سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آن حضرت را از فرموده رسول ( ص ) پرسیدند « پیرى را با خضاب بپوشانید و خود را همانند یهود مگردانید » گفت : ] او که درود خدا بر وى باد چنین فرمود : و شمار مرد دین اندک بود . اما اکنون که میدان اسلام فراخ گردیده و دعوت آن به همه جا رسیده ، هر کس آن کند که خواهد . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

انالله و انا الیه راجعون
ملت نجیب اما کمی تا قسمتی عجیب ایران

این آخرین بیانیه من است و از این پس با زبان دیگری، شاید انگلیسی با شما سخن بگویم. به من پیغام داده‌اند که فتیله را بکش پایین و کوتاه بیا اما نچ، من آن رگم که بگیرد هیچکس جلودارم نیست. من از حق شما مردم بگذرم، از حق منافقین، چاقوکش‌ها و گروهبان قندلی نمی‌گذرم. من به نشانه اعتراض و وفاداری به آرای شما در مراسم افتتاحیه جام جهانی 2010 در آفریقای‌جنوبی که در ورزشگاه المپیک ژوهانسبورگ برگزار می‌شود شرکت می‌کنم ولی پشتم را می‌کنم به مراسم. این اثرش بیشتر است.

ای ملت ایران
من به این بازداشت‌ها و بازداشت‌هایی که مجددا قرار است بشود و بازداشت‌هایی که قبلا شده و حتی بازداشت‌هایی که نشده کلا اعتراض دارم. از نظر من همه حق دارند به قصد تشویش اذهان عمومی یا به هر قصد و نیت دیگری نشر اکاذیب کنند. اینها که هیچ، من حتی به بازداشت قاتل دوچرخه‌سوار، خفاش شب، پلنگ روز، ببرهای تامیل، گوسفندهای مدرسه آلپ، شهلا جاهد و شهرام جزایری اعتراض دارم.

آهای ملت شریف
من به نشانه این اعتراض قصد داشتم یا یک حزب تشکیل دهم یا یک تیم فوتبال. حزب را بی‌خیال شدم و از آنجا که این روزها هر کس از خانه‌اش قهر می‌کند یک تیم در لیگ برتر درست می‌کند، من هم قصد دارم یک تیم درست کنم. اغلب هم از بازیکنان مساله‌دار و مغایر با منشور اخلاقی استفاده می‌کنم. با کاپلو مذاکراتی کرده‌ام که اگر درباره رقم قرارداد به توافق برسیم، پیوستن فابیو کاپلو به تیم قطعی است. البته مشکل دیگری که در راه این قرارداد وجود دارد، این است که کاپلو می‌خواهد از همان ایتالیا و با استفاده از اینترنت، تیم را کُچ کند. کاپلو در انتخاب دستیارانش مختار است و ما به او در این باره اختیار تام داده‌ایم.

ظاهرا کاپلو می‌خواهد از مجتبی محرمی و عابدزاده استفاده کند. ما بنا داریم اگر کاپلو به ایران نیامد خودمان به نزد کاپلو برویم و اگر شد به جای لیگ برتر در «سری A» بازی کنیم که این نیازمند تخصیص منابع لازم است. بازی در«سری A» و مسابقه با حریفانی مثل آث‌میلان، یوونتوس، آ.اس.‌رم، کالیاری، اینترمیلان و اون ترمینال ما را مجبور می‌کند که در فصل یارگیری، با دقت بیشتری عمل کنیم. ما بنا داریم مسی را از بارسلونا، رائول را از رئال، از چلسی دروگبا، از یوونتوس دل‌پیرو، از میلان اینزاگی، نیکبخت واحدی را از تراکتورسازی، امیرشیخ جونی و اکاتا از کوثر لرستان، کاکرو از تیم میوا و ایشی را از تیم شاهین به استخدام دربیاوریم. سعی می‌کنیم تیم را با هزینه بخش خصوصی ببندیم و اسپانسر تیم هم شهرام جزایری است.

البته با این وضعیت فوتبال، کسی که با پول شخصی به تیمداری روی می‌آورد، مغز […] خورده است ولی خب! یک عده عاشق سرمایه‌گذاری در ورزش هستند و دوست دارند با توسعه ورزش قهرمانی، پرچم ایران را در آن بالابالاها به اهتزاز درآورند. شما ببینید، جوانی که می‌آید در استادیوم فوتبال نگاه می‌کند، دست به خیلی از خلاف‌ها مثل کشیدن شیشه، شکستن شیشه و پرت کردن شیشه نوشابه، دلستر و ایستک با طعم‌های مختلف می‌زند و با خالی کردن هیجان خود در ورزشگاه، از نظر روانی، تخلیه می‌شود. در اینجا جا دارد خاطرنشان کنم که ما بنا داریم با همکاری بخش خصوصی، سازمان تربیت بدنی و حزب اعتماد ملی نخستین ورزشگاه 300 هزار نفری (به تعداد آرای کروبی) را در محلی به وسعت چند هکتار تاسیس کنیم. ما یک هدف کوتاه‌مدت داریم، یک هدف میان‌مدت، یک هدف درازمدت و یک هدف خیلی درازمدت. قهرمانی در «سریA» هدف کوتاه‌مدت ماست. ما بنا داریم با خریدن داور، جرزنی، شعبده‌بازی و جادوگری به این مهم برسیم.

هدف میان‌مدت ما آزادی بازداشت‌شدگان اخیر و هدف درازمدت ما فتح قله اورست است. هدف خیلی درازمدت ما هم رفتن به جام جهانی و دفاع از آبروی فوتبال ایران است. ما به رسیدن به این اهداف فکر می‌کنیم و این کار را با وجود حمایت‌های شما مردم که سرمایه‌های اصلی ورزش ما هستید، بعید نمی‌دانیم. ما حساب عده معدودی تماشاگرنما را از حساب تماشاگران خوب و فهیم‌مان جدا می‌کنیم و البته از زحمات نیروهای نظامی و انتظامی، صداوسیما، نودال، امپکس، اورژانس، آمبولانس، تدارکات و اون یاروها که برانکارد را حمل می‌کنند، تشکر می‌کنیم و اگر اسم کسی از قلم افتاد یا اسم کسی را فراموش کردیم بیاوریم یا اسم طرف یادمان بود اما دلمان نخواست که از وی تشکر کنیم یا هر چی، خلاصه در جوانی پاک بودن شتری است که در خانه هر کسی می‌شود روزی گلستان غم مخور.

منبع:وطن امروز


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/29:: 1:56 عصر     |     () نظر



رفته خود از عرش تا به فرش سراسر


زیر فلک سایه لوای محمد(ص(


نوری(سیّاره( یافت راه هدایت


تا که شدش عشق رهنمای محمد(ص(


عید مبعث مبارک



سائل درمانده ناامید نگردد


گر که بکوبد در سرای محمد(ص(


ای که ندای” اذان” رسید به گوشت


هان که به گوشت رسد ندای محمد(ص(


مبعث مبارک



خواند زبان دلم ثنای محمد (


ماند خرد خیره در لقای محمد (


دیده دل، جام جم به هیچ شمارد


سرمه کند گر زخاک پای محمد (


عید مبعث بر همگان مبارک



بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/29:: 1:23 عصر     |     () نظر
هاشمی رفسنجانی: موسوی به فراتر از ابطال انتخابات فکر می‌کند




بنده به همراه هیات منتخب مجلس برای پیگیری حوادث بعد از انتخابات، چهارشنبه 27 خرداد خدمت ایشان رسیدیم، ایشان در آن نشست فرمودند که «آقای موسوی به فراتر از ابطال انتخابات فکر می‌کند.» آیا در مقابل این خواسته موسوی اقدامی انجام داده‌اند که ایشان را به تمکین به قانون و ساختارهای قانونی نظام متقاعد کنند؟

شبکه ایران: دکتر الیاس نادران نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در یادداشتی که به شبکه ایران ارسال کرد، با اشاره به سخنان هاشمی رفسنجانی در خطبه‎های اخیر نماز جمعه تهران، با ذکر مستنداتی به انتقاد از این سخنان پرداخت. متن کامل این یادداشت را در ادامه می‎‎خوانید:

آنانی که در «طوفان فتنه»، «بذر تردید» افکندند

 آقای هاشمی در سخنان خود در نماز جمعه تهران نسبت در خطر قرار گرفتن وحدت جامعه ابراز نگرانی کردند. این‌که آقای هاشمی نگران وحدت جامعه باشد و توصیه کند که همه افراد سیاسی و نهادهای مدنی برای وحدت تلاش کنند بسیار پسندیده است. اما در مورد عوامل تحقق وحدت در جامعه ما و عواملی که این وحدا را مورد خطر قرار می‌دهد، مسائلی مطرح است که بدون توجه به آنها محتوای این توصیه را مخدوش می کند و هدف گوینده را خیلی روشن نمی‌کند .تا شنوندگان و مخاطبان سخنان ایشان متوجه شوند که آقای هاشمی بر چه مبنایی به دنبال تحقق این خواسته بر حق است.

 به همین دلیل موضعگیری های ایشان در طول چهار هفته و قبل از آن و مجموع صحبت هایی که دیروز داشتند سوالات و ابهاماتی ایجاد می‌کند که لازم است در افکار عمومی به آن پاسخ داده شود:

 1. اگر ایشان و دوستانشان مسئله اعتماد به قانون و فعالیت های سیاسی در چهارچوب قانون را قبول دارند، چرا به بیانات 29 خرداد مقام معظم رهبری اعتنا نکردند و مجموعه منتسب به ایشان به قانون‌شکنی و ساختارشکنی اقدام کردند؟ مگر نه این‌که این مسئله به خصوص در اتفاقات روز شنبه 30 خرداد ماه نمود بسیار بارزی داشت؟

 2. بنده به همراه هیات منتخب مجلس برای پیگیری حوادث بعد از انتخابات، چهارشنبه 27 خرداد خدمت ایشان رسیدیم، ایشان در آن نشست فرمودند که «آقای موسوی به فراتر از ابطال انتخابات فکر می‌کند.» آیا در مقابل این خواسته موسوی اقدامی انجام داده‌اند که ایشان را به تمکین به قانون و ساختارهای قانونی نظام متقاعد کنند؟

3. این‌که بعد از یک ماه از گذشت انتخابات و آشکارشدن نشانه‌های انقلاب مخملی و فرونشاندن التهابات و دستگیری بخشی از سران آشوب و اغتشاش، ایشان دعوت به پیگیری مطالبات در مسیر قانون می‌کنند، هرچند دیرهنگام اما پذیرفتی است. اما این سوال همچنان باقی است که آنهایی که قانون‌شکنی کردند و آشوب‌های خیابانی را ایجاد کردند و از طریق شبکه‌های هرمی فراخوانی اغتشاش می‌کردند، به نظر ایشان باید محاکمه و مجازات بشوند یا نه؟

 4. این‌که مسولین دغدغه آزادی افرادی را داشته باشند که ممکن است به خطا دستگیر شده باشند و یا جرمهای سبکی داشته باشند امر پسندیده‌ای است، اما اگر برادر همسر یکی از سردمداران جریان آشوب، مدیریت بخشی از اغتشاشات را بر عهده داشت و از ده سال پیش با خانمی که سابقه نفاق داشته در خانه تیمی دستگیر شده و اعتراف کرده است، که توسط او بخشی از آشوب‌ها مدیریت شده و سفرهای متعدد در سال های اخیر به آمریکا داشته و حتی برای سهولت در رفت‌وآمد گرین‌کارت دریافت کرده، باید آزاد شود؟

 5. اگر افرادی از دانشگاه آزاد اسلامی ده‌ها میلیارد تومان از منابع دانشگاه در این انتخابات خرج یک کاندیدای خاص کرده باشند، نباید محاکمه شوند؟

 6. اگر منسوبین به شخصیت‌های عالی‌رتبه نظام، از طریق مراوده با افرادی در عربستان، بخشی از منابع مالی ستادهای انتخاباتی و هزینه‌های سازماندهی «سازمان رأی» و پس از آن «سازمان آشوب» را تأمین می‌کردند، نباید مورد سؤال و محاکمه قرار بگیرند؟

 7. در نشست دومی که به همراه هیات منتخب مجلس خدمت ایشان بودیم، نقل شد که خانم فائزه هاشمی در مصاحبه‌ای در روز راهپیمایی دوشنبه 25 خرداد در مسیر خیابان آزادی تهران، حرف های ساختارشکنانه‌ای زده‌اند که ایشان با تکذیب این مسئله سی‌دی این صحبت‌های 11 دقیقه ای را تقاضا کردند، که برای ایشان ارسال شد ولی تا امروز هیچ واکنشی از ایشان مشاهده نشده‌است. آیا صلاح می دانندکه آن صحبت ها در اختیار افکار عمومی قرار گیرد؟

 8. آقای هاشمی باید به این سوال پاسخ بدهند که آیا آنهایی که حمله به پایگاه بسیج بزرگراه محمدعلی جناح را به قصد تصاحب ده‌ها قبضه اسلحه سبک طراحی کردند، باید آزاد شوند؟

 9. آیا سردمداران آشوب که خود به آموزش دیدن در امارات برای انجام کودتای مخملی و حضور در نشست‌های دختر آقای دیک‌چنی اعتراف کرده‌اند، باید آزاد شوند؟

 10. آیا عامرین و عاملین طراحی درگیری‌های خیابانی که از طریق شبکه‌های رسانه‌ای بیگانه مدیریت شده و سازماندهی آنها انجام می‌گرفت، نباید محاکمه شوند؟

 11. آیا اجاره «شبکه ماهواره‌ای رنگارنگ» که سابقه طولانی فعالیت علیه نظام اسلامی و مسئولان عالی نظام دارد، توسط ستاد یکی از نامزدها از نظر آقای هاشمی جرم تلقی نمی‌شود؟ تشکیل ستاد جنگ‌روانی و تهیه برنامه برای بی‌بی‌سی و صدای آمریکا توسط ستاد یکی از نامزدها اقدام علیه امنیت ملی نیست؟

 12. آیا نباید مردم از کم‌ و کیف فرآیند اتفاقاتی که افتاده است مطلع شوند؟ آقای موسوی در مصاحبه با تایمز لندن گفته بودند: «برای ما پیروزی یا شکست در انتخابات موضوعیت ندارد و ما برای تغییر آمده‌ایم که بخشی از این تغییر قبل از انتخابات آغاز شده و بعد از انتخابات ادامه خواهد داشت.» آیا نباید مردم ارتباط این آشوب‌ها با این اظهارنظرهای «استراتژیک» را بدانند؟

 13. اگر جناح رقیب آقای هاشمی، بیانیه هایی شبیه بیانیه‌های نه‌گانه آقای موسوی و بیانیه مجمع روحانیون مبارز صادر می‌کرد، ایشان باز هم سکوت می‌کردند و غمض عین می‌فرمودند؟

14. آقای هاشمی در خطبه‌های نماز جمعه مشابه نامه سه‌شنبه قبل از انتخابات خود خطاب به رهبری، شرایط کشور را بحرانی تصویر می‌کنند. به نظر ایشان نباید ریشه‌های بحران و بحران آفرینان شناسایی و محاکمه شوند؟

 15. آقای هاشمی به عنوان یکی از چهره‌های شاخص نظام اسلامی که به گفته خود سابقه شصت ساله حضور در نهضت امام خمینی را یدک می‌کشند، چه کمکی به نهادهای حکومتی برای شناسایی و محاکمه طراحان این بحران کردند؟

 16. ایشان در خطبه‌های نمازجمعه اشاره به حدیث پیامبر و رفتار حضرت امیر(ع) می‌کنند و می‌گویند امام علی‌(ع) برای وحدت از حق خود می‌گذرد و از حکومت صرفنظر می‌کند. این حکمت تاریخی را توصیه‌ای به خود و یا دوستان خود می‌دانند یا آن را برای رقبای سیاسی خود طرح می‌کنند و یا این‌که برای نقاط دیگری در نظام مطرح می‌سازند؟

17. بد نیست بار دیگر آقای هاشمی مجموعه خطبه‌های خود و آنچه در یک ماه گذشته اتفاق افتاده را مرور کنند تا مشخص شود که چه کسانی در محور ستون و خیمه انقلاب، یعنی ولایت‌فقیه این یادگار امام راحل و ودیعه الهی ایشان به ملت ایران، وفادار مانده‌اند؟ و چه کسانی بر مسیر آرامش، وحدت و همدلی ملت ایران بر محور ولایت فقیه اهتمام داشته‌اند؟ چه کسانی با اصرار بر رفتارهای ساختارشکنانه فراقانونی و میدان دادن به آشوبگران و مدیریت سیاسی این جریان‌، قصد بحران‌آفرینی برای کشور را داشته‌اند؟

 ××××××××××××

 آنها که در شرایط «فتنه» بذر «تردید» در سلامت انتخابات در بین خواص افکندند، که خالی از حقیقت بودن آن محرز شد، در قبال «آن‌چه که گفتند و نباید می‌گفتند» و آن‌چه که «باید می‌گفتند و نگفتند» و آن‌چه که «کردند و نباید می‌کردند» و آنچه «باید می‌کردند و نکردند»؛ در پیشگاه خداوند قهار، رهبری عزیز، نظام اسلامی و مردم هوشیار باید پاسخگو باشند.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 8:54 عصر     |     () نظر


جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اعلام اینکه سکوت برخی خواص در کشور موجب گستردگی فتنه‌های اخیر پس از انتخابات ریاست جمهوری شد، از اطلاعات اخیری در این زمینه خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر، حجت‌الاسلام مجتبی ذوالنوری ظهر یکشنبه در مراسم تودیع و معارفه نماینده ولی فقیه در سپاه استان مازندران اظهار داشت: از چهار سال گذشته با وجود حمایت‌های مقام معظم رهبری عده‌ای برای نابودی این دولت فعالیت‌های گسترده‌ای انجام دادند.

وی با اشاره به اینکه انقلاب اسلامی درطول 30 سال فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر گذاشته است، خاطرنشان کرد: فتنه دولت موقت، بنی صدر، گروهکهای مزدور و ترور 16 هزار شهید، خلق مسلمان، ماجرای شریعتمداری، قائم مقامی رهبری، هشت سال حاکمیت دوران اصلاحات و در پایان نیز آشوب پس از انتخابات ریاست جمهوری بود که انقلاب اسلامی با پیروزی این فتنه‌ها پشت سر گذاشته است.

ذوالنور فتنه اخیر را به فرموده مقام معظم رهبری فتنه‌ای عمیق و گسترده عنوان کرد و اظهار داشت : تاریخ انقلاب فتنه‌های بزرگترین از جمله تجمع‌های 10 هزار نفری توسط مسعود رجوی در استادیوم آزادی را دیده است ولی برای اینکه چهره نفاق برای همیشه نمی‌تواند زیر نقاب پنهان بماند، با هوشیاری ملت ایران این فتنه‌ها تاکنون به جایی نرسیده است.

وی با بیان اینکه برخی افراد با ماسک خط امام و انقلاب عده‌ای از مردم و جوانان را فریب دادند، تصریح کرد: در مشکلات پیش آمده در انتخابات اخیر، تنها بحث انتخابات و شخص پیروز نبود، چون بالاخره یک نفر باید در انتخابات پیروز شود؛ ولی اعلام عدم صلاحیت قانون برای افراد شکست خورده در طول انقلاب بی‌سابقه بود.

به گفته وی، یکی از کاندیداها در روزهای اخیر خط قرمزها را رعایت نکرده و حتی با جمع آوری اساتید دانشگاه و برخی نمایندگان 52 محور اساسی را برای ادامه نهضت پس از انتخابات تبیین کرد که حتی یکی از این موارد برای محاکمه در دادگاه‌های انقلاب کافی است.

جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران افزود: از مدت‌ها قبل با امکانات فراوان و ایجاد سازمانی به نام رای با 300 هزار عضو با ساختار شرکت‌های هرمی قصد ایجاد انقلاب مخملی و براندازی نظام را داشتند. وی یادآور شد: این سازمان به افرادش دستور داده بود که در صورت قطع پیامک، تلفن، اینترنت و سایت فیس بوک، دستورات را از شبکه بی.بی.سی دریافت کنند.

ذوالنور در خصوص ابعاد گسترده این فتنه در داخل کشور خاطرنشان کرد: یکی از روزنامه‌های پر تیراژ کشور متعلق به یکی از کاندیداها 10 خبرنگار را به بهانه پوشش خبری یک مسابقه فوتبال به یکی از کشورهای عربی فرستاد که این افراد نه تنها در این مسابقه حضور نیافتند، بلکه آموزش‌های ویژه‌ای را برای ساخت مواد منفجره و ایجاد انقلاب مخملی در مطبوعات فرا گرفتند.

وی با عنوان اینکه دو روز قبل از انتخابات در تهران و شهرهای اطراف قحطی بیل و کلنگ شده بود، گفت: کلیه امکانات آشوب از جمله باتوم برقی، موبایل ثریا و گاز اشک‌آور در اختیار آشوبگران قرار گرفته بود.

به گفته وی با پرتاب یک گاز اشک آور از سوی نیروهای بسیج و انتظامی به آشوبگران، در عوض با پنج گاز اشک آور پاسخ می‌دادند.

جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران حمله به حوزه 117 تهران را توسط آشوبگران یکی از عملیات گسترده و سازماندهی شده اعلام کرد و یادآور شد: بسیجیان در یک مقاومت یک ساعته تنها هزار گلوله مشقی و هوایی شلیک کردند، ولی با راهیابی آشوبگران به داخل حوزه به علت وجود 300 قبضه سلاح در آن با شلیک مستقیم دو نفر کشته شدند.

وی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری بسیار تلاش کردند تا کاندیداها را از آشوبگران جدا کنند، اظهار داشت: برخی کاندیداها حتی برای این افراد کشته شده مجلس ختم برگزار و سفارش برای تداوم این مجلس نیز کردند.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 8:52 عصر     |     () نظر


بازتاب آنلاین : - دبیرکل حزب موتلفه که برخلاف دیگر اعضای شورای مرکزی این حزب فاقد هرگونه سابقه مبارزاتی قبل از انقلاب است به هاشمی‌رفسنجانی حمله کرد.
محمد نبی حبیبی شهردار سابق تهران که در دهه دوم پیروزی انقلاب به حزب موتلفه پیوسته است اظهار داشت:آقای هاشمی خوب می دانند دم زدن از حضرت امام رضوان الله تعالی علیه و تعرض به رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مدظله العالی کار چه کسانی است.
به گزارش بازتاب آنلاین  حبیبی افزود:آقای هاشمی رفسنجانی نباید سخنگوی یک جریانی باشد که نتوانسته اکثریت آرا را به خود اختصاص دهد. متاسفانه خطبه های نماز جمعه آقای هاشمی این حقیقت را که آقای احمدی نژاد در مناظره گفته بود که برخی از نامزدها در انتخابات به محوریت آقای هاشمی با من رقابت می کنند، به اثبات رساند."

حبیبی تاکید کرد ما به ایشان علاقه داریم و دوست نداریم ایشان را در وضعی ببینیم که با مواضع رهبری و امت حزب الله فاصله زیادی دارد.

دبیر کل حزب موتلفه اسلامی که بعد از جلسه شورای مرکزی این حزب سخن می گفت، تصریح کرد سوال مردم این است که با وجود تفقد ویژه مقام معظم رهبری در خطبه 29 خرداد، چطور شد که آقای هاشمی لااقل از این تفقد تشکر نکردند و اشاره ای به فصل الخطاب بودن موضع رهبری نداشتند.

حبیبی تاکید کرد کسی که در راس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان قرار دارد باید مواضع فراجناحی داشته باشد و اول مومن به قانون و ساختارهای قانونی کشور باشد، این قبیل مواضع که در خطبه های جمعه 26 تیر اتخاذ شد، ضربه جدی به شخصیت و حیثیت مردمی و انقلابی ایشان است و ما جز این که تأثر و تأسف خود را اعلام کنیم چیزی نمی توانیم بگوییم.

حبیبی در پاسخ به این سوال که آقای هاشمی برای برون رفت از - به قول خودشان - بحران پیشنهاداتی داشته است، نظر شما در این مورد چیست؟ گفت: مخاطب ایشان در طرح این پیشنهادات کیست؟ ایشان می گویند بیش از همیشه به وحدت نیاز داریم. ما سوال می کنیم آیا این خطبه وحدت آفرین بود؟ حتی پاسخ خود ایشان به این سوال منفی است. چرا که آثار خطبه های خود را دیدند."
وی افزود: ایشان می گویند دشمنان را مایوس کنیم. آیا خطبه های ایشان دشمن را مأیوس کرد؟ ما انبوهی از بازتاب سخنان ایشان در رسانه های بیگانه را داریم که آنها را خشنود کرده و در عوض طرفداران انقلاب را متاثر و ناخشنودو متالم  ساخته است.

دبیر کل حزب موتلفه اسلامی با اشاره به این که آقای هاشمی دو راه حل می دهد یکی مذاکره و مناظره و دیگری تحمل یکدیگر، گفت: مناظره را آقایان تاب نیاوردند و منشاء مسائلی شد که هنوز رها نکرده اند. چگونه حالا مناظره راه حل شده است؟

وی ادامه داد: البته ما همه آنچه را در مناظره انتخاباتی گذشت، تایید نمی کنیم و معتقدیم هم آقای موسوی و هم آقای احمدی نژاد باید از بیان برخی از مطالب که سندی هم برای آن ارائه نکردند، خودداری می کردند. آقای موسوی حق نداشتند رقیب خود را به دروغگویی متهم کنند. آقای احمدی نژاد هم حق نداشتند از موضع یک قاضی صحبت کنند.

وی تصریح کرد در مورد تحمل یکدیگر باید به جناب آقای هاشمی گفت که بسیاری از دوستان و بستگان شما رای اکثریت را تاب نیاوردند و تحمل نکردند. حتی در دوره نهم هم با آن که برگزار کنندگان در وزارت کشور اصلاح طلبان بودند نتایج را برنتابیدند. حالا چرا شما سخنگوی آنها شده اید؟ چرا آقای کروبی به دوستان اصلاح طلب خود تهمت تقلب زد؟

دبیر کل حزب موتلفه اسلامی در ادامه سخنان خود گفت: جناب آقای هاشمی خواستار آزادی بی قید و شرط زندانیان حوادث اخیر شده اند. سوال ما از ایشان این است که با توجه به این که دستگیر شدگان افراد مسلح به مسلسل و برخی سلاح های گرم دیگر و بی سیم های بسیار پیشرفته هم هستند و برخی از افراد نیز اغتشاشات را سازماندهی کرده اند، فکر نمی کنید دلسوزی بی قید و شرط شما در مورد این قبیل افراد یعنی حمایت از اخلال کنندگان در امنیت کشور و مردم؟



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 8:52 عصر     |     () نظر

رؤیای‌ حضرت‌ دانیال‌ درباره‌ ذوالقرنین

 

در کتاب‌ دانیال‌ (إصحاح‌ هشتم‌ از ص‌ 1 تا ص‌ 9 ) آمده‌ است‌ که

در سال‌ سوّم‌ از سلطنت‌ بیلْشاصَّر پادشاه‌، به‌ من‌ که‌ دانیال‌ هستم‌ رؤیائی‌ نمایانده‌ شد، بعد از رؤیائی‌ که‌ اوّلاً به‌ من‌ نمایانیده‌ شده‌ بود

.

من‌ در رؤیا دیدم‌ مثل‌ اینکه‌ گوئی‌ من‌ در قصر شوشان‌ که‌ در کشور ایلام‌ است‌ میباشم‌، و در خواب‌ دیدم‌ که‌ من‌ در کنار نهر اولای‌ هستم‌. پس‌ چشمان‌ خود را بلند کردم‌ که‌ ناگهان‌ دیدم‌ قوچی‌ در برابر نهر ایستاده‌ و دو شاخ‌ دارد، و شاخ‌هایش‌ بلند بود لیکن‌ یکی‌ از دیگری‌ بلندتر بود، و آن‌ شاخ‌ بلندتر عقب‌تر بر آمده‌ بود

.

و دیدم‌ که‌ آن‌ قوچ‌ به‌ جانب‌ مغرب‌ و شمال‌ و جنوب‌ شاخ‌ میزد و هیچ‌ حیوانی‌ در برابر او ایستادگی‌ نمی‌نمود و از دست‌ او راه‌ رهائی‌ نبود، لهذا آن‌ قوچ‌ طبق‌ میل‌ و اراده‌ خود عمل‌ میکرد و بزرگ‌ میشد

.

و در این‌ حال‌ که‌ من‌ در تأمّل‌ و تفکّر بودم‌ ناگهان‌ دیدم‌ یک‌ بُز نَری‌ از جانب‌ مغرب‌ آمد و بر روی‌ تمام‌ زمین‌ استیلا یافت‌ بطوریکه‌ زمین‌ را مسّ نمی‌نمود؛ و این‌ بز نر یک‌ شاخ‌ معتبری‌ در پیشانیش‌ و میان‌ دو چشمش‌ بود

.

و این‌ بز نر آمد بسوی‌ آن‌ قوچی‌ که‌ دارای‌ شاخ‌ بود و من‌ آن‌ را در کنار نهر، ایستاده‌ دیده‌ بودم‌؛ و با شدّت‌ قوّتی‌ که‌ داشت‌ بسوی‌ او میدوید. و دیدم‌ که‌ به‌ آن‌ قوچ‌ رسید و به‌ حال‌ غضب‌ بر او بر آمد و قوچ‌ را زد و دو شاخش‌ را شکست‌، و برای‌ آن‌ قوچ‌ هیچ‌ قدرتی‌ برای‌ مقاومت‌ در برابر او نماند؛ و لذا او را بر روی‌ زمین‌ انداخته‌ و پایمالش‌ کرد و برای‌ آن‌ قوچ‌ هیچ‌ گریزگاهی‌ از دست‌ آن‌ نبود؛ و بنابراین‌ آن‌ بز نر جدّاً بزرگ‌ شد

.

و سپس‌ دانیال‌ بعد از تمامیّت‌ این‌ رؤیا ذکر میکند که‌ جبرائیل‌ به‌ او نمایانیده‌ شد و رؤیای‌ او را تعبیر نموده‌ به‌ تعبیری‌ که‌ در آن‌، قوچ‌ صاحب‌ دو شاخ‌، منطبق‌ بر کورش‌ می شد و دو شاخش‌ دو کشور فارس‌ و ماد بود و آن‌ بز نر که‌ صاحب‌ یک‌ شاخ‌ بود إسکندر مقدونی‌ بود

.

در رؤیای‌ دانیال‌ آمده‌ است‌ که‌ قوچی‌ که‌ به‌ نظر او آمده‌، دو شاخ‌ داشته‌ ولی‌ نه‌ مانند شاخ‌ سائر قوچ‌ها، بلکه‌ یکی‌ از آن‌ دو شاخ‌ در پشت‌ دیگری‌ بوده‌ است‌ و این‌ معنی‌ بعینه‌ همان‌ است‌ که‌ در صورت‌ مجسّمه‌ باستانی‌ کورش‌ مشاهده‌ میشود

.

و امّا آن‌ دو بالی‌ که‌ مانند بال‌های‌ عقاب‌ در مجسّمه‌ کورش‌ است‌، آن‌ تصویر خواب‌ أشعیاء است‌ که‌ کورش‌ را در رؤیا، عقاب‌ شرق‌ خوانده‌ است‌، و به‌ همین‌ مناسبت‌ مجسّمه‌ کورش‌ به‌ مرغ‌ شهرت‌ یافته‌؛ و رودی‌ که‌ در زیر پای‌ کورش‌ در مجسّمه‌ تصویر شده‌ است‌ مرغاب‌ نامیده‌ میشود

.

یهود از بشارت‌ دانیال‌ چنین‌ دریافتند که‌ پایان‌ اسارت‌ آنها در بابل‌ منوط‌ به‌ همان‌ پادشاه‌ صاحب‌ دو شاخ‌ است‌ که‌ بر مملکت‌ فارس‌ و ماد استیلا خواهد یافت‌ که‌ بر ملوک‌ بابل‌ چیره‌ میشود و بالنّتیجه‌ آنانرا از اسارت‌ بیرون‌ می‌آورد

.

چند سال‌ پس‌ از رؤیای‌ دانیال‌، کورش‌ که‌ یهود او را خورس‌ و یونانیان‌ سائرس‌ می‌نامند ظهور نمود و بر دو مملکت‌ فارس‌ و ماد مسلّط‌ شد و حکومتی‌ عظیم‌ پیدا کرد. و همانطور که‌ در رؤیای‌ دانیال‌ آمده‌ که‌ به‌ مغرب‌ و شمال‌ و جنوب‌ شاخ‌ میزد، کورش‌ نیز فارس‌ و ماد را تسخیر کرد و در جنوب‌ که‌ همان‌ بابل‌ بود پیشرفت‌ کرد و یهود را آزاد ساخت‌. و لذا وقتی‌ یهود کورش‌ را در بابل‌ بعد از تسخیر آن‌ ملاقات‌ کردند و رؤیای‌ دانیال‌ را برای‌ او بیان‌ کردند خوشحال‌ شد و بنا بر مساعدت‌ و مهربانی‌ با یهود گذارد و آنانرا به‌ اورشلیم‌ عودت‌ داد و معبدشان‌ را تعمیر نمود

.

باری‌، اینها همه‌ شواهد صدقی‌ است‌ بر اینکه‌ کورش‌ نیز خود را ذوالقرنین‌ میدانسته‌ (یعنی‌ صاحب‌ دو کشور فارس‌ و ماد، که‌ در رؤیا به‌ صورت‌ دو شاخ‌ متّصل‌ به‌ هم‌ بر مغز سرش‌ روئیده‌ بود) و لذا در تاج‌ یا کلاه‌ خودش‌ این‌ دو شاخ‌ را که‌ علامت‌ و نشانه‌ دو کشور است‌ می‌نهاده‌ و در مجسّمه‌اش‌ نیز منعکس‌ شده‌ است‌

.

و امّا سیر و مسافرتش‌ به‌ مغرب‌ برای‌ رفع‌ طغیان‌ لیدیا بوده‌ است‌. لیدیا علیرغم‌ قرابت‌ و پیمانی‌ که‌ با کورش‌ داشت‌ بدون‌ هیچ‌ مجوّزی‌، از روی‌ ظلم‌ و عدوان‌ به‌ طرف‌ کورش‌ لشکرکشی‌ نمود و سلاطین‌ اروپا را نیز علیه‌ او تحریک‌ کرد. کورش‌ با او جنگ‌ نموده‌ و او را فراری‌ داد و سپس‌ او را تعقیب‌ نمود و پایتختش‌ را محاصره‌ نمود و پس‌ از محاصره‌ فتح‌ کرد و لیدیا را اسیر نموده‌ و پس‌ از اسارت‌ او را عفو کرد و سائر همیارانش‌ را نیز عفو کرد و اکرام‌ نمود و به‌ آنها نیکوئی‌ نمود، با آنکه‌ میتوانست‌ آنها را سیاست‌ نموده‌ و نابود کند؛ و این‌ قصّه‌ منطبقٌ علیه‌ این‌ آیه‌ است‌:

 

 

 

حَتَّی‌"´ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی‌ عَیْنٍ حَمِئَه (و شاید مراد ساحل‌ غربی‌ از آسیای‌ صغیر باشد) وَ وَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا یَـ"ذَاالْقَرْنَیْنِ إِمَّآ أَن‌ تُعَذِّبَ وَ إِمَّآ أَن‌ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْنًا

 

 

ما در اینجا به‌ ذوالقرنین‌ گفتیم‌: نسبت‌ بدین‌ جماعت‌ که‌ ستم‌ کرده‌ و فعلاً در دست‌ تو گرفتارند، اختیار داری‌ آنانرا به‌ پاداش‌ خود عذاب‌ کنی‌، یا از آنها درگذری‌ و طریقه‌ نیکوئی‌ درباره‌ آنان‌ اتّخاذ کنی!

 

ذوالقرنین‌ گفت‌: آن‌ کسانی‌ که‌ از این‌ به‌ بعد ستم‌ کنند، آنها را مجازات‌ نموده‌ و عذاب‌ می‌کنیم‌؛ و امّا کسانی‌ که‌ ایمان‌ بیاورند و عمل‌ صالح‌ انجام‌ دهند گذشته‌ از جزای‌ اخروی‌ آنان‌، ما به‌ طریق‌ نیکو با آنان‌ رفتار خواهیم‌ نمود

.

و پس‌ از سفر مغرب‌، به‌ سمت‌ صحرای‌ بزرگ‌ در مشرق‌ در حوالای‌ بکتریا برای‌ خوابانیدن‌ غائله‌ قبائل‌ بدوی‌ و بیابانی‌ که‌ پیوسته‌ هجوم‌ نموده‌ و فساد میکردند حرکت‌ کرد:

حَتَّی‌"´ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَی‌" قَوْمٍ لَمْ نَجْعَل‌ لَهُم‌ مِن‌ دُونِهَا سِتْرًا

 

 

 

 

 

منابع:

1-قرآن سوره مبارکه کهف آیات

2-تفسیر نمونه –جلد 12- ص 542-


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 1:58 عصر     |     () نظر
 

 

1ـ دولت‌ مُعین‌ و پایتختش‌ قَرْناء بوده‌ است‌، و زمان‌ حکومتشان‌ از 14 قرن‌ قبل‌ از میلاد تا 7 قرن‌ و یا 8 قرن‌ قبل‌ از میلاد مسیح‌ بوده‌ است

.

ـ دولت‌ سَبا و ایشان‌ از قَحطانیّین‌ هستند و ابتداء دولتشان‌ از 850 قبل‌ از میلاد تا 115 سال‌ قبل‌ از میلاد بوده‌ است‌.

 

3 ـ دولت‌ حِمیَریّین‌ و آنها دو دسته‌ هستند:

اوّل‌ ملوک‌ سَباوریدان‌ که‌ از 115 سال‌ قبل‌ از میلاد تا 275 سال‌ بعد از میلاد بوده‌اند

دوّم‌ ملوک‌ سَباوریدان‌ و حَضْرَموت‌ و غیرها، و حکومت‌ آنها از 275 میلادی‌ تا 525 میلادی‌ بوده‌ است‌

.

و پس‌ از توضیحاتی‌ گفته‌ است:

و از آنچه‌ ذکر شد استفاده‌ میشود که‌ لقب‌ داشتن‌ به‌ ذی‌، مثل‌ ذی‌ القرنین‌ راجع‌ به‌ ملوک‌ یمن‌ بوده‌ و در غیر آنها مانند ملوک‌ روم‌ دیده‌ نشده‌ است‌؛ پس‌ ذوالقرنین‌ از ملوک‌ یمن‌ است‌؛ و در تاریخ‌، بعضی‌ از ملوک‌ یمن‌ را به‌ نام‌ ذی‌ القرنین‌ یاد کرده‌ ولی‌ آیا ذو القرنینی‌ که‌ در قرآن‌ بیان‌ شده‌ است‌ همان‌ ذو القرنین‌ است‌ یا نه‌؟

جواب‌ میگوئیم‌: نه

 

چون‌ این‌ ذی‌ القرنین‌ را که‌ در تاریخ‌ از او یاد می‌کنند، قریب‌ العهد به‌ زمان‌ رسول‌ الله‌ و قرآن‌ بوده‌ و نامی‌ از سدّ با چنین‌ خصوصیّاتی‌ و نیز نامی‌ از سفرهای‌ او در تاریخ‌ نیامده‌ است‌ مگر در أخباری‌ که‌ قصّه‌ پردازان‌ ذکر کرده‌اند؛ و ابن‌ خَلدون‌ تمام‌ این‌ اخبار را تکذیب‌ کرده‌ و آنها را به‌ نشانه‌های‌ مبالغه‌ و گزاف‌گوئی‌ متّهم‌ ساخته‌ است‌ و با ادلّه‌ جغرافیائی‌ و تاریخی‌ آنها را نقض‌ نموده‌ است‌. ـ انتهی‌ ملخّص‌ آنچه‌ راکه در «جواهر» آورده‌ است‌

 

نظریّه‌ سِر أحمد خان‌ هندی‌ درباره‌ ذوالقرنین

و اخیراً سِر أحمد خان‌ هندی‌ گفته‌ است‌ که‌ ذوالقرنین‌، کورش‌ که‌ یکی‌ از پادشاهان‌ هخامنشی‌ بوده‌ و تاریخش‌ از 560 سال‌ قبل‌ از میلاد تا 539 سال‌ قبل‌ از میلاد است‌ می باشد

.

و اوست‌ که‌ تأسیس‌ امپراطوری‌ ایرانی‌ نموده‌ و بین‌ مملکت‌ فارس‌ و ماد را جمع‌ کرد؛ و بابِل‌ را به‌ تصرّف‌ در آورد. و یهود را اجازه‌ داد تا از بابل‌ به‌ اورشَلیم‌ بازگشت‌ کنند، و در بنای‌ هَیکَل‌ یهود مساعدت‌ کرد. و مصر و یونان‌ را تسخیر نمود؛ و تا مغرب‌ پیش‌ تاخت‌ و سپس‌ بسوی‌ مشرق‌ سیر نمود تا به‌ آخرین‌ نقاط‌ معموره‌ رسید

 

 

 

شواهدی‌ از أبوالکلام‌ آزاد درباره‌ نظریّه‌ سِر أحمد خان‌ هندی

و این‌ مدّعی‌ را محقّق‌ خبیرِ باحث‌ أبوالکلام‌ آزاد پذیرفته‌ و برای‌ تبیین‌ و توضیح‌ آن‌ نهایت‌ کوشش‌ را به‌ عمل‌ آورده‌ است.

 

اوّلاً اوصافی‌ که‌ در قرآن‌ مجید درباره‌ ذوالقرنین‌ بیان‌ فرموده‌ همه‌ بر این‌ ملک‌ عظیم‌ منطبق‌ است‌، از ایمان‌ به‌ خدا و به‌ توحید، و عدالت‌ در بین‌ رعیّت‌ و با رأفت‌ و رفق‌ و احسان‌ با آنان‌ رفتار کردن‌، و با اهل‌ ظلم‌ و ستم‌ به‌ مجازات‌ و سیاست‌ رفتار کردن‌. و خداوند سررشته‌ همه‌ امور را بدو سپرده‌، و او جامع‌ بین‌ کمالات‌ دین‌ و عقل‌ و فضائل‌ اخلاق‌، و بین‌ عِدّه‌ و قوّه‌ و شوکت‌ و ثروت‌ و مطاوعه‌ مردم‌ و پذیرش‌ اسباب‌ و امور بوده‌ است

.

و او یکبار همانطور که‌ قرآن‌ بیان‌ کرده‌ است‌ به‌ سمت‌ مغرب‌ حرکت‌ کرد تا بر لیدیا و حوالای‌ آن‌ استیلا یافت‌. و برای‌ بار دوّم‌ به‌ سمت‌ مشرق‌ رفت‌ و تا به‌ مطلع‌ الشّمس‌ رسید و در آنجا گروهی‌ از مردم‌ وحشی‌ و بیابانی‌ را یافت‌ که‌ در صحراها و بیابان‌ها زیست‌ میکردند، و پس‌ از آن‌ به‌ بنای‌ سدّ همّت‌ گماشت

.

و این‌ سدّ همانطور که‌ شواهد گواه‌ است‌ سدّی‌ است‌ که‌ در تنگه‌ دارْیال‌ بین‌ کوههای‌ قفقاز در نزدیک‌ شهر تَفلیس‌ بنا شده‌ است‌

 

امّا ایمانش‌ به‌ خدا و روز قیامت‌، در کتب‌ عهد عتیق‌ مثل‌ کتاب‌ عَِزْرا (إصحاح‌ 1 ) و کتاب‌ دانیال‌ (إصحاح‌ 6 ) و کتاب‌ أشعیاء (إصحاح‌ 44 و 45 ) آمده‌ است‌.

 

و با قطع‌ نظر از وحی‌ الهی‌، یهود با همان‌ عصبیّت‌ مذهبی‌ که‌ دارند، مرد مشرک‌ مجوسی‌ و یا وثنی‌ را نمی‌ستایند؛ و اگر کورش‌ چنین‌ مردی‌ بود، او را مسیح‌ خدا و مهدی‌ مؤیّد و راعی‌ پروردگار نمی‌گفتند

.

علاوه‌ بر اینها، نقش‌ها و نوشتجاتی‌ که‌ از زمان‌ داریوش‌ به‌ خطّ میخی‌ کشف‌ شده‌ است‌ ـ و بین‌ کورش‌ و داریوش‌ به‌ قدر هشت‌ سال‌ فاصله‌ بوده‌ است‌ ـ دلالت‌ دارد بر آنکه‌ کورش‌ مشرک‌ نبوده‌ است‌؛ و معنی‌ ندارد که‌ بگوئیم‌ در این‌ زمان‌ کوتاه‌ عقیده‌ درباره‌ کورش‌ تغییر کرده‌ و بعداً او را بعنوان‌ مردی‌ مؤمن‌ و موحّد ستوده‌اند

و امّا فضائل‌ نفسانیّه‌ او: کافی‌ است‌ که‌ به‌ أخبار و سیره‌ او رجوع‌ شود که‌ چگونه‌ با طاغیان‌ و جبابره‌ که‌ بر او خروج‌ کرده‌ بودند یا او با آنها محاربه‌ نمود مانند پادشاهان‌ ماد و لیدیا و بابل‌ و مصر و طاغیان‌ بیابان‌ در اطراف‌ بَکْتریا که‌ بلخ‌ است‌ جنگید؛ و چون‌ بر قومی‌ غلبه‌ می‌یافت‌ از مجرمین‌ آنها میگذشت‌ و عفو می‌نمود و کریم‌ آنانرا اکرام‌ میکرد و بر ضعیفشان‌ رحمت‌ می‌آورد و مفسد و خائن‌ را سیاست‌ می‌نمود.

.

کتب‌ عهد قدیم‌ از او تجلیل‌ میکند، و طائفه‌ یهود او را با شدیدترین‌ درجات‌ احترام‌ محترم‌ میدارند؛ چون‌ آنها را از اسارت‌ بابل‌ که‌ توسّط‌ بُخت‌ نَصّر (نبوکد نضر) انجام‌ گرفته‌ بود و معبدشان‌ را خراب‌ کرده‌ بود آزاد ساخت‌ و به‌ شهرهای‌ خودشان‌ عودت‌ داد، و اموال‌ بسیاری‌ برای‌ تجدید بنای‌ هَیکَل‌ به‌ آنها داد، و نفائس‌ غارت‌ شده‌ هَیکل‌ را که‌ در خزائن‌ شاهان‌ بابل‌ بود به‌ آنها ردّ کرد.

 

و این‌ نیز شاهدی‌ است‌ بر آنکه‌ ذوالقرنین‌ همان‌ کورش‌ است‌. چون‌ سؤال‌ از ذوالقرنین‌ در قرآن‌ کریم‌ همانطور که‌ در روایات‌ آمده‌ است‌ به‌ تلقین‌ یهود بوده‌ است‌؛ و قَرْن‌ در لغت‌ عبری‌ و عربی‌ به‌ یک‌ معنی‌ آمده‌ است

.

و مورّخین‌ یونان‌ قدیم‌ مثل‌ هِرُدوت‌ و غیره‌ با آنکه‌ دشمن‌ ایران‌ و پادشاهان‌ ایران‌ هستند او را به‌ مروّت‌ و فتوّت‌ و سماحت‌ و کرم‌ و صَفح‌ و قلّت‌ حرص‌ و رحمت‌ و رأفت‌ یاد کرده‌ و وی‌ را ثناء و تمجید نموده‌اند.

.

و امّا نامیدن‌ کورش‌ را به‌ ذوالقرنین‌، گرچه‌ تواریخ‌ از این‌ معنی‌ خالی‌ است‌ لیکن‌ مجسّمه‌ سنگی‌ او که‌ اخیراً در مشهد مُرغاب‌ در جنوب‌ ایران‌ بدست‌ آمد تمام‌ دریچه‌های‌ شکّ و تردید را بر انسان‌ مسدود می‌سازد که‌ کورش‌ همان‌ ذوالقرنین‌ است

.

این‌ مجسّمه‌ بنا بر گفتار دی‌ لافوای‌ نمونه‌ بسیار پر ارزش‌ و گرانبهائی‌ از حجّاری‌ قدیم‌ است‌ که‌ با بهترین‌ مجسّمه‌های‌ یونانی‌ برابری‌ میکند، و یگانه‌ نمونه‌ از هنر آسیائی‌ها است‌. این‌ مجسّمه‌ که‌ در زمان‌ اردشیر ساخته‌ و نصب‌ شده‌ است‌ و چندین‌ بار علمای‌ بزرگ‌ آلمان‌ فقط‌ به‌ قصد تماشای‌ آن‌ به‌ ایران‌ آمده‌اند، در قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ در مرغاب‌ کشف‌ شد

.

این‌ مجسّمه‌ به‌ قدر قامت‌ انسان‌ است‌ و کورش‌ را در وضعی‌ نشان‌ میدهد که‌ دو بال‌ بزرگ‌ مانند دو بال‌ عقاب‌ از دو جانبش‌ گشوده‌ شده‌ است‌، و دو شاخ‌ به‌ صورت‌ شاخ‌های‌ قوچ‌ روی‌ سر دارد، و شاخ‌ها در دو طرف‌ سر نیست‌ بلکه‌ در وسط‌ سر و پشت‌ سر هم‌ قرار دارند؛ و با همان‌ لباسی‌ که‌ شاهان‌ بابل‌ می‌پوشیدند

.

این‌ مجسّمه‌ بدون‌ تردید ثابت‌ میکند که‌ تصوّر معنای‌ صاحب‌ دو شاخ‌ بودن‌ (ذوالقرنین‌) در نزد کورش‌ و در تفکّر وی‌ وجود داشته‌ است‌ و بدینجهت‌ در تصویر مجسّمه‌ بصورت‌ دو شاخ‌ حکّاکی‌ شده‌ است

.

دو شاخ‌ در وسط‌ سر روئیده‌ شده‌ و از رستنگاه‌ واحد، یکی‌ از شاخ‌ها به‌ طرف‌ جلو و دیگری‌ به‌ طرف‌ پشت‌ سر رفته‌ است

.

و این‌ تقریب‌ به‌ گفتار بعضی‌ از قدماء که‌ می‌گفتند: ذوالقرنین‌ را بدین‌ لقب‌ نامیده‌اند چونکه‌ در سر او تاج‌ یا کلاه‌خودی‌ بوده‌ که‌ دو شاخ‌ داشته‌ است‌، نزدیک‌ است

.

باری‌، معنای‌ دو شاخ‌ که‌ در مجسّمه‌ کورش‌ است‌ و لقب‌ او به‌ ذوالقرنین‌، همان‌ تشکیل‌ دولت‌ واحده‌ از فارس‌ و ماد بوده‌ است‌ که‌ تا آن‌ زمان‌ دو حکومت‌ مستقلّ بود و هر کدام‌ یک‌ حاکمی‌ داشت‌ ولی‌ کورش‌ بر هر دو غلبه‌ کرد و تشکیل‌ حکومت‌ واحدی‌ داد؛ و همین‌ معناست‌ که‌ در رؤیای‌ دانیال‌ پیغمبر آمده‌ است‌:


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 1:57 عصر     |     () نظر


اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند.

 جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود .
هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی .
کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت .
افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید .
بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد  . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد .
هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده .
عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 1:52 عصر     |     () نظر

» "خاک عالم بر سر شما که به امامت عالیجناب سرخپوش دلبسته اید!"



روزنامه کیهان نوشت: برخی عناصر ضدانقلاب دل بستن اپوزیسیون به مدعیان اصلاح طلبی برای مقابله با جمهوری اسلامی را نشانه «بی عرضگی» و «بی شعوری» اپوزیسیون تلقی می کنند.

سایت ضدانقلابی ایران گلوبال (ضمن اهانت به آیت الله هاشمی رفسنجانی) دراین باره می نویسد: پس از 30 سال اختلاف و پراکندگی اپوزیسیون در برابر حکومت اسلامی به روزگاری رسیده ایم که عالیجناب سرخپوش ها به قهرمانان بخشی از نیروهای سیاسی سابق و کمونیست و سکولار و لائیک تبدیل شده است. روزهائی را بخاطر می آورم که چگونه روشنفکران کتاب عالیجناب سرخپوش را دست به دست می کردند تا از وقایع پشت پرده جنایات رفسنجانی آگاه شوند اما همان طرفداران فرمولهای غیرمنطبق با جامعه ایران اینک به انتظار می نشینند که رفسنجانی در نمازجمعه دست به کدام معجزه سیاسی می زند!

ایران گلوبال نوشت: اپوزیسیون پراکنده در 30 ساله گذشته آنقدر بی عرضگی و بی شعوری و بی عملی از خود نشان داد که عاقبت هاشمی رفسنجانی به قبله عالم مخالفان تبدیل شده است. اپوزیسیون باید بسیار شرمسار باشد که طی 30 سال بحث های سوسیالیستی، سکولار، لائیک جدا از توده باردیگر به دنباله روی دچار شده است.

این سایت ضدانقلابی افزود: آیا درست بود روشنفکرانی که روزگاری بعنوان شخصیت های شناخته شده کمونیست سابق و سکولار و لائیک امروز و دارنده جایگاه خاص سیاسی اینگونه منتظر نمازجمعه به امامت عالیجناب سرخپوش بمانند؟ نمازجمعه هم تمام شد و از سیل خروشانی که به قول شما روشنفکران قرار بود تا رژیم را جاروب کند خبری نشد. برای اپوزیسیونی که هیچگاه قدم جدی برای اتحاد برنداشته اند و برایش نسخه گوناگون می پیچیدند و امروز به نمازجمعه امامزاده رفسنجانی امید بسته اند، آیا باید اشک ریخت یا خندید؟ نیروهای سیاسی که در گذشته به برنامه حداقلی برای اتحاد و ائتلاف رضایت نمی دادند حالا به امامزادهائی همچون رفسنجانی دخیل بسته اند! خاک عالم بر سر اپوزیسیون اخته و بی شخصیتی که بدنبال نماز امامت جمعه رفسنجانی عرق می ریزد و همه آرمانهای سکولاریته و لائیسته خود را فراموش می نماید و بدنبال رهبری کروبی و موسوی می دود. اپوزیسیون ایرانی یعنی شکست پی در پی و عاقبت هیچ! نگاه کنید که اپوزیسیون سیاسی ایران برای برآورده ساختن جامعه مدنی به کدام نیروی سیاسی امید بسته است؟ برنامه مبارزاتی به سبک شاه سلطان حسین صفوی (حزب مشارکت)؟



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 1:17 عصر     |     () نظر

»‌ بازهم گوشه ای از نفوذ خاندان هاشمی



در آستانه انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری، زمانی که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با صدور بیانیه‌ای رسماً کاندیداتوری خود را اعلام کرد، حجت‌الاسلام مهدی کروبی که از مدت‌ها قبل به عنوان کاندیدا در عرصه حضور داشت طی نامه سرگشاده‌ای خطاب به هاشمی از وی خواست تا به برخی سؤالات تاریخی پاسخ دهد.
کروبی در این نامه صراحتاً تاکید کرد که آقای هاشمی رفسنجانی و خانواده وی در روند حذف و طرد بخشی از نیروهای انقلاب مقصر بوده‌اند. آنچه در پی می‌آید بخش‌هایی از این نامه است که برای تنویر افکار عمومی در خصوص مواضع اخیر آقای هاشمی رفسنجانی (جایگاه مردم، آزادی رسانه‌ها، آزادی زندانیان سیاسی) مجدداً منتشر می‌شود. نکته مهم اینکه این موارد به قلم فردی جاری شده که گرچه قبلاً در مقام انتقاد از هاشمی قرار داشته، اما در نماز جمعه اخیر، پشت سر وی اقامه نماز کرد.

جناب آقای رفسنجانی!

شما از گسترش تنش‌هایی سخن گفته‌اید که به طرد و انزوای نیروهای گرانقدر انقلاب منجر می‌شود... من معتقدم بلندترین گام در زمینه حذف و طرد نیروها دقیقاً در زمانی برداشته شد که در آستانه انتخابات مجلس چهارم، تعداد زیادی از اصیل‌ترین نیروهای انقلاب و خدمتگزاران مردم را به بهانه‌های واهی رد صلاحیت کردند. آیا جنابعالی به خاطر ندارید که تعداد زیادی از این نیروها به استناد گزارش های غیر واقعی وزارت اطلاعات تحت مدیریت شما، رد صلاحیت شدند؟ آیا در جریان هستید- که بر اساس اخبار موجود- جرم اصلی همسر شهید رجایی که منجر به رد صلاحیت او شد، ادعای اهانت به جناب عالی و خانواده محترمتان بود؟ البته قبل از آن و بخصوص از نخستین روزهای انتخاب شما به عنوان رئیس جمهور نیز، مقدمات حذف و طرد نیروها ایجاد شده بود که اینجانب در اکثر آن موارد شخصاً موضوع را به شما منتقل و خواستار همکاری شما برای جلوگیری از آنها شدم...
آیا جناب عالی قبول دارید که در بعضی موارد رفتار خود شما مؤید روش های حذف و طرد بود؟
جناب آقای رفسنجانی!
شما حق داشتید به خاطر اختلاف سلیقه، در کابینه اول خود، وزیر کشور دولت قبل از شما ... را با نیروی ارزشمند دیگری جایگزین کنید. اما آیا سکوت در برابر برخوردهای نامناسب با ایشان و از جمله ممنوع الخروج ساختن وی و بازگرداندن او از فرودگاه به بهانه فعالیت های مطبوعاتی را نیز کاری پسندیده می دانستید؟
بنده یقین دارم اگر شما - که آن روز بحمدلله قدرت کافی نیز داشتید، در برابر ممنوع الخروج ساختن دو تن از نیروهای باسابقه انقلاب که ریاست دو کمیسیون مهم مجلس سوم را به عهده داشتند،‌ آن هم تنها به بهانه اتهامات مطبوعاتی، سکوت نمی کردید، امروز لازم نبود که این گونه در مورد طرد نیروها اظهار نگرانی کنید.
حضرت آقای هاشمی!
... آیا این تعبیر جناب عالی صحه گذاردن بر آغاز روند طرد نیروها نبود؟ آیا اقدامات تخریبی صدا و سیمای تحت مدیریت اخوی مکرم جناب عالی، برادر عزیز آقای مهندس محمد هاشمی، علیه یکی از جناح‌های سیاسی در جریان انتخابات بی سابقه مجلس چهارم، هیچ سهمی در حذف و طرد نیروها نداشت؟
دوست و همراه خوبم!
... مردم به خوبی به میزان قدرت شما و وزارت اطلاعات تحت مدیریت شما آگاهی دارند و می دانند در زمان مسئولیت جنابعالی، نیروی انتظامی در هماهنگی کامل با وزارت کشور بود. پس هر کس حق دارد از عدم شناسایی و مجازات عوامل حمله به نخبگان و ایجاد جو ناامنی برای آنها و نیز سکوت جناب عالی در برابر این اقدامات فرهنگ سوز که حتی تا مرحله حمله به سینماها نیز پیش رفت، تعجب کند و نگران تکرار آنها در دولت بعدی نیز باشد.
برادر عزیزم!
... خاطره گرفتاری‌هایی که در سال های 69 تا 72 برای عده‌ای از فعالان سیاسی به خاطر انتقاد از دولت به وجود آمد نیز هنوز از اذهان پاک نشده است و اکنون تنها راه اطمینان به آینده آن است که شما به صراحت نسبت به آن مسائل موضعگیری کنید. چرا که برخی اتفاقات اخیر از جمله نفوذی دانستن کسانی که در روز کارگر تعدادی شعار علیه بعضی مسؤولان مطرح کردند این نگرانی را ایجاد می کند که در آینده نیز مانند گذشته، انتقاد از دولت و رئیس آن تا حد مخالفت با پیامبر(ص) قبیح شمرده شود.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/28:: 1:17 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >