سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به نعمت پروردگارتان ـ عزّوجلّ ـ اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
سخنی با آقای هاشمی رفسنجانی

جابر رامندی

«حکومت بسیج و سپاه دارد و این طرفی‌ها هم استاد، دانشجو، نخبه، کارگر و مدیر دارند و من نظرم این است که ما باید درگیری‌های خیابانی را با آزاد کردن رسانه‌ها به رسانه‌ها بکشانیم.»

آقای هاشمى!

این جملات بخشی از سخنان اخیر شما در جمع دانشجویان در مشهد است که با صراحتی تمام مواضع خود را در خصوص جایگاه و نقش بسیج بیان کرده‌اید و فرموده‌اید «حکومت بسیج و سپاه دارد» طبق بیان شما «بسیج» تنها بخشی از بدنه حکومت است و تعلقی به توده مردم و ملت ایران ندارد چرا که در ادامه از این جمله خود اینگونه نتیجه گرفته‌اید: "این طرفی‌ها هم (طرف مقابل حکومت) استاد، دانشجو، نخبه، کارگر و مدیر دارند".

آقای هاشمی، به این چینش هوشمندانه و زیرکانه شما باید آفرین گفت، چرا که در نهایت ظرافت و بدون اینکه لحن و ادبیات اپوزیسیون به خود بگیرید، مشروعیت و مقبولیت مردمی بسیج که به تعبیر امام راحل «شجره طیبه» است را زیر سئوال برده‌اید و بسیج را تنها دست‌پرورده حکومت و جدای از توده مردم دانسته‌اید و در کنه کلام خود حساب «اساتید، دانشجویان، نخبگان، کارگران و مدیران» را از بسیج جدا کرده‌اید و گویی که در بین اساتید، دانشجویان و توده مردم کشورمان، بسیج و تفکر بسیجی جایگاه و پایگاهی ندارد.

آقای هاشمی!

در جای دیگری از سخنان خود به سابقه آشنایی «60 ساله» خود با مقام معظم رهبری اشاره کرده‌اید و گفته‌اید «بنده الان 60 سال است که رهبری را می‌شناسم.»

پس حتما با این سابقه طولانی رفاقت با مقام معظم رهبری نظر ایشان را هم بسیار بهتر از ما در خصوص بسیج و جایگاه مردمی و ارزش آن می‌دانید، به جای زیاد دوری نرویم، به همین سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در چهارم آذرماه جاری برگردیم و بیانات ایشان را در خصوص بسیج مرور کنیم:

«وقتی با حقیقت معنا به بسیج نگاه شود، بسیج رمز پایداری و ماندگاری و عزت ملی است ... بعضی تصور کردند بسیج منحصر است در همین تعداد گردان‌های بسیجی یا سازمان های نظامی بسیجی، البته اینها جزو بهترین بسیجی ها هستند اما بسیج فقط این نیست، بسیج گسترده است در همه عرصه ها در بخش های مختلف، در دانشگاه یک جور، در کارگاه یک جور، در قشرهای مختلف مردم یک جور، در روستاها یک جور، در شهرها یک جور.... بسیج حضور دارد، یک حضور فراگیر، مقتدر و تمام نشدنی، بسیج نه به پول وابسته است نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است.»

آقای هاشمی!

سابقه آشنایی ما با مقام معظم رهبری مانند شما به «60 سال» نمی‌رسد اما با همین اندک آشنایی با ایشان به طور قطع می‌دانیم که نوع نگاه ایشان به بسیج و جایگاه عمیق آن در بین توده مردم، سنخیتی با نوع نگاه شما به بسیج و منتسب کردن آن به حکومت و در همان حال ادعای جدا بودن از مردم ندارد.

تنها یک نکته نغز دیگر رهبر انقلاب در بیانات خود فرموده‌اند: «دشمنان می‌دانند که حضور بسیجی، واقعیت بسیج در کشور و در میان ملت ایران چقدر اهمیت دارد لذا همت می‌گمارند بر اینکه این حقیقت مؤثر و کارآمد و نافذ را مورد تهاجم قرار دهند.»

رهبر حکیم انقلاب در این عبارات کسانی را که در پی صدمه زدن به پیکر بسیج و تهاجم به آن هستند را «دشمن» خطاب کرده اند، امیدواریم که ما دانسته یا ندانسته در صف دشمنان این انقلاب و مردم قرار نگیریم.

آقای هاشمی!

در بخش دیگری از سخنان اخیر خود با تأکید و تأیید مجدد سخنان خود در نماز جمعه پس از انتخابات که باعث شعله‌ور شدن مجدد آتش فتنه و اغتشاش در تهران شد، اظهار داشته‌اید: «من در آن نماز جمعه نگفتم که انتخابات درست است یا باطل، فقط گفتم تردید در جامعه حاکم است اما برخی آمدند و به من گفتند چرا گفتی تردید؟ در صورتی که آن روز میلیون‌ها نفر در خیابان ریخته بودند و قاطعانه می‌گفتند که در انتخابات تقلب شده است و انتخابات باطل است اما من قاطعانه نگفتم که تقلب شده است ولی گفتم تردید دارم و چطور می‌شود میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها بریزند و تردید نکرد.»

شما بر موضوع «تردید» در صحت انتخابات تأکید کرده‌اید و حضور مردم در خیابان‌ها را دلیل اثبات ادعای خود دانسته‌اید اما گفتنی‌هایی در این خصوص و «شاه بیت» و کلمه رمز آغاز فتنه و اغتشاشات پس از انتخابات یعنی «تقلب» وجود دارد.

سران جریان مخالف ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات با انتخاب استراتژی «القای تقلب» در صورت عدم پیروزی نامزد مورد نظر خود تدارک آتش افروزی پس از نتخابات را دیده بودند.

از قضا شما هم در برخی خطبه هایتان در سال 87 متاسفانه قطعه هایی از این پازل را تکمیل نمودید که با سخنان قاطع رهبر معظم انقلاب علیه کسانی که "با بی انصافی، صداقت نظام در برگزاری سی ساله انتخابات در نظام را زیر سوال می برند"، ‌از تکرار آن منصرف شدید.

با این حال، اتفاقا شما هم قبل از انتخابات در نامه خود خطاب به رهبری انقلاب شعله‌ور شدن این آتش را پیش‌بینی کرده بودید! و اطرافیان شما به صراحت هرچه تمام‌تر اعلام کردند در صورتی که هر نتیجه ای غیر از پیروزی نامزد مورد نظر آنها از انتخابات حاصل شود، قطعا در انتخابات «تقلب» شدها است.

دست بر قضا صریح‌ترین این تعابیر را از زبان بیت حضرتعالی و همسر مکرمه شما در روز رأی‌گیری و در پای صندوق رأی حسینه جماران شنیدم که «قطعا پیروز این انتخابات آقای موسوی است و اگر هر اسمی غیر از موسوی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود قطعا تقلب شده و...»

آقای هاشمی!

پس از اعلام مواضع بی‌پرده همسرتان هر چه منتظر ماندیم که شاید حضرتعالی موضعی خلاف این موضع اتخاذ کنید و یا لااقل از مواضع همسرتان در این خصوص اعلام برائت کنید، خبری جز سکوت معنادار شما نشنیدم!

آقای هاشمی! پس به ما حق بدهید که وقتی در تریبون نماز جمعه تهران سخن از «تردید» در صحت انتخابات کردید بلافاصله ذهنمان به سمت مواضع بیت ‌شما و سکوت تایید‌گونه شما متوجه شود.

اما در خصوص اصل ماجرای تردید گفتی‌ها بسیار است و تنها به اعترافات صریح و شفاف سران فتنه اخیر اشاره ‌می‌کنیم که تقریبا تمام این افراد که خود دستی به آتش داشتند و به همراه فرزند شما مهدی، از عوامل مشاور، تئوریک و یا اجرایی کمیته موسوم به «صیانت از آراء» بودند، در اعترافات خود موضوع تقلب را تنها دستمایه آتش‌افرزی و فتنه‌گری‌های پس از انتخابات عنوان کردند و اتفاقا پس از آزادی و در اوج هجمه رسانه‌ای خود برای القای این که این اعترافات تحت فشار بوده است، باز هم بر همان مواضع قبلی خود تاکید داشتند. تنها مروری بر اظهارات اخیر افرادی مانند ابطحی و عطریانفر پس از آزادی خود موید این موضوع است که تردیدی در صحت انتخابات نمی‌توان داشت و موضوع تقلب دروغی بیش نبوده است.

آقای هاشمی!

در بخش دیگری از سخنان خود با تفکیک روزنامه‌های کشور به «روزنامه‌های منتقد و روزنامه‌های حکومتی» ابراز داشته‌اید. «اطلاع‌رسانی امروز مانند سابق نیست، اگر حرف کوچکی در خیابان بزنید و یا اینکه یک کاری را در خیابان بکنید، فیلم آن را گرفته و به رسانه‌های خارجی ارسال می‌کنند و همینگونه است که مردم اخبارشان را از BBC می‌گیرند و بعد هم این مسائل را به نام اسلام امام تمام می‌کنند.»

آقای هاشمی، آیا منظور شما از این سخن که «اگر کاری در خیابان بکنید، فیلم آن را گرفته و به رسانه‌های خارجی ارسال می‌کنند» اشاره به صحنه سازی در موضوع قتل از پیش طراحی شده «ندا آقا‌سلطان» نیست؛ در حالی که خود بهتر می دانید قراین بسیاری را که از قتل او توسط برخی عوامل بیگانه و خصوصاً انگلیس حکایت دارند.

آنان با این صحنه سازی‌ها خوراک رسانه‌هایی مانند BBC و ... را تهیه کردند، اما تعجب ما از شماست که با این نوع بیان و تحلیل خود به‌صورت تلویحی مهر صحت به این دروغ بزرگ رسانه‌ای می‌زنید و این قتل را به درون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نسبت می دهید که "به خاطر وجود جریان آزاد رسانه‌ای، سر از رسانه‌های غربی و ضد‌انقلاب درآورده است!"

آقای هاشمی، شما به راستی به حوادث پس از انتخابات و جریانی که به تمامه فتنه و جنگ احزابی بر علیه تمام ارکان انقلاب اسلامی ایران و ولایت فقیه بود، چگونه نگاه می‌کنید، آیا اطلاع ما از سوابق و زیرکی "حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی" می تواند به ما اجازه دهد تا باور کنیم که شما تمام این اغتشاشات و آشوب‌ها را تنها حرکتی «خودجوش» به خاطر وجود «تردید» در بین مردم در خصوص نتیجه انتخابات می‌دانید.

آقای هاشمی!

موضوع عملکرد فرزندانتان از جمله مهدی هاشمی که هنوز در خارج کشور به سر می‌برد، از دیگر موضوعات مورد اشاره شما در جمع دانشجویان بود که بار دیگر تمام قد از کرده فرزند خود در جریان حوادث پس از انتخابات حمایت کرده و گفته‌اید: «مهدی ما رفته خارج و خیالش از پرونده‌هایش راحت است، ... ، من مطمئنم که مهدی ‌در این انتخابات هیچ دخالتی نداشت و در هیچ یک از اغتشاشات و در هیچ نقطه‌ای نبوده است.»

آقای هاشمی!

آیا ما باید باورمان شود که این سفر در تنها در قالب یک «سفر کاری و برای سرکشی به شعبه‌های دانشگاه آزاد در خارج کشور» بوده است. از ما بپذیرید که قبول و هضم این مسئله برای ذهن ما غیر‌ممکن باشد و شما هم به راحتی می‌توانید انعکاس و میزان پذیرش این موضوع را در بین افکار عمومی جامعه رصد کنید.

آقای هاشمی!

سخن در خصوص مطالب مطرح شده در سخنرانی اخیر شما بسیار است اما در این بخش پایانی، تنها به این بخش از اظهارات شما در خصوص نقش «مردم» هم اشاره‌ای گذرا می‌کنیم، شما بیان فرموده‌اید «امام همیشه می‌گفت که مردم، مردم... مردم ما معتقد و مسلمانند و اگر ما را نمی‌خواهند که حکومت کنیم، ما می‌رویم.»

واقعا معیار و ملاک سنجش نظر مردم در خصوص افراد و جریانات کشور چه چیزی می‌تواند باشد‌؟ آیا راهکاری غیر از برگزاری آزاد و قانونمند «انتخابات» سراغ دارید؟ البته که پاسخ شما نیز چیزی جز «برگزاری انتخابات» نمی‌تواند باشد، حال با این اوصاف آیا تمکین و قبول رای 24 میلیونی رئیس جمهور منتخب مردم چیزی جز تمکین به خواست مردم می‌تواند باشد؟ پس چرا هنوز پس از گذشت 5 ماه از انتخابات و اعلام نتایج رسمی و قانونی انتخابات و انتخاب رئیس جمهور برآمده از رای مردم و مورد تایید مقام معظم رهبری، برخی صراحتا و تلویحا از پذیرش آن سرباز می‌زنند؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/24:: 1:52 عصر     |     () نظر