سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در مردمی که نه خود نیک خواه اند و نه نیک خواهان را دوست دارند، خیری نیست . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
نکیر و منکر پس از سوالهای معمول در مورد خدا و دین و پیرو پیغمبر رو به موسوی میگن: آقا جان شما نامه عملت سیاهه. باید بری جهنم. موسوی: برو ببینم . تو نامه عملم چیز شده ؛ یعنی دستکاری شده. من قبول ندارم.   نکیر : اون کسی که نامه عمل تو رو نوشته خدا مشخص کرده. مورد اعتماد خدا بوده. موسوی: نخیر آقا جان. من میگم دستکاری شده. شما هم باید قبول کنید.

منکر: آقا اینطوری حرف نزن. با این حرفت داری نعوذبالله خدا رو میبری زیر سوال. با این گرز میزنم تو سرت ها!!! موسوی: آقا فضا رو چیز نکنید؛ یعنی امنیتی و نظامی نکنید. همین شما ها هستید که با این کاراتون فضای اختناق و چیز رو؛ یعنی دیکتاتوری بوجود می آورید. حالا که این طور شد من اصلا خدا رو هم قبول ندارم. باید یه کمیته چیز یاب، منظورم حقیقت یابه، تشکیل بشه که بیطرف باشه.

نکیر خطاب به منکر: میگم این یارو یکی دو تختش کمه ها. این مثل اینکه حالیش نیست که اینجا آخر خطه. هنوز هم کلش بو قرمه سبزی میده.

موسوی: آقایان در گوشی صحبت کردن از نظر اسلام مشکل داره. من خودم یادمه که امام (رحمه الله) یه روز به من فرمودند موسوی جون. من گفتم بله آقا. اجازه بدید دستتون رو چیز کنم؛ یعنی ببوسم. ایشون نگذاشتن. بعد به من گفتند . . .(در همین هنگام نکیر و منکر صحبت میر را قطع میکنند ) نکیر و منکر ( با عصبانیت) : مردکه نفهم. اینجا انتخابات نیست. قیامته.  

موسوی: آقا قانون چیزه، یعنی قانونه. قیامت و انتخابات نداره . شما ها همتون قانون گریز هستید. اصلا آقا از وقتی که همین دار و دسته شما بحث قیامت رو در جامعه مطرح کرد یک فضای فوق امنیتی در جامعه ایجاد شد که امید به چیز مردم، یعنی امید به زندگی مردم خیلی کم شد. شما که همه دنیا هم دست خودتونه. هر کار بخواهید میکنید.

موسوی(در حالی که با نگاه خود به دنبال دوربین میگردد ادامه میدهد): مردم من اگر خدا میشدم این اخلاقها رو از جامعه چیز میکردم ؛ یعنی در واقع حذف میکردم. من این قیامت رو برمیداشتم. این اصلا توهین به انسانیت و بشریت و خلاف چیز بشر، یعنی حقوق بشر است. چه معنی دارد که شما این جوانها رو ستاره دار میکنید. چرا دو دستگی میکنید. خودی و غیر خودی و بهشتی و جهنمی میکنید. نکیر و منکر همینطور هاج و واج و در نهایت عصبانیت به موسوی نگاه میکنند.

در همین حال نکیر میگوید: حالا چند لحظه خفه خون بگیر تا یه چند تا پرونده از کارهایی که در زمان زنده بودن کردی بهت نشون بدیم. نشون بدیم؟ بدیم؟ و چند تا از کارهای زشت و بد بد جناب میر به ایشون نمایش داده میشود.

بعد منکر میگوید حالا بگو. حالا چی؟ ناگهان میر که شدیدا از این کار نکیر عصبانی بود با لحنی کاملا مضطرب و عصبانی گفت: شما ها خجالت نمیکشید پرونده ی همسر بنده رو ( ببخشید اینجا اشتباه لپی بود، «پرونده ی بنده» صحیح است) رو گرفتین جلوی من و نشون من میدهید. شما به جای اینکه بیایید برای مردم پروند سازی کنید برید یه فکری به حال چیز سالی ، یعنی خشکسالی و این سیل و زلزله هایی که همش از سوء مدیریت شما حاصل شده بکنید.

اصلا من به خاطر همین مشکلات و احساس چیزی که کردم ؛ یعنی احساس خطری که کردم به این دنیا اومدم که جلوی این چیزا رو بگیرم. من نمیدونم این حضرت باری تعالی به جای اینکه حضرات عتید و رقیب را بگذارند تا ملت رو بپایند، بروند یه فکری به حال مدیریت این دنیا بکنند. البته اینها همش ناشی از چند نکته در مدیریت است از جمله ماجراجویی و بی ثباتی، رفتارهای نمایشی و قهرمان نمایی و شعاری ، خیالبافی و خرافه گرایی، خلاف گویی و پنهان کاری، خود محوری و قانون گریزی ، افراط و تفریط است و ... و بنده آمده ام که با اینها چیز کنم، یعنی مقابله کنم.

و.... چند هزار سال بعد پس از رسیدگی کامل به پرونده همه انسانها از جمله آقای موسوی.

میر حسین در حالی که با غل و زنجیر به دست و پایش روانه جهنم است در حال داد و فریاد است: آهای مردم. اینجا همه دیکتاتورند. دارند من را با زور میبرند جهنم. شما امید خودتون رو از دست ندید. من باز هم از توی جهنم با شما ها صحبت خواهم کرد و بیانیه خواهم داد. البته اینجا خیلی از دنیا جوش خفقان تره. اینجا تمام رسانه ها دست خودشونه. اصلا نمیگذارند ما حرف بزنیم. آزادی بیان وجود ندارد. روزنامه هم که میخواهیم بزنیم تو این همه آتیش میسوزه. شما امیدتون رو از دست ندید. من در پل صراط انشاا... در جمع پرشور شما برای شما صحبت خواهم کرد و یکسری حقایق رو خواهم گفت من چند تا خاطره هم از امام دارم که بعدا میگم مایه عبرت اینها بشه.

همینطور که موسوی در حال نطق کردن بود دهن او را با سیمان پر کردند و درش یه چهارک آجر چپوندن و ایشون را به جهنم بردند... در جهنم جناب میر، همکار و دوست روزهای کاندیداتوری خود را میبیند که در یک گوشه او را بسته اند و مثال اینکه تازه از زیر عذاب دردناک راحت شده باشد حال او بسیار وحشتناک بود. میر از نگهبانان پرسید این شیخ مهدی کروبی بیچاره را چرا به این حال و روز انداختید. مگر چه عذابی به او میدهید؟ نگهبان جهنم: تو یکی لال شو باز این شیخ بدبخت یک شانس برای رهایی از جهنم دارد. هفته ای یکبار آزمونی از وی بعمل می آید و به او این فرصت داده میشود، چنانچه نتواند از آن فرصت استفاده کند عذاب میشود ، تا هفته ی بعد. میر که خیلی ترسیده بود پرسید: مگر عذابش چیست که این حال و روزش است؟

نگهبان جهنم: خوب نگاه کن. الان وقتی است که به او فرصت داده میشود تا اگر موفق شود از جهنم آزاد شود. الان ساعت آزمون وی است و او یکساعت فرصت دارد. در همین حین دو ملک که چهره های بسیار وحشتناکی داشتند وارد شدند. در دست یکی از آنها برگه ای و در دست فرد دیگر تابلویی بود. شیخ با نگاهی مضطرب به آنها نگریست. ملک اول رو به شیخ گفت: آماده ای. شیخ که صورتش غرق در عرق بود سری به نشانه تایید تکان داد.

 ناگهان ملک اول برگه را چرخاند و در روی آن یک سوال بسیار بزرگ نوشته شده بود. موسوی به برگه نگاه کرد و با خود گفت : این سوال چقدر آشناست. کجا آن را دیده ام؟ و آن را خواند : در عبارت «دول الخلیج العربیه» کلمه العربیه به کدام گزینه بر میگردد؟
 الف) دول
 ب) دول
ج) دول
د)دول
ه) غلط کردم
 و) سایر موارد


شیخ مهدی بعد از یکساعت فکر کردن : گزینه 9.

ناگهان ملکه دوم به سرعت جلو می آید و میگوید ای بیسواد بی لیاقت. حق تو همین عذاب دردناک است که درد آن تو و تمام طرفداران و همراهانت را در بر میگیرد. و در حالی که شیخ به شدت التماس میکرد و از ته دل فریاد میکشید که از عذاب او درگذرند ملک دوم تابلویی را که در دستش بود چرخاند و شیخ از شدت سختی عذاب دائم غش میکرد و به هوش می آمد. و موسوی باز روی آن تابلو را خواند که بزرگ نوشته بود : 0.8 درصد

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 12:50 عصر     |     () نظر

داشتم در بین لجن زار های سبز رنگ در وب رد می شدم و عمق این لجن ها را بررسی می کردم .
و به بررسی نوع لجن ها می پرداختم .
چیز هایی دیدم که شعور فرد صاحب سایت و وبلاگ را می رساند .
تصمیم گرفتم با نوشتن مطلبی چهره حقیقی این دروغ پرداز ها را رسوا کنم !
اپیزود اول :
در ذیل تصویری را می بینیم که حضرت آیه الله جنتی به رکوع رفته اند و مامومین در قنوت به سر می برند .
در تیتر این عکس درج شده : ” وقتی جنتی به جای قنوت به رکوع می رود ” و خب باید در عقل نویسنده شک کرد .


نماز آیه الله جنتی


برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی تصویر کلیک کنید


آقای نویسنده ی این مطلب ؛ اگر در عمرت نماز خوانده باشی آن هم به جماعت ، باید بدانی که جایز نیست ماموم کاری را زود تر از امام جماعت انجام دهد ! ( معنی امام و ماموم را اگر نمی دانی سری به رساله ی مراجع بزن ) فلذا اول امام به رکوع می رود و سپس مکبِّر می گوید : ” رکوع ، رکوع ” و سپس مامومین به رکوع می روند !
***
اپیزود دوم :
در همان ساعت اولیه پخش شدن عکس های راهمپیمایی خودجوش عاشورائیان توسط فارس نیوز عده ای لجن پراکن که معرف حضور همگان هستند تصویری را  از فارس منتشر کرده اند که به قول خودشان ” سوتی فارس نیوز ” بود .
افاضه کرده بودند که روی این تصویر زوم کنید و ببینید که نصف جمعیت به جلو حرکت می کنند و نصف جمعیت به عقب ! و با این استناد سعی داشتند اثبات کنند که جمعیت اینقدر ها هم نبوده و این تصویر منتاژ است .
بنده هم گذاشتم هر چه دلشان می خواهد روی این عکس مانور کنند تا اینک طشت رسوایی شان را به زمین بکوبم و آبروی نجسشان بریزد و چهره ی پلید شان مشخص گردد .


به اصطلاح سوتی فارس نیوز


برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی تصویر کلیک کنید


جلبگِ عزیز ؛ اگر تا به حال مراسم عزا داری را از نزدیک ندیده اید توصیه می کنم حتما ببینید تا دیگر از این سوتی ها ندهید !
تا بحال چیزی به نام ” حلقه ی ماتم ” یا ” حلقه ی سینه زنی ” به گوشتان خورده است ؟
در تصویر فوق می بینید که محور عکس دایره ی سبز رنگ است و سایرین دور آن حلقه زده اند ! کاش کمی شعور داشتید جناب جلبگ !
پ ن : مستطیل قرمز رنگ محدوده ایست که جلبگ ها عقیده دارند تضاد تصویر از آنجا شروع می شود !
***
اپیزود سه :
سایت جرس ( معلوم الحال ) ! مطلبی درج کرده بود تحت عنوانِ : ” شلیک مستقیم یک لباس شخصی به سمت مردم – با صحنه آهسته ” .



برای مشاهده تصویر در ابعاد بزرگتر بر روی تصویر کلیک کنید


بنده این فیلم را دریافت کردم و چند بار مشاهده کردم .
لینک دانلود این فیلم را هم می گذارم تا شما هم ببینید و قضاوت کنید .
با فرض اینکه واقعا آن شخص بسیجی باشد و سلاح هم در دست داشته باشد چند سوال دارم !
1- فیلم بردار محترم ! پشت یک عدد خودرو با دوربین آماده از چه چیزی فیلم برداری می کند قبل از اینکه آن بسیجی ! وارد صحنه شود ؟ این آمادگی فیلم بردار غیرطبیعی نیست ؟
2 – با توجه به اینکه زمینه ای که پشت سر بسیجی ! مشاهده می شود سیاه است باید در لحظه شلیک آتش خارج شده از شعله پوش جنگی سلاح دیده شود ! می شود یک نفر این شعله را به بنده هم نشان دهد ؟
3 – چرا بسیجی ! بعد از شلیک سه گلوله ! سلاح خود را در هنگام گریز مسلح می کند ؟
4 – از این فاصله ی فیلم بردار تا بسیجی ! و با این همهمه ی جمعیت چطورصدای مسلح شدن سلاح به گوش می رسد ؟
5 – فرض کنیم که خب حالا یک طوری صدای مسلح شدن سلاح به فیلمبردار محترم رسید ، حال چطور صدای فریاد کسانی که بهشان شلیک شده است شنیده نمی شود ؟ آن ها که تیر خورده اند بدن خود را با پماد های بی حسی موضعی چرب کرده اند ؟
6 – این خیل جمعیت و آقای فیلم بردار که به سمت وی دویدند به قصد گرفتن او ، آیا واقعا این همه آدم نتوانستند یک نفر آدم را بگیرند ؟ اگر نتوانستن که خاک بر سرشان ! اگر توانستند این آقای فیلمبردار که در امر شکار صحنه ها اینقدر ماهر هستند چطور نتوانستند تصویری از چهره ی بسیجی ! ارائه کنند ؟
7 – آیا این بسیجی ساخته ی دست خودتان نیست ؟
فیلم را می توانید از
اینجا دانلود کنید



 


الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا
خدا را شکر که دشمنان ما را از احمق ها قرار داد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/21:: 1:22 عصر     |     () نظر

می خواهم اعتراف کنم...

با سلام خدمت شما عزیزان

بی مقدمه می روم سر اصل مطلب...

اینجانب به عنوان یک احمدی نژادی می خواهم امروز در اینجا و در حضور همه ی شما چیزهای (ببخشید)سبزهای محترم اعترافی کنم..

آری می خواهم اعتراف کنم که:

شما راست می گفتید...

بله شما راست می گفتید و من بالاخره توانستم با محاسبات پیچیده ی ریاضی که فقط خودم بهشان رسیده ام(البته با تقلب از نوشته های حضرت موسوی علیه السلام)اثبات کنم که 13 میلیون بیشتر از 24 میلیون است...

باور نمی کنید!اینم مدرک:

                     

 

 من بدین وسیله اعتراف می کنم که طرفداران جنبش همیشه چیز ایران( آخ عذر می خوام این سبز یکم رو زبونم نمی چرخه و هی چیز می شه با عرض شرمندگی)...نه تنها بیشتر از ما احمدی نژادی ها هستند بلکه روز به روز بر عده ی ایشان افزوده می شود...باور نمی کنید!اینم مدرک:

 

                              

(به نظرتون جای نقطه چین چی می تونه باشه..!!!!من که هر چی فکر می کنم نمی تونم حدس بزنم!یعنی این یارو چه(چیز)ی خورده که باعث شده بره به موسوی رای بده!..هان؟)

 

اینجانب همچنین اعتراف می کنم که همه ی حرفها و به خصوص آمارهای آقای موسوی(عذر می خوام)حضرت موسوی علیه السلام پیامبر اول و آخر سبزی ها کاملا درست می باشد و ما به گور پدرمان خندیده ایم اگربگوییم دروغ است..اینم مدرک دیگری دال بر صداقت جناب موسوی:

 

                             

خوب دیگر زیادی حرف نزنم و خلاصه کنم که منه احمدی نژادی از تقصیر خویش رو به درگاه حضرت موسوی علیه السلام آورده و از همه ی تشکیلات جنبش همیشه چیز ایران تقاضای عفو و یا حداقل تخفیف مجازات را دارم..

دوستان متحجر من نیز تا دیر نشده است انتخاب کنند که می خواهند:

با حسین(ع)باشند یا با میر حسین علیه السلام!

ما که رفتیم و برای نشان دادن اولین مراتب توبه لباس زنانه به تن کردیم...

                    

 

البته مجبوریم از این پس در هنگام خروج از خانه ماسک بزنیم به این خاطر که صورتمان از آن چیزها دارد و ممکن است دیگر کسی ما را نگیرد...

 

همیشه سبزی باشید...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 8:21 عصر     |     () نظر

این مرد کیست؟

 

این مرد کیست؟

آیا او را می شناسید؟

او از جان سطل زباله های شهر ما چه می خواهد؟

او کیست؟

1-یک دیوانه

2-یک آزادی خواه

3-یک قدرت طلب

4-یک داماد لرستان

5-یک مرد باغیرت

6-یک آشوبگر

 

شما کدام یک را انتخاب می کنید؟برای انتخابتان حتما دلیل بیاورید...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 8:10 عصر     |     () نظر
فرد یا گروهی ناشناس با عنوان سپاه جمهوری اسلامی ایران مشغول کامنت گذاری در وبلاگ برای دانلود فایلی نامعلوم می باشد. وبلاگ نویسان ارزشی توجه داشته باشند که ممکن است این برنامه شامل فایل هایی برای هک، سرقت اطلاعات یا... باشد.


متن کامنت گذاری این فرد نامعلوم در وبلاگها :

بسم الله الرحمن الرحیم.

با سلام.
اطلاعیه سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران : هتاکان عاشورای88 را محکوم کنید.

با توجه به حرمت شکنی عده ای،در روز عاشورای 88 در تهران،برای پایمال نشدن خون سرور و سالار شهیدان،امام حسین ع و مجازات حرمت شکنان،از این برنامه که توسط سایبری سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران تهیه شده است،استفاده کنید.حجم این برنامه فقط و فقط 250 کیلوبایت است و دانلود آن حتی برای کسانی که به اینترنت پر سرعت دسترسی ندارند هم امکان پذیر است و به آسانی دانلود می شود.

برای دانلود این برنامه،از لینک زیر استفاده کنید:
http://www.persianupload.com/9080345
طریقه ی دانلود هم خیلی آسان است.در صفحه ی باز شده،چند ثانیه صبر کنید تا تایمر صفر شود و سپس روی دکمه ی دانلود فایل کلیک کنید تا دانلود فایل آغاز شود.



مراقب باشید

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 8:2 عصر     |     () نظر

عمروعاص در مصاحبه با خبرنگاران رسانه‌های فارس، دمشق، رم، چین و ماچین به تشریح جدیدترین مواضع خود بعد از جنگ نهروان پرداخت. به گزارش خبرنگار صدر اسلام «وطن‌امروز»، این ذلیل‌مرده خداجو قبل از پاسخ به سوالات کاتبان عرب و دیگر نقاط در سخنان کوتاهی ضمن تسلیت به خانواده‌های خوارج، گفت: با زندانی کردن آشوبگران جمل، صفین و نهروان چیزی حل نمی‌شود و باید با مسائل به صورت زیربنایی برخورد کرد. عمروعاص به نقض حقوق بشر در جنگ نهروان اشاره کرد و ادامه داد: معاویه مرا مامور کرده تا درباره کشته‌های نهروان یک کمیته تحقیق‌و‌تفحص تشکیل بدهم که این کمیته هم‌اینک کار خود را آغاز کرده و نتایج مقدماتی آن تا هفته آینده توسط جارچی‌های پاچه‌خوار معاویه به سمع‌و‌نظر ملت خواهد رسید. عمروعاص افزود: 4 هزار نفری که در جنگ نهروان توسط سپاه کوفه کشته شدند، آشوبگرانی بودند که از راه‌های مسالمت‌آمیز قصد فتنه‌آفرینی داشتند. وی تصریح کرد: آزادی بیان یعنی اینکه جارچی‌های معاویه بتوانند براحتی اذهان عمومی را تشویش کنند و البته هدف این نمک به حرام‌ها از نشر اکاذیب، ترویج روحیه نقادی در جامعه است! این عنصر نزدیک به معاویه، کمک معاویه به آشوب‌طلبان کوفه را کار رسانه‌های وابسته به عمار یاسر دانست و البته مدعی شد، معاویه تنها برای «کش‌لقمه»‌خورهای کوفه اعانه فرستاده بود.

عمر و عاص در بخش دیگری از سخنان خود، «آشتی ملی» را نیاز اصلی کوفه خواند و گفت: در شرایط حساس کنونی، بهترین راه پایین آمدن از خر شیطان است.

عمر‌و‌عاص که از خواص بی‌بصیرت است، در ادامه به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ داد. عمر و عاص در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه «وطن‌امروز» که از وی پرسیده بود: «با خوارجی که امنیت کوفه و عراق را بر هم زدند و زیربار حرف منطقی هم نمی‌روند و علیه نظام اسلامی دست به آشوب می‌زنند، حکومت باید چکار کند؟»، خوارج را مردمی خداجو خواند و مدعی شد: ضرب‌و‌شتم مردم، سد معبر، قداره‌بندی، عربده‌کشی و آتش کشیدن بانک‌های کوفه هم یکی از راه‌های رسیدن به خداست. خبرنگار کیهان نیز از عمر و عاص پرسید: «آیا اگر همچین است، جهاد علیه خوارج هم یکی از راه‌های رسیدن به خدا نیست؟» که عمرو عاص از مجری مراسم که باجناق اشعث بود خواست به مشکل این خبرنگار در پشت سالن کنفرانس رسیدگی شود. عمر‌و‌عاص سپس به پرسش خبرنگار روم باستان پاسخ داد و گفت: ما نیازی به حمایت کشورهای خارجی مثل روم و یونان نداریم و این را جناب معاویه هم متذکر شده‌اند.

عمر و عاص افزود: البته برخی کشورها از ما حمایت‌هایی کرده‌اند که این حمایت‌ها کاملا تصادفی بوده است. این کارشناس مسائل سیاسی در جواب سوال خبرنگار شبکه BBC از این شبکه به خاطر نقش ویژه در کشتن
«سمیه بن امیه» تشکر کرد و گفت: ما البته برای نشان دادن خداجو بودن خود قتل وی را انداختیم گردن حکومت کوفه. عمروعاص در ادامه بیان داشت: خوارجی که در جنگ نهروان، توسط سپاه کوفه کشته شدند می‌خواستند در یک بسته پیشنهادی طرح «آشتی ملی» را مطرح کنند که حکومت کوفه نگذاشت. عمروعاص در پاسخ به سوال خبرنگار روزنامه اطلاعات، آب‌و هوای دمشق را صاف تا کمی ابری همراه با مه غلیظ صبحگاهی خواند و از احتمال آمدن یک جبهه هوای پرفشار ظرف روزهای آینده خبر داد و گفت: شهردار دمشق تمهیدات لازم را اندیشیده تا اگر برف آمد، در حرکت الاغ‌های تندرو اختلالی به وجود نیاید و متاسفانه شهرداری، امسال که فکر تهیه شن و ماسه را کرده، ما هیچ برف و بارانی نداشته‌ایم!! خبرنگار CNN هم از عمروعاص پرسید: آیا درست است کسانی که به روستاهای اطراف کوفه حمله کرده و دست به شورش و اغتشاش زده‌اند، نه خوارج که از خود حکومت کوفه بوده‌اند؟! عمروعاص از حضار خواست برای این خبرنگار یک کف مرتب بزنند و آنگاه رو به خبرنگار CNN کرد و به وی گفت: وامی، پولی، چیزی نمی‌خواهی؟!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 7:59 عصر     |     () نظر

عصر دیروز به وقت محلی، عمروعاص با حضور در دفتر بنگاه چیزپراکنی BBC در خیابان شهید اخ‌الآکلهًْ‌‌الاکباد به تمام سؤالات نرم و تیز خبرنگار این شبکه با محبت و حوصله پاسخ داد. عمروعاص منطقه خاورمیانه را از نظر سوق‌الجیشی مهم ارزیابی کرد و در جواب این سؤال خبرنگار BBC که از وی درباره تاکتیک‌های کاخ سبز دمشق پرسیده بود، گفت:

ما برای ناراضیان کوفه پیغام فرستاده‌ایم که موقع برداشت خرما همان بالای درخت بمانند و برای نظام اسلامی، ادا و اصول دربیاورند. وی ضمن رد کردن وجود هرگونه ارتباط میان دمشق و خوارج خداجو تصریح کرد: طرفداران ما برای ایجاد هرج‌و‌مرج در خیابان‌های کوفه و روستاهای اطراف نیازی به بیانیه‌های معاویه ندارند و کاملا خودجوش عمل می‌کنند. این کارشناس مسائل سیاسی با انتقاد از رفتار حکومت کوفه در قبال ناراضیان در اظهارنظری دوپهلو گفت:

ما حوادثی که این روز‌ها دارد در کوفه اتفاق می‌افتد را با جدیت پیگیری می‌کنیم و هرچند با این ذلیل‌مرده‌های خداجو هیچ ارتباطی نداریم اما حمایت خودمان را از آنها دریغ نمی‌کنیم که این البته نشان‌دهنده رابطه ما با اغتشاشگران کوفه نیست، بلکه اوج مظلومیت معاویه را می‌رساند. عمروعاص تنها راه خروج از بحران کنونی را «آشتی ‌ملی» خواند و خطاب به خبرنگار BBC گفت: نظام اسلامی باید دست آشوب‌طلبان را برای ایجاد بلوا باز بگذارد والا جامعه جهانی تحریم‌ها را تشدید خواهد کرد. عمروعاص در پاسخ به این پرسش که «چرا در جریان جنگ صفین، وقتی کم آوردید، لخت شدید»، لخت شدن خود را تکذیب کرد و گفت: من تنها شلوار لی و پیراهن خود را درآوردم که آن هم برای قضای حاجت بود. در این جا خبرنگار BBC با نشان دادن تصاویری از عمروعاص که او را در مواجهه با سپاه کوفه لخت مادرزاد نشان می‌داد، خاطرنشان کرد: این تصاویر، با فتوشاپ درست شده و این را هر عکاسی می‌فهمد. خبرنگار BBC دوباره خطاب به این ذلیل‌مرده گفت: اما شاهدان عینی لخت شدن شما را تایید کرده‌اند و از طرفی این تصاویر در همه بلاد منتشر شده، و عمروعاص در جواب گفت: من صدبار به این روابط عمومی کاخ سبز گفتم که این عکاس، مکاس‌ها را از جلوی دست و پای ما جمع کند و در ادامه به مدیربرنامه‌هایش که پشت صحنه نشسته بود گفت: عمه ننه! اون «ویستای تسعه و ثلاثین» را روی لپ‌تاپ نصب کردی؟

عمه‌ننه: شرمنده!

عمروعاص: تف تو اون صورتت که مارو آویزون این یزید سگ‌باز کردی.

عمه‌ننه: شما ببخشید.

عمروعاص: برو عکسارو بده روابط عمومی کاخ، با فتوشاپ یه شورتی، برگی، چیزی تن ما کنن،‌ بفرستن رو سایت.

آنگاه عمروعاص رو به خبرنگار BBC کرد و گفت: از شما چه پنهان که لخت شدن من در آن روز چندان هم بی‌حکمت نبود، من جلوی این عمه ننه نخواستم بگم. راستش یک سری از این دوستان ما در کوفه پروژه مردان با حجاب را کلید زدند که به افتضاح انجامید لذا بنده با لخت شدن مادرزاد، آن سوتی را تحت‌الشعاع قرار دادم؛ با خودم فکر می‌کنم که من گاهی منافع خود را فدای مصالح جنبش می‌کنم (عجب جمله‌ای شد ها! ادامه بدم یه بیانیه از توش درمیاد).

همواره به اینجانب گفته می‌شد که اگر من و معاویه خفه‌خون بگیریم، شبکه‌های وسیع اجتماعی و مدنی به کار نمی‌افتد. آنچه به بنده به عنوان یک فرد کوچک این جامعه مربوط می‌شود، به صراحت می‌گویم تا وجود یک بحران جدی در کوفه به رسمیت شناخته نشود، راهی برای خروج از مشکلات و مسائل پیدا نخواهد شد. بنده با این نظر موافق نبودم؛ آیا برای جنگ نهروان هم من و آن معاویه مقصریم؟...

این عمه ننه کدوم گوری رفته؟! بگو «ویستا، میستا» رو ول کنه، این «بیانیه»، داره همین‌طور می‌یاد!! لامصب داره همین‌طور می‌ریزه! یکی تایپش کنه.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 7:58 عصر     |     () نظر

حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان با اشاره به برخی شبهات مطرح شده از سوی علی مطهری در برنامه پنج‌شنبه شب سیما که مشابه این شبهات از سوی افراد دیگر نیز به‌صورت مکرر بیان شده است، به این موارد پاسخ داد.

به گزارش رجانیوز، "سرآغاز همه حوادث پس از انتخابات، از مناظره احمدی‌نژاد و موسوی و نام بردن از هاشمی رفسنجانی در آن بود"، "هر دو طرف در جریان این حوادث اقدام به افراطی‌گری کردند"، "هر دو طرف خشونت به خرج دادند"، و "چه اشکالی دارد که کسانی برخی از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند"، مهم‌ترین شبهاتی است که در این یادداشت به آن‌ها پاسخ داده شده است.

آنچه در این یادداشت نقد می شود اگرچه بخش هایی از اظهارات آقای دکترعلی مطهری در میزگرد تلویزیونی پنج شنبه شب گذشته را نیز شامل می شود ولی روی سخن با ایشان نیست- و یا بهتر است گفته شود فقط با ایشان نیست- بلکه نگاه اصلی این یادداشت به کسانی است که از روی غفلت و ساده اندیشی و یا به دلیل برخی از آلودگی های مالی و سیاسی و تعصب های کور حزبی و جناحی اصرار دارند ستون پنجم شکست خورده و رسوا شده دشمنان بیرونی را بار دیگر و در پوشش فریبکارانه «آشتی ملی»! به صحنه باز گردانند و این دمل چرکین را برای فتنه انگیزی و انتشار عفونت در فرصتی دیگر باقی بگذارند و البته، کسانی که برای آگاه سازی برخی از فریب خوردگان تلاش می کنند، حساب جداگانه ای دارند و سعی آنان انشاءالله که مشکور است.

دراین وجیزه به چند نمونه از اصلی ترین ادعاهای جماعت یاد شده که این روزها به «شاه» بیت و ترجیع بند گفتمان آنان تبدیل شده است اشاره ای گذرا داریم.

1- می گویند ماجرا از مناظره تلویزیونی آقایان احمدی نژاد و موسوی شروع شد و ادعا می کنند اگر احمدی نژاد در آن مناظره نامی از آقای هاشمی رفسنجانی به میان نمی آورد، کار به اینجا نمی کشید! خب! بر فرض که بپذیریم آقای احمدی نژاد در آن مناظره به خطا رفته است و نباید نامی از آقای رفسنجانی به میان می آورد. ولی ادعای مضحک تقلب در انتخابات، دعوت از هواداران برای غائله آفرینی و آشوب در خیابان ها، آتش زدن اموال عمومی، حمله به مقر بسیج و پاسگاه پلیس، شعار به نفع اسرائیل، حمایت از آمریکا، پاره کردن عکس حضرت امام(ره) و نهایتاً اهانت به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام چه ربطی به مناظره یاد شده دارد؟! این درحالی است که سران فتنه در تمامی موارد یاد شده از آشوبگران و غائله آفرینان آشکارا حمایت کرده و حتی اهانت کنندگان به حضرت امام حسین علیه السلام را با کمال وقاحت «مردم خداجوی»! نامیده اند! آیا چنانچه علیه آقای هاشمی رفسنجانی حرفی زده شود، پاسخ آن، حمایت از اسرائیل و آمریکا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسین(ع) است؟!

2- تمامی شواهد و قرائن و اسناد غیرقابل انکار موجود که کیهان به مناسبت های مختلف بارها به آن پرداخته است، کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که سران فتنه در تمامی مراحل از فرمول دیکته شده آمریکا و اسرائیل برای فتنه انگیزی پیروی کرده اند و با جرأت باید گفت هیچ مرحله ای از مراحل چندگانه حرکت سران فتنه را نمی توان آدرس داد که قبل از انجام آن از سوی مقامات و یا رسانه های رسمی آمریکایی و اسرائیلی و انگلیسی به سران فتنه دیکته نشده باشد. بهترین گواه برای اثبات این ادعا پیش بینی مرحله به مرحله حرکت فتنه انگیزان از سوی کیهان است. مراحلی مانند ادعای تقلب در انتخابات، گزینش یک نماد رنگین، دعوت به آشوب خیابانی، خودداری سران فتنه از تن دادن به روش های قانونی، نفی مبانی نظام و... تمامی این مراحل قبل از انجام آن از سوی کیهان پیش بینی شده بود. چرا و چگونه؟! پاسخ بسیار ساده و روشن است. برای این که مراحل یاد شده پیشاپیش و بی کم وکاست در فرمول «کودتای مخملی» جرج سوروس- کسی که آقای خاتمی دوبار مخفیانه با وی ملاقات داشته است- جین شارپ، مایکل لدین و سایر نظریه پردازان و استراتژیست های کودتای مخملی آمده است. آیا می توانید انکار کنید؟! معلوم است که نمی توانید، چرا که تمامی اسناد آن موجود است بنابراین درباره این ادعا که ماجرا از مناظره تلویزیونی آقایان احمدی نژاد و موسوی آغاز شده است فقط می توان گفت؛ ادعای مضحک و خنده داری است.

گفتنی است وقتی در گرماگرم فتنه، آقای خاتمی پیشنهاد رفراندوم را مطرح کرد، کیهان طی یادداشتی با عنوان «آقای خاتمی! پیشنهاد شما یا سفارش مایکل لدین» به سندی اشاره کرد که نشان می داد پیشنهاد آقای خاتمی از سوی مایکل لدین به ایشان دیکته شده است. البته آقای خاتمی به روی خود نیاورد- دقیقاً مانند ملاقات های خود با جرج سوروس صهیونیست که آن را تکذیب کرد!- اما چند روز بعد مایکل لدین در مصاحبه با واشنگتن تایمز کوشید نظر کیهان را نفی کند، ضمن آن که اشتراک نظر خود با خاتمی و این که پیشنهاد وی قبل از خاتمی مطرح شده است را انکار نکرد!! و باز هم به عنوان مثال، شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» دو روز قبل از روز قدس از سوی سایت وزارت خارجه اسرائیل برای روز قدس پیشنهاد شده بود و...

اسناد و شواهد موجود درباره پیروی مو به مو و بی کم و کاست سران فتنه از فرمول دیکته شده استراتژیست های آمریکایی و مخصوصا اسرائیلی، به اندازه ای فراوان است که پرداختن به تک تک آنها مصداق «مثنوی هفتاد من کاغذ» است.

3- می گویند در ماجرای اخیر هر دو سو مقصر بوده اند و افراط گرایی از هر دو طرف صورت گرفته است! و توضیح نمی دهند که این دو طرف موردنظر آقایان کدام «دوطرف» هستند؟

الف: آیا دو جناح سیاسی درون نظام در مقابل هم قرار گرفته بودند؟! بدیهی است که این گزینه قابل قبول نیست چرا که جناح سیاسی درون نظام به آموزه ها و مبانی نظام حمله نمی کند و علیه اصول و شاخصه های ساختاری نظام شعار نمی دهد و... آیا شعار «جمهوری ایرانی» به جای جمهوری اسلامی، نفی اسلامیت نظام نیست؟ آیا ادعای مضحک تقلب در انتخابات و پذیرش تلویحی سلامت انتخابات - بیانیه شماره 17 موسوی- نفی جمهوریت نظام و حضور بی نظیر 85 درصدی و رای 40 میلیونی مردم نیست؟! آیا شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! اعلام مقابله با جمهوری اسلامی ایران نیست؟ مگر شعار در حمایت از اسرائیل و آمریکا، پاره کردن تصویر مبارک حضرت امام(ره) و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسین علیه السلام، اعلام جنگ با اسلام و خدا و پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نیست؟! از این روی دو طرف مورد اشاره آقایان را فقط می توان اینگونه توضیح داد که در یک طرف، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامی - البته با تعدادی اندک و کم شمار- ایستاده اند و در سوی دیگر توده های عظیم مردم وفادار به اسلام و امام و انقلاب و رهبری، آیا غیر از این است؟! معلوم است که نیست. بنابراین آقایانی که در جایگاه معلم اخلاق می نشینند و زبان به نصیحت می گشایند که هر دو طرف مقصر بوده اند و نسخه آشتی می پیچند، اولا؛ باید مشخص کنند که خودشان در کدام طرف ایستاده اند؟ در جبهه اسلام و انقلاب؟ در اردوگاه دشمنان اسلام و انقلاب؟ و یا این که «بی طرف»! هستند؟ در حالت سوم به یقین می دانند که «بی طرفی» در اسلام معنی ندارد و بی طرف ها چه بخواهند و چه نخواهند در مقابل اسلام و انقلاب ایستاده اند و ثانیا؛ باید توضیح بدهند که چگونه می خواهند میان اسلام و انقلاب با دشمنان آن وحدت ایجاد کنند؟!... و این قصه سر دراز دارد.

ب: در حماسه بی نظیر- تاکید می شود بی نظیر طی 30 سال گذشته- روز نهم دیماه که دشمنان تابلودار و دروغپرداز نظام نیز سرانجام چاره ای جز اعتراف به آن نداشتند، توده های چند ده میلیونی مردم را در کدام طرف ارزیابی می کنند؟ حامیان دولت؟ یا شیفتگان نظام اسلامی؟ مردم اگرچه آقای احمدی نژاد را با رأی 25 میلیونی خود به سایر نامزدها ترجیح داده بودند ولی آن روز به حمایت از امام حسین(ع)، امام، رهبری و نظام اسلامی به صحنه آمده بودند. چرا که می دانستند ماجرای این روزها، اختلاف دو جناح یا دو سلیقه سیاسی درون نظام نیست، بلکه گروهی اندک با حمایت بی پرده مالی، تدارکاتی و سیاسی و اطلاعاتی دشمنان بیرونی به مقابله با اسلام، امام حسین(ع)، امام و نظام اسلامی برخاسته اند و مردم برای ابراز وفاداری خود به این آموزه ها و مبانی الهی به صحنه آمده بودند. در تمامی طول تظاهرات چند ده میلیونی آن روز هیچ سخنی و شعاری به حمایت از دولت بر زبان ها و پلاکاردها نبود، مردم حتی یک عکس احمدی نژاد را هم با خود حمل نمی کردند. بنابراین باید از آقایان پرسید آیا غیر از این است که دو طرف مورد ادعای شما دو جناح سیاسی نیستند، بلکه در یک سو توده های میلیونی وفادار به اسلام و انقلاب و در سوی دیگر گروهی اندک و کم شمار قرار دارند که علیه این آموزه ها خروج کرده اند؟!

4- آقایان «میانجی»! می گویند هر دو طرف دست به خشونت زده اند!! و توضیح نمی دهند که اگر عده ای به تحریک سران فتنه و محافل بیگانه به خشونت گرایی، آشوب آفرینی، ضرب و شتم مردم، قمه کشی، حمله به پایگاه بسیج و نیروی انتظامی، آتش زدن اماکن عمومی و اموال ملت، تعرض به نوامیس مردم، قتل عابران و ... دست زدند وظیفه نیروهای انتظامی چیست؟ آیا باید دست روی دست بگذارند و در مقابل این آشوب آفرینی ها فقط ناظر بی طرف باشند؟! اگر چنین انتظاری دارید چه بخواهید و بدانید و چه نخواهید و ندانید، از آشوبگری و خشونت علیه مردم حمایت کرده اید. چرا در این میان، به آسایش و آرامش مردم و حفظ جان و مال و نوامیس آنها فکر نمی کنید؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم و نگاه دموکراتیک و مردم سالارانه به آشوبگران و برهم زنندگان آرامش و آسایش مردم اجازه غائله آفرینی می دهند؟! پیرزنی به کریم خان زند شکایت برد که حرامیان نیمه شب به خانه ام تاخته و اموالم را به غارت برده اند، کریم خان پرسید؛ چرا خفته بودی که حرامیان فرصت تاخت و تاز پیدا کنند و پیرزن پاسخ داد؛ پنداشتم که تو بیداری!

5- کدامیک از آشوب های خیابانی را سراغ دارید که اولا؛ قانونی بوده باشد و ثانیاً؛ فتنه انگیزان، آشوبگری و تعرض به جان و مال و نوامیس مردم را آغاز نکرده باشند؟! اگر نمونه ای دارید بفرمائید و اگر ندارید - که ندارید- شما نیز مانند توده های چند ده میلیونی مردم علیه آشوبگران خروش بردارید و چنانچه میانجی بی طرف! هستید، جانب بی طرفی حفظ کرده و سکوت کنید! اگرچه در این ماجرا، «سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن».

6- ممکن است گفته شود که در مواردی نیز برخی از نیروهای حافظ نظم و آرامش در برخورد با آشوبگران زیاده روی کرده اند. که دراین باره باید گفت؛ اولا؛ از کجا معلوم این عده نفوذی نبوده و از جانب سران فتنه و مدیریت بیرونی فتنه گران ماموریت نداشته اند؟! وقتی کسانی که روزی نخست وزیر، رئیس جمهور و رئیس مجلس بوده اند در چنبره دشمنان بیرونی به انواع دروغپردازی، صحنه سازی، فتنه انگیزی، قتل، غارت و آشوب آلوده می شوند، احتمال وجود چند نفوذی دور از انتظار نیست و سابقه نیز داشته است. ثانیاً؛ در حالی که سران فتنه و عوامل اصلی آن علی رغم اثبات جرم و جنایت آزادانه پرسه می زنند، دستگاه قضایی، سخت ترین برخوردها را با تعدادی از متخلفان چه در نیروی انتظامی و چه در قوه قضائیه داشته است و دستور پی گیری نیز از سوی بالاترین مقام کشور صادر شده است. بنابراین بدیهی است که یک نمونه از این دست آنهم در مقیاسی بسیار کوچک و اندک که به شدت نیز پی گیری شده است نمی تواند توجیه کننده جنایت آشوبگران باشد. ثالثاً؛ و از همه مهم تر این که تخلف مورد اشاره بعد از آشوب و حمله آشوبگران به مال و جان و ناموس مردم صورت گرفته است بنابراین نمی توان از این تخلفات به عنوان یک سوی ماجرا یاد کرد. ظاهراً باید این نکته بدیهی نیز برای آقایان توضیح داده شود که هم رد شدن از چراغ قرمز جرم است و هم بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، اما، آیا می توان راننده عبورکننده از چراغ قرمز را با صادرکننده فرمان بمباران هیروشیما و ناکازاکی مقایسه کرد و هر دو را در یک سطح و مقیاس مجرم تلقی نمود؟! آقایان به کجا می روید؟!

7-می گویند چه اشکالی دارد که کسانی برخی از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند!! که باید گفت؛ ولایت فقیه رکن اصیل و تیرک خیمه نظام اسلامی است، بنابراین کسانی که این رکن اصیل تصریح شده در اسلام و قانون اساسی را نادیده می گیرند اولا؛ نمی توانند طرفدار نظام باشند، چرا که نفی قانون اساسی با اعتقاد به نظام در تضاد است. ثانیاً؛ نمی توانند پیرو اسلام ناب محمدی(ص) باشند، زیرا، اسلام ناب از فقه آل محمد(ص) ریشه می گیرد، بنابراین چگونه می توان حکومتی را تصور کرد که نام اسلامی داشته باشد، اما، رهبری آن با ولی فقیه، یعنی فقیه عادل و آگاه به قوانین اسلامی نباشد؟ ثالثاً؛ ادعای پیروی این افراد از حضرت امام(ره) نیز دروغ محض است. آیا اصل ولایت فقیه که آقایان شعار مرگ بر آن را سر داده اند، از اصول بنیادین خط امام(ره) نیست؟ و آیا می توانند ادعا کنند که منظور حضرت امام(ره) از ولایت فقیه، تنها ولایت خود ایشان بوده است؟! بدیهی است که پاسخ منفی است، زیرا در این صورت باید بپذیرند حضرت امام(ره) به ادامه نظام جمهوری اسلامی اعتقاد نداشته اند؟! چرا که آن بزرگوار با تکیه بر مبانی عقلی و بدیهی اسلام نشان می دادند، جمهوری اسلامی بدون حضور ولی فقیه در آن، جمهوری اسلامی نیست بنابراین در صورتی که ادعا شود ایشان ولایت فقیه را منحصر به وجود مبارک خود می دانستند باید پذیرفت که آن امام به حق پیوسته، اعتقادی به ادامه نظام جمهوری اسلامی بعد از رحلت خویش نداشته اند!!

8- از سران فتنه که ماموریت بیرونی دارند و نیز از برخی آلودگان به چرب و شیرین دنیا و گرفتارشدگان در تعصب های کور گروهی و جناحی انتظار حق گویی و واقع بینی نمی رود، اما، از کسانی که می دانیم نیت خیر دارند و از آلودگی به دورند، انتظار می رود ساده اندیشی را کنار بگذارند و چشم ها از غبار بشویند تا اهداف اصلی فتنه گران را همانگونه که هست ببینند. آیا حمله آشکار سران فتنه به اسلام و انقلاب و امام و رهبری و از همه بی شرمانه تر، حمله به امام حسین(ع) را نمی بینند؟! آیا آمریکا و اسرائیل و سلطنت طلب ها و بهائیان و منافقین و همه دشمنان تابلودار اسلام را مشاهده نمی کنند که به حمایت از فتنه و سران فتنه برخاسته اند؟! جنگ احزاب است با سناریوی صفین، آن روز برخی این هشدار را درک نمی کردند که؛

«امروز پاره پاره قرآن به نیزه هاست
فردا سر حسین(ع) که قرآن پرپر است»

ولی مردم این روزها به بصیرت دریافته اند اگر فریب پاره های قرآن -بخوانید شال سبز و ادعای خط امام- بر نیزه ها را بخورند، فردا باید شاهد سر حسین(ع) بر همان نیزه ها باشند. اما؛ امروز توده های عظیم مردم چشم به رهبر دارند و دیدید و می بینند، همه جا از او به یک اشاره است و از مردم به سر دویدن. این بار، خیمه معاویه است که ویران می شود. خدا کند هیچ مسلمانی از این قافله غافل نماند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 7:58 عصر     |     () نظر
واکنش گسترده به حمله به دفتر آیت الله صدوقی


ادارات و نهادهای مختلف استان یزد از جمله دادگستری، سپاه الغدیر ، جامعه ورزشی استان یزد، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و .... با صدور بیانیه‌های مختلفی،‌ هتک حرمت به دفتر آیت‌الله صدوقی را محکوم کردند.

به گزارش مهر دستگاه قضایی استان یزد با صدور بیانیه‌ ای اعلام کرد: "متاسفانه بار دیگر فرد یا افرادی فتنه‌ انگیز و کوردل با هتک حرمت به دفتر نماینده ولی‌ فقیه در استان و امام جمعه یزد، مردم دارالعباده و دارالعلم یزد را محزون و دشمنان قسم خورده انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی را شادمان کردند.

حرکت ناشایست و منافقانه و مذبوحانه این قبیل افراد فریب خورده در آتش زدن درب دفتر نماینده ولی فقیه و امام جمعه یزد و یادگار سومین شهید محراب، حجت‌الاسلام محمدعلی صدوقی ناشی از کینه و عداوت آنان به شهید بزرگوار محراب، آیت‌الله صدوقی است و به هیچ وجه این حرکت از اذهان بیدار مردم شریف استان محو نخواهد شد.

دادگستری کل استان یزد و ادارات وابسته به قوه قضائیه در استان بار دیگر ضمن محکوم کردن حرمت شکنی‌های این افراد خود فروخته و معاند با آرمانهای حضرت امام خمینی(ره) نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت امر مسلمین، آیت‌الله خامنه‌ای، تجدید میثاق کرده و از نیروهای انتظامی و اطلاعاتی استان می‌ خواهد تا در سریع ترین زمان ممکن عوامل هتک حرمت به دفتر نماینده معزز ولی فقیه و امام جمعه استان را شناسایی و به دستگاه قضایی استان معرفی کنند تا با این افراد با دقت و سرعت در چارچوب قانون به طور قاطع برخورد شود".

سپاه الغدیر: افرادی که اندیشه های شهید صدوقی در هراس بودند سعی در مخدوش کردن چهره وی دارند

سپاه الغدیر استان یزد نیز با صدور بیانیه ای اعلام کرد: "متاسفانه کسانی که نوع نگرش و دیدگاه صریح و قاطع این مرد بزرگ را بر نمی تافتند و از اندیشه های ناب او همیشه در هراس بودند در دوران بعد از شهادت ایشان نیز دست از توطئه برنداشته و هر از چند گاهی با حرکات زشت و نابخردانه سعی در مخدوش کردن اندیشه های نورانی و رهگشای سومین شهید محراب داشته و دارند.

این بیانیه می افزاید: در این راستا، گروهی عناصر خودسر و شکست خورده برای فرار از مسئولیت ها و عملکردها هر روز با یک شیوه جدید به ایجاد نا امنی، رعب و وحشت در میان متدینین پرداخته تا از نظام مقدس جمهوری اسلامی به هر بهانه ای انتقام بگیرند و با پاشیدن بذر نفاق و تردید در میان جامعه، رهبریت فکری جامعه و روحانیت عزیز را به حاشیه برده و منزوی کنند.

سومین شهید محراب در قلبهای بصیر و آکنده از عشق به ولایت از جایگاه ویژه ای برخوردار است و این حرکات مذبوحانه نمی تواند خللی در این عشق و ارادت به وجود آورد.

سپاه الغدیر استان یزد از مسئولان دستگاه قضایی خواست با عامل یا عاملان اصلی و مجریانان این حرکت زشت و سخیف برخورد قاطع کرده و موجب ناکام گذاشتن فتنه گران در اجرای ماموریت های بعدی آنها در استان شده و بهانه به دست کسانی که می خواهند در فضای غبار آلوده برای جبران شکست ها از نظام، رهبری و امت حزب الله انتقام بگیرند، ندهند".

نماینده مردم یزد، هتک حرمت بیت سومین شهید محراب را محکوم کرد

علی اکبر اولیا نیز با صدور اطلاعیه ای آورده است: "بیت سومین شهید محراب همواره بیت شرف، شهادت، تدین، مردم داری و بصیرت بوده است و هرگونه جسارت و اهانتی به این مکان مقدس که موزه معنوی مبارزات مردم استان در همه سالهای مبارزه است، پیشاپیش محکوم به شکست است.

امروز ایادی نفاق و فتنه که وحدت و همدلی مردم مسلمان ایران را نشانه گرفتند با هتک حرمت بیت شریف و دفتر نماینده مقام معظم رهبری و امام جمعه یزد در صدد است این جایگاه رفیع را که سالیان سال است به عنوان ملجاء و مرجع مردم شناخته شده مورد هجمه ناجوانمردانه خود قرار دهد و به استوانه های نظام و انقلاب آسیب برساند.

وی از دستگاه های امنیتی، انتظامی و قضایی خواست: با مسببان و عوامل این حرکت ناپسند برخورد جدی کنند.

جامعه ورزشی استان یزد و سایر نهادهای این استان نیز هر یک با صدور بیانیه ای این عمل قبیح را محکوم کردند.

فرد یا افراد ناشناسی روز گذشته درب دفتر نماینده ولی فقیه و امام جمعه یزد را آتش زدند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 7:51 عصر     |     () نظر

دُم ایشان بالا!

                     شاید او میخواهد

                                             معرفت گوش کنیم!

                                              تا بدانیم چرا

                                              توی گِل مانده ولی رو دارد!

                                               وَز همان "رو"ی، بسی،

                                               کینه و بغض و حسد در دل تار

                                                                                       به غریبان دارد

 

 

امسال بعضی ها در تهران با مشت و لگد و چاقو و قمه به جان عزادارن امام حسین(علیه السلام) افتادند.

 

دشمنی با من و امثال منش بود؛

چرا، بغض ایران دارد؟

بهر جنگ آمده با دین خدا

وای بر ما اگر این بار ببندیم دهان

                                          که خیالش برود

                                         کوفه سالار ندارد امروز

                                                                       که بگوید با خویش:

                                                                       کوفه محراب ندارد فردا

       

  وای بر ما اگر این بار خورَد شمشیری

                                                          "فرق" مولا حیدر

کینه جو، هلهله "زن"

                             خورده هوشی به سرش آیا هست؟

 

سر سوزن ذوقی

                           هم ندارد آیا؟!

                         به همین علت و بی ذوقی و بی هوشی بود

                          که دگر آب، ز جو رفته کنون

                                          رفته از جوی دگر،

                                                                آبهائی چه زلال

                                                                                  پول هائی چه حلال!

 

شاید آن بالاها

خورده کفگیر، تهِ دیگ چلو

شامشان گشته کنون

الکی شفته پلو!!!

                                                        آب را گِل نکنیم

                                                        شاید آن بالا دست

                                                        توی لندن مثلاً،

                                                        پسری میخورد آب

                                                        جان شاعر اما میلرزد

                                                        که پدر زور زیادی دارد!!!

در دلم میخندم

به همان کودک هفتاد بهاران دیده

                                  قدمش بر دیده

                                     همسرش فهمیده

                                               "میر" یا همسر آن بانوئی

                                                       که گمانش رفته

                                                               وطنم ملعبه ی اوباش است

 

 

و بُود نوبت اقرار به تکرار خطا

او ولی میخواهد

شب و هر روز میان دو خیابان شلوغ

                                                  برود کِل بزند

 موی خود را چو هوادارانش

                                     اَلکی ژل بزند

گاه و بیگاه به درگاه سروش!

                                    حرف باطل بزند

توی لفافه ی صد ناز و اَدا 

                                   به من و ما و شما جمله همی،

                                                                              طعنه ی خنده فزا، هِی بزند

رهنورد است آخِر

میر باشد به گمانم شویَش

بگذارید برای خودش امروز اینجا

خرده حالی بکند

یا کمی آنسو تر،

کنج حیاط

قیل و قالی بکند

عشق و حالی بکند

شاید او میداند؛

نتواند امروز

بهر آن توبه نصوح مجالی بکند

این چنین بود که گفتیم اکنون:

                                              دُم ایشان بالا!

                                              شاید او میخواهد

                                              معرفت گوش کنیم!

                                              تا بدانیم چرا

                                             توی گل مانده ولی رو دارد!

                                             چشم نامحرم و بیگانه بدین،

                                             بومِ ایران دارد

                                             ناسزا میگوید

                                            به من و ما و شما

                                                                    معرفت بر لب ایشان جاری!

                                                                   علتش بی عاری

                                                                   حاصلش بیماری

                                                                   خفته در بیداری!

باز هم میگویم

دم ایشان بالا!

معرفت گوش کنیم

                         معرفت بر لب آن قاتل ملعون جاریست

                         رجوی کیست مگر؟

                          نه همان مردک زالو صفتیست

                         که تکان داد دمش تا که بخندد صدام؟

                         نه همان دشمن قرآن خداست؟

                         که ز ایران در رفت؟

                                                نه مگر کشت هزاران تن ایرانی را؟

                                                او مگر نوکر صدام نبود؟

                                                کردها را مگر اعدام نکرد؟

                                                شیعیان را نه مگر کشت هم او

                                                تا بخندد صدام

تا اَبَد میگویم

                      دُم ایشان بالا!

                                              شاید او میخواهد

                                                                       معرفت گوش کنیم!

                                                                       تا بدانیم چرا

                                                                       توی گِل مانده ولی رو دارد!

                                                                       وَز همان "رو"ی، بسی،

                                                                       کینه و بغض و حسد در دل تار

                                                                       به غریبان دارد

شعر از علی میرزائی دی ماه 1388


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/20:: 1:24 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >