سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سالیانى که پسر آدم در آن نزد خدا از پیروى هوا معذور است ، شصت سال است . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

سلام بر خالق نازنینم! قبلا در خصوص افرادی که در غالب گروهی موسوم به جنبش سبز می جنبیدند توضیحاتی ارائه داده بودم که عرایضم را با کشفیات جدیدی که در این زمینه داشته ام ادامه میدهم:

   اخیرا متوجه شدیم اعضای این جنبش نماد خاصی دارند که در عکسها و فیلمهایشان خودنمایی می کند و آن عبارتست از نشان دادن انگشتهای اشاره و بغلی(اسمش را نمیدانم) و ترسیم شکلی همچون V(و) که اینجانب در خصوص علت این حرکت فرضیه هایی را مفروض داشته ام بدین شرح:

نماد جمله های:

  ?:تا زنده ایم/وا مونده ایم

  ?:وای چه باحال!!

  ?:وودی آلن... دوست داریم

  ?:وحشی بازی شعار ماست/ماست مالی افتخار ماست

  ?:ویکتاتوری!!!

  ?:ما ویزا می خوایم یالا

  ?:واکسیه...واکس

  ?:تا خون در رگ ماست/ور زدن هم کار ماست

  ?:وضو بلد نیستی بی خیال، نماز جمعه رو بچسب

  ??:وقت اغتشاشه!!!

از خداوند عزیز درخواست می شود در خصوص کشف اسرار این عمل ما را یاری فرمایند زیرا که این علامت در شناخت این گروه بسیار موثر است و رهبرشان از خیلی وقت پیش با این نماد حال می کرده است:

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 8:15 عصر     |     () نظر
 

عمار آن روزها دشمنان را خوب می‌دید، ‌تجهیزاتشان و آرایش سیاسی- عقیدتی شان را. هرجا نیاز به گره‌گشایی بود در عرصه و صحنه حاضر می‌شد و بحث می‌کرد و گفته‌ها را نقد می‌کرد و ابایی از عده و عده دشمن نداشت؛امری که نخبگان امروز ما برخی انجام ندادند، ‌عقب ماندند، ‌ندیدند و محافظه‌کاری، ‌فرزندان و اموالشان به فتنه‌ای تبدیل شد و مانع از دم برآوردن. اما به‌راستی چه شد که عمار، ‌عمار شد و ابوموسی اشعری مظهر بی‌بصیرتی.

 در شرایط فتنه‌انگیز امروز توجه‌دادن به عنصر بصیرت و بهره‌گیری از تاریخ تطبیقی برای دریافت آموزه‌های دینی– تاریخی، مبنای بررسی حماسه 9 دی شد که تبلور بصیرت مردمی‌گردید که بی‌گمان باید آن را نقطه تراز تثبیت نظام دانست. در این میان آنچه لازم و ضروری به‌نظر می‌رسد تحلیل و بررسی حماسه ملتی است که نظام خود را در برابر سیل حوادث داخلی و خارجی بیمه ساختند.

برای دریافت نشانه های شناخت تاریخ فتنه ومقایسه آن با صدر اسلام، بی‌شک اولین مهم اشاره به «پرچم»‌هایی است که در روزگار امیرالمؤمنین(ع) به اهتزاز درآمد. بیرق‌هایی که در روزگار خود مصاف دوجبهه بودند، ‌حق و باطل.اما پرچم‌ها، ‌این نمادهای تمایز، حکایت عجیبی دارند. حکایت این پرچم‌ها در شرایط فتنه پیچیده و پررمز و راز است. این نمادها وقتی به اهتزاز در می‌آیند جمعیتی و پیکره‌ای را حول خود گرد می‌آورند، توگویی که جمعیت را سرودی می‌سازند تا نغمه قدرت، ‌مرام، ‌اندیشه و حرف‌های متراکم در تاروپود پرچم را فریاد کنند.

اصولاً هر پرچم راز یک زندگی است، ‌یک تفکر، ‌یک جهان‌بینی و یک ایدئولوژی و به تعبیر رساتر یک سماجت «مقدس».

اما هر پرچم همانقدر که کانون آگاهی است در برابر خود یک کانون مقاومت نیز می‌بیند، ‌با همان ویژگی‌ها اما مرام‌هایشان متفاوت است. ‌صاحبانش همه چیز را برای قدرت و با آستر و پوششی چشم‌نواز، آراسته می‌سازند، ‌برای کسانی که هوشیار نیستند، ‌فریب را به‌کار می‌گیرند، ‌نسخه بدلی خود را عین حقیقت جلوه می‌دهند و خروش خود را فقط با فریاد بروز می‌دهند بی‌آنکه شعوری را برانگیزند.

بررسی تاریخ اسلام همواره بیانگر آن بوده است که بی‌بصیرتی عامل مهمی‌ در شکل گرفتن مصائب و مشکلات بزرگ جهان اسلام بوده است چرا که «ضعف قدرت تحلیل» را رقم زده و سکون و سکوت را پدیدار کرده است. از دیگر سو اما بصیرت بخشی در جامعه و جلوگیری از ممزوج شدن حق و باطل تحت عواملی همچون«حاکمیت فضای قرآنی در جامعه»، ‌«روشنگری نخبگان به هنگام فتنه» و«تقویت قدرت تحلیل سیاسی» است که خود این عوامل باید با حضور نخبگان میسر شود. نخبگانی که در دوره علی(ع) مصداقش «عمارها» بودند.

عمارهایی که هر دو جبهه را خوب می‌شناختند، ‌دوران پیامبر را درک کرده بودند، ‌مقابل و دشمن او را آن زمان تحت عنوان جاهلان و کفار می‌دیدند و در دوره علی آنان را متشکل زیر پرچم نفاق و با لفظ دفاع از دین؛ دینی که روزگاری خود برای انتشار نیافتن آن شمشیرها کشیده و زخم‌ها برداشته بودند.

عمار آن روزها دشمنان را خوب می‌دید، ‌تجهیزاتشان و آرایش سیاسی- عقیدتی شان را. هرجا نیاز به گره‌گشایی بود در عرصه و صحنه حاضر می‌شد و بحث می‌کرد و گفته‌ها را نقد می‌کرد و ابایی از عده و عده دشمن نداشت ؛امری که نخبگان امروز ما برخی انجام ندادند، ‌عقب ماندند، ‌ندیدند و محافظه‌کاری، ‌فرزندان و اموالشان به فتنه‌ای تبدیل شد و مانع از دم برآوردن. اما به‌راستی چه شد که عمار، ‌عمار شد و ابوموسی اشعری مظهر بی‌بصیرتی.

عمار به مثابه یک انقلابی و نخبه، ‌فرزند زمان خویش بود. ‌حق را شناخت و اهل اقدام بود. ‌از تقاضاها و نیازهایش، ‌از آمال و آرزوهایش سیاست و قدرتی نساخت. برده چهره‌ها نبود. ‌اجازه نداد که به جای او بیندیشند، ‌بگویند و قضاوت کنند و حکم برانند. جامه ابزاری نخبگانی بر تن نکرد. ‌اجازه نداد بسیاری از شعارها به شعری در خاطره هایش تبدیل شود. آماده هزینه‌دادن بود و مسیر را پایان یافته نمی‌دانست. ‌ثبات رأی داشت و دچار نفاق نگردید و...

آری امروز، ‌در شرایط فتنه باید دنبال عمارهایی گشت که این مشخصات را داشته باشند. مرزها را خوب شناخته، ‌روشنگری کنند، ‌از حوادث گذشته و عبرت‌ها بگویند، ‌نه تنها سکوت نکنند که به شاخص‌سازی بپردازند، ‌تبیین کنند و به بهانه حکمیت امور را به اشعری‌ها نسپارند.

پس در این هنگامه‌‌ای که ملت به جوشش درآمده و خروشیده و نظام را بیمه مقبولیت نموده، بر عناصر کارگزار نظام نیز هست که به کارکردها و کارویژه‌های خود پرداخته و برخورد قاطع و بدون اغماض با کسانی کنند که امنیت، ‌باورها، ‌ارزش‌ها و هنجارهای ملت را خدشه‌دار ساخته و قلب و روح آنان را جریحه‌دار ساخته‌اند.

 تاریخ تکرار می شود مواظب باشیم در دسته عمارها باشیم نه اشعری ها.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:50 عصر     |     () نظر

حسینیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری ازسخنانش، گفت: متاسفانه سران فتنه با لجاجت دربرابر نظام جمهوری اسلامی ایستاده ویک انشقاق فکری را در جامعه دامن می زنند.

روح اله حسینیان ادامه داد : عده ای مکتبی مانند "مکتب کیان" را در کشور راه اندازی کرده و افرادی مانند سروش ، خاتمی وکدیور و بسیاری ازفتنهگران دستگیر شده، جز این حلقه هستند وآنها قرائتی غیر از قرائت امام راحل (ره) از اسلام و انقلاب ارایه می دهند و این آغاز فتنه است .

حسینیان اظهارداشت: یکی از فواید فتنه های اخیر ، بالا و پایین شدن ارزشمندان جامعه است چراکه در زمان عادی ادعای ولای بودن راحت است ولی درآزمایش های الهی است که واقعا مشخص می شود که چه کسی راست می گوید.

وی خاطرنشان کرد: کسانی که در طول تاریخ انقلاب از سابقون نهضت بودند در این مسابقه شرکت کردند ولی عقب افتادند .

وی ادامه داد: هنوز انتخابات در حال انجام بود که میرحسین موسوی خود را پیروز انتخابات معرفی کرد و چنین اقدامی سابقه نداشت.

وی گفت: ایشان همچنین 10 روز قبل از انتخابات در مصاحبه با یک رسانه خارجی مدعی شده بود که اگر رهبری با پنج تظاهرات خیابانی مواجه شود در برابر خواست مردم عقب نشینی کرده و سیاست را به رییس جمهور واگذار می کند.

حسینیان افزود: متاسفانه بعد از خطبه های مقام معظم رهبری در نمازجمعه تهران ، عده ای به کارهای خود ادامه داده و مجمع روحانیون نیز برای حضور مردم در تجمعات بیانیه داده بود.

وی ادامه داد: به یکی از اعضای مجمع روحانیون گفته بودم که اگر من قاضی بودم این اعلامیه را محاربه با خداوند می دانستم و کسانی که این بیانیه را تکذیب نکرده باشند نیز مسوول می دانستم.

وی خاطرنشان کرد: آنها کار را به جایی رساندند که به امام حسین (ع) ، عکس امام و اصل ولایت توهین کردند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:49 عصر     |     () نظر

شنیده شده قرار است رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تغییر کند . براساس شنیده ها آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی بزودی جایگزین آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام خواهد شد.

آیت الله شاهرودی که هم اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ، عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو فقهای شورای نگهبان قانون اساسی است ، پیش از این به مدت ده سال ریاست قوه قضاییه رابرعهده داشت .

آیت الله هاشمی رفسنجانی سال 1376 پس از پایان دو دوره ریاست جمهوری خود – که همزمان ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز برعهده داشت – از سوی رهبر معظم انقلاب به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:48 عصر     |     () نظر
خاتمی:آبروی خودم و خانواده ام را به باد دادید دیگر چه می خواهید؟

شنیده ها حاکی از آن است که دعوت سران فتنه از همکار خود با پاسخ منفی و شدید او مواجه شده است.
سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین و یکی از سران فتنه در پاسخ دعوت دیگر سران فتنه مبنی بر سخنرانی در یوم ا... 22 بهمن علاوه بر رد شدید اللحن این درخواست اظهار داشته است:« شماها با این اقدامات نابخردانه آبروی مرا و خانواده ام را به باد دادید حالا دیگر از جانم چه می خواهید؟! اگر راست می گویید خودتان به جای آنکه در کنج خانه نشسته و هی بیانیه صادر نمایید وارد گود شوید! برای من یکی دیگر بس است.»
وی همچنین طی سخنانی در جمع تعدادی از بازداشت شدگان اغتشاشات ،سعی کرد خود را وفادار به جمهوری اسلامی و قانون اساسی نشان دهد و از اقدامات افراطی سبزها برائت جوید


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:46 عصر     |     () نظر

َعاشوراست به وسعت همه تاریخ و دو لشگر در مقابل هم صف کشیده اند. در یک سو امام امت حسین بن علی علیه السلام رهبر معظم اسلام و در سوی دیگر عمرسعد همان که به سابقه خود در اسلام می نازد و پدرش سردار اسلام در جنگهای مسلمانان بوده است او که برای رسیدن به حکومت ری آمده است ولی آن را از لشکریان خود مخفی می کند و به نفاق به آنان می گوید که برای عزت اسلام و زنده کردن دین رسول الله به جنگ با فرزند رسول الله آمده است!!

 

در این سو لشکر کوچک حسین که در مقابل تمام استکبار ایستاده است و حاضر به سازش و تسلیم نیست و فریاد هیهات منا الذله آنان تمام عالم را پر کرده است و در آن طرف یزید در آن سوی آبها و در کاخ سبز خود فرمانده اصلی است و رهبری استکبار را بر عهده دارد. او می خواهد تمام آثار اسلام را از بین ببرد تا آنجا که حتی طمع در امام امت حسین بن علی هم نموده است و او را به انواع شیوه ها از تطمیع یا تهدید و ترور آزموده است. فرمانده میانی این سپاه، زنازاده ای به نام ابن زیاد است و عمر سعد را به این خاطر انتخاب کرده است که اولا دلباخته حکومت ری است و برای رسیدن به حکومت حتی حاضر است در مقابل امام زمان خود بایستد و او را به شهادت برساند و ثانیا سایقه اسلامیت دارد و لذا می تواند لشگریانش - همان باند سیز اموی - را رهبری کند.

 

سران سپاه عمر سعد افرادی هستند که اکثرا قبلا در خط امام علی علیه السلام بوده اند اما چرب و شیرین دنیا آنها را به جبهه عمر سعد آورده است و آنان را جزء باند اموی نموده است.

 

و لشکریان دو سپاه: در جبهه امام حسین بسیجیان عاشورایی که رهبرشان را امام عشق می دانند و لحظه لحظه آنان در عشق به مقتدایشان می گذرد. و اما لشگریان عمر سعد، همان سبزهای اموی شیعیان کاخ سبز معاویه ، در مورد اینها چه باید گفت؟! افراد کوته نظری که جوانب کار را اصلا متوجه نیستند و نمی دانند که رهبر حقیقی عمر سعد، یزید سگ باز شهوت ران شراب خوارو سردمدار کفر و شیطان بزرگ است. آنها توجه نمیکنند که عمر سعد حکومت ری را می خواهد وآنان فقط و فقط ابزار دست اویند ،اما چون بهترین راه برای استحمار آنان استفاده ابزاری از اسلام است ، با نام اسلام آمده است. سبزهای اموی لشگر عمر سعد افرادی لجوج، عنود، قسی القلب و .. هستند .

 

 لشکریان عمر سعد این حقائق را نمی بینند یا نمی خواهند ببینند. نمی بینند که شهادت حسین مظهر کفر را خوشحال می کند. نمی بینند که فرمانده بالاترعمر سعد، ابن زیاد زنازاده است. نمی بینند که فرماندهان لشکر عمر سعد هر کدام برای دنیای خودشان به کربلا آمده اند و این همه غم را انسان به کجا ببرد؟

 

 آنها بیشترین کوشش خود را صرف توهین و تخریبساحت مقدس مقام رهبر معظم "حسین بن علی (علیه السلام)"می کردند. هنگامی که امام عشق و رهبر معظم اسلام حسین بن علی علیه السلام شروع به صحبت می کند و می خواهد روشنگری نماید هلهله می کنند و صوت و کف می زنند تا صدای او به کسی نرسد هنگامی که نماز می خواند می گویند نماز تو قبول نیست. آنها هر کسی را که به حسین نزدیکتر است و بیشتر بسیجی و فدایی اوست، شدیدتر مورد حمله قرار می دهند و به فجیع ترین وضع او را به شهادت می رسانند. آنها علی اکبر فرزند امام حسین را عربا عربا ( قطعه قطعه) کردند به گونه ای که امام عشق نتوانست پیکر مطهر او را حتی از روی زمین جمع کند. هنگامی که یکی از بسیجیان امام حسین به میدان می آمد سبزهای اموی بر او حمله می کنند نیزه دار با نیزه، شمشیردار با شمشیر، و آن کس هم که چیزی ندارد سنگ پرتاب می کند تا او را به شدیدترین وجه به شهادت برسانند.

 

آنها حتی اجازه نمی دهند حسین نمازش را در ظهر عاشورا بخواند، محافظان او را تیر باران کردند و در جلوی او به شهادت رساندند. آنها حتی به علی اصغر شش ماهه امام عشق نیز رحم نکردند و در حالیکه در آغوش پدر از شدت تشنگی دست و پا می زد گلوی نازکتر از گلش را هدف تیر سه شعبه کردند و خون این طفل شیرخوتر را بر چهره حسین ریختند.

 

آنها حتی اجازه ندادند عباس بن علی علمدار حسین از شریعه فرات برای زنان و کودکان که از شدت تشنگی فریاد العطش آنان به آسمان می رسید آب بیاورد و دستهای او را قلم کردند و علم بر فرق سرش کوفتند و او را در کنار آب با لب تشنه شهید کردند.

 

ناجوانمردان اموی در حالی که حسین علیه السلام هنوز جان در بدن داشت به خیمه های آل عبا حمله کردند و آنها را آتش زدند و زنها و فرزندان حسین را به بیابان ها کشاندند.

 

اکنون عصر عاشوراست. سرهای شهدا بر روی نیزه هاست و زنان و دختران رسول خدا به اسارت سبزهای اموی درآمده اند. عمرسعد در فکر حکومت ری است و یزید سرمست از باده پیروزی. اما آیا آنها پیروز شدند؟!!!

 

 

 

و اکنون عاشورای سال 1388 هجری شمسی است. حسین و خاندانش باقی و جاویدند و این یزید و شیعیان او هستند که ملعون تاریخ شده اند و فریاد یاحسین شیعیان و آزادگان عالم است که به آسمان ها می رود.

 

 

 

ای کاش همه لشکریان عمرسعد، حر می شدند و از این آزمایش بزرگ سربلند بیرون می آمدند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:45 عصر     |     () نظر
بازخوانی مواضع موسوی تبریزی دادستان وقت انقلاب در سال 1360:
آشوبگران بلافاصله اعدام می‌شوند/ نگه‌داشتن محاربان اتلاف وقت است

سید حامد حجت: پیش از برگزاری سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1360، کشور هر روز شاهد اتفاقات ناگواری همچنین بمب‌گذاری و ترور شخصیت ها و مسئولان نظام بود، این در حالی بود که بنی صدر که تا پیش از این عنوان اولین رئیس جمهور کشور را بر دوش می کشید، پس از عزل از مقام خود به همراه مسعود رجوی از کشور گریخته و رئیس جمهور بعدی کشور، یعنی محمد علی رجایی نیز با بمب گذاری عوامل دشمن در دفتر ریاست جمهوری در تاریخ هشت شهریور همان سال به همراه برخی اعضای کابینه به شهادت رسید.

از طرفی نیز جنگ در جبهه های غربی تا جنوبی کشور ادامه داشت و در همین شرایط، قرار بود تا سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری برای تعیین مسئول اجرایی کشور برگزار شود.

بمب گذاری در دفتر دادستان انقلاب و به شهادت رساندن آیت الله قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی، پس از ماجرای هفتم تیر 1360 و همچنین انفجار دفتر ریاست جمهوری در هشت شهریور، آخرین نمونه ترور و ایجاد رعب و وحشت پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و همچنین انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی بود.

طبق نقشه های از پیش طراحی شده توسط منافقین، قرار بود تا در روز انتخابات عده ای با اغتشاش و آشوبگری، در روند برگزاری انتخابات اختلال ایجاد کرده و با ایجاد رعب و وحشت مردم را از حضور در پای صندوق های رای منصرف کنند.

در همین رابطه دادستان جدید انقلاب اسلامی یعنی سید حسین موسوی تبریزی طی مصاحبه ای یک هفته پیش از برگزاری انتخابات یعنی در تاریخ 6/7/1360 با هشدار نسبت به آشوبگران و اغتشاشگران روز انتخابات، به اعلام موضع دادستانی در این زمینه پرداخت.

موسوی تبریزی، هرگونه آشوب طلبی را با اشد مجازات همراه دانسته و با بیان اینکه موضع دادستانی انقلاب، یک موضع کاملا انقلابی است، گفت: "چون در این کشور جمهوری اسلامی حکمرفماست و اکثر مردم از این جمهوری اسلامی پشتیبانی می کنند و خواهان این جمهوری هستند، در نتیجه ما باید خواسته ی مردم و خواسته ی اسلام را در نظر بگیریم و لذا نمی توانیم در برابر این گونه مسایل بی تفاوت باشیم."

موسوی تبریزی همچنین به موضوع راهپیمایی های غیرقانونی عده ای در خیابان‌ها و ایجاد اختلال پیش از انتخابات نیز موضع گیری کرده و می گوید: "حدود 200 نفر از آشوبگران که در این مدت در خیابان ها راهپیمایی می کردند، دستگیر شده اند."

موسوی تبریزی به این نیز اکتفا نکرده و حتی در رابطه با قضاتی هم که در محاکمه فتنه گران سهل انگاری و کوتاهی کنند، هشدار داده بود و با اعلام اینکه هیچ سهل انگاری در محاکمه محاربان با خدا و رسول پذیرفته نیست گفته بود که این قضات نیز محاکمه خواهند شد.

اما جالب ترین قسمت از اظهارات موسوی تبریزی جایی است که وی "اعدام" را مجازات اغتشاشگران می داند.

این در حالی است که این روزها سران فتنه با محاکمه حرمت شکنان روز عاشورا مخالفت کرده و با "مردم خداجو" نامیدن آنها، خواستار آزادی این افراد از زندانها شده اند، و در این میان موسوی تبریزی که خود سابقه چنین تفکری را داشته، با حمایت از آشوبگران در مراسم هفتم و چهلم شهدای ساختگی موج سبز شرکت می کند.

وی آن روزها در رابطه با اغتشاشگرانی که قصد ایجاد ناامنی در برگزاری انتخابات را داشتند، گفته بود: "کسانی که در روز انتخابات، قصد ایجاد اغتشاش و رعب و وحشت داشته باشند، توسط پاسداران و مامورانتظامی دستگیر و بلافاصله دردادگاه‌های انقلاب محاکمه و اعدام خواهند شد، چون برای این گونه افراد محارب در زندای ها جایی نیست و نگه داشتن این اشخاص محارب باعث اتلاف وقت است."

ماجراها و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم تداعی کننده آن روزهاست با این تفاوت که کسانی که در آن روزگار به براندازی نظام، آشوبگر، محارب و دست داشتن بیگانگان در حوادث کشور اعتقاد داشتند امروز به هیچ یک از این موارد اعتقادی ندارند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:37 عصر     |     () نظر
31ضدانقلاب‌دست‌چندم،سومین گروه‌حامی‌بیانیه17 موسوی

اگر 2 روز پس از صدور بیانیه 17 موسوی، 5 نفری که عنوان 5 روشنفکر ایرانی را برای خود انتخاب کرده بودند، در حمایت از این بیانیه، بیانیه‌ای با عنوان "خواسته‌های بهینه جنبش سبز" صادر کردند و هفته گذشته نیز بیش از 50 تن از سکولارها، دومین بیانیه را در حمایت از موسوی صادر کردند، سومین بیانیه نیز به امضای 31 ضدانقلاب فراری اغلب گمنام رسید تا نشان داده شود، کف‌گیر جریانی که از بعد از حرمت‌شکنی روز عاشورا رسما به یک جنبش ضددینی و ضدملی تبدیل شده است، کاملاً به ته دیگ خورده است.

به گزارش رجانیوز، این 31 ضدانقلاب در بیانیه خود با تأکید بر حمایت از بیانیه شماره 17 موسوی، در حالی که خود را نامداران سیاسی! می‌خوانند نوشته‌اند: «در چنین شرایطی است که برخی از نامداران سیاسی در داخل و خارج کشور نظرها و پیشنهادهای خود را در چاره اندیشی برای خروج حاکمیت فعلی از بحرانی که در آن دست و پا می زند، نوشته و منتشر کرده اند.»

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «ما، به عنوان بخشی کثرت باور از حامیان جنبش سبز مردم ایران، ضمن پشتیبانی از مطالبات مطرح شده در بیانی? هفدهم مهندس میرحسین موسوی، با درک ضرورت زمان ولزوم همبستگی، بر این عقیده ایم که: حکومت دینی، برای حفظ خود، میان مناسبات آزاد مردم با یکدیگر از یک سو، و با جهان خارج از سوی دیگر، پرده ای ظلمانی می کشد...»

در این بیانیه همچنین ادعا شده است: «سبز، نماد حرکت زنان و مردانی است که به درایت شهروندی رسیده اند، مردمی که پس از تجربه ای سی ساله از زیستن در نظام استبداد دینی، اکنون به بهای خون جوانان خود اعلام می دارند که دیگر نمی خواهند در قالب هیچ گونه رهبری ذوب شوند. این مردم، با پذیرش حق دگر بودی و دگر اندیشی، در عمل نشان داده اند که کثرت گرا هستند و شکی باقی نگذاشته اند که دیگر مجذوب هیچ مرام یا آیین سیاسیِ تمامیت خواهی نخواهند شد. آیا انصاف و وجدان بشری حکم می کند که به نام مصلحت اندیشی، خواست شهروندیِ مردمی با چنین بلوغ سیاسی مشروط به شرایط نهادهای قدرت استبداد دینیِ موجود شود؟»

سومین بیانیه حمایت از آخرین بیانیه صادر شده توسط موسوی که وی در آن حرمت‌شکنان روز عاشورا را مردمی خداجوی خوانده بود، در حالی با امضای 31 ضدانقلاب فراری و دست‌چندم منتشر شده است که حماسه مردمی 9 دی، حامیان داخلی جریان فتنه را در یک کمای سیاسی کم‌سابقه فرو برد و موجب شده است، برخی از این افراد اقدام به نوشتن توبه‌نامه‌هایی برای جدا کردن خط خود از موسوی و افراطی‌گری‌هایش کنند که موجب ایجاد زحمت برای نظام و مردم طی ماه‌های گذشته شد.

بیانیه اول صادر شده پس از بیانیه 17 موسوی به امضای سروش، بازرگان، کدیور،گنجی و مهاجرانی رسیده بود که باورهای ضددینی این افراد موجب شد در برخی رسانه‌ها از این بیانیه به‌عنوان پوست‌اندازی کامل جریان اعتراضی به یک جریان ضددینی و انتقال علنی مرکز ثقل آن به خارج از مرزهای ایران یاد شود؛ گمانه‌ای که با بیانیه 54 سکولار و به‌تازگی 31 ضدانقلاب فراری تکمیل شده است.

در عین حال، یک سایت محرک جریان فتنه در تعبیر عجیبی از بیانیه ضدانقلاب‌ها با عنوان "حمله 30روشنفکر خارج نشین به موسوی برای پایبندی به ولایت فقیه" تعجب سایت‌های ضدانقلاب را نیز برانگیخت. این سایت البته در خبر خود مشخص نکرد از کدام قسمت بیانیه‌ای که تأکید می‌کند "ضمن پشتیبانی از مطالبات مطرح شده در بیانی? هفدهم مهندس میرحسین موسوی..."، این حمله قابل استخراج است.

با این حال، حرمت‌شکنی روز عاشورا، اصرار موسوی بر فتنه‌گری و عدم هرگونه مرزبندی با حمایت‌های آشکار دشمن و نیروهای بدنام فراری و سرانجام حماسه 9 دی دلیل اصلی بالا گرفتن موج عبور از موسوی برای حفظ جریان موسوم به اصلاحات از سوی برخی نیروهای این جریان شده و این طیف می‌کوشند با ایجاد مرزبندی‌های تصنعی که بدون هرگونه تصریح است، خط تبرئه موسوی به‌عنوان عامل اصلی فتنه را دنبال کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:35 عصر     |     () نظر
پاسخ برادر شهید همت به شعار فرقه سبز

برادر شهید همت گفت که دوستداران واقعی شهید همت با تمام وجود از مقام معظم رهبری دفاع خواهند کرد و گوش به فرمان ولی امر زمان خود هستند.

به گزارش شبکه ایران، ولی‏الله همت، برادر شهید محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول‏الله در دوران دفاع مقدس، این شهید را "عاشق ولایت" خواند و تاکید کرد که "اگر او امروز در میان ما بود با تمام وجود از ولی زمان، مقام معظم رهبری حمایت می‌کرد."

وی در خصوص ولایت‏پذیری برادر شهید خود گفت: یقین دارم که اگر وی امروز در میان ما بود، با تمام وجود از ولایت فقیه که در مقام معظم رهبری تجلی یافته است، حمایت می‌کرد و حاضر نمی‌شد حتی یک لحظه در دفاع از ولایت کوتاهی کند.

برادر شهید همت با بیان این‏که دوستداران واقعی شهید همت با تمام وجود از مقام معظم رهبری دفاع خواهند کرد و گوش به فرمان ولی امر زمان خود هستند، به فارس گفت که "هر کس خلاف این نظریه عمل کند، یقیناً تداوم بخش راه شهدا نخواهد بود."

وی در خصوص وظیفه جاماندگان از قافله شهدا در وضعیت کنونی خاطرنشان کرد: امروز شاهد آن هستیم که مقام عظمای ولایت با تمام وجود تداوم بخش راه امام راحل و نایب بر حق امام زمان(عج) هستند.

گفتنی است که حامیان فرقه سبز در تجمعات غیر قانونی خود در خیابان های تهران، در اعتراض به تلاش نیروهای بسیجی در کمک به حفظ امنیت شهر، به سردادن شعارهایی نظیر "بسیجی واقعی همت بود و باکری" می پرداختند. به گفته آنان بسیجی واقعی را باید در جمع اغتشاشگران یافت.

سران جریان اصلاحات و برخی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز در مواضعی که بویژه قبل از انتخابات عنوان کردند، مدعی پایبندی به امام (ره) و انقلاب بودند.

اما پس از حمایت آنان از شعارهای ساختارشکنانه در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و همچنین اهانت به ساحت مقدس امام راحل(ره) و هتک حرمت عاشورای حسینی، تناقضی که پس از اعلام نتایج انتخابات در مواضع آنان ایجاد شده بود، به صورت جدی تری مطرح شد.

پس از این موضوع بود که گفته شد ماهیت اصلی این جریان فتنه برای مردم آشکار شده است. راهپیمایی ده ها میلیونی مردم ایران اسلامی در روز 9 دی ماه هم به دنبال آشکار شدن همین تناقض ها خلق شد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:31 عصر     |     () نظر
علی مطهری: فرزندان رفسنجانی محاکمه شوند

علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی به سوالات "شبکه ایران" درباره تناقضهای اظهارات امروزش با آنچه در سال 1379 و در مصاحبه با روزنامه کیهان داشته است، پاسخ گفت.

آقای مطهری در جریان مصاحبه جنجالی 9 سال پیش خود با کیهان، به انتقاد صریح از خانواده آقای هاشمی رفسنجانی پرداخت و درباره رفتارهای مالی و سیاسی-رسانه ای فرزندان او شبهات کم سابقه ای مطرح کرد.

او در انتقاد از فضای بسته دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به کیهان گفت که "بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعا اشکالات غیرقابل توجیهی به‌وجود آمد که البته همه آنها را نمی‌توان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم می‌ماند مثل قتل‌های سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت."

این نماینده مجلس تاکید کرده بود که "ورود و دخالت اقوام رییس‌جمهور(هاشمی) در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد."

آقای مطهری البته علت احتمالی استفاده از نزدیکان در برخی پست ها را اطمینان و اعتماد آقای هاشمی دانسته اما در ادامه گفته بود که "تا یک حدی این استدلال قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رییس دفترشان باشد؛ ولی حالا حتما باید "کیش" هم "دست اینها" باشد، وزارت نفت هم "زیر نفوذ اینها" باشد، فلان کارخانه خودروسازی هم "مال اینها" باشد و انحصار صادرات فلان محصول "در اختیارشان" باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمی‌شود براساس مصالح ملی توجیه کرد."

او همچنین گفته بود که باب حمله به مقدسات نیز از خانواده هاشمی و نقش آفرینی های یکی از فرزندان او آغاز شده است: "خب، وقتی یک خانواده‌ای اینقدر دست‌شان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کم‌کم جسارت پیدا می‌کنند و متعرض امور مقدس هم می‌شوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامه‌ای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد."

*موضع من هیچ تفاوتی با سال 79 نکرده است

بر اساس این گفته های آقای مطهری و تفاوت آن با حمایت های اخیر او از خانواده آقای هاشمی، گفته می شود که مواضع سیاسی این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی دچار تغییر شده است اما آقای مطهری نظر فعالان سیاسی را رد کرد و به شبکه ایران گفت که "موضع من هیچ تفاوتی با سال 79 نکرده است."

نماینده تهران در مجلس افزود: سخنان من در سال 79 ناظر بر این نکته بود که باید فعالیت‌های اقتصادی برخی از فرزندان آقای هاشمی شفاف شود و به شایعات مطرح شده در آن زمان پاسخ و پایان داده شود.

او در عین حال با انتقاد مجدد از سخنان رئیس‌جمهور در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی که پرسشهایی را درباره ثروت میلیاردی برخی فرزندان آقای هاشمی عنوان کرده بود، مطرح کردن این سخنان در مناظره تلویزیونی را وسیله‌ای برای افزایش آرا خواند.

به گفته آقای مطهری تا زمانی که چیزی در دادگاه صالح اثبات نشده است، نباید آن را به صورت یک امر مسلم از یک رسانه خصوصا رسانه‌ی ملی اعلام کرد.

سخنان آقای مطهری در حالی است که رئیس جمهور در بخشی از این مناظره با بیان مستنداتی خطاب به موسوی عنوان کرد: "بی‌قانونی، استات اویل است و طرف در اینجا محاکمه می‌شود اما از زندان فراری داده می‌شود و به خارج می رود و ته این جریان پسر آقای هاشمی حضور دارد و بی‌قانونی،(درحقیقت) در پسران برخی از همین آقایان است که امروز از شما حمایت می‌کنند."

با این حال، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در توضیح علت تناقض سخنان 9 سال پیش خود با اعتراض امروزش به سخنان رئیس جمهور عنوان کرد: ‌نحوه بیان من فرق می‌کرد، من گفتم باید اتهاماتی که درباره‌ی فرزندان آقای هاشمی مطرح است روشن شود، اما این اتهامات را به عنوان جرم مسلم بیان نکردم. من گفته بودم به طور کلی فرزندان رئیس جمهور نباید در کارهای بزرگ اقتصادی دخالت کنند چون هر مقدار هم که پاک باشند شایعه برایشان درست می شود.

* اتهام به کیهان

آقای مطهری حتی مسئولان روزنامه کیهان را به "دست بردن" و "تغییر" مصاحبه اش متهم کرد.

او عنوان کرد که در مصاحبه ای که با روزنامه کیهان داشته، در برخی تعبیرات دست برده شده بود و مطابق مذاق کیهان در آمده بود: "روزنامه کیهان هم به دخل و تصرف اندک اما جهت دار در مصاحبه من پرداخته بود و از ارائه آن به من پیش از چاپ خودداری کرد."

آقای مطهری در پاسخ به اینکه آیا مسئولان روزنامه کیهان در نقل قول‌های مستقیمی هم که از شما منتشر شده نیز دست برده‌اند، گفت: "در محتوای کلی مصاحبه امانت حفظ شده بود اما بعضی موارد به تناسب مواضع کیهان تیزتر یا ملایمتر شده بود."

این نماینده مجلس البته پس از انتشار مصاحبه اش در سال 79 که با انتقاد و اعتراض فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی از جمله محسن هاشمی در روزنامه جمهوری اسلامی مواجه شد، تا امروز هیچ یک از بخش های مصاحبه خود را تکذیب نکرده بود و حتی مدعی تغییر مصاحبه اش نشده بود.

*دختر هاشمی به احکام اسلام حمله کرده است

نماینده مردم تهران در مجلس در مورد سخنانی که در انتقاد از دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 79 بیان کرده بود هم، توضیح داد که "این سخنان من امور ثابت شده بود چراکه خانم فائزه هاشمی در روزنامه زن به برخی از احکام اسلامی حمله کرده و آنها را زیر سئوال برده بود. این موضوع امر مسلمی بود که حتی خود آقای هاشمی هم از آن ناراحت بودند و با توقیف آن روزنامه موافق بودند . به هر حال صرف اتهام زنی نبود."

او درباره‌ی اتهاماتی که در ماههای اخیر درباره‌ی برخی فرزندان آقای هاشمی مطرح شده است نیز، اظهار داشت: اگر شاکی خصوصی وجود داشته باشد و یا مدعی العموم اراده بررسی این اتهامات را داشته باشد، باید آنها به اتهامات خود پاسخ گویند.

به گفته عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گام اول می‌تواند این باشد که آنان در تلویزیون حاضر شده و به اتهاماتشان پاسخ دهند تا اگر مردم قانع شدند این موضوع هم پایان یابد، بویژه اینکه بعد از آن مناظره به آنها فرصت دفاع داده نشد و آنها طلبکارند.

* فرزندان هاشمی محاکمه شوند

آقای مطهری در پاسخ به اینکه آیا به نظر شما مکان مناسب پاسخگویی به اتهامات مطرح شده رسانه‌ی ملی است یا دادگاه صالح، با عنوان اینکه "باید قانون اجرا شود"، گفت: استفاده از رسانه ملی نیز حق قانونی آنها به خاطر آن مناظره است . ولی اگر مقامات قضائی ضروری بدانند طبعاً لازم است برخی فرزندان آقای هاشمی نسبت به اتهاماتی که درباره‌ی آن‌ها مطرح شده است در محاکم قضایی حاضر شوند، مخصوصا از این جهت که به ابهامات و شایعات مطرح شده، پاسخ داده شود.

او در عین حال گفت:‌ به دلیل اینکه اکنون در شرایط فتنه قرار داریم و آنها هدف تهاجم حامیان دولت قرار دارند ممکن است فعلاً تمایلی به این کار نداشته باشند ولی در شرایط طبیعی از قرار اطلاع آماده پاسخ گویی هستند.

نماینده مردم تهران در مجلس در حالی از آمادگی فرزندان آقای هاشمی برای حضور در دادگاه سخن می گوید که با وجود هشدار دادستان کل تهران، دادستان کل کشور و وزیر اطلاعات درباره حاضر شدن آنان در پیشگاه قانون، فرزندان آقای هاشمی تن به این کار نداده و تنها به صدور چند نامه اعتراض آمیز بسنده کرده اند.

آقای مطهری در ادامه به این سوال که آیا نباید قانون درباره‌ی همه متهمان یکسان اجرا شود و فرزندان آقای هاشمی هم در کنار سایر متهمانی که این روزها در دادگاه حضور می‌یابند در جایگاه پاسخگویی قرار بگیرند، گفت: اتهام برخی فرزندان آقای هاشمی ارتباطی به اغتشاشات اخیر ندارد. اگر هم در اغتشاشات بعد از انتخابات نقشی داشته‌اند به خاطر عصبانیت از سخنانی بود که آقای احمدی‌نژاد در مناظره تلویزیونی درباره آن‌ها بیان کردند. من تا حدودی به آن‌ها حق می دهم و طبیعی است که آنها در مقابل سخنان رئیس‌جمهور اقداماتی انجام دهند.

تایید تلویحی دست داشتن فرزندان آقای هاشمی در اغتشاشات پس از انتخابات از سوی این نماینده مجلس، پیش از این نیز از سوی فعالان سیاسی، دیگر اهالی بهارستان و مسئولان قضایی مورد توجه قرار گرفته است اما آقای هاشمی و فرزندانش تاکنون این موضوع را قبول نکرده اند.

*موسوی و کروبی راه خود را از اغتشاشگران جدا نکرده اند

آقای مطهری در ادامه درباره‌ی تاکید رهبر معظم انقلاب درباره "پرهیز خواص از موضع‌گیری‌های دو پهلو" با بیان اینکه نمی‌توان برای سخنان ایشان تعیین مصداق کرد، گفت: منظور رهبر انقلاب از این هشدار این است که به گونه‌ای موضع‌گیری کنیم که دشمن از مواضع ما به نفع خود استفاده نکند. البته صرف شادی دشمن دلیل بر غلط بودن یک حرف نیست بلکه اگر سخنی تنها اثرش شادی دشمن باشد گوینده باید در درستی راه خود تردید کند.

او در عین حال اظهار داشت که برخی از خواص در ماه‌های اخیر خلاف این موضوع عمل کرده‌اند و هشدار رهبری هم خطاب به همین افراد بود.

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به مواضع میرحسین موسوی و مهدی کروبی در ایام پس از انتخابات گفت: آقای موسوی و کروبی راه خود را از راه کسانی که اغتشاشات روز قدس، 13 آبان و 16 آذر را آفریدند و شعارهای ضد اسلام سر دادند به صراحت جدا نکردند و همین موضوع باعث شده که دشمن از مواضع آنها استفاده کند.

او افزود: شاید مقصود رهبر انقلاب همین موضع‌گیری‌های دو پهلو بوده است.

به گفته‌ی آقای مطهری در جریان حوادث پس از انتخابات هر دو جریان اشتباهاتی داشته‌اند البته یکی بیشتر و دیگری کمتر. وظیفه خواص این است که آنچه را می‌فهمند با شفافیت و صراحت بیان کنند. نظر رهبر انقلاب هم این نیست که خواص صرفا حرف ایشان را بیان کنند بلکه رهبری در یک سخنرانی دیگر فرمودند خواص نظر خودشان را بگویند اما سعی کنند به صواب و واقعیت نزدیک باشد. ولی متاسفانه عده‌ای سخنان ایشان را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که خواص باید یک طرف را فقط بکوبند و از طرف دیگر فقط حمایت کنند.

نماینده مردم تهران در مجلس گفت گاهی خواص موضعی می‌گیرند که چند اثر دارد و یکی از آنها شادی دشمن است و بقیه در جهت اصلاح جامعه است.

او با بیان اینکه "این نوع موضع‌گیری هیچ مشکلی ندارد"، گفت درباره خود من این موضوع چند بار اتفاق افتاده است.

او با اشاره به گفته‌ی معروف امام خمینی (ره) مبنی بر اینکه "اگر دیدید دشمن از شما تعریف کرد به درستی کار خود شک کنید"، گفت:‌ منظور امام از این جمله ناظر به مواضعی است که تنها اثرش شادی دشمن باشد اما عده‌ای این چنین عنوان می‌کنند که منظور امام از این جمله هر نوع شادی دشمن از اظهارات خواص است. درحالی که اگر اینچنین در نظر بگیریم بیانیه 8 ماده‌ای امام خمینی یا برخی دیگر از کارهای ایشان هم دشمن را شاد کرد در حالی که آثار اصلاحی زیادی نیز داشت.

* دو موضع درباره یک موضوع

یکی دیگر از موضوعاتی که در ماههای اخیر سبب شگفتی رسانه ها شد نوشته ای بود که "علی مطهری" پس از درگذشت آقای منتظری در یکی از نشریات به انتشار رساند و طی آن به ذکر خاطره ای از ملاقاتش با او پرداخته بود.

آقای مطهری در این نوشته آورده است، در ملاقاتم به آقای منتظری گفتم که اگر شهید مطهری زنده بود اتفاقاتی چون عزل شما روی نمی‌داد.

مطهری در توضیح این ادعای خود نیز گفت: اگر شهید مطهری زنده بود آقای منتظری قائم مقامی رهبری را نمی‌پذیرفت چرا که او شهید مطهری را همانند برادر بزرگتر و اصلح می دانست. اما با فرض اینکه آقای منتظری قائم مقام هم می‌شد، نفوذ شهید مطهری در امام(ره) و آقای منتظری نمی‌گذاشت که اوضاع به این سمت کشیده شود و خیلی از حوادث دیگر پیش آید.

او در حالی به بیان این سخنان پرداخت که در مصاحبه ای که در سال 79 با روزنامه کیهان داشت، سخنان آقای منتظری در سال 1376 علیه مقدسات نظام را "سخیف" خواند و خواستار سکوت در قبال او شد تا به دور از جنجال آفرینی ها "عمرش به سر برسد."

آقای مطهری در بخشی از این مصاحبه گفت: "متن سخنرانی خیلی سخیف بود. بالاخره ایشان به تصریح حضرت امام (ره) صلاحیت کار سیاسی ندارند و حرف‌هایشان هم در این امور اصلا اعتبار ندارد، منظور من این بود که ما نباید جوری با ایشان برخورد کنیم که باعث سوءاستفاده دشمنان و اطرافیان ایشان که انسان‌های ناسالم و ناصالحی هستند، بشود. ما باید بزرگوارانه از کنار برخی کارهای آقای منتظری بگذریم. بالاخره عمر ایشان که عمر نوح نیست، تمام می‌شود. بهتر است سکوت کنیم در برابر کارهای ایشان تا غائله برای کشور درست نشود. می‌شود عاقلانه‌تر از کنار رفتار ایشان عبور کرد تا مشکلی درست نشود."

با این حال آقای مطهری پس از درگذشت آقای منتظری، او را "فقیه عالی قدر"ی دانست که درگذشتش "ثلمه ای در اسلام وارد کرد که هیچ چیز جایگزین آن نیست."

او همچنین آقای منتظری را نزدیک ترین دوست و یار شهید آیت الله مطهری نامید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/3:: 7:30 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10      >