سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ


کمکهای اولیه غرب هم دیگر فایده ای

برای زنده نگه داشتن فتنه ندارد

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:47 عصر     |     () نظر
نوه امام (ره) در گفت‌وگویی با بیان اینکه امام از دهه پنجاه تا شصت، 180 درجه تغییر کرد مدعی شد: اینکه افرادی می‌خواهند افکار امام دهه 60 را به دهه 80 منتقل کنند، کاملا متناقض با افکار امام است و هیچ کدام افکار امام نیست.

به گزارش جهان زهرا اشراقی نوه امام(ره) و همسر محمدرضا خاتمی در اظهاراتی قابل تامل در گفت‌و گویی با سایت جماران با بیان اینکه اگر نوه امام بودن محاسنی داشت، محدودیت‌هایی هم داشت، گفت: چیزهایی را که در زندگی می‌خواستم، به خاطر این نسبت خانوادگی نتوانستم به دست بیاورم ، ولی ناراحت این موضوع هم نیستم. مثلا با اینکه من رشته "هنر " را دوست داشتم، اما "فلسفه " خواندم زیرا آن زمان رشته هنر را برای "نوه امام " نمی‌پذیرفتند.

*اگر امام تا دهه 80 بود تغییر خیلی زیادی می‌کرد

وی در ادامه درباره دیدگاههای امام در دهه های مختلف نیز ادعا کرد: روش‌های دهه شصت را نمی‌توان الان در دهه 80 پیاده کرد. امام همان‌گونه که از دهه 50 تا 60، 180 درجه تغییر کرد، قطعا اگر تا دهه 80 هم بود، تغییر خیلی زیادی می‌کرد. در زمان امام من نوه‌ها سن کمی داشتیم و بزرگ هر خانواده‌‌ای هم به نظر من از اعضای آن خیلی می‌تواند تأثیر بپذیرد. بنابراین اگر امام از روحانیون دیگر کمی روشنفکرتر بودند، به خاطر تأثیر خانواده بوده است.
اشراقی ادامه داد: ایشان اگر الان بودند، من هم می‌توانستم اثرات زیادی بگذارم. زیرا در آن زمان هم من حدود بیست سال داشتم و با آن سن و سال مگر چقدر می‌توانستم روی امام تأثیر بگذارم و اصلا تا چه اندازه از مشکلات زنان و... درک داشتم؟ از سوی دیگر با توجه اینکه آن زمان مسأله جنگ و منافع ملی مطرح بود، موضوعی چون اجباری بودن حجاب و... تحت‌الشعاع قرار می‌گرفت.
وی افزود: با توجه به شناختی که از آقا دارم، اگر تا امروز حضور داشتند احتمالا سازندگی را آغاز می‌کردند. اینکه افرادی می‌خواهند افکار امام دهه 60 را به دهه 80 منتقل کنند، کاملا متناقض با افکار امام است و هیچ کدام افکار امام نیست.

*حجاب یک امر سلیقه‌ای است

همسر محمدرضا خاتمی در ادامه درباره نظر امام پیرامون حجاب نیز گفت: هنوز هم بعضی‌ها در مورد اینکه حجاب چگونه باید باشد و نظر امام در این باره چه بود، حرف می‌زنند و حتی آقایان در مقابل من که سال‌ها با امام بودم و عقاید ایشان را به خاطر دارم، صف‌گیری می‌کنند. منظورم این است که خود امام هم در مقابل برخی متحجرین قرار می‌گرفت، زیرا نظراتشان درباره موسیقی و صدای زن، چه در موسیقی و چه در قرائت قرآن، کاملا جدید بود، ولی جو دینداران و حوزه‌های علمیه آنها را نمی‌پذیرفت. حتی تفسیر سوره حمد ایشان که اوایل انقلاب آغاز کردند و تلویزیون هم پخش می‌کرد، ناقص ماند و حس می‌کردند که نباید تفرقه ایجاد شود. در مورد اجباری بودن حجاب هم ما قانونی نداریم، بلکه دستورالعملی اداری است. زیرا حجاب امری سلیقه‌ای است.
وی در پاسخ به این سئوال که «ولی امام در سال 58 دستور داده بودند که در ادارات همه باید حجاب داشته باشند، در غیر این صورت باید اخراج شوند» گفت: آن یک دستور بود، ولی تبدیل به قانون نشد و تعریفی از حجاب نداریم. به همین دلیل هم در هر اداره یک چیزی به عنوان حجاب مشخص می‌شود، در یک وزارتخانه چادر و در جایی دیگر، غیر از آن. فقط در قانون قضایی چیزی هست که آن هم دقیقاً در مورد حجاب نیست، به همین دلیل هم هر رییس‌جمهوری که عوض می‌شود از حجاب تعریف خاصی دارد، یکی می‌گوید چکمه گناه دارد، دیگری هم می‌گوید اگر زنان با کت و دامن هم به خیابان بیایند ایرادی ندارد. در زمان امام هم فقط مسأله جنگ و حفظ ایران مطرح بود. لذا بسیاری از مسایل مهم از جمله زنان، به حاشیه رفتند.

*در خانواده امام بنی‌صدری، طرفدار حزب جمهوری اسلامی، لیبرال و... همه بودند

اشراقی درباره نوع تفکر اعضای خانواده امام نیز ادعا کرد: خانواده امام جمع اضداد بود. بنی‌صدری، طرفدار حزب جمهوری اسلامی، لیبرال و... همه بودند، ولی همزیستی مسالمت‌آمیزی هم داشتند. طبعاً از من هم به خاطر اینکه سیاسی بودم، خیلی سوال می‌کردند و حتی خیلی مراکز عمومی و راهپیمایی‌ها را به خاطر گزارش دادن به امام می‌رفتم. مثلا در نماز جمعه‌ای که صدام اعلام بمب‌گذاری کرده بود، مخفی از مادرم شرکت کردم، زیرا احساس می‌کردم که خبرنگارم و باید به آقا گزارش دهم. من به ایشان گفتم که بسیاری از همین خانم‌هایی را که کمیته به عنوان مفسد و... دستگیر می‌کند، با یک روسری کوچک بر سر دیدم که آمده بودند و وقتی دلیل حضورشان را پرسیدم گفتند که به خاطر تهدید صدام نمی‌خواهیم نماز جمعه خالی شود.

*نوه‌های امام از مد پیروی می‌کردند

اشراقی درباره نوه های امام نیز گفت: نوه‌های امام افراد بازی بودند که کارهای مختلف می‌کردند و از نظر ظاهری هم وضع خوبی داشتند و از مد پیروی می‌کردند. البته یکی، دوبار از لباس ما ایراد گرفتند که ما هم گوش نکردیم. امام هم درباره لباس‌ها، غذاهایی که می‌خوردیم و... می‌پرسیدند. مثلا وقتی غذاهای فرنگی می‌خوردیم، شوخی می‌کردند و می‌گفتند فقط به این خاطر که اسم این غذاها خارجی است، آنها را می‌خورید، نه اینکه واقعا خوشمزه باشند!

*اگر کمی دیندار باشم آنهم به خاطر شریعتی است

وی همچنین ادعا کرد: خانم(همسر امام) خیلی نقش داشتند زیرا ایشان از یک خانواده روشنفکر اشرافی بودند، بنابراین تأثیر خودشان را روی فرزندان داشتند و دامادهایشان هم روشنفکر بودند و حتی پدر خود من از این نظر از من جلو‌تر بود. بسیاری از کتاب‌های شریعتی را پدر برای من می‌خرید و حتی کتاب‌های سازمان مجاهدین و یا مارکسیستی را به راحتی در منزل می‌خواندم. پدرم حتی یک‌بار هم به من ایراد نگرفت که چرا کتب چپ مارکسیستی می‌خوانی و یادم است که یکی از کتب گورکی را به امام هم هدیه دادم و گویا پدرم هم به ایشان گفت که در این زمینه‌ها کمی با زهرا صحبت کنید. اصلا پدرم بود که مرا با شریعتی آشنا کرد و اگر کمی دیندار باشم، به خاطر شریعتی است.
سایت جماران با بودجه موسسه دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) فعالیت می‌کند و بنا به مسئولیت باید مروج افکار حضرت امام(ره) باشد اما انعکاس این گونه ادعاها در آستانه برگزاری سالگرد حضرت امام(ره) چه ضرورتی دارد.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:35 عصر     |     () نظر
حضور هاشمی در نماز جمعه به امامت رهبرانقلاب+عکس

هاشمی رفسنجانی بر خلاف تبلیغات گسترده سایت‌های متعلق به فتنه‌گران، در مراسم نماز جمعه به امامت آیت الله خامنه ای حاضر شد.

به گزارش فارس، بر خلاف تبلیغات وسیع سایت‌های حامی فتنه‌گران به منظور عدم شرکت هاشمی رفسنجانی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، وی دقایقی پیش و با آغاز سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، وارد محل برگزاری این مراسم شد و در کنار سید حسن خمینی اسکان یافت.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:31 عصر     |     () نظر
جمعیت میلیونی در مرقد امام اجازه سخنرانی به سیدحسن خمینی ندادند

جمعیت میلیونی حاضر در مرقد مطهر امام خمینی(ره) که سخنان پرشور دکتر احمدی‌نژاد را با شعارهای حماسی و انقلابی خود همراهی کرده بودند، پس از حضور سید حسن خمینی در تریبون یکپارچه به مدت 10 دقیقه شعارهایی در حمایت از ولایت و اعتراض به فتنه‌گران سر دادند و مانع از ادامه سخنرانی وی شدند.

به گزارش رجانیوز، سید حسن خمینی درطول سخنرانیکوتاه خود با شعارهای یکپارچه "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، "نواده روح‌الله سید حسن نصرالله"، "وصیت حاج احمد پیروی از ولایت"، "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند"، "مرگ بر موسوی" مواجه شد.

وی چندین بار سخنان خود را قطع کرد و سرانجام مردم حاضر در صحن مطهر حرم را به گروهی اندک تشبیه کرد که اجازه نمی‌دهند دیگران سخنان او را گوش دهند.

سید حسن خمینی با بیان اینکه هنوز 20 سال بیشتر از انقلاب نگذشته است، تلاش کرد به نوعی شعاردهندگان را به فاصله گرفتن از خط امام پس از 20 سال متهم کند.

خشم مردم انقلابی از سید حسن خمینی به همراهی‌های وی با فتنه‌گرانی که طی یک سال اخیر با برقرار کردن پیوند با ضدانقلاب مقابل نظام جمهوری اسلامی، خط امام(ره) و ولایت فقیه ایستادند، باز می‌گردد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:28 عصر     |     () نظر
 
شعارهای مردمی در حرم امام علیه سران فتنه

مردم حاضر در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) به صورت ممتد در هنگام سخنرانی سیدحسن خمینی شعارهایی را در حمایت از رهبر معظم انقلاب و علیه سران فتنه (مرگ بر موسوی و...) سر دادند.

به گزارش فارس، مردم با آغاز سخنرانی سید حسن خمینی شعارهای، «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «مرگ بر موسوی» و شعارهایی را علیه سران فتنه و در حمایت از رهبر فرزانه انقلاب سر دادند.

جمعیت کم‌نظیر مردم در این مراسم همچنین شعارهای "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند " سردادند که سید حسن خمینی نیز در این بین تأکید کرد: قطعاً همینطور است.

شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هنگام سردادن شعارها صدای مراسم را قطع و وصل می‌کرد.

سید حسن خمینی بارها در میان شعارهای حاضرین خواستار قطع شعارهای مردمی و ادامه سخنرانی خود شد که مردم حاضر در مراسم به دلیل سکوت وی در فتنه‌های اخیر در برابر اقدامات فتنه‌گران در مقابله با آرمان‌های امام(ره) شعارهای خود را ادامه دادند.

این شعارها موجب شد، سید حسن خمینی نتواند سخنرانی خود را آنگونه که می خواهد به پایان برساند.
با آغاز سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی مردم به شعارهای خود پایان دادند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:25 عصر     |     () نظر

مهدی کروبی شامگاه پنج‌شنبه با شعار "مرگ بر منافق" مردم از مزار شهدای 72 تن و مرقد امام راحل اخراج شد.

به گزارش رجانیوز، در بدو ورود کروبی به مزار شهدای 72 تن، جمعیتی از جوانان که اغلب آنان نیز از شهرستان‌ها برای حضور در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی به تهران آمده‌اند، با شعار "مرگ بر منافق" از وی خواستند این مکان را ترک کند.

محافظان کروبی با مشاهده خشم جوانان انقلابی به سرعت وی را از مزار شهدای 72 تن خارج و وی را به مرقد امام راحل منتقل کردند.

در میان شعاردهندگان تعداد چشمگیری از جوانان و نوجوانان نیز دیده می‌شدند که بعد از خروج کروبی نیز شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «مرگ بر منافق» و «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» را سر ‌دادند.

مهدی کروبی پس از ارتکاب جرایم بزرگی پس از انتخابات سال گذشته و متهم کردن نظام اسلامی، جرأت حضور در اماکن عمومی را از دست داده و در مواردی نیز که تصور می‌کرده است امکان حضور وی برای وی وجود دارد، با اعتراضات شدیدی مواجه و مجبور به فرار شده است.

حضور در نمایشگاه مطبوعات سال گذشته و سفر به قزوین برای حضور در منزل قوامی نماینده مجلس ششم نیز با اعتراض شدید مواجه شده و کروبی توسط جوانان انقلابی اخراج شده بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:24 عصر     |     () نظر
سبز سبزم دین فروشم

سبز سبزم

بی بخارم

جلبک

با وطن کاری ندارم

با بی بی سی گشته ام هم آب و کاسه

ریشه ام در انگلیس است و فرانسه

در پی فحش و شعارم

فکر مکتب نیستم

کاری به جمهوری ندارم

 

آشنا با حیله و مکر ودروغم

کله پوکم

کرده آقای "سورس" اینبار کوکم

همچو ویروسم وطن را

بدتر از ویروس خوکم

 

پولهای سبز می گیرم ز آقازاده ها تا شعله ها را برفروزم

شیشه ها را بشنکم

sag

اموال مردم را بسوزم

عامل دست سیایم

اجنبی را می ستایم

درب این حصن حصین را روی دشمن می گشایم

می زنم راس کریمان وطن را

برتنم بنگر کنون سبز لجن را

قصه ی خر در چمن را

 

سبز سبزم چند ماهی ریشه دارم در دروغ وقتل و غارت

مخملی هستم به فکر آتش افروزی و توهین و جنایت

 

گردد ایران همچو افغان خوب به من چه

لجن

می شود ناامن و ویران خوب به من چه

گر بدست روبهان افتد وطن

من فکر خویشم

انزوای ملک ایران خوب به من چه

 

بهر آقا زاده ها من جانفشانم

من بلا گردان این بی غیرتانم

سنگ برکف شعله گردان

عامل میر جلبک و ممد چاخانم

 

سبز سبزم

جعلی ام من

دروغ

مخملینم

دشمن ایران و دینم

میهنم را هم به دشمن می فروشم

دین فروشم

سبز پوشم


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:14 عصر     |     () نظر

همانا ماجرا قدری عجیب است

حجاب از بهر بعضی ها غریب است

***

***

به مانند یکی تهمینه بانو(1)

که حقش آیه ی اَم مَن یُجیب(2) است

***

***

علیه دین نماید ساز و آواز

گمانش رفته همچون عندلیب(3) است

***

***

حیا و عفت و اخلاق و اینها

برایش طفلکی همچون نهیب(4) است

***


***

اگر پرسش کنی از بی حجابی

جوابش حاضر اما توی جیب است

***

***

که: «من آزادم هر “چیز“ی بپوشم»

سقوطش دائمی و عن قریب(5) است

***


***

هر آن کس زلف خود را داده بر باد

به چشمانش همانند ادیب است

***

***

از این بانو شکایت گر که داری

سزایت تخته و میخ و صلیب است!

***

***

عفاف و عفت و اخلاق ایشان

چو رودی رو به پائین توی شیب است

***


***

نمیداند که با کردارش انگار

میانِ آتشی اندر لهیب(6) است

***

***

چو بردارد قدم توی خیابان

خیابان عرصه طوفان بیب(7) است!

***


***

امان از این فضای بدحجابی

که چون سیل است و آثارش فریب است

شعر از علی میرزائی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:12 عصر     |     () نظر

ترانه «ساز خفته»

==========

اگر که ساز خفته ام

دوباره کوک می شوم

***


شبیه این ترانه ها

پِیِ سلوک می شوم

***

میان خنده هایتان

دوباره اشک می شوم

***


تو نخندی کی بخنده؟!

***

چو آرزوی رفته ام

ذبیح رَشک می شوم

***

حتماً به تاریخ و محل شهادت که بر روی سنگ قبر بالا حک شده است دقت بفرمائید.

***

نخفته ام چو مرده ها

میان بغض و کینه ها

***

***

نخواهم اینکه باز هم

بنا شود سقیفه ها

***

شباهت ها گاهی سوال برانگیز است و عبرت آمیز. شباهت میان آنها که در خانه زهرا(س) را آتش زدند با آنها که بساط مسجد سوزی و رقص در روز عاشورا و . . .  به راه انداختند.

***

به ریسِمان آسمان

دوباره چنگ می زنم

***

به شیشه های عمر شب

دوباره سنگ می زنم

***

بیا که نور عشق ما

دمیده از کرانه ها

***

***

شکوفه های عاشقی

وزیده بر ترانه ها

***

اگر که ساز خفته ام

دوباره کوک می شوم

***

حماسه حضور جانبازان شیمیائی در راهپیمائی عاشورائیان  نهم دی ماه 1388

***

شبیه این ترانه ها

پِیِ سلوک می شوم

ترانه از: علی میرزائی وبلاگنویس شهرما


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:9 عصر     |     () نظر
تفاوت‌های ارغوان رضایی با "ف م آ"، "گ ف"، "م ح" و حتی "ف ه"!

سید مصطفی میرمحمدی: هردو زن هستند، هر دو ایرانی و البته هر دو در خارج از کشور حجاب را کنار گذاشتند و اتفاقا هر دو در فیلم تبلیغاتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، حضور داشته اند. یکی در فیلم تبلیغاتی احمدی نژاد و دیگری در فیلم موسوی. اما تفاوت‌های این دو در مقایسه با همانندهایشان آن قدر زیاد است که وجه اشتراک‌شان در حد شباهت خال مه رویان و دانه فلفل باقی می ماند.


فاطمه معتمد آریا درحالی که، بخش قابل توجهی از فیلم تبلیغاتی موسوی را به خود اختصاص داده است، سر یک میز، همراه با زهرا رهنورد و معصومه ابتکار درباره حقوق از دست رفته زنان ایرانی صحبت می کند. تمام حرفی که وی در این "فیلم" می زند آن است که "من اگر بخواهم تنهایی به شهرستان بروم، اجازه رفتن به هتل ندارم مگر اینکه یک مرد همراه من باشد!"

ارغوان رضایی، قهرمان ایرانی الاصل فرانسه هم برای مدت کوتاهی در "مستند" تبلیغاتی احمدی نژاد، نشان داده می شود. این قطعه از مستند مربوط به حاشیه اجلاس ایرانیان خارج از کشور در سال 88 است که طی آن خانم رضایی، دو راکت تنیس خود را که در مسابقات بین المللی جایزه گرفته است، به رییس جمهور اهدا می کند و درحالی که از شدت شوق و هیجان، اشک می ریزد، با فارسی نسبتا روانی می گوید: "من خیلی احمدی نژاد را دوست دارم چون به تمام جهان، قدرت ایران را نشان داده و واقعاً من افتخار می کنم."

البته ارغوان رضایی این جملات را حتی پس از برگزاری انتخابات و درحالی که کشورمان مورد ناجوانمردانه ترین حملات سیاسی و رسانه ای از سوی کشورهای غربی و ازجمله فرانسه بود، با شجاعت تمام تکرار کرد. وی در مصاحبه ای در شهریور ماه 88 می گوید: "آقای احمدی نژاد در کشورهای مختلف علی الخصوص، میان مسلمانان از احترام زیادی برخوردار است و ما هنگامی که به برخی کشورهایی چون مراکش، مصر، کویت و ترکیه رفته ایم، مشاهده کرده ایم که مردم آن کشورها او را دوست دارند و نگاه‌شان نسبت به ما تغییر کرده و استقبال بهتری از ما صورت می پذیرد که این یک اتفاق خوب است. شخصاً از این که توانستم با ایشان ملاقات داشته باشم و راکت‎هایم را هدیه کنم، خوشحالم."

ارسلان رضایی -پدر خانم رضایی- هم در توضیح این حرکت دخترش می گوید: "ارغوان این دو راکت را به ملت ایران داد که نماینده شان، احمدی نژاد بود. او این راکت‌ها را به این خاطر به مردم ایران داد که بگوید من با این راکت‌ها مبارزه می کنم و در میدان‌ها می جنگم و الا آقای احمدی نژاد، کسی هست که تمام می شود و می رود اما این راکت‎های تنیس برای ملت ایران است."

البته معتمد آریا هم با یک رییس جمهور خیلی عیاق بود و او سید محمد خاتمی –رییس جمهور سابق- بود. نقطه تلاقی این دو با هم جشن های مجله زرد چلچراغ در شب یلدا بود. همان جشنی که خاتمی استارت رفتارهای سریالی خاص و غیرشرعی‌اش را با بانوان زد. شب یلدای سال 87 بود که خاتمی در این جشن خطاب به خانم مجری –یعنی معتمدآریا- گفت: "شما هنرمندان، به خصوص، شما خانم معتمدآریا، شخصیت‌های اخلاقی هستید که متعلق به یک نسل نیستید؛ متعلق به ایران هستید و نه تنها این نسل بلکه نسل‌های بعدی به شما احترام می گذارند."

تعبیر خاتمی از "اخلاقی" بودن شخص معتمدآریا و "احترام" نسل‌ها به وی در حالی ابراز می شود که معتمدآریا در همان زمان اصرار داشت که در فستیوال‌های مختلف خارجی بدون حجاب اسلامی ظاهر شود. اوج اخلاق‌مداری(!) معتمدآریا زمانی عیان شد که وی در سال 1384 همزمان با ایام سوگواری امام حسین(ع) در ماه محرم با وضع بسیار زننده ای در جشنواره آلمان ظاهر شد و مشخص کرد که مقصود خاتمی از اخلاق‌مداری همان اقدامات غیراخلاقی است که اتفاقا خود خاتمی هم در این زمینه دستی بر آتش دارد. البته انصافا خاتمی در این زمینه هیچ گاه به پای وزیر "فرهنگ و ارشاد اسلامی" محبوب خود یعنی مهاجرانی نخواهد رسید.

وضع ظاهری ارغوان رضایی در خارج از کشور مناسب‌تر از معتمدآریا نبود. البته این عدم تناسب در مقایسه با حجاب متعارف ایرانی و اسلامی مطرح است وگرنه درمقایسه با یک زن تنیسور در قلب اروپا که از بدو تولد در آن محیط رشد کرده، چه ازنظر وضع ظاهری و چه به خصوص از نظر رعایت مسائل اخلاقی، ارغوان رضایی نمره خوبی می گیرد. جالب است که ارغوان بیشتر اوقات سعی می کند در مسابقات، لباس های تیره و پوشیده بپوشد و اتفاقاً به خاطر همین لباس های پوشیده بود که تا مدت‌ها هیچ اسپانسر و حامی مالی برای حمایت اقتصادی و تبلیغاتی از وی پا پیش نمی گذاشت.

ارسلان رضایی در این باره می گوید: "بارها هم ارغوان و هم من گفته ایم که قبل از المپیک پکن درخواست دادیم که ارغوان برای ایران در المپیک، بازی کند اما متاسفانه فدراسیون تنیس گفت نمی شود و گفتند ارغوان از زمانی که به ایران می آید، باید حجابش را رعایت کند که گفتیم این معلوم است و هیچ صحبت و شکی در آن نداشتیم. پس از این گفتند که باید حجابش را در خارج از کشور هم داشته باشد، حال آن که WTA اجازه نمی دهند، تنیسوری حتی با یک تی شرت وارد زمین شود و لباس یا باید یقه دار باشد یا مثل زن هایی که رکابی می پوشند و بدنشان را نشان می دهند، باشد که ارغوان لباس یقه دار می پوشد... اصلاً ارغوان طبق قوانین نمی تواند با لباس کاملاً پوشیده و شلواری که طراحی شده، مسابقه دهد و مثلاً در همین مسابقات مادرید با این لباس راهش نمی دادند..."

رزومه اخلاقی و احترام انگیز(!)معتمد آریا به همین جا ختم نمی شود. وی چند سال پیش در حاشیه کنفرانسی درباره اوضاع اجتماعی ایران که توسط بنیاد پژوهش های ایران در ایالت مریلند آمریکا برگزار شد در مصاحبه با رادیوفردا -وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا، سیا- در اظهاراتی وقیحانه گفت: "در سال های بعد از انقلاب، پیدایش سبک جدیدی در فیلم‌‎سازی که با حذف سه عامل سکس، خشونت و شراب همراه بود، عملاً سینمای ایران را از مهم‌ترین وجوه جاذبه در سینما محروم کرد...".علاقه معتمد آریا به یکی از وجوه جاذبه(!) سینما یعنی شراب در حالی است که ارغوان رضایی 23 ساله متولد سنت اتین فرانسه، چند بار در مصاحبه با رسانه های آمریکایی و اروپایی می گوید: "از اینکه یک ایرانی مسلمان هستم به خودم می بالم. مشروبات الکلی نمی نوشم. گوشت خوک نمی خورم و دروغ نمی گویم..."؛ جالب است که پدر ارغوان رضایی -که مربی او نیز می باشد- به علت اعتقادات مذهبی که داشته تا به حال حتی یکی از مسابقات دخترش را مقابل تنیسورهای دیگر تماشا نکرده است. او همیشه با تلفن همراه، از لحظه به لحظه بازی دخترش در زمین با خبر می شود.

معتمدآریا که به برکت فرصت‌ها و امکاناتی که انقلاب و جمهوری اسلامی در اختیار وی قرار داد، به بازیگری، طراز اول در کشور تبدیل شد، سال هاست که اصرار دارد در مصاحبه با رسانه های بیگانه علیه کشور و سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی نظام، مطالب ساختارشکنانه ای ابراز کند و نمکدان بشکند و نشان دهد که "هر کسی لیاقت ایرانی بودن را ندارد" او در مصاحبه با نشریه ایتالیایی ایل مانیفستو، در پاسخ به این سؤال که آیا با سانسور مخالف است، می گوید: "مسلماً! اما من موفق شدم که کلک بزنم. من در گیلانه، نقش مادری را بازی می کنم که پسرش را بغل می کند و می بوسد و لمس می کند. اما این کارها طبق قانون، ممنوع است و هیچ برخورد فیزیکی نباید بین زن و مرد صورت گیرد. اما با این حال اداره سانسور با آن موافقت کرد و درنهایت نتوانستند با آن مخالفت کنند. اگر هنر سینما را آموخته باشی، صاحب یک جور قدرت می شوی."

از آن سو، ارغوان رضایی که چند روز پیش بدون کوچک‌ترین کمکی از سوی ایران به مقام قهرمانی تنیس بانوان جهان دست یافت، در موقعیت‎های مختلفی نشان داده که با وجود آن که متولد فرانسه است اما خون ایرانی در رگ‌های او جاری است و به هیچ وجه مشتاق محو شدن در فرهنگ غربی نیست. او بارها گفته که به مسلمانیت و ایرانی بودن خود افتخار می کند و اصلا "هرکسی لیاقت ایرانی بودن ندارد". او از کودکی گردن آویزی با طرح نقشه ایران را به گردن می بندد و می گوید: "در خانه هرگز به زبان فرانسه، صحبت نمی کنم و فقط به زبان مادری‌ام تکلم می کنم."

ارسلان رضایی در این باره می گوید: "ارغوان، هیچ‌وقت خارجی نبوده و من از خانواده هایی نیستم که بروم خارج و اسم و ملیتم را عوض کنم. خیلی از خانواده ها به محض خروج از ایران اولین کاری که کردند، اسم‌شان را عوض کردند و دومین کاری که کردند، به بچه هایشان اصلا اجازه ندادند فارسی حرف بزنند. من یک ایرانی‌ام و بچه هایم هم ایرانی هستند و ارغوان برای ایران، بازی می کند."

فرق ارغوان رضایی با معتمد آریا، گلشیفته فراهانی و میترا حجار این است که عزت، اقتدار و سربلندی ایران، تمام آرزوی ارغوان و خانواده اش است درحالی که سقف آرزوهای آن سه نفر دیگر، محو شدن در فرهنگ شرابی و مبتذل هالیوود و کن به قیمت دهن کجی به نظام جمهوری اسلامی ایران و پادویی اربابان سینما است، وگرنه برای ارغوان رضایی کاری نداشت که قیافه اپوزیسیون نظام را به خود بگیرد و مورد احترام و لطف فرانسوی ها و غربی ها قرار بگیرد و دربدرهای بالاترینی به جای اینکه او را هو کنند، هم نوا با بی‌بی‌سی و صدای آمریکا برایش هورا بکشند.

پدر ارغوان رضایی در این باره نیز حرف دارد: "من هنوز پاسپورت ایرانی دارم و هیچ وقت تا به حال آمریکا نرفته ام و نخواهم رفت. اینها با انگلیسی های کثیف، دنیا را زیر سلطه خودشان گرفته اند و همه بدبختی مردم از سر انگلیسی ها و آمریکایی هاست. فکر می کنید من افتخار می کنم ارغوان برای فرانسه بازی می کند؟ نه! این باعث خجالت من است. یک روز آرزو می کردم در تیم ملی ایران بازی کنم، امروز دخترم بازی می کند. چگونه بگویم که دخترم یک ایرانی وطن پرست است."

فرق ارغوان با آن سه نفر دیگر این است که معتمدآریا و گلشیفته و میترا با شیفتگی هرچه تمام تر با انجلای سرزمین مادری خود، جلوی دوربین های انواع و اقسام جشنواره ها و فستیوال ها، عریان می شوند و با کمال میل حاضرند که در کنار کارگردانان و بازیگران یهودی و صهیونیست نقش های ضداسلامی و حتی ضد ایرانی را بازی کنند اما ارغوان رضایی با اینکه می داند مسابقات ورزشی زنان مسلمان در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به مسابقات معتبر بین المللی برگزار می شود، مشتاقانه به ایران می شتابد و حجاب اسلامی را رعایت می کند و درمقابل رقبای بسیار ضعیف بازی می کند تا بتواند سهمی هرچند کوچک در اعتلای نام ایران اسلامی داشته باشد.

هرگز ارغوان رضایی را در جمیع جهات به عنوان الگوی دختران ایرانی معرفی نمی کنیم، چرا که همین الان در ایران هستند بانوانی که می توانند الگوی جهانیان باشند؛ امثال سیده زهرا حسینی و مرضیه دباغ و ... هیچ گاه قابل مقایسه با امثال ارغوان رضایی و هلن سپاهی و مرجان کلهر نیستند اما این‌ها کسانی هستند که انسانیت در آنها مشتعل است و البته که یک تار موی آنان را به "ف م آ" و "گ.ف " و "م ه" و حتی "ف ه" نمی دهیم چون "هر کسی لیاقت ایرانی بودن را ندارد".

راستی معتمدآریا و ارغوان رضایی کاندیداهای اصلح خودشان را خوب شناخته بودند!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/3/14:: 1:1 عصر     |     () نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >