از طرف جامعه پزشکان بدون مرز!:
از این پس از سبزهای فرقه اموی خواستاریم به جای عبارت
ما بیشماریم
بگویید
ما بیماریم!
از سوی دفتر نظارت جامعه پزشکان بدون مرز! ? اعلامیه ای به سبزهای اموی و متوهم صادر شد که متن آن به شرح زیر است:
با توجه به تشخیص وضعیت روحی روانی سران فتنه اموی از سوی این سازمان و همچنین
تشخیص سندرم توهم مزمن?
خود زنی سیاسی ?
افسردگی مزمن به خاطر ریزش شدید حامیان ?
سوءتغذیه فرهنگی ?
کمای مغزی به خاطر دیدن جمعیتهای ? دی ?
سکته قلبی به خاطر دیدن جمعیت ?? بهمن ?
بیماریهای واگیر دیکتاتوری?
ضعف روحی به خاطر عدم پذیرش رای مخالف?
ابتلای دایم به چیز درمانیَ?
غش و ضعف به خاطر دیدن روحیه بالای طرف مخالف?
بیرون روی ناعلاج به خاطر مصرف بالای چیز های اسراییلی ?
وجود انواع کرم های روده ای به خاطر مصرف چیز برگر ?
تب بالای تخریب مملکت?
التهاب مغزی برای به اتش کشیدن کشور در چهارشنبه سوری?
وجود کرم های خانه خراب کن در گوارش?
پوکی مغز(ببخشید پوکی استخوان!) ?
لکنت زبان در هنگام بازگویی حقایق از طرف مقابل ?
رودل وایجاد سرطان به خاطر خوردن مال حرام شهرام ? بهرام و...?
سوزش همراه با درد در نا حیه ... به خاطر شکست انقلاب مخملی
و هزار و یک درد و مرض
و همچنین ایراد صحبتهای کاملا متناقض و روان پریش گونه از سوی این سران و عده ای از طرفدارانشان?
لذا از فرقه سبز اموی خواستاریم از این پس به جای عبارت
ما بیشماریم
بگویید
ما بیماریم!
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
این تصاویر مربوط است به دیدارهای نوروزی روشنفکرترین بانوی ایرانی، نفر سوم روشنفکران دنیا، صاحب تئوری بزرگ «داماد لرستان، فرزند آذربایجان» که در سایت کلمه منتشر شده است. ابتدا تصاویر پایین را ببینید و بعد به سوالات پاسخ بدهید. برای دیدن تصاویر در اندازه واقعی، روی آنها کلیک کنید.
سوال: اولین واژه ای که بعد از دیدن تصاویر بالا بر زبان شما جاری می شود چیست؟
الف- مناظره
ب- ناموس
ج- غیرت
د- چیز
سوال: اولین چیزی که با دیدن تصاویر بالا به ذهن شما می آید، چیست؟
الف- گرایش دختران جوان به آرایش
ب- کیفیت پایین مواد آرایشی داخلی
ج- کیفیت بالای مواد آرایشی خارجی
د- لزوم حذف تعرفه واردات مواد آرایشی بهداشتی
ه- لزوم آموزش آرایشگری در برنامه خانواده تلویزیون
سوال: اولین رنگی که با دیدن این تصاویر در ذهن شما مجسم می شود، کدام است؟
الف- سفید
ب- سیاه
ج- سبز
د- هفت رنگ
سوال:با دیدن تصاویر بالا، یاد کدام هنر می افتید؟
الف- هنر عکاسی
ب- هنر آرایشگری
ج- هنر بازیگری
د – هنر گریم
سوال: اولین ضرب المثلی که بعد از دیدن تصاویر بالا یادتان می آید؟
الف- دود از کنده بلند میشه
ب- آرزو بر جوانان عیب نیست
ج- نه به آن شوری شور، نه به این بی نمکی
د- سر پیری و معرکه گیری
ه- آدم رو سگ بگیره، جو نگیره
سوال: با دیدن تصاویر بالا، یاد کدام فیلم سینمایی می افتید؟
الف- دختر لر
ب- غرور و تعصب
ج – برباد رفته
د- توهم
ه- مورد عجیب بنجامین باتن
و- دختری با کفش های کتانی
ز- من ترانه 15 سال دارم
سوال: اولین کارتونی که با دیدن تصاویر بالا یادتان می آید؟
الف- سفید برفی
ب- سیندرلا
ج- زیبای خفته
د- آلیس در سرزمین عجایب
ه- پینوکیو
و- شرک
اولین چیزی که با دیدن تصاویر بالا آرزو می کنید؟
الف- ای کاش من هم یک سفید پوست بودم
ب- ای کاش من هم یک روشنفکر بودم
ج- ای کاش من هم داماد لرستان بودم
د- ای کاش من هم عروس آذربایجان بودم
سوال: اولین شعری که با دیدن تصاویر بالا بر زبانتان جاری می شود؟
الف- هر چند گرد پیری بر رخ نشست ما را / مشغول خاکبازی است دل برقرار طفلی
ب- چهره را از عشق خوبان ارغوانی کردهایم / شوخ چشمی بین که در پیری جوانی کردهایم
ج- بر چهره ی من آنچه سفیدی کند نه مو است / گردی است مانده بر رخم از رهگذار عمر
د- گرفتم سال را پنهان کنی، با مو چه می سازی؟ / گرفتم موی را کردی سیه، با رو چه می سازی؟
کلمات کلیدی:
بنام خدا
انتخابات جدید عراق در حالی به پایان رسید که هم اکنون از عراق اخبار جدید و داغی در خصوص ادعای تقلب به گوش می رسد. در همین حال یکی از نماینده های تکریت به نام « سید الحسین الموسوی التکریتی» طی بیانیه ای به تقلب گسترده در انتخابات عراق اشاره کرد و از هوادران خود خواست برای شادی روح صدام حسین به خیابانهای بغداد و حومه بریزند و اعتراض خود را به هر شکل ممکن به گوش مقامات عراقی برسانند.
«سیدالحسین الموسوی التکریتی» که داماد صدام نیز می باشد، در بیانیه خود آورده است: مردم شریف تکریت، دولت نوری المالکی با جادوگری، سحر، فالگیری، رمالی، طلسم، اسطرلاب، رمل و.. هر وسیله ممکنی که قبل از انتخابات برای رای آوردن به آنها متوسل شده بودم، دست به شعبده بازی گسترده در انتخابات زده و در حال حذف تفکرات صدام حسین عزیز از صحنه سیاسی کشور می باشد. آن موقع که ما برای حفظ انقلاب عراق به کشتار مردم مشغول بودیم، اینها کجا بودند؟ چرا به عزیز صدام توهین می کنید؟ چرا به من رای نمی دید؟ کسانی که هیچ نقشی در کشتارها نداشته اند اینک میراث دار عراق شده اند. از نظر من کسی که دستش به خون کسی آغشته نشده، حق حضور در صحنه سیاست عراق را ندارد».
همچنین « سیده ام الکوکب موسوی» معروف به « سیده سبیل(راه) نورد» همسر سید التکریتی در بیانیه ای که با همکاری جمعی از روشنفکران بمب گذار انتحاری نوشته است، ضمن بیان اعتراض شدید خود به مهندسی، کاردانی، کارشناسی، پزشکی، لیسانس، ناظر طرح، پیمانکاری، اوستابازی، سرکارگری و.. انتخابات عراق توسط دولت مالکی، اعلام می کند:« انا تکریتی، بنت صدام حسین(ره) و مردم تکریت هیچگاه دامادشان را رها نمی کنند تا به بصره ایهای رای بدن و سیدالموسوی نیز اصالتا اهل الانبار است وآنها هیچگاه به کرکوکیها یا کاظمینی ها رای نمی دن. تقلب در انتخابات رخ داده و متاسفانه مدارک من در جریان یک بمب گذاری از بین رفته است». هم چنین از معترضان خواست با حمله به حرم اومه معصوم در عراق که به عنوان پایگاههای رای گیری از عمده مکانهای تقلب بودند، اعتراض خود را به شکل کاملا مسالمت آمیز و مدنی!!! نشان دهند.
« شیخ المهدی الکروبی المجنون المجهول» بزرگ خاندان و عشیره « المفتیون و الخنگون فی سیاست» طی بیانیه ای خواستار لغو انتخابات و اردو کشی خیابانی و بیایانی شد. وی از نوری المالکی خواست تا مجوز برگزاری یک تجمع در بیابانهای عراق را به وی بدهند تا مشخص شود چه کسی بیشتر نیرو دارد. وی همچنین اعلام کرد: متاسفانه دولت عراق بسیاری از یاران صمیمی و قدیمی من را در سیاهچالهایی به نام تیمارستان بستری نموده است و این یعنی نقض آشکار حقوق بشر». وی همچنین مدعی شد که در زندانهای عراق به متهمین تجاوز می شود و آنوقت الکی و به دروزغ اینها را به گردن سربازان خداجوی و مومن آمریکایی می اندازند.
«سید المحمد الخاتمی آل توهم» بزرگ خاندان « آل سقوط» در بیانیه ای ضمن اعتراض به دستگیری مبارز انقلابی به نام خرزو خان، اعلام کرد: متاسفانه سالهاست که ما هنوز خروزخان عزیز را ندیدیم و دولت عراق تنها نواری در اختیار ما قرار داده است که صدای وی را شنیدیم تا به دروغ به ما اعلام کند که وی زنده است. بنا بر اطلاع من از منابع موثق هم اکنون از سیمای ایران فیلمی به نام شبهای برره پخش می شود که در آن صدای خرزوخان پخش می شود و این نشان از همکاری ایران با پروژه حذف جریان اصیل و مردمی « صدامطلب» دارد.
عصر امروز سیدالموسوی التکریتی- سید المحمد الخاتمی و شیخ المهدی المجنون با حضور بر سر مزار صدام حسین، ضمن قرائت فاتحه، در مجلس ختم چند تن از حاضرین در اغتشاشات عراق شرکت کردند و در پایان نیز با خود اغتشاشگران دیدار کردند. وی در بیانیه اول خود خواستار تشکیل و تداوم جبهه «جرص (جنبش راه صدام)» شد و خواستار آزادی بی قید و شرط ابو مصعب الزرقاوی شد. در بیانیه وی آمده است:« گیرم که منافقین عزیز را به ناحق از سرزمین آبا و اجدادیشان بیرون کردید، گیرم که ابومصعب الزرقاوی را گرفتید، گیرم که حال من رو گرفتید، با عزیزان خداجوی القاعده و طالبان چه می کنید؟ با کمربندهای انتحاری چه می کنید؟ با کامیونهای بمب گذاری شده چه می کنید؟ با کروبی و خاتمی چه می کنید؟ و..»
- سیدالموسوی التکریتی عصر امروز به همراه چند تن از یاران و اعوان ستادش همچون « فائزه الهاشمی الاشتر سوار»-« غلام الحسین الکرباسچی آل چاخان» و.. به دیدار سربازان آمریکایی آزاد شده از بند زندانهای عراق رفته و مراتب همدردی خود را با آنها اعلام کرد. هم چنین « باراک اوباما» یکی از سربازان زندانی به شیخ المهدی الکروبی گفت که در زندان « ابوغریب» و « گوانتانامو» به من و سایر دوستانم تجاوز شده و اسناد آنرا انشاله چند سال بعد به دستت می رسانم. شیخ المهدی نیز قصد پیاده روی از موصل به کربلا را داشت که به علت ترس از حملات تروریستی و همچنین ترس از فراموشی مسیر کربلا، از تصمیم خود منصرف شد. گفتنیست که شیخ المجنون به علت عدم آشنایی با مقامات عراقی، تا کنون نفهمیده که باید به چه کسی نامه اعتراضی بنویسد. وی همچنین تا کنون مورد اعتراض شدید بسیار از دانشمندان و اساتید ادبیات عرب کشورهای عرب زبان دنیا قرار گرفت است زیرا فرق دریای سیاه و مدیترانه را نمی داند!!!.
« دکتر المحصون الحماد بن تابان» طی نامه ای به آیت الله سیستانی خواستار ایجاد وحدت ملی در کشور عراق به کمک همه گروههای سیاسی، نظامی، انتحاری شد. وی در این نامه نوشت: اینک به شکرانه این نعمت انتخابات- حضور مردمی و کشف چند نابغه سیاسی در صحنه عراق، بر شما لازم است هرچه سریعتر تمامی زندانیان را آزاد کنید و همه گروهها از بعثیون- سربازان خداجوی آمریکایی- احزاب سکولار- سلفیون و.. به دیدار شما بیایند و وحدت انجام شود. الان بهتر است شما برید نمازجمعه و بقیه هم بیان پشت سر شما نماز بخونن تا همه چی تمو بشه به خیر و خوشی. هرچه بمب گذار دستگیر شده هم آزاد بشن برن سر کار و زندگیشون».
سیدالموسوی التکریتی نیز در بیانیه ای اعلام کرد: هدف از بمب گذاری دوستان من، کاهش جمعیت عراق و کمک به رشد اقتصادی این کشور است.
شعارهای هواداران سیدالحسین التکریتی: اگه تقلب بشه بصره قیامت میشه. این راءینا(رای ما کو)؟ منافق آزاده رجوی آواره آزاد باید گردد مالکی دورغگو 85درصدت کو صدام کجایی دومادتو چیزوندن
کلمات کلیدی:
بسم تعالی
با تبریک عید نوروز و سال نو، در سایه سکوت ننگین برخی روزنامه های به ظاهر اصولگرایی که در ویژه نامه هاشون هیچ یادی از حماسه اشرافیت ستیز??خرداد نکردند تا دل اربابان فلک زدشون رو شاد کنند،تصمیم گرفتم چند سوژه مهم و خبری و به قولی «ترین های ?? » رو به عرض دوستان برسانم. پیشاپیش از ویژه نامه های جام جم و همشهری که مردم رو به هیچ انگاشتند و هیچ نام و یادی از حماسه ?? خرداد نکردند، گله می کنم و این را به حساب محافظه کاری اربابانی می گذرم که تا ? دی جرات اظهار نظر نداشتند و به مانند یک چوب خشکیده در فضای سیاسی کشور زیست ننگین داشتند. از چوب خشکیده هم انتظار موضع گیری نداریم. از ? دی به بعد بود که یه دفعه خیلی ها کاسه داغتر از آش شدند و با جرات!!! مثال زدنی اعلام کردند: تقلب نشده!!! فتنه در راه است!!! ?? خرداد حماسه است!!!.
ترینهای ??
- جایزه نوبل عقلانیت و کیاست سیاسی در سال ?? به « ساده لوح ترین» سیاستمدار تاریخ ایران و جهان، جناب شیخ مهدی کروبی اهدا می گردد. لازم به ذکر است این عزیز در دوره نهم از اخذ رای خانواده خود و در دوره دهم از اخذ رای معاون اول خود عاجز ماند. ایشان بارها در چند سال اخیر به تهدید سیاسی دکتر احمدی نژاد برای رویارویی تاریخی ??خرداد?? اقدام کرده بودند که در نهایت شاهد ابهت سیاسی ایشان در کسب مقام پنجم در انتخابات ? نفره بودیم.
- جایزه تنگ بلورین توهم و خیالپردازی در عالم سیاست به «متوهم ترین» سیاسمتدار تاریخ کره زمین از دوران پیدایش تا کنون، به جناب دکتر مهندس میرحسین موسوی( موسولینی) تعلق می گیرد. ایشان طی مکاشفات توهم آمیز خود با جناب خرزو خان، به تقلب در انتخابات پی برد و هم اکنون ماههای متمادی در کف اثبات جابجایی یک رای مانده است. ایشان در یک عمل توهم آمیز خود را رییس جمهور ایران خواند که این عمل مورد اعتراض شدید مهدی کروبی قرار گرفت. ایشان تا کنون بارها و بارها تحت درمان قرار گرفتند ولی تا کنون هیچ نشانه ای دال بر بهبودی مشاهده نشده. وی همچنین بارها به انحاء مختلف از خانه سالمندان به ارسال پیامهای تهدید آمیز علیه نظام پرداخته است.
- جایزه کلاغ بلورین اولین جشنواره زنان جادوگر در عرصه های جادو و جنبل- خرافات گویی- رمالی و کف بینی- سحر و ورد خوانی- ساخت طلسم و.... به «خرافاتی ترین» زن تاریخ جهان از دوران «پالئوزوئیک» تا کنون به خانم فول پروفسور نژاد پرست « ام الکوکب موسوی» معروف به زهرا رهنورد کاظمی تعلق گرفت. ایشان در اظهار نظری فاشیستی اعلام کرد که ترکها باید به فرزندشان و لرها به دامادشان رای بدن. این عمل مورد اعتراض کروبی قرار گرفت و اعلام کرد: من و همسرم هر دو لر زبانیم. پس لرها به دامادشان و لرها به فرزندشان رای بدن. این خانم خرافاتی همچنین عدم بروز این نوع رای دهی پیشرفته را اصلی ترین دلیل تقلب دانست و امیدوار است با تکمیل مطالعات روشنفکرانه خود، به زودی به ساخت و یا کشف طلسم جادویی معروف خود جهت براندازی نظام دست یابد. لازم به ذکر است ملت ایران به فرزند واقعی خود رای داد و همین امر موجب شد تا کاهن بزرگ معبد دستور تخریب اموال عمومی را صادر کند.
- جایزه «بیچاره ترین و سیاه شده ترین» بانوی عالم سیاست در قاره آسیا و حوزه دریای کارائیب به بانو «عفت مرعشی» تعلق گرفت. ایشان که به واسطه رصد چندین ساله اوضاع سیاسی ایران به شکست سیاسی خود و فرزندانش اطمینان داشت، از همان ساعات اولیه رای گیری به صدور دستور«خیابان ریزی» اقدام نمود. لازم به ذکر است در قاموس و فرهنگ لغت فاشیسم، واژه خیابان ریزی در هنگامی به کار می رود که «افراط و استبداد» در مقابل« رای و عقلانیت سیاسی» مردم شکست بخورد. این واژه به عنوان تسکین درد نخبگان حامی هیتلر و استالین در هنگام شکست سیاسی بکار می رود. در حقیقت این واژه نوعی از برگزاری انتخابات است که صندوق رای و رای مردم هیچ تاثیری نداشته و تنها نقش فرمایشی و تزئینی را دارند. پس در این هنگام آقازاده ها و خانم زاده های خواص و نخبگان به تنبیه و سرکوب مردم می پردازند تا دفعه بعد بهتر انتخاب کنند.
- جایزه « مایوس ترین» بانوی سیاسی در خاندان کارگزاران دارندگی، به بانوی دلسوز انقلاب مخملی و فعال در کلیه تجمعات ?? نفره با بالا «فائزه هاشمی» تعلق می گیرد. این بانوی عظیم الپارتی قبل از انتخابات بدون اجازه خانواده خود مقداری پول خورد از حساب منزل برداشته و مانتوهای سبز رنگ به تعداد زیاد میده مردم. ولی وقتی کاندیدشون رای نیاورد، به خاطر لو رفتن جریان از رفتن به خونه ترس و شرم داره و تا کنون متواری می باشد. یکی از اعضای خونشون به همرا ه برادرش اعلام کرد: تا پولو نیاوری حق نداری بیای خونه، دیگه خارج بی خارج- رانت بی رانت. وی به شدت دنبال شناسایی کسانیست که از وی مانتوی سبز گرفته اند تا مانتوها را گرفته و کمی از داغ مصائب خود بکاهد. وی بعد از برگزاری همایش بانوان فیروزه ای در قبل از انتخابات اینک به دنبال برگزاری همایش بانوان سیاهپوش می باشد.
- جایزه «باحال ترین» سوتی سال ?? به سوتیهای بی شمار مهدی کروبی تعلق گرفت. در همین راستا بسیاری از انتشاراتی های مهم جهان جهت فروش کتابهای طنز خود اقدام به چاپ گسترده سوتیهای وی به زبانهای مختلف نموده اند تا زمینه شادی روانهای افسرده مردم بعد از بحران مالی جهانی را ایجاد کنند. با چاپ این کتاب هم اکنون شادی بی سابقه ای سرتاسر جهان را فراگرفته است. تا کنون پیامهای تبریک و تشکر بسیاری از دارالمجانینها- کلینیکهای روانپزشکی های سراسر جهان و همچنین زندانیهای محکوم به عدام جهان برای ایشان ارسال شد و قول دادند تا در انتخابات بعدی به ایشان رای بدهند. همچنین فرمانده نظامیان افسرده آمریکایی در عراق نیز خواندن این کتاب را برای روحیه سربازان آمریکایی لازم اعلام نمود.
- جایزه کدوی طلایی به بیشترین کاربرد یک کلمه از سوی یک نفر به « لکنت زبان دارترین» سیاستمدار تاریخ جهان یعنی موسوی تعلق گرفت. این فرد که ادعای زیادی در سخنوری در جمع پیرزنها و جمعهای یک نفره و جلو آینه دارد، در مناظره تاریخی 13خرداد به بیماری لکنت زبان دچار شد و دچار رعشه اعصاب و اندامهای حسی- حرکتی شد. وی در یک حرکت حماسی و تاریخی حدود 41 بار در 40 دقیقه از کلمه چیز استفاده کرد که مورد اعتراض موشهای انگلیسی زبان قرار گرفت. آنها اعلام کردند: موسوی با استعمال کلمه پنیر در شرایط بحران اقتصادی جهان باعث تحریک اشتهای ما می شود و ما نیز توان خرید پنیر را نداریم». لازم به ذکر است بعد از آن حماسه تاریخی تا کنون تلاش کلیه پزشکان- روانپزشکان و.. برای معالجه لکنت زبان وی ناکام مانده و روان پزشکان از وی و اطرافیانش خواستند تا هیچگاه در مقابل وی اسم احمدی نژاد را نبرند- عکس و تصویر یا صدای وی را به گوش و چشمش نرسانند و در ضمن جهت تسکین روحیه شکست خورده و ضعیف موسوی از وی خواستند در تنهایی و خلوت حرفهای بزرگ و ادعاهای کلان کند و دیگران را تهدید کند. همچنین از اطرافیانش خواستند مرتبا افرا بیکار و جویای کار را اجیر کرده و به عنوان فعال سیاسی- فعال اجتماعی و... به حضور وی بیاورند تا برایشان صحبت کند و کم کم به دوران قبل از انتخابات برگردد.
- جایزه دروغگوترین سیاستمدار به جناب شیخ مهدی کروبی به خاطر ادعاهای واهی و اثبات نشده شان در بعد از انتخابات- جایزه عجیب ترین رویداد سیاسی به انتخابات ? نفره ایران اهدا شد که در آن یکی از کاندیداها با زحمات و فداکاریهای دوستان شفیق خود مانند کرباسچی، به مقام پنجم نائل شدند که تا کنون در نوع خود بی سابقه است و ریاضی دانان بسیاری برای حل این مساله ناکام مانده اند- چایزه باهمت ترین کاندید انتخابات به جناب خرزوخان اهدا شد که علی رغم عدم همکاری صدا و سیما در دادن تریبون، عدم مناظره با کاندیداها، عدم برپایی سخنرانی و نداشتن ستاد و... توانست به مقام چهارم دست پیدا کند و مدعی ترین کاندید انتخابات را با اقتدار پشت سر گذارد- جایزه جالبترین نقاشی کودکانه و تخیل آمیز، به نقاشی جناب موسوی تحت عنوان « آمار تورم» در شب مناظره با جناب کروبی اهدا شد که مورد استقبال فستیوالهای کودک و تخیل قرار گرفت.
کلمات کلیدی:
خب آخر سردسته یکی دیگر از فتنه گران هم رفت کارشناسا این مسافرتو
به دلیل فشاراتی که به فائزه بوده دونستند...
به نظر شما این فشارات از چه نوع فشاراتی بوده؟؟؟
?-فشاراتی روحی که خیلی سخت بوده وقابل تحمل نبوده
?-فشارات سیاسی که حاصل از شکست در انتخابات وضایع شدن بوده.
?-فشارات جسمی حاصل از.... و برخی ناملایمات ..... بوده (سانسورشد نگی نمیکنی!!)
?- فشارات ناشی از افشا شدن حرف رفسنجانی که انشاء الله مهدی می آید وجواب بدگویان را می دهد ومن تا دیدم نیومد رفتم بهش بگم بیاد!!
?-فشارات ناشی از برملا شدن مسائلی مثل دزدی وخوردن پول بیت المال وسهیم دانستن پدر در رهبری وادعای اینکه رهبری حق پدرم بود!! واینکه اموالی که خونواده ما دارن از اجدادمان رسیده و ما اگرنبودیم ایرانی هم نبودو... ?بزرگتر از ?دروغ است و...
?-همه موارد
نظر شما کدوم گزینست؟؟؟
کلمات کلیدی:
آهای حاجی پاشو چه وقت خوابه |
پاشو دیگه وقت حساب کتابه |
هو، نگو این کیه که آزار داره |
پاشو ببین کفن با هات کار داره! |
چه هیکلی زدی به هم، آفرین |
چش نخوری، قد و برم آفرین |
بیخودی زور نزن دیگه تو مُردی |
چن ساعتی میشه که جون سپردی |
حالا دیگه وقت حساب کتابه |
داد نزنی مُرده ی زیری خوابه |
مُردهی زیری آدمی خلافه |
تیزی باهاش دَفنه تو غلافه |
قاط بزنه تیزی رو وَر میداره |
میزنه و بابا تو در میاره |
یادت میاد چه روزگاری داشتی |
چه اسکناسا که روهم میذاشتی؟ |
هی اسکناس میذاشتی رو اسکناس |
اونم با پول رشوه و اختلاس |
میگفتی یک وعده غذا کافیه |
صرف غذا باعث علافیه!
|
میگفتی یک آدم با کیاست |
باید کُنه تو زندگی قناعت |
لباس ده سال پیشت تنت بود |
هم تن تو هم تن اون زنت بود |
بعد شعار ضد صهونیستی |
سر میدادی شعار ساده زیستی! |
میگفتی آدمی که ساده زیسته |
نمره زندگیش همیشه بیسته |
لباس وصلهدار تنت میکردی |
هزار تا نفرین به زنت میکردی |
میگفتی روسری برات خریدم |
نمیدونی چه زحمتی کشیدم |
فقط یادت باشه به هر بهونه |
باید هف هش سالی سرت بمونه |
عروسی و عزا سرت کن خانوم |
خلاصه هر کجا سرت کن خانوم |
زیاد نشورش یهو رنگش میره |
رنگ گل سرخ و قشنگش میره |
هَف هَش سالی با روسریت صفا کن |
تو این هف هش سال حاجیتو دعا کن |
الگوی مصرف که نداشتی حاجی |
هر چی که داشتی جا گذاشتی حاجی |
خیال نکن دنیا هنوز همونه |
پشت سرت نفرین این و اونه |
تو شیشه کردی خون هر فقیرو |
چقد بیچوندی مردم اسیرو |
خیال نمیکردی یه ذره هیچم |
یروز منم دور تنت بپیچم! |
مصرف کارای بدت زیاد بود |
خیلی کارات قابل انتقاد بود |
یادت میاد همسایهتون نون نداشت |
حتی پول دوا و درمون نداشت؟ |
یادت میاد گفتی به من چه ول کن |
این آدما رو زنده زنده گِل کن؟ |
ببین همون همسایه صبورت |
خاک داره با بیل می ریزه تو گورت! |
یکی نبود بهت بگه که بسه |
خدا همیشه جای حق نشسته؟ |
یادت نبود فشار قبری هم هس |
خورشید حقی پشت ابری هم هس؟ |
هیچکی بهت نگفت فلانی مُرده؟ |
نکیر و منکر به گوشت نخورده؟ |
نکیر و منکر دوتا بیگناهن |
پیام دادن دارن میان، تو راهن! |
اهل مزاح و رشوه خواری نیستن |
اونجوری که تو دوس داری نیستن |
تو مَرد نیستی تو شبیه مَردی |
چرا که اصلاً کار خوب نکردی |
کاری که اینجا دستتو بگیره |
البته این حرفا واسه تو دیره! |
اونقدِ حرص مال دنیا خوردی |
کلمات کلیدی:
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب صبح امروز چهارشنبه در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس در استان خوزستان حضور یافتند.
کلمات کلیدی:
شبکه ایران: تقریباً اواخر آذرماه سال 78 بود که اکبر هاشمی رفسنجانی تصمیمش را برای حضور در انتخابات مجلس ششم قطعی کرد. حمایتهای هاشمی از محمدخاتمی در انتخابات دوم خرداد از یک سو و جستوجوی جناح راست برای یافتن کاندیدایی قدرتمند برای سرلیستی هاشمی را به کسب کرسی ریاست پارلمان امیدوار تر میکند؛ بخصوص آن که فائزه هاشمی در انتخابات دور قبل نفر دوم تهران شده بود و هاشمی امیدوار بود که رأی فائزه را تکرار کند. هاشمی البته حدس می زد که ممکن است مشارکتی های تندرو و تازه از راه رسیده سد راه او شوند اما رفسنجانی خود را مستظهر به حمایت محمد خاتمی و اعضای کابینه اش همچون مهاجرانی و نوربخش می دانست.
هرچند بعدها اصلاح طلبان برای مقابله با سونامی احمدی نژاد در سال 84 کوشیدند تا روابط را با هاشمی حسنه کنند و در چهار سال دوران احمدی نژاد نیز آنان در پوشش هاشمی رفسنجانی به احمدی نژاد تاختند اما به نظر می رسد امکانات گسترده شبکه جهان گستر اینترنت برای انجام جستجوهای پیشرفته در آرشیوهای الکترونیکی، سنت تاریخی احزاب ایرانی در تغییر سریع مواضع را بسیار دشوار کرده است.
آنچه در ادامه می خوانید گوشه ای از حمله احزاب، فعالان سیاسی و مطبوعات دوم خردادی به مواضع هاشمی رفسنجانی در زمستان سال 1378 است:
اکبر گنجی: از تئوریسینهای جناح دوم خرداد که در سالهای 76-79 معرکه گردان مطبوعات دوم خردادی بود. گنجی در سال 79 به دعوت حزب سبزهای آلمان (با گرایشات صهیونیستی) در کنفرانس برلین شرکت کرد و پس از روشن شدن افتضاحات این کنفرانس به 5 سال حبس محکوم شد و پس از آزادی به امریکا رفت:
مشکل کرباسچی آن است که با طناب هاشمی رفسنجانی به درون چاه رفت. در دیداری که اخیراً در قم با برخی از مراجع تقلید داشتیم، یکی از آن بزرگان میفرمود وقتی هاشمی یکی از آقایان را برای عضویت در کابینهاش به تهران دعوت کردند، گفتم با طناب هاشمی به درون چاه مرو که عاقبت خوشی به دنبال ندارد. اتفاقاً پیشبینی آن مرجع محترم درست از آب درآمد و پس از آن که فشارهای جناح راست افزایش یافت، هاشمی پشت آن وزیر را خالی کرد و او کابینه را ترک کرد. کرباسچی با دعوت هاشمی و با اختیارات ویژه، شهردار تهران شد. اما وقتی محاکمه شد و به زندان رفت، هاشمی از او حمایت لازم را به عمل نیاورد. (تاریکخانه اشباح، ص 199)
هاشمی رفسنجانی رفیق و یار عبدالله نوری بوده، اما در مقابل محاکمه و مجازات او سکوت پیشه کرده است. ولی در قضیه فائزه هاشمی بر سر اتهام روزنامه زن در چانهزنیهای پشت پرده در مقابل دادگاه ایستاد و مسئله را حل کرد. متأسفانه هاشمی نشان داده است که پشت سر کسی نمیایستد. هاشمی برای این که «پدر» باشد و همه گروهها او را به عنوان فصل الخطاب و داور بپذیرند، خود را از منازعات سیاسی و مسائل اختلافی دور نگاه میدارد و در برابر مسائل حساس ابراز نظر نمیکند. اما این رویکرد در دورهای که ایده توسعه سیاسی گفتمان مسلط زمانه است، به جای آن که باعث پذیرش وی به عنوان فرد مقبول تمام گروهها شود، باعث دوری گروهها از او شده است. عبدالله نوری تا وقتی در چارچوب مقبول هاشمی حرکت میکرد، هاشمی حاضر بود از او به طور «پنهانی» دفاع کند، اما این که نوری با دفاعیات مدلل خود در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفته است و احتمال ریاست مجلس او جدی است، هاشمی احتمالاً حاضر به دفاع از او نیست و این گمان را به ذهن متبادر میکند که احتمالاً خارج شدن رقیب از عرصه سیاست به هزینه دیگران برای هاشمی مطلوب باشد. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص41)
کارشناسان اقتصادی دو کارکرد مهم برای سیاست تعدیل اقتصادی در نظر میگیرند؛ اول: تخصیص بهینه منابع. دوم: حذف رانت. این دو کارکرد مهم سیاست تعدیل، به دلیل شخصیت هاشمی در ایران به وقوع نپیوست. آقای هاشمی به طور جدی در تخصیص منابع دخالت میکرد و منابع را آن طور که خود میپسندید و تشخیص میداد، توزیع میکرد. در دو دهه گذشته بر اثر رانت جویی «طبقه جدید»ی در جمهوری اسلامی شکل گرفته است. این طبقه نوکیسه در فرآیند خصوصی سازی با خرید تقریباً مجانی بسیاری از صنایع ملی، به ثروت های بادآورده دست یافت. در دوران سازندگی حتی به دستگاههای غیر اقتصادی و امنیتی اجازه داده شد با فعالیت های اقتصادی نیازهای مالی خود را تأمین نمایند. در پرتو چنان مجوزی، فسادهای کلانی به وجود آمد و خط ترانزیت مواد مخدر با هدف ثروت اندوزی و تخریب غربیان فعال شد. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص189)
آقای هاشمی رفسنجانی طی دهه گذشته چهره کاملاً تاریکی از وضعیت دهه اول انقلاب به تصویر کشیده و دوران سازندگی را، دوران رشد اقتصادی و امیدهای روشن جلوه داده است. مسئله آن است که اگر تصویری که هاشمی ارائه میکند واقعی باشد، باید پرسید مگر آمارهای کلان اقتصادی منفی دهه اول انقلاب تا حدود زیادی معلول جنگ و هزینههای سنگین آن نبود؟ مگر جنگ بیش از یک صد میلیارد دلار خسارت به جای نگذارد و مگر آقای هاشمی در تداوم آن شرایط، پس از فتح خرمشهر نقش مهمی را بازی نمیکرد؟ (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص141)
در دوره هاشمی همه سازمانها و ارگانها باید درآمد ایجاد میکردند. لذا وزارت اطلاعات فعالیتهای اقتصادی سازمانهای تابعهاش، با مجوز هاشمی، از راه مبارزه با ثروت های باد آورده کسب درآمد میکرد و سربازان گمنام امام زمان نیز حق الکشف دریافت میکردند. (تاریکخانه اشباح، ص 18)
عالیجناب سرخپوش باید در دو زمینه مشخص به شهروندان پاسخگو باشد. اول: ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر که باعث به شهادت رسیدن صدها هزار تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم شد، هزاران معلول بر جای گذاشت و میلیاردها دلار خسارت بر جای نهاد. دوم: قتلهای زنجیرهای دگراندیشان و دگرباشان. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری،
ص 129)
مردان بزرگ در پی آن نیستند تا با هر روشی به قدرت دست یابند. آنان اگر بزرگ و دموکرات باشند به آرای مردم احترام میگذارند. تنها دیکتاتورها در پیآنند که با روشهای غیر قانونی و تقلب قدرت را در دست نگاه دارند. شاید «حاج آقا» با «دوپینگ تقلب راست» بالا بیاید اما چه سود از بالا آمدنی که با پایمال کردن حق شهروندان به دست آید. مگر نمیشنوید که همه شهروندان میگویند ما به «حاج آقا» رأی ندادهایم اما میخواهند به هر نحو ممکن او را به مجلس بفرستند. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص219 و 220)
آشفتگی هاشمی قابل درک است. چرا که اصولاً شخصیتی است که خود را انتقاد ناپذیر و غیر قابل دسترس میداند. از این رو ناقد را تحقیر میکند و او را به دشمن تقلیل میدهد. اما برآشفتگی برخی از روشنفکران و «تندی بیلگام» خواندن مقاله «عالیجناب سرخپوش»، غیر قابل درک و فهم است. (عالیجناب سرخپوش، عالیجنابان خاکستری، ص146)
عباس عبدی: در سال 78 عضو شورای مرکزی حزب مشارکت بود و عملاً خط مشی سیاسی این حزب را تا سال 81 او تدوین می کرد. عبدی که جزو تسخیر کنندگان لانه جاسوسی آمریکا بود اما در سال 81 به اتهام جاسوسی دستگیر و دو سال زندانی بود. وی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نهم آزاد شد و از حزب مشارکت کنار رفت. عبدی بعدها از تئوریسینهای اقدامات افراطی مهدی کروبی شد:
آقای هاشمی به وزارتخانهها و سازمانهای دولتی گفت: که خودتان پول در بیاورید و تولید درآمد کنید. این باعث به هم ریختن بنیان اداری کشور شد. حتی وزارت اطلاعات هم از این قاعده بر کنار نماند. در هیچ جای دنیا، اجازه نمیدهند وزارت اطلاعات وارد فعالیتهای اقتصادی شود چون هم بنیاد اقتصاد را بر هم میریزد هم بنیان اطلاعاتی کشور را. نتیجه آن شد که امروز شاهد هستیم. ایشان راهی را باز گذاشتند که همه وارد آن شوند و با افتخار میگفتند که هیچ کدام بودجه نمیخواهند. نتیجه باعث فساد مالی - اداری شدید شد و بنیانهای مملکت سست شد. وزارت اطلاعات باید از یک قران تا 100 میلیارد تومان پولی را که خرج میکند یا میگیرد به مردم پاسخگو باشد. (پیام آزادی، 30/9/78)
هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری فسادهای مالی شدید و خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسائل در دوره ریاست جمهوری خویش پاسخ گوید.
از همه مهم تر وضعیت اقتصادی است که ایشان مدعی سازندگی در این عرصه است در حالی که ما شاهد منابع هدر رفته، طرح های موازی و بدون اعتبار کافی، طرح هایی که همه راکد ماندهاند، طرحهای بدون توجیه اقتصادی هستیم. هاشمی رفسنجانی باید پاسخگوی سیاستهای پولی و استقراضهایی باشد، که در زمان وی انجام شده بدون این که به توسعه کشور کمک کرده باشد. بیان (20 /9/78)
... و کار دیگری که در حوزه سیاست ایشان (هاشمی) انجام دادند از بین بردن مشارکت بود و در اولین جلسه کابینه خود گفتند: «ما آدمهایی کاری میخواهیم و سیاسی نمیخواهیم من به تنهایی سیاست کابینه را تأمین میکنم.» بعد هم معلوم شد وزرایی که سرکار آمدند کاری هم نبودند. (بیان 15/10/78)
در دوران آقای هاشمی کسانی تحت پیگیری قانونی قرار گرفتند. حال چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی که مخالف ایشان بودند و هیچ کس از منصوبین ایشان مورد پیگرد قرار نگرفتند و اگر هم گرفتند بعد از دوران ریاست جمهوری ایشان بود. ( بیان 15/10/78)
مشکل ما با آقای هاشمی آزادی و یا زندانی بودن کرباسچی نبوده بلکه مشکل از مواضع غیر شفاف رفسنجانی است. کارگزاران مواضع سیاسی خود را با شخص هاشمی تنظیم میکنند و از آنجا که شخص ممکن است دچار تغییر موضع شود آنان مواضع متناقض از خود نشان میدهند. اگر این تبعیت یکطرفه بین کارگزاران و هاشمی وجود نداشت، مشکل کارگزاران در موضع گیریها حل میشود، اما در وضع فعلی، آقای هاشمی با مسائل برخورد غیر شفافی دارد و در برخورد موارد موضعگیری نمیکند. (ابرار، 19/11/78)
علی شکوریراد از اعضای شورای مرکزی حزب مشارکت است. او در سال 78 به مجلس ششم راه یافت و در دور هفتم رد صلاحیت شد:
به نظر ما «هاشمی» عامل اختلاف بین مجموعه نیروهای دوم خرداد بود و آن چه امروز به عنوان جدا شدن نسبی کارگزاران از مجموعه نیروهای جبهه دوم خرداد مطرح است، حاصل حضور آقای هاشمی رفسنجانی است.
یکی از انتقادهایی که جریان چپ به آقای «هاشمی» داشت این بود که ایشان قبل از آن که به بهبود اوضاع اقتصادی بپردازد، شعار رفاه را مطرح کردند و باعث شدند که سطح توقعات مردم بالا برود و در همین راستا ما شاهد هستیم که ایشان در زمان ریاست جمهوری در حدود یک میلیارد دلار کالای لوکس وارد مملکت کردند. (آریا، 3/11/78)
این که برداشت شود زمینه زندانی شدن آقای «عبدالله نوری» با «هاشمی رفسنجانی» ارتباط دارد بیشتر یک برداشت تخریبی است. اما سؤال میبایست این طور طرح شود که چرا ایشان از آقای «نوری» حمایت لازم را نکرده است که این امر نیاز به شفافیت مواضع ایشان در این مورد نزد افکار عمومی دارد. (آریا، 13/11/83)
محسن میردامادی از مؤسسین و مؤثرین حزب مشارکت در مجلس ششم رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بود. او در سال 85 دبیرکل حزب مشارکت شد:
بهتر بود آقای هاشمی نمیپذیرفت که خطبههای نماز جمعه را در هفتههای انتخابات به عهده بگیرد در حالی که مجلس با تصویب قانون فعالیتهای تبلیغاتی کاندیداها را محدود کرده است، استفاده از صدا و سیما و نماز جمعه میتواند این برداشت را به همراه داشته باشد. که میان کاندیداها برابری تبلیغات وجود ندارد.(آریا، 3/11/78)
مراد ویسی از اعضای حزب مشارکت و از نویسندگان اصلی ارگانهای این حزب بود. او در مجلس ششم مدیرکل روابط عمومی بود:
با گذشت چهار روز از ترور سعید حجاریان، اکنون سکوت هاشمی رفسنجانی در برابر این واقعه برای بسیاری از مردم فهیم و آگاه ایران اسلامی که عادت دارند در تحلیل وقایع سیاسی هیچ چیزی را فراموش نکنند، سؤال برانگیز شده است. مردم از خود میپرسند آیا هاشمی در محکوم کردن این ترور تردید دارد و یا نگران آن است که محکومیت ترور حجاریان موضع همفکران او را تقویت کند. به راستی در شرایطی که مخالفان و موافقان حجاریان خواسته یا ناخواسته این ترور را محکوم کردهاند، سکوت هاشمی چه پیامی دارد؟ آیا هاشمی نگران آن است که محکوم کردن این واقعه موجب رنجش برخی شود؟ اگر روزی سکوت هاشمی در برابر شعار «دشمن هاشمی، دشمن پیغمبر است» اعتماد مردم را به او خدشه دار کرد، امروز او خود اصرار دارد که در همنوا شدن با غم و اندوه مردم و «وفاق سیاسی – اخلاقی» در محکومیت ترور حجاریان حتی از بسیاری از شاگردان و همفکران خود عقب بماند؟ (آفتاب امروز 25/12/78)
علی اکبر محتشمی پور در دوران میرحسین موسوی وزیر کشور بود و انتخابات جنجالی مجلس سوم را مدیریت کرد. محتشمی در انتخابات مجلس ششم پس از باز شماری آرا و در میان دوره وارد مجلس شد و ریاست فراکسیون تشریفاتی دوم خرداد را بر عهده گرفت:
از نظر ما هاشمی رفسنجانی با ناطق نوری تفاوتی ندارد. زیرا اتخاذ مواضع غیر شفاف در قبال اصلاحات فرقی با مخالفت ندارد. (آریا 4/11/78)
دفتر تحکیم وحدت در سال 78 با محوریت علی افشاری از گروههای پیشرو دوم خرداد به حساب میآمد:
(آقای هاشمی) سعی بلیغ شما در مرتد سازی سیاسی همه را متعصب ساخته است. موج اتهامات زیر سؤال بردن امام، خدمت به انگلستان و امریکا، تغافل و فریب مردم و معاند بودن منتقدان و چنان شباهت با مواضع خشونت طلبان و افراطیون جناح راست دارد که برخی از مواضع منطقی شما در سال های پیش در مقابله با جریان بحران طلب را نیز با تردید روبهرو کرده است. آیا سخنان شما نوعی دمیدن در تنور خشونت و تشدید فضای بحران در آستانه انتخابات نیست؟! (بیان 16/11/78)
محسن آرمین ، از اعضای اصلی سازمان مجاهدین انقلاب است که در مجلس ششم مدتی نایب رئیس بود. او هم اکنون سخنگو و دبیرکل در سایه این حزب تندرو می باشد:
(در مورد ورود هاشمی به صحنه انتخابات) از شاخصههای آقای هاشمی این است که خیلی خوب میتواند سوار موج شود و طبیعتاً از موج جبهه دوم خرداد هم استفاده میکند.
آقای هاشمی در 10 سال گذشته در امتحانات متعددی وارد شده است و به نظر من نتوانسته است نمره قبولی بگیرد. او از شاگردانی است که در تمام امتحانات بخصوص دوره چهارم مجلس مردود شده است. در مجلس چهارم حمله به جناح اصلاح طلب و قلع و قمع نیروهای این جناح توسط هاشمی رفسنجانی صورت گرفته است. بزرگترین اشتباه سیاسی هاشمی رفسنجانی در دوره چهارم بود. چرا که با حذف نیروهای اصلاح طلب و خط امامی، یک مجلس تقریباً یک دست راست، توسط آقای هاشمی به وجود آمد که بلافاصله، در مقابل خود هاشمی ایستاد و افکار و برنامههایش را به او دیکته کرد. اگر ایشان بخواهد مثل گذشته عمل کند و به جناح راست تکیه زند در اقیانوسی که خودش کشتی نجات جناح راست است غرق خواهد شد و هم خودش و هم کشتی را از بین میبرد.(روزنامه آفتاب امروز 8/11/78)
ابراهیم یزدی، در دوره دولت موقت، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه بود و با کنار گذاشتن نهضت آزادی از حاکمیت نقش اپوزیسیون را برعهده گرفت. وی پس از درگذشت بازرگان دبیرکل نهضت آزادی شد اما در انتخابات دوم خرداد حاضر به حمایت از خاتمی نشد. او در انتخابات مجلس ششم رد صلاحیت شد:
عدم اقبال جامعه به آقای هاشمی دلایل متعدد دارد. طبیعی است که مردم با مشارکت وسیع خود در انتخابات و رأی به کاندیداهای جبهه اصلاح طلب، تعمد داشتند که پیامی به حاکمیت به طور عام و به آقای هاشمی به طور خاص بدهند و عدم آرای بالای آقای هاشمی در واقع انعکاس قضاوت و برداشت عمومی مردم نسبت به دو دهه فعالیت ایشان است.(آبادی،2/12/78)
تقی رحمانی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق(منافقین) که دوبار در دهه 60 به زندان افتاد و در سال 79 و 82 نیز دو بار به همراه برخی فعالان ملی-مذهبی بازداشت شد. وی از همکاران عزت الله سحابی در مجله ایران فردا بود:
آقای هاشمی اساساً توسعه سیاسی را قبول ندارد. مرد دیپلماسی پنهان نمیتواند مرد دیپلماسی شفاف شود. دیپلماسی پنهان را کسانی میتوانند کنار زنند که به دیپلماسی شفاف اعتقاد داشته باشند.(فتح 15/10/78)
جلال الدین طاهری، امام جمعه سابق اصفهان که در سال 81 استعفا داد.
میگویند بعضیها (هاشمی رفسنجانی) چند میلیارد ذخیره دارند که اگر خدای ناکرده از روحانیت یک چنین صداهایی شنیده شود این صحبتها باشد خیلی اثر نامطلوب میگذارد و بزرگترین جنایت و جرم است و معلوم میشود که ما انقلاب را برای خودمان میخواهیم. (سایت عصرنو)
گزارش روز 15/12/78 وابسته به گروه های ملی-مذهبی :
آن چه که در داخل کشور مطرح است موضوع ثروتهای خانواده هاشمی است در مورد نفوذ این خانواده در امور اقتصادی همین اندازه کافی است که بعد از سفر هاشمی به عربستان مطابق آن چه در بولتن داخلی مجلس شورای اسلامی درج شده است از پنج قرارداد نفتی امضا شده، 3 قرارداد مربوط به فرزندان این خانواده است.
بحث از سرمایه گذاریهای کلان تا آنجا پیش میرود که یک خانواده به راحتی قادر است در جریان انتخابات مجلس ششم هزینههای سنگین تبلیغاتی حزب اعتدال و توسعه، چکاد آزاداندیش، حزب کارگزاران و ... را بپردازد و البته این هزینهها برای یک خانواده ثروتمند نمیتواند مطرح باشد. شاید شکست هاشمی در انتخابات زمینه اجتماعی بررسی ثروتهای این خانواده را فراهم سازد.
نشاط 27/2/78 به سردبیری شمس الواعظین که بعدها از طرفداران سرسخت رسانه ای هاشمی رفسنجانی شد:
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق ایران که به مدت بیست سال صحنه گردان پنهانی سیاست ایران پس از انقلاب است، ظاهراً کنترل اهرم های پنهان قدرت را در جمهوری اسلامی از دست داد.
آفتاب یزد 2/11/78 :
(آقای هاشمی) جنابعالی که در این مدت بیست سال به نوعی در همه تصمیمگیریها و پستهای مهم و حساس مملکتی حضور داشته و مدت هشت سال در سنگر سازندگی و پیریزی اقتصادی کشور برنامهریزی میکردهاید چگونه شده است که وضع معیشتی مردم به چنین روزی از فقر و تنگدستی افتاده است؟
عصر آزادگان 13/11/78 به سردبیری شمس الواعظین:
هجده نفر از بازداشت شدگان نامه 90 امضایی در بیانیهای نسبت به اظهارات هاشمی رفسنجانی در مصاحبه اخیرش با خبرنگاران داخلی و خارجی که از چگونگی بازداشت برخی از نویسندگان نامه اظهار بیاطلاعی کرده بود، اعتراض کردند در بخشی از این بیانیه آمده است: «ایشان از خاطر بردهاند که در همان تاریخ در مصاحبه با خبرنگار روزنامه فرانسوی «لوموند» بدون نگرانی از دستگیرشدگان تصریح کردند: لیبرالهایی که اخیراً دستگیر شدهاند کسانی بودهاند که ماهیت جاسوسی پیدا کردهاند و از امریکا دستور میگرفتهاند.»
صبح امروز 2/10/78 به مدیرمسئولی سعید حجاریان که در انتخابات ریاست جمهوری نهم از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد:
آقای هاشمی تحلیل قابل قبولی راجع به امنیت اقتصادی ارائه دادید و گفتید در حال حاضر سرمایهداران، سرمایه شان را بلا استفاده گذاشتهاند. برای این سؤال را مطرح کرد چه کسی مسئول این قضیه است. همیشه شاهد بودیم که هر چند وقت یکبار شعار داده میشود هر کس پولی دارد باید حساب پس بدهد و گرنه ما چنین میکنیم و چنان. نتیجه این شد که به علت نبودن ضوابط صحیح و نداشتن ثبات اقتصادی، هر کسی سرمایهای انباشته بود و از این مملکت خارج کرد که این باز خود حدیث مفصلی دارد. فقط کافی است شرکتهایی که در این مدت توسط ایرانیان در کشور کوچک همسایه ما، دوبی تأسیس شده، شمارش شود تا دلارهای خارج شده از این مرز و بوم محاسبه کوچکی شود. آن زمان است که میبیند چه بر سر این سرمایههای ملی مملکت آمده است.
مهدی مهدوی آزاد، پیام آزادی، 2/10/78 او بعدها به واسطه حسن روحانی به هاشمی رفسنجانی نزدیک شد به گونهای که مدیریت سایتهای آفتاب نیوز و شهاب نیوز نزدیک به مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده گرفت:
او (هاشمی رفسنجانی) باید بپذیرد که یا هیچ گاه بر همه امور مشرف نبوده و زیردستانش با استفاده از همین عدم اشراف کامل سیاستهای نادرست خود را پیش بردهاند و یا این که به اعمال زیردستان خود واقف بوده و از آن دفاع میکرده است. هاشمی ناگزیر است که در قبال فعالیتهای آشکار گروههای شبه نظامی در سطح جامعه، مصطفی میرسلیم در رأس وزارت ارشاد، بشارتی در رأس وزارت کشور، سعید امامی و همفکرانش در دستگاههای امنیتی و بسیاری از سرشناسان دیگر پاسخگو باشد که بیگمان هر گونه پاسخ او به یکی از دو فرض بالا خواهد. او از منطق سخن میگوید و هیچ گاه گونه منطق حاکم بر قتل دگراندیشان ایران در دوران صدارتش را توضیح نمیدهد. از آزادی مطبوعات سخن میگوید و تعطیلی روزنامه را به باد انتقاد میگیرد و به گونهای مضاعف وضعیت مطبوعاتی دوران ریاست خود را از خاطر میبرد. هیچ گاه توضیح نمیدهد که چرا در زمان مسئولیت او تنها چند روزنامه حکومتی اجازه انتشار داشتند. به نظر میرسد که اینک هاشمی رفسنجانی ناگزیر است تا میان دو مؤلفه یکی را به انتخاب خود برگزیند. او دوم خرداد را روند تکاملی میداند که باید از آن پاسداری کرد.
او حتی اعتقاد ندارد که دوم خرداد معلول سیاستهای بسته فرهنگی، سیاسی و حاکمیت شعارهای افراطی در زمان صدارت او بود. هاشمی میگوید: «لباس مردم، شکل موی سر مردم، نشستن روی صندلی مدرسه یا دانشگاه یا این که مردم چیزهایی را استفاده کنند و یا نکنند، به ماهواره گوش کنند یا نکنند، اینها هیچ کدام زمینه شرعی محکمی ندارد.» بیشک او رفتار زیرمجموعه خود در دوران صدارتش بر هیأت دولت را فراموش کرده است. هاشمی ناگزیر نمیداند که بسیاری از ادارات دولتی از ورود مردان با آستین کوتاه به این مراکز جلوگیری میکردند. او به خاطر ندارد که سران سرشناسی که اینک در افواه گروه فشار مشهورند در اوج قدرت او به پاره کردن لباسهای جوانان، لباسهایی که حداکثر جرم آن آستین کوتاه بودن یا داشتن مارکهای خارجی بود و ماشین کردن موهای نوجوانان تازه به بلوغ رسیده مشغول بودند. او معتقد است که از ماهواره نمیتوان جلوگیری کرد و تلویحاً مخالفت خود را با منع قانونی ماهواره در ایران ابراز میکند بیگمان او باز هم وزیر ارشادش را از یاد برده است. هم او که با تیغ سانسور غیر منطقیاش لطمهای به فرهنگ، ادب و هنر این مملکت وارد ساخت که تا سالهای سال جبران نخواهد شد.
صادق زیباکلام، پیام آزادی، 10/11/78 هر چند در سال 78 نیز حامی رفسنجانی بود اما جو تندی که مطبوعات ایجاد کرده بودند او را نیز به انتقاد از هاشمی می کشاند:
هاشمی رفسنجانی هیچ گامی برای توسعه سیاسی و آزادیهای مطبوعات و اجتماعات برنداشته است. به نظر من علت اول آرای کم ایشان، نحوه عملکرد آقای هاشمی در هشت سالی است که زمام امور ریاست جمهوری کشور را در دست داشته است. البته عملکرد ایشان در قبل از آن هشت سال اهمیت دارد. دلیل دیگر به نوع گفتمان آقای هاشمی که ایشان همواره به خصوص نسبت به مخالفین خود از آن استفاده کردهاند، باز میگردد. گفتمان او بر این پایه استوار است که من هر چه کردهام درست بود و منتقدان و مخالفان من اشتباه میکنند و باید خود را درست کنند. حالت تفاخر گونهای که من هر چه میکنم درست است و مخالفان بر اثر عناد ورزی یا عدم توجه نادرست میگویند، این نوع برخورد نگاه از بالا به نظر من علت دوم بود. علت سوم این بود که مستقل از این مسئله که ایشان در پنهان تا چه اندازه برای خلاصی عبدالله نوری و برای بیرون آوردن غلامحسین کرباسچی از زندان تلاش کردند - که من معتقدم علیالقاعده تلاشهایی صورت گرفته است - در سطح افکار عمومی این گونه رایج شد که ایشان از افرادی که در کنار ایشان هستند استفاده میکند. اما هنگامی که دچار مشکل شده و با هجوم جناح راست روبرو میشوند، آقای هاشمی تلاش و تقلایی نشان نمیدهند. دلیل چهارم نیز جوی بود بخصوص در چند ماه اخیر توسط روزنامه نگاران دوم خردادی پدید آمد. جو پدید آمده فضایی یک طرفه بود که نتیجه آن در کنار پیشینه قبلی، آقای هاشمی را به عنوان نماد و سمبل خرابیهای بیست سال گذشته معرفی کرد. برخی از دوم خردادیها جوی را درست کردند که گویا تاکنون هیچ کس مسئولیتی نداشته است و همه چیز برگردن آقای هاشمی است. ( پیام آزادی، 7/12/78)
عبدالکریم سروش، عصر آزادگان 11/11/78 او در ابتدای پیروزی انقلاب، عضو ستاد انقلاب فرهنگی بود اما بعداً از تئوریسینهای دوران اصلاحات به حساب می آمد و در انتخابات ریاست جمهوری نهم و دهم از مهدی کروبی حمایت کرد:
کسی که (هاشمی رفسنجانی) قدرت خود را از طریق غیر دموکراتیک به دست آورده ورود او (ورود به انتخابات دور ششم مجلس) به سابقه تشویش ایجاد میکند، لذا بهتر است چنین کسی از حق خود استفاده نکند و به دموکراتیک بودن سابقه لطمه نزد.
محمد قوچانی، نشاط، 6/6/78 او پس از توقیف مطبوعات مدتی زندانی شد اما پس از آزادی به همکاری با تیم رسانهای هاشمی رفسنجانی پرداخت و سردبیر همشهری ماه و ضمیمه، روزنامه شرق و هم میهن و هفتهنامه شهروند امروز منصوب شد. او از نزدیکان کرباسچی و عطریانفر است:
تئوریسینهای چپ (که معمولاً به لایههای جوانتر و نوگرایی آن تعلق دارند) طی یک ساله اخیر بسیار تلاش کردند که به لایههای ارتدوکس خود بقبولانند که عمر سیاسی هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده است. آنها میگفتند هاشمی این استاد برجسته چانه زنی در سطوح فوقانی قدرت، دیگر نمیتواند از هنر دیپلماسی پنهان خود استفاده کند چون نه تنها محافظه کاران در عمق قدرت نفوذ کرده و رایزنیهای او را برنمیتابند بلکه برگذر جامعه ایران از ساختهای خویشاوندی در قدرت (الیگارشی) و جایگزینی سنتهای مردم سالارانه (دموکراتیک) تاریخ مصر شیوههای ریش سفیدانه به پایان رسیده است.
کلمات کلیدی:
شیخ بذله گو و مهندس معمار در کنار یک سفره هفت سین در حال گفتگو با یکدیگر هستند.
شیخ بذله گو : عرض کنم خدمت شما که تعطیلات بد نیست یک حال و هوایی عوض کنیم، مهندس!
مهندس معمار : من از خونم بیرون نمیرم
شیخ بذله گو گفت : نکنه ترسیدی کلک؟
مهندس معمار : نه اصلا ، من یک فرد انقلابی هستم
شیخ بذله گو : شمال، لب ساحل بد نیست، کیفی داره ها
مهندس معمار: دلت باز کتک می خواد
شیخ بذله گو : نه! نقشه ای به ذهنم رسید
مهندس معمار: چه نقشه ای ؟ مثل بحث خلیج عربی نشه هالو
شیخ بذله گو : به من میگی هالو ، برو چیز چیزتو جمع کن ...!
مهندس معمار: الان جای این حرف ها نیست، بگو نقشه ات چیه؟
شیخ بذله گو : وضعیت کنار ساحلو که تا حالا دیدی؟
مهندس معمار : خب ، آره خیلی هم بد نیست!
شیخ بذله گو :سناریو تجاوز حسابی میگیره،نه؟
مهندس معمار : آره میگره،چرا به فکر خودم نرسیده بود هالو
شیخ بذله گو : آخه تو مغزت فقط چیزه!
مهندس معمار : ولی یکی باید داوطلب برای قبول تجاوز بشه
شیخ بذله گو : ایندفعه تو یا یکی از نزدیکانت باید برای جنبش هزینه بده
مهندس معمار : بیخود، چون تجربه شما تو این موارد بیشتره!
شیخ بذله گو : نه دیگه خیلی تابلو شده ، افکار عمومی که هالو که نیستند!
مهندس معمار : یکی از هوادارها اینکارو بکنه
شیخ بذله گو : همه که توکلی نیستند که روسری سرشون کنند
مهندس معمار : پس بی خیال بشیم!
شیخ بذله گو : نه ،اصلا خودم جور میکنم
مهندس معمار : چه جوری هالو!
شیخ بذله گو : بس کن چیز به چیز شده
مهندس معمار : معذرت میخوام ، دست خودم نیست،عصبی شدم
شیخ بذله گو : خواهش میکنم چیز جان
مهندس معمار : خب چه جوری می خوای این سناریو رو اجرا کنی؟
شیخ بذله گو : سناریو تجاوز دو ماهی قرمز چطوره؟
مهندس معمار : منظور؟، حرف مفت میزنی ، از کجا ثابت کنیم؟
شیخ بذله گو : عکس میگیرم یواشکی،کف کردی ؟ دیدی حالا خودت هالو هستی
مهندس معمار: واقعا هالو هستی
شیخ بذله گو : چه
مهندس معمار : چون هالو هستی
شیخ بذله گو : دیگه باهات صحبت نمی کنم
مهندس معمار: به درک هالو....!!!
شیخ بذله گو : من که گفتم یواشکی؟
مهندس معمار :نه این غیر اخلاقیه هالو
شیخ بذله گو : چیز به چیز شده برای من حرف از اخلاق نزن ، جلوی قاضی و ملق بازی ؟!!! درضمن اینقدر نگو به من هالو، اذیت میشم
مهندس معمار : من میگم بی خیال بشیم،حوصله دردسر داری
شیخ بذله گو : مگه نگفتی امسال باید استقامت داشت
مهندس معمار : البته، ولی من با قایق کوچک تو ، تو چاه نمیرم!
شیخ بذله گو : بیانیه منو مسخره میکنی؟
مهندس معمار : واقعا به نظر خودت بیانیه هات خنده دار و مسخره نیست
شیخ بذله گو : معلومه که نه، برو ببین بیانیه های من بیشتر تو فرنگ تیتر یک میشه یا تو چیز چیز!
مهندس معمار : برو هالو، فکر کردی من نمی فهم که تو واقعا آرات از آرای باطله هم کمتر بوده
شیخ بذله گو : خودم هم می فهمم، حالا خیت شدی چیز جان!
مهندس معمار : واقعا خودت می فهمی، پس چرا اینقدر شلوغ میکنی؟
شیخ بذله گو : من هم یکی مثل تو بدون حتی یک دلیل!
مهندس معمار : ولی من واقعا معتقدم تقلب شده هالو
شیخ بذله گو : اگه راست میگی بگو جون ننه جونت!
مهندس معمار : چرا پای خانواده رو وسط میکشی
شیخ بذله گو : دیدی دروغ می گفتی
مهندس معمار : اصلا دلم می خواد، به تو چه
شیخ بذله گو : پس من سگ زرد و توهم برادرم شغال هستی!درسته؟
مهندس معمار : شاید! ، میگم چیز جدید منو حال کردی؟ بیانیه جدیدو میگم
شیخ بذله گو : تکه ایرانی های خارج از کشورت خیلی تاریخی بود!
مهندس معمار: منظورت چیه شیخ؟
شیخ بذله گو : کلک! غیر مستقیم اظهار تشکر از خارج نشینان ضد انقلاب اهم از منافقین و سلطنت طلبها، کمونیست ها ، سکولارها و...
مهندس معمار : پس تو هم منظورمو فهمیدی هالو
شیخ بذله گو : واقعا بی ادبی، ادب مرد به از دولت اوست اینه فلان فلان شده
مهندس معمار : خب شغال هم برادر سگ زرده دیگه هالو، هاهاهاهاهاها!!!!!!
کلمات کلیدی: