راستش را بخواهید من از طرف مادری، با دکتر مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران در مجلس، نسبت فامیلی دارم. البته نسبت چندان نزدیکی نیست ولی به هر حال سالهای سال است که ایشان را می شناسم و در جلسات خانوادگی می بینم. آدم سلیم النفس، تیز و زرنگی است. امروزش را خبر ندارم، ولی آخرین باری که او را دیدم با وجود نمایندگی، وسیله نقلیه اش هنوز پیکان بود و خودش هم رانندگی می کرد. می دانم که سالهای سال است در تعقیب نمازهایش، چند صفحه از صحیفه نور امام خمینی را می خواند. اینکه علی مطهری (که ترجیح می دهم او را علی فریمانی بنامم) امروز در صحن مجلس، دکتر کوچک زاده را دارای ریشه روسی معرفی کرد و نام خانوادگی اصلی او را کوچکف نامید، برایم کاملا تازگی داشت. عجیب است که ما پس از سالها خویشاوندی با کوچک زاده، باید از زبان علی فریمانی بفهمیم که خویشاوندمان روس تبار است! آدم عجب چیزهایی می شنود! این جماعت، تقوایشان کجا رفته است؟ حالا گیرم که دکتر کوچک زاده ریشه روسی داشته باشد، که چی؟ آیا بر اساس قانون، کسی که در ایران به دنیا آمده و پدر و مادرش هم در ایران به دنیا آمده باشند، ایرانی محسوب نمی شود؟ آیا علی فریمانی کتابهای پدرش را نخوانده است تا بفهمد در دین ما، تفاخر به تبار و اصلیتی یا ننگ دانستن آن، جزو ارزشهای دوران جاهلی است که اسلام آنها را برچید؟ مگر تا به حال کسی، مثلا تبارِ ترکمنستانی خاندان هاشمی رفسنجانی را جار زده است و یا به خاطر چنین تباری آنها را کوبیده است؟ حالا اگر سبزهای شمال تهران، شعار «مرگ بر روسیه» سر داده اند، دیگر آدم نباید که خودش را اینقدر برای آنها شیرین و لوس کند و یکی از چهره های مخالفشان را هم به روسیه ربط بدهد!
زمانی مطالعاتی در مورد روانکاوی داشتم. به یک روانکاو اگر بگویید فردی در یک مشاجره، دیگری را به خاطر تبارش تحقیر کرده است، حتما خواهد گفت آن فرد در ناخودآگاهش، برای خودش به خاطر تبارش امتیاز بالایی قائل است. فتامل.
لینک مرتبط: فایل صوتی فحاشی علی فریمانی به مهدی کوچک زاده: «خفه شو، بتمرگ! بتمرگ پفیوز!»
----------
پی نوشت: منبع من در مورد تبار ترکمنستانی خاندان هاشمی رفسنجانی یکی از نوشته های وبلاگی آقای سهیل کریمی، خبرنگار و مستند ساز معروف است که زمانی هم دبیر «ستاد پاسداشت شهدای نهضت جهانی اسلام» بود و چند سال پیش در سفری به عراق به همراه «سعید ابوطالب»، مدتی به اسارت نیروهای آمریکایی در آمدند.
کلمات کلیدی:
امیر دهقانی
امیرخلبان محمدکریم عابدی، نماینده مردم شریف فردوس، طبس و سرایان یکی از نزدیکترین یاران چمران بوده و در زمان حیات آن بزرگوار همچون برادری امین در همراهی با آن عزیز تلاش کرده و پس از او نیز در معرفی و تبیین اندیشه چمران که همان تفکر حضرت امام (ره) و در گسترهای فراتر بیان شجره طیبه است از خود همتی والا نشان داده است. در آستانه 31 خرداد و سالگرد شهادت چمران عزیز قرار داریم، ساعتی میهمان وی شدیم تا با نگاه چمران هشت ماه فتنه پس از انتخابات ریاستجمهوری را نیز مرور کنیم. امیر عابدی گفت و ما شنیدیم، از همه چیز، اما بیان او در معرفی شجره طیبه و شجره خبیثه و نشان دادن خصیصههای هر کدام حلاوتی دیگر داشت. آنچه در ادامه میآید بخشی از شنیدههای ماست. امید که در فرصتهای دیگر شنوای بخشهای دیگری از اندیشههای این نماینده محترم مردم باشیم که بیشتر هم و غم خود را در رسیدگی به مردم شریف حوزه انتخابیهاش قرار داده و در کنار آن از افشای ماهیت و اندیشه سران فتنه هم دریغ ندارد.
سخن از چمران همیشه تازگی دارد. مایلیم از چمران بگویید البته با نگاهی به آنچه که در یک سال گذشته پشت سر گذاشتیم و فتنهای که توسط استکبار و با دست مزدوران داخلیاش کلید خورد و عقیم ماند. اگر چمران بود کجای این قضایا حضور داشت و چه نقشی ایفا میکرد؟
گستردگی سؤال شما میطلبد که ما ابتدا به بحثی اساسی بپردازیم و بسیاری از مسائل را ریشهیابی کنیم. چمران انسان شناخته شدهای است، عرفان چمران، رزم چمران، مطیع ولایت بودن چمران و هزار و یک خصیصه دیگر او نشان میدهد که چمران از شجره طیبهای است که مطلوب نظر حضرت امام (ره) بود، چون روح بلندی داشت.
وقتی روح بلند بود و با شجره طیبه پیوند خورد محصول نابی میدهد به نام انسان؛ انسانی که در حد اعلای آن در روزگار ما حضرت امام (ره) است. حالا بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که اصلاً امام (ره) برای چه هدفی قیام کرد. برای پاسخ به این سؤال شاید بهتر باشد بپرسیم اصلاً 124 هزار پیامبر و متعاقب آن ائمه اطهار و حضرت صاحبالزمان و علما،مراجع و پاکان و نیکان چه هدفی دارند، هدف ایشان چیزی غیر از انسانسازی نیست، امام (ره) در ادامه مسیر انبیا و اولیای الهی قیام میکند تا انسانسازی کنند و نتیجهاش میشود اینکه چمرانها مطرح میشوند.
حالا این انسان شدن چه نکانی را آشکار میکند. یک: اگر میخواهید انسان باشید نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید. دو: تکلیف خودتان را با شجره طیبه و شجره خبیثه مشخص کنید؛ کاری که حضرت امام (ره) انجام داد و اسلام ناب محمدی را با اسلام آمریکایی تفکیک کرد یعنی راه و نشانههای هر کدام را نشان داد. سه: دشمنشناسی و دوستشناسی را براساس تولی و تبری انجام دهید، یعنی دوست داشتن و دشمن داشتن برمبنای دین، این را باید محکم کرد.
ببخشید، مصادیق عینی چنین مواردی را هم بفرمایید تا برگردیم به موضوع چمران.
نمونه زنده همین تولی و تبری داشتن میتواند اشارهای به قضایای ابتدایی شکلگیری نظام مقدس ما داشته باشد. حضرت امام (ره) تشخیص میدهند پس از مرحوم آیتالله طالقانی در میان مدعیانی که داعیه امام جمعه بودن تهران را دارند انسانی بیادعا را انتخاب و به این سمت بگمارند که همین انتخاب به مذاق بعضیها خوش نیامد و باعث سقوطشان شد، خب، حضرت آقا بر چه مبنایی توسط امام (ره) انتخاب می شوند؟ غیر از تولی و تبری است؟نه! حضرت آقا نماز را اقامه میکنند و در اوایل دهه 60 در خطبهها موضوعی از دین را میگویند که کامل نیست. باز هم حضرت امام (ره) بر مبنای همان تولی و تبری ساعتی بعد از آن خطبهها اطلاعیه میدهند و موضوع را اصلاح میکنند. پس از آن حضرت آقا هم براساس همان تولی و تبری اطلاعیهای میدهند و ضمن صحه گذاشتن بر نظر امام (ره) موضوع را تأیید کرده و عذرخواهی مینمایند. تمام این اتفاقات یا قضایای مشابه براساس همین تولی و تبری است و در ادامه میبینیم که وقتی مبنا چنین اصولی باشد باعث تقویت شجره طیبه میشود. امام (ره) انسانها را به خاطر خدا دوست داشت و اینگونه اشتباهاتشان را هم میگفت به خاطر خدا.
این شجره طیبهای که گفتید چمران هم از همان سنخ است، چه خصوصیاتی دارد؟
شاید ابتدا قشنگتر باشد بگوییم این شجره طیبه چه خصوصیاتی را ندارد که بهتر بشود رد آن را در مسائلی که در یک سال گذشته به وجود آمد پیدا کرد. ثروت و قدرت که دو بال اصلی دیکتاتوری به حساب میآید دو خصیصه اصلی شجره خبیثه است. حتماً میدانید که منظور ما ثروت و قدرتی است که در خدمت هدف اصلی انبیا و اولیا، یعنی انسانسازی نباشد و خب، شما دقت کنید که این دو عنصر در چه کسانی هست و در چه کسانی نیست. در وجود سران فتنه هست و در چمرانها نیست، وقتی تاریخ را ورق می زنیم میبینیم که چمرانی که با شجره طیبه است در زمان وزارت خود در طبقه زیرین ساختمان نخست وزیری زندگی میکند و به پست و مال و مقام دنیا بیاعتناست اما کسی که عنوان نخستوزیری را یدک میکشد در همان سالها که ما با استکبار جهانی درگیر هستیم میآید بدون هماهنگی از مقام نخستوزیری خود استعفا میدهد تا با امام (ره) مقابله کند، چرا قبل از اینکه استعفا بدهد از حضرت امام (ره) مشورت نگرفت؟ خب میخواست به امام (ره) ضربه بزند براساس همان شجره خبیثهاش. شما مقایسه کنید رفتار چمران را در نحوه زندگیاش در سالهای دفاع در طبقه زیرین ساختمان نخستوزیری و همان موضوع نماز جمعه حضرت آقا و آن تذکر حضرت امام (ره) و نحوه عکسالعمل مدیرانه حضرت آقا و نیز استعفاء نخستوزیر وقت، شما این سه مورد را با هم مقایسه کنید تا بدانید چرا در سالهای ابتدایی جنگ هر کجا حضرت آقا هست چمران هم هست و هر کجا این دو بزرگوار هستند نخستوزیر وقت نیست، چرا؟ ریشهاش برمیگردد به همان که آن دو بزرگوار از شجره طیبهاند و فرد دیگر از شجره خبیثه.
از خصوصیات شجره خبیثه میگفتید که ویژگی بارز سران فتنه است؛ ثروت و قدرت.
بله، پرداختم به ریشهاش که ببینید از همان ابتدای پیروزی انقلاب هم این مسائل بوده است اما به تدریج خودش را نشان داده و حالا اگر میبینید این سران فتنه به هر دری میزنند که دستگیر شوند به خاطر این است که تشت رسواییشان بر زمین افتاده و نگرانند که مبادا بیش از این رسوا شوند. شما دقت کنید که حضرت امام (ره) ابتدای انقلاب نهضت آزادیها را هم تحمل کرد تا وقتی که دستشان رونشده بود، اما عدهای که به دروغ خود را در مسیر امام (ره) نشان میدادند حالا دستشان رو شده و معلوم شده که عوامفریبی میکردهاند و امام (ره) را برای مطامع خود میخواستهاند.
باز هم برمیگردیم به تاریخ انقلاب اسلامی. چه کسانی از تمدید دوران ریاست جمهوری حرف میزدند؟ همانهایی که حالا سیاهمشقنویس فتنه شدهاند، آن هم در دامان آلوده انگلیس؛ انگلیسی که حضرت امام (ره) فرمود اگر دیدید دشمن از شما تعریف میکند به خودتان شک کنید. حالا میبینیم که مطرح کننده تمدید دوران ریاست جمهوری، خودش آلت دست استکبار است. حالا میپرسیم چرا آن ابزار دست بیگانه میخواست در مقطعی دوران ریاست جمهوری را تمدید کند چون میخواست جلو اضمحلال دیکتاتوری را بگیرد، چه نوع دیکتاتوری را؟ دیکتاتوری شکل گرفته بر مبنای ثروت و قدرت را یعنی دیکتاتوری بنا شده بر دو بال اصلی شجره خبیثه را.
طبیعی است که جنس چمران از این شجره خبیثه جداست.
احسنت! چمران در مقام یک پروفسور با عالیترین مدارج علمی در دنیا به همه چیز پشت پا میزند و میرود لبنان تا در کنار امام موسی صدر باشد که شعاعی از خورشید امام (ره) است. بعد هم میآید ایران تا مثل یک سرباز در خدمت امام (ره) باشد؛ امامی که در آغاز حرکتش در مسیر انسانسازی محرومان را در نظر دارد یعنی با عنایت به نیاز محرومان شروع میکند. این چمران است، نیاز مقتدای خود را میشناسد، نگاهش به محرومان است، توقعی از پست و مقام ندارد، از نهضتها نمیهراسد و راهش را مشخص میکند. در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری، چمران به خودم گفت که فقط دکتر حسن حبیبی را تأیید میکند. چمران میدانست که هدف امام (ره) از قیام چیست، میدانست که امام(ره) آمده تا انسانسازی کند، بنابراین کامل و جامع در همان مسیر قرار گرفت. میدانست که تمام امید امام (ره) به محرومان است.
به نکته جالبی اشاره کردید، محرومان! میتوانیم بگوییم یکی دیگر از عناصر اصلی شجره خبیثه بیاعتنایی به محرومان است، چرا که ایشان با رئیسجمهوری کسی مخالفت کردند که شعارش توجه به محرومان بود.
درود بر شما! سران فتنه براساس ذات خودشان و خطی که از استکبار میگیرند وظیفه دارند با آنچه آرمانها و ارزشهای انقلاب مورد نظر حضرت امام (ره) بود مخالفت کنند تا ریشه آن انقلاب را به خیال خام خود بخشکانند. انقلاب امام (ره)ماهیت ضد سرمایهداری دارد، سرمایهداری هم یکی از دو بال دیکتاتوری است، دیکتاتوری هم محصول شجره خبیثه است. شجره خبیثه هم چشم دیدن شجره طیبه را ندارد، بنابراین نتیجهاش میشود آنچه در یک سال گذشته دیدیم. فتنهگران با شخص احمدینژاد کاری ندارند، اینها با افرادی کار دارند که ادبیات مورد نظر حضرت امام (ره) را زنده کنند. اینها میخواهند تفکرات
امام (ره) را که مخل دیکتاتوریشان است از بین ببرند.
شما فکر میکنید چرا آقای احمدینژاد آن همه رأی آورد، چون با ادبیات و ارزشهای مطلوب نظر حضرت امام (ره)به صحنه آمد، چون کاخنشین نبود و کوخنشین بود مثل چمران که پیشتر گفتم در طبقه زیرین ساختمان نخستوزیری زندگی میکرد. شما بروید زندگی ساده رئیسجمهور و وزیرانش را که با اعتنا به ارزشهای مطروحه توسط حضرت امام (ره) کار خدمت به محرومان را در دست گرفتهاند بررسی کنید آن وقت میبینید که چرا سران فتنه با پشتوانه استکبار با خادمان مردم بدرفتاری میکنند.
وقتی رئیسجمهور خط امام (ره) را احیا میکند سران فتنه که براساس قدرت و ثروت تفکر میکنند و میدانند که خط امام (ره) یعنی راه مبارزه با دیکتاتوری و قدرت و ثروت، لذا آشوب میکنند، آشوبشان در اقتدار ملی ما شکافی را ایجاد میکند، این شکاف همانی است که استکبار میخواهد لذا بیانیه میدهد و از سران فتنه یعنی کسانی که جلو احیاکننده خط امام (ره) ایستادهاند حمایت میکند.
واقعاً که جالب است، 214 نماینده مجلس قبل از انتخابات از کاندیدایی که با شعارهای امام (ره) جلو آمده حمایت میکنند، بعد از انتخابات هم 232 نماینده مردم در مجلس انتخابات ریاستجمهوری راتأیید کرده و به فرد منتخب تبریک میگویند، رهبر معظم انقلاب هم میآیند در آن نماز جمعه معروف بعد از انتخابات ریاستجمهوری آنچنان قاطع و بینظیر سخن میگویند و باز 244 نماینده مردم در مجلس از آن بیانات حمایت میکنند اما سران فتنه از خودخواهی و خودبینی دست برنمیدارند و حرف نادرست خودشان را تکرار میکنند، چرا؟ چون مقابله میان شجره طیبه و شجره خبیثه است.
حالا شما میخواهی چمران را بشناسی و بشناسانی؟ ببین چمرانها و مطهریها و بهشتیها و امثالهم از کدام شجرهاند و سران فتنه از کدام شجره. شما اگر دقت کنید میبینید که در تمام تاریخ انقلاب هرکجا حرفی از تأیید ارزشهای مطلوب نظر امام (ره) در میان است ردی از سران فتنه نیست اما هرکجا حرفی در میان است که باعث کمرنگ شدن و محو اصول اولیه انقلاب امام (ره) در میان است سرانه فتنه و وابستگانشان حی و حاضرند، ماجرای تحصن در مجلس ششم را مرور کنید، ماجرای جام زهر برخی نمایندگان مجلس ششم را بنگرید، نحوه برخورد آقای خاتمی را با مهاجرانی دقت کنید. ایشان حتی یک بار هم به خاطر انتخاب چنین وزیری که اینک در دامان ننگین غرب به محمل بافی علیه ارزشهای اصیل انقلاب امام (ره) مشغول است از ملت عذرخواهی نکرده است، این ملت همان ملتی است که امام (ره) به اعتبار آنها انقلاب کرد، این ملت همانی است که میگوید ما این رئیسجمهور را که پرچم امام (ره) را در دست دارد میخواهیم، این ملت همان ملتی است که نهم دی و 22 بهمن 1388 را آفرید اما آن عنصر کم ارزش از شجره خبیثه نشسته در انگلیس و حرف لغو میگوید آقای خاتمی هم لبخند می زند. چرا؟ چون اینها اسلام سکولار را دوست دارند نه اسلام مورد نظر امام (ره) را. حتماً میدانید که یکی از وابستگان اینها که لیدرشان هم به حساب میآید. سالها قبل در میان جمعی از متفکران کشورهای آسیای جنوب شرقی گفته بود ما دینی را میخواهیم که آزادی را در هر زمینهای در نظر بگیرد یعنی جامعهای که نمازخوان سرش به کار خودش باشد مشروب خور هم به هکذا و بقیه هم هر چه دوست دارند، انجام بدهند.
جناب عابدی! میتوانیم بگوییم در کنار افرادی مثل چمران که از شجره طیبه بودند و به رود خورشان انقلاب امام(ره) پیوستند عدهای هم مثل سران فتنه از فرصت استفاده کردند و نفوذی شدند...
دقیقاً اینها حتی برای تصاحب ثروت و قدرت با هم نیز رقابت کردند و چون به نتیجه نرسیدند با هم متحد شدند چون اساس تفکر و اندیشهشان بر مبنای شجره خبیثه است. در همین انتخابات ریاست جمهوری گذشته مگر خاتمی ابتدا وارد نشد؟ یادتان که هست وقتی موسوی هم آمد به لحاظ اهدافی که در تصاحب ثروت و قدرت داشتند میانشان اختلافی هم پا گرفت تا اینکه خاتمی کوتاه آمد، بعد هم که کروبی از راه رسید، اینها چقدر تلاش کردند کروبی را منصرف کنند تا از کاندیداتوری خارج شود؟ چرا کروبی کنار نکشید، چون او هم قدرت و ثروت را میخواست، حالا حیف نیست که شما چنین آدمهایی را با چمران مقایسه کنید؟ چمرانی که در یک اتاق کوچک در طبقه زیرین ساختمان نخستوزیری زندگی میکند آن هم در زمان وزارتش. حیف نیست شما این سران فتنه را که حتی به ملی بودن خودشان هم پشت میکنند با چمران مقایسه کنید. این سران فتنه حتی به ملی بودن خودشان هم پشت کردند چرا که اگر خودشان را ایرانی میدانستند در برابر بیگانگانی که آشکار شده ایران امام(ره) را نمیخواهند لبخند نمیزدند.
میتوانیم بگوییم سران فتنه حتی به محرومان جهان هم پشت کردند چرا که حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را در گستره دنیا و محرومان جهان میدیدند؟
دقیقاً! حضرت امام(ره) هیچگاه نفرمودند انقلاب مال ایران است بلکه میفرمودند انقلاب برای جهان اسلام است و بشریت و محرومان عالم، نمیفرمایند فقط مسلمانان، یعنی محدود به مسلمانان نمیکنند چرا که ممکن است از سایر ادیان هم بخواهند از این نغمه رحمانی بهرهمند شوند. این نوع اندیشه که اصالت شجره طیبه را نشان میدهند منطبق با همان فرمایش حضرت سیدالشهدا (ع) است که فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
در نتیجه میتوان چنین استنباط کرد که سران فتنه نهتنها دلبسته دین مورد نظر امام(ره) نیستند بلکه با آزادگی هم سر جنگ دارند.
این را که به دفعات گفتهاند، مگر نگفتند تفکر امام(ره) برای موزه مناسب است. مگر همین چند روز قبل هم کسی اعلام نکرد تفکر امام(ره) مربوط به دهه 60 است و برای دهه 80 کارآیی ندارد. این اندیشهها را مرور کنید اندیشه چمران را هم ببینید، آن روزها هر کجا که حضرت آقا حضور داشتند چمران هم بود، این دو بزرگوار معمولاً با هم بودند، آن موقع هم بنیصدر که از شجره خبیثه بود با این دو بزرگوار عناد داشت، در حالی که هیچ کجا تضادی میان بنیصدر و سران فتنه نیست، چرا؟ چون چمران و مقام معظم رهبری پا جای پای امام(ره) میگذاشتند، بنیصدر هم آن دو بزرگوار را به شورای عالی دفاع راه نمیداد.
خدا رحمت کند فلاحی را. بنیصدر به فلاحی دستور داده بود با چمران کار نکند.شهید چمران زنگ زد به من و گفت: فلاحی با ما قهر کرده.
شب نشستیم به صحبت. به شهید فلاحی گفتم ببین امام(ره) چه میگوید: شهید فلاحی وقتی بنیصدر را با امام(ره) سنجید مجاب شد. به او گفتم شما فکر میکنی چمران و آقای خامنهای تو را دوست ندارند که رفتهای طرف بنیصدر؟ خدا رحمتش کند، آن لحظه نقطه عطفی در تاریخ ما شد، شهید فلاحی راهش را مشخص کرد؛ راه امام(ره). ارتش در خدمت راه امام(ره) قرار گرفت، امام(ره) هم بنی صدر را عزل کرد.
میشود گفت چمران هم با همراهی حضرت آقا کاری به کار نخستوزیر وقت نداشت؟
استنباط من این است که با توجه به آنچه از نزدیک میدیدم و ارتباط نزدیک شهید چمران با مقام معظم رهبری، آن شهید بزرگوار تا پایان حیات دنیویاش از راهی که برگزیده بود جدا نشد و با حضرت آقا همراه بود.
فکر میکنید اگر چمران بود در برخورد با سران فتنه چه میکرد؟
ببینید، هر آدم عاقلی اگر بصیرت داشته باشد راه را خوب میشناسد، این افراد حکایت سیبی را دارند که گندیدهاند و به مرور از شاخه میافتند. پس باید به حال خودشان باشند تا بوی گندشان برای همه مشخص شود، بعد هم خودشان خواهند افتاد و نیازی نیست که باغبان آنها را از شاخه بچیند. این از لحاظ برخورد با خودشان. اما از منظر اندیشه باید عرض کنم که اگر چمران بود به آگاهسازی دست میزد، روشنگری میکرد، ریشهها را به جامعه میشناساند، راه امام(ره) را تشریح میکرد، آسیبشناسی میکرد، راه و چاه را نشان میداد، درست شبیه کاری این روزها برادرمان آقای صفار هرندی انجام میدهد. اینکه این انسان مخلص در مجامع مختلف شرکت میکند و ارزشهای موردنظر حضرت امام(ره) را بازخوانی میکند بهترین روش در شناساندن خط امام(ره) است و اسلام مورد نظر آن بزرگوار. البته این کار باید با گستردگی بیشتری انجام شود. یاد چمران عزیز به خیر، ما اولین هسته فکری را بعد از انقلاب با ایشان تشکیل دادیم.
اگر چمران عزیز بود ضمن اینکه باتمام قوا در حفظ خط و راه امام(ره) در مواجهه با سران فتنه ایستادگی میکرد در شناساندن شجره طیبه و شجره خبیثه نیز میکوشید، وقتی این دو کلیت با تمامی ابعاد معرفی میشدند آنگاه عیار آدمها مشخص میشد که چه کسی اهل شجره طیبه است و چه کسی اهل شجره خبیثه. چمران از شجره طیبه بود و سران فتنه از شجره خبیثه.
در مقایسهای که بین روش اتخاذ شده توسط آقای صفارهرندی با استنباط شما از نقش چمران در صورت حیات ایشان در این روزها داشتید به عبارت گستردگی اشاره کردید، توضیح میدهید؟
مقصودم این است که اگر چمران عزیز بود صدها صفار هرندی را به متن جامعه میفرستاد تا روشنگری کنند، او در شروع تجاوز بعثیها و حتی قبل از آن در قضایای کردستان وقتی راه امام(ره) را شناخت و در اعتلای آن کوشید جمعی از جوانان گمنام و عاشق امام(ره) را جمع کرد و گروه جنگهای نامنظم را شکل داد و در قالب شجره طیبه با عوامل شجره خبیثه جنگید.
میشود گفت حضور روشنفکرانه آقای صفار هرندی میتواند به یک نهضت بازشناسی ارزشها و آرمانهای حضرت امام(ره) تبدیل شود.
دقیقاًً! اگر این واقعه فراگیر شود بر مبنای آنچه نشان داده میشود سره از ناسره مشخص خواهد شد.
با توجه به شرایط فعلی ما در جهان و تحرکاتی که از ناحیه استکبار بر علیه کشورمان اعمال میشود آینده بینالمللیمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
این خباثتها تازگی ندارد، امریکای جنایتکار از همان روزهای آغازین نهضت ما سناریویی را کلید زده به نام طرح پشه، به این معنی که باید یکسره پیرامون نهضت و انقلاب ما وزوز کند. عناصر اصلی این طرح پشه هم سه محور دارد یک: مواد مخدر، دو: مطبوعات. سه: مذهبسازی. شما روزگار را مرور کنید، درمییابید که از زمان حضور امریکاییها در افغانستان وضعیت مواد مخدر از لحاظ کیفیت و کمیت شدت گرفته است، امریکا در مرزهای ما مواد مخدر رایگان توزیع میکند. در موضوع مطبوعات هم که اظهر منالشمس است، چه مطبوعات زنجیرهای و چه قبل و بعد آن شاهد بودید و هستید که چه کردند. در موضوع مذهبسازی هم اگر دقت کنید فرقهها و گروههایی که مثل قارچ سبز میشوند همگی با هدفی هماهنگ است تا در راستای طرح بشری امریکا عمل کند.
سپاسگزاریم از فرصتی که فراهم کردید. حسنختام بحث را اختصاص بدهیم به چمران.
حتماً. اما لازم است به این نکته هم اشاره کنم که مسائلی از آن دست که در چندین ماه فتنه پس از انتخابات رخ داد میگذرد و نباید ما را به عنوان خادمان مردم از کار و فعالیت باز بدارد، ما باید براساس یک چرخه با پنج محور عمده برای مردم فعالیت کنیم، البته این طرح موضوعی بسیار گسترده دارد که در همین مختصر اشاره خواهم کرد.
اقتدار ملی، وحدت ملی، امنیت ملی، پیشرفت عدالتمحور و پیشرفت رضایتمحور باید اساس حرکت ما در چرخه مورد نظر باشد.
اما در موضوع شهید چمران باید عرض کنم که لازم است ما حماسه چمران و چمرانها را به متن ادبیات سرزمینمان وارد کنیم، اگر موضوع حماسه چمرانها، مطهریها، بهشتیها و بزرگوارانی از این دست به خوبی بازشناسی و معرفی شود آنگاه است که ما به پشتوانهای عالی و بسیار فراتر از حماسه شاهنامهها خواهیم رسید.
کلمات کلیدی:
خواجه پندارد که طاعت میکند
بی خبر از معصیت جان میکند
مولانا
شاید یکی از آفت هایی که برخی افراد به آن دچار میشوند همین باشد که امروز شاهد هستیم افرادی همانند آقای علی مطهری فرزند شهید عزیز استاد مرتضی مطهری به آن دچار شده اند.
آفتی به نام فرزند یک شخصیت برجسته بودن وبه گمان خود حرف زدن در هر مورد و مساله و دست آخر هم اینکه این حرف من حتما صحیح و درست است و نقد کنندگان و معترضین به حرفهای من انسانهایی نفهم و چاپلوس و حقیر و ... هستند!!!
بعد از انتخابات سال 88 بود که وقتی دیدم برخی افراد که از فرزندان سران مرحوم یا شهید دیروز بودند و امروز به صراحت بر خلاف راه آن عزیزان قدم میگذارند و اینجا و آنجا سخنرانی میکنند به این فکر افتادم که چرا اینگونه میشود؟چرا مثلا علیرضا بهشتی و محمد رضا بهشتی فرزندان شهید بزرگ آیت الله دکتر بهشتی صریحا حرفهایی را میزنند که سالها پیش دقیقا پدر عزیز و یزرگشان صریحا با اینگونه موضع گیری ها و حرف زدنها در مورد افراد دیگر مخالف بود.
چرا امروز شاهد هستیم که برخی افراد همانند همین آقای علی مطهری به گونه ای حرف میزنند و موضع گیری میکنند که خود را حق کل میبینند و نقد کنندگانشان را افرادی میدانند که یا نفهم هستند یا افرادی که فکر میکنند میدانند و میفهمند اما در اصل در جهل مرکب هستند!و این یعنی من دانای کل هستم... .
جالب هم برایم اینجا بود که شخص ایشان هر موقع در مساله ای که میخواستند ادله و برهانی را مطرح کنند میگفتند بله ابوی مرحوم ما هم در زمان حیاتش مثلا فردی چنین کرد و چنین گفت و ... و بعد هم ایشان در مقابل آن چنان کردند و چنان گفتند و ... و من هم امروز همان کار ابوی مرحوم و شهیدم را میکنم و یا مثلا ایشان در فلان کتابشان فلان حرف را زده اند و مثلا امروز مساله همان است.آخرینش هم همین مساله و افتضاحی که ایشان در نطقشان در مجلس ایجاد کردند و به جناب آقایان حسینیان و کوچک زاده توهین کردند و جناب آقای کوچک زاده نماینده محترم مردم تهران را کوچک اف! خطاب کردند و قبل ترها هم که ایشان خود را بزرگ زاده خطاب کرده بود و به آقای کوچک زاده نصیحت کرده بودند که با بزرگ زادگان در نیفتند!و در مورد آقای روح الله حسینیان هم فرموده بودند که بله در زمانی که ابوی مرحوم ما کتاب حجاب را نوشته بودند یک آقای روحانی خیلی بر خلاف ایشان حرف زدند و مخالف ایشان بودند زمانی که آن آقا مرحوم شدند ابوی ما در مجلس تشییع جنازه ایشان شرکت کردند و وقتی از ایشان پرسیدند که ایشان مخالف شما بود و بر علیه شما حرف میزد پس برای چه در مجلس تشییع ایشان شر کت کرده اید ابوی ما فرمودند که ایشان از روی اعتقاد و عقیده ای که داشت آن حرفها را میزد و این از روی کینه و خصومت نبود در مورد آقای حسینیان هم حالا همین طور است و ایشان این حرفها را از روی عقیده و اعتقادش میزدند و کینه ای ندارد و اگر چه در آخر این را نگفتند اما منظورشان این بود که خلاف میکنند و اشتباه میگویند آقای حسینیان با این شرایط!
در مورد مساله ای هم که آقای کوچک زاده را کوچک اف خطاب کردند و وقتی آقای کوچک زاده اعتراض کردند هم بگذریم که این فرزند شیخ عزیز ما خطاب به آقای کوچک زاده میفرمایند:خفه شو!... بتمرگ سرجات...!!!و آیا مرحوم ابوی ایشان هم مثلا در زمان حیاتشان چنین برخوردهای زشت و زننده ای هم داشتند را نمیدانم واقعا.از این هم بگذریم که سر همین نطق و بیانات ابلهانه ایشان هم رادیو مجلس را چند دقیقه ای قطع میکنند و به آقای مطهری هم رئیس مجلس آقای دکتر لاریجانی اجازه ادامه قرائت نطق نمیدهند و همین اقای لاریجانی که نسبت فامیلی هم با فرزند شیخ ما دارند و شوهر خواهر ایشان میشوند هم ایشان را محکوم به بی بند و باری در سخن میکنند از اینها هم بگذریم.اما نباید واقعا آقای علی خان مطهری فکر به حال خودشان بکنند که این طرز برخورد به چه معناست؟
البته از لحاظ روانی خوب بالاخره وقتی فردی میبیند که به واسطه مطرح بودن پدرشان یا فردی از خانواده شان در جامعه شناخته شده است و با وی مصاحبه ها میشود و به صدا و سیما دعوت میشود و برای شخص ایشان امتیازاتی را به واسطه پدر مرحومشان قائل هستند و اساسا فرد معروفی به نسبت در جامعه هستند این آفات خود بزرگ بینی و خود برتر بینی هم وجود دارد.اگر چه که این افراد با خود فکر نمیکنند که این خواست خدا و نوعی اتفاق بود که خداوند قرار داد تا افرادی این چنینی در نسل آن بزرگان قرار گیرند و میشد این اتفاق هم نیفتد و مثلا همین جناب آقای علی مطهری مثلا فرزند فرد گمنانی در دور افتاده ترین نقطه این مملکت باشند و الان هم شرایط متفاوتی داشته باشند و آن موقع هم جالب بود که وقتی ایشان اصلا مطرح نمیشدند در جامعه به سبب مطرح بودن پدر شهیدشان و به حال آن روز خود کمی فکر میکردند.
اینها درسهایی است که افراد باید از آن عبرت بگیرند و مراقب باشند که خدای ناکرده دچار لغزش نشوند.از مواضع سیاسی ایشان هم بگذریم که هم به نعل میزنند و هم به میخ و در آخر هم توجیه میکنند که هر دو طرف مقصر هستند و من تقصیر و گناه هر دو طرف را بیان میکنم.افراد عامی و ساده لوح و یا مغرض هم این را مطرح میکنند که احسنت!همین طور است که شما گفتی!غافل از اینکه وقتی این حرف زده میشود یعنی اینکه هر دو طرف مثل هم هستند و هر دو طرف باطل!و دعوا میان دو باطل است که شکل گرفته است و حقی در این میان وجود ندارد!و یا مواضع ایشان در مورد تشکیل خط سومی غیر از اصولگرایی و اصلاح طلبی که بیشتر به حرفهایی عوام فریبانه و منحرف کننده میماند تا معقول و قابل اجرا در شرایط کنونی جامعه ای که در آن هستیم.
البته متاسفانه این ها همیشه در جوامع وجود داشته و دارد و گمان هم نمیکنم اصلاح شونده باشد و معضلی که همیشه جوامع با آن روبرو بوده اند همین معضل آقا زادگی و بزرگ اف بودن هاست!!!
اما مطلب تلخ و گزنده آنجاست که مثلا وقتی فردی بر خلاف راه فردی که نام و شهرتش از اوست و عوام او را به خاطر آن فرد میشناسند و تمجید میکنند وقتی حرفی و کاری بر خلاف آن فرد انجام میدهد عوام هم میگویند بفرما این هم مثلا از پسر و یا دختر فلانی که میگفتند این طور و آن طور است.فرزندش هم مثلا راه و حرف او را قبول ندارد و یا به ادامه راهش انتقاد دارد.و اینها حجت و برهان میشود برای عوام و کسی هم نمیگوید که انگار آن بنده ی خدا هم به سبب معروفیت و یا تاثیر گذاریش باعث شده فرزندان و خویشاوندانش معروف و مورد توجه قرار گیرند و این فرد که خود محق تر بر دلیل و برهان است نه فردی که به دلیل نزدیکی با وی هر حرف و سخنی را گفت بر حق است.راه و منش افراد هم که معلوم است.هم راه و منش مرحوم شهید بهشتی معلوم بود هم شهید استاد مرتضی مطهری و هم مرحوم استاد طالقانی و ... .
اما چه میشود کرد که جامعه ای مثل جامعه ی ایران جامعه ای است که مردم در آن به معروفیت ها اهمیت میدهند و به معروفیت ها نگاه میکنند!و نه به استدلالات و سخنان افراد و اکثرا به این نگاه میشود که چه کسی بر حق است و ... .
به امید آنکه همگی ما در مسیر و راه حق حرکت کنیم.
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
| ||
همانند 22 بهمن سال 88 و چهارشنبه سوری همین سال باز 22 خرداد منتظر حضور انگلی شما هستیم . فقط خواهشن برادران و خواهران سبزکی روز 23 خرداد برای جمعیت کمشون بهونه نتراشن - که نمی دونم هوا گرم بود ، جاش بد بود ، برنامه فتوشاپ نصب نشد ، سیستم ننه جون هنگ کرده بود ،موسوی نیومده بود ، کروبی پیام نداد ، اوباما پول نداد ، نتانیاهو تو خواب بود ، ننه جون کروبی مریض بود ، پسر پسر خاله ی دوست داماد موسوی فوت کرده بود و هزاران بهونه ی دیگه |
کلمات کلیدی:
گویند چه زیبا که بود حق شما ای مردم که دهید رای جهت حذف خدا رایتان باد ملاک همه چی مرده باشیم مگر کس نظر بد بکند برشما مردم و بر رای شما!!! گفته ایم ما جدیدا به نظام بودن رهبری هم با رای است حکم قرآن بگذاریم به رای انقلاب پدران نیز به رای در زمانی پر از ظلم و ستم در نظامی پر از جور و جفا ما فقط در پی احقاق حقیم ما فقط اهل دلیم.
گفت با من جوانی که ای شیخ بزرگ فرض کنید که در رای گیری ناگهان مردمان رای دهند بر حذفت بازهم دم ز حقوق مخالف زنی حرمت رای نگه می داری؟. من بر افروخته که ای عامی بی منطق پوچ زچه رو خرده بر این قوم پر از نخبه زنی؟ صبر کن تا که شود موعد رای هرکسی رای بیارد به خدا ما همه پشت سرش می ایستیم ما همه حرمت او حفظ کنیم اخر او منتخب ملت ماست تک تک رای این ملت سبز در نظر محترم است مردمان جمله همه با مایند مردمان خسته از وضع کنون درپی رای به داماد لرند هرچه باشد به خدا رای شما ما همه اهل اطاعت باشیم
انتخابات تمام شهر پر از آشوب است حرمت رای کجا رفت شیخا.؟ امر بر حمله و آشوب چرا؟ بر سر عقل چرا سنگ زنی برسر راه چرا چاه زنی؟ این بود آن همه تعریف شما از خود و منطق و از نخبگیت؟ جرم ما چیست به جز رای به رقیب؟
گفت شیخا: که مردم همگی بی عقلند رای دادن نه با فکر و صلاح این چه رسمیست به دنیا که ما خرج بسیار کنیم و اما هیچ سودی ز میدان نبریم؟. بازگفتم به شیخ آخر چه این همه شورش و عصیان از چه؟. گو به من حرف حساب ای نخبه درد خود باز بگو با ملت جرم ماچیست نبینیم رفاه جرم ما چیست در این شورشها؟. شیخ بگفتا که ای عامی پست ای تو مشتاق سهام و دروغ از چه رو رای به سبزان ندهید؟ ازچه رو کار به خوبان ندهید؟ شد تقلب در این عصر مدرن این همه سوختن اموال عموم ناشی از آتش خشمم باشد ماهمه در پی احقاق حقیم!!! در پی چاره این درد بزرگ ( شکست سنگین) مانده ایم بی تکلیف؟. مردمان جمله همه بی عقلند مردمان عامی و بی کیفیتند گول محمود بخوردند شدید زنده باد منطق بی عقلی ما زنده باد منطق داماد لران
رای ما که نه، پست مرا پس بدهید پول مرا پس بدهید .
یکسال گذشت از آن سال اخیر فتنه ای بر اثر عقده و خشم عده ای بی خرد و بی منطق بی شرفهای لجوج و بزدل از سر درد فساد و ثروت با سکوتی ننگین عرصه را باز برای دشمن آب و جارو کردند این میان حرف امام امت بی اثر ماند در این جمع خواص همه حرفی بگفتند بجز از فتنه همه امری بگفتند جز تبریک آن یکی جای دلیل و مدرک داد بزد کهریزک آن یکی در مجلس نقش خود ایفا کرد هیزم فتنه بسوزاند و برفت رهبر ما بگفتا خواص با بصیرت سفرعشق روید نگذارید در این امر خطیر چهره حق بود تیره و تار چشمهاشان همه کور گوشهاشان همه کر ماههای متوالی سکوت رهبرما ولی چون یک مرد بامدد از جد خود ایستاده به میدان بلا نقش خودایفا کرد نقش خودایفا کرد وای بر جمع خواص بزدل وای بر فتنه گران نامرد این جهان بگذرد و نیز بدان آخرت کارشما سخت بود انقلابی بودنتان هم برای خودتان ماهمه اهل بصیرت نه شما
کلمات کلیدی:
» از دفترچه خاطرات یک لباس شخصی!
آقای لاریجانی سلام، من یک لباس شخصی ام، از همون هایی که رفتن توی خانه بعضی ها که به قول شما اسمشون مردم هست و به قول ما اغتشاش گر آدم کش .
آقای لاریجانی به من و امثال من ،شما و امثال آقای باهنر می گویید لباس شخصی، تا به حال به این فکر کرده اید که شماها چرا به ما می گویید لباس شخصی. من فکر کرده ام چند تا دلیل دارد ، یکی برای اینکه لباس های ما برای شخص خودمان است ، یعنی در واقع ما از دسترنج مردم و پول نفت و معادن مس و روی و.... نرفتیم برای خودمان لباس بخریم .لباسهایمان برای خودمان است.
دوم اینکه ما لباسی پوشیده ایم که بیانگر شخصیت و روش و منش شخص خودمان است و نرفتیم لباس پزشکان یا روحانیون را بپوشیم . لباس خودمان را پوشیده ایم و مثلا مثل شما و آقای باهنر که بعضی وقتها چفیه می اندازید گردنتان نرفتیم لباس دیگران را بپوشیم ، خوب اخر آقای دکترشما خط مقدم بودی ،نه آخر تو کدوم محور و کدوم شب عملیات حضور داشتی برادر که چفیه می اندازی گردنت .
راستی چه خبر آقای دکتر از مراحل ساخت خانه ویلایی که سالها در آن زندگی می کردید در خیابان پاسدارن بوستان دهم پلاک 110به مساحت تقریبا 500متر ،به خوبی پیش می رود ، به سلامتی اسکلت ساختمان که بالا رفته ، خوب بالاخره خیلی از مسئولان ما نسل در نسل پولدار بودند دیگر، مبارک است آقا .
قربون خودمون برم که لااقل لباسهایمان برای خودمان است، حالا اگر خانه جاره ای است خیالی نیست .
تا یادم نرفته یک پیشنهاد دارم برای طبقه شما آقای دکتر .خب الان که صدقه سر فرهنگ رفاه زدگی مسئولان ویا شاید پولدار بودن پدر خیلی از مسئولان مثل شما و آقای کروبی، ویلاهای مسکونی اکثر آقایان در مناطق شمالی تهران واقع شده ،و با توجه به دغدغه مسکن جوانان داشتن مسئولان که باعث شده آقایان مشغول بساز و بفروشی شوند و با توجه به رفاقت بعضا 30 ساله دوستان با یکدیگر ،بهتر نیست به هم افزایی نیروهای فنی ساختمانی با هم بپردازید، مثلا به جای مراجعه به دو گروه برای گود برداری ،خب اگر گود بردار منزل ویلایی آقای کروبی در خیابان اختیاریه شمالی که در حال ساختن است خوب است ،شما دیگر نروید یک گروه دیگر بیاورید به هم کمک کنید آقا .
آقای لاریجانی من یک لباس شخصی هستم ،شما در نطقهایتان در مورد حوادث اخیر تهران خیلی از دست من عصبانی بودید و از انجایی که من وشما تا حالا باهم جلسه حضوری نداشتیم ،تصور من بر این است که شما از روی گفته های دیگران با من بد شدید ،برای همین گفتم خودم و فعالیت هایم در این چند روز را خودم برایتان بنویسم تا بلکه از عصبانیتتان بکاهد و بر سلامتیتان بیفزاید ،شاید که به مردم بهتر خدمت کنید در مسند ریاست قوه قانون.
قد من 178 سانتی متر و وزنم 68 کیلوگرم، پیراهن معمولا روشن روی شلوار پارچه ای با یک جفت کتونی و یک موتور هندا 125 ایرانی و یک گوشی موبایل، سعی می کنم هر روز حمام کنم و موهایم را 10 الی 12 بار در روز شانه می کنم ،البته سبیلهایم را هم چون پیامبر اکرم(ص) فرموده اند معمولا کوتاه تر از مال شما نگه می دارم و به قول معروف آبخور هایش را می گیرم ،خوب آخه من یک لباس شخصی ام دیگر ،بایدهمه ی چیزهایم شبیه و برای خودم باشد و اگر سبیل هایم را خیلی بلند کنم شبیه دراویش می شوم نه لباس شخصی ها .
این از ظاهر بنده .
راجع به افکار و منش من هم اگر بخواهم توضیح بدهم ،بنا به فرمایش حضرت علی (ع)باید دوستانم را به شما معرفی کنم، تا شما با شناختن آنها مرا بشناسید،این هم زیاد سخت نیست یک قرار می گذارم و از اکثرآنها خواهش می کنم بیایند تا شما ببنیدشان و هر سئوالی دارید از آنها بپرسید .امشب خوبه .فردا شب. باشه ،اصلا فرقی نمی کنه شما می توانید هر شب بیایید مسجد محل ما ،همیشه بچه ها هستند من هم معمولا هستم ،برای خودتان هم خوب است، شاید از این که اینقدر مردم را از پشت شیشه های دودی ماشینهایی که این سالها با راننده و محافظ وخدم وحشم شما را جابجا کرده اند دیده اید،خسته شده اید و می خواهید مردم را بار نگ واقعی شان ببینید ،قدم روی چشم ما بگذارید و تشریف بیاورید با من اشنا شوید.
واما وقایع شبهای اخیر، بعد از ظهر بود، احسان زنگ زد که علی طرفدارای موسوی در اعتراض به نتیجه انتخابات ریختند دم در وزارت کشور و از آنجا شروع کردند به درگیری و آتش زدن سطل های زباله و بستن خیابانهای اطراف مثل شهید مطهری ،سریع با بچه ها جمع شدیم و رفتیم، چهار تا موتور بودیم، 2 تا دو ترک ، 2 تا هم سه ترک،رسیدیم مطهری ،تعدادشان زیاد بود ،خیابان را بسته بودند ،سطلهای زباله را آورده بودند وسط خیابان واتش زده بودند.
لباس شخصی های دیگری هم بودند، سر جمع می شدیم 100 نفر با اسلحه های ولرم مثل باتوم ،چوب ،قفل عصا یی ماشین و ....
خیلی زور داشت برامون 2 تا خیابان اصلی شهرمون توسط یک مشت بچه سوسول بسته شده بود، هم ولیعصر هم مطهری .
یکی از بچه ها که ته ریش داشت و رفته بود داخلشان خبر آورد که 2 تا اتوبوس را اتش زدند ،ما دود را دیده بودیم ولی اصلا فکر نمی کردیم اتوبوس باشد. حدودا یک ساعت و نیم بودکه خیابان مطهری دستشان بود همین جوری هم پیشرفت کرده بودند و از سر ولی عصر تا سر مفتح را گرفته بودند .خبری هم از یگان ویزه و گشت ارشاد نبود ، خیلی ضایع بود، اتوبوس اتیش می زدند تو تهران ام القرای جهان اسلام.
خبر آوردند 2 تا بانک هم آتش زدند،هفت هشت تا موتور بچه حزب الهی ها را هم که گیرشون افتادند اتش زده اند و البته خودشان را هم تا حد مرگ کتک .
خب ما هم که بی غیرت نبودیم که بایستیم و نگاه کنیم آقایون و خانومهای موسوی چی در غیاب معنادار نیروهای ویژه ی پلیس و البته حضور نیروهای غیر ویژه ی پلیس که مشغول نگاه کردن بودند ( شاید مشغول به خاطر سپردن چهره های دخترانی بودند که لباس مناسب نداشتند تا بعد از آشوبها اگر از کنار گشت ارشاد رد شدند آنها را دستگیر کنند.) چهارراه به چهارراه جلو بروند و هر غلطی که دلشان خواست بکنند گور پدر دنیا، حیدر حیدر را دم گرفتیم وحمله .
خوب یک چند تا کله و چیز های دیگر هم دادیم یعنی زدند داغون کردند چندتایمان را ، ولی خیابان مطهری رو آزاد کردیم ، آقای لاریجانی ما آزاد کردیم (البته خدا به وسیله ما) نه آقای فرمانده گشت ارشاد! ساعت 8 بعدازظهر شنبه 23 تیرماه هشتاد و هشت.
بچه ها خبر آوردند میدان محسنی هم درگیری است ، اول رفتیم یک آرایشگاه تو خیابان سهروردی، از بین بچه ها قرار شد من برای شناسایی لیدرهای آشوبگران ریش هایم را بزنم ،خیلی سخت بود ،خیلی ریشهایم را دوست داشتم ، خاک بر سرم ریشهایم شده بود برایم حجاب ، اگر حجاب نبود نباید زدنشون در راه خدا برام سخت می بود.بعدش هم رفتیم نماز رو خوندیم و رفتیم میدان محسنی.
بی خیال! باورمون نمی شد ، اینجا هم مثل مطهری بود ، خیابان میرداماد را بسته بودند و همان بساط پایین، یک اتو بوس را آتش زده بودند و تا دلتان بخواهد سطل آشغال و یک هفت هشت تایی هم بانک و چند تا هم موتور آدمهای ریش دار البته نه مثل ریش و سبیل شما آقای لاریجانی ، مثل ریش و سبیل لباس شخصی ها.
خبری از نیروی گشت ارشاد هم نبود ، تازه جالب اینکه اراذل و اوباش موسوی چی ، که بانکهای حتی خصوصی دور میدان و توی خیابان میرداماد را آتش زده بودند ، دست به کیوسک نیروی گشت ارشاد واقع در ضلع شرقی میدان محسنی هم نزده بودند ! بچه های پایگاه بسیج مسجدمان آمده بودند ، فرمانده حوزه بسیجیان هم حضور داشت .تو میدان مبنا که حدودا 500 متر بالاتر از میدان محسنی است جمع شده بودیم. من که ریشهایم رو زده بودم و حالا فقط سیبیل داشتم رفتم برای شناسایی ...
غوغایی بود ، شعار می دادند ، به احمدی نژاد فحش می دادند ، به بسیجی فحش ناموسی می دادند ،می گفتند رای من رو دزدیدن ، دارن باهاش پز میدن و چندتاشون هم 2 تا سطل آشغال فلزی رو که نتوانسته بودند آتش بزنند آورده بودند وسط خیابان و با آهن به صورت منظم می کوبیدند روش و می گفتند : ارتش سبز ایران ، همینه ، همینه ، خیلی باحال می زدند خوشم آمد و مشغول شناسایی عناصر اصلی شدم .اکثرا جوان بودند و تو جو ، ولی یکسریشان ، پدرسوخته ها ، خیلی هماهنگ شده و حرفه ای بودند و به بقیه جو می دادند مثل همون هایی که با سطل آشغال مارش حمله می زدند و چند تای دیگه که مثلا شروع حمله به بانکها و شکستن دوربین های مغازه ها و بانک ها رو انجام می دادند.
سرتون را درد نیاورم آقای لاریجانی ، حمله کردیم و خلاصه میدان محسنی و خیابان میرداماد و کوچه های اطراف را پس گرفتیم ، البته با مدد الهی و در پوشش لباسهای خودمان که با پول خودمان یا پدرهایمان خریده بودیم ، ذکرمان هم همان حیدر حیدر بود ، و البته در آخر شب بنا به دستور یکی از بچه های جبهه ای یا زهرا(س) ، با رمز یا زهرا میدان مادر (محسنی) ، خیابان میرداماد و کوچه های بالا و پایین اطراف را حدود ساعت 12 شب آزاد کردیم ، کلی از بچه هامون هم داغون شدند. آقای لاریجانی ! شما آن موقع کجا بودید و چه لباسی تنتان بود ؟
بعد از پاکسازی کامل منطقه و به منظور یاری به لباس شخصی ها در سایر نقاط تهران سوار موتورهایمان شدیم و به جاهای دیگر رفتیم .
اوج اقتدار نیروی گشت ارشاد و وزارت اطلاعات آن شب در شمال شهر تهران موج می زد، از میدان تجریش رد شدیم به ستاد این دکتره هست که رئیس جمهوره و خونه 500 متر به بالا تو پاسدارن و نیاوران و ... نداره حمله کرده بودند و همه شیشه های ان را که یک مغازه واقع در ضلع شمالی میدان جنب ترمینال تاکسی بود شکسته بودند و نرده های آن را شکسته و هر چه در آن بود را غارت کرده بودند و بعد هم آتش زده بودند ، و البته چند جای دیگر هم همین کار رو کرده بودند.
آن شب صبح شد و صبح بعد از ظهر و بعد از ظهر مغرب ، من و سایر لباس شخصی هایی که باهم رفیق بودیم نماز مغرب وعشا رو میدان فلسطین قرار گذاشتیم و بعد از اقامه نماز در مسجد اموی ، شروع به آزاد سازی مناطق مختلف تهران از لوث وجود اشرار نمودیم
کلمات کلیدی:
شنبه 12 خرداد - فردا موسوی و احمدی نژاد مناظره دارن. به موسوی گفتم که بگه دلیل حضورش احساس خطر برا اَنقلابه.
چهار شنبه 13 خرداد - موسوی متأسفانه قافیه رو در مناظره باخته. طبق نظر سنجی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع، احمدی نژاد 12 درصد جلو افتاده. باید کاری کنم. نَظام در خطره. روح اَمام از این بابت ناراحته.
پنج شنبه 14 خرداد - احمدی نژاد رو تو مرقد اَمام دیدم. گفتم مراقب خودت باش وگرنه کشور رو به هم می ریزیم. البته طوری باهاش برخورد کردم که مردم فکر کنن دست ما در یک کاسس. سعی کردم مدام لبخند بزنم. البته اهل زهد و ریا نیستم.
جمعه 22 خرداد - امروز انتخابات بود من و عفت مثل همیشه در جماران رأی دادیم. قبل از حضور برای رأی، به عفت گفتم هنگام انداختن رأیش تو صندوق به دوربینا نگاه کنه و بگه که "اگه موسوی رأی نیاره یعنی تقلب شده". مهدی و محسن هم خبر دادن که احمدی نژاد قطعاً برندس. به موسوی ساعت 11 شب زنگ زدم و گفتم که همه ی شواهد دال بر پیروزی شماس. اونم حرف شنوی کرد و خودش رو رئیس جمهور خوند. به عطریان فر] هم زنگ زدم و گفتم تو روزنامه هاش بنویسه که تقلب شده. من مطمئنم اَمام راضی نیست که نَظام دست تازه به دورون رسیده ها بیفته.
شنبه 23 خرداد - مهدی را فرستادم از رفسنجان تا با وانت چند تا لات [کارگر] بار بزنه بیاوره تهران. باید حالی کنیم که هنوز اَنقلاب نمرده.
یک شنبه 24 خرداد - کله ی سحر با اسی [اسماعیل] سیاه، جعفر بی مخ و نازنین خرابه جلسه گذاشتیم برای آشوب [راهپیمایی آرام] در میدان اَنقلاب برای حفظ خود اَنقلاب. نصف شیرینی را نقد دادم و بقیه رو گذاشتم بعد از اتمام کار. عفت برا مهمونا چایی و پسته آورد. بی چاره عفت خیلی نگران بچه هاس. می ترسه دستشون رو احمدی نژاد قطع کنه. هر چه اَنقلاب می کشه از دست امثال بنی صدر و این احمدی نژادِ [...] ـه.
دوشنبه 25 خرداد - آشوبای دیروز، کار احمدی نژاد رو سخت می کنه. دیگه نمی تونه به تیر و تیرچه هایی که سقف این نظام رو نگه داشتن، تعرض کنه. امروز بچه ها در میدان آزادی تجمع داشتن. به خاتمی و کروبی هم زنگ زدم گفتم که موسوی رو تو این شرایط تنها نذارن. راستی من و آقای خامنه ای خیلی با هم رفیقیم. هیچ کس زیر این گنبد کبود قد آقای خامنه ای، من و خانوادم رو دوست نداره. من و آقای خامنه ای هم دیگرو خیلی دوست داریم.
سه شنبه 26 خرداد - امروز بهزاد [نبوی] و ممد رضا [خاتمی] رو گرفتن. می ترسم بچه ها رو هم بگیرن. به حسن [روحانی] و جسی [جاسبی] تلفن کردم گفتم مراقب خودتون باشید. احمدی نژاد واقعاً مثل بنی صدر رفتار می کنه. فائزه یه خطبه ی آتشین داشت و مردم رو به شورش دعوت کرد. دخترم فائزه واقاً زن شجاع و انتقلابی ایه.
چهار شنبه 27 خرداد - وسط ناهار محمد [برادرم] خبر آورد که مهدی و فائزه ممنوع الخروج شدن. سفرای کانادا و استرالیا رو دعوت کردم شام بیان اینجا راجع به مسائل بین المللی گفتگو کنیم.
پنج شنبه 28 خرداد - فردا آقای خامنه ای نماز جمعه صحبت داره. نمی دونم چی می خواد بگه. خیلی اضطراب دارم. خدا کنه که به ارکان و ستون های نَظام حمله نکنه. اَمام راضی نیست استوانه های اَنقلاب در بحران قرار بگیرن.
جمعه 29 خرداد - نماز جمعه رو تحریم کردم. آقای خامنه ای عدالت نداره. همیشه طرف احمدی نژاد رو می گیره. صحبت های امروز آقای خامنه ای فصل الخطاب شد. این همه تلاش بچه ها و دوستان یجا از بین رفت. آقای خامنه ای بازم با من مدارا کرد و گفت که من اندوخته ای برای خودم در انقلاب جمع نکردم. فقط کاش راجع به بچه ها هم یه چیزی می گفت. البته اخطار کرد که اگر ادامه بدم اونم دفعه ی بعدی "صریح تر" با مردم سخن میگه. من مطوئنم که منظورش تعاریف صریح تره. به عفت، بچه ها و جسیکا [جاسبی و کرباسچی] تلفن زدم گفتم که فعلاً به صلاح اَنقلاب نیست شورش بشه. همونطور که گفتم تشکیک در سلامت انتخابات کار ضد اَنقلابه.
کلمات کلیدی:
مردی از حنجر نامرد زمان آمد و گفت که تقلب شده است
یک سال گذشت از فتنه میر یزید ، بی پدری از حنجر نامرد زمان
که به دنبالش بود همه لقمه حرام همه معلوم الحال و گفت که تقلب شده است
و تخم تردید و تقلب بکاشت ، که تقلب رمز فتنه اصحاب جهالت بود
که نبود تنها میر یزید ، دست در دست همه جاهل و نامرد زمان
ملت ما همه شور و شعف، شوق شهادت داشتند
و کم آوردند فتنه گران و به تهمت روآوردند
ممل خائن نامرد زمان با سابقه ی ننگینش
و زنانی از تیره جهل و جهالت همه کور
واقعا خوب همه غربال شدند از پست و مقام
و چند سالی همه با پول حرام فربه و چاق شدند
و همین مال حرام راه به بیراهه کشاند
گوشها همه کر، چشمها همه کور و زبانها ناحق
و ندیدند و نشنیدند سخن رهبرمان
و چه کردند ممل و میر و خیانتکاران
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی: