سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علم راه عذر بر بهانه جویان بسته است . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
غلط کردید بی‌شمارید!

حسین قدیانی

. . . نه، آب لازم نبود؛ به اندازه کافی شسته بود باران، مزار یاران را. «به لاله در خون خفته»، اگر دعای مادران شهدا نبود باران نمی‌آمد. خدا جای حقی نشسته است؛ آقای قالیباف، تونل توحید را دیدم؛ زیباست اما شیفتگان خدمت هر از چندی یک دفاعی هم از ولایت کنند راه دوری نمی‌رود. تونل توحید زیباست اما دفاع از ولایت، از آن زیباتر است.

جناب شهردار، با وجود این همه شن و ماسه و سایت‌های برف‌روبی و بیل و کلنگ مکانیکی، که از تابستان در خیابان‌های تهران کار گذاشته‌اید، می‌دانید چرا برف نیامد؟ شما می‌خواهید با سوء‌استفاده از نزولات آسمانی، مدیریت شهری را به رخ شهروندان بکشید. خدا غرور دارد و اجازه استفاده ابزاری از نعمات آسمانی‌اش را به شهرداری، به مجلس، به دولت؛ حتی به سران فتنه نمی‌دهد. دم خودم گرم؛ همه را با هم زدم! خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را که نگه نداشتی اما از نهضت خمینی محافظت بفرما. کارهای خدماتی با ما، دفاع از ولایت فقیه با تو. افتتاح تونل توحید با ما، اقتدار نظام با تو. خدمت به ملت با ما، پاسداری از آرمان‌های انقلاب با تو. سکون از ما، حرکت از تو. سکوت از ما، حرف زدن با تو. خوردن نان امام با ما، تنظیم و نشر آثار حضرت امام با تو. در ثانی، الان سازمان بازرسی به دوشغله‌ها گیر می‌دهد و عده‌ای هم دفاع از ولایت را شغل حساب می‌کنند. البته یک عده هم شغل حساب نمی‌کنند؛ چون به جای حقوق و مزایا دردسر دارد و از همه بدتر بازنشستگی‌اش پیش از موعد نیست!

از نظر ایشان دفاع از ولایت شغل سخت و زیان‌دهی است. همین‌ها می‌خواهند به رهبر ما، به علمدار انقلاب، «جام زهر افتخاری»، «مظلومیت افتخاری» و «تکرار تاریخ افتخاری» بدهند.

افتخار رهبر ما به ایستادگی، پای پرچم امام است. افتخار مولای ما ایستادن پای آرای 40‌میلیونی ماست. به «آقا»، ما باید خسته نباشید بابت رهبری بگوییم، نه شما «دکترای افتخاری» بدهید. بعد از 20 سال نشناخته‌اید هنوز مولای ما را؟ شک نداشتم که مولا دست رد می‌زند به سینه این عناوین پر طمطراق. خدایا! یار و یاور مولا باش در این رسالت خطیر.

...خدایا! تا آخر همین هفته برف رحمت خود را بر زمین تهران بنشان تا مدیریت شهری، توان خود را در ارائه خدمت به رخ ما بکشد؛ «الهی العفو»، نه! بلند بگو: «الهی البرف» همین حالا! به خودت قسم خدا، یک هفته دیگر برف نیاید، اینها موضوع را سیاسی می‌کنند؛ می‌کشانند به مطبوعات و مدعی می‌شوند مخالفان شهرداری، جلوی بارور شدن ابرها را گرفته‌اند و با تنگ‌نظری اجازه تردد را به یک جبهه هوای پر فشار نمی‌دهند و به دانه‌های برف برای ورود به آسمان کشور ویزا نمی‌دهند. آقای قالیباف، من اشک شما را در مرسم افتتاح تونل توحید دیدم و چند روز قبل دیدم که مادر شهیدان تقوی سر مزار فرزندانش «محسن» و «حسن» داشت از بی بصیرتی خواص و مظلومیت «آقا» خون گریه می‌کرد. نه، من اصلا منظورم از خواص، آقای قالیباف نیست. همه‌تان که دارید این مقاله را می‌خوانید؛ یک هیچ به نفع من! فریب خوردید از ژورنالیسم این قلم. من اصلا در افکارم تجدید نظر اساسی کرده‌ام و دیگر به این آقایان، «خواص» نمی‌گویم. کجای بصیرت این حضرات، نکته خاصی دارد که من به آنها بگویم «خواص»؟ گلیم‌باف روستای شهید آباد مازندران از نظر من خواص است. خواص، حسن آقا، بقال سر کوچه ماست که روی شیشه مغازه‌اش نوشته: «نسیه نمی‌دهم به‌خصوص به دشمن». خواص، آقا رمضون، مکانیک چهار راه استقلال است که در انتخابات به موسوی رای داد اما حالا خودش می‌گوید، مثل سگ پشیمان است. من تنها خواهشم از این «عوام»(باز هم منظورم قالیباف نبود؛ دو هیچ!) این است که هر از چندی یک حرفی بزنند؛ 7 ماه وقتی عده‌ای از عوام، سکوت می‌کنند، آدمی در قدرت تکلم ایشان دچار شبهات اساسی می‌شود. خواهش می‌کنم آقایان، گاهی یک حرفی بزنید. اصلا مسائل سیاسی را بی‌خیال. درباره قضاوت مظفری‌زاده در داربی صحبت کنید. یک حرف بزنید راجع به دعوای شیث رضایی و علیرضا حقیقی. همچین سکوت کرده‌اید، ما خیال می‌کنیم نکند زبانم لال، شما «لال» شده باشید؛ آخر کل زندگی‌تان شده «پانتومیم». . . حالا ولش کن. برگردیم به همان قطرات باران. چه زیباست وقتی قطرات باران بوسه بر قبور یاران می‌زند. چه زیباست وقتی گنجشک‌ها از روی قبر شهید گمنام، گندم نذری مردم را می‌خورند و آواز سر می‌دهند. باران، فاتحه «حضرت آیت‌الله آسمان» است برای شهدا. آنها که برای لشکر کفر دلیل می‌آورند، «حجت الاوباما» هستند، نه «حجت الاسلام». محسن کدیور «حجت الهیلاری» است و عده‌ای به اسم درس خارج، حوزه علمیه را به دانشگاه کمبریج فروختند و شدند؛ «آیت البلر». حجت اسلام شهدایی هستند که با وصیتنامه‌شان با همه ما اتمام‌حجت کردند. حجت اسلام، باران است. . . و این باران، نیامد نیامد، عدل در شب اربعین ثارالله بر لب تشنه زمین فرود آمد. بیایید با هم به شکرانه این باران «زیارت اربعین» بخوانیم سر مزار یاران؛ «اشهد انک وفیت بعهد‌الله و جاهدت فی سبیله حتی اتیک الیقین. فلعن الله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله امهًْ‌ سمعت بذلک فرضیت به. اللهم انی اشهدک انی ولی لمن والاه و عدو لمن عاداه. بابی انت و امی یابن رسول الله». آه، این روزها ابر و باد و مه و خورشید و فلک دارند با آدمی حرف می‌زنند و ما به عمرو و زید مشغولیم.

فتنه بزرگتر، اشتغال ما به سران فتنه و ندیدن خود فتنه است. این روزها آخرین روزهای زمین است. این روزها آخرالزمان است و خدا دارد آخرین حرف‌هایش را به ما می‌زند. این روزها خدا دارد با ما اتمام‌حجت می‌کند. ما آخرین فرزندان آدمیم. خانه ما آخرین خانه کوچه بنی‌هاشم است. بنی‌هاشم اعضای یک پیکرند و بنی‌آدم شقه- شقه شده است. «محمد» ناموس ماست و «حوا» ناموس «آدم». مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی، نام هر نامردی که فکرش را بکنی، روی اسمش هست. با دردکشان هر که درافتاد، ورافتاد. این روزها هر کس در فکر دفاع از ناموس خویش است. گذشته از انسان‌هایی که ناموس جایی در قاموس‌شان ندارد، بزرگی انسان‌ها را به ناموسی که دارند باید سنجید. اغلب آقازاده‌ها ناموس‌شان جیب پدران‌شان است. یکی مثل اکبر گنجی اصلا با مقوله ناموس نسبتی ندارد. آدمی که ناموس داشته باشد منکر امام زمان نمی‌شود. فردوسی پور ناموسش SMS برنامه 90 است. بزرگی آدم‌ها به میزان بزرگی ناموسی است که دارند. ناموس ملت ما اما انقلاب اسلامی است. بزرگ‌ترین انقلاب قرون ماضیه. دین محمد ناموس ماست:«الاسلام یعلوا ولا یعلی علیه». خمینی ناموس ماست؛ بت‌شکنی بزرگ از تبار ابراهیم. خامنه‌ای ناموس ماست؛ بزرگی او را باید از دشمنان بزرگی که در آمریکا و اسراییل دارد شناخت و ما حرف مفت نمی‌زنیم؛ ما درست از لحظه پیروزی انقلاب، مسلمان شده‌ایم. اسلام ننه بزرگ اجداد ما ناب نبود.

روی طاقچه بود. سجاده را باید روی آتش انداخت. روی فرش، ابن‌ملجم هم بلد بود نماز بخواند؛ تازه با تعقیبات! در مبارزه باید قامت بست، نه در پستو. «سلمان» باید بود نه مسلمان. شمر هم مسلمان بود. پز ندهید که ما قبل از 22 بهمن هم مسلمان بودیم. قبل از 22 بهمن هم ریش می‌گذاشتیم. ریش باید ریشه در تیشه جهاد داشته باشد نه نهال باغچه پدر بزرگ. اسلام با خاله‌بازی فرق می‌کند. نماز را یزید هم می‌خواند. شما غلط کردید که قبل از انقلاب هم مسلمان بودید. شما احترام امام ما را نگه نداشتید و دارید از ادب ما و از صبر ما بد برداشت می‌کنید.

قیام علیه نفاق، بی ادبی نیست. هالو بودن با مودب بودن فرق دارد. خمینی نبود، شما رو به قبله اعلیحضرت دراز به دراز شده بودید. خمینی نبود، برای یک یاحسین گفتن باید صد بار به خودتان می‌لرزیدید. خمینی نبود، اسلام شما و آبا و اجدادتان چه خطری برای آمریکا و انگلیس داشت. حالا همه‌تان زبان باز کرده‌اید و به اسم کوبیدن فدراسیون فوتبال، حرف‌های سیاسی می‌زنید.

آقای ضرغامی! بنازم پربیننده‌ترین برنامه رسانه ملی ما را با این ناموسش! ما صدا و سیمایی می‌خواهیم که ناموسش خون شهدا باشد. وقتی ناموس BBC چرچیل است و ناموس VOA اسرائیل، ناموس تلویزیون ما هم باید «انقلاب اسلامی» باشد. البته دور برتان ندارد. ما آنقدرها هم که شما فکر می‌کنید تنها نیستیم. دعوای ما طلبگی است. یک سیلی در 9 دی به گوش‌تان خواباندیم که معلوم شود بی‌شمار کیست. آری، این بار روی سخنم با شماست. غلط کردید که شما بی‌شمارید. شما فقط زبان‌تان دراز است. شما از خودتان هیچ ندارید. شما آویزان شده‌اید به روزهای ما. شما شده‌اید آدم شعارهای ما. شما چشم به شرف ما دوخته‌اید. حلقوم شما پر شده از فریادهای ما. شما از فرط فقر و نداری، کاسه گدایی جلوی آرمان ما دراز کرده‌اید و دارید از روز پیروزی ما گدایی می‌کنید. ما امسال روز شکست شاه را به روز شکست شاه‌دوستان مبدل خواهیم کرد. ما 22 بهمن امسال معلوم می‌کنیم بی‌شمار کیست. اگر شما روی اسکناس مقدس جمهوری اسلامی شعار می‌نویسید، ما ثابت خواهیم کرد آمریکا باز هم دلارهای خود را دور ریخته است. شما استادید در حرام کردن دلارهای آمریکا. شما چون کمید، عرضه براندازی ندارید. برانداختن رژیم کار امام ما بود که یک ملت بی‌شمار و پر از شور و شعور و شعار حامی‌اش بود.

انقلاب کردن علیه انقلاب اسلامی بر تن شما لباس گشادی است. رهبری انقلاب به خمینی می‌آمد نه به شیخ بی سواد. شما غلط کردید که بی‌شمارید. شما فقط زبان‌تان دراز است. من روی سخنم با آشوبگران عاشوراست. شما غلط کردید که شهید داده‌اید. شهید جایش در بهشت است. کشته‌های شما بوی جهنم می‌دهند. جمهوری اسلامی اگر هم کسی را به درک واصل کند، طرف به هلاکت رسیده است. کسانی که شهادت را خشونت‌طلبی می‌دانند به شهادت نمی‌رسند، به هلاکت می‌رسند. غلط کردید که بی‌شمارید. شما فقط زبان‌تان دراز است. تعداد شما چیزی بیشتر از قبور تنگ و تاریک اجدادتان در قطعه منافقین نیست. نسل شما بر می‌گردد به مریم قجر عضدانلو ابریشمچی رجوی. متوجه منظورم که هستید؟ بگو با که هستی، تا بگویم نسلت به که بر می‌گردد. ما با خمینی هستیم، نسل‌مان بر می‌گردد به «علی». ما با خامنه‌ای هستیم؛ نسل‌مان به «عمار»
بر می‌گردد. شما با بد کسانی هستید و الا نسل‌تان به «سقیفه بنی‌ساعده» بر نمی‌گشت. بی‌شمار ماییم که 300 هزار شهید تقدیم انقلاب کردیم. شما در عاشورای 61 بی‌شمار بودید. شما زمان «علی» بی‌شمار بودید. الان دایناسورها باید امیدوار باشند؛ این نسل شماست که منقرض شده است. این بوی الرحمن شماست که بلند شده است. هیچ خری اسم بچه‌اش را «ابوموسی اشعری» نمی‌گذارد. شما حتی اگر خوارج هم باشید باز از نام مولای ما «علی» استفاده می‌کنید. شما کفگیر براندازی‌تان به ته دیگ خورده است. غلط کردید که بی‌شمارید. شما فقط زبان‌تان دراز است. جمهوری اسلامی حتی اگر رژیم دیکتاتوری هم باشد، باز گلوله‌اش را برای گلوی شما حرام نمی‌کند. شما بچه‌تر از آن هستید که جمهوری اسلامی تیغش را حرام حلقوم شما کند. نمی‌دانم این دعا، این ادعا درست باشد یا نه، اما کاش جمهوری اسلامی سقوط کند تا ما به شما انقلاب کردن را یاد بدهیم. شما سر رقاصه‌های‌تان روسری کرده‌اید تا ما خیال کنیم با یک مشت آدم مذهبی طرفیم. شما را ول کنیم، اینجا را می‌کنید آنتالیا. غلط کردید که مذهبی هستید. مذهب شما رساله زن بیل کلینتون است. ما در روز قدس، روزه خوردن شما را دیدیم اما در روز عاشورا نماز خواندن‌تان را ندیدیم. شما کلاس‌تان پایین است؛ به «تسبیحات اربعه» نمی‌خورد. لیاقت شما همین عرفان‌های مجازی است. در 100 صفحه، هیچ کس «بایزید بسطامی» نمی‌شود. ما نان شهدا را می‌خوریم، شما نان آمریکا را. ما در هوای انقلاب اسلامی سیر می‌کنیم و شما در فضای سایبر. خانم معلم شما هیلاری کلینتون است و معلم ما «خانم زینب». سوگند به زبان آتشین خواهر حسین، که شما غلط کرده‌اید اگر مستقل باشید. شما سر گرفتن دلارهای آمریکا با هم دعوای‌تان شده و به جان هم افتاده‌اید. غلط کرده‌اید که «ملی» هستید. ملی، پیر پاتال‌های نهضت آزادی نیستند؛ اینها می‌خواستند ملت را به جدایی طلبان بفروشند.

اینها ستون پنجم دشمن بودند در جنگ و می‌خواستند خیلی قشنگ صدام را برادر صدا کنند. ملی- مذهبی، شهدای انقلاب اسلامی‌اند. ملی- مذهبی، مولای ما «خامنه‌ای» است که با تن مجروح، پای رای ملت چون کوه، استوار و با شکوه ایستاده است. شما واژه‌های ادبیات را دزدیده‌اید. شبیخون زده‌اید به القاب ناب. ملی- مذهبی، شهدای ما هستند که اجازه ندادند آمریکایی‌ها به شما بگویند برده. اگر شهدای ما نبودند شما نه ملیتی داشتید و نه مذهبی و باید برای سگ اوباما استخوان پرت می‌کردید. شما غلط کردید که شهید داده‌اید. «جلایی پور» مرد است وصیتنامه برادران شهیدش را برای شما بخواند. نام هیچ یک از سران فتنه در وصیتنامه هیچ شهیدی نیست.

هر چه هست «ولایت فقیه» است. غلط کردید که خانواده‌های شهدا با شما هستند. همین پنجشنبه‌ای از 64 مادر شهید پرسیدم که: سران فتنه را قبول دارید یا نه؟ کاش می‌شد می‌نوشتم که جملگی گفتند: می‌خواهیم سر به تن این. . . نباشد. در خود خانواده همت هم اگر بنا را بر دموکراسی بگذاریم، شک نکنید سینه‌‌چاکان ولایت بیشترند.

آیا پدر به رحمت خدا رفته همت، خانواده همت نیست؟آیا مادر پیر و مهربان همت، خانواده همت نیست؟ اصلا همت را چه کسی بزرگ کرد؟ آیا برادر همت خانواده همت نیست؟وآیا خود همت خانواده همت نیست؟! برادر سردار خیبر، بسیجی خامنه‌ای است. دل‌تان بسوزد. شما خودتان روز ندارید و از نردبام 22 بهمن ما بالا می‌روید. دل‌تان بسوزد.

شما خودتان شهید ندارید از همت و باکری ما آویزان شده‌اید. من ممنون بسیجیان نسل خودم هستم. بسیجی واقعی بسیجیان خامنه‌ای هستند. ما موسوی و خاتمی و مایکل جکسون را از زبان شما انداخته‌ایم و به شما ثابت کرده‌ایم اینها نامردند؛ مرد، «همت» و «باکری» است. عطری اگر به هوا بلند می‌شود از مزار «پلارک» ماست، قطعه منافقین بوی لجن می‌دهد. شما خودتان شرف ندارید و چشم به «ای مجاهد ای مظهر شرف ما» دوخته‌اید. تمام شعارهای شما تقلید از شعارهای ماست. شما از خودتان چیزی ندارید. در فضای مجازی، دختر بازی می‌توان کرد اما براندازی نه. جمهوری اسلامی با این قرتی‌بازی‌ها سقوط نمی‌کند. شما فقط خشم انقلابی ما را بیشتر می‌کنید.

شما باعث شده‌اید ما همه خرده‌حساب‌های‌مان را فراموش کنیم. خدایا شکر که دشمنان ما را از «حمقا» قرار داده‌ای. ما از همین الان باید به فکر جشن صدمین سالگرد انقلاب اسلامی باشیم. مادر بزرگ من با 80 سال سن امسال می‌خواهد 22 بهمن به میدان آزادی بیاید. چند سال بود با این بهانه که؛ «برای چه بیایم، می‌دانم به اندازه کافی شلوغ می‌شود»، راهپیمایی نمی‌آمد. شما پیرهای ما را جوان کرده‌اید. مأیوس‌های ما را سرزنده و بی‌تفاوت‌های ما را با غیرت. اصلا حالا که فتنه‌گران را محاکمه نمی‌کنند، خوب است از ایشان در «همایش احمق‌های ماندگار» تجلیل شود. شیخ این بار خودش هم نفهمید که چه خدمتی به انقلاب اسلامی کرده است.

آری، انقلاب ما بیمه دعای مادران شهید داده است. هفت پشت آن‌طرف‌تر عقاید شما هم یک شهید پیدا نمی‌شود.

شما وجود آمدن به «فکه» را نداشتید. شما جگر آمدن به «بازی دراز» را نداشتید. شما فقط در جهنم بی‌شمارید.

من قبول دارم که در جهنم تعداد شما از ما بیشتر است. من قبول دارم که در قطعه منافقین، بسیجی اروند، سپاهی خرمشهر و ارتشی طلاییه حتی یک قبر هم ندارند. ما در قطعه شهدای گمنام بی‌شماریم و شما در قطعه منافقین. ما در بهشت زهرا بی‌شماریم و شما در جهنم عایشه. ما در خیابان آزادی بی‌شماریم و شما در بیابان غرب‌زدگی. ما در آزادگی بی‌شماریم و شما در هرزگی. پس غلط کردید که بی‌شمارید. غلط کردید که مرد مبارزه‌اید.

سوپر‌مردهای شما خودشان را به شکل زن درآوردند و در‌رفتند. مرد، خواهران بسیجی من هستند که چادر مشکی‌شان را از خانم فاطمه زهرا به ارث برده‌اند. مرد، مادر «شهید رحمتی» است که به من گفت: اگر قوه قضائیه ناتوان است ما حق آشوبگران را کف دست‌شان بگذاریم. شما غلط کردید که قهرمان هستید. قهرمان‌های شما همگی به جرم خود اعتراف کردند. شما غلط کردید که امام را قبول دارید. امام همه شما را محارب می‌دانست. شما غلط کردید که در چارچوب قانون اساسی، معترض هستید. خیال خام شما برگرداندن صندلی شاه است. شما حتی غلط کردید که دشمن نظام هستید. جمهوری اسلامی بزرگتر از آن است که بچه‌های گروهبان قندلی دشمنش باشند. دشمن نظام ما مجهز به 200 کلاهک هسته‌ای است. شما از اسرائیل خط می‌گیرید. شما غلط کردید که مستقل هستید. امام ما گفت:«اسرائیل به دریا دست بزند دریا نجس می‌شود». شما باید اول خودتان را پاک کنید، بعد منت نظام را بکشید. آقایان فتنه‌گر، 7 ماه است که نتانیاهو دارد از شما تعریف می‌کند. شما تیتر یک «معاریو» هستید. رمز جدول «جروزالیم پست» نام شما شده است. غلط کردید که در خط امام هستید. اگر امام را قبول داشتید، بیانیه‌های‌تان نجس نمی‌شد. تعارف که نداریم؛ باید بروید «طهارت» کنید و هوای نفس‌تان را آب بکشید. شما غلط کردید که ستون خیمه انقلاب را قبول دارید. 7 ماه تمام زورتان را زدید و حالا چون سرتان به سنگ خورده ننه من غریبم می‌کنید. آقای ایکس، غلط کرده‌اید راه افتاده‌اید برای میانجیگری. شما خودتان، اگر شیخ را نخودی فرض کنیم؛ دومین نفر لیست سران فتنه هستید. تو پای خودت گیر است. یکی باید میانجیگری کند برای خودت. ما دیگر نه فریب گریه شما را می‌خوریم، نه فریب خنده‌تان را. نه فریب ناله‌تان را، نه فریب نامه‌تان را. ما خودمان زغال فروشیم؛ با جرج سوروس مذاکره کردی، بگو کردم. دروغگو دشمن خداست. روح خدا راست می‌گفت.

سربازانش 15 خرداد در «گهواره» بودند. شما چرا راستش را نمی‌گویید که فرماندهان‌تان در «ماهواره» بودند؟می‌دانید چرا انقلاب خمینی گرفت و کودتای شما پا نداد؛ آخر خمینی بعد از خدا به ما امید بسته بود و شما بعد از «شیطان بزرگ» به ماهواره‌ها. آخر ملت خمینی بی‌شمار بودند و شما این روزها نفس‌تان به شماره افتاده است. پس اگر حمل بر بی‌ادبی نکنید:«غلط کردید که بی‌شمارید». . . نه دوستان! اینگونه بخواهیم حساب کنیم، نهج البلاغه سرتاسر غیبت خوارج است. ما آنقدرها با ادب نیستیم که دوباره علی تنها بماند. ادب ما شاید به ز دولت‌مان باشد اما مودب بودن ما عین ولایت‌پذیری ماست. ما را خدایی آفریده است که یک سوره قرآن را بدون بسم الله بر محمد نازل کرد. ما شیعه امامی هستیم که گفت:«اشباه‌الرجال و لا رجال». ما ابوموسی را مودب‌تر از مالک نمی‌دانیم. بزرگ‌ترین بی‌ادبی، تنها رها کردن علی است. امروز اما این ما هستیم که بی‌شماریم؛ شما غلط کردید که بی‌شمارید!

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/17:: 7:47 عصر     |     () نظر

اغتشاشگران را شناسایی کنید.

 

دوستان اگه اطلاعاتی از این افراد دارید تو قسمت نظرات به ما گزارش بدید. ممنون


دوستان واقعا عجیبه این افراد اغتشاشات رو به راه انداختن و حدودا ?? نفر رو به کشتن دادند و الان هم آزادانه و بدون هیچ مشکلی دارن زندگیشون رو میکنن!!! عجب دنیای عجیبیه...

البته نمیشه احساسی با این موضوع برخورد کرد. و شاید دستگیری این منافقین به نفع و مصلحت نظام نباشه چون اینها به راحتی میتوانند نقش پیراهن عثمان را بازی کنند. چون نقش بازی کردن در وجود نامبارک این افراده. همونطوری که قبل انتخابات نقش دایه مهربانتر از مادر رو بازی کردن ...

شعارهای این افراد قبل از انتخابات :

?- من احساس خطر کردم! ( بله درست میگید چون بعدش خودتون خطر ساز شدید)

?- این نماد ( پارچه سبز ) اهلبیته و وظیفه سنگینی رو بر دوش کسانی داره که از این نماد استفاده میکنن

( بله وظیفه سنگینی بر دوش رقاصان و مطربان داره )

?- ما به خاطر زیر پا گذاشتن قانون بوسیله بعضیها آمده ایم ( بله شما راست میگی چون فکر میکنید قانون خود شما و دارو دسته هستید)

?- ما بخاطر مردم و برای نجات ایران آمده ایم ( بله دیدیم برای چی اومدید)

?- ما برای مبارزه با دروغ و نفاق آمده ایم ( سیر به سیب زمینی میگه بو میدی! )

? - و... ( و... هم همش ته نفاق بود)

آقایان سران فتنه به زودی به دست خود این ملت مانند زباله ای از ایران بیرون انداخته میشوید همانطور که سایر منافقین به چنین سرنوشتی دچار شدند.

                               

آقایون نامحترم شما چیزی کمتر از بنی صدر نیستید و هر کاری را که ایشان در ?? سال پیش انجام داد شما نیز در زمان حال انجام دادید. آیا ندیدید که این فرد مزدور کاسه لیس غرب زده چگونه با پوششی زنانه گریخت؟ من به عنوان یک ایرانی به شما برادرانه نصیحت میکنم که تا دیر نشده لباس مخصوص فرارتان را که همان روسری - مانتوی اندامی و کفش پاشنه بلند میباشد را خریداری کرده . محاسن خود را تراشیده - رژ لب- رژ گونه - خط چشم و ... را به صورت خود مالیده و آماده فرار باشید و اینکه لوازم آرایشی خود را از فروشگاه های معتبر خریداری کنید و در هنگام خرید به تاریخ انقضا و قیمت دقت کنید! در ضمن آرایش در اسلام منع شده و قبل از فرار از همسرانتان اجازه بگیرید! تا غیرتی نشوند! سعی کنید به دور از پسران باشید تا نگاه نامحرم به شما نیفتد! شماره هم نگیرید! اگه طرف خیلی سریش بود شماره را گرفته و بعد از دور شدن ایشان آنرا جویده و قورت دهید! سوار تاکسی های شخصی نشوید که شاید از شانس بد شما خفاش شب از آب درآمد! ذولف خود را از روسری بیرون نگذارید چون شما را تابلو کرده و احتمال دارد لو بروید! آدامس بجوید تا طبیعی تر جلوه کنید! عینک دودی فراموش نشود حتی اگر زمان فرارتان شب باشد.  اگر کسی سن شما را پرسید سن واقعی خود را نگویید و سعی کنید سن خود را پایین گفته و برای طرف عشوه بیایید! سریع پا ندهید و بگذارید منت شما را بکشد. و نکته مهم اینکه زمان مراسم خواستگاری را شما تعیین کنید تا در همین ابتدای کار گربه را دم حجله پیخ پیخ کرده باشید! این را هم بگویم که اکثر پسرها با وعده های دروغ خواستگاری و ازدواج طمعه خود را خام میکنند. پس سریع این موضوع را با خانواده در میان بگذارید و از تجربه آنها استفاده کنید. در روز خواستگاری سعی کنید هنگام حمل سینی چای اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و به صورت خواستگار خیره نشوید چون احتمال دارد یهو از حال رفته و چای داغ را بر روی خود بریزید و تنها خواستگار خود را از دست بدهید! مهریه را هم کمتر از ???? سکه قبول نکنید چون این مردها احتمال اینکه شلوارشان دو تا یا بیشتر شود بسیار زیاد است!

 دوستان از پشت صحنه به ما اشاره میکنن که وقت برنامه رو به اتمام است فقط اینو بگم که برنامه بعدی ما با موضوع (همسرداری در ...) هستش که پیشنها میکنم از دست ندید. از مشاور خانواده خانم چمن خوار نیز تشکر میکنیم که به برنامه ما تشریف آوردن پس تا درودی دوباره بدرود ....


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/17:: 7:32 عصر     |     () نظر

تا وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) زنده بودند شیعه وسنی نبود .رهبر همه پیامبر بود .
بعد از پیامبر ما شیعیان فقه خودمان را از اهل بیت گرفتیم و اهل سنت از چهار تا عالم دیگه ،امام احمد حنبل ، ابو حنیفه ،امام مالک و امام شافعی

هنوز یک دقیقه نشده!!

اولا : ما که فقه مان را از اهل بیت گرفتیم سه تا آیه داریم ،قرآن راجع به اهل بیت (علیهم السلام ) وقتی به کلمهاهل بیت که می رسه می فرماید : یطهرکم تطهیرا ( احزاب ?? )
یطهرکم یعنی معصومند .هیچ کس نگفته یطهرکم مال ابو حنیفه و شافعی هست .نه شیعه گفته نه سنی .
دوما : اهل بیت قرن اول هجری بودند ، اما چهار تا عالم سنی یعنی ابوحنیفه و شافعی و مالکی و امام احمد حنبل مال قرن دوم هجری بودند .
اهل بیت یک قرن از اونها جلوتر بودند .
قرآن می فرماید "و السابقون السابقون اولئک المقربون " (واقعه ??و??)
سوما : تمام اهل بیت شهید شدند ، یکی از علماء اهل سنت سیلی نخوردند .
قرآن می فرماید : "فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما " (نساء ??)

یک دقیقه من تموم شد .

ما شیعه هستیم بدلیل اینکه:
یک : ما فقه مان را اهل بیت گرفتیم معصومند (یطهرکم تطهیرا )
دو :یک قرن جلوترند ( و السابقون السابقون )
سوم : همه ائمه شهید شدند ( قتلوا فی سبیل الله )

شما اهل سنت اگر می توانید یک آیه بخوانید که چرا دینت را از ابوحنیفه گرفتید؟


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/15:: 7:32 عصر     |     () نظر
مهدی کروبی در آستانه 22 بهمن با انتشار بیانیه‌ای که نوشتار و ادبیات آن با داشته‌های ‌وی در تناقض است، با دعوت معدود هواداران فرقه سبز برای برهم زدن راهپیمایی مردمی 22 بهمن، خود را رسماً قیم مردم برای گرفتن حقشان معرفی کرده است.
شیخ سابق اصلاحات که این روزها حرف‌های ضد و نقیضی از عقب نشینی وی از مواضع قبلی‌اش بر سر زبان‌ها افتاده بود، در بیانیه تند خود که رشته‌های خوش‌بینان را پنبه می‌کند، تلاش کرده با کپی‌برداری از شیوه میرحسین موسوی در صدور بیانیه، رهرو صدیق وی در صدور بیانیه‌های ‌ساختارشکنانه باشد.
کروبی در ابتدای بیانیه خود با مظلوم نمایی، خود را فردی معرفی کرده که سن و سالی از وی گذشته و دیگر به دنبال «پست و مقام و امور دنیوی» نیست! این در حالی است که کروبی با به کار بستن تمامی توان مالی خود و استخدام چهره‌های ‌سرشناس آن هم پس از یکبار ناکامی و عدم انتخاب از سوی مردم در انتخابات نهم ریاست جمهوری، باردیگر در انتخابات حاضر شد و به رغم اینکه میزان رأی کسب شده توسط وی حتی کمتر از میزان آرای باطله بود، همراه با سایر دوستان اصلاح‌طلب خود پا در مسیر اغتشاشات گذاشت تا از این طریق شاید بتواند از آب گل‌آلود ماهی صید کند. این رفتار وی حکایت کننده این واقعیت است که او تشنه قدرت است نه شیفته خدمت.
وی در ادامه بیانیه با دعوت هواداران معدود خود، برای حضور و برهم زدن نظم راهپیمایی مردمی 22 بهمن، صراحتاً از مطالبه آنچه که وی «دستاوردها و آرمان‌های امیدبخش» نامیده است با استفاده از رفتارهای غیر خشونت‌آمیز سخن می‌گوید. موضوعی که اگرچه فرقه سبز ماه‌ها است این عنوان را با خود یدک می‌کشد  اما عناصر آن در عمل اثبات کرده‌اند ‌که حتی از جنگ خیابانی هم برای تحقق مطالبات خود استفاده خواهند کرد. نگاهی به تلاش سبزها برای تسخیر یک پایگاه بسیج و همچنین حمل انواع سلاح سرد و گرم در تجمعات غیرقانونی خود که تا به حال منجر به کشته و زخمی شدن تنی چند از نیروهای پلیس، بسیج، مردم عادی و حتی خود سبزها شده است، گویای همه چیز در قبال ادعای غیر خشونت آمیز فرقه سبز است.
در کنار این دعوت، کروبی مانند همتای فتنه‌گر خود میرحسین موسوی، باردیگر با زیر سؤال بردن انتخابات دهم ریاست جمهوری و طرح ادعای تقلب در آن از جدی گرفتن شدن مطالبه حقوق مردم سخن به میان می‌آورد.
 ادعایی که وی و سایر همفکرانشان نه تنها در قضیه اخیر بلکه در زمان تسلط‌شان بر قوای مقننه و مجریه هرگز اعتقادی به آن نداشتند و در وقایع اخیر نیز با زیر سؤال بردن همین خواست و مطالبه که بارها از سوی مقام معظم رهبری و سایر دستگاه‌های ‌اجرایی و نظارتی بر صحت آن تأکید‌ شده بود، این ادعای خود را نقض کردند. در کنار این آنها با پافشاری بر روی واژه «تقلب» سعی می‌کنند تا تنور اغتشاشات را همچنان گرم نگه دارند و از این راه اهداف دنیا‌پرستانه خود را که کروبی منکر داشتن آنها می‌شود، پیگیری کنند.
کروبی همچنین در ادامه بیانیه خود به ظاهر با تمسک جستن از مراجع و علما و شخصیت‌های معتبر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پیشنهاد ارائه طرح برای خروج از وضعیت فعلی را از جانب این شخصیت‌ها ارائه می‌کند و تلویحاً از این طریق طرح حکمیت و لویی جرگه را که از مدت‌ها قبل برای فرار خود و دیگر همتایان از پاسخگویی تدارک دیده بودند، مجدداً بازگو می‌کند؛ طرحی که عکس‌العمل شدید مردم را به دنبال داشته است.
در پایان این بیانیه نیز کروبی می‌گوید: «آنچه امروز به نام جنبش اعتراضی در جامعه جریان دارد یک ایدئولوژی فراگیر نیست که خط‌کشی‌های سفت و سخت داشته باشد و افراد را بر اساس آن گزینش نموده و مسؤولیت رفتار تمام حاضران در آن را بپذیرند.» شاید بتوان بخش پایانی این بیانیه را ‌مهم‌تر‌ین فصل آن قلمداد کرد چراکه در آن کروبی تلاش می‌کند از قبول مسؤولیت وقایع روی داده شانه خالی کند و رسماً می‌گوید که امکان پذیرش رفتار افراد حاضر در این فرقه وجود ندارد.
علاوه بر این نکته مهم دیگری که در پس پرده این سخن کروبی نهفته است، خبر ریزش شدید حامیان این فرقه است که کروبی و همفکرانشان را برای بازگذاشتن درب این فرقه برای پذیرش هر فردی با هر گرایشی ترغیب کرده است. آنها برای جبران این ریزش شدید، جذب نیرو از فرقه‌های ‌مختلف سیاسی و دینی و حتی ضد انسانی را در دستور کار خود قرار داده‌اند؛ موضوعی که پیش از این در پروژه دین سبز شاهد آن بودیم.
در کل می‌توان از صدور این بیانیه اینگونه نتیجه‌گیری کرد که اضمحلال جریان فتنه که می‌توان نقطه اوج آن را در راهپیمایی 9 دی جست‌وجو کرد باعث زمین‌گیر شدن سران این جریان شده است و همین امر آنها را برآن داشته که آخرین تلاش خود را برای راهپیمایی 22 بهمن به کار ببندند تا شاید بتوانند کورسوهای امید خویش را برای ادامه حیات سیاسی زنده نگه دارند. هرچند با حضور میلیونی ملت این کورسو به خاموشی خواهد گرائید.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/15:: 7:30 عصر     |     () نظر
      هر دم از این باغ بری می رسد             تازه تر از تازه تــــــری میرسد

فستیوال سازمان گردشگری خاطراتون هست که ؟ یکی از دوستان از نمایشگاه مبل و لوازم اداری یک سری عکس برام فرستاده بود که از ترس اینکه به قبای بعضی حضرات بی غیرت بر بخوره و وبلاگ هک نکنن ،? فریم از بهترین و پوشیده ترین و در عین حال با حجاب ترین عکسها رو انتخاب کردم و براتون به نمایش می زارم البته خودم هم به این نمایشگاه رفتم و به این نتیجه رسیدم که اصلا کار از بیخ و بن اشکال داره و جمله امام خمینی (ره) به یاد می آورم که میفرمودند : " ما از حصر اقتصادی نمی ترسیم ما از دخالت نظامی نمی ترسیم. آن چیزی که ما را می ترساند وابستگی فرهنگی است ". خلاصه دشمن داره کار میکنه یه کم هوشیاری لازم است .

این یکی رو خودتون کشف کنید !


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/15:: 7:27 عصر     |     () نظر
علی جان عثمان مرده است! مردم برای قبول خلافت  تو جمع شده اند، آمده اند تا بیعت کنند، باید حتما بپذیری، آری می دانیم که ارزش حکومت بر مردم از آب بینی بز در نزد تو کمتر است، اما..... امروز این مردم به امید راه نجات به در خانه تو آمده اند.

من زبیر هستم، از تو می خواهم که خلافت بر ما را بپذیری، مولای من......

من طلحه هستم، از شما خواهش می کنم خواسته ما را اجابت کنی..........

و علی علیه السلام به آنها گفت که اگر من بر شما حکومت کنم بیت المال را حتی اگر مهر زنان تان کرده باشید از شما پس خواهم گرفت، بین شما با عدالت رفتار خواهم کرد، سنت رسول الله را احیاء می کنم و  به راه و روش او رفتار می کنم، احکام تعطیل شده دین را زنده کرده و برای اقامه دین خدا جهاد خواهم کرد.

و همه پذیرفتند...............اما ............

زبیر: من مانند بقیه مردم سهم مساوی از بیت المال داشته باشم، من صحابه رسول خدایم، سیف الاسلام که گفته شد خطابش من بودم، من از سابقین انقلاب پیامبر هستم، من مردم را به بیعت با تو دعوت کردم، حال باید سهم مساوی با مردم داشته باشم، اصلا قابل قبول نیست.

طلحه الخیر: شأن من از مردم عادی بالاتر است، من اگر میخواستم می توانستم خود خلیفه باشم، اما مردم را به بعیت با تو تشویق کردم، من ملقب به طلحه الخیر هستم، من در رکاب رسول خدا جنگیده ام، مرا با مردم پابرهنه مساوی می دانی؟

چند وقت بعد..........شمشیر علی علیه السلام پس تحمل و مذاکره با این اشقیاء چشم فتنه را در جنگ جمل کور کرده و خوارج را تار و مار کرد. یعنی کسانی را که علیه اصل حکومت اسلام فتنه ساختند به سزای عمل خویش رساند.

امروز ایران، سال 1388، سوم بهمن ماه خطاب به سران فتنه که بی شباهت با دوران حضرت علی علیه السلام نیستند اعلام می داریم که اگر بیت المال ذرا فرش زیر پای خویش کرده باشید که کرده اید و یا مهر زنانتان کرده باشید که کرده اید برای بازپس گیری حق مردم از شما از بذل خون در راه رهبر خویش برای بازستاندن این مال به یغما رفته دریغ نخواهیم کرد.

این انقلاب با مذاکره از استکبار جهانی گرفته نشده است که امروز بخواهیم آنرا با مذاکره و صلح و صفا پس بدهیم.

برای پیروزی انقلاب و تثبیت آن در جهان بیش از 200 هزار جوان شهید تقدیم امام زمان کرده و حاضریم چندین برابر آنرا هم برای رساندن این انقلاب به دست باکفایت حضرت مهدی عج تقدیم کنیم، پس اگر قصد دارید که آنرا پس بگیرید باید برایش چند هزار برابر کشته دهید شاید موفق شوید.



انگار جنگ جمل دیگری در راه است!! پس ای شمشیرها

مرا یاری کنید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/15:: 7:7 عصر     |     () نظر

 از اونجاییکه آدم نشدم ، هنوزم میگم در« انتخابات تقلب شد، اما من دولت احمدی نژاد رو به خاطر این که رهبر حکمش رو تنفیذ کرده، قبول می‎کنم» و کردم اما این وسط  از وقتی مرجعیت یوسف مالید بیچاره شده یه مار زخمی . هی به من میگه تکذبیه بده .. نمی دونم چه خاکی تو سرم بریزم  به ریشم میخندن بابا ...

 ببخشید یوسف جون زنگ میزنن الساعه میرسم خدمتتون ( یوسف  کو ؟ کجا رفت ؟ چه توهمی!! )

کروبی :  به به !!! سام بیلی بلیک گردن کلفت !!!  پارسال دوست امسال آشنا ... خوبی رقیب . این طرفا ؟؟

موسوی : بیا بشین کارت دارم . یه فکری به سرم زده . اعدام های دهه 60 که یادت هست ؟ ( منافقینو میگم ) طرفدارانمون هم یادشون هست . رسانه های بیگانه هم یادشون هست ..  اعدام های اخیرم که داری می بینی چی بهتر از اینکه برای نجات خودمون رو بستر این اعدام ها موج سواری کنیم . موافقی ؟؟؟؟ تو نمیری نقشه مون میگیره . بالاخره اونهاییکه اعدام شدن از مردم خداجوی بودن مثل منو تو ... وقتی بهت میگم سیاست بچه بازیه نگو نه !

پشتمون گرمه به ارتباطات خاتمی . خیالت نباشه ! تا بی بی سی رو داریم غم نداریم .

           

 خاتمی :

 رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ ...
پروردگارا مرا از در راستی و درستی وارد کن و از در راستی و درستی خارج ساز (سوره اسراء آیه 80 )

 خاتمی : شیخ ساده دل من ، یه بار دیگه به میرحسین اعتماد کن . به مرگ خودت( تاکید میکنم به مرگ خودت) ضرر نمیکنی میگی نه نگاه کن !!

کروبی : باشه فقط به خاطر !


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/15:: 1:17 عصر     |     () نظر

شعری از شاعر بسیجی "محمد رضا آغاسی"ای قوم، سر نهاده به دامان کیستید؟

ای قوم، سر نهاده به دامان کیستید؟
آشفته‌اید، بی‌سروسامان کیستید

آتش بیار معرکه غرب گشته‌اید
با پختگان جنگ به خامی طرف شدید

محصول التقاط و نفاق و شرارت است
کالای تلخ قافله‌سوز دکانتان

آتش به جانتان که زتقوا بریده‌اید
اندیشه‌های سمی‌تان نوش جانتان

ای غرب باوران، پی‌ غصب حکومتید
گوساله‌های فلسفه در طور می‌برید

یا در پی جدایی دین از سیاستید
این آرزو چو خاطره در گور می‌برید

ای بردگان هرزگی سلطنت طلب
مازنده‌ایم و دوره مشروطیت گذشت

خیل یلان هماره به پا ایستاده‌اند
درقامت قبیله مردان، نشست نیست

ماییم از تبار شهیدان کربلا
در جبهه تلاطم ما، داغ ننگ نیست

ما فتنه را به سرخی خون دفع می‌کنیم
ما را به دفن شمایان درنگ نیست

مردان روزگار، شبیخون نمی‌خورند
وقتی علاج واقعه در خون تپیدن است

هنگام رقص مرگ من، آتش بپا کنید
فولاد را علاج عطش آب دیدن است

ای گرگ‌های زخمی پنهان و آشکار
ای در کمین نشسته شیران روزگار

چندی است در حوالی ما زوزه می‌کشید
برخاک خون گرفته ماپوزه می‌کشید

جز انهدام نسل شما هیچ چاره نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/15:: 12:53 عصر     |     () نظر

این شعر که به عشق آقا امام حسین (علیه السلام) سروده شده و بیانگر ارتباط میان عاشورای حسینی و پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی ایران است؛ آخرین مطلبی بود که در وبلاگ مسدود شده ام در بلاگفا قرار گرفت. کاش یکی به من بگه بلاگفا چرا وبلاگم را بست.<\/h2>

<\/h2>

برای آنکه بدانید پرچم جمهوری اسلامی ایران چگونه طراحی شده است؛ روی اینجا کلیک کنید.<\/h2>

آی قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسته<\/h2>

میخوام بگم براتون، یه قصه ی درسته<\/h2>

***<\/h2>

چی شد که سهل و آسون، الان تو این زمونه<\/h2>

سه رنگ پرچم ما، میونه دستمونه<\/h2>

***<\/h2>

خدا خودش میدونه، که کفترای عاشق<\/h2>

برای حفظ پرچم، یه روز شدن شقایق<\/h2>

***<\/h2>

<\/h2>

***<\/h2>

تو کربلا یه روزی  اگر چه پیشترا بود<\/h2>

نه دور نه خیلی نزدیک،کمی قدیمترا بود<\/h2>

***<\/h2>

تو کربلای تشنه، یه کاروان یه سقا<\/h2>

اومد میون محشر، فقط به امر آقا<\/h2>

***<\/h2>

تمومه قصه ها رو تو دیدی ای زمونه،<\/h2>

برای این دل تو همیشه غرق خونه<\/h2>

***<\/h2>

یه جنگ نابرابر جنازه های بی سر<\/h2>

تو گوشه و کنارش پر از گُلای پرپر<\/h2>

***<\/h2>

<\/h2>

***<\/h2>

نه جای شک و تردید نه جای خستگی بود<\/h2>

نصیب آل  هاشم، هلاک و تشنگی بود<\/h2>

***<\/h2>

الان که مَشک سقا، زلالِ آب و دیده<\/h2>

بدون که خون عباس، رو بیرقش چکیده<\/h2>

***<\/h2>

<\/h2>

***<\/h2>

بدون که سرخ پرچم، ز خون پاک اونه<\/h2>

بهار سبز میهن بی اسم اون خزونه<\/h2>

***<\/h2>

سفید بیرق ما، ز روی ماه عباس<\/h2>

خدا کنه بمونیم  فقط تو راه عباس<\/h2>

***<\/h2>

<\/h2>

بر اساس یک سنت زیبا در شهر مقدس قم، دهها سال است که هنگام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین(علیه السلام) پرچم سه رنگ ایران پیشاپیش خیل عزاداران حمل میگردد. از زمانی که رضا خان قلدر به هیئت های عزاداری محرم تهمت ایرانی نبودن زد، این رویه مرسوم شد. رسمی که جا دارد در همه ایران رواج بیابد.<\/h2>

***<\/h2>

آی قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسته<\/h2>

خودت بگو برامون، دروغه یا که راسته<\/h2>

***<\/h2>

نه بیخودی نه آسون، الان تو این زمونه<\/h2>

سه رنگ پرچم ما، میونه دستمونه<\/h2>

***<\/h2>

تو مکتب حسینی، خلاصه وا ندادیم<\/h2>

شهید راه میهن، یکی دو تا ندادیم<\/h2>

***<\/h2>

<\/h2>

<\/h2>

***<\/h2>

کیان ملت ما، مصونِ از بلا شد<\/h2>

سه رنگ بیرق ما، نشونه کربلا شد<\/h2>

شعر از علی میرزائی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:53 عصر     |     () نظر

لطفا بد برداشت نکنید

مردی که در ادام? خود باتلاق داشت         ای کاش درک ذلت "یوم? التلاق" داشت!

نفسی که با ابوسفیان همکلاس بود         از عمرو عاص‌های جهان ارتزاق داشت

از آن تبختر و منی‌اش، نطفه‌های نا         مشروع فتنه بسته شد و اتفاق داشت

در گرگ و میش فهم شما شکل میگرفت     و یک‌نفر که نقد بر این باتلاق داشت؛

در صبح جمعه‌ها چقدر ندبه ندبه بود          درک دقیقی از شب سرد فراق داشت

مصباح سبحه بر کف شمشیر در دهان       صد تبصره به ریش? این افتراق داشت

مثنی اگر نه، مرد‍ فرادا بلند شد           مردی که در نفس‌نفسش احتراق داشت

تأکید کرد: هان که کسی ? هزار سال            رکن نظام! بود و لیکن نفاق داشت

آری کلاغ قصّ? ما مرد نیست باز                  مردی که در ادام? خود باتلاق داشت

هوا گرگ و میش است؛ یعنی تاریک و روشن است و نمیتوان بین گرگ میش فرق گذاشت


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:38 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >