سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از ایمان پرسیدند ، فرمود : ] ایمان بر چهار پایه استوار است ، بر شکیبایى ، و یقین و داد و جهاد . و شکیبایى را چهار شاخه است : آرزومند بودن ، و ترسیدن ، و پارسایى و چشم امید داشتن . پس آن که مشتاق بهشت بود ، شهوتها را از دل زدود ، و آن که از دوزخ ترسید ، از آنچه حرام است دورى گزید ، و آن که ناخواهان دنیا بود ، مصیبتها بر وى آسان نمود ، و آن که مرگ را چشم داشت ، در کارهاى نیک پاى پیش گذاشت . و یقین بر چهار شعبه است : بر بینایى زیرکانه ، و دریافت عالمانه و پند گرفتن از گذشت زمان و رفتن به روش پیشینیان . پس آن که زیرکانه دید حکمت بر وى آشکار گردید ، و آن را که حکمت آشکار گردید عبرت آموخت ، و آن که عبرت آموخت چنان است که با پیشینیان زندگى را در نوردید . و عدل بر چهار شعبه است : بر فهمى ژرف نگرنده ، و دانشى پى به حقیقت برنده ، و نیکو داورى فرمودن ، و در بردبارى استوار بودن . پس آن که فهمید به ژرفاى دانش رسید و آنکه به ژرفاى دانش رسید از آبشخور شریعت سیراب گردید ، و آن که بردبار بود ، تقصیر نکرد و میان مردم با نیکنامى زندگى نمود . و جهاد بر چهار شعبه است : به کار نیک وادار نمودن ، و از کار زشت منع فرمودن . و پایدارى در پیکار با دشمنان ، و دشمنى با فاسقان . پس آن که به کار نیک واداشت ، پشت مؤمنان را استوار داشت ، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود ، و آن که در پیکار با دشمنان پایدار بود ، حقى را که بر گردن دارد ادا نمود ، و آن که با فاسقان دشمن بود و براى خدا به خشم آید ، خدا به خاطر او خشم آورد و روز رستاخیز وى را خشنود نماید . و کفر بر چهار ستون پایدار است : پى وهم رفتن و خصومت کردن و از راه حق به دیگر سو گردیدن و دشمنى ورزیدن . پس آن که پى وهم گرفت به حق بازنگشت ، و آن که از نادانى فراوان ، خصومت ورزید ، از دیدن حق کور گشت ، و آن که از راه حق به دیگر سو شد ، نیکویى را زشت و زشتى را نیکویى دید و مست گمراهى گردید ، و آن که دشمنى ورزید راهها برایش دشوار شد و کارش سخت و برون شو کار ناپایدار . و شک بر چهار شعبه است : در گفتار جدال نمودن و ترسیدن و دو دل بودن ، و تسلیم حادثه‏هاى روزگار گردیدن . پس آن که جدال را عادت خود کرد ، خویش را از تاریکى شبهت برون نیاورد ، و آن که از هر چیز که پیش رویش آمد ترسید ، پیوسته واپس خزید ، و آن که دو دل بود پى شیطان او را بسود ، و آن که به تباهى دنیا و آخرت گردن نهاد هر دو جهانش را به باد داد . [ و پس از این سخن گفتارى بود که از بیم درازى و برون شدن از روش کارى که در این کتاب مقصود است نیاوردیم . ] [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

راهپیمایی 13 آبان امسال در حالی برگزار شد که علیرغم تبلیغات رسانه‌ای غرب برای القاء حضور گسترده مخالفان جمهوری اسلامی در این مراسم، تعداد محدودی از معترضین به نتیجه انتخابات در آن حضور پیدا کردند. 

به گزارش جهان، راهپیمایی امسال با شکوه بسیار گسترده تر نسبت به سال‌های پیش برگزار شد.

* در حالی که از مدت‌ها پیش و دقیقاً پس از راهپیمایی روز قدس، تبلیغات وسیعی از سوی رسانه‌های بیگانه اعم از رادیو تلویزیون‌ها، سایت‌های اینترنتی، شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک و توئیتر و ... برای حضور ضد انقلاب صورت گرفته بود، حضور تعداد کمی از این گروه آرزوهای دشمنان انقلاب را بر باد داد.

* تبلیغات روزهای گذشته جریان ضد انقلاب بیشتر با محوریت حضور در این راهپیمایی و سر دادن شعارهای "مرگ بر روسیه " و "مرگ بر چین " برای به حاشیه راندن شعار "مرگ بر آمریکا "ی مردم ایران شکل گرفته بود و به شدت از سوی رسانه‌هایی چون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و ...دنبال می‌شد.

* عدم حضور قابل توجه عناصر ضد انقلاب در حالی صورت گرفت که تبلیغات رسانه‌ای غرب برای حضور این طیف بخصوص در روزهای اخیر شدت بسیار بیشتری به خود گرفته بود و پوسترهای با عنوان "دعوت دانشجویان دانشگاه‌های مختلف برای حضور این طیف در راهپیمایی 13 آبان " برای برهم زدن فلسفه وجودی این روز و سر دادن شعار علیه کشورهایی غیر از آمریکا، انگلیس و اسرائیل نیز به وفور در سایت‌های اینترنتی یافت می‌شد. 

* راهپیمایی 13 آبان امسال در حالی برگزار شد که خیابان طالقانی که لانه جاسوسی سابق آمریکا در آن واقع است، سراسر مملو از جمعیت بود و حرکت به سمت لانه جاسوسی از شرق و از خیابان نجات‌اللهی و از غرب از مترو طالقانی، به دلیل ازدحام جمعیت بسیار سخت بود و خبرنگاران برای رسیدن به جایگاه ویژه خبرنگاران و همچنین مسئولان کشوری برای رسیدن به جایگاه مخصوص دچار مشکل بودند.

* جمعیت حاضر در خیابان طالقانی و در مقابل لانه جاسوسی آمریکا، عکس‌های مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) و همچنین پلاکاردهایی با مضامین سخنان رهبر معظم انقلاب و امام خمینی درباره آمریکا در دست داشتند.

* با توجه به برخی اتفاقات رخ داده پس از انتخابات 22 خرداد سال‌ جاری و تلاش عده‌ای برای تطهیر آمریکا، امسال فریادهای مرگ بر آمریکای حاضرین رساتر و پلاکاردهایی با همین مضمون نیز بسیار بزرگ‌تر از سال‌های قبل بود.

* حاضرین در این راهپیمایی، شعارهای "مرگ بر آمریکا "، "مرگ بر انگلیس " و "مرگ بر اسرائیل " سر می‌دادند. این افراد برای جلوگیری از تحریف شعارهایشان توسط خبرنگاران رسانه‌های خارجی مانند بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان، شعارهای خود را به زبان انگلیسی هم سر دادند.

* شرکت‌کنندگان در راهپیمایی 13 آبان امسال، شعار "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی " را نیز یکپارچه سر می‌دادند. 

* "اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است "، "ما تا آخر ایستاده‌ایم "، "ما با ولایت زنده‌ایم " و پلاکاردهای دیگر از این دست نیز از جمله پارچه‌نوشته‌هایی بود که در دست راهپیمایان قرار داشت.

* جایگاه خبرنگاران نیز بی‌حاشیه نبود. داربست نسبتا شل جایگاه و دو خبرنگار بی‌احتیاط که بر روی این داربست‌ها نشسته بودند نیز آن‌ها را تا مرز حادثه و افتادن از جایگاه به پایین پیش برد که البته با کمک دیگر خبرنگاران، از این حادثه پیشگیری شد.

* جمله معروف امام(ره)  "ما در حال جنگ با آمریکا و تفاله‌های آمریکا هستیم. هر یک از اینها را شناسایی و به دادگاه معرفی کنید. ننشینید باز جایی را آتش بزنند. اینها مرگ بر شوروی را مطرح می‌کنند تا مرگ بر آمریکا منسی(فراموش) شود " نیز بر روی پلاکاردهای نسبتا بزرگی نقش بسته و در دست تعدادی از راهپیمایان قرار داشت.

* عکسی از شهید همت به همراه جمله‌ای از وی مبنی بر اینکه "روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند، زیرا نه آن را می‌شناختند و نه برایش سختی کشیده بودند و نه رنجی متحمل شده بودند " نیز که در دست برخی راهپیمایان قرار داشت، جلب توجه می‌کرد.

* این مراسم پس از پایان سخنان حداد عادل و در ساعت 11:30 به پایان رسید و پس از به آتش کشیدن پرچم آمریکا از سوی راهپیمایان، مردم حاضر در مقابل لانه و سرتاسر خیابان‌ طالقانی و خیابان‌های اطراف، محل را ترک گفتند.

* پیش از ترک محل مراسم، راهپیمایان به احترام شهید شوشتری و همرزمانش که به شهدای وحدت شهرت یافته‌اند، دعای وحدت را با یکدیگر نجوا کردند: "الله اکبر، لا اله الا الله، الله واحد و نحن له مسلمون، لا اله الا الله، و لا نعبد الا ایاه، مخلصین له الدین و لوکره المشرکون ... "

* پس از ساعت 12 ظهر تعدادی از سطل های زباله در خیابان ولی عصر میان تقاطع فاطمی و مطهری توسط برخی معترضین به آتش کشیده شد. 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/17:: 9:3 عصر     |     () نظر
تحلیل هاشمی از قانون شکنی فتنه گران

در حالی که برخورد قانونی با فتنه گران که خیابان ها را جولانگاه رفتارهای غیرقانونی خود ساخته اند، با واکنش هایی روبرو شده است،مروری تاریخی حوادث مشابه، دربردارنده مطالبی خواندنی است.

به گزارش جوان آنلاین،شباهت های تاریخی شرایط امروزین با حوادث ابتدای انقلاب مساله ای است که اینک از نگاه بسیاری پوشیده نیست و جالب آنجاست که آیت الله هاشمی رفسنجانی در حوادث 5 اسفند 59به این موضوع اشاره داشته و به راهکارها و شیوه های فتنه گران آن روز می پردازد.

هاشمی رفسنجانی درمصاحبه مطبوعاتی که روزنامه جمهوری اسلامی آن را منتشر ساخته در مورد چماقداری و وظیفه مسئولین درارتباط آن می گوید:«برای ریشه یابی این این قضیه زیاد لازم نیست زحمت به خودمان بدهیم،ما خودمان بیست سال،بیست و پنج سال با رژیم قبلی مبارزه می کردیم و شیوه های گوناگونی که مخالفین و اقلیتها بکارمی برند همه را بارها و بارها عمل کردیم وبلدیم که چه شیوه‌ هایی بکار می برند یک جریانی هست مخالفین وضد انقلاب،بطور کلی در این حوادث اخیر تلاش می کنند یک بن بستهایی در مقابل نیروی مسئول کشور بوجود بیاورند که هر طرفش برای مسئولین مشکل ایجاد کند این یک شیوه ایست در مبارزه و مبارزین ایشان اینطور فکر می کنند مثلا یک نشریه ای ممنوع می شود آنها می گویند،نشریه را چاپ می کنیم می آوریم در خیابان،دولت چه می کند یا می آید آنجا نشریه را بگیرد پاره کند(مخصوصا که دست خانم ها که بدهند) آنها هم باز قیافه مظلومانه تری که می توانند بگیرند سرو صدا راه می اندازند و تظلم می کنند نشریه ما پاره شد.بعد هم جمع می شوند یک حادثه زشتی بوجود می آورند.اگر بتوانند دعوا می کنند فحش می دهند و به کتک کاری برسانند که به بازداشت طرف کشیده بشود که باز رژیم انقلابی دارد بازداشت می کند. بازداشت می شوند درزندان می روند آنجا بازجویی پس نمی دهند تا با مسئولین زندان درگیر بشوند و بگویند مسئولین خشونت می کنند و فحاشی می کنند برای اینکه آنها را به فحاشی بکشانند و در مقابل هریک از این ژست ها اگر دولت کوتاه بیاید،باز این طرف قضیه خوب است این طرف یک قدری باز می شود و حرکت خودش را ادامه می دهد واعلام یک سخنرانی میکند اعلان سخنرانی ای که اجازه اش را نگرفته اگر بوند جلوگیری بکنند می گویند، باز خفقان و زورگویی است اگر جلوگیری نکنند حرف هایی می زنند که در این جلسه دعوا بوجود بیاید.کسی پا شود مخالفت بکند در اثر درگیری بازهمین تهمت را بزنند و بطور کلی این کار خیلی آسان است که اگر گروه متشکلی بخواهند دولت را وادارکنند یا به خشونت یا به ضعف در هر دو طرفش هم در شرایطی مثل شرایط جامعه ما کاری است که می شود کرد و این ها این را می خواهند.»


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/17:: 7:57 عصر     |     () نظر

نفاق مفهومی عام و پدیده ای است که می تواند در مکان ها و زمان های گوناگون بروز و ظهور داشته باشد.اینگونه نیست که رفتار منافقانه مربوط به مکتب و یا نحله ای خاص باشد بلکه در قلب هر مکتب، جریان و حرکت اجتماعی مثبتی امکان بروز پدیده نفاق وجود دارد.در چارچوب نگرش وحی محور، تقیّه متناطری برای نفاق در جبهه باطل است که بر حسب زمان و مکان به عنوان تکلیف مومن به گفتار و کردار او قید می زند.

این گونه رفتارها کارکردهای گوناگونی دارند که ترس از تقابل، تحمل فشارهای محیطی، فرصت سازی برای تقابل و عادت به دورویی برای آزادی در انتخاب و عمل و... از جمله کارکردهای نفاق هستند. امّا فارغ از اینکه انتخاب رفتار منافقانه امکان بروز چه کارکردهایی را برای فرد ایجاد می کند، باید به بعد دیگری از این مساله توجه نمود.

همواره نفاق زمانی بروز می کند که جریانی غالب است و اقلیّتی که با جریان غالب (اعم از غلبه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) مخالف هستند و توانایی تغییر شرایط را ندارند و یا شرایط کنونی را مناسب نمی بینند، اقدام به بروز رفتارهای منافقانه می کنند تا زمان ایجاد تحولات مورد نظر آنها فراهم شود.

اگر با رویکردی رفتارشناسانه به حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری توجه نماییم شاهد تناقضاتی در شورش سبز هستیم که نشان از انتخاب رویه منافقانه در بدنه اجتماع را داشته و دارد.

انتخاب نمادها و شعارهای دینی و ابراز علاقه به روحانیت، شهدا و ... در کنار هتاکی به رهبری انقلاب به عنوان رکن مشروعیت و نهادهای انقلابی بخشی از تناقضات مشهود در متن این شورش است.

چرا رهبران و عناصر آشوب گر به استفاده از این گونه نمادها و شعارها روی می آورند؟

انتخاب رویه نفاق از سوی شورش سبز نشانه حاکمیت ارزش های اسلام انقلابی در جامعه ایران امروز بود.در شرایط کنونی انتخاب سبک گفتگویی خارج از فضای فراگیر اجتماعی به معنی شکست قبل از شروع مسابقه خواهد بود و همین امر رهبران این شورش را بر آن داشت تا در تعیین نمادها و شعار ها به فضای حاکم اجتماعی و پسندهای ملّی توجه داشته باشند و این بازخورد مناسبی برای خط سیر ایران اسلامی است.

این بازخورد علاوه بر اثبات حاکمیت ارزشهای الهی بر جامعه ما، پیامی دیگر را نیز با خود به همراه دارد و آن ضرورت گذر از شبهه مشروعیت است.

به بیانی دیگر مسأله امروز ایران اسلامی دیگر مسأله اثبات نظری مشروعیت نظام نیست بلکه نشان دادن کارآمدی است.اگر مشروعیت و مقبولیت را به عنوان دو مولفه اساسی برای تحقق حکومت بدانیم، مفهوم کارآمدی واسطه ای است که باعث تقویت و یا تضعیف مشروعیت و مقبولیت حکومت خواهد بود.

هر چند مقبولیت ضامن تحقق حکومت است امّا خود مفهومی صفر و یکی یا سیاه و سفید نیست بلکه نسبی بوده و امکان کم و زیاد شدن دارد.احساس مشروعیت در مردم با مقبولیت رابطه مستقیم دارد و اگر مقبولیت اجتماعی کاهش یابد، شبهه در مشروعیت آرام آرام مثل علف هرز رشد می کند.

احساس مثبت داشتن ، رو به رشد دانستن کشور و امید به آینده از نشانه های بروز کارآمدی است و برای جمهوری اسلامی به عنوان نقطه آغازین تمدنی نوین در تاریخ بشری امروز بروز و ظهور نشانه های کارآمدی امری حیاتی و سرنوشت ساز است.

امروز سوال این نیست راههای اثبات خداوند کدام اند؟بلکه سوال امروز ایران اسلامی این است که حکومت (اعم از قوای سه گانه و نهادهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) چگونه می خواهد به اداره امور کشور بپردازد که عدالت و توسعه محقق شود؟ رفاه نسبی، رشد اخلاقی، احساس آزادی و کرامت انسانی، مبارزه با فساد و تبعیض و... سوال امروز است.

چگونگی جمع بین پیشرفت و معنویت شبهه عملی پیش روی جمهوری اسلامی است که باید مورد اهتمام نخبگان قرار گیرد.امروز ایمان به خداوند به تبع عملکرد حکومت کم و زیاد می شود و اخلاق اجتماعی به تبع تصمیمات کلان حاکمیت تغییر می کند.

غفلت از شبهه امروز نظام را به سمت بیراهه برده و وارد زمین بازی ای خواهد کرد که هیچ بردی در آن نیست و نتیجه برای ما باخت-باخت خواهد بود و اتخاذ این رویکرد با ایجاد تشکیک در محوری ترین مفهوم زاده شده توسط انقلاب یعنی جمهوری اسلامی در حالی که جامعه علمی با رهبری آیت الله خامنه ای در حال پوست اندازی و ورود به فضای تحول شگرف علمی-فرهنگی است، خیانت بزرگ و گناهی نابخشودنی در مقیاس اجتماعی و تاریخی است که قابل قیاس با هیچ گناه فردی مثل دروغ و ریا و... نخواهد بود.

حرکت جمهوری اسلامی در دهه پیشرفت و عدالت به سوی تحقق جنبش نرم افزاری و تقابل نرم با تمدن غربی است و این مسیر با نهضت نقد علوم انسانی مدرن آغاز شده و قصدی برای بازگشت در کلام رهبر معظم انقلاب وجود ندارد . قطار انقلاب علمی-فرهنگی با سرعت رو به پیش است و کسانی قصد متوقف کردن آن را داشته باشند به علّت سرعت بالای این خیزش اجتماعی توان مقابله با آن را نخواهند داشت و کسانی نیز که قصد همراهی ندارند، باید پیاده شوند و باز به علّت سرعت بالا قطعاً هنگام پیاده شدن آسیب خواهند دید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/17:: 7:56 عصر     |     () نظر
یکشنبه ?? آبان ????

 
 ثانیه‏نیوز- مهدی گیوه کی- جنگ ایران و عراق، حادثه تاریخی و سرنوشت سازی بود که در بستر مجموعه‏ای از عوامل و زمینه ‏های مختلف شکل گرفت و از تاریخ 31 شهریور سال 1359 با تجاوز عراق آغاز شد و در 29 مرداد ‏‏67 پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران به پایان رسید. ‎

قضیه معروف مک فارلین در سال 1365 هم یکی از مواردی است که طی این هشت سال برای دستگاه ‏دیپلماسی ونظامی ایران بوجود آمد‏‎.‎

این جریان موضوعی است که هنوز همچنان دارای ابعاد ناشکافته و ناگفته ایست که شاید مسئولان روزی ‏درباره آن سخن بگویند. هم اکنون پس از 23 سال که از این واقعه می گذرد ، به نظر می رسد  زمان ‏مناسبی برای بازگشایی وبازخوانی بخشی از این جریان باشد‏.

* زمان : 13 آبان 1365 سالگرد تسخیر سفارت آمریکا
مکان : تهران‎ ‎

حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس شورای اسلامی در سخنرانی خود در سالگرد تسخیر ‏سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام دست به یک افشاگری داغ زد. وی در این سخنرانی به ‏سفر"رابرت مک فارلین" مشاور امنیت ملی کاخ سفید با نام مستعار"شون دولین" همراه با پاسپورت ‏ایرلندی به تهران اشاره می کند. البته پیش از افشاگری 13 آبان هاشمی رفسنجانی مجله عربی الشراع ‏چاپ بیروت در شماره دوم نوامبر 1986 (11 آبان 1365) این خبر را فاش کرده بود. این که این خبر ‏چگونه سر از الشراع در آورد و ناگهان به خبر روز تبدیل شد و این که چه کسی این خبر را به الشراع ‏داده بود خود جای سوال دارد‏‎.به هر حال "مک فارلین" به همراه یک فروند هواپیمای حامل اسلحه های خریداری شده توسط جمهوری ‏اسلامی وارد ایران شد‏‎.‎

کلت، کیک  و انجیل امضاشده توسط رونالد ریگان (رییس جمهور وقت آمریکا) هدایای همراه مک ‏فارلین بود که به نشانه حسن نیت همراه خود آورده بود‏‎. ‎
                
علی اکبر هاشمی رفسنجانی در مورد ماجرای مک فارلین در سال 1366 به کیهان هوایی می گوید: « از ‏همان روزهای اولیه جنگ همه دنیا می دانستند که سیستم نظامی ما به دلیل برجای ماندن از زمان شاه ‏مخلوع، آمریکایی و غربی است و همه می دانند که کشوری که از نظر سطح ترقی مثل ایران است ‏قدرت اینکه امکانات را خودش تهیه کند ندارد ، لذا برای ما کاملا طبیعی بود که سیستم نظامی موجود را ‏حفظ کرده و آن را تدارک کنیم».‎

هاشمی رفسنجانی انجیل اهدایی توسط ریگان را در مجلس به نمایش میگذارد

همین امر سبب شد که ایران برای تداوم جنگ با عراق و دفاع از کشور درصدد تامین تسلیحات خود ‏برآید‎.‎
رفسنجانی در ادامه مصاحبه خود با کیهان هوایی با اشاره به نقش دلالان اسلحه در این قضیه می گوید:« ‏شاید ده یا بیست بار از مسئولان کشور شنیدید که مابه هر حال از جیب همین غربی ها ، دلال ها و یا ‏کمپانی های غربی آنها را بیرون می آوردیم با واسطه ، بی واسطه ، گرانتر و گاهی ارزانتر‏».‎
طبق گفته های هاشمی رفسنجانی ایران با استفاده از دلال هایی چون منوچهر قربانیفر و یا عدنان ‏خاشقچی به خرید موشک های هاگ ، قطعات اف 14 و.... می پردازد. سوی دیگر این قضیه که ‏آمریکایی ها بودند خیال می کردند که می توانند از نفوذ معنوی جمهوری اسلامی بر مقاومت اسلامی ‏بویژه در لبنان برای آزادی گروگانهای امریکایی استفاده کند و به همین دلیل به ایران اسلحه می فروختند. ‏از سوی دیگر در این جریان رژیم صهیونیستی نیز یک پای ماجراست . حضرت امام خمینی (ره) وقتی ‏متوجه ورود اسراییل به بازار خرید اسلحه ایران می شوند می فرمایند: « اسراییل دست به دریا هم که ‏بزند دریا نجس می شود‏‎».

اما اسراییل که دنبال مقاصد شوم خود بود دست از رفتار خود برنمی دارد و وارد گفتگو با آمریکا می ‏شود و در نهایت پیشنهاد فروش اسلحه به ایران از طریق آمریکا را می دهد. استدلال  اسراییل این بود که ‏تا موقعی طرفین درگیر در جنگ به بن بست نرسیده اند باید از طولانی شدن جنگ دفاع کرد و پیشنهاد ‏فروش اسلحه به ایران هم روی همین استدلال استوار بود‏‎.‎
 

سرهنگ اولیور نورث در یکی از خیابانهای تهران

پس از افشای جریان ورود مک فارلین به تهران که به دستور حضرت امام خمینی (ره) صورت گرفت و ‏در حالی که رژیم صهیونیستی به نوعی در این قضیه زیر سوال رفته بود بیانیه ای ازسوی اسحاق ‏شامیرمنتشر شد که در آن تاکید شده بود که « دولت اسراییل تایید می کند که به درخواست آمریکا در ‏انتقال تسلیحات به تهران همکاری کرده است ووجه این تجهیزات توسط یک نماینده ایرانی به بانکی در ‏سوئیس واریز شده است‏‎.»‎

نام فرد مورد ادعای اسرائیل هرگز افشانشد اما نام دو دلال دیگر که هاشمی رفسنجانی نیز به آنها اشاره ‏کرده بود پس از این افشاگریها برسر زبانها افتاد ، منوچهر قربانی فر و عدنان خاشقچی سرمایه دار اهل ‏عربستان سعودی‎ .‎

* ارتباط قربانیفر و خاشقچی چگونه شکل می گیرد؟

خود خاشقچی در مصاحبه ای با مجله آلمانی اشترن در 1985 که در کیهان نیز چاپ شد در این زمینه ‏می گوید‎:‎
‎» ‎من و قربانی فر در یک نمایشگاه فرش در آلمان با هم آشنا شدیم . قربانیفر در تحلیلی ادعا کرد که در ‏ایران سه خط سیاسی وجود دارد . خط اول از نظر سیاست داخلی و خارجی طرفدار غرب است ، خط ‏دوم در سیاست حالت رادیکال و بنیاد گرایی دارد وخواهان صدور انقلاب است و خط سوم از نظر ‏سیاست خارجی موضعی خصمانه نسبت به غرب دارد  ولی از نظر خط سیاست اقتصادی لیبرال است . ‏وی (قربانیفر) به من (خاشقچی) پیشنهاد داد که به خط اول کمک کنیم تا رادیکال ها کنار گذاشته شوند‏‎ ».

* خاشقچی کیست؟

خاشقچی یک سرمایه دار عربستانی است که بنابر شواهد ارتباطات گسترده ای با رهبران منطقه ‏خاورمیانه داشته است. وی بنا بر تحلیل قربانی فر و برای عملی کردن این پیشنهاد به سراغ سعودیها می ‏روند اما آنها قبول نمی کنند که این نقش را بازی کنند. وی سراغ مصری ها هم میرود اما بنا بر دلایلی ‏آنها هم حاضر نمی شوند نقش این حلقه واسط را اجرا کنند. خاشقچی در نهایت ملاقاتی بین قربانیفر و ‏رییس سابق موساد در 15 جولای 1985 ترتیب می دهد و سپس نامه ای به مک فارلین مشاور امنیت ‏ملی کاخ سفید می نویسد‎.‎

در سپتامبر 1985 اولین محموله اسلحه خریداری شده توسط ایران ، شامل یک هواپیما پر از موشک ‏‏"تاو" و" هاوگ" از تل آویو به تبریز آمد. به نوشته روزنامه کیهان در سال 65 اسراییل انتظار داشت که ‏در پی این اقدام ، ویلیام باکلی مسئول دفتر سیا در بیروت آزاد شود غافل از اینکه وی مرده بود و سیا خبر ‏داشت ولی اسرائیل را در جریان قرار نداده بود‏.

هاشمی رفسنجانی چه می گوید؟

هاشمی رفسنجانی در سال 82 به روزنامه همشهری در مورد مک فارلین می گوید:  « مک فارلین که به ‏ایران آمد، بنا بود مقدار قابل توجهی سلاح هم بیاورد. اما چند کانتینر قطعات مورد نیاز ما را با هواپیما ‏آوردند. تعدادی موشک هاگ اسرائیلی هم آوردند که مدتها در فرودگاه ماند و آنها مجبور شدند پس ‏بگیرند‎».

هاشمی رفسنجانی می افزاید:  «  آنها (آمریکایی ها) قطعات مورد نیاز ما را گران حساب کردند. 5 یا 6 ‏میلیون دلار اضافه می خواستند. مثلا از رقم 22 میلیون دلاری، ما فقط 14 میلیون دلار دادیم و بعد ‏متوجه شدیم می خواهند مبلغ اضافه را از ما بگیرند و به کنتراهای نیکاراگوا بدهند که ما ندادیم. برای این ‏موضوع مدتی کشمکش بود‏‎».

برخی براین باورند که سفر مک فارلین به تهران برنامه ریزی کاخ سفید برای تحقق بخشیدن به تحلیلی ‏بود که قربانی فر دلال اسلحه به زبان رانده بود . جان کستر یکی از مقامات آمریکایی نیز در تایید این ‏مدعا می گوید: « مسئله سرنگونی دولت ایران مطرح نیست بلکه تغییر سیاست های آن مورد نظر است ‏‏.»  این در حالی است که تحلیل قربانی فر کاملا اشتباه بود و به نظر می رسد آمریکایی ها در این مورد ‏اشتباه بزرگی مرتکب شدند‏.

هاشمی رفسنجانی پس از ورود مک فارلین ودر مورد محموله مشکوک تبریز به کیهان در تاریخ ‏‏17/01/1366 می گوید‎:‎

‎....» ‎اینها 4-5 سال است که زحمت می کشند تا بگویند ایران از اسراییل اسلحه خریده است . البته ما در ‏اینجا ضرر کردیم وقبول هم داریم ولی دنیا فهمید که ما نمی دانستیم ........ یک بار فهمیدیم که یک جریان ‏اسراییلی در این قضایا دخالت دارد جلوی تخلیه سلاحها را گرفتیم و دستور دادیم که ان را ‏برگردانند......» این سخن هاشمی رفسنجانی در آینده مورد تایید اعضای کمیسیون تاور نیز قرار می گیرد ‏و آنها نیز تایید می کنند ایران محموله موشکهایی که روی آن آرم اسراییل بود را برگشت داده است‏‎.‎

رابرت مک فارلین که با نام  شون دولین و با پوشش امنیتی وارد ایران شده بود پس از افشاگری امام ‏‏(ره) و فهمیدن اینکه ایران در این قضیه دست برتر را دارد در نهایت با خفت مجبور به ترک تهران شد‏‎. ‎

مشاورمیرحسین موسوی عامل اصلی

محسن رضایی سال 87 درباره ماجرای مک فارلین گفت : البته در رابطه با ماجرای مک فارلین ما بهتر ‏می توانستیم عمل کنیم و به جای افشاگری می توانستیم از آنها فیلمبرداری کنیم که اگر خواستند کاری ‏بکنند ما سند و مدرک داشته باشیم و می توانستیم از همان فیلم استفاده کنیم و پشت صحنه جنگ، ‏ارتباطات را ادامه دهیم و این ارتباطات هرگاه هم توسط خودمان افشا می شد زلزله یی در منطقه پشت ‏سر صدام به وجود می آورد و ما می توانستیم بهتر آن را ادامه دهیم که تاثیری در موضع گیری های ‏انقلابی ما نداشته باشد اما آن موقع سیستم دیپلماسی کشور آنقدر پیچیده نبوده که اکنون است. رضایی ‏افزود: مدتی بعد از تمام شدن ماجرا وقتی مجله «الشراع» در لبنان این خبر را فاش کرد، ایران احتمال ‏داد که نکند این جریان از کانال صهیونیست ها و امریکایی ها لو برود لذا به ابتکار عمل دست زد و ‏ماجرا را افشا کرد. وی گفت: اصل جریان از شخص محسن کنگرلو که مشاور آقای میر حسین موسوی ‏درنخست وزیری بود، شروع شده بود. این فرد کارهای خود را با آقای هاشمی پیش می برد و هنگامی که ‏ما متوجه شدیم در تهران اتفاقاتی در جریان است وارد ماجرا شدیم و محسن کنگرلو را به عنوان رابط ‏دوم قرار دادیم و آقای وردی نژاد را که معاون اطلاعات سپاه بود و بعداً مسوول خبرگزاری جمهوری ‏اسلامی شد به عنوان رابط اصلی قرار دادیم. در واقع ابتکار عمل را به دست گرفتیم تا ببینیم پشت صحنه ‏چه می گذرد. اما تشکیلات مهدی هاشمی در دفتر آقای منتظری بودند که آن را به مجله «الشراع» ‏کشاندند چراکه در آن موقع آقای منتظری قائم مقام رهبری بودند و نفوذ زیادی داشتند. در رابطه با این ‏مطلب هم حضرت امام اطلاع داشتند و خود ایشان به آقای هاشمی گفتند که آن را طرح کنند اما مثل ما آن ‏جزئیاتی را که آقای هاشمی در جریانش بودند حضرت امام مطلع نبودند.‏

* در مذاکرات دو طرف چه گذشت؟

بر اساس گزارش نشریه داخلی اداره سیاسی سپاه، در اولین دوره مذاکرات که به مدت 2 ساعت برگزار ‏شد، مک ‏فارلین حضور خود در ایران را به منظور ایجاد پل ارتباطی بین دو کشور اعلام و آمادگی ‏دولت متبوعش برای ‏تامین برخی اقلام مورد نیاز ایران را بیان کرد‏‎.‎

بنابراین گزارش، در دور دوم مذاکرات که به مدت نیم ساعت برگزار شد، مک فارلین اعلام کرد که من ‏در سطح ‏وزیر هستم و انتظار دارم با مقامات تصمیم گیرنده ملاقات نمایم در غیر این صورت می توانید ‏با کارمندان من ‏صحبت کنید‎.‎

سومین دور مذاکرات که بدون حضور مک فارلین با دیپلمات های دون پایه ایرانی انجام شد و به 6 ‏ساعت به طول ‏انجامید نیز پس از بحث های سنگین و فراوان از سوی طرفین و بدون حصول توافق به ‏پایان رسید. در پایان این ‏دور مذاکرات "هوارد تیچر" برای جلب نظر طرف ایرانی، بخشی از تهدیدات ‏شوروی سابق علیه ایران نظیر ‏استقرار 26 لشکر در همجواری مرزهای ایران را یادآور شد و به نقل از ‏مک فارلین اعلام کرد‏‎:‎
‎»‎با رییس مجلس آقای رفسنجانی، آقای موسوی نخست وزیر و رئیس جمهور ملاقات خواهد کرد. آیا می ‏توانیم ‏ترتیب یک ملاقات سری میان مک فارلین و رهبران شما را بدهیم‎».

سرانجام در خواست آمریکایی ها به امام و مسوولین بلند پایه جمهوری اسلامی منتقل و ادامه مذاکرات ‏تحت تاثیر ‏نظر امام (ره) قرار گرفت که پس از شنیدن گزارش فرموده بودند: «هیچ یک از مسوولان با ‏آنها مذاکره نکنند‏‎».

به عقیده کارشناسان، به نظر می رسد این حرکت آمریکایی ها در چارچوب ترسیم تصویری دوگانه از ‏سیاست ‏جمهوری اسلامی صورت می گرفت و امام (ره) با علم به این نکته مقامات جمهوری اسلامی را ‏از مذاکره با ‏هیات آمریکایی منع کردند‏‎. ‎

‎ ‎طی چهارمین و پنجمین دور گفتگوها پیرامون موضوعاتی همانند راهکارها و موانع آزادی گروگانهای ‏آمریکایی ‏در لبنان، فروش سلاح به ایران، تهدیدات احتمالی شوروی سابق علیه ایران و پشتیبانی آن از ‏عراق در جنگ و ‏نحوه خاتمه جنگ و ... تبادل نظر شد‎.‎

در دور ششم مذاکرات به علت عدم دستیابی به نتیجه دلخواه برای هیات آمریکایی و ابراز تمایل آنها برای ‏‏بازگشت، در حالی که هیات آمریکایی پیش نویس پیشنهاد خود برای تکامل تدریجی روابط را تسلیم کرده ‏بودند، ‏گذرنامه خود را دریافت نمودند‏‎.‎

در آخرین دور گفتگو که در روز هفتم خرداد 1365 برگزار شد، مک فارلین با اظهار تاسف به اینکه ‏فرصت ‏مهمی را از دست داده است، بر شکست تاکتیک فشار و دیپلماسی و حربه چماق و شیرینی ‏واشنگتن در قبال ایران ‏در این واقعه، مهر تایید زد‏‎.‎

* رسوایی "ایران گیت " برای ریگان

اما این قضیه پس از  ورود مک فارلین به آمریکا ابعاد جدیدی پیدا می کند که رسوایی بیشتری برای ‏آمریکایی ها به بارمی آورد و به بحران " ایران گیت " معروف می شود. بحران آمریکا ایجاد ارتباط با ‏ایران نبود بلکه آنها با عواید مالی حاصل از فروش اسلحه به ایران به ضد انقلابیون نیکاراگوئه ، ‏کنتراها، کمک مالی می کردند‏‎.‎

به نوشته کیهان در آن زمان : « ایران پول اسلحه را به حساب بانک " لیکر سورس" ژنو ریخته بود و ‏الیور نورث که همراه مک فارلین به تهران نیز امده بود امکان برداشت از آن حساب را داشت و وی ‏مازاد این پول را به حساب دوستان خود در نیکاراگوئه واریز می کرده است‏‎».

پس از این رسوایی و افشاگری که آمریکا در عملیاتی دوجانبه در ایران و نیکاراگوئه علیه دولت اورتگا ‏رهبر "ساندنیست ها" انجام داده بود ریگان با ناراحتی از افشای این مسئله کمیته ای سه نفره که در راس ‏انها سناتور " جان تاور" قرار داشت تشکیل داد وبه آنها ماموریت داد تا این موضوع را بررسی کنند . ‏این کمیته سه نفره به کمیسیون تاور معروف شد‏‎.‎

این کمیسیون ماموریت میابد تا نقش شورای امنیت ملی آمریکا را در بحران معروف به ایران گیت ‏بررسی کند. رابرت مک فارلین افسر پیشین نیروی دریایی و مشاور امنیت ملی آمریکا متهم اصلی این ‏پرونده است . پس از وی جان پویند دیگر مشاور امنیت ملی کاخ سفید ، اولیور نورث افسری که حق ‏برداشت پول از حساب سوئیس را داشت و سپس ویلیام کیسی رئیس سیا و دونالد ریگان رییس جمهور ‏آمریکا قرار داشتند. اولیور نورث در عملیات سال 1980 آمریکا در طبس برای آزادی گروگانهای ‏سفارت آمریکا نیز شرکت داشت‏‎ .‎

در 15 نوامبر 1986 ریگان اعتراف کرد که" 18 ماه است ارتباط سیاسی محرمانه ای با ایران دارم". ‏در نهایت در 21 نوامبر 1987 کنگره امریکا ریگان را مسئول همه اشتباهات مک فارلین معرفی کرد . ‏کمیسیون تاور نیز ریگان را متهم کرد . پس از اصرار فراوان کنگره آمریکا مبنی بر کشف مقصرین ‏بحران ایران گیت که پس از مشخص شدن کمک آمریکا به کنتراها در نیکاراگوئه به ایران کنترا معروف ‏شد در 22 مارس 1987 پس از دوسال از گذشتن ماجرا ، مک فارلین با خوردن تعداد زیادی قرص ‏والیوم دست به خودکشی زد‏‎. ‎

به هرحال هشت سال جنگ ایران وعراق در مرداد1367 با پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری ‏اسلامی به پایان رسید ، قطعنامه ای که امام خمینی (ره) ، از آن به نوشیدن جام زهر تعبیر کردند ، ایشان ‏در پیام معروف قطعنامه از واقعیتهایی در مورد جنگ سخن گفتند که در اینده آشکار خواهد شد . هنوز ‏معلوم نیست آیا هم اکنون پس از گذشت بیش از20 سال از پایان جنگ آیا وقت آن رسیده که این واقعیتهای ‏ناگفته که یکی از آنها همین قضیه مک فارلین است، آشکار شود یا خیر؟.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/11:: 1:25 عصر     |     () نظر
حجت‌الاسلام روانبخش در گفت‌وگو با رجانیوز
وحدت‌ملی مشابه طرحی که مجرمان سیاسی‌اقتصادی صدراسلام به‌دنبال آن بودند

دبیر سیاسی هفته نامه پرتو سخن با بیان اینکه طرح موضوعاتی مانند "وحدت ملی" از سوی طراح آن یک هدف دارد و آن هم شبیه سازی ماجرای صفین در دوران امیرالمؤمنین است، اظهار داشت: اگرچه چنین نقشه ای توسط طراح وحدت ملی در حال پیگیری است اما امت این زمان با مردم زمان امیرالمومنین تفاوت های بسیاری دارند.

حجت‌الاسلام والمسلمین قاسم روانبخش با حضور در غرفه رجانیوز در شانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی مطبوعات و خبرگزاری‌ها افزود: از اینکه می بینیم برخی اصولگرایان فریب طراحان وحدت را می خورند و ابزار دست این‌ها قرار گرفته اند، تأسف می خوریم چرا که در جنگ صفین هم امثال ابوموسی اشعری فریب کسانی را خوردند که دشمن درجه امیرالمؤمنین بودند.

وی ادامه داد: آقای هاشمی رفسنجانی می گوید عده ای از خیرخواهان و دلسوزان نظام به دنبال این طرح هستند، بنابراین، شاید حرف ایشان درست باشد و این افراد نیت خیری داشته باشند اما باید گفت اینها نمی دانند فریب طراح اصلی این ماجرا را خورده اند.

دبیر سیاسی هفته نامه پرتو سخن در توضیح تفاوت شرایط دوران انقلاب اسلامی با زمان حضرت علی (ع) اظهار داشت: اولین تفاوت این است که مردم هوشیارند ولی این هوشیاری و بینش سیاسی در صدر اسلام در این سطح، میان مردم وجود نداشت.

وی یادآور شد: در آن زمان عموم با نگاه به بزرگانی که در کنار معاویه قرار می گرفتند عنان از کف می دادند و یا زمانی که قرآن سر نیزه رفت شعار "لا حکم الا لله" سر دادند، ولی امروز شاهدیم که الله اکبر را سرنیزه‌ها کردند، در حالی که مردم فریب آنها را نخوردند.

این نویسنده و پژوهشگر، هوشیاری مردم را مایه شکست طرح‌های جریان نفاق خواند و گفت: امروز اگر کسانی شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" سرمی دهند، در مقابل، مردم هم به صورت خودجوش شعار هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام سر می دهند.

روانبخش با اشاره به گلایه رهبر انقلاب از بخی خواص به‌دلیل مردودی در حوادث اخیر، خاطرنشان کرد: علی‌رغم خواص، عموم مردم نمره قبولی دریافت کردند، بنابراین، پس از سخنان مقام معظم رهبری در نمازجمعه تاریخی تهران، عده‌ی کسانی که به خیابان‌ها آمدند، نسبت به تجمعات قبلی کاهش قابل ملاحظه‌ای یافته بود.

وی توصیه های رهبری را نقشه راه برای دستگاه‌ها و مردم دانست و اظهار داشت: مردم به دنبال آن هستند که رهبری چه خطی را ترسیم می کند، نه اینکه ببینند موسوی در فلان میدان چه گفت یا باهنر در مجلس و توکلی در سایتش چه نکته‌ای را مطرح کرد.

روانبخش در پایان تصریح کرد: طرح وحدت ملی شبیه سازی همان چیزی است که در صدر اسلام عده ای مجرم و فاسد سیاسی و اقتصادی به دنبال آن بودند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/11:: 1:19 عصر     |     () نظر

 

زحمت آماده کردن تصویر بالا را نویسنده محترم سرفراز باشی میهن من کشیده اند

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود توی شهرمون یه روز، یه بساط خنده بود. یه مهندسی میخواست، بگه خیلی میدونه، بره پیش مردم و، التماسشون کنه تا بیان کنار اون واسه سیزده آبان، هی شعار بیخودی بدن و برن کنار. . . القصه مهندس ما راه افتاد توی شهر و به هرکسی رسید گفت که بیا و با ما باش. . .

عموجون، سبزی فروش، تو که خوشگل، نانازی

روزه سیزدهه آبان، نمیای کولی بازی؟

نه داداش من نمیام، کار سبزیا خطاست

دل امت خدا، خون ز کردار اوناست 


ای معلم چه خبر؟ جای تو به روی سر

آبروی رفته را، واسه سبزیا بخر

خیلی رو داری شما، که میای سراغ ما

یادته چه تهمتی(?) زدی به معلما؟


دانش آموز عزیز، نمره هات درشت و ریز

تو بیا میون ما، واسمون زبون بریز

تو به من گفتی عزیز؟نمره هام درشت و ریز؟

نمیام میونتون، الکی زبون نریز 



  

خواهران بدحجاب، بی حساب و بی کتاب

شما دسته کم بیا، ملت و بدیم عذاب

دل من فدای تو، نذر خنده های تو

دیگه رنگی نداره، پیش من حنای تو 



  

هر کسی با من نیاد، قشر دانشجو میاد

چونکه پر انرژیه، اهل درسه و سواد

آخ عجب روئی داری! چشمه کم سوئی داری

مثل اون منافقا، دل ترسوئی داری



 

کوچولو به من بگو، که الان کجا میری

بعدِ مهدکودکت، پیش سبزیا میری؟

بعد مهد کودکم، به تو چه کجا میلَم؟

بنده عقلم میلِسه!!!، باهاتون لاه نمیلم!(?) 


پیشی جون شما بیا، بین جمع سبزیا

نمیخواد چیزی بگی، تو فقط اونجا بیا

نه داداش راه نداره، بیخودی زاری نکن

نمیام باهات برو، هِی دغل کاری نکن 



 

آی عمو وطن فروش! بی بی سی گفته بگوش!

روز سیزدهم بیا، وطنت را بِفُروش!

 

 

روی جفت این چِشام، عزیزم الان میام!

آخه بوده مملکت، ارث مرحومه بابام!

شعر از علی میرزائی آبان ماه 1388

وبلاگ نویس شهرما


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 8:53 عصر     |     () نظر
  

 

« نفخ در صور آخرین مقاتله »

 

13 آبان امسال چه چیزی را باید روشن کنیم؟

 

13 آبان روزی برای ابراز آشکارای انزجار از استکبار است. خصوصا نماد بزرگ آن شیطان اکبر یعنی آمریکا. این سنتی بنیادین است که برای آن تبدیل و تغییری نخواهیم یافت. اما استکبار امروز با 30سال پیش در شکل و قیافه ، توان، هدف و برنامه هایش تفاوت های زیادی دارد. با ظهور انقلاب اسلامی عصر توبة بشریت از آخرین گام جاهلیت یعنی جاهلیت مدرن فرا رسید و با پیشرفت این انقلاب که در گذر زمان روز به روز عیان تر و آشکارتر به چشم می‌آید طبیعیست که توان دشمن آن کمتر می‌شود و درنتیجه شیوه های نبردش متفاوت‌تر. آمریکایی که در رأس جهان دهکده شده قرار دارد در چهار رکن قدرت برتر بود که البته این چهار رکن ارتباط تنگاتنگی داشتند:

اقتدار نظامی، سلطة اقتصادی، قدرت علمی و تسلط رسانه ای.

1- هیمنة اقتدار نظامی آمریکا در باتلاق جنگی عراق و افغانستان فرو رفت و با جنگ های 33 روزه و 22روزه یعنی جنگ‌های سپاه جبهة انقلاب اسلامی با نوچة آمریکا نابود شد و دنیا فهمید که عبارت «آمریکا قدرت یکه تازیست که اگر اراده کند هرکشوری را نابود خواهد کرد» حقیقت دارد اما در فیلم های هالیوودی و نه واقعیت.

2- نظمی که بنیانش بر قواعدی شیطانی باشد دوامی نخواهد داشت و با کوچکترین لرزه‌ای به فروپاشی خواهد انجامید. اینگونه است که با ورشکستگی یک شرکت چندین بانک و کمپانی بزرگ و در نهایت مانند یک دومینو تمام اجزای اقتصاد دهکدة جهانی و رأس پر ادعای آن فرو میریزد و این آغاز قصة پر غصة فروپاشی هیمنة اقتصادی غول غرب بود که هنوز هم ادامه دارد. هراندازه که استقلال در ملتی کمتر وجو داشتد پس لرزه های این زلزله در آمریکا بیشتر دامان آن ملت را فراگرفت و خواهد گرفت.

3- اما رنسانس که عصر آغاز ولایت science به جای ولایت الله بود با به بن بست رسیدن علوم تجربی در عرصة کارآمدی و آغاز عصر توبة بشریت از پرستش دنیا، غروب خویش را نظاره می‌کند. البته این بن‌بست راهیست تدریجی که آهسته و پیوسته طی می‌شود و ناگهان به انقلابی عظیم و تحولی سریع منجر خواهد شد و این شاید پیچیده ترین عرصة تقابل با کفر مدرن است که اینبار هم خیزش توحیدی عظیمی را از جانب شرق می‌طلبد و البته با شروع عصر توبه ذائقة بشریت برای این خیزش هرلحظه آماده تر از پیش است.

4- تنها بازماندة به ظاهر مستحکم از هیمنة شیطان بزرگ، تسلط رسانه‌ای اوست و اگر جنگ امروز با استکبار جنگ نرم نام می‌گیرد بی ارتباط با این تسلط رسانه‌ای و درکنارش بازماندة اقتدار علمی غرب و قلة آن(آمریکا) نیست. جنگ نرم، جنگ فرهنگهاست و غرب شکست خورده در عرصة اقتصاد و نظامی‌گری چاره‌ای جز پناه بردن به جنگ نرم برای بازتولید ارتش سخت خود ندارد اما اینبار این ارتش سخت بناست تا از دل ملل دشمن غرب یاربگیرد و نه از درون ملل غرب. اینست که امروز جنگ ما با استکبار از جنس نرم است و پیچیده‌تر از گذشته چراکه ارتش غرب اینبار از غرب نیست که می خواهد برخیزد و به جنگ حق بیاید بلکه درست اینبار جنگ انقلاب و تمدن غرب در بین صفوف ملل انقلابی شکل خواهد گرفت.

 چه زیبا سید شهیدان اهل قلم، بصیرانه آینده را دید و برای امروز ما ترسیم کرد:

« از این پس تا آنگاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان ها به غایت خلقت خویش واصل شوند ، همة نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست وجوی یوتوپیای لذت و فراغت _ که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده _ به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آنچه بسیاری می پندارند، آخرین مقاتلة ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است ، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیر پاتر است . اگر چه این یکی نیز و لو "هزار ماه " باشد به یک "شب قدر " فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد. »

چندسالی می شود که دموکراسی غرب در برابر مردم سالاری دینی شکستی سهمگین خورده است. با پیروزی دولتی برآمده از شعارهای انقلاب در ایران و استحکام دوباره آن در باشکوه‌ترین انتخابات تاریخ ریاست جمهوری آن هم با بیشترین رأی تاریخ کشور، با پیروزی دولت حماس، تحکیم قدرت سیاسی حزب الله لبنان ، پیروزی دشمنان آمریکا و غرب در آمریکای لاتین و اسلامگرایان در اقصی نقاط جهان مانند ترکیه و کشورهای آفریقایی و... اینها همه علائم پیروزی در چالشیست که مردمسالاری انقلاب با تمدن غرب و دموکراسیش آغاز کرد.

در حقیقت سالهاست که به صورت نرمی جنگ نرم آغاز شده، هرچه زمان گذشت و فروپاشی ارکان قدرت استکبار عیان‌تر شد آنها بیشتر دریافتند که راه نبرد با اسلام نابی که کمر همت به فروپاشیشان بسته بود تنها و تنها از پشتیبانی سازشکاران می‌گذرد و نبرد با صراط مستقیم اسلام ناب جز با طرق معوج اسلام آمریکایی و اسلام متحجرین شکستی امتحان شده درپی خواهد داشت. امروز راه سدّ غرب در برابر فرودآمدن حق بر پیکرة تمدنش ترویج سکه‌های تقلبی در هرکجاییست که اسلام ناب نفوذ کرده و قلوبی را متشکّل به تسخیر خود درآورده است. در فلسطین ابومازن و جنبش فتح علم می‌شوند تا به عنوان صف مقدم جبهة آمریکا با دولت حماس رویارو شوند. آمریکا نه فقط تمام سلطة رسانه ای خویش را که در زمان لازم آن اندک قدرت نظامی باقی مانده اش را نیز به میدان می‌آورد تا مبارزان اسلام ناب در کشور فلسطین را به زانو درآورد. البته «ومکروا و مکر الله و الله خیرالماکرین»

در لبنان رفیق حریری ناگهان در یک بمب گذاری مشکوک به نام سوریه، ترور می‌شود و سعد حریری از فرانسه فراخوانده شده و ائتلاف 14مارس برای مبارزه با حزب الله از درون لبنان علم می‌شود، جنگ 33روزه به راه می‌افتد و پس از عدم موفقیت تمام توان رسانه ای و مالی غرب برای پیروزی ائتلاف 14مارس در انتخابات مجلس لبنان به میدان می‌آید.

در ایران اما قضیه متفاوت است چون رهبری حکیم یک تنه در برابر نقشه های آنان ایستاده است لذا پرو‍‍ژة حاکمیت چندگانه، عرفی سازی دین و ... که در عصر دولت اصلاحات پی‌گرفته شد به بن بست رسید و کیست نداند که پشت این بازیها چه کسانی ایستاده بودند؟ بعد از آن هرآنچه از رسانه در عالم وجود داشت بسیج شد تا دولت برآمده از شعارهای انقلاب را 4سال تمام مورد آماج قرار دهند، به انتخابات 88 رسیدند اینبار هم هجمة تبلیغیشان اثری بر مردم نگذاشت و دستی که با نام خمینی و ظاهر اسلام و حقیقت اسلام آمریکایی بیرون آمده بود این بارهم با راهبری آن ره‌بر حکیم و مردم ایران قطع شد. اما مأیوس نشدند و  فتنه ای عمیق را ایجاد کردند و جنبش سبز را علم. جنبشی که اینگونه تعریف می‌شود: هرآن کس ظاهراً و باطناً با انقلاب دشمنی دارد عضوی از این جنبش است.

14مارس لبنان، حکومت خودگران فلسطین، کودتاگران علیه چاوز در ونزوئلا ، جنبش سبز و... همه سر در یک آخور دارند. همان آخوری که بوش پسر در معدود حرفهای راستی که در زندگیش زده بود پیش از رفتن از کسوت ریاست شیطان بزرگ اینگونه بیانش کرد: « ما از اصلاح طلبان در ایران، لبنان ، فلسطین و کل خاورمیانه[ودر واقع کل دنیا] حمایت می‌کنیم.»

امروز جنگ با استکبار در خط مقدمی پیگیری می‌شود که یک سوی آن خط سازش و سوی دیگرش خط مقاومت در برابر استکبار قرار دارد. خط سازشی که آن را اصلاحات می خوانند اما در واقع همان    Reformism  است که با ظاهری اسلامی بذر افسادات آمریکایی را در فرهنگ ملل انقلابی می‌کارد.

با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران جنگ نرمی که سالها بود زیر پوست جوامع انقلابی در جریان بود آشکار شد و اینگونه شد که فرمان آخرین مقاتله توسط رهبر انقلابیان جهان اعلان شد. امروز برائت از روسیه و چین را مطرح می‌کنند اگر این از روی صداقت و استقلال طلبی حقیقی بود، ما نیز به آنان می‌پیوستیم اما تردیدی نیست که پیروان اسلام آمریکایی برای انحراف اذهان از بت بزرگشان آمریکا به سراغ چین و روسیه رفته اند تا شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را خط بزنند. 13 آبان روز برائت جویی از استکبار است ، استکباری که هیکل تنومندش روز به روز نحیف‌تر از گذشته می‌شود و هر روز نظامی از نظاماتش و رکنی از ارکانش فرو می‌ریزد. امروز چشم امید اسکتبار برای بقا به اسلام آمریکایی دوخته شده است. در 13 آبان اولین سالی که جنگ نرم به صورت رسمی بروز یافته است ضمن آنکه نباید اجازه داد بت بزرگ فراموش شود، باید دست امروزین استکبار که در قالب خط سازش در میان ملل انقلابی از آستین بیرون آمده را نشان داد. مرگ اسلام منافقانه در آشکار شدن پلیدیهایی از آن است که پس ظاهری اسلامی نهان کرده. باید برای مردم ایران، همچنین در بازتاب این حرکت در سطح جهان نشان داد که ما هنوز هم از استکبار و شیطان کوچک و بزرگ یعنی انگلیس و آمریکا منزجریم و اتفاقا دست جدید آنها را نیز خوب شناخته ایم. باید نشان دهیم مبنای ما در جنگ امروز انتقام جویی ،تصفیه حساب سیاسی یا حمایت از یک منتخب مردم نیست بلکه انزجار از خاتمی و موسوی و اصلاحاتشان(جنبش سبز) بر همان مبنای انزجار از ابومازن و دولت سازش کار خودگردان و سعدحریری و ائتلاف 14 مارس لبنان استوار است. ما چون با اسکتبار دشمنیم پس با خط سازش چه در ایران، چه در لبنان، چه در فلسطین و چه هرکجای دیگر دنیا دشمنیم.

13 آبان امسال زمان اعلام آمادگی برای آخرین مقاتله است وشعار "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسلام آمریکایی"


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 8:30 عصر     |     () نظر

حجت الاسلام حسین ابراهیمی با بیان اینکه امروز موضوع از صلاحیت و یا صلاحیت نداشتن کروبی و موسوی برای اظهارنظر در خصوص مسائل مملکتی گذشته است، تاکید کرد: بحث کنونی درباره چگونگی مجازات این افراد است چرا که آنان با وارد کردن جوانان کشور به فضایی دروغی و خیالی،‌ از آن‌ها سواستفاده کردند.

حجت الاسلام حسین ابراهیمی در گفت‌وگو با "شبکه ایران" بیانیه اخیر مهندس موسوی را به دلیل کاهش محسوس جمعیت هواداران وی دانست و تصریح کرد: مهدی کروبی و میرحسین موسوی از ترس ریزش هواداران کنونی خود به اقدامات غیرقانونی دیگری روی آورده‌اند.

رئیس ستاد هماهنگی ائمه جماعات کل کشور در ادامه اظهار داشت: رفتار موسوی و کروبی و جریان‌های پیرو آنان همان رفتاری است که منافقین صدر اسلام با پیامبر(ص) می‌کردند و هر روز برای ایشان مشکلات جدیدی پدید می‌آوردند.

نماینده مردم بیرجند در مجلس شورای اسلامی با عنوان این مطلب که این افراد جایگاه سابق خود را برای صاحبان اندیشه و انقلابیونی که دلشان برای نظام می‌سوزد، از دست داده‌اند، افزود: موسوی و کروبی با توجه به اعمالی که انجام داده‌اند در مقابل نظام قرار گرفته و از خطوط، چارچوب و مبانی آن خارج شده‌اند.

وی با اشاره به حرکات ضد ارزشی جریان سبز در روز قدس و خط زدن اسم آمریکا و اسرائیل، تصریح کرد: اگر آشوب‌طلبان مورد حمایت این افراد نیستند چرا آن‌ها را نهی نمی‌کنند و از خودشان نمی‌رانند؟ چرا جلوی روزه‌خواران را که هتک حرمت کردند و با ظواهر خاص جلوی دید مردم روزه‌خواری کردند را نگرفتند؟

عضو ارشد فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی فرمایشات رهبر معظم انقلاب را مورد اشاره قرار داد و گفت: طبق رهنمودهای رهبری سه دسته باید مجازات شوند،‌ اول کسانی که موجب اخلال در امنیت کشور شدند، دوم افرادی که با مبانی نظام مخالفت کردند و سوم آن دسته از افرادی که با شایعه‌پراکنی فضای جامعه را به هم ریختند.

ابراهیمی با بیان اینکه امروز موضوع از صلاحیت و یا صلاحیت نداشتن کروبی و موسوی برای اظهارنظر در خصوص مسائل مملکتی گذشته است، تاکید کرد: بحث کنونی درباره چگونگی مجازات این افراد است چرا که آنان با وارد کردن جوانان کشور به فضایی دروغی و خیالی،‌ از آن‌ها سواستفاده کردند.

به گفته او "این افراد از مصادیق بارز محارب هستند و باید بدون هیچ گونه ملاحظه‌ای و بر اساس قانون با آنان برخورد شود."


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 8:25 عصر     |     () نظر
پیام هاشمی به اصلاح‌طلبان: امتیاز بدهید تا حذف نشوید
  
شنیده شده است عبدالله ناصری پیغامی را از طرف هاشمی رفسنجانی به جلسه سران دوم خرداد برده است و از قول هاشمی اظهار داشته است تا آنجا که می‌دانم قرار است فضا علیه شما تندتر شود. شما امتیاز بدهید تا نظام فرصت بدهد.

به گزارش آریا، حجت‌الاسلام خوئینی‌ها درواکنش به این اظهارات هاشمی‌رفسنجانی گفته است من با این طرح مخالفم! نباید با طناب هاشمی به چاه رفت.

اما در برابر این سخنان، خاتمی اظهار داشته است به هاشمی می توان اعتماد کرد.

خوئینی‌ها در نهایت گفته است باید جزئیات طرح را بدانیم و دیگر اینکه نباید از ما بخواهندعذرخواهی کنیم.

پس از این جلسه ناصری مجددا به ملاقات هاشمی رفسنجانی رفته و نتیجه را به وی اعلام کرده است که آقای هاشمی گفته است که فضای رسانه ای بدی بر علیه من وجود دارد ؛ آنها باید چند امتیاز بدهند تا نظام امتیاز بزرگ طرد نشدن را به آنها بدهد.

گزارش ها می افزاید خاتمی با شنیدن اظهارات هاشمی، اظهار داشته است کدهای آقای هاشمی و آقای یونسی حاکی از آن است که احتمال دارد فضا علیه ما تندتر شود و طیفی قصد دارند ما را برانداز معرفی کرده و حذف کنند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 2:8 عصر     |     () نظر
صغرا، کبرا و مغالطه خاتمی!
  
رئیس دولت اصلاحات می گوید: معیارهای یک نظام مطلوب مردمی در الگوی جمهوری اسلامی جمع شده است و بزرگ ترین رسالت ما این است که نظامی را به وجود آوریم که بشر در آن آزادی و پیشرفت و عدالت ببیند و ما اعتقاد داریم با همین قانون اساسی می توان در همین مسیر ادامه داد.
به گزارش کیهان از روابط عمومی دفتر سیدمحمد خاتمی، وی در دیدار اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، سوالات این انجمن درباره انتخابات را «نشانه مواجه شدن جامعه با بحران» توصیف کرد و گفت: باید پذیرفت که در جامعه بحران به وجود آمده و از آن پس است که می توان چاره ای اندیشید.
وی با بیان اینکه «اگر ما که به اصل نظام اعتقاد داریم، نتوانیم حرف نزنیم، دیگران که اعتقادی ندارند، دست به عمل خواهند زد و نتیجه عمل آنها چیزی نیست که مطلوب ما باشد»، یادآور شد: نباید بگذاریم کار به جایی برسد که تقاضاها از درون کشور به بیرون نظام برود.
خاتمی با استناد به سیره حضرت امام خمینی(ره) گفت: امام همواره تاکید داشتند که در نظام جمهوری اسلامی حتی افرادی که ضد خدا و ضد دین هم باشند تا زمانی که دست به سلاح نبرده باشند و توطئه نکنند، ایمن هستند.
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: امام همواره بر حضور و فعالیت گرایش ها و سلایق مختلف اصرار داشتند؛ به طور مثال خود امام(ره) تاکید داشتند که مجمع روحانیون مبارز در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشته باشد.
وی گفت: ما همچنان اصلاحات را بر مبنای دین می دانیم، مبدا هویتی خود را انقلاب اسلامی، و چارچوب حرکت خود را جمهوری اسلامی می دانیم، اما اعتقاد داریم که در عمل، انحراف هایی وجود دارد که با همان معیارهای دینی و انقلابی باید اصلاح شوند.
خاتمی خاطرنشان کرد: «متاسفانه گاهی برخی این انحرافات را عین نظام قلمداد می کنند. ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی می مانیم، البته در چارچوب جنبشی که اسلام و نظام و انقلاب را قبول دارد.»
تاکید خاتمی بر قانون اساسی و جمهوری اسلامی و مبنا قرار گرفتن انقلاب اسلامی برای اصلاحات مبنای خوبی جهت نقد عملکرد دو دهه اخیر جریان موسوم به اصلاح طلب و به ویژه رویکرد افراطی، ساختارشکن، ضد قانونی و دیکتاتور مآبانه آنها طی چند ماه اخیر است.
طبیعتا قائل شدن «حق حرف زدن و انتقاد» حتی برای مخالفان نظام یک بحث است و در پیش گرفتن گردن کلفتی و دیکتاتوری برای مقابله با جمهوریت و رای مردم موضوعی دیگر. آنچه جریان موسوم به اصلاحات در انتخابات اخیر انجام دادند، تن ندادن به انتخاب اکثریت مردم به عنوان قاعده دموکراسی ومنطق قانون اساسی بود. طیف مذکور همچنین به مکانیزم های پیش بینی شده در قانون اساسی برای حل و فصل اختلاف های انتخاباتی هم تن نداد حال آن که به عنوان مثال وقتی در آمریکا، دادگاه فدرال درباره اختلاف بسیار اندک میان آراء بوش و جان کری، حکم داد، حزب بازنده به این حکم گردن نهاد و مانند برخی مدعیان بی صداقت جمهوری خواهی و دموکراسی در ایران کار را به اردوکشی خیابانی و تهدید و ارعاب نکشاند.
اما درباره استناد به سیره حضرت امام هم باید گفت آن حضرت ضمن اعتقاد به تحمل مخالفینی که با نظام و ملت اعلام جنگ نمی کنند، درباره کسانی که تن به قانون نمی دادند و اشکال تراشی می کردند فرمودند غلط می کنید قانون را قبول ندارید، قانون شما را قبول ندارد. همچنین سلوک دینی حضرت امام درباره تحمل عناصر ضد خدا و ضد دین، به ائتلاف و همراهی و هم پیمانی با آنها - رویکردی که متاسفانه در میان طیفی از مدعیان اصلاح طلبی تبدیل به رویه شد - منجر نگردید.
آقای خاتمی در ماه های پایانی ریاست جمهوری و پس از آن بارها به درستی تاکید کرده بود «شعار اصلاحات از هویت دینی و انقلابی خود منحرف شد و تنه به تنه لیبرالیسم زد، هم چنان که امام معتقد به چپ روی نبود و ابتدای انقلاب انحرافاتی در این زمینه رخ داد.»
متاسفانه آقای خاتمی با وجود تائید بر اینکه «از اردوگاه اصلاحات صدای دشمن به گوش می رسد» و «زمزمه تغییر قانون اساسی خیانت است» عملا طی یک سال اخیر به همراهی و ائتلاف جریان مدعی اصلاحات با جریان های ساختارشکن، ضد انقلاب و ضد قانون اساسی رضایت داد

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 2:7 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >