دفتر اصل 142 قانون اساسی اعلام کرد: دارایی وزیر سابق نفت همسر و فرزندان وی افزایش نیافته است.
کلمات کلیدی:
همچنان که جریان فتنه 88 علیرغم خسارتهای زیادی که داشت، نقش ویژهای در آشکار شدن پیوندهای جریان برانداز داخلی با سرنخهای خارجی آن ایفا کرد، هر روز با روشن شدن بخشی از ابعاد فساد بزرگ مالی رخ داده در شبکه بانکی کشور، سرنخهای تکاندهنده دیگری نیز از این ارتباطها در حال فاش شدن است.
به گزارش رجانیوز، اعلام این مطلب که خسروی عامل اصلی فساد بزرگ مالی حجم انبوهی از اسناد اعتباری بانک صادرات را در بانکهای مالی و سامان تنزیل (نقد) میکرد، موجب شد مدیرعامل بانک ملی به استعفا واداشته شود و از کشور فرار کند و مدیرعامل بانک سامان نیز برکنار شد.
در عین حال، روزنامه کیهان خبر داده است که در جریان پیگیری ماجرای فساد بزرگ مالی به اسنادی دست یافته که بر مبنای آنها، محمد خاتمی رئیس جمهور سابق و از سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 یکی از سهامداران بانک سامان است.
همچنین علی خاتمی برادر رئیس جمهور سابق و رئیس دفتر وی در سال های پایانی ریاست جمهوری خاتمی نیز مدیر شرکت سرمایه گذاری این بانک است. بانک سامان همراه با بانک غیرقانونی و هنوز تاسیس نشده "آریا" در غارت سه هزار میلیارد تومانی از سیستم بانکی کشور دست داشته که مدیرعامل آن به همین اتهام از کار برکنار شده و در انتظار محاکمه به سر می برد.
نقش برادران خاتمی در بانک سامان در حالی است که حزب غیرقانونی و منحل شده مشارکت در محکومیت فساد بزرگ مالی بیانیه داده و همین بیانیه موجب ایجاد شائبههایی شد که چرا دست اندرکاران اصلی غارتگری اخیر با شماری از سردمداران حزب مشارکت هویت مشابهی دارند و عوامل این حزب تا کنون در برخی از پرونده های فساد کلان اقتصادی دخیل بوده اند، بنابراین، اولین احتمال آن بود که حزب منحله مشارکت با صدور بیانیه مورد اشاره در پی بهره گیری از ترفند "فرار به جلو" باشد. این احتمال از آنجا قوت بیشتری گرفت که محتوای بیانیه حزب مشارکت بیشتر از آن که در محکومیت اختلاس و غارت بیت المال باشد، علیه تمامیت نظام جمهوری اسلامی ایران تنظیم شده بود، یعنی دقیقا همان خطی که در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 دنبال می کردند که دریافت کمک های مالی کلان از پادشاه عربستان و برخی سران کشورهای اروپایی، همراهی سرمایه داران بزرگی نظیر جرج سوروس صهیونیست، تأمین هزینه های هنگفت رسانه ای غرب و اختصاص و راه اندازی چند شبکه تلویزیونی در حمایت از فتنه گران و... از جمله آنها بوده است.
پی گیری های بعدی از برخی روابط نه چندان پنهان میان عوامل اصلی اختلاس با جریان فتنه حکایت می کرد و سرانجام معلوم شد که آقای سید محمد خاتمی یکی از سهامداران بانک سامان است که در ماجرای اختلاس اخیر دست داشته است. اکنون باید به آقای خاتمی گفت؛ اگر دانستن را حق مردم می دانید- که نشان داده اید، نمی دانید- با صراحت اعلام کنید که چند درصد از سهام بانک سامان متعلق به شماست؟ و شرکت سرمایه گذاری بانک سامان که اخوی و مدیر دفتر سابق شما ریاست آن را برعهده دارد، در این ماجرا چه نقشی داشته است؟
کلمات کلیدی:
اختلاس 3000میلیاردی بحثی است که این روزها نقل محافل گوناگون شده است.
وهرکس وناکسی هرچه میتواند مینویسد ومیگوید.
اما فساد اقتصادی چیزی است که فی نفسه قلب هارا می آزارد ودربعضی موجب ناامیدی می شودواین فساد اخیر هم ناشی ازدو چیز است:
1-نظام رباگونه بانک ها
2-مهم تر ازآن بی توجهی وعمل نکردن به مطالبات آقا درمورد مقابله با فساد اقتصادی ازجمله فرمان معروف هشت ماده ای آقا به سران قوا
خب این فساد توسط افراد برخی رسانه ها افشا شد-که کار درستی هم بود افشای اینها و برخی موارد دیگر هم بایدگفته شود تا مفسدین فکر نکنند که مصونیت دارند(که البته الان کمی دارند).
اینها همه درست-افشاگری وروکردن دست مفسدین ومعرفی آنها به مردم بسیار کارخوبی است واگر انجام نشود ضرر وخطاست
اما سخن این نوشته این است که مسائل دیگر وباارزش تری هم وجود دارد که آنها را نباید فراموش کنیم.
نمی گویم بنکل هیچ نگویید(که بعضی با بهانه های واهی اینرا میگویند) که حتما غلط وانحراف است اما میگویم همه ظرفیت را خرج این امر نکنیم.
اولویت بندی کنیم.
اما نکته ای دیگر اینکه مفسدین اصلی وآنهایی که راس مفسدینند را فراموش نکنیم.
امام خامنه ای دردیدار کارگزاران حج فرمودند:
ادامه هیاهو و جنجال، بخصوص اگر عدهای بدنبال استفادههای دیگر از این مسائل باشند، به صلاح نیست و همه باید مراقب باشند.
سوء استفاده کنندگان چه کسانی هستند؟
رفقا دادگاه فائزه هاشمی رفسنجانی را فراموش نکنیم.
سخنرانی درمیتینگ انتخاباتی ورقص مختلط با آهنگ شدید درورزشگاه آزادی
فرار مهدی هاشمی رفسنجانی کسی که نقش عظیم دربرپایی فتنه 88 داشت واینکه او الان باید درزندان باشد را فراموش نکنیم.
فساد عمیق دانشگاه آزاد نه فقط فساد اقتصادی سردرمدارانش بلکه فساد اخلاقی که دردانشگاه آزاد وجود دارد ومفسدی مثل عبد الله جاسبی رییس این دانشگاه را فراموش نکنیم.
بدانیم گناه اینها بسیار بسیار فراتر از این اختلاس میباشد.
یادمان نرود مطالبه محاکمه اصحاب فتنه(نه فقط سران فتنه)را.آنهایی که آمدند نظام را زیرورو کنند-آمدند اسلام را زمین بزنند(البته به خیال خوشان) ومحاربه کردند با خدا-این ها را فراموش نکنیم.
البته دراین طرح جای هاشمی وفرزندانش خالی است چون این سه عروسک بودند- راس فتنه آنهاهستند.
به توطئه تطهیر فتنه گران توجه کنیم.
اصلا سخن این نیست که مثلا چیزی ازاختلاس نگوییم نه سخن این است که همه را والبته درجایش واندازه اش بگوییم-جامع نگر باشیم-مقطعی وضربتی نگر نباشیم-آینده نگر باشیم-همزمان هم اختلاس را پوشش دهیم وازاین مهم تر مفسدین اصیل را هم رسانه ای کنیم.
پیشنهادی من میدهم به قوه قضائیه واینکه حال که تب مبارزه با فساد بالاگرفته همزمان که به پرونده اخلاس رسیدگی میکنند این پرونده های مهم فساد اقتصادی زیررا هم دردستور کار قراردهند:
پرونده های چون:کرسنت،سلطان شکر،المکاسب،صندوق مولی الموحدین(جالب وغم انگیز درپوشش این اسم فساد کردند)وپرونده نفت توتال(که مرتبط است با مهدی هاشمی رفسنجانی)،زمین خواری 50هکتاری درسیرجان و...
این پروند های برزمین مانده را هم به نتیجه برسانند.
امام خامنه ای درهمین دیدار اخیر فرمودند:
مسئولین کشور در هر سه قوه، هم با این حادثه، هم انشاءالله با حوادث دیگر مبارزه میکنند و پیشگیرى میکنند؛ باید هم بکنند، وظیفهشان است که مقابله و مبارزه کنند.
وبازهم میگوییم رسانه ها همه مفاسد را ببینند-مغرض نباشند والبته سوء استفاده هم نکنند.
برای خودم جالب است روزنامه هایی که متعلق به اصحاب فتنه است وخودشان دستی عظیم برفساد دارند هم هرروز تیترشان شده اختلاس 3000میلیاردی!!!!
کمی تعجب آور والبته هشدار انگیز است.
مبادا جامع نگر نباشیم وضربه بخوریم.
البته قوه قضائیه بداند این نوشتار هرگز حمایتی ازآنان نکرده است چون ده سال فرمان هست ماده ای آقا را زمین گذاشته اند واخیرا خود آقا هم فرمودند هیچ عمل نشده
آقا چند روز پیش دردیدار کارگزان حج فرمودند:
چند سال قبل از این - نمیدانم حالا ده سال است یا بیشتر است - من توصیههاى مؤکدى را راجع به مقابلهى با فساد اقتصادى به مسئولین کشور کردم؛ استقبال هم کردند؛ اما خب، اگر عمل میکردند، دیگر این فساد بانکى اخیر - که حالا همهى روزنامهها و همهى دستگاهها و همهى ذهنها را پر کرده - پیش نمىآمد. وقتى عمل نمیکنیم، دچار این حوادث میشویم. اگر با فساد مبارزه بشود، دیگر این چند هزار میلیارد - یا هرچه - سوءاستفادهاى که افرادى بیایند بکنند، پیش نمىآید. وقتى عمل نمیکنیم، خب، پیش مىآید؛ ذهن مردم را مشغول میکند، دل مردم را مشغول میکند، دل آدمها را میشکند. چقدر در این کشور از بروز یک چنین فسادى دلها ناراحت میشود؟ چقدر آدمها امیدشان را از دست میدهند؟ این سزاوار است؟ این به خاطر این است که عمل نکردیم. از همان وقت که گفته شد فساد ریشهدار میشود، ریشه پیدا میکند، شاخ و برگ پیدا میکند، هرچه که بگذرد، کندنش مشکل میشود - اینها گفته شد، اینها تأکید شد، اینها همه بیان شد؛ اینها سرمایهگذار پاکدامن و صادق را مأیوس میکند - اگر عمل میشد، مبتلا به این مسائل نمیشدیم. حالا مبتلا شدیم.
کلمات کلیدی:
دانشگاه غیرانتفاعی مفید قم متعلق به موسوی اردبیلی برای تعدادی از دانشجویان معترض به سخنان انصاری در این دانشگاه حکم محرومیت از تحصیل صادر کرد.
کلمات کلیدی:
حسن رضایی درحالی از روز شنبه هفتهی جاری در شیراز به سر میبرد که از سفر وی به عنوان یک «سفر انتخاباتی» نام برده میشود .
گمانهزنیها حاکی است که محسن رضایی به منظور حمایت و زمینهسازی حضور یکی از دوستان خود برای ورود به عرصهی انتخابات مجلس شورای اسلامی و کاندیدا شدن وی از حوزهی انتخاباتی شیراز، رنج سفر به استان فارس را تحمل کرده است!
این گمانهزنیها زمانی به واقعیت نزدیک میشود که بشنویم روز یکشنبه دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور «علی احمدی» در همایشی که با حضور گروههای مختلف لُر مقیم شیراز برگزار شده شرکت کرده است و درپایان نیز بروشورهایی با موضوع معرفی، سابقهی فعالیتهای اجرایی، تألیفات و … مربوط به علی احمدی بین حاضرین توزیع شده است.
علی احمدی از دوستان صمیمی محسن رضایی و سابقهی همکاری با وی در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز دارد.
احمدی که عضو فعال و مسئول هماهنگی اتاق فکر ستاد مرکزی انتخاباتی محسن رضایی در انتخابات ریاست جمهوری محسوب میشد پس از شکست رضایی در انتخابات، نمایندهی وی برای پیگیری شکایات انتخاباتی میشود و اظهارات وی نیز با استقبال رسانههای ضدانقلاب در آنروزها مواجه میشود.
احمدی که سابقهی نمایندگی مردم ممسنی در دورهی هفتم مجلس شورای اسلامی را نیز در کارنامهی خود دارد درحالی خود را برای کاندیداتوری از حوزه انتخاباتی شیراز آماده میکند که علاوه بر حمایتهای افراد بانفوذی چون محسن رضایی به آرای گروههای لُرهای مقیم شیراز نیز دل بسته است و به همین خاطر در اولین متینگ سیاسی خود سعی کرده است با این قشر از افراد برگزار کند.
علی احمدی که در دور هشتم انتخابات مجلس از ممسنی شکست خورده بود اینک امید به آرای مردم شیراز بسته است.
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
گفتگوی کفن با مُرده(طنز) آهای حاجی پاشو چه وقت خوابه پاشو دیگه وقت حساب کتابه هو، نگو این کیه که آزار داره پاشو ببین کفن با هات کار داره! چه هیکلی زدی به هم، آفرین چش نخوری، قد و برم آفرین بیخودی زور نزن دیگه تو مُردی چن ساعتی میشه که جون سپردی حالا دیگه وقت حساب کتابه داد نزنی مُرده ی زیری خوابه مُردهی زیری آدمی خلافه تیزی باهاش دَفنه تو غلافه قاط بزنه تیزی رو وَر میداره میزنه و بابا تو در میاره یادت میاد چه روزگاری داشتی چه اسکناسا که روهم میذاشتی؟ هی اسکناس میذاشتی رو اسکناس اونم با پول رشوه و اختلاس میگفتی یک وعده غذا کافیه صرف غذا باعث علافیه! میگفتی یک آدم با کیاست باید کُنه تو زندگی قناعت لباس ده سال پیشت تنت بود هم تن تو هم تن اون زنت بود بعد شعار ضد صهونیستی سر میدادی شعار ساده زیستی! میگفتی آدمی که ساده زیسته نمره زندگیش همیشه بیسته لباس وصلهدار تنت میکردی هزار تا نفرین به زنت میکردی میگفتی روسری برات خریدم نمیدونی چه زحمتی کشیدم فقط یادت باشه به هر بهونه باید هف هش سالی سرت بمونه عروسی و عزا سرت کن خانوم خلاصه هر کجا سرت کن خانوم زیاد نشورش یهو رنگش میره رنگ گل سرخ و قشنگش میره هَف هَش سالی با روسریت صفا کن تو این هف هش سال حاجیتو دعا کن الگوی مصرف که نداشتی حاجی هر چی که داشتی جا گذاشتی حاجی خیال نکن دنیا هنوز همونه پشت سرت نفرین این و اونه تو شیشه کردی خون هر فقیرو چقد بیچوندی مردم اسیرو خیال نمیکردی یه ذره هیچم یروز منم دور تنت بپیچم! مصرف کارای بدت زیاد بود خیلی کارات قابل انتقاد بود یادت میاد همسایهتون نون نداشت حتی پول دوا و درمون نداشت؟ یادت میاد گفتی به من چه ول کن این آدما رو زنده زنده گِل کن؟ ببین همون همسایه صبورت خاک داره با بیل می ریزه تو گورت! یکی نبود بهت بگه که بسه خدا همیشه جای حق نشسته؟ یادت نبود فشار قبری هم هس خورشید حقی پشت ابری هم هس؟ هیچکی بهت نگفت فلانی مُرده؟ نکیر و منکر به گوشت نخورده؟ نکیر و منکر دوتا بیگناهن پیام دادن دارن میان، تو راهن! اهل مزاح و رشوه خواری نیستن اونجوری که تو دوس داری نیستن تو مَرد نیستی تو شبیه مَردی چرا که اصلاً کار خوب نکردی کاری که اینجا دستتو بگیره البته این حرفا واسه تو دیره! اونقدِ حرص مال دنیا خوردی تا آخرش سکته زدی و مُردی کاش واسه پول دلت پُر از غم نبود مصرف انسانیتت کم نبود
کلمات کلیدی:
نایب رئیس مجلس که برای فعالیت انتخاباتی به گرگان رفته بود، باز هم در قبال پرسشهای صریح منتشر شده از سوی حمید رسایی که بازتاب زیادی نیز در رسانهها داشت، سکوت کرد و ترجیح داد بخش عمده اظهاراتش را به جریان انحرافی و ویژهنامه روزنامه ایران اختصاص دهد.
به گزارش فارس، محمدرضا باهنر عصر پنجشنبه در نشست صمیمی با اصولگرایان استان گلستان با بیان اینکه وزیر فرهنگ ارشاد در خصوص ویژهنامه خاتون در فرودگاه به من گفت زورم نمیرسد جلو آنها را بگیرم، اظهار داشت: حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد به من گفت مقامات بالا میگویند تو چه کار به این کارا دارید.
وی تصریح کرد: البته چنین پاسخی از سوی یک وزیر جمهوری اسلامی زیبنده نیست و این پاسخ را پاسخ قانونی نمیدانیم اما به صورت درد دل به من گفت از من کاری برنمیآید و مقامات بالا اصرار دارند که یک حرف جدید زده شود بد نیست ببینیم چی میشود.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در پاسخ به سئوال انتظارت مردم از رئیس جمهور در مورد جریان انحرافی گفت: حزبالله و نیروهای اصولگرا توقع دارند شخص رئیس جمهور از جریان انحرافی حمایت نکند.
باهنر افزود: البته حضور رحیممشایی در رسانهها کمرنگ شده است اما اختیار وی در نهاد رئیس جمهور تا آنجا که شنیدیم کم نشده است.
وی در پاسخ به نحو ساماندهی اصولگرایان در استانها خاطرنشان کرد: گروه 8+7 هماکنون در حال فعالیت است و ستادهای استانی جامعه اسلامی مهندسین از بعد از ماه مبارک رمضان فعال خواهد شد.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: ما به دنبال این نیستیم که گروه 8+7 را در استانها داشته باشیم بلکه به دنبال این هستیم که با پنج نفر از نیروهای صاحبنفوذ، معتمد و اصولگرا به تفاهم برسیم و اینها ستادهای انتخاباتی و راهبردی استانی را فعال کنند.
باهنر اضافه کرد: البته این نظر شخصی من و دو سه نفر از دوستان است که باید بحث کنیم و به جمعبندی برسیم.
وی تصریح کرد: اگر به دنبال 8+7 در استانها باشیم هم وقت را از دست میدهیم و هم معلوم نیست جواب دهد.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در پاسخ به این سئوال که برخی از نمایندگان از هماکنون در حال توزیع پول برای جلب آرا هستند و آیا مجلس این مبالغ را در اختیار نمایندگان قرار میدهد، گفت: توزیع پول برای جلب آرا جرم و خلاف قانون است و به منزله خرید و فروش آرا محسوب میشود.
باهنر افزود: شورای نگهبان برای این منظور پرونده تشکیل میدهد و اینکه مجلس این پولها را در اختیار نمایندگان قرار میدهد درست نیست مجلس چنین پولهایی ندارد که در اختیار نمایندگان قرار دهد.
وی اظهار داشت: اگر مجلس پولی در اختیار نمایندگان قرار دهد برای توزیع بین مردم و خرید رای نیست، عدد و مبالغی که در مجلس رد و بدل میشود به اندازه یک کبریت کنار اجاق بخشداری هم نمیشود.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: کل بودجه مجلس از یک فرمانداری کمتر است لازم هم نیست چرا که مجلس که کار اجرایی نداره اما این خطر یک از خطرهایی جدی است که متاسفانه در هر دوره هم میبینیم نقش پول در نتیجه آرا مردم پررنگتر میشود.
بابایی افزود: یکی از شگردهای جریان انحرافی همین استفاده از نقش پول بوده است که اگر امکان داشته باشد تلاش دارند در دوره آینده 50 نماینده 2 میلیاردی به مجلس بفرستند.
وی ادامه داد: هیئتهای نظارت، دولت در راس آن، فرمانداریها و ستادهای انتخابات باید مراقب این گونه تخلفات باشند.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: اگر دو سه مورد برخورد خشن و قطعی با کسانی که رای خرید و فروش میکنند بشود فکر میکند جلوی این کار گرفته شود.
باهنر در مورد سیدی ظهور نزدیک است، گفت: این سیدی بسیار بیربط و انحرافی بوده که خیلی اظهارنظر هم در این مورد انجام شده است و متاسفانه اینها از تولیدات جریان انحرافی بوده و هماکنون هم همین تفکرات در قالب ویژه خاتون ادامه داد.
وی تصریح کرد: شنیدهام شمارههای بعدی ویژهنامه خاتون مربوط به روزنامه ایران هم آماده کردند که از کمیسیون فرهنگی مجلس میخواهم این مسئله را پیگیر کنند.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: ویژهنامهای در مورد موسیقی برای شماره آینده روزنامه ایران آماده کردند و حتی مصاحبههای آن را تهیه کردند همان داستانی که آقایان گفته بودند آنهایی که موسیقی نمیدادند موسیقی نمیفهمند دوباره میخواهند از این بازیها در آورند.
باهنر افزود: جریان انحرافی به دنبال این است که پنج شش شماره ویژهنامه خاتون در مورد موسیقی، قیامهای منطقه، ارتباط با آمریکا و ... در آینده به چاپ برساند که باید مراقب بود.
وی در مورد جذب نیرو در جامعه مهندسین گفت: ما در کنگره مصوب کردیم که تا پایان امسال باید تعداد اعضا جامعه مهندسین حداقل دو برابر افزایش پیدا کند که این انشالله دوستان همت کنند که میزان به معنا حداقل است و سقف آن به هر اندازهای که مراجعه میکنند جذب خواهد شد.
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به آسیبهای اصوگرایی در انتخابات مجلس نهم گفت: مهمترین این آسیب توقع خود بزرگبینی است که اگر شاخههای اصولگرایی بخواهند خودشان را بزرگ ببینند مشکل به وجود خواهد آمد.
باهنر در مورد معرفی سران فتنه 88 گفت: رسوایی سران فتنه هماکنون برای همگان نمایان شده است.
وی اظهار داشت: البته اختلاف نظرهایی وجود دارد برخی سران فتنه را خیلی سر میدانند، اما ما دو سر بیشتر نمیببینیم آن هم کروبی و موسوی هستند که خدا انشالله از سر تقصیرشان بگذرد و توبه کنند که خیلی به خودشان، انقلاب و نسل جوان ظلم کردند.
کلمات کلیدی:
عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی با یادآوری یک جلسه در دفتر رئیس مجلس پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که آقایان لاریجانی، حسینیان، باهنر، زارعی نیز در آن حضور داشتند و مباحث انتخاباتی مطرح شده در این جلسه، سؤالهای کلیدی در مورد مواضع محمد رضا باهنر مطرح کرد.
به گزارش رجانیوز، حجتالاسلام حمید رسایی در واکنش به اظهارات چند هفته اخیر باهنر و قرار دادن او در مرکزیت تصمیمگیری اصولگرایان نوشت: «در هفته گذشته جناب آقای باهنر چندین و چندبار در قالب مصاحبه و سخنرانی تلاش کرده اند تا هم جبهه پایداری را به نقد بکشند و هم علامت سئوال هایی که در خصوص رفتار سیاسی چند سال اخیرشان بر ذهن ها نقش بسته را پاک کنند.»
وی با بیان اینکه "شخصیت آقای باهنر برای آنها که عرصه سیاسی کشور را می شناسند و در چند سال اخیر آن را دنبال کرده اند، مبهم نیست"، افزود: باهنر یک سیاستمدار است که استشمام قوی از صحنه سیاسی دارد. این یادداشت کوتاه هم به دنبال رمزگشایی از این شخصیت و مواضع آن نیست، هر چند قبل از این در یادداشتی با عنوان "رمزگشایی از مخالفت های باهنر" نکاتی را در این باره نوشته ام (اینجا).
عضو جبهه پایداری اضافه کرد: از آنجا که اخیرا ایشان در مصاحبه با هفته نامه ای یادآوری تاریخ را به رخ اعضای جبهه پایداری کشیده، مناسب بود تا خاطره ای را به یادشان بیاورم و چند سئوال را که پیش از این نیز در اذهان نقش بسته، مجددا بازخوانی کنم و قضاوت را به خوانندگان واگذارم، بهویژه دوستان اصولگرایی که در بدنه این جریان عظیم اجتماعی همواره هزینه داده اند و امثال آقای باهنر نیز همواره از هزینه های داده شده برای خود ردای ریاست و مسئولیت دوخته اند.
رسایی با یادآوری جلسهای در زمان حدود یک ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دهم با حضور وی و آقایان حسینیان و زارعی در اتاق رییس مجلس در کنار آقای لاریجانی و باهنر به منظور توافق در مورد برخی اختلاف نظرهای پیش آمده، افزود: «آقای باهنر و لاریجانی اصرار داشتند که فراکسیون اصولگرایان در توافق با اصلاح طلبان لیست مشترکی را برای انتخاب اعضای کمیسیون ویژه اصل 44 ارائه بدهد که در آن چهار نفر از اصلاح طلبان و 11 نفر هم از اصولگرایان -البته اصولگرایان همسو با رییس مجلس- حضور داشته باشند و البته ما مخالف این اتحاد و توافق دو فراکسیون بودیم.»
وی ادامه داد: «بحث در این باره کشیده شد به انتخابات ریاست جمهوری و اینکه بالاخره فراکسیون اصولگریان چه خواهد کرد، چرا آقای لاریجانی حاضر به تشکیل مجمع عمومی فراکسیون نیست تا در این خصوص تصمیم جمعی گرفته شود. خلاصه و بخشی از مذاکرات آن روز را در همان ایام با عنوان "بالاخره نظر انتخاباتی آقای لاریجانی چیست" در سایتم قرار دادم (اینجا) هر چند برخی از سایتها بر خلاف مقصود و منطوق قلم من، از این یادداشت، حمایت آقای لاریجانی از احمدی نژاد را برداشت کردند و تیتر زدند.»
عضو فراکسیون انقلاب اسلامی سپس به مواضع عجیب باهنر در این جلسه و تأکید وی بر حمایت از موسوی با یک نگاه سهمخواهانه پرداخت و نوشت: «آقای باهنر در این جلسه موضع جالبی داشت. ایشان که آن روز نایب رییس آقای لاریجانی در فراکسیون اصولگرایان بود، صراحتا اعلام کرد که برخی از شخصیت ها و احزاب اصولگرا باید از موسوی اعلام حمایت کنند. بحث در این خصوص بالا گرفت و آقای باهنر معتقد بودند که چون احتمال دارد موسوی رأی بیاورد، ما باید از او حمایت کنیم تا اگر رأی آورد، بتوانیم از او سهم بگیریم و نگذاریم فقط اصلاح طلبان قدرت را در اختیار داشته باشند!»
وی با طعنه زدن به این نوع نگاه باهنر اضافه کرد: «ما که از این هوش و نبوغ سیاسی باهنر انگشت به دهان مانده بودیم، برای این نوع نگاه آقای باهنر به سیاست هیچ نامی مناسب تر از اصولگرایی قدرت طلبانه نمی یافتیم. هر چند از نگاه امثال ایشان و ریاست مجلس این نوع موضعگیری یعنی مدیریت حوادث بعد از انتخابات!»
رسایی با یادآوری اینکه پیش از این نیز در خصوص رفتار سیاسی باهنر در یادداشتی (اینجا) مواردی را بیان کرده، افزود: «به نظرم اگر آقای باهنر به سئوالات زیر پاسخ دهند، می توان به راحتی از جعبه سیاه موضع گیری ها ایشان رمزگشایی کرد، هر چند باهنر هرگز به این سئوالات پاسخ نداد.»
وی در ادامه سؤالهای کلیدی در مورد مواضع باهنر مطرح کرده که تاکنون از سوی نایب رئیس مجلس به آنها پاسخ داده نشده است.
عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس نوشت:
«- چه کسانی در ایام انتخابات در فراکسیون اصولگرایان تمام تلاش خود را صرف جلوگیری از جمع بندی فراکسیون در حمایت از احمدی نژاد کردند و پس از آن که فراکسیون تصمیم به حمایت از وی گرفت، تا سه روز مانده به انتخابات از اعلام آن خودداری کردند.
- چه کسی در همان ایام در جلسات مختلف با امثال آقای تابش (رییس فراکسیون اقلیت) برای آقای خاتمی پیغام می داد که زبان ما بسته است، امیدواریم شما برخی نکات در مورد دولت نهم را مطرح کنید.
- چه کسی چند روز قبل از انتخابات در سخنرانی خود، موسوی و احمدی نژاد را اصولگرا معرفی کرد با این تفاوت که احمدی نژاد اصولگرایی است که با سرعت 220 کیلومتر می راند و ممکن است هر لحظه تصادف کند ولی موسوی اصولگرایی است که با سرعت متعادل می راند. جالب اینجاست که این اصولگرای متعادل مورد حمایت این فرد، بعد از انتخابات تاکنون بیش از ده ها بار از جاده امام و انقلاب خارج شده و تصادف کرده و تلفات داده و همواره مورد عنایت دشمنان انقلاب بوده است!
- چه کسی حدود یک ماه قبل از انتخابات در جلسه ای که آقای حسینیان و زارعی نیز حضور داشتند، رسما گفت که معتقد است برخی از شخصیت ها و احزاب اصولگرا باید از موسوی حمایت کنند تا اگر رأی آورد، بتوانند در قدرت حضور داشته باشند و از تکرار دوم خردادی دیگر جلوگیری کنند.
- چه کسی قافیه را باخته بود تا آنجا که به گفته یکی از مسئولان ارشد ستاد موسوی، حاضر شد در فیلم انتخاباتی موسوی هم حضور یابد و البته مشاوران اصلاح طلب موسوی، کاندیدای خود را از این کار منع کردند با این توجیه که در این صورت، راست سنتی نیز خود را در آرای جبهه سبز شریک خواهد دانست.
- چه کسی از آخرین تلاش خود برای حمایت از موسوی نیز دریغ نکرد و چند روز قبل از انتخابات در نامه ای به یکی از مقامات عالی رتبه نظام، خیرخواهانه(!) از ایشان می خواهد تا با توجه به احتمال پیروزی اصلاح طلبان، ضمن حمایت تلویحی از موسوی، از تکرار دوم خرداد جلوگیری کند.
- آقای باهنر هیچوقت حاضر نشد به این سئوالات پاسخ دهد و هر بار به نوعی در برابر این سئوالات قرار گرفت جاخالی داد و در پاسخ به خبرنگاران گفت که وقت ندارد تا به ادعاهای امثال رسایی پاسخ دهد.»
عضو جبهه پایداری پس از طرح این سؤالهای کلیدی افزود: «اکنون حدود دو سال از آن روزها می گذارد و امثال آقای باهنر به برکت رفتارهای آقای مشایی و احمدی نژاد طلبکار شده اند و بار سخنگوی جریان اصولگرایی را به دوش می کشند و اعضای جبهه پایداری را به پای میز محاکمه فرا می خوانند. در حالی که از نظر ما و بسیاری از اصولگرایانی که بر عهد خود پایدار مانده اند، اشتباهات غیر قابل اغماض آقای احمدی نژاد از بار مسئولیت امثال باهنر کم نمی کند.»
رسایی در پایان با بیان اینکه "حال شاید برخی از دوستان ما پاسخ سئوال خود را بیابند که چرا جبهه پایداری به حضور امثال آقای باهنر در ترکیب 8 + 7 معترض هستند"، نوشت: هر چند به صراحت اعلام می کنیم علی رغم اشتباه بزرگی که دوستانی مانند باهنر در فتنه 88 و حوادث پس از آن داشتند، ما همچنان آنها را درون خانواده اصولگرایی می دانیم و این مغالطه ای آشکار است که جبهه پایداری حلقه اصولگرایی را محدود در خود کرده، بلکه ما معتقدیم جای شخصیت هایی مانند آقای باهنر در ترکیب 8+7 نیست تا بنشینند و برای دیگر اصولگرایان ثابت قدم در فتنه های سال های اخیر نسخه بپیچند و اگر چنین نسخه ای هم پیچیده شود، قطعا بدنه اصولگرایان که در فتنه 88 تحت شدیدترین حملات قرار گرفت، به نسخه امثال باهنر و... عمل نمی کند.
کلمات کلیدی:
29 اسفند سال 1386 براى افتتاح خط لوله ى انتقال گاز ایران به ارمنستان و
امضاى قرار داد برق با این کشور، عازم مرز بین ایران و ارمنستان بودیم.
رئیس جمهور ارمنستان از شب قبل آمده و در نقطه ى مرزى منتظر ما بود.
تا تبریز را با هواپیما رفتیم. قرار بوداز آنجا به بعد را تا "مِقرِى" مرز ارمنستان
با هلی کوپتربرویم.
بین راه گرفتار کولاک و توفان شدیم. همه متفق القول بودیم که هوا نامساعد است
و باید به تبریز و از آنجا به تهران برگردیم.
اما دکتر گفت هر طورى شده باید به محل قرار برسیم.
از خلبان خواست در نزدیکترین جاى ممکن فرود بیاید.
خلبان هلی کوپتررا در ورزشگاه مرند فرود آورد.
آنجا بچه ها با فرماندار هماهنگ کردند. چند اتومبیل پاترول آماده کردند و ما با آن
اتومبیل ها به سمت مرز راه افتادیم. هر چه پیشتر مى رفتیم، کولاک شدیدتر مى شد.
هر چه هم به دکتر اصرار مى کردیم برگردیم، ایشان نمى پذیرفت و مى گفت هر طور
شده باید سر قرار برسیم.
محافظان دکتر نگران و مستأصل بودند که نکند دیگر نتوانیم جلوتر برویم.
آن وقت راه پس و پیش نداشته و در برف و بوران گیر بیافتیم. اما دکتر طمأنینه ى
خاصىداشت.
با کلى دعا و نذر و نیاز، بعد از چهار-پنج ساعت، بالاخره به محل قرار رسیدیم.
رئیس جمهور ارمنستان و همراهانش مبهوت و متعجب به استقبالمان آمدند.
باورشان نمى شد ما در آن شرایط جوى به آنجا رفته باشیم.
دکتر به رئیس جمهور ارمنستان گفت: آمدیم که به شما بگوییم،"رئیس جمهور ایران
اگر قولى بدهد،به آن عمل مى کند."
122
نخست وزیر یکى از کشورهاى صنعتى با دکتر جلسه گذاشته بود.
گفت در کشورشان در موضوع استفاده ى بهینه از انرژى پیشرفت چشمگیرى داشته اند.
و حاضر است تمام این امکانات ونیروى متخصص را براى اصلاح و بهینه سازى انرژى در
اختیارایران قرار دهد به شرطى که ایران هم دست از هسته اى شدن بردارد.
دکتر خیلى صریح گفت: شما اجازه مى دهید کسى در اداره ى
کشورتان دخالت کند؟
نه!ما این کار را نمى کنیم.
نخست وزیر این بار وعده و وعید هاى چرب و نرم ترى داد.
اما جواب دکترهمان" نه" بود.
نخست وزیر آن کشور صنعتى به دکتر گفت: شما خیلى سخت هستى!
دکتر هم جواب داد:پاى منافع ملى است.
همراهان نخست وزیر که معاونان و وزیر امور خارجه ى آن کشور بودند، همگى هورا
کشیده و خندیدند.
دکتر علتش را از وزیر امور خارجه، آقای متکی پرسید.
او هم توضیح داد که همراهان نخست وزیرظاهرا" با نخست وزیرشان شرط بندى کرده بودند که شما نمى پذیرید.
123
در مناسباتى که دکتر با روساى سایر کشورها دارد، به هر کشورى که مى رود، با
توجه به امکاناتى که دارند، برایش سنگ تمام مى گذارند.
بعضى هایشان هم از رفتارها و عمکردهاى دکتر الگوبردارى مى کنند. امیر امارات
متحده ى عربى به بچه هاى تیم تشریفات گفته بود من هم مثل آقاى احمدى نژاد
گاهى از دست محافظانم فرار مى کنم. و به صورت ناشناس بین مردم مى روم. با آنها
ماهى گیرى مى کنم و...
پادشاه عربستان؛ملک عبدا...هم یک بار تلفنى به دکتر مى گفت او هم مثل دکتر به
سفر استانى رفته و از یکى از استانهاى کشورش دیدن کرده.
124
یکى از شیعیان اندونزیایى در سفرى که دکتر لنکرانى به جاکارتا داشت براى او
تعریف کرد؛ در دانشگاه جاکارتا همه مى دانند که من شیعه و طرفدار جمهورى
اسلامى و شخص احمدى نژاد هستم.
زمانى که دکتر به دانشگاه جاکارتا آمد و درجمع دانشجویان قرار گرفت،یک دفعه دیدم
دو نفر از دانشجویا ن وهابى دویدند سمت دکتر.
با خودم گفتم حتما"مى خواهند کارى بکنند!
دویدم دنبالشان تا اگر خواستند کارى بکنند، جلویشان را بگیرم.
دیدم پریدند دست دکتر را بوسیدند و برگشتند عقب.
یک گوشه اى گیرشان آوردم و علت کارشان را پرسیدم.
به خصوص که وهابى ها اعتقادى به این کارها ندارند! و حتى بوسیدن قبر پیامبر(ص)
را حرام مى دانند.
گفتند: ما دیدیم که رهبران وهابى خودشان نوکر آمریکا هستند و تنها کسى که از
سران کشورهاى اسلامى جلوى
آمریکا و رژیم صهیونیستى محکم ایستاده دکتر احمدى نژاد است.
تنها کارى که مى توانستیم بکنیم این بود که دستش را ببوسیم تا استغفار اشتباهات
قبلیمان در مورد انقلاب وجمهورى اسلامى باشد!
125
در سفرهاى خارجى، دکتر هر جا مى رَوَد، مردم براى دیدنش هجوم مى آورند.
خیلى ها هم از ایشان امضاء مى گیرند.
در یکى از سفرهاى خارجى، در کنار جوانانى که براى دیدن و امضاء گرفتن از دکتر
دور او را گرفته بودند، پیرمرد متشخص 60 ساله اى هم بود.
دکتر نگاهى به پیرمرد انداخت.کاغذش را گرفت تا امضاء کند و از او پرسید اهل
کجاست؟
پیرمرد گفت آلمانى است.
بعد در حالى که کاغذ امضاء شده را از دکتر مى گرفت، با شور جوانانه ى گفت: آقا
راهتان را بروید! همه مدافع شما هستند!
126
در اجلاس فائو، در حاشیه ى جلسه، جلسه اى بود با تجّار ایتالیایى، تجّار ایرانى و
نمایندگان کمپانى ها براى سرمایه گزارى در ایران.
درآن جلسه یک نفر بلند شد و گفت مى خواهد با دکتر خصوصى صحبت کند.
دکتر گفت باشد براى بعد از جلسه.
جلسه که تمام شد، آمد پیش دکتر. گفت در ایتالیا استاد دانشگاه است.
به دکتر گفت:حرف هایى که شما مى زنید،حرف دل ماست. ما متأسفانه اینجا آزاد
نیستیم حرف مان را آزادانه بزنیم.اما حرف هاى شما،حرف دل ما و ملت ماست.
127
قرار بود دکتر به عراق سفر کند. اطرافیان و دوستان دکتر گفتند اوضاع آنجا نا آرام
است. ممکن است از طرف آمریکا خطرى شما را تهدید کند.
دکتر هم خندید و گفت:ما در زمان صدام رفتیم.آنجا راهپیمایى هم راه انداختیم.
کسى نتوانست کارى بکند. چه رسد به حالا.
بعد خاطره را براى آنها تعریف کرد: در زمان صدام، وقتى امکان سفرهاى زیارتى
براى ایرانى ها فراهم شد، به همراه پدر و مادرم رفتیم عراق براى زیارت
عتبات عالیات.
آنجا در فرودگاه رفتار بدى با زائران ایرانى داشتند و اصلا"رسیدگى نمى کردند.
ایرانى ها را جمع کردیم.
در شرایطى که کسى از ترس صدام جرأت نمى کرد صدایش در بیاید، شروع کردیم
به ا... اکبر گفتن.
مسئولین فرودگاه آمدند. سریع رسیدگى کردند.
128
به دعوت نخست وزیر مالزى رفته بود آنجا.
دم هتل محل اقامت دکتر، دانشجوها اورا شناختند و ریختند اطراف دکتر تا از او
امضا بگیرند.
محافظ ها مانع شدند.
دکتر محافظ ها را کنار زد و تا نیم ساعت-چهل دقیقه ایستاده بود و به دانشجویان
آنجا امضا مى داد.
129
در آخرین سفرى که دکتر به نیویورک رفته بود.محافظان آمریکایى، در هتل محل اقامت
دکتر هر دفعه از یک مسیر ویژه اى ایشان را مى بردند تا خطرى دکتر را تهدید نکند.
یک بار مسیرى که بردند، از پشت آشپزخانه ى هتل بود.
کارگرهاى آشپز خانه با این که مرتب مقامات مختلف از آن جا تردد کرده بودند، به محض
دیدن دکتر، دست از کار کشیده پشت شیشه صف کشیدند و ابراز احساسات کردند.
دکتر هم مسیرش را تغییر داد. رفت داخل آشپزخانه و با آنها احوالپرسى کرد.
130
درسفر حج وارد عرفات که شدیم، دیدیم یک افریقایى که کنارى براى خودش دراز
کشیده و خوابیده بود، با دیدن دکتر بلند شد. ایستاد. شروع کرد
به شعار دادن "احمدى نژاد"بعد طاقت نیاورد و افتاد دنبال ما.
هر کدام از مسلمانها که در عرفات دکتر را مى دید و مى شناخت، ابراز احساسات
مى کرد. طورى که کنترل اوضاع براى محافظ ها سخت شده بود. به خصوص محافظان
عربستانى که دادشان درآمده بود.
البته در پایان مناسک حج،دکتر از ما، بچه هاى تشریفات، خواست به آنها هدیه
دهیم. ما هم به یکى از محافظ ها که بیشتر از بقیه زحمت کشیده، مدام جلوى
اتومبیل ما دویده و راه را باز مى کرد، یک هدیه دادیم.
امّا بالاترین هدیه براى آنها به قول خودشان گرفتن عکس یادگارى با دکتر بود.
131
گرفتن عکس یادگارى با رئیس جمهور ایران؛دکتر احمدى نژاد حتى براى رهبران مسلمان
حاضر در مناسک حج هم مهم بود.
مادر رئیس جمهور یکى از کشورها مى گفت باورش نمى شود با احمدى نژاد عکس انداخته!
132
در فرودگاه بولیوى تعدادى از کارکنان آنجا با اصرار از محافظان وبچه هاى تشریفات
خواستند، دکتر را از نزدیک ببینند و با ایشان عکس بگیرند.
به همراه آنها، چند ایرانى مقیم بولیوى هم بودند.
به دکتر گفتند از چندى قبل،رسانه هاى غربى تبلیغات وسیعى علیه شما و جمهورى اسلامى
راه انداخته بودند.اما با استقبال و ابراز ارادتى که مردم این کشور از شما کردند تمام
نقشه هاى آنها معلوم است که نقش برآب شده!
دکتر هم به شوخى خطاب به آنها وهمراهان گفت:اینها از یک شبکه غافلند. آن هم
شبکه ى خدا (تى وى)است!
133
براى شرکت در اجلاس اتحادیه ى آفریقا، به عنوان مهمان به دعوت رئیس جمهور این
کشور به آنجا رفتیم.
بعد از ده ساعت سفر، بالاخره هواپیما در فرودگاه بانجول؛پایتخت این کشور به زمین
نشست.
رئیس جمهور گامبیا با وجودى که میزبان ده هاکشور دیگر هم بود،خود شخصا"به
استقبالمان آمد.
اتومبیل هاى اختصاصى خودش را دراختیار هیئت ما قرار داد.
تا مقرى هم که براى هیئت ایرانى در نظر گرفته بودند ما را همراهى کرد.
هر چه دکتر مى گفت شما مهمانهاى دیگرى هم دارید، مى گفت: نه! حساب شما
جداست.
براى استقبال از سایر رؤساى جمهور هم وزراى کابینه اش را فرستاد.
آن شب شام را در مقر ما با دکتر صرف کرد و تا پاسى از شب هم در نزد دکتر بود.
134
روز دوم اجلاس اتحادیّه ى افریقا، با یکى - دو نفر از بچه ها تصمیم گرفتیم بازدیدى
از شهر بانجول داشته باشیم.
شهر، فوق العاده فقیر و عقب مانده بود. در گوشه اى از خیابان ها مردى بساط دست
فروشى پهن کرده بود و صنایع دستى آنجا را مى فروخت.
راننده، ما را کنار بساط آن مرد برد.
چون گامبیا مستعمره ى انگلیس بوده،زبان دوم مردم آنجا انگلیسى است.
فروشنده موقع خرید به انگلیسى از ما پرسید از کجا آمده ایم؟
گفتیم:ایران.
گفت: ایران! احمدى نژاد؟!
بعد گفت از علاقه مندان دکتر است. یک تعداد از کالاهایش را هم در کنار خرید ما
گذاشت و گفت آنها را بدهیم به آقاى احمدى نژاد !
مانده بودیم چطور هدایایش را به او برگردانیم و به این بنده ى خدا بگوییم دکتر از
کسى هدیه قبول نمى کند!
***
راننده،عکس بزرگى را نشانمان داد.عکس یکى از رؤساى جمهورى یکى از کشورهاى
افریقایى بود که ادعاى رهبرى افریقا را داشت.
بعد به انگلیسى گفت هزینه ى زیادى خرج تهیه و نصب این عکس شده ! اما به این
عکس نگاه نکنید. به پول خرج کردن نیست. اینجا همه طرفدار احمدى نژاد هستند!
135
در سفر دکتر به اندونزى مردم براى دیدن دکتر آن قدر هجوم آورده بودند که دکتر
از این همه شوق و اشتیاق مردم گریه کرد!
وقتى براى شرکت در نماز جمعه رفتیم،دکتر طبق معمول حاضر نشد از
در تشریفات برود.
امّا مسئول امنیت آنجا آن قدر اصرار کرد تا بالاخره دکتر متقاعد شد.
با این حال مردم "اللهُ اکبر"گویان دور دکتر را گرفتند. مدام دست مى کشیدند روى
سر وصورت و لباس دکتر و بعد دست مى کشیدند روى سر وصورت خودشان!
مأموران، دکتر را به زور از بین مردم کشیدند بیرون.
***
در طول مسیر هم تا محل اقامت هیئت ایرانى،جوانهایى که پیراهن هایى که تصویر
دکتر احمدى نژاد رویش بود پوشیده بودند، دنبال اتومبیل مى دویدند و شعار مى دادند.
دکتر هم از پشت شیشه ى اتومبیل به ابراز احساسات آنها پاسخ مى داد.
136
جوانان اندونزیایى براى استقبال از دکتر در سفرى که ایشان به این کشور داشت به
صورت خود جوش پارچه نوشته هایى درست کرده بودندکه هر حرف از یک جمله
دست یکى از آنها بود.
وقتى با هم پارچه ها را بالا مى گرفتند، یک جمله مى شد.
یک بار با این پارچه نوشته ها نوشتند"ایران در قلب ماست." وبار دوم "انرژى هسته
اى حق مسلم ایران است. "
137
بعضى ها تلقیشان از بحث هسته اى، خود موضوع هسته اى است.
این که ایران تولید انرژى بکند. خودکفا شود و وابستگى در این موضوع نداشته باشد.
امّا دولت هایى که مى خواهند جلوى هسته اى شدن ایران را بگیرند، تنها هدفشان
دخالت در تصمیم گیرى ها ى کشورمان است. و تحمیل اراده ى خودشان بر اراده ى ملت
ایران.
بحث هسته اى،تجلى اراده ى ملت ایران بود و در واقع جنگ اراده ها بود.
اراده ى ملت ایران برهسته اى شدن بود و دکتر هم مى خواست اراده ى ملت ایران حاکم
شود.
امّا دولت هاى بزرگ مى خواستند این اراده را بشکنند.که اگر موفق مى شدند،پیروز
این میدان بودند.
138
از وقتى در ر سانه هاى داخلى اعلام شد جشن هسته اى با حضور مقامات جمهورى
اسلامى در نطنز برگزار خواهد شد، آمریکا و غربى ها تهدید کردند در مراسم جشن
هسته اى نیروگاه نطنز را بمباران خواهند کرد.
مسئولین وقت بحث هسته اى کلى به دکتر اصرار کردند که جشن را در نطنز برگزار
نکنند.
اما حرف دکتر این بود که حالا که اعلام رسمى شده برگزار نشدن جشن درنطنز یعنى
ترس ما از تهدید دشمنان.
براى همین، هر طور شده باید طبق برنامه درنیروگاه نطنزمراسم برگزار شود.
مراسم با اصرار و پافشارى دکتر بدون کوچک ترین مشکلى برگزار شد و آب هم از
آب تکان نخورد.
139
در بحث هسته اى بعد از ماهها مقاومت و تحمل فشارهاى داخلى، خارجى و انواع
تحریم ها علیه ایران، دکتر در سفر استانى بود که خبر دادند تحت فشار غربى ها در
مذاکرات، موضوع تعلیق یک هفته اى غنى سازى اورانیوم مطرح شده است.
کارى که دکتر در آن شرایط انجام داد این بود که در سخنرانیش در جمع مردم آن شهرستان
در همان ساعاتى که مذاکره در اروپا در حال انجام بود، اعلام کرد که:مردم!غربى ها از ما
مى خواهند که براى حفظ آبروى آنها هم که شده نه یک ماه،نه یک هفته،براى یک
روز غنى سازى را تعلیق کنیم.
ما مى گوییم این ملت براى لحظه اى زیر بار ظلم نخواهد رفت.
پاسخ دکتر و فریاد حمایت مردم از ایشان، باعث به هم خوردن روند مذاکراتى شد
که با غربى ها در حال انجام بود.
140
تنها پشتیبانى که دکتر در قضیه ى هسته اى داشت، مقام معظم رهبرى بود.
خیلى ازمسئولین نظام مى گفتند خط قرمز ما قطع نامه است.ما باید تا جایى پیش
برویم که قطعنامه صادر نکنند.
اگر خواستند قطعنامه صادر کنند، ما باید کوتاه بیاییم. در غیر اینصورت ممکن است هر
اتفاقى بیافتد. قطعنامه که صادر شود، کن فیکون مى شود.
دکتر مى گفت خط قرمز ما عزّت ملت ماست.
قطعنامه ى اول-دوم –سوم را هم صادر کردند.
خیلى از سران کشورها که براى دیدار با مقامات ایران مى آمدند، مى گفتند خبر
دارند که در روز...ساعت... از پایگاههاى نظامیشان در منطقه به ایران حمله خواهند
کرد.
حتى متخصصان مى گفتند آرایش نظامى نیروهایشان هم نشان از حمله ى
قریب الوقوع به ایران را دارد.
مرکز استراتژیک روسیه هم حمله ى نظامى به ایران را خبر مى داد.
اما دکتر با توکل برخدا و اعتقاد به این که خدا از همه ى اینها بالاتر است و اینها توان
و قدرت مقابله با خدا را ندارند، با پشتیبانى مقام معظم رهبرى و حمایت مردم ایستاد
و با یارى خدا پیروز این میدان شد.
خداوند دلهاى مردم ایران را در موضوع هسته اى، با هم همراه کرده بود و در تمام
شهرهاى ایران که دکتر براى سخنرانى رفت فریاد همه" انرژى هسته اى حق مسلم
ماست "بود.
141
در سفر استانى به زنجان، براى نماز ظهر هلى کوپتر نزدیک مزرعه اى فرود آمد.
یک نفر روستایى با موتور از آن جا رد مى شد. هلى کوپتر را که دید مسیرش را کج کرد
و آمد سمت ما.
دکتر مشغول نماز بود. ما هم نمازمان را خواندیم.
نماز که تمام شد، دیدیم جمعیتى از روستائیان از سمت راست و چپ هلى کوپتر به
سمتمان آمدند. طورى که دیگر مزرعه دیده نمى شد.
شروع کردند به شعاردادن:انرژى هسته اى حق مسلم ماست.
142
در سفر استانى به لرستان، بعد از سخنرانى و دیدار دکتر با مردم الیگودرز، با هلى
کوپتر به ازنا مى رفتیم.
ظهر که شد، دکتر گفت براى نماز خلبان هلى کوپتررا هر جا توانست، فرود بیاورد.
رودخانه ى بزرگى در مسیر بود که آب قسمتى از آن پایین رفته و خشکى جزیره
مانندى وسط آن پیدا شده بود.
خلبان هلى کوپتر را همان جا فرود آورد.
هنوز نمازمان تمام نشده بود که شنیدیم یک عده اى در 30 مترى ما فریاد مى زنند"انرژى
هسته اى حق مسلم ماست."
نماز که تمام شد، دیدیم عده اى از بچه هاى9- 8ساله هستندکه با دیدن هلى کوپتر
به سمت ما آمده بودند.
چند لحظه بعد روستائیان هم با شنیدن صداى هلى کوپتر آمدند ببینند چه خبر
است.
یکى از روستائیان در حالى که گوسفندى را زیر بغلش زده بود، خود را به آب زد.
بنده ى خدا تا کمر در آب رفت و خودش را به ما رساند.
با دکتر و ما روبوسى کرد. بعد خواست گوسفند را جلوى پاى دکتر قربانى کند. اما
دکتر طبق معمول اجازه نداد.
مى گفت از خدا خواسته بوده توفیق دیدار رئیس جمهور، احمدى نژاد را به او بدهد.
هرگز فکر نمى کرده اینجا و در کنار روستاى خودش خدا چنین توفیقى به او بدهد.
143
در سفر استانى به استان همدان، هلى کوپتر به دستور رئیس جمهور براى نماز ظهر
کنار یک مزرعه اى فرود آمد.
روستایى صاحب مزرعه در مزرعه اش مشغول کار بود.
از دکتر خواست مهمان سفره اش باشد.
بچه هاى تشریفات ناهار را که در ظرف هاى یکبار مصرف ریخته بودند،آوردند.
همگى با هم کنار روستایى ناهار خوردیم.
باورش نمى شد رئیس جمهور مهمان سفره اش است.
با چوب خشک اطراف مزرعه اش آتش روشن کرده و روى آن چایى درست کرده بود.
از چاییش براى دکتر ریخت وبا رئیس جمهور مملکت بدون هیچ تکلفى چایى خورد!
144
دکتر نسبت به مسئولیتى که مردم بر دوشش گذاشته اند. خیلى مراقب است.
حساب مدت زمانى هم که در این منصب بوده و مدت زمانى که از این چهار سال مانده
راهرروز که از او سوال شود، دارد.
این حساب –کتاب فقط یک معنى دارد و آن این است که از این فرصتى که در
اختیار او گذاشته شده بیشترین استفاده را کرده وکارها و پروژه هایى که برنامه
ریزى کرده، طبق زمان بندى به اتمام رسانده، کارى روى زمین نماند.
یک بار صحبت در مورد مدت زمانى بود که از عمر دولت نهم مى گذرد.
من گفتم دوسال و نیم.
دکتر حرف مرا تصحیح کرد: دو سال و شش ماه و هفت روز!
145
در زمان تصدى شهردارى، یک بار از راننده اش خواست یک بیل بخرد و بگذارد
داخل ماشین.
راننده با تصور اینکه دکتر مزاح کرده، قضیه را فراموش کرد.
چند روز بعد دکتر از راننده پرسید که بیل را خریده یا نه.
راننده بیل را تهیه کرده و پشت ماشین گذاشت. اما هنوز نمى دانسته بیل به چه
کار دکتر مى آید.
تا اینکه همان شب در گشت شبانه در سطح شهر، متوجه گرفته گى جوى آبى شدند.
دکتر از راننده خواست ماشین را نگه دارد. بعد پیاده شد و با آن بیل راه آب جوىرا
بازکرد.
از آن به بعد، این کار، بارها و بارها تکرار شد.
146
پنج شنبه، جمعه ها که کار ادارات سبک تر شده و تعطیل مى شد.کار شهردار، از
بقیه ى روزهاى هفته بیشتر بود.
هر هفته از یک منطقه تهران بازدید مى کرد.
ساعت 5 صبح از خانه بیرون مى آمد. در منطقه ى مورد نظر گشتى مى زد و بعد
مى رفت شهردارى آن منطقه تا با مردمى که از قبل، از حضور شهردار در منطقه ى
خودشان خبردار شده و به شهردارى آمده بودند،دیدار کند.
147
شنبه چهارم تیرماه 1384 نتایج آراء پیروزى دکتر احمدى نژاد را در انتخابات نشان
مى داد.
طرفداران دکتردر سطح کشور اظهار خوشحالى مى کردند.و شور و حال خاصى در
کشور بود.
اما دکتر مثل همیشه سر ساعت در دفتر کارش در شهردارى حاضر شده ومشغول
کارهاى معمولش بود. انگار نه انگار که او حالا رئیس جمهور کشور است.
148
در یکى از مراسم ها یکى از بچه حزب اللهى ها آمد کنار دکتر.
زد روى شانه ى دکتر و گفت: "شهید بشی ان شاءا...".
دکتر یواش در گوش او گفت: اشتباه نکن. شهادت مزد اعمال ما است نه هدف اعمال ما!
149
گاهى وقت ها بعضى از خانواده هاى شهدا یا جانبازان با لحن طلبکارانه اى مدعى
حقى مى شوندکه دیگران از آنها گرفته اند.
کلى هم در حضور دکتر داد و بیداد مى کنند که ما جوان دادیم. جان کندیم یک عده ى
دیگر دارند مى خورند و مى چاپند و...
دکتر در این مواقع یک جمله دارد که به همه ى آنها مى گوید و آن این است که
ارزش کارَت را یا خون فرزندت را دارى ارزان مى فروشى! ارزان نفروش!
150
در دانشگاه علم وصنعت دانشجوى دِکتر بودم و از وقتى شهردار شده بود، مثل
خیلى از دانشجوهاى دیگرش گاهى وقت ها براى دیدنش به شهردارى مى رفتم.
یک بار سفارش یکى از دوستانم را کردم تا دکتر در شهردارى کارى برایش ردیف
کند.
چند ماه گذشت و خبرى نشد. در این مدت چند بار به دیدن دکتر رفتم و
یاد آورى کردم اما دکتر هیچ کارى براى آن بنده ى خدا انجام نمى داد.
بالاخره صبرم تمام شد.نشستم و یک نامه ى تندى خطاب به دکتر نوشتم که اگر
ساختمان هم بود تا به حال ساخته شده بود! اگر قرار بود سد ساخته شود،تا به حال
ساخته شده بود.شما چرا نسبت به خواست دیگران این همه بى توجه هستیدو...
نامه را داخل پاکت گذاشتم و بردم دادم به دفتر دکتر تا به دست ایشان برسانند.
دفعه ى بعد که به دیدن دکتر رفتم،از دم در مرا داخل راه ندادند.
دفعه ى بعد هم همین طور.
کلى داد و بیداد کردم تا اجازه دادند بروم داخل ساختمان.
داخل دفتر دکتر،همان کسى که نامه را گرفته بود به من گفت: آقاى...! شما باید حد
خودت را بدانى.
پرسیدم:یعنى چه؟
گفت:شما بالاخره یک دانشجوى ساده هستى.آقاى دکتر شهردارتهران هستند.
لحنش آن قدر تحقیر آمیز بود که له ام کرد.
بغض کردم و چیزى نگفتم.فهمیدم قبل از این که نامه را به دکتر بدهد آن را خوانده.
خلاصه رفتم داخل اتاق دکتر.
با همان بغضى که در صدایم بود از ایشان پرسیدم:شمااز دست من ناراحتید؟
پرسید:براى چى؟!
من که بغضم ترکیده بود با گریه گفتم:به خاطر آن نامه!
کیفش را باز کرد. سررسیدش را در آورد. باز کرد و نامه را از لاى سررسید برداشت
و گفت:نامه ات آن قدر قشنگ بود که آن را یادگارى نگه داشتم!
آقاى...! اگرمن با شهردار شدن، عوض شدم و دیگر آن رفیق قبلى و استاد دانشگاه
قبلى نیستم، بگو تا خودم را اصلاح کنم!
کلمات کلیدی: