سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دانشی که خرد تأییدش نکند، مایه گمراهی است . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

این مطلبو از وبلاگ  دانشجو آن لاین کپی کردم  واقعیتش حالم از دیدن چهره های خبیث این افراد که تنها اسمی از مردی بر خود یدک می کشند به هم می خورد خداوکیلی چهره های خبیث و بی نور این افراد را نگاه کنید اینها داعیه دار مبارزه با انقلاب اسلامی و میراث شهدا هستند این چهره های خبیث و آلوده به هر زشتی مدعی آزادیخواهی و مبارزه با جمهوری اسلامی هستند چهره هایی زشت و فرومایه که انسان را به یاد سپاهیان یزید در عاشورا در مقابل سالار شهیدان امام حسین (ع) می اندازند چهره این مردک بزک کرده و خبیث را ببینید اینها مدعی مبارزه با میراث همتها بروجردیها باکریها کلهرها حاج احمد متوسلیانها و هزاران شهید این سرزمین هستند اینها به هیچ دینی معتقد نیستند اگر امروز دستبند سبز می بندند و یا روسری سبز بر سر می کنند و زنده باد موسوی و کروبی می گویند ذره ای به اینها اعتقاد ندارند امروز اینها زیر لوای آنها می خواهند به اهداف کثیف خود برسند و تنها می گیوم زهی خیال باطل روزی خواهد رسید که لچک به سر و زیر ابرو برداشته از کشور مردان و شیران ایرانی فرار کنید .

 گروه " مجید به خاطرت زن می شویم" تاسیس شد.

  مدعیان"حجاب، ناقض حقوق زنان"،اکنون داعیه دار " حجاب، مدافع حقوق مردان" شده اند!

خبیث

 به گزارش خبرگزاری دانشجو آنلاین، در پی حمایت از اقدام دلیرانه(!) مجید توکلی، دانشجوی اخراجی و یکی از اهانت کنندگان به مقدسات در نشریات موهن امیرکبیر، که پس از شکست در تحریک دانشجو نمایان برای آشوب در دانشگاه،  با لباس و آرایش زنانه قصد فرار کردن از مهلکه را داشت که متاسفانه(!) توسط عناصر بیگانه(!) دستگیر شد، گروهی از برادران سینه سوخته(!) اقدام به تشکیل این گروه نمودند!

 در ادامه شاخه ای از افراد فعال این گروه در دانشگاه آزاد کرج؛ در ادامه حمایتهای خود از "خانم مجید" نسبت به پخش تصاویر نامبرده با شمایل زنانه در ملا عام اعتراضات گسترده ای انجام دادند!گویا این افراد مجید را ناموس خود دانسته و از اینکه عکس ایشان در معابر عمومی و در نظر هر نامحرمی قرار بگیرد، به شدت ناراحت و به قول یارو گفتنی، "رگ گردنشان متورم گردیده است"!!!

 اما سوالی که مطرح می شود این است که افرادی که تا دیروز حجاب زنان را ناقض حقوق آنها می دانسته و به شدت به آن اعتراض می کردند، امروز چه اتفاقی افتاده که داعیه دار "حجاب مردان" شده اند؟

 سپاهیان یزید

 

سرباز ابن زیاد

 

قاتلین شهدای ما و یاران حسین(ع)

 

تغییر جنسیت سبز ها


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/25:: 7:0 عصر     |     () نظر

میرحسین موسوی کمونیستی بود که توسط شهید رجایی مسلمان شد و با اینکه در راه انقلاب حتی یک سیلی هم نخورده بود به برکت اسلام و انقلاب اسم و رسمی یافت وی در مدت 8 سال نخست وزیری اش (60-68) که مصادف با جنگ تحمیلی و رهسپار شدن جوانان این مرز و بوم به قربانگاه الهی بود، ایشان 3 مرتبه استعفا (که بیشتر به قهری کودکانه شباهت داشت) نمودند و در دفعه آخر هم به مدت 1-2 هفته ناپدید شدند و این در حالی بود که کشور در بحرانی ترین شرایط جنگ بسر می برد و موسوی نخست وزیر مملکت بود! قهرهای بچه گانه موسوی با نامه شدیداللحن خمینی کبیر پاسخ داده می شود و اوضاع مملکتی کمی مساعدتر  می شود.

مثلث "ما نمی توانیم" متشکل از موسوی-هاشمی-رضایی جام زهر را به ... و جنگ تمام می شود همراه با آن دهه 60 با همه خون دلهایی که میرحسین برای امام(ره) به ارمغان آورده بود، تمام شد و سکوتی 20 ساله از 68-88 برای موسوی آغاز شد و در این مدت هجمه ها و حملات گسترده و سازمان یافته ای علیه اسلام و انقلاب و آرمانهای امام و خود امام و هتک حرمتهای فراوانی به معصومین(ع) و حتی خدا در میان مسئولین و مطبوعات اصلاح طلب صورت گرفت اما احساس خطری از سوی یار غار امام(!) احساس نشد و همچنان تابلوهای نقاشی  مهمتر از آرمان های امام بودند!در تفالی که به نیت میر حسین و برای حسن مطلع این نوشته به دیوان حافظ زدم، متوجه شدم حافظ هم بله... از خودمان است! نارضایتی حافظ نسبت به میرحسین(!) آنجا شدت میگیرد که میگوید " ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای". احسنتی گفتم و فاتحه ای برای شادی روح حافظ شیرازی خواندم؛ خدایش بیامرزاد.

>> در مرحله بعد بسراغ نطق های اخیر میرحسین موسوی بعد از "زبان باز کردن" رفتم.

وی در جمله ای میگوید:"من نه اصلاح طلبم نه اصولگرا" اما بعد از جدی شدن کار در تغییر موضعی آشکار گفت:"اصلاح طلبی هستم که دائم به اصول رجوع می کنم."

میرحسین موسوی اصولا در حرف هایش از "اصول و ارزش" زیاد صحبت میکند اما در این میان از همه چیز میشنوی الا اصول و ارزش.

آقای میرحسین موسوی! اگر شما پایبند اصول و ارزش هایتان هستید پس چرا در آن برهه ای از زمان که عده ای سکولار قلم به دست و سیاسیون تسلیم طلب، اسلام و انقلاب را به زیر تازیانه هتاکی گرفته بودند از اصولتان دفاع نکردید مگر شما به فروع دینتان که یکی از آنها تبری و بیزاری جستن از دشمنان خداست، آگاه نیستید؟(نگویید نه! که باور نمیکنیم) شاید هم نان به نرخ روز خوردن لذت دیگری دارد!!! الله اعلم.

آخر جالب اینجاست که از آن همه انحراف های عقیدتی و سیاسی و اقتصادی و پرده دری به حرف نیامدی، حالا هم به این بهانه که در مسیر دولت نهم(که مورد حمایت خاص رهبری است) انحراف دیده ام به میدان آمده ام! آخر دم خروس را باور کنیم یا...

حالا هم که طبق قاعده معروف "کبوتر با کبوتر" با سازمان مجاهدین و حزب مشارکت هم سفره شده اید(این را دیگر کجای دلمان بگذاریم؟). دست به دامان کسانی شده اید که زمانی آنها از هاشم آغاجری در سال 82 در قبال سخنان هتاکانه اش به ساحت مقدس ائمه اطهار(ع) حمایت کرده بودند و از سوی آیات عظام(دامت برکاتهم) خودشان و سازمانشان نامشروع قلمداد شدند.

>>> اما "میر اصلاحات" چگونه ماندنی شد؟

تاکتیک "یا من یا موسوی" عملا میرحسین موسوی را به "درب خروج اظطراری" خاتمی تبدیل کرد تا در صورت مشاهده علائم رویگردانی مردم از خاتمی، میرحسین بعنوان یک گزینه در نمک خوابانده شده، وارد کارزار انتخاباتی شود.

با فرار خاتمی، و آمدن میرحسین موسوی دو مشکل بوجود آمد، یکی برای آقای مهندس و دیگری برای سازمان مجاهدین و مشارکت.

با خروج خاتمی و پررنگ تر شدن نقش میرحسین بعنوان جایگزین او در جبهه اصلاحات، به نوعی یک بحران مقبولیت (اگر نگوییم مشروعیت) برای او در جبهه اصولگرایان ایجاد شد که میرحسین نیاز به گروه های حامی اصلاحاتی همچون مجاهدین و مشارکت راشدیدا احساس میکرد در آن طرف قضیه هم سازمان مجاهدین و مشارکت چون کاندیدای سوگلی خود (خاتمی) را از دست رفته و جیب خود را خالی از گزینه جدیدی می دیدند به گزینه ای به نام میرحسین موسوی تن دادند و با همه دافعه ای که نسبت به هم دارند بر روی نقاط اشتراک تاکید می ورزند...وچه شد که آن "هندوانه در بسته"(تعبیر محمدعلی ابطحی)، "دیرحسین"، "غارنشین"،"جامانده در گذشته" قبل از خاتمی به "عزیز"  آنها بعد از رفتن خاتمی تبدیل شد؟؟؟ کسانی که این دوگانگی در وجودشان موج میزند آیا تو را فقط بخاطر اینکه تویی می خواهند؟ بعید میدانم!

>>>> تسخیر قلعه جناب میر به اسب تراوا و هلی برن نیرو و... احتیاج ندارد چراکه خود میرحسین چراغ سبز را به طرف مقابل نشان داده و این از موضع گیری هایش هویداست و از رفتارش و گفتارش اینطور استنباط میشود که میرحسین موسوی "دوست دارد" هرچه بیشتر خود را نسبت به الگوی رفتاری خاتمی "شبیه سازی" کند تا به این طریق بتواند دل رفقای مجاهدینی و مشارکتی اش را بدست آورد.

:::> در زیر به نمونه هایی محدود از مواضع اخیر مهندس موسوی اشاره ای گذرا میکنم:

* "هیچ کس به اندازه من با جوانان در ارتباط نبوده است" سخنی از شما که بیشتر انسان را به خنده وامیدارد. این چگونه ارتباطی است که خیلی از نسل سومی ها "اولین بار" است که نام شما را میشنوند!

* آقای میرحسین موسوی! شما در جایی خود را مخالف سرسخت سهم دادن به احزاب اصلاح طلب دانستید پس چه شد که هنوز نیامده پست و مقام را فروختید و در قبال کسانی که شما را شارژ مالی میکنند به همراهانتان گفتید:" کسی را طرد نکنید، دولت به اندازه کافی بزرگ است(!)."

*در حالی که میرحسین از بکارگیری افراد متعهد به ارزش های اسلام و آرمان های امام خمینی(ره) سخن میگفت، مسئول شاخه دانشجویی ستاد انتخاباتی اش را علی وفقی از عناصر تندروی دفتر تحکیم برگزید و در جواب اینکه چرا او؟ گفت:"من نه این آدم را میبینم و نه میشناسم(!)."

* در مورد گشت های ارشاد هم قول برچیده شدن آن را داد که این موضع میرحسن با همان ارزش هایی که او از آنها دم میزند در تناقض است چراکه فریضه" امر به معروف و نهی از منکر" از اوجب واجبات و سبب ادای سایر فرایض است و علاوه براین از حمایت بالای مردم برخوردار است. بعد از این بود که جناب مهندس نسبت به این موضع اعلام پشیمانی کرد.

* و اما در مورد مساله فلسطین با آن جمله تان که گفتید:" تعدیل در موضع گیری ها می تواند راه حل های خوب باز کند" ما را به خوردن حلوای مقاومت دعوت کردی!

* در مورد مساله دانشگاه آزاد و چشم پوشی و زیر سبیلی رد کردن شما هم من چیزی نمی گویم و جمله ای از عباس سلیمی نمین را نقل میکنم:" میرحسین موسوی نه میتواند و نه انگیزه لازم را برای مقابله با مفاسد سازمان یافته دارد."


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/25:: 1:36 عصر     |     () نظر
استراتژی برخورد با آشوب طلبان دانشگاه در کلام حضرت روح الله
این اشخاصى که حالا افتاده‏اند توى دانشگاهها و فساد مى‏کنند، خودتان بیرونشان کنید

این روزها اگر چه در دانشگاه‌ها به دلیل نفوذ یک جریان فاسد، شاهد هتک حرمت به مقدسات مردم ایران و حضرت امام بوده ایم، اما سیری در تاریخ سی ساله انقلاب اسلامی نشان دهنده این است که این فضای سو استفاده سیاسی از دانشگاه مربوط به این روزها نبوده و در اوایل انقلاب نیز که دانشگاه برای برخی جریانات سیاسی فاسد و مخالف انقلاب به عنوان یک سنگر تبدیل شده بوده است، رویکردهای مشابهی با رویکردهای امروز جریان فاسد در دانشگاه اتخاذ کرده بودند، در همان ایام است که حضرت امام خطاب به فرزندان انقلابی خود در دانشگاه ها، رهنمودهایی را برای مقابله با این جریان فاسد مطرح فرمودند، که در ادامه این رهنمودها برای استفاده فرزندان انقلابی حضرتش در دانشگاه ها توسط رجانیوز منتشر می شود:

نشسته اید تا کمونیست ها دانشگاه ها را قبضه کنند؟!

آقا شما نشسته اید که چهار تا کمونیست بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را!؟ شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را مى‏توانید واضح بکنید در آن مکان، در دانشگاه. خیانتشان را مى‏توانید واضح بکنید که خودشان بگذارند بروند. بایستید، صحبت کنید. بگویید آقا، خوب بیایید یکى یکى بگویید ببینم شما چکاره هستید آمده اید توى دانشگاه دارید اخلال مى‏کنید؟ مى‏خواهید چه بکنید؟ مى‏خواهید درس بگویید برایمان؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چکاره هستید توى این مملکت. شما از اهل این مملکت هستید، یا عمال غیر هستید خودتان را به ما مى چسبانید؟ بایستید آقا بگویید. البته باید اشخاصى هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه‏...در هر صورت عمده، فعالیت خود شماهاست....اینها تودهنى مى‏خواهند آقا! عدد شما زیادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خیانت آنها واضح است. گفتن مى‏خواهد. اجتماع بکنید، بگویید مطالب را. یک رئیس، یک معلم را که مى‏بینید کمونیستى است بیرونش کنید از دانشگاه. من نمى‏گویم حالا جنگ بکنید با آنها، جنگ نمى‏خواهیم حالا بشود، اگر یکوقتى منتهى به این شد، به یک روز اینها را بیرونشان مى‏کنیم! اما حالا نمى‏خواهیم یک جنگى بشود؛ مى‏خواهیم حالا با ملایمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت مى‏کنند؛ شما هم صحبت بکنید. شما ننشینید یکى دیگر برایتان صحبت بکند؛ یک روحانى بیاید صحبت کند؛ خودتان بروید، هر کدامتان مى‏توانید، در مقابل آنها بایستید صحبت کنید. آن مى‏گوید؛ شما هم بگویید. آن وقت یکى یکى انگشت بگذارید روى کارهایشان که تو این کارى که مى‏کنى براى چیست؟ تو، تو تابع کى هستى که این کارها را مى‏کنى؟ تو ایرانى هستى و این کار را مى کنى، یا امریکایى هستى یا شوروى؟ یا براى آنها کار مى‏کنى، یا براى ایران. اگر براى آنها کار مى‏کنى، جاى شما اینجا نیست، برو آنجاها کار بکن.
23 خرداد 1358


ضرورت جلوگیری، شفاف سازی و بحث چهره به چهره

باید جلویشان را بگیرید. مسائل را به آنها بگویید؛ در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانى که برخلاف این هستند، بروید یکى یکى پیش آنها، بروید بگویید شما اینکاره هستید. شما چه مى‏گویید باز به ما؟ چطور مى‏خواهید یک دانشگاه را در دست بگیرید در صورتى که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمى‏تواند دانشگاه را اداره کند ... باید جلویشان را بگیرید. مسائل را به آنها بگویید؛ در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانى که برخلاف این هستند، بروید یکى یکى پیش آنها، بروید بگویید شما اینکاره هستید. شما چه مى‏گویید باز به ما؟ چطور مى‏خواهید یک دانشگاه را در دست بگیرید در صورتى که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمى‏تواند دانشگاه را اداره کند ...
23 خرداد 1358


بیرون کردن مفسدین و ایستادن مقابل آن ها

اینها مى‏خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت کنید که آدم پیدا بشود. شما جدیت کنید که این اشخاصى که حالا افتاده‏اند توى دانشگاهها و دارند فساد مى‏کنند، خودتان بیرونشان کنید. نیایید شکایت کنید که در دانشگاه یک کسى آمده و دارد حرف مى‏زند. خوب، برو مقابلش بایست. بگو آقا تو چه مى‏گویى؟ تو براى ملت دلت مى‏سوزد؟ اگر براى ملت دلت مى‏سوزد
25 خرداد 1358


این جمعیت اخلالگر در اقلیت واقعند

مهم این است که اینها در این جمعیتى که اخلالگرند در اقلیت واقعند. اکثر که اینطور نیستند که اخلالگر باشند و این جمعیتِ اکثر باید از اختلافاتى که خودشان اگر در بینشان هست، دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینکه یک درگیرى، یک اختلاف عملى بشود، با اجتماع خودشان اینها را از صحنه خارج کنند که نتوانند آنها فعالیت بکنند. مهم این است که خود کسانى که در دانشگاهها هستند، در مواردى هستند که آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتید و چه جوانهایى که آنجا هستند، اینها خودشان به طور معقولى جلوگیرى بکنند، چون اینها حرفى ندارند. اخلالگرها حرفى ندارند، همان فقط مى خواهند اخلال کنند. اگر هر کدام [مدعى‏] شد جلویش بروند بگویند خوب شما چه حرفى دارید؟ حرفت را بزن. خواهید فهمید که حرف ندارند. فقط حرف همه‏شان این است که اخلال کنند، نگذارند یک کارى انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهیها و دانشسراها و خود اساتید و غیر اساتید هست که در این امر کمک کنند.
24 شهریور 1358


مشورت و مطالعه، عدم درگیری، بحث چهره به چهره

شما از این به بعد ان شاء اللَّه وقتى که دانشگاهها باز بشود، مبتلاى به این مسائل هستید و باید با هوشمندى و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادى را که مى‏بینید یا به اسم آزادى و نمى‏دانم این حرفها، که مى‏خواهند یک آزادى خاصى در کار باشد، دلبخواهى در کار باشد، نه آزادى مطلق، یا به اسم دمکراسى و امثال ذلک، الفاظ جالبى که در هیچ جاى دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هرکس براى خودش یک معنایى مى‏کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها مى‏خواهند عمل بکنند ..و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیرى- درگیرى صحیح نیست، نباید ما به آنها یک صورت حق به جانبى بدهیم. وقتى درگیرى شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاصى بیاید به اینکه اینها حجتى نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند- اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبى را گفتند، بروید جلویش بگویید: چه مى‏گویید؟ یکوقت مى‏خواهد هیاهو کند، که اکثراً اینطورى هستند، اینها را سرانشان که وادار مى‏کنند به هیاهو، جمع بشوید دورش بگویید؛ آقا بنشین صحبتهایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجى ایجاد کند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفرى، هزار نفرى، مى‏کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید، مسائل خودتان را بگویید، دعوا هم نکنید؛ این باید انجام بگیرد.
29 شهریور 1358


بحث با منحرفین

اسلام دین مستند به برهان و متکى به منطق است؛ و از آزادى بیان و قلم نمى هراسد، و از طرح مکتبهاى دیگر، که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکى ندارد. شما دانشجویان محترم! نباید با پیروان مکتبهاى دیگر با خشونت و شدت، رفتار و درگیرى و هیاهو راه بیندازید. خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید، و از دانشمندان اسلامى دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند، تا تهى بودن دست آنان ثابت شود. و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند، از آنان اعراض کنید؛ و با خونسردى بگذرید که یکى از نقشه‏هاى آنها آن است که شما را به درگیرى بکشند و از آن استفاده غیر مشروع کنند. ما با آزادى و منطق موافق، ولى اگر توطئه و خرابکارى باشد، تکلیف دیگرى داریم.
31 شهریور 1358



گروه گروه شدن برای جلوگیری از بیداری است


متفکرهاى ما، روشنفکرهاى ما، همه دانشجویان و دانشگاهیان، بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم مى‏بینیم. این گروه گروه شدنها براى همین است که نگذارند این انسجامى که بوده حفظ شود. مى‏خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا کنند؛ همان راهى را که‏ اسلام دستور داده که همه با هم باشید. خداوند واعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً ولَا تَفَرَّقُوا (1) را بر مردم واجب کرده. همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همه فسادها هست. و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادتها هست
6 تیر 1358

قیام شجاعانه مقابل انحرافات

و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادى خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد ..
15 خرداد 1368.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/25:: 1:27 عصر     |     () نظر

علیرضا قزوه

تو کسی نیستی آخر، نه مرادی، نه مرید

نه معاویه، نه مولا ، نه حسینی، نه یزید

تو یکی هستی مثل همه لبریز خلل

این همه خبط و خطا از تو بعید است بعید

از تو و خیل شمایی که شمایید هنوز

که نه اویید و نه خویش اید، گرفتار من اید

که شما دل نسپردید به همراهی عشق

که شما بر سر آنید فقط دل ببرید

که شما گوش ندادید به حرف شهدا

که شما رحم نکردید به فرزند شهید

دل ندادید به سالاری آن روح رها

پی نبردید به سرداری آن راز رشید

شعر من بازی سبز خط و نقاشی نیست

خاک ایران همه بوم است، خجالت بکشید

نه بلندید و نه پست اید و نه طاقید و نه جفت

نه امیرید و نه میرید و نه عبد و نه عبید

دین و دنیای شما بازی با خون خداست

بیش از این نقشه به میدان محرّم نکشید

چوب خشکی که به خود رنگ زند نیست درخت

سبز باشید به شرطی که کمی سبز شوید

دل تان سبز، اگر سبزید سرهاتان سبز

سبز مانید و بمانید همه سرخ و سپید

اگر ایرانی آزاده شمایید درود

روزهاتان همه در شادی و شب هاتان عید

او منصوب ولی امر مسلمین به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام است و همچنان برای جلسات مجمع دعوت می‌شود. وی همچنین سال‌هاست که از سوی رهبر انقلاب به عنوان عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شده است و کماکان این مسوولیت را دارد.

ریاست فرهنگستان هنر دیگر مسوولیت اوست و بالاخره این‌که حفاظت از وی به عهده تیم حفاظت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و البته این در حالی است که او پس از انتخابات 22 خرداد و ناکامی در جلب اکثریت آراء، در مقابل ارکان نظام ایستاده است و اصول متعدد قانون اساسی و قوانین عام را نقض کرده و او و هوادارانش آرمان‌ها و اصول بنیانگذار جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشته‌اند. مبارزه با شیطان بزرگ، مبارزه با رژیم صهیونیستی، تقویت نظام جمهوری اسلامی، عدم همسویی با دشمنان و حمایت از ولایت فقیه و... از جمله این آرمان‌ها و اصول است. اما او مسوولیت‌ها و احکام پیش گفته را همچنان دارد. راستی نظامی که فردی مانند آقای مهندس موسوی را با چنین رفتاری این‌گونه تحمل می‌کند و در مورد او اینچنین سعه‌صدر نشان می‌دهد، نظامی است استبدادی؟ اگر استبداد چنین است، زنده باد استبداد.

کدامیک از جریانات و شخصیت‌های سیاسی را سراغ داریم که در برابر مخالفین خود این‌گونه با وسعت نظر نگاه کند؟ همین آقای موسوی در دوران نخست وزیری‌اش، همه وزرای مخالف خود را از دولت تصفیه کرد. همین آقای خاتمی و همین آقای کروبی در دوران ریاست جمهوری و ریاست بر مجلس به هیچ مخالفی حکمی حتی برای مشاوره ندادند.

در دولت اصلاحات چندین هزار نفر در سطوح مختلف به اتهام را‡ی دادن به رقیب آقای خاتمی از کار برکنار شدند و در مورد آن نظریه پردازی هم شد که چون دیدگاه رئیس‌جمهور را برای اداره کشور قبول ندارند طبیعتا نمی‌توانند کمک کار دولت باشند.

همچنین بنگرید منصوبین و مشاوران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را تا فاصله حرف و عمل بیشتر آشکار شود.

وسعت نظر و شرح صدر رهبری نظام به آقای میرحسین موسوی محدود نمی‌شود. ایشان در ابتدای دوره رهبری خویش فردی مانند آقای موسوی خوئینی‌ها را به عنوان مشاور سیاسی خود برگزیدند و در سال‌های رکود و یخبندان فعالیت‌های مجمع روحانیون مبارز در دهه هفتاد که آن زمان آقای کروبی دبیرکلی آن را عهده‌دار بود، به رغم همه اختلاف‌نظرها، رهبری بر تحرک این تشکیلات و حضور فعال در صحنه سیاسی کشور تاکید داشتند و حتی کمک مالی به مجمع را قطع نکردند و این در حالی بود که رئیس جمهور وقت که این روزها سخت طرفدار آزادی بیان است چندان تمایلی به تحرک تشکل‌های مخالف خود نداشت و نه تنها میل نداشت، اجازه هم نمی‌داد و آنچه در توانش بود برای منزوی ساختن آنها انجام می‌داد.

ارتباط با دفتر تحکیم وحدت و کمک مالی به آنها در همان دهه 70 و به‌رغم مواضع این دفتر از دیگر نمونه‌های این شرح صدر است.

رهبر فرزانه انقلاب همچنین پس از انتخابات دور نهم ریاست جمهوری از آقای کروبی برای حضور در دفتر خود دعوت کردند و امکاناتی را نیز برای ایشان فراهم آوردند. ترکیب شخصیت‌های حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز نمایندگان ایشان در شورای عالی دفاع جلوه دیگری از این بلندنظری و شرح صدر را به نمایش می‌گذارد و ده‌ها مورد دیگر که ضرورتی به گفتن آنها نیست.

رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات روز گذشته خود در دیدار با جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه فرمودند: اعتقاد من به جذب حداکثریست و دفع حداقلی، اما بعضی اصرار دارند که از نظام فاصله بگیرند و یک اختلاف خانوادگی و درونی را به مبارزه با نظام تبدیل کرده‌اند.

در آموزه‌های دینی ما تاکید شده است که آله‌الرّیاسه السّعه صَدر، پس آنچه عمل شده تحقق این آموزه دینی است و از رهبری نظام اسلامی و مقام ولایت انتظار همین است، اما چه ناجوانمردند نمک خوردگان نمکدان شکسته.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/25:: 1:24 عصر     |     () نظر
اختصاصی: یک روز پس از سخنان تاریخی رهبر انقلاب
تلاش حامیان موسوی برای تجدید قوا در دانشگاه های امیرکبیر و تهران ناکام ماند+عکس

روند رو به کاهش محبوبیت حامیان موسوی در دانشگاه ها یک روز پس از سخنرانی تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مبلغین محرم، ابعاد تازه ای به خود گرفت و با حضور چشمیگیر دانشجویان انقلابی در دانشگاه امیرکبیر و عدم همراهی دانشجویان این دانشگاه با حامیان موسوی، موجب انزوای هر چه بیشتر این جریان افراطی در دانشگاه امیرکبیر شد..

به گزارش رجانیوز، در حالی که حضور چشمگیر دانشجویان انقلابی در روزهای 16 و 17 آبان در دانشگاه‌ تهران و سایر دانشگاه‌های تاثیر گذارکشور، طرفداران موسوی را که به صورت ویژه‌ای روی این دو روز متمرکز شده بودند، ناکام گذاشت و در شرایطی که موج نفرت عمومی از اقدامات ساختارشکنانه این طیف نسبت به هتک حرمت حضرت امام (ره) در حال افزایش است، دانشجویان حامی موسوی در دانشگاه تهران و امیرکبیر تلاش کردند تا با برپایی تجمعاتی، حامیان خود را از انفعال موجود خارج کنند، اما این برنامه نیز امروز دوشنبه به دلیل حضور چند برابری و پرشور دانشجویان انقلابی، و عدم همراهی دانشجویان با جریان افراطی در دانشگاه امیر کبیر به صحنه ای برای یاس و ناامیدی دانشجویان حامی موسوی در این دانشگاه تبدیل شد.

بر اساس این گزارشحوالی ساعت 12 ظهر امروز دوشنبه، تعداد نزدیک به صد نفر از دانشجویان افراطی این دانشگاه که این روزها به دلیل فرار یکی از سردسته های خود با لباس زنانه در معرض انتقاد شدید افکار عمومی دانشجویان قرار گرفته بودند، با حضور در صحن اصلی دانشگاه و با شعارهای " یا حسین، میرحسین" تجمع غیر قانونی خود را آغاز کردند، این تعداد که در تلاش بودند، با دعوت از دیگر دانشجویان به جمعیت خود بیافزایند، پس از دقایقی با سیل جمعیت دانشجویان انقلابی که پس از اقامه نماز ظهر از مسجد دانشگاه خارج می شدند مواجه شدند، و در حالی که با مشاهده جمعیت اندک نزدیک به صد نفری خود در مقاابل جمعیت 500 نفری این دانشجویان منفعل شده بودند به سمت درب حافظ این دانشگاه حرکت کردند که این حرکت نیز با شعارهای انقلابی دانشجویان دیگر و عدم همراهی دانشجویان دانشگاه مواجه شد.

این بی توجهی دانشجویان امیرکبیری به اقدام افراطیون هم دانشگاهیشان به حدی بود که این جماعت که اکنون به 200 نفر رسیده بودند، با سر دادن شعار "دانشجوی با غیرت حمایت حمایت" از دیگر دانشجویان خواهش کردند تا به آنها بپیوندند.

برخی از هدایت کنندگان این جمع نیز با انتقاد شدید از عدم همراهی دانشجویان دانشگاه با توهین به آنها اعلام کردند که لیاقت اقدامات آزادیخواهانه آنها را ندارند!

با این حال این دانشجویان با حرکت به سمت دانشکده پلیمر تجمع خود را ادامه دادند که باز هم با حضور گسترده دانشجویان انقلابی مواجه شدند به نحوی که هنگامی که این جمع اندک شعار " یا حسین " را سر دادند، دانشجویان انقلابی با سر دادن شعار " کربلا" پاسخ حامیان موسوی را دادند.

به این ترتیب پروژه تجدید قوای، دانشجویان افراطی دانشگاه امیرکبیر به دلیل حضور دانشجویان انقلابی دانشگاه امیرکبیر و عدم همراهی دانشجویان دانشگاه با این طیف افراطی به بهانه ای برای انزوای هر چه بیشتر این طیف افراطی در دانشگاه امیر کبیر تبدیل شد، هر چند رسوایی فرار لیدر این دانشجویان با لباس زنانه نیز بر این انزوا بی تاثیر نبوده است.

این در حالی است که روز گذشته نیز در یک اقدام بی سابقه در تاریخ دانشگاه امیرکبیر 1000 نفر از دانشجویان انقلابی این دانشگاه، در یک راهپیمایی اعتراضی در صحن دانشگاه، نسبت به هتک حرمت امام راحل در روز دانشجو اعتراض کردند.

لشکر کشی اتوبوسی انجمن دانشگاه تهران برای تکمیل ظرفیت سالن چمران

در همین حال انجمن اسلامی دانشگاه تهران که نقش وی‍ژه ای در هدایت آشوب های روزهای 16 و 17 آذر در این دانشگاه داشت، نیز با دعوت از نزدیک به 12 فعال اصلاح طلب سعی کرد تا در برنامه ای که در تالار شهید چمران دانشکده فنی برگزار می کند، به نوعی دست به یک تجدید قوا در سطح این دانشگاه بزند.

به گزارش خبرنگار رجانیوز از دانشگاه تهران، در حالی که گزارش هایی از مشاهده تعدادی اتوبوس در خیابان پور سینا و ضلع شمالی دانشگاه تهران برای انتقال داشجویان شرکت کننده در مراسم انجمن اسلامی حکایت می کرد، مسئولان برنامه از پر شدن سالن چمران جلوگیری کردند، تا سالن چمران که در برنامه های مشابه مملو از جمعیت "ایستاده" دانشجویان بود، امروز شاهد تعدادی دانشجو باشد که در اطراف این سالن به راحتی"نشسته اند"، در عوض دانشجویانی که به سالن راه نیافته بودند، مجبور شدند در راهروهاای این دانشکده پیگیر سخنان سخنرانان پر تعداد برنامه انجمن اسلامی دانشگاه تهران باشند تا جمعیت استقبال کننده از برنامه انجمن اسلامی بیش از حد معمول به نظر برسد. این در حالی بود که در این جلسه، جلایی پور، نجفقلی حبیبی، رهامی، زیباکلام، کولایی و تعدادی دیگر از فعالان اصلاح طلب به سخنرانی پرداختند. اما در همین حال زمزمه هایی از برگزاری تجمع توسط انجمن دانشگاه تهران نیز به گوش می رسید و این در حالی بود که خبری از صدور مجوز این تجمع منتشر نشده بود.

در عین حال، برنامه ای نیز با سخنرانی مهدی کوچک زاده در این دانشگاه برقرار بود که مخاطب آن دانشجویان انقلابی دانشگاه بودند، این در حالیست که تحصن سه روزه داشنجویان معترض به هتک حرمت به حضرت امام(ره) نیز در مسجد این دانشگاه در حالی برگزاری است.

با این حال پروژه تجدید نیروی حامیان موسوی در دانشگاه های تهران و امیرکبیر آنهم یک روز پس از سخنان تاریخی رهبر انقلاب، بدلیل عدم همراهی بدنه دانشجویان و حضور پر رنگ دانشجویان انقلابی بار دیگر با شکست مواجه شد، تا بیش از پیش بی ریشگی این جریان در دانشگاه ها نیز مشخص شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/24:: 1:58 عصر     |     () نظر
سران مجمع روحانیون مبارز محاکمه شوند

جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران با انتشار نامه سرگشاده‌ای خواستار برخورد قضایی با سران مجمع روحانیون مبارز (از تشکل‌های حامی میرحسین موسوی) به‌خاطر فراخوان تجمع‌های غیرقانونی شدند.

به گزارش وطن امروز، متن کامل این نامه به شرح زیر است:
در پی اهانت بی‌سابقه جمعی از طرفداران میرحسین موسوی به ساحت مقدس حضرت روح‌الله، مجمع روحانیون مبارز پس از یک هفته سکوت با صدور بیانیه‌ای درخواست برگزاری راهپیمایی به منظور دفاع از حضرت امام (ره) را مطرح کرده است. ما جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران در این‌باره نکاتی را به سمع و نظر اعضای این مجمع می‌رسانیم.

اعضای مجمع روحانیون مبارز!
چه خوب شد آقایان بالاشهرنشین پس از 6 ماه اهانت سیاسی ـ اعتقادی به ساحت اندیشه و نظر حضرت روح‌الله، یادشان افتاد امامی هم بوده است!‌ مگر شما نبودید که پس از سخنان تاریخی و امام‌گونه رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تهران و در آستانه 30خرداد که تداعی‌کننده شورش کور منافقین در 30‌خرداد سال 60 بود، بیانیه‌ صادر کردید و مردم را به ناآرامی در خیابان دعوت کردید؟ یادتان رفته است؟ شاید شما فراموش کنید اما ملت امام هیچ‌گاه چنین ننگی را از شما فراموش نخواهد کرد. چرا آن روز به یاد «خمینی» نبودید، چرا آن روز جمله تاریخی و وصیت همیشگی خمینی کبیر را که فرمود: «پشتیبان ولایت‌فقیه باشید تا آسیبی به این مملکت نرسد» پشت گوش انداختید و دقیقا عکس آن را عمل کردید. یادتان هست در همان روزی که شما فرمان «آشوب و شورش»‌را دادید برخی از اراذل و اوباش با حمله به پایگاه بسیج در میدان آزادی، مادر و فرزندی را به خاک و خون کشیدند، همه‌جا را آتش زدند و حتی به «خانه خدا» هم رحم نکردند و خانه خدا را به آتش کشیدند، ‌یادتان که هست!

‌آقایان مجمع روحانیون مبارز!
روز تاریخی «قدس» که پایه‌گذارش همان امام راحلمان است، ‌دیدید که چگونه از سوی طرفداران شما به روز شادی و پایکوبی شیطان بزرگ و فرزند نامشروعش «رژیم صهیونیستی» تبدیل شد. چرا آن روز به یاد خمینی عزیز نبودید؟

اعضای مجمع روحانیون!
آیا از خود پرسیده‌اید که چرا شیطان بزرگ و بوق‌های خبری‌اش این‌قدر برای‌تان سوت و کف می‌کشد، این اسم‌ها را که می‌شناسید؛ اوباما، کوشنر، نتانیاهو، لیبرمن، هیلاری کلینتون، شیمون پرز، مسعود رجوی، رضا پهلوی، گوگوش، مریم رجوی و... اسم‌های آشنایی برای‌تان هستند، نیستند؟ اینها و خیلی‌های دیگر در این چند ماه برای شما سنگ‌تمام گذاشتند، شما در این چند‌ماه یک‌بار به یاد امام نیفتادید، مگر امام نفرمودند؛ «اگر آمریکا از ما حمایت کرد باید در خود شک کنیم» چرا در خودتان شک نکردید! راستش ما به شما شک کرده‌ایم، براساس سخن حضرت روح‌الله اصلا این روزها عکس‌های دیگران بیشتر به شما می‌آید تا عکس امام!! راستی! چرا با «شیخ ساده‌لوح» که خون به دل خمینی کرد، هم‌جبهه شده‌اید، تحویلش می‌گیرد، برای‌تان پیام می‌فرستد و... چرا با نهضت آزادی که حضرت روح‌الله فرمود از منافقین بدترند، هم‌کاسه شده‌اید و... می‌دانید حضرت روح‌الله از آن بالا دارند نگاهتان می‌کنند؟راستی! آل سعود داشت یادمان می‌رفت! چه شده‌ است که آل‌سعود که امام خمینی فرمودند: «اگر از صدام و آمریکا بگذریم، از آل‌سعود نمی‌گذریم» از کیسه‌اش برای «فرقه سبز» دلار می‌فرستد و... .

آقایان سابقا مدعی خط امام!
امضاکنندگان بیانیه مجمع روحانیون مبارز باید در دادگاه صالحه‌ای بابت فراخوان غیرقانونی در 30 خرداد که به کشته و زخمی شدن تنی چند از هم‌وطنانمان منجر شد، محاکمه شوند و ما از دستگاه قضا می‌خواهیم که هر چه سریع‌تر این دادگاه را برگزار کند. چگونه است تنها با بازیگران برخورد می‌شود و با «کارگردانان اصلی» و بانیان و اتاق فکر «فرقه سبز» برخوردی نمی‌شود. ما معتقدیم تا دادگاه «کارگردانان اصلی» فتنه اخیر برگزار نشود و «خط‌دهندگان پشت پرده» به دست «عدالت» مجازات نشوند، «آتش فتنه» خاموش نخواهد شد. دیروز به بهانه انتخابات و امروز به بهانه‌های دیگر باید به سراغ «سر‌چشمه‌‌ها» رفت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/24:: 1:54 عصر     |     () نظر
سخنی با آقای هاشمی رفسنجانی

جابر رامندی

«حکومت بسیج و سپاه دارد و این طرفی‌ها هم استاد، دانشجو، نخبه، کارگر و مدیر دارند و من نظرم این است که ما باید درگیری‌های خیابانی را با آزاد کردن رسانه‌ها به رسانه‌ها بکشانیم.»

آقای هاشمى!

این جملات بخشی از سخنان اخیر شما در جمع دانشجویان در مشهد است که با صراحتی تمام مواضع خود را در خصوص جایگاه و نقش بسیج بیان کرده‌اید و فرموده‌اید «حکومت بسیج و سپاه دارد» طبق بیان شما «بسیج» تنها بخشی از بدنه حکومت است و تعلقی به توده مردم و ملت ایران ندارد چرا که در ادامه از این جمله خود اینگونه نتیجه گرفته‌اید: "این طرفی‌ها هم (طرف مقابل حکومت) استاد، دانشجو، نخبه، کارگر و مدیر دارند".

آقای هاشمی، به این چینش هوشمندانه و زیرکانه شما باید آفرین گفت، چرا که در نهایت ظرافت و بدون اینکه لحن و ادبیات اپوزیسیون به خود بگیرید، مشروعیت و مقبولیت مردمی بسیج که به تعبیر امام راحل «شجره طیبه» است را زیر سئوال برده‌اید و بسیج را تنها دست‌پرورده حکومت و جدای از توده مردم دانسته‌اید و در کنه کلام خود حساب «اساتید، دانشجویان، نخبگان، کارگران و مدیران» را از بسیج جدا کرده‌اید و گویی که در بین اساتید، دانشجویان و توده مردم کشورمان، بسیج و تفکر بسیجی جایگاه و پایگاهی ندارد.

آقای هاشمی!

در جای دیگری از سخنان خود به سابقه آشنایی «60 ساله» خود با مقام معظم رهبری اشاره کرده‌اید و گفته‌اید «بنده الان 60 سال است که رهبری را می‌شناسم.»

پس حتما با این سابقه طولانی رفاقت با مقام معظم رهبری نظر ایشان را هم بسیار بهتر از ما در خصوص بسیج و جایگاه مردمی و ارزش آن می‌دانید، به جای زیاد دوری نرویم، به همین سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در چهارم آذرماه جاری برگردیم و بیانات ایشان را در خصوص بسیج مرور کنیم:

«وقتی با حقیقت معنا به بسیج نگاه شود، بسیج رمز پایداری و ماندگاری و عزت ملی است ... بعضی تصور کردند بسیج منحصر است در همین تعداد گردان‌های بسیجی یا سازمان های نظامی بسیجی، البته اینها جزو بهترین بسیجی ها هستند اما بسیج فقط این نیست، بسیج گسترده است در همه عرصه ها در بخش های مختلف، در دانشگاه یک جور، در کارگاه یک جور، در قشرهای مختلف مردم یک جور، در روستاها یک جور، در شهرها یک جور.... بسیج حضور دارد، یک حضور فراگیر، مقتدر و تمام نشدنی، بسیج نه به پول وابسته است نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است.»

آقای هاشمی!

سابقه آشنایی ما با مقام معظم رهبری مانند شما به «60 سال» نمی‌رسد اما با همین اندک آشنایی با ایشان به طور قطع می‌دانیم که نوع نگاه ایشان به بسیج و جایگاه عمیق آن در بین توده مردم، سنخیتی با نوع نگاه شما به بسیج و منتسب کردن آن به حکومت و در همان حال ادعای جدا بودن از مردم ندارد.

تنها یک نکته نغز دیگر رهبر انقلاب در بیانات خود فرموده‌اند: «دشمنان می‌دانند که حضور بسیجی، واقعیت بسیج در کشور و در میان ملت ایران چقدر اهمیت دارد لذا همت می‌گمارند بر اینکه این حقیقت مؤثر و کارآمد و نافذ را مورد تهاجم قرار دهند.»

رهبر حکیم انقلاب در این عبارات کسانی را که در پی صدمه زدن به پیکر بسیج و تهاجم به آن هستند را «دشمن» خطاب کرده اند، امیدواریم که ما دانسته یا ندانسته در صف دشمنان این انقلاب و مردم قرار نگیریم.

آقای هاشمی!

در بخش دیگری از سخنان اخیر خود با تأکید و تأیید مجدد سخنان خود در نماز جمعه پس از انتخابات که باعث شعله‌ور شدن مجدد آتش فتنه و اغتشاش در تهران شد، اظهار داشته‌اید: «من در آن نماز جمعه نگفتم که انتخابات درست است یا باطل، فقط گفتم تردید در جامعه حاکم است اما برخی آمدند و به من گفتند چرا گفتی تردید؟ در صورتی که آن روز میلیون‌ها نفر در خیابان ریخته بودند و قاطعانه می‌گفتند که در انتخابات تقلب شده است و انتخابات باطل است اما من قاطعانه نگفتم که تقلب شده است ولی گفتم تردید دارم و چطور می‌شود میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها بریزند و تردید نکرد.»

شما بر موضوع «تردید» در صحت انتخابات تأکید کرده‌اید و حضور مردم در خیابان‌ها را دلیل اثبات ادعای خود دانسته‌اید اما گفتنی‌هایی در این خصوص و «شاه بیت» و کلمه رمز آغاز فتنه و اغتشاشات پس از انتخابات یعنی «تقلب» وجود دارد.

سران جریان مخالف ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات با انتخاب استراتژی «القای تقلب» در صورت عدم پیروزی نامزد مورد نظر خود تدارک آتش افروزی پس از نتخابات را دیده بودند.

از قضا شما هم در برخی خطبه هایتان در سال 87 متاسفانه قطعه هایی از این پازل را تکمیل نمودید که با سخنان قاطع رهبر معظم انقلاب علیه کسانی که "با بی انصافی، صداقت نظام در برگزاری سی ساله انتخابات در نظام را زیر سوال می برند"، ‌از تکرار آن منصرف شدید.

با این حال، اتفاقا شما هم قبل از انتخابات در نامه خود خطاب به رهبری انقلاب شعله‌ور شدن این آتش را پیش‌بینی کرده بودید! و اطرافیان شما به صراحت هرچه تمام‌تر اعلام کردند در صورتی که هر نتیجه ای غیر از پیروزی نامزد مورد نظر آنها از انتخابات حاصل شود، قطعا در انتخابات «تقلب» شدها است.

دست بر قضا صریح‌ترین این تعابیر را از زبان بیت حضرتعالی و همسر مکرمه شما در روز رأی‌گیری و در پای صندوق رأی حسینه جماران شنیدم که «قطعا پیروز این انتخابات آقای موسوی است و اگر هر اسمی غیر از موسوی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود قطعا تقلب شده و...»

آقای هاشمی!

پس از اعلام مواضع بی‌پرده همسرتان هر چه منتظر ماندیم که شاید حضرتعالی موضعی خلاف این موضع اتخاذ کنید و یا لااقل از مواضع همسرتان در این خصوص اعلام برائت کنید، خبری جز سکوت معنادار شما نشنیدم!

آقای هاشمی! پس به ما حق بدهید که وقتی در تریبون نماز جمعه تهران سخن از «تردید» در صحت انتخابات کردید بلافاصله ذهنمان به سمت مواضع بیت ‌شما و سکوت تایید‌گونه شما متوجه شود.

اما در خصوص اصل ماجرای تردید گفتی‌ها بسیار است و تنها به اعترافات صریح و شفاف سران فتنه اخیر اشاره ‌می‌کنیم که تقریبا تمام این افراد که خود دستی به آتش داشتند و به همراه فرزند شما مهدی، از عوامل مشاور، تئوریک و یا اجرایی کمیته موسوم به «صیانت از آراء» بودند، در اعترافات خود موضوع تقلب را تنها دستمایه آتش‌افرزی و فتنه‌گری‌های پس از انتخابات عنوان کردند و اتفاقا پس از آزادی و در اوج هجمه رسانه‌ای خود برای القای این که این اعترافات تحت فشار بوده است، باز هم بر همان مواضع قبلی خود تاکید داشتند. تنها مروری بر اظهارات اخیر افرادی مانند ابطحی و عطریانفر پس از آزادی خود موید این موضوع است که تردیدی در صحت انتخابات نمی‌توان داشت و موضوع تقلب دروغی بیش نبوده است.

آقای هاشمی!

در بخش دیگری از سخنان خود با تفکیک روزنامه‌های کشور به «روزنامه‌های منتقد و روزنامه‌های حکومتی» ابراز داشته‌اید. «اطلاع‌رسانی امروز مانند سابق نیست، اگر حرف کوچکی در خیابان بزنید و یا اینکه یک کاری را در خیابان بکنید، فیلم آن را گرفته و به رسانه‌های خارجی ارسال می‌کنند و همینگونه است که مردم اخبارشان را از BBC می‌گیرند و بعد هم این مسائل را به نام اسلام امام تمام می‌کنند.»

آقای هاشمی، آیا منظور شما از این سخن که «اگر کاری در خیابان بکنید، فیلم آن را گرفته و به رسانه‌های خارجی ارسال می‌کنند» اشاره به صحنه سازی در موضوع قتل از پیش طراحی شده «ندا آقا‌سلطان» نیست؛ در حالی که خود بهتر می دانید قراین بسیاری را که از قتل او توسط برخی عوامل بیگانه و خصوصاً انگلیس حکایت دارند.

آنان با این صحنه سازی‌ها خوراک رسانه‌هایی مانند BBC و ... را تهیه کردند، اما تعجب ما از شماست که با این نوع بیان و تحلیل خود به‌صورت تلویحی مهر صحت به این دروغ بزرگ رسانه‌ای می‌زنید و این قتل را به درون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نسبت می دهید که "به خاطر وجود جریان آزاد رسانه‌ای، سر از رسانه‌های غربی و ضد‌انقلاب درآورده است!"

آقای هاشمی، شما به راستی به حوادث پس از انتخابات و جریانی که به تمامه فتنه و جنگ احزابی بر علیه تمام ارکان انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه بود، چگونه نگاه می‌کنید، آیا اطلاع ما از سوابق و زیرکی "حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی" می تواند به ما اجازه دهد تا باور کنیم که شما تمام این اغتشاشات و آشوب‌ها را تنها حرکتی «خودجوش» به خاطر وجود «تردید» در بین مردم در خصوص نتیجه انتخابات می‌دانید.

آقای هاشمی!

موضوع عملکرد فرزندانتان از جمله مهدی هاشمی که هنوز در خارج کشور به سر می‌برد، از دیگر موضوعات مورد اشاره شما در جمع دانشجویان بود که بار دیگر تمام قد از کرده فرزند خود در جریان حوادث پس از انتخابات حمایت کرده و گفته‌اید: «مهدی ما رفته خارج و خیالش از پرونده‌هایش راحت است، ... ، من مطمئنم که مهدی ‌در این انتخابات هیچ دخالتی نداشت و در هیچ یک از اغتشاشات و در هیچ نقطه‌ای نبوده است.»

آقای هاشمی!

آیا ما باید باورمان شود که این سفر در تنها در قالب یک «سفر کاری و برای سرکشی به شعبه‌های دانشگاه آزاد در خارج کشور» بوده است. از ما بپذیرید که قبول و هضم این مسئله برای ذهن ما غیر‌ممکن باشد و شما هم به راحتی می‌توانید انعکاس و میزان پذیرش این موضوع را در بین افکار عمومی جامعه رصد کنید.

آقای هاشمی!

سخن در خصوص مطالب مطرح شده در سخنرانی اخیر شما بسیار است اما در این بخش پایانی، تنها به این بخش از اظهارات شما در خصوص نقش «مردم» هم اشاره‌ای گذرا می‌کنیم، شما بیان فرموده‌اید «امام همیشه می‌گفت که مردم، مردم... مردم ما معتقد و مسلمانند و اگر ما را نمی‌خواهند که حکومت کنیم، ما می‌رویم.»

واقعا معیار و ملاک سنجش نظر مردم در خصوص افراد و جریانات کشور چه چیزی می‌تواند باشد‌؟ آیا راهکاری غیر از برگزاری آزاد و قانونمند «انتخابات» سراغ دارید؟ البته که پاسخ شما نیز چیزی جز «برگزاری انتخابات» نمی‌تواند باشد، حال با این اوصاف آیا تمکین و قبول رای 24 میلیونی رئیس جمهور منتخب مردم چیزی جز تمکین به خواست مردم می‌تواند باشد؟ پس چرا هنوز پس از گذشت 5 ماه از انتخابات و اعلام نتایج رسمی و قانونی انتخابات و انتخاب رئیس جمهور برآمده از رای مردم و مورد تایید مقام معظم رهبری، برخی صراحتا و تلویحا از پذیرش آن سرباز می‌زنند؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/24:: 1:52 عصر     |     () نظر
پس از ناکامی چندین موردی برخی عوامل اغتشاش در روزهای 13 آبان و 16 آذر سردمداران این جریان قصد دارند با فرارسیدن ایام عزاداری حضرت سیدالشهداء (ع) هیات های عزاداری را مورد سوء استفاده قرار دهند.

به گزارش پرچم: این گروه ها که در ماه های اخیر با حضور در هیات های بزرگ تهران و مراسماتی چون جشن نیمه شعبان و نیز لیالی قدر به خصوص در مکان های پرازدحامی مانند مهدیه تهران قصد بهره برداری سیاسی از تجمع مردم به نفع خود را داشتند اما با واکنش تند مردم مواجه شده و بدون اینکه کمترین اخلالی در برنامه این هیآت پیش بیاید اقدام به ترک مکان های مورد نظر می کردند.

اما در تازه ترین اقدام، این گروه ها با جلسات منظمی که برگزار کرده اند برنامه هماهنگ خود را در نفوذ به دسته جات عزاداری عنوان کرده و دستورالعمل های مختلفی را برای استفاده از حضور چشمگیر مردم و جوانان در عزاداری ها داده اند.

این در حالی است که با توجه به رسوایی به وجود آمده به خاطر پاره کردن عکس امام و اهانت به ساحت بنیانگذار انقلاب اسلامی توسط این افراد برخی سران پشت پرده و خاکستری این جریان به عوامل خود توصیه کرده اند تا از هر گونه اقدامی که موجب وهن شده و احساسات عمومی را تحریک می کند بپرهیزند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/22:: 8:25 عصر     |     () نظر
کاریکاتور:هتک حرمت سبز

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/22:: 7:59 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >