سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امّا حقّ شما برمن . . . این است که به شما بیاموزم تا نادانی نکنید و ادب آموزمتا بدانید . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
مسعود رجوی و میرحسین موسوی در دادگاه

فرهاد مستوفی

رخداد‌های پس از انتخابات ایران مجال مناسبی شد تا به‌رغم واکاوی رفتار‌های عوامل آشوب و فتنه، در ریشه‌یابی گستاخی‌ها و مشی استبداد‌طلبی این جماعت نیز تدقیق شود. تناقضات فراوان کرداری و گفتاری این افراد در پدید آوردن فتنه پس از انتخابات که 2 رکن بنیادین نظام، یعنی اسلامیت و جمهوریت را مورد اهانت و هجمه قرار داد، باعث شده تا دیگر آبرویی برای این جماعت باقی نماند. حرکت افکار عمومی در مسیر انصاف، این نکته کلیدی را مطرح می‌سازد که دیگر هیچ‌گونه کلام یا کرداری از این جماعت در مدح اسلامیت یا جمهوریت نه‌تنها پذیرفته نیست که تعبیر به نفاق و رفتار‌های منافق‌گونه می‌شود.


از سوی دیگر به نظر می‌رسد پس از حماسه 9 دی که نشان‌دهنده اوج بصیرت ملت است، سزاوار نیست دیگر بار به اثبات اقدامات مجرمانه فتنه‌گران و سران آنها پرداخته شود. در شرایط کنونی، شایسته آن است که افکار عمومی شاهد گفتار‌هایی درباره برخورد قاطع دستگاه قضا با سران فتنه و در ادامه آن، گمانه‌زنی درباره «مجازات» احتمالی سران فتنه باشد. قطعا پیگیری این موضوع اثرات مطلوبی در پی خواهد داشت. در این‌باره و برای اینکه تناسب جرم با مجازات ارزیابی شود، مروری بر عملکرد موسوی در حوادث پس از انتخابات و قیاس این رفتار با چهره‌های دیگر چون مسعود رجوی ضرورت می‌یابد.

هزینه‌های موسوی برای نظام
1- نفی جمهوریت
موسوی که براساس شنیده‌ها، ستاد وی چند روز قبل ازبرگزاری انتخابات، از شکست قطعی وی اطمینان داشت، ساعت 23 شامگاه 22 خرداد با ترتیب دادن یک کنفرانس خبری با رسانه‌‌های حامی خود، مدعی شد که او پیروز انتخابات است. این اقدام بی‌سابقه و به دور از منطق در حالی صورت گرفت که هنوز رأی‌گیری از ملت ادامه داشت.

موسوی پس از شمارش آرا و تأیید آن از سوی نمایندگان حامی وی که بر سر صندوق‌های رأی حضور داشتند، در یک اقدام فراقانونی دیگر ادعایی عجیب را مطرح کرد و مدعی تقلب در انتخابات شد. ادعای موسوی باعث ایجاد تجمعات خیابانی و در ادامه آشوب شد. شهروندان تهران از فردای انتخابات 22 خرداد، شاهد آتش و دود و فحاشی در برخی خیابان‌های پایتخت بودند. موسوی مدعی شده بود که در انتخابات تقلب شده و او رئیس‌جمهور است و این ادعا به مثابه عدم پذیرش انتخابات بود، اما پیگیری این ادعا آنگونه که قانون حکم می‌دهد و عقلای قوم سفارش می‌کنند صورت نگرفت. کاندیدای مدعی از یک‌سو نهاد‌های نظارتی نظام را مورد هجوم قرار داد و از دیگر سو هوادارانش را که ادعای وی را «راست» می‌پنداشتند، ترغیب به حضور در خیابان‌ها می‌کرد. تجمعاتی که همواره تبدیل به آشوب و آتش زدن اموال عمومی،‌خسارت به اموال مردم و توهین به مسؤولان نظام و آرمان‌های انقلاب شد و متأسفانه خسارات جهانی نیز به همراه داشت.

ادعای تقلب در انتخابات که بنا به گفته محمدعلی ابطحی، معاون و رئیس دفتر خاتمی در زمان ریاست‌جمهوری وی ،«اسم رمز آشوب» و عامل تجمعات خیابانی و پیامد‌های آن بود اما به تدریج از ادبیات مدعیان تقلب، بویژه میرحسین موسوی حذف شد.
موسوی بتدریج تلاش کرد تا به جای پرداختن به مبدأ همه حوادث، یعنی ادعای تقلب، به حوادث جنبی و فرعی و به‌طور کلی به حاشیه‌ها بپردازد. وی در راستای مظلوم‌نمایی تا بدان‌جا رفت که در مراسم ختم «شهیده» سعیده پورآقایی شرکت کرد و به خانواده وی پیام تسلیت داد! تا اذهان را از ادعای تقلب به حوادث حاشیه‌ای منحرف کند.

موسوی در این مسیر نه‌تنها ره به جایی نبرد بلکه رسوا نیز شد. با بررسی‌های انجام شده، سعیده پور‌آقایی، دختر فراری از آب درآمد که پس از مدتی به خانه بازگشته بود و گفت که حامیان موسوی چگونه از وی سوءاستفاده کردند. افتضاحات و رسوایی‌های دیگری نیز نصیب موسوی شد تا «دروغگویی» این جماعت بر افکار عمومی آشکار شود. به‌رغم روند شتابان افشاگری‌ها علیه دروغگویی‌های موسوی و رسانه‌های حامی وی، اما آنچه باعث رسوایی تاریخی آنها شد، اعتراف تلویحی موسوی به دروغ بودن ادعای تقلب بود. او در بیانیه 17 خود که 2 روز پس از خشم انقلابی مردم در 9‌دی صادر شد، دولت را پذیرفت تا پس از نزدیک به 7ماه برای همه مردم بویژه هواداران وی ثابت شود که ادعای تقلب یک دروغ بزرگ بود. موسوی طی این مدت به‌واسطه این دروغ هزینه‌های فراوانی را به نظام تحمیل کرد اما شاخص‌ترین رفتار وی، اهانت به جمهوریت نظام بود. این کاندیدای متوهم 7 ماه هواداران خود را با «دروغ تاریخی تقلب» فریب داد، اما در نهایت با اعتراف تلویحی به این دروغ، این واقعیت بسیار تلخ را نمایان ساخت که او کمترین اعتقادی به ساختار «جمهوری» و در یک کلام جمهوریت نظام ندارد.

2- نفی اسلامیت
پس از اظهارات رهبر انقلاب در 29 خرداد و بیان صریح معظم له مبنی بر اینکه «جمهوری اسلامی اهل تقلب نیست» بسیاری صاحب‌نظران اظهارات ایشان را «فصل‌الخطاب» تفسیر کردند اما هواداران موسوی یک روز بعد، یعنی در 30‌خرداد دعوت به تجمع کردند تا عملاً بی‌اعتقادی خود به «اصل ولایت فقیه»‌را نشان دهند. توهین به وجهه اسلامیت در شعار‌های حامیان موسوی در روز قدس (نه غزه، نه لبنان) و 13‌آبان (جمهوری ایرانی)، 16‌آذر (اهانت به عکس امام (ره)) و نهایتا هتاکی بی‌شرمانه در روز عاشورا نیز آشکار شد. موسوی هیچ‌گاه در این‌باره واکنشی در خور نشان نداد. او گستاخی در برابر اسلامیت و آموزه‌های فاخر شیعی را در بیانیه 17 خود نشان داد آنجا که هتاکان به امام حسین(ع) و عاشورای حسینی را «مردان خداجو» نامید!


مخالفت با اسلامیت، در دیدار اخیر با کروبی نیز صورت گرفت آنجا که وی از «اعدام» 2 تروریست عضو انجمن پادشاهی ابراز ناراحتی کرد. این رفتار موسوی که تداعی‌کننده مخالفت جبهه ملی و نهضت آزادی با لایحه ‌قصاص در سال 60 بود، دیگر بار ثابت کرد که رفتار وی در قبال حوادث پس از انتخابات، در راستای اهداف دیگری انجام شد. به هر حال موسوی در قبال این حوادث پرهزینه هم نشان داد که اعتقادی به «اسلامیت» نظام ندارد.

دیگر هزینه‌ها
انتخابات 22 خرداد یک فرصت استثنایی برای جمهوری اسلامی در جهت ارتقای بی‌سابقه در مناسبات منطقه‌ای و جهانی بود.


مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات و رای 25 میلیونی به رئیس‌جمهوری منتخب، جایگاه ایران را به طرز فوق‌العاده‌ای ارتقا می‌بخشید اما موسوی با ادعای دروغین تقلب، این امتیازات را تا حدود زیادی از ایران سلب کرد. در بعد داخلی نیز آشوب‌آفرینی وی و دیگر سران آشوب در تهران، باعث فشار روانی به مردم، خسارات مالی فراوان به دولت و مردم و همچنین افزایش ریسک سرمایه‌گذاری در ایران شد.

تاثیر منفی این رفتار موسوی بر مسائل اقتصادی بسیار زیاد بود اما توهم و خوی استبدادی موسوی باعث شد
2 هزینه هنگفت دیگر بر کشور تحمیل شود.

1ـ جمهوری اسلامی ایران که با انقلاب 57 تشکیل شد، یک گفتمان دینی را به دنیا عرضه کرد که در کنار اعتقاد عمیق به کاربردی‌سازی مواریث دینی ـ شیعی ـ در همه شئون زندگی بشر، تمایل فراوانی به نوآوری و تجدد اسلامی نیز نشان داد. سیستم حکومتی جمهوری اسلامی باعث شد تا نظامات غیردینی جهان به چالش کشیده شود. در این حالت گفتمان جمهوری اسلامی چنان دارای پشتوانه فکری بود که رفتارهای غیرانسانی دیگر نظام‌های حکومتی دنیا را تقبیح می‌کرد. سرعت فوق‌العاده نشر گفتمان جمهوری اسلامی که احیاکننده تمدن اسلامی است، چنان غرب را دچار هراس کرده که حتی از ساخت مناره‌های مساجد نیز جلوگیری می‌کنند. در این شرایط موسوی با طرح ادعای تقلب، پاکی و سلامت نظام حکومتی جمهوری اسلامی را دچار خدشه کرد؛ به گونه‌ای که ایالات متحده که خود به خاطر انتخابات سال 2000 (رقابت بوش و ال‌گور) در مظان اتهام بود،‌ بشدت این ادعای تقلب را پیگیری کرد و کروبی نیز با طرح ادعای دروغ تجاوز در بازداشتگاه کهریزک، جنایات ایالات متحده در گوانتانامو و ابوغریب را تطهیر کرد! آیا همین هزینه هنگفت مستوجب مجازاتی در خور نیست؟


2ـ رفتار موسوی و دیگر فتنه‌گران باعث شد تا اجتماعی از منافقین، توده‌ای‌ها، سلطنت‌طلب‌ها، تجزیه‌طلب‌ها، صهیونیست‌ها و کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی تشکیل شود. با تشکیل این اجتماع که با سکوت موسوی که نشانه خشنودی است، همراه شد، عرصه برای تحرک این جماعت ضدانقلاب در قالب هواداران موسوی فراهم شد تا در خیابان‌های تهران به آشوبگری و فحاشی علیه امام و رهبری و جمهوری اسلامی بپردازند. سکوت موسوی موجب انتقاد وفاداران به انقلاب شد اما خوی خودخواهی وی باعث شد هیچگاه واکنش منطقی در این باره نشان ندهد. بدون شک تشکیل این اجتماع حول اهداف مشترک صورت گرفت. همین اهداف مشترک با ضد انقلاب خود جرم بسیار بزرگی برای موسوی است. از سوی دیگر متاسفانه درخواست از بیگانگان برای پیگیری سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه نظام، از دیگر اقدامات خائنانه این افراد بود به‌گونه‌ای که اخیراً با ارسال پیام‌هایی، خواستار اعمال تحریم علیه ایران بویژه در حوزه انرژی شده‌اند. موضوعی که خود هیلاری کلینتون اخیراً به آن اذعان کرد و در همین راستاست که بودجه‌های ایالات متحده در راستای کمک به فتنه‌گران تصویب می‌شود و استعمار پیر نیز به تقویت رسانه اختلاف‌افکن خود در جهت کمک به موسوی می‌پردازد.این اقدامات خائنانه نیز جرم‌های بسیار بزرگی در کارنامه موسوی است.

مسعود رجوی چه کرد؟
مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین از همان ابتدای انقلاب به مخالفت علنی با «ولایت فقیه» پرداخت. این اختلاف علنی در ماجرای تصویب قانون اساسی نمود عینی‌تری یافت. عدم صلاحیت رجوی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری که طبق فرمایش صریح امام خمینی(ره) صورت گرفت، موجب اهانت‌های بی‌شرمانه آنها علیه امام امت شد. گروهگ رجوی در ادامه در ائتلاف با ابوالحسن بنی‌صدر که نفاق وی آشکار شده بود؛ ائتلافی علیه «ولایت‌فقیه» تشکیل داد و از اسفند 59 تا اوایل سال 60 به فعالیت‌های سیاسی خود علیه نظام ادامه دادند. تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و ولایت‌فقیه در 3ماهه اول سال 60 هم ادامه داشت اما در 29 خرداد 60 مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر از هواداران خود خواستند تا در خیابان‌های تهران تجمع کنند. این اتفاق باعث لشکرکشی خیابانی علیه نظام شد، به گونه‌ای که حامیان منافقین در 30 خرداد 60 اقدام به فحاشی علیه امام و جمهوری اسلامی کردند. پس از آنکه حضور مردم انقلابی تلاش‌های منافقین و بنی‌صدر را به ناکامی کشاند، منافقین وارد فاز نظامی شدند. آنان در 7 تیر 60، دفتر حزب جمهوری اسلامی را منفجر کردند. پس از ورود منافقین به فاز نظامی رجوی و بنی‌صدر توسط بهزاد معزی، خلبان اختصاصی محمدرضا پهلوی به وسیله یک جت از ایران به فرانسه گریختند.پس از این اتفاقات انواع عملیات‌ نظامی منافقین علیه جمهوری اسلامی شدت بیشتری یافت و انفجار دفتر نخست‌وزیری در 8 شهریور رخ داد. ترور ائمه جمعه شهرهای تبریز، همدان، شیراز، یزد و کرمانشاه و ترور تعدادی از قضات دادگستری و نمایندگان مجلس از جمله این اقدامات بود.

اما 5 شهریور 60 صحنه‌ جنایات عوامل منافقین در خیابان‌ها و کشتار مردم بی دفاع تهران توسط آنها بود. استفاده از تیربار و آرپی‌جی و نارنجک علیه مردم

نشان دهنده‌ میزان خوی درندگی این افراد بود.
البته در اواخر دهه‌ 60 و همزمان با دستگیری سران منافقین در زعفرانیه‌ تهران، فعالیت این گروهک تاحدود زیادی مهار شد اما حضور آنان در خارج از مرزهای ایران و خیانت آنان به وطن در جریان جنگ تحمیلی و نیز اقدامات جاسوسی طی سال‌های گذشته بویژه در زمینه‌ هسته‌ای و ترور وفاداران به انقلاب کارنامه‌ سیاهی از آنان به وجود آورده‌ است. مسعود رجوی مرد شماره یک سازمان مجاهدین بود و اقدامات این گروهک تروریستی با دستور وی صورت می‌گرفت، مجاهدین خلق از یک مخالف اصل ولایت فقیه تبدیل به منافقین و خائنان به وطن شدند. اینک اگر مسعود رجوی دستگیر شود آیا محاکمه نخواهد شد؟
اگر محاکمه شود چه مجازاتی در انتظار اوست؟ او هم اقدام به ایجاد نا امنی در کشور کرد و هم عامل کشتار مردم شد و هم نظام اسلامی را تضعیف کرد. براستی مجازات وی چیست؟

مجازات موسوی!
میرحسین موسوی نیز آیا با انجام رفتارهای پس از انتخابات مستحق محاکمه نیست؟ به‌طور قطع موسوی به وقت خود باید محاکمه شود چرا که در غیر این‌صورت از عدالت جز نامی بدون قاعده و بی‌خاصیت چیزی نخواهد ماند .

قطعا موسوی باید در دادگاهی صالح پاسخگوی اقدامات خود باشد چرا که در غیر این صورت همگان به خود جسارت می‌دهند به جمهوریت نظام حمله کرده و این رکن رکین انقلاب را هتک حیثیت کنند. بدون شک موسوی باید محاکمه شود تا دیگر کسی نتواند در لوای نفاق در کردار علیه اسلام شورش کند و اما در بیان منکر همه چیز شود و دیگران را خارج از اسلام معرفی کند! بدون شک موسوی باید محاکمه شود و به مجازات برسد تا دیگر کسی هوس نکند با ادعایی دروغ، شعور ملت را مورد تمسخر و اهانت قرار دهد!
موسوی باید محاکمه شود. آری! باید محاکمه شود تا دیگر کسی هوس خیانت به کشور و نظام را در سر نپروراند...

در پایان نوشتار بودم که اظهارات اخیر موسوی به دستم رسید. پس از مطالعه آن بدین نتیجه رسیدم، به هیچ وجه نباید درباره اظهارات وی سخن گفت یا اینکه زمانی به آن اختصاص داد. در پیشگاه مردم این عملکرد و رفتارهاست که نشان‌دهنده‌ تفکرات افراد است و نه ادعاها و حرف‌ها . موسوی به گونه‌‌ای سخن گفته که گویی کسی در انتظاراظهارات وی است. او در وهله‌ نخست باید پاسخگوی دروغگویی‌ها و هزینه‌سازی‌های خود برای مردم و نظام باشد. با این حال پس از مطالعه‌ اظهارات موسوی 2 موضوع به ذهنم خطور کرد:

1- شباهت عجیب موسوی به شاپور بختیار؛ بختیار نماد... و توهم بود و همگان هم خصوصیات جسمی و هم خصوصیات فکری وی را به یاد دارند. به نظر می‌رسد افکار عمومی؛ به خوبی متوجه اصل ماجرا شده است.

2- شباهت عجیب موسوی به بنی‌صدر؛ بنی صدر نماد دیکتاتوری، غرور، کیش ‌شخصیت و خودبزرگ‌بینی بود. البته تفاوت بنی‌صدر و موسوی را هم باید گفت و آن اینکه بنی‌صدر به واسطه انتخاب به ریاست جمهوری ـ اگرچه با فریب و دغل – دارای این ویژگی‌ها بود، اما موسوی چه؟ او فقط یک کاندیدای بازنده است. البته یک کاندیدای بازنده مجرم!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/11/14:: 7:26 عصر     |     () نظر