سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شیفته دانش، داناترین مردم است . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
طنز:: به جان همین شیخ اصلاحات
  
وطن امروز: همین را کم داشتیم که شیخ اصلاحات از گسترش فساد اقتصادی در میان مدیران گلایه کند و میرحسین هم نگران امتیاز دادن به غربی‌ها در جریان مذاکرات هسته‌ای باشد! ظاهرا سران اغتشاش که خودشان را در آستانه محاکمه و بازداشت می‌بینند، قصد کرده‌اند با این حرف‌های خنده‌دار و ضد و نقیض چهره خود را نزد افکار عمومی اصلاح کنند. در همین راستا تعدادی از دوم‌خردادی‌ها هفت شنبه گذشته در منزل موسوی‌خوئینی‌ها جمع شدند که متن جلسه مورد اشاره در زیر می‌آید.
موسوی خوئینی‌ها: آنطور که بویش می‌آید، تعدادی از ما را می‌خواهند محاکمه کنند.
عبدالله نوری: من که نبودم.
خاتمی: تقصیر ما است که اصلاحات را درست تعریف نکردیم.
شیخ اصلاحات: حالا باید چیکار کرد؟
مهندس: انتخابات باید ابطال شود، من باید بشوم رئیس‌جمهور!
موسوی‌خوئینی‌ها: تو هم که هنوز فکر می‌کنی شنبه بعد از انتخابات است!
عباس عبدی: اگر همان اول به جای سفارت آمریکا، از دیوار سفارت روسیه بالا رفته بودیم، همچین نمی‌شد.
آغاجری: خاتمی اینقدر در دوران اصلاحات بد عمل کرد که ما حالا به این روز افتادیم.
خاتمی: من مقصرم؟... تقصیر تندروی‌های خود شما بود.
عباس عبدی: من حاضرم در خانه ناطق‌نوری چمباتمه بزنم اما از این ممد خالی‌بند دفاع نکنم.
عبدالله نوری: حالا که همه چمباتمه زده‌ایم در خانه خوئینی‌ها.
موسوی‌خوئینی‌ها: باید ظرف این مدت در دیدارهایمان حرف‌های اصولگرایانه بزنیم.
خاتمی: یعنی به جای جورج سوروس من باید بروم با نوام چامسکی دیدار کنم؟!
مهندس: لابد من هم به جای خبرنگار تایم، باید بروم ور دل «حسنین هیکل» بنشینم!
موسوی‌خوئینی‌ها: منظور من این است که ما باید حرف‌هایی بزنیم که دقیقا 180 درجه برعکس مواضع اصلی‌مان باشد.
عبدالله نوری: با این حساب من باید بگویم که از همان اول آقای منتظری را شیخ ساده‌لوح می‌دانستم.
شیخ اصلاحات: من هم که خودتان مستحضرید تا به حال یک ریال از شهرام پول نگرفتم.
خاتمی: من اگر این دفعه با جورج سوروس دیدار کنم، با همین دست‌های خودم خفه‌اش می‌کنم.
عباس عبدی: اصلا شما مگر با این یارو دیدار کردی؟
خاتمی: جان همین شیخ اصلاحات نه!
شیخ اصلاحات: چرا جان مرا قسم می‌خوری؟
آغاجری: من معتقدم تقلید از مراجع، نه که کار بدی است، کار خیلی خوبی هم هست!
مهندس: ولی خون من همچنان سبز است.
موسوی‌خوئینی‌ها: ولی مدیر مسؤول‌ کیهان در نمایشگاه گفته سبز بودن خون نشانه یک بیماری خطرناک است.
خاتمی: برادرم رضا که می‌دانید اورولوژیست است، او می‌گوید اگر خون آدم سبز باشد، گلبول‌های سفید درست عمل نمی‌کنند.
شیخ اصلاحات: مهم عملکرد دریچه‌های قلب است. مثلا شهرام که به من 300 میلیون داد این نشان می‌دهد قلب رئوف و مهربانی دارد.
مهندس: سبز بودن خون نشان دهنده این است که گلبول قرمز ما اصل و نسبش برمی‌گردد به گلبول‌های قرمز صدر اسلام.
موسوی‌خوئینی‌ها: گذشته از این حرف‌ها، پس قرارمان چه شد؟ تو بگو شیخ.
شیخ اصلاحات: من باید از فساد اقتصادی گلایه کنم.
مهندس: من هم می‌گویم که در مذاکرات هسته‌ای باید محکم‌تر پای اصول‌مان ایستادگی کنیم.
عباس عبدی: صد رحمت به حجاریان که در زندان، مواضعش عوض شد.
خاتمی: ادعا می‌کنیم که به ما قبل از زندان، از آن قرص‌ها داده‌اند.
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 2:6 عصر     |     () نظر
بیانیه مهم جمعی از اساتید و محققان حوزه علمیه قم درباره حوادث پس از انتخابات
مغلوبان انتخابات با ادعای تقلب، درصدد نفی ساختارهای قانونی بودند

جمعی از اساتید و محققان حوزه علمیه قم با صدور بیانیه‌ای رفتارهای نادرست برخی از سیاسیون را در ماه‌های اخیر مورد اعتراض قرار داده و خواهان پایبندی همه به "ولایت فقیه" شده‌اند.

به گزارش رجانیوز، این اساتید با اشاره به ابتلائات دشواری چون "فتنه‌های قومی، تجاوز دولت بعثی، دسیسه منافقان داخلی و توطئه‌های مداوم استکبار جهانی" که جمهوری اسلامی با ایستادگی همه را پشت سر گذاشته، اعلام کردند که نظام اسلامی "پس از سه دهه مقاومت و عزت، انتخابات شکوهمندی را با مشارکت 85درصدی آزمود."

حجج اسلام و المسلمین حمید پارسانیا، سید حسن ربانی، احمد واعظی، حمید شهریاری، علی رضا اعرافی، علیرضا امینی، محمدتقی سبحانی، سید عباس صالحی، محمدحسین رحیمیان و عبدالرضا ایزدپناه از جمله کسانی هستند که این بیانیه را امضا کرده‌اند.

به اعتقاد آنان "بخش عمده‌ای از مشاجرات و منازعات انتخاباتی ـ که عوارض آن هنوز بر جای مانده است ـ در فاصله گزینی از لوازم مردم‌سالاری دینی است."

آنچنان که این اساتید در بیانیه خود عنوان کرده‌اند، غفلت یا انکار محورهای مردم‌سالاری دینی از سوی عده‌ای از سیاسیون "شکوه مشارکت انتخابات را به تلخی کشاند، وحدت ملی را در مخاطره انشقاق اجتماعی قرارداد، دلسوزان اسلام و انقلاب را در جهان اسلام دلواپس و نگران ساخت، زخم‌خوردگان از امام و انقلاب اسلامی را به طمع واداشت و جبهه‌ای به گستردگی سلطنت‌طلبان، منافقان، ملی‌گرایان، لیبرال‌ها، مرتجعان و... را متحد و همراه ساخت."

همچنین در این بیانیه از "قانون‌گرایی" به عنوان یکی از مؤلفه‌های "مردم‌سالاری دینی" نام برده و اعلام شده، "مغلوبان کارزار انتخاباتی با ادعای تقلب و زورآزمایی خیابانی، نفی ساختارهای قانونی را تعقیب کردند و مشروعیت سازوکارهای مردم سالاری نوظهور دینی را با تردید و انکار مواجه ساختند."

به اعتقاد آنان، "بخش وسیعی از هیجانات اجتماعی پس از انتخابات، نشأت یافته از این قانون‌گریزی ساختاری بود که تبعات جبران ناپذیر داخلی و خارجی را پدید آورد."
در ادامه بیانیه از "تنوع و تکثر سیاسی"، "رضایت و مقبولیت مردمی" به عنوان دیگر مؤلفه‌های "مردم‌سالاری دینی" یاد و تاکید شده است: "در حوادث پس از انتخابات، در نگاه جریان مغلوب، مفهوم مقبولیت مردمی به رضایت نخبگان و طبقات متوسط شهری تقلیل یافت. با آنکه در نظام مردم سالار دینی، آحاد جامعه نقش یکسانی دارند و مردمان ایلاتی، روستایی و حاشیه نشینان شهری چونان نخبگان علمی و هنری حق حضور، مشارکت و انتخاب دارند."

" اخلاق و فرهنگ سیاسی" و "اعتبار اکثریت" دیگر محوری است که اساتید برجسته حوزه از آن به عنوان مؤلفه‌ "مردم‌سالاری دینی" نام می‌برند: "در حوادث اخیر، اصرار در تداوم شرایط انتخابات، بدون توجّه به ساختارها و ساز و کارهای قانونی، از نگرش نخبه گرایانه و تعصبات حزبی- جریانی برخاست. نگاهی که در تبادل مناصب سیاسی، به معیار آراء اکثریت پایبند نشد و در موقعیت اقلیت - هر چند اقلیت قابل توجه و معتبر- جایگاه اکثریت را طلبید و منازعه‌ای پرکشاکش را پی‌گیری کرد."

به گفته امضاکنندگان این بیانیه "رهبری داهیانه حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای نیز در تداوم رهبری امام خمینی(ره) بوده و هست" و "رهنمودهای هشیارانه ایشان در دو دهه اخیر، از عوامل اساسی ثبات منطقه‌ای، حضور مؤثر بین‌المللی، تداوم امنیت داخلی و روند توسعه اجتماعی ایران است." این موضوع ذیل محور "هدایت و رهبری دینی" به عنوان آخرین مؤلفه‌ "مردم‌سالاری دینی" عنوان شده است.

متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:
مردم سالاری دینی در آزمون ملّی
بیانیه تحلیلی جمعی از اساتید و محققان حوزه علمیه قم در ارتباط با حوادث جاری کشور
سه دهه انقلاب اسلامی ایران، سرشار از تجربه‌ها و عبرت‌هاست. شجره طیبه گفتمان امام راحل (قدس سره)، با این آموزه‌های متوالی، تناورتر و با آزمون‌های جدید بارورتر گردید.حوادث چندماهه اخیر، گرچه با رویدادهای ناخوشایند، تلخکامی‌هایی را به بارداشت؛ اما موجب تکمیل و انباشت تجارب «مردم‌سالاری دینی» در نظام جمهوری اسلامی ایران شد. نظام سیاسی که ابتلائات دشواری را چونان فتنه‌های قومی، تجاوز دولت بعثی، دسیسه منافقان داخلی و توطئه‌های مداوم استکبار جهانی را در نوردید و پس از سه دهه مقاومت و عزت، انتخابات شکوهمندی را با مشارکت 85درصدی آزمود.

اینک بهار سال تحصیلی جدید (89 ـ 88) و رویش مجدد جوانه‌های دانش و معرفت، فرصتی را پدید آورد که جمعی از فضلا و محققان حوزه علمیه قم در تخاطب با نخبگان و فضلای دانشگاهی ـ حوزوی، مروری بر رخدادهای اخیر داشته باشند و آن را در مجالی کوتاه، از منظری درونی مورد تحلیل و بازخوانی قرار دهند.
چونان می‌نماید که بخش عمده‌ای از مشاجرات و منازعات انتخاباتی ـ که عوارض آن هنوز بر جای مانده است ـ در فاصله گزینی از لوازم مردم‌سالاری دینی است. پدیده‌ای که فراورده تجربه سیاسی ایران اسلامی معاصر است. تجربه‌ای که از فراز و فرود بیش از یک سده جنبش‌های متوالی اجتماعی ایران (تنباکو، مشروطیت، نهضت ملی نفت و... ) پدیدار گشت و در منطق و گفتمان امام قائد(قدّس سره) تجلّی یافت.

در این بیانیه تحلیلی کوتاه، فارغ از مباحث تئوریک و مجادلات نظری، برخی از مؤلفه‌های اساسی «مردم سالاری دینی» را یادآوری و تأکید می‌کنیم. محورهایی که غفلت، تغافل و یا اعراض و انکار آن، شکوه مشارکت انتخابات را به تلخی کشاند، وحدت ملی را در مخاطره انشقاق اجتماعی قرارداد، دلسوزان اسلام و انقلاب را در جهان اسلام دلواپس و نگران ساخت، زخم‌خوردگان از امام و انقلاب اسلامی را به طمع واداشت و جبهه‌ای به گستردگی سلطنت‌طلبان، منافقان، ملی‌گرایان، لیبرال‌ها، مرتجعان و... را متحد و همراه ساخت.
مهم‌ترین مؤلفه‌های «مردم‌سالاری دینی» را در نکات زیر می‌توان شناخت:
1. قانون‌گرایی: نظام مردم سالاری دینی، قانون مدار است. به ویژه چون قوانین عرفی از ساحات نظارت و ولایت عبور می‌کنند، جایگاه معنوی ـ دینی نیز می‌یابند.

اما چنین به نظر می‌رسد که نوباوگی مردم‌سالاری دینی، و عوامل دیگر، قانون‌گریزی را به آفت شایع سیاسی تبدیل کرده است. نمودهای آن، در گونه‌های مختلف ظهور و بروز یافت. شیوه برخی از مناظرات، که پیشینه انقلاب و نظام را با ابهام و انکار مواجه می‌ساخت، نمونه‌ای از آن بود که مورد نقد و انکار مقام معظم رهبری قرار گرفت، رخدادهای دیگر چونان حوادث کوی دانشگاه، کهریزک و... نیز در تداوم آن بود که به حیثیت و جایگاه نظام اسلامی، صدمات جدّی وارد کرد که پیگیری‌های قاطع قضایی را بر می‌طلبد.

از سوی دیگر پس از انتخابات، کشور با قانون‌گریزی ساختاری مواجه شد و آن، قانون‌شکنی مغلوبان کارزار انتخاباتی بود. اینان با ادعای تقلب و زورآزمایی خیابانی، نفی ساختارهای قانونی را تعقیب کردند و مشروعیت سازوکارهای مردم سالاری نوظهور دینی را با تردید و انکار مواجه ساختند. بخش وسیعی از هیجانات اجتماعی پس از انتخابات، نشأت یافته از این قانون‌گریزی ساختاری بود که تبعات جبران ناپذیر داخلی و خارجی را پدید آورد.
قانون شکنان ساختاری، باید بدانند که «هرج و مرج اجتماعی» بدترین رخداد ممکن است و نمی‌توان با ساختارشکنی نهادهای قانونی، به عدالت، آزادی و استقلال ـ و هر ارزش انسانی دیگر ـ دست یافت. چه این که اصول انسانی و آرمان‌های دینی، تنها و تنها در گذار و گذر از معبر معتمد نهادهای قانونی و مقررات اجتماعی تحقق می‌یابند.

2. تنوع و تکثر سیاسی: نظام مردم سالار دینی، به مشارکت اجتماعی حداکثری معتقد است و این مهم، جز با حضور حداکثری سلایق و دیدگاه‌های جناح‌های گوناگون ممکن نیست. رهبر معظم انقلاب اسلامی، در برهه‌های متعدد آن را مورد توجه و تأکید قرار دادند. در خطابه 21 رمضان سال جاری فرمودند:
«اشکالی ندارد که مسئولان کشور، متولیان امور کشور منتقدینی داشته باشند که ضعف‌های آنها را به خود آنها نشان بدهند. وقتی انسان در مقام رقابت قرار گیرد، مقابل انتقاد قرار بگیرد، بهتر کار می‌کند. این جور نیست که وجود منتقدین و کسانی که این روش‌ها را قبول ندارند و آن روش‌ را قبول دارند، برای نظام ضرری داشته باشد.»

در همین سخنان ایشان از جاذبه حداکثری و دافعه حداقلی در نظام مردم سالار دینی سخن گفتند و حتی در بیانی صریح و شفاف، دگراندیشی سیاسی را روا شمردند و فرمودند:
« نظام با دگراندیشان کاری ندارد، این همه دگراندیش هست، دگراندیشی سیاسی که بالاتر از دگراندیشی دینی نیست. ما اقلیت‌های دینی داریم که دگر اندیشند. مجلس شورای اسلامی هم عضو دارند... بنابراین بحث دگراندیشی نیست، بحث مخالفت است، بحث معارضه است، بحث ضربه زدن است. در مقابل نظام و در مقابل انقلاب، شمشیر کشیدن است.»

اما متأسفانه این نگرش با سماحت، فراتر از دید و عمل عناصر و جریان‌های کم تحمل و یا بی‌ظرفیت سیاسی است. افراد و گروه‌هایی هستند که گویا دافعه حداکثری را مبنای تحلیل و عمل قرار داده‌اند، و کوچک‌ترین فاصله فکری و سلیقه‌ای را، کفر و فسق تلقی کرده‌اند و با سوء ظن اعمال و عقاید دیگران را کاوش داشتهاند و با تهمت و افترا آنان را به طرد و تکفیر سپرده‌اند. اینان در فضای ملتهب اخیر، مجال بیشتری برای حضور و بروز یافته و میدان‌داری رسانه‌ای را برعهده گرفته‌اند و سعه صدر سیاسی را، که از مؤلفه‌های اساسی مردم سالاری دینی است، نشانه رفته‌اند.
3. رضایت و مقبولیت مردمی: نظام مردم سالار دینی، برای همدلی و رضایت مردم شأن و منزلت قائل است؛ آن را مهم و ارجمند تلقی می‌کند؛ خواسته و رأی ایشان را تشریفاتی و زینتی نمی‌داند؛ هویت بخش نظام سیاسی اسلامی می‌شناسد؛ در تحقق اهداف و روش‌های اجرا، به رضایت‌مندی مردم می‌اندیشد؛ اقناع افکار عمومی را مورد توجه قرار می‌دهد و رسانه‌های جمعی را موظف به آن می‌داند.

در حوادث پس از انتخابات، در نگاه جریان مغلوب، مفهوم مقبولیت مردمی به رضایت نخبگان و طبقات متوسط شهری تقلیل یافت. با آنکه در نظام مردم سالار دینی، آحاد جامعه نقش یکسانی دارند و مردمان ایلاتی، روستایی و حاشیه نشینان شهری چونان نخبگان علمی و هنری حق حضور، مشارکت و انتخاب دارند. متأسفانه نگاه‌های نخبه گرایانه مانع درک و فهم جایگاه طبقات متنوع جامعه گردید و شاخص‌های مقبولیت و رضایت، در سطوح جامعه نخبگانی تعریف یافت، البته بی‌تردید، نخبگان جایگاه ویژه در جوامع دارند، در بخش وسیعی از مدیریت، تولید، دانش‌سازی، فرهنگ‌گستری و تحول اجتماعی نقش‌های حساس و کم مانند دارند. از این رو، این سخن، نه به معنای نادیده انگاشتن این منزلت است بلکه بدان معناست که نباید در نظام مردم سالاری مبتنی بر انتخابات، توقع «الیگارشی نخبگانی» داشت.
4. اعتبار اکثریت: مردم سالاری دینی، قاعدة وفاق اجتماعی را در پذیرش رأی اکثریت و تقدیم آن بر رأی اقلیت، پذیراست. در این نظام، رقابت‌های سیاسی در پایانه انتخابات، پایان می‌پذیرند و صندوق آراء، خاتمه منازعات انتخاباتی می‌گردند.

امام راحل، در سخنی زرین فرموده‌اند:
«روی آن مسیری که ملت ما دارد روی آن مسیر راه بروید، ولو عقیده‌تان این است که این مسیر که ملت رفته خلاف صلاحش است. خب باشد. ملت می‌خواهد که این طور بکند. به من و شما چه کار دارد. خلاف صلاحش را می‌خواهد انجام می‌دهد. ملت رأی داده و رأی که داده متبع است».
در حوادث اخیر، اصرار در تداوم شرایط انتخابات، بدون توجّه به ساختارها و ساز و کارهای قانونی، از نگرش نخبه گرایانه و تعصبات حزبی- جریانی برخاست. نگاهی که در تبادل مناصب سیاسی، به معیار آراء اکثریت پایبند نشد و در موقعیت اقلیت - هر چند اقلیت قابل توجه و معتبر- جایگاه اکثریت را طلبید و منازعه‌ای پرکشاکش را پی‌گیری کرد.
5. اخلاق و فرهنگ سیاسی: نظام مردم سالار دینی ، جز با اخلاق و فرهنگ سیاسی متناسب ، پایدار نمی‌ماند، از این رو بایستی به تکمیل و ارتقای فرهنگ سیاسی در کشور اندیشید. تحمل، مدارا و سعه صدر را در فرهنگ نخبگانی و عمومی ترویج کرد و عصبانیت و بداخلاقی سیاسی را به خردمندی و دوراندیشی تبدیل نمود. اخلاق سیاسی دینی را ـ که اجتناب از دروغ، تهمت، سوء ظن، اشاعه شایعات و.. است ـ معیار رفتار و هنجار عمل کرد، سخنان درشت را کنار نهاد و گفتار عقلانی و نقد و گفت‌وگو را جایگزین ساخت.

6. هدایت و رهبری دینی: نظام مردم سالاری دینی در گفتمان امام و قانون اساسی، بایستی در تداوم دولت نبوی و علوی باشد و در ولایت سیاسی اسلام شناس عادل و مدبّر قرار گیرد. این نکته که در تعبیر «ولایت فقیه» ارائه شد، برجسته‌ترین مؤلفه‌ گفتمان سیاسی امام راحل بود. این نظریه در دروس ایشان، تقریر یافت و در دهه نخست انقلاب، مورد تأکید مجدد قرار گرفت و در سالیان پایانی حیات مبارک‌شان، تبیین شفاف‌تری یافت.
ولایت فقیه، که در قانون اساسی منتخب مردم جای یافت و برای تحقق آن، مجلسی مردم نهاد شکل گرفت، در سه دهه پس از انقلاب اسلامی ایران کار ویژه‌های گوناگون و متنوع یافت:
دفاع از وحدت ملی ایران زمین در فراز و فرودهای منازعات قومی(حوادث کردستان، خوزستان و ...).
حفظ عزت ایران اسلامی در برابر تجاوزات و زیاده طلبی دشمنان خارجی( در دوره‌ دفاع مقدس و پس از آن).
همگرایی و هماهنگ سازی قوای انتخابی(ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی) در مشاجرات و اختلافات سلیقه‌ای و مبنایی.
بن بست شکنی‌های فقهی در شرایط ناهمسازی فقه متداول با مصالح اجتماعی.
موارد فوق، بخشی از کارویژه‌های هدایت‌مداری دینی در قالب ولایت فقیه بود. بدین‌گونه ولایت فقیه در جمهوریت جدیدالتأسیس، رشته‌ای شد که تکثرهای اجتماعی را به همگرایی تبدیل کرد و حافظ مصالح ملی در برابر تفرقه افکنی‌های قومی، خصومت‌های خارجی و بن‌بست‌های دینی بود.
هنوز حافظه اجتماعی از حضورهای قاطع و بهنگام امام در مقاطع حسّاس آکنده است. پیام تاریخی ایشان در محاصره شکنی پاوه، گفتار آرام و مؤثر در 31 شهریور 59 (آغاز جنگ تحمیلی)، عزل بنی‌صدر، پیام صادقانه و اعتمادساز در پذیرش قطعنامه 598 و موارد فراوان دیگر.

رهبری داهیانه حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای نیز در تداوم آن بوده و هست. رهنمودهای هشیارانه ایشان در دو دهه اخیر، از عوامل اساسی ثبات منطقه‌ای، حضور مؤثر بین‌المللی، تداوم امنیت داخلی و روند توسعه اجتماعی ایران است. در حوادث منطقه‌ای، مواضع ایران اسلامی در دو جنگ خلیج فارس، نمونه‌ای از آن بود. در جنگ نخست که برخی از عناصر سیاسی آن روزگار، که بعدها به رویکردهای تجدیدنظر طلبانه رو آوردند، حضور در کنار صدام ومقابله با آمریکا را توصیه می‌داشتند، مقام معظم رهبری با سیاست مناسب در اتخاذ بی‌طرفی، ایران را از تنازعات منطقه‌ای بدور داشتند. در پیامد آن موضع، ایران از چند جنگ خانمان‌سوز منطقه‌ای، مصون وایمن ماند؛ از دو دشمن خطرناک چونان صدام و طالبان رهایی یافت و به حضوری مؤثر در معادلات سیاسی دست یافت.

در موضوعات داخلی نیز تأکیدات ایشان بر دانشگاه سیاسی، مشارکت حداکثری در انتخابات، نهضت تولید علم، اصلاحات و تحول در حوزه، تأکید بر آرمان عدالت اجتماعی و دهها موضع دیگر در پویایی و توسعه سیاسی، اجتماعی کشور اهمیت ویژه‌ای داشته و دارند.
دریغ می‌نماید که برخی، این تدبیر و درایت را نادیده انگارند، شکر نعمت نورزند و با زاویه‌یابی‌ها، خود را محروم از فیض ولایت سازند و یا گروهی، این نماد وحدت ملّی و تعالی اجتماعی را در چارچوب‌های جناحی ـ سلیقه‌ای خویش محدود سازند.
وآخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین
جمعی از اساتید و محققان حوزه علمیه قم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:50 عصر     |     () نظر
روز ابطال شناسنامه جعلی کانون فتنه

تلاش گسترده‌ای از سوی کانون فتنه و فرصت‌طلبانی همسو با آنان صورت گرفته تا در روز 13 آبان اقداماتی انحرافی و آشوب‌طلبانه را در سطحی گسترده پیاده کنند. اقداماتی مثل برنامه‌ریزی برای حمله به سفارت روسیه توسط بخش دانشجویی این جریان، طراحی شعارهای انحرافی مشابه روز قدس توسط کمیته‌های عملیات روانی، اعلام روز 13 آبان به عنوان روز آشتی با آمریکا توسط محسن مخمل‌باف نماینده میرحسین موسوی در خارج از کشور، ارسال پیامک‌های فراخوان برای دعوت به اغتشاش، اعلام موجودیت گروه انقلاب سبز در دانشگاه با انتشار شب‌نامه‌های تحریک‌کننده و افترا‌آمیز علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و... را می‌توان علائم و نشانگان این تصمیم و اراده سیاسی معرفی کرد که پیش از این مشابه آن را برای روز قدس نیز انجام داده بودند.

علاوه بر این، تلاش برای رادیکالیزه کردن فضای سیاسی مثل به میدان آوردن عبد‌الله نوری با ادعای جابه‌جایی نظام سیاسی، تحصن خانواده‌های دستگیرشدگان اغتشاشات، اصرار سران فتنه برای حضور در نمایشگاه مطبوعات برخلاف اطلاع از فضای جامعه و اعتراضات مردمی و... هم نوعی مقدمه‌چینی و زمینه‌سازی برای ملتهب کردن فضا و حرکت به سمت اغتشاش و آشوب به حساب می‌آید. اما سؤال اصلی این است که چرا کانون فتنه، مناسبت روز 13 آبان سالروز مبارزه‌ ملی با استکبار را انتخاب کرده که تصویب آن در مجلس شورای اسلامی به ریاست کروبی در زمان دولت میرحسین موسوی صورت گرفته است؟ به نظر می‌رسد چند هدف اساسی در این انتخاب نقش داشته است:

1-‌ روز 13آبان، یک مناسبت ملی است که گروه‌های مختلف به‌ویژه دانشجویی به این مناسبت به خیابان‌ها آمده و موافقت و همسویی مسؤولان نظام برای اجازه تجمعات قانونی فراهم است؛ بنابراین کانون فتنه در حاشیه این مراسم قانونی، اقدام به فراخوان غیرقانونی کرده تا از حواشی این مراسم به نفع خود بهره‌برداری و در صورت بی‌اعتنایی هواداران به این فراخوان، بتواند بخشی از جمعیت موجود را هم به نفع خود مصادره کند.

2-‌ با توجه به سابقه 28 ساله برگزاری مراسم روز ملی مبارزه با استکبار در 13 آبان، رسانه‌های داخلی و خارجی نسبت به این مراسم حساسیت داشته و بنابراین هرگونه اختلال و اقدام مغایر با اهداف واقعی این مراسم به سرعت بازتاب داخلی و خارجی خواهد داشت.

3-‌ همان کارویژه‌ ذکر شده در بند فوق به مطرح ماندن جریان سیاسی ورشکسته در عرصه افکار عمومی کمک می‌کند و بی‌اعتنایی افکار عمومی به برخی تلاش‌ها و حرکات کم‌رنگ و مذبوحانه این جریان برای به تعطیلی کشاندن دانشگاه و تحصن‌های صنفی را جبران می‌کند.

4-‌ تقابل آشکار با شعارهای استکبارستیزی که شعار اصلی این مناسبت است با اعلام آشتی با آمریکا می‌تواند انگیزه حمایت غرب را در ادامه همراهی با جریان رنگی و همچنین جلب نظر گروه‌های سکولار غربگرای داخل را تأمین و به سیاهی‌لشکر حامیان خیابانی فتنه‌جویان کمک کند. البته از ابتدای شکل‌گیری جریان مدعی اصلاح‌طلبی استفاده از فشارها و تهدید‌های بیگانگان یک فرصت برای پیشبرد اهداف حقیر سیاسی تلقی می‌شده است.

5 ـ استفاده ضمنی از فرصت فراهم شده در مناسبت 13 آبان و هر گونه چالش احتمالی ناشی از تحرکات آشوب‌طلبانه، که امسال همزمان با اوج‌گیری مذاکرات هسته‌ای و طرح مبادلات سوخت هسته‌ای و با توجه به حساسیت کشورهای بیگانه نسبت به ثبات داخلی کشور و همچنین بهره‌گیری مسؤولان دیپلماسی از افکار عمومی داخل برای پیشبرد اهداف و منافع دیپلماتیک، ابزاری برای چانه‌زنی با مسؤولان نظام و حتی مقاومت در برابر طرح آشتی ملی برای فراری دادن سران فتنه نیز کاربرد دارد. لذا این فتنه‌جویی می‌تواند مرحله دیگری از استراتژی فشار از پایین، چانه‌زنی در بالا تلقی گردد. با توجه به اهداف فوق است که می‌توان تلاش گسترده کانون فتنه را برای مصادره یک مناسبت ملی که یادآور تبعید رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) برای مقاومت شجاعانه در برابر لایحه ننگین کاپیتولاسیون و اقدام غرورآفرین دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) در 13 آبان سال 1358 است، به نفع اهداف حقیر و سیاسی و تبدیل این مناسبت وحدت‌آفرین به فتنه‌ای تفرقه‌افکن، درک کرد. شاید برخی گروه‌های سلطنت‌طلب، مدعیان ملی ـ مذهبی و سکولارهای غربگرا، کانون فتنه را با توجه به ماهیت انحرافی این فراخوان و شعارهای دشمن‌شادکن آن، همراهی نمایند ولی این فاصله گرفتن‌ها از ارزش‌های دینی و انقلابی و مقابله کردن با وفاداران انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام (ره) و شهیدان، هزینه‌هایی نیز دارد. آیا هزینه‌های این فاصله و ‌آن چسبندگی با فواید آن تناسبی دارد؟ به نظر می‌رسد کانون فتنه اصرار دارد، آخرین میخ را بر تابوت ادعاهای خط امامی و ضد استکباری خویش بکوبد. این جریان در فضای ضد امپریالیستی اول انقلاب برای خویش شناسنامه خط امامی و ضد آمریکایی جعل کرده بود که 13 آبان امسال فضایی برای ارزیابی اصالت آن است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:48 عصر     |     () نظر

تابلوی کلمه الله هی العلیا بالای سر امام خمینی(ره)


قاب عکس حضرت امام خمینی(ره) بالای سر مقام معظم رهبری


هاشمی رفسنجانی زیر سایه عکس خودش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:47 عصر     |     () نظر

دیدار چند روز قبل نخبگان کشور با رهبر معظم انقلاب، نکات زیادی برای گفتن و نوشتن دارد. از انتقاد صریح و بی‌سابقه رهبری از صدا و سیما گرفته تا بیان گوشه‌هایی از حوادث بعد از انتخابات و همچنین انتقاد یکی از حضار به رهبری درباره عملکرد صداوسیما و مسئولیت همه اقدامات صداوسیما را متوجه رهبری کردن و …

متاسفانه بعضی آدم‌‌ها نگاهشان به جایگاه رهبری در ایران، کاملا مکانیکی است. یعنی در ذهن خود، روابط مسئولان با رهبر را مانند چرخ دنده‌هایی تصور می‌کنند که با حرکت هر یک، بقیه هم به ناچار می‌چرخند. آنها تصور می‌کنند که در جمهوری اسلامی چون برخی نهادها مستقیما زیر نظر رهبری هستند و مسئول آنها را هم خود رهبری تعیین می‌کند، پس تمام اقدامات و تصمیمات با رضایت کامل رهبری صورت می‌گیرد و یا خود او باید جوابگوی همه کارهای مسئولان باشد.

چنین تصوری حتی در میان برخی از مسئولان هم وجود دارد و آنها گمان می‌کنند چون منصوب رهبری هستند، پس هیچ کس حق انتقاد و مخالفت با آنها را ندارد و گاهی هم دهان منتقدان خود را با همین اهرم می‌بندند! واضح است که همه کسانی که چنین تصوری دارند، اشتباه می‌کنند. هر دو گروه بالا، علی‌رغم اختلافی که با هم دارند، به پاسخگو نبودن آن مقامات مسئول کمک می‌کنند. اما ما این‌طور فکر نمی‌کنیم. ما اعتقاد داریم که بعضی مسئولان و بعضی نهادها وظیفه شرعی و قانونی خود را به نحو احسن انجام نمی‌دهند. حتی خود رهبری هم در موارد زیادی از عملکرد دستگاه‌های مختلف انتقاد داشته و دارند. این مساله نشان می‌دهد که روابط مسئولان در ایران آنقدرها هم ساده و مکانیکی نیست که بعضی‌ها فکرش را می‌کنند!

انتقادهای اخیر رهبر معظم انقلاب از صداوسیما، شاید یکی از تندترین و صریح‌ترین گلایه‌های ایشان از صداوسیما در طول سال‌های گذشته باشد. این سخنان نشان می‌دهد که خود رهبری هم از عملکرد صداوسیما بویژه در انتخابات اخیر راضی نیستند. البته ممکن است عده‌ای تصور کنند که رهبری با یک تذکر می‌تواند جلوی خیلی از کارها را بگیرد، اما من چنین تصوری ندارم. اگر این طور باشد امروز بایستی تمام مملکت همان طوری اداره شود که رهبر انقلاب می‌خواهند.

متاسفانه بخش زیادی از انتقادات محمود وحید‌نیا بر اساس همین تصورات اشتباه بیان شده است. البته من منکر حق انتقاد و آزادی بیان نیستم و سعی می‌کنم در فرصتی دیگر در خصوص لزوم انتقاد از رهبران در جامعه اسلامی مطلبی بنویسم، یعنی مشکلی با این مساله (انتقاد از رهبری) ندارم، اما هر حرفی را هم مصداق انتقاد نمی‌دانم. انتقاد درست باید با منطق و استدلال قوی همراه باشد، نه آنکه بر توهمات و تصورات استوار باشد. آیا همه حرف‌های وحید‌نیا، همراه با استدلال و منطق بود؟ اینکه بگوییم صداوسیما چنین و چنان است و زیر نظر شماست، پس شما مسئول هستید؛ یا اینکه نمی‌شود از شما انتقاد کرد، پس شما مسئول هستید؛ اینکه فلانی انتخاب نشد، پس شما مسئول هستید؛ اینکه فلانی کتک خورد، پس شما مسئول هستید؛ این حرف‌ها طبق کدام معیار عقلی قابل قبول است؟

وحید‌نیا از نتیجه انتخابات راضی نیست و حق دارد ناراحت باشد، اما آیا او باید همان حرف‌های موسوی و کروبی را تکرار کند؟ انتظار ما از یک فرد نخبه فراتر از یک آدم معمولی است و آنها باید بدور از تعصبات و احساسات از گفته‌های خود دفاع کنند. نه آن‌که طرف مقابل خود را متهم به یک‌سویه‌نگری کنند اما خودشان کاملا یک سویه و یک‌طرفه حرف بزنند. چشمان خود را بر حق میلیون‌ها ایرانی ببندند و از حق زائل شده‌ی خود شکایت کنند.

به هرحال آقای وحید‌نیا نظرات خود را بیان کردند و رهبر انقلاب هم به بخشی از آنها جواب دادند. فکر می‌کنم هر کسی که از مساله‌ای انتقاد می‌کند، باید با همان حوصله جواب آن انتقادها را هم بشنود و در نظر بگیرد. قطعا حوادث بعد از انتخابات، آنقدر پیچیده است و آنقدر حرف برای گفتن دارد که بسیاری از واقعیات پشت پره‌ی آن هنوز هم روشن نشده‌ است.

آیا نخبه‌های سبز از همه جوانب حوادث اخیر آگاه هستند؟ آیا از همه اخبار پشت پرده خبر دارند؟ و یا اینکه ماجراها را همان‌طوری می‌بینند که خودشان دوست دارند؟ آیا تا به حال از خودشان پرسیده‌اند که چطور ممکن است کسی قبل از پایان شمارش آرا خودش را رییس جمهور یک ملت معرفی کند؟ اصلا چرا عده‌ای قبل از انتخابات فریاد می‌زدند یا ما پیروزیم یا حتما تقلب می‌شود؟!

آیا نخبگان سبز از خود پرسیده‌اند که چرا اعتراض آنها به نتیجه انتخابات، بازتاب چندانی در میان مردم عادی جامعه نداشته است؟ آیا از خودشان پرسیده‌اند که چرا موج سبز آنها، در داخل کشور و در میان عموم مردم عادی جامعه فراگیر نشده و استقبال خارجی از آن بیشتر از استقبال داخلی است؟

آیا از خودشان پرسیده‌اند که چطور ممکن است کسی در مراسم ترحیم یک آدم زنده شرکت کند و بدون آنکه خجالت بکشد، باز هم سرش را بالا نگه دارد؟ انصافا اگر چنین حرکت مضحکی را شخص دیگری انجام می‌داد حضرات نخبه سبز چکار می‌کردند؟ آیا به او نمی‌خندیدند؟ آیا از خودشان پرسیده‌اند که اگر کل آرای شخص دیگری همانند آقای کروبی کمتر از آرای باطله می‌شد، او با چه رویی در میان مردم ظاهر می‌شد؟ (باور کنید اگر من بودم خودم را در جنگل‌های آمازون یا بورکینافاسو گم و گور می‌کردم!) و صدها سوال بی‌پاسخ دیگر که امیدواریم نخبه‌های سبز لااقل درباره‌اش فکر بکنند.

بعد از انتشار خبر این دیدار و انعکاس انتقاد‌های محمود وحید‌نیا، بعضی از سایت‌هایی که همیشه آه و ناله می‌کنند و دائما از سرکوب آزادی و وجود دیکتاتوری و عدم آزادی بیان شکایت می‌کنند، این بار به شایعات جدیدی متوسل شده‌اند. شایعاتی از قبیل بازداشت و تحت نظر بودن وحید‌نیا توسط نیروهای امنیتی و سپاه که خود وحید‌نیا همه آنها را تکذیب کرد.

مثل اینکه مشکل این جماعت، هم حرف زدن است و هم حرف نزدن. اگر کسی حرف نزند و انتقاد نکند، آنها از فقدان آزادی شکایت می‌کنند، اگر هم کسی حرف بزند، باز هم ناله می‌کنند. به نظر من حرکت این جماعت، خود بزرگترین خیانت به وحید‌نیا و آدم‌هایی مانند وحید‌نیا است تا دیگر در چنین میدانی وارد نشوند. من مانده‌ام وقتی چنین کسی به بیت رهبری دعوت می‌شود و خود رهبری به او اجازه می‌دهد تا صحبت کند و حتی سایت رهبری هم انتقادهای او را منتشر می‌کند، کدام عقل سلیمی دقیقا بعد از این دیدار او را بازداشت می‌کند؟

یک بار دیگر تکرار می‌کنم، من مشکلی با مساله انتقاد از رهبری ندارم و حاضرم درباره این مساله با دیگران صحبت کنم. حرف من درباره این بود که آیا هر انتقادی همیشه صددرصد درست است؟ و آیا بعد از شنیدن سخنان طرف مقابل، حاضر هستیم در انتقاد خود تجدید نظر کنیم یا اینکه نه، ما کلا همیشه مخالف و همیشه منتقد هستیم؟

لینک های مرتبط:

وحیدنیا: از اخباری که درباره برخورد با من منتشر شده خنده‏ام می‏گیرد

حاشیه‌های دیدار نخبگان از نگاه سایت رهبری : یک سینه حرف موج زند در دهان ما…

حاشیه‏های دیدار نخبگان و رهبری از نگاه یک دانشجوی دانشگاه شریف


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:44 عصر     |     () نظر
عکس:عامل حادثه تروریستی‌پیشین پس از هلاکت

خبرگزاری جمهوری اسلامی عکسی از عبدالواحد محمدی زاده عامل انفجار در سیستان و بلوچستان که موجب به شهادت رسیدن جمعی از فرماندهان سپاه و سران قبایل شد، منتشر کرد.

به گزارش ایرنا، در این حادثه تروریستی که در محل برگزاری پنجمین نشست سران قبایل و طوایف در منطقه پیشین بلوچستان روی داد، یکی از مزدوران گروهک های تروریستی با انفجار مواد منفجره همراه خود، موجب به شهادت رسیدن چند تن از فرماندهان سپاه و نیز سران قبایل این منطقه شد.

در این حادثه علاوه بر سردار سرتیپ پاسدار نور علی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه و سردار سرتیپ پاسدار محمدزاده فرمانده سپاه استان ، مرادی فرمانده سپاه ایرانشهر و سردار علی علویان فرمانده تیپ پیاده صاحب الزمان سپاه ثارالله نیز به درجه رفیع شهادت رسیدند.

در این حادثه تروریستی همچنین 41 نفر از سران و ریش سفیدان طوایف منطقه و نیزشماری از مردم عادی شهید و افزون بر 50 نفر نیز زخمی شدند.

سردار سرتیپ پاسدار شوشتری پس از به عهده گرفتن مسئولیت قرارگاه عملیاتی سپاه در جنوب شرق کشور در طول پنج ماه گذشته با برگزاری چند جلسه با مردم و سران قبایل و طوایف استان سیستان و بلوچستان، چگونگی تعامل برای تامین امنیت پایدار در شرق کشور را بررسی کرده بود.

تازه ترین اطلاعات به دست آمده از عامل انفجار تروریستی حاکی از آن است که این فرد چندی پیش به بهانه حضور در جماعات تبلیغی عازم پاکستان شده و به یک گروهک تروریستی پیوسته بود.

عامل انفجار تروریستی، حدود چهار ماه در پایگاه گروهک تروریستی ریگی در خاک پاکستان آموزش استفاده از موادمنفجره را فرا گرفته و سپس برای انجام این اقدام جنایتکارانه به ایران اعزام شده است.

این فرد یک روز قبل از حادثه به اتفاق یک نفر دیگر وارد ایران شده و قصد داشته است ضمن ورود به داخل سالن همایش اقدام به انفجار کند اما به دلیل ترس از دستگیری هنگام بازرسی، به محل نمایشگاه صنایع دستی واقع در حاشیه سالن همایش مراجعه و هنگامی که سردار شوشتری به اتفاق همراهان و سران و ریش سفیدان طوایف در حال بازدید از نمایشگاه بودند، در جمع مردم حاضر شده و خود را منفجر کرده است.

بر اساس سوابق شناسامه ای عبدالواحد محمدی زاده متولد سال 1364 است و برای نخستین بار در اسفند سال 80 به جرم سرقت و اتلاف مال غیر، دستگیر و تحویل مقام قضایی شده که به سبب سن کم ، پایین ترین حکم برای وی صادر و پس از مدت کوتاهی آزاد شده است.

فرد یادشده در دومین خلاف، شش ماه بعد یعنی در سال 81 به جرم زخمی کردن یک نفر با چاقو دستگیر و روانه زندان شده است.

سومین جرم عامل انفجار حادثه تروریستی پیشین، حمل و نگهداری مواد مخدر اعلام شده که پس از دستگیری تحویل مقام قضایی و محکوم به حبس شده بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:42 عصر     |     () نظر
تفاهم سبز موسوی با شیطان بزرگ

میرحسین موسوی با صدور بیانیه ای به بهانه سالگرد 13 آبان، ترجیح داد ماهیت ضد آمریکایی «روز ملی مبارزه با استکبار جهانی» و محتوای آن در زمینه «تسخیر لانه جاسوسی» را مسکوت بگذارد. وی به روال عملکرد چند ماه اخیر خود از ابراز برائت و انزجار نسبت به سیاست های ظالمانه و استکباری شیطان بزرگ طفره رفت و این در حالی است که جفاکاری وی در حق کشور و نظام طی 5، 4 ماه گذشته بارها با ستایش دولتمردان آمریکایی مواجه شده است. کسانی چون اوباما، هیلاری کلینتون، پل ولفویتز و... با نام بردن از موسوی، وی را مردی شجاع و الهام بخش خوانده و نسبت به تحرکات ضدانقلابی او ابراز ذوق زدگی کرده اند.

موسوی در بیانیه خود تحت «بیانیه شماره 14 میرحسین موسوی در آستانه سیزدهم آبان» با اشاره به مناسبت های این روز (تبعید حضرت امام و کشتار دانش آموزان از سوی رژیم پهلوی) درباره مناسبت اصلی این روز (تسخیر جاسوسخانه شیطان بزرگ) به این جملات بسنده کرد: درباره سومین سیزده آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛ از جمله آن که در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. ظاهراً این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام می خواندند، اما در واقع این امام بود که حرکت آنان را دنبال نمود. قطعاً هیچ یک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد نقشی نداشت. حتی خود دانشجویان تصور می کردند بعد از چند روز حادثه تمام می شود و به خانه هایشان باز می گردند. ولی امام این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول نامید.

وی هیچ اشاره ای به محتوای این مناسبت بزرگ یعنی فتح جاسوسخانه آمریکا و برملا شدن اسناد جاسوسی اعضای گروهک هایی نظیر نهضت آزادی، جبهه ملی، جنبش خلق مسلمان و... که با طراحی کودتا، غائله های مرزی، شایعه پراکنی، منفی بافی و سیاه نمایی، جنگ روانی و مطبوعاتی و القای اختلاف میان مسئولان به جنگ نظام نوپای اسلامی آمده بودند، نکرد و این در حالی است که اغلب گروهک های یاد شده، چه آنها که اعضایشان در داخل کشور هستند و چه آنها که از کشور گریختند- (کسانی نظیر ابراهیم یزدی و علیرضا نوری زاده و...) مشخصاً از اقدامات خیانت آمیز و ضدانقلابی موسوی طی چند ماه گذشته مکرراً حمایت کرده و حتی گروهک هایی نظیر نهضت آزادی در ارتباط با ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان بوده اند.

حضرت امام با اشاره به اسناد لانه جاسوسی و مشخص شدن ماهیت گروهک های منافق شبه مذهبی- نظیر نهضت آزادی و دولت موقت برآمده از آن بود- که فتح لانه جاسوسی را انقلاب دوم و بزرگ تر از انقلاب اول توصیف کردند و تأکید نمودند که اگر اینها سرکار مانده بودند به اسلام سیلی می زدند.

میرحسین موسوی در بیانیه خود پس از عبور از هویت و ماهیت ضدآمریکایی روز 13 آبان و در حالی که متحدان حزبی وی در دولت اصلاحات تا مرز تعطیلی تمام فعالیت های هسته ای پیش رفتند و خواستار سرکشیدن جام زهر تسلیم شدند، به سیاست خارجی عزتمندانه امروز کشور حمله کرد و با ادعای رفتارهای افراط و تفریطی مدعی شد: دولتمردان مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله می کنند و با گشاده دستی از حقوق ملت عقب می نشینند. آنها نشان دادند حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط گرند(!)

وی آنگاه در تناقض با همین ادعا نوشت «حتی اگر با تلاش دلسوزان، از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح آمیز هسته ای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریط های دولتمردان ایمن نشده ایم زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریم ها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است».

مانور تبلیغاتی میرحسین موسوی روی فشار جبهه غرب در حالی است که برخی عناصر سیاسی و اطلاعاتی در آمریکا و اروپا اخیراً اعلام کرده اند باید با تشدید فشار تبلیغاتی و فضای روانی علیه جمهوری اسلامی، به تقویت جریان معارض با نظام اسلامی در داخل پرداخت! و با توجه به روشن بودن صورت مسئله آقای موسوی باید توضیح دهد که منظورش از جملات مبهم و دوپهلو برای متهم کردن نظام چیست و چرا جریان رسانه ای هماهنگ با غرب هم نظام را متهم به سازش و امتیاز دادن به بیگانگان می کند و هم در عین حال دفاع نظام از حقوق ملت و باج ندادن در این زمینه را حمل به ماجراجویی و تحمیل هزینه برای کشور می نماید!

حذف معنادار «برائت از آمریکا» - و لااقل اشاره به ماهیت روز ملی مبارزه با استکبار- و به جای آن تخطئه عملکرد عزتمندانه نظام در چالش هسته ای در حالی است که چند روز پیش جفری فلتمن معاون وزیر خارجه آمریکا و تعدادی از اعضای کنگره این کشور در نشست مشترکی اعلام کردند برای برون رفت از بن بست هسته ای، مجدداً حمات از اصلاح طلبان در ایران را به عنوان جایگزین برای تحریم های غیرمؤثر، در دستور کار قرار داده اند. موازی با این پروژه، عناصر سیاسی همسو با غرب در داخل، القای دو محور متناقض «ضعف» و «ماجراجویی» (امتیازدهی و سماجت)! را در پیش گرفته اند.

هفته گذشته محسن مخمل باف که خود را سخنگوی جنبش سبز در خارج از کشور معرفی می کند با انتشار نامه ای خطاب به اوباما، از وی به خاطر تسخیر لانه جاسوسی در ایران عذرخواهی کرد و خواستار معرفی 13 آبان به عنوان روز آشتی با آمریکا شد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:41 عصر     |     () نظر

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/10:: 1:40 عصر     |     () نظر
گفت‌وگوی غافلگیرانه با "محتشمی‌پور" درباره نه غزه، نه لبنان!

پنجشنبه شب 23/7/1388 هنگامی که "علی اکبر محتشمی پور" رئیس کمیته صیانت آراء میر حسین موسوی و از سران آشوب های بعد از انتخابات ریاست جمهوری، جهت شرکت در کنفرانس سازمان های مردم نهاد حامی فلسطین که در سوریه برگزار می شد، به دمشق آمده بود، در حرم حضرت زینب (س) مورد سوال دو خبرنگار ایرانی قرار گرفت.

حمید داودآبادی در ویلاگ شخصی خود نوشت :محتشمی‌پور که شدیدا تلاش داشت مردم او را نشناسند و به همین خاطر در صحن حرم، عمامه را از سرش بر می داشت، با روبه رو شدن با خبرنگاران ایرانی، عصبانی شد و از پاسخ دادن به سوالات آنان که در کمال تعجب می دیدند حامی شعار صهیونیستی "نه غزه، نه لبنان" حامیان موسوی، به عنوان رئیس جمعیت حامیان فلسطین به دمشق آمده است، طفره رفت.

محتشمی‌پور در حالی که شدیدا عصبی شده بود، سعی داشت با متبسم نشان دادن چهره، خود را خون سرد نشان دهد که این شگرد با تلاش او برای قاپیدن ضبط خبرنگار، خنثی شد.

خبرنگاران که خواستار روشن شدن مواضع محتشمی در برابر فلسطین و لبنان بودند، از او خواستند که بگوید چرا تا چندی پیش فلسطین و لبنان در اولویت اعتقادی امثال او بود ولی امروز، همراه و همگام با همه ضدانقلابیون و از همه بدتر بلندگوهای رژیم صهیونیستی، به نفی همه آرمان های امام خمینی (ره) پرداخته است.

این برخورد محتشمی‌پور نشان گر این مسئله است که برخی افراد، برای دست یابی به منافع و مصالح شخصی خود، حاضرند آرمان ها و اعتقاداتی را که زمان برای آن تا پای جان مایه گذاشتند، امروز به سادگی قربانی کنند.

لازم به ذکر است که علی اکبر محتشمی‌پور سفیر اسبق ایران در دمشق، مدعی است که "حزب الله لبنان" را او پایه گذاری کرده و از فعالان عرصه فلسطین نیز می باشد. وی که هنوز رئیس جمعیت حامیان فلسطین است، هنگامی که در دهه 60 از مدافعین سرسخت آرمان های لبنان و فلسیطن بود، در توطئه بمب گذاری صهیونیست ها در بسته ای که برای او فرستاده بودند، در راه آرمان های برحق امام خمینی (ره) در دفاع از مظلومان فلسطین و لبنان، به شدت مجروح شد که قطع یک دست از مچ و جراحات بسیار دیگری را برای او به دنبال داشت.
محتشمی‌پور از جمله افرادی است که آمریکا و صهیونیست ها به دلیل ضرباتی که از حضور او در لبنان و

سوریه در دهه 60 خوردند، به شدت از او عصبانی هستند و وی از اولین نفرات لیست "سازمان سیا" و "اف .بی .آی" آمریکا برای ربودن یا ترور می باشد.

در هنگامه انتخابات دهم ریاست جمهوری، محتشمی‌پور همچون موسوی و کروبی، به سادگی همه آرمان ها و اعتقاداتش را در پای قدرت فدا کرد و با سر دادن شعار صهیونیستی "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" سعی کرد تا لبخند دشمنان دیرین خود را بطلبد!

متن کامل گفت وگو با علی اکبر محتشمی‌پور:

م ـ حاجی سؤال منو جواب می‌دید؟
محتشمی‌پور: اینجا جای دعا و ...
م ـ حاجی دعا چیه؟ دعا باید اثر داشته باشه. ما دین رو از شما یاد گرفتیم. انقلاب رو از شما یاد گرفتیم. استکبارستیزی رو از شما یاد گرفتیم، اون‌ وقت طرفدارای شما میان توی خیابونای تهران داد می‌زنن می‌گن: نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران. شما هم که دم از فلسطین می‌زنین، من نمی‌تونم این تعارض رو حل کنم.
محتشمی‌پور: جواب ندارم بدم؛ چون شما نمی‌فهمی.
م ـ من نمی‌فهم؟! من جوان جویای جوابم.
محتشمی‌پور: اگه شعور داشتی می‌فهمیدی.
م ـ با طرفداراتون هم ...
محتشمی‌پور: برو اون ‌ور ...
م ـ من موندم کروبی‌ای که زن شهدا رو صیغه می‌کرده ...
محتشمی‌پور: برو از کروبی بپرس.
م ـ چه فرقی داره؟ حضرت‌عالی رئیس کمیته صیانت از آرای اون بودی! جواب سوال های منو کی باید بده؟ این گندی که زدید به مملکت و حیثیتش رفت و ...
محتشمی‌پور: به تو چه ربطی داره؟
م ـ یعنی چی چه ربطی داره؟ شما که توی ایران نیستید کسی از شما سؤال کنه ...
محتشمی‌پور: تو ایران باهات صحبت می‌کنم.
م ـ شما اصلا جرات می‌کنی پات رو بذاری ایران؟
محتشمی‌پور: عجب خری هستی! من فردا ایرانم ...
م ـ ا، یعنی چی می‌گی خری؟
محتشمی‌پور: خب معلومه دیگه این جور که حرف می‌زنی همینه دیگه ...
م ـ جواب منو نمی‌دی؟
محتشمی‌پور: به تو جواب نمی‌دم.
م ـ آهان... همه‌تون همینید. اون میرحسین‌تون هم یک‌بار نیومد مصاحبه کنه به کسی جواب پس بده.
محتشمی‌پور: شما انسان هستی یا نیستی؟
م ـ من خبرنگارم، دنبال جواب سوالم می‌گردم. الان هم دارم صدات رو ضبط می‌کنم. چهار روز دیگه می‌ذارم روی سایت. درست حرف بزن، شما یک‌ زمانی وزیر کشور بودی.
د: حاج‌آقا جلوی موج سبزی‌ها هم همین جوری صحبت می‌کنی؟ بهشون می‌گی خرید؟ شما که به مخالف خودت می‌گی خری، نمی‌فهمی؟
م ـ هم عکست رو گرفتم، هم صدات رو ضبط کردم. باید مردم بفهمند با یک سوال‌ کننده چطور حرف می‌زنید.
محتشمی‌پور: هر کاری می‌خوای بکنی بکن.
د: حاج آقا امام را ارزان فروختی به موسوی و کروبی ...
محتشمی‌پور: شما که بلدید از این کارها بکنید. برید بکنید.
د: از دستت خجالت بکش حاج‌آقا، دستت رو برای چی دادی؟ برای کروبی دادی؟ برای زندان زنان کروبی دادی؟
محتشمی‌پور: شماها که می‌تونید همه کاری بکنید.
د: شما که بدتر از همه هر کاری می‌تونید بکنید. خدای این کارهایید.
محتشمی‌پور: من حرفی ندارم با شما بزنم.
م ـ ما حرف داریم با شما.
محتشمی‌پور: بزنید. شما که دارید، روزنامه دارید، تلویزیون دارید.
م ـ شما هم ...
محتشمی‌پور: اینترنت دارید...
م ـ اینترنت که مال ارباب‌های شماست. مال یو اس‌ آ ست.
د: مگه شما نداشتید؟ مگه شما گوگوش رو، اکبر گنجی رو ندارید. از این گنده‌تر می‌خوایید؟ اون ها که دارن حرف‌های شما رو می‌زنن. الان شما امامتون شده گوگوش. مگه نشده حاج آقا؟ شما همه افتخارتون به اینه که گوگوش اومده سبز می‌پوشه. همه عشق آقای موسوی مگه این نیست؟
محتشمی‌پور: شما که این‌ جور متهم می‌کنید ...
د: متهم نمی‌کنیم. خودتون می‌گید. شما از زندان زنان کروبی خبر نداری؟ از فسادهای کروبی توی بنیاد شهید خبر نداری؟ همه رو می‌دونی ...
محتشمی‌پور: شما هی فحش می‌دید ...
م ـ ما کی فحش دادیم. شما به من گفتی خر. من به شما گفتم سوال دارم دنبال جواب سوالم هستم.
محتشمی‌پور: مگه شما آزاد نیستی که سوال کنی؟
م ـ مگه شما دستت رو برای لبنان ندادی؟
محتشمی‌پور: به شما چه ربطی داره دستم رو برای چی دادم؟
م ـ نه غزه نه لبنان یعنی چی؟ شما به ما یاد داد دادید استکبار ستیزی رو.
محتشمی‌پور: من هر کاری کردم به خاطر خدا کردم.
م ـ به خاطر خدا هم خلافش رو انجام می‌دید؟
(در این زمان محتشمی پور با عصبانیت دست انداخت تا ضبط صوت را از خبرنگار بقاپد.)
م ـ ا. حاجی این یه دونه که نیست که ماها معمولا چند تا از اینها داریم. رکوردر من رو هم که بشکنی چیزی عوض نمی‌شه ...
د: شما با سعید حجاریان و خسرو تهرانی چه فرقی داری؟ از خون رجایی گذشتید به خاطر خسرو تهرانی؟
م ـ ببین ... این مردمی که اومدن این جا برای زیارت، یک نفرشون سبزی نیستن. خدا شاهده اگر داد بزنم که این رئیس کمیته صیانت از آرای کروبی و موسویه، تیکه بزرگه‌ات گوشته. این جوری هستن مردم. طرفدارای شما توی شمال تهران دارن الواط بازی درمیارن.
د: دینت رو مجانی فروختی حاج‌ آقا ... برو عاقبتت رو خدا به‌ خیر کنه.
(در این زمان محتشمی پور با عصبانیت راهش را کشید و به طرف بیرون حرم رفت و همراه با میزبانان پاکستانی اش سوار بر ماشین مدل بالایی شد و رفت.)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/9:: 2:20 عصر     |     () نظر
خواندنی های خنده دار!

روزنامه کیهان روز شنبه در ستون خبر ویژه خود نوشت: ملاقات اخیر کروبی و موسوی به روال این دیدارها با اظهارنظرهای جالبی همراه بود.

کروبی که دریافت چند صد میلیون تومان پول بی زبان (تحت عنوان هدیه) از شهرام جزایری را در کارنامه خود دارد، به موسوی گفت: متأسفانه آلودگی های اقتصادی برخی مسئولان، یکی از دلایل اصلی در گسترش فساد در جامعه است.

من به یاد دارم که زمانی آن قدر سلامت اقتصادی حاکم بود که یک مسئول دولت هزینه مداوای یک عضو خانواده اش را در بیمارستان نداشت و به ما در بیمارستان بنیاد شهید مراجعه می کرد اما امروز شرایط دیگری حاکم است.
میرحسین موسوی نیز که به خاطر عملکرد جفاکارانه اش از سوی محافل سیاسی و رسانه های غرب به عنوان فرصتی برای فشار به ایران و ایجاد انفعال در مذاکرات هسته ای یاد می شود، مدعی شد: گفت وگویی که در زمینه هسته ای در ژنو صورت گرفته واقعا مورد حیرت است.

قول و قرارهایی که در ژنو داده شده اگر اجرا شود بر باد دادن همه زحمت هزاران دانشمند در کشور است و اگر اجرا نشود زمینه اجماعی را برای تحریم گسترده علیه ایران ایجاد خواهد کرد(!)

این اظهارات در حالی است که در زمان حاکمیت متحدان و حامیان میرحسین موسوی، حضرات با انواع وادادگی ها نظام را تحت فشار گذاشتند تا همه فعالیت ها- حتی فعالیت های قبل از مرحله غنی سازی- را به تعلیق درآورد و این در حالی است که امروز 7 هزار سانتریفیوژ مشغول غنی سازی است.

در مذاکرات ژنو نیز، همه آنچه مورد بحث و مذاکره بوده، ابراز تمایل ایران برای خرید سوخت مورد نیاز رآکتور تهران می باشد و معلوم نیست موسوی که در دوره حاکمیت اصلاح طلبان سکوت اختیار کرده بود چرا اکنون به صورت ناگهانی غیرتی شده است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/9:: 2:19 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >