سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ارزش نعمتها تنها از سنجش با ضدّشان شناخته می شود . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

حاشیه های یک تشییع!

 

این ماه ماه خونه

منافق سرنگونه

پیش از این شب رحلت علمای بزرگی را دیده بودم . میرزا جواد تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی که فوت کردند مردم حتی در بیرون از بیت آنها به سر و سینه می زدند و گریه می کردند . خبر ارتحال آیت الله بهجت که پخش شد گذشته از بیت آن بزرگوار ، گوشه گوشه حرم مطهر شاهد دل باختگانی بود که هر از گاه صدای هق هق گریه هایشان زوار را تحت تاثیر قرار می داد . شب قبل از تشییع منتظری نیز در بیتش حضور داشتم . صدای گریه ای از قسمت زنانه شنیده می شد ، اما مردها انگار تماشاچی بودند . بیرون بیت فقط چند نفر ایستاده بودند که اغلب ظاهری سوسولی ! داشتند و گاه صدای شوخی و خنده شان توجه دیگران را جلب می کرد . در کل خیایان صفائیه و اطراف حرم جز یک آبمیوه فروشی کنار بیت منتظری هیچ مغازه ای عکس آن مرحوم را نصب نکرده بود حتی کتابفروشی پسر آذری قمی.

یک موتور سوار را مشاهده کردم که دو پسر کم سن و سال ترک آن نشسته بودند و عکسی از منتظری که اتفاقا با کیفیتی عالی چاپ شده بود را جلوی موتور نصب کرده و در شهر گشت می زدند .

ساعت نه صبح قرار تشییع بود . ده ها نفر با قیافه هایی عجیب و قریب وارد محوطه اطراف بیت شدند . شنیده بودم که از تهران لشکر کشی شده اما برای اطمینان بیشتر با چند نفرشان گرم گرفتم . خبر تایید شد ! زن هایی آمده بودند با ظاهری که قطعا مورد تایید فتاوای منتظری نبود . جمعیت حاضر در حالی دم از تقلید منتظری می زدند که هیچ نشانه عزایی نداشتند ،به سر و سینه نمی زدند و قطره ای اشک نمی ریختند و به وصیت آن مرحوم در خصوص سیاسی نشدن مراسم تشییع بی اعتنا بودند .

 در مقابل بین بچه های بسیج شایع شده بود که آقا توصیه نموده  مراسم با احترام انجام بشود . برای همین دوستان به یکدیگر سفارش می کردند به هیچ وجه درگیر نشوید.

شعار های آنها شروع شده بود . مرگ بر دیکتاتور و ....

دیدم یکی از محافظان صانعی یقه یک بچه بسیجی را گرفته و دستور ! می دهد از جلوی بیت نامبرده که یک کوچه با خانه منتظری فاصله دارد کنار برود . به سرعت رفتم زدم روی سینه اش و متقابلا دستور ! دادم ساکت شود . رفتم لا به لای جمعیت . می گفتم لباس مشکی تان یادتان رفت؟! اغلب تمایلی به بحث نداشتند . شاید به خاطر نا آشنا بودن با فضای قم کمی دچار دلهره بودند . از فرصت استفاده کردم و در طول مسیر هر کس که دیگران را تحریک می کرد مورد تفتیش بدنی قرار می دادم . بنده های خدا جیکشان هم در نمی آمد . یکی را دیدم که خیلی پرشور فریاد می زند و دیگران شعارش را تکرار می کنند. به کناری کشیدمش و بازرسی اش کردم . کسی به خاطر ش جلو نیامد . طفلک آب دهانی قورت داد و گفت : زشته ! جواب دادم : مواظب دستم هستم ! جلوی فیلمبردارهایشان را می گرفتم و می خواستم تا کارت یا مجوزشان را نشان بدهند آنها نیز به سرعت صحنه را خالی می کردند .

دلم برای منتظری سوخت . همه راه تا حرم ، آقایان تا می توانستند علیه دولت و نظام شعار دادند اما گویا عارشان می آمد لااله الااللهی را نثار روح نیازمند وی بنمایند .نماز میت را آیت الله شبیری زنجانی به عهده گرفت و این موضوع نشان داد که حتی از منظر مسئولین بیت منتظری نیز صانعی جایگاه علمی پایینی دارد .جالب است وسط نماز یکی با موبایلش بازی می کرد بعضی سرشان را چرخانده و خارج از مسیر قبله را نگاه می کردند و ... خلاصه روح آن مرحوم عروسی گرفت !!

بعد از نماز دباره شعار های موهن به نظام شروع شد .  جالب است که موقع پخش نوای قرآن و حتی سخنرانی مرحوم منتظری از بلندگوهای حرم نیز عزاداران! کار خودشان را می کردند .بچه ها که بیشتر در فیضیه اجتماع کرده بودند ترجیح دادند همچنان به فکر آرامش باشند . با سه چهار نفر از دوستان کنار جمعیت رفتیم و تمثال های مبارک امام و آقا را روی دست گرفتیم . آن وری ها گاهی نزدیک می آمدند نگاهی می کردند و می رفتند گاهی هم سر بحث داشتند که جوابشان را می دادیم . این وسط برخی دوستان روشنفکر بسیجی! دلواپس شده بودن و مدام توصیه می کردند شما کم هستید ممکن است به امام توهین کنند بروید فیضیه و .... دوست خوبم سید محسن احمدی که تصویری بسیار زیبا از حضرت امام در دست داشت با خونسردی می خندید و پاسخ می داد : خط مقدمی ها همیشه کم هستند . به اندیشه امام توهین شده و ...

عبدالله نوری را دیدم که در حلقه فشرده چند جوان خودش را به حرم رسانده بود . رفتم مقابلش و فریاد زدم آقای نوری ! ما مقلدان امام خامنه ای هستیم به شما هم توصیه می کنم پیرو امام خمینی باشید و ...با صورتی سرخ ! خونسرد بود و سر تکان داد . او که گویا در جایگاه مخصوص جایی نداشت روی سکویی در حاشیه حرم نشست . اطرافیانش دیگران را دعوت می کردند تا سر جایشان بنشینند . شاید قصد صحبت داشت .جالب است که خیلی از سبزها هم او را نمی شناختند و از یکدیگر نامش را می پرسیدند. بچه ها داشتند با عکس امام می آمدند که شیخ بلند شد و رفت پی کارش.

اذان که شد دیگر کاسه صبر بچه های بسیج لبریز شد . توهین به آقا در حرم برایشان قابل هضم نبود . جمعیت حزب الله که به راه افتاد جبهه مقابل زود صحنه را ترک کرده و به طرف بیت منتظری عقب نشینی نمودند . خون بچه ها به جوش آمده بود . بچه های قم پیش از این نیز در مواجهه با شرارت های بیت منتظری و دراویش مفسد که به تخریب خانقاهشان منجر گردید روح سلحشوری شان را به اثبات رسانده بودند . با این که ایام محرم هزاران نفر از طلاب برای تبلیغ به خارج قم می روند اما جمعیت بسیار قابل ملاحظه بود. خیلی ها آمده بودند . جانبازهای با عصا پیرمردهای لنگان و حتی برخی جوان ها با ظاهری متفاوت تصاویر کوچک و بزرگ امام و رهبری را به دست گرفته یا روی پیشانی می چسباندند. رفتم جلو و به خیلی هایشان یک ماچ هدیه دادم . حضور خواهران انقلابی نیز بسیار چشمگیر بود .

بچه ها هرچه به بیت منتظری نزدیک تر می شدند جمعیت مقابل کمتر و کمتر می شد .شعار اگر بسیجی نیود صدام یزید بابات  بود ! پاسخ دندان شکنی در مقابل اهانت گران به ساحت بسیج به حساب می آمد .نیروی انتظامی دخالت کرد و جلوی بچه های بسیج را گرفت . عده ای توانستیم از حلقه آنها عبور کنیم. درگیری مختصری داشتیم .آن وری ها همچنان مغرورانه شعار می دادند و هم قسم شدند! بیت آقایشان را تنها نگذارند .درهای بیت بسته شده بود .لنگه کفش و چند شی دیگر به طرف بچه های بسیج پرتاب گردید که پاسخ متقابل را در پی داشت .  می شنیدیم که بین خودشان می گویند: اینها شعار می دهند تخلیه می شوند و می روند . خوب به خودشان روحیه می دادند!

دو سه نفری عکس امام و آقا را پاره کردند . بچه ها آنها را نشان کردند و با یک یورش دستشان را گرفته و به این طرف کشاندند تا کمی نصیحت شوند!

نیروی انتظامی شکاف بدی بین بچه ها ایجاد کرده بود. رفتم جلوی چند تا از درجه دارها را گرفتم و داد زدم کتکش را بچه های حزب اللهی می خورند حقوقش را شما می گیرید ...جلوی ما مرد شدید و شاخ و شانه می کشید؟ جگر دارید رو به روی آنها بایستید ...مگر کار آنها جرم نیست ؟چرا کسی دستگیر نمی شود و ....

اغلب آنها سعی می کردند دعوت به آرامش کنند. جمعی از دوستان شعار دادند : نیروی انتظامی تفکر تفکر! ماموری بود با لهجه شیرین آذری ، خنده ای کرد دستی به سرش کشید و گفت : چیزی به ذهنم نمی آید !

این وسط بچه ها زیرکی خوبی نشان دادند . عده ای کوچه را دور زده و از طرف دیگر وارد معرکه شدند . سو سول ها خودشان را که در محاصره دیدند شهامت شان رنگ باخت . فحش ها را گذاشتند کنار و شروع کردند به خواندن دعای فرج! یکی داد زد رو به قبله! همه رو به قبله ایستادند با اندکی فاصله حدود صد و هشتاد درجه ! یاد قرآن سر نیزه افتادیم . چاره ای نداشتند مجبور بودند قسمشان را بشکنند . با عجز و ناله از نیروی انتظامی خواهش می کردند وساطت کنند تا بتوانند از مخمصه رها شوند . کوچه ای باز کردیم تا گورشان را گم کنند .فریاد شکوهمند نصر من الله و فتح قریب دل ها را روشن ساخت .کسی وارد بیت نشد . داشتیم متفرق می شدیم که شایعه شد موسوی داخل بیت منتظری است . سیل جمعیت دوباره به آن سمت یورش برد. مردم می گفتند : به این قوه قضائیه که امیدی نیست بگذارید خودمان کار رایکسره کنیم .فرماندهان انتظامی قسم خوردند این خبر صحت ندارد . بچه ها به طرف منزل صانعی رفتند و با شعار صانعی ، بی بی سی پیوندتان مبارک! به مواضع دشمن شادکن ایشان ادای احترام نمودند! تصویر مقام معظم رهبری و امام روح الله بر روی شیشه های بیرونی بیت نصب شد . سپس دوستان به طرف بیت رهبری رفتند وبا مقتدایشان تجدید پیمان نمودند . عصر آن روز و شب نیز بچه ها در صحنه بودند .به اعتقاد ما باید کاری می کردیم که جوجه منافق های رذل ، هوس نکنند برای سوم و هفتم پا به قم بگذارند . در نخستین روزهای محرم ، شور و حال عاشورایی بچه ها دیدنی بود . جای همه عاشقان اباعبدالله و عدالت خواهان را خالی کردیم . بعضی از برادران انتظامی که گویا در درگیری های پس از انتخابات تهران نیز حضور داشتند از واکنش پر صلابت بچه ها خوششان آمده بود و می گفتند شما انتقام ما را هم از آشوب گران گرفتید . به شوخی می گفتیم از این به بعد هر نقطه ای که آشوب شد سرکوبش را کنترات ! پذیراییم . بعد از ظهر هم بچه ها راهپیمایی کردند. شب من دیگر در قم نبودم .اما بچه ها خودشان را به مجلس ترحیم منتظری در مسجد اعظم رساندند . هیچ یک از مراجع حضور نداشتند . از روحانیون سرشناس فقط صانعی آمده بود. بچه ها فرصت را غنیمت شمردند و شعار صانعی صانعی این آخرین اخطار است را سر دادند . صانعی گریخت و بچه ها دوباره بیت منتظری را به محاصره در آورده و تابلوی دفترش را پائین کشیدند . گویا این پیروزی به کام دوستان شیرین آمده ! آنان همچنان تجمعاتی را در شهربرگزار می کنند . شعار زیبای شهر مقدس قم جای منافقین نیست هنوز در خیابان های این شهر به گوش می رسد .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 8:22 عصر     |     () نظر

در تجمع بزرگ عاشوراییان سراسر کشور ، شعارهایی هم از طرف مردم سر داده شده که تاکنون در هیچ یک از رسانه ها منعکس نشده است . برخی از این شعارها عبارتند از :

تاجر ورشکسته

برگرد به باغ پسته !

مملکت حسین ، بی صاحاب نیست

ایران که باغ پسته بابات نیست !

فتنه گر از هر منظری

ای بدتر از منتظری

تاهاشمی کفن نشود

این وطن وطن نشود

شکارچی کوسه ها

محمود بی ادعا

و . . . .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 8:19 عصر     |     () نظر

این لطیفه را یکی از شخصیت های سیاسی تعریف کرده که ترجیح می دهم نامی از ایشان نبرم :

می گویند کروبی داشت جوشن کبیر می خواند . رسید به عبارت  " یا سَنَدَ مَن لا سَنَدَ لَه "

هنگ کرد و آن را هزار بار تکرار نمود !!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 8:17 عصر     |     () نظر

نکته ای جالب درباره نماز بر منتظری

 

پس از تشییع جنازه منتظری ، نماز میت را آیت الله شبیری زنجانی بر پیکر ایشان اقامه نمود . حواشی مربوط به این مراسم که بیشتر توجهم را به خود جلب کرده بود را پیش از این شرح داده ام . صرف این نکته که حتی از منظر بیت منتظری نیز صانعی از جایگاه خاصی برخوردار نبود تا نماز را به او بسپارند برایم جالب بود و به عنوان طعنه به فتنه جویانی که دم از صانعی می زدند این مسأله را یاداور می شدم .اما . . .

اخیرا از برخی دوستان شاغل در یکی از مراکز تبلیغی همسو با مخالفان دولت ، نکته ای بسیار ظریف و جالب شنیدم که در جای خود حائز اهمیت است .

در بخش پایانی نماز میت عبارتی است حاکی از شهادت بر اعمال نیکوی مرحوم مورد نظر . " اللهم اِنّا لا نَعلَمُ منه الا خیرا "

این عبارات به طور معمول در نمازهای مربوط به همه اموات خوانده می شود به خصوص برای علما و صالحان که گاه با کلمات مستحبی دیگری نیز همراه می گردد . به گواهی این دوستان در آن روز این عبارت از نماز میت حذف شده بود !!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 8:15 عصر     |     () نظر

 

خانم فاطمه رجبی همسر دکتر الهام و دختر مورخ بزرگ مرحوم حجت الاسلام دوانی به دنبال انتشار مقاله زیر در انصارنیوز ، مورد پیگرد قضایی قرار گرفت . جالب آن که خانم رجبی در این مقاله هرچه دهانش بود نثار موسوی و رضایی نمود اما دادستان تهران اتهام وی را توهین به ریاست مجمع تشخیص مصلحت عنوان کرد ! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .

 

مثلث شوم ماموران هاشمی

 

ا. بیانیه میرحسین موسوی که به حق در راهپیمایی چهارشنبه مردم، آن یوم الله حسینی علیه‌السلام، «میریزید» خوانده  می‌شد، اگر صحه‌گذاری بر دیوانگی‌اش از فرط تشنگی قدرت و شکست در قبضه قدرت ارزیابی نشود، قطعا اعلان «شمر» بودن وی است که در قتلگاه تهران روی سینه حسین علیه‌السلام نشسته و بر آن است تا سر مقدس وی را بر «نی» زند.

2. این بیانیه که حالت ارتدادی آن اظهر‌من‌الشمس است و اگر عمرسعد می‌خواست در عاشورای سال 61 اعلان موضع کند، قطعا بهتر از نویسنده، می‌نوشت، از عصبانیتِ نافرجام ماندن قول و قرار خاتمی، موسوی و کروبی برای انهدام اسلام و نظام اسلامی و فروش وطن به امریکا و انگلیس و اسرائیل حکایت می‌کند.

3. بیانیه موسوی هم دین‌ستیزی است و هم مذهب‌سوزی و آشکارا «نامسلمانی» این عنصر خبیث و مجهول‌الهویه‌ای را که از حزب منحله جمهوری اسلامی سر برآورد و 30 سال به نظام اسلامی و مردم تحمیل شد، بر ملا می‌کند.

4. موسوی دروغگوی دیکتاتور، جنایتکار و خونخواری است که به بهای هنگفتی، نظام و اسلام و ایران را با اربابان خارجی معامله کرده است. او در این معامله شکست هولناکی خورد، و هم اینک بر آن است که با دستگیری و اعدام که حداقل مجازات او و کروبی است، ننگ شکست در معامله فروش دین و وطن و ادای دین به اسرائیل و امریکا را با خود دفن کند.

5. موسوی و کروبی ناچیزتر از آن هستند که مردم و نظام برای آنها حساب باز کنند. آنها انسانیت و شرف را از وجود پلید خود شسته و به عنوان موجوداتی عاری از ذره‌ای انسانیت در لجن‌زار جنایات دست و پا می‌زنند.

6. آنچه در بیانیه او آمده، همان ترکتازی‌های هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نمازجمعه‌ای است که آبروی نماز و جماعت را برد، و مایه اخراج او از تریبون جمعه گردید، نه چیز دیگری.

7. نتیجه آن که موسوی «نوکری از خیمه معاویه» است. او مزدوری است که با قول و قرار به بیگانگان، طراوشات مغز خیمه معاویه را مجری است و در این راه «المأمور ُمعذور» است. موسوی بداند ملت به کمتر از اعدام او و کروبی راضی نیست تا این ننگ‌ها از دامن انقلاب و کشور پاک شود. آیا باز هم اطلاعیه خواهد داد؟

8. دفاع محسن رضایی این عنصر شیفته قدرت و منفور ملت مانند دیگر همپالکی‌هایش از جرگه نظامیان یک شبه سیاسی‌شده، از موسوی، آشکارا بیان کرد که مثلث پلید انتخابات دهم، «مأموران هاشمی» بوده‌اند.

9. محسن رضایی که قدرت عقلی و منطق وی در اعتراض به انتخابات آن بود که: «اسناد را و برگه‌های انتخابات را به من بدهید تا بتوانم اعتراض کنم»، و نیز کسی که پس از بازشماری صندوق‌های کرمانشاه که وی می‌پنداشت چند ده‌ها هزار رای دارد، فقط 3 رای جابه‌جا شده داشت که دو تای آن برای موسوی ریخته شده بود. با وقاحت، و با سوء استفاده از نجابت و صبر ملت، پی در پی اطلاعیه صادر می‌کند، «اطلاعیه‌های بی‌مخاطب» دون‌کیشوت یا آبدارشاه! چرا او به سرنوشت هاشمی رفسنجانی این «استاد اعظم» دچار شده است؟

10. رضایی کیست‌؟ جایگاهش کجاست؟ میزان محبوبیت او چقدر است؟ آیا او در تاریکی نگاهش به شمارش میلیونی مخاطبان و هوادارانش می‌پردازد؟ دفاع او از موسوی در درجه اول تاثیر حرکت یزیدی موسوی و خاتمی و کروبی است و از این حیث در جرم آنها شریک و در بی‌آبرویی‌شان سهیم!  و در درجه دوم نشان «داشتن مأموریت از سوی هاشمی» است و به یقین‌واداشتن ملت که خیمه معاویه در کاخ سبز دمشق برپاست و معاویه نیز خود سبزپوش به میدان آمده است.

11. برای شنوایی گوش‌های محسن رضایی که صمٌ بکمٌ عمیٌ فَهُم لا یعقلون گردیده برخی از شعارهای چهارشنبه را بازگو می‌کنم. شعارهایی که هر یک از زبان هزاران نفر سرداده می‌شد:

مرگ بر موسوی، مرگ بر خاتمی، مرگ بر کروبی، کروبی بی‌سواد عامل دست موساد، موسوی بی‌بی‌سی عامل انگلیسی، خاتمی موسوی مایه ننگ سادات، تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته و مرگ بر ... یعنی بت بزرگ.

12. به رضایی می‌گویم، سرنوشت عمرسعد برایش عبرت‌آموز باشد. معاویه می‌خواهد سلطنت مادام‌العمرش را به آقازاده‌هایش منتقل کند. موسوی و خاتمی و کروبی، شمر و خولی و عبیدالله گردیده‌اند، اما عمرسعدها یادشان باشد که سابقه نظامی‌گری‌شان، برای آنها در این راه کنونی، ننگ می‌آفریند، نه افتخار.

13. ملت خیمه معاویه را پیدا کرده است. نقشه‌ها و شعارهایش را شناخته و هر عنصری را که از آن خیمه ملعونه فریاد سر دهد سرکوب خواهد کرد.

14 رضایی بداند سال‌ها پس از عاشورای 61 زنان مدینه بر عمر سعد بیش از عبیدالله «لعن» می‌‌فرستادند. چرا که او دارای سابقه نظامی در لشکر مولا بود و در عاشورا فرمانده لشکر یزید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 8:12 عصر     |     () نظر

سوالاتی که پرسیده نمی‌شود

متاسفانه هر چی فکر می‌کنم و به مناظره‌های انجام شده در برنامه "رو به فردا" نگاه می‌کنم اصلا بی‌طرفی و ریشه‌یابی تو این برنامه نمی‌بینم. شاید اگر بعداز نماز جمعه 29خرداد که رهبر انقلاب از ضرورت ادامه مناظره‌های تلویزیونی گفتند، این مناظره‌ها ادامه پیدا می‌کرد تحلیل بهتری می‌شد نسبت به این برنامه داشت اما حالا ... به نظرم این برنامه از سر رفع تکلیفه یا یه برنامه سرگرمی برای مردمیه که خواهان ادامه یافتن مناظره‌های زمان انتخابات هستند.
اگر قراره این مناظره‌ها برای شفاف ساختن فضای سیاسی کشور باشه، باید بگم فضای سیاسی کشور اینقدر مملو از خشم و نفرت است که باید به جای مناظره، بگوییم دو طرف همدیگر را محاکمه کنند. چیزی که هر دو جناح سیاسی و مردم به دنبالش هستند. چه اصلاح‌طلبانی که به بهانه کشته شدن عده‌ای به دنبال محاکمه کل حکومت هستند و چه اصولگرایانی که به دنبال محاکمه سران فتنه اخیر هستند.
به همین دلیل هم مهمانان برنامه به نظرم اصلا خوب انتخاب نمی‌شوند و کسانی که باید "پاسخگو" باشند، در این برنامه نیستند.
در برنامه دیشب که مناظره کواکبیان با حسین شریعتمداری به عنوان مدیر مسئولان دو روزنامه مردمسالاری و کیهان بود، کاش حداقل پرسیده شده بود که آیا شریعتمداری و کواکبیان به عنوان دو مدیر مسئول کیهان و مردمسالاری در ردیف هم هستند که بخواهند راجع به مسایل انتخابات بحث کنند؟ میزان اثرگذاری کیهان تو فضای سیاسی کجا و مردمسالاری کجا! و سوال مهمتر سوال دومه: کواکبیان در چه رده‌ای از اصلاح طلبان قرار داره؟ آیا واقعا می‌تونه سخنگوی طیفی باشه که معترضین امروز ایران را تشکیل می‌دهند؟ مگر نه اینکه کواکبیان از معدود نمایندگان اقلیت بود که در مراسم تحلیف رییس جمهور شرکت کرد و با انتقاد اصلاح‌طلبان بیرون مجلس مواجه شد؟ شاید هم دلیل دعوت از کواکبیان و سعی برای کشاندن نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس به برنامه های تلویزیونی این باشه که در هر صورت به دلیل اینکه دور بعدی مجلس، قراره این افراد باز هم از فیلتر شوری نگهبان رد شوند، مطمئنا صحبت‌هایی را مطرح نمی‌کنند که با منافع کلی نظام در تضاد باشه . اما آیا واقعا باقی اصلاح طلب‌ها هم اینچنین هستند و در واقع افرادی مثل کواکبیان "روی اصلی" اصلاح‌طلبان فعلی هستند؟ آیا باقی مانده اصلاح‌طلبان (یعنی کسانی که هنوز پایشان به زندان باز نشده) اینچنین حاضر می‌شوند مقابل دوربین بگویند آقا این را گفتند و آقا این را خواستند یا بارها و بارها اعتراف کنند که دولت را قبول دارند؟
شاید اصلا قرار نیست به سوال اصلی در جریان انتخابات ریاست جمهوری پاسخ داده شود و از افراد رده پایین احزاب اصلاح‌طلب خواسته میشه فقط تو برنامه‌ای که قراره دو طرف بلند بلند با هم حرف بزنند و بعد در آخر برنامه بگویند سران فتنه محاکمه شوند یا نشوند، شرکت کنند. اما مگر یادمان رفته که تمام غائله اخیر در فضای سیاسی کشور به دلیل این بود که دو تا از نامزدهای انتخاباتی اعلام کردند تقلب شده؟ چرا بحث تقلب در انتخابات پیگیری نمی‌شود؟
وقتی کواکبیان با قاطعیت اعلام می‌کنه من راجع به انتخابات حرفی ندارم و گذشته‌ها گذشته، یعنی اینکه "نمی‌خواهیم ادعایمان را ثابت کنیم" اما برای من هنوز هم سواله که چرا بحث تقلب در انتخابات مطرح شد. چرا باید مهمانان بنشینند و از فردایی بگویند که قرار است کسی محاکمه شود یا نشود؟ اصلاح طلبان در شرایط فعلی و به خصوص بعد از راهپیمایی میلیونی نهم دی ماه به "خودکرده" گرفتار آمده‌اند و با خط کشیدن روی تمام ادعاهایشان، باز از اصولگرایان می پرسند که چرا کُشتید. چرا مجوز راهپیمایی نمی‌دهید؟ چرا به زندان انداختید، چرا پرونده ساختید؟ چرا ما را به همکاری با کشورهای خارجی متهم کردید؟
اما سوال این طرف همچنان بی‌جواب است. ظاهرا هر دو طرف هم تمایلی ندارند به آن پاسخ دهند که چرا گفتید تقلب شده؟ چرا کام ملت را بعد از جشن حضور 40 میلیونی مردم تلخ کردید؟ چرا به بیگانه پناه بردید؟ چرا در برابر هتک حرمت ها ساکت ماندید؟
جای امثال کروبی که بحث تجاوز در زندان‌ها را مطرح کرد در این برنامه خالیست. جای موسوی که بگوید چرا تقلب شد؟ جای محتشمی‌پور که مدارک کمیته صیانت از آراء کو؟ جای خاتمی که بالاخره با سوروس دیدار کردی یا نه؟ اصلا جای کسی که بتواند پاسخ دهد چراتمام اصلاح‌طلبان بیرون از کشور و به خصوص انگلیسی سر رشته تمام اغتشاشات را در دست داشتند؟ مهاجرانی، کدیور، اکبر گنجی، مخملباف و ... و... مگر دوستان شما نبودند؟
اما چرا این سوالات از کواکبیان پرسیده نشد یا از علی مطهری یا سلیمی نمین و محمدخوش‌چهره؟ دلیل واضحه. اینها در این بازار هیچ کاره اند! قرار نیست پاسخی داده شود.
یک نکته جالب اما در همین مناظره اخیر وجود داشت. جایی که شریعتمداری به همان شیوه کیهانی‌اش مدعی می‌شد اسناد و مدارک ارتباط خاتمی با سوروس را در دست دارد، اسناد ارتباط سبزها با خارج از کشور را دارد و اسناد همه چیز را دارد و بعد وقتی از کواکبیان پرسید چرا روزنامه شما برای سخنرانی انجام نشده رییس جمهور تحلیل رفت، کواکبیان گفت: این صحت ندارد، مدرک بیاورید! هر روزنامه‌نگاری دقیقا یادشه که مردمسالاری و صدای عدالت روزنامه‌هایی بودند که برای سخنرانی اقتصادی رییس جمهور که هنوز پخش نشده بود، تحلیل رفتند و به نقد سخنرانی انجام نشده پرداختند! اما چرا کواکبیان به مدیر مسئول کیهان میگه مدرک بیار؟ دلیلش واضحه ،دوره دوره پرونده‌سازی و مدرک از غیب داشتن نیست. دوره نازیدن به اطلاعات فوق محرمانه نیست! زمانه ، زمانه دروغه! زمانه ایست که همه متهم به دروغگویی هستند و باید عملا بتونی ثابت کنی که حرفت درسته. پس در مقابل مدرک نداشته‌ی تو، جنجال سازی من هم وجود داره! کواکبیان عملا در برابر چشم مردم، دروغ گفت ولی این را در برابر مدارک رونشده‌ی شریعتمداری گفت و این یعنی اینکه از این به بعددر برنامه‌های تلویزیونی اگر ادعایی مطرح میشه باید مدرکش هم باشه. فکر کنم این فتح باب خوبی باشه برای مناظره‌های بعدی. چون آدم‌های عادی نمی‌توانند مدرک داشته باشند و اگر قرار است مدرکی روشود باید آدم‌های اصلی برای مناظره بیایند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 7:40 عصر     |     () نظر
بازخوانی مواضع متفاوت علی مطهری در سال 79
باب حمله به مقدسات از خانواده هاشمی باز شد
سخنان منتظری سخیف بود؛ او به تعبیر امام صلاحیت کار سیاسی ندارد

گروه سیاسی: باور اینکه منتقد سرسخت مناظرات انتخاباتی خود روزی با صراحت و تندی دو چندان از خانواده هاشمی سخن می گفته و به نقشی نظیر نقش امروزش می تاخته شاید دشوار باشد؛ اما این واقعیتی است که در خصوص علی مطهری مصداق دارد و البته دامنه اش بسیار فراتر از این حرف هاست و حتی به اظهار نظر در مورد اصلاحات و منتظری هم می رسد!

به گزارش رجانیوز، در جریان مسائل بعد از انتخابات بود که راهکاری قدیمی برای حل مشکلات بازتولید شد و علی مطهری در صدر بانیان آن قرار گرفت. راهکار "یکی به نعل زدن و یکی به میخ کوفتن" چاره ای بود که مطهری با برجسته کردن برخی جملات مطرح شده در مناظرات تلویزیونی در دستور کار قرار داد تا دو طرف را در عرض هم در جایگاه متهم بنشاند و بعد هم با عذرخواهی هر دو، موضوع را به دوستی و صلح و صفا و آرامش خاتمه دهد! غافل از اینکه همان روزها رئیس جمهور قانونی کشور و دولت نهم بارها و بارها از جانب طیف مقابل دیکتاتور، فرعونی، طاغوت، تروریست، متحجر، نکبت، قرون وسطایی، عصر قجری، دروغگو، رمّال، عبوس، هتاک و لقب گرفته بود.

مطهری بارها و بارها تاکید کرد:«همان طور که آقای موسوی با اصرار بر مسأله تقلب، مردم را تشویق به حضور در خیابان‌ها کرد و زمینه آشوب‌ها را فراهم نمود، آقای احمدی نژاد نیز با نحوه خاص مناظره خود با آقای موسوی و اتهام زنی به افراد غایب در آن جلسه، آغازکننده این ماجرا و عامل اصلی پدید آمدن فضای احساسی و هیجانی و تنگ شدن فضای عقل و تدبیر و زمینه‌ساز آشوب‌ها به شکل دیگر بود.»

او حتی تا آنجا پیش رفت که به نوعی احمدی نژاد را متهم اصلی وقایع بعد از انتخابات دانست. شاید بعد از مواضعی از این دست بود که رهبر انقلاب طی سخنانی نسبت به اصلی و فرعی کردن مسائل هشدار دادند و بزرگترین جرم را زیر سوال بردن اصل انتخابات دانستند.

مواضع علی مطهری در مصاحبه با روزنامه کیهان در سال 79 اما تصویر دیگری از او ارائه می کند. آن روزها او با تندی و صراحتی چندین برابر مناظرات انتخاباتی به هاشمی و خاندان او می تاخت. علی مطهری طی سخنانی گفت:«بعد از جنگ و در دوران سازندگی واقعا اشکالات غیرقابل توجیهی به‌وجود آمد که البته همه آنها را نمی‌توان متوجه آقای هاشمی دانست. به عقیده من در دوره سازندگی آزادی بیان به اندازه کافی وجود نداشت و در نتیجه بسیاری از تخلفات مکتوم می‌ماند مثل قتل‌های سیاسی که بعدها معلوم شد کسی از آن خبر نداشت. اگر مطبوعات تا حدی آزاد بودند اینها برملا می‌شد و افرادی که این کارها را می‌کردند یک ترسی داشتند. خوب این واقعا یک خطا بود که در آن دوران اتفاق افتاد، کسی هم از مسوولان بلندپایه راضی به این اعمال نبوده است ولی این کارها شد؛ یا مثلا ورود و دخالت اقوام رییس‌جمهور در تمام شئون سیاسی و اقتصادی واقعا درست نبود. اینکه اینها بیایند در اکثر مراکز حساس اقتصادی مسلط شوند، این چه دلیل موجهی دارد؟ مثلا در وزارت نفت آنجایی که باید معاملات مهم انجام شود حتما باید از نزدیکان ایشان باشد.»

او همچنین در پاسخ به سوالی که علت احتمالی استفاده از نزدیکان را اطمینان و اعتماد آقای هاشمی می دانست، گفت:«تا یک حدی این استدلال قابل قبول است. مثلا اینکه پسرشان رییس دفترشان باشد، ولی حالا حتما باید "کیش" هم دست اینها باشد، وزارت نفت هم زیر نفوذ اینها باشد، فلان کارخانه خودروسازی هم مال اینها باشد و انحصار صادرات فلان محصول در اختیارشان باشد؟ اینها هم توجیه امنیتی دارد؟ اینها را که دیگر نمی‌شود براساس مصالح ملی توجیه کرد.»

علی مطهری به همین میزان هم بسنده نکرد و به نوعی باز شدن باب حمله به مقدسات را نیز از خانواده هاشمی و نقش آفرینی های دختر او دانست. فرزند شهید مطهری ادامه داد:«خب، وقتی یک خانواده‌ای اینقدر دست‌شان در امور اقتصادی و قدرت سیاسی باز باشد، کم‌کم جسارت پیدا می‌کنند و متعرض امور مقدس هم می‌شوند. مثلا دختر ایشان به چه مجوزی باید آزاد باشد که احکام اسلام را به راحتی زیر سوال ببرد؟ خب این خانم در آن روزنامه‌ای که داشت خیلی راحت نوشت چرا باید دیه مرد دو برابر زن باشد یا چرا حکم اثر چنین و چنان است؟ اصلا باب حمله به مقدسات از آن موقع باز شد و اینها فسادهایی بود که از آن وقت جان گرفت و در جامعه گسترش پیدا کرد.»

علی مطهری در عین حال معتقد بود با نام اصلاح طلبی برخی درصدد ساقط کردن ولایت فقیه و از بین بردن اساس حکومت دینی هستند. او گفت:«من به‌طور کلی معتقدم که استفاده از اصلاحاتی نظیر اصلاحات، اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان برای جامعه امروز ما ضرورتی ندارد. مدعیان اصلاح‌طلبی، از این لفظ اصلاح ساختاری در حکومت را اداره می‌کنند و من با این مدعا مخالفم. بنابراین من با به‌کار بردن کلمه "اصلاح‌طلبی" به مفهوم نجات حکومت از انحراف اساسی و بازگرداندن آن به مسیر درست موافق نیستم. به‌دلیل اینکه اساسا هیچ انحراف اساسی و بنیادینی در جمهوری اسلامی ایجاد نشده است تا ما بخواهیم آن را اصلاح کنیم. انحرافات جزیی در طول 20 سال گذشته ایجاد شده است و کسی هم منکر آن نیست و این اشکالات و نقایص در هر حکومتی به‌وجود می‌آید و قابل رفع هم هست اما اینکه ادعا کنیم اساس حاکمیت دچار انحراف شده و باید اصلاح شود، این خودش انحراف است و نوعی فریبکاری است.»

مطهری همچنین ادامه داد:«به‌نظر من لفظ "اصلاحات" و مشتقات آن الان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و از این واژه خوب و مقدس برای جلب آرای مردم استفاده ناصواب می‌شود. کسانی پیدا شده‌اند که جریان اصلاحات را بستری برای ساقط کردن ولایت فقیه و از بین بردن اساس حکومت دینی می‌دانند، ما که نمی‌توانیم چنین روندی را قبول کنیم. بله ما هم انتقاداتی به گذشته داریم و معتقدیم فسادهایی به وجود آمده که باید آنها را اصلاح کرد. حالا آقایان آمده‌اند به نام اصلاحات کارهایی کرده‌اند که فهرست آن فسادها طولانی‌تر شده است. اگر بناست اصلاحاتی صورت بگیرد، باید شامل فسادهای پس از دوم خرداد هم بشود.»

علی مطهری با اشاره به کسانی که دوران حیات حضرت امام را هم زیر سوال برده‌اند و دفاع مقدس و تداوم آن پس از فتح خرمشهر را به شکل وقیحانه‌ای تخطئه می‌کنند، گفت:«کسانی که این شبهه‌افکنی‌ها را می‌کنند هدفشان ساقط کردن اصل و اساس نظام است. اینها با جایگاه رفیع ولایت فقیه مساله دارند، با آرمان‌های بلند حضرت امام (ره) مشکل دارند و حرف‌هایی که مثلا درباره جنگ می‌زنند، عوام‌فریبی است. من فکر نمی‌کنم اینها بتوانند در یک بحث منطقی و عالمانه حتی یک انحراف اساسی از دوران حیات مبارک حضرت امام نشان بدهند. البته خ ود ما الان که گذشته را ارزیابی می‌کنیم، ممکن است انتقاداتی به بعضی از روش‌ها یا تصمیمات خودمان داشته باشیم ولی اینها انحرافات اساسی نیست. اشکالات واقعی در دوران سازندگی پیدا شد.»

مطهری همچنین با اشاره به عملکرد دولت اصلاحات تصریح کرد:«تاکید افراطی بر آزادی و دموکراسی و انکار تکالیف و مسوولیت‌های بشر به حدی شد که گویی ارزش‌های انسانی منحصر است به آزادی و دموکراسی. تاکید بر این مفاهیم آن هم از نوع غربی‌اش باعث شد که بسیاری مفهوم بی‌بندوباری را از آزادی بفهمند. یکی دیگر از انحرافاتی که ریشه‌اش پیش از دوم خرداد وجود داشت اما بعد از دوم خرداد گسترش رنج‌آوری پیدا کرد، عدم نظارت و بلکه عدم اعتقاد به مسائل فرهنگی است. امر به معروف و نهی از منکر تحقیر شد. در آن دوره آنارشیسم مطبوعاتی این‌‌طور تبلیغ می‌کردند که حالا عصر ماهواره و اینترنت و دهکده جهانی است و اصلا امر به معروف و نهی از منکر بی‌معنی است و خلاصه دوره این حرف‌ها گذشته است. ما نباید بترسیم از گفتن این واقعیت که بعد از دوم خرداد، جامعه دچار انحطاط اخلاقی شده و این قابل انکار نیست. وضع پارک‌ها و خیابان‌ها و روابط دخترها و پسرها، تقلید بی‌چون و چرا از فرهنگ غرب است و این وضع زننده از آثار اقدامات اصلاح‌طلبان است، گرچه ریشه باریکی در گذشته دارد، اما در این دو، سه سال گذشته به اوج خودش رسیده است.»

او تساهل و تسامح دولت اصلاحات را به باد نقد گرفت و حتی طرح گفتگوی تمدن های خاتمی را هم یک شعار غیر اسلامی دانست:«در سال‌های اخیر برداشت غلطی از واژه‌های اسلامی تسامح و تساهل رواج پیدا کرد که نتیجه‌اش بی‌اعتنایی به احکام اسلام و به بازی گرفتن شریعت شد که حالا در حوصله این گفت‌وگو نیست که من بخواهم شرح و بسط بدهم. مساله تامل‌برانگیز دیگر همین موضوع "گفت‌وگوی تمدن‌ها" است. بدون ملاحظه باید بگوییم این شعار یک شعار اسلامی نیست، یعنی تاکید افراطی بر ملیت‌ها و نژادها و عناصری از این قبیل به‌جای تاکید بر هویت دینی کار غلطی است. شما اگر به سخنان حضرت امام توجه کنید می‌بینید که فقط صحبت از اسلام است.»

او پیکان نقد را به جانب آیت الله طالقانی هم گرفت. علی مطهری از رودربایستی دست اندرکاران نظام در مواجهه با فرصت طلبان انتقاد کرد و مشی کسانی را که می خواهند با ژست اعتدال محبوب همه قرار بگیرند را نادرست خواند. مطهری در خصوص آفات نهضت و زمینه های نفوذ فرصت طلبان گفت:«من اجمالا به یک علت خیلی روشن اشاره می‌کنم و آن هم عالم رودربایستی دست‌اندرکاران اصلی نظام در مواجهه با فرصت‌طلبان، منحرفان و افراد بی‌صلاحیت است. در ابتدای انقلاب که شهید مطهری همانند یک مشاور عالی در خدمت حضرت امام بودند، ما نمونه‌هایی از این قاطعیت در تایید و رد صلاحیت اشخاص را در نزد ایشان می‌بینیم.»

او همچنین با اشاره به مخالفت شهید مطهری با انتساب آقای لاهوتی به عنوان ریاست کمیته ها به خاطر قاطع نبودن او گفت:«روحیه قاطع و بی‌ملاحظه‌ای که با هیچ‌کس رودربایستی ندارد، مسلما دشمنان زیادی هم خواهد داشت، ولی چه می‌شود کرد؟ نمی‌شود که برای همیشه محبوب‌القلوب همگان بود، باید دید حق کجاست، نباید رودربایستی با اشخاص داشت. مساله انقلاب و نظام و مصلحت مردم است.»

علی مطهری که بعدها خواستار تسامح شورای نگهبان در تایید صلاحیت های انتخابات مجلس شد و حتی رسما در این خصوص نامه نوشت، آن روز در مصاحبه با کیهان شورای نگهبان را به عدم برخورد انقلابی متهم کرد و گفت:«من واقعا اعتقاد دارم که شورای نگهبان درباره خیلی‌ها رودربایستی کرد.»

او در خصوص آیت الله طالقانی گفت:«شما می‌دانید آقای طالقانی یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های انقلاب بودند و هستند. حالا تصور کنید اگر ایشان اول انقلاب می‌خواستند رییس‌جمهور شوند، واقعا صلاح بود؟ مسلم است که نبود، نه حضرت امام راضی بودند و نه دیگران. مرحوم پدر ما در آن یکی، دو ماهی که بعد از انقلاب در قید حیات بودند دائما نگران آقای طالقانی بودند که مبادا ایشان حرفی بزند یا کاری بکند که به ضرر انقلاب باشد. منظورم این است که آدم‌های صلح کل که همه قبولشان دارند، همه دوستشان دارند و به اصطلاح دوست و دشمن از اینها خوششان می‌آید، چنین اشخاصی نمی‌توانند در کادر رهبری یک جامعه قرار بگیرند. خب حالا ما که می‌گوییم مثلا آقای طالقانی به درد بعضی کارها نمی‌خورد خدای ناکرده منظورمان دشمنی با آن مرحوم نیست. ما واقعا آقای طالقانی را دوست داریم. مرحوم پدر خیلی به آقای طالقانی علاقه داشت. آن روزهایی که آقای طالقانی قهر کردند و از تهران بیرون رفتند مرحوم پدر خیلی ناراحت شدند و از اینکه چرا آقای طالقانی ابزار بعضی گروه‌ها شده‌اند. مرحوم حاج احمد آقا را فرستادند با ایشان صحبت کند، خود ایشان رفتند خصوصی با آقای طالقانی صحبت کردند. الان هم وقتی به رفتارهای بعضی اشخاص نگاه می‌کنیم می‌بینیم خیلی شبیه آقای طالقانی است. از حیث تاثیرپذیری از اطرافیان و صلح کل بودن و اینکه بگوید همه حق دارند.»

انتقاد علی مطهری از آیت الله طالقانی در حالی است که اکنون به نظر می رسد خود در جایگاهی قرار گرفته که پیشتر منتقد آن بود.

موضوع دیگری که در آن مصاحبه مورد اشاره قرار گرفت، بحث آیت الله منتظری بود. مطهری سخنان منتظری در خصوص رهبر انقلاب طی آن سال ها را سخیف خواند و خواستار سکوت در قبال او شد تا به دور از جنجال آفرینی ها عمرش به سر برسد. علی مطهری گفت:«متن سخنرانی خیلی سخیف بود. بالاخره ایشان به تصریح حضرت امام (ره) صلاحیت کار سیاسی ندارند و حرف‌هایشان هم در این امور اصلا اعتبار ندارد، منظور من این بود که ما نباید جوری با ایشان برخورد کنیم که باعث سوءاستفاده دشمنان و اطرافیان ایشان که انسان‌های ناسالم و ناصالحی هستند، بشود. ما باید بزرگوارانه از کنار برخی کارهای آقای منتظری بگذریم. بالاخره عمر ایشان که عمر نوح نیست، تمام می‌شود. بهتر است سکوت کنیم در برابر کارهای ایشان تا غائله برای کشور درست نشود. می‌شود عاقلانه‌تر از کنار رفتار ایشان عبور کرد تا مشکلی درست نشود.»

او اما بعد از فوت آیت الله منتظری دست به قلم شد تا به گونهای دیگر بنویسد:«رحلت فقیه عالی قدر آیت الله حسینعلی منتظری ثلمه ای در اسلام وارد کرد که هیچ چیز جایگزین آن نیست . آیت الله منتظری نزدیک ترین دوست و یار شهید آیت الله مطهری بود . این دو بزرگوار یازده سال در مدرسه فیضیه هم مباحثه بودند ، هشت سال شاگرد مرحوم آیت الله بروجردی در فقه و اصول بوده و دو شاگرد برجسته آن مرجع تقلید به شمار می رفتند....»

عبارات معترضه ای که علی مطهری در وصف آیت الله منتظری به کار برد، کم نبود. او از شهید مطهری و آیت الله منتظری با عنوان دو یار دیرینه یاد کرد. او در عین حال گفت:«چند سال پیش در روزهای آخر حصر آیت الله منتظری با دریافت مجوز به دیدن ایشان رفتم. اولین جمله ای که به من گفت این بود: علی! دیدی با من چه کردند؟! دلم فرو ریخت. گفتم اگر شهید مطهری بود این طور نمی شد. سخن مرا تایید کرد و یک ساعت و نیم با من درد دل کرد. از وضع خودش در آن سالها و از خاطراتش با شهید مطهری گفت. از جمله مسئله رابطه شهید مطهری با آیت الله بروجردی و کدورتی را که میان آنها پدید آمده بود خوب ودقیق توضیح داد و جزئیات حوادث در خاطرش بود.»

شاید باور اینکه کسی آن هم با ادعای اصولگرایی مواضعش این چنین تغییر کند، دشوار باشد که قطعا هم چنین است. یا باید اصول و واقعیات تاریخی تغییر کرده باشد یا آقای علی مطهری؛ و گر نه چگونه می توان مواضعی چنین متناقض را مطابق با اصولی ثابت دانست؟!

مطهری در نوشتار خود که بعد از فوت آیت الله منتظری به نگارش درآمده بود، ادامه داد:«در مجموع، ما با او خوب رفتار نکردیم. امام خمینی رهبری آیت الله منتظری را به دلیل روحیات خاص ایشان صلاح نمی دانست که شاید اگر آیت الله مطهری حضور داشت نیز همین نظر را داشت اما امام روی جنبه فقاهت آیت الله منتظری تاکید کرده و اظهار امیدواری نموده بود که ایشان گرمی بخش حوزه علمیه در این جهت باشد اما ما گاهی برای تدریس ایشان نیز مانع تراشیدیم و تحمل هیچ گونه اظهار نظر اجتماعی و سیاسی او را نداشتیم و گاهی برخی روزنامه ها به ایشان توهین آشکار کردند. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد.»

این مواضع پارادوکسیکال سوالات و ابهامات زیادی را در پیش روی قرار می دهد. سوالات و ابهاماتی که ای کاش آقای مطهری خود برای آن پاسخی پیدا کنند.

متن کامل گفتگو


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 7:38 عصر     |     () نظر
ساخت فیلم تخریبی علیه نظام به کمک کروبی

در ادامه جنجال‌های رسانه‌ای ضدانقلاب این بار رسانه‌های وابسته به گروهک‌های تجزیه طلب کرد زبان اقدام به پخش و انتشار فیلم‌هایی تحریف شده درباره وقایع سیاسی ایران کرده‌اند.

به گزارش فارس، در پی افزایش تبلیغات سوء شبکه ماهواره‌ای حزب منحله دمکرات، بر ضد نظام جمهوری اسلامی ایران و سربازان گمنام این مرز و بوم، رسانه‌های ضدانقلاب اقدام به تبلیغ و پخش فیلم به اصطلاح مستند و تخریبی دوقسمتی با عنوان "اینجا خدایی وجود ندارد " کرده‌اند.

به نوشته پرچم ، این فیلم در دو قسمت ساخته و پرداخته شده و توسط شبکه "تیشک تی.وی " به نمایش درآمده است.

تحریف واقعه تاریخی 28 مرداد 58، توصیف دروغین شرایط حاکم برزندان‌های ایران به نقل از برخی زندانیان آزاد شده، القای عدم پایبندی نظام و وزارت اطلاعات به شئون اخلاقی و حقوق بشری با نمایش صحنه‌های ساختگی از اعدام، قصاص، سنگسار، در آوردن چشم، قطع دست، طرح امنیت اجتماعی ناجا و مسائل‌ دروغی چون ادعای رسانه‌های ضدانقلاب درباره تجاوز به زندانیان در کشور گنجانده شده است.

نکته جالب در تولید و انتشار این فیلم که با بودجه گروهک منحله کومله تهیه شده است اینکه مبنای اصلی و مستند این فیلم سیاه درباره ادعای تجاوز در زندان‌های جمهوری اسلامی، نامه و بیانیه‌های مهدی کروبی، نامزد معترض انتخابات اخیر است.

حزب منحله دمکرات پس از انتخابات ریاست جمهوری، برحجم اقدام تخریبی و نرم افزاری خود افزوده و با افزایش زمان برنامه‌های فارسی، سعی داشت ناآرامی‌های تهران را به مناطق کردنشین کشور نیز بکشاند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 7:36 عصر     |     () نظر

جوان:اکبر گنجی یکی از 5 تنی که به همراه محسن کدیور،عطاء الله مهاجرانی ،عبدالکریم سروش و عبدالعلی بازرگان، بیانیه مشترکی را در تببین خواسته های فرقه سبز مطرح کرده بود،باردیگر منکریکی از پایه های اساسی مذهب شیعه، یعنی مهدویت شد.

وی در گفتگویی با شبکه بی بی سی فارسی،در اظهاراتی حرمت شکنانه با بیان این که حتی یک دلیل برای وجود امام زمان (عج) وجود ندارد،اندیشه مهدویت را برگرفته از مسیحیت خواند و مدعی شد که هیچ دلیلی مبنی بر وجود امام زمان(عج) وجود ندارد.گنجی همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه مدعی شد که ائمه شیعه نه معصوم و نه واسطه فیضند بلکه تنها آدم های عالم و دانشمندی بوده اند!

این اظهارات گنجی در حالی صورت می گیرد که عطاء الله مهاجرانی چند روز پیش در مصاحبه ای تاکید کرد فاصله میان این 5 نفر(گنجی ، مهاجرانی ، سروش ، کدیور و بازرگان) با میرحسین موسوی ،فاصله میان ابوذر و علی(ع) می باشد ! با این تفسیر مهاجرانی در حقیقت ادعاهای اکبر گنجی ،سخنان میرحسین موسوی بوده که توسط یکی از ابوذر های وی بیان شده است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 7:35 عصر     |     () نظر

وحشیگری یزیدیان سبز در عاشورا

 

سر حسین ع را که برید هلهله برپا کردند. شمر –همان کسی  که همرزم حسین(ع) بود در سپاه علی(ع)- مستانه لبخند می‌زد و خود را آماده می‌کرد برای جشن پیروزی و غنیمت‌ها!

مامور نیروی انتظامی را وحشیانه حمله کرده و در میان مردم برهنه اش کردند این فرقه ضاله یزیدیان سبز

وقتی مفتخرانه سایت‌های خودشان را پر کردند از تصاویر و فیلم‌های فتوحات روز عاشورایشان، خوش خیال بودند که چه کار مهمی کرده‌اند!

امروز فیلمی را دیدم که واقعا ناراحت شدم و یاد کربلای امام حسین ع افتادم  و اینکه تاریخ چقدر دقیق تکرار می شود ..فیلمی که وحشیگری یزیدیان سبز را به تصویر می کشد ..

http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://aheney.persiangig.com/video/ashusabz.wmv

آب را به روی کودکان و اهل بیت تشنه لب بستند ..یاران امام حسین ع را یکی پس از دیگری به خاک و خون کشیدند ..آخرین سربازش علی اصغر را بر روی دست گرفته طلب آب برای این طفل تشنه لب کرد

ابن سعد گفت : حرمله ! سفیدی گلویش را نمیبینی ؟حرمله تیری انداخت ....خون بر دستان و صورت مبارک امام پاشید ..الله اکبر!!!....امام را زخمی کردند ..بر روی خاک افتاد ..سر مطهر امام زمانشان را از بدنش جدا کردند ....هلهله کردند این حرامیان کوفی ...فریاد  شادی سر دادند ...به خیمه های بی پناه اهل بیت حمله ور شدند و آتش زدند ..کودکان را کتک میزدند و وحشیانه از سرشان معجر میکشیدند و گوشها را برای گوشواره پاره میکردند و کتک بود و فریاد مستانه پیروزی و هلهله و شادی .....

عاشورای ???? در تهران ....

حرامزادگان سگ صفت و زنا زادگان کوفی صفت وحشیانه به عزاداران حسینی  حمله ور شده و مانند سگهای هار مامورین نیروی انتظامی را ضرب و شتم کردند ..و مانند اجداد کثیف خود فریاد هلهله و شادی سر میدادند..به خیمه های امام حمله کرده و آتش زدند و فریاد  شادی سر میدادند..الله اکبر از این فتنه گران یزید صفت و زنا زادگان سگ صفت..لباس از بدن مامور بیرون کشیدند و در میان جمعیت کوفی صفت لخت و عریان کردند ...باز هم هلهله و شادی و فریاد پیروزی از آتش زدن ماشینها و ..

 در حالیکه  موسوی منافق و یزید صفت در بیانیه آخر خود، اغتشاشگران روز عاشورا را "مردم خداجوی" نامیده، انتشار این فیلم پرده از هویت واقعی آشوبگران برداشته است.

در این فیلم، عده ای از زنا زادگان و حرامیان کوفی صفت ..که در حال تخریب اموال عمومی هستند، با مشاهده یکی از مامورین نیروی انتظامی به سوی وی حمله می کنند و پس از ضرب و شتم شدید این مامور، در اقدامی ضد اخلاقی او را برهنه کردند ..

این سگهای غربزده و یزیدیان سبز که نمادهای سبز به همراه دارند، همچنین با توهین به این مامور او را تحت فشار قرار می دهند، تا به رهبر انقلاب توهین کند.

پس از پخش گوشه ای از رفتار فرقه سبز در هتک حرمت روز عاشورا از رسانه ملی هم، مسئولان صدا و سیما اعلام کردند که این صحنه ها تنها گوشه ای از اقدامات حامیان آقای موسوی در روز عاشورا بوده است و سایر فیلم ها به دلیل غیر اخلاقی بودن و جسارت بی پروا به مقدسات، امکان پخش از رسانه ملی را ندارند.

برخورد حامیان موسوی با مامور نیروی انتظامی به قدری دردناک و خشن است که بر اساس گزارش سایت یوتیوب، این فیلم در میان فیلم هایی جای گرفته است که با محدودیت سنی برای نمایش مواجه هستند.حامیان فرقه سبز یزیدی  با افتخار این فیلم را به یکدیگر ارسال کرده و از آن به عنوان "یادگار عاشورا" نام می برند!

 علیرضا سلیمی، نماینده مردم محلات در مجلس شورای اسلامی،به نقل از یک طلبه جوان گفت: "عده‌ای از عوامل جریان فتنه با حمل پارچه‌های سبز، پوشش‌های نامناسب و آرایش غلیظ، سوار اتوبوس شده و در رفتاری غیرانسانی و غیر اخلاقی اقدام به نمایش عریان بخشی از اندام خود کرده و به مغازله و اعمال منافی عفت با یکدیگر پرداختند."

با وجود دلایل مختلف مبنی بر عدم اعتقاد بخش زیادی از اعضای فرقه سبز یزیدی به شعائر دینی، یزیدیان زمان .. کروبی و  موسوی پس از اغتشاشات روز عاشورا، آشوبگران و توهین کنندگان به روز عاشورا را "مردم خداجوی" و "عزاداران حسینی" نامیدند و از برخورد مردم با این افراد ابراز ناراحتی کردند!

آنان همچنین مدعی شدند که فرقه سبز، اخلاق مدار و مخالف خشونت است.کروبی حتی با توهین به مردم انقلابی تهران، افرادی را که قصد داشتند تا جلوی آشوبگران را بگیرند، "جمعی وحشی" نامید.

آیا این سگ زادگان کوفی صفت خدا جوی و حقیقت جو هستند ؟

لعنت خدا و رسول خدا بر این یزیدیان فاسد و سگ باز و همجنس بازهای زنا زاده باد..

فرق این یزیدیان فاسد با لشکریان ابن سعد چیست ؟

لعن علی عدوک یا حسین

خاتمی و کروبی و میر حسین


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 1:30 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >