سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرچیز راهی دارد و راه بهشت، دانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
زنان خیابانی در خدمت سبزها

اخیرا مشاهده شده است عده‌ای از افراد در پوشش گل فروش در چهارراه‌ها و میادین اصلی شهر اقدام به توزیع سی‌دی‌های مربوط به حوادث اخیر تهران می‌نمایند!

به گزارش جوان، سازمان فتنه در روشی جدید با توجه به تصور مردم از فروشندگان دوره‌گردی که در چهارراه‌ها و میادین اقدام به فروش گل و سی دی می کنند اقدام به توزیع سی‌دی های مربوط به حوادث پس از انتخابات در برخی مناطق شهر تهران نموده است.

در همین حال عده‌ای ناشناس با حضور در چهارراه‌ها و میادین شلوغ تهران و برخی شهرها فیلم‌های حوادث پس از انتخابات را به همراه اقلام دیگری همچون گل و شکلات به مردم ارائه می دهد.

گفتنی است در برخی از مکان‌ها این فروشندگان دوره گرد را دختران جوانی تشکیل می‌دهند که هیچ شباهتی با فروشنده‌های دیگر چهارراه‌ها ندارند و هنگام برخورد با خودروها اقدام به اهدا گل و سی دی مذکور به صورت رایگان به رانندگان و سرنشینان این خودروها می‌نمایند!

این در حالیست که در اولین روز از دهه مبارکه فجر در حوالی خیابان شریعتی سه زن که در حال پخش سی دی حاوی دعوت به تجمع جنبش سبز در روز 22 بهمن بودند توسط عوامل امنیتی شناسایی و دستگیر شدند.

گزارش ها حاکی ا زآن است که جریان فتنه با هدف تبلیغ برای حضور حامیان اندک خود در روز 22 بهمن اقدام به انجام این تبلیغات با استفاده از زنان خیابانی نموده است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:28 عصر     |     () نظر
مسعود رجوی و میرحسین موسوی در دادگاه

فرهاد مستوفی

رخداد‌های پس از انتخابات ایران مجال مناسبی شد تا به‌رغم واکاوی رفتار‌های عوامل آشوب و فتنه، در ریشه‌یابی گستاخی‌ها و مشی استبداد‌طلبی این جماعت نیز تدقیق شود. تناقضات فراوان کرداری و گفتاری این افراد در پدید آوردن فتنه پس از انتخابات که 2 رکن بنیادین نظام، یعنی اسلامیت و جمهوریت را مورد اهانت و هجمه قرار داد، باعث شده تا دیگر آبرویی برای این جماعت باقی نماند. حرکت افکار عمومی در مسیر انصاف، این نکته کلیدی را مطرح می‌سازد که دیگر هیچ‌گونه کلام یا کرداری از این جماعت در مدح اسلامیت یا جمهوریت نه‌تنها پذیرفته نیست که تعبیر به نفاق و رفتار‌های منافق‌گونه می‌شود.


از سوی دیگر به نظر می‌رسد پس از حماسه 9 دی که نشان‌دهنده اوج بصیرت ملت است، سزاوار نیست دیگر بار به اثبات اقدامات مجرمانه فتنه‌گران و سران آنها پرداخته شود. در شرایط کنونی، شایسته آن است که افکار عمومی شاهد گفتار‌هایی درباره برخورد قاطع دستگاه قضا با سران فتنه و در ادامه آن، گمانه‌زنی درباره «مجازات» احتمالی سران فتنه باشد. قطعا پیگیری این موضوع اثرات مطلوبی در پی خواهد داشت. در این‌باره و برای اینکه تناسب جرم با مجازات ارزیابی شود، مروری بر عملکرد موسوی در حوادث پس از انتخابات و قیاس این رفتار با چهره‌های دیگر چون مسعود رجوی ضرورت می‌یابد.

هزینه‌های موسوی برای نظام
1- نفی جمهوریت
موسوی که براساس شنیده‌ها، ستاد وی چند روز قبل ازبرگزاری انتخابات، از شکست قطعی وی اطمینان داشت، ساعت 23 شامگاه 22 خرداد با ترتیب دادن یک کنفرانس خبری با رسانه‌‌های حامی خود، مدعی شد که او پیروز انتخابات است. این اقدام بی‌سابقه و به دور از منطق در حالی صورت گرفت که هنوز رأی‌گیری از ملت ادامه داشت.

موسوی پس از شمارش آرا و تأیید آن از سوی نمایندگان حامی وی که بر سر صندوق‌های رأی حضور داشتند، در یک اقدام فراقانونی دیگر ادعایی عجیب را مطرح کرد و مدعی تقلب در انتخابات شد. ادعای موسوی باعث ایجاد تجمعات خیابانی و در ادامه آشوب شد. شهروندان تهران از فردای انتخابات 22 خرداد، شاهد آتش و دود و فحاشی در برخی خیابان‌های پایتخت بودند. موسوی مدعی شده بود که در انتخابات تقلب شده و او رئیس‌جمهور است و این ادعا به مثابه عدم پذیرش انتخابات بود، اما پیگیری این ادعا آنگونه که قانون حکم می‌دهد و عقلای قوم سفارش می‌کنند صورت نگرفت. کاندیدای مدعی از یک‌سو نهاد‌های نظارتی نظام را مورد هجوم قرار داد و از دیگر سو هوادارانش را که ادعای وی را «راست» می‌پنداشتند، ترغیب به حضور در خیابان‌ها می‌کرد. تجمعاتی که همواره تبدیل به آشوب و آتش زدن اموال عمومی،‌خسارت به اموال مردم و توهین به مسؤولان نظام و آرمان‌های انقلاب شد و متأسفانه خسارات جهانی نیز به همراه داشت.

ادعای تقلب در انتخابات که بنا به گفته محمدعلی ابطحی، معاون و رئیس دفتر خاتمی در زمان ریاست‌جمهوری وی ،«اسم رمز آشوب» و عامل تجمعات خیابانی و پیامد‌های آن بود اما به تدریج از ادبیات مدعیان تقلب، بویژه میرحسین موسوی حذف شد.
موسوی بتدریج تلاش کرد تا به جای پرداختن به مبدأ همه حوادث، یعنی ادعای تقلب، به حوادث جنبی و فرعی و به‌طور کلی به حاشیه‌ها بپردازد. وی در راستای مظلوم‌نمایی تا بدان‌جا رفت که در مراسم ختم «شهیده» سعیده پورآقایی شرکت کرد و به خانواده وی پیام تسلیت داد! تا اذهان را از ادعای تقلب به حوادث حاشیه‌ای منحرف کند.

موسوی در این مسیر نه‌تنها ره به جایی نبرد بلکه رسوا نیز شد. با بررسی‌های انجام شده، سعیده پور‌آقایی، دختر فراری از آب درآمد که پس از مدتی به خانه بازگشته بود و گفت که حامیان موسوی چگونه از وی سوءاستفاده کردند. افتضاحات و رسوایی‌های دیگری نیز نصیب موسوی شد تا «دروغگویی» این جماعت بر افکار عمومی آشکار شود. به‌رغم روند شتابان افشاگری‌ها علیه دروغگویی‌های موسوی و رسانه‌های حامی وی، اما آنچه باعث رسوایی تاریخی آنها شد، اعتراف تلویحی موسوی به دروغ بودن ادعای تقلب بود. او در بیانیه 17 خود که 2 روز پس از خشم انقلابی مردم در 9‌دی صادر شد، دولت را پذیرفت تا پس از نزدیک به 7ماه برای همه مردم بویژه هواداران وی ثابت شود که ادعای تقلب یک دروغ بزرگ بود. موسوی طی این مدت به‌واسطه این دروغ هزینه‌های فراوانی را به نظام تحمیل کرد اما شاخص‌ترین رفتار وی، اهانت به جمهوریت نظام بود. این کاندیدای متوهم 7 ماه هواداران خود را با «دروغ تاریخی تقلب» فریب داد، اما در نهایت با اعتراف تلویحی به این دروغ، این واقعیت بسیار تلخ را نمایان ساخت که او کمترین اعتقادی به ساختار «جمهوری» و در یک کلام جمهوریت نظام ندارد.

2- نفی اسلامیت
پس از اظهارات رهبر انقلاب در 29 خرداد و بیان صریح معظم له مبنی بر اینکه «جمهوری اسلامی اهل تقلب نیست» بسیاری صاحب‌نظران اظهارات ایشان را «فصل‌الخطاب» تفسیر کردند اما هواداران موسوی یک روز بعد، یعنی در 30‌خرداد دعوت به تجمع کردند تا عملاً بی‌اعتقادی خود به «اصل ولایت فقیه»‌را نشان دهند. توهین به وجهه اسلامیت در شعار‌های حامیان موسوی در روز قدس (نه غزه، نه لبنان) و 13‌آبان (جمهوری ایرانی)، 16‌آذر (اهانت به عکس امام (ره)) و نهایتا هتاکی بی‌شرمانه در روز عاشورا نیز آشکار شد. موسوی هیچ‌گاه در این‌باره واکنشی در خور نشان نداد. او گستاخی در برابر اسلامیت و آموزه‌های فاخر شیعی را در بیانیه 17 خود نشان داد آنجا که هتاکان به امام حسین(ع) و عاشورای حسینی را «مردان خداجو» نامید!


مخالفت با اسلامیت، در دیدار اخیر با کروبی نیز صورت گرفت آنجا که وی از «اعدام» 2 تروریست عضو انجمن پادشاهی ابراز ناراحتی کرد. این رفتار موسوی که تداعی‌کننده مخالفت جبهه ملی و نهضت آزادی با لایحه ‌قصاص در سال 60 بود، دیگر بار ثابت کرد که رفتار وی در قبال حوادث پس از انتخابات، در راستای اهداف دیگری انجام شد. به هر حال موسوی در قبال این حوادث پرهزینه هم نشان داد که اعتقادی به «اسلامیت» نظام ندارد.

دیگر هزینه‌ها
انتخابات 22 خرداد یک فرصت استثنایی برای جمهوری اسلامی در جهت ارتقای بی‌سابقه در مناسبات منطقه‌ای و جهانی بود.


مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات و رای 25 میلیونی به رئیس‌جمهوری منتخب، جایگاه ایران را به طرز فوق‌العاده‌ای ارتقا می‌بخشید اما موسوی با ادعای دروغین تقلب، این امتیازات را تا حدود زیادی از ایران سلب کرد. در بعد داخلی نیز آشوب‌آفرینی وی و دیگر سران آشوب در تهران، باعث فشار روانی به مردم، خسارات مالی فراوان به دولت و مردم و همچنین افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در ایران شد.

تاثیر منفی این رفتار موسوی بر مسائل اقتصادی بسیار زیاد بود اما توهم و خوی استبدادی موسوی باعث شد
2 هزینه هنگفت دیگر بر کشور تحمیل شود.

1ـ جمهوری اسلامی ایران که با انقلاب 57 تشکیل شد، یک گفتمان دینی را به دنیا عرضه کرد که در کنار اعتقاد عمیق به کاربردی‌سازی مواریث دینی ـ شیعی ـ در همه شئون زندگی بشر، تمایل فراوانی به نوآوری و تجدد اسلامی نیز نشان داد. سیستم حکومتی جمهوری اسلامی باعث شد تا نظامات غیردینی جهان به چالش کشیده شود. در این حالت گفتمان جمهوری اسلامی چنان دارای پشتوانه فکری بود که رفتارهای غیرانسانی دیگر نظام‌های حکومتی دنیا را تقبیح می‌کرد. سرعت فوق‌العاده نشر گفتمان جمهوری اسلامی که احیاکننده تمدن اسلامی است، چنان غرب را دچار هراس کرده که حتی از ساخت مناره‌های مساجد نیز جلوگیری می‌کنند. در این شرایط موسوی با طرح ادعای تقلب، پاکی و سلامت نظام حکومتی جمهوری اسلامی را دچار خدشه کرد؛ به گونه‌ای که ایالات متحده که خود به خاطر انتخابات سال 2000 (رقابت بوش و ال‌گور) در مظان اتهام بود،‌ بشدت این ادعای تقلب را پیگیری کرد و کروبی نیز با طرح ادعای دروغ تجاوز در بازداشتگاه کهریزک، جنایات ایالات متحده در گوانتانامو و ابوغریب را تطهیر کرد! آیا همین هزینه هنگفت مستوجب مجازاتی در خور نیست؟


2ـ رفتار موسوی و دیگر فتنه‌گران باعث شد تا اجتماعی از منافقین، توده‌ای‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، تجزیه‌طلب‌ها، صهیونیست‌ها و کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی تشکیل شود. با تشکیل این اجتماع که با سکوت موسوی که نشانه خشنودی است، همراه شد، عرصه برای تحرک این جماعت ضدانقلاب در قالب هواداران موسوی فراهم شد تا در خیابان‌های تهران به آشوبگری و فحاشی علیه امام و رهبری و جمهوری اسلامی بپردازند. سکوت موسوی موجب انتقاد وفاداران به انقلاب شد اما خوی خودخواهی وی باعث شد هیچگاه واکنش منطقی در این باره نشان ندهد. بدون شک تشکیل این اجتماع حول اهداف مشترک صورت گرفت. همین اهداف مشترک با ضد انقلاب خود جرم بسیار بزرگی برای موسوی است. از سوی دیگر متاسفانه درخواست از بیگانگان برای پیگیری سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه نظام، از دیگر اقدامات خائنانه این افراد بود به‌گونه‌ای که اخیراً با ارسال پیام‌هایی، خواستار اعمال تحریم علیه ایران بویژه در حوزه انرژی شده‌اند. موضوعی که خود هیلاری کلینتون اخیراً به آن اذعان کرد و در همین راستاست که بودجه‌های ایالات متحده در راستای کمک به فتنه‌گران تصویب می‌شود و استعمار پیر نیز به تقویت رسانه اختلاف‌افکن خود در جهت کمک به موسوی می‌پردازد.این اقدامات خائنانه نیز جرم‌های بسیار بزرگی در کارنامه موسوی است.

مسعود رجوی چه کرد؟
مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین از همان ابتدای انقلاب به مخالفت علنی با «ولایت فقیه» پرداخت. این اختلاف علنی در ماجرای تصویب قانون اساسی نمود عینی‌تری یافت. عدم صلاحیت رجوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری که طبق فرمایش صریح امام خمینی(ره) صورت گرفت، موجب اهانت‌های بی‌شرمانه آنها علیه امام امت شد. گروهگ رجوی در ادامه در ائتلاف با ابوالحسن بنی‌صدر که نفاق وی آشکار شده بود؛ ائتلافی علیه «ولایت‌فقیه» تشکیل داد و از اسفند 59 تا اوایل سال 60 به فعالیت‌های سیاسی خود علیه نظام ادامه دادند. تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و ولایت‌فقیه در 3ماهه اول سال 60 هم ادامه داشت اما در 29 خرداد 60 مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر از هواداران خود خواستند تا در خیابان‌های تهران تجمع کنند. این اتفاق باعث لشکرکشی خیابانی علیه نظام شد، به گونه‌ای که حامیان منافقین در 30 خرداد 60 اقدام به فحاشی علیه امام و جمهوری اسلامی کردند. پس از آنکه حضور مردم انقلابی تلاش‌های منافقین و بنی‌صدر را به ناکامی کشاند، منافقین وارد فاز نظامی شدند. آنان در 7 تیر 60، دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کردند. پس از ورود منافقین به فاز نظامی رجوی و بنی‌صدر توسط بهزاد معزی، خلبان اختصاصی محمدرضا پهلوی به وسیله یک جت از ایران به فرانسه گریختند.پس از این اتفاقات انواع عملیات‌ نظامی منافقین علیه جمهوری اسلامی شدت بیشتری یافت و انفجار دفتر نخست‌وزیری در 8 شهریور رخ داد. ترور ائمه جمعه شهرهای تبریز، همدان، شیراز، یزد و کرمانشاه و ترور تعدادی از قضات دادگستری و نمایندگان مجلس از جمله این اقدامات بود.

اما 5 شهریور 60 صحنه‌ جنایات عوامل منافقین در خیابان‌ها و کشتار مردم بی دفاع تهران توسط آنها بود. استفاده از تیربار و آرپی‌جی و نارنجک علیه مردم

نشان دهنده‌ میزان خوی درندگی این افراد بود.
البته در اواخر دهه‌ 60 و همزمان با دستگیری سران منافقین در زعفرانیه‌ تهران، فعالیت این گروهک تاحدود زیادی مهار شد اما حضور آنان در خارج از مرزهای ایران و خیانت آنان به وطن در جریان جنگ تحمیلی و نیز اقدامات جاسوسی طی سال‌های گذشته بویژه در زمینه‌ هسته‌ای و ترور وفاداران به انقلاب کارنامه‌ سیاهی از آنان به وجود آورده‌ است. مسعود رجوی مرد شماره یک سازمان مجاهدین بود و اقدامات این گروهک تروریستی با دستور وی صورت می‌گرفت، مجاهدین خلق از یک مخالف اصل ولایت فقیه تبدیل به منافقین و خائنان به وطن شدند. اینک اگر مسعود رجوی دستگیر شود آیا محاکمه نخواهد شد؟
اگر محاکمه شود چه مجازاتی در انتظار اوست؟ او هم اقدام به ایجاد نا امنی در کشور کرد و هم عامل کشتار مردم شد و هم نظام اسلامی را تضعیف کرد. براستی مجازات وی چیست؟

مجازات موسوی!
میرحسین موسوی نیز آیا با انجام رفتارهای پس از انتخابات مستحق محاکمه نیست؟ به‌طور قطع موسوی به وقت خود باید محاکمه شود چرا که در غیر این‌صورت از عدالت جز نامی بدون قاعده و بی‌خاصیت چیزی نخواهد ماند .

قطعا موسوی باید در دادگاهی صالح پاسخگوی اقدامات خود باشد چرا که در غیر این صورت همگان به خود جسارت می‌دهند به جمهوریت نظام حمله کرده و این رکن رکین انقلاب را هتک حیثیت کنند. بدون شک موسوی باید محاکمه شود تا دیگر کسی نتواند در لوای نفاق در کردار علیه اسلام شورش کند و اما در بیان منکر همه چیز شود و دیگران را خارج از اسلام معرفی کند! بدون شک موسوی باید محاکمه شود و به مجازات برسد تا دیگر کسی هوس نکند با ادعایی دروغ، شعور ملت را مورد تمسخر و اهانت قرار دهد!
موسوی باید محاکمه شود. آری! باید محاکمه شود تا دیگر کسی هوس خیانت به کشور و نظام را در سر نپروراند...

در پایان نوشتار بودم که اظهارات اخیر موسوی به دستم رسید. پس از مطالعه آن بدین نتیجه رسیدم، به هیچ وجه نباید درباره اظهارات وی سخن گفت یا اینکه زمانی به آن اختصاص داد. در پیشگاه مردم این عملکرد و رفتارهاست که نشان‌دهنده‌ تفکرات افراد است و نه ادعاها و حرف‌ها . موسوی به گونه‌‌ای سخن گفته که گویی کسی در انتظاراظهارات وی است. او در وهله‌ نخست باید پاسخگوی دروغگویی‌ها و هزینه‌سازی‌های خود برای مردم و نظام باشد. با این حال پس از مطالعه‌ اظهارات موسوی 2 موضوع به ذهنم خطور کرد:

1- شباهت عجیب موسوی به شاپور بختیار؛ بختیار نماد... و توهم بود و همگان هم خصوصیات جسمی و هم خصوصیات فکری وی را به یاد دارند. به نظر می‌رسد افکار عمومی؛ به خوبی متوجه اصل ماجرا شده است.

2- شباهت عجیب موسوی به بنی‌صدر؛ بنی صدر نماد دیکتاتوری، غرور، کیش ‌شخصیت و خودبزرگ‌بینی بود. البته تفاوت بنی‌صدر و موسوی را هم باید گفت و آن اینکه بنی‌صدر به واسطه انتخاب به ریاست جمهوری ـ اگرچه با فریب و دغل – دارای این ویژگی‌ها بود، اما موسوی چه؟ او فقط یک کاندیدای بازنده است. البته یک کاندیدای بازنده مجرم!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:26 عصر     |     () نظر
چنین گقت انقلابی سیلی نخورده!

فریدون حاجی‌پور

میرحسین موسوی در مصاحبه‌ای با سایت اینترنتی خود، ضمن ایراد اتهامات گذشته علیه نظام و انقلاب اسلامی، بخش دیگری از دگردیسی‌های فکری خویش را به نمایش گذاشت.

موسوی که گویا وهم - این عنصر ضد خرد - همچنان در اندیشه‌اش جولان بی حد و حصری دارد این‌بار‌ بیانیه‌ای را صادر نکرد اما مصاحبه‌ای سرتاپا تناقض ارائه کرده است.

او که گویا عدم باج‌دهی نظام برایش ثقیل آمده، بازهم درصدد تقلیدی کاریکاتورگونه از انقلاب برآمد و با تمسک به ادعا و توهم پیشین خود یعنی تقلب، در یک شبیه‌سازی متوهمانه، تحرکات هواداران قلیل خود را به مبارزه‌ای همچون مبارزه با رژیم شاهنشاهی تشبیه کرد! مبارزه‌ای که گرچه بسیاری از خواص امروز اعتبار خود را مدیون آن هستند اما ادعای امروز این «سیلی نخورده» و سخن گفتن از راه و رسم مبارزه از طنزهای عجیب روزگار است. بی‌شک اگر جز این بود میرحسین موسوی بعد از 20 سال سکوت، «هم‌نظری» خود را با کسانی که امام(ره) آن‌ها را بی صلاحیت برای برعهده گرفتن هر پستی عنوان کرده بود، ابراز نمی‌کرد.

در این مصاحبه، حرف گروهک نهضت آزادی‌ها از زبان میرحسین موسوی به صراحت شنیده می‌شود، جمله‌ای که امام(ره) در یک سخنرانی محتوای آن را اینگونه بیان فرمودند که «شماها با شاه هم مشکلی نداشتید به خود من هم که گفته بودید.» میرحسین موسوی نیز با تأسی به گفته گروهک نهضت آزادی تصریح کرد که «اگر پهلوی‌ها به میراث مشروطیت خیانت نمی‌کردند رژیم شاهنشاهی با اصالت رأی مردم و نقشی که قانون اساسی مشروطه برعهده شاه گذارده بود، می‌توانست مثل بعضی‌ از کشورها ادامه پیدا کند.» این جمله دقیقاً همان تز معروف نهضت آزادی است که تا آخرین ماه‌های پیروزی انقلاب می‌گفتند «شاه بماند اما سلطنت کند نه حکومت.»!

این همنوایی اما در جایی دیگر با مواضع امروزین گروهک نهضت آزادی بار دیگر جمع شده و همان‌گونه که آنان انقلاب را به دوری از اهداف خود متهم می‌کنند، میرحسین موسوی می‌گوید: «ما اول انقلاب زیاد خوش‌بین بودیم... بنده اعتقاد ندارم که انقلاب به اهداف خود رسیده است...»

وی درادامه با مقایسه انقلاب اسلامی با دیکتاتوری شاه تصریح می‌کند: «بسته شدن فضای مطبوعاتی و رسانه‌ای و پر شدن زندان‌ها و کشتن بیرحمانه مردم در خیابان‌ها که به صورت مسالمت‌‌آمیز احقاق حقوق خود را خواستارند، نشان دهنده حضور ریشه‌های استبداد و دیکتاتوری باقیمانده از نظام شاهنشاهی است». این اظهارات موسوی که پافشاری بر «جرم بزرگ» زیر سوال بردن انتخابات است در شرایطی مطرح می‌شود که وی هیچ‌گاه در این ایام از دیکتاتوری خود مبنی بر ندیدن آرای اکثریت تلاش برای حاکم ساختن دیکتاتوری اقلیت، عبور از قانون اساسی و بی اعتنایی به ارکان نظام و... سخن به میان نیاورده و همچون برخی دیکتاتورهای تاریخ،خیابان‌ها را جولانگاه برخی شعبان بی مخ‌ها نمود.

میرحسین موسوی که با کنایه‌های خود نظام و انقلاب اسلامی را دیکتاتوری می‌خواند سخنانش بی تردید بار دیگر عبور از کلام و اندیشه امام است که فرمودند:

«... ولایت فقیه هست [است] که جلوی دیکتاتوری را می‌گیرد، اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می‌شود... آن است که می‌خواهد این دیکتاتوری‌ها را بشکند و همه را به زیر بیرق اسلام و حکومت قانون بیاورد» و در جای دیگر تصریح کرده‌اند:

«ولایت فقیه آنطور که اسلام مقرر فرموده است و ائمه(س) ما نصب فرموده‌اند به کسی صدمه وارد نمی‌کند؛ دیکتاتوری به وجود نمی‌آورد. کاری که برخلاف مصالح مملکت است انجام نمی‌دهد، کارهایی که بخواهد دولت یا... برخلاف مسیر ملت و برخلاف مصالح کشور انجام دهد، فقیه کنترل می‌کند، جلوگیری می‌کند.»

این اما همه گفته‌های موسوی نیست. وی در بخش دیگری از سخنانش همچون بیانیه پیشین خود که اغتشاشگران را «مردم خداجو» خوانده بود، با اشاره به اعدام دوتن از آشوبگران تروریست به جرم محاربه آنان را تلویحاً شهید(!)

خوانده و گفته است: «او(خطیب جمعه تهران) از قدرت تکوینی اثربخشی خون بیگناهان غافل است و نمی‌داند سیل خون شهیدان،رژیم شاه را از بین برد». شهید خواندن این دو فرد در حالی اتقاق می‌افتد که چندی پیش سید محمد خاتمی نیز از موسوی به دلیل خداجو خواندن اغتشاشگران روز عاشورا انتقاد کرده بود و اینک وی با خطایی دیگر، دو اعدام شده اخیر را درحالی شهید می‌خواند که این دو فرد به عضویت در گروهک ضد انقلابی انجمن پادشاهی و نقش خود در محاربه با نظام از قبیل تلاش برای بمب‌گذاری و همکاری تشکیلاتی با گروهک‌های ضد انقلاب اقرار کرده بودند.

تناقض دیگرمیرحسین موسوی اما در تاختن او به قوه قضائیه رقم می‌خورد. او در حالی که از قطع امید خویش از قوه قضائیه سخن می‌گوید اما به استناد قانون شکایاتی را علیه مطبوعات و رسانه‌ها از جمله روزنامه جوان داشته است. گویا قانون و اقدام قضایی تنها در صورتی مورد خواست و توجه میرحسین موسوی است که توهمات وی را تامین کند. کاندیدای شکست‌خورده و متوهم در بخش دیگری از اظهارات خود بار دیگر بر بازگشت به قانون اساسی تاکید کرده اما در بخش دیگری تناقض غیرقابل فهمی را با اشاره به اینکه «قانون اساسی وحی منزل نیست» ظهور و بروز می‌دهد. در حالی که وی خود از اصول قانون اساسی و ارکان آن عبور می‌کند اما دیگران را به پایبندی به آن فرا می‌خواند و در هنگامه‌ای که فراخوانش به پایان پاراگراف نرسیده، از ضرورت تغییر قانون اساسی سخن می‌گوید.

به راستی چگونه می‌توان خواست اساسی موسوی را متوجه شد!

نکته اساسی‌تر در اظهارات میرحسین موسوی آنجایی است که وی سرانجام به حقیقت وزن اجتماعی حامیان خود و برخی هنجار‌شکنی‌های آنان اعتراف می‌کند. وی در بخشی ازسخنانش می‌گوید: «توصیه من به طرفداران جنبش سبز آن است که تمایز خود را با بقیه مردم، چه کم و چه زیاد، کم کنند... همه به شدت باید مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه باشند». این اظهارات بی‌گمان در بردارنده چند نکته است. نکاتی همچون:

1- طرفداران فرقه سبز مردم نیستند.

2- طرفداران فرقه سبز از مردم متمایزند.

3- طرفداران فرقه سبز تاکنون به اعتقادات و مقدسات و هنجارهای جامعه بی‌احترامی کردند.

4- فرقه سبز تاکنون چندان مراقب اعتقادات، مقدسات و عرف و هنجارهای جامعه نبوده‌اند.

این اظهارات دیرهنگام با بخش دیگری از سخنان میرحسین تکمیل می‌شود که برخی از افراد خارج از کشور به نمایندگی از میرحسین موسوی اظهارات ساختارشکنانه‌ای داشته‌اند ‌که مصداق همان توصیه میرحسین است.

گرچه او اذعان می‌کند که نماینده‌ای در خارج کشور ندارد اما دربخش دیگر، آنان را از خود نمی‌راند. جایی که می‌گوید: «در جنبش سبز هر شهروند یک رسانه است».

بی‌شک این قبیل اظهارات موسوی اظهاراتی است که نه امیدی می‌توان به آن داشت نه عاقبتی برای آن متصور بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:25 عصر     |     () نظر
خبرگزاری چیزنا فعالیت خود را از سر گرفت

آقای چیز

همزمان با سخنرانی آقای چیز در تالار یاسر تلفات بنگاه خبرپراکنی چیزنا، دور جدیدی از فعالیت این خبرگزاری رسماً کلید زده شد. آقای چیز دلیل تعطیلی چند ساله «چیزنا» را شلوغ بودن سرش و البته پرونده آموزشی همسرش عنوان کرد و گفت: خبرگزاری ما با پول اختصاص داده شده توسط هیلاری کلینتون اداره خواهد شد و اوباما باید از گلوی مردم آمریکا بزند و بریزد در حلقوم ما! آقای چیز، پول گرفتن از دشمن را امری مستحب خواند و ادامه داد:

به دروغ هم که شده باید برای جنبش سبز، هفته ای یک شهید و چند «شهید آن لاین» بتراشیم. مدیرعامل خبرگزاری چیزنا هدف خود از نوشتن اخبار این خبرگزاری در روزنامه کیهان را استحاله این روزنامه خواند و ابراز امیدواری کرد: جمهوری اسلامی قبل از نیمه اول دربی سقوط خواهد کرد. آقای چیز خواص بی بصیرت را بازوی کار چیزنا دانست و به ایشان توصیه کرد با استفاده از فتوشاپ، بی شمار بودن جنبش سبز را به رخ حکومت بکشند.

وی خود را اهل کوفه، و «اسپانسر مسجد ضرار» خواند و گفت: اتفاقاً اجداد ما همسایه روبه رویی ابوموسی اشعری بودند و اجازه نمی دادند دو طفلان مسلم در کوچه توپ بازی کنند!! آقای چیز از خبرنگاران چیزنا خواست دروغ های خود را طوری منعکس کنند که باورش برای مردم آسان باشد. این کارشناس مسائل سیاسی، در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما هر نفسی که بکشیم قبلش با جورج سوروس هماهنگ می کنیم!! آقای چیز بیان داشت: ما از کل دولت، فقط رحیم مشایی را قبول داریم، که آنهم مشروط به ادامه کمک هایش به «هدیه» است.

پیشنهاد مدیرعامل خبرگزاری چیزنا، چیز بود، یعنی این که اخبار این خبرگزاری وارونه چاپ شود. این را باید امری بسیار مهم تلقی کرد تا هر کسی بخواهد اخبار این ستون را بخواند، مجبور باشد کیهان را برعکس دست بگیرد و این خود نمادی از سقوط جمهوری اسلامی است. اما، از آقای چیز گفتن و از مدیرمسئول یکدنده کیهان نشیندن، سی سال آزگار است که می گوید مرغ یک پا دارد. در ادامه این سخنرانی آقای چیز از سبزها خواست که اگر بازی استقلال و پیروزی مساوی شد، به نفع اسرائیل شعار بدهند، اگر استقلال برد، به نفع وابستگی به استعمار شعار بدهند و اگر پیروزی برد، به نفع دماغ سوخته های جنبش سبز شعار بدهند و عجالتاً یک عنایتی هم به اتوبوس های شرکت واحد داشته باشند، بد نیست! وی آتش زدن سطل های زباله را همراه با آشغال درون آن، امری انحرافی خواند و گفت: شاید در میان آنهمه آشغال، یک چیز به درد بخوری وجود داشته باشد؛ کهنه بچه ای، سرنگی، چیزی!!

کیهان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:22 عصر     |     () نظر
برنامه‌ریزی اتاق بیضی برای 22 بهمن

حسین قدیانی

عصر دیروز تعدادی از سران استکبار با حضور در اتاق بیضی جلسه‌ای درباره چگونگی مواجهه با پرچم برافراشته اسلام یعنی جمهوری اسلامی تشکیل دادند که مشروح آن در زیر می‌آید:

هیلاری کلینتون: آقایان! ما همانطور که قبلا هم گفته بودم باید از خیابان بکشیم بیرون و بریم تو فضای سایبر.

اوباما: پیشنهاد من همان استفاده از روش‌های سنتی است؛ مثل شعارنویسی پشت در مستراح.

دیوید میلیبند: خانم هیلاری!

هیلاری کلینتون: جانم عزیزم! قربون اون تیپت برم.

دیوید میلیبند: من فکر کنم این 22 بهمن، جمهوری اسلامی سرنگون می‌شود.

اوباما: این دیوید خالی‌بند هم باز خواب دید!

هیلاری کلینتون: آره دیوید جان! این نظام جمهوری اسلامی، اراده می‌کنه، ظرف 2 روز، چند میلیون آدم جمع می‌کنه تو خیابان‌ها. لذا من معتقدم ما باید خیابان را بی‌خیالی طی کنیم، بریم در سایبر. این را من به اطلاع سران فتنه هم رسانده‌ام.

اوباما: سران فتنه نظرشان چی بود؟

هیلاری کلینتون: مهندس نظر خاصی نداشت، ولی شیخ، 2 ساعت طول کشید تا فضای سایبر را برایش جا بیندازم که اصلا چی‌چی هست. مگه تو مخش می‌رفت. هی می‌گفت الان چقدر وقت دارم، چقدر از وقتم مونده. به شما که عرض کنم من دقیقا چقدر وقت دارم.

دیوید میلیبند: چطور است یه تماس با برو بچ خارج از ایران بگیریم. مایکل لدین! یه زنگ بزن به مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی.

[مایکل لدین، زنگ می‌زند به موبایل مریم قجر... الی آخر]

- به سیستم پیغامگیر مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی خوش آمدید. برای صحبت با خود مریم عدد 1، اطلاع ازسرنوشت قجر عدد 2، پیدا کردن عضدانلو عدد 3، مکالمه با اون گور به گوری ابریشمچی بی‌غیرت عدد 4، تماس با رجوی عدد 5، آشنایی با شوهر بعدی عدد 6، واریز پول به حساب عدد 7 و اطلاع از 3 گردش آخر پول عدد 8 را فشار دهید.

[مایکل، عدد یک را فشار می‌دهد، هیلاری با مریم صحبت می‌کند]

مریم: 22 بهمن، جان شما کار رژیم تمام است؛ پول‌ها رو بفرستید.

هیلاری: ما از شکم مردم آمریکا داریم می‌زنیم، می‌دیم به شما، آخرشم هیچی به هیچی.

مریم: این دفعه دیگه کار رژیم تمام است.

هیلاری: تا به حال این حرف را هزار بار زدی! حالا شعار، چی طراحی کردین؟

مریم: یه چند تا شعار آماده کردم، براتون بخونم؟

هیلاری: بخون.

مریم: «22 بهمن ماه، واه واه واه، واه واه واه»،‌ «وای اگر آمریکا حکم جهادم دهد، سطل آشغال شهرداری باید جوابم دهد»، «انرژی اسب بخار، حق مسلم ماست»، «کروبیه باسواد مستقل است از موساد»، «با فتوشاپزیادیم، خر ابن‌زیادیم»، «اینترنت، اینترنت، ما داریم می‌آییم».

هیلاری: راستی خبرداری این سران فتنه را می‌خواهند بازداشت کنن یا نه؟

مریم: نه.

هیلاری: اگه تو برگردی، جمهوری اسلامی اعدامت کنه خیلی باحاله‌ها.

مریم: چرا؟

هیلاری: با اجرای حکم تو، 5 نفر با هم اعدام می‌شوند و ما می‌توانیم در فضای سایبر، ‌علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کنیم.

مریم: حالا چرا 5 تا؟

هیلاری: پس چند تا؟

مریم: خب یکی.

هیلاری: چرا یکی؟
مریم: پس چند تا؟

هیلاری: 5 تا !

مریم: چرا 5 تا ؟

هیلاری: یکی خودت مریم،‌یکی قجر، یکی هم عضدانلو،‌ یکی ابریشمچی، ‌با رجوی میشه پنج تا!!

مریم: خب که چی؟ اون 3 تای اولش که مال خودمه، اون 2 تای آخرش یه حرفایی توشه. برو جلوی اون بیل‌رو بگیر که تو همین اتاق بیضی با مونیکا چه بساطی راه انداخته بود!

هیلاری: پول می‌خواستی دیگه؟!!

مریم: پس برو خوابش رو ببین جمهوری اسلامی سقوط کنه؛ برو با همون تریاکی‌های خداجو تو فضای منقل، انقلاب کن.

اوباما: تقصیر منِ خره که تو رو کردم وزیر خارجه، نتونستی 2 تا اپوزیسیون رو جذب کنی.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:21 عصر     |     () نظر

آیت الله محمد یزدی با تکذیب هرگونه عقب نشینی از روشنگری تاکید کرد ما وظیفه نداریم سکوت کرده و بی تفاوت باشیم.

به گزارش رسا صبح دیروز جمعی از فضلا و محققین حوزه علمیه قم با آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیدار کردند.
در این دیدار حاضران ضمن تبریک ایام الله دهه فجر از مواضع بصیرانه آیت الله یزدی خصوصا در فتنه های اخیر تشکر کرده و حمایت خود را از این مواضع روشنگرانه ابراز داشتند.
آیت الله یزدی نیز در این دیدار ضمن تشکر از حاضران، گفت: خدا کند ما کوتاهی نکرده باشیم و آنچه کرده ایم در راستای وظیفه بوده است. چنانکه حضرت امام همواره این نکته را تذکر داده اند که ما موظف به تکلیف هستیم و مکلف به نتیجه نیستیم.
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه با اشاره به حوادث گوناگون تاریخ انقلاب افزود: در فراز و نشیب های سیاسی انقلاب گاهی تشخیص برای انسان مشکل می شود لذا باید خودمان را به خدا واگذار کنیم وگرنه نفس انسان او را رها نخواهد کرد.
وی تشخیص صحیح در حوادث مختلف را مهم ارزیابی کرده و اظهار داشت: ما که در بزرگترین حوزه علمیه شیعه زندگی می کنیم باید قدردان این نعمت باشیم و نکته مهم مسئله تشخیص در فراز و نشیب ها است.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به آیه ای از قرآن کریم گفت: در این آیه مسئله ولایت الهی و ولایت فقیه درجه اش مشخص شده است ما باید صاحب نظر باشیم اما وقتی رهبری نظرش را اعلام کرد هرچند خلاف تحلیل ما باشد باید بپذیریم.
آیت الله محمد یزدی افزود: البته به رهبری باید مشاوره داد ولی وقتی به درجه تصمیم رسید حتی اگر با سلیقه ما هماهنگ نباشد تبعیت از این حکم انفع به حال مصالح حکومت و جامعه است تا اینکه فضای جامعه دچار تردید و نگرانی شود. لذا من گاهی احساس کوتاهی می کنم که به جهت وضع جسمی توان بیش از این ندارم که به وظایف خودم عمل کنم ولی به هر حال امیدوارم که بتوانیم وظیفه خودمان را در انقلاب انجام دهیم.
رئیس جامعه مدرسین همچنین در پاسخ به سوال یکی از حاضران در مورد نگرانی از توقف جریان روشنگری، هرگونه عقب نشینی از روشنگری را تکذیب کرده و گفت: ما وظیفه نداریم سکوت کرده و بی تفاوت باشیم و جریان روشنگری وظیفه ای است که در برابر خداوند باید انجام دهیم.
طرح تفرقه افکنی میان دولت و مراجع خنثی شد
خبرگزاری فارس: استانداری قم با انتشار تصاویر دیدار حجت الاسلام والمسلمین موسی پور با مراجع تقلید طرح تفرقه افکنی میان دولت و مراجع و علما را خنثی کرد.
به گزارش خبرنگار "سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، برنا نوشت؛ از بامداد امروز خبری تحت عنوان احتمال حل سوء تفاهمات مراجع تقلید با دولت دهم در برخی سایت ها به صورت گسترده منتشر شد.
در این خبر، استدلال شده بود که عدم ملاقات استاندار قم با برخی مراجع تقلید و علمای حوزه دلیل اختلاف مراجع با دولت دهم است
.
روابط عمومی استانداری قم در واکنش به این خبر، بخشی از تصاویر دیدار استاندار و مقامات دولت دهم را در سایت استانداری قم به آدرس www.ostan-qom.ir منتشر ساخت و این طرح تفرقه افکنانه را در نطفه خفه کرد
.
در متن اعتراض استانداری به این کار یکی از سایت های خبری آمده است: به اطلاع می رساند حجت الاسلام و المسلمین موسی پور از زمان تصدی مسئولیت در استان، با حضرات آیات عظام و جمعی از بزرگان حوزه از جمله آقایان نوری همدانی، جوادی آملی، سبحانی، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، علوی گرگانی، مصباح یزدی و اعضای محترم جامعه ی مدرسین دیدار داشته اند
.
همچنین در این تکذیبیه آمده است: علاوه بر استاندار قم، تعداد دیگری از مسئولان استانی و کشوری از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون پارلمانی ریاست جمهوری، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، رئیس سازمان بهزیستی و ... با مراجع عظام تقلید دیدار داشته اند
.
در پایان این متن اعتراضی آمده است: بدیهی است کمترین توقع از وسایل ارتباط جمعی شناسنامه دار این است که برای تعیین صحت و سقم این قبیل اخبار و گزارش ها دقت نظر بیشتری داشته باشند تا بدین ترتیب بدیهی ترین اصول حرفه ای اطلاع رسانی از نظر دور نماند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/13:: 8:40 عصر     |     () نظر
ملت عزیز ایران
اینک در آستانه دهه ی فجر انقلاب اسلامی با امام و شهیدان پیمان می‌بندیم که با حضوری حماسی زمینه ساز انقلاب بزرگ جهانی آن حجت موعود علیه همه مستکبران شویم و به فتنه های دشمنان برای همیشه پایان دهیم . شعاره های جنبش سرخ حسینی در یوم ا... 22 بهمن بدین شرح است:
مهدی بیا آماده ظهوریم          از شط خون آماده عبوریم
مهدی بیا آماده قیامیم            شمشیر صیقل خورده درنیامیم
******
شعار انقلاب ما این بود         مرگ به از حیات ننگین بود
*******
صف جدا خط روباه پیر است               شعارشان زرو زور تزویر است
*******
صف منافقین زما جدا شد                  نهضت ما خلاص از ریا شد
شعار آزادیشان کاذب است                   قتل منافقین به ما واجب است
*******
این حزب سبز یار اشرافیت         حزب نفاق ضد شفافیت
یک راس آن دعوی مرجعیت          راس دگر انکار مهدویت
قرآن برای ما چنین نوشته               و قتلوهم لا تکون فتنه

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/13:: 8:39 عصر     |     () نظر
 مهدی هاشمی در خارج است، چرا فائزه را احضار نمی‌کنید؟

نماینده مردم تهران با بیان این‌که متأسفانه دستگاه قضایی حداقل در 10 سال گذشته متأثر از برخی رفتارها در رسیدگی به پرونده مفاسد اقتصادی بوده است، گفت: الآن زمان آن رسیده که قدری از آن وضع خارج شده و شفاف‌تر برخورد کنیم.

علی‌اصغر زارعی، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس در گفت‌وگو با «ایران» با تأکید بر این‌که همگان در برابر قانون مساوی هستند، گفت: انتظار مردم این است که نظام با متخلفان یکسان و عادلانه برخورد کرده و وابستگی افراد، پست‌ها و مقام‌ها نباید به هیچ وجه مانع پیگیری قضایی تخلفات این افراد شود.

نماینده مردم تهران در مجلس با اشاره به سکوت دستگاه قضایی در برابر برخی از آقازاده‌ها تصریح کرد: سؤال افکار عمومی به عنوان مثال این است بر فرض که مهدی هاشمی در خارج است اما چرا الآن که خانم فائزه هاشمی در داخل کشور وجود دارد به دادگاه احضار نمی‌شود و حداقل از او همچون دیگران درخصوص دلایل حضورش در اغتشاشات سؤال نمی‌شود.

وی با بیان این‌که انتظار طبیعی مردم است که دستگاه قضایی باید به آن پاسخ مثبت دهد، اظهار داشت: اگر آنها برخی از ملاحظات یا برنامه ها برای رسیدگی به اغتشاشات دارند اینها را به نحوی با مردم در میان بگذارند. مردم می‌توانند کمک کار قوه قضائیه در پیگیری و حل این مسائل باشند.

زارعی تأکید کرد: هر زمانی که ما از اجرای درست قانون عدول می‌کنیم به طور یقین بعدها برای ما هزینه‌هایی ایجاد می‌کند.

وی با بیان این‌که بحث فقط بحث مهدی و فائزه هاشمی نیست، گفت: افراد دیگری هم وجود دارند که تخلفاتی خصوصاً در مباحث اقتصادی دارند که مورد پیگیری قرار نگرفته‌اند.

زارعی افزود: این تخلفات اقتصادی قطعاً کمتر از تخلفات سیاسی نیست. در مفاسد اقتصادی نباید هیچ‌گونه وابستگی فرد و حمایت‌های سیاسی از او مدنظر دستگاه قضایی قرار بگیرد.

نماینده مردم تهران با بیان این‌که متأسفانه دستگاه قضایی حداقل در 10 سال گذشته متأثر از برخی رفتارها در رسیدگی به پرونده مفاسد اقتصادی بوده است، گفت: الآن زمان آن رسیده که قدری از آن وضع خارج شده و شفاف‌تر برخورد کنیم.

امروز رئیسی، معاون اول قوه قضائیه در پاسخ به این مطالبات گفت که "اراده دستگاه قضایی بر این است که به هیچ عنوان رسیدگی به اتهامات کسانی که منتسب به خواص هستند را کنار نخواهد گذاشت و پرونده فرزندان هاشمی نیز به دادسرای تهران ارجاع شده و در موعد مقرر در جریان قرار خواهد گرفت."


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/13:: 8:35 عصر     |     () نظر
تلخند:اون پادگانه نه پایگاه

حبیب ترکاشوند

- شنیدی تو مؤسسه وابسته به یک حامی موسوی و کروبی حدود 150 قبضه سلاح پیدا شده؟

- خب که چی؟

- به نظرت این همه سلاح تو یه مؤسسه فرهنگی چیکار می‌کنه؟

- غفاری گفته که اون انبار رو به یه برنج فروش شمالی برای درآمدزایی اجاره داده بود.

- اگر اینجوریه پس اون برنج فروشه این‌همه سلاح رو برای چی می‌‌خواد؟

- بابا یه ذره فکرتو به کار بنداز، این روزها بانک‌ها و کارخونه‌ها هر چی دستشون برسه جایزه می‌دن تا جذب مشتری کنن، خب این بنده خدا هم خواسته به مشتری‌هاش سلاح جایزه بده تا سورپرایز بشن؟

- اما آقای غفاری گفته این سلاح‌ها مال «پایگاه» بسیج بودن که الان تعطیل شده؟

- خب شاید راست گفته بنده خدا، اصلاً می‌دونی چیه، همش کار این بسیجی‌هاس!

- آخه به نظرت کدوم پایگاه بسیج تو کشور 150 تا سلاح داره تازه اونم از نوع یوزی؟ نکنه منظورش پادگانه؟

- اینشو دیگه من خبر ندارم.

- می‌دونی این داستان منو یاد چی انداخت؟

- چی؟

- یک روز ملانصرالدین میره توی یه باغ دزدی، تربچه‌ها را می‌کنده و می‌ریخته داخل زنبیل که یکدفعه صاحب باغ سرمی‌رسه. میگه آهای مردک داری چکار می‌کنی؟ ملا میگه هیچی بابا داشتم از کنار باغ شما رد می‌شدم که یه باد تندی وزید و منو انداخت داخل باغ شما. مرده میگه خب اونوقت این تربچه‌ها را کی در آورده؟

ملا جواب می‌ده که باد اینقدر تند بود که من هی به این برگ‌های تربچه‌ها می‌چسبیدم که منو نبره اما کنده می‌شدند. صاحب باغ که گیج شده بود،‌گفت: فرض که تو درست میگی، با این حساب این تربچه‌ها را کی انداخته داخل زنبیل. ملا میگه والله از اون موقع تا حالا توی این فکر بودم که شما رسیدی!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/13:: 8:31 عصر     |     () نظر

«… آقای “گل آقا”! خدایت رحمت کند؛ نوشتی “خاتمی” و همان خاتمی خوانده شد.
ولی ما در ? دی نوشتیم “محاکمه” اما خوانده شد “مناظره”.
نوشتیم “گوشمالی” اما خوانده شد”ماستمالی”.
نوشتیم “ولایت” اما خوانده شد “حکمیت”.
نوشتیم”ابن عباس” اما خوانده شد “ابوموسی”.
نوشتیم “کربلا” اما خوانده شد “کوفه”.
نوشتیم “بین الحرمین” اما خوانده شد “بینابین”.
نوشتیم “اقتدار” اما خوانده شد “اعتدال”.
نوشتیم “دادگری” اما خوانده شد “میانجیگری”.
اصلا آقای آملی لاریجانی! چطور است به جای سران فتنه، مرا بازداشت کنید!
بزنید؛ این گردن من…»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/13:: 8:25 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >