سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تفکّر مایه زندگانی دل بیناست . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ



ناگفته های عجیب یکی از کارمندان بنیاد شهید دوران کروبی



یکی از انتظامات بنیاد شهید نزدم آمد و گفت «حاج‌آقا شما را می‌خواهد ببیند بروید داخل»،به من گفتند حاج‌آقا زیر زمین است . بنده به زیرزمین رفتم و هنگامی که وارد شدم با مشت‌ها و لگدهایی روبه‌رو شدم، ادامه داد: مشت و لگدهایی بود که به صورت و پهلویم می‌خورد، حال عجیبی داشتم و 3 نفر از دوستان و نزدیکان کروبی داخل زیرزمین مرا تا حد مرگ کتک زدند و سپس مرا به داخل مستراح انداختند.
  
غلامحسین جلالیان در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی فارس «توانا» به تشریح فضای فعالیت و کار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در دوران ریاست کروبی پرداخت و ضمن انتقاد از برخورد کروبی با کارمندان و خانواده‌های شهدا اظهار داشت: 39 ساله بودم که توسط یکی از دوستانم به نام آقای ملکی که در آن زمان با بنیاد شهید انقلاب اسلامی ارتباط داشت، با این نهاد آشنا شدم؛ من که در آن هنگام شوق خدمت به خانواده‌های شهدا را داشتم از وی خواستم تا زمینه خدمتم را در به خانواده‌های شهدا فراهم کند.
وی افزود: اواخر سال 59 بود که به بنیاد شهید انقلاب اسلامی معرفی شده و بدون هیچ مصاحبه و مشکلی وارد این بنیاد شدم و در قسمت واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی به خطاطی مشغول شدم.
جلالیان با بیان اینکه در آن زمان فردی به نام مرتضی محمودی همزمان نماینده مردم قصر شیرین در مجلس و سرپرست واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی بود، ادامه داد: محمودی اقدامات نامناسب و غیرقانونی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی انجام می‌داد و بارها بنده سر مسائل مختلف به وی تذکر ‌دادم ولی او تنها عصبانی می‌شد.
وی با بیان اینکه در دوران ریاست کروبی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی، زنان با وضعیت جلف و آرایش غلیظ و ظاهری بسیار زننده وارد این بنیاد می‌شدند، گفت: بنده هر گاه این موضوع را تذکر می‌دادم محمودی از بنده ناراحت می‌شد و ادعا می‌کرد اینجا مسئول دارد.
وی ادامه داد: بالاخره بعد از 6 ماه از فعالیت بنده در واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی یک روز صبح که خواستم وارد بنیاد شهید شوم، انتظامات از ورودم جلوگیری کرد و با نامه‌ای که از طرف محمودی داشت، تأکید کردند که از آنها خواسته است من را به داخل بنیاد شهید راه ندهند.
جلالیان تصریح کرد: بعد از چند روزی به بنیاد شهید رفتم اما نتیجه‌ای نداد و در نهایت با سماجت و پیگیری بنده، کروبی تصمیم گرفت جلسه‌ای با حضور بنده و محمودی بگذارد که این کار نیز عملی نشد و بعدا معلوم شد وی تنها برای فروکش کردن ناراحتی بنده موضوع جلسه را مطرح کرده بود.
وی با بیان اینکه روزها سپری شد و هیچ جلسه‌ای از سوی کروبی برگزار نشد، اظهار داشت: بالاخره بعد از 7 ماه شخصی به نام "رادار " معاون کروبی شد؛ بنده نیز به وی مراجعه کردم و بعد از جلساتی قرار شد به عنوان خطاط فرهنگی در ساختمان اصلی بنیاد شهید انقلاب اسلامی و در جایی که کروبی بود، فعالیت فرهنگی داشته باشم.

*ورود زنان با وضعیت نامناسب در بنیاد شهید

وی با اشاره به اینکه در آن جا نیز مشکلات زنان بیشتر از محل قبلی بنیاد شهید بود، تصریح کرد: بنده بنا بر اعتقادات و مسئولیتی که در برابر شهدا و خانواده‌های شهدا داشتم مسائل را عنوان می‌کردم و اینجا بود که تازه ماجرای من و کروبی حالت جدی گرفت.
جلالیان گفت: کروبی روزی من را خواست و بنده نیز ماجرا و مشکلات مراجعه کنندگان خانم که با وضعیت نامناسب به داخل بنیاد شهید می‌آیند را به وی انتقال دادم و از حاج‌آقا پرسیدم به نظر شما این رفتار من بد است یا خوب، حاج‌آقا سکوت کرد و جوابی نداد.

*تجملات و هزینه‌های گزاف در بنیاد شهید

وی اضافه کرد: بنیاد شهید در آن دوران تصمیم گرفت با حضور کروبی جلسه‌ای را با واحد فرهنگی سراسر کشور به مدت 3 روز در یکی از کاخ‌های نیاوران برگزار کند اما چه هزینه‌ها و چه تجملاتی در آن زمان و از چه طریقی تأمین شد، بماند؛ باید مسئولان آن موقع جواب دهند.
جلالیان تصریح کرد: بعد از مراسم در شب اول بنده به حضور کروبی رفتم و از نوع پذیرایی و هزینه‌های گزاف گله کردم و وی نیز مجدداًسکوت کرد و سری تکان داد.
کارمندسابق بنیاد شهید در دوران ریاست کروبی با بیان اینکه 3 شب مراسم تمام شد و روز چهارم که بنده خواستم وارد بنیاد شهید شوم مجدداً از ورودم جلوگیری شد و گفتند شما اخراجید.
وی افزود: همان روز سریع به دفتر معاون کروبی «رادار» رفتم و او گفت دستور حاج‌آقاست و بنده نیز از آن بی‌خبرم.
جلالیان با اشاره به اینکه همان ساعت به منزل رفتم و 3 فرزندانم را به جلوی درب بنیاد شهید آوردم و تا بعدازظهر آنجا بست نشستم به طوری که کروبی از پنجره اتاقش مرا می دید.
وی گفت: بعد از ساعت 5 بعداز ظهر یکی از انتظامات بنیاد شهید نزدم آمد و گفت «حاج‌آقا شما را می‌خواهد ببیند بروید داخل»، من وارد ساختمان شدم و هنگامی که خواستم از پله‌ها به اتاق کروبی بروم گفتند حاج‌آقا زیر زمین است تعجب کردم زیر زمین!
کارمند سابق بنیاد شهید دوران ریاست کروبی با اشاره به اینکه بنده به زیرزمین رفتم و هنگامی که وارد شدم با مشت‌ها و لگدهایی روبه‌رو شدم، ادامه داد: مشت و لگدهایی بود که به صورت و پهلویم می‌خورد، حال عجیبی داشتم و 3 نفر از دوستان و نزدیکان کروبی داخل زیرزمین مرا تا حد مرگ کتک زدند و سپس مرا به داخل مستراح انداختند.
وی افزود: چند ساعت بعد بدن مجروح و زخم خورده مرا، آن 3 نفر توسط ماشین ضدگلوله کروبی و آژیرکشان به سمت کمیته مرکزی میدان بهارستان بردند و در آنجا نیز با یک برنامه از پیش تعیین شده ابتدا بنده را ترسانده و سپس رها کردند.
جلالیان ادامه داد: روز بعد به همراه چند تن از خانواده‌های شهدا با یک مینی‌بوس به سمت جماران برای دیدار با حضرت امام خمینی (ره) و شکایت از کروبی رفتیم که در آنجا نیز موفق به دیدار حضرت امام خمینی (ره) نشدیم ولی اعتراض خود را به بیت امام (ره) اعلام کردیم.
در ادامه این گفتگو غلامحسین جلالیان 68 ساله در حالی که چشم‌هایش را اشک گرفته بود، افزود: تازه متوجه شدم زیرزمین و زندانی یعنی چه؛ امیدواریم روزی برسد کروبی جزای اعمالش را ببیند

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 10:11 عصر     |     () نظر
بازخوانی 10 دور انتخابات ریاست جمهوری/ دور سوم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای
امام خمینی: آن فاسدها رأی 13 میلیونی رجایی را هم می‌گفتند از 2 میلیون کمتر است

بعد از شهادت حجت الاسلام و المسلمین هاشمی نژاد بود که امام در جمع مردم لب به سخن گشود. او از هاشمی نژاد گفت و بعد در باب انتخابات فرمود:

«مسئله دیگر قضیه انتخابات است که من در عین حال که قبلاً هم تذکر دادم، حالا هم تذکر مى‏دهم به همه ملت که همه این شرارت‌ها که در سطح کشور الآن مى‏شود، ممکن است براى این باشد که شما را از رفتن به پاى صندوق بترسانند و شما را از خدمت به اسلام و خدمت به مسلمین سست کنند. و باید همه ما در این امر توجه داشته باشیم که این یک امر حیاتى است براى جمهورى اسلامی. شما مى‏بینید که در عین حال که در آراى قبل از این، براى شهید رجایى 14 میلیون جمعیت شرکت کرد و 13 میلیون رأى آورد شهید رجایى، مع ذلک، آن فاسدها، آن مصاحبه‏هایى که اشخاص فاسد شکست خورده در خارج کردند، گفتند بیش از 2 میلیون اینها رأى نداشتند.»

امام به کسانی اشاره کرد که به جای پذیرش شکست و تمکین در مقابل آرای مردم و رای قانون اعتراضات و تشنج های خیابانی را کلید زده بودند. ایشان با اشاره به التهاب آفرینی ها فرمودند:

«از این ترورها و از این شرارت‌هایى که 2 روز قبل در تهران شد و مع الاسف، بچه‏ها و جوان‌ها را کشیدند به توى خیابان‌ها و به شرارت هدایت کردند، باید بسیار انسان متأسف باشد که جوانها و کودک‌هاى ما اینطور بازى خوردند از اینها که مى‏آیند در خیابانها و آتش مى‏زنند چیزهایى [را] که مال مردم است، مال عموم است؛ مثل شرکت واحد و اتومبیل‌هاى شرکت واحد که مال مستضعفین است یا محلى که اصلاً براى مستضعفین است، به آتش مى‏کشند. اینها فکر نمى‏کنند که این مدعى‏هاى مجاهدت براى خلق و براى مستضعفین، آن چیزى را که وجهه قرار دادند و هدف قرار دادند، ضرر زدن به همین چیزهایى [است‏] که مال مستضعفین است؛ چیزهایى که براى مستضعفین جمع شده است، براى معلولین جمع شده، براى جنگ زده‏ها جمع شده است؛ اینها هدفشان این است که آنها را آتش بزنند.»

امام در ادامه تأکید کردند:

«شما از این شکست خورده‏ها هیچ هراس نداشته باشید که اینها نفسهاى آخر را مى‏کشند. و ملت ایران و ملت شریف ایران با کمال قدرت، ایستاده است در مقابل آنها، و همین‏طور قواى نظامى و انتظامى و پاسداران و بسیج و سایر قواى مسلّح، که از خود مردم هستند، هم در جنگ با کفار ایستاده‏اند و هم در مقابله با این اشخاصى که همان‏طور هستند و براى آنها خدمت مى‏کنند. و قواى پاسدار ما و همین‏طور قواى انتظامى در این امر جدیت خواهند کرد و همه اینها را به دست خواهند آورد و به جزاى اعمال خودشان در دادگاهها خواهند رسید. و ان شاء اللَّه، بزودى شما شاهد این خواهید شد که نه از این تفاله‏ها چیزى باقى مانده است و نه از آن قدرتهاى بزرگ در ایران اثرى خواهد بود.»(1)

ثبت نام کاندیداها

باز هم نوبت انتخاب مردم بود تا با رأی خود یک رجایی دیگر را انتخاب کنند. بعد از شهید باهنر، آیت‌الله خامنه‌ای دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی را عهده دار شده بود. آیت‌الله خامنه‌ای از اعضای منتخب امام در شورای انقلاب به شمار می آمد و در شورای عالی دفاع هم حضور فعال داشت. ترور ششم تیر ماه ناکام ماند تا او همچنان داعیه دار خط امام باشد؛ همان خطی که رجایی و باهنر در راه اعتلایش سوختند.

آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود در خصوص کاندیداتوری آیت‌الله خامنه‌ای این گونه می نویسد: «در جریان ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای آنچه به یادم مانده است، این است که پس از شهادت آقای باهنر و آقای رجایی، بحث ریاست جمهوری جداً مطرح بود. روزی ما در راهروی مجلس جلسه ای داشتیم. جلسه غیر رسمی بود. در آن جلسه من، مقام معظم رهبری، جناب آقای هاشمی و جناب آقای موسوی اردبیلی بودیم. ظاهراً حاج احمد آقا هم بودند. دوستان در آن جلسه به آقای خامنه‌ای پیشنهاد دادند که شما نامزد ریاست جمهوری بشوید. ایشان گفتند من به چند جهت نمی‌پذیرم؛ یکی اینکه بیمار هستم. من تازه از بیمارستان آمده ام (به خاطر همان جریان انفجار) و آمادگی ندارم. مسئله دوم اینکه خوب نیست دو تا آخوند ریاست قوه مجریه را داشته باشند. آقای مهدوی کنی که نخست وزیر هستند، من هم رئیس جمهور بشوم؛ دو تا آخوند خوب نیست. مردم می گویند همه چیز را خودشان قبضه کرده اند. جهت سوم اینکه اگر قبول بکنم دلم می خواهد کسی نخست وزیر باشد که بتوانم با او چون و چرا داشته باشم؛ مهدوی برادر بزرگ ماست. ما نمی توانیم از او پاسخ بخواهیم. این تعبیر ایشان در آن وقت بود.»(2)

با وجود مخالفت های آیت الله خامنه ای با بحث کاندیداتوری اصرارها ادامه یافت و این گونه بود که ایشان تصمیم به حضور در عرصه رقابت گرفتند. قرار شد بعد از ریاست جمهوری ایشان آیت الله مهدوی کنی از نخست وزیری استعفا دهند تا آیت الله خامنه ای در انتخاب نخست وزیر آزاد باشند و البته همین طور هم شد یعنی بلافاصله بعد از اعلام نتایج آیت الله مهدوی کنی استعفای خود را اعلام کرد.

چهره های دیگری هم البته داوطلب کاندیداتوری شدند. آیت الله مهدوی کنی در این خصوص می گوید:«قرار شد که بنده و جناب آقای دکتر شیبانی و آقای عسگراولادی به منظور احتیاط نیز نامزد ریاست جمهوری شویم. در آن زمان که ما به حسب ظاهر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شدیم، از براداران نهضت آزادی، آقای مهندس بازرگان و آقای صباغبان به دفتر نخست وزیری آمدند و گفتند اگر شما جدا نامزد هستید، ما آماده ایم برای شما تبلیغ کنیم. من گفتم اولا نامزدی من جدی نیست و ثانیا اگر جدی هم بود، من علاقه ای به تبلیغ و تایید شما نداشتم.»(3)

دکتر غفوری فرد دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری بود. او داستان کاندیداتوریش را این گونه تعریف می کند:«بعد از عزل بنی صدر، شهید رجایی رئیس جمهور شدند؛ ولی حتی بعد از شهادت ایشان مشخص نبود که امام با ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای موافقت کند. مرحوم ربانی املشی زمان ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری با من تماس گرفت. ایشان به من گفت: فردا آخرین روز ثبت نام است. شما هم برو و حتما ثبت نام کن. اول فکر کردم ایشان شوخی می کند. گفتم: به چه مناسبت من کاندیدا شوم؟ ایشان فرمود: اولا جناب آقای خامنه‌ای ترور شده و هنوز معلوم نیست به راحتی سلامتیشان را به دست بیاورند. در ثانی هنوز مشخص نیست امام با یک روحانی موافقت بکند. یعنی حتی بعد از شهادت شهید رجایی در مرحله اول امام مخالف بودند. چون بعدا این پست در شخص آقای خامنه ای منحصر شده بود، ایشان موافقت کردند و ثالثا خوب نیست که فقط یک کاندیدا داشته باشیم. دلیل دیگرش هم این بود که اگر تنها یک نفر کاندیدا باشد، احتمال ترورش زیاد است.»(4)

در آن شرایط با توجه به اینکه انقلاب از نیروهای غیر روحانی ضربه های سنگینی خورده بود و از سوی دیگر هم برخی نیروهای انقلابی هر یک به نوعی به شهادت رسیده بودند، امام با روحانی بودن رییس جمهور موافقت کردند. در واقع ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای سرآغاز ورود روحانیون در مناصب اجرایی و خصوصا جایگاه ریاست جمهوری بود.

کاندیداتوری مقام معظم رهبری مورد استقبال احزاب و گروه های مختلفی قرار گرفت. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره روز یکم مهر ماه از حمایت های گسترده احزاب و جریان های سیاسی خبر داد. این روزنامه نوشت: «در ائتلاف بزرگ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، روحانیت مبارز، مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی، سازمان فجر اسلام، انجمن اسلامی معلمان، جامعه انجمن های اسلامی بازاریان و دهها گروه و سازمان دیگر حجت الاسلام خامنه ای به طور یکپارچه به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری برگزیده شده است.»(5)

در بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح شده بود که اگر خود شهید رجایی و باهنر هم حاضر بودند، حتماً با کمال آرامش به آیت الله خامنه ای رای می دادند.(6) آیت‌الله سید علی خامنه ای برای همه مردم چهره ای درد آَشنا و محبوب به شمار می آمد. به خصوص بعد از داستان ترور ایشان ابراز احساسات مردم در اوج خود قرار داشت. دهها نفر حتی حاضر به اهداء قلب خود به ایشان شده بودند.

برگزاری انتخابات

آیت الله مهدوی کنی در آستانه انتخابات از کاندیداتوری کناره گیری کرد و در سخنرانی ها نیز از آیت‌الله خامنه‌ای حمایت کرد. در انتخابات سوم، 46 نفر کاندیدا شده بودند که در نهایت شورای نگهبان صلاحیت 4 نفر را تایید کرد. این 4 نفر عبارت بودند از: آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (نماینده شورای انقلاب و معاون وزارت دفاع)، سید رضا زواره‌ای (معاون وزارت کشور)، علی اکبر پرورش(نماینده مجلس شورای اسلامی) و دکتر حسن غفوری فرد.

«امروز انتخابات ریاست جمهوری است و هم در چند شهر من جمله تهران میان دوره ای مجلس شورای اسلامی. ضد انقلاب اعلان کرده که در انتخابات آشوب به راه می اندازند و شرکت در انتخابات را تحریم کرده است، ولی به طوری که اطلاعات می رسد هجوم مردم به مراکز رای گیری خیلی زیاد است و اثری هم از تروریست ها نیست. شهرها خوب حفاظت می شوند.»

22439930 نفر واجد شرایط شرکت بودند که از این تعداد 16846715 نفر یعنی معادل 74.26% در انتخابات شرکت کردند. و آیت الله خامنه ای با 95 درصد آرا به ریاست جمهوری رسید.

تنفیذ حکم ریاست جمهوری

و حکم رییس جمهور توسط امام تنفیذ شد:

«ما نَنْسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنْسِهانَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها گرچه دست جنایتکاران و منافقان، رئیس جمهور متعهد و مؤمنى را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکى از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت عزیز را از خدمت او، و او را از خدمت به ملت محروم کرد و گمان کرد که با ترور اشخاص، ملت بپاخاسته از تصمیم خود عقب مى‏نشیند و در خدمت به اسلام بزرگ سستى مى‏ورزد و در نتیجه راه براى قدرتهاى چپاولگر باز مى‏شود، ولى شرکت بى‏سابقه مردم کشور، امید بدخواهان را مبدل به یأس و طمع آزمندان را براى همیشه برید... خداوند متعال بر ما منت نهاد که افکار عمومى را براى انتخاب رئیس جمهورى متعهد و مبارز، در خط مستقیم اسلام و عالِم به دین و سیاست هدایت فرمود که امید است با حُسن تدبیر و کمک قواى سه گانه و پشتیبانى ملت بزرگ، مشکلات یکى پس از دیگرى رفع و احکام مقدس اسلام به‏طور دلخواه در سطح کشور اجرا گردد.»

در ادامه حکم امام آمده بود:

«اینجانب به پیروى از ملت عظیم الشأن و با اطلاع از مقام و مرتبت متفکر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام آقاى سید على خامنه‏اى- ایّده اللَّه تعالى- رأى ملت را تنفیذ و ایشان را به سمت ریاست جمهورى اسلامى ایران منصوب نمودم. و رأى ملت مسلمان متعهد و تنفیذ آن محدود است به اینکه ایشان به همان نحو که تا کنون خدمتگزار اسلام و ملت و طرفدار قشر مستضعف، و به حکم قرآن کریم اشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ بوده‏اند از این پس نیز به همان تعهد باقى باشند و از طریق مستقیم انسانیت و اسلام انحراف ننمایند، که ان شاء اللَّه نمى‏نمایند.»(9)

استعفاهای مسئله ساز نخست وزیر

بعد از عدم رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به دکتر ولایتی به عنوان نخست وزیر، مهندس میرحسین موسوی(9) که از اعضای حزب جمهوری به شمار می آمد، به عنوان نخست وزیر انتخاب شد؛ نخست وزیری که البته اختلاف نظرهای فراوانی با رییس جمهور پیدا کرد تا آنجا که دوبار تصمیم به استعفا گرفت و این در حالی بود که کشور از یک سو با مشکلات عمده اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد و از سوی دیگر از جانب وزیر امور خارجه امریکا رسماً تهدید به عملیات پیشگیرانه شده بود. در واقع شرایط داخلی و خارجی کشور ثبات کافی نداشت.

استعفای اول به سال 62 برمی گردد. هاشمی در ذیل خاطرات روز یک شنبه نهم بهمن ماه می نویسد:

«شب در دفتر رئیس جمهور، جلسه ای با حضور دکتر ولایتی وزیر امور خارجه و آقای محتشمی سفیر ایران در سوریه داشتیم. راجع به سیاستمان در لبنان بحث شد. قرار شد شورای لبنان با اضافه شدن چند نفر، جامع تر و تقویت گردد و فرمانده سپاه در لبنان نیز تقویت شود. آقای رئیس جمهور گفتند مهندس موسوی{نخست وزیر} آمده و به خاطر عدم توافق روی وزیر مسکن، پیشنهاد استعفا داده که آیت الله خامنه ای مخالفت کرده و گفته اند که وجود اختلاف به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید کنار رفت و قابل حل است. نظر من هم همین است. نمی شود به روزی رسید که اختلاف نباشد.»(10)

استعفای دوم هم در سال 63 مطرح شد. درست با فاصله چند روز از بمباران مناطق مسکونی پیرانشهر که در آن 17 نفر شهید و 34 نفر مجروح شده بودند، موسوی تصمیم به استعفا گرفت. هاشمی رفسنجانی ذیل خاطرات روز 12 اردیبهشت ماه به این استعفا اشاره می کند. این بار نیز کمی بودجه و عدم هماهنگی با رئیس جمهور وقت یعنی حضرت آیت الله خامنه ای بهانه استعفا را فراهم آورد. البته این بار موسوی به جای اینکه مستقیماً پیش رئیس‌جمهور یا امام برود، خدمت آقای هاشمی رسید. هاشمی داستان را این گونه تعریف می کند:«با مهندس موسوی نخست وزیر ملاقات داشتیم؛ به خاطر عدم هماهنگی با رئیس جمهور و کمی بودجه استعفا و تعویض کابینه را مطرح کرد؛ مخالفت کردم و گفتم باید تفاهم ایجاد کرد.»(11)

هاشمی همچنین از همدردی خود با موسوی سخن می گوید و ضمن اشاره به مخالفتش با بحث استعفاء می نویسد: «ولی اگر مجلس آینده با ایشان خوب نباشد، استعفا را منطقی دانستم؛ البته ظاهراً چنین نخواهد شد. قرار شد برای تکمیل کابینه و ایجاد تفاهم اقدام کنیم.»

اختلاف نظر ها عمدتا از دو رویکرد اقتصادی کاملا متفاوت نشات می گرفت. از یک سو نخست وزیر اقتصاد بسته دولتی را مورد توجه قرار می داد و از سوی دیگر رییس جمهور قائل به لزوم حضور بخش غیر دولتی و فعالیت این بخش در اقتصاد بود. آیت الله مهدوی کنی در خصوص رویکردهای اقتصادی مهندس موسوی می گوید:«دولت آقای موسوی با همه خوبی هایی که داشت و امام هم ایشان را تایید می کرد، ولی دولت سالاری را در مسائل اقتصادی عملا ترجیح می داد و این سیاست تنها به خاطر جنگ نبود، بلکه اصلا سبک تفکر ایشان این طور بود. بعضی ها می گفتند که حالا موقع جنگ است و دولت باید همه چیز را قبضه کند و از اینجا بود که کوپن و این چیزها به وجود آمد. بالاخره در جنگ همه می پذیرفتند که اگر ما بخواهیم مواد غذایی به همه برسد، باید دولت دخالت کند. این را همه قبول داشتند؛ اما برداشت ما این بود که آقای موسوی می خواهد کلا دولت در تمام امور اقتصادی حضور داشته باشد و ما این را قبول نداشتیم.»(12)

آیت الله مهدوی کنی همچنین در خصوص نگاه منفی مهندس موسوی به بازار و بازاریان می گوید:«ایشان گفت آقای مهدوی! پدر من بازاری است، چای فروش است، آدم خوبی هم هست؛ ولی اصلا خصلت بازاری ها خصلت زالوصفتی است(یک چنین تعبیری کرد.) و من با آنها مخالفم، اینها زالوصفت هستند، ما باید کاری کنیم که دست این زالوصفت ها از اقتصاد کشور قطع شود.»

در نهایت اختلاف نظرها بین رییس جمهور و نخست وزیر باقی ماند تا آنجا که مقام معظم رهبری تصمیم به عدم معرفی دوباره میرحسین در دولت بعد گرفت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 1:13 عصر     |     () نظر

شیخ مهدی این روزها همه دغدغه اش زندانیان و بازداشت شدگان است .

او شبها خوابش نمی برد

ساعت 2 بامداد می رود که بخوابد اما خوابش نمی برد.

تنش می لرزد.

قرآن می خواند بلکه آرام شود ولی آرام نمی گیرد.

دوش می گیرد که آرامش کند ولی آرام نمی شود.

بیچاره تا طلوع آفتاب خوابش نمی برد.

می خواهم بگویم آ شیخ آن روزها که بی قانونی می کردی و  هوادارانت را تحریک می کردی که به خیابان ها بیایند دغدغه نداشتی

شیخ مهدی تو به جای آنان که امروز در زندانند و شاید بعضاً بی گناه و اغفال شده باشند می بایست به زندان می رفتی

چرا که بی قانونی ها و صدور بیانیه هایی که از قبل برایت نگاشته بودند و خط دهی های نابخردانه تو و یار غار اینروزهایت، فضایی را ایجاد نمود که سالهاست دشمن تلاش می کرد چنین فضایــی را بوجود آورد و در این مسیر هم قدم دشمن شدی و این جرمی بس بزرگ است.

شیخ مهدی امروز دلسوزانه خود را حامی اغتشاش گران می دانی و بر محاکمه و معرفی شکنجه گران به مردم تاکید می کنی می خواهم برایت درد دل همسر شهیدی را یاد آوری کنم، درد دلی از آن دوران که شیخ مهدی خود  زندان داشت، دادگاه داشت، قاضی داشت، و می گفتی از قوه قضاییه حکم داشتیم.

 3 ماه از فوت امام گذشته بود که به یکی از مقامات بلندپایه نامه نوشتم.در آن نامه تأکید کردم به خانواده‌های شهدا رسیدگی نمی‌کنند و دائم حکم صادر می‌شود و محدودیت درست می‌کنند و حتی می‌گویند همسر شهید اجازه طلاق ندارد.

آن نامه را به جای آنکه به آن مقام بلندپایه برسانند، به کروبی دادند،

در عرض چند دقیقه و خیلی ضربتی آمدند سراغ من و مرا به زندانی در خیابان دزاشیب واقع در شمال تهران بردند.

دوشنبه من را بازداشت کردند و من 3 فرزندم را که 5 ساله، دبستانی و راهنمایی بودند را تا 3 روز بعد ندیدم.

زندان فضای بسیار کثیفی داشت و با عرض معذرت مثل محل نگهداری حیوانات بود.

شاید 200 نفر از همسران شهدا در آنجا زندانی شده بودند و روی در هم یک قفل آهنی بزرگ گذاشته بودند.

پنج شنبه همان هفته فرزندان من را هم گرفتند و آوردند

کودک 5 ساله من از ترس دچار ناراحتی شدید شده و گریه کرده بود، چون آنها را به زور آورده بودند.

من آنجا فقط ذکر یا اباصالح ورد زبانم بود و همین هم نجاتم داد نه سفارش دیگران.

خانه من را هم پلمپ کرده بودند و به من نمی دادند. همه مردم محله چهارراه تهران‏پارس این را دیده اند و می دانند.

من چند ماه در تهران آواره بودم و هر شب منزل یکی از فامیل ها بودیم و بچه ها هم منزل خواهرم و مادرم بودند.

از مهر تا بهمن خانه نداشتم.

آقای کروبی داخل زندان و در آن اتاق به من توهین کرد و من آنجا از ترس اعتراف کردم که ایشان را بخشیده‌ام،

حتی آنجا یک ضربه هم به سر من وارد کرد

 آنچه خواندید ماجراهای زندان بنیاد شهید بود که از زبان خانم سعیده امین پور همسر شهید اسماعیلی بیان گردیده است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 1:11 عصر     |     () نظر
 جواد لاریجانی
کارگزاران می‌گفت هاشمی رکن نظام است باید مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد

محمد جواد لاریجانی با اشاره به فعالیتهای حزب کارگزاران در زمان ریاست جمهوری هاشمی برای مادام العمر کردن وی در این مسند، استدلال کارگزاران را در این زمینه بیان کرد و گفت: کارگزاران معتقد بود ‌هاشمی رفسنجانی از ارکان انقلاب است، بنابراین باید به وی اجازه داده شود، همچون امام خمینی(ره) که رهبری‌شان تا پایان حیات بود، مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد.

به گزارش رجانیوز، محمد جواد لاریجانی در گفتگویی با روزنامه جام جم به نکاتی در خصوص انتخابات و مسایل پیش آمده پس از آن پرداخته است و با رد برخی شائبه‌ها قویا تاکید می‌کند که حوادث پس از انتخابات، نمونه‌ای ناکام از الگوی انقلاب مخملی است که در برخی کشورها انجام شده است و به توضیح دلایل خود برای اثبات این مساله می‌پردازد.

متن این مصاحبه به شرح زیر است:

سوال: این روزها شاهد برگزاری دادگاه برخی از افراد دستگیر شده در حوادث اخیر هستیم و یکی از محورهای مهم کیفرخواست علیه این افراد، تلاش در جهت کودتای مخملی است. شما حوادث اتفاق‌افتاده را تا چه حد در قالب این تئوری می‌بینید و از نظر شما این اغتشاشات تا چه اندازه از پیش طراحی شده بودند؟ برخی معتقدند که بخش زیادی از این حوادث نتیجه اشتباهات مقطعی در داخل بوده که با سوءاستفاده برخی کشورهای غربی همراه شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟


لاریجانی: ابتدا باید خدا را شکر کنیم که انتخابات با مشارکت وسیع مردم برگزار شد و آقای احمدی‌نژاد با رای قاطعی مجددا رای آورد و روز 12 مرداد هم حکم او از طرف مقام معظم رهبری تنفیذ شد. این مسائل را باید به رئیس‌جمهور تبریک گفت و ایشان هم باید شکرگزار فرصتی باشد که برای خدمت به مردم در چهار سال آینده نصیبش شده است.

نکته مهم این بود که ارزش پوستر چسبانی و تبلیغات دیواری کاملا کاهش یافت. رسانه ملی آنقدر نفوذ داشت که دیگر کسی به دنبال عکس‌های داخل خیابان نمی‌گشت. به نظر من این یک مسیر بسیار خوب برای آینده است.


*موسوی پیش از انتخابات مدعی پایبندی به قانون اساسی و ولایت فقیه بود

ویژگی دیگر این انتخابات این بود که ما ملاحظه کردیم که سازمان تبلیغاتی یکی از نامزدها و کمپین انتخاباتی او توسط یک جناح سیاسی، کاملا مصادره و عملا پایه یک نوع تقابلی با نظام گذاشته می‌شود. آقای مهندس موسوی، در طول دوران انتخابات اولا اعلام کرده بود که مستقل است و مشی او ترکیبی از اصولگرایی و اصلاح‌طلبی است که این شعار بسیار زیبا و پرمعنایی است.

ایشان همچنین اعلام کرده بود که پایبند قانون اساسی و ولایت فقیه است و این مسائل، امیدواری زیادی در میان افراد متدین و کسانی که ایراداتی نسبت به دولت آقای احمدی‌نژاد داشتند ایجاد کرد. منتها اتفاق عجیبی که افتاد این بود که اصلاح‌طلبان با یک رفتار حساب شده، ایشان را مصادره کردند و آقای موسوی که اعلام کرده بود مستقل است عملا در مسیری که اصلاح‌طلبان برایش ترسیم کرده بودند قرار گرفت. اینجا آن نقطه‌ای است که به نظر من از قبل طراحی شده بود و این اتفاق نمی‌توانست در همان روزهای آخر اتفاق بیفتد. ما باید سوال کنیم که چرا اصلاح‌طلبان در کشورما به این سرانجام و به فرجام تقابل با نظام رسیدند؟


*اعلامیه های بازندگان انتخابات فرقی با اعلامیه های دشمن ندارد

شما رفتار اینها را در روز قبل از انتخابات، شب انتخابات و فردای انتخابات نگاه کنید. این رفتارها باعث شد آقای موسوی خودش را کاندیدای برنده اعلام کند و به یکدیگر تبریک بگویند. بساط تقابل از همان زمان چیده شد و حتی مطالبی که این روزها به اسم اعلامیه منتشر می‌کنند ادبیات بسیار خصمانه‌ای دارد. شما اگر ندانید که این اعلامیه از طرف چه کسی است هیچ فرقی با اعلامیه‌های دشمنان ندارد و اتهاماتی که به نظام اعم از دستگاه قضایی، تقنینی، اجرایی و شورای نگهبان می‌زنند دست کمی از اتهامات آمریکا و غرب ندارد. این حادثه مهمی برای یک مجموعه بزرگی از فعالان سیاسی است.


*از اوباما تا سارکوزی در کودتای مخملی شرکت داشتند

حرکت اصلاح‌طلبان در ایران در گذشته هم تا مرز تقابل با نظام رفت. وقتی که در مجلس ششم برخی نمایندگان تحصن کردند قصدشان این بود که تقابل با نظام را کلید بزنند منتها شاید آقای کروبی در آن زمان داهیانه‌تر عمل کرد و یا آقای خاتمی توانست خودش را کنترل کند و شرایط به گونه‌ای رقم خورد که این قضیه با عدم استقبال مواجه شد و ناکام ماند و کلید نخورد. ما در حقایق اجتماعی میان کلید زدن و کلید خوردن باید فاصله بگذاریم زیرا حقایق اجتماعی یک مسیر تطور دارند، در این انتخابات هم چیزی به نام جنبش سبز که دقیقا نام دیگری از کودتای مخملی است کلید زده شد و مراسم کلیدزنی بسیار رنگارنگ داشت.

گذشته از عناصر داخلی، ‌ما در کلیدزنی این جریان می‌‌بینیم که از اوباما گرفته تا سارکوزی و دیگران شرکت دارند.

منتها این جریان کلید نخورد و کلید نخوردن آن برمی‌گردد به دلایلی که تقابل‌های قبلی با نظام را ناکام کرده بود. به نظر من علت این آشوب‌ها و بی‌قانونی‌ها این بوده است که جناح اصلاح‌طلب کمپین انتخاباتی آقای موسوی را مصادره کرد و به علت ضعف‌هایی که ایشان هم در بینش دینی و هم در امور شخصی دارد، توانستند این کار را بکنند و ایشان را از مشی‌ای که در انتخابات اعلام کرده بود خارج کردند، این کارها با برنامه بود.

سوال: چرا برخی اصلاح‌طلبان به جایی رسیدند که در مقابل نظام قرار گرفتند؟

*اصلاح طلبان همان مسیر منافقین را رفتند

لاریجانی: به نظر من اصلاح‌طلبی در کشور ما، همان مسیری را رفت که مجاهدین خلق در ایران رفتند، مجاهدین خلق که بعدا به منافقین تبدیل شدند از آسمان نیامده بودند، بلکه بچه‌های متدین همین مملکت بودند که با وجود فهم سطحی‌شان از اسلام، علقه‌های دینی داشتند. این افراد مسحور ایدئولوژی مارکسیسم بودند و معتقد بودند که این مکتب، علمی، مدرن و عدالت‌طلب است. ضمنا مسکو و پکن هم در آن زمان توفیقات عظیمی پیدا کرده بودند و همه این مسائل سبب شده بود که این افراد شیفته مکتب مارکسیسم شده و می‌خواستند بین این دو را جمع کنند.

*التقاط، نفاق و تقابل با نظام سه فاز طی شده توسط منافقین و اصلاح طلبان است

یعنی به نظر من همان مسیری که مجاهدین خلق رفتند دوباره تکرار شد که دارای سه فاز مهم است. فاز اول، تنظیم یک مبنای فکری ناسازگار بود که اسم آن را قبلا در ادبیات ما التقاط می‌گذاشتند. فاز اول بتدریج خودش را به فاز دوم که ظهور نفاق بود رساند و نفاق هم به طور طبیعی به تقابل با نظام ختم می‌شود. عین همین سه مرحله که درخصوص مجاهدین خلق اتفاق افتاد در مورد اصلاح‌طلبی نیز تکرار شد.

اصلاحات باید در کشور وجود داشته باشد اما حرکت اصلاحی باید در چارچوب نظام باشد اصلاح‌طلبان ایران، بچه مسلمان‌های خودمان بودند و افرادی بودند که در انقلاب هم سابقه داشتند، منتها فهم سطحی این افراد از دین در کنار مدهوش شدن در مقابل پیشرفت‌های لیبرال دموکراسی سکولار باعث شد که در بهترین حالت، اسلام را برای خانه و در امور خصوصی قبول داشته باشند.

*در مشی لیبرالی اصلاح طلبان امام علی(ع) و امام حسین(ع) بدهکار شدند

مبنایی که آنها انتخاب کردند براین اساس بود که می‌خواستند سکولاریسم را با اسلام آشتی بدهند و اسم آن را نواندیشی دینی گذاشتند. شما اگر ادبیات دوم خرداد 76 را مرور کنید، می‌بینید که به اسم نواندیشی دینی تلاش کردند به تفکر سکولار یک نمای اسلامی بدهند. شما وقتی روزنامه‌های دوم خرداد را ورق می‌زنید می‌بینید کار به جایی رسید که حتی اسلام را برای امور خصوصی هم مندرس اعلام می‌کردند.

در این تفکر امام حسین(ع) را هم بدهکار می‌دانستند چون معتقد بودند جنگ‌های پدر ایشان باعث شد که یزید، امام حسین(ع) را بکشد. حضرت علی (ع) هم در این تفکر بدهکار شده بود. همه این مسائل نتیجه همان مشی سکولار بود. این ناسازگاری ایدئولوژیک هیچ نتیجه‌ای نمی‌توانست داشته باشد مگر این که به یک نفاق برسد.

همان‌طور که مجاهدین خلق در یک مرحله‌ای تصمیم گرفتند از شر اسلام خلاص شوند و مجید شریف‌واقفی و دیگران را با کودتا از بین بردند، اصلاح‌طلبی هم در یک مرحله‌ای عملا خودش را راحت کرد. روند طی شده از سوی جریان اصلاح‌طلبی در ادامه به نفاق رسید و این نفاق بروزهای مختلفی دارد.

شکل اول بروز آن این است که شما بگویید ما می‌خواهیم در انتخابات شرکت کنیم، قانون را هم قبول داریم و در چارچوب‌های مشخص شده کار می‌کنیم، ولی از فضای انتخاباتی استفاده کنید و مردم را که برای انتخابات بسیج کرده‌اید به سمت کار دیگری که مورد نظر شماست، بکشانید.
فاز سوم این حرکت همان طور که قبلا اشاره کردم تقابل با نظام است. به اعتقاد من این سه مرحله را که ما در فرجام مجاهدین خلق دیدیم، دقیقا در رفتار اصلاح‌طلبی در ایران نیز مشاهده کردیم.

*اصلاح طلبان از انتخابات استفاده منافقانه کردند/ اصلاح طلبی در ایران مرد

تحلیل من این است که اینها به خاطر آن نقص مبنایی که داشتند به طور طبیعی به تقابل با نظام رسیدند و از این فرصت انتخابات، استفاده کاملا منافقانه کردند. آقای موسوی می‌بایست بسیار زرنگ‌تر از این حرف‌ها می‌بود و به نظر من ایشان در گردابی گرفتار شده است و سرانجام خودش را با سرانجام اصلاح‌طلبی گره زده است. اصلاح طلبی در ایران مرد، همان‌طور که نفاق و مجاهدین خلق در ایران نابود شدند.

البته مسلما ضربه‌هایی وارد کردند و هزینه‌های هم برای ملت و منافع ملی داشتند.

رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان خود در مراسم تنفیذ رئیس جمهور، بدبینی نیروهای انقلاب به یکدیگر را یکی از آسیب‌ها عنوان کردند و فرمودند: اگر در عرصه‌ سیاسی و اجتماعی به یکدیگر بدبین باشیم، از سوی دشمنان حقیقی ضربه می‌خوریم.

سوال: چگونه باید عمل کنیم که نیروهای انقلاب دچار بدبینی به یکدیگر نشوند؟

به نظر من، ما موظف هستیم که خوش‌بینانه نگاه کنیم منتها این به این معنی نیست که چشممان را ببندیم. آن چیزی که واقعیت دارد و صورت پدیده و واقعیت خارجی را کنترل می‌کند این است که مشی‌اصلاح‌طلبی در ایران، توسط تفکر سکولار سامان پیدا کرد و این اصلاح‌طلبی در دل خودش یک تناقض داشت و این تناقض می‌بایست یک روز بروز پیدا کند.


*حرف های موسوی مصداق عدم اعتقاد به ارکان نظام است

اشکالات در حکومت‌ها همیشه وجود داشته است، مگر دولت‌ها می‌توانند بدون اشکال باشند. منتها با اشکالات به دو شیوه برخورد می‌شود. یکی برخورد انتقادی با این عنوان که حکومت خودمان است و ما می‌خواهیم آن را اصلاح کنیم. این مساله را تقابل نمی‌نامند. تقابل جایی است که شما دیگر به هیچ یک از ارکان حکومت اعتقاد نداشته باشید. مانند حرف‌هایی که آقای موسوی می‌زند.

*موسوی خود را معصوم و قوای سه گانه و ارکان نظام را متقلب می داند

ایشان معتقد است مجلس سر تا پا تقلب است، دولت سر تا پا تقلب است، قوه قضاییه و شورای نگهبان سر تا پا تقلبند و ظاهرا ایشان تنها معصومی هستند که از آسمان نازل شده‌اند و باید ملت ایران را نجات دهند. این تفکر بسیار تنگ که اتفاقا تحت عنوان‌های تسامح و آزاداندیشی و امثالهم بیان می‌شود، سرچشمه تقابل است. این چیزی است که کمپین آقای موسوی را به این نقاط کشاند.


همچنین این نکته را متذکر شوم که انقلاب یا کودتای مخملی شاخ و دم ندارد. شما ببینید آقای مهندس موسوی چه چیزی ادعا می‌کند. او معتقد است چیزی به نام جنبش سبز در کشور پدیدار شده و کلید خورده است و خود ایشان رهبری این جنبش را به دست دارد.

*موسوی قرار بود برای انتخابات تبلیغ کند نه جنش درست کند

مطلب دیگری که بیان می‌کند این‌که این جنبش سبز قصد دارد ریشه‌های دروغ، بدی و کژی و اینها را در ایران اصلاح کند. خود این مطالب یعنی کودتای مخملی. اولا ما باید ببینیم که این جنبش از کجا پیدا شد زیرا آقای موسوی بنا بود برای انتخابات تبلیغات کند و بعد ببیند که آیا رئیس جمهور می‌شود یا نه و اصلا قرار نبود جنبش ایجاد کند.

*جنبش سبز همان کودتای مخملی است

به نظر من جنبش سبز همان کودتای مخملی است و چیزی فراتر از آن نیست.حالا چرا ایشان جنبشی را که اسم آن را جنبش سبز گذاشت کلید زد؟ به نظر من جنبش سبز همان کودتای مخملی است و چیزی فراتر از آن نیست. اسم آن عوض شده است. آقای موسوی باید برای این کار مبنا می‌داشت و نباید به مردم دروغ می‌گفت که من می‌خواهم کاندیدا شوم و بعد بیاید اعلام کند که تقلب شده است و جنبش سبز کلید بخورد.

این اتفاقات، کلید زدن حادثه‌ای بود که با سوءاستفاده از امکانات تبلیغاتی انجام شد. مساله کودتای مخملی همین چیزی است که آقایان مطرح می‌کنند و همین عملکردی است که انجام می‌دهند.

انقلاب مخملی یک چیز هیولایی نیست که پیچیدگی خاصی داشته باشد. آری به نظر من جناح اصلاح‌طلب آلوده شد به نفاق و این نفاق منجر به تقابل با نظام شد. آقای مهندس موسوی هم گرفتار گرداب این پدیده شد.

سوال: شما از جریان اصلاح‌طلبی صحبت کردید. این جریان طیفی از فعالان سیاسی را در بر می‌گیرد که برخی از آنها عناصر اصلی تشکیل‌دهنده مقاطعی از تاریخ 30 ساله جمهوری اسلامی ایران هستند. چرا این افراد هم‌اکنون علیه نظام اقدام می‌کنند؟

لاریجانی: این پدیده سابقه‌ دارد. یعنی کژراهه اصلاحات به علت اشکال در مبانی فکری‌اش به اینجا رسید. بعضی عناصر از اول در تفکرات این دوستان وجود داشت که از جمله آنها تکیه بر کاریزمای فردی به جای اصول بود. شما ببینید وقتی حضرت امام (ره) فوت کرد. برخی از همین حضرات اعلام کردند که ولایت فقیه لباسی برای تن امام بود و بعد از ایشان باید یک سیستم شورایی داشته باشیم.

تفاوت مشی اصولگرایانه و مشی اصلاح‌طلبی همین است. ما نمی‌بایست امام را بپرستیم، بلکه باید مکتب خدا را بپرستیم و نباید این طور فکر کنیم، بعد از فوت امام (ره) مساله ولایت در زمان غیبت فراموش می‌شود.

* کارگزاران می گفت هاشمی رکن نظام است باید مادام العمر رئیس جمهور باشد

حزب کارگزاران بعد از تاسیس بر این اعتقاد بود که آقای‌هاشمی رفسنجانی چون از ارکان انقلاب بودند که حقیقتا هم از ارکان انقلاب هستند، بنابراین ما باید قانون اساسی را به نحوی اصلاح کنیم که به ایشان اجازه داده شود، همچون امام خمینی(ره) که رهبری‌شان تا پایان حیات بود، مادام‌العمر رئیس‌جمهور باشد. اینها همه نکاتی است که هر کدامشان بذر یک کژی را در فکر دوستان اصلاح‌طلب ما گذاشت.

آنهایی که به اسم نواندیشی دینی، هرگونه تلقی سکولار از نظام مدنی را قبول می‌کردند کژی‌ها در جریان اصلاح‌طلب را بنیان گذاشتند.

آنهایی که به اسم نواندیشی دینی، هرگونه تلقی سکولار از نظام مدنی را قبول می‌کردند کژی‌ها در جریان اصلاح‌طلب را بنیان گذاشتند.

علت این‌که ما آسیب می‌بینیم و بچه‌های ما گرفتار می‌شوند و نمی‌توانند این مرزها را از هم تفکیک کنند، همین است که نیروهایی که سابقه دارند، دلسوز بودند و متدین بودند، داخل این دامها می‌افتند.

مگر بچه‌هایی که جزو منافقین شدند چطور بچه‌هایی بودند. من زمانی که خودم قبل از انقلاب در دانشگاه شریف بودم، آنجا مهد فعالیت‌های سیاسی بود. بچه‌هایی که جزو مجاهدین بودند، ‌بچه‌های بسیار متدینی بودند. ما ساعت‌ها با یکدیگر مباحثه می‌کردیم که آیا اسلام احکام دارد و یا خیر و این‌که احکام اسلام برای حال حاضر کاربرد دارد یا نه؟ آیا اسلام مندرس است یا خیر؟ همه این مباحثه‌ها نشان می‌داد که نقاط ضعفی در ذهن آنها وجود داشت که آنها را به این فضاحت رساند.

اتفاقا مثالی که من زدم برای این است که ما در طول انقلابمان یک نمونه دیگر از این کژراهه را داشتیم. کژراهه‌ای که از بچه‌های مسلمان شجاع ما بها گرفت و هزینه کرد. آنهایی که جلوی نظام طاغوت می‌ایستادند بچه‌های شجاعی بودند و هر کسی جرات نداشت مقابل رژیم شاه بایستد. اینها حاضر بودند جان خودشان را در این راه فدا کنند.

از این گونه استعدادهای ما، اینها هزینه کردند. امروز هم این کژراهه اصلاحات لنگه همان کژراهه است، یک معجون ناموزونی از انقلاب درست کردند در صورتی که اسلام خودش به تنهایی یک مکتب جامع و کاملی است و خودش می‌تواند یک مبنای نظام مدنی باشد.

امروز هم باید برای مردم و بخصوص تحصیلکرده‌ها کاملا تبیین شود که کژراهه اصلاحات از کجا شروع شد، چرا به نفاق رسیدند و چرا به تقابل با نظام رسیدند؟

سوال: تک ‌صدایی معمولا در نظام‌های مردمسالار، مساله مثبتی نیست. شما معتقدید که اصلاحات مرد، اگر اینچنین باشد آیا فکر نمی‌کنید ما به پدیده تک‌صدایی دچار شویم؟


*جریان اصلاحی وفادار به نظام می خواهیم نه ضد نظام

لاریجانی: اصلاحات باید در کشور وجود داشته باشد و حرکت اصلاحی باید در چارچوب نظام صورت بگیرد. تک‌صدایی در میان اصولگرایان هم وجود ندارد. ما باید یک چند صدایی مبنادار داشته باشیم، نه یک چند صدایی کاریزماتیک، یعنی فقط به خاطر این‌که چند تا باشیم، چند صدا با الحان مختلف ایجاد کنیم.

جریان اصلاحی الان در کشور ما نیاز خیلی مبرمی است و باید یک جریان اصلاحی داخل نظام، وفادار به ارکان نظام داشته باشیم.

قانون اساسی ما در آخرین بند خود سه رکن را معرفی می‌کند و می‌گوید: قانون اساسی قابل تغییر است مگر این سه رکن.

رکن اول، پایه اسلامی قانون اساسی است چون قانون گفته که ما همه مبانی‌مان باید براساس عقلانیت اسلامی باشد.

رکن دوم ضابطه مشروعیت نظام است که براساس قانون اساسی اصل ولایت فقیه است. رکن سوم هم نقش مشارکت مردمی است. یعنی ما در قانون اساسی داریم که همه تصمیمات حکومت باید مستقیم و یا غیرمستقیم، برآمده از رای مردم باشد که این مساله از طریق انتخابات صورت می‌گیرد. این همان دموکراسی نماینده‌ای است که در قانون اساسی وجود دارد.

نویسندگان قانون اساسی نه این که دموکراسی را نمی‌شناختند، اما از به کار بردن لفظ دموکراسی اجتناب کردند و دلیلش همین چیزی بود که در اصلاحات اتفاق افتاد. آنها می‌ترسیدند که اگر لفظ دموکراسی را به کار برند، مردم دموکراسی را با دموکراسی لیبرال اشتباه بگیرند. دموکراسی ما لیبرال نیست بلکه مبتنی بر عقلانیت اسلامی است و این مساله تغییرپذیر نیست.

این سه رکن قانون اساسی را باید به آن وفادار باشیم و اینها همان چیزی است که رهبر معظم انقلاب از آنها به عنوان مشروعیت و اسلامیت تعبیر کرده‌اند.

ما یک جریان اصلاحی می‌خواهیم که در داخل این چارچوب باشد و جای این جریان خیلی خالی است.

در کشور ما در زمینه دموکراسی شعارهای زیادی داده می‌شود اما هنوز این دموکراسی نهادینه نشده است و معمولا هر گروهی شاخصه‌های این مساله را مطابق با میل خود و در جهت منافع خود تفسیر می‌کند.

سوال:برای جا افتادن دموکراسی در کشور چه باید کرد؟

لاریجانی: این مساله خیلی دقیقی است که شما گفتید. مردم باید وقتی افرادی، شعار دموکراسی می‌دهند سوال کنند زمانی که خود آنها قدرت را در دست داشتند چگونه با مخالفین خودشان رفتار می‌کردند.

*موسوی در زمان نخست وزیری، به هر صدایی علیه دولت حمله می کرد

یکی از گرفتاری‌های حرکت اصلاح‌طلبانه در ایران این است که سابقه دموکراسی ندارد. یعنی زمانی که اینها قدرت را در دست داشتند هیچ‌وقت علاقه‌ای به شیوه‌های دموکراتیک نداشتند.

باید از مهندس موسوی بپرسیم در 10 سالی که شما در حکومت بودید چند صدا علیه دولت وجود داشت. در آن زمان فقط یک روزنامه در این جبهه بود که آن هم روزنامه رسالت بود. همین یک روزنامه هم که پیدا شد چندین بار مورد هجوم شدید آقای موسوی قرار گرفت خوب است شما همه مواردی را که آقای مهندس موسوی الان اشکال می‌گیرد با 10 سالی که ایشان در قدرت بود مقایسه کنید. مثلا ایشان اشکال می‌گیرد که چرا بعضی‌ها نمی‌توانند حرف‌هایشان را بزنند.

*موسوی پاسخ دهد در زمان خودش چند بازجویی از صدا و سیما پخش شد

ایشان درخصوص بازجویی‌ها و اعترافات سوال می‌کند. ما از آقای موسوی سوال می‌کنیم که در 10 سالی که شما در حکومت بودید وضعیت چگونه بود؟ البته ما نمی‌‌گوییم که الان وضعیت، بسیار خوب است اما می‌‌خواهیم مقایسه کنیم.

آقای موسوی بفرمایند که چند اعتراف و بازجویی در زمان ایشان از صداوسیما پخش شد؟ در مورد کدامیک از آنها ایشان اعتراض کردند؟

*موسوی در زمان نخست وزیری از وزیر اطلاعاتش بخار بازجویی ها تقدیر کرد

جدیدا ایشان فتوای فقهی داده است که اعترافات نمی‌تواند در حکم قاضی دخیل باشد که طبیعی است ایشان متوجه نشده که حکم قاضی، مستقل از اعترافات است. بازجویی‌ها گاهی ایجاد اطلاع می‌کند و از طریق اطلاعی که ایجاد می‌کند قاضی به یک آگاهی می‌رسد. نوع استفاده از اعترافات غیر از این است که به طور صریح آن را مبنا قرار دهند. این مساله پیچیدگی‌های نظری دارد.

در زمان دولت آقای موسوی موارد متعددی بود که افراد بازجویی شدند و جلوی تلویزیون آمدند و اعتراف کردند. ایشان در آن زمان نه تنها اعتراضی نکرد بلکه کلی هم از وزیر اطلاعات خود تقدیر کرد، البته این مساله را عرض کنم که من طرفدار این مساله هستم.

به عنوان مثال در زمان آقای موسوی، مهدی هاشمی را گرفتند و محاکمه کردند، جلوی تلویزیون هم آوردند. با گروهک فرقان هم همین کار را کردند. من شخصا طرفدار این کار بودم. زیرا این مساله برای روشن کردن ذهن مردم بسیار اساسی بود.

در زمان دولت آقای موسوی موارد متعددی بود که افراد بازجویی شدند و جلوی تلویزیون آمدند و اعتراف کردند. کسی که این‌قدر قوی مدعی است که چرا این‌گونه آسیب‌ها به مردم رسیده است که البته خیلی هم حرف درستی می‌زند، چرا در سابقه خود چنین سوابقی ندارد.

از همه این‌ها گذشته، اقدام براساس روش‌های دموکراتیک که در قانون اساسی پیش‌بینی شده است چیزی جز بهتر کردن حکومت در بر ندارد. من قویا طرفدار این روش‌ها هستم و ما همه باید از اینها اطاعت کنیم. یکی از چیزهای مهم در مشی دموکراتیک، تن دادن به قانون است و نکته جالب اینجاست که اگر ما بخواهیم قانون را زیر پا بگذاریم دیگر دموکراسی معنا ندارد.

سوال: چندی پیش محسن رضایی در نامه‌ای خواستار برگزاری دادگاه همه متخلفین در کنار هم شده بود. نظر شما در خصوص این نامه چیست؟

*با خواسته رضایی مبنی بر برگزاری دادگاه همه متخلفین در کنار هم مخالفم

لاریجانی: محاکماتی که الان در جریان است، مشتمل بر چند موضوع است که باید به آنها توجه کرد. اولین نکته این است که ما شاهد تشویق و برنامه‌ریزی برای آشوب در کشور بودیم و این مسائل تحت عنوان اعتراض به نتیجه انتخابات صورت می‌گرفت.

حرکت اصلاح‌طلبان در ایران در گذشته هم تا مرز تقابل با نظام رفت وقتی که آشوب می‌شود ضرر و خسارت به وجود می‌آید. نیروهای امنیتی و انتظامی ما برای مقابله وارد می‌شوند. کلی از نیروهای نظامی و امنیتی ما هم در این جریانات آسیب‌ دیده‌اند. کلی از تاسیسات ما هم آسیب دیده‌اند. در مرحله بعد برخی افراد بازداشت و روانه زندان می‌شوند. در این مرحله هم ممکن است اشکالاتی به وجود بیاید.

اشکال اول آشوب‌سازی و خیانت به امنیت مملکت است که این یک کلاس از بحث است و الان شاهد برگزاری محاکمات آن هستیم. اشکال دیگر، تخلفاتی است که مجریان قانون ممکن است در اجرای قانون مرتکب شده باشند که هیچ‌کس هم طرفدار این مساله نیست.

این تخلفات هم باید در جای خودشان رسیدگی شوند. اما این دو نوع اشکال در دو سپهر جداگانه هستند. آن چیزی که امروز اساسی است این است که چرا اصلاح‌طلبان و تشکیلات انتخاباتی آنها، آشوب‌های خیابانی را با عنوان اعتراض به نتایج انتخابات برنامه‌ریزی کردند، به آن دامن زدند و هنوز هم دامن می‌زنند.

به نظر من حتی آسیب‌هایی که در اثر اشتباهات و یا خلافکاری مجریان و ضابطین قانونی صورت گرفته نیز بر عهده همان افرادی است که این مسائل را به‌وجود آوردند. چون وقتی که آشوب می‌شود پلیس باید جلو اغتشاشگران را بگیرد.

پلیس وقتی می‌خواهد مردم را متفرق کند، روی پیشانی افراد نوشته نشده است که کدام یک مخل و کدامیک غیرمخل است بنابراین پلیس مجبور است همه را هل دهد. وقتی هم که همه را هل بدهیم ممکن است یکی هم بیفتد و پایش بشکند.

من می‌خواهم بگویم که تخلف در اجرای قوانین در سر جای خودش باید تعقیب شود، اما خلط این دو مساله اشتباه است.

من با نظر آقای رضایی که خواستار برگزاری توامان دادگاه هر دو دسته شده بودند، موافق نیستم. زیرا اینها در دو سپهر جداگانه هستند. یکی تخلف در اجرای قانون است که باید به آن رسیدگی شود و دیگری تخلف با عنوان خیانت به منافع ملی است که افقی کاملا متفاوت از دیگری دارد.


*بحث لباس شخصی ها کاملا انحرافی است

من اینجا اضافه کنم این بحثی که به عنوان لباس شخصی راه انداخته‌اند یک بحث کاملا انحرافی است. مثل همه جای دنیا، ضابطان قانون در ایران هم متعددند. من مثالی برای شما می‌زنم. چند سال قبل به علت این که یک سیاهپوست در لس‌آنجلس کشته شد آشوب‌هایی به وجود آمد. برای مقابله با این آشوب‌ها، ابتدا پلیس محلی آنها که به آن Local Sheriff می‌گویند وارد عمل شدند.

وقتی این نیروها نتوانستند اوضاع را اداره کنند از پلیس ایالتی استفاده کردند. زمانی که این نیروها نیز موفق نشدند از نشنال گارد (National gard) استفاده کردند و زمانی که این نیروها هم موفق نشدند از نیروهای امنیتی پلیس فدرال آمریکا (FBI) استفاده کردند. ببینید برای ایجاد امنیت ما هم به همین شکل عمل می‌کنیم. این که مساله نیروهای لباس شخصی را مطرح می‌کنند، نیروی بسیج ضابط قانونی ماست و در اساسنامه بسیج این نیرو به عنوان یکی از ضابطین قانون معرفی شده است.

*بسیج مثل پلیس جز ضابطین قانونی است حضرات نمی خواهد لباس آنها را تعیین کنند

بسیج مثل پلیس مسوولیت دارد. این که حالا یک پلیس لباس شخصی داشته باشد یا خیر مسوولیت حضرات نیست که آن را تعیین کنند. در همه جای دنیا پلیس به تناسب کار خودش گاهی شخصی است و گاهی شخصی نیست.

آلوده کردن این مباحث با شکلی بسیار سطحی، فقط برای مشوه کردن اذهان مردم است.

سوال: آیا معتقدید آشوب‌های اخیر هم به گونه‌ای بود که از ابتدا نمی‌شد آن را کنترل کرد و باید حتما نیروهای بسیج وارد صحنه می‌شدند؟

لاریجانی: من هیچ‌وقت نمی‌توانم قاطعانه بگویم که ما به بهترین نحو برخورد کردیم. همیشه ما باید فرض کنیم که بهتر از این می‌توانستیم عمل کنیم. وقتی که آشوب‌ها دامن زده شد ابتدا نظام بنا بر تسامح داشت. منتها وقتی که چند روز ادامه پیدا کرد مشخص شد که مساله فراتر از این حرف‌هاست و پروژه وسیعی دنبال می‌شود. منافقین و خارجی‌ها در این پروژه دخیل بودند.

طبیعی است که نظام نمی‌توانست در این مورد تسامح کند و باز هم طبیعی است که برای کنترل، نظام از نیروهایش استفاده می‌کند. حالا این‌که آیا لازم بود و یا نبود بحثی است که مسوولان امنیت باید جواب بدهند. به نظر من آنها خوب هم عمل کردند و دنیا فهمید که ما در مقابله با آشوب بسیار توانمندیم و اگر گاهی با تسامح برخورد می‌کنیم ناشی از ضعف نیست.

سوال:‌ شما تخلفات انجام شده را در دو سپهر متفاوت عنوان کردید. یکی تخلفاتی که درخصوص مسائل امنیتی انجام شده است و دیگری تخلفاتی که از سوی ماموران و ضابطین انجام شده است. اخیرا شاهد برگزاری دادگاه متخلفان در خصوص مسائل امنیتی هستیم و در کنار آن نیز با تاکیدات رهبر معظم انقلاب شاهد بسته شدن بازداشتگاه کهریزک و پیگیری تخلفات انجام شده از سوی ماموران و ضابطین هستیم. آیا در خصوص زمان برگزاری دادگاه این دو دسته از متهمان، اهم و فی‌الاهم شده و این‌که دادگاه متخلفان دسته دوم هنوز برگزار نشده براساس اولویت جرایم است؟

لاریجانی: من به هیچ‌وجه نمی‌خواهم این دسته از تخلفات را کم‌اهمیت جلوه دهم، اما گفتم که این تخلفات در دو سپهر متفاوت هستند. این‌که افراد در زندان به قتل رسیده‌اند یا فوت کرده‌اند و این‌که برخی از مسوولان زندان تخلف کرده باشند یا کوتاهی یا حتی جنایت کرده باشند باید بررسی و پیگیری شود و مسببین به اشد مجازات هم برسند.

البته این مسائلی که در زندان اتفاق می‌افتد ربطی به بدنه پلیس و بسیج ندارد. آنها ضابطین هستند و متخلفان را دستگیر می‌کنند و تحویل زندان می‌دهند و این کار بدنه نیروهای امنیتی نیست که در زندان هم به دنبال اینها باشند، اما همان‌طور که قبلا گفتم سپهر این تخلفات جداست. مثل این است که کسی برخلاف امنیت کشور یک کار بزرگی انجام دهد و یکی دیگر بیاید و رشوه بگیرد.

میان این دو نوع تخلف، تفاوت زیادی هست. مسلما به هر دوی اینها باید رسیدگی شود، اما خلط این دو مساله نامربوط است. یکی از تخلفاتی که ما الان با آنها روبه‌رو هستیم مبتنی بر حرکتی حساب شده بود که اصل نظام را هدف گرفته است و دیگری تخلفی است که از سوی یک فرد مسوول انجام شده که البته آن‌ هم می‌تواند در حد جنایت باشد و اگر قتل عمد هم بوده باشد ممکن است قصاص شود.

وقتی که آشوب پیدا می‌شود ما از این قبیل حوادث داریم. چرا باید آقای مهندس موسوی خودش را برنده انتخابات اعلام کند. اگر پنج تا روزنامه این مطلب را می‌نوشتند ما می‌گفتیم که تبلیغاتی است ولی کسی که خودش نامزد انتخاباتی است حق بیان چنین مساله‌ای را نداشته است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 1:7 عصر     |     () نظر

پروژه «عادی سازی» به طور گسترده در دستور کار محافل رسانه ای مرتبط با پروژه شکست خورده اغتشاش و آشوب قرار گرفته است.

کیهان نوشت:در این پروژه که واکنشی منفعلانه به رسوایی بزرگ پس از انتخابات ارزیابی می شود، رسانه ها و چهره های درگیر در ماجرا در تلاشند تا اصطلاحاً قبح «جاسوسی برای بیگانه و سفارت های خارجی»، «دخالت و تحریک برای آشوب»، «تلاش برای باج خواهی ولو به قیمت به هم ریختن کشور و قربانی کردن شماری از شهروندان» و... را بریزند و ارتباط و همکاری با جبهه دشمنان اصلی انقلاب در خارج را عادی جلوه دهند. دو روزنامه اعتماد و اعتماد ملی- در کنار برخی نشریات زنجیره ای مشابه- در پروژه تازه نیز مانند پروژه تقلب و آشوب، هماهنگ با صدای آمریکا، بی بی سی انگلیس، رادیو فردا، دویچه وله آلمان و رادیو فرانسه عمل می کنند. زیر سؤال بردن اعترافات عوامل دستگیر شده اغتشاش و تمرکز محض بر موضوع «بدرفتاری با دستگیرشدگان» از دیگر شگردهای «شبکه عنکبوت» در تحریف صورت مسئله است.

در این زمینه ارگان حزب اعتماد ملی- حزبی که دبیر کل ناکام آن برای عقب نماندن از قافله، تحریک به میدانداری در اغتشاشات شد و برخی از همکاران و اعضای اصلی آن نظیر محمدعلی ابطحی جزو عوامل تحریک به آشوب بودند- در مقاله ای به قلم صادق زیبا کلام، اقدامات خصمانه سفارت انگلیس در چند ماه اخیر را «وظیفه دیپلماتیک و نه جاسوسی» توصیف کرد!

زیباکلام برای بی ارزش ساختن اعترافات حسین رسام تحلیل گر ارشد سفارت بی بی سی در دادگاه مبنی بر «ارتباط گیری و جمع آوری خبر از ده ها چهره سیاسی از جمله عطریانفر، شمس الواعظین و لیلاز» و «حضور فعال دیپلما ت های انگلیسی در آشوب ها»، اعترافات نامبرده را زیر سؤال می برد و می نویسد: اساساً کارکرد یک سفارتخانه از جمله سفارت انگلستان در تهران چیست؟ عادی ترین کاری که سفارت بریتانیا در تهران انجام می دهد آن است که از جمله باید با افراد، شخصیت ها و رهبران سیاسی مختلف، نخبگان سیاسی، و روحانیون و سایر گروه ها مراوده و گفت وگو داشته باشد. تمام آنچه حسین رسام انجام داده چیزی نبوده الا اینکه وی و سفارت در تهران صرفاً به وظیفه اصولی و دیپلماتیک خود عمل می کرده اند. رسام ظرف 5 سال گذشته افراد و چهره های خوشفکر را به مقامات مافوق سفارت معرفی می کرد و با آنها قرار شام و نهار و عصرانه با مقامات ارشد سفارت می گذاشت و این اساساً شغل وی بوده».

زیبا کلام که گویا خیلی هم از فعالیت های سفارت بی خبر نیست، توضیح نداد که اولاً با این اوصاف اساساً جرم جاسوسی و خیانت به کشور یعنی چه، ثانیاً براساس کدام موازین حقوقی و پروتکل های دیپلماتیک، جاسوسی و مداخله به قصد ایجاد آشوب- که تحلیل گر سفارت انگلیس بدان اعتراف می کند و آقای زیبا کلام مصر به انکار آن است!-جزو وظایف و کارکردهای یک سفارت سالم و قانونی است. ثالثاً اگر جاسوسی از سوی بیگانگان را امری عادی- و نه قانونی- بدانیم، آیا حکم خبرچینی و جاسوسی برای بیگانگان هم به همان اندازه عادی است. رابعاً آیا «چهره های خوشفکر» در دادن اطلاعاتی که بعضاً سری است نباید از خود بپرسند دولتی که در عرض یک قرن، یک نهضت (مشروطه) را به شکست کشانده و دو کودتا را به ملت ایران تحمیل کرده و پس از آن در انواع دشمنی ها و آخرین آنها چالش هسته ای پیشاهنگ بوده، با این آدم های خوشفکر چه سروسری دارد؟!

البته پاسخ به این ابهامات چندان پیچیده نیست چرا که در همان روزگاری که گروهک ها فرزندان ملت را در کردستان و مناطق غربی کشور سر می بریدند، آقای زیباکلام را متفاوت تشخیص داده و بلافاصله پس از بازداشت رها کردند. او سال ها بعد به تأسی از تئوری کارل پوپر (از شوالیه های ناتوی فرهنگی) مبنی بر «توطئه توهم است» کتابی در انکار نقش استعمار در عقب ماندگی نوشت. 9-8ماه پیش هم وقتی وزارت خارجه و سیستم اطلاعاتی انگلیس تشخیص دادند که برای برهم ریختن انتخابات و مردم سالاری در ایران لازم است شبکه تلویزیونی بی بی سی را هم راه اندازی کنند، آقای زیباکلام تقریباً تنها ایرانی مقیم کشور بود که تملق نامه رپرتاژگونه و مفصلی برای این شبکه تلویزیونی در سایت آفتاب - سایت وابسته به برخی دیپلمات های هسته ای سابق که اتفاقاً برخی اطلاعات هسته ای را به سفارت انگلیس داده بودند- نوشت و تعجب ناظران را برانگیخت. حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را و اینکه این آقای خوشفکر و خوش سابقه! در ستون تحلیل های ارگان حزب اعتماد ملی چه می کند و چرا به عادی سازی جاسوسی و خرابکاری آن هم در سطح اقدامات سفارت دولت خبیث انگلیس می پردازد؟! آیا بی بی سی جرأت داشت به این گستاخی، جاسوسی را عادی جلوه دهد یا به تبرئه دولت متبوع خودکه در پی اعترافات حسین رسام، به انفعال و لکنت زبان افتاده است بپردازد ؟ وسرانجام اینکه کدام سنخیت باعث این میزان از همراهی و تجانس میان «اعتماد ملی» کروبی و سفارت انگلیس شده است؟

این نکته هم شایان ذکر است که حزب اعتماد ملی پس از شکست سنگین نامزد (دبیر کل) حزب در انتخابات و کسب صرفاً 330 هزار رأی از مجموع حدود 40 میلیون رأی دچار بحران روحیه و هویت شدید شده و برای جبران آن تحت فشار و تحریکات برخی عناصر تندرو برای افراطی گری بیشتر قرار گرفته که شایعه پراکنی های اخیر کروبی- با میدانداری پسر وی- از جمله این رفتارهاست.

دعوت از عناصر بدسابقه ای چون سروش، سحرخیز، عبدی و ابطحی و ... به ستاد کروبی چند ماه قبل از انتخابات، تردیدها درباره نفوذ بیگانگان و عناصر افراطی وابسته در حزب اعتماد ملی را شدت بخشیده بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 1:5 عصر     |     () نظر

روزنامه وطن امروز نوشت: آیا تریبون صداوسیما بهترین مکان برای «شفاف‌سازی» ابهامات مطرح شده از سوی احمدی‌نژاد نسبت به مسائل مالی وابستگان هاشمی نبود؟

به گزارش رجانیوز، در این مطلب آمده است:دقیقاً 70 شبانه روز از شبی که احمدی‌نژاد مقابل میرحسین موسوی در برنامه مناظره انتخاباتی قرار گرفت می‌گذرد. شبی که احمدی‌نژاد در برابر دیدگان 70?میلیون بیننده تلویزیونی با سوالی از چرایی و چگونگی فعالیت فرزندان هاشمی رفسنجانی، سوالات فراوانی را در اذهان افکار عمومی پدیدار کرد.

چند ساعتی از برگزاری این مناظره و سوال کلیدی احمدی‌نژاد از دارایی فرزندان هاشمی رفسنجانی نگذشته بود که فرزندان و خویشاوندان و طرفداران سیاسی و رسانه‌ای هاشمی وارد میدان شدند.

فرزندان هاشمی که از این سخنان احمدی‌نژاد بشدت عصبانی شده بودند با تدارک مصاحبه‌های پی‌در‌پی، احمدی‌نژاد را تهدید کردند که از او به دستگاه قضا شکایت خواهند کرد.

در آن سوی قضیه، اطرافیان و نزدیکان محمود احمدی‌نژاد نیز در مقابل ادعاها و طرح شکایت از وی، ساکت نشستند و اعلام کردند که از شکایت هاشمی و فرزندانش به دادگاه جهت شفاف شدن مسائل استقبال می‌کنند. مردمی هم که هر روز از جلوی دکه‌های روزنامه‌فروشی رد می‌شدند و سخنان دوطرف را می‌دیدند با اشتیاق این موضوع را پیگیری می‌کردند که سرانجام آن سخنان در مناظره زنده تلویزیونی و این طرح شکایت چه خواهد شد و از همدیگر این سوال را می‌پرسیدند که آیا واقعا این دادگاه با طرح شکایت خانواده هاشمی از احمدی‌نژاد، برگزار خواهد شد؟! دادگاهی که می‌توانست از مناظره هم جذاب‌تر و دیدنی‌تر باشد. اما هر روز که می‌گذشت از شدت و حدت سخنان خاندان هاشمی نسبت به ادعای احمدی‌نژاد کاسته می‌شد. مردمی که روزنامه‌ها را می‌خریدند، آن را از اول تا آخر با کنجکاوی خاصی زیر و رو می‌کردند تا شاید خبری از روز برگزاری دادگاه شکایت هاشمی از احمدی‌نژاد پیدا کنند اما خبری نبود که نبود! اتفاقات و حوادث پس از انتخابات و آشوب‌های خیابانی، غباری بود که روی برگزاری این «دادگاه تاریخی» سایه افکند و تا حدودی آن را به محاق فراموشی در رسانه‌ها و تریبون‌ها برد. افکار عمومی از خود می‌پرسیدند، آیا بخشی از این اتفاقات و آشوب‌ها برای به «فراموشی سپردن» همین «دادگاه تاریخی» تدارک دیده شده بود؟!

این بی‌خبری از سرانجام شکایت و تشکیل دادگاه هفته‌ها ادامه داشت تا خبر رسید، هاشمی رفسنجانی قرار است سکوت یک ماهه خود را بشکند و به نماز جمعه بیاید. هاشمی خطبه‌ها را آغاز کرد؛ پیشنهاد مناظره تلویزیونی برای شفاف شدن «تردیدهای انتخاباتی» داد، اعلام کرد همه(!) بازداشت شدگان را آزاد کنید و... اما از هر دری سخن گفت جز سرانجام شکایت خاندان خود از احمدی‌نژاد!

آیا این تریبون بهترین مکان برای «شفاف‌سازی» ابهامات مطرح شده از سوی احمدی‌نژاد نسبت به مسائل مالی وابستگان هاشمی نبود، آیا هاشمی نمی‌توانست پیشنهادهایی هم برای رفع این «تردید‌ها» به مردم و نخبگان کشور ارائه دهد؟ آیا هاشمی نمی‌توانست با طرح مجدد شکایت خود از احمدی‌نژاد از دستگاه قضا بخواهد هرچه زودتر و در یک دادگاه علنی و به طور زنده همانند مناظره‌های تلویزیونی، 70 میلیون ایرانی ببینند کدام طرف برای ادعای خود «سند» در دست دارد؟ آیا خانواده‌ هاشمی اصولاً شکایتی رسمی و کتبی از احمدی‌نژاد نزد دستگاه قضا انجام داده‌اند؟ و ...

آیا جز با برگزاری دادگاهی علنی و زنده که افکار عمومی بدون واسطه جزئیات مسائل را بشنوند و ببینند، «تردیدهایشان» نسبت به «مسائل مطرح شده در آن مناظره» برطرف می‌شود.

اگر خانواده هاشمی مدعی‌اند از سوی احمدی‌نژاد مورد «تهمت و اتهام» قرار گرفته‌اند، چرا هیچ اقدام «حقوقی و قضایی» برای رفع این «اتهام» نمی‌کنند؟ آیا تاخیر در برگزاری این «دادگاه» تردیدهای جدیدی ایجاد نمی‌کند؟ و ... این روزها که غبار فتنه فروکش کرده است مردم باز از خود می‌پرسند واقعا «چرا هاشمی از احمدی‌نژاد شکایت نمی‌کند؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 1:3 عصر     |     () نظر
سرهای غواصان اسیر ایرانی چگونه زیر تانک‌ها قطع می‌شد؟



       
در ادامه مطلب بخوانید


خانواده های معظم شهدا و مفقودین نخوانند

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 12:52 عصر     |     () نظر




به قلم سید علی شمس

 

مقام معظم رهبری چندی پیش وپس از نامه به رئیس جمهور راجع به آقای مشائی، طی سخنانی همگان را به داشتن انصاف در رفتاروگفتار توصیه فرمودند.

متاسفانه گویا عادت اخلاقی ما دیدن آدمها یا به صورت سیاه و یا به صورت سفیدگردیده وخاکستری ورنگهای دیگر جائی در دید ونظر ما ندارند.

تا از کسی نقل قولی می‌شنویم، بر اساس همان شنیده وبدون اطلاع از اصل سخن وشرایط بیان آن، تفسیر ونظر خود را بیان می‌کنیم.
ـ مشائی صهیونیست است چون گفنه مردم ایران با مردم اسرائیل دوست هستند.
ـ مشائی کافر است چون گفته ملائکه برفراز آسمان ایران در پروازند.
ـ مشائی رمال است چون علاقه عجیبی به امام زمان دارد.
ـ مشائی عامل انقلاب مخملی است چون رئیس جمهور اورا به سمت معاون اولی انتخاب کرده.
ـ . . .
برادران ! فأین تذهبون !!
خود می‌بُرید وخود می‌دوزید وخودهم به هنر خویش افتخار می‌کنید؟!

اینجانب در مقام پاسخگویی  تهمتهائی که به آقای مشائی وارد شده نیستم اما اینجا پای آبروی مومنی در میان است که ناجوانمردانه از سوی دوست ودشمن مورد حمله قرار گرفته وبنده وظیفه دینی خود می‌دانم که بعنوان فردی از جامعه اسلامی که اتفاقا بر کرسی تدریس در دانشگاه تکیه زده در یافتهای خود را از ایراد این تهمتها بیان کنم. بنابر اطلاعات سایتهای خبری آقای اسفندیار رحیم مشائی انسانی مذهبی است که از قبل  انقلاب به فعالیتهای دینی پرداخته وپس از پیروزی انقلاب نیز بعنوان سربازی فداکار در عرصه های مختلف در خدمت ملت شریف ومیهن عزیزمان بوده است. به شهادت دوستان نزدیک ایشان، وی دارای

صفات اخلاقی پسندیده است ، یکی از دوستان ایشان با سابقه 16 سال آشنایی نقل می‌کند، دراین مدت از وی دروغ ویا غیبت نشنیده است ونکته قابل توجه دیگر این که ایشان پس از سالها مسئولیتهای مختلف وامکان استفاده ازمزایای آن ،همچنان جزء مدیران ساده زیست نظام بوده ودر منزلی معمولی مستاجر می‌باشند!

اما مشائی به کدامین گناه مورد هجمه قرار گرفته ؟!

ـ آیا در کتب درسی دانشگاه و یا در همین صدا وسیمای جمهوری اسلامی بارها تکرار نمی‌شود که مردم یهود از سراسر دنیا وبه زور صهیونیستهای جنایتکار به فلسطین کوچ داده شده‌اند؟!

وبا این موضوع سریالهای مختلفی در صداوسیما ساخته وپخش شده است.

ـ آیا صدا وسیما اخبار تظاهرات مردم یهودی فلسطین اشغالی، بر علیه ارتش ودولت اسرائیل ، در اعتراض به کشتار مسلمانان فلسطینی را پخش نمی‌کرد؟!

ـ وآیا همه مردم یهودی فلسطین اشغالی موافق صهیونیستها هستند ودستشان بخون مردم مظلوم فلسطین آلوده است؟!

قرآن کریم می‌فرماید: آنانکه در راه خدا استقامت ورزند، خداوند ملائک خود را بر آنان فرو می‌فرستد.

ـ آیا مردم ایران بخاطر مقاومت در برابر ظلم شاهنشاهی وپس از آن استقامت در برابر حمله دشمنان خارجی با ایثار جان ومال خود، شایسته نزول ملائک الهی نیستند؟!

ـ آیا شایسته نیست که ملائک به برکت حضور عباد صالح خدا وراذ و نیاز واشکهای نیمه شب آنها بر این سرزمین فرود آیند؟!

ـ آیا حدیث شریف که می‌فرماید: ((هر کجا ذکر ویاد اهل بیت علیهم السلام باشد، ملائک الهی در آن مکان حضور می‌یابند.)) را نشنیده‌ایم؟! کجای دنیا کشوری همانند ایران سراغ دارید در عشق وارادت به اهل بیت ودر کجای عالم جز ایران ذکر ویاد اهل بیت با این عظمت وجلالت بپا می‌گردد آری ایران سرزمین علی واولاد اوست.

ـ آیا اظهار علاقه محب نسبت به ولی  وصاحب الامر خویش وآنهم بدون هیچ ادعای سوئی جرم است که باعث شود ما اورا رمال و . . . بنامیم؟!

ـ آیا عالم ربانی حضرت آیت اله مشکینی رحمت ا.. علیه نفرمودند که حاضرم تمام عبادات خود را بدهم تا ثواب دعای فرج آقای احمدی نژاد در سازمان ملل را داشته باشم؟!

ـ آنانکه در پی انقلاب مخملین بودند تمام تلاش خود را جهت تخریب آقای احمدی نژاد وآقای مشائی بکار بسته‌اند وطی چهار سال گذشته، یکسره در روزنامه‌های خود علیه آنان قلم زده‌اند اکنون آقای مشائی عامل انقلاب مخملین شده است؟!

نکته قابل تأ سف اینجاست که در ماجرای اخیر دوستان اصولگرا هم به جان احمدی نژاد ومشائی افتادند وآنقدر گفتند ونوشتند وبافتند که رهبر حکیم انقلاب، بر اساس جووفضای ایجاد شده صلاح آقای احمدی نژاد را در نامه‌ای به ایشان متذکر شدند که البته متن نامه که با احترام، عنوان ونام کامل آقای مشائی را یاد کرده بود از دید ونظر هوشمندان دور نماند.

آقایان محترم اصولگرا بسیاری از شما در دوران اصلاحات جرأت گفتن کوچکترین انتقاد را  نداشتید، چرا که قلم  به دستان حرفه‌ای خاتمی، آماده بودند تا با کوچکترین بهانه شما را به رگبار مقالات وتفاسیر، در رسانه‌های زنجیره‌ای خود ببندند واز شما نزد افکار عمومی چهره ‌ای زشت وکریه بسازند. در دولت اصلاحات کم نبودند، دولت‌مردانی که در توهین به اسلام و امام راحل بدترین سخنان را بر زبان راندند ، آن وقت شما آقایان کجا بودید؟!

آن روز که در روزنامه‌هایشان به ساحت مقدس اباعبدالله اهانت می‌کردند وبرای رهبر عزیزمان خط ونشان می‌کشیدند وجهت دادن جام زهر به ایشان زمان تعیین می‌کردند شما کجا بودید؟!

اکنون رأفت احمدی نژاد وعدم علاقه او برای وارد شدن به عرصه بازیهای ژورنالیستی را دیده‌اید وجسارت پیدا کرده‌اید؟!

ـ آیا احمدی نژاد ولایتی نیست؟!  جملاتی که مقام عظمای ولایت در تجلیل از آقای احمدی نژاد ودولت ایشان که آقای مشائی هم جز آن است بیان نموده‌اند، راجع به کدام رئیس جمهور ودولت دیگری بیان داشته‌اند؟!

ـ آیا ایستادگی وسینه سپر کردن رئیس جمهور ودولت نهم در برابر دشمنان خارجی وزیاده‌خواهان وقدرت طلبان داخلی جز از سر اطاعت وسربازی ولی فقیه است؟!

نقل کرده‌اند: که بوعلی سینا در پاسخ برخی افراد ناآگاه که ایمان اورا مورد تردید،و او را کافر می‌خواندند چنین سروده بود:

کفر چو منی گزاف و آسان نبود                              محکمتر از ایمان من ایمان نبود
در دهر یکی وآنهم کافر؟!                                پس در همه دهر یک مسلمان نبود
 
آری باید گفت اگر بخواهیم از حلقه ولایت مداران نامی به میان آوریم قطعا برجسته‌ترین آنها احمدی نژاد است، همو که  بفرموده رهبر معظم نظرش نزدیک به نظر ایشان است واگر بخواهیم در ولایت پذیری کسی تردید کنیم باید به   آنانی توجه داشت که با سخنان وبیانیه‌های خود عده‌ای راتحریک نموده، به خیابانها کشانده وخسارات متعددی به نظام ومردم وارد کردند، باید به ولایت پذیری ک سانی شک کرد  که هنگامه سخن ، سکوت کردند و هن گامی که سخن گفتند دشمنان را شاد کردند.

جناب آقای دکتر زاکانی، جناب دکتر توکلی، جناب آقای شریعتمداری، شما وسایر دوستانتان عزیزید، اما بدانید که رئیس جمهوربا پشتوانه 25 میلیون رأی مردم ولایتمدار انتخاب ش ده ودر هیچ کجا وبه هیچ کس تعهدی مبنی بر عزل یا نصب شخصی خاص را نداده ( که آقای زاکانی در سایت خود چه ق بل وچه بعد از انتخابات می‌نوشتند که مشائی رفتنی است واز آن به عنوان بمب خبری یاد می‌کردند) اتفاقا مردم دیدند که ایشان هنگام ثبت  نامزدی ریاست جمهوری، در وزارت کشور به همراه تعدادی از یاران خود از جمله آقای مشائی حضور بهمرساند که این خود حاوی پیامی روشن بود! ومردم هوشمند با دیدن تمام مسائل والبته با اقبال بیشتر به ایشان رای دادند.

حال به عنوان برادری کوچک از شما می‌خواهم اشتباه جریان اصلاح طلب را تکرار نکنید واز  متن جامعه ومردم کناره نگیرید وسعی نکنید اغراض وعلائق خود را به مردم نسبت دهید!

در آخر عرضی دارم به محضر مبارک مراجع بزرگوار، بعنوان یک مقلدکوچک وعلاقه مند، و آن  اینکه نظام ما اسلامی است و ولی فقیه ورهبر براساس قانون اساسی وتوسط فقهای خبرگان انتخاب می‌گردد، پای منابر شما آموخته‌ایم در جائی که فتوای مرجع مغایر با حکم ولی فقیه ورهبر بود، حکم رهبر اولی است و واجب الاطاعه است واکنون که خداوند سبحان نعمت رهبری فرزانه وآگاه به زمانه را به ما عنایت فرموده، دور از جایگاه مرجعیت است که در مسائل مختلف وپستی وبلندیهای سیاسی ورود نموده، خدای ناکرده فتوا یا بیانیه‌ای دهد که باعث خدشه وتنزل آن جایگاه رفیع گردد ،به یاد داریم که حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی رحمت اله علیه فتوائی صادر فرمودند که مغایر با حکم امام راحل رضوان الله علیه بود، لذا ایشان فرمودند حکم امام را اجرا کنید وبگذارید فتوای من لگدمال شود اما به جایگاه ولایت فقیه اسیبی نرسد!

وباز به یاد داریم که بعضی از آقایان در اثر جریان سازی نزدیکان وبیوت ودفاتر خود چه ضربه ها که خوردند.!

 در اینجا ضمن اینکه دست یکایک شما سروران را می‌بوسم، رجاء واثق دارم مانند گذشته حامی وهمراه رهبر معظم انقلاب هستید  لذا مسئلت دارم برای سر بلندی روز افزون نظام مقدس وتوفیق دولت دهم ورئیس جمهور منتخب  در انجام وظایف وخدمت رسانی دعا فرموده، ایشان را با راهنمائی خیر خواهانه خود یاری فرمائید.
 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 12:50 عصر     |     () نظر
نماینده شجاع شهرستان طبس در یک مصاحبه شجاعانه و انقلابی

هاشمی رفسنجانی را علنا " اکبر شاه " خواند


 فارس - نماینده مردم طبس، فردوس، بشرویه و سرایان در مجلس گفت: با عوامل اصلی اغتشاشات اخیر باید با قاطعیت برخورد شده و محاکمه شوند.

محمدکریم عابدی امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در طبس اظهار داشت: علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی، عضو مثلث اصلی اغتشاشات و صحنه‌گردان اصلی وقایع پس از انتخابات بودند و اعضای این مثلت باید هر چه سریع‌تر پاسخ اشتباهاتشان را بدهند.

عابدی گفت: کشور ایران بر مبنای سه هدف بزرگ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بنا شده که در راس آن قانون اساسی و اصل ولایت مطلقه فقیه قرار دارد.

وی ادامه داد: به رغم تلاش‌های دشمنان نظام، به یاری خدا این کشور در طول 30 سال به نحو مطلوب اداره شده است، به طوری که اکنون بهترین نوع دموکراسی در ایران وجود دارد.

عابدی بیان داشت: هاشمی‌رفسنجانی که رئیس مجلس و دو دوره رئیس جمهور شد، در دولت به اصطلاح سازندگی در محرومیت‌زدایی از کشور هیچ گامی بر نداشت.

وی هاشمی‌رفسنجانی را اکبرشاه خواند و دلیل این حرفش را تلاش هاشمی در پایان دوره دوم ریاست جمهوریش برای افزایش دوران ریاست جمهوری عنوان کرد، به طوری که قصد داشت حکومتی مانند پادشاهی مصر ایجاد کند.

عابدی یادآور شد: تئوری زیر سئوال بردن انتخابات و شکل‌گیری اغتشاشات توسط هاشمی رفسنجانی شکل گرفته بود.

وی با اشاره به اقدامات دولت اصلاحات نیز عنوان کرد: دولت خاتمی چه‌ها بر سر این ملت آورد، در صحنه بین‌المللی و انرژی هسته‌ای ذلت را به ملت تحمیل کرده و همواره نوکری آمریکا را می‌کرد.
عابدی تصریح کرد: دولت خاتمی می‌خواست نظام ولایی را از مردم گرفته و حکومتی که مورد خشنودی آمریکا باشد، ایجاد کند.

وی یادآور شد: تعدادی از مسئولان دولت اصلاحات دچار فساد اخلاقی بوده و میلیاردها دلار از بانک‌ها وام گرفته بودند که‌ برخی از این افراد روحانی و کاخ‌نشین هستند و این روحیه متناسب با کشور ما نیست.

عابدی در این خصوص با اشاره به سخن رهبر معظم انقلاب که فرمودند: «آن زمانی که دولتمردان و مجلسیان روحیه کاخ نشینی پیدا کنند، فاتحه انقلاب را بخوانید»، ادامه داد: در دولت اصلاحات داشتند کشور طبقاتی درست می‌کردند در صورتی که در نظام جمهوری اسلامی همه دارای حقوق برابر بوده و شهروند درجه یک هستند.

وی اظهار داشت: دولت نهم که با شعار عدالت‌محوری روی کار آمده بود، از بسیاری فسادهای اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و رانت‌خواری‌ها که در دولت‌های پیشین رایج شده بود، جلوگیری کرد و دست‌اندازی‌های عده بسیاری را به بیت‌المال قطع کرد، که این امر سبب اعتراض و برانگیخته شدن عده‌ای شد.

عابدی عنوان کرد: دشمنان جمهوری اسلامی و در راس آن آمریکا و انگلیس که موفقیت‌های چشمگیر ایران در صحنه‌های گوناگون سیاسی و علمی و شکست‌ناپذیری آن را مشاهده کردند، از مدت‌ها قبل از انتخابات با برنامه‌ریزی‌های حساب شده گروه‌های مختلف در داخل کشور را با یکدیگر متحد کرده و ترفندهای گوناگون ریختند.

وی گفت: در آن دورا هاشمی‌رفسنجانی فردی با شعار اصلاح‌طلبی،دولت خاتمی را به روی کار آورد که زیر عبای خودش باشد و در این دوره نیز سراغ فردی رفتند که 20 سال از صحنه سیاسی کشور دور بوده و هیچ‌گونه موضع‌گیری نداشت.

نماینده مردم طبس در مجلس عنوان کردک مردم فهیم و هوشمند ایران که این مسائل را می‌دیدند در دولت نهم به اصلاحات رای نداده و احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور ملت انتخاب شد.

وی تاکید کرد: احمدی‌نژاد با رویکرد عدالت محور، دولتی را روی کار آورد که زهد داشت و با همکاری مجلس هفتم توانست عمران و آبادانی را تا عمق روستاها و عشایر ببرد و مردم نیز که خدمات دولت نهم را مشاهده کردند، در انتخابات دهم نیز به احمدی‌نژاد رای داده و وی برای بار دیگر با اکثریت آرا انتخاب شد.

عابدی تصریح کرد: یکی از اشتباهات دولت نهم این بود که بسیاری از کارشناسان و مسئولان راهبردی کشور که وابسته به دولت اصلاحات بودند را تغییر نداد و برخی به این اعتماد رئیس جمهور پشت پا زدند که نمونه آن رئیس بانک مرکزی بود.

وی اظهار داشت: هاشمی‌رفسنجانی با برنامه‌ریزی‌های بسیار خاتمی، موسوی و کروبی را برای زیر سئوال بردن نظام با یکدیگر متحد کرده بود که به اراده الهی، ملت هوشمند ایران با وجود همه ترفندها با رای 25 میلیونی، دکتر احمدی‌نژاد را انتخاب کردند که این تقدیری از رهبری و زحمات دولت بود.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یادآور شد: با تبلیغات ناجوانمردانه در مجالس، اینترنت و سی‌دی‌های مختلف به رئیس جمهور عدالت محور و مردمی تهمت‌های گوناگون زده و حد اعلای توهین را برای وی تمام کردند و قانون و نظام را زیرپا گذاشتند.

وی ادامه داد: آنها برنامه‌ریزی کرده بودند که اگر انتخاب نشدند، انتخابات را زیر سئوال ببرند، مردم را به خیابان‌ها کشانده و آنچه توان داشتند در داخل و خارج در این راه به کار بستند و میلیاردها سرمایه مردم را از بین بردند و اثبات شد که در برابر نظام ایستاده‌اند.

عابدی خاطرنشان کرد: با وجود اعلام مقام معظم رهبری مبنی بر عدم تقلب در انتخابات، این افراد چند‌ بار بیانیه صادر کرده و بدترین توهین‌ها را به نظام جمهوری اسلامی انجام دادند.

وی گفت: میرحسین موسوی در همان زمان نخست وزیریش نیز مشکلات زیادی درست کرد و از نظام اسلامی کینه داشت.

عابدی از مراجع مربوطه خواست با قاطعیت با ریشه‌های این موضوع برخورد شود، زیرا اینها تقوایشان را از دست داده، در برابر قانون ایستادند و خلاف آن عمل کردند و افرادی نظیر خاتمی نیز از آنها حمایت کردند و در جبهه آنها جنگید و البته هاشمی صحنه‌گردان اصلی بود و آتش و دود را اینها دامن زدند.

عابدی خطاب به هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی گفت: وقتی آمریکا و انگلیس از شما راضی است به خود و کارتان شک کنید و بیایید اکنون از رفتارتان اظهار پشیمانی کرده و در برابر ملت توبه کنید.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس عنوان کرد: کمیسیون امنیت ملی می‌توانست با مشاهده اقدامات موسوی، پس از انتخابات عدم کفایت وی را اعلام کند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 12:49 عصر     |     () نظر
فروزنده: فامیل رده سوم آقای هاشمی حاشیه امنیت دارند



قائم مقام جمعیت ایثارگران با بیان اینکه "مردم انقلاب نکردند که هزار فامیل درست بشود"، گفت: رده سوم فامیل آقای هاشمی در حاشیه امنیت قرار دارند ، "یاسر" و اینها که جای خود دارد.

به گزارش ایرنا، لطف الله فروزنده در جلسه هفتگی انصار حزب الله ، یادآور شد که فرزندان هاشمی در اکثر اغتشاشات حضور پیدا کرده و حمایت مالی کرده اند.

قائم مقام جمعیت ایثارگران همچنین با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در ترسیم دو استراتژی دشمن در قبال انتخابات ریاست جمهوری ، یکی ادعای "فرمایشی بودن" و دیگری طرح "تقلب" ؛ گفت: ما دیدیم این دو استراتژی در صحبت های موسوی و هاشمی و همچنین رادیو های بیگانه مطرح شد.

وی افزود: آقای هاشمی که معتقد بود همیشه باید حداقل 15 تا 16 میلیون رای بدهند در این دوره گفت باید 40 میلیون رای بدهند زیرا گفته شده بود، اگر اکثریت نیایند، اقلیت برنده می شود و همچنین آقای هاشمی دو خطبه نماز جمعه را به بحث سلامت انتخابات اختصاص داد با وجودی که 30 سال است این انتخابات برگزار می شود.

او در ادامه توضیح داد که ناتوی فرهنگی طراحی مفصلی است که در حقیقت یکی از عملیات آن انقلاب مخملی است.

قائم مقام جمعیت ایثارگران تصریح کرد: ناتوی فرهنگی پاسخی به گفتمان انقلاب اسلامی بود.

وی گفت: بعد از این که آمریکا با فروپاشی شوروی تئوری جهان تک قطبی را مطرح کرد با گفتمان انقلاب اسلامی مواجه شد و ابتدا این گفتمان را نادیده گرفت ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل رژیم پهلوی و سربلند آمدن از هشت سال جنگ تحمیلی با شیوه تهاجم فرهنگی وارد عرصه مبارزه با گفتمان انقلاب اسلامی شد.

فروزنده از جمله راهکارهای غرب برای پیروزی در تهاجم فرهنگی را حمله و تخریب فرهنگ بومی و اعتقادات مردم دانست و گفت: شعارهای آنان در این مرحله اسلام طالبانی و اسلام دیکتاتوری بود.

وی افزود: در ناتوی فرهنگی این ایده به کشورها القا می شود که تنها راه توسعه و شکوفایی اقتصادی مدل های اقتصادی است که توسط صندوق بین الملل و بانک جهان تولید می شود.

فروزنده محور دیگر ناتوی فرهنگی را ماهیت نظامی دانست و افزود: در این مرحله با تهدید و ارعاب مردم از قدرتی مثل آمریکا سعی دارند کار خود را پیش ببرند و برخی از کسانی که اکنون در دادگاه اغتشاشات اخیر محاکمه می شوند به طور صریح در گفتمان و تفکرشان این مساله بود و در مجلس ششم هم خیلی از این حرفها به راحتی زده شد.

قائم مقام جمعیت ایثارگران، ایجاد جنگ روانی توسط رسانه ها را یکی از مهمترین روشهای غرب در ناتوی فرهنگی دانست و گفت: در جنگ روانی در اوج اقتدار فرد خود را می بازد و احساس بی هویتی و بحران می کند.

فروزنده محورهای گفتمان غرب در تهاجم فرهنگی را اصالت لذت، دنیاگرایی، ترویج بی بند و باری، جدایی دین از سیاست، ترویج اسلام کاریکاتوری و تخریب بنیادهای فکری و اعتقادی بر شمرد و اظهار داشت: علت موفقیت ما در دفاع مقدس، انرژی هسته ای و ماهواره امید ، اتکا به مبانی فکری و اعتقادی بود و اگر امروز در مساله اقتصاد مشکل داریم علت آن این است که عده ای به دنبال مدل های اقتصاد غربی رفتند و در مبانی برنامه چهارم خود گفتند ما باید در هژمونی دنیا حذف بشویم و دیگر نمی توانیم رویکرد امام راحل را داشته باشیم.

وی با بیان این که در سیاست نفی و اثبات، دستاوردهای ما را نفی و ویژگی های خود را اثبات می کردند،‌ افزود: با دامن زدن به اختلاف در خرده فرهنگها و القاء وجود اجماع جهانی علیه کشور سعی کردند افکار عمومی را به سوی ایده ها و مسائل خودشان هدایت کنند.

فروزنده آشوب های اخیر را بهره برداری غرب از سرمایه گذاری در ناتوی فرهنگی دانست و افزود: غرب با فعال کردن مراکز مطالعات استراتژیک خود می خواست این مساله را به مردم القا کند که وجود رهبر نظام و این دولت گرفتاری برای مردم ایجاد می کند و اجماع جهانی علیه کشور ایجاد می شود.

وی به نامه 125 نفر از نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت: در این نامه از رهبر انقلاب اسلامی خواستند که از آرمانهای امام راحل دست بردارد چرا که با نظام بین الملل نمی شود، جنگ کرد و از ایشان خواسته بودند محترمانه بگویند که اشتباه کردم و جام زهر را بنوشند.

وی جذب افراد نخبه توسط غرب را یکی دیگر از زمینه های آشوب های اخیر دانست و گفت: در این مرحله با جذب افراد نخبه ای که استعداد جاسوسی داشتند مثل هاله اسفندیاری، جهانبگلو و بهاری که این روزها در حال اعتراف هستند و آموزش و دادن بورس تحصیلی و اعزام به دبی که در آن دفتری به نام حافظ منافع آمریکا ایجاد کرده بودند، این آشوبها را طراحی کردند.

فروزنده انقلاب مخملی را مولود ناتوی فرهنگی دانست و افزود: ناتوی فرهنگی طراحی مفصلی است که در حقیقت یکی از عملیات آن انقلاب مخملی است و در آینده هم همین مسایل را داریم و تمام شدنی نیست چرا که دشمن طراحی می کند و اگر شکست خورد به سراغ طراحی پروژه دیگری می رود.

وی با بیان این که هنوز حلقه ای که خارج از ایران را با احزابی مثل مشارکت و افرادی مانند موسوی متصل کرد، مشخص نیست افزود: سخن هوشمندانه رهبر معظم انقلاب اسلامی این بود که اینها در تغییر وارد می شوند و دیدیم که خیلی ها را با فرهنگ دنیا گرایی بردند و یک عده با همه سوابق خود از مسیر خارج شدند.

وی گفتمان انقلاب اسلامی را از دلایل عدم موفقیت ناتوی فرهنگی دانست و گفت: علت توجه و استقبال مردم از دکتر احمدی نژاد توجه به گفتمان انقلاب و امام راحل، ارتباط با توده مردم، ساده زیستی، خدمت به مردم و حرکت به سوی عدالت است.

فروزنده با بیان این که همه ما از اشرافی گری در دوران سازندگی ناراحت بودیم به یکی از پرونده های آن دوره اشاره کرد و گفت: در کمیسیون اصل نود مجلس پرونده ای است که در زمان وزارت جهاد آقای فروزش در آن دو هکتار زمین در درآباد تهران به یک وزیر داده شده و 50 نفر هم در این پرونده هستند که اکنون این پرونده به سیستم قضایی رفته است.

وی با طرح این سئوال که خیلی ها مثل آقای هاشمی مشکلشان چیست؟ در پاسخ گفت: روشن است که وقتی مردم اینها را می بینند ان قلت دارند. مردم انقلاب نکردند که هزار فامیل درست بشود، رده سوم فامیل آقای هاشمی در حاشیه امنیت قرار دارند حالا یاسر و اینها که جای خود دارد و بعد هم کار فرزندانش به اینجا می رسد که اکثر اغتشاشات را توجیه می کنند، حضور پیدا می کنند و حمایت مالی می کنند.

سخنگوی جمعیت ایثارگران با تاکید بر اجرای سیاست ابلاغی مقام معظم رهبری توسط مسوولین، اظهار داشت: این دولت و مجلس باید در پایان کار خود افتخارشان این باشد که ما حکم حکومتی را پیش رویمان گذاشتیم و با تمام توان و تلاش خودمان زمینه تحقق آن را ایجاد کردیم.

فروزنده تیم کاری را برای اجرای سیاست های ابلاغی توسط دولت ضروری دانست و گفت: مدیریت، کار با و بوسیله دیگران است و در قدم اول اعضای این تیم کاری باید مبانی را قبول داشته باشند و معتقد باشند که با مدل اسلامی می توان کشور را اداره کرد.

وی ساده زیستی را یکی دیگر از شرایط مدیران دولت دانست و گفت: تعهد و تخصص از شرایط مهم مدیران در دولت اسلامی است و اگر شخصی این شرط را نداشته باشد آن کار را غصب کرده است.

سخنگوی جمعیت ایثارگران، مردمی بودن و داشتن روحیه کار تیمی را از دیگر شرایط مدیران در دولت دهم دانست و گفت: یکی از ویژگی های مهم دولت نهم این بود که حلقه بسته مدیریتی در دولت را شکست و با این کار گردش نخبگان ایجاد شد.

فروزنده با تاکید بر این که نباید از افردا چاپلوس در سیستم مدیریتی استفاده کرد، گفت: در همین آشوبهای اخیر شاهد بودیم که برخی مسوولان برعلیه دولت مصاحبه کردند.

وی با بیان این که باید به مسایل اساسی مردم توجه کرد، افزود: در سال 1383 رییس جمهوری هدفش این بود که اعتبارات را در پروژه های عمرانی تزریق کند و خیلی از دلسوزان گفتند به دلیل این که هنوز همان پیمان کارهای قبلی بر سرکارند و این پروژه ها مانند استخر سوراخی است که هر چه پول بریزیم به جایش نمی رود، اما این اتفاق افتاد و سال 1386 با سختی این را جمع کردند.

وی افزود: اقتصاد ما در حال حاضر در رکود به سر می برد و دولت می ترسد، نقدینگی تزریق کند . چون احساس می کند دوباره تورم ایجاد می شود و هفت برنامه اصلاح ساختار در پیش دارد که باید آنها را اجرا کند.

وی به جریان فتنه و تخریب دولت نهم اشاره کرد و گفت: حمله و تخریب دولت بی نظیر بود و ما شاهد بودیم در پایان دوره سازندگی مجله "گل آقا" کاریکاتور حسن حبیبی را می زد و هیچوقت کاریکاتور هاشمی و یا خاتمی را نزد ولی رییس جمهوری دولت نهم را هم تخریب کردند و در هر برنامه ای که می شد فردا جوک درست می کردند و به صورت شبکه ای در سیستم اس ام اس ارسال می کردند اما تشخیص مردم چیز دیگری بود و عکس آن عمل کردند.

فروزنده پیگیری گفتمان انقلاب اسلامی توسط دکتر احمدی نژاد را علت اصلی حمایت مقام معظم رهبری از رییس جمهوری دولت نهم دانست و افزود: مقام معظم رهبری می دانستند که تمام نظام بین الملل با این گفتمان مشکل دارند و فردی هم که می تواند این گفتمان را دنبال کند شخص احمدی نژاد است .

قائم مقام جمعیت ایثارگران افزود: جهت گیری دولت نهم از دیدگاه مقام معظم رهبری مثبت بود و اکنون هم مساله مهم کارآمدی دولت است.

وی در مورد تعامل بین مجلس و دولت گفت: فضای مردمی خیلی روی نماینده ها اثر می گذارد و در تایید کابینه دولت توسط مجلس هم قوانین نانوشته ای مثل انصاف، معیاری برخورد کردن وجود دارد که ما از نمایندگان مجلس انتظار داریم به دنبال امتیاز گرفتن نباشد.

وی افزود: برخی فکر می کنند که اگر رهبری حکم کرد باید آن را اجرا کنیم ولی ما معتقدیم که وظیفه مابسط ید ولایت است یعنی ما بدانیم که ولایت چه می خواهد برویم و زمینه اجرای آن را فراهم و طراحی کنیم.
وی افزود: ما از دکتر احمدی نژاد انتظار داریم در برابر ولایت سربازی کند و باید بداند در این صورت برای ملت عزیز خواهد بود و همچنین امیدواریم تجربه تلخ مشایی دیگر تکرار نشود.

قائم مقام جمعیت ایثارگران به جریان انتخابات دور دهم ریاست جمهوری اشاره کرد و گفت: مقام معظم رهبری در شهر مقدس مشهد فرمودند، دشمن دو استراتژی دارد یکی بیان این که این انتخابات فرمایشی است تا از مشارکت حداکثری جلوگیری کنند و دوم طرح تقلب و ما دیدیم این دو استرانژی در صحبت های آقای موسوی و هاشمی مطرح شد و در رادیو های بیگانه هم که جای خود دارد.

وی افزود: آقای هاشمی که معتقد بود همیشه باید حداقل 15 تا 16 میلیون رای رای بدهند در این دوره گفت باید 40 میلیون رای بدهند زیرا گفته شده بود، اگر اکثریت نیایند، اقلیت برنده می شود و همچنین آقای هاشمی دو خطبه نماز جمعه را به سلامت انتخابات اختصاص دادند با وجودی که 30 سال است این انتخابات برگزار می شود.
فروزنده با تاکید بر نقش امر به معروف و نهی از منکر در شرایط کنونی کشور گفت: طبق روایات ما نسبت سایر واجبات به امر به معروف و نهی از منکر مانند قطره در مقابل دریا است.

وی افزود: ما از کسانی که ابزار رسانه و ارتباط با مردم را دارند می خواهیم این دو امر واجب دین را در جامعه گسترش دهند.

سخنگوی جمعیت ایثارگران در ادامه این جلسه در پاسخ به سوال یکی از شرکت کنندگان در باره قانون انتخابات گفت: قانون انتخابات ما مشکل دارد. در انتخابات فردی که در جامعه مطرح نیست و به خصوص در استانها با پول خرج کردن خود را مطرح می کند و خودمان آن را به بالا می بریم و دیگر هم نمی توانیم او را پایین بیاوریم و این مشکل ساخت و ساز انتخابات است.

وی در مورد شخصیت بهزاد نبوی گفت: شخصیت بهزاد نبوی قابل تحلیل است و یکی از دوستان به نقل از شهید لاجوردی گفت که در مورد شهادت شهید رجایی ، پی به ارتباط بهزاد نبوی به این مساله برده بود ولی با عزل خود مواجه شد و نتوانست کار را به جایی برساند.

وی با اشاره به سالگرد شهادت شهید آیت و نقش ایشان در رسوایی موسوی در زمان نخست وزیری گفت: شهید آیت می گفت موسوی ، بنی صدر ریش دار است و سوابق او را فاش کرد اما کسی باور نکرد و اگر در هشت سال رییس جمهوری مقام معظم رهبری نقش موسوی و هاشمی مشخص شود، خیلی چیزها روشن می شود.

وی افزود: در هشت سال دفاع مقدس، رییس شورای عالی دفاع رییس جمهوی بود ولی هاشمی چون امکانات مالی در اختیارش بود شرایط را طوری به وجود آورد که رییس جمهوری به امام نامه نوشت و درخواست کردند هاشمی رییس شورای عالی دفاع بشود در حالی که این حق مسلم رییس جمهوری بود.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/21:: 12:47 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >