سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون تنگدست شدید به صدقه دادن با خدا سودا کنید . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

سازمان مجاهدین خلق یا منافقین سرخ مارکسیسم یک رهبری بنام مسعود رجوی مزدور و تروریست داشتند که در مدیریت خیلی قوی و زرنگ بود و در فریب دادن تبحر خاصی داشت..

طوری منافقین سرخ را گول میزد که بر بدنشان بمب وصل میکردند و عملیات انتحاری انجام میدادند مانند شهادت شهید دستغیب ...اونا هم مذهبی بودند و هم منطقی تر ..اما کم کم منحرف شدند و شدند  آنچه که همگان میدانند .تبدیل شدند به تروریستهای وحشی که رسوای عالم گشتند ..

اما وقتی با این منافقین یا یزیدیان سبز بحث میکنم و به طرز فکرشان نگاه میکنم واقعا خنده ام میگیره انگار یه عده بچه کوچولو با هم جمع شدند و بازی میکنند....یکی از حماقتها و بچه بازیهای این فرقه ضاله این است که مثلا دلشان را به ..ما بیشماریم ..خوش میکنند

هفته قبل در برنامه ?? همه اومدند اس دادند و مثلا ?? درصد شدند و بعد هم صبح با خوشحالی ابراز میکردند که ما دیشب برنامه ?? را تصرف کردیم !!!!!انگار در جنگ جهانی پیروز شدند ...

یا مثلا میرن نظر سنجی میذارن و میگویند موسوی از رهبری عزیز بیشتر رای آورد !!!! بعد هم خر کیف میشن......یا به سطل آشغالها حمله میکند و آنها را آتش میزنند و بعد هم مثل خر کیف میکند و فکر میکنند کشور ایران را تصرف کردند ..حماسه ساز شدند !!!!!!..یا با فتو شاپ عکسها را در هم تلفیق میکنند و میگویند به به ! چه چه ! ما چقدر زیادیم....و این وسط هم یه عده خیلی ساده لوح هم با خودشان میگویند احتمالا از ?? میلیون نفر ?? میلیونش ما هستیم ..!!!!

واقعا از حماقت این یزیدیان سبز خنده ام میگیره ..جالبتر اینکه برای گول زدن خودشان میگویند همه مردم معترض و مخالف نظام هستند اما چون از گلوله !!! و باتوم میترسند بیرون نمیان ..یکی نیست به اینها بگه مگر در انقلاب ?? مردم از گلوله و باتوم میترسیدند ؟ اومدند و سینه سپر کردند و پیروز شدند اونم بر ارتش تا دندان مسلح شاه ملعون....شما هم اگه شجاع هستید چرا از گلوله !!البته این ادعای خودشان است ) میترسید و بیرون نمی آیید ؟

وقتی در ? دی ماه مردم با خشم بخاطر حرمت شکنی عاشورا با جمعیتی میلیونی اومدند بیرون اثری از این کوچولوهای سبز نبود ...بعد هم فرداش گفتند کیک و ساندیس دادند ....انگار اینهمه مردم بخاطر کیک و ساندیس ساعتها تو خیابون شعار میدادند فقط بخاطر کیک و ساندیس ؟!!

آنقدر احمق هستند که نمیتونند یه دلیل موجه تر بیارن ..مثلا میگفتند برای گرفتن یک دستگاه موتور سیکلت ..که لا اقل با عقل جور در بیاد ..

 اندر احوالات این جماعت بچه و نادان و احمق و رهبران احمق تر از خودشان چکار باید کرد ؟

 فقط باید خندید.خندید و باز هم خندید ... شما هم بخندید تا روحیه تان عوض شود..اینطوری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 1:26 عصر     |     () نظر

سلام علیکم و قلبی لدیکم.

به تازگی خبری شنیدم که باورم نمی‌شد و نمی‌شود. (این مامورهای اینجا هم آنقدر خشن هستند که تا یک سوال ساده بپرسی که این خبر راست است یا نه؟ یکی می‌کوبند توی سرت. تازه از اولیه‌ترین حقوق بشر هم مرا محروم کرده‌اند، نه اینترنتی، نه چتی، نه موبایلی، نه وکیلی ... ، بگذریم، که اینجا هوا بس ناجوانمردانه داغ است.)

 1?00 سال بود که هیچ‌کس رویش نمی‌شد از من دفاع کند. دفاع از من شده بود ننگ ابدی. راستش را بخواهید از زمان حکومت خودم این داستان شروع شد. کف و سوت‌ها و تشویق‌های دوستان من، فقط یک روز دوام آورد. فردای عاشورا که شد، حرمله گفت: تقصیر عمر سعد بود، عمر گفت: تقصیر عبیدالله بن زیاد بود، عبیدالله گفت: تقصیر یزید بود، خلاصه هر کسی می‌گفت من نبودم. هیچ کس دیگر کف نزد، سوت نزد،‌ همه از شرم سرشان پایین بود، تا اینکه برادر ارزشی آقای مختار ثقفی آمد و همه را به اجبار و بدون رأی‌گیری فرستاد اینجا (أینَ حقوق البشر؟)، البته من و میمونم چند روز زودتر خودمان آمدیم.

 

ژن آتش زدن را از خودم به ارث بردیدها!


حتی فرزندانم هم مرا به وحشی‌گری متهم کردند. همین پسرم، معاویه ثانی، وقتی حکومت به دستش رسید شروع کرد به ملامت پدر و عذرخواهی کردن بخاطر عاشورا! یعنی حتی پسرم هم رویش نشد روز عاشورا کف بزند.

آن یکی نوه‌ام، عمر بن عبدالعزیز، نمی‌دانم چرا این قدر بی‌تقوا بود، به قدرت که رسید جاه و مقام، دینش را به کلی برد، محض رضای خدا یکبار هم مثل شما از اقدام من در روز عاشورا دفاع نکرد، تازه بچه پررو کلی هم برای من لعن و نفرین مسئلت می‌کرد. خلاصه هیچ کدام از فرزندانم هم رویشان نشد از من دفاع کنند. حتی در زمان شما، وهابی‌ها که دشمن درجه یک شیعه هستند، روز عاشورا حاضر نیستند به افتخار من کف بزنند. ولی شماها گل کاشتید، خدا بیابان عقلتان را گلکاری کند.

پیشنهاد می‌کنم که شما هم رو کم کنی شیعه‌ها و سنی‌ها و مسیحیان و حتی هندوهای عزادار حسین(ع)، یک هیئت برای من درست کنید و نگذارید بدنام بمانم، مثلا «هیئت محبین یزید و پدر»، «هیئت عاشقان یزید» یک چیزی توی این مایه‌ها. ولی نمی‌خواهد عزاداری کنید، همان کاری را که ما در روز عاشورا انجام دادیم شما هم ادامه بدهید، همین سوت و کف بهتر است،‌ کلی خوشحال می‌شوم و شارژ.

خیلی‌ها به من تهمت زدند، خدا(؟) ازشان نگذرد. قرن‌هاست که به من می‌گویند وحشی، درنده، گرگ، خونخوار و ... قرن‌هاست که هیچ‌کس از من دفاع نمی‌کند ولی شما ها ثابت کردید که حق مخفی نمی‌ماند هر چند پشت ابر باشد، هرچند اصلا وجود نداشته باشد. از این به بعد به شما اجازه می‌دهم من را با عنوان «بابا یزید» خطاب کنید، من هم شما را به فرزندی می‌پذیرم.

یک نکته کنکوری: شماها که هیچکدامتان در انتخابات شرکت نکرده بودید، با این حال توانسته بودید تعدادی از رای دهندگان به نامزد معترض را با خودتان همراه کنید. بعد از عاشوراسوزی شما، چون همه آنها - مثل دیگر رای دهندگان - طرفدار حسین بن علی(ع) هستند، همان چند نفرشان هم که با شما بودند و «نه غزه نه لبنان» می‌گفتند از شما بریدند. من نوفهمم، یا خیلی تعطیلید یا خیلی باهوش، به هر حال آنها را متقاعد کنید که حق با من بوده و دوباره به جمع شما برگردند.

 

عزیزان بابا! همه طرفدار حسین بن علی‌(ع) هستند، با هر گرایش سیاسی


نکته دوم: پدرم وصیت کرد: «یزید! اگر می‌خواهی باقی بمانی حرمت حسین(ع) را نگه دار.» نشنیدم و عاقبتم شنیدید، با آل علی(ع) درافتادم و ورافتادم، بین خودمان بماند، ولی هیچ سوژه دیگری برای ابراز وجود نبود؟ معمولا کسی می‌زند به سیم آخر که دیگر امیدش از همه چیز تمام شده باشد، نکند ناامید شده‌اید عزیزان بابا؟

آخرین نکته را هم که برای شما گل‌های بابا بگویم این است که به این  ایهود باراک که حال و روزش مثل خودم است بگویید که ازتان حمایت نکند و الا این آبرویی که با دفاع کردن از من به دست آورده‌اید بر باد می‌رودها، مردم می‌گویند ببینید حامیشان صهیونیست‌ها هستند به او بگویید بابا یزید گفت تو فعلا فقط مشغول سربریدن همان فلسطینی‌های تروریست باش، خیرش را ببینی.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/23:: 1:22 عصر     |     () نظر
محمود تو از  نژاد  پاک احمدی
محبوب خدا و  پیامبرش  محمدی (ص)
همچون تو در تاریخ ایران ندیده ام
که پشت خصم زبون را نموده خم
عرفان به اذن خدا در  کلام  تو
جاری است بر زبان مستضعفان  ،نام تو
بارقه ای از امید   و   اراده ای  ز  ولی
در عدل و سخاوت و انصاف پیرو علی
کردی تو جنگ با دشمنان خدا تن به تن
تابنده ای  چو شمع که نور  میدهی به وطن
در مجامع عالم   که سخن  آوری به زبان

لرزان شود به اذن  خدا ،  اندام مستکبران
رافت بجای خویش تبلور شود به نیک
وصف تو طوفان  و دشمن برابرت چو  بید
هنگامه  ی  عمل  که  آیند   هر   گروه
در برابر  دشمن  خدا  استواری چو  کوه

خود را فدای انقلاب و دین خدا کرده ای
گردیده مستجاب آنجا که آن دعا کرده ای
نافذ  ،  کلام  هر کسی  به  دل  نمی گردد
اوج   نفوذ    کلام  تو  در  جان    ندارد    حد
لطفی که  خداوند   بر تو     بنمو د   است
نشانه ای   ز  وجود  بقیه الله    هست
در وصف خصائل تو جعفری تنهاست
این قطعه از دلم به لطف حق برخاست

سروده ای از محمدرضا جعفری – آذر ماه 1388

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 7:24 عصر     |     () نظر

حضرت علی علیه السلام : از علائم آخر الزمان، بسیاری از یاران
دجال کسانی هستند که شال سبز بر سر و شانه های خود افکنده اند!!! منبع: بحارالانوار/ج52/ص193


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 7:5 عصر     |     () نظر

پس از شکست فتنه گران مشخص بود که استکبار افراد تحت پوشش را به منظور ایجاد رعب وارد فاز ترور کنند

مسعود محمدی استاد متعهد و انقلابی دانشگاه تهران صبح امروز در اقدام تروریستی عناصر ضد انقلاب و استکبار به شهادت رسید.

این بمب گذاری در سطل زباله -نمی دانم اینها چه علاقه ای به سطل زباله های شهر دارند - در مقابل خانه ایشان جاسازی شده بود 

ایشان فردی ولایی و انقلابی بودند

این شهید راه حق در دانشگاه شیراز از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان بود. پس از آن در سال 67 از مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد. ایشان سپس در سال 71 مدرک دکترای خود را با گرایش فیزیک ذرات بنیادی از همین دانشگاه دریافت کرد و با درجه استاد تمامی به تدریس در دانشگاه ها پرداخت. وی همزمان با دفاع مقدس در عرصه های علمی با سپاه پاسداران همکاری می کرد.دکتر علی محمدی عضو هیات علمی پردیس علوم دانشگاه تهران بود. سابقه ریاست دانشکده فیزیک و معاون پژوهشی پردیس علوم دانشگاه تهران بود.

دشمنان نظام بدانند ، علم و دانش در جامعه اسلامی ایران مانند درختی تنومند ریشه دوانده و روز به روز برگ و بار میدهد ، با افتادن یک برگ ، درخت فناوری خزان نمیگردد

                                       شهدا در قهقهه مستانشان عند ربهم یرزقونند

                                             ای شهید هسته ای شهادتت مبارک


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 6:54 عصر     |     () نظر
سران فتنه، حامیان آنها و ساده اندیشان بعد از 9دی دچار سرگیجه و بحرانند، نه نظام اسلامی!
ما می دانیم که حضرتعالی شخصی ساده زیست و اهل دقت در حلال و حرام هستید و البته بسیار ساده لوح و کج فهم. بنابراین کاش می فرمودید که پیشنهاد این رشوه را چه کسی به شما دیکته کرده است؟!
  

علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی پس از انتقادات کیهان به اظهاراتش در برنامه زنده روبه فردا پاسخی به این روزنامه فرستاده که کیهان ضمن چاپ آن پاسخهای جالبی نیز به وی داده است. این مکاتبه از نظر میگذرد:
حفظ حرمت استاد شهید آیت الله مطهری ایجاب می کرد آنچه را آقای علی مطهری در مقام پاسخ به یادداشت کیهان فرستاده است، چاپ نکنیم تا روح مطهر آن شهید بزرگوار از اظهارات ساده لوحانه فرزندش که انتظار می‌رفت نشانه قابل توجهی از آن شهید جلیل القدر داشته باشد، آزرده نشود ولی از سوی دیگر استاد شهید همه عمر شریف و پربرکت خویش را صرف ترویج اسلام ناب محمدی(ص) و مقابله با بداندیشان و کج اندیشان و منحرفان کرد و سرانجام نیز جان گرانقدر در همین راه نهاده و به لقاءالله رفت. بنابراین، اگرچه درج جوابیه آقای علی مطهری و برملا شدن میزان درک دینی و سیاسی ایشان به دلیل انتساب وی به استاد شهید مطهری برای کیهان ناگوار است ولی به فرموده قرآن «ان اولی الناس بابراهیم الذین اتبعوه-نزدیکترین افراد به حضرت ابراهیم(ع) کسانی هستند که از او پیروی می کنند» و رابطه سببی با استاد شهید هنگامی ارزشمند است که پیروی معنوی از آن شهید گرانقدر را نیز درپی داشته باشد. و بالاخره با عرض پوزش از ساحت استاد شهید و بیت شریف ایشان، متن کامل جوابیه آقای علی مطهری چنین است.

جنگ نفس و جنگ نرم
جناب آقای شریعتمداری دامت برکاته
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
با اهداء سلام «یادداشت روز» شماره یکشنبه 20 دی ماه آن روزنامه محترم به قلم جنابعالی در رد اظهارات اینجانب در مناظره تلویزیونی اخیر را ملاحظه نمودم. نظر به وارد نبودن این ردیه، جهت تنویر افکارخوانندگان محترم کیهان لازم است چند نکته را به عرض برسانم:
1)جناب عالی این مطلب را که فتنه اخیر با نحوه نامناسب و غیراخلاقی مناظره آقای احمدی نژاد با آقای موسوی آغاز شد، رد کرده و آن را یک ادعای مضحک و خنده دار خوانده اید. همه مردم ایران شاهد بودند که آقای احمدی نژاد در آن مناظره به جای ارائه برنامه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود، به اجرای یک پروژه از پیش تعیین شده پرداخت و با لگدکوب کردن حرمت و آبروی برخی مومنان- که به گفته معصوم حرمت مومن بالاتر از حرمت کعبه است- درصدد افزایش آراء خود برآمد. این نکته روشن بود که شعار عدالت ورزی به عنوان یک ابزار برای غلبه بر حریف استفاده می شود والا، اولا چرا ایشان در چهار سال ریاست جمهوری خود به فکر افشای این افراد نیفتاد و ثانیاً چرا درباره افراد مشابه در میان حامیان خود سخنی نگفت و ثالثاً چرا زمانی که آقای پالیزدار همین مطالب را مطرح کرد از او حمایت نکرد تا آنجا که وی به زندان افتاد؟ این امر هیزم آتش این فتنه را فراهم کرد و سپس آقای موسوی با ادعای تقلب در انتخابات این هیزم را شعله‌ور ساخت. سکوت امثال جناب عالی در قبال آن حرمت شکنی منجر به حرمت شکنی های دیگر در روزهای قدس، 13آبان، 16آذر و عاشورا شد.
نیازی به مغالطه و خلط مبحث نیست؛ سخن در این است که رئیس جمهور زمینه فتنه را فراهم کرد نه اینکه وی عامل همه حوادث بعد از انتخابات است. فتنه بدون زمینه نمی تواند متولد شود و بدون آن مناظره تخم فتنه کاشته نمی‌شد. این کجا و آن خود به نادانی زدن کیهان کجا که «آیا اگر علیه آقای هاشمی رفسنجانی حرفی زده شود پاسخ آن حمایت از اسرائیل و آمریکا و اهانت به امام(ره) و انقلاب و امام حسین(ع) است؟»! ضمن اینکه در آن مناظره که شور انتخاباتی بی‌نظیر را به عداوت میان مردم تبدیل کرد طوری القا شد که تا چندی قبل کشور در دست دزدان بوده و نیروی نجات بخش تنها چهار سال است که به فریاد آمده است. آیا این توهین به رهبر فقید و کنونی انقلاب و دریدن پرده هیبت و حرمت نظام اسلامی نبود؟ بنابراین تنها مساله توهین به آقای هاشمی مطرح نبود.
2) در اینکه جنگ نرم دشمن علیه انقلاب اسلامی همواره وجود داشته و اخیراً به دلیل بهره‌مندی از ابزارهای بهتر تشدید شده است تردیدی نیست اما اصرار جناب عالی بر پیروی سران حوادث اخیر از فرمول دیکته شده استراتژیست های آمریکایی و اسرائیلی، گذشته از ذات خیال‌پرداز و واقعیت‌گریز شما، برای فرار از پذیرش مسئولیت اشتباهات فاحش مدیران این بحران است. لذا انصاف و عدالت در قضاوت شما جایی ندارد. بدون شک همان طور که رهبر انقلاب فرمودند «ظلم بزرگتر توسط کسانی انجام شد که ادعای تقلب را مطرح کردند» اما نباید از ظلم کوچکتر که توسط طرف خودی انجام پذیرفت غافل شویم. جناب عالی و همفکرانتان چنان از وحدت و آشتی می ترسید که جن از بسم الله، زیرا دوست دارید از این فرصت استفاده نموده و شخصیتهایی را از انقلاب حذف کنید و فکر می‌کنید دیگر چنین فرصتی به دست نمی‌آید. پیشنهاد می کنم شما و چند نفر دیگر که علاقه خاصی به شعله‌ور ماندن آتش این فتنه دارید برای چند ماهی به یک منطقه مصفا سفر کرده و استراحت بفرمایید و البته هزینه آن را دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی خواهند پرداخت، آنگاه خواهید دید که این فتنه به آسانی خاموش می‌شود و قوه قضائیه فرصت خواهد یافت تا فارغ از جنجالها به تخلفات سران دو طرف این بحران قاطعانه رسیدگی کند.
3) تجاهل کرده و سوال نموده‌اید اینکه می گویند «دو طرف مقصر بوده‌اند، کدام دو طرف؟» و بعد تلاش کرده‌اید معترضان قانونی را با اغتشاشگران و هتاکان یکی کنید و بگویید یا باید با اسلام و انقلاب باشید و یا با هتاکان. روشن است که دو طرف کدام اند. یک طرف معترضان و منتقدان قانونی هستند که البته فرصت طلبان و مخالفان اسلام نیز در میان آنها نفوذ کرده و در پی رهبری این حرکت هستند و طرف دیگر مدیران این بحران. پرسیده اید طراحان آشتی خودشان در کجا ایستاده اند؟ پاسخ این است که آنها در جایگاه سومی در میان توده های چند ده میلیونی مردم و در کنار رهبر قرار دارند و نگران آسیب دیدن فرزند و جگرگوشه شان یعنی انقلاب اسلامی هستند.
4) این سخن بنده را انتقاد کرده اید که گفته ام «اگر فردی نظری از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشد به معنی خروج او از چهارچوب نظام و اسلام نیست». در اینجا میان فکر و عمل خلط نموده اید. فکر و عقیده اگر ریشه‌ای غیر از حقیقت‌جویی نداشته باشد امری اختیاری نیست، برخلاف عمل. به همین جهت ممکن است فردی در موضوعی نسبت به نظر ولی‌فقیه قانع نشده و نظر دیگری داشته باشد اما چون اصل ولایت فقیه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام که فردی علیه نظام اسلامی اقدام عملی نکرده است از حوزه نظام و اسلام و ولایت فقیه خارج نشده است.
اینها مسائلی است که شما به عنوان یک روزنامه‌نگار باید به آگاهی بخشی به مردم در اطراف آنها بپردازید نه اینکه از تحریک عواطف مذهبی مردم بدون اقناع عقلی آنها برای پیروزی بر خصم استفاده نمایید.
بدون اینکه قصد مقایسه در کار باشد باید گفت مالک اشتر و بسیاری از اصحاب خاص امیرالمأمنین(ع) باید صدها بار شاکر باشند که کیهان در آن زمان منتشر نمی شد والا آقای شریعتمداری مطمئناً با همین نوع استدلالها نام مالک اشتر را به دلیل اینکه با فرمان امیرالمأمنین(ع) برای عزل ابوموسی اشعری از امارت کوفه مخالفت کرد و حضرت، علی رغم میل باطنی با او موافقت نمود، در میان مخالفان ولایت علی(ع) ثبت می‌کرد! همچنین همه کسانی را که در جنگ احد نظرشان برخلاف نظر پیامبر(ص) جنگیدن با دشمن در خارج از شهر بود ضد رسالت و نبوت اعلام می‌نمود! همین طور بود سرنوشت حباب بن منذر یکی از سرداران اسلام که در جنگ بدر با مکان انتخاب شده توسط پیامبر برای استقرار لشکر اسلام مخالفت کرد در حالی که رسول اکرم با طیب خاطر استدلال او را پذیرفت و لشکر اسلام را به سوی مکان پیشنهادی حرکت داد. بنابراین صرف ابراز رأی مخالف با رأی پیامبر یا امام معصوم هم کسی را ضد رسالت یا امامت و ولایت نمی کند.
طبق تحلیلهای خود جناب شریعتمداری، باید ایشان را از مخالفین ولی فقیه دانست، چرا؟ برای اینکه وی علناً به مخالفت با برخی نظرات ولی‌فقیه می پردازد. مثلاً کیهان خوب می داند که چنین نیست که رهبر انقلاب دستور دستگیری سران معترضان را صادر کرده باشند ولی قوه قضائیه سر باز زده باشد. بنابراین آقای شریعتمداری با اینکه می داند بازداشت آنان در شرایط فعلی خواست ولی‌فقیه عادل نیست، هر روز با استفاده از بیت المال به دهها زبان برطبل بازداشت می کوبد و در جای قاضی نشسته به کمتر از اعدام هم راضی نمی شود. آیا این جز مخالفت با نظر ولی فقیه است؟ آیا طبق مبانی باطل و با اصطلاحات خود جناب آقای شریعتمداری ایشان به دلیل مخالفت با نظر ولی‌فقیه به جرگه «دشمنان تابلودار» نظام نپیوسته و با آنان «پالوده» نمی‌خورد و «پیاده نظام دشمن» نشده است؟
مناسب است که آقای شریعتمداری برای اثبات میزان پیروی خود از ولایت، فهرستی از مطالب و مقالات کیهان را که پس از تأکید رهبر انقلاب بر «جذب حداکثری و دفع حداقلی» صرفاً در این مورد به چاپ رسانده منتشر و لااقل نام یک مجذوب را اعلام نماید. البته کیهان راههای دیگری هم برای اثبات ولایت مداری خود دارد. مثلاً در قبال صدها مطلبی که بر لزوم مجازات شدید و سریع سران معترض منتشر کرده- که بدون شک رسیدگی قانونی به تخلفات آنان امری ضروری است- اگر یکی دو مطلب مستقل در موضوع لزوم پیگیری آنچه دل رهبر انقلاب را «خون» کرد (حمله به کوی دانشگاه) منتشر کرده است یادآوری نماید.
کثرت مغالطات در مطلب کیهان به حدی است که برای اهل فکر، روشن و پرداختن به آنها اتلاف وقت است. از جمله اینکه بنده و یا هر کس دیگر که سخن از آشتی به میان می آورد به دنبال «تطهیر» سران معترضان است! آشتی هیچ تعارضی با رسیدگی به تخلفات ندارد و تنها راه حل بحران اجرای عدالت در مورد همه است. اگر قرار بر محاکمه است، آقایان موسوی، کروبی و احمدی نژاد باید به طور همزمان محاکمه شوند گرچه تقصیر آنها یکسان نیست.
اگر مردم شریف ایران و به ویژه بسیجیان عزیز به عملکرد برخی افراد رسانه ای در طول سالیان گذشته نگریسته و تأملی در حدیث زیر نمایند رمز این مطلب را در می یابند که چرا هتاکان دو طرف ماجرا امروز به راه نمی‌آیند و هر روز جری‌تر شده و ناآرامی در کشور غذای روحشان گردیده است.
امام صادق(ع) فرمود: «هرکس به منظور عیب جویی و ریختن آبروی مأمنی سخن بگوید تا او را از چشم مردم بیندازد خداوند او را از ولایت خویش بیرون کرده و شیطان ولایتش را برعهده می گیرد.» افراطیون سالهاست کارشان همین است. بنابراین کسانی از هر دو طرف که قصدشان نه حل مسأله و برخورد قانونی با همه متخلفان بلکه ذلیل کردن رقبای سیاسی در نزد مردم و انجام پروژه زمین زدن این و آن است به این آسانیها به راه آمدنی نیستند. آری، جناب آقای شریعتمداری! شما و همفکرانتان جنگ نفس را حل کنید، مردم جنگ نرم را حل خواهند کرد.
مستدعی است طبق قانون مطبوعات، سطور فوق عیناً در همان صفحه از اولین شماره آن روزنامه محترم درج گردد. قبلاً سپاسگزارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری

کیهان: پاسخ کیهان به آقای علی مطهری اگرچه پیشاپیش در یادداشت روز یکشنبه 02/10/88 آمده بود ولی توضیحات بیشتر ایشان درباره اظهارات قبلی خود، بیشتر به عذر بدتر از گناه شبیه است و از این روی اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر می رسد.
1- از مواردی که آقای علی مطهری به جای استدلال، قلم به ناسزاگویی رانده است صرف‌نظر می کنیم و این پدیده را که عادت افراد بی استدلال است، طبیعی می انگاریم.
2- اعتراض کرده اند که چرا ادعای ایشان درباره آغاز ماجرا از مناظره تلویزیونی احمدی‌نژاد و موسوی را «خنده دار و مضحک» دانسته ایم و مدعی شده اند که اهانت احمدی‌نژاد به هاشمی رفسنجانی آغاز ماجرا بوده است! در این باره در یادداشت روز یکشنبه توضیح مستدل و مستندی داده‌ایم و عجیب است چرا آقای مطهری از کنار این نکات بدیهی به سادگی عبور کرده است که اولاً؛ فحاشی به احمدی‌نژاد چند ماه قبل از مناظره کذایی - و حتی از چند سال قبل- آغاز شده و با شدت ادامه داشت تا آنجا که مطابق اسناد منتشر شده و موجود، طی 4 سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بیش از 320 هزار مورد تهمت و افتراء علیه رئیس جمهور منتخب مردم از سوی مدعیان اصلاحات- بخوانید عوامل فتنه- مطرح شده بود. این اسناد مکتوب و موجود را که نمی توانید انکار کنید.
طرفه آن که برخی از عوامل اصلی فتنه نیز به این واقعیت تلخ اعتراف کرده اند و عجیب است که آقای علی مطهری کاسه داغ تر از آش شده اند!
ثانیاً؛ اگر آقای مطهری اندکی به خود زحمت بررسی و مطالعه می دادند به وضوح درک می کردند که فتنه اخیر از مدتها قبل طراحی گردیده و فرمول آن با صراحت از سوی مجامع رسمی آمریکا و اسرائیل و انگلیس به سران فتنه دیکته شده بود و دقیقاً به همین علت بود که کیهان تمامی مراحل فتنه را پیشاپیش و قبل از اجرای آن پیش بینی کرده بود. امروزه دیگر کند ذهن‌ترین افراد نیز کمترین تردیدی ندارند که هدف نهایی سران فتنه، مقابله با اساس انقلاب، نظام جمهوری اسلامی، امام(ره)، رهبری و مبانی اعتقادی شیعه بوده است. جناب مطهری! لطفا طفره نروید و صریحا بفرمائید که شعار دادن به نفع اسرائیل و آمریکا، پاره کردن عکس حضرت امام(ره)، اهانت به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا(ع)، آتش زدن اموال عمومی و ده ها خیانت و جنایت شرم آور دیگر چه ربطی به دولت و انتخابات و اهانت مورد ادعای شما به آقای رفسنجانی دارد؟ راستی جناب مطهری آیا شرم‌آور نیست که از کنار این همه رذالت علیه اسلام و انقلاب و امام و امام حسین(ع) به آسانی می گذرید؟ آیا به عقیده شما اگر کسی علیه آقای رفسنجانی حرفی زده باشد، پاسخش اهانت به امام و امام حسین(ع) و حمایت از اسرائیل و آمریکاست؟! ما به جای شما خجالت می کشیم!
2- نوشته اند، «اصرار جنابعالی بر پیروی سران فتنه از فرمول دیکته شده استراتژیست های آمریکایی و اسرائیلی، گذشته از ذات خیال‌پرداز و واقعیت گریز شما، برای فرار از پذیرش مسئولیت اشتباهات فاحش مدیران این بحران است»! که باید گفت؛ اولا؛ بحران برای سران فتنه و حامیان بیرونی و داخلی آنهاست نه برای جمهوری اسلامی ایران که در راهپیمایی 9 دی نشان داده شد استوارتر و با اقتدارتر از همیشه در میدان است لطفا؛ بحران سران فتنه، منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب‌ها و سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل و انگلیس و سردرگمی برخی از ساده اندیشان کج‌فهم که بعد از حماسه 9 دیماه دچار سرگیجه شده‌اند را به حساب نظام نگذارید. ثانیا؛ کیهان برای اثبات وابستگی سران فتنه به آمریکا و اسرائیل صدها سند غیرقابل انکار ارائه کرده است، جنابعالی کدامیک از آنها را نفی می کنید؟ سران فتنه با آنهمه حمایت مالی و تبلیغاتی و هزاران سایت و نشریه تاکنون نتوانسته اند کمترین خدشه ای به این اسناد وارد کنند. شما که جای خود دارید!
3- نوشته است، اعتراض کنندگان «منتقدان قانونی»! هستند و توضیح نداده اند که آیا آشوب و آتش افروزی و قتل و آتش زدن قرآن و مسجد و پاره کردن عکس حضرت امام و اهانت به امام حسین علیه السلام و... را قانونی! می دانند؟! و از پاسخ به این سؤال منطقی کیهان نیز طفره رفته‌اند که خود جناب علی مطهری در کدام طرف ایستاده است؟!
4-به این سخن خود که گفته بود «اگر فردی نظری از نظرات ولی فقیه را قبول نداشته باشد به معنی خروج او از چارچوب نظام اسلام نیست» اشاره کرده و نوشته است «ممکن است فردی در موضوعی نسبت به نظر ولی فقیه قانع نشده و نظر دیگری داشته باشد، اما چون اصل ولایت فقیه را قبول دارد در عمل تابع باشد. مادام که فردی علیه نظام اسلامی اقدام عملی نکرده است از حوزه نظام و اسلام و ولایت خارج نشده است» دراین باره قبلاً توضیح داده ایم و اینجا فقط باید گفت؛ آیا سران فتنه طی چندماه اخیر علیه نظر ولی فقیه و علیه اسلام و انقلاب و نظام دست به هیچ اقدام عملی نزده اند؟! چگونه می توانید انبوهی از اقدام عملی سران فتنه علیه اسلام و نظام و ارزش های انقلاب و امام و... را نادیده بگیرید و بعد، چنین فتوایی صادر بفرمائید! جل الخالق!! ایشان در ادامه برای اثبات نظر خود به قیاس مع الفارق پرداخته و پرسیده است آیا مالک اشتر به دلیل این که با فرمان امیرالمومنین(ع) برای عزل ابوموسی اشعری از امارت کوفه مخالفت کرد، مخالف حضرت علی(ع) بوده است؟ که باید گفت آیا جناب مالک اشتر بعد از صدور فرمان حضرت امیرعلیه السلام باز هم با آن فرمان مخالفت کرده و به آشوب و غائله و آتش زدن اموال عمومی و همراهی با دشمنان اسلام و... دست زد؟! به قول ملای رومی «از قیاسش خنده آمد خلق را».
5- به فرمایش رهبرمعظم انقلاب درباره جذب حداکثری و دفع حداقلی اشاره کرده و پرسیده اند کیهان تا چه اندازه به این دستور، عمل کرده است؟ که در پاسخ باید گفت؛ آیا مقصود رهبر معظم انقلاب، جذب منافقان، بهایی ها، سلطنت طلب‌ها و ستون پنجم آنها در داخل کشور و یا جذب موساد و سیا و اینتلجنت سرویس و ... بوده است؟! که حضرتعالی برای دفاع از آنها سینه سپر کرده‌اید؟! و مگر غیر از این است که کیهان در مقابل این جماعت فتنه گر و ستون پنجم دشمن ایستاده و ماهیت آنها را با ارائه اسناد غیرقابل انکار، افشا کرده است؟! اگر غیر از این است بفرمائید! چرا آسمان و ریسمان می‌کنید؟! وانگهی؛ مگر همه این جماعت در مقابل توده‌های چند ده میلیونی روز 9 دیماه یک اقلیت ناچیز و فوق العاده اندک نیستند؟ بنابراین نفی آنها همان دفع حداقلی در مقابل حمایت از توده های عظیم مردم است. آیا غیر از این است؟ راستی جناب مطهری، چه اصراری دارید که از این گروه اندک و فتنه‌جو که بی‌اعتقادی خود به انقلاب و امام و ائمه اطهار علیهم السلام را فریاد کرده‌اند، حمایت کنید؟
6- پیشنهاد کرده است که شریعتمداری و سایر همکارانش «برای چند ماهی به یک منطقه مصفا سفر کرده و استراحت بفرمایند و البته هزینه آن را دلسوزان واقعی انقلاب اسلامی خواهند پرداخت، آنگاه خواهید دید که این فتنه به آسانی خاموش می شود»!
در پاسخ به پیشنهاد آقای مطهری باید گفت: قبل از شما نیز بسیاری از کسانی که جنابعالی امروزه سنگ حمایت آنها را به سینه می زنید از اینگونه رشوه ها به کیهان پیشنهاد کرده بودند ولی «ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم» و گردش و خوشگذرانی در نقاط خوش آب و هوا ارزانی کسانی باد که به قول حضرت امیر علیه السلام «دینهم دنانیرهم»! ما می دانیم که حضرتعالی شخصی ساده زیست و اهل دقت در حلال و حرام هستید و البته بسیار ساده لوح و کج فهم. بنابراین کاش می فرمودید که پیشنهاد این رشوه را چه کسی به شما دیکته کرده است؟! مواظب باشید رشوه‌ای که به کیهان پیشنهاد کرده‌اید از 400 میلیون دلار بودجه‌ای که خانم هیلاری کلینتون - یا مطابق دیدگاه موسوی «خانم هیلاری سادات کلینتون»!- از اختصاص آن برای مقابله با اسلام و انقلاب و امام و رهبری خبر داده بود، نباشد!
راستی پیشنهاد شما چقدر با آرزوی دیرینه دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و امام(ره) که همه روزه از رسانه های تحت سلطه خود فریاد می‌زنند شبیه است؟!
7- و بالاخره یادداشت کیهان خطاب به سران فتنه بود و در آن فقط اشاره ای به اظهارات شما شده بود ولی متاسفانه جنابعالی احتمالا بی آن که بخواهید و از روی بی دقتی در نقش سخنگوی سران فتنه ظاهر شده‌اید!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 1:11 عصر     |     () نظر

مسعود علی محمدی، استاد متعهد فیزیک دانشگاه تهران صبح امروز در اقدام تروریستی کشته شد.ترور استاد دانشگاه تهران به دست عوامل ضد انقلاب+عکس

وی در پی بمب گذاری در سطل آشغال مقابل منزلش ترور شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، بر اساس اطلاعات اولیه استاد محمدی هنگام خروج از منزلش در منطقه قیطریه تهران در انفجار یک بمب کنترل از راه دور کشته شد.
شدت انفجار بمب‌ کنترل از راه دور به قدری بوده است که شیشه‌های خانه‌های اطراف خانه این استاد دانشگاه تهران نیز شکسته شده است.

با حضور کارشناسان نیروی انتظامی و نهادهای امنیتی، پیکر این استاد دانشگاه توسط آمبولانس به پزشکی قانونی منتقل شد.
دستگاه‌های امنیتی و انتظامی بررسی این حادثه تروریستی و شناسایی عوامل آن را آغاز کرده‌اند.

مسعود علی محمدی از سال 1374 در گروه فیزیک دانشگاه تهران درس کوانتوم مکانیک و الکترومغناطیس می‌داد. دکتر علی محمدی دارای دکتری فیزیک از دانشگاه شریف بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 1:9 عصر     |     () نظر
مطلب توسط مسیح علی نژاد خبرنگار روزنامه اعتمادملی در روز 31 فروردین ماه در صفحه آخر این روزنامه منتشر شد که عکس العمل کروبی دبیرکل حزب اعتمادملی را برانگیخت.

به گزارش صف نیوز مهدی کروبی پس از انتشار متن زیر باعنوان «آواز دولفین ها» در روزنامه اعتماد ملی، امروز با انتشار مطلبی در این روزنامه از همه مردم عذرخواهی و عنوان کرده: «ضمن تشکر از زحماتی که همکاران اینجانب در روزنامه اعتماد ملی می‌کشند و تاکید بر لزوم طرح آزادانه انتقادات از اینکه بعضی افراد مرز بین انتقاد و اهانت را تشخیص نمی‌دهند متاسفم و به همین خاطر صمیمانه از مردم پوزش می‌خواهم.»

آواز دولفین ها
زمان زیادی از رو‌زهای گرم حضور گروه ما در منطقه آزاد کیش گذشته است اما هنوز چرخش رندانه دست‌های مرد جوان در آسمان کوچک پارک دلفین‌ها چنان قدرتمند بر صورت و سیرت ذهن و خیال مانده است که چرخش دست‌های مرد جوان دیگری در آسمان نقطه دیگری از ایران کافی است تا رقص دلفین‌ها دوباره در برابر چشمانم زنده ‌شود. حکایت غریبی است رقص و آواز دلفین‌های جزیره. پس از تحمل ساعت‌ها گرسنگی و بی‌غذایی، دست مرد جوان که از سبد آذوقه بیرون می‌آید، دلفین‌ها معصومانه اما هنرمندانه سر و بال می‌جنبانند و سپس به لقمه کوچکی قانع می‌شوند و تن به خیسی استخر زیبای پارک می‌دهند. با اشاره‌ای دیگر از سوی صاحب لقمه‌های از پیش مهیا شده، ناباورانه می‌بینیم که از گلوی این بی‌زبان‌های زیبا، صدا‌هایی هماهنگ اما ناهمگون به گوش می‌رسد. مرد جوان مغرور از همراهی دلفین‌ها آواز غریب دلفین‌ها را رهبری می‌کند، دلفین‌ها بلندتر می‌خوانند، جمعیت به آوازخوانی این موجودات دلفریب دل می‌بازد و آسمان جزیره پر می‌شود از شور و شعف کسانی که هم‌پا و همراه شدن دلفین‌ها با مرد جوان را به بزم نشسته‌اند. غافل از آنکه این کنسرت با تمام زیبایی‌های بی‌نظیرش، سمفونی گرسنگی و گردن‌کجی و گدایی و گریه دلفین‌ها بود برای لقمه‌ای که به آن نیازمند بودند و این احتیاج بود که آوازی چنین تلخ را رقم زد تا مرد جوان بر آن ببالد و فخرش را به جمعیتی بفروشد.

این روزها که ساکنان قوای اجرایی و تقنینی ابایی از اعتراف به کمرشکن شدن گرانی و تورم در معیشت مردم ندارند و رئیس دولت تورم را <طعم تلخ> تعبیر می‌کند و وزیر بازرگانی هم در پاسخ به اعتراضات نمایندگان در صحن علنی مجلس، گرانی را <غیرقابل کنترل> می‌خواند شاید همدلا‌نه‌تر بتوان حکایت غریب احتیاج و آواز دلفین‌ها را به حکایت غریب‌تر احتیاج و نیاز ملتی که اینک به گرد رئیس‌جمهورشان در سفرهای استانی حلقه می‌زنند تعمیم داد و از پیشداوری‌ها و متهم شدن به جنگ روانی‌و سیاه‌نمایی‌ها نهراسید. دست‌هایی که در آسمان استان‌ها می‌چرخد تا موج نامه‌ها و شکوه‌های ملتی را پارو کند تداعی‌گر چیست؟ جمعیتی که مشفقانه و مشتاقانه به گرد دومین شخص کشور در سفر‌های استانی حلقه می‌زنند تداعی‌گر کدامین نیاز و احتیاج هستند؟ ‌

مردمی که پس از اخراج کامل اصلا‌ح‌طلبان از گردونه تصمیم‌گیری کشور به جای شعار اصلا‌حات سیاسی، سینه سپرکردن مردانی را دیدند که تحول معیشتی و توزیع عدالت در زندگی روزمره را وعده داده بودند، اینک خود را به رئیس‌جمهور می‌رسانند تا متناسب با همان وعده‌ها، نامه مکتوب کنند و بعید است کسی به منظور نگرانی‌اش از موانع ایجاد شده برای دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای یا مخدوش شدن چهره حقوق بشر دوستانه ایران در ماجرای دستگیری و احضار زنان و دانشجویان یا نادیده‌انگاشتن مبانی گفت‌وگوی تمدن‌ها و ارزش نهادن به اصول جامعه مدنی یا تقویت ادبیات دیپلماتیک در مراودات بین‌المللی به احمدی‌نژاد نامه بنویسد. آنان که فریادشان از تورم و گرانی‌هایی که تا دیروز در دولت و مجلس انکار می‌شد و به تازگی اصرار می‌شود تا قصورشان را به گردن دیگری بیندازند، قطعا صف‌نشین و صدرنشین نامه‌نویسان به رئیس دولت هستند. جمعیت دیگر کسانی هستند که پشت درهای بسته نظام نامنظم اداری جامانده‌اند و از آن جایی که خلق و خوی آقای رئیس در پیش بردن و مسکن‌های آنی گذاشتن بر دردهای عمیق را می‌دانند، شکوه‌نامه به محضر رئیس آورده‌اند. نمی‌توان کسانی که به دنبال بخشش بهره‌های بانکی یا دریافت وام‌ها و کمک‌خرج عروسی و تحصیل و اشتغال هستند را در صف نامه‌نگاران ندید. صدای فریاد تولیدکنندگان و سرمایه‌گذاران ورشکسته، کارگران بیکار مانده، حقوق‌بگیران و بازنشستگان بی‌حقوق مانده هم از میان جمعیت بلند است. از گلوی اقشار مختلف جامعه صداهایی هماهنگ اما ناهمگون بیرون می‌آید و چشم‌هایی خیره به آقای رئیس است تا لقمه‌ای فراخور گرسنگی‌‌شان از آستین بیرون آید تا هم او که پاسخ گرفته خرسند باشد و هم او که پاسخ داده به لذت این خرسندی ببالد و هم تماشاگران به وجد آیند و برای وجهه مردمی آقای رئیس دستی به نشانه شعف بالا‌ ببرند و هورا بکشند.

در این رهگذر نیز چه بسا فضایی حاصل می‌شود که در بزنگاه‌های انتخاباتی وعده‌های چرب‌تری مانند پرداخت مستقیم یارانه‌ها به مردم، جمعیتی را بیشتر از به انجام و فرجام رساندن امور زیربنایی کشور به وجد می‌آورد.

و اما اینک در شرایطی که ناشران، نویسندگان، صاحبان اندیشه متفاوت با جریان حاکم، دانشجویان، استادان محذوف از دانشگاه، زنان مطرود جنبش‌های اجتماعی، رانده‌شدگان از عرصه سیاسی و حزبی، منتقدان خودی و غیرخودی اعم از اصلا‌ح‌طلبان ردصلا‌حیت‌شده، وزرای برکنارشده، مدیران مستعفی، همراهان حذف‌شده دولت و در نهایت جمعیت مایوس و خاموشی که صدایی از آنان در آخرین انتخابات کشور به گوش نرسیده است، هیچ سهمی در نامه‌نگاری به رئیس‌جمهور ندارند، به راحتی می‌توان کنکاش کرد که جمعیت حلقه‌زده به گرد رئیس‌جمهور چه کسانی هستند، چه آواز تلخی را برای رئیس دولت می‌خوانند و چه می‌خواهند و سپس باید متناسب با خواسته‌های آنان ثبات و پایداری در مدیریت را پیشه کرد تا مبادا به تعبیر مقام رهبری <عدالت بدون پیشرفت تنها منجر به برابری در فقر شود.> در غیر این صورت است که خالق سفرهای استانی و خالق نامه‌نگاری‌های مردمی در دولت جاری تبدیل می‌شود به خالق کنسرت‌های غم‌انگیزی که در آن، جمعیتی گرسنگی‌شان را آواز بخوانند و جمعیتی دیگر سرمست و دلخوش به این همراهی‌های از سر نیاز ببالند و نامش را بگذارند استقبال پرشور مردمی، غافل از آنکه این سمفونی گرسنگی و گردن‌کجی و گریه است که به رقص و آوازی تلخ شباهت دارد و چه بسا در تنهایی اشک‌های خود آقای رئیس را هم جاری می‌کند چرا که راز دلفین‌های گرسنه را تنها کسی می‌داند که خود مسبب به‌وجود آمدن نیاز و احتیاج آنها است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 1:4 عصر     |     () نظر

ای آنکه خروش مردمی را دیدی


اندر نُهِ دی(1) فنا شدی لرزیدی

***

تجمع عاشورائیان در تهران

فقط دو تا عکس کوچک از آن حماسه بزرگ گذاشتم تا بعضی ها بیش از این چشمشان کور نشود!!!

***


آن روز که ملتی عیان آمده بود

با منطق و صحبت و بیان آمده بود


***


شد بسته اگر دهانتان حق دارید


تلخی شده گر به کامتان حق دارید


***


دانیم تو بهر کسب ننگ آمده ای


زان روز دگر بسی به تنگ آمده ای


***


ما جان به ره ملت ایران داریم


در پنجه ولی قدرت شیران داریم


***


لیکن نَبُود ز راه مردی ای یار


با ملت مرتضی نمائی پیکار


***


با تهمت و افترا چرا میسنجی؟


در سطل زباله ها نیابی گنجی(2)!!!


***

***

***


ساندیسِ(3) مرا تو خورده ای نوشت باد


این واژه هماره(4) وصله ی گوشت باد!


***


***


ای آنکه تو مست رنگ آب انگوری


از ملت و مقتدای ایران دوری


***


آن لحظه که مست آب انگور هستی


چون حرمله(5) از جهان ما دور هستی


***


کف میزند از برایتان بی بی سی


این کاسه برای خائنان می لیسی


***


ای آنکه مرا نسبت دلفین دادی(6)


این گفته به ما ز روی توهین دادی


***


***


ما یاور حقیم، خدا یاور ماست


پیکار به راه او کنون باور ماست


***


اندر رمضان که روزه خواری کردی(7)


“شِمر”ان(8) زمانه را تو یاری کردی

***


افطار شما اذان ظهر افتادی


آتش به کَفَت به جای مُهر افتادی


***


ای دشمن دین به دام بیماری ها


خوش باش و بزن به طبل بی عاری ها


***


قافیه چو تنگ آمده، ای واویلا


طفلی به جَفَنگ آمده، ای واویلا

***


***


کروبی اگر به شهر قزوین رفتی(9)


با نیت رخنه در دل و دین رفتی


***

صحنه ی بدرقه شیخ مهدی کروبی توسط دلفین های شهر قزوین

***


دیدی که یکی لشکر دلفین آمد؟


بر عکس تو مخلصانه با دین آمد؟


***


این هیبت سنگ پا تو را، ایو الله!!!


وجدان تو را چه شد بگو، عندالله(10)؟!!!


***


البته شما به سنگ پا میمانی


بی واسطه! روضه ی جفا میخوانی


***


***


القصه چو سنگ پاست این روی شما


منزلگه اغنیاست(11) در کوی شما

شعر از علی میرزائی دی ماه 1388


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 1:3 عصر     |     () نظر

تلاش آقای موسوی برای بازگشت به دانشگاه و نشستن بر جایگاه "یک دکترای علوم سیاسی" در حالی به سوژه برخی منابع خبری تبدیل شده است که او همزمان با ریاست بر فرهنگستان هنر، مدعی "تقلب" و نامشروع بودن دولت دهم شده بود اما در عین حال چندین ماه از خزانه دولت حقوق دریافت می کرد.

به گزارش شبکه ایران، پس از آنکه میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستان هنر برکنار و از حوزه دولت دهم خارج شد، برخی خبرها از تلاش او برای بازگشت به دولت دهم و ثبت مجدد نام خود در وزارت علوم دولت آقای احمدی نژاد حکایت دارد.

در پی قوت گرفتن خبر احتمال بازگشت آقای موسوی به کرسی استادیاری رشته علوم سیاسی، جمعی از دانشجویان 9 دانشگاه بزرگ تهران در نامه‌ای خطاب به کامران دانشجو، وزیر علوم، خواستار رسیدگی به تدریس غیرقانونی میرحسین موسوی در دانشگاه تربیت مدرس شدند.

دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه تهران، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه صنعتی امیر کبیر، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شهید رجایی، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به مدرک "کارشناسی ارشد رشته معماری" آقای موسوی، عنوان کرده اند که "بر اساس ماده 7 از فصل سوم مجموعه قوانین و مقررات اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی، اولین شرط پذیرش یک شخص به عنوان استادیار دانشگاه، یعنی امتیاز تدریس در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری، دارا بودن درجه دکتری است."

آنان با بیان اینکه "گناه دانشجویان چیست که باید سر کلاس شخصی حاضر شود که نه "علم " تدریس دارد و نه حتی "مدرک " مورد نیاز برای تدریس؟"، از وزیر علوم تقاضا کرده اند که "آقای مهندس میرحسین موسوی هرچه سریعتر از گروه علوم سیاسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس اخراج شده، به خاطر فریب دانشجویان و تخلف آشکار از قوانین، به مراجع قضایی معرفی شود و باندهای فسادی که با سپردن کلاس درس علوم سیاسی به مهندس معماری، به فرزندان این ملت مظلوم خیانت کرده‌اند، محاکمه شوند."

میرحسین پیش از انتخابات ریاست جمهوری دهم با همین مدرک فوق لیسانس معماری، در گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، دروس مسائل ایران و ریشه های انقلاب را تدریس کرده و به عنوان استاد راهنمای پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و رساله‌های دانشجویان دکترای رشته علوم سیاسی، به دانشجویان مشاوره می داد.

همچنین اتاقی در این دانشگاه در اختیار او قرار گرفته داشت که بر در آن، تابلویی با عنوان "دکتر میرحسین موسوی" نصب شده بود. این اتاق مخصوص اعضای هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس است.

این اقدام مسئولین دانشگاه تربیت مدرس در ارائه تسهیلات به کسی که مدرک کارشناسی ارشد دارد، توسط قائم مقام وزیر علوم دولت نهم "غیرقانونی" اعلام شده بود.

تلاش آقای موسوی برای بازگشت به دانشگاه و نشستن بر جایگاه "یک دکترای علوم سیاسی" در حالی به سوژه برخی منابع خبری تبدیل شده است که او همزمان با ریاست بر فرهنگستان هنر، مدعی "تقلب" و نامشروع بودن دولت دهم شده بود اما در عین حال چندین ماه از خزانه دولت حقوق دریافت می کرد.

گرچه این موضوع با اعتراض برخی محافل حامی میرحسین همراه شد، با این حال او حتی در بیانیه هفدهم خود هم، تلویحا به نادرست بودن ادعایش درباره تقلب اذعان و حتی درباره دولت پیشنهادی هم ارائه کرد.

برخی از فعالان سیاسی با اشاره به استفاده آقای موسوی از جایگاه و مزایای یک دکترای علوم سیاسی، با کنایه عنوان کرده اند که "میرحسین تقلب کرده است."

سایه بحران مدرک بر سر خانواده موسوی

در حالیکه موضوع مدرک تحصیلی آقای موسوی و عدم ارتباط آن با جایگاه او در دانشگاه تربیت مدرس، مورد اعتراض دانشجویان این دانشگاه قرار گرفته، ماجرای مدرک تحصیلی زهرا رهنورد، همسر میرحسین نیز، بار دیگر نگاه برخی ناظران را به جلب کرده است.

خانم رهنورد که از سوی آقای موسوی در مناظره با دکتر احمدی نژاد "روشنفکرترین زن ایران" خوانده شد، مدرک دکترای خود را ظرف مدت 2 سال از دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کرده و این در حالی است که وی در هنگام گذراندن تحصیلات در مقطع دکترا،‌ همزمان در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکده هنر دانشگاه تهران نیز تحصیل می کرده و البته همزمان کارمند هم بوده است.

در گواهینامه موقت پایان تحصیلات دکترای رهنورد که صادره از واحدعلوم تحقیقات دانشگاه آزاد است، نمره و رتبه قبولی وی در آزمون ورودی دانشگاه، خالی و سفید است.

چندی پیش تعدادی از اساتید دانشگاه تهران در نامه ای خطاب به رئیس این دانشگاه خواستار بررسی صحت مدرک رهنورد شده بودند.

گفتنی است میرحسین به همراه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس دانشگاه آزاد، از اعضای هیات امنای این دانشگاه هستند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/22:: 1:0 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >