.
احمدی‌نژاد تاکید کرد: رابطه بنده به عنوان رئیس‌جمهور با رهبری با رابطه شما با ایشان متفاوت است.
وی درباره عزل محمد حسین صفارهرندی اظهار داشت: تصمیم گرفته شد دفتر ریاست‌جمهوری به وزرای محترمی که قرار نیست در دولت دهم حضور داشته باشند، اطلاع داده تا آمادگی لازم را داشته باشند و برادر عزیزم آقای صفارهرندی نیز جزو آن دسته از وزرایی بود که به وی اطلاع داده شده بود که در دولت دهم حضور ندارد.
وی افزود: بارها به آقای صفارهرندی، عرض کردم که تعدادی از معاونانش را تغییر دهد چون در جهت اهداف دولت و مطالبات مردم و متدینین از دولت حرکت نمی‌کردند، اما این‏گونه نشد و می‌بینید که عملکرد ایشان را کمتر کسی قبول دارد و نمی‌ گویند که او باید در وزارتخانه باقی بماند. 
رئیس‌جمهور در خصوص عزل محسنی‏اژه‌ای نیز گفت: موضوع عزل جناب آقای اژه‌ای یک فرآیند دو ساله داشته و ربطی به مسئله جاری ندارد... به ایشان در این دو سال، با شواهد مشخص توصیه کردم دو نفر از معاونان خود را تغییر دهد اما به این کار مبادرت نورزیده است... ضمن اینکه در موضوع هاله اسفندیاری هم خوب عمل نکرد و من به او گفتم که چرا رفتاری می‏کنید که مورد تمسخر واقع شوید؟، یک پیرزن 70 ساله را گرفته‌اید می ‌گویید می خواهد انقلاب مخملی راه بیندازد در حالی‏که عاملان انقلاب مخملی کسان دیگری هستند و باید آنها به مردم معرفی شوند.
وی ادامه داد: در موضوع پرتقال‌های اسرائیلی نیز با وجود اینکه عاملان اصلی این اقدام مشخص بودند، به آقای اژه‌ای گفتم که باید با اینها برخورد شود ولی وی گفت که نمی توانیم با آنها برخورد کنیم.
احمدی‌نژاد یادآور شد: از دو هفته پیش از اغتشاشات، وزارت خارجه اطلاع داد که افراد زیادی از انگلیس به ایران می ‌آیند و این کاملا مشکوک است اما وزارت محترم اطلاعات این موضوع را پیگیری نکرد و در اغتشاشات ضعیف عمل کرد که در برخی موارد اهمال مشهود بود.
رئیس‌جمهور، فعالیت برخی جریان‏های سیاسی در انتخابات دهم و بعد از آن را مورد اشاره قرار داد و اظهار داشت: در زمینه تحرکات آن‌ها در ایام پیش از انتخابات، وزارت اطلاعات حتی یک برگ گزارش به من نداد، حتی از برخی بزرگان هم پرسیدم که آیا وزارت به شما در این زمینه گزارشی داده است؟‌ که گفتند گزارشی دریافت نکرده بودند. در حالی‏که مخالفین، یک برنامه‌ریزی چندین ساله برای این انتخابات کرده بودند.
دکتر احمدی‌نژاد سناریوی مدیریت مجلس هشتم را مورد واکاوی قرار داد و گفت: برخی اعضای مجلس می‌خواهند بین ارکان نظام و دولت،اختلاف بیندازند و همچنین چهره برخی روسای دولت‏های گذشته را در افکار عمومی بازسازی کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 2:16 عصر     |     () نظر
    مقام معظم رهبری  در 2 شهریور 1387 در جمع هیات دولت: "ما امروز در مقابله با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان، زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‏ ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‏اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید" همان .

v   هاشمی سه ماه  بعد در 26 آبان 87 : "مگر میشود در دنیایی که به دهکد? جهانی تبدیل شده تعامل نکنیم؟ مگر میشود با ستیز با دیگران و در پیش گرفتن سیاست ستیز، درگیری و تهاجم جلو برویم؟..." ایسنا  ?? آبان ??

v    مقام معظم رهبری شهریور 1387 در جمع هیات دولت: "امروز امریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند؛ لیکن هر جا، هر کس، هر دولتى و هر مجموعه‏اى که نسبت به دیگران استکبار بورزند، آفتى در جامعه‏ بشرى و در نظام زندگى انسان بوجود مى‏آورند. "ستیزهبا این حالت هم یک حالت مطلوب اسلامى است" این هم یکى از خصوصیات دولت نهم است که خوشبختانه برجسته است"

v    مقام معظم رهبری شهریور 1387 در جمع هیات دولت: "انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب "خیانت" است؛ نه خیانت به دولت، بلکه "خیانت به نظام" و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند! انتقاد بکنند" ستیهندگی سیاست خارجی، وجه تحسین رهبری و همین امر دقیقا عامل انتقاد! هاشمی است.

?.  دشمن ولایت، دشمنی آشکار و خروج از نفاق: کاری که یاران غار پیامبرص کردند، کاری که سابقین در بیعت با علی، به رسم سهم خواهی کردند. امروز یا سور? منافقون و آیات بسیار نفاق بیمصداق و بیخاصیتاند یا باید منافقین جدید را بشناسیم! چون منافقین قدیم، دیگر منافق نیستند. نگذاریم منافقین مدرن هم مثل منافقین صدر اسلام خود را پشت سر چند منافق اسم و رسمدار مثل عبدالله بن ابی پنهان کنند!

حساب حرف حجت خدا با دیگران جداست و ما موظفیم در رگ هر حرف خیمهبزنیم. مطمئن باشید که نمیگذاریم برخی با دورویی یا پر رویی، روی حرف مولا حرف بزنند تا آن را بیاثر کرده، دوباره ولی زمان را به درد زمان علیعلیه السلام مبتلا کنند که غمگنانه بگوید: "لا رأی لمن لایطاع" و دیگر نگوید آنچه را که باید.

نکته: آدم درست حرف نادرست نمیزند یا عذر خواهی میکند، اما مذبذبین و... ممکن است به دلایلی حرف خوب بزنند. نکت? دیگر اینکه مطابق اصول هرمنوتیک و برداشت از متن و قواعد تخاطب، چیزهای سنگینی از بعضی سخنان و رفتارها فهم میشود. قطعا میتوان اصول تخاطب را به خاطر جمود بر تعصبمان کنار بگذاریم! اما در این حالت، ترمیم و تبرئ? برخی، به قیمت تخطئ? حجیت نص است. و این یعنی مفاهم? مولا با امت اسلامی را به گفتگوی کران و لالان بدل کردن!

به مظلومیت ولایت سوگند! توجیه برخی حرفها نامعقولتر است یا مولا را به معنای دوست دانستن از سوی برادران سنّیمان؟ شیعه باشیم و گرم گل نرگس! عجل الله تعالی فرجه الشریف!

مسلما کسی حق ندارد بر خلاف ادعای جناب هاشمی رضی الله عنه او را نسبت به امامش غیر مطیع و غیر عاشق بپندارد اما مشکل ما در فهم سخن وی است که یاداور چالش مسیحیان مؤمن در تفسیر کتاب مقدسشان است.

ـــــــپی نوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

?.  تراب حق شناس از سران منافقین: نامه مفصل هاشمی رفسنجانی به امام، درباره مجاهدین را من به عراق بردم... آیت الله خمینی هیچ جواب مثبتی به آن نامه ها نداد. پیکار ش ??، ص ??. تراب حق شناس: "امام صریحا گفت که من با جنگ مسلحانه مخالفم" با این حال روحانیون مبارز داخل ایران هم چنان به سازمان کمک می کردند. مهدوی کنی در جایی از حمایتی که وی و آقایان هاشمی و لاهوتی از مجاهدین می کردند یاد میکند و میگوید که برای مجاهدین خیلی کتک خوردند ولی احدی را لو ندادند". یادنامه ابوذر زمان، ص ???ص ??? – ???. یکی از همنظران هاشمی در حمایت از منافقین: من فقط در سال ???? از وجوهات بازار چندین میلیون تومان به سازمان مجاهدین کمک کردم. هاشمی بعدها در خاطراتش از زندان شاه گفت : سازمان مجاهدین خلق در ابتدا بر اساس اسلام و تشیع تشکیل یافت، ولی نه آنان سراغ اهل علم و متخصصین مسائل اسلامی رفتند و نه اهل علم به آنان توجه کردند [لابد منظور وی حضرت امام خمینی، خامنهای و مصباح است چون بقیه از جمله خودش هم حمایت مالی کردند، هم به خاطرشان به زندان رفتند و هم برای حمایت از آنان به امام نامهها نوشتند] و قهراً کار به دست افراد فرصتطلب و ناوارد افتاد و به انحراف کشیده شد. خاطرات هاشمی، ج ?ص ???.

?.  اما این هم درست نیست چون میگوید: "شما حرفهای امام را ببینید که. "..

?.  هاشمی در دانشگاه شریف آذر 87: این موضوع را به این نحو حل کردیم که اگر من بخواهم نظرم را در موردی که با نظر ایشان در اختلاف است عمل نکنم حجت دارم چرا که میتوانم بگویم رهبرم این را گفته است و قانونا و شرعا نیز باید از رهبرم اطاعت کنم و این قرار ما با ایشان است. خبرگزاری فارس 2 آذر87  این که نیاز به قرار گذاشتن ندارد! مگر کار دیگری هم مشروع است؟ آیا ایشان برای إعمال حق خود هم باید رضایت ناراضیان عاشق! و مطیع! را جلب کند؟

  .?ولی امر مسلمین جهاندر جمع هیأت دولت در 8 شهریور 84 : "اتفاقاً کسانى که در "مقابل جناح متعبد و پایبند ایستادند"، به یک معنا بیشتر به تحجر و طالبانیزم نزدیکترند"

?. قل هل ننبئکم بالأخسرین أعمالاً الذین ضلّ سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعاً  کهف/???

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 2:7 عصر     |     () نظر


در طراحی استراتژیک اسلامی از حق تا حق ستیزی، از ولیّ تا دُژْولی و از من تا دُشمن شش وادی قابل بررسی است: ?ـ فدایی ولیّ خدا بودن. ?ـ رفیق ولیّ بودن. ?ـ شریک ولیّ بودن. ?ـ رقیب ولیّ بودن. ?ـ حریف ولیّ بودن. ?ـ دشمن ولیّ بودن.

?. فدایی ولایت: کسانی در این وادیند که به درک بسیجیان و شهید صدر، بزرگفدایی ولایت فقیه، رسیدهاند که فرمود: "ذوبوا فی الخمینی کما هو ذاب فی الإسلام" اینان عشقشان امام خمینی و خامنهای است و ترنمشان از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن است. مدعیان عشق به ولی خدا بگویند چه کسانی بر خلاف نظر امام خمینی در ده? پنجاه میلیونها تومان از وجوهات سهم امام و آبروی اسلام و امام زمان را در حلقوم منافقین ریختند؟? بخاطرشان شکنجه شدند و به زندان افتادند و حالا طلبکارند!

آیا جملات زیر میتواند از کسی باشد که ذوب در خمینی است: "بله بعضی افراد در بحث ولایت فقیه می­گفتند که ولیّ فقیه را خدا تعیین کرده است و اکنون هم بعضی ها این اعتقاد را دارند این عده معتقدند مشروعیت ولیّ فقیه به رأی مردم نیست و ولیّ فقیه هر تصمیمی که بخواهد می­تواند بگیرد" مصاحبه هاشمی با ایسنا، ?? بهمن ????

vما از همان روز اول به پدید? قدرت نگاه زمینی و واقع بینانه داشتیم... از همان ابتدا امام خمینی هم همین را می­گفت. شما حرفهای ایشان را ببینید که مشروعیت را به مردم می­دهد. این چالش نیست و دردسری هم به وجود نمی­آورد، البته اگر تعصبهای بیجا برداشته شود" ص ? روزنامه اعتماد، ویژ? سیاستنامه، ?? آبان ????، نقل از هاشمی.

شاید این حرفهای مهم را امام (ره) فقط در گوش او گفته­اند? وگرنه در هیچ جایی که طبق معیار خود امام، قابل استناد به ایشان باشد، اثری از این ادعاها نیست. بلکه آنچه در سرتاسر سخن و سیر? امام موج می­زند کاملاً در جهت عکس ادعاهای یاد شده است:

v   "اگر فقیه در کار نباشد طاغوت است، یا خدا یا طاغوت. اگر به امر خدا نباشد، رئیس جمهور اگر با نصب فقیه نباشد غیر مشروع است، وقتی غیر مشروع شد طاغوت است، طاغوت وقتی از بین می­رود که به امر خدای تبارک و تعالی یک کسی نصب شود. شما نترسید از اینکه ? نفر آدمی که نمی­فهمند اسلام چه است! نمی­فهمند فقیه چه است و نمی­فهمند ولایت فقیه یعنی چه! آنها خیال می­کنند که یک فاجعه است به جامعه..." صحیفه نور، ج?، ص???

?. رفیق ولایت: اینان احساس یگانگی و وحدت با ولی امر ندارند، اما متحد او هستند؛ به درک فدائیان ولایت نرسیدهاند که پیشاپیش ولی خدا سپر بلا شوند اما پشت سر ایشانند و اگر حجت خدا حکم بفرماید، انتقام تمام عاشوراهای تاریخ را از طالبان مُلک ری خواهند گرفت. این دو گروه خودی هستند و مطیع ولایت و ادبیاتشان ادبیات اطاعت است. اگر کسی به راستی مطیع ولایت است، باید این سخنان را تکذیب کند:

vامام با شورا مخالف بود، اما من و آقای طالقانی طرفدار شورا بودیم و شاید حذف شورای رهبری در قانون اساسی سال ?? بیخود بود" ص ?? سالنامه شرق ????، نقل از هاشمی. چطور بازنگری قانون اساسی که به فرمان امام و با نظر ایشان روی این مسأله صورت گرفت، مردم هم در همهپرسی آنرا پذیرفتند و امام خامنهای هم آنرا تأیید کردهاند، میتواند بیخود باش!

?. شریک ولایت! اینان به شرک در ولایت و شریک بردار بودن حق تفوُّه میکنند. و آشکارا یا عملا در حوز? مختص ولی خدا دخالت میکنند. آنان، نه بسیجیوار در جلوی امامشان سپر میشوند و نه سپاهیگونه پشت سر مولایشان هستند، بلکه خود را در کنار امامشان، شریک ولایت میبینند. خود را در شأنی میدانند که بگویند ما با آقای خامنهای اختلاف? نظر داریم. برای یک انسان نرمال، مطیع ولایت دانستن گویند? چنین حرفی، چقدر معقول است:

v   هاشمی:" برای ادار? یک حکومت نمی­توان به فتوای یک نفر، خواه هر فردی باشد عمل کنیم، باید شورایی در کشور باشد که..." ص ? روزنام? مردم سالاری، ? شهریور ??، نقل از رفسنجانی. و روزنام? همشهری همین تاریخ.  

تکرار ادعای شورای رهبری پس از دهها سال، و از سویی مقام معظم رهبری را برای ادار? حکومت ناکارامد دانستن چه مفهومی دارد؟ کدام عاقل گویند? چنین حرفی را عاشق ولایت میپندارد؟

?. رقیب ولایت! در این حالت فرد دیگر حق را اشتراکی و شرک آمیز نمیداند؛ بلکه آن را یکی و از آن خود میداند. و در تلاش است بدون فکر کردن به حل اختلاف ناشی از نگاه مشرکانه، با ولی امر خود مخالف باشد، و بدتر از آن اینکه آشکارا مخالفت کند و از آن مخوفتر اینکه به حجت خدا معترض باشند. چنین کسانی نه تنها در جلوی امام خود، سپر بلا نیستند، در پشت سر او تکیه گاهش نیستند، در کنارش، خود را شریک ولایت نمیدانند، بلکه در مقابل ایشان قرار میگیرند? و شعارهایی کاملا در تقابل با ولی خدا سر میدهند.

?. حریف ولایت! حریف کسی است که عملا وارد کارزار میشود و بر خلاف خواسته و فرمان ولی خود برمیخیزد، و نه تنها رودر روی او، بلکه تلاش میکند که خود یا حرف خود را بر فراز شخصیت یا حرف حریف خود بنشاند، و امکانات اسلام را به نفع خواستههای خود و به قیمت بر زمین ماندن خواستههای مصرّح ولی امر الهی، عملی کند. اتفاقی که ?? سال کشور را از ارزشهای جوهری انقلاب دور کرد. البته این فرایند لزوما آگاهانه نیست و چه بسا شخصی با نیت خیر و نه قصد رقابت یا ستیز چنین کند. بلکه کاملا با حس رفاقت یا حتی عشق، چنین کند.?

حریف، گاه دولت احیاگر ارزشهای جوهری انقلاب را حتی به قیمت خیانت به نظامی که نتیج? تاریخ پررنج ??? هزار نبی و هزاران وصی و امام و شهید است، تخریب کند:

v    مقام معظم رهبری  در 2 شهریور 1387 در جمع هیات دولت: "آدم متأسفانه مى‏بیند چیزهایى که به نام انتقاد از دولت، امروز گفته میشود، شکل همین تخریب دارد: یعنى انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگیها و کارهاى خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعفها"، "حتّى بعضى از نقاط قوّت را به عنوان نقطه ضعف معرفى کردن "


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 2:0 عصر     |     () نظر

چند وقتی میشه میخوام دست به قلم ببرم و یه مقدار درباره نخبگان مطلب بنویسم.یکی از اون نخبگانی که بیشتر از همه در خطره جناب رفسنجانیه.این آدم مدتیه نقاب رو بیشتر از گذشته از روی صورتش برداشته و با جریان نفاق بیشتر هم پیاله شده و بیش از قبل اظهار نظرهایی میکنه که هیچ سنخیتی با آرمانهای اسلام و انقلاب نداره بلکه در موارد زیادی در تضاد با این مهم قرار داره.سخنی که باید در این مقطع به این آدم گفت اینه که حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی شما باید در این برهه از انقلاب یک بار دیگر و اینبار با دقت به سرنوشت آقای منتظری توجه کنی زیرا هرگاه نخبگان جامعه از راه اصیل انقلاب انحراف پیدا کنند سرنوشتی بهتر از منتظری دچارشان نخواهد شد.لازم به ذکر است که جناب رفسنجانی نباید از این مثال قند در دلشون آب بشه و خودشون رو جوری فرض کنن که مثلا قائم مقام رهبری اند چون این مقام الآن موجود نیست.پس جناب هاشمی باید پاسخ بدهندبا توجه به این مواضع و عملکردشون در این مدت ایشون مایلند سرنوشتی مثل آقای منتظری نصیبشون بشه؟درباره خطبه جنجالی ایشون که یکی از دلایل مهم حساب میشه برای اینکه نصبت سرنوشت منتظری رو بنده به ایشون دادم نقد های زیادی نوشته شده و من بهترینش رو و اونی که جامع تر بود رو در نامه حجت الاسلام دکتر طباطبایی به هاشمی دیدم که در روز ? مرداد در کیهان چاپ شده و منم عینا اون نامه رو در وبگاه قرار میدم.

متن نامه:

حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی رفسنجانی
با سلام و تحیت
جناب عالی در خطبه های نمازجمعه تهران در تاریخ 26 تیرماه 1388، در قامت نماینده کاندیدای ناکام ریاست جمهوری سخنانی بر زبان راندید که دور از انتظار بود و از جهات گوناگون، مورد ابهام و پرسش جدی است، که در این فرصت به مهم ترین آن ها می پردازیم.
1- در مقدمه سازی و شیوه استدلال، در استناد به حدیث سیدبن طاووس، نکات قابل تاملی نهفته است که پس از نقل متن حدیث و ترجمه آن با شما گفت وگو خواهیم کرد.
امام علی(ع) می فرماید: «و قد کان رسول الله(ص) عهد الی عهدا فقال: یا ابن ابی طالب! لک ولاء امتی، فان و لوک فی عافیه و اجمعوا علیک بالرضا فقم بامرهم و ان اختلفوا علیک فدعهم و ما هم فیه».(1)
رسول خدا(ص) با من پیمانی بست و فرمود: ای پسر ابوطالب! ولایت بر امت من از آن توست. اگر در کمال عافیت و سلامت، تو را به ولایت خویش برگزیدند و با رضایت برخلافت تو اجماع نمودند، ولایت آن ها را برعهده بگیر و اگر برخلافت تو اختلاف کردند، آن ها را - با اختلافی که در آن افتاده اند - به حال خود واگذار.
این روایت آشکارا قلمرو مشروعیت الهی از مقبولیت مردمی را جدا نموده و بیان می کند که امیرمؤمنان به نصب الهی، ولی مردم است، اگر آن ها نیز پذیرفتند، دارای مقبولیت مردمی هم می شود و می تواند به مسئولیت های حاکم اسلامی عمل کند وگرنه، نه!
بنابراین، آن چه در این باره می توان گفت این است:
الف- این حدیث، برهان قاطعی است بر رد ادعایی که سال هاست اصلاح طلبان آن را در شیپور رسانه ها می دمند که فرقی بین مشروعیت و مقبولیت نیست و هر دوی این ها، به رای مردم است و از ظاهر استدلال جناب عالی نیز پیداست که مانند آنان فکر می کنید.
ب- چنین می نماید که حضرت عالی بر آن بوده اید که حدیث مذکور را به وضعیت امروز جامعه ایران، تطبیق دهید و از رئیس جمهور منتخب با آرای بیش از 24 میلیون و پانصد هزار بخواهید تا به سود کسی که 13 میلیون رای داشته کنار برود، چرا که جامعه دچار اختلاف شده است، شاهد این برداشت این است که از اقلیتی - که البته محترم اند - پیوسته با عنوان «مردم» یاد کردید و اکثریت مردم را به کلی نادیده انگاشتید و آن اقلیت را با نام مردم، در مقابل نظامی اسلامی قرار دادید، در حالی که این شیوه، نه شرعی است، نه قانونی و نه زیبنده چون شمایی!
افزون بر این ها شیوه مذکور در تضاد با مفاد حدیث مورد استناد است. چرا که اولا، این حدیث مربوط به بیعت و مرحله قبل از استقرار خلافت علی(ع) است نه پس از خلیفه شدن آن حضرت(ع) و دلیلش آن است که در مدت پنج سال حکومت علی(ع)، سه جنگ ناجوانمردانه بر آن امام مظلوم تحمیل شد و بخش عظیمی از یارانش، به علت خودخواهی جمود شدند و در نخیله اردوگاه زدند و آن امام نه تنها کنار نرفت بلکه افشاگرانه و محاجه گرا، سرانجام با آنها به عنوان «باغی» جنگید. پس هم در استدلال و هم در نتیجه گیری به خطا رفته اید.
ثانیاً، معنای عبارت «و ان اختلفوا علیک»، یعنی اگر اختلاف به گونه ای بود که هیچ کدام از دو جهت قابل رجحان و تکیه گاه نبود آن ها را رها کن و معنایش این نیست که حاکم دینی نباید هیچ مخالفی داشته باشد زیرا در هیچ مقطع تاریخی ای جامعه درباره انبیا و اوصیا اتفاق نظر نداشته اند و همواره عده ای از مردم، مخالف آن ذوات مقدس بوده اند.
ثالثاً، با مشخص شدن وزن سیاسی اقلیت و اکثریت، سیره عقلا و عرف جامعه، بر تبعیت از رأی اکثریت است نه بر هم زدن بازی به نفع بازنده. بنابراین متأسفانه، شما و کاندیدای ناکامتان، به جای التزام عملی به مفاد این حدیث و تبعیت از قوانین موضوعه، با تردیدافکنی و از راه های غیرقانونی و شهر آشوبی می خواهید به اهدافتان دست یابید! غافل از آن که این راه، سرابی بیش نیست!
رابعاً، اگر استناد به این حدیث، توسط جناب عالی در کنار جمله ای که در تاریخ 27 تیرماه 88 به هیئت منتخب مجلس برای پی گیری حوادث بعد از انتخابات گفته اید، فهم شود، ابعاد ماجرا بسی گسترده تر از آن است که ساده اندیشان می پندارند. شما در آن دیدار فرمودید: «موسوی به فراتر از ابطال انتخابات فکر می کند». راستی معنای این سخن ساختارشکنانه چیست و موسوی و حامیانش چه توطئه ای در سر دارند، آیا این همان انقلاب مخملی ای که تکذیب می شود، نیست؟!
متأسفانه شما از حیث عقلانیت سیاسی هم در تشخیص مصلحت بازمانده اید، و به عنوان سخنگوی اقلیتی ساختارشکن به میدان آمده اید که بدترین شرایط را برای بازی انتخاب کرده است و با عدم پای بندی به قوانین کشور و مباشرت و معاونت در جرایم بسیار، انبوهی از حامیان را از خود رانده و حمایت دشمنان کینه جوی نظام اسلامی را به دست آورده و خشم میلیون ها مجاهد انقلابی را برانگیخته است، آیا بنا دارید همه اندوخته سال های مبارزه و خدمت را به پای چنین فردی بریزید؟! از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش!
2- جناب عالی، برای عبور از فتنه ای که بحرانش نامیده اید، پیشنهادهایی مطرح کرده اید:
2-1- آزادی زندانیان ماجرای اخیر،
2-2- دلجویی از آسیب دیدگان اخیر،
2-3- رعایت آزادی رسانه ها براساس قانون،
2-4- انعکاس نظرات دوطرف در صدا و سیما،
2-5- دلجویی از علمایی که در جریان انتخابات دلگیر شده اند.
درباره این فقرات نیز سؤالاتی مطرح است:
یکم، شما خوب می دانید که در جریان تظاهرات غیرقانونی روزهای اخیر، اعمال فراوانی صورت گرفته که وفق مواد و تبصره های متعدد قانون مجازات اسلامی، در مجرمانه بودن آن ها، نباید تردید کرد؛ عناوینی چون «اخلال در نظم و آسایش عمومی و ممانعت از کسب و کار مردم»، «محاربه و افساد فی الارض»، «قتل و جرح نفوس محترم»، «احراق و تخریب و غارت اموال عمومی و خصوصی و حتی آتش زدن خانه خدا (مسجد) و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی»، «همکاری با بیگانگان و توطئه علیه امنیت ملی.»
حال سؤال این است، آیا زندانیانی که یا خود به این جرائم اعتراف کرده، یا در حال ارتکاب جرم دستگیر شده یا قرائن و شواهد قطعی مانند کشف ابزار جرم در منازل و محل کارشان، دال بر مجرمیت آنهاست، براساس کدام منطق حقوقی باید آزاد شوند؟ بلی بی گناهان نباید دستگیر می شدند و اگر موردی بوده سریعا باید آزاد می شد، ولی می دانید که تاکنون این گونه افراد شناسایی و آزاد شده اند، لذا مصداق سخن شما زندانیانی است که غالبا مرتکب اعمال مجرمانه شده یا لااقل متهم به آن هستند!

                          
سؤال دیگر این که شما در خطبه های نمازجمعه، هیچ گاه از اغتشاشگران و اراذل و اوباش، سخنی به میان نیاوردید و تنها از دو گزینه مردم و نظام سخن گفتید، براستی آیا جناب عالی آشوبگران را مردم و اکثریتی را که به رقیب شما رای داده اند، مردم نمی دانید؟!
دوم، سخن از دلجویی آسیب دیدگان اخیر به میان آورده اید، حال باید معلوم شود که آیا 8 تن بسیجی مظلوم و افزون بر 400 تن نیروی انتظامی که به دست اغتشاشگران شهید و مجروح گردیده و کسبه و مردم عادی که مغازه، خانه و موتورسیکلت و ماشین های آنان به آتش کشیده شده را جزو آسیب دیدگان می دانید یا خیر؟ اگر می دانید چرا نامی از اینها نبردید، آیا چون اینان، طرفداران نظام حاکم هستند، باید به جرم دفاع از آن، جان و مالشان به آتش کشیده شود و حق دادخواهی ندارند؟!
سوم، رعایت آزادی رسانه ها براساس قانون، سخن متینی است ولی بایدثابت شود که کدام رسانه برخلاف قانون از فعالیت منع شده است تا رفع ممنوعیت گردد. قاعدتا نباید انتظار داشته باشید، رسانه هایی که برخلاف قانون مطبوعات عمل می کنند، مورد مواخذه قرار نگیرند، گذشته از این که هم اکنون بیشترین تبلیغ علیه نظام توسط همین رسانه ها صورت می گیرد.
چهارم، انعکاس دیدگاههای دو طرف در صداوسیما مشروط به پذیرش منطق گفت وگو، پیشنهاد خوبی است ولی حتما فراموش نکرده اید که صداوسیما رسما به آقای موسوی همین پیشنهاد را ارائه کرد ولی وی از پذیرفتن آن سر برتافت و اعلام نمود: تنها در صورتی حاضر است در تلویزیون سخن بگوید که مجری ای وجود نداشته باشد و برنامه نیز به طور زنده پخش گردد!
پنجم، سخن از دلجویی علمایی که در جریان انتخابات دلگیر شده اند، بسیار عجیب است، نه از آن رو که نباید حرمت آن بزرگان پاس داشته شود بلکه از آن جهت که کسانی، اکنون مدافع حریم آن استوانه های فقاهت و تقوا شده اند که سابقه جسارت به علمای بزرگوار را در پرونده خود و همفکرانشان دارند. حتما فراموش نکرده اید که در دوران سازندگی در زیر زمین مدرسه دارالشفای قم چه کسی به مقام شامخ مرجعیت جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمه الله علیه) جسارت روا داشت!
حتما به خاطر دارید که کتاب موهن «کاووشی درباره روحانیت» توسط چه کسی نوشته شده و توسط چه موسسه ای به چاپ رسید و رئیس و هیات امنای آن اکنون در چه جبهه ای قرار دارند؟
جالب است، در این گردهمایی سردمدار حمایت از سخنان روحانی مخلص و محترم جناب استادی شده و بیانیه در حمایت از معظم له تهیه می کنند که قبلاً به بهانه های واهی به برخی از مراجع معظم تقلید جسارت نموده اند.
ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام!
آیا به خاطر دارید که در دوران اصلاحات و توسعه سیاسی که حضرت عالی آن را دوران نکبت می نامیدید، چه اهانت هایی نثار علما و بزرگان روحانیت شد و جناب عالی مصلحت را در سکوت می دانستید. به عنوان نمونه:
در مطبوعات اصلاح طلبان نوشتند:(2)
1-«روحانیت، قشری گرا و انحصارطلب است، آن ها عوام پرور و مقلدپرورند، نه عاقل پرور» (روزنامه ایران، 18 شهریور 77، ص10)
2- «روحانیت در طول تاریخ ایران، سرسپرده مراکز قدرت بوده اند و مبارزان آن ها انگشت شمارند» (روزنامه صبح امروز، 3 دی 77، ص 6)
3-«قلم فقهاء در طول تاریخ، آغشته به خون آزاداندیشان بوده است» (روزنامه جهان اسلام، 6 دی 77، ص6)
4-«مردم ایران، ثابت کرده اند که در مسائل سیاسی از رهبران مذهبی و مراجع، خط نمی گیرند» (روزنامه نشاط، 71 اسفند 77، ص7)
5- «حکومت روحانیان، عامل عقب ماندگی جامعه است» (روزنامه خرداد، 1 تیر78، ص6)
6- «روحانیت، جماعتی ساده دل و فریب خورند و تحلیل سیاسی ندارند» (هفته نامه توانا، 52 مرداد78، ص11).
با این اوصاف، آیا تصور می کنید روحانیت، فریب ساختارشکنانی را می خورد که خط قرمزهای نظام را زیر پا نهاده و با قانون شکنی و گستاخی معاون یا مباشر در جرائم کثیر هستند و کاخ سفید، رئیس رژیم اشغالگر قدس، و روسای دول انگلیس، آلمان، ایتالیا و... از آنان حمایت می کنند.
روحانیت، قرن هاست که فریاد زده اند، ولی فقیه، حجت امام زمان(عج) است و انکار سخن او و فصل الخطاب بودن او، انکار امام زمان(عج) و بغی بر او بغی بر ولی الله الاعظم است، حال چه باعث شده که تصور کنید این بلندمرتبگان از عقاید و سلوک دینی خود دست بردارند و پیرو سیاست بازان ساختارشکنی شوند که هیچ مشروعیتی برای فقاهت و روحانیت قایل نیستند. ملاحظات بسیار دیگری درباره سخنان شما وجود دارد ولی به همین میزان بسنده می کنیم؛ در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
والسلام علی من اتبع الهدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ابن طاووس، کشف المحجه لثمره المهجه ، ص 248-942.
2-آزادی یا توطئه (نگاهی به کارنامه مطبوعات شبهه افکن) ص76-86.
یاحق


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 1:52 عصر     |     () نظر

اخبار به دست آمده از طراحی اغتشاشات اخیر در سطح خیابان‌ها، ابعاد جدیدی از سازمان یافته بودن آشوب‌ها را فاش می‌سازد.

به گزارش ایرنا، فرماندهی این آشوب‌ها بر عهده اتاق فرمانی متشکل از برخی نیروهای سیاسی و عناصر بازنشسته برخی نهادهای امنیتی قرار داشت.برخی از افراد فعال در این اتاق فرمان در برخی خانه‌های تیمی و دفاتر اداری در مناطقی همچون پاسداران، قیطریه، باغ فیض، تهران‌پارس ، سعادت‌آباد ، شهرک اکباتان، خیابان آزادی ، ونک و هفت تیر دستگیر شده‌اند. اما بعضی از کمیته‌های زیرمجموعه این اتاق فرمان همچون کمیته «مالی» ، «عملیات روانی ـ رسانه‌ای» ، «پشتیبانی» ؛ «محوربند» ، «شناسایی» و «عملیاتی»‌ در سطح شهر به ساماندهی آشوب‌ها مشغول بودند.

شایان ذکر است کمیته‌ «محوربند»‌ از مهم‌ترین این کمیته‌ها بوده که با چرخش لحظه به لحظه در سطح شهر ، آشوب‌ها را پایه‌ریزی می‌کردند. اساس کار نیرهای محوربند بر اساس انتخاب محل «درگیری‌ها» و نیز «امکان گریز» از مهلکه صورت می‌گیرد. برخی از عناصر اصلی این کمیته به دلیل سابقه خود شناخت کاملی از آدرس‌های خیابانی دارند.

کمیته شناسایی
اعضای این کمیته که دارای خط نفوذ در برخی از مراکز بوده و شناسایی نقاطی که باید مورد حمله قرار بگیرد را دنبال می‌کردند. شناسایی بانک‌ها، مراکز نظامی، امکان دولتی ، خانه‌های مسؤولان ، نقطه‌های مناسب آشوب و ... از جمله وظایف این کمیته‌ بود. در این میان حمله به خانه چند تن از مسؤولان وزارت کشور در منطقه سعادت‌آباد در همین چارچوب صورت پذیرفت.

نیروهای عملیاتی
وظیفه این نیروها به خط کردن اراذل و اوباش و نیز میدان بندی آنها در صحنه بود. «ا .خ» و «ح .ص» افرادی هستند که سر پل ارتباطی در این بخش بوده و آشوبگران را به مناطق مختلف راهنمایی می‌کردند. همچنین آماده سازی «معبرهای گریز» از جمله وظایف این نیروها بود.
گفته می‌شود کمیته عملیاتی مزبور همچنین در جریانات اخیر با برخی گروه‌های تجزیه طلب ارتباط برقرار کرده و از نیروهای آنان در اغتشاشات بهره‌گیری می‌کردند. دستگیری برخی افراد با لباس‌های چریکی – شهری و سبک که حتی در میان آنها برخی از دختران ساکن در مناطق مرزی هستند، خود مؤید همکاری اتاق فرمان آشوب با برخی گروهک‌های ضدانقلاب است.

نحوه درگیری
بر اساس مشاهدات عینی نوع درگیری‌ها و آشوب‌ها از سازماندهی کاملا حرفه‌ای در این زمینه پرده بر‌می‌دارد. در این درگیری‌ها آشوب‌طلبان با ایجاد یک خط حائل فرضی به شمال، جنوب یا شرق و غرب در نقطه‌های تماس، با ریختن روغن ، سطح آسفالت را لغزنده می‌کردند تا نیروهای انتظامی هنگام تلاش برای دستگیری آنها با مشکل لغزندگی مواجه شده و از دیگر سو با زمین‌گیر شدن آنها امکان مقابله آسان‌تر فراهم شود.
همچنین در بخش‌هایی که آنها در نقطه تهاجم هستند، نیروها به 3 لایه تقسیم می‌شدند.
لایه اول پرتاب‌های خشن را در دستور کار داشته و با سنگ و آجر به تهاجم می‌پرداخت. همچنین نیروهای این لایه مجهز به گاز اشک‌آور برای کور کردن دید افراد رو به روی خود می‌باشند.
لایه دوم نیز که سعی شده عمدتا از حامیان باشند، تولید سر و صدا، ایراد شعارهای تند و تهییج‌آمیز برای مردم تماشاچی را در دستور کار داشت.
لایه سوم نیز که مسلح به سلاح‌های سرد همچون شمشیر، قمه، نیمچه و پنجه بوکس بودند و ایجاد رعب و وحشت را پیگیری کرده و هنگامی که لایه اول نیروهای مقابل را زمینگیر کردند این لایه به ضرب و شتم آنان می‌پرداخت. همچنین گفتنی است نیروهای این لایه مسلح به سلاح گرم بوده و گلوله مستقیم از میان جمعیت به سوی مردم شلیک می‌کردند.

تهیه سلاح و نحوه توزیع آنها
چگونگی توزیع سلاح‌ها نیز در نوع خود قابل توجه است. بر اساس اخبار دریافتی افرادی با رجوع به بازار خریدهای عمده‌ای از چاقو، قمه، اسید و اکلیل سرنگ انجام داده بودند. گفتنی است این خریدها در اماکن امن آنها نگهداری و به همراه برخی از سلاح‌های گرم خریداری و قاچاق شده دپو و توزیع شدند. اخبار به دست آمده بیانگر آن است که این دپوها و توزیع‌ها در بخش‌های مختلف شهر و در پوشش برخی صنوف همچون آرایشگاه زنانه صورت می‌گرفت. همچنین سلاح‌های گرم تهیه شده شامل: کلت ماکاروف، کلت 450 برونینگ و ... بود. از دیگر سلاحهای جدید به کاررفته در اغتشاشات،نوع خاصی از "کوکتل مولوتوف" است که از کشور سوئد وارد شده بود. این کوکتل مولوتوف که دوجداره می‌باشد دو زمانه نیز بوده و "حرارت‌زا" و "آتش‌زا" می‌باشد. شاهدان عینی تأکید کرده‌اند با پرتاب این "کوکتل مولوتوف" علاوه بر ایجاد آتش حرارت آن به حدی است که آسفالت خیابان را کاملا مذاب می‌سازد. گفته می‌شود تهیه این سلاح توسط فرزندان یکی از چهره‌های سیاسی معروف انجام شده است.

عملیات روانی و رسانه‌ای
این کمیته گر چه تا هنگام انتخابات از طریق برخی روزنامه ها،سایت‌ها و وبلاگ‌ها و نیز شبکه های ماهواره ای به عملیات روانی و اطلاع‌رسانی به شبکه اعضاء خود مشغول بود، اما با توجه به مسدود شدن رسانه‌های خود برای تجمعات از طریق email، پخش اعلامیه و تراکت در سطح شهر و نیز ارتباط چهره به چهره بهره می برد.
همچنین طبق هماهنگی صورت گرفته پوشش درگیری‌ها از طریق صدای آمریکا و بی بی سی فارسی نیز انجام می‌شد. مضاف بر اینکه مسئولیت استقرار فیلمبرداران و تأمین فضای امن برای انجام مأموریت این افراد نیز در زمره مأموریت‌های آنان بوده است.
در همین رابطه خبری به دست آمد مبنی بر اینکه یک اکیپ فیلمبرداری وابسته به فرزند یکی از چهره های معروف که در خیابان مفتح شمالی دستگیر شده بودند به دوربین فیلمبرداری فوق حرفه‌ای، لپ‌تاپ و فرستنده ماهواره‌ای مجهز بودند.

این اکیپ که دوربین خود را روی یک سه پایه در بالای پشت بام قرار داده بودند، تصاویر خود را مستقیما به شبکه‌های ماهواره‌ای ارسال می‌کردند. گفتنی است افراد این اکیپ که در حال فرار دستگیر شده بودند 4 کارت خبرنگاری شبکه‌های خارجی را به همراه داشته‌اند. همچنین کمیته فوق وظیفه خلق و انتشار شایعات همچون دستگیری برخی از افراد، تحصن، استعفای مسؤولان و ... را در دستور کار خود قرار داده بود.
ساماندهی آشوب‌های فوق در حالی صورت می‌گیرد که نیروهای مردمی با حضور بهنگام خود در اقصی نقاط آشوب‌خیز شهر، عمده تحرکات آنان را خنثی کردند.

بی‌شک، بازنده‌ی این جریانات کسی بود که دست در دست هدایتگران غربی به ماشین اغتشاش علیه ملت تبدیل شد و فرجام خویش را به طغیان و خشم مردم آگاه و بیدار سپرد.
این شب‌ها بی‌تردید، مجاهدت و ایثار مردانی تجلی یافت که تأمین امنیت ملت، بر جانشان تقدم یافت.
اینان جانشان را در برابر انقلاب رنگینی قرار دادند که هدفشان نه انتخابات که دگرگون ساختن نظامی بود که خون‌های بسیاری برای اعتلایش به پای درخت انقلاب ریخته شد. بی‌شک باید قدردان فرزندان بی‌نام و نشان ملت بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 1:47 عصر     |     () نظر

عصر دیروز اربعین جمعی از بسیجیان شهر تهران که در اغتشاشات بعد از انتخابات به دست عوامل ضد انقلاب به شهادت رسیده بودند در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) برگزار شد .که این مجلس با حضور جمعی از خانواده معظم شهدا و امت حزب الله با آرامش و امنیت کامل برگزار شد . هر چند دشمنان باز آرام ننشستند و بعضی خودفروختگان خود را وارد معرکه کردند ، و برای برهم زدن مجلس بزرگداشت سعی خود را کردند در این میان افرادی با لباس روحانی دیده میشدند که این افراد نقش بسیار زیادی برای برهم زدن فضای داخلی گلزار شهدا داشتند این چهره ها با حضور در میان جمعیت هوادار موسوی ، مشغول به سخنرانی و شعار بر علیه نظام و رهبری بودند،اما خانواده شهدا و نیروهای بسیجی حاضر در گلزار شهدا نگذاشتند آنها به اهداف خود برسند . در این میان سردار حاج علی فضلی فرمانده سپاه تهران برای نظارت بر نیروهای تحت امر حضور داشت و الحمدالله مجلس با سخنرانی سردار دفاع مقدس حاج سعید قاسمی به پایان رسید.

اغتشاش گران با علامت نشان داده شده اند و روحانی در تصویر یکی از سران اغتشاش گر می باشد

این روحانی یکی از کسانی بود که جمعیت موج سبز را هدایت می کرد .

روحانی که در حین فرار توسط نیروهای امنیتی و خانواده معظم شهدا دستگیر شد

روحانی که در حال فرار توسط نیروهای امنیتی و خانواده معظم  دستگیر شد

 متاسفانه با اینکه چهارشنبه شب از سیمای جمهوری اسلامی هشدار نسبت به برگزاری تجمعات غیر قانونی داده شده بود باز عوامل فتنه پشت پرده در بعضی مناطق تهران تجمعاتی را برگزار کردند که یکی از این تجمعات در غالب مجلس ختم  بر سر مزار کشته شدگان آشوب گر در آن سوی بهشت زهرا (س)  در قطعه ??? برگزار شد که باز همان داستان قدیمی تکرار شد . این مراسم که با حضور چهره های فتنه گری چون میر حسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شد به درگیری لفظی شدیدی بین خانواده معظم شهدا و طرفداران و هوادران جنبش سبز تبدیل شد که متاسفانه بعضی از خانواده شهدا توسط این موج بی هویت مورد ضرب و شت قرار گرفتند . در این میان آقای الویری یکی از چهره های شاخص جمع بود که سعی به جری و احساسی کردن افراد حاضر بود .

این دختر در قطعه نام آوران در حال ارسال خبر از نحوه آرایش نیروهای امنیتی بود که دستگیر شد .

دو دختری که جزو اغتشاش گران بودند ودر حال فرار دستگیر شدند

اما هدف از برگزاری چنین برنامه هایی چیست ؟آیا هدف این موج ، غیر از برانگیختن احساسات منفی افراد و یاد آوری اتفاقات و آشوب های اخیر و زیاده خواهی از آنچه که آن را حق می دانند که در واقع یک توهمی بیش نیست چیز دیگری است که هر از چندگاهی به نام احقاق رای به خیابانها می ریزند و مردم را از آسایش و امنیتی که حق طبیعی آنها در جامعه است محروم می کنند . آنها که صدای وا حقایشان  گوش همه را کر کرده چگونه می خواهند ما از ?? میلیون رای که حق مسلممان است بگذریم آیا این منطق است که موسوی و حامیانش در پیش گرفته اند ؟!

 مگر رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی خود نفرمودند : ملت به برهم ‏زنندگان امنیت عمومى با انزجار نگاه میکنند. مگر نفرمودند : هر کسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامه‏‌ى ملت ایران انسان منفورى است؛ هر که میخواهد باشد . آیا آقای موسوی و کروبی این فرمایشات رهبر انقلاب را نمی شنوند یا نمی خواهند بشنوند ؟! و یا اصلا اصل ولایت فقیه و رهبری را قبول ندارند ؟ یا اصلا برای براندازی این نظام مقدس دست به کار شده اند ؟ که اگر اینگونه باشد اصلا صلاحیت کاندید شدن برای پست رئیس جمهوری را نداشته اند و ندارند . به هر حال من خدمت حضرات اغتشاشگر عرض می کنم ،ملت مومن و بزرگ ایران و در راس آن امت حزب الله به دشمنان داخلی و خارجی اجازه نخواهند داد کوچکترین تحرکی برای زیر سوال بردن مقام ولایت و نظام اسلامی انجام دهند و بدون شک برنامه های مزدورانه آنها را در نطفه خفه خواهیم کرد .

توضیح آخر : این تصاویر در تاریخ ?/?/?? در گلزار شهدا و قطعات اموات گرفته شده است . چهره نیروهای انتظامی و بسیجی به دلایل امنیتی و برای حفظ جان آنها از دست عوامل آشوب گر مخدوش گردیده است .



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 1:44 عصر     |     () نظر

اگر نبود اینکه بعضیها درمقابل رهبری و ولی فقیه زمان یعنی رهبرمعظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای شمشیر را از رو بسته اند و تصور می کنند می توانندرای 25میلیونی را نادیده بگیرند شاید ما هم مثل خیلی ها و مثل این 21سال گذشته سکوت می کردیم ،اما بنظرمی رسد دیگر سکوت جایز نیست و همانطورکه رهبرعظیم الشأن دربیانات مهم خودبمناسبت روزمبعث رسول(ص)گرامی اسلام فرمودند:

((باید،مراقب نگفتنهای خودنیزباشیم))

شاید همین نگفتنها بوده که امروزبرخی را آنقدر جری کرده که از تریبون مقدس نمازجمعه، باصراحت تمام به نفع دشمنان اسلام و نظام اراجیف ببافند و ما هنو زاز ته دلمان به آیه شریفه <<والمرجفین فی المَدینه فقُتِلوا تقتیلا>> راضی نباشیم .

نگارنده این سطور بعنوان یک رزمنده کوچک دفاع مقدس و یک خانواده شهید در طول 21سالی که ازپذیرش قطعنامه 598 گذشته هرگاه این دوماهه آخردفاع مقدس را مرورمی کنم(صرف نظراززمینه سازیهای حدودسه ماهه قبل از آن (((اسفند 66تا 12خرداد67 )))که عبارت است از:(موشکباران تهران برای نخستین بار سقوط فاو توسط ارتش بعثی و تهاجم مستقیم نیروهای آمریکائی به ایران درخلیج فارس )حجت برایم تمام می شودکه هیچ فرقی میان فرماندهی کل قوای آخر جنگ با فرماندهی کل قوای اول جنگ وجود ندارد ای کاش در نماز جمعه این هفته 26/4/88 نیروهای سپاه و بسیج زمین دانشگاه را

    

 پُرنکرده بودند تا همان حدود دو هزار نفر افراد معلوم الحالی که پس از یک هفته تلاش بی وقفه توسط مدعیان اصلاحات در حواشی نماز جمه مستقر شده بودند بداخل زمین چمن و مقابل امام جمعه می آمدندتا ماهیتشان بیشتر فاش شود و 26تیرماه 88 نیز به 14اسفند 59 و بنی صدری دیگر تبدیل می شد چرا که همه چیز از هر نظر مثل هم بو د و همین جا به آقای رفسنجانی متذکر می شوم این نماز جمعه که دوبار گفتید بی شباهت به نمازجمعه های اول انقلاب نیست برخلاف نظر غلط شما ما را فقط به یاد 14 اسفند سال 59 و آخرین تلاش مذبوحانه بنی صدر و احزاب منحرفش انداخت که نهایتاً به عدم کفایت و فرار مفتضحانه وی منجر شد و تنها فرقی که با 14 اسفند داشت این بود که شما و یارانتان حتی به اندازه بنی صدر و منافقین هم عرضه به صحنه آوردن طرفدارانتان را نداشتید و آنها خیلی بیشتر از شما نیرو آورده بودند و اما برای مردم آگاه ما بیش از این نیاز به قلم فرسائی نیست و بهتر است به سراغ دست آوردهای ؟‌‍! فرماندهی کل قوا شدن رفسنجانی درآن 56 روز یعنی (تاریخ 12/03/67 تا تاریخ :06/05/67) بپردازیم و قضاوت را هم به همین مردم فهیم واگذاریم :

رفسنجانی در تاریخ 12/03/ 67 طی حکمی باتمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب می گردد و از آن تاریخ تا 06/05/67 نتایج ذیل حاصل می گردد :

1-یکماه رکود کامل و بعضاً شکست در جبهه های جنگ از تاریخ صدور حکم .

2- دراین یکماه هیچ تحول خاصی در هیچیک از 7بندی که امام در حکم خود به رفسنجانی برای هرچه بهتر ادامه دادن <<دفاع مقدسمان>>(عین عبارتی که درحکم آمده) تأکیدکرده بود رُخ نداد حتی با  وجود فرمایش امام که درنگ امروز ، فردای اسارت باری بدنبال دارد نیز ، هیچ تبلیغی هم برای اعزام به جبهه ها صورت نگرفت و جبهه ها با کمبود جدی نیرو مواجه بود.

درعوض صدام نهایت تحرک خود را در این مدت انجام داد و از تمامی ظرفیتهای داخلی کشورش و مرتجعین منطقه و شرق و مغرب استفاده کرد از جمله عقد قرارداد 5/6 ملییارد دلاری پروژه فاو با شرکتهای فرانسوی و قراردادهای متعدد با شرکتهای آلمانی .

3-پس از تصرف فاو عراق با استفاده گسترده از سلاحهای شیمایی جزایر مجنون را تصرف کرد .

4-درتاریخ 12/04/67 هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس هدف موشک ناو وینسنز قرار گرفت و صدام نیز مکرر در شهرهای کُردنشین به بمباران شیمایی پرداخت این جنایات علنی و آشکار در مقابل چشم مردم دنیا برای مرعوب ساختن ملت ایران و انصراف آنها ازادامه دفاع مقدس صورت می گرفت و حلقه اصلی تحمیل صلح بود یعنی دشمن بکمک سرسپردگان داخلی هم جنگ را تحمیل کرد و هم صلح را .

5- تخلیه مناطق حاج عمران ، پنجوین و ماؤت عراق از نیروهای ایرانی تاریخ 04/04/67 .

6- هجوم عراق به مناطق وسیعی در عین خوش ، موسیان و جنوب دهلران و شهادت و اسارت هزاران رزمنده .

7-در تاریخ 22/04/67 شهر حلبچه عراق از نیروهای ایرانی تخلیه شد (سلسله عقب نشینی ها).

8-درتاریخ 25/04/67 شرایط لازم برای تحمیل صلح و نوشاندن جام زهر فراهم شد و لذا جلسه ای مهم با حضور چهل تن از شخصیتهای مهم کشوری و لشکری در حضور امام تشکیل و بر لزوم پذیرش قطعنامه 598 تأکید شد.

9- در 27/04/67 سرانجام پذیرش قطعنامه 598 از سوی رفسنجانی اعلام گردید.

10-درتاریخ 30/04/67 که زمینه کامل برای آخرین تهاجم دشمنان فراهم شده بود حمله سراسری عراق شدیدتر از روزهای اول تجاوزش صورت گرفت و بعثی ها تا 5 کیلومتری اهواز پیش آمدند و بیش از 30هزار رزمنده ایرانی را به اسارت برده و صدها تن دیگر را نیز به شهادت رساند و این به معنی به انجام رسیدن پروژه متلاشی کردن ارتش کلاسیک ایران بود.

11 - ازتاریخ 02/05/67 نیز هجوم منافقین با پشتیبانی ارتش بعث و البته به دعوت خائنین داخلی و برای زدن تیر خلاص به نظام جمهوری اسلامی صورت گرفت ، بله منافقین نه برای جنگیدن که برای زدن تیر خلاص آمده بودند بطوری که در کتاب جبهه ای به عرض 6 متر آمده است منافقین با خودروهای رزمی تندروی خود قراربود صبحانه را در اسلام آباد و نهار را در کرمانشاه خورده شام را در همدان و فردا صبح در میدان آزادی با حلقه های گل از آنها استقبال شود .


اما بشنوید از حاشیه این دستاوردها ؟!

1- درابتدای دفاع مقدس فرماندهی کل قوا در دست کسی بود که نه تنها ایمان و اعتقاد قلبی به اسلام و معنویت و شهادت نداشت بلکه یک خائن وطن فروش بود و لذا هرچه بود شکست و عقب نشینی بود اما در انتهای جنگ چرا با وجود آنکه 10سال از استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی گذشته بود و آن همه نیروی کارآمد نظامی و امکانات داشتیم سرنوشت دفاع مقدس به اینجا کشیده شد ؟!

رفسنجانی مدعیست که من ایثار کردم و خواستم شکستها بنام امام ثبت نشود و خدشه ای به عظمت ایشان وارد نگردد . این هم عذر بدتر از گناه و منجمله از همان بی اعتقادیها به مبانی است مگر او نمی دانست درمورد کسی صحبت می کند که معتقد است:

چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم .

کار برای خدا خستگی ندارد.

ما مأمور به تکلیف هستیم و نتیجه با خداست .

و صد البته که امام کسی نبود که تسلیم چنین ننگی بشود و این هم یک تهمت به آن مرد بزرگ است .

2-باید گفت هر چند رفسنجانی از شروع انقلاب اسلامی و در طول جنگ نقشهای اصلی را بعهده داشته اما در دو ماه آخر جنگ با وجود داشتن اختیارات کامل در اثر  وجود برخی افراد ناهماهنگ به نتیجه مطلوب نائل نشد مثلاً نیروهای متعهدسپاه و بسیج و فرماندهان بزرگی همچون شهید صیاد شیرازی هیچگاه نتوانستند با این عقب نشینی ها و شکستها خود را هماهنگ کنند بطوری که پس از تهاجم 21/04/67 ارتش بعثی فقط یک گردان ناهماهنگ ؟!بسیجی متشکل از تعدادی بسیجی 15یا16ساله که بعضاً در آن گرمای وحشتناک از تشنگی به شهادت رسیده بودند توانستند برروی پل کرخه راه تجاوز بعثی ها به دزفول و اندیمشک را سد کنند و تیپ الزهرا در حماسه 01/05/67 جلوی نفوذ بعثی هابرروی جاده آسفالته اهواز خرمشهر را سد کرد و از همه ناهماهنگ تر نیز شهید صیادشیرازی بود که وقتی متوجه شده منافقین به ستون راه ورود به کرمانشاه را می پیمایند و هوانیروز کرمانشاه بدستوراین فرمانده ارشد نظامی حاضر نیست از هلیکوپترهای کبرا برای سرکوبی ستون منافقین استفاده کند با خواهش و التماس و رفیق بازی دوستان خلبان خود را به صحنه ‌آورد و ستون فقرات متجاوزین منافقین را در هم کوبید حال اگر این ناهماهنگیها ؟!با فرماندهی کل قوای وقت نبود باید فاتحه دزفول،اندیمشک،خرمشهر،آبادان،اهواز و بالاخره تهران را نیز می خواندیم .

3-سوال این است پس از پذیرش قطعنامه چرا ارتشیهای ما با آن همه تانک،توپ، هلیکوپتر و هواپیما ظرف یکی دو روز تا پلدختر واندیمشک و دزفول عقب نشینی کرده و در اندیمشک و دزفول اسلحه می دادندتا یک ساندویچ بگیرند چرا هیچ فرمانده ارشد ارتشی حاضر نیست در مورد این ایام صحبت کند و بلکه می ترسد حرف بزند سکوت و سانسور شدید و عدم تحلیل و تفسیر وقایع این مقطع از دفاع مقدس برای چیست ؟!

خودم درنزدیکی پادگان حمید یک قبضه کاتیوشای ارتش را باچهل فروند موشک دیدم که می گفت قرارگاه دستور عقب نشینی داده اماعقب نشینی تا کجا معلوم نبود.

4-درهمان ایام تلخ رزمندگان با شنیدن پیام پذیرش قطعنامه از سوی امام گریه می کردند و با امام همدردی می نمودند اما به هنگام شنیدن توجیهات رفسنجانی و وعده های پوچ او درقبال پذیرش قطعنامه به او فحش می دادنداگر چه خودم بعدها از مرحوم سیداحمد خمینی شنیدم که امام پس از حضور گسترده مردم در جبهه هاکه متعاقب تهاجم سراسری بعثی ها روی داد فرمود اگر می دانستم هنوز اینقدر نیروی جان برکف داریم هرگز قطعنامه را قبول نمی کردم . شهید رجائی نیز گفته بود جنگ واقعی ما وقتی آغاز می شود که آخرین گلوله ما شلیک شده باشد . و حالا باید به رفسنجانی گفت فرق بین تعهد و تفکرالهی با مادی گرائی و دنیا طلبی در همین جاست که رجائی و امام با دست خالی با کفر جهانی در می افتند و جنابعالی با این همه امکانات پذیرش قطعنامه را ترجیح می دهید که هنوز هم غیر از تبادل اسرا هیچیک از بندهای آن تحقق نیافته و نخواهد یافت.

راستی ادعا شده بود وقتی اوضاع جنگ از بهار 67 رو به وخامت گذاشت درصدد بودند که شما را بعنوان غریق نجات این مملکت به صحنه بیاورند شما که غریق را زودتر خفه کردید دیگر چه جای ادعائی بر کاردانی و سیاستمدار بودن برایتان باقیست راستی مگر قبل از انتصاب به فرماندهی کل قوا به جنگ کاری نداشتید ؟!که حالا بخواهید معجزه کنید.

راستی شما در خاطراتتان آورده اید دراثنای عملیاتی در خانه ، عملیات را پیگیری می کردید که پسرتان از سوئیس یا سوئد زنگ می زند و شما از او می پرسید آنجا چه می کنید و او می گوید ما اینجا اسلام را صادر می کنیم و در جایی دیگر نوشته اید وقتی بهزاد نبوی برای پست وزارت قراربود در مجلس معرفی گردد به او قول داده اید که از سوابق توده ای بودنش چیزی مطرح نشود.

آیا می دانید شما تنها مسئول این نظام هستید که همه کس و کارتان در صدر یک مسئولیت مهم قرار گرفته والبته دارد خدمت می کند؟!

آقای رفسنجانی چه کسی شما را مجبور کرده بود بعد از هر عملیات کلی دروغ بافته و درخطبه های نماز جمعه تحویل مردم بدهید مسئولین دیگر ما چنین نبودند و هیچ نیازی به اینکار نداشتند این شما بودید که فکر می کردید همه کاره نظام هستید چنانکه دخترتان هم اخیراً این ادعا را مکرر مطرح نموده است افسوس که هنوز نفهمیده اید همه کاره نظام امام زمان و شهدا هستند و اگر امور این مملکت بدست شما بود این نظام یک روز هم دوام نمی آورد شما حاصل دفاع مقدس را هم فقط بایک موضوع مادی مطرح کردید و آنهم اینکه در طول صد سال گذشته در هر جنگی بخشی از خاک ایران جدا شد و این تنها جنگی است که این اتفاق نیفتاد درحالیکه امام و شهدا معتقد بودند جنگ بر پا شده بود تا شهدا خود را به قافله کربلا برسانند و حاصل این دفاع مقدس و بزرگترین پیروزیهای ما همین شهدا و جانبازان هستند و رزمندگانی که امروز در مقابل شما و هردیکتاتوردیگری خواهند ایستاد و به تعبیر امام اسلام وانقلاب را بیمه کرده اند.

آخرین کلام

آقای رفسنجانی بخداقسم ماهم جزء همانهایی هستیم که سال 1360شعار می دادیم درود بر سه یاور خمینی هاشمی و دوسید حسینی ( که منظور از دو سید حسینی مقام رهبری و شهید بهشتی بود) ولی امروز متأسفیم که چرا شما در لحظه شهادت شهید بهشتی در دفتر حزب جمهوری حضور نداشتید تا عاقبت بخیر شوید و تأسف بیشتر ما از آنجاست که وقتی برای ترور شما به خانه تان آمدند همسر فداکارتان ؟! مانع دستیابی شما به فوز عظیم شهادت شد ، البته در این درد ما نیز که لیاقت شهادت نداشته ایم با شما مشترکیم لذا حقمان است که امروز بخاطر ریش داشتن و ظواهر مذهبی توسط طرفداران شما مورد حمله قرارگرفته و با سنگ ، چوب و چاقو ناکارشویم. راستی بگوئید چرا گارد امنیتی و حفاظتی شما حتی از شخص اول مملکت نیز بیشتر است در بحثهای عدالت اجتماعی نماز جمعه شما از وقتی به تفسیر آیه من حرم علیکم مااحل الله لکم پرداخیتد جوانان ما جزیره مجنون را رها کرده و به جزیره کیش شتافتند باورکنید که بقایای نیروهای رزمنده و ارزشهای انقلاب ودفاع مقدس نیز زیرشنی تانکهای مدرن ریاست طلبی و تکاثر و جبران مافات یاران و همفکران شما درهم کوبیده شد و اینک هم از وقتی رئیس مجلس خبرگان شده اید دائم برای این رهبر مظلوم نقشه می کشید و نامه بدون سلام و با تهدید هم که فرستاده اید و... بدانید تفکر شما و یارانتان به بن بست رسیده و مردم دیگر حاضر به همراهی با شما نیستند درانتها به شهدای عزیزمان عرض می کنیم ای شهدا می دانید که چقدر دلمان تنگ شده از خدا بخواهید که عاقبت ما را با شهادت آن هم بدست شقی ترین و فاسدترین و منافق ترین دشمنان خدا ختم نموده و عاقبت ما را نیز مثل شهید لاجوردی و صیاد شیرازی بخیر گرداند ، راه ما از کربلا می گذرد بگذار تا کرمها ی فربه لجنزار دنیا چند روزی بیشتر در این منجلاب بلولند و فربه تر شوند.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 1:41 عصر     |     () نظر

نقادباشی

حال و روز آبی‌بی این روز ها دیدن داره. نه آن ژست های قهرمانانه 50 روز پیش ایشان که سراندر پا سبز پوشیده و باغچه خانه را گز می کردند و گل و گیاه را وجین می فرمودند و هر آن چه رز سرخ بود را از ریشه در می آوردند و اگر برگی زرد شده بود را زیر پا لگد می کردند. لفظ و قلم حرف می زدند و به جای سلام و علیک، سرتان سبز و سبز باشید ادا می فرمودند. اگر می دیدند بچه ای ولو اتفاقی به اندازه یک خال ناقابل رنگ سبز پیوست دارد، نقل و نبات بود که سر او می ریختند و اسکناس تا نخورده بود که در جیبش فرو می کردند.

خلاصه آبی‌بی که این روزها این طور زرد و بی رمق مثل تب مالتی ها شده و به نوعی یرقان سیاسی گرفته اند، 2 ماه پیش به قول خودشان خفن سبزبودند. می گفتند این همه سبزه بی حکمت نیست. وقتی به ایشان گفته می شد آبی‌بی جان! قربنتون طبیعت بهار این است که سبز باشد، روی ترش می کردند و توقع داشتند، همه قبول کنند گل روی ایشان است که درختان سبز شده اند و بر دشت و دمن، گیاه سبز روییده است.

همه این ها را به حساب طرفداری از موج سبز! می گذاشتند. یادم هست همین اواخر وقتی سفری با ایشان به شمال می رفتیم، چرتکه می انداختند و هر چه درخت سبز بود را می شمردند و به حساب طرفداران خودشان می گذاشتند. درخت های چنار و افرا و بید کنار خیابان ها را هم بر لیست خود می افزودند. اگر یک گلدان می دیدند که یک برگ سبز دارد، آن را هم از قلم نمی انداختند. آقا جان که از این همه توهم که آبی‌بی را گرفته بود، دل نگران بودند، به ایشان گفتند: آبی‌بی خدا را شکر، این انتخابات افتاد در بهار... اگر در پاییز بود و همه جا زرد بود، چه می خواستید، بکنید؟ مثل این که آقا جان کفر گفته باشند، آبی‌بی پریدند وسط حرف‌اشان که مرد حسابی فکر می کنی ما هم مثل شما سواد مواد نداریم. خوب معلوم است اگر انتخابات به پاییز می افتاد، ما هم رنگ زرد را علم می کردیم! به جای توپ توپ پارچه سبز، می گفتیم طاقه طاقه زردش را بیارند! آقا جان گفتند آبی‌بی اون وقت با سیادت بعضی‌ها چه می کردید، مگر سید زرد هم می شود؟ آبی‌بی جواب دادند اولاً که می شود، در ثانی اگر قرار بود نشود، به جای سبز، زرد که سهله، به هر رنگ دیگری لازم بود در می آمدیم. قحطی رنگ که نیست. کجا نوشته اند سید باید سبز باشد و زرد نباشد. اتفاقاً بنده شخصاً سید صورتی را بیشتر می پسندم. خیلی نازه!

درد سرتون ندم. آن حال و هوا که از آبی‌بی گفتم کجا، وضع فعلی ایشان که با هفتاد و سه من عسل ناب سبلان هم نمی شود، تلخ مزاجی اشان را بر طرف کرد کجا. دور از جون شما شده اند یک پارچه میر غضب! دائم با انگشتان دستشان حساب می کنند. مگر می شود به ایشان نزدیک شد؟

دیروز آقا جان که دلشان به رحم آمده بود، رفتند سراغ آبی‌بی و گفتند: اگر اشکالی ندارد، می خوام مطلبی را یاد آوری کنم، شاید افاقه کرد و تا حدودی ذهن سرکار روشن شد. آقا جان گفتند آبی‌بی یادتان هست، حدوداً 2 ماه پیش رفتیم، شمال. من زیر چشمی می دیدم هر درخت سبز را که در جاده و جنگل می دیدید، می شمردید و در دفترتان یادداشت می کردید. خواستم یاد آوری کنم، نکند آن ها را هم چون سبز بودند، به حساب طرفداران خود گذاشته اید؟! غلط نکنم اگر آن ها را قلم بگیرید، حساب کتاب‌اتان درست شود و توهم ریاضی‌اتان علاج گردد.

آبی‌بی به محض شنیدن این حرف ها 2 تا انگشت خود را چپاندند در 2 گوش و شروع کردند به جیغ کشیدن. لابلای آن هم فریاد می زدند نگو! نگو! نمی خوام بشنوم!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 1:39 عصر     |     () نظر

جدیدترین اقدام موسوی و کروبی علیه امنیت ملی با وجود تبلیغات گسترده‌ی 10 روزه با عدم استقبال مردم مواجه شد.

به گزارش رجانیوز، در حالی که از حدود 10 روز پیش رسانه‌های وابسته به موسوی و کروبی به همراه سایت‌ها و شبکه‌های ضدانقلاب، تبلیغات پرحجمی به منظور ترغیب مردم تهران به حضور در مصلا و بهشت زهرای تهران کرده بودند، عصر امروز تنها حدود 300 نفر در بهشت زهرا حاضر شدند.

در این فراخوان که به بهانه چهلمین روز مرگ ندا آقاسلطان انجام شد، موسوی دقایقی پس از حضور در بهشت زهرا این محل را ترک کرد و شایعه حرکت وی به سمت مصلای تهران منتشر شد.

ساعتی پس از انتشار این شایعه، در محدوده‌ی مصلای تهران به ویژه خیابان شهید بهشتی گروه‌های پراکنده‌ی چند نفری حاضر شدند و اقدام به شعار دادن، بستن خیابان و ایجاد مزاحمت برای مردم کردند.

آشوبگران همچنین با آتش زدن چند سطل زباله و سنگ‌پرانی به سمت اتومبیل‌ها و نیروی انتظامی مستقر در محل، درگیری‌هایی ایجاد کردند.

این درگیری‌ها و بستن خیابان از سوی آشوبگران منجر به ایجاد ترافیک شدید در خیابان‌های شهید بهشتی، شهید قنبرزاده، خرمشهر و سهروردی شمالی شد.

اغتشاشگران سعی داشتند که تجمع و درگیری‌ها را به خیابان‌های اطراف نیز انتقال دهند که با عدم استقبال مردم و برخورد نیروی انتظامی، در این زمینه ناکام ماندند.

اقدامات موسوی و کروبی علیه امنیت ملی، به ویژه از روز 23 خرداد تا به امروز ادامه داشته است، با این حال، با فروکش کردن اغتشاشات و بازداشت سرحلقه‌ها، وی بار دیگر تلاش کرد تا اوضاع شهر تهران را به حالت بحرانی بازگرداند. نکته قابل توجه، عدم استقبال معنادار مردم از رفتارهای آشوب‌گران بود.

طراحی برای کلید زدن مجدد آشوب در تهران با آزادی برخی بازداشت‌شدگان در جریان حوادث اخیر همزمان شده است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/9:: 1:28 عصر     |     () نظر
نقش شما در توفیق تفکر اصولگرایی برجسته است
همان کسانی که در دوره انتخابات با همه توان دنبال حذف شما که همان حذف اصول گرائی در دولت بودند و در مقابل امر ولایت در عصر غیبت ایستاده و با ادعای دوستی ها و رفاقت های قدیمی پنجه بر روی ولایت فقیه و مصداق آن می کشیدند، همان جریان امروز ولایت پذیری شما را خدشه دار و خود را مطیع رهبری معرفی می کنند.
  
به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، جواد کریمی قدوسی در وبلاگ شخصی خود مطلبی را خطاب به دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهوری با عنوان "دوران آزمایشات و امتحانات سخت
و جایگاه رئیس جمهوری دکتر احمدی نژاد در این میدان و این زمان" نوشته است.
متن این نوشته بدین شرح است: در سفر ژنو همراه آقای احمدی نژاد بوده و شاهد تعهد ایشان از عمق جان به اسلام و امام رضوان الله تعالی و مقام معظم رهبری و همه ارزشهای اسلامی بودم . شاهد بودم که هرگز از افکار خود خجالت زده نبود و با منطق و جسارت اسلامی سخن از حق می گفت و از مظلوم دفاع و بر ظالم هجمه می برد.و قطعا اگر کسی در جانش معرفت به امام زمان (عج) و رابطه آن حضرت با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و بلعکس وجود نداشته باشد هرگز توفیق خدمتی اینگونه پیدا نمی کند.
کسانی تا آخر خواهند ایستاد که در روان و جانشان ایمان به غیب ریشه دوانده باشد که مظهر آن وجود نازنین حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء است و با این تفکر و اعتقاد حداقل سی سال در انقلاب زندگی کرده باشند.
اینگونه ایمانها و افراد یک روز هم در این دوران دفاع سی ساله دچار تردید، نگرانی و نا امیدی نشده اند و همچنان در اوج ایمان و امید ، صراط مستقیم را برای راه خود قرار داده و شاخص آن را ولایت فقیه انتخاب نموده اند.
جناب آقای دکتر احمدی نژاد، مردم در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی در خدمات چهار سال گذشته تان، شما را اینگونه شناخته اند و همواره حامی شما بوده و در شما این ظرفیت بالا را یافته اند که این امانت بزرگ را به اهلش سپرده اند و قطعا در چهار سال آینده همان حمایت ها از ناحیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم شریف و نخبگان اصول گرا متوجه شمایی که در این صراط مستقیم در حرکتید خواهد شد و دعای همه پشتوانه شما خواهد بود.
شما در این فتنه های بزرگ سپر جان بودید و بدون شما ترکش گیر گلوله های موجود ستون خیمه انقلاب اسلامی و ارزشهای آن را هدف قرار داده بود.
دروغ گو خطاب کردن شما از جانب دشمنان برای مشوش نمودن چهره دولت و رئیس اصول گرا در چهار سال آینده در مجامع بین المللی بود و همانطور که یکی از نامزدهای انتخابات در جلسه ای به یارانش گفته بود: کاری که ما در این چند هفته کردیم نتیجه آن این خواهد بود که دولت در چهار سال آینده در نزد افکار عمومی داخلی و خارجی، دولتی نا مشروع، ضعیف، دروغ گو و بی اثر معرفی شد.
جناب آقای دکتر احمدی نژاد شما تنها خودتان نیستید و این را به خوبی متوجه ایم، ملت عزیز هم شما را یک شخص نمی داند.شخصیت شما را متوجه اند، همان شخصیتی که خودش را با ایمان به اسلام، امام، رهبری و ارزشهای انقلاب اسلامی ساخته است.
پس نقش شما در این برهه برای توفیق فکر و تفکر اصول گرایی که همان فکر و تفکر اسلام ناب محمدی است برجسته و درخشنده است.
قطعا نخبگان اصول گرا که مورد متوجه می باشند جنابعالی را در دایره حامیان برجسته این تفکر می دانند و ولایت پذیری شما را در عمل چهار ساله گذشته ارزیابی نموده اند و نه تنها در آن خدشه وارد نمیدانند بلکه به خوبی می دانند که اتهام دروغ گوئی و ولایت ناپذیری به شما هر دو از یک ناحیه خط دهی می شود.
شاهد هستید که همان کسانی که تا چند روز قبل و در دوره انتخابات با همه توان دنبال حذف شما که همان حذف مصداق اصول گرائی در دولت بودند و در مقابل امر ولایت و امامت امت در عصر غیبت ایستاده و با ادعای دوستی ها و رفاقت های قدیمی پنجه بر روی ولایت فقیه و مصداق آن می کشیدند، همان جریان امروز ولایت پذیری شما را خدشه دار و خود را مطیع رهبری معرفی می کنند.
متاسفانه دوستانی هم بی توجه به اصل حادثه و عمق فتنه های اخیر با تحلیل های سطحی و بدون محور و شاخص بلکه از سر دوستی و دلسوزی این ایرادات را وارد نمودند و در مسائل درجه دوم از نگاه رهبر معظم انقلاب سرمایه مسائل درجه اول را گذاشته اند و هزینه نموده اند.
به هر حال شما در این چند هفته سخت ترین مراحل دوران خدمت خود را گذراندید که لازم است با درایت خاص خود و اتخاذ تدبیر دور اندیشانه از ایجاد فرصت برای فتنه گران و خلاف توقع دوستان و یاران جلوگیری فرمایید.
ان شاالله ملت شاهد معرفی کابینه ای منسجم، هماهنگ، توانمند، عاشق و ایثارگر باشند که نتیجه آن خدمات دولت اسلامی و زمینه سازی برای ظهور امام عصر (عج) که خود یاری کننده شماست، باشیم.
والعاقبه للمتقین
  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/7:: 9:0 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >