سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حارث اعور به امیر مؤمنان گفت: «ای امیر مؤمنان!به خدا سوگند، من تو را دوست دارم» . [امام صادق علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
فتوکاتور


ابطحی از هم قسم شدن سه شخصیت برعلیه احمدی نژاد پرده برداشت

عطریانفر: وای بدبخت شدیم نباید اسمی از پدر خوانده می آوردی


 

تونل توحید فروریخت

قالیباف : چون اون رئیس جمهور شد تونل فرو ریخت و الا من که حرف ندارم

کروبی : اونو می گی؟

خاتمی : آره دیگه اییین!

 


تابناک: عضویت رضایی در کابینه تکذیب شد

دانش: محسن جان کاش عضو می شدی فوقش خوشت نمی اومد انصراف می دادی!


 

انتقادشدید اصولگرایان از مواضع منفعلانه لاریجانی

الو! سید به حاجی بگو قضیه داره لو می ره چکار کنم؟!

 


ظاهرا هاشمی نماز جمعه این هفته را اقامه نخواهد کرد

آهااای بچه ها ! دربند را کنسل نکنید حاجی این هفته نمی آد!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/20:: 9:16 عصر     |     () نظر
ابراهیم اسرافیلیان نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی:


آیت در حال انتقال اسناد مهمی درباره موسوی ترور شد






ابراهیم اسرافیلیان نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی، نکات مهمی درباره ویژگی‌های شهید آیت و علت ترور وی را بیان کرد.

رابطه شما با شهید دکتر سید حسن آیت چگونه شکل گرفت و از چه زمانی در کنار هم بودید؟

من از سال 1341 که امام راحل علیه انجمن‌های ایالتی و ولایتی بیانیه صادر فرمودند، فعالیت‌های خود را علیه رژیم شاه شروع کردم، یعنی در ابتدا از پخش اعلامیه آغاز کردم تا اینکه وارد یک گروه به اصطلاح زیرزمینی شدم. آن گروه را مرحوم شهید آیت تشکیل داده بود و افرادی چون شهید محمد منتظری در آن حضور داشتند.

شهید آ‌یت بعد از آنکه حزب زحمتکشان را ترک کرد این گروه را تشکیل داد؟

بله، آیت بسیار به آیت‌الله کاشانی علاقه داشت و اصلا حضورش در حزب زحمتکشان به واسطه همین علاقه بود. او بعد از ارتحال آقای کاشانی به خاطر اینکه بقایی با مصدق تعارض داشت به سمت حزب او تمایل پیدا کرد.

چگونه آیت از بقایی جدا شد؟

سال 1347 بقایی از آیت دعوت کرده بود به یک مراسم یا بهتر بگویم جلسه‌ای که قرار بود از طرف حزب در کوهرنگ تشکیل شود برود و وقتی در آن جلسه، شهید آیت با صداقت از جنگ و مبارزه مسلحانه دفاع کرد، بقایی او را از حزب زحمتکشان اخراج کرد. آیت در همان سال‌ 47 گروه زیرزمینی خودش را تشکیل داده بود و می‌گفت ما دو راه داریم؛ یا باید بمیریم یا اینکه دست به اسلحه ببریم که خودش راه دوم را انتخاب کرد.

شهید آیت از لحاظ شخصیتی چگونه آدمی بود؟

او از سنین طفولیت یعنی از سن دبستان به دنبال مسائل سیاسی بود، روزنامه‌ها و منابع سیاسی را مطالعه می‌کرد و اطلاعات وسیعی داشت به صورتی‌که بدون اغراق یک دایرهًْ‌المعارف کامل سیاسی بود، روی این اصل افراد را بخوبی می‌شناخت چون در مطالعات خود هر نکته و سندی که می‌دید نگه می‌داشت و آرشیو می‌کرد. ابتدا که روزنامه‌ها را می‌خواند نکات مهمش را درمی‌آورد و در حفره‌هایی در دیوار خانه‌اش جاسازی می‌کرد، بعدها هم صندوقچه‌ای فلزی تهیه کرده بود که این اسناد و مطالب را در آن می‌گذاشت.

مثلا او از بنی‌صدر شناخت زیادی داشت به‌طوری‌که هنگام اقامت امام در فرانسه مرتب از طریق تلفن با شهید محمد منتظری تماس می‌گرفت و راجع به بنی‌صدر هشدار می‌داد و می‌گفت، او را از بیت دور کنند و از سوابق بنی‌صدر و اطرافیانش به شهید منتظری می‌گفت. وقتی هم انقلاب شد و بنی‌صدر برای ریاست جمهوری نامزد شد، مرحوم شهید آیت بشدت مخالفت کرد. یادم هست یک شب فردی به نام «مرتضی مهذب» آمد منزل من و یکسری اسناد به همراه خودش آورده بود، می‌گفت، توأمان حساب‌دار ارتش و دارایی است. آن زمان برق به صورت نوبتی قطع می‌شد برای همین برق محله‌ها قطع بود که این فرد از تاریکی استفاده کرده و خودش را به خانه ما رسانده بود.

اسناد مربوط به چه چیزی بود؟

اسناد مربوط به کمک‌های مالی بنی‌صدر به احزاب کومله، مجاهدین خلق و دموکرات بود که از بودجه ارتش پرداخت شده بود. من از همه مدارک کپی گرفتم، حدود 45 سند بود که یکسری کپی کامل از آن را به شهید بهشتی و یکسری را به شهید آیت و یکسری را به آقای رفسنجانی دادم. آیت برخی از اسناد را علنی کرد برای همین بنی‌صدر با توطئه‌هایی که در روزنامه تحت امر خود یعنی «انقلاب اسلامی» علیه آیت طرح‌ریزی کرد قصد ترور شخصیت او را داشت.

در جایی گفته‌اید یک‌سری کامل از کپی اسناد را به حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای داده‌اید؟

اگر اشتباه نکنم دادم چون تنها کسی که درباره عدم کفایت بنی‌صدر از این اسناد استفاده کرد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند.

شهید آیت یا خودتان استفاده نکردید؟

آیت کم و بیش به آنها استناد می‌کرد اما من به عنوان مثال در جلسه‌ای که به منظور «وحدت حوزه و دانشگاه» در قم برگزار شد حضور پیدا کردم و آقایان طاهری خرم‌آبادی و مدنی هم سخنرانی کردند، از این مدارک استفاده کردم.

در آن جلسه هیچکس حاضر نشد در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کند اما من به تمام سؤالات پاسخ دادم و به آنچه دانشجویان و طلاب درباره بنی‌صدر می‌پرسیدند، با استناد به این مدارک، جواب می‌دادم.

توطئه بنی‌صدر علیه شهید آیت چه بود؟

همان نوار کذایی که به دروغ، تیتر یک روزنامه انقلاب اسلامی شد. در جایی از آیت سوال می‌شود و او پاسخ می‌دهد، بعد آنقدر سر و ته نوار را می‌زنند که طرف مستمع تصور می‌کند آیت طرح کودتا دارد؛ برای همین سر زبان‌ها انداختند«آیت کودتاچی».

شهید آیت، انقلاب را چگونه پیش‌بینی می‌کرد و چه سرنوشتی را برای آن متصور می‌شد؟

آیت نگاه بازی داشت. او برای هر عملی، عکس‌العملی را پیش‌بینی می‌کرد. مثلا عده‌ای از بچه‌های چپ، سازمان ملی دانشگاهیان را راه‌اندازی کردند که در بین دانشجویان رسوخ و آنها را جذب کنند، آنها تفکرات مصدق را دنبال می‌کردند؛ برای همین آیت، جامعه اسلامی دانشگاهیان را تاسیس کرد و به تفکرات آیت‌الله کاشانی پرداخت و در اساسنامه جامعه اسلامی، اصولی همچون برقراری نظام ولایت فقیه را قرار داده بود.

در این تشکل چه افرادی عضو بودند؟

دوستانمان بودند اما افرادی مثل پیمان و ملکی هم حضور داشتند اما به مرور زمان که متوجه شدند چه خبر است ناراحت شدند و رفتند. یادم هست روزی احسان نراقی با من تماس گرفت و گفت بیا وزارت علوم. به آنجا رفتم، از من پرسید شما چه کار می‌خواهید انجام دهید؟ من هم گفتم کاره‌ای نیستم و باید از امام خمینی بپرسید چه می‌خواهد که نراقی بسیار ناراحت شد.

گویا شهید آیت با وزارت میرحسین موسوی در امور خارجه مخالف بود.

بله! شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همین‌طور شهید دیالمه. این 2 نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت می‌گفت، موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور می‌تواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟! آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان می‌کرد. روزی که قرار بود موسوی به عنوان وزیر پیشنهادی امورخارجه به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل می‌کند و می‌گوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه 16 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقت‌ها را برای مردم روشن کنم.

اسناد مربوط به چه نقاط تاریکی از موسوی بود؟

این اسناد ارتباط موسوی با [...] را اثبات می‌کرد اما آیت زمانی که از در منزل خارج می‌شود در فاصله 30 تا 40 متری بنزی مشاهده می‌شود که راننده ‌آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش می‌شود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور می‌شود و نزدیک به 65 گلوله به بدنش اصابت می‌کند و هنوز جای گلوله‌ها روی در منزل او هست.

اسناد چه شد؟

خانم دکتر آیت می‌گوید، اسناد را شهید آیت پشت شیشه اتومبیل قرار داده بود اما آن ضاربان، آنها را دزدیدند. بعدا باجناق آیت دنبال پوشه می‌رود تا اینکه به وزارت امور خارجه می‌رسد، در آنجا فردی پیدا می‌شود و می‌گوید اسناد دست من است، همین جا باشید تا من آنها را بیاورم، باجناق شهید آیت چند ساعت صبر می‌کند اما از آن فرد خبری نمی‌شود تا اینکه معلوم می‌شود از در دیگر ساختمان فرار کرده است. پروفسور محمد مجری هم که استاد تاریخ و جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس بود و مدتی در ایران زندگی می‌کرد، می‌گفت یکسری اسناد دارد که از آیت و دیالمه گرفته است اما الآن هیچ خبری از پروفسور مجری ندارم و اصلا نمی‌دانم زنده است یا نه.

آیت در گفت‌وگوهایش درباره شخص میرحسین چه مطالبی را عنوان می‌کرد؟

آیت می‌گفت موسوی اعتقادی به ولایت فقیه ندارد و از نظر مذهبی هم نظر قاطعی ندارد.

مناسبات میرحسین با پیمان چگونه بود؟

بسیار با هم دمخور بودند برای همین است که موسوی تفسیر 2 آیه از قرآن را با نگاهی کاملا چپ می‌نویسد یعنی تحت القائات پیمان چنین کتابی را می‌نویسد.

پس چطور موسوی به حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد؟

جواب این سؤال را از زبان شهید آیت برای‌تان نقل می‌کنم، آیت می‌گفت، موسوی خودش را درون نظام جا کرده تا از آن استفاده کند و بموقع جلوی آن می‌ایستد.

یعنی عدم تمکین به قانون اساسی و ولایت فقیه در گذشته هم در موسوی وجود داشت؟

چه عرض کنم؟! من تعجب می‌کنم از موسوی که چرا جلوی ولی فقیه می‌ایستد چون او هرچه داشت از ولایت فقیه بود البته نباید تعجب کرد؛ چرا که آیت پیش‌بینی کرده بود و فقط من تصور می‌کردم پیش‌بینی آیت اشتباه باشد. من یادم هست دوره اول ریاست‌جمهوری «آقا» در قانون اساسی اینگونه آمده بود که انتخاب نخست‌وزیر حق رئیس‌جمهور است ولی نه در دوره اول و نه در دوره دوم آقای خامنه‌ای، موسوی را معرفی نکردند. نمایندگان مجلس هم که سر دوراهی بودند، چون ‌رفسنجانی می‌گفت، نظر امام، میرحسین است اما از طرفی وقتی با بیت امام تماس می‌گرفتیم، امام تکلیف را جور دیگری عنوان می‌کردند تا اینکه 99 نفر به موسوی رای ندادند اما چون آرا مخفی بود، دارودسته موسوی با حدس و گمان اسامی 99 نفر را روی کاغذ نوشتند و به‌عنوان افراد ضدولایت فقیه منتشر کردند که بعدا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تشریف آوردند مجلس و فرمودند نمایندگان مخالف 99 نفر نبودند بلکه یکصد نفر بودند چون صدمین نفر من هستم. یا در زمان تصدی پست نخست‌وزیری از سوی موسوی نمایندگان طرح سوال از وی را درباره ماجرای مک فارلین مطرح کردند که او به همراه لابی‌هایش در مجلس برای فرار از قضیه، برچسب ضدولایت فقیه به طراحان سوال زد. او همه جا از حضرت امام و ولی فقیه مایه می‌گذاشت و به ظاهر، قانون را در برابر ولی فقیه، هیچ می‌دانست. در دور دوم ریاست‌جمهوری «آقا» هم شورایی تشکیل شد که به دروغ می‌گفتند، زیر نظر حضرت امام بوده و موسوی را بدون نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب کردند.

یادم هست زمانی آقای خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور تشریف بردند مشهد برای سخنرانی، در آن زمان محتشمی‌پور وزیر کشور بود. او دستور داد تا از سخنرانی آقا جلوگیری کنند چون می‌گفتند سخنران باید از وزارت کشور مجوز داشته باشد و آقای خامنه‌ای به‌عنوان رئیس‌جمهور از وزیر کشور مجوز دریافت
نکرده بود(!)

خلاصه! اوضاع به کام موسوی بود و در جایی که منافع داشت، خودش را به ولی فقیه می‌چسباند و در جایی که نداشت، برابر ولی فقیه می‌ایستاد. همان زمان هم وقتی ما در کمیسیون سوالات که 13 نفر بودیم می‌خواستیم نظر امام را درباره هر موضوعی مثل موسوی بدانیم، می‌گفتند امام بیمار است ولی آخر سر خودشان از امام پیغام می‌آوردند که امام تکلیف را بر انتخاب موسوی قرار داده‌اند؛ بدون اینکه دست خطی از معظم‌له بیاورند.

این‌گونه پیش‌بینی‌های شهید آیت، قبلا هم به عینیت رسیده بود، یعنی آیت اصولا آدم آینده‌نگری بود یا فقط درباره میرحسین، حرفش درست از آب درآمد؟

سیاستمداری و حل و فصل قضایا و تحلیل جریانات، طبع سیاسی می‌خواهد که آیت آن را داشت. آیت انقلاب فرهنگی را پیش‌بینی می‌کرد که این اتفاق افتاد. آیت در آن نوار که بنی‌صدر با تحریفش، از آن سوءاستفاده کرد، درباره انقلاب فرهنگی تحلیل کرده و حتی خبر داده بود. آیت بخوبی مناسبات را تجزیه و تحلیل می‌کرد؛ برای همین اتفاقاتی که پیش‌بینی می‌کرد واقعا می‌افتاد، از این رو عده‌ای می‌گفتند آیت از آینده خبر دارد در حالی که او تنها قدرت و قوه تحلیل خوبی داشت و به واسطه سیاست‌ورزی و نگاه هوشمندانه‌اش می‌توانست بفهمد چه کسی جلوی نظام قرار می‌گیرد و قدم‌علم می‌کند و چه کسی برای چه منفعتی خودش را به نظام می‌چسباند یا چه کسی فعلا از نظام بهره‌گیری می‌کند. درباره بنی‌صدر گفتم که آیت بخوبی از همان زمانی که حضرت امام در فرانسه تشریف داشتند، درباره او هشدار می‌داد و به شهید محمد منتظری تلفن می‌زد و می‌گفت، بنی‌صدر را از آنجا دور کنید چون آدم درست و حسابی‌ای نیست.

شهید آیت به مرزبندی رایج آن زمان اعتقاد داشت؟

آیت آدم شریف و باتقوایی بود برای همین کسانی را که از خط انقلاب دور شده بودند، از خودش طرد نمی‌کرد و می‌گفت، اینها هم آدم‌های خوبی هستند ولی راه را گم کرده‌اند. آیت با برخی از اساتید دانشگاه‌ها هم ارتباط نزدیکی داشت و می‌دانست چه استادی در کدام خط است و چه استادی در چه خطی. او سعی می‌کرد ولایت فقیه و اسلام را در ذهن معلمان و استادان جا بیندازد تا آنها هم برای دانش‌آموزان و دانشجویان خود تدریس کنند. آیت به ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشت. درباره جامعه اسلامی دانشگاهیان هم همانطور که گفتم، اصل اساسنامه را برقراری نظام ولایت فقیه قرار داده بود در حالی که خیلی‌ها در آن زمان کاملا خط مارکسیستی را دنبال می‌کردند و اصلا در این قید و بند نبودند برای همین است که آیت درباره ارتباط میرحسین با ولی فقیه احساس خطر کرد و پیش‌بینی‌هایی در این زمینه داشت که متاسفانه با عملکردهای موسوی تحقق یافت.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/20:: 9:5 عصر     |     () نظر


حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان:


ضعیف الایمان ها ولایت گریز، هستند و منافقان، ولایت ستیز






حجت‌الاسلام والمسلمین "علیرضا پناهیان"، گفت: آیات قرآن تصریح می کند که پذیرش ولایت پیامبر بر ضعیف‌الایمان ها و منافقان سختی هایی دارد؛ ضعیف الایمان ها ولایت گریزی دارند و منافقان ولایت ستیزی می‌کنند.

به گزارشرجانیوز، پناهیان، در اختتامیه هشتمین اردوی آموزش سیاسی دانشجویان پسر در دانشگاه شهید عباسپور، گفت: در همطرازی سیاست و دیانت به عنوان مفهوم محوری انقلاب و تفکر حضرت امام(ره) باید تعمق کرد.
مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، افزود: مهم ترین آسیبی که ممکن است با طرح این گونه مسائل دچار آن شویم، تکفیر دیگران و ایراد اتهام نفاق یا ضعف ایمان است که باید مواظب این آسیب باشیم، البته این به آن معنا نیست که ما به تبیین مفاهیم نظری و تحلیل مصادیق آن نپردازیم.

پناهیان، «سیاست ما عین دیانت ما است» را نه یک نظر، بلکه یک واقعیت دانست و اظهار داشت: هر کسی با هر نوع تفکری در جایگاه سیاست ورزی به نوعی دینداری خود را به نمایش می گذارد و قریب به اتفاق رفتارهای سیاسی ناشی از مقدار نفوذ یا خلل ایمان در روح افراد است.

وی ادامه داد: این یک اصل کلیدی است که مؤمن هیچ گاه نسبت به حق شک نمی کند و هیچگاه نسبت به باطل یقین پیدا نمی کند و این کلام معصوم است.

پناهیان ، تصریح کرد: هر کس در عرصه سیاست، دچار اشتباه شد، باید علت اشتباه خود را بررسی کند. شاید ضعف ایمان او منشأ این برداشت یا رفتار اشتباه بوده است و اگر کسی بر اشتباهش اصرار کرد، ضعف ایمان خود را عمیق تر نشان داده است.

وی، تفکیک حوزه سیاست از دیانت را حتی در جوامع لائیک ناممکن دانست و افزود: هر سیاستمداری در اندیشه و منش خود و در موضع گیری هایش از منظر ارزش های دینی قابل ارزیابی است و دین درباره ویژگی های او اعم از انصاف، شجاعت، رعایت حق مردم و ... همه رفتارهایش موضع دارد.

پناهیان، همگرایی بیشتر سیاست و دیانت در جامعه ایران را متأثر از بسط معارف دینی در این جامعه و وجود گسترده باورهای دینی دانست و اظهار داشت: مشکل ارزیابی های دینی در رفتارهای سیاسی آنجا وضوح بیشتری می یابد، که فکر می کنیم دین بیشتر امر درونی است و باورهای درونی در قلب افراد مخفی است.

وی تاکید کرد: با کمی دقت می بینیم دین شاخص های روشنی برای ارزیابی ایمان ارائه کرده است که با آن معیارها و شاخص ها می توان رفتارهای سیاستمداران را سنجید و میزان اعتقاد افراد را دانست. آنگاه دیگر رفتارها و موضع گیری های آن افراد قابل پیش بینی خواهد بود و معلوم می شود این افراد چقدر قابل اتکا هستند.

پناهیان، با بیان اینکه اگر سیاستمداران می خواهند متهم به نفاق یا ضعف ایمان نشوند ارزیابی دقیقی از رفتارهای سیاسی خود داشته باشند، گفت: نخبگان جامعه در قیاس با عامه مردم تفاوت های خاصی دارند، از جمله اینکه خداوند در بسیاری اوقات عیوب شخصی مردم عامی را می پوشاند و گناهانشان را می آمرزد، اما خدا برای خطاهای سیاسی خواص نه تنها ستارالعیوب نیست، بلکه معلوم نیست غفارالذنوب هم باشد.

مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها درباره برخی سنت‌های الهی در عرصه سیاست، با استناد به کلامی از معصوم، گفت: اگر کسی در راه ولی خدا از خودگذشتگی نکند، خدا او را مبتلا می کند به اینکه در راه دشمن خدا از خودگذشتگی کند. البته این اتفاقات در زندگی محدود شخصی بار منفی کمتری دارد، اما در عرصه سیاسی رسوایی بپا می کند.

پناهیان، با قرائت آیه 60 سوره مبارکه نساء و ارتباط آن با مهم ترین اشتباه نخبگان در عرصه سیاست، گفت: قرآن در این آیه می فرماید این افراد در ته قلب خود نسبت به اطاعت از طاغوت تمایل احساس می کنند، طاغوت یعنی کسی که خداوند او را مطاع قرار نداده است.

وی، ادامه داد: قرآن می فرماید اینها به زعم خود ایمان دارند، ولی در واقع از ایمان قوی برخوردار نیستند. وقتی به عمق قلب خود رجوع می کنند، می بینند در گرایش قلبی شان حاکمیت غیر ولی خدا را شیرین تر از دستور ولی خدا می یابند.

این استاد حوزه و دانشگاه، با تأکید بر اینکه تحلیل سیاسی باید عاری از بیماری روحی و معنوی در قلب باشد، اظهار داشت: در زمان امیرالمؤمنین(ع) با آنهمه تأییداتی که حضرت از پیامبر اکرم داشتند، بعضی ها حق و باطل را می خواستند از شهادت عمار تشخیص دهند. البته عمار هم بر حق بود، ولی حقانیت علی روشن تر بود. منتها نمی خواستند ببینند. آخر سر هم فریب خدعه های عمروعاص را خوردند.

پناهیان، با طرح این موضوع که سیاسیون نمی توانند برای همیشه از بروز بی ایمانی های خود در رفتار سیاسی‌شان جلوگیری کنند، گفت: تمایلات درونی سیاسیون بر رفتارهایشان تأثیر می گذارد، اما تجلی این تمایلات در زمان فتنه ها بیشتر است و گرنه چه کسی تصور می کرد کسی به امام(ره) خدمت کند ولی امروز امید صهیونیسم و استکبار بشود. البته ما از همین جا هم می فهمیم که در آن خدمت هم چه بسا مشکلاتی وجود داشته است.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/20:: 8:59 عصر     |     () نظر

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/20:: 8:55 عصر     |     () نظر

همنشینی با فاسقان انسان را در معرض اتهام قرار می دهد      امام علی (ع)

مصداق‌های مسجد ضرار در انتخابات اخیر
((و اما فلسفه ساخت مسجد<<ضرار>> چه بود؟
((ابوعامر)) فردی که کینه اسلام بر دل داشت به منافقان مدینه دستور داد که, در دهکده قبا مسجدی در برابر مسجد مسلمانان بسازید و در مواقع نماز در آنجا گردآئید. به بهانه ادای فریضه, پیرامون موضوعات مربوط به اسلام و مسلمانان و نحوه اجراء نقشه‌های حزبی به بحث و گفتگو بپردازید.
هنگامی‌که پیامبر عازم تبوک بود، نمایندگان حزب نفاق خدمت پیامبر رسیدند و به بهانه اینکه پیران و بیماران در شبهای تار و بارانی, نمی‌توانند مسافت میان خانه ها و مسجد ((قبا)) را طی کنند؛ از اوخواستند که اجازه دهد آنان در محله خود مسجدی بسازند. پیامبر در مورد آنان نفیاً و اثباتاُ پاسخی نگفت, و تصمیم نهائی را به پس از مراجعت از سفر موکول نمود.
حزب نفاق در غیاب پیامبر, نقطه‌ای را در نظر گرفتند و با شتاب هر چه تمامتر, ساختمان محفل را به نام مسجد به پایان رسانیدند. روزی که پیامبر به مدینه بازگشت, ازحضرتش خواستند که این پرستشگاه را با خواندن چند رکعت نماز بگشاید. در این لحظه, فرشته وحی نازل گردید, و پیامبر را از جریان آگاه ساخت, و آنجا را مسجد ((ضرار)) خواند. پیامبر دستور داد که مسجد را با خاک یکسان کنند, و تیرهای آنجا را بسوزانند. و برای مدتی مرکز زباله باشد.))
با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب و فلسفه ساخت مسجد ضرار مصداقهای آن در انتخابات اخیر کدام اتفاقات هستند؟


ما به بخشهایی از آن اشاره می کنیم که امیدواریم مقبول افتد.
1 ـ استفاده از پارچه سبز و نام ائمه معصومین (ع) در مقابل انقلاب
2 ـ شعارهایی از جمله<<یا حسین تا میر حسین >> و سوء استفاده از نام مبارک ابا عبدالله
3ـ مرتبط دانستن خود با امام عزیز و سعی در همراه کردن برخی منتسبین به آنحضرت
4-تظاهرات غیر قانونی بعد از انتخابات و تشبیه آن به اوایل 1357 و پخش تصاویری از میدان آزادی مملو از جمعیت
5ـ برنامه ریزی برای سردادن شعارهای الله اکبر در منازل مردم به قصد نابودی انقلاب اسلامی
6 ـ برپایی نماز جمعه توسط آقای هاشمی رفسنجانی با آن همه تبلیغات و مقایسه آن با اولین نماز جمعه انقلاب
7 ـ پخش اعلامیه های با سر آغاز <<انالله و انا الیه راجعون >> و تشبیه دادن آن به بیانیه معروف حضرت امام (ره)در قبل از انقلاب
9 ـ علم کردن اشخاصی به عنوان ستون انقلاب در مقابل رهبری و اراده ملت
و...
ای کاش برخی از این طرفدارهای موسوی که هنوز در شناخت حقیقت مردد هستند به خود آیند و بیش از این دین وعزت و آبروی خود را هزینه عده ای دنیا دوست و قدرت طلب نکنند انشالله. منبع: بصیرت

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/19:: 9:58 عصر     |     () نظر
واکنش شدید انجمن اسلامی دانشجویان 10 دانشگاه به نامه کروبی
  
ه گزارش خبرگزاری فارس، متن نامه انجمن‌ اسلامی دانشجویان 10 دانشگاه کشور به مهدی کروبی به شرح ذیل است:
آقای مهدی کروبی
سلام
قریب به 2 ماه از "نه " بزرگ جمهور ایران به مدعیان اصلاحات که در زیر بیرق نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی البته با ادعای خط امام سینه می‌زدند، می‌گذرد.
یقیناً تعالی و عظمت این انتخابات و خرد و عقلانیت سیاسی پدیدآورندگان آن بر کسی پوشیده نیست. اما در این بین ابعاد مکشوفه بعد از آن، بازخوانی و رونمایی سناریوهای پشت پرده بر جذابیت و بزرگی این رخداد بیش از پیش می‌افزاید.
مشاهده اعترافات اغتشاشگران و افرادی که شما در نامه خود به آقای هاشمی از وضعیت آنان نگاشته‌‌اید -ما که معتقدیم برایتان نگاشته‌اند- و اعلام داشته‌ا‌ید اخبار و شایعاتی که برای شما ارسال می‌کنند، موجبات ناراحتی شما را فراهم آورده است، در کارنامه انقلاب اسلامی و در شناساندن ماهیت کسانی که روزی بر سکوهای قدرت و مدیریت این نظام تکیه زده بودند، مزیت بسیار بزرگی از بلوغ سیاسی در این کهن مرز و بوم به شمار می‌آید.
2 ماه از بزرگ رفراندومی که 40 میلیون ایرانی حماسه آفرین آن بودند، می‌گذرد و جالب اینکه امروز شاهد این هستیم که افراد زیادی از اردوگاه جریان رفرمیست که جنابعالی بخشی از آن هستید به تکاپو افتاده‌اند تا قدری آب رفته را به جوی بازگردانند، در حالی که غافلند از اینکه مردم ایران به یمن شفاف‌سازی‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی ماهیت اصلی و چهره در نقاب کشیده دگراندیشان را شناختند و تکلیف خود با مدعیان اصلاحات را برای همیشه مشخص کردند، حتی آنانی که متأسفانه روزی بازی خورده این مکاران عرصه سیاست شده بودند و امروز هشیارانه آنان را محکوم می کنند.

آقای کروبی
مطالعه نامه شما به آقای هاشمی تناقضات و سوالاتی برای ما ایجاد کرد که ما را وادار نمود تا در نامه‌ای سرگشاده این ابهامات را به اطلاع جنابعالی برسانیم، باشد که از در پاسخگویی برآیید.
اول- در مخاطب شما که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بودند؛ فردی که علیرغم کارنامه‌ای که از ایشان سراغ داشتیم در نماز جمعه 26 تیر ماه به ایراد سخنانی دوپهلو پرداختند که حتی خبرگانی که شما از ایشان مشورت با آنان را خواستید در بیانه‌ای مراتب اعتراض خود را به گوش ملت رساندند و خواستار موضع‌گیری صریح آقای هاشمی شدند.
البته که نظر ما بر این است که انتخاب ایشان می‌تواند نشان از تعریف یک بازی هماهنگ شده داشته باشد که قرار است توپ این میدان تنها بین مهدی کروبی و اکبر هاشمی پاسکاری شود، تا بلکه مرهمی باشد برای التیام چهره‌هایی که خود بر آن چنگ انداختید.
حال سوال ما اینجاست درست قبل از انتخابات، نامه سرگشاده شما به آقای هاشمی با محتوایی در اعتراض به ایشان مبنی بر سانسور شما و جمع شدن آنان بر محور آقای موسوی و استفاده از امکانات دانشگاه آزاد در راستای هدایت اهدافشان و رد صلاحیت‌های مجلس چهارم با تکیه بر گزارش‌های وزارت اطلاعات دولت ایشان و موضع‌گیری‌های صدا و سیما در زمان ریاست برادرشان و...، چه شد؟ آن نامه را فراموش کردید؟ نکند گمانه‌های ما حول اینکه از سنگر ایمن شما به شخصیت‌های نظام تیراندازی می‌کنند و متأسفانه شما هیچ اطلاعی از آن ندارید، صحت دارد؟ نکند نامه‌هایتان را خودتان نمی‌نویسید؟ شاید هم تاوان سنگین شکست، اینچنین شما را در تحلیل و مدیریت رفتارتان دچار بحران کرده است؟
دوم- در بی‌حساب و کتاب خواندن دستگیری‌ها؛ این بخش که هنوز شنیدن اعترافات این قماش از افراد شما را مجاب نکرده است که حساب و کتابی در دستگیری آنان در کار بوده برای ما هم سوال است و البته به این هم معترض هستیم که پس از اعتراف دردانه‌ها و دوستانتان، آقایان ابطحی و عطریانفر در پرده‌برداری از جلسه هم قسم شدن موسوی، خاتمی و آقای هاشمی، چرا بنا به این اعترافات آقایان خاتمی و موسوی به عنوان افراد دخیل در پیگیری اغتشاشات به دادگاه جهت ارائه پاسخ به سوالات مطروحه، شفاف‌سازی نقش خود و یا شاید هم فرصتی برای برائت و دفاع از این ادعاها به صحن دادگاه فرا خوانده نمی‌شوند؟
دیگر سخن در این خصوص اینکه مگر آنانی که امروز در بازداشتگاه هستند، کسانی نبودند که با هدایت جریانات برون مرز و گروهک‌های تروریستی تعدادی از دوستان و هموطنان ما را کشتند و شهید کردند؟ شما از اینان حمایت می‌کنید و نگران وضعیت اینان هستید؟ به راستی چرا؟ آنانی که امروز از بازداشتگاه به صحن دادگاه می‌آیند و اعتراف می‌کنند، خود می‌گویند اما انگار شما باورتان نمی‌شود که عامل انگلیس و فرانسه بودند. تاجبخش می‌گوید که چه کسانی کجا بودند، با چه کسی ارتباط داشتند، منابع مالیشان از کجاست، جالب است در این بین مهدی کروبی تنها کسی است که باورش نمی‌شود ضمن اینکه نامه هم می‌زند.
سوم- در برخورد با برخی نماز اولی‌ها در جمعه 26 تیرماه؛ اگر برای نماز آمده بودند چرا چوب و چماق داشتند؟ اگر می‌خواستند نماز بخوانند چرا کفش‌هایشان را در نیاوردند؟ با وضویشان کاری نداریم؛ الله‌اعلم اما چرا در کنار رفیق شفیقشان و البته از جنس مخالف! نماز می‌گزاردند؟ شاید مقصودتان در نامه از آنانی که با اصول بدیهی اسلام آشناییت ندارند همین افراد است، اما انگار منظورتان را به آقای هاشمی بد رساندید مگر اینکه مخالف این نظر را داشته باشید.
چهارم- می‌دانید چرا مهدی کروبی دیگر آن 5 میلیون رأی خود را در این دوره نداشت؟ مهدی کروبی در سال 84 مردی از جنس چپ سنتی بود و در روحانیت و در میان مردم پایگاهی به همین سبب داشت، در 88 اطرافیان کروبی چه کسانی بودند؟ کرباسچی و خاطره مردم از شهرداری او، مهاجرانی و افاضات او در دوران دوم خرداد، سروش و حملات او به مقدسات مردم و بازی گرفتن‌های بچه‌های انجمن اسلامی و شست و شوی مغزی آنان و حمله به اعتقاداتشان در نشست های 40 روزه، ابطحی و خاطرات او از سواحل لبنان، جمیله کدیور و کنفرانس برلین و... .

جناب شیخ مهدی کروبی
چگونه بر اساس تعدادی شایعات که می‌گویید به گوشتان رسیده به وضعیت بازداشتگاه‌ها اعتراض می‌کنید و خود را برای بررسی این وضعیت خیالی داوطلب می‌کنید، درحالیکه عملکردتان درباره زندان بنیاد شهید در دوران ریاستتان که بر هیچ کس پوشیده نیست، را فراموش کرده‌اید؟ آقای کروبی امیدواریم این حمایت‌های شما از سنخ توجیهاتی که برای 300 میلیون شهرام جزایری یا چند روز بعد برای وضعیت مسکن خود آوردید، نباشد. امیدواریم امام راحل و نصیحت ها و هشدارهایشان را به یاد آورید.

این نامه از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های ذیل صادر شده است:
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شریف
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم‌پزشکی شهید بهشتی
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی باب

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/19:: 9:50 عصر     |     () نظر

درسهای عبرت چه بسیارند و عبرت گیر کم.        امام علی (ع)

زارعی: ستاد موسوی بسترساز جریان نفاق بود
 
نایب رییس کمیسیون امور داخلی و شوراهای مجلس گفت: اگر رویکرد سیاسی ستاد آقای موسوی، رویکرد مناسبی بود، فعالیت های جاسوسی و تحرکات جریان نفاق در عرصه انتخابات به نتیجه نمی رسید.

«علی اصغر زارعی» در گفت و گو باایرنا با اشاره به اظهارات متهمان جاسوسی برای بیگانگان در حوادث اخیر در دادگاه گفت: از قبل از انتخابات اطلاعاتی در خصوص تحرکات عوامل بیگانگان و برخی گروهک های تروریستی وجود داشت و هر چه به انتخابات نزدیک می شدیم، فعالیت های مشکوکی مشاهده می شد اما فضای کشور به گونه ای شد که پیش از انتخابات هشداردهی مسئولان چندان جنبه عملیاتی به خود نگرفت.

وی افزود: حال که بعد از انتخابات اغتشاشات تحت کنترل درآمد، این شبهه ایجاد می شود که ممکن است اظهارات متهمان غیرواقعی باشد.

زارعی افزود: اگرچه قبل از انتخابات رفتارهای مشکوکی مشاهده شد اما سیستم های اطلاعاتی نتوانستند مسایل را رهگیری کنند و منجر به چنین اغتشاشاتی شد.

نماینده مردم تهران اظهار داشت: حتی برخی از مسئولان پیش از انتخابات هشدارهایی به برخی ستادهای انتخاباتی مبنی بر فعالیت افراد نفوذی از طرف گروهک ها و سیستم های جاسوسی داده بودند اما متاسفانه ستادها توجهی به این هشدارها نکردند.

زارعی تاکید کرد: آنچه ما مشاهده می کنیم این است مجموعه اغتشاشاتی که صورت گرفت در فضای انتخابات و با زمینه سازی هایی که در برخی ستادها و به ویژه ستاد آقای موسوی فراهم شد، به نتیجه رسید.

این نماینده اصولگرای مجلس تاکید کرد: اگر رویکرد سیاسی ستاد آقای موسوی رویکرد مناسبی بود و بسترسازی های حضور اینگونه افراد (عوامل بیگانگان و گروهک‌ها) و جریان‌ها در آن وجود نداشت، این نوع فعالیت های جاسوسی و فعالیت‌هایی که توط گروه‌های نفاق صورت گرفت، نمی توانست به نتیجه برسد.

زارعی تصریح کرد: براساس برخی اطلاعات به نظر می رسد که ستاد موسوی نه فقط بسترسازی برای حرکت‌های بعد از انتخابات بوده، بلکه براساس حمایت چنین جریان‌هایی کار خود و برنامه ریزی های خود را دنبال کردند.

نایب رییس کمیسیون امور داخلی و شوراهای مجلس اظهار داشت: این طور نیست که نفوذ جاسوسان و عوامل بیگانه در برخی ستادهای انتخاباتی و احزاب به خاطر غفلت مسئولان این تشکل ها بوده است.

زارعی افزود: یعنی نفوذ این افراد به خاطر غفلت ستاد آقای موسوی نبوده بلکه آنها اطلاع داشتند و همکاری ها، حمایت ها و هماهنگی های لازم را داشته اند.

نماینده مردم تهران در مجلس تصریح کرد: ستاد آقای موسوی بدون همکاری شبکه بی بی سی فارسی و تلویزیون صدای آمریکا حتما نمی توانست کاری پیش ببرد و بدون هماهنگی با این شبکه ها اطلاعات و شایعات تولید نمی شد و فضاسازی ها درباره انتخابات صورت نمی گرفت.

زارعی بحث غفلت ستادها و احزاب برای نفوذ عوامل بیگانه را رد کرد و گفت: به طور حتم این مسایل با هماهنگی صورت گرفته است.

وی گفت که اطلاعاتی که از سوی بقیه متهمان ارایه خواهد شد، به طور حتم همین مسایل را نشان خواهد داد لذا باید منتظر بود تا بقیه متهمان اطلاعات خود را به دادگاه ارایه دهند.

نماینده مردم تهران در خصوص تلاش دیپلمات‌های انگلیسی در ایران برای ارتباط گیری با ستاد موسوی و حضورش در ستادهای شهرستانی موسوی اشاره کرد و گفت: انگلیسی ها بدون هماهنگی با ستاد موسوی نمی توانستند کاری ترتیب دهند زیرا ستاد موسوی محور فعالیت ها بود و فضا را به اسم ستاد موسوی و فضای سبز به پیش می بردند.

زارعی تاکید کرد: انگلیسی ها بدون عوامل داخلی نمی توانستند کاری در کشور انجام دهند و لذا برای پیشبرد اهداف خود از کارمندان ایرانی سفارت و نیز شاخه ها و عواملی که در خارج از سفارت سازماندهی کرده بودند استفاده کردند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در عین حال گفت که نمی توان درباره شخص موسوی و کروبی گفت که به طور حتم در جریان تمام اطلاعات و فعالیت ها بودند اما تصمیمات اصلی و کلان برای همکاری با شبکه جاسوسی و شبکه نفاق صورت گرفته است.

زارعی در بیان دلایل خود گفت: یقینا در مدت طولانی حتما سرنخ هایی گاهی مواقع خود را نشان می داده و اما به هیچ نحو از طرف آقای موسوی و کروبی علیه این اقدامات صورت نگرفته است.
این نماینده مجلس افزود: چه طور است که مردم عادی متوجه حضور برخی خارجیان در تظاهرات می شوند اما نه از طرف شخص کروبی و نه از سوی موسوی این‌گونه همکاری افراد نفی نشد و مورد اعتراض واقع نشد که دلیل این امر آن است که آقایان مسایل را می دانستند.

زارعی افزود: اما اینکه همه جریانات با هماهنگی موسوی و کروبی بود، چنین نبوده است بلکه ستادهای آنان هماهنگی های لازم را انجام و تقسیم کار کردند.

نایب رییس کمیسیون امور داخلی و شوراهای مجلس تاکید کرد: برنامه های سنگینی برای انتخابات و حوادث بعد از آن تهیه و تدوین شده بود که امکان داشت این فتنه بزرگ ایجاد شود و تا مدتی نیز به طول انجامید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/19:: 1:56 عصر     |     () نظر

عاقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق     امام حسین (ع)

سجاد صفار هرندی:تقلب در انتخابات ریاست جمهوری از دو حالت کلی نمی‌تواند خارج باشد؛ تقلب در اخذ و شمارش رأی در صندوق‌های اخذ رأی و یا تقلب و جابه‌جایی در مرحله تجمیع و اعلام آرا در فرمانداری‌ها و ستاد انتخابات کشور. احتمال وضعیت دوم با توجه به اعلام ریز آرا در تک تک شهرستان‌ها و حتی صندوق‌ها عملاً منتفی است. مگر آنکه چنین تصور شود که مسؤولان ستاد انتخابات بعد از اعلام نتایج دلخواه، نتایج تک تک شهرستان‌ها و صندوق‌ها را نیز مطابق با آن تغییر داده‌اند که این امر با رجوع به صورت جلسه هر صندوق که همان شب شمارش آرا به امضای نمایندگان هیأت اجرایی و نظارت رسیده، آزمون‌پذیر است. اما در حالت اول، یعنی تقلب سر صندوق‌ها، موضوع موقوف به وجود یک « شبکه حداقل 150 هزار نفری تقلب » از عوامل اجرایی و نظارتی انتخابات است که در عین هماهنگ و توجیه بودن نسبت به ضرورت و فلسفه این حرکت، لازم است بشدت رازدار و امین (!) نیز بوده باشند. در این شبکه تقلب لزوماً تعداد معتنابهی معلم، کارمند جزء، معتمدان محلی و... حضور دارند و این البته جدا از ده‌ها هزار نمایندگان کاندیداهاست که تا پایان شمارش آرا در محل حضور و بر فرآیند اخذ و شمارش رأی نظارت داشته‌اند. آقای موسوی در نامه به شورای نگهبان مدعی هستند که صدها نفر از نمایندگان ایشان در تهران و هزاران نفر در شهرستان‌ها از محل رای گیری اخراج شده‌اند. اگر چه عوامل اجرایی صحت این ادعا را نپذیرفته‌اند ولی با توجه به صدور کارت برای 3800 نماینده آقای موسوی در تهران و بیش از 40000 نماینده در کل کشور، بر اساس ادعای خود ایشان می‌توان عدم اخراج حداقل
80 درصد نمایندگان او از صندوق‌ها و حضور آنان تا پایان شمارش آرا را نتیجه گرفت. در فرض تقلب بر سر صندوق‌ها باید از این - حداقل - 3000 نفر در تهران و 30000 نفر در شهرستان‌ها نیز سوال کرد که چرا در اعتماد مهندس خیانت و در مقابل این تقلب 150 هزار نفره سکوت کرده‌اند؟ آنها حداقل می‌توانستند اسناد و مدارک معتبری فراهم کنند تا نامه‌های اعتراضی به شورای نگهبان مستدل و منطقی‌تر شود یا می‌توانند با بیان نام و شماره صندوق محل حضور خود درباره تقلب شهادت دهند. ولی آنان در این امر کوتاهی کرده‌اند تا جایی که قوی‌ترین حجت مهندس موسوی و یارانش برای وقوع تقلب در انتخابات مشارکت بیش از 100 درصدی در 40 حوزه (و نه 170 حوزه) اخذ رأی است که مجموعاً کمی بیش از 1 میلیون رأی از مجموع 40 میلیون رأی را به خود اختصاص می‌دهد و در برخی از آنها نیز موسوی رأی بیشتری را کسب کرده است! توضیحات قائم مقام ستاد انتخابات درباره این مهم‌ترین دلیل تقلب را بخوانید.گذشته از همه این مناقشات، « افسان? تقلب 11 میلیونی» در 2 سطح قابل تحلیل است. در سطح سیاسی ما با پروژه‌ای برنامه‌ریزی شده مواجهیم که از 6 ماه قبل از انتخابات با طرح موضوع صیانت از آرا کلید خورد. بر من خرده گرفته خواهد شد که چرا سریعاً پای انقلاب‌های رنگی را به میان می‌کشی؟! ولی تقصیر من چیست که کارگردانان آشکار و نهان جریان سیاسی مقابل، 3 فاز اصلی تجرب? انقلاب‌های رنگی در اوکراین و گرجستان (انتخاب یک رنگ، تأکید بر دروغگویی دولت و اظهار نگرانی دائم از تقلب در انتخابات) را طابق‌النعل‌بالنعل پیاده کردند و با دعوت مردم به خیابان پس از انتخابات فاز چهارم را نیز به نمایش گذاشتند؟ کارگردانان آشکار و نهان خود خوب می‌دانند که واقعیت چیست و خبرهای نشت کرده از جلسات درونی و صحبت‌های یکی از مسؤولان ارشد ستاد موسوی در دیدار با رهبری به روشنی مؤید این مطلب است. اما این واقعیت در ورای سطح سیاسی، واجد سطحی اجتماعی نیز هست که باید به طور جدی مورد تأمل قرار گیرد. این واقعیت حیرت انگیز آن است که بخش قابل توجهی از طبقه متوسط جدید شهرنشین (به ویژه تهران نشین) « افسانه تقلب 11 میلیونی» را باور کردند. در جمع بندی‌های درونی کارگردانان آشکار و نهان این گونه مطرح شده بود که برای باور‌پذیر ساختن مسأله تقلب باید نهایت تلاش شود که فاصله احمدی نژاد از رقیبش بیشتر از 4 یا 5 میلیون رأی نباشد. اما به راستی چرا و چگونه آنان در فاصله بیش از 11 میلیونی موفق به اقناع بخش معتنابهی از بدنه اجتماعی خود راجع به وقوع تقلب شدند؟! باید اذعان کرد که باور افسان? تقلب 11 میلیونی از سوی بخش مهمی از طبقه متوسط تهران‌نشین با تکی? صرف به چنین تفسیرهایی دچار نارسایی است و به لحاظ کمّی و کیفی متفاوت از آن است. مقصود را با مثالی توضیح می‌دهم: هفته گذشته در اتاق یکی از اساتید دانشکده علوم اجتماعی بودم که یکی دیگر از اساتید مشهور و سرشناس دانشکده (که سوابق مدیریتی مهم و البته سابقه حضور در نهاد‌های انقلابی و - به قول دوستان نظامی - را هم دارد) با حالتی هیجان زده وارد شد و در حال نشان دادن صفحه پرینت گرفته شده به همکارش می‌گفت : « ایناها!... این نتایج واقعی انتخابات است.» همان نتایج معروفی که طی آن نام? بانمک از سوی محصولی به رهبری اطلاع داده شده بود : موسوی 19میلیون، کروبی 13 میلیون و احمدی‌نژاد 5 میلیون! و من هر چه دقت کردم در چهره استاد محترم که با آب و تاب از درزکردن این آمار از درون وزارت کشور سخن می‌گفت، نشانی از شوخی یا جنگ روانی ندیدم. او افسانه را باور کرده بود! در یادداشت بعدی تلاش می‌کنم پاسخی برای این سوال بیابم که چرا طبقه متوسط جدید تهران‌نشین افسان? تقلب 11 میلیونی را باور کرد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/19:: 1:43 عصر     |     () نظر

روزگار و گذشت زمان پرده از رازهای نهفته برمی دارد.      امام جواد(ع)

پدر علیرضا می گوید: اخبار منتشر شده از مرگ علیرضا مبنی بر اصابت باتوم بر سر وی تماما کذب بوده و زمانی که 30 روز از مرگ فرزند ما گذشته اعلام شده که این کودک در درگیری‌های بهشت زهرا دچار ضربه مغزی شده است که تمام این اخبار را تکذیب می‌کنم. دشمنان نظام با توجه به مظلومیت چهره این کودک می‌خواهند از احساسات مردم سوء‌استفاده کرده و نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند
  
گویا سریال افتضاحات رسانه‌های حامی موسوی در راستای ایجاد فضای متشنج و نیز مظلوم‌نمایی و دروغ‌پردازی پایانی ندارد. پس از ماجرای شایعه مرگ محسن ایمانی، دانشجوی تهرانی و انتشار این خبر از سوی حامیان موسوی که وی در جریان آشوب‌های اخیر کشته شده و جسد او مخفیانه در بهشت‌زهرا به خاک سپرده شده و پس از آنکه محسن ایمانی چند روز بعد بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و همه شایعات را تکذیب کرد؛ هر روز اخبار جدیدی از اثبات دروغ‌پردازی‌های حامیان موسوی در اغراق اخبار و انتشار شایعات منتشر می‌شود و اما جدیدترین این دروغ‌پردازی‌ها که به مثابه یک افتضاح بزرگ برای رسانه‌های حامی موسوی است:«پنجشنبه گذشته علیرضا همراه با پدرش برای شرکت در چهلم شهدای سرکوب اخیر به بهشت‌زهرا رفته بودند. در هنگام بازگشت لحظه‌ای دست علیرضا از دست پدرش جدا می‌شود، در این هنگام دست او از زندگی کوتاه می‌شود. علیرضا بر اثر اصابت ضربه ‌باتوم که به سرش خورد دچار خونریزی مغزی شد و به شهادت رسید. علیرضا فقط 12 سال سن داشت. خانواده علیرضا بعد از 4 روز بالاخره دیروز توانستند جنازه او را از پزشک قانونی تحویل بگیرند». این خبر یکی از رسانه‌های وابسته به حامیان موسوی است که خبرهای مربوط به تجمعات و درگیری‌های اخیر را پوشش می‌دهد و به همراه دیگر سایت‌های از این قبیل نقش محوری در زنده نگه داشتن روند تخریب و تعرض را بر‌عهده دارد. این سایت خبری پس از آنکه خبر فوت علیرضا توسلی را به عنوان یکی از کشته‌شدگان وقایع اخیر منتشر می‌سازد به نقل از یکی از حاضران در این مراسم آورد: «من خودم دیدم که مأموران نیروی انتظامی و بسیج با باتوم ضربه می‌زدند به سر و صورت این بزرگ مرد وطن ولی چون در حال فرار از دست بسیجی‌ها و... بودم، نتوانستم تصویری بگیرم».نحوه فوت علیرضا توسلی البته به قرائت «مدعیان راه‌اندازی موج سبز» آن‌قدرجالب توجه بود که به سرعت روی شبکه‌های اجتماعی فیس بوک و تویتر قرار می‌گیرد و در حالی که صحت و سقم این خبر از سوی هیچ نهاد رسمی تایید نشده بود به صفحات روزنامه مهدی کروبی راه می‌یابد. ویکی پدیا (دانشنامه آزاد) درباره علیرضا توسلی اینگونه می‌نویسد:‌ ارگان مهدی کروبی، در گزارشی اعلام کرد، پیگیری مرگ یک کودک ?? ساله که گفته می‌شود در مراسم چهلم ندا آقاسلطان در بهشت زهرا کشته شده در دستور کار کمیته حقیقت‌یاب مجلس قرار گرفته‌است.نویسنده این روزنامه در ادامه داستان خود که محور آن «فوت علیرضا به دلیل اصابت باتوم» بوده است را با استناد به یک سایت وابسته به آشوب طلبان می‌آورد: یک شاهد عینی نیزگفته بود که «صدها» جنازه را در سردخانه‌ای در جنوب غربی تهران دیده است! بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و... نیز با استناد به گزارش این روزنامه صبح ایران خبر فوت علیرضا را به موضوع اول روز خود تبدیل کردند و بر این اساس بارها از خشونت نیروی انتظامی ایران سخن گفتند. هرچند گزارش‌های متعددی از فوت علیرضا توسلی با قرائن فوق در رسانه‌های خبری داخلی و خارجی منتشر شد اما پدر این کودک 12 ساله ضمن تکذیب همه این اخبار و گزارش‌ها و تحلیل‌هایی که بر پایه آن ارائه شده بود، مرگ علیرضا توسلی را این گونه روایت کرد: روز هفتم تیر ماه بود که علیرضا به همراه مادرش برای آوردن آب تصفیه شده به خیابان رفتند که در هنگام برگشت از جایگاه برداشت آب، متوجه می‌شود کارت شارژ آب را جا گذاشته، به سرعت به جایگاه برگشته و کارت را بر می‌دارد، در این میان در راه بازگشت و گذشتن از خیابان با یک خودروی مزدا وانت که با سرعت زیاد در حال گذر از خیابان بوده برخورد کرده و در جا بی‌هوش می‌شود. وی اظهار داشت: علیرضا سریعا توسط راننده وانت به بیمارستان ساوه منتقل شده که پس از گذشت چند ساعت در ساعت 2 بعداز‌ظهر به بیمارستانی در تهران منتقل شد. توسلی با بیان اینکه در بیمارستان اعلام شد کودک ما دچار مرگ مغزی شده است، یادآور شد: در ساعت 3:30 بامداد 8 تیر علیرضا بر اثر مرگ مغزی از دنیا رفت و ما جسد وی را در همان تاریخ 8 تیر تحویل گرفته و دفن کردیم. وی با بیان اینکه 16/5/88 مراسم چهلم فرزند ما برگزار شده است، خاطر نشان کرد: اخبار منتشر شده از مرگ علیرضا مبنی بر اصابت باتوم بر سر وی تماما کذب بوده و زمانی که 30 روز از مرگ فرزند ما گذشته اعلام شده که این کودک در درگیری‌های بهشت زهرا دچار ضربه مغزی شده است که تمام این اخبار را تکذیب می‌کنم. وی اظهار داشت: دشمنان نظام با توجه به مظلومیت چهره این کودک می‌خواهند از احساسات مردم سوء‌استفاده کرده و نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند. توسلی تصریح کرد: هموطنان مسلمان ما آن قدر آگاه و بیدار هستند که با این قبیل بازی‌ها و اخبار فریب نخورند. «پروژه شهیدسازی» در حالی همچنان در دستور کار سران آشوب قرار دارد که آنان هنوز از شوک برگزاری اولین و دومین جلسه دادگاه متهمان وقایع اخیر در نیامده?اند و با صدور بیانیه‌های عجیب به زیست سیاسی خود ادامه می‌دهند، این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی و مردم از مقامات قضایی خواسته‌اند با محاکمه سران اصلی آشوب، حقوق از دست رفته‌‌ آسیب دیدگان مادی و معنوی را احقاق کنند.
  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/19:: 1:40 عصر     |     () نظر

حجت‌الاسلام حمید رسایی در نوشته‌ای به انتقاد از لاریجانی درخصوص مواضع پس از انتخابات وی پرداخت و با اشاره به نطق‌ها و دستور وی به تشکسل کمیته ویژه در خصوص مسئله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان، از سکوت مبهم او در واکنش به اعترافات تکان‌دهنده متهمان کودتای مخملی در دادگاه، به‌ویژه در جریان دادگاه دوم اظهار تعجب کرد.

به گزارش رجانیوز، در این نوشته آمده است:

همه به یاد داریم که آقای لاریجانی ریاست مجلس هشتم و رییس فراکسیون اصولگرایان در ایام قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری مشی خاصی را در برخورد با موضوع انتخابات برگزید. قبل از انتخابات، سیاست سکوت فعال را در پیش گرفت و با توجیه لزوم استقلال قوا و امکان تاثیرگذاری جایگاه ریاست مجلس - که تا حدودی قابل قبول بود - از اظهارنظر در خصوص کاندیدای اصولگرایان خودداری کرد. از این جهت اشکالی بر ایشان وارد نبود،‌ اما ایشان به همین اکتفا نکرد بلکه همچون سدی بزرگ در برابر فراکسیون اصولگرایان ایستاد - که به هچ وجه قابل قبول نبود - کوشید تا میدان بازی این فراکسیون در انتخابات دهم را هم بهم بزند که در نهایت هم عملا آن را تبدیل به یک فراکسیون بی‌خاصیت کرد!

انتخابات با همه افت و خیزهایش به پایان رسید و دروغگویانی که خود را هوادار مردم، نمونه اکثریت و قانونگرا جا زده بودند،‌ با حضور 85 درصدی مردم پای صندوق‌ها و رأی 25 میلیونی به فرد منتخب، پرده نفاق را کنار زدند و با بیانیه‌ها و تحرکات سازمانی خود سعی کردند با قشون‌کشی خیابانی آخرین راه را که مخالفت مدنی می‌نامیدند و در حقیقت انقلاب مخملی بود، تجربه کنند. کوشیدند مردم را در برابر هم قرار دهند و در نهایت هم آنها را به جان هم بیندازند. این حیله عمروعاصی چند روزی گرفت اما اطلاع‌رسانی رسانه‌های ارزشی و خطبه‌های تاریخی رهبر معظم انقلاب در تبیین مسائل و حمایت علنی ضد انقلاب از این تحرکات، ‌خیلی زود مسجد ضرار دوم را پس از 1400 سال در تاریخ ثبت کرد.

منافقین جدید که دیگر راه بازگشتی برای خود نمی‌دیدند،‌ به شیوه منافقین قدیم روی آوردند و کار به آتش بازی‌های خیابانی رسید تا بلکه از مرگ اقلیت حزبی جلوگیری شود. تهران در آتش بود و وعده قبل از انتخابات برخی در نامه به رهبری مبنی بر پیدا شدن دود آتش احزاب ناراضی، تحقق یافت. چند روز که گذشت اما کار از دست همان‌ها هم در رفت و فرمان از اینجا به بعد در اختیار شبکه اصلی انقلاب مخملی قرار گرفت. در همین گرد و غبار بود که ناگهان با عجله ریاست مجلس در اتخاذ موضع، از تریبون مجلس شورای اسلامی مسئله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان و انتقاد از نیروهای نظامی و انتظامی مطرح شد و ذهن‌ها را از آتش تهران منحرف کرد! خیلی زود سخنان رییس مجلس و مصاحبه‌های برخی از اعضای فعال و رسانه‌ای هیاتی که رییس مجلس تعیین کرده بود،‌ به تیتر یک جریان نفاق جدید و موضوع تحلیگران خارجی تبدیل شد!

از آن روز به بعد، هر روز صبح قبل از آغاز جلسه علنی،‌ آقای لاریجانی در جلسه‌ای غیرعلنی و غیررسمی به بیان گزارشی از پیگیری موضوع کوی دانشگاه و مجتمع سبحان می‌پرداخت. با این روند مخالفت شد تا آنجا که برخی از نمایندگان به قرائت گزارش نیمه کاره و شفاهی یکی از اعضای هیات اعتراض کردند!

همه ما در تعجب از این مواضع آقای لاریجانی بودیم که پس از خطبه‌های نمازجمعه رهبری که صراحتاً به دفاع از شورای نگهبان و انتقاد از قانون شکنان و تجمعات خیابانی پرداخت، این بار ایشان در گفت‌وگوی وی‍ژه خبری شبکه دو در کمال ناباوری بسیاری از آنها که حوادث تهران را رصد می‌کردند، به انتقاد از شورای نگهبان، نیروهای انتظامی، صدا و سیما روی آورد و مجددا به تیتر یک نشریات احزاب و شخصیت‌هایی تبدیل شد که روزگاری شعار «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» سر می‌دادند!

از اینجا به بعد دیگر آقای لاریجانی سکوت پیشه کرد،‌ این که علت چه بود، شاید تذکر برخی شخصیت‌های صاحب تاثیر برای همه ما سبب شد تا ایشان به موضع‌گیری صریح خود که در اکثر موارد مورد سوءاستفاده یک جریان قانون‌شکن قرار می‌گرفت، ‌پایان دهد.

واقعیت این است که سخنان و مواضع آقای لاریجانی که در صحن علنی و از جایگاه رییس مجلس ابراز می‌شود،‌ در بسیاری از موارد و به‌ویژه در خصوص مسائل خارجی، به حق بازتاب نظرات کلیت نمایندگان مجلس است و بنده همواره به آن می‌بالم اما در خصوص موضوع انتخابات و حوادث پس از آن، به یقین نظرات ایشان بازتاب نقطه نظرات اکثریت نمایندگان نیست کما این که در جریان حمایت از احمدی‌نژاد نیز بیش از 200 نماینده مجلس بر خلاف نظریه سکوت ایشان، بیانیه حمایت‌آمیز از دکتر احمدی‌نژاد را امضا کردند و حتی در ایام پس از انتخابات نیز علی‌رغم مواضع دو پهلوی ایشان در خصوص برخورد با عوامل اغتشاش، بسیاری از نمایندگان خواستار محاکمه عاملان اصلی اغتشاشات شدند.

اما اکنون پس از برگزاری دومین جلسه دادگاه، عوامل دست دوم اغتشاشات اخیر،‌ سئوالی که ذهن بسیاری از نمایندگان و تحلیلگران سیاسی را می‌آزارد،‌ سکوت آقای لاریجانی در خصوص اعترافاتی است که از زبان ژنرال‌های درجه یک احزاب و به‌ویژه عناصر وابسته به سفارتخانه استعمار پیر انگلیس ابراز می‌شود! واقعاً مشخص نیست که چرا آقای لاریجانی در قامت نماینده ملت،‌ رییس مجلس،‌ رییس فراکسیون اصولگرایان نسبت به دخالت قدرت‌های بیگانه در اغتشاشات اخیر که اسنادش حتی زبان رسانه‌ها و شخصیت‌های کشورهای منطقه را هم باز کرده، ‌هیچ موضعی از تریبون مجلس نمی‌گیرد؟ آیا مسائلی که در 2 جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر طرح شد به اندازه شکستن شیشه چند ماشین در مجتمع سبحان اهمیت نداشت تا رییس مجلس را به موضع‌گیری وادارد و اطلاع رسانی روزانه درباره آن را به صحن علنی مجلس بکشاند؟! پس از جلسه اول دادگاه این انتظار بود اما احتمال داده شد که ایشان نیز در حال بررسی موضوع است، اما اکنون چه؟ با توجه به اسناد دخالت بیگانگان آیا نباید آقای لاریجانی با نطقی پرصلابت به دهان آنها می‌کوبید؟

شاید گفته شود که ایشان منتظر است فضا کمی شفاف‌تر شود،‌ پاسخ این است که چرا ایشان در آن مواقع به انتظار شفافیت فضا ننشست؟‌ آیا همان‌طور که آن روز هم بسیاری از دلسوزان تذکر دادند، نباید احتمال می‌دادیم که حرکت‌هایی مانند کوی دانشگاه و مجتمع سبحان که با شعار حمایت از رهبری ولی در حقیقت برای لطمه زدن به جایگاه رهبری و انحراف از آتش در تهران بود نیز با هدایت همین مدیران پشت صحنه رقم خورده است؟

آیا رییس مجلس نباید در خصوص افتضاحات رسانه‌های نفاق جدید در داخل و حامیان خارجی‌شان در خصوص مسائل مختلف و از جمله مورد اخیر یعنی کشته شدن نوجوان 12 ساله با ضربه باتوم در بهشت زهرا که در حقیقت چهل روز قبل در تصادف کشته شده، موضعی اتخاذ می‌کرد، بویژه که برخی از یاران نزدیک آقای لاریجانی مانند آقای کاتوزیان -که ایده طرح عدم کفایت رییس جمهور را برای اولین بار به عنوان یک اصولگرا نیز مطرح کرد- در خصوص این مسائل به شکل فعالی در عرصه رسانه‌ای حاضرند؟!

این یادداشت هرگز به معنای طرح اتهام به سوی جناب آقای لاریجانی نیست اما قطعاً طرح انتقادی صریح و توصیه به "اتقوا من مواضع التهم، آشیخ توهم" نسبت به ایشان است. به امید اتخاذ مواضعی صریح و قاطعانه از تریبون مجلس در محکومیت عوامل ظاهری و باطنی اغتشاشات اخیر.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/19:: 1:34 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >