سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی، یکی از دو [نوع] خویشاوندی است[ : خویشاوندی سببی و نَسَبی] . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

ECA-100119220408.jpg


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/30:: 8:37 عصر     |     () نظر
یادداشت مهمان:
علم مهمتر است یا سیاست

من خیلی کم مینویسم ولی امروز واقعا دلم خون شد ...

صبح که خبر انفجار در قیطریه تهران رو شنیدم اول فکر کردم از همان کارهای تکراری و بی خردانه منافقین و گروه های شناخته شده است. کم کم خبر کامل شد . یک استاد دانشگاه تهران هم کشته شده..... استاد انقلابی بوده.... استاد از نخبگاه و از برگزیدگان جشنواره بین‌المللی خوارزمی بوده.... فارغ‌التحصیل مقطع دکترای فیزیک از دانشگاه شریف  بوده.... استاد تمام دانشگاه با پایه 22 علمی و بیش از 80 مقاله در مجله های معتبر داخل و خارج کشور ....با سابقه ریاست دانشکده فیزیک دانشگاه تهران و معاون پژوهشی پردیس علوم دانشگاه تهران.... مدرس فیزیک کوانتومی و ذرات بنیادی .... از اساتید موفق دانشگاه امام حسین (ع) سپاه و مالک اشتر و دانشگاه تهران ....استاد تحریم شده توسط مجامع بین‌المللی.... دانشمند هسته ای .....پایبند به نظام اسلامی و ولایت فقیه ... کسی که اخیرا تاکید می کرده در شرایط موجود کشور تنها راه برون رفت از مشکلات بحث و گفتگوی دانشجویی در فضای دانشگاه در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی است.


این بار دیدم نه. اتفاقا بازهم آنها دست را هدفمند دراز کرده اند . می گویم «باز» چون وقتی می بینم مطهری ها و بهشتی ها و رجایی ها و دستغیب ها و طالقانی ها و مدنی ها و ... را در آن زمان و صیاد ها و علیمحمدی ها  را در این زمان ترور کردند و می کنند فهمیده اند چه کسانی سرشان به تنشان می ارزد و کردند و می کنند آنچه که باید....

ولی حرفم چیز دیگری است و خونم از چیز دیگری به جوش آمده که دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و مجبور شدم بنویسم تا عقده دلم را قلمی کنم.

یاد چند روز پیش سفر جناب کروبی به قزوین افتادم. اینکه از لحظه ورود ایشان حتی نیروهای ضد شورش هم آماده­باش شدند که مبادا غباری بر عبای حضرت آقا بنشیند و الحق و الانصاف هم که چه خوب از پس اینکار برآمدند و شیخ را تا اتوبان همراهی کرده بودند که صحیح و سالم برسند تهران و شیخ در تهران ضمن افاضات عالیه در مورد شان و منزلت مردم قزوین حسابی از خجالت آنها درآمده بود و دو روز بعد بازهم بیانیه ای صادر فرمودند که ای حکومت مستبد و جنایتکار که مردم را در روز عاشورا قتل عام کردی .... و با بی شرمی فرموده بودند که : «... البته شکستن حرمت عاشورا اگر از کسی سرزده باشد نیز محکوم است و پرواضح است که ارتکاب چنین اتهامی باید در دادگاه صالح رسیدگی ومطابق قوانین کشور مرتکبین مجازات گردند اما آقایان به عینه حرمت عاشورا را شکسته اند و با این حال مردمی چنین نجیب را به شکستن حرمت عاشورا متهم می کنند؛...»  امروز که فیلم بی حرمتی این مردم نجیب را در بیرون آوردن لباس های مامور نیروی انتظامی دیدم معنی نجابت را هم فهمیدم. بی شرمانه تر اینکه مناظره طلبی کرده و راهکار برای نظام ارائه می کند. شیخ ! شان تو همان بود که رای هایت از آرای باطله هم کمتر باشد ! همان بهتر که کسی حتی بیانیه ات را نگاه هم نکرد. حیف همین نگاه من ! 

اما حرف من:

تو را به خدا به من بگویید جان جناب شیخ های ما برای ما باارزش تر است یا دانشمندان هسته ای ما ؟؟؟ من هم می دانم که محافظت سران فتنه از باب پیراهن عثمان و مصلحت نظام هست.  ولی این جواب من نیست . تو را به خدا در این وضعیت، جان فرزندان ارزشمند و انقلابی و با علم و فهم کشور عزیزمان ارزشمند نیست؟؟ تو را به خدا شما هم احساس نمی کنید که یک تارموی چنین عزیزانی به صد ها کروبی شرف دارد؟

بازهم به عقب برگردیم ؟ ... چند ماه پیش یک زائری ایرانی در مکه ناپدید می شود .... بارها اخبار اعلام می کند و ایران پیگیر ماجرا ... عربستان کوچکترین عکس العملی نشان نمی دهد... کم کم  ربوده شده ... و بعدا کاشف به عمل می آید که زائر عزیز ما دانشمند هسته ای بوده ... و هنوز هم خبری از او نیست....


مرحوم آشتیانی را یادتان هست ؟ رییس موسسه رویان .کمی بگویم شاید یادتان بیاید : پژوهشکده رویان در سال 1380 با تلاش های دکتر سعید کاظمی آشتیانی و همکارانش به عرصه تحقیقات سلول های بنیادی وارد شد که این تحقیقات در سال 1382 به نتیجه رسید و پژوهشکده رویان با تولید رده دکتر سعید کاظمی آشتیانی سول های بنیادی جنینی نام ایران را در بین 10 کشور برتر دنیا که به این فناوری دست یافته اند قرار داد.توسعه تحقیقات در زمینه باروری و ناباروری، تولید‏، تکثیر و انجماد سلول‌های بنیادی جنینی، اجرای نخستین طرح همانندسازی حیوانات در خاورمیانه، راه اندازی و برگزاری شش دوره جشنواره بین المللی رویان‏، برگزاری دو دوره جشنواره آسیایی «بهداشت خانواده» و ده‌ها فعالیت ارزنده علمی دیگر، دستاورد عمر کوتاه اما پرثمر این جهادگر متعهد و خستگی‌ناپذیر بود. تولید اولین رده سلول های بنیادی جنینی در ایران در سال 1382، تولد اولین گوسفند شبیه سازی شده در ایران در سال 1385، بهره گیری از سلول های بنیادی در درمان بیماران با ضایعات قلبی و بیماران با سوختگی های قرنیه چشم در سال 1383 و برای نخستین بار در کشور، و بسیاری توفیقات دیگر بخشی از موفقیت های پژوهشکده رویان در طی دوران فعالیتش بوده است. محققان پژوهشکده او از سال 1996 تا 2005 در مجموع 127 مقاله چاپ شده در مجلات داخلی، 51 مقاله چاپ شده در مجلات بین المللی، 165 مقاله ارائه شده در کنگره های ایرانی، 209 مقاله ارائه شده در کنگره های بین‌المللی، 171 طرح‌ خاتمه یافته و 76 طرح در حال انجام داشته‌اند.... آشتیانی به دلیل تلاش‌های فراوان در زمینه تحقیقات سلول‌های بنیادی جنینی به عنوان یکی از چهره‌های ماندگار کشور معرفی و تقدیر شد.

ناگهان در روند عالی رو به رشد تحقیقات سلول های بنیادین،  دکتر آشتیانی در سال 1384 در سن 44 سالگی با عارضه قلبی فوت می کند که من همان زمان هم خبر علت مرگ را باور نکردم ..... او پس از مرحوم میرخانی، دومین محقق برجسته سلول‌های بنیادی بود که در یک سال از دنیا می رفت. نمونه های انچنینی در ذهنم باز هم هست.

شما را به خدا محافظت از این نور چشم های کشور با اهمیت نیست؟ عزیزانی که بدون چشم داشت و گمنام ، صادقانه و برای خدا و اسلام و ایران، شب و روز زحمت میکشند و موجب سربلندی نظام و اسلامند. دانشمندانی که قطعا در کشورهای اروپایی و حتی آمریکا در بهترین شرایط و بهترین امکانات می توانند پذیرفته شوند ولی به عشق کشورشان با همین وضعیت و کمی ها  و کاستی ها با همه وجود نور افشانی می کنند.

تحسین دارد این انتخاب دشمنان جدا. آفرین بر شما که چه خوب می فهمید برای جنگ نرم دست روی چه مهره ایی دست بگذارید و بعد آنها را رها کنید تا مثل عروسک های کوکی نقش خود را به خوبی تا مدت ها ایفا کنند و نظام را مجبور کنید تا برای مصلحتش جان آنها را از خشم مردم حفظ کند و در این هیاهو برای کشتن چه مهره های کلیدی و آینده سازی را انتخاب می کنید....


شما را به خدا این فریاد را بر سر که باید زد ؟ در کشور ما چقدر از این امر و زید های مسئول داریم که راننده و محافظ خود و خانواده شان تامین شده و خودتان خوب میدانید که چند تای آنها الان فکر حفظ منصب و پست و تخریب رهبری و حکومت همه وجود و همّ و غمشان است تا حفظ انقلاب و نظام و رهبری . نمونه اش بچه های محافظت شده شیخ مجمع تشخیص که دختر مردنمایش در همه آشوب ها حضور فیزیکی دارد و پسر متهمش فراری لندن است و شیخ پدر هم از همه نظام و رهبری طلبکار !
شما را به خدا بزرگان علم و سرمایه های ایران در چنین شرایطی ارزش حتی یک محافظ را ندارند که دکتر علیمحمدی عزیز ما از در خانه با ماشین بیرون بیاید و بمب منفجر شود و ... به همین راحتی....

حالا بنشیند تا صبح بیانیه صادر کنید و محکوم کنید این بمب گذاری را. هزار تحلیل بنویسید که خاک بر سر دشمنان و حداکثر اینکه عامل بمب گذار را بگیرید و در ملا عام اعدام کنید و آفرین بگویید به وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و قوه قضاییه که خیالتان راحت شود......خسته نباشید. یقین داشته باشید آنها هم نشسته اند به ریش من و شما می خندند که اینها دلشان خوش این بیانیه ها و اعدام هاست. و بازهم حفاظت 24 ساعته کنید از منافقین نظام . و فرزندان عالم و دانشمند و فرهیخته و آینده ساز این کشور را در تیررس ترور دشمنان بگذارید.

گاهی فکر می کنم شاید من نمی فهمم واقعا. ولی قضیه به نظرم خیلی روشن است که دشمن مغز ها را ترور میکند و سیاسیون را به جان هم می اندازد. چه راهی از این بهتر. آنوقت سیاسیون ما زندگیشان در حریمی امن محافظت می شود و  جان مغزهای ما در دسترس دشمن است. کاملا به کام دشمن.

هر که این فریاد را خوانده اگر مرا در اشتباه می بیند بگوید تا شاید من هم روشن شوم....


نگاشته برادر عزیزم حسین عطوف


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/30:: 8:30 عصر     |     () نظر
اصل 27 در دولت خاتمی، اصل 27 در دولت احمدی نژاد
اصل ?? قانون اساسی یکی از شاه بیت های جریان فتنه برای القای شبهه در اذهان ملت پس از انتخابات بود. اگرچه علت اینکه چرا به سبزها بعد از انتخابات مجوز راهپیمایی داده نشد بارها و بارها ذکر شده اما مصاحبه اخیر علیرضا زاکانی با خبرنامه دانشجویان ایران یک خاطره فوق العاده مهم از حوادث پس از ?? تیر ???? دربر دارد که بهترین پاسخ به آنها نقل این خاطره می تواند باشد:

"ما برای 22 تیر ماه درخواست تجمع کردیم. روز 20 تیر ماه درخواست تجمع را به وزارت کشور دادیم ... آقای حق‌شناس مدیر مسئول حال حاضر اعتماد ملی که مدیر کل سیاسی وقت وزارت کشور بود با من تماس گرفت و بعد از ظهر گفت: آقای تاج‌زاده می خواهد با شما جلسه‌ای داشته باشد و ضمنا از موضع قانون‌گرایی شما بسیار خشنود است. من گفتم: کدام موضع؟ گفت: شما اولین تشکلی هستید که در آن فضا برای تجمع مجوز درخواست کردید ... درخواست تاج زاده این بود که تجمعمان را با دفتر تحکیم وحدت مشترک بگذاریم(!) من اعلام کردم که با اینها اختلاف هدف داریم لذا جهت‌گیری‌های آنها التهاب را در جامعه بیشتر می‌کند، اما ما می‌خواهیم کار به سر و سامان برسد و اگر حقی ضایع شده است احقاق حق شود و سپس بحث خودی و غیر خودی را کردم. حق شناس گفت: چرا شما این طور مرزبندی می‌کنید؟ مرزبندی را تغییر بدهید تا در تجمعات شما نهضت آزادی هم شرکت کند!

من گفتم متأثرم که شما که مدیرکل سیاسی کشور هستید نمی دانید کسانی که در حال حاضر کشور را به هم ریخته‌اند سر سفره نهضت آزادی رشد کرده‌اند. بعد از در روز 21 تیر از ما دعوت شد برویم وزارت کشور؛  آقای خاتمی گفته بود که مسئولین بسیج دانشجویی باید باشند و من آن زمان مسئول بسیج دانشجویی استان تهران بودم. در آن جلسه هم آقای معین بود، هم وزیر بهداشت آقای فرهادی و هم رئیس سازمان صدا وسیما و وزیر کشور؛ آقای تاج زاده و آقای عباد هم بودند در ضمن علی افشاری هم آمد. تمام فشارها را به ما وارد کردند که با دفتر تحکیم وحدت تجمع مشترک بگذارید! اعلام کردیم نمی‌توانیم تجمع مشترک بگذاریم.

بالاخره در پایان آقای تاج زاده  اعلام کردند مجوز نمی‌دهیم؛ ما هم گفتیم به شرطی تجمع نمی‌کنیم که اعلام کنید کار ما غیر قانونی است. صبح همان روز وزارت کشور اعلام کرد هرگونه تجمعی غیرقانونی است"

خواندن این خاطره واقعا جالب است. از این جهت که اصل ?? انگار فقط برای دولت احمدی نژاد لازم الاجراست. در دولت اصلاحات وزارت کشور این اختیار را داشت که اگر صلاح دید تجمعی مخل مبانی فکری آقای تاج زاده و دفتر تحکیم است! به آن مجوز ندهد اما در دولت احمدی نژاد وزارت کشور چنین حقی را ندارد. حتی اگر در پی تجمعات غیرقانونی شان ده ها نفر کشته شوند و میلیارد ها تومان خسارت به بیت المال و اموال مردم وارد شود، باز هم می گویند: چرا اصل 27 اجرا نمی شود!؟ مگر ما جز آزادی چه می خواهیم؟! مگر در تجمعات ما کسی هم سلاح گرم داشت؟ اصلا مگر تجمعات ما به خشونت هم کشیده شد؟!

*                    *                    *

یکی از خوانندگان محترم سوالی را پیرامون این مطلب مطرح نموده است که من هم در پاسخ آنچه به ذهن ناقصم رسید را نوشتم. از آنجا که احساس می کنم سوال مطرح شده سوال بسیاری دیگر از خوانندگان این مطلب نیز می باشد ترجیح می دهم عینا متن پرسش و پاسخ را در اینجا قرار دهم:

سوال: کاملا حرف شما رو قبول دارم و بارها نیز خود در بحث ها به کار بردم که بسیاری از مسائلی که در این دولت انگشت گذاشته میشه و راجع بهش صحبت میشه در دول قبل بوده حتی شدیدتر !! حالا این یه مورد کوچک بود که شما مطرح کردین یکیش بحث آزادی بیان که  اقای جلیلی هم در رو به فردا خاطره ای را از زمان اصلاحات در مورد چاپ خبری مطرح کردند که اجازه داده نشد اما سوال من اینجاست که اگه قراره کارهای اشتباهی رو که دیگران کردند این دولت هم تکرار کنه و از توجیه هات این باشه که بقیه هم کردند پس فرق این دولت با بقیه چی میشه ؟

پاسخ: بحث مهمی را مطرح فرمودید. اگر این یک منطق کلی باشد که هر اشتباهی را قبلی ها هم داشتند پس حالا ما هم تکرار کنیم خودش یک اشتباه بزرگتر است! اما منظورم از این نوشته اصلا این نبود. منظور بنده این است که بالاخره اصل 27 به این معنا نیست که هر کس هر زمان خواست تجمع کند. چون ممکن است مجاهدین خلق هم احساس کند تجمع اش نه مخل مبانی اسلام است و نه سلاح گرم در آن حمل می شود! بالاخره یک مرجعی برای تشخیص صدور مجوز باید پذیرفته شود کمااینکه سال 78 هم از سوی بسیج پذیرفته شده بود و تاج زاده هم در مقام اجرای قانون از صدور مجوز ممانعت می کند. لذا هر تجمعی نیاز به مجوزی دارد که وزرات کشور متولی صدور آن است و اگر حتی به اشتباه وزارت کشور مجوز ندهد درست است که یک امر خلافی را مرتکب شده اما خلاف بزرگتر قانون شکنی است که همان بدون مجوز تجمع برگزار کردن است.

 سال 78 تاج زاده به هر علتی به بسیج مجوز نداد اما بسیج اگرچه مخالف این تصمیم وزارت کشور وقت بود اما دیگر به خیابان نیامد تا غائله جدیدی به پا شود اما 10 سال  بعد در سال 88 وزارت کشور اقدام مشابهی را انجام داد. طیف مخالف اگرچه مخالف با تصمیم وزارت کشور بود اما معنای تبعیت از قانون همین جا خود را متجلی می کند. آقای موسوی وقتی در مناظره می گفت: "حتی اگر قانونی مخالف میل ماست اما باید از طریق قانونی آن را حل کرد و گرنه دیکتاتوری می شود" حقیقتا تا چه حد به حرف خودش در عمل وفادار ماند؟ یا وقتی دید قانون (حتی اگر فرض کنیم تصمیم وزارت کشور اشتباه بوده است) بر خلاف میل اوست او اشتباه بزرگتر را مرتکب شد و آن هم آوردن مردم به خیابان به صورت غیرقانونی و سواستفاده از احساسات آنها و در نهایت آنچه که نباید اتفاق می افتاد بود ...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/30:: 8:24 عصر     |     () نظر
روح الله حسینیان در مسجد اهل بیت قم:
اگر به احمدی‌نژاد صد انتقاد وارد باشد درمقابل، هزاران کار مثبت کرده است/ بعضی از مجلسی‌ها جزء فتنه گران و برخی حامی آنها هستند

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در سخنانی با اشاره به فتنه های اخیر، آنرا از پیش طراحی شده عنوان کرد و با انتقاد به برخی خواص از جمله هاشمی رفسنجنی به بی انصافی در برابر دولت اشاره کرد و گفت: اگر به دکتر احمدی نژاد صد انتقاد نیز وارد باشد او درمقابل، هزاران کار مثبت کرده است، از جمله اینکه دست کسانی را که از بیت المال استفاده شخصی می کردند را قطع کرد.

به گزارش رجانیوز،رسانوشت: روح الله حسینیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شب گذشته در نشست بصیرت که در مسجد اهل البیت شهر قم برگزار شد، در سخنانی به تبیین فتنه های اخیر در کشور پرداخت و با بیان اینکه انسان ها باید در امتحان ها گداخته شوند تا سره از ناسره ممتاز شود گفت: از جمله خواص فتنه، آزمایش شدن انسان و جابجایی انسان ها و ارزش ها می باشد که ما باید از خداوند بخواهیم خودش یار و مددکار ما باشد تا در حوادث گمراه نشویم.

وی با اشاره به اتفاقات زمان انتخابات در کشور بیان داشت: تا قبل از این فتنه ها دنیا به ایران به عنوان یک ابرقدرت تعیین کننده درمعادلات بین المللی توجه می کرد اما با پیش آمدن اتفاقات بعد از انتخابات، عده ای شیرینی حضور حماسه مشارکت بی نظیر مردم را به کام ملت تلخ کردند.

این فعال سیاسی اصرار برخی از افراد و کاندیداهای انتخابات دهم را در این فتنه ها مؤثر دانست و گفت: در حالی که هنوز مدت زمان برگزاری انتخابات به پایان رسیده بود و همه شواهد و قرائن نیز دال بر شکست موسوی در انتخابات بود متاسفانه این فرد و حامیانش مصاحبه مطبوعاتی راه انداخته وادعای پیروزی درانتخابات کردند در حالی که گزارشات ارسالی به دفاتر خود وی حاکی از شکست بود.


موسوی پیش از انتخابات از تظاهرات خیابانی خبر داده بود

حسینیان اقدامات و بیانیه های موسوی را مورد انتقاد قرار داد و افزود: این کاندیدای انتخابات قبل از برگزاری انتخابات در مصاحبه با یک رسانه خارجی در پاسخ به این پرسش که سیاست خارجی ایران را رهبری تعیین می کند شما چگونه می خواهید سیاست خارجی را رقم بزنید؟ گفته بود: اگر رهبری با چند تظاهرات خیابانی مواجه شود مجبور است در مقابل خواست ملت عقب نشینی و سیاست خارجی را به رئیس جمهور واگذار کند.


سیاست فتنه گران از ابتدا مقابله با مقام معظم رهبری بود

وی مساله انتخابات را تنها بهانه ای برای این افراد دانست و با بیان اینکه سیاست آنها از اول مقابله با رهبری بود خاطرنشان کرد: متاسفانه پس از خطبه تاریخی رهبر انقلاب در نماز جمعه، مجمع روحانیون اطلاعیه بسیار زشتی صادر و مردم را به حضور در خیابان ها دعوت کرد و همه دیدند عده ای که دنبال بهانه می گشتند فضا را مساعد دیده و انواع جنایت و هتاکی ها را در خیابان های شهر تهران مرتکب شدند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: رهبر معظم انقلاب با تدبیر، درایت، و حوصله تمام، تلاش کردند تا اگر شبهه ای وجود دارد حل شود ولی اینها دنبال مسائل دیگری بودند چون هیچ دلیل منطقی برای ادعاهای واهی خود نداشتند و با لجاجت تمام در مقابل نظام ایستادند.


حضور احمدی نژاد منافع کسانی را که با بیت المال هرکاری می کردند به خطر افتاد

وی افزود: با تدبیر رهبری مسائل به گونه ای پیش رفت که ماهیت فتنه برای همه روشن شد و بسیاری از نقاب ها و پرده ها کنار رفت.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی تاکید کرد: این حوادث نشان داد که انقلاب اسلامی ایران بیمه الهی است و این موضوع به وضوح در اتفاقات اخیر و همچنین حوادثی که در طول سی سال انقلاب اتفاق افتاده است روشن شد.

وی درادامه به بررسی دلایل وقوع حوادث ناگوار پس از انتخابات پرداخت و گفت: یک وجه مشترک این قضایا این بود که با آمدن دکتر احمدی نژاد منافع غرب و همچنین برخی ها در داخل کشور که تا پیش از این هرکاری که دلشان می خواست با بیت المال می کردند به خطر افتاده بود.


دلمان نمی خواست هاشمی تعزیه گردان این جریان باشد

این نماینده مجلس با انتقاد از عدم موضع گیری مناسب بسیاری از شخصیت های بزرگ نظام در این حوادث بیان داشت:ما دلمان نمی خواست آقای هاشمی تعزیه گردان این جریان باشد و امیدواریم وی همیشه یار رهبری و همان هاشمی انقلاب باشد.


انتظار بیشتری از سید حسن خمینی بود

وی تصریح کرد: ما از آقای سید حسن خمینی نیز انتظار بیشتری داشتیم، از خاتمی نیز به دلیل اعتقادات باطل و غرب گرایی او انتظاری نداشته و نداریم.

این نماینده مجلس با تاکید بر اینکه نباید از مردم گله و انتقادی داشت، عملکرد نخبگان و خواص را در برخورد با اتفاقات اخیر مورد انتقاد قرار داد و گفت: مردم به دلیل اینکه در جریان بسیاری از پشت پرده های موسوی و حامیان وی نبودند نباید به آنها خرده گرفت؛ اما گله ما از افراد و نخبگانی است که می دانستند چه افرادی پشت سر این نامزد انتخابات هستند با این حال از وی حمایت کردند. اگر چه به دکتر احمدی نژاد نیز انتقاداتی وارد است؛ اما باید مجموعه و جهت گیری کلی را مدنظر قرار داد.


انتقاد به احمدی نژاد وارد است اما وی هزاران کار مثبت انجام داده

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با تاکید بر اینکه اگر به دکتر احمدی نژاد صد انتقاد نیز وارد باشد او درمقابل، هزاران کار مثبت کرده است گفت: یکی از اقدامات مهم وی قطع کردن دست افرادی بود که بیت المال را وسیله ای برای به دست آوردن منافع شخصی خود قرار داده بودند و افرادی که صدها هکتار از اراضی دولتی را به نام خود کرده بودند با آمدن احمدی نژاد موقعیت خود را در خطر دیدند و بحمدالله همه این اراضی در حال بازگشت به بیت المال است.


در دولت خاتمی دختران و زنان مسئولان خودروی رایگان دریافت می کردند

این نماینده مجلس شورای اسلامی، تاکید کرد: موسوی در دوره نخست وزیری خود بخشنامه کرده بود که وزرا باید مادام العمر حقوق دریافت کنند اما احمدی نژاد این بخشنامه را ملغی اعلام کرد. در دولت خاتمی میلیاردها تومان به حساب برخی شرکت ها واریز کرده بودند و بعضی ها دختران و زنان خود را معرفی کرده و هر کدام خودروی رایگان دریافت کردند.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بیان اینکه این مسایل در انتخابات باعث شد که اینها بر نبود احمدی نژاد تاکید کنند خاطرنشان کرد: این مسائل و همچنین توطئه های دشمنان خارجی دست به دست هم داد و این فتنه بزرگ به وجود آمد.

وی با اشاره به اینکه سران فتنه با استراتژی های سابق خود پایگاه اجتماعی خود را از دست داده اند گفت: اینها به دلیل از دست دادن پایگاه اجتماعی خود در صدد تغییر روش هستند و لذا تدبیر خود را درنامه نوشتن به رهبری و اظهار پشیمانی دیدند و از این طریق می خواهند وحدت ایجاد کنند. ما هیچ نقد و انتقادی به مردم نداریم ایراد ما به نخبگان بی بصیرت است که موضع گیری های دوپهلویی دارند.

این فعال سیاسی بر ضرورت درس گرفتن از اتفاقات اخیر تاکید کرد و ابراز داشت: در طول تاریخ انقلاب اتفاقات مختلفی افتاده است اما ریشه این فتنه خشک نشده بود و اگر افرادی که در این نظام مسؤلیت های بزرگی نیز داشتند می گذاشتند ریشه این فتنه ها برای مردم آشکار شود بسیاری از این فتنه ها را نداشتیم.


عدم رسیدگی قوه قضائیه به حادثه 18 تیر، یک مار خفته را دوباره بیدار کرد

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی با بررسی حوادث 18 تیر بیان داشت: در این جریان برخی ها نگذاشتتند قوه قضائیه به ریشه حوادث بپردازد و این مار زخمی شده در زمانی که نظام احتیاج به قدرت نمایی در دنیا داشت بار دیگر سر برآورد و نتیجه آن نیز تضعیف انقلاب اسلامی بود.

حجت الاسلام حسینیان با اشاره به بیانات روز گذشته رهبری از موضع گیری های دوپهلوی برخی افراد مؤثر در نظام انتقاد کرد و گفت: ما از همه شخصیت های تاثیرگذار می خواهیم مواضع دوپهلو را کنار گذاشته و تلاش کنند خود را با مردم همراه کنند.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی اضافه کرد: متاسفانه با وجود آشکار شدن بسیاری از مسائل و فتنه ها، برخی از افراد اطلاعیه می دهند و هتاکی ها عاشورای حسینی را اقدام مردم خداجوی می داند، فرد دیگری می گوید چرا در روز عاشورا عزاداران امام حسین(ع) را به خاک و خون کشیدند.

حجت الاسلام حسینیان گفت: متاسفانه فردی که در پرتو ولایت و انقلاب به قدرت رسیده از این جریان دفاع می کند و می گوید جریان چپ هم از این اتفاق بیزار بودند. وقتی جریان اصلاحات خودش از خود دفاع نمی کند مگر شما وکیل وصی شان هستی که از آنها دفاع می کنی؟

این نماینده مجلس در خصوص مناظرات تلویزیونی که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود و حضور برخی از افراد در این برنامه که دیدگاه های مناسبی ندارند گفت: در این مورد خیلی سخت گیری نکنید، مردم ما خودشان همه چیز را می فهمند و باید اجازه داد این جریان ماهیت درونی خود را نشان دهند.

برخی از کسانی که در مناظره های رسانه ملی می آیند جز دروغ چیزی نمی گویند

وی با بیان اینکه رسانه ملی باید حساب شده این مناظرات را ادامه دهد تصریح کرد: برخی از افرادی که در این برنامه حضور پیدا می کنند جز دروغ و مغالطه چیزی برای عرضه ندارند و باید مردم این افراد را بشناسند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در خصوص مسائل مربوط به استعفای خود از نمایندگی مجلس اظهار داشت: بنده آنچه در بیانیه نوشتم کاملا از سر صداقت و رسالت بود و می خواستم با این اقدام شوکی به جامعه و مسؤلان وارد کنم که چرا این قدر در برابر این جریانات بی توجه و کوته فکر هستند و خوشبختانه این شوک وارد شد.

محتشمی پور که رئیس مجلس وی را منصوب کرده در یک سخنرانی به رهبری توهین کرد

حسینیان در ادامه با انتقاد از وجود برخی مسائل در مجلس هشتم گفت: متاسفانه در کمیته دفاع از فلسطین، که رئیس آن منصوب رئیس مجلس است شخصی حضور دارد که از اعضای کمیته صیانت از آرا در انتخابات بود.

وی ادامه داد: این فرد از جمله افرادی است که مساله تقلب در انتخابات را طراحی و در یکی از منبرهای خود که در دهه محرم برگزار شد به مقام معظم رهبری اهانت کرد و چرا باید چنین فردی در راس چنین کمیته ای باشد.

حجت الاسلام حسینیان بیان داشت: ما بارها نامه نوشته ایم و خواسته ایم این شخص را عزل کنند اما متاسفانه تاکنون اعتنایی نشده است.

وی در ادامه افزود: رهبری ادامه این کار را نپسندیدند و گفتند بروید موضوع را حل کنید، ما هم تابع رهبری هستیم و با نظر ایشان تمام خستگی ها از تن ما خارج شد و با نفسی تازه به جنگ دشمن خواهیم رفت.


فتنه گران با نفوذ در مجلس با زد و بندهای خود توطئه می کنند

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه در مجلس چه خبر است و آیا فتنه گران هم در مجلس شورای اسلامی نفوذ کرده اند و یا اینکه بعضی از مجلسی ها هم توطئه می کنند، با بیان اینکه هر دو مورد وجود دارد تصریح کرد: بعضی از مجلسی ها جزو فتنه گران هستند برخی دیگر هم از فتنه گران حمایت می کنند، بعضی نیز با هم زد و بند دارند و متاسفانه اینها واقعیاتی است که در مجلس شورای اسلامی وجود دارد.

این نماینده مجلس شورای اسلامی همچنین در ارتباط با نحوه ارتباط و تعامل مجلس با دولت اظهار داشت: رابطه مجلس و دولت یک رابطه نوسانی است گاهی خوب و گاهی بد، اما مجموعه مجلس شورای اسلامی با دولت به نحو مسالمت آمیز عمل خواهد کرد.


برخی در مجلس به دنبال جلوگیری از رای دادن به بسیاری از وزرا بودند

وی با اشاره به اتفاقات رخ داده به هنگام رای اعتماد وزرای پیشنهادی دولت دهم در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: برخی ها دراین جریان به دنبال این بودند که بسیاری از وزرا رای نیاورند اما رهبری با درایت خود پیام بسیار مهمی را صادر کردند و اجازه ندادند این تصمیم عملی شود.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مجلس هشتم فاقد استراتژی است تاکید کرد: تجزیه مجلس شورای اسلامی خوب است اما وقتی استراتژی در آن وجود نداشته باشد نمی توان مشکلات و بحران ها را هدایت و برای آن چاره اندیشی کرد.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در پاسخ به این سؤال که چشم انداز برون رفت از فتنه را چگونه ارزیابی می کنید گفت: من معتقدم این انقلاب مقدمه ظهور امام عصر(عج) است و تنها انسان های خالص را در این راه با خود می برد و ناخالص ها نمی توانند در این مسیر شمشیر بزنند.


یکی از خطاهای هاشمی انتقاد به عزل صانعی از مرجعیت بود

حسینیان در خصوص رییس مجمع تشخیص و فرزندان وی نیز گفت: یکی از خطاهای ایشان این بود که تصمیم اخیر جامعه مدرسین در خصوص مرجعیت صانعی را در تاریخ بی سابقه دانست در حالی که خود ایشان در جریان شریعتمداری از اعلام نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در خطبه های نماز جمعه قدردانی کرده و از آن به عنوان دستاوردی بزرگ یاد کرد.

این فعال سیاسی در ارزیابی خود از فتنه ها و بحران های اخیر در جامعه خاطرنشان کرد: شکی نیست در اینکه حوادث بعد از انتخابات و اتفاقات ناگواری که در تهران رخ داد نوعی بحران بود و عده ای با هتاکی و حرمت شکنی افزون بر اهانت به مقدسات و ارکان نظام خسارت های بسیاری به اموال عمومی و نوامیس مردم وارد کردند.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، حضور حماسی مردم در تظاهرات نهم دیماه را نشانگر پایبندی ملت به آرمان های امام و رهبری دانست و گفت: با آگاهی و بصیرتی که مردم به دست آوردند جریانات کشف شد و بعد از نهم دیماه نظام و ملت ایران از قدرت کم نظیر و بی بدیلی برخوردار شدند و دشمنان قسم خورده انقلاب نیز پیام حضور حماسی مردم ایران را شنیدند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/30:: 8:21 عصر     |     () نظر

در کتب معتبر اهل سنّت روایاتى از پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آمده که اشاره به ظهور فرقه وهّابیّت شده است همان گونه که بخارى در صحیح خود از عبداللّه عمر نقل مى‏کند که گفت:

ذَکَرَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَأْمِنَا، اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی یَمَنِنَا. قَالُوا: وَفِی نَجْدِنَا. قَالَ اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَأْمِنَا، اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی یَمَنِنَا. قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَفِی نَجْدِنَا؟ فَأَظُنُّهُ قَالَ فِی الثَّالِثَهَ: هُنَاکَ الزَّلاَزِلُ وَالْفِتَنُ، وَبِهَا یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ(1)؛ روزى پیامبر گرامى فرمود: خدایا منطقه شام و یمن را بر ما مبارک گردان! صحابه گفتند: منطقه نجد(2) را چطور؟ حضرت سخن قبل خود را تکرار فرمود و صحابه از نجد پرسیدند، حضرت در مرحله سوم فرمود: در نجد زلزله‏ها(3) و فتنه‏ها به وقوع خواهد پیوست و شاخ شیطان از آن جا طلوع خواهد کرد.

عینى از علماى بزرگ اهل سنّت و شارح صحیح بخارى مى‏نویسد: مراد از شاخ شیطان، امّت و حزب شیطان مى‏باشد(4). و هم چنین بخارى در صحیح خود از ابو سعید خُدرى از پیامبر گرامى [صلى‏الله‏علیه‏و‏آله] نقل کرده که فرموده است:

یَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَیَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ یُجَاوِزُ ترَاقِیَهُمْ، یَمْرُقُونَ مِنَ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّهِ، ثُمَّ لاَ یَعُودُونَ فِیهِ حَتى یَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فوقِهِ . قِیلَ مَا سیمَاهُمْ. قَالَ سیمَاهُمُ التَّحْلیقُ. أَوْ قَالَ: التَّسْبیدُ»(5)؛ افرادى از ناحیه مشرق، قیام مى‏کنند و قرآن تلاوت مى‏کنند و حال آن قرآن که از گلوگاه آنان تجاوز نمى‏کند (در قلب آنان تاثیر نمى‏گذارد) و از قرآن بهره نمى‏برند، این گروه از دین خارج مى‏شوند همان گونه که تیر از کمان خارج مى‏شود و دیگر به طرف دین برنمى‏گردند مانند تیر که به سوى کمان برنمى‏گردد.

از پیامبر اکرم [ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] پرسیدند که: این فرقه چه نشانه‏اى دارند؟

فرمود: چهره این گروه با سرهاى تراشیده، مشخص مى‏شود.

زینى دحلان مفتى مکّه مکرمه ضمن اشاره به این حدیث مى‏نویسد:

ففی قوله سیماهم التحلیق تصریح بهذه الطائفه لأنّهم کانوا یأمرون کلّ من اتّبعهم أن یحلق رأسه ولم یکن هذا الوصف لأحد من طوائف الخوارج والمبتدعه الذین کانوا قبل زمن هوءلاء(6)؛ پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که «سر تراشیدن» را از نشانه بارز این طائفه شمرده شده، صراحت در فرقه وهّابیّت دارد زیرا تنها این فرقه هستند که به پیروان خود دستور مى‏دهند سر خود را بتراشند و این صفت در هیچ یک از فرقه‏هاى خوارج و بدعت گذارِ قبل از وهّابیّت دیده نشده است.

در ادامه مى‏نویسد:

وکان السیّد عبد الرحمن الأهدل مفتی زبید یقول: لا حاجه إلى التألیف فی الردّ على الوهابیّه بل یکفی فی الردّ علیهم قوله صلى اللّه علیه وسلم سیماهم التحلیق؛ فإنّه لم یفعله أحد من المبتدعه غیرهم؛ سیّد عبد الرحمن اهدل، مفتى منطقه زبید، مى‏گفت: در نقد عقائد وهّابیّت نیازى به تألیف کتاب نیست؛ بلکه همین حدیث پیامبر [صلى‏الله‏علیه‏و‏آله] که ویژگى‏هاى این فرقه را «سر تراشیدن» معرفى کرده، براى بطلان عقیده آنان کفایت مى‏کند؛ زیرا غیر از وهّابیّت هیچ یک از فرقه‏هاى بدعت گذار این ویژگى را ندارند.

واتّفق مرّه أنّ امرأه أقامت الحجّه على ابن الوهّاب لمّا أکرهوها على أتباعهم ففعلت ، أمرها ابن عبد الوهاب أن تحلق رأسها فقالت له حیث إنّک تأمر المرأه بحلق رأسها ینبغی لک أن تأمر الرجل بحلق لحیته؛ لأنّ شعر رأس المرأه زینتها وشعر لحیه الرجل زینته، فلم یجد لها جوابا (7)؛ روزى محمد بن عبد الوهاب به یک زن دستور داد که سرش را بتراشد، آن زن به وى گفت: تو که مى‏گویى زنان باید سر خود را بتراشند؛ باید دستور دهى مردان هم ریش خود را بتراشند؛ زیرا ریش مرد، همانند موى زن، زینت او محسوب مى‏شود. محمد بن عبد الوهاب در پاسخ این زن عاجز ماند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/29:: 8:31 عصر     |     () نظر
شهادت آب
یک محقق ژاپنی با انتشار یافته‌های تحقیقات خود مدعی شد که مولکول‌های آب نسبت به مفاهیم انسانی تأثیرپذیرند.
نظریه این محقق ژاپنی که تاکنون از سوی مؤسسات علمی فیزیکی و زیست‌شناسی مورد تأیید قرار گرفته است، مبتنی بر بررسی نمونه‌های فراوانی از کریستال‌های منجمدشده آب و مقایسه آن با یکدیگر است.
دکتر ایموتو به آب گفته دوست دارم. آب رو منجمد کرده و مولکولش رو زیر میکروسکوپ دیده. مولکول بسیار قشنگ بوده. بعد به آب گفته دوست ندارم. مولکولش بسیار زشت شده. یا به آب گفته این کارو بکن. مولکول زشت شده. بعد گفته بیا با هم این کارو انجام بدیم و مولکول قشنگ شده. این موضوع در تمام مجامع علمی دنیا مورد بررسی قرار گرفته و تایید شده همچنین دانش آموزی به نام حمیده بیطرف در ایران به بررسی تاثیر انواع صدا و نوشته بر ریزساختار و درشت ساختار مواد مختلف پرداخته و ضمن اشاره به اثر عوامل مذکور بر ساختار مواد در حالت مایع، تاثیر آن را در ساختار حالت جامد مواد مختلف مانند یخ، آلیاژ قلع، جیوه، نبات و سولفات مس نشان می‌دهد. دانه‌بندی مواد وقتی در حالت مایع در معرض صدای دلنشین، موسیقی آرام و نوشته با مفاهیم خوب قرار می‌گیرد، حالت منظم و در مقابل صدای ناهنجار، موسیقی تند یا نوشته با مفاهیم بد حالت نامنظم و در معرض آهنگ مذهبی (صوت قرآن) و نوشته‌های مذهبی منظم‌ترین و زیباترین حالت خود را به دست می‌آورد.

«ایموتو»، تغییرات مولکولی آب را به وسیله تکنیک‌های عکسبرداری و مشاهده میکروسکوپی به صورت سند و مدرک درآورده است. به این صورت که وی قطراتی از آب را به صورت یخ درآورده و سپس آنها را در یک فضای تاریک میکروسکوپی مورد آزمایش که از قابلیت‌های عکاسی برخوردار بوده، قرار داده است. تحقیقات وی، آشکارا تغییر شکل ساختار مولکول آب را به نمایش گذاشته است و اثر محیط بر ساختار آب را نشان می‌دهد.
برف، بیش از چندین میلیون سال است که بر زمین فرود می‌آید و همان‌گونه که می‌دانیم، هر دانه برف‌، دارای شکل و ساختار خاص و منحصر به فرد است. با تبدیل یخ به آب و عکسبرداری از ساختار آن، شما به اطلاعات باورنکردنی‌ای آب دست پیدا می‌کنید.
«ایموتو» به تفاوت‌های جالب‌توجهی در ساختار کریستالی آب دست یافته است که از منابع گوناگون و شرایط مختلف در روی کره زمین تهیه شده‌اند. آبی که از نخستین محل خود از کوه جاری می‌شود و چشمه‌هایی که جاری هستند، طرح‌های هندسی بسیار زیبایی از الگوهای کریستالی‌شده خود ارائه می‌دهند. آب آلوده و سمی که از نواحی پرجمعیت و صنعتی به دست آمده است و آب راکد کوله‌های آب و سدهای ذخیره، به صراحت ساختارهای کریستالی تغییریافته و برحسب اتفاق شکل‌گرفته آب را نشان می‌دهد.

آب رودخانه سایجو ـ‌ ژاپن

آب رودخانه سانبوئیچی یوسویی ـ ژاپن


یخ قطب جنوب


چشمه‌ای در لوردز ـ فرانسه

آب دریاچه بیواکو، بزرگ‌ترین دریاچه در مرکز ژاپن و آب استخری از ناحیه کینکی، آلودگی بدتر شده است.

آب رودخانه «یودو»ی ژاپن که به خلیج «اوزاکا» می‌ریزد.
این رودخانه‌ از میان بیشتر شهرهای اصلی در کاسایی می‌گذرد.

آب رودخانه «فوجی وارا»، پیش از به جا آوردن دعا و نیایش.

آب رودخانه «فوجی وارا»، پس از به جا آوردن دعا و نیایش.

تصویر سمت راست آب لوله کشی شهر توکیو و تصویر سمت چپ همون آب وقتی که 500 نفر از سراسر ژاپن از راه دور ذهنشان را متوجه آب روی میز آقای ایموتو کردند ودعا خواندند.


بنابراین، با توجه به عمومیت موسیقی درمانی، «ایموتو» تصمیم گرفت ببیند، موسیقی چه اثراتی بر شکل‌گیری ساختار آب دارد. او آب مقطر را ساعت‌ها بین دو نفر که در حال صحبت کردن بودند، قرار داد و سپس از کریستال‌های آن آب، پس از انجماد،‌ عکسبرداری کرد.


آهنگ «پاستورال» از بتهوون

آهنگ هوا برای ردیف جی، از باخ

رقص گروهی کاواچی

موسیقی هوی‌متال

آب به صورتی زنده و هوشمندانه به هر یک از احساسات و اندیشه‌هایمان پاسخ می‌دهد پس ما انسانها که هفتاد درصد وزن بدنمون از آب تشکیل شده باید مراقب اعمال و رفتار خودمون باشیم

 

نتیجه گیری
- مواد در حالت مایع تحت تاثیر موسیقی و نیز عقاید و احساسات اشخاصی که با آنها سر و کار دارند بوده و به عبارتی تحت تاثیرصداها و محیط اطراف خود هستند.لذا از بررسی شکل ساختار مواد می توان به سرگذشت آنها پی برد.
- ساختار مواد بسته به نوع صدا، مفهوم نوشته و یا احساسات فرد نویسنده می تواند تغییرکند.
- مواد موجود در دنیا دارای شعور ذاتی بوده و این موضوع در آیات متعددی از قرآن کریم تأیید شده است.
- حجم بدن انسان را آب تشکیل می دهد.با توجه به تاثیر موسیقی بر ساختار و در نتیجه خواص آب می توان نتیجه گیری نمود که انواع صدا می توانند اثرات متفاوتی را بر انسان به جای گذارند.این موضوع با آیه شماره 65 سوره یس قرآن کریم که حاکی از شهادت اعضا و جوارح بدن انسان در روز قیامت می باشد مطابقت دارد.در ضمن شاید بتوان یکی از دلایل حرام بودن گوش کردن به موسیقی غنادار را در این مسئله دانست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/29:: 8:28 عصر     |     () نظر

این تصویر را زیاد دیدیم.  بله! آرم شرکت کوکا کولا  شاید پیش خودتون بگید این گفتن داشت!

اما ناراحت کننده اینجاست که اگر تصویر را برعکس کنیم می شود: (معاذالله) لا محمد لا مکه

 

نکته!!!!

اگه فکر می کنید اتفاقیه به این نکته توجه کنید که چرا سومین C ( در کلمه Cola ) این قدر کشیده شده و پیچ خورده تا حرف ‌‌{ ک } درست در بیاید

 

 این هم داستان پپسی

قصه داره طولانی و جالب میشه

pay each penny save israel

یعنی: هر پنی را بپردازید تا برای اسرائیل ذخیره شود!!!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/29:: 8:14 عصر     |     () نظر

اونی که داره زور میزنه توئی که حرفای مضحک میزنی
گل پسر با کمالات با اطلاعات!
امام خمینی 15 سال تبعید بودند و فقط چند ماهش رو فرانسه بودند به این دلیل که از عراق اخراج شدن و به رسانه ها دسترسی داشتند تو این مدت و هرگز با بی بی سی مصاحبه نکردند. هرگز هم مثل زهرا رهنورد نفرمودند موسوی داماد لرستان است و !!! در ضمن همین بی بی سی (رادیو) یکی دو ساعت بیشتر برنامه نداشت آن زمان و مخاطبش هم کم بود تا انجا که بسیاری از رستاهای ما برق هم نداشتند چهبرسد به رادیو. ظاهرا پخش اعلامیه های آقا از طریق چاپ روی کاغذ را فراموش کردی و نقش اطلاع رسانی طلاب و روحانیون و وعاظ را از روی منبر ها
در ضمن در دوره سبزی فروش ها! تلویزیون بی بی سی فارسی چند ماه قبل از آشوب به راه افتاد و مدت برنامه اش هم بعد از انتخابات تقریبا 24 ساعته شد و بیشتر برنامه هاش سیاسی در مورد حمایت از سبزیجات بود و هست هنوزم.
در زمان انقلاب سال 57 صدای آمریکا هم بود؟ اسرائیل همینطوری که از سبزیجات حمایت میکرد از انقلاب هم حمایت میکرد؟
العربیه (مربوط به آل سعود منحوس و وهابی عربستان) اصلا نبود اما الان هست و به همراه الجزیره و تعداد زیادی شبکه فارسی زبان وابسته سینه چاک میدن برای شما.
حمایت آلمان و فرانسه و انگلستان و دیگر کشورهای استعمارگر را دارید
امام خمینی سالی که از فرانسه میخواست بیاد ایران یک بازاری تهرانی که از انقلابیون بود مجبور شد معادل قیمت هواپیما پول نزد ایرفرانس گرو بگذارد تا هواپیمایشان رادر اختیار امام خمینی قرار بدن چون خطر حمه به اون وجودداشت.
دلت میخواد در مورد حمایت بی بی سی از کودتای ننگین محمدرضا علیه مصدق مطالبی عرض کنم؟
ننگ را با انگ پاک نمی شود
ننگ حمایت بنی صدر (فراری با روسری) از شما
ننگ حمایت آل سعود از شما
ننگ حمایت اسرائیل از شما
ننگ حمایت ربع پهلوی از شما
ننگ حمایت تجزیه طلبانی مانند ریگی آدمکش از شما
ننگ حمایت انگلستان از شما
ننگ حمایت آمریکا از شما
ننگ حمایت فرانسه از شما
ننگ حمایت منافقین آدمکش (دار و دسته رجوی) از شما
ننگ حمایت آلمان از شما
.
.
.
.
برو همه اینا رو از حضرت “چیز” اعظم بپرس که معلوم نیست تو دوره مبارزات انقلاب کدوم سوراخ موشی پنهون شده بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/29:: 8:5 عصر     |     () نظر

عبور از احمدی نژاد هرگز !


« اقتصاد ایران بیمار است » همه ما این تعبیر را بارها و بارها از زبان هاشمی ، خاتمی ، موسوی و ... شنیدایم و همه اینان به روایت تاریخ ، در دوره مشخصی بر بالین این بیمار حاضر و نسخه ای نیز بر آن پیچیده اند . موسوی با تمرکز اقتصاد ایران در دستان دولت ، نسخه ای از دکترین کارل مارکس را بر حلقوم اقتصاد ایران فرو ریخت و همه ما را سوسیالیزه کرد ، نوبت به هاشمی که رسید به سراغ حکیم دیگری رفت ، آدام اسمیت ، جان مینارد کینز ، هاشمی روح سرگردان آنان را بر بام اقتصاد ایران به جولان در آورد و با دستان نامریی اولی و با تئوری « دولت رفاه » دومی ، آمپول لیبرالیسم را در جان نحیف اقتصاد ایران تزریق کرد و ما همه شدیم لیبرال . و آن دیگری یعنی سید خندان « راه سوم » را برگزید و آنتونی گیدنز را بر بالین اقتصاد ایران حاضر ساخت و با تئوری های او آخرین میخ ها را بر تابوت اقتصاد ایران کوبید و ما سوسیال دمکرات های سرگردان ، روی پل سید خندان آواره شدیم .

و اما احمدی نژاد ... از کجا باید آغاز کنم . بگذارید اوَل از فریاد های ابوذر گونه اش سخن بگویم ، از فریاد هایش که به ما جان بخشید ، درست آنزمان که دست های « نامریی » آدام اسمیت تن مَان را رنجور و روح مان را آلوده ساخته بود و یا وقتی که گرد و غبار « دولت رفاه » جان مینارد ، بر روح نهج البلاغه سایه افکنده بود و یا آن روز که عاشورا در کوچه های تعدیل گم شده بود و یا وقتی آنتونی گیدیز از دیوار بی اعتمادی بالا رفته و جنگ ، « فقر و غنا » را نشانه رفته بود . او آمد و با آمدنش ، کام سرمایه های نظام ! را تلخ ساخت عجیب و با شجاعتی وصف ناپذیر ، نسخه های نخ نما شده تعدیل و جامعه مشام آزار مدنی سید خندان را به زباله دان تاریخ افکند .
او آمد و با آمدنش ، به جنگ رئیس جمهور اسبقی رفت که روزگاری بنا داشت : « با یاری عطاالله مهاجرانی ( بقول آقای شریعتمداری شما بخوانید بهاالله مهاجرانی ) و عبدالله نوری و حتی آیت الله ! طاهری می خواستند ، ریاست جمهوری هاشمی را تمدید نمایند و حتی عده ای پا را فراتر گذاشتند و طرح ریاست جمهوری مادام العمر را برای هاشمی در نظر داشتند »
( محتشمی پور ، ماهنامه پیام امروز ، ش 36 ، ص 8 ) اما او آمد و فرزندان روح الله ، او را از دیوارهای وزارت کشور سید خندان بالا کشیدند و « چار تکبیر زدند بر هر چه که بود » .
او آمد و با آمدنش ، استوانه های نظام در یافتند که دیگر نمی شود با دلار های نفت ، ادای پادشاهان انگلستان را در آورد و جامه لرد های انگلیس بر تن آقازادگان گشاد شد . جویبارهای آحزاب خشکید ، ماهواره های امید ، آسمان خدا را در نوردید ، غرش موشک هایش ، خواب را از چشمان اعراب بی درد ربود . او « بر شمشیرها صبر کرد و بر زنجیر ها هرگز » و آنگاه که با جرئت ، با شهامت به جنگ اژدهای هفت سر رفت ، شقایق ها در چهره ولی خدا شکوفا شد . او « هدفمند کردن اقتصاد » کشور را از هفت خان رستم عبور داد تا « حوض ماهیان سرزمین اش پر از آب شود »  و این یعنی ستاندن چاه های نفت از دستان ، زر و زور و تزویر .
او آمد و ...
بعضی از دوستان می گویند ، ما « او » را چون بت می پرستیم ، اما انصاف داشته باشید . این شمائید که او را بت می پندارید ، این شمائید که تصور می کنید او فرشته خداست و عاری از هر گونه خطا ، این شمائید که فکر می کنید او مسیح است و پسر خدا و تا می بینید مگسی در کنار گوشش « وز وز » می کند و یا بر چهره اش نشسته است ، آشفته می شوید و سنگی برداشته و دوستی خاله خرسه را در « بالاترین » به نمایش می گذارید .
ما او را دوست خواهیم داشت ، حتی اگر مگسی بنام مشایی نیز در کنار گوشش وز وز کرده باشد .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/29:: 8:1 عصر     |     () نظر

رنجنامه تکان دهنده یکی از همسران عطاالله مهاجرانی که در دوران وزارت او با ترفندهای خاص وزیر ارشاد دولت اصلاحات به عقد مهاجرانی درآمده اما پس از مدتی از انکار ماجرا از جانب وی مواجه شده بود، منتشر شد.

به گزارش رجانیوز، عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد لندن نشین سید محمد خاتمی که به دلیل سیاست‌های ضددینی خود در دوران وزارتش و همچنین برخی مسائل حاشیه ای از جمله اختیار چند همسر از میان کارمندانش مجبور به استعفا شد، این روزها با راه اندازی یک سایت ضد انقلاب و تشکیل گروهی متشکل از کدیور، سروش، گنجی و فرزند بازرگان، خود را به عنوان یکی از اعضای اتاق فکر جریان سبز! در خارج کشور و ابوذر میرحسین موسوی معرفی می‌کند.

به دنبال افزایش فعالیت‌های بشردوستانه مهاجرانی در خارج از کشور، روزنامه جوان رنجنامه یکی از همسران عطاالله مهاجرانی را منتشر کرده است. این رنجنامه تکان دهنده که از زبان یک زن مومن و مقید بیان شده می‌تواند ملاک دقیقی برای میزان احترام مهاجرانی به حقوق انسان‌ها و کرامت آنها باشد. رجانیوز قضاوت پیرامون این نوشته را به خوانندگان گرامی واگذار می کند:

به نام پروردگار متعال و داور کائنات

حضرت آیت‌الله شاهرودی مقام معظم قوه قضائیه

احتراماً با اهداء سلام و تحیت

اینجانب ... همسر آقای دکتر سید عطاءالله مهاجرانی هستم که متأسفانه مورد ظلم و ستم از جانب ایشان قرار گرفته‌‌ام. لذا مشروح خواسته بحقم به پیوست این عریضه تقدیم می‌گردد. از آن مقام معظم و عالیقدر که از بزرگان حوزه‌های علمی و اسلامی هستند، استدعا دارم دستور بفرمایید ضمن جلوگیری از نفوذ اشخاص در تغییر روند قضایی پرونده‌های مطروحه نسبت به تسریع در کار و احقاق حقوق حقم اقدام نماید. مضافاً نیز استدعا دارم از آنجایی که نامبرده از مسوولان رده‌بالای نظام جمهوری اسلامی بوده ترتیبی اتخاذ فرمایید با رعایت کلیه جوانبی که صلاح می‌دانید توسط حضرتعالی یا به واسطه به وی تذکر داده شود رفع این مشکل را قبل از مطرح شدن در اذهان عمومی به شکل خداپسندانه و عادلانه دور از جنجال‌های مختلف حل و فصل و اینجانب را که هنوز هم قاطعانه قصد و تصمیم به ادامه زندگی شرافتمندانه و بی‌آلایش با ایشان را دارم از بلاتکلیفی خارج نماید.

قبلاً از عنایاتی که نسبت به این دخترتان مبذول می‌فرمایید کمال امتنان و تشکر را دارم.

با احترام و سپاس فراوان

امضا...

شرح ماوقع از ابتدا تاکنون:

اینجانب ... در سال 1379 طرح پیشنهادی پروژه دانشگاهم را برای حمایت مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها به آن مرکز ارائه کردم و در سمیناری شفاهاً برای آقای دکتر مهاجرانی طرحم را مطرح کردم و ایشان من را به مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها دعوت نمودند تا حضوراً با اینجانب در رابطه با پروژه‌ام صحبت نمایند.

بعد از مراجعه به دفتر ایشان با تأکید فراوان پیشنهاد کردند عنوان مشاوره پروژه‌ام را شخصاً به عهده بگیرند و با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و آموزش و پرورش و ارشاد اسلامی و خود مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها طرحم اجرا شود. در جلسه دوم ایشان با اصرار از اینجانب پیشنهاد همکاری نزدیک در مرکز به عنوان کارشناس گروه هنر مطرح نمودند که پس از آن در گروه هنر مرکز مشغول به کار شدم. در مدت اشتغال در آن مرکز مورد توجه ایشان بودم که این را دلیل بر پشتکار خودم در کار می‌دیدم. بعد از مدتی عنوان دبیری گروه هنر را به من دادند. بعدها متوجه شدم که توجه ایشان توجه پدری و در حالت همکاری اداری نمی‌باشد.

پرونده‌هایی که وی شخصاً به اینجانب برای رسیدگی می‌دادند و تأکید داشتند خودم بررسی کنم، در لابه‌لای پرونده‌ها شعرهایی بود که با تاریخ و دست خط خودشان نوشته شده بود. من فکر می‌کردم آنها همه در رابطه با کار می‌باشد. بعدها متوجه شدم شعرها هیچ ارتباطی با کار ندارند. زیرا پس از مدتی ایشان با حالت زیرکانه و مظلومانه‌ای به من گفتند که از روز اول که شما را دیدم، دیگر دلم مال خودم نیست و به شما علاقمند و شیفته شده‌ام و تحت تأثیر متانت و نجابت شما قرار گرفته‌ام. من جا خوردم. هرگز چنین چیزی را تصور نمی‌کردم.

به وی گفتم آقای مهاجرانی من یک زن شوهردار هستم. ثانیاً شما مرد متأهلی هستید و با وجود موقعیت خاص اجتماعی که دارید، اصلاً فکر نمی‌کردم چنین افکاری و تصوراتی در ذهن شما که فردی با مسؤولیت اجتماعی و سیاسی بالا هستید، باشد. ‌ایشان در جواب گفتند من به شما علاقه‌مندم و نمی‌دانستم شما شوهر دارید. مطرح کردم مگر شما در جریان پرونده اینجانب در مرکز نمی‌باشید!؟ (قابل ذکر است اینجانب با همسر سابقم مدت طولانی اختلاف داشتم که بر این اساس، پرونده تقاضای طلاق در دادگاه تبریز مطرح بود، لیکن مراتب پرونده طلاق را به کسی نگفته بودم و آن وقت هم نگفتم).

با توجه به شرایط زندگی و اختلاف با همسر سابقم سعی کردم حتی از اشتغال در آن مرکز کناره‌گیری کنم. [ اما] با مخالفت شدید ایشان مواجه شدم لیکن به هر بهانه رفت و آمد به دفتر ایشان را برای امور اداری به حداقل رساندم. ولی ایشان در موضع مدیریت من را به دفتر احضار می‌کردند. بعد ازمدتی که سیر موفقیت اینجانب در پرونده مطروحه طلاق پیش آمده بود، مزاحمت‌های همسر سابقم در محل کارم باعث شد ایشان کاملاً در جریان زندگی و مشکلات زندگی من قرار گرفتند و با همکاری حراست مرکز، سعی در رفع مزاحمت‌ها و اذیت و آزار همسر سابقم درمحل کار شدند.

وقتی متوجه شدند که من مدتی است در شرف طلاق هستم، من را به دفتر شان می‌خواستند و دل من را گرم به تصمیم می‌کردند. در صورتی که من از سال‌ها قبل تصمیم به طلاق داشتم، ولی ایشان دل من را گرم به تصمیم‌گیری جدی‌تری می‌کردند. حتی زندگی پسر بزرگ خودشان را که قبلاً طلاق گرفته بود را برای من مثال می‌زدند.

‌به‌رغم ظلم فراوانی که شوهر سابقم همواره برایم ایجاد و اجرا کرده بود از ابتدا نگرانی از آینده، بعد از طلاق و تشدید مزاحمت‌های همسر سابقم را داشتم. ایشان به من قول دادند که من شخصاً تو را حمایت می‌کنم که بتوانی بر مشکلات فائق گردی. در صورتی که تمام تشریفات قانونی طلاق به نفع اینجانب قبلاً فراهم شده و پس از مدتی رأی طلاق صادر گردید.

بعد از طلاق ایشان بلادرنگ از من خواستگاری کردند. من که شکسته شده بودم خیلی ناراحت شدم و جواب رد دادم. اصرار و پافشاری و ابراز علاقه از جانب ایشان همچنان ادامه داشت. این ابراز علاقه و توجه به حدی رسید که همکاران متوجه توجه بیش از حد ایشان به اینجانب شدند. شرایط موجود در جو اداره، من را آزار می‌داد. وقتی به ایشان انتقال دادم، ایشان پیشنهاد دادند که بهتر است روی پیشنهاد من جدی فکر کنی تا مشکلات دیگر پیش نیاید. می‌گفتند اصلاً با همه مطرح می‌کنم که به تو علاقه دارم و قصد دارم با تو ازدواج کنم!

چندین بار به صورت اتفاقی حتی به منزل آمدند. مانده بودم چه عکس‌العملی داشته باشم. در مقابل تعجب من اظهار می‌داشت که برای جلوگیری از جو اداره بهتر است صحبت‌هایی خارج از مرکز با تو داشته باشم. ایشان هر باره با مخالفت من با ازدواج مواجه می‌شد و تأکید می‌کرد که پیشنهاد من را جدی بگیر. برای پافشاری درخواست خود به تبریز منزل پدرم آمدند (توضیحات مفصل حضور ایشان در تبریز در پرونده مطروحه اینجانب در دادسرای ... و نزد آقای ... موجود می‌باشد).

آقای مهاجرانی در جواب رد خواستگاری از من اصرار و پافشاری بیشتر می‌نمودند. تا زمانی که در تیرماه 1380 من به مدت یک شب بازداشت شدم. در آن زمان حتی فکر می‌کردم که این بازداشت شاید به علت مخالفتم از جانب خود ایشان یا با توجه به جو اداره از طرف خانمشان اقدام شده باشد. من وقتی موضوع بازداشتم را با وی مطرح کردم. ایشان کاغذی را تحت عنوان صیغه‌نامه که در آن مطالب از پیش نوشته شده و در رابطه با محرمیت طرفین بود به من ارائه کردند.

بعد از رد شدید من به پذیرفتن آن نوشته، ایشان گفتند که نوشته همراهت باشد برای مصلحت که اگر مجدداً چنین شرایطی پیش آمد آن را ارائه کن. تأکید داشت در قبال آن، تو هیچ تعهد زوجیت نسبت به من نداری و فقط ورق کاغذی است که بنابر مصلحت به همراه داری، چون نه صیغه‌ای خوانده شد و نه رابطه غیر شرعی داشتیم. من آن را امضا نکردم. او مطرح کرد که این مشکل به خاطر من برای شما ایجاد شده صلاح است برای رفع مشکل ورق را امضاء کنی. من نپذیرفتم و امضا نکردم. جو اداره بسیار بد و سنگین شده بود و از گوشه و کنار، مطالبی در رابطه با تهدید همسر ایشان به گوشم می‌رسید.

ایشان همچنان اصرار به ازدواج داشت و قرار بود مجدد در نیمه شعبان سال 81 به طور جدی‌تر با خانواده من با عزیمت به تبریز موضوع را تمام کند. ایشان می‌گفت بی‌تو نمی‌توانم زندگی کنم. مراسم ازدواجمان را در میدان آزادی می‌گیریم و صندلی مدارس را جمع می‌کنم. همه را دعوت می‌کنم و با افتخار اعلام می‌کنم که تو همسر من هستی. شعرها همچنان در فضای بسیار عاشقانه و به قول خودمان آسمانی ادامه داشت و تعدادش به 200 غزل رسیده بود. همه در وصف من یا مخاطب به من بود. در مقابل علاقه و عشق زیاد او نسبت به من، و چشم‌اندازی از زندگی عالی مشترکی که برایم ترسیم کرده بود و در شرایطی که ایشان را فردی مومن و مورد تأیید نظام می‌دیدم، تردیدی در گفته‌هایش نداشتم. این خصوصیات باعث باور و اعتمادم نسبت به او شده بود.

رفته رفته پس از مدت‌ها ‌احساس علاقه و تمایل نسبت به ازدواج در من ایجاد شد و به ایشان در جواب چندین بار خواستگاریش جواب مثبت دادم و گفتم باید با خانواده‌ام مشورت کنم. چون من یکبار در زندگی شکست خورده‌ام. موضوع را به طور مشروح با خانواده‌‌ام مطرح کردم. خانواده‌ام به شدت با این وصلت مخالفت کردند که چندین مرتبه دکتر مهاجرانی تماس تلفنی با خانواده‌ام داشتند. نهایتاً رضایت آنها را جلب کردند که حضوراً و به طور مفصل با پدر و مادرم صحبت کنند.

چندین بار طی جلساتی در مرکز با پدرم و مادرم صحبت شد ولی خانواده‌ام همچنان مخالف بودند. ولی اصرار و پافشاری وی بر این شد که ایشان به تبریز بیایند و جدی‌تر و قطعاً صحبت را برای ازدواج تمام کنند. ولی من تصمیمم را گرفته بودم و قرار بر این شده بود که نیمه شعبان با حضور در تبریز و جلب رضایت خانواده، عقد برای ازدواج رسمی و دائمی انجام شود. در روز قبل از موعد مقرر، به مدت 36 روز بازداشت شدم و در فشار بازداشت موقت که به عنوان رابطه نامشروع در معرض اتهام بودم، متأسفانه پیشنهاد با سوء نیت ایشان در رابطه با ارائه کاغذ عادی صیغه واهی را بنابر آن شرایط پذیرفتم.

دلایل سوء نیت ایشان این است که اولاً حد صیغه‌ای جاری نشده بود. ثانیاً تاریخ درج شده در صیغه از تاریخ اسفند 80 به مدت یک سال ذکر شده بود. در صورتی که برگه کاغذ در تاریخ مرداد سال 81 بعد از بازداشت اول من نوشته شده بود که بنده نپذیرفته بودم. قابل ذکر است نامه عادی تنظیم شده توسط وی دقیقاً گویای تصور صیغه واهی در زمان عده اینجانب با همسر قبلم بوده است که حین بازجویی در بازداشتگاه متوجه شدم. اکنون این سؤال برایم مطرح است که چرا و با چه قصد سوئی اصرار به پذیرفتن و امضای آن کاغذ داشت؟!... بعد از آزادی‌ام از زندان که دلیل بازداشتم مبهم بود ایشان در ملاقاتی که با من داشتند مطرح کردند برای اینکه این جریانات ادامه پیدا نکند و برای شما دیگر مشکلی به وجود نیاید شما باید در رابطه با پیشنهادم که مدت‌هاست بر آن اصرار دارم جدی‌تر فکر کنی و تصمیم بگیری.

در پی تأکید و پیشنهاد مجدد ایشان خانواده‌ام را در جریان گذاشتم و در ملاقاتی که در تهران پدر ومادرم با او داشتند، پدرم مؤکداً بعد از صحبت‌های دکتر که موضوع ازدواج را مطرح کرده بود، گفتند: آقای دکتر مهاجرانی اگر به‌خاطر مشکل پیش آمده قصد ازدواج با ... را داری من هرگز قبول نمی‌کنم. تاوان مشکل پیش آمده را خودم با تمام مشکلاتش به دوش می‌گیرم. ولی حاضر نیستم دخترم را از چاله به چاه بیندازم. اگر جدی قصد زندگی با دختر من را داری پا پیش‌بگذار. دل دختر من هنوز زخمی واقعه نافرجام زندگی قبلی‌اش است. تو هنوز زندگی دیگری هم داری به جوانب این قضیه فکر کردی؟ اگر توان ایجاد عدالت و مساوات و امنیت برای دخترم را داری و می‌توانی زندگی عالی برای او بسازی و رضایت همسرت (همسر اولت) را جلب کنی پا پیش بگذار. اگر درست فکر نکردی منصرف شو.

دکتر در جواب، میزان علاقه‌اش نسبت به من را گفت و مؤکداً گفت واقعه نافرجام نبوده، در زندگی هر کس پیش می‌آید و من کاملاً در جریان زندگی‌اش هستم و قصد دارم که تلخی زندگی قبلی ... را که لطمه زیادی به او وارد کرده، جبران کنم. درباره برقراری مساوات و عدالت به تمام جوانب کار فکر کردم که کاملاً در زندگی پیاده خواهم کرد. او قسم خورد و به پدرم قول داد و گفت رضایت ... (همسر اول مهاجرانی) را می‌گیرم او در جریان تصمیم ازدواج من است و کمی زمان لازم دارم. من هرگز بدون ... نمی‌توانم زندگی کنم. زندگی بدون ... برایم مفهوم ندارد و دلیلش به تصمیم مجدد بر این ازدواج را علاقه زیاد دانست به من و دیگر اینکه گفت من با ...(همسر اول) زیست می‌کردم ولی با ... معنای زندگی را می‌فهمم و زندگی می‌کنم.

ایشان خواست عاقدی به طور خصوصی عقد را جاری کند و ثبت با مراسمی در تبریز انجام شود. عقد دائم 3 دی 1381 با حضور والده اینجانب و عاقد با مهریه و شرایط مندرج در عقد نامه جاری شد. قابل ذکر است خانواده من مهریه و شرایط سخت قرار دادند که اگر تردید دارد و جدی نیست منحرف شود ایشان تمام موارد را پذیرفتند و صیغه عقد دائم انجام شد و تعدادی نیز عکس در مراسم گرفته شد که ضمیمه می‌باشد. قرار بود بلافاصله عاقد مراحل لازم برای ثبت را انجام دهد تا در اسرع وقت ثبت شود. ولی 2 روز بعد از عقد ایشان از ثبت عقد منصرف شدند. شخصاً با عاقد تماس گرفتند و خواستند هیچ اقدام دیگری تا اطلاع بعدی ایشان انجام ندهند.

از ما 2 ماه فرصت جهت ثبت خواسته بودند. 2 ماه 4 ماه شد و روابط زناشویی ما به صورت طبیعی ولی پنهان بود. در این مدت عدم اقدام ایشان برای ثبت ما را واداشت تا با حضور در اراک خانواده پدری او را مطلع کرده‌ و واسطه کنیم که او را اخلاقاً ملزم به ثبت کنند که متأسفانه در اراک با انکار شدید از جانب ایشان و تهدید به مرگ و زندان انداختن من و حتی خانواده‌ام و هتک حرمت از طرف خانم ... مواجه شدیم. ایشان ادعا می‌کرد که حتی بازداشت‌های انجام شده کلاً توسط وی ایجاد شده و به همان سادگی خانواده من را نیز بازداشت می‌کند و این گفته‌ها از جانب ایشان با تجربه تلخ 36 روز بازداشت من، وحشت تکرار شرایط آن دوران، عدم اطمینان از امنیت جانی، روحی، فکری من و خانواده‌ام شده که حتی ما از خرید روز مره و عادی عاجز کرده است. آقای دکتر هم که کاملاً منکر بودند که اصلاً من به عنوان همسرش وجود دارم و می‌گفتند که هیچ نسبتی با ایشان ندارم و ما را متهم کرده بودند که از جانب جایی برای خراب کردن موقعیت او و همسرش این ادعا را داریم.

آنها عکس‌های عقد را ترفندی کامپیوتری و سند عادی ازدواج را ساختگی اعلام می‌کردند. حتی می‌گفتند که من مقطعی در شرایط روحی و احساسی خاص بودم و حالا منصرف شدم. او بدون در نظر گرفتن شرایط آبرویی من و خانواده‌ام نه تنها با احساس من بلکه با آبروی من مثل عروسکی که مقطعی برایش جالب و دوست داشتنی بودم برخورد می‌کرد. آن هم با زندگی واقعی و جدی من و امثال من... ایشان قاطعانه منکر زوجیت ما هستند.ما اردیبهشت سال جاری به دادگاه خانواده مراجعه کرده و دادخواست ثبت واقعه ازدواج را تحت شماره پرونده ... مطرح است به دادگاه تقدیم نمودیم.

بعد از اطلاع آنها از این دادخواست، موانعی در روند پرونده ایجاد کردند از جمله: ‌انصراف و استعفاء وکیل سابقم از پیگیری و تعقیب پرونده که مجبور شدم مجدداً وکلای جدیدی انتخاب کنم. و همچنین با تأخیر افتادن پاسخ نامه‌ای که به عنوان نیابت قضایی احضار عاقد به عنوان شهود به دادگستری تبریز ارسال و وقت احتیاطی به تاریخ 26/6/82 مشخص شده بود و تاکنون نیز از قرار اطلاع پیوست پرونده نشده است. (نامه از تبریز برگشت خورده ولی...) خوشبختانه بنا به درخواست مجدد وکلای اینجانب، عاقد قبل از فرا رسیدن وقت احتیاطی شخصاً به دادگاه دعوت و نسبت به تأیید جاری شدن عقد دائم با صداق و شروط ضمن عقد اقدام نمود لیکن مجدداً 2 مرحله وقت احتیاطی مقرر شده و در جلسه‌ای هم که با آقای دکتر ... سرپرست مجتمع قضایی ... داشتیم باز تغییری در روند پرونده ایجاد نشد و به موارد جزئی ماه‌‌ها پرونده به تأخیر افتاد.

آقای ... جلساتی با خانم ... و آقای مهاجرانی داشتند. آخرین وقت اعلام شده برای 2 اسفند و قبل از پایان رسیدن وقت بعد از 10 ماه قاضی پرونده خانواده اعلام نمودند دادخواست از نظر شکلی رد است و باید به طرفیت خانم اول هم دادخواست داده می‌شد. با شرایط خاصی که ایشان دارند موضوع همه جا زبانزد شده و آبروی من در اجتماع تحت الشعاع قرار گرفته. و در این شرایط بسیار خاص، ثبت واقعه ازدواج و ترک انفاق شکایت کیفری نمودم. چون از جانب تهدیدهای خانم ... اصلاً احساس امنیت نمی‌کردم و هر لحظه گمان می‌کردم ممکن است تهدیدها را عملی کند و خود دکتر نیز چندین بار گفته بود با رقیب خطرناکی طرف هستی، او خیلی بیرحم است حتی به راحتی می‌تواند دستور قتل چندین نفر را صادر کند. مطرح کردن چندین بار این مطلب باعث شد تا نسبت به عدم امنیت از جانب خانم ... نیز شکایتی بنویسم و این پرونده تحت شماره ... در دادسرای ... توسط آقای ... و آقای ... پیگیری می‌شود.

بنابه درخواست دکتر مهاجرانی در جلسه‌ای که توسط مرجع قضایی در دفتر ... برگزار شد ایشان خواسته بودند جلسه بدون حضور وکلای اینجانب برگزار شود. در آن جلسه بعد از مذاکرات فراوان و ساعت‌های طولانی صرف وقت دکتر مهاجرانی مجدداً منکر زوجیت ما شد و خانم ... نیز منکر تهدیدهای مکرر خود شد. آنها ادعای صوری بودن عقد و عکس‌های مجلس عقد را داشتند.بعد از بحث در این مورد دکتر مهاجرانی ادعا کردند که این عقد دائم نبوده و صیغه یکساله بوده و خانم ... نیز مدعی بودند که برای نجات خانم ... رضایت دادم جلسه عقد صوری با عکس‌های صوری انجام شود تا مدارکی برای دادگاه ... ایجاد شود.

البته قابل ذکر است قبلاً نزد آقای... در دادگاه ... اعلام کرده بودند که من (اینجانب) عکس‌ها را با کامپیوتر برای جو سازی علیه آنها ایجاد کرده‌ام. ولی در آن جلسه در حضور آقای ... دادستان محترم و آقای ... و آقای ... اعلام کردند با رضایت من عقد انجام شده و عکس گرفته شده. در پی آن جلسه بنابر اظهارات دادستان محترم قرار وثیقه (20 میلیون تومان برای آقای مهاجرانی و 10 میلیون تومان برای خانم ...) صادر شد و آنها پذیرفتند توسط بازپرس محترم شعبه ... سریعاً عاقد احضار شد و عاقد در محضر بازپرس مشروحاً در اظهارات خود صراحتاً ضمن تأکید اجرای صیغه شرعی عقد دائم فیمابین دکتر سیدعطاءالله مهاجرانی و اینجانب و همچنین تنظیم گواهی نکاحیه با رضایت کامل طرفین امضائات آقای مهاجرانی را نیز تأیید نمودند. صحت امضاء دکتر مهاجرانی در عقد نامه توسط کارشناس منتخب بازپرس اعلام شد (گزارش کارشناس امضاء ضمیمه می‌باشد) نظریه کارشناس در تاریخ 22/10/82 به آقای مهاجرانی ابلاغ گردید. ایشان پس از دریافت نظریه کارشناسی، مجدداً در خواست تشکیل جلسه بدون حضور وکلای اینجانب در حضور دادستان محترم به من را نمودند.

در آن جلسه ضمن اعتراف و اقرار به صحت نکاح دائم و تأیید امضائات خود اعلام نمود من حاضرم با ایشان به طور مسالمت آمیز صلح نمایم و پیشنهاد پرداخت مبلغ 50 میلیون تومان به صورت نقدی و غیر نقدی (خرید منزل مسکونی و ایجاد شرایط مناسب و پرداخت هزینه‌‌های تحصیل تا مقطع دکتری در خارج از کشور) را نمودند. که در مقابل اظهار نمودم من ادامه زندگی مشترک و طبیعی همانطوری که برایم در طی این مدت ترسیم کرده‌ را به هیچ وجه با منزل و یا هر موقعیت دیگری عوض نمی‌کنم. این پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای بود برای من که خالصانه‌ برای زندگی جدی تن به این ازدواج داده‌ام.

ایشان بعد از رد جدی من نسبت به این پیشنهاد ننگین و ناراحتیم در قبال آن گفتند من ترا دوست دارم و می‌خواهم با تو زندگی کنم. شرایط را هموار خواهم کرد و در اسرع وقت (تا آخر همان هفته 29/10) اقدام به ثبت واقعه ازدواج خواهم کرد. تا به طور آزمایشی برای یک سال زندگی کنیم با این شرایط که تعهد دهم که بعد از آن طلاق بگیرم!!...) که شرط را نپذیرفتم. بعد از آن جلسه تا این لحظه اقدامی برای ثبت و شروع زندگی مشترک انجام نداده است. و در مقابل درخواست تغییر مهریه مندرج در عقد نامه را کرده‌ است!...

اکنون از آن مقام معظم و عالیقدر که از بزرگان حوزه‌های اسلامی هستید استدعا دارم دستور فرمایید ضمن جلوگیری از نفوذ اشخاص در تغییر روند قضایی پرونده‌های مطروحه نسبت به تسریح درکار نیز اقدام نمایند. از طرفی نظر به اینکه آقای دکتر مهاجرانی گذشته از رابطه غیر اخلاقی که با اینجانب معمول داشته و اینجانب را ابتدا در معرض تهمت‌های ناروا قرار داده همچنین حیثیت و آبرو و آسایش و آرامش خانوادگی اینجانب را به شدت به خطر انداخته است ایشان با عدم پذیرش ثبت واقعه ازدواج و امتناع از وظایف همسری (ترک انفاق و امتناع از وضایف معمول زندگی زناشویی) شرایط سخت زندگی را برایم ایجاد کرده است. بدین شرح که:

به بازی گرفتن حیثیت خانوادگی و اجتماعی اینجانب

عدم ثبت واقعه ازدواج

عدم ایفاء وظایف همسری

انکار زوجیت بعد از علنی شدن موضوع ازدواج

تهمت و بازی با آبروی اینجانب به منظور دفاع از خود

فریب در امر ازدواج در شرایط اول خواستگاری و انعکاس وضعیتی که قصد ازدواج و زندگی دائم با اینجانب دارد و ابراز وفاداری در حدیکه بیان نمودند بدون من نمی‌توانند لحظه‌‌ای زنده بمانند و بدون من به ادامه زندگی فکر نمی‌کند.

پس از تقویم دادخواست و اعلام شکایت کیفری پیشنهد طلاق با دریافت یک صد میلیون تومان که 50 میلیون به صورت آپارتمان و 50 میلیون بورس ادامه تحصیل تا مقطع دکتری و تأمین شغلی)

تهدید جانی و عدم امنیتی از طرف خانم ... و حمایت و مشارکت آقای مهاجرانی برای ایجاد فضاها و جریانات پیش آمده.

ایشان هنوز هم به عنوان یکی از مسوولان رده بالای نظام اسلامی می‌باشد.

اینجانب استدعا دارم:

توسط حضرتعالی یا به واسطه به وی تذکر داده شود که این مشکل را قبل از مطرح شدن در اذهان عمومی به شکل خدا پسندانه و عادلانه حل و فصل نمایند. و اینجانب را که هنوز هم قاطعانه قصد ادامه زندگی با ایشان را دارم از بلاتکلیفی خارج نماید.

ضمن رعایت انصاف و عدالت ترتیبی اتخاذ فرمایند که روند رسیدگی قضایی پرونده بر اساس موازین قانونی طی شده و از نفوذ اشخاص جلوگیری شود تا اینجانب به حقوق حقه خود برسم.

دادخواست تقدیمی ثبت و اقدام ازداج به طرفیت آقای دکتر مهاجرانی تهیه گردیده است و بر اساس قوانین موضوعه می‌باشد که متأسفانه ... علیرغم گذشت 10 ماه پس از احضار عاقد و اخذ اظهارات ایشان و انجام تحقیقات لازم بدون رعایت تشریفات قانونی به صرف اینکه همسر اول دکتر را طرفیت دعوی قرار نداده‌ام دادخواست را از نظر شکلی رد کرده‌ است که تقاضای عاجزانه دارم نسبت به بررسی تخلفات انجام شده دستور لازم را مبذول فرمایید.

با احترام فراوان ...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/29:: 8:0 عصر     |     () نظر
   1   2   3   4   5   >>   >