سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گدا فرستاده خداست ، کسى که او را محروم دارد خدا را محروم داشته ، و آن که بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
«یار دبستانی» متعلق به شهیدان است

جمشید جم نامی آشنا برای همه ‏ایرانیانی است که با شنیدن ترانه «یار دبستانی من» روزهای به یاد ماندنی انقلاب در ‏ذهن آنها مرور می‌شود. ‏ هر روز بعد از نماز صبح وقتی پیچ رادیو را باز می‌کنی صدای او را در برنامه «یک روز ‏خوب» می‌شنوی و جمعه‌ها هم وقتی می‌خواهی بعد از یک هفته کاری کمی ‏استراحت کنی «تهران در شب» جمعه شب‌ها را با صدای او می‌شنوی. ‏جم این بار به روزنامه جوان آمد تا از این طریق درباره یار دبستانی من و اهداف والای آن با جوانان قدیم و جدید ایرانی صحبت کند:

--------------------------------------------------------------------------------

ریشه و اساس ترانه یار دبستانی من از کجا شکل گرفته است؟

من به همراه تعدادی از دوستان از 6-5 ماه قبل از انقلاب و از محرم 57 همانند دیگر آحاد جامعه در مبارزات حضور داشتیم و وعده‌گاه ما همیشه از یک ماه قبل از آبان ماه دانشگاه تهران بود و هر روز در زمین چمن دانشگاه تهران که در حال حاضر مکان برگزاری نمازجمعه است جمع می‌شدیم و اقدام به سر دادن شعارهای مختلف در حمایت از امام و بر ضد سلطنت پهلوی می‌کردیم، روز 13 آبان که طبق روال گذشته این تجمعات ادامه پیدا کرده بود، حدود ساعت 11 صبح من احساس کردم جمعیت بسیار بیشتر از روزهای قبل وشعارها و جنب و جوش‌های دانشجویان و دانش‌آموزان نسبت به روزهای گذشته بسیار بیشتر و متفاوت بود ودرمقابل هم گاردیها و نیروهای نظامی به طرف دانشجویان گاز اشک‌آور پرتاب می‌کردند و تمام فضای خیابان‌های اطراف پر از دود و آتش شده بود.

در آن زمان دانشجویان پرجوش می‌آمدند و پرخروش می‌رفتند و معمولاً تجمعات درساعات 11صبح به اوج خود می‌رسید، مشاهده صحنه‌های شهادت دانشجویان و کشتار بی‌رحمانه مردم در آن روزها و چاپ عکس آن‌ها در دو روزنامه آن زمان کیهان و اطلاعات برای من در خاستگاه ذهنی‌ام می‌ماند. تصاویر مبارزه جوانان، زنان و مردان علیه رژیم پهلوی برای من ملاکی شد که یار دبستانی من را اجرا کنم، ‌شعر این اثر را ‌منصور تهرانی، هنرمند‌ ‌ارزشمندی که به تعبیر من همه فن حریف بود سروده است، تهرانی هم آهنگساز و ترانه‌سرا بود و ‌هم‌ ‌کارگردان و اتفاقاً ملودی این اثر را هم خودش ساخت. ایده آن هم از فیلمی که‌ ‌منصور قصد داشت در ‌مورد سه یار دبستانی اصلی بسازد شکل گرفت. البته به دلیل اختناق‌‌ها وفشارهای موجود معلوم نشد چه اتفاقی ‌برای فیلم افتاد. ولی قبل از اینکه منصور‌ ‌این فیلم را بسازد من با پس زمینه‌ای که از این سه شهید دبستانی در ‌ذهن داشتم که به‌ ‌زعم من اولین حرکت ضداستعماری و ضداستکباری با حرکت آنها آغاز شد،همان دانشجویانی که در 16 ‌آذر سال 1332 به خاطر اعتراضی که به ورود‌ ‌نیکسون معاون رئیس‌جمهورآمریکا ‌کردند در دانشکده فنی ‌کشته شدند و همینطور‌ عقاید‌ ‌سرسختانه‌ای که با دیدن فجایع رژیم پیدا کردم و بعد از توقیف شدن صدایم در دولت‌ ‌ازهاری بیشتر قوت ‌گرفت، تصمیم گرفتم این ترانه را با کمک منصور اجراکنم.

سرانجام در اوایل سال 58 این ترانه را به نیت ادای دین به تمامی شهدا با ارکستر بزرگ اجرا کردیم. امروز که 30 سال از آن روزها گذشته هر وقت که در دانشگاهها و در بین دانشجویان حاضر می‌شوم همان صحنه‌ها و رشادت‌ها در زمان انقلاب برای من زنده می‌شود.

به خوبی به یاد دارم که این ترانه نوعی وحدت و همدلی را در بین مردم به وجود آورده بود و در طی سال‌های گذشته به خاطره‌ها پیوسته است و امروزه جایگاه واقعی خودش را پیدا کرده است.

در هرجا که ظلمی و هجومی باشد یار دبستانی ظهور می‌کند و هرشخص و یا گروهی که خواست مهر مالکیت به این ترانه بزند نتوانست و در نهایت به مردم ایران رسید چرا که متعلق به همه ملت است. من از طریق همین مصاحبه اعلام می‌کنم که ترانه یار دبستانی من متعلق به همه دانشجویان، مردم و ملت شهیدپرور ایران است و هیچ گروه یا سازمان و یا حزبی حق مصادره یار دبستانی را برای خود ندارد.

به نظر شما انقلاب اسلامی در کشور ما چه تأثیراتی در موسیقی داشته است؟

این موضوع را باید از چند جهت مورد بررسی قرار داد. انقلاب در شکل‌گیری موسیقی بخصوص موسیقی ملی نقش اساسی داشته است و در واقع پس از انقلاب جایگاه کلام در موسیقی مشخص شد و محتوای موسیقی مورد توجه قرار گرفت. می‌توان اینچنین نتیجه گرفت که فرهنگ ترانه‌سرایی پس از انقلاب به وجود آمده است. کلام موسیقی یعنی شعر، جایگاهی بس ارزشمند پیدا کرده است.

امابا این وجود بعد از 30 سال هنوز هم در بحث موسیقی مشکلات فراوانی داریم که این مشکلات با یک برنامه‌ریزی حساب شده مرتفع خواهد شد.

در حال حاضر بعد از گذشت30 سال از انقلاب شاهد سوء استفاده بعضی از افراد و گروه‌های سیاسی از ترانه یار دبستانی هستیم، شما چه پیامی به این افراد و گروه‌های سیاسی دارید؟

من همیشه این جمله را گفته‌ام که هر کسی از ظن خود شد یار من، اما بعضی از افراد یار نیستند و متأسفانه سوء‌استفاده‌های فراوانی از این کار می‌شود.

هرجایی که من حضور پیدا می‌کنم این ترانه برای آنهاست. من در طول سال در دانشگاهها، سازمان‌ها و بسیج دانشجویی دانشگاهها حضور پیدا می‌کنم و این ترانه متعلق به این افراد است اما در برخی موارد بدون اطلاع من حزب یا گروهی این ترانه را به نفع خود و برای اهداف سیاسی به کار می‌برد.

متأسفانه احزاب مختلف با رویکردهای متفاوت در داخل و خارج از کشور به صورت غیرمجاز ازاین ترانه سوء‌استفاده می‌کنند.

به نظر من این اثر باید ثبت ملی برای کشور شود، که دیگر بیگانگان نتوانند از این کار به نفع خود استفاده کنند.

در نا آرامی‌های بعد از انتخابات برخی ازگروه‌ها و آشوبگران از ترانه یار دبستانی برای تحریک افکار عمومی استفاده می‌کردند، ارزیابی شما از این اقدام و واکنش شما نسبت به این افراد چیست؟

من معتقدم این اثر برای همه مردم است و می‌توانند در هر جا و مکانی استفاده کنند اما نباید فراموش کنیم که ما یک قانونی به نام قانون اساسی داریم که اساس و ضوابط خاص خودش را دارد و هیچ شخصی حتی جمشید جم هم که این اثر را اجرا کرده است نمی تواند بر خلاف اساس و پایه این قانون عمل کند و همه آحاد جامعه ملزم به رعایت موازین این قانون هستند.

من احساس می‌کنم که موجودیت و اساس این اثر زیر سؤال رفته است و می‌خواهم که این ترانه به جای خود استفاده شود.

بعد از انتخابات شاهد فتنه‌های مختلف دشمنان علیه جمهوری اسلامی در قالب تهدیدات مختلف هستیم، از نظر شما در این شرایط هنرمندان و فرهیختگان چه وظایفی را بر عهده دارند؟

بزرگان کشور باید طرحی را به اجرا دربیاورند که با زبان همان افراد معترض با آنها رفتار شود البته من با اعمال زورهم مخالف هستم.

می‌توان با زبان هنر و گفت وگو و بر اساس قانون اساسی رفتار کرد و در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم به این نکته اشاره شده است که همه آحاد جامعه می‌توانند در چارچوب قانون نظرات خود را اعلام کنند.

می‌توان به راحتی و با اندیشه به تمامی این قضایا پایان داد، من همیشه به دوستانم می‌گویم که موضوعات داخلی را در آن سوی مرزها دو برابرجلوه می‌دهند و باید در صحبت کردن‌ها و سخنان دقت لازم را داشت چرا که دشمنان نظام آماده سوءاستفاده از موقعیت‌های کنونی هستند.

متأسفانه تعدادی از افراد به جای اینکه به فکر سازندگی و برنامه‌ریزی برای کشورو دانشجویان و سرمایه‌های فردای این مرز وبوم باشند به دنبال مسائلی هستند که می‌توانست در یک روز به کلی مرتفع شود و تا به امروز ادامه پیدا نکند.

اما در حوادث بعد از انتخابات شاهد بودیم که تعدادی از هنرمندان در عرصه سینما و موسیقی به نوعی به جریانات مخالف نظام پیوستند، شما چه ارزیابی از این نوع اقدامات توسط این برخی از افراد دارید؟

به نظر من باید در حوادث بعد از انتخابات هوشمندانه عمل می‌کردیم، یک هنرمند اول باید ایرانی به خصوص ایرانی دین‌دار باشد و تا جایی که قانون به او اجازه می‌دهد همراه با جامعه باشد.

اما چنانچه خواسته مقام معظم رهبری که پیشوا و ولی همه ما هستند پایان دادن به همه ناآرامی‌ها و اعتراضات باشد همه باید مطیع و فرمانبردار باشیم و هنرمندان دراین زمینه وظیفه سنگینی دارند.

قشر هنرمند به هیچ وجه نباید در این نوع موضوعات وارد شود.

هنرمند متعلق به همه جامعه است. من به شخصه علاقه نداشتم که برخی از هنرمندان ما در حوادث بعد از انتخابات به این صورت از یکدیگر جدا شوند.

باید توجه داشته باشیم که ما یک چارچوب‌ها و خط قرمزهایی داریم و همه آحاد جامعه باید آن را رعایت کنند، بعضی از اینگونه رفتارها تنش‌آفرین است و باعث تحریک افکار عمومی می‌شود. یک هنرمند طرفدارانی دارد و رفتارهای مختلف می‌تواند تأثیرات مختلفی روی هواداران یک هنرمند داشته باشد.

اگر بعد از 30 سال با توجه به تغییر و تحولات در کشور مجدداً به شما پیشنهاد اجرای ترانه یار دبستانی داده شود باز هم این ترانه را اجرا می‌کنید؟

من همیشه ترانه یار دبستانی من را دوست داشته‌ام چراکه برای من قدمت 30 ساله دارد. این ترانه برای زمان انقلاب و پیوستگی آن در طول سالهای مختلف است چنانچه بخواهیم دراین شرایط اثر جدیدی را اجرا کنیم باید در حال و هوای این روزها و به نوع جدیدی اجرا شود اما یاردبستانی همواره در راه آرمانهای امام و شهدا باقی خواهد ماند البته چندین طرح و ترانه جدید مرتبط با اسلام دارم که در اولین فرصت اجرا خواهم کرد.

به اسلام اشاره کردید، در حوادث بعد از انتخابات در شعارهایی جمهوری اسلامی به جمهوری مردمی تبدیل می‌شد و عده‌ای به دنبال سوءاستفاده از اینگونه شعار‌ها بودند، به نظر شما بعضی از افراد با طرح چنین جملاتی به دنبال چه اهدافی هستند؟

من معتقدم به طور کلی طرح چنین شعارها و جملاتی صحیح نیست چرا که در قانون اساسی به صراحت به اسلامی و جمهوری اسلامی اشاره شده است و بر این اساس قانون کشور پایه‌ریزی شده است.

در زمان انقلاب مردم شعارمی‌دادند استقلال آزادی جمهوری اسلامی وشخصی همانند امام نسبت به این شعار نظرمثبت داشتند.

درحال حاضرهم، اسلامی بودن جمهوری به معنای مردمی بودن آن است، جمهوریت و اسلامیت در کنار هم کامل می‌شود و من طرح چنین موضوعاتی را صحیح نمی‌دانم.

علاقه‌مند هستم دیدگاه‌های شما را در رابطه با چند اسم و شخصیت بدانم؟

«محمود احمدی‌نژاد»- رئیس جمهور منتخب مردم با رأی بالا و مردمی که چندین بار هم با دکتر احمدی‌نژاد دیدار داشتم.

«میرحسین موسوی»- در حال حاضر نمی‌خواهم که دیدگاه جدیدی نسبت به آقای موسوی داشته باشم، من مهندس موسوی را فقط نسبت به زمان دفاع مقدس و نخست‌وزیری ارزیابی می‌کنم و نمی‌خواهم که دیدگاه جدید نسبت به موسوی داشته باشم.

«انتخابات 22 خرداد»- یک انتخابات پر‌شور با حضور گسترده مردم که به جرأت اعلام می‌کنم در جهان این نوع انتخابات با حضور گسترده مردم بی‌نظیر است و می‌توان این روز را در ادامه حماسه 13 آبان و 22 بهمن 57 دانست.

شما دیداری با رهبر انقلاب داشتید، از چگونگی این دیدار و خاطرات آن روز بگویید.

من اعتقادم به سمتی است که از سال 57 به بعد یادگرفته‌ام که همواره در راه رهبرو آرمان‌های انقلاب باشم، در یکی از دیدار‌هایی که با رهبر انقلاب داشتم در زمان خداحافظی یک تسبیح را به ایشان دادم و خواستم که این تسبیح را به دست مبارک خود و با نام حضرت زهرا تبرک کنند، بعد از گذشت سال‌ها از آن دیدار هنوز هم این تسبیح را نگه داشته‌ام.

این دیدار و ماجرای تسبیح تبرک شده به دست رهبری برای من به یکی از خاطرات ماندگار تبدیل شده است.

‌‌مهم‌تر‌‌ین دغدغه جمشید جم در حال حاضر برای فرهنگ و هنر کشور چیست؟

دلسوزی مسؤولین را نیازمندیم که در حوزه‌های مختلف فرهنگ و هنر به خصوص سینما و موسیقی برنامه‌ریزی بهتری انجام دهندکه از تهاجمات مختلف فرهنگی جلوگیری شود.

از طرف دیگر معتقدم باید یک سرو سامانی به وضعیت موسیقی اصیل در کشور داده شود، دغدغه بزرگ من این است که چه زمانی می‌شود یک موسیقی اصیل را بدون هیچ گونه موردی گوش دهم درحال حاضر هر مدیری می‌آید یک طرح و ایده‌ای دارد و این موضوع باعث نابه‌سامانی‌هایی دروضعیت موسیقی شده است، ما سه مرکز جامع موسیقی داریم، که هرکدام می‌تواند به اندازه یک پژوهشگاه عظیم در حوزه موسیقی فعالیت کند اما باز هم در حوزه موسیقی با مشکلات مختلفی مواجه هستیم.

موسیقی غربی که در حال حاضردرکشورهای مختلف رواج پیدا کرده و متأسفانه جوانان کشورما هم تا حد زیادی به این نوع موسیقی گرایش پیدا کرده‌اند، به کلی پوچ و توهین‌آمیز است اما بعد از 30 سال هنوز نتوانسته‌ایم با یک موسیقی جایگزین جوانان را از اینگونه تهدیدات دور کنیم. در مورد جوانان هم معتقدم که امروزه این قشر از جامعه باید با اندیشه حرکت کنند و تمامی فعالیت‌های خود را براساس اصول و با تدبیر و راهنمایی بزرگان انجام دهند. امروزه جوانان نسبت به فرهنگ وهنرکشور بیگانه هستند و این موضوع از نگرانی‌های جدی من دراین زمینه است چرا که ما فرهنگ غنی و چند صد هزار ساله داریم که باید به نوعی با انتقال به نسل جدید زنده نگه داشته شود.

در بحث بیگانه بودن جوانان با فرهنگ و هنر کشور فکر می‌کنید در کجا کم کاری داشته‌ایم؟

بعضی از مسؤولین در وزارتخانه‌های فرهنگ و ارشاد اسلامی و علوم درچند سال اخیر نتوانسته‌اند آنطور که باید در زمینه فرهنگ و هنر و جوانان فعالیت کنند، در صورتی که می‌توان با تدبیر بهتر و اقدامات اساسی‌تر در این زمینه گام‌های مؤثری برداشت، رشادت، دانش و امکاناتی که در اختیار جوانان است می‌تواند به خوبی مورد استفاده قرار گیرد.
من با افتخار می‌گویم که در بحث سلول‌های بنیادین یکی از کشورهای دارای این دانش هستیم ونسل امروز در زمینه‌های علمی افتخارات زیادی برای کشور داشته است که می‌توان از این پتانسیل برای ترویج فرهنگ ایران اسلامی در همه ابعاد هم استفاده کرد.

منبع: جوان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/20:: 7:39 عصر     |     () نظر
سخنرانی حاج سعید قاسمی در دانشگاه علم‌وصنعت:
خاصیت حرکت شیطانی غوغا، ایجاد توهم و ممانعت از شنیدن صدای حق است

هفته گذشته همایشی با عنوان "شکست پنجه عقاب" در سالن آمفی تئاتر شهید بهرامی دانشگاه علم‌وصنعت تهران به همت بسیج دانشجویی این دانشگاه برگزار شد. نخستین سخنران این همایش، مسلمان اسپانیایی جعفر گنزالس بود. در انتهای سخنان وی، تعدادی از هواداران موسوی که حدود 50 نفر بودند، به اخلال در سخنان وی اقدام کردند.

دومین سخنران مراسم، مهندس سعید قاسمی دانش آموخته معماری و شهرسازی از دانشگاه علم‌وصنعت و استاد همین رشته بود. هواداران موسوی که قصد برهم زدن سخنان وی را داشتند، حدود 20 دقیقه از تمام ترفندهای خود مانند کف زدن، شعار دادن، هتاکی کردن و... استفاده کردند اما وقتی با واکنش منفی جمعیت 300 نفره سالن مواجه شدند و خود را در اقلیت دیدند، ترجیح دادند سالن را ترک کنند. پس ازترک سالن توسط این افراد، قاسمی سخنان خود را آغاز کرد.

وی در ابتدای سخنان خود با اعلام اینکه "ای کاش این دوستان سبز ما می ماندند و صحبت‌های بنده را گوش می‌کردند تا با هم دیالوگی داشته باشیم"، گفت: من متولد محله نارمک و بزرگ شده دانشگاه علم‌وصنعت‌ام. این محاسن من هنوز درنیامده بود که دانشجو بودم، آن هم در این دانشگاه که به انبار تسلیحاتی گروه های چپ و التقاطی تبدیل شده بود.

نیروهای مسعود رجوی در همین دانشگاه شب‌ها در اتاق جنگ‌شان می‌خوابیدند. ما در آن زمان، میلیشیای منافقین خلق را تجربه کردیم و از سر گذراندیم. قصد اهانت ندارم اما خوب می‌شد اگر این بچه ها می‌ماندند و قدری از این تجارب را می‌شنیدند و با هم درباره آن سخن می‌گفتیم. اما این بچه‌ها تمام آنچه را که در این سالن به اجرا گذاشتند، درست مثل یک بادکنک بود. به یکباره باد شدند، با های و هوی زیادی فضای سالم را شلوغ کردند و امر بر آنها مشتبه شد که فضا در اختیار آن‌هاست و بعد هم به سرعت بادشان خالی شد و مجبور شدند اینجا را ترک کنند. این خاصیت حرکت شیطانی است، غوغازیستی و حرکت مبتنی بر جارو جنجال و غوغاسالاری و اینکه کاری کند تا صدای حق به گوش‌ها نرسد و بعد توهم ایجاد کند که فقط ما هستیم؛ درست مثل جنگ جمل. من از این بابت بسیار متأسفم.

همرزم شهید بروجردی سپس به بخش‌هایی از این تجارب اشاره کرد و گفت: از همین علم‌وصنعت به کردستان رفتم و شاگردی محمد بروجردی را کردم. یادم هست که برخی مواقع که در جلساتی با مردم کُرد، برخی از آن‌ها که بر اثر القائات ضدانقلاب، تصور یک دیکتاتور یا جلاد را از این مسیح کردستان داشتند و به او اسائه ادب می‌کردند، حاج محمد بدون اینکه برخورد متقابلی کند، به آن‌ها می‌گفت انشاءالله روزی خواهد رسید که شما حقانیت و مظلومیت ما را درک خواهید کرد، یا وقتی که از احمد متوسلیان در درگیری با ضد انقلاب برای حمله به روستاهایی که ازآنجا به ما حمله می‌کردند، اذن می‌خواستیم، اجازه نمی‌داد و می‌گفت ما با ضد انقلاب جنگ داریم نه با مردم کُرد.

ما این درس‌ها را از این اساتید آموختیم. نسل ما نسلی بود که معلمان و اساتیدش سردارانی چون محمد بروجردی‌ها و احمد متوسلیان‌ها بودند. روبرویمان هم شیاطین کارکشته‌ای مثل مسعود رجوی‌ها بودند که برای خودشان میلیشیای صدها هزار نفری داشتند که همه‌اشان حاضر بودند برای او جان بدهند. خود رجوی کاریزمای عجیبی در بین منافقین داشت. آن‌قدر خوب صحبت می‌کرد که انسان را مجذوب می‌کرد نه مثل بعضی‌ها که همه‌اش "چیز، چیز" می‌کنند! لذا نمی‌توانند با این رفتارهای بچه‌گانه ما را مرعوب یا ناامید کنند.

وی سپس ادامه داد: البته باید گفت که بخشی از این ماجرا دست پخت دانشگاه های ما و دروس مسمومیت‌زا و آلوده‌ای است که به خورد این بچه ها داده می‌شود. درست همان مسئله ای که آن سه نفر (حجاریان، شریعتی و عطریانفر) به آن در تلویزیون اشاره کردند. همین چند وقت پیش گفتند که 50 عنوان کتاب علوم انسانی به‌دلیل اشکالات محتوایی از رده خارج می‌شوند. بیش از 16 سال تفکرات انقلابی و دینی امام را در صحنه اجرایی کشور آسفالت کردند و به‌جای آن در نسل های جدید انقلاب، در مدارس و دانشگاه ها، دروس آلوده را تدریس کردند. لذا باید هم وقتی چنین بذری می کارند، در چنین روزهایی این برداشت را بکنند. باز خدا را شکر که این فتنه به‌پا شد و حزب‌الله به خود آمد.

چهار سال قبل دانشگاه به دانشگاه سر بچه های ارزشی داد می زدم که روی کارآمدن احمدی‌نژاد فریب‌تان ندهد، بیایید کار کنید. نروید تخت بخوابید که کار تمام شد! نه تازه کار شروع شده است، نباید صحنه را خالی کرد. اما کو گوش شنوا؟ حالا که این فتنه به‌پا شده، بچه ها به خودشان آمده و تکانی خورده اند. اگر می‌خواهید که این جریان دوباره پا نگیرد، باید به صحنه بیایید و خود را به رخ بکشید و کار کنید. اگر فرصت‌هایتان را در نیابید، کارمان ساخته است!

مثل من! اگر در همان فتح بیت المقدس پشت جاده اهواز- خرمشهر در کنار محسن وزوایی تصمیمم را گرفته بودم، همانجا با او پریده بودم اما با خودم می گفتم حالا بمانیم، ببینیم چه می شود؟ کدام محسن وزوایی؟ همان دانشجوی پیرو خط امامی که حداقل 4 عملیات بزرگ‌مان را مدیون وی هستیم اما هیچ اسمی از او نیست. به جرأت می گویم که غیر از فتح لانه و فتح بازی‌دراز، فتح خرمشهر را هم مدیون او و فرمانده‌اش احمد متوسلیان هستیم که او هم یک علم‌وصنعتی بود و باعث افتخار ما علم‌وصنعتی‌هاست.

این همرزم شهید وزوایی با اشاره به تحرکات هواداران موسوی در سالن گفت: قبل از اینکه بالا بیایم، دیدم برادر خوبم جعفر گنزالس خیلی نگران و مضطرب است و دائم به من می گوید آخرش چه می شود؟ آیا این بساط جمع می شود یا نه؟ من هم او را دلداری می دادم و می گفتم چرا این‌قدر مضطربی، نگران نباش، چند دقیقه ای شلوغ می کنند و بعد هم می روند. اما می دانید در جوابم چه گفت؟ جمله ای گفت که مرا تکان داد. گفت: من نگرانم برای اینکه ما یک‌بار آندلس را از دست داده ایم و نمی خواهیم دوباره این اتفاق بیافتد.

این استاد دانشگاه سپس با مرور وقایع قبل تا بعد از حماسه انقلاب دوم و فتح لانه جاسوسی امریکا در 13 آبان 58 به خاطره ای از هامیلتون جردن رئیس ستاد کاخ سفید در کتاب بحران اشاره کرد و گفت جردن در کتابش می نویسد آیت‌الله خمینی در قضیه تسخیر سفارت آنچنان امریکا را تحقیر کرد و عجز ما را به رخ‌مان کشید که حتی ذهن کودکان مدرسه ای ما را هم در تسخیر خودش درآورد و بی‌عرضگی کارتر را به ذهن آنها تزریق کرد.

وی با اذعان به اینکه اگر وقایع ده ساله اول انقلاب به‌خصوص از سال 57 تا 60 درست برای نسل های امروز بازخوانی می‌شد، اتفاقاتی مثل حوادث اخیر رخ نمی داد، توضیح داد: در قضیه بنی‌صدر ما یک‌بار بازی خوردیم. 11 میلیون همه ما به بنی‌صدر رأی دادیم. همین مسلمان‌ها برای چه به او رأی دادند؟ برای اینکه او 1- سید بود 2- دکترای اقتصاد و تز اقتصاد توحیدی داشت 3- مورد حمایت بزرگان انقلاب و روحانیت معظم و حتی بیت امام بود 4- آیت‌الله زاده بود 5- خوب صحبت می کرد و چهره شاخص در انقلاب بود. لذا روی تمام دیوارهای تهران نوشتند "بنی‌صدر، صد در صد" و 11 میلیون رأی آورد اما زمانی هم رسید که با سرخاب سفیدآب به همراه مسعود رجوی ملعون از ایران فرار کرد. بعدها معلوم شد که با حقوق ماهی 1000 دلار جاسوس سیا بوده است. سندش را همین دانشجویان پیرو خط امام به امام داده بودند اما ایشان فرموده بودند، باشد تا وقتش برسد. همان زمان در همین سپاه پاسداران که فدائیان امام بودند، بین بهشتیون و بنی‌صدریون دعوا بود و هرکدام عکس آن یکی را پاره می کرد. این بنی‌صدری که امروز همه می گویند جاسوس بوده، آن‌زمان که اینطور نبود. در بین آن همه پاسدار و حزب‌اللهی مگر چند نفر مثل احمد متوسلیان بودند که می دانستند بنی‌صدر واقعاً کیست؟ انسان‌های بابصیرتی که این روزها به بصیرت‌شان بسیار نیازمندیم.

قاسمی سپس با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: این آقایان باید پاسخگوی مسائل پیش آمده باشند. آقای خاتمی باید پاسخ دهد که چرا با جورج سورس یهودی جلسه گذاشته بود؟

وی سپس با قرائت بخش‌هایی از سخنان موسوی درج شده در ماهنامه بیان در سال 70 گفت: آقای موسوی باید پاسخ دهد چرا و چگونه استحاله شده است؟ مگر این همان موسوی نیست که در سال 60 از لزوم تشکیل سپاه قدس و جنگ با اسرائیل سخن گفته بود که در مجله پیام انقلاب همان سال هم چاپ شد. مگر این همان موسوی نیست که در ماهنامه بیان همین آقای محتشمی‌پور که خودش را مؤسس حزب‌الله می داند، در سال 70 درباره ضرورت صدور انقلاب، ضرورت جنگ فقر و غنا و مبارزه با سرمایه داری و هم چنین مبارزه با استکبار و نفی رفتارهایی که مورد پسند غرب و قدرت‌های غربی قرار بگیرد، سخن گفته بود؟ پس چرا امروز دقیقاً به عکس آن نسخه ها عمل می کند؟ ما کدام حرف شما را باور کنیم؛ آن حرف‌های تند انقلابی یا شعار "نه غزه، نه لبنان" روز قدس را؟ تو حتی یک‌بار هم حاضر نشدی با دشمنان قسم خورده امام و انقلاب را که این روزها حمایت های بی‌دریغ‌شان از تو را فریاد می زنند، مرزبندی کنی و علیه آنها بیانیه بدهی؛ از رضا پهلوی گرفته تا اوباما و نتانیاهو... مگر شما همان‌هایی نبودید که با کوچک‌ترین بهانه ای جناح مقابل‌تان را در دهه 60 به اسلام امریکایی متهم می‌کردید و کردید آنچه که خواستید؟ دگردیسی و استحاله تا کجا؟ برگردید به مرام و مسلک امام. تا کجا می‌خواهید سقوط کنید و به کجا می‌خواهید برسید؟ بنشینید و با خودتان و خدایتان خلوت کنید. شما جواب امام و خون شهدا را چگونه خواهید داد؟

وی در انتهای سخنان خود با قرائت بندهای بیانیه الجزایر از آن به عنوان امتیاز افتخاری بزرگ یاد کرد که تاکنون امریکا به هیچ کشوری چه برسد به جهان سومی چنین امتیازی نداده است. پس از آن از دولت احمدی‌نژاد خواست تا درباره مسئله امریکا شفاف عمل کرده و از ذوق زدگی و بازهای دیپلماتیک بپرهیزد، مراقب فریب های دیپلماتیک امریکا و اوباما باشد، چرا که حزب‌الله با دقت این رفتارها را تحت نظر دارد و اجازه تخطی از خط ولایت را در این رابطه به کسی نمی دهد.

وی سخنانش را با این شعر شهید رجب بیگی به اتمام رساند:

پیکار علیه ظالمان پیشه ماست، وندر ره دوست مردن اندیشه ماست
هرگز ندهم تن به ذلت هرگز، در خون زلال کربلا ریشه ماست


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/20:: 7:36 عصر     |     () نظر
رئیس کمیسیون قضایی:شکایت از موسوی اعلام "جرم عمومی" است

تاکید حجت الاسلام شاهرخی بر واژه "جرم" درباره اقدامات نادرست کاندیدای اول اصلاح‌طلبان در حالی است که رهبر معظم انقلاب اخیرا از زیر سوال بردن انتخابات و ادعای تقلب به عنوان "بزرگترین جرم" یاد کرده‌اند.

حجت الاسلام علی شاهرخی در گفت‌وگو با "شبکه ایران" شکایت نمایندگان از مهندس میرحسین موسوی را در راستای اجرای عدالت در کشور خواند و تصریح کرد: همان طور که خانواده های شهدا، جانبازان و دیگر اقشار فهیم کشور وظیفه خود دیدند که برای حفظ ارزش‌ها و دفاع از آبروی نظام از موسوی شکایت کنند، نمایندگان نیز چنین اقدامی را وظیفه خود دانستند.

وی با بیان اینکه روز به روز بر تعداد شاکیان موسوی در مجلس، افزوده می‌شود، گفت: برخی از رسانه‌های هم سو با جریان مدعی تقلب در انتخابات، سعی در کمرنگ جلوه دادن شکایت نمایندگان از موسوی را داشتند که این کار موجب شد تعداد امضاها بیشتر شود.

اشاره حجت الاسلام شاهرخی به ادعای حامیان مهندس موسوی بود که بر این اساس آنان در ابتدا مدعی‌ بودند، تعداد امضاکنندگان این شکایت نامه حتی به 50 نفر هم نرسیده‌ است اما از زمانی که اژه‌ای، دادستان کل کشور شکایت حدود 100 نماینده مجلس از میرحسین را تایید کرد و از پیگیری آن خبر داد، آنان سکوت کرده‌اند.

رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی در ادامه با عنوان این مطلب که "حتی اگر نمایندگان هم از موسوی شکایت نمی‌کردند دستگاه قضا خودش اقدام به پیگیری جرائم او می‌کرد"، اظهار داشت: این کار نمایندگان جنبه اعلام جرم عمومی دارد.

تاکید حجت الاسلام شاهرخی بر واژه "جرم" درباره اقدامات نادرست کاندیدای اول اصلاح‌طلبان در حالی است که رهبر معظم انقلاب اخیرا از زیر سوال بردن انتخابات و ادعای تقلب به عنوان "بزرگترین جرم" یاد کرده‌اند.

*آخرین خبرها از شکایت نمایندگان از میرحسین

نماینده مردم کوهدشت در مجلس شورای اسلامی درباره آخرین وضعیت شکایت نمایندگان از میرحسین گفت که "دستگاه قضایی پیگیر شکایت نمایندگان از موسوی است و ما تعلل در این امر را به صلاح نمی‌دانیم."

در همین زمینه، آخرین آماری که از تعداد امضاکنندگان شکایت نامه علیه مهندس موسوی اعلام شده، "144 نماینده" است که حمید رسایی، نماینده تهران، چند روز پیش آن را در جمع خبرنگاران عنوان کرد.

این آمار در بیانیه ای که نمایندگان مردم در بهارستان خطاب به دستگاه قضا صادر کردند و خواستار برخورد قاطع با عوامل آشوب روز 13 آبان شدند، افزایش چشمگیری داشت و به 177 امضا رسید.

امروز نیز 201 تشکل دانشجویی سراسر کشور با برشمردن اتهامات مهندس موسوی، کروبی و مهدی هاشمی رفسنجانی خواستار برخورد قوه قضائیه با آنان شده‌اند.

اما نکته قابل تامل اینکه با "سرعت گرفتن ضرب‌آهنگ برخورد قضایی" با سران آشوب‌های اخیر، مهندس موسوی و همراهانش با به حالت تعلیق در آوردن اظهارات و بیانیه‌های تند خود، خواستار اجرای آنچه "وحدت ملی" نامیده، شده‌اند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/20:: 7:36 عصر     |     () نظر

همیشه برایم سوال بوده که آیا هاشمی رفسنجانی از خانواده‌اش جداست؟ آیا اراذلی مثل مهدی و یاسر هاشمی رفسنجانی تحت تاثیر پدر نبوده‌اند و این خانواده کاملاً عناصری مجزا هستند؟ آیا رفاقتی که بین آقای هاشمی و رهبری هست چقدر عمیق است و این سخنانی که فرزندانش درباره به رهبری رساندن حضرت آقا می‌زنند اعتقاد خانوادگی است؟ آیا صحنه‌گردانی‌ها تبلیغاتی‌های رسانه‌های نزدیک به این خاندان تحت تاثیر و نظر هاشمی رفسنجانی است یا نه؟

دیروز داشتم فیلم (مردادماه) سخنرانی سید حمید روحانی که روزنامه وطن امروز قسمت‌هایی از آن را منتشر کرده? می‌دیدم. خاطرات و تحلیل‌های مربوط به روش سیاسی هاشمی رفسنجانی به عنوان یک شخصیت تاثیر گذار و مثبت در انقلاب و نقاط ضعف او. نقاط ضعفی که به قول روحانی دشمن آنها را بهتر از ما شناخته و روی آنها سرمایه‌گذاری کرده است.

آنچه با هم می‌بینیم مربوط به خاطره‌ای است که سید حمید روحانی برای اولین بار بیان کرده درباره برخورد کثیف هاشمی رفسنجانی  زمان ریاست جمهوری‌اش با کروبی به خاطر مخالف‌خوانی‌های کروبی با اوست. وقتی که تهمت جنسی به کروبی می‌زند و سپس خاطره مربوط به عمر را سید حمید روحانی برایش تعریف می‌کند. اینجا بود که جواب بسیاری از سوالاتم را گرفتم و فهمیدم این روشی که سایت‌هایی مثل تابناک و آینده در پیش گرفته‌اند یک اپیدمی طیف فکری حامیان هاشمی است و جلبک‌ها به عنوان تاثیر گرفته از رگه‌هایی از آن? برای انتخابات به کار بستند تا احمدی‌نژاد را زیر سوال ببرند. یعنی قرابت فکری تبلیغاتی و روش سیاسی کسانی که گرد او و نام او جمع شده اند مطمئناً همخوانی‌هایی با هم دارد که باعث جمع شدن زیر لوای او شده. همانطور که قول داده بودم قسمتی از فیلم سخنرانی با موضوعی که گفتم را ببینیم:

< style="WIDTH: 239px; HEIGHT: 239px" codeBase=http://activex.microsoft.com/activex/controls/mplayer/en/nsmp2inf.cab#Version=5,1,52,701 height=239 width=239 classid=clsid:6bf52a52-394a-11d3-b153-00c04f79faa6> width="239" height="239"
src="http://sarband.ir/blog/wp-content/uploads/rohani-hashemi.wmv" align="top"
url="http://sarband.ir/blog/wp-content/uploads/rohani-hashemi.wmv"
enabled="true" autostart="false">


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/19:: 8:23 عصر     |     () نظر
وقتی میرحسین در یک ختم واقعی شرکت می کند

امروز مراسم ختم یکی از بستگان بود. به علت همزمانی مراسم با کاری که در دانشگاه داشتم، مردد بودم در برنامه ختم شرکت کنم یا به دانشگاه بروم. علیرغم آنکه تا نزدیک درب مسجد هم با خانواده حضور پیدا کردم اما تقدیر بر این بود که به علت کمبود وقت، به سمت دانشگاه حرکت کنم.

اما اینجاست که "الخیر فی ما وقع" برای انسان معنا می شود و البته که چه معنای شیرینی هم دارد! شب که به خانه آمدم خبری را شنیدم که از عدم حضورم در مراسم بسیار خوشحال شدم.

 متاسفانه امروز در مراسم، جرثومه توهم و دروغ میرحسین موسوی هم حضور داشته است. علت حضورش هم آشنایی و همکاری دیرینه با فرزند مرحومه از دنیا رفته، بوده است. وقتی این خبر را شنیدم البته کمی هم تعجب کردم! تعجب از اینکه بالاخره میرحسین پس از حضور متوالی در مراسم های ختم دروغین سعیده پورآقایی و ... یکبار هم در ختم یک از دنیا رفته واقعی شرکت کرده است! اگرچه همین هم موجب عذاب و آزار خاطر بسیاری از باقی ماندگان آن مرحومه است ... اما جالبتر از همه برخورد سرد و عادی حضار با وی در این جلسه و حتی طعنه قاری قرآن برنامه به وی بوده است که پشت بلندگوی مسجد اعلام کرده است: همه چیز ما حتی قرآن خواندن ما هم با ولایت معنا پیدا می کند و ارزش دارد. (نقل به مضمون)

با اتفاق امروز فکر می کنم این موسسه لغو امتیاز شود!

2 نوشته شده توسط امیرحسین ثابتی

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/19:: 8:17 عصر     |     () نظر
 

وقتی که چهره ی همه بی عار است

آئینه هم مشابه دیوار است

 دیگر چه اعتماد به سبزی ها!

وقتی درختِ مزرعه هم ، « دار» است

 دهقان به خوابِ پنبه فرو رفته است

حتماً مترسک است که بیدار است

 پس کاج را کجاست رگ غیرت ؟

اینجا گیاه هرزه ، علمدار است

 دیگر چه انتخاب کند گلّه ؟

هر چه سگ است در دِهِ ما ، هار است

 شاعر نگاه کرد به چوپان، گفت :

این گرگ ور پریده چه خونخوار است

 وقتش رسیده است علی (ع) باشی                                                             

در این زمین ، معاویه بسیار است .....  


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/19:: 8:15 عصر     |     () نظر
بیدار شو، قطار رفت!

مهران موزونی

بالاخره دوستانی که شما را در حصار خیالاتتان محصور کرده اند، حاضر شدند حقیقتی را به سمع مبارک برسانند، و آن اینکه: هوا پس است مهندس... طرفداران فریب خورده و خرجی خورده ات دادشان درآمده که چرا سوپرمن سبز ما پیدایش نیست؟ مهندس خودی نشان بده و "چیزی" بگو.

و گفتی... آن‌هم از تریبونی که بویی از نام حضرت امام(ره) بر آن است و نشان دادی که دیو لجاجت همچنان بر دل و ذهن متوهم حضرتعالی خیمه افکنده است.

لذا مرا با همان لفاظی هایی که در خصوص "پذیرش همه‌ی افکار" گفتی بپذیر و امیدوارم که دوروبری های پادشاه بی‌لباس سبزها، بگذارند تا این متن ناقابل را با چشمان خویش رصد فرمایید.

گفتی که:

من احساس می کنم تمایل قدرت برای مطلق کردن خود، در بخش های مختلف نظام یک فساد ساختار یافته، پیدا کرده است.

این را تو می‌گویی؟ تویی که می شناختمت؟ تویی که هیچ مرجع قانونی را در این کشور قبول نداشته ای جز شخص شخیص خودت؟ زهی خنده..زهی قهقهه!

گفتی که:

از نظر امام، وحدت بر اساس خویشاوندی سیاسی طرح نمی شود. در وحدت مورد تاکید امام، فامیل و دوست و آشنا به هم باج نمی دهند بلکه امام وحدت را به مولفه های منافع ملی و حیات طیبه نظام اسلامی بر می گردانند.

یا للعجب؟ سن جنابعالی برای آلزایمر قدری جوان است جناب مهندس، والا گوینده‌ی این سخن همانی نیست که از قبل دامادی لرستان و فرزندی آذربایجان در پی جمع کردن رای بود؟

گفتی که:

یکی از سئوال‌هایی که در انتخابات مطرح شد، این بود که سیصد میلیارد دلار چه شده است؟

شما حتی دیوان محاسبات را هم قبول ندارید... شماهیچ‌کس را قبول ندارید، الا کسانی که تو را ناجی ملت خواندند، دو سوال را جواب بده مهندس، اول آنکه، شما که هیچ‌کس را قبول ندارید، دولت‌تان را با چه کسی می‌خواستید اداره کنید؟ نکند "فاتح" یکی از آنهاست که سال نکوی تو را با "رنگ کردن" ملت آغاز کرد. و یا با برادر همسرگرامی‌اتان که...

سوال بعد: شما که این‌قدر نگران بیت المال هستی، زمانی که وزیر نفت هاشمی علناً اعلام کرد که 53 میلیارد دلار از پول نفت را به خزانه واریز نکرده ایم و به هیچ کس هم پاسخگو نخواهیم بود، کجا بودید؟ یا سرتان به بوم نقاشی‌اتان گرم بود؟ همان وزیری را می‌گویم که صندلی کنار دست‌تان در مجمع تشخیص مصلحت نشسته است. زمانی که شیخ خودبزرگ بین اصلاحات برای توجیه زندانی کردن خانواده ی شهدا از امام خرج می کرد و یا با پز اعلام کرد و می‌کند که 300 میلیون از ماه تابانی چون شهرام جزایری گرفته و نوش جان هم به‌خودش می‌گوید، زبان امام شناس و وحدت شناس شما کجا بود؟

بیدار شو مهندس قطار رفت.

گفتی که:

در زمان جنگ اگر فساد اقتصادی مطرح می شد، سریع مورد توجه قرار می‌گرفت. کوچک‌ترین فسادی، بزرگ دیده می شد. اگر در سطح دولتی گفته می شد که ده هزار دلار گم شده و تکلیفش روشن نیست و مشخص نیست کجا هزینه شده، ممکن بود که منجر به سقوط دولت بشود. در حالی که الآن بحث میلیاردها دلار هست ولی هیچ‌کس حساسیت نشان نمی دهد.

از کی تا حالا "بحث" برای شما میزان و ملاک اتهام قرار داده شده؟ اگر بنا بر "بحث" باشد، نظرتان چیست در این خصوص که بین مردم "بحث" است که یک بنده خدایی که خودش را جزو نخبگان سیاسی و مدیریتی این مرز و بوم می داند، سه سال تمام با همسرش، چنان اختلاف داشته که از هم کاملا جدا زندگی می کرده اند و درست در ایام انتخابات دهم، دستشان را هم چون دو دلداده در دست یکدیگر قرار دادند تا مردم را رنگ کنند؟ منتظریم نظر شما را درباره این "بحث" بشنویم، بالاخره شما هم عضوی دردآور از دگر عضوهای روزگار ما هستید و دوست داریم وارد "بحث" شوید.

وانگهی، حساسیت شما برای دلارهای مملکت، اگر از روی صدق باشد، ممدوح است و پسندیده، اما این تناقض بزرگ را که همچون کوهان شتر از زیر لحاف سیاست‌تان بیرون زده چه کنیم که 16 سال حکومت هم تیمی‌هایتان را ندیده و نشنیده اید! نه پرونده‌ی فاضل خداداد شما را ناراحت کرد، نه داستان مضحک شهردار ماکیاول تهران و نه پرونده های نفتی و نوکیای وزیر رفیق‌تان؟ و نه هزاران تراژدی مالی تلخی که در 16 سال حکومت سیاه سکولارهای تازه "سبز" شده رخ داده است؟

گفتی که:

هستند کسانی که نان خود را از این راه می خورند. واقعا من نمی دانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پرونده هایشان با نگاه امام گشوده شود، پرونده های بسیار آلوده ای دارند. اینها آمدند یک‌دفعه یک حرکت عظیم مردمی را می گویند که به منافقین ارتباط دارند و...

شما که دین وایمان دارید، بفرمایید چرا به 24 میلیون نفر تهمت زدید که به شما رای داده اند؟ آری فضای تهمت خیلی رواج دارد، درست فرمودید، اما به طرفداران‌تان بگویید که بر اساس کدام ادله ادعای پیروزی سر دادید؟ همه شنیدند که همان شب انتخابات، باد به غبغب انداخته و ندا در دادید که ناظران‌تان به شما گزارش داده اند که پیروزید، اگر چنین بود پس، چرا فردای آن روز صدای تقلب سر دادید و ضجه زدید که دلیل این است که ناظران مرا از سر صندوق‌ها بیرون کرده اند؟ جرأت داشته باشید و همین یک تناقض سالوسانه را برای جوانان پاکدلی که فریب شما را خوردند، حل بفرمایید. بالاخره ناظران شما سر صندوق‌ها بودند یا نبودند؟

حرکت عظیم مردمی؟ فکر می کنید با انکار 24 میلیون نفری که مهر باطل بر پیشانی شما زدند، به آنها توهین نکرده اید؟

گفتی که:

مصلحت کشور این است که آن فضایی که به عنوان غیرخودی برای خود تعریف می کنند، در کوچک‌ترین سطح و اندک‌ترین وجه ممکن باشد. اگر غیر از این باشد، باید در رفتار خود شک کنیم. نمی شود که در کشور، هزاران هزار مدیر برجسته ای که خدمت کرده اند، همه را کنار بگذاریم و به حاشیه ملحق بکنیم.

چه نیک فرمود که "و مکرو و مکرالله" چرا که در همین یک پاراگراف به وضوح و آشکارا اعتراف فرمودی که درد اصلی جنابعالی از کجاست؟ و حرف دل تو هیچ نیست مگر همانی که احمدی‌نژاددر سال 84 گفت و آن اینکه او پا به محدوده ممنوعه گذاشته است و دُم بسیاری از ویژه‌خواران را قطع کرد. جناب موسوی کاش جوانان پاکدلی که فریب سیاه بازی شما را خوردند، همین یک نکته را بخوبی درک می‌کردند که شما و هم تیمی هایتان حاضر نیستید "گردش قدرت" در کشور به دست مردم باشد و مافیای هزار توی آقایان همچنان باید یکه تازمیدان باشد. خدارا شکر که هوش شما و رفقایتان حداکثر در همین حد بود و هست که باز هم زندان رفته های ماکیاول مآب از رده خارج را به معاون اولی خود بر می گزینند تا مردم خیلی راحت‌تر حق را از باطل تشخیص دهند. خوشبختانه دهانه‌ی پرگار مدیریت در دولت احمدی‌نژاد آنقدر باز است که جوانی می آید و با لیاقت تما وزیر می شود و با لیقات تمام هم جایش را به دیگری می دهد و می رود سرکلاس درس. این یعنی مردم‌سالاری دینی، یعنی گردش قدرت، یعنی مبارزه با جذام لیبرال دموکرات‌های رفقای شما.

و مگر غیر ازاین است که احمدی‌نژاد ما علی‌رغم مخالفت بیشتر همفکرانش کاری کرد که سکولارترین رفیق شما در هشت سال صدارتش نتوانست انجام دهد؟ و احمدی‌نژاد ترجیح داد به‌جای مصافحه ودست دادن با زنان کشف حجاب شده ایتالیایی، صدارت وزرات بهداشت را به زنی مؤمنه از فرزندان خمینی بسپارد.

سؤالی دارم مهندس! شما واقعاً فرزندان و خانواده‌ی خویش را در صورتی "صاحب عزت" می دانید که شکم‌شان سیر باشد؟

ناراحت نشوید برادر، این همان حرفی است که معاون شیخ هفت تیرکش اصلاحات در فیلم انتخاباتی رفیق‌تان گفت.

ولی ما عزیز و مفتخر به مذهب شیعه علوی هستیم، همانی که حضرت امام در وصیت نامه‌اشان فرمودند. اگر به شما ورفقایتان باشد و استراتژی "عزتمند شکم سیری"، پس زبانم لال، حضرت امیر(ع) و فاطمه‌ی کوثر(ع) با شکم غالباً گرسنه‌ای که داشتند، عزیز نبوده اند؟

برایم آن حدیث معروف را نخوانید که فرمود: وقتی فقر از یک در داخل شود، ایمان از در دیگر خارج می شود! چرا که خواندن این حدیث زیبنده‌ی شما و همقطارانتان نیست، شهرداری که در پس پرده می گوید فقرا باید از در تهران بیرون بروند، چون فقیرند، حق خواندن چنین حدیثی را ندارد و حق هم ندارد برای مردم روضه بخواند که عزت مردم در شکم سیری آنهاست.

آقای مهندس عزت مردم دراین است که کسی را که 20 سال در گوشه‌ای خزیده و در برابر هزاران کوتاهی و خیانت به مردم دم برنیاورده، سکوت کرده و اکنون به‌یاد ملت افتاده است، از صحنه سیاست اخراج کنند که کردند.

گفتی که:

به نفع کشور ما است که بر سر یک امر مهم و بنیادی به‌نام قانون اساسی اجماع کنیم. ممکن است بنده و شما عقاید متفرع و مختلفی داشته باشیم ولی لازم است که بر همین قانون اجماع بکنیم و مشکلات را حل کنیم و از این تفرق بیرون آییم و اصلاحات خوبی را در کشور انجام بدهیم.

راستش را بخواهید، این روزها وقتی کسی که برای چنگ زدن به قدرت و تمامیت خواهی خویش به همراه دوستان رنگ آمیزش، نه از رنگ کاری مردم ابا دارد و نه از خرج امام و احکام او شرم می کند، نه از آتش زدن مساجد ابا دارند و با یک تنه محق خواندن خویش از به مسلخ بردن قانون نیز خجالت نمی کشد... حرف از اجماع بر قانون اساسی می‌زند، بدترین احساسات به شنونده دست می دهد.

مهندس، من نوعی رفتم رأی دادم و به خانه برگشتم، همین!

اما طرفداران متمدن شما خواب را در چاردیواری‌مان، بر ما حرام کردند، وقتی می‌دیدند بر پشت بام‌های تهران، کسی آنها را و بی‌بی‌سی فارسی و صدای امریکا را در الله اکبرهایشان همراهی نمی‌کند، سر خود را به درون راهروهای منازل مانند شترهای افسارگسیخته خم کرده و با "میرحسین، میرحسین" مشمئز کننده‌ی خود سعی در حقنه کردن نام متفرعنِ قانون شکن‌ترین دولت‌مرد این سرزمین، به گوش خانواده‌ی بی پناه ما داشتند. چرا؟ فقط به این دلیل که ما 24 میلیون نفر نجیبانه رأی دادیم و سکوت کردیم و دم نزدیم. همین!

خدا میداند که شب‌های بسیاری را تمامی اهل مجتمع 24 واحدی ما و مجتمع‌های دیگر خواب نداشتند، آن‌هم فقط و فقط به‌خاطر حنجره درانی عَمال اغتشاشگرِ شما.

مهندس اگر دین وایمان دارید، درآخرت شما را خواهیم دید، روزی که یوم تبلی السرائرش نامیده اند.

گفتی که:

ما دچار کرختی اساسی جذام‌وار شده ایم. وقتی می بینیم افرادی که برای نظام دل می سوزانند و چیزی از نظام نمی خواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار می دهیم و حتی مثلاً به آقای کروبی حمله فیزیکی می کنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کرده ایم.

مهندس، کرختی جذام‌وار را خوب فرمودی، لیک سوراخ دعا گم کرده ای!

ما فرزندان ولایت معتقد بوده و هستیم که طی سال‌های پس از جنگ، کرختی جذام‌وار، بسیاری از مسئولان و نخبگان نظام را آرام آرام چنان خورد و نابود کرد که اگر لطف خدا و عنایت حضرت حجت(عج) و ید با کفایت امام خامنه‌ای نبود، جذام زشت سکولارهای خودفروخته، کشور را به ناکجا آباد می برد. جذامی که سروش را به یک جذامی تمام عیار تبدیل کرد، جذامی که برای سرپوش گذاشتن بر قتل‌های زنجیره ای کرد، آنچه نباید می‌کرد، جذامی که به شیخ مهدی اجازه داد تا با گستاخی تمام آبروی نظام و مردم را نیز فدای دلارهای حاجی جباری خویش نماید، جذامی که قوه قضاییه را سال‌هاست که همچون کبوتر تیرخورده به بال، زمین گیر کرده است، جذامی که به شما اجازه داد تا با داشتن مدرک فوق لیسانس به کواکبیان دکترا دهید، جذامی که به شما اجازه داد تا سال‌های سال بر در اتاق‌تان حک کنید: دکتر میرحسین موسوی.

جناب موسوی از جذام سیاسی سخن نگویید که حال ملت به‌هم می خورد برادر.

اما بسیار مایلم شما را یک‌بار دیگر در برابر آینه قرار دهم:

مگر نه این است که شما مهندس هستید؟ مگر نه این است که شما نیز دو واحد درسی به‌نام آمار احتمالات پاس فرموده اید؟

مانند هزاران دانشجوی مهندسی این مملکت! آیا از این درس نیاموخته اید که وقتی شورای نگهبان به شما گفت که تشریف بیاورید و برابر قانون (همان "چیزی" که ادعای دردش را دارید) 10 درصد صندوق ها را بازبینی بفرمایید؟ آنهم به اختیار خودتان؟ اگر ادعای شنیع تقلب توسط حضرتعالی صحت داشت، با توکل به خدا و اتکاء به درس آمار و احتمالاتی که خوانده بودید، حتماً و حتماً به یک میلیون و یکصد هزار آمار تقلب دست می یافتید؟

چرا نرفتید و پای علم خودتان قرص و محکم نایستادید؟ نکند به علم شخصی خودتان هم شک دارید؟

آری شک دارید... شما به همه "چیز" شک دارید... و شک یکی از دریچه های نفوذ ابلیس است.

بیدار شو مهندس قطار رفت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/19:: 8:14 عصر     |     () نظر
برخورد دوگانه اصلاح طلبان در قبال حامی سعودی
فریاد برای‌مسلمانان چین؛ سکوت‌در مقابل‌کشتار‌شیعیان یمن

در حالی که انتشار اخبار شورش در چین که منجر به کشته شدن مسلمانان در یکی از مناطق مسلمان نشین چین شد، در هفته های پس از انتخابات به بهانه?ای برای جریان معترض به نتایج انتخابات تبدیل شد تا در هر کلام و اظهار نظری در تریبون‌ها و رسانه‌های مختلف خود به این بهانه فریاد وا السلاما سرداده و برای مسلمانان چین مویه کنند، رفتار دوگانه و متفاوت این جریان نسبت به جنایات عجیب دولت وابسته به دولت سعودی علیه شیعیان یمن و سکوت در قبال این کشتار ماهیت سیاسی اعتراضاین جریان به کشتار چین را بیشتر روشن کرد.

به گزارش رجانیوز، موضوع کشتار مسلمانان چین در حالی که موضوع اعتراض بسیاری از فعالان سیاسی بود، آن گاه توجه بیشتری را به خود جلب کرد که هاشمی رفسنجانی هم از تریبون نماز جمعه در روزهای بعد از انتخابات،و در میان شعار "مرگ بر چین" نماز جمعه اولی?ها! این موضوع را پیش کشید.

او گفت:"مساله دیگر ما بطور مختصر مساله کشتار مسلمانان در چین است که روزهای تلخی می گذرد بر مسلمانان چین و من در اینجا به دولت چین عرض می کنم دولت چین انتظار از او می رود که بتواند در مقابل مظالمی که به این مردم وارد می شود صبر کند."

اما در همین هنگام بود که فریاد "مرگ بر چین" سبزهایی که آن روز به نمازجمعه آمده بودند، بلند شد. هاشمی البته آن روز به شرایط خیابان های اطراف اشاره کرد و به خاطر فضای بعد از انتخابات از نمازگزاران خواست تا تنها به سخنان او گوش کنند. او گفت:«من خواهش کردم به عنوان خطیب شما و جمعه شما شعار ندهید و من در خطبه های خود بخاطر شرایطی که می دانید در اینجا و اطراف خیابانها و کل این منطقه است خواهش می کنم شعار ندهید و بگذارید من که دارم می گویم مساله چین را...»

به این تریتب بود که واکنش به رخدادهای چین فراتر از حد معمول رفت و در کنار شعار "مرگ بر روسیه" زینت بخش راهپیمایی ها و اجتماعات خیابانی سبزها شد.

شاید در واکنش به این دست شعارها بود که رهبر انقلاب در دیدار با نخبگان از صحنه گردانی عناصر خود نظام در وقایع بعد از انتخابات سخن گفتند و با اشاره به نصیحتشان به گردانندگان این قضایا افزودند:«حالا دیدید آمدند سوءاستفاده کردند. مرگ بر اسرائیل را خط زدند! مرگ بر آمریکا را خط زدند! معناى این کار چیست؟ آنى که وارد عرصه‌ى سیاست میشود، باید مثل یک شطرنج‌باز ماهر هر حرکتى را که میکند، تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را هم پیش‌بینى کند. شما این حرکت را میکنى، رقیبت در مقابل او آن حرکت دیگر را خواهد کرد؛ باید فکرش باشى که تو چه حرکتى خواهى کرد. اگر دیدى در آن حرکت دوم، تو درمیمانى، امروز این حرکت را نکن؛ اگر کردى، ناشى هستى - حالا تعبیر بهترش این است - توى این کار، توى این بازى، توى این حرکت، ناشى هستى، ناواردى. اینها نمیفهمند چه کار میکنند؛ یک حرکتى را شروع میکنند، ملتفت نیستند که در حرکات بعد و بعد و بعد، چطور در خواهند ماند؛ مات خواهند شد. اینها را باید محاسبه میکردند.»

در عین حال سکوت بخشی ازمعترضین به کشتار مسلمانان چین، در قبال وقایع یمن و کشتار اعضای جنبش الحوثی قابل توجه است. این در حالی است که ماجرای جنگ میان شیعیان الحوثی و دولت یمن همچنان ادامه دارد و با ورود نظامی عربستان به یمن برای مقابله با شیعیان این نزاع وارد فاز جدیدتری شده است.

پیشتر عبدالملک الحوثی رهبر مبارزان الحوثی با اشاره به حمله نظامیان یمنی به مناطق مسکونی استان های شیعه نشین صعده و عمران گفته بود:«جرایمی مانند حمله به مناطق مسکونی و اردوگاه های آوارگان، موجب خشم مردم و پیوستن آنها به شیعیان شده است.» وی همچنین افزوده بود:«درگیری امروز ما، جنگ مستضعفان با مستکبران و مظلومان است.»

بعد از درگیری های داخلی در یمن، ابتدا حملات هوایی عربستان به مناطق شمالی و شیعه نشین یمن در "صعده" با چراغ سبز دولت یمن آغاز شد و بعد هم طی روزهای اخیر کار به حملات زمینی ریاض علیه جنبش الحوثی کشید. طی حملات هوایی پایگاه های گروه الحوثی توسط جنگنده های عربستانی مورد حمله قرار گرفت و تعداد زیادی در این حملات کشته شدند.

این در حالی است که مقامات ریاض از اسارت 100 تن از نیروهای جنبش شیعی الحوثی خبر می دهند. در مقابل نیز البته جنبش الحوثی موفق به اسارت گرفتن از نیروهای امنیتی عربستان شده است. چنانکه گفته می شود تمرکز درگیری های کنونی در منطقه جبل الدخان در نزدیکی استان صعده قرار دارد.

وقایع یمن البته ابراز نگرانی مسئولان دستگاه دیپلماسی کشورمان را به دنبال داشت. قشقاوی که پیشتر از تداوم درگیری ها و احتمال بروز فاجعه انسانی در یمن و کشتار انسان های بی پناه و بی خانمان شدن بسیاری از مردم ابراز نگرانی کرده بود، طی سخنانی آمادگی ایران برای حل مشکلات فرارو را از طریق مسالمت آمیز اعلام کرد.

این سکوت در حالی از سوی معترضین به انتخابات صورت می گیرد که شبکه سعودی العربیه که در جریان اغتشاشات این گروه یکی از اصلی ترین منابع انتشار اخبار اغتشاشگران به شمار می آمده و به عنوان یکی از جدی?ترین حامیان رسانه?ای میرحسین موسوی شناخته می شد در جنگ یمن نقش ویژه?ای را در پوشش مواضع دولت سعودی و دولت یمن در قبال شیعیان آن کشور داشته است.

به نظر می رسد این سکوت با توجه به مواضع العربیه و همچنین اخباری مبنی بر کمک مالی عربستان به این جریان در انتخابات گذشته به راحتی قابل توضیح باشد.

در حالی که به دلیل حساسیت دولت یمن در حمایت رسمی ایران از شیعیان این کشور و تبدیل شدن هر گونه حمایت رسمی به بهانه?ای برای کشتار این شیعیان، جمهوری اسلامی به طور رسمی امکان حمایت از این شیعیان را ندارد، به نظر می رسد موضع گیری اشخاص سیاسی و رسانه?های جریان?های مختلف می توان نقش مهمی را در ایجاد فشار به دولت یمن ایفا کند، نکته?ای که به نظر می رسد این جریان سیاسی داخلی به دلیل برخی پیوندهای خارجی و منطقه?ای چندان مایل به پرداختن به آن نیست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/18:: 8:17 عصر     |     () نظر
رکسانا صابری در کنار خاتمی

[????/??/??]
  

رکسانا صابری جاسوسی است که بدون مجوز خبرنگاری و تحت عنوان خبرنگار، فعالیت‌های جاسوسی انجام می‌داده است که مدارک در پرونده موجود است و وی نیز تمام اتهامات را پذیرفته است.

رکسانا صابری جاسوسی است که بدون مجوز خبرنگاری و تحت عنوان خبرنگار، فعالیت‌های جاسوسی انجام می‌داده است که مدارک در پرونده موجود است و وی نیز تمام اتهامات را پذیرفته است.

معاون امنیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران درباره‌ی آخرین وضعیت پرونده‌ی رکسانا صابری گفت: پرونده‌ با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه انقلاب ارسال شده است و در حال حاضر در یکی از شعبات دادگاه انقلاب در حال رسیدگی است


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/18:: 8:14 عصر     |     () نظر

بیش از این درنگ جایز نیست

برخی بزرگان قبیله به نفی همه چیز نشسته اند

به نفی قبیله

نفی سوابق گذشته

کوچک ها باید بایستند

حسین فقط به نام مانده است

و میرش دیگر وفای علمداری ندارد

 

الله اکبر!

چه کسی بزرگتر از چه کسی است اینجا؟

دنبال بزرگتر می گردند

ولی بزرگتر ها دارند آب می شوند

نه از خجالت

خودشان را، دینشان را خرج دنیا می کنند

و آب می شوند

 

بهایتان بهشت است، آدمیزادان

به کمتر از بهشت راضی نشوید

آدمی زادان!

حتی به آدم ها هم رحم نمی کنند

نکرده اند و نخواهند کرد

 

الله اکبر!

دنبال بزرگتر از خدا

روی پشت بام ها ایستاده اند

از بس خفقان است در این قبیله !

صورت های حسن و سیرت های محجبه را که می بینند

فریاد می زنند: مرگ بر دیکتاتور

 

امروز چادری را دیدم ، سبز

و دیروز

شهیدی را، که بر خاک افتاد

می گفت: سیاهی چادر تو کوبنده تر از سرخی خون من است

می گفت: امام را تنها نگذارید

امام می گفت: هر کجا مظلومی هست، ما هستیم

و امروز فریاد می زند: نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

چادرش داشت می کوبید خون سرخ را

بیش از این

جانش را فدای ایران کرده، شهید

بی چشمداشت و فقط گفته امام

غزه مظلوم است و لبنان هم

بی شک سبزه ها دیگر طراوت گذشته را ندارند

 

حضرت حجه الاسلام

فریاد می زد:

رهبری در شان رهبری نیست

امام فرمود: نگویید طلبه ای دزدی کرده است ...

به حضرت حجه الاسلام

از قول من بگویید، نه از قول بزرگان قبیله

که حجت بر تو تمام شده، حرفی نیست

حضرت می مانی ، جناب

ولی حجه الاسلام، نه!

بزرگان قبیله دزدی می کنند

روح قبیله را به تاراج می برند

و قبیله ایستاده

خون گریه می کند

سخت است بایستد و ببیند

بزرگی خرفت شده است

اتهام به نظام؟

الله اکبر!

خدا بزرگتر است

بزرگ ها کم بشوند

حتی حجه الاسلام ها

باز خدا بزرگتر است

ما نَنسَخ مِن آیهٍ اَو نُنسِها نَاتِ بِخیرٍ مِنها اَو مِثلِها

 

قبیله ایستاده است با صلابت و خون گریه می کند

و فریاد می زند: مرگ بر منافق

امان از حسن و حجب بی ریشه

حتی برای لحظه ای هم شبیه هم فکر نکرده ایم

در حالی که عمری شبیه هم بوده ایم

خوب شد زمانه امتحان شد

همه را شفاهی تایید نکردیم

باید کتبا نوشت

اشهد ان علیا ولی الله

 

والله!

لزومی ندارد سران قبیله

ذره ای خلاق باشند

وقتی روح خدا، مربی است

شاگردان حتی درس پس نمی دهند

حتی درس خوان هایشان

صحابه هایشان ...

کوفه کرده اند این بلد را

تنها کرده اند این علی را

 

هیهات!

اگر بخواهند بزرگان قبیله کوچکی کنند

آن وقت شاید بچه های قبیله

شاید نه، حتما

بچه های قبیله ، یک شبه پیر می شوند

و دیگر ریش ِ سفیدی نمی ماند

برای محترم ماندن

چاره ای نیست ، امتحان است

مردودی دارد و قبولی

بدانند شرکت کنندگان

قبیله مراقب است

و تنها چشمش به اشارت اوست

که با سر بدود

و خون رگ هایش را صله دهد

این قبیله ی آماده، محو جمال آزادگی است




+ نوشته شده توسط ریحانه ذوالفقاری

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/8/18:: 8:13 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >