سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو دعوى خلاف هم نیست جز که یکى را روى در گمراهى است . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
 


به گزارش مهر، در نقاط ناشناخته دنیا هنوز جانوران بسیاری وجود دارند که نه تنها کمیاب هستند بلکه ظاهری منحصر به فرد دارند. به همین منظور سایت "پراودا" 10 گونه از جانداران روی زمین را که ظاهری بسیار عجیب دارند طبقه بندی کرده است.

رتبه اول این طبقه بندی جانوری به نام "آکسولوتل" (axolotl) است. این جانور نوعی سمندر است که در دریاچه "خوشیمیلکو" در مکزیک زندگی می کند. این گونه که از نوزاد کرمی شکل به بلوغ می رسد در حدود 25 سانتیمتر طول دارد و دو حلقه آبششی در اطراف سر دارد. این جانور قادر است بخشهایی از بدن خود را ترمیم کند. "آکسولوتل" یک جانور شکارچی شب بیدار است. پرخوری این جانور بسیار معروف است.

این حیوان از ماهیهای کوچک تغذیه می کند و به دلیل آلودگیهای محیط زیست به عنوان یک گونه در حال انقراض معرفی می شود. در رتبه دوم این طبقه بندی، خرگوش مودار قرار گرفته است. این گونه به دلیل داشتن موهای زیاد خود شهرت دارد. خاستگاه اولیه این گونه ترکیه است. این حیوان یک پوشش خز دارد که طول آن می تواند به هشت سانتیمتر برسد. این پوشش خز، گونه، گوش و پیشانی خرگوش را می پوشاند.

سومین حیوان معرفی شده در این طبقه بندی نوعی نوعی میمون با یک بینی بسیار بزرگ است. این بینی به خصوص در نرها بزرگتر است و در نمونه های سالمندتر حتی می تواند به 17 سانتیمتر نیز برسد. این حیوان در حدود 70 سانتیمتر قد دارد و در جنگلهای حاره ای بورنئو زندگی می کند.

در ادامه تصاویری از این عجیب ترین جانوران دنیا ارائه می شوند:









سمت راست :آکسولوتل - سمت چپ: گورکن کلامیدفور ساکن آمریکای جنوبی







سمت راست: میمون بینی دراز- سمت چپ: خرگوش مودار












سمت راست: خوک خرطوم دراز مالایا ساکن آسیای جنوب شرقی و آمریکای مرکزی و جنوبی

سمت چپ: ماهی حبابی ساکن آبهای دریاچه های تاسمانی در استرالیا









سمت راست: خرس مالزیایی، کوچکترین خرس دنیا ساکن جنگلهای حاره ای آسیای جنوب شرقی

سمت چپ: "آی- آی"، نوعی میمون ساکن ماداگاسکار









سمت راست: کلامیدوسور نوعی خزنده حشره خوار ساکن شمال استرالیا و گینه نو

سمت چپ: موش کور پوزه ستاره ای ساکن شرق کانادا و آمریکای شمال شرقی

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:28 عصر     |     () نظر

"الف" گزارش داد:موضوع بازداشتگاه کهریزک یکی از مسایلی است که در اغتشاشات پس از انتخابات، به‎خاطر حوادثی که در آن رخ داد در صدر اخبار رسانه‎ها قرار گرفت. ما در جهت تنویر افکار عمومی و بیان قسمتی از ناگفته‌ها درباره این بازداشتگاه به‎سراغ پرویز سروری سخنگوی هیئت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و رییس کمیته ویژه مجلس رفتیم و با وی در این رابطه به گفت‎وگو نشستیم، ایشان احساس خود را هنگام بازدید از کهریزک خوب توصیف نمی‎کند و میگوید که سه جان‎باخته در این بازداشتگاه، فضای تأسف‎باری را هنگام بازدید اعضای کمیته ویژه مجلس ایجاد کرده بود، ولی ما با تصمیمی جدی برای دست یافتن به حقیقت پا در آن مکان گذاشتیم.
  لطفا نحوه شکل‎گیری هیئت رسیدگی به بازداشتهای اخیر را توضیح دهید و بفرمایید این هیئت شامل چه افرادی میشود؟
بعد از مشاهده موضوعات و گزارش‎هایی که در مورد آسیب‎دیدگان حوادث اخیر وجود داشت، تصمیم گرفته شد که هیئتی جهت رسیدگی به این موضوع تشکیل شود و در بررسیهایی که صورت گرفت، به این نتیجه رسیدند که بهتر است کمیته امنیت کمیسیون امنیت ملی، این کار را انجام دهد و برای این‎که هیئت تکمیل‎تر باشد، از کمیسیون قضایی و آموزش عالی نیز نمایندگانی به هیئت اضافه شوند و کار با محوریت کمیته امنیت کمیسیون امنیت ملی دنبال شود و چون بنده مسئول کمیسیون امنیت بودم عملا مسئولیت کمیته را بر عهده گرفتم.

  اعضای هیئت از زندان اوین بازرسی کردند؟
بله، بعد از تشکیل کمیته ظاهرا گزارش‎هایی خدمت مقام معظم رهبری میرسد و ایشان از موضوع نگران میشوند. تقریبا بعد از دستگیری افراد در روز هجدهم تیرماه بود و افرادی مانند روح‎الامینی، کامرانی و جوادی‎فر فوت شدند و مقام معظم رهبری دستور دادند که هیئتی در دبیرخانه شورای امنیت ملی، با حضور نمایندگانی از سه قوه تشکیل شود و با جدیت موضوع را پیگیری کند خصوصا در ابتدای کار و با محوریت روشن شدن علت فوت این سه نفر، کار‎ها دنبال شد.

  گزارش‎هایی را که گفتید خدمت مقام معظم رهبری رسیده، از چه طریقی بوده است؟
از طرق مختلف؛ برخی از افراد بازداشت شده امکان ارتباط با مقام معظم رهبری را داشتند و از کانالهای دیگر این گزارش‎ها به‎دست رهبری رسید و مجموعه اطلاعاتی که خدمت ایشان ارایه شده بود منجر به دستور مقام معظم رهبری برای تشکیل هیئتی از نمایندگان سه قوه، زیرنظر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی شد.

  از زندان اوین چندبار بازرسی کردید؟
حدو سه یا چهاربار اعضای دو هیئت مجلس و شورای امنیت، از زندان اوین بازرسی کردند.

  وضعیت زندان اوین از لحاظ امکانات و استاندار‎دها به چه صورت بود؟
در بررسی‎ها ما دو بحث را دنبال میکردیم، یکی زندان‎‎ها و بازداشتگاه‎‎ها و دیگری بازداشت شدگان بود که اعضای هیئت درخصوص این دو موضوع کار گسترده‎ای را آغاز کردند. زندان‎ها دارای وضعیت خیلی خوبی بود و در زندان اوین از بند دویست‎ونه، بند نسوان و بندهای دیگر بازدید کردیم که از لحاظ رفاهی و بهداشتی دارای وضعیت مناسبی بودند.

  در زندان اوین آیا با افراد سیاسی که پس از انتخابات بازداشت شده‎اند، دیداری داشتید یا خیر؟
در زندان با افرادی که جزو سران جریانات بعد از انتخابات بودند مانند عیسی سحرخیز، محمد قوچانی، بهزاد نبوی و محمدعلی ابطحی دیدار داشتیم و این آقایان اعلام میکردند که وضعیت زندان اوین مطلوب است و به‎عنوان مثال آقای نبوی می‎گفت چون در زمان رژیم گذشته هم زندانی بوده، خوب می‎فهمد وضعیت رفاهی و بهداشتی زندان چه تغییرات خوبی کرده است و آقای ابطحی هم وضع مناسبی داشتند، ولی بالاخره زندان، زندان است و محدودیت‎ها و محرومیت‎ها انسان را آزار خواهد داد، اما از نظر امکاناتی که می‎بایست در زندان باشد اظهار رضایت داشتند.

  با افرادی که در زندان گفت‎وگو کردید نظرشان درخصوص رفتار زندانبانان به چه صورت بود؟
فقط آقای سحرخیز عنوان میکردند که در زمان دستگیری مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند و مدعی بودند که دنده‎شان آسیب دیده است، ولی بعد از آن در زندان مشکل خاصی نداشته و وضعیت خوبی داشتند.

  بعضا برخی رسانه‎ها این‎طور عنوان می‎کنند که اعترافات متهمان تحت فشار بوده است، با توجه به دیداری که با زندانیان داشتید، به نظر شما آیا این موضوع صحت دارد؟
خیر، نحوه دیالوگی که بین زندانیان و زندانبانان در همان زمانی که ما با آن‎ها ارتباط داشتیم، این احساس به ما دست داد که وضعیت آن‎ها در زندان وضعیت فشار نیست، زیرا روابط خیلی صمیمی و دوستانهای بین این افراد و زندانبانان وجود داشت. بنده این سؤال را از آقای ابطحی کردم که آیا تحت فشار این سخنان را گفتهاید که ایشان در جواب گفتند آیا وقتی تحت فشار اعتراف کنید، این نوع اعتراف استدلال هم می‎آورد و مطالبی که عنوان کردم کف اعترافات بنده بوده و خیلی بر این موضوع تأکید می‎کردند که مطالبی را که گفتهاند اعترافاتشان نبوده بلکه اعتقاداتشان بوده است و به‎علت وقت کمی که در دادگاه داشته مطالب را خیلی سطحی بیان کرده و مطالبش بسیار وسیع‎تر از آن‎چه گفته، بوده است.

  درخصوص اعترافات افراد با فرد دیگری هم صحبت داشتید؟
بله، با آقای قوچانی هم صحبت داشتیم و ایشان میگفتند تاکنون حدود شصت الی هشتاد صفحه مطالبی را نوشتهاند و تأکید داشتند که از روی اختیار این کار را انجام داده و تحلیلی است که درون زندان به آن رسیده و البته ایشان هم نسبت به‎نحوه دستگیری خود انتقاداتی داشت و میگفت آنان میتوانستند وی را ساعت یک‎ونیم نیمه شب بازداشت نکنند و این کار را صبح انجام دهند، ولی در مورد تعامل و رفتار زندانبانان در زندان اعتراضی نداشتند.

  با مطالبی که از برخی از زندانیان در مورد برخورد نامناسب با آنان هنگام بازداشت بیان کردید، آیا اقدامی هم جهت رسیدگی به این موضوع انجام دادهاید؟
بله، ما از همان زمان که با زندانیان و افرادی که در هجده تیر و مکانهای دیگر بازداشت شده بودند دیدار داشتیم، با شنیدن اعتراضات آنان پیگیری مستمری برای رسیدگی داشتیم و با مراکز مختلف رایزنی کردیم و تا جایی که امکان داشته باشد و نقش مؤثری در تحریک و تخریب نداشته باشد، تلاش میکنیم زمینههای آزادی آن‎ها فراهم شود و از زمانی‎که هیئت کار خود را آغاز کرده موجی از آزادی زندانیان شروع شده و در همان مرحله اول صدوچهل‎وچهار نفر از زندانیان آزاد شده‎اند.

  براساس قوانین حقوقی مدت بازداشت موقت افراد دارای بازه زمانی خاصی است و اکثر کسانی که در این حوادث بازداشت شدهاند، نزدیک به سه ماه است که در بازداشت به‎سر میبرند، آیا فکری برای تبدیل بازداشت آنان به قرار وثیقه کرده اید؟
ما تلاش داریم تا جایی که امکان‎پذیر است زمینههای آزادی افراد فراهم شود و این اقدام تاکنون هم صورت گرفته است و بازجو‎ها و کسانی که موضوعات قضایی و زندانیان را دنبال میکنند، بر این نظرند که روند بازجویی ها باید ادامه یابد و انقطاع در این امر ممکن است به روند کلی بازجویی لطمه وارد کند و از این جهت، بازداشت برخی از زندانیان تا رسیدگی کامل پرونده شاید ادامه پیدا کند.

  آیا از زندان کهریزک هم بازدید کرده بودید؟
بله، دقیقا این دیدار مصادف بود با زمانی‎که مقام معظم رهبری براساس گزارشهایی که خدمت ایشان رسیده بود، دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر کرده بودند. اما به‎علت این‎که برای تعطیلی و تخلیه زندانیان باید مقدماتی طی میشد، در زمان حضور ما هنوز زندانیان حضور داشتند و ما برای این‎که وضعیت کلی دستمان بیاید، همان روزی که این مأموریت به هیئت واگذار شد، صبح زود به زندان کهریزک رفتیم تا به اصطلاح فرصتی برای فضاسازی در زمان حضور ما از سوی مسئولین زندان وجود نداشته باشد و به همین دلیل توانستیم از بازداشتگاه کهریزک بازدید مفصلی داشته باشیم و با همه عوامل آن‎جا از پزشک، رییس زندان، نگهبانان و حتی زندانیانی که با بازداشتیان هجده تیر هم‎بند بودند صحبت کردیم و لیست افرادی که آن‎جا بازداشت بودند و کسانی از آن‎جا به اوین منتقل شده بودند را اخذ و با آنان مصاحبه کردیم و آن‎هایی که آزاد شده بودند را نیز فراخوان و مصاحبه کردیم و از این مطالب تقاطع‎گیری انجام دادیم تا متوجه شویم کسی بر اثر فشار زندان گزارشی غیرصحیح نداده باشد و در نهایت با جلساتی که با پزشکی قانونی و مسئولین بالا دست بازداشتگاه کهریزک داشتیم به جمع‎بندی مقدماتی رسیدیم.

  نظر مقام معظم رهبری درخصوص این بازداشتگاه چه بود؟
رهبری حساسیت خاصی در این خصوص داشتند و تأکیدشان بر پی‎گیری با قدرت و قاطعیت مسایل بود و ایشان تحلیل‎شان این بود که باید با اغتشاشگران برخورد شود و باید کسانی را هم که در لباس نظام و در لباس دوست رفتار خارج از قاعده و غیرقانونی انجام میدهند با شناسایی در دادگاه و در کنار اغتشاشگران به جرایمشان رسیدگی شود.

  چه کسی به صورت مستقیم گزارش کار‎ها را خدمت مقام معظم رهبری ارایه میکرد؟
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی این کار را انجام می‎داد.

  در نهایت نتیجه گزارش‎های هیئت به کجا انجامید؟
مقام معظم رهبری بر این موضوع تأکید داشتند که کار‎ها در یک پروسه عادی زمانی و اداری قرار نگیرد و خیلی برای اعلام نتیجه سریع اصرار داشتند و ما در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدیم که در سیر کار دو اشکال وجود داشته است، اولا این‎که به‎نظر ما افرادی که در سیستم قضایی کار می کردند، تخلف بزرگی را انجام داده بودند و با این‎که میدانستند که بازداشتگاه کهریزک اساسا برای نگهداری اراذل و اوباش و معتادین و کسانی که قتلهای سنگین انجام دادهاند است و امکانات آن‎جا هم مناسب این افراد استفاده می‎شود، اما قاضی دستور انتقال بازداشتیان را به کهریزک صادر میکند و اشکال دوم از نظر ما خود بازداشتگاه کهریزک بود که اساسا غیراستاندارد بوده و رفتارهای مناسبی هم با بازداشتیان صورت نمیگرفته است.

  به نظر شما این بازداشتگاه برای اراذل و اوباش مناسب بوده است؟
ما معتقدیم قانون برای برخورد و تنبیه افراد تعیین‎کننده است و ما نباید سلیقه خود را حتی برای متهمین دخیل کنیم و قاضی باید تشخیص دهد که در چه حدی افراد باید تنبیه شوند. البته در قالب حدود و تعزیرات این‎کار باید دنبال شود، اما اگر بخواهد خارج از این چارچوب رفتاری صورت گیرد قابل‎قبول نیست و از این جهت فضای کلی بازداشتگاه متناسب با افرادی که در آن قرار میگرفتند نبود.

  گفته میشود که بازداشتگاه کهریزک متشکل از تعدادی سوله بوده که افراد داخل آن مدخل خروجی نداشته و حتی ادرار خود را در همان مکان دفع میکردهاند؟
خیر، به این شکل نبوده. کهریزک دو محل برای نگهداری زندانیان داشت، یکی به نام قرنطینه که ابتدا افراد را آن‎جا میبردند و بعد که یک سیری طی میشد، در سوله‎ای که به سلول‎هایی تقسیم شده بود ، نگهداری می‎شدند. در قرنطینه دستشویی مشترکی در داخل بود و افراد میتوانستند از آن استفاده کنند، ولی در قسمتی که دوازده اتاقک وجود داشت و قسمت اصلی بازداشتگاه هم بود یک دستشویی مشترک بود و افراد می‎بایست برای رفتن به دستشویی برایشان در سلول‎ها را باز کنند که ظاهرا در این‎خصوص سخت‎گیریهایی می‎شده است؛ یعنی زندانبانان میگفتند برایمان امکانپذیر نیست هر وقت، هرکسی اراده کند درب سلول را برایش باز کنیم. چون بعضی‎ها خود را به تمارض میزنند در نتیجه در زمانهای خاص درب سلول‎ها را باز میکردند که به نظر بنده در این زمینه برخوردهای درستی صورت نمیگرفته و آن‎ها میتوانستند برخوردهای بهتری داشته باشند تا به افراد فشار وارد نشود و به‎طور کلی هم مکان و هم برخورد‎ها در کهریزک، نامناسب بوده است.

  جرم قضات و ضابطینی که درخصوص کهریزک مورد اتهام قرار گرفتند چه چیزهایی بوده است؟
معتقدیم که سیستم قضایی نباید افراد بازداشت شده را به بازداشتگاه کهریزک منتقل میکرد، چون آن‎جا تناسبی با افراد بازداشتی نداشت و آن‎ها با نگهداری در کهریزک و در کنار اراذل و اوباش دچار رنج شده بودند، زیرا هیچ تجانس فرهنگی بین آن دو دسته وجود نداشته است و این به‎نظر ما خطای اولی بوده که قاضی انجام داده است، زیرا با توجه به دستورات رییس قوه قضاییه هیچ‎کس بدون اجازه دادستان نباید به کهریزک اعزام شود و گزارش‎های قبلی هم که به دست مسئولین ذیربط رسیده بود، دلالت براین داشته که وضع بازداشتگاه مناسب نیست.


  یعنی دادستان تهران دستور داده بودند که بازداشت‎شدگان را به کهریزک ببرند؟
خیر، قاضی مربوطه دستور داده بود، اما قاضی طبیعتا با دادستان باید هماهنگی میکرده است.

  آیا قاضی با دادستان تهران هماهنگ کرده بود؟
قطعا هماهنگی بوده است.

  شما فرمودید که در زندان کهریزک سه قتل صورت گرفته و البته شایعاتی نیز مبنی بر تجاوز نسبت به افراد وجود دارد، بفرمایید که این جرایم توسط چه کسانی صورت گرفته است ضابطین قضایی یا اراذل و اوباش حاضر در بازداشتگاه؟
در بررسیهای گستردهای که در رابطه با بازداشتیان حوادث اخیر خصوصا کسانی که در رابطه با هجده تیر دستگیر شده و تمام آن‎هایی که آزاد شده بودند انجام شد، همه به‎شدت موضوع تجاوز را انکار می‎کردند. به‎علاوه چون بازداشتگاه دارای بند عمومی بوده، امکان ارتکاب چنین عملی وجود نداشته است. اما درخصوص افرادی که جان خود را از دست دادند به این ترتیب بوده که عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا این موضوع تأسف‎بار اتفاق افتاده است.

  ضابطینی که در کهریزک مرتکب تخلف شدهاند، فقط پرسنل نیروی انتظامی بودهاند یا از ضابطین دیگر قضایی هم بودند؟
خیر، فقط از پرسنل نیروی انتظامی بودند.

  با توجه به این‎که بالاخره مقام قضایی دستور‎ها را صادر کرده و فرماندهان بالاتر نیز به مأمورین دستور اجرا می‎دهند، آیا مسئولین بالادستی هم تحت تعقیب قرار می‎گیرند؟
این‎جا دو موضوع را باید مطرح کرد، یکی این‎که باید به موضوع به علت حساسیت توجه شود، زیرا رسیدگی به آن، جدیت بیشتری را میطلبد و باید به ریشههای این موضوع توجه و با آن برخورد کرد و در واقع ریشههای چنین مسایلی را باید در جمهوری اسلامی خشکاند و جلوی رفتار خودسرانه گرفت، اما یکی بحث علت‎ها و زمینههایی است که این اغتشاشات را به‎وجود آورد و دیگر رفتارهایی که عدهای به‎نام دوستداران نظام در قالب غیر‎قانونی و خارج از چارچوب انجام دادند. اما در این جهت باید حاشیه از متن تفکیک شود و این‎طور نباشد که بعضی از موضوعات را آن‎قدر بزرگ کنیم که شناسایی ریشههای اصلی فراموش شود و البته نیروی انتظامی هم در زمان قبل و بعد از انتخابات زحمات زیادی کشیده که باید این موضوع را هم مدنظر قرار دهیم و در کل زحمات این نیرو از بین نرود و در عین‎حال به تخلفات عناصر خود‎سر نیز رسیدگی شود؛ زیرا نیروی انتظامی در اغشتاشات اخیر حدود چهارصد نفر مجروح داده و حتی افرادی از پرسنل این نیرو در حوادث اخیر قطع نخاع شده اند.

  به‎نظر شما در حوادث بعد از انتخابات آیا افراد آسیب دیده نیروی انتظامی به‎عنوان ارگانی که زحماتش زیر سؤال رفته و یا حیثیت کلی نظام، کدام‎یک مورد ظلم قرار گرفته است؟
در رابطه با رسیدگی به تخلفات، نظام با هیچ‎کس تعارف ندارد، زیرا بیش از آن‎که افراد بازداشتی در این حوادث مورد ظلم قرار گرفته باشند، نظام مورد ظلم قرار گرفته و مظلوم شده و اساسا چیزی که در جمهوری اسلامی نمی‎توانست تجانس داشته باشد، متأسفانه با برخی رفتارهای خودسرانه به‎وجود آمد و این برای نظام خیلی دشوار است که بعضی ‎ها این جرأت را پیدا کنند و نام ایران را در کنار زندان ابوغریب و گوانتانامو قرار بدهند. در این راستا از سازمان قضایی نیروهای مسلح صحبت کرده‎ایم که برای این افراد در کنار برخوردی که در درون نیروی انتظامی با آنان شده، پرونده قضایی هم تشکیل شود و دادگاه به‎طور جدی به اتهام آنان رسیدگی کند. هر‎چند که رسیدگی به جرایم و برخوردهای نامناسب نیرویهای خودسر باید با قاطعیت انجام شود، اما با عوامل اصلی این اغتشاشات نیز باید برخوردهای قاطع و قانونی صورت گیرد.

  فرمودید در دستگاه قضایی نیز تخلفاتی صورت گرفته است. رسیدگی به اتهامات قضاتی که در این حوادث تخلف کردهاند در چه مرحلهای است؟
رسیدگی به مباحث دارای دو بحث اثباتی و سلبی بود. در بحث اثباتی میبایست از افراد خسارت‎دیده دلجویی شود و کسانی که جان خود را از دست دادهاند؛ زمینههای حمایتی در سازمان تأمین اجتماعی فراهم شود، اما در بحث سلبی برخورد با عوامل خودسر بود که با جدیت این موضوع دنبال میشود.

  برخی از سایت‎های خبری تعداد افراد جان باخته در زندان‎ها را بیشتر از این اعلام کردهاند. شما با توجه به این‎که در جریان بررسی بوده‎اید آیا تعداد کشتگان به این سه نفر ختم میشود یا افراد دیگری هم جان خود را از دست دادهاند؟
در کهریزک همین سه نفر بوده است. دلیل آن هم این است که خود زندانیانی که در آن چند روز آن‎جا بودند در اظهاراتشان بیان می‎کنند همین سه نفر جان خود را از دست دادهاند.

  پس مابقی افراد کجا کشته شدهاند؟
در درگیریهای بعد از انتخابات.

  تعداد واقعی جان‎باختگان چند نفر است؟
آن چیزی که ما در حال حاضر داریم به‎طور دقیق زیر چهل نفر است که شامل نیروهای بسیج، غیربسیج و افراد بی‎گناهی که در حین حوادث کشته شدهاند نیز میشود و لیستی که از سوی ستاد آقای موسوی توسط آقای بهشتی به مجلس ارسال شد، شصت‎ونه نفر را به‎عنوان کشته‎شدگان حوادث اخیر معرفی کرده بودند که منهای نیروهای بسیج بود. البته با احتساب آن‎ها حدود هشتاد نفر می‎شدند، این لیست به ما داده شد و ما درخواست کردیم که اسم پدرشان را هم به هیئت ارایه دهند، زیرا تشابه اسمی وجود دارد و امکان رسیدگی نیست و تاکنون حدود سه یا چهار هفته می‎گذرد و ما هنوز منتظر ارایه گزارش از سوی آنان هستیم.

  آقای کروبی اظهاراتی درخصوص وقوع آزار جنسی برخی از بازداشت‎شدگان داشتند، هیئت برای رسیدگی به اظهارات ایشان اقدامی انجام داده است؟
اعضای هیئت مجلس جلسهای با آقای کروبی داشتند و در آن‎جا بحث مفصلی صورت گرفت و عنوان شد بالاخره مطالب ایشان هزینه سنگینی را برای نظام داشته است و ما میخواهیم بدانیم که واقعا چه مستنداتی در این رابطه دارند و پس از بیان تحلیل‎ها، آقای کروبی گفتند که تاکنون چهار نفر به ایشان مراجعه کردهاند و قرار بوده که مستندات را در اختیار هیئت برای رسیدگی بگذارند که تا به‎حال این‎کار صورت نگرفته است و البته چهار موردی که آقای کروبی به آن استناد میکردند، یک موردش خانمی بود که با وی مصاحبه کردیم و در آن جلسه به آزار جنسی نرسیدیم و ایشان گلایه‎مند بود که موقع دستگیری افراد نامحرم دستشان را گرفته و داخل ماشین پرت کردهاند و این خانم معتقد بود رفتارهای این‎چنینی خود نوعی آزار جنسی است، ولی به‎معنای اخص، موضوع را انکار میکرد. بحث ما این است اگر چنین مطلبی وجود داشته باید نظام به‎عنوان مدعی بدترین برخورد را با فرد انجام دهنده داشته باشد، اما این‎که بی‎جهت نظام را متهم کنند و شبکه‎های بی‎بی‎سی، سی‎ان‎ان، العربیه و الجزایر دائما علیه نظام جوسازی کنند و چهره مخدوش از نظام ترسیم کنند، ظلم به نظام است و تا‎به‎ حال در پیگیریهای خود حتی به یک مورد از آزار جنسی بر نخورده ایم.

  اخباری که این روز‎ها بعضا در برخی از رسانه‎ها انعکاس، داشته پخش شایعه دفن غیرمجاز متوفیان در بهشت زهرا بوده است. آیا در این خصوص هم تحقیقاتی داشتهاید؟
این موضوع از مجاری مختلف از جمله شورای شهر و مجلس مورد بررسی قرار گرفت. در این جهت ما در صحبتی که با مسئول سابق بهشت زهرا و افراد دیگری که در آن‎جا مسئولیت دارند داشتیم، همه آنان عنوان میکردند این روال در بهشت زهرا عادی است و کسانی که دارای اعتیاد هستند یا افرادی که در تصادف جان باختهاند و یا به هر دلیل دیگر جسدشان در تهران و اطراف آن پیدا شده، پس از طی مراحلی در پزشکی قانونی به سردخانه منتقل میشوند و تلاشهایی برای شناسایی بستگان آنان صورت میگیرد و در صورت عدم احراز هویت اجساد بعد از تاریخ معینی در بهشت زهرا دفن میشوند و پس از شناسایی از سوی خانواده محل دفن اجساد به خانواده‎ها نشان داده میشود. اما در این موضوع متأسفانه جریانی به دنبال التهاب‎آفرینی در جامعه بوده و درصدد است تا اعتماد عمومی نسبت به نظام را سلب کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:25 عصر     |     () نظر
 ثانیه نیوز- مهدی فضائلی- هنوز انقلابمان بیست ماهه نشده بود، هنوز ارتش در دودلی بودن یا نبودن بود، هنوز سپاه پاسداران برای دفاع از انقلاب اسلامی مجهز و مستقر نشده بود، هنوز بسیج، بسیج نشده بود و هنوز غائله‌های رنگارنک در گوشه و کنار کشور بخصوص کردستان تمام نشده بود که غرش هواپیماهای دشمن بعثی در فضای کشورمان پیچید، انفجار گلوله‌های توپخانه سنگین او نقاط مختلف شهر‌های مرزی را ویران کرد و خانه‌ها، باغ‌ها، نخلستان‌ها و خیابان‌های شهر‌های جنوب و غرب کشور زیر زنجیر تانک‌های متجاوزان له شد.

ابتدا قرار بود سه روزه خورستان فتح و از پیکر وطنمان جدا شود و پس از آن شهر‌ها یکی پس از دیگری سقوط کند و بالاخره، تهران زیر چکمه‌های متجاوزان به اشغال درآید. دنیا، از قدرت‌های ابرش تا کشور‌های عربش تا کشور‌های آفریقایی همه یکدست و متحد به نظاره نه که به حمایت از متجاوزان ایستاده بودند. یکی با دادن تانک‌های پیشرفته، دیگری با در اختیار گذاشتن هواپیما‌های جنگی مدرن، آن یکی با سلاح شیمیایی، یکی دیگر با حمایت سیاسی و اطلاعاتی، برخی با گسیل سرباز و بعضی هم با تامین هزینه، این تجاوز آشکار را پشتیبانی می‌کردند.

و این سوی میدان مردمی که در تحریم بودند و از داشتن سیم خاردار هم محروم! صدام که امروز پوسیده‌ای زیر خاک است و گورش هم مجهول تا استخوان‌هایش را بیرون نکشانند و نسوزانند و خاکسترش را به باد ندهند، آن روز رجز می‌خواند و خود را سردار قادسیه می‌نامید. او به پشتوانه حمایت‌های شرق و غرب و عرب و غیرعرب، طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم پس از جنگ ویتنام را آغاز کرد و در مقابل، دم مسیحایی ولی خدا خمینی کبیر(ره) به کالبد مردم و بویژه جوانان دمیده شد و دفاعی مقتدرانه اما مظلومانه، شکل گرفت.

زنان و مردان، سالخوردگان، نوجوانان و جوانان از اقوام مختلف، از ترک و لر و بلوچ گرفته تا فارس و عرب و از مسلمان شیعه و سنی گرفته تا مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان دست در دست و پشت به پشت برای باشکوه‌ترین و حماسی‌ترین دفاع قرن بیستم قیام کردند؛ دفاعی که آن روز و امروز آن را «مقدس» می‌نامیم. دفاع از وطن که دوستی‌اش از نشانه‌های ایمان است، دفاع از شرافت و ایمان مردمی که تصمیم گرفته بودند مستقل و آزاد باشند، دفاع از انقلابی که به نام خدا و برای خدا شکل گرفته و پیروز شد و در دهه‌‌های پایانی قرن بیستم انحصار دو ابرقدرت معارض با دین را شکست و دفاع از نظامی که امام راحل، دفاع از آن را از اوجب واجبات دانسته بود.

8 سال گذشت و جنگی که رسما در 31 شهریور سال 59 آغاز شد، مرداد سال 67 پایان یافت. درست است که جنگ نظامی تمام شده است؛ درست است که دیگر از غرش هواپیماها، شلیک‌ توپ‌ها و موشک‌ها و از صدای زنجیر چرخ تانک‌ها خبری نیست؛ درست است که هر روز پیکر مطهر شهیدان را برسر دست تشییع نمی‌کنیم؛ درست است که هر روز جانبازی را با بدنی مجروح و پاره‌پاره بر تخت بیمارستان نظاره‌گر نیستیم و درست است که..... اما نگاهی توام با بصیرت به آنچه پس از آن 8 سال گذشت، واقعیتی را آشکارا پیش چشمانمان نمایان می‌کند.

«جنگ» هست اما چون از «سخت» ش طرفی نبستند «نرم» ش را آغاز کردند. توپخانه‌ها و یگان‌های موشکی به شبکه‌های ماهواره‌ای و سایت‌های اینترنتی متنوع تغییر شکل داد. موشک‌ها، گلوله توپ‌ها و سلاح‌های شیمیایی جای خود را به پیام‌های مسموم داد و فیلم‌ها، مستندها و گزارش‌ها جای زنجیر تانک‌ها را پر کرد. آن‌روز پیکر و جانمان را نشانه می‌گرفتند و پاره پاره می‌کردند و امروز ایمان و امیدمان را. آن روز دشمن خاکریزهایش را در کنار مرزهای جنوب و غرب زده بود و جبهه او واضح و روشن زیر دید بود و امروز به درون خانه‌هامان نفوذ کرده است و او را نمی‌بینیم. آن روز می‌جنگیدیم تا او را از خاکمان بیرون برانیم و امروز بعضا در را هم رویش می‌گشاییم چون از سختی ظاهرش خبری نیست و نرم شده است و رنگی و مخملی! پس «جنگ» همچنان هست و نه اتفاقا که از روی تدبیر، بسیار دشوارتر و پیچیده‌تر هم شده است و چون «جنگ» هست، «دفاع» هم هست و چون در این جنگ نیز هدف دشمن وطنمان، ایمان و امید مردممان، انقلابمان و نظاممان است، دفاع ما همچنان مقدس است

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:16 عصر     |     () نظر

ثانیه‏نیوز- دکتر یدالله جوانی- همواره شنیده بودیم که در دوره آخرالزمان اتفاقات عجیب و غریبی رخ می‏نماید و در برخی مواضع جابه جایی هایی پدید می آید. شنیده بودیم که در این دوره زنان در هیبت مردان ظاهرمی‏شوند و بالعکس مردان به شکل و قیافه زن در جامعه ظاهر می گردند.

برهمین اساسی، گویا یک جریان سیاسی زمان کنونی را دوره آخرالزمان پنداشته و به این باور رسیده که همه چیز را باید برعکس نماید تا مورد پذیرش مخاطبانش قرار گیرد. رفتار سیاسی جبهه مدعی اصلاحات و سران آن فقط در همین چارچوب قابل تحلیل است. برخی از خواص و نخبگان سیاسی- مذهبی کشور با توجه به سوابق سران جبهه اصلاحات می گویند برای ما مواضع و رفتارهای این افراد در انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث پس از آن نه تنها قابل هضم و درک نیست، بلکه در ردیف عجایب درآمده و باورکردنی نیست! باید به این عزیزان گفت، اگر دوره کنونی را دوره آخرالزمان فرض کنید، این مواضع و رفتارهای خارج از منطق را که از سوی افرادی با آن سوابق سیاسی و انقلابی سر می‏زند باور خواهید کرد، چرا که خود این آقایان چنین پنداشته اند.

نمونه های مثال زدنی بسیار است.

میرحسین موسوی با یک دروغ بزرگ، ظلمی بزرگ را به نظام اسلامی روا می دارد و فتنه ای عظیم را شکل می دهد و در این فتنه با جان و مال و آبروی مردم بازی می کند و امنیت و منافع ملی را در معرض خطر قرار می دهد و تمامی این رفتارها و اقدامات را در راستای استیفای حقوق ملت قلمداد نموده و بر عزم خود جهت ادامه این مسیر اصرار می ورزد!

براساس کدام اسناد و مدارک معتبر، میرحسین موسوی تقلب در انتخابات را قطعی دانست و براساس این قطعیت، جامعه را به آشوب کشاند و زمینه مداخلات اجنبی در کشور را فراهم ساخت؟ چگونه است که میرحسین با این دورغ بزرگ، ادعای تقلب در انتخابات را ثابت شده دانسته و براساس آن حکم به ابطال انتخابات می کند؟ در کدام بررسی و براساس کدام شکایت و براساس حکم کدام دادگاه ثابت گردید که انتخابات باید باطل گردد؟

احزاب و گروه های دوم خردادی نیز با ترجیح منافع حزبی و گروهی خود بر منافع ملی، میرحسین را در این دروغ بزرگ همراهی کرده و آنچنان با بیانیه ها و سخنرانی ها و فعال ساختن ارگان های مطبوعاتی خود بر طبل دروغ تقلب می کوبند که میرحسین را وارد عالم وهم و خیال کرده که خود نیز به این باور برسد که دروغ بزرگش واقعاً راست بوده است کار به جایی می رسد که در این وادی، دروغ، جعل، وهم و خیال اعتبار پیدا می کند و براساس این اعتبار از نوع آخرالزمانی آن، باید مردم را برای استیفای حقوقشان به خیابان ها آورد و در مقابل نظام اسلامی قرار داد.

میرحسین و حامیان داخلی و خارجی‏اش، رنگ سبز را نماد اهل بیت معرفی می کنند و با سبزپوش کردن جماعتی، از آن باعنوان موج عقلانیت سبز یاد شده و اکنون برای نهادینه کردن این حرکت به سبک و سیاق یک جنبش اجتماعی، سخن از تشکل راه سبز امید سخن به میان می آید. اما شما تعجب نکنید اگر جماعت‏ها، دختران و پسران آنچنانی را دیدید که با این نماد سبز اهل بیت چه ها کردند! اگر فیلم ها و عکس ها از مراسم سبزپوشان میتینگ تبلیغاتی میرحسین در سالروز دوم خرداد را در سالن ورزشگاه آزادی دیدید که با حضور آقای خاتمی، چگونه زنان و مردان به صورت مختلط و همانند پارتی ها به رقص و پایکوبی می پردازند، خیلی تعجب نکنید. خیلی به دنبال رابطه بین نماد سبز اهل بیت با این جماعت و این نوع رفتارها و سخنانشان که فقط دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی را خوشحال می کند، نگردید. این مسایل را در دوره آخرالزمان یک امر عادی و طبیعی بپندارید! اگر نماد سبز اهل بیت را در تجمعات دیگر قبل و بعد از انتخابات در میان بخشی از هواداران موسوی در داخل و خارج از کشور دیدید که این جماعت ها با انقلاب اسلامی وآموزه های دینی، ارزش ها و آرمان های امام خمینی (ره) بیگانه بودند و اکنون گرد کسی جمع شده اند که دم از احیای تفکر و اندیشه حضرت امام (ره) می زند، خیلی تعجب نکنید. فقط یک لحظه بپندارید که در دوره آخرالزمان هستید، سریع از حالت تعجب خارج می شوید.

اگر شنیدید که در روز 25 خرداد عده ای از سبزپوشان به حوزه 117 بسیج حمله کردند تا این مقر نظامی حکومت اسلامی را که کارکردی جز تأمین امنیت مردم و شهروندان تهرانی طی سال های اخیر نداشته، خلع سلاح کنند و به دنبال دفاع و تیراندازی حافظان این مقر نظامی، چند نفر از مهاجمین کشته شده و میرحسین برای این کشته شدگان سیاه پوش گردید و آنان را شهید نامید، خیلی تعجب نکنید!

اگر شنیدید که برای این قبیل کشته شدگان از یک سو بیگانگان و تمامی جریان های ضد انقلابی خارجه نشین متأثر شده و اشک می ریزند و از سوی دیگر افرادی از قم که عده ای آنان را در کسوت و جایگاه مرجعیت می پندارند بیانیه داده و اعلام عزای عمومی می کنند، باز هم تعجب نکنید. به دنبال این جواب این سوال هم نباشید که مگر حضرت امام خمینی (ره) نفرمودند که حفظ حکومت اسلامی از اوجب واجبات است، پس چرا میرحسین موسوی مدعی خط امام (ره) و حامیانشان، از کسانیکه بیش از دو ساعت تلاش کردند تا حوزه 117 بسیج را ساقط کرده و به اسلحه های آن دست یابند، تجلیل نموده و کشته شدگان آن را شهید می نامند! خیلی هم تعجب نکنید که میرحسین و کروبی با هم کمیته شهیدسازی درست کرده و عده ای با دروغ و جعل و سناریوسازی های پی درپی تلاش می کنند تا برای حرکت موج سبز عقلانیت، هر چه بتوانند شهدای بیشتری دست و پا کنند.

واقعاً تعجب نکنید که این کمیته لیست 72 نفر شهید را به عدد شهدای کربلا اعلام می دارد و پس از اعلام این لیست، سر و صدای افرادی از این کشته شدگان! بلند می شود و می گویند، ایها الناس ما زنده ایم ولی نمی دانیم چرا موسوی و حامیانش اصرار دارند که ما را کشته بپندارند، آنهم از نوع شهیدش! بله واقعاً تعجب نکنید چون بالاخره دوره آخرالزمان اگر شنیدید کسانی که تا به حال با شعارهایی چون الله اکبر بیگانه بودند و اکنون با خط دهی بیگانگان و استقبال میرحسین و حامیانش رو به شعار الله اکبر آورده اند و این شعار را به عنوان یک حرکت نمادین برای مخالفت با نظام اسلامی سرمی دهند، خیلی متحیر نشوید. اگر افرادی از این جماعت را با نمادهای سبز که همان نماد اهل بیت است و با قیافه هایی خاص که هیچ تناسبی با هیبت مومنین و نمازگزاران جمعه ندارند، در صفوف نماز جمعه تهران دیدید، حیرت زده نشوید. اگر عکس های دختران و پسران را به صورت مختلط و در کنار هم و آنهم با کفش در حال ایستادن به نماز دیدید، خیلی شگفت زده نشوید. تمامی اینها مربوط به دوره آخرالزمانی است.

چنانچه ملاحظه می کنید که فردی با آن همه سوابق مبارزاتی و انقلابی برای مخدوش کردن چهره نظام اسلامی به هر نوع رفتار غیرمنطقی دست می زند و اسباب خوشحالی دشمنان را فراهم می سازد، خیلی تعجب نکنید. اگر شنیدید این فرد برای اثبات ادعاها و اتهاماتش به نظام اسلامی از طریق فرزندش وعده پول کلان به یک زندانی بدسابقه می دهد تا او با حرف های دروغش سندی برای این قبیل ادعاها باشد! خیلی تعجب نکنید. اگر فردا باخبر شدید که زن بدکاره ای را اجیر می کنند و با پول او را متقاعد می کنند تا در برابر دروغین آنها که دنبال سندسازی هستند، اتهاماتی را متوجه نظام اسلامی بکند، خیلی تعجب نکنید. انجام تمامی این قبیل موارد در دوره آخرالزمان از نظر این جماعت مدعی اخلاق و اسلام و خط امام (ره)، برای استیفای حقوق مردم بلااشکال است.

اما از طرف دیگر برای این جماعتی که دروغ، جعل، وهم و خیال اعتبار دارد و براساس آن می توان قضاوت کرد، اسناد، مدارک، اطلاعات و اعترافات صریح فاقد اعتبار است. به دنبال برگزاری چندین جلسه دادگاه متهمین و انجام اعترافات صریح آنان در مورد دروغ بودن تقلب و اینکه جریان دوم خرداد چه اهدافی را دنبال می کردند، این جریان با تمام توان تلاش دارد اینگونه القاء نماید که این قبیل اعترافات فاقد اعتبار حقوقی و قضایی است!

با در نظر گرفتن اینکه در دوره آخرالزمان قرار گرفته ایم، نباید نسبت به این نوع موضعگیری ها در قبال اعترافات در دادگاه تعجب کرد.

اگر اسناد و مدارکی چون سند تأملات راهبردی جبهه مشارکت به صورت مکتوب به دست می آید و امضای اعضای اصلی جبهه مشارکت در پای آن وجود دارد و در این سند به عبور از نظام دینی و آرمان‏های حضرت امام (ره) تصریح شده، تعجب نکنید که با وجود چنین سندی، آقای خاتمی در جمع شورای مرکزی جبهه اصلاحات بر انجام تغییر با اصلاحات پافشاری کرده و با صراحت می گوید منظور ما از اصلاحات و تغییر، بازگشت به خط امام (ره) می باشد!

اگر سردار جعفری، فرمانده کل سپاه براساس اطلاعات متقن و غیرقابل خدشه، نیات سران اصلی جبهه اصلاحات را افشا می‏کند و آنان و هوادارانشان سراسیمه این اطلاعات را مخدوش و غیر معتبر اعلام می‏دارند، خیلی تعجب نکنید. این وارونگی‏ها برای عده ای عادی شده با این تصور که این راه و روش نتیجه بخش خواهد بود.

اما دیری نخواهد پایید که حقایق روشن شده و هر چیز به حکم عدالت در جای خود قرار خواهد گرفت. مردم ایران هوشیارتر از آنند که کسانی بخواهند اینگونه آنان را فریب دهند. مردم ایران با پشتیبانی کامل از ولایت فقیه براساس سفارش و وصیت حضرت امام (ره)، فتنه فتنه گران و حیله حیله گران را به خود آنان بازگردانده و اجازه نمی دهند به نظام مقدس جمهوری اسلامی خدشه ای وارد گردد.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:15 عصر     |     () نظر
گزارشی از نامه نگاری های موسوی، کروبی و منتظری
نامه‌نگاری‌های سه نفره برای تأیید بی‌قانونی با کد آوردن از فیض کاشانی!

چندی است که جریان شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری، در نامه هایی از یکدیگر دلجویی کرده و پس از نگارش هرنامه با قدردانی از طرف مقابل، این مواضع را خواسته دل مردم عنوان می کنند.

به گزارش رجانیوز، چندی پیش میرحسین موسوی نامه‌ای به حسینعلی منتظری ارسال کرد که روز گذشته پاسخ منتظری به آن نامه روی پایگاه اطلاع رسانی وی قرار گرفت.

موسوی در نامه خود به منتظری حوادث پس از انتخابات را دلیل ارسال نامه عنوان کرده و در حالی که عده معدودی طرفداران خود و عوامل خارجی به خیابان‌ها ریخته و موجب خسارات مالی و جانی به شهروندان شده بودند، بار دیگر این آشوبگران را مردم نامیده و گفته است: "‏اولین هدف در این بیانیه آن است که اگر خشم و نارضایتى در مردم به‏‌‏وجود آمده است، آنان تصور نکنند که این احساسات منفى انباشته شده در‏ ‏ضمیرشان متوجه دین است."

این اظهارنظر این افراد در راهپیمایی‌ها و تجمعات خود شعارهای ضد دینی و اسلامی سر می دهند.

شعارهایی همچون، "نه شرقی، نه غربی، جمهوری ایرانی"، یا "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" از جمله شعارهایی بود که حامیان موسوی در روز قدس سر دادند و خواستار حذف اسلام از ساحت ایران شده بودند.

موسوی در بخش دیگری از این نامه به نکته طنزآلودی اشاره کرده و می گوید: "‏رسانه هاى دولتى اصرار دارند که ما را مسبب و محرک حوادث این چند‏ ‏ماهه معرفى کنند، حال آن که رفتارهاى مسئولان کشور نه فقط در‏ ‏انتخابات، بلکه از سال ها پیش هیمه هایى را انباشته بود که با خطاهاى این‏ ‏ایام شعله ور شد و با باد نخوتى که بر آن دمیدند، ابعاد این آتش روز به روز‏ ‏توسعه پیدا کرد."

هرچند موسوی توضیح نمی دهد چه جریانی پیش از برگزاری انتخابات به خیابان‌ها ریخته و پس از شکست، شهر را به آتش کشیدند، با این حال، وی علی‌رغم اعترافات سردمداران جریان کودتای مخملی در دادگاه باز هم به تقلب در انتخابات اصرار کرده و ادامه می دهد: "اینجانب قطعاً حق را به مردمى مى‎دهم که با برخوردهاى‏ ‏غیراسلامى، غیرقانونى و غیرمنصفانه حقوقشان پایمال شده است، و با‏ ‏استناد به مدارک غیرقابل انکار بدون تردید اعتقاد دارم که در انتخابات‏ ‏تقلب هاى سازمان یافته و وسیع رخ داده است."

‏ ‏اما این گونه نبود و نیست که مردم با سکوت یا سازش یک نفر دست از‏ ‏حرکت خود بردارند، بلکه پس از مدت کوتاهى بلاتکلیفى به زودى این‏ ‏حرکت از نو و با شکلى کور و در حالى که به هیچ یک از دلبستگان به نظام‏ ‏اعتماد نداشت آغاز مى‎شد و چه بسا دیگرانى که براى این کشور و ملت‏ ‏خواب هاى ناگوار دیده اند، در هدایت آن به سوى منافع و مطامع خود طمع‏ ‏مى‎کردند.

‏موسوی که امروز گزینه مطلوب ضد انقلاب قرار گرفته، اغتشاشگری های یک عده معدود را "تکاپوهای مردم خوانده" و ‏هدف دیگر این بیانیه را ماندن این تکاپوها در چارچوب نظام عنوان کرده تا در دام ساختارشکنی های خطرناک نیافتد و می افزاید: "این خطرى است که اگر محقق شود به راحتى مى‎تواند از‏ ‏ایران افغانستان و عراقى دیگر بسازد."

‏موسوی در بخش دیگری از این بیانیه و در شرایطی که پیش از این تشکیل جبهه سیاسی را در سر می پروراند، تقویت شبکه های اجتماعی را پیشنهاد داده و در یک مقایسه بی ربط شبکه های اجتماعی اغتشاشگر را به مثابه محبت و الفت در جامعه عنوان کرده و آن را به ملامحسن فیض کاشانی نسبت می دهد!

اما نامه میرحسین موسوی، با پاسخ منتظری همراه بود، منتظری که امام خمینی(ره) صلاحیت وی را در فعالیت های سیاسی رد کرده بودند در بده بستانی متقابل آورده است: "در جریان انتخابات ریاست جمهورى اخیر و وقایع و‏ ‏فجایع بعد از آن که شما مورد توجه اقشار وسیعى از مردم و نخبگان قرار‏ ‏گرفتید، در حقیقت از آزمایش و ابتلاء بزرگى در پیشگاه خداوند متعال و‏ ‏در مقابل مردم آگاه ، سربلند بیرون آمدید، و تاکنون در حد امکان و توان‏ ‏خویش از حقوق تضییع شده مردمى که با شرکت در انتخابات ریاست‏ ‏جمهورى افتخار بزرگى را براى کشور آفریدند دفاع نمودید، که جاى بسى‏ ‏تقدیر و تشکر دارد."

در حالی که موسوی تشکیل شبکه های اجتماعی را به ملامحسن فیض کاشانی نسبت داده بود، منتظری نیز آن را امری معقول و مطابق با قرآن! عنوان کرده و اجرای آن را راه حلی برای برون رفت از بحران عنوان کرده است.

با این حال و در شرایطی که مقام معظم رهبری در نماز عید سعید فطر تنها اعترافات متهمان علیه دیگران را غیر شرعی عنوان کرده بودند، منتظری اقرار اشخاص علیه خود را نیز غیر شرغی و غیر مسموع دانسته است و مشخص نیست با فرمول منتظری دادگاه چه معنایی پیدا می کند.

منتظری پیش از این نیز نامه ای به مراجع تقلید نگاشته بود که در آن جمهوری اسلامی ایران را با رژیم شاهنشاهی مقایسه کرده بود.

منتظری در آن نامه خود را از پایه گذاران نظریه ولایت فقیه عنوان کرده! و گفته است امروز نسبت از این موضوع احساس شرمندگی می کند."

در شرایطی که هیچ یک از مراجع عظام تقلید هرگز پاسخ منتظری را ندادند وی با اصرار به نامه نگاری خود ادامه داده و اعلام کرده مراجع در ایفای نقش خود در امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی کرده اند.

موسوی، منتظری و کروبی که در چند وقت اخیر برای یکدیگر و به نام مردم نامه نگاری کرده و پس از هر نامه و بیانیه ای از یکدیگر قدردانی می کنند، نامه منتظری به مراجع را نیز از این قاعده مستثنی نکرده و کروبی با قدردانی از منتظری به خاطر حمایت هایش از او در بحران پس از انتخابات، اظهار امیدواری کرده است که دیگر علما و بزرگان حوزه "توان اعتراض" بیابند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:13 عصر     |     () نظر
اثبات کذب بودن یک دروغ بزرگ دیگر از موسوی و کروبی
ماشین رسانه‌ای امپراتوری دروغ در ماجرای سعیده پورآقایی چه گفت؟+فیلم

پارلمان نیوز: برای همراهی با جنبش سبز به پشت بام می‌رفت، نه برانداز بود نه مخملی فقط الله اکبر می گفت تا اینکه شبی یک مرد و دو زن اون رو بردن برای همیشه.

فیلم

نوروز: پس از 20 روز جنازه در یکی از سرد خانه های جنوب تهران توسط مادرش شناسایی شد.

بی بی سی فارسی: نهادهای امنیتی از تحویل دادن جنازه به خانواده پورآقایی خودداری ورزیدند و در عوض جنازه را به طور مخفیانه در قطعه ی 302 بهشت زهرا به خاک سپردند.

بی بی سی فارسی: خانواده‌ی پور آقایی تحت فشار قرار گرفتند تا علت مرگ دخترش را بیماری کلیوی اعلام نمایند.

سایت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی: مگر پدر سعیده رزمنده ایی نبود که بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید؟

نوروز: مراسم ختم سعیده پورآقایی شنبه هفتم شهریور به صورت محدود در مسجد قلهک برگزار شد و نمایندگانی از جنبش سبز برای همدردی با این خانواده شهید مظلوم در این مراسم حضور یافتند.

این مطالب مرثیه سرایی بعضی از سایت ها ی اینترنتی جریان های سیاسی و شبکه های خارجی درباره‌ی دختری به نام سعیده پور آقایی است.

سعیده پور آقایی چندمین نفری است که در ماه های اخیر در سایه ی خواسته های برخی جریان ها و اشخاص سیاسی به دست سایت هتای اینترنتی ربوده شده و در فضای مجازی به قتل می رسد.

منزل خانم علی ن‍ژاد مادر سعیده پور آقایی: به نام خدا من سعیده پور آقایی هستم روز 13 تیر از خانه به بیرون رفتم که از بالکن خونه پریدم.

چرا از بالکن؟ چون در قفل بود و مادرم مانع می شد از خونه بیرون برم بعد انجا پام شکست.

از بالکن پریدید پاتون شکست؟

بله وقتی از خونه رفتم بیرون توی راه که داشتم می رفتم با یک فردی آشنا شدم که از من پرسید چی شده؟ من خیلی حالم بد بود یکی دو جای بدنم هم زخم شده بود. که من را بردن بیمارستان بعد حدود دو ماه در خانه ی ایشان بستری بودم. بعد از این دو ماه افرادی که در آن خانه بودند به من گفتند توی یک سایت از من به عنوان کسی که در تظاهرات کشته شده خبری گذاشتند.من خیلی تعجب کردم.

در این دو ماه درباره ی رساندن شما به خانه سوالی نکردند؟

چرا، سوال می کردند ولی من چیز خاصی نمی گفتم . چون حالم این جوری بود ترسیدم مادرم من را ببیند حالش بدتر بشه چون مریض احوال هستند مادرم.

خوب بعد تو سایتها چی گفتند؟

تو سایتی که این خبر را گفتند من خیلی تعجب کردم باورم نمی شدت خیلی تعجب کردم. اونم به این صورت.

مرحله ی بعد چی کار کردی وقتی شنیدی؟

بعد کار خاصی نکردم ولی الآن به غیر از اون که اگر می خواستم برگردم خونه ام خبر را که شنیدم ترسیدم برگردم حالا این که واقعا زنده بودم. ترسیدم برگردم که بلایی سرم بیارند.


- گم شدن سعیده تا قبل از از جنجال سیاسی برخی سایتهای اینترنتی فقط یک مساله خانوادگی بود که طبعا در حیطه حریم خصوصی افراد است و کسی حق ورود به این حریم را ندارند.

اما اقدام حقیقتا شنیع این سایتها و جریان های سیاسی در دروغ پردازی درباره‏ی این نوجوان، سپس قتل ساختگی و حتی دفن او باعث شد که ماجرای این دختر 16 ساله متاسفانه سر زبان‏ها بیافتد و رنج و درد مادرش را صد چندان کند.

- خانم علی ن‍ژاد من در سایتها خوندم که شما تو این 2 ماه که از سعیده خبری نداشتید خیلی این طرف و آن طرف زدید خیلی اضطراب داشتید الآن که ایشان بحمدالله زنده و حی و حاضر در کنار خو می بینید چه احساسی دارید؟

احساس خوبی دارم از خدای بزرگ ممنونم احساس می کنم تولده دوباره ای هست امشب و در عید فطر عیدی ما بوده واقعا خیلی جاها رفتم خیابان ها را گشتم پارک ها را گشتم خیلی برام سخت بود الآن هم دارم میگم خیلی راحت نیست برام یعنی فقط یک مادر درک میکند و یک پدر می فهمه که فرزند انسان نیست یا رفته بیرون دیر می آد خونه یک پدر و مادر چه احساسی نسبت به فرزند دارند؟ مادر چه احساس نگرانی داره واقعا؟ بماند که حالا این اتفاق نزدیک سه ماه برای من اتفاق افتاد.

سایت ها و جریان های سیاسی که مدام در تلاش اند که تعداد کشته شدگان حوادث اخیر را در فضای مجازی بیشتر کنند حتی به این حد از رنج و درد مادر بسنده نمی کنند و در اقدامی وی را در گرفتن مجلس ختم تحت فشار می گذارند.

مادر سعیده: یک ماه و نیم گذشته بود از غیبت طولانی سعیده که گفتند دخترت را کشتند اولین بار که تماس گرفتند به همین واضحی گفتند اسمش را نمی دانیم و صدایش را عوض می کرد دیگه نمی دانم کی بود ولی حتما مرد بود و می گفت دخترت را کشتند خیلی گریه و زاری کردم که ادامه بده و حرف بزنه گوشی را قطع می کرد. دوبار ه برای بار دوم تماس گرفت و گفت شما می تونید یک ختم بگیرید برای دخترت. ختم بگیرید. حتما.

گفتم خوب پس من مراسم را بگیرم


همین جوری زنگ می زنند می پرسند سعیده کجاست من یک ماه بگم اردو هست، دوباره بگم اردو هست. همچنین چیزی اصلاً وجود ندارد، درباره ایشان واقعاً این را گفته بودند یکی از آشناها که دوست هستیم به ایشان می گفتیم عمه صدایش می کنند. ایشان بارها و بارها تماس گرفته گفتند سعیده کجاست گفتم اردو هست گفتند: این چه اردویی هست که طولانیه گفتم معدل و انضباط ایشان چون خوب شده یک ماه تمام شده. باز زنگ زدند خیلی سخت بود واقعاً نمی دونستم چی بگم؟ گفتم من تا کی می خوام این رو کش بدم تا کی بخوام بگم نیست خودم برم فرار کنم کجا بروم؟ حتی من به مرض جنون کشیده شد باور کنید دو بار نه به عنوان اینکه جلب توجه کنم دوباره به مرض خودکشی رسیدم. این کار را داشتم می کردم که یکی از دوستان آمد و ... کاش این کار را نمی کرد، گفتن نباشیم و این زندگی را نبینمن. آدم هرچی م یخواد به سرش بیاید دیگه کسی نیاید از من بپرسه چی شده و چی نشده.

سوءاستفاده جریان های سیاسی از این مادر رنجیده و دروغ بزرگی که درباره دختر نوجوانش ساخه بودند همچنان ادامه می یابد تا آن جا که برخی عناصر سیاسی در مرامس ختم این دختر حضور می یابند.

مجلس ختمی که گرفتید کی سری ها آمدند چی گفتند؟

همکارای همین منطقه 7 آمدند. معلمانش، دوستان خود سعیده، دوست و آشناهای من بودند هم دوره هایی پدرش، همسرم بودند بعد از شروع مراسم که قاری قرآن می خواند تمام کردند ورود آقای میرحسین موسوی را خیرمقدم گفتند که برای من جای تعجب داشت پیش خودم گفتم ایشان از کجا خبر داره؟ خیر مقدم گفتند و پیغام دادند که به من بگویند بیای م که ایشان به بنده عرض تسلیت کنند،‌ که من نرفتم وگفتم حالم خوب نیست و عذرخواهی کردم.

برخی اشخاص سیاسی دیگر هم با حضور در خانه مادر سعیده، او را برای زمینه لازم برای استمرار جوسازی های دروغ علیه نظام تحت فشار قرار می دهند.

مادرسعیده: از شب قبل از ختم، تعدادی از آقایون زنگ زدند و من در را بازکردم و اومدند بالا، سه نفر آقا و دو نفر خانم بودند، گفتند از طرف ستاد انتخاباتی آقای کروبی آمدیم برای کمک و پشتیبانی از شما گفتم کمک برای چی؟ پشتیبانی چی؟ از کجا آدرس گرفتید؟ گفتند پیدا کردم آدرس خونه شما برای ما کاری نداره، هرچی گفتم از طرف کی آمدید گفتند از ستاد آقای کروبی، چند تا سئوال پرسیدند. آقایون گفتند که دخترتون را کشتند بعدش هم در قطعه 302 خاک کردند در یک گور دسته جمعی، گفتم من اطمینان ندارم نمی دانم شما با چه اطمینانی حرف می زنید؟ گفتند ما مطمئن هستیم در این شلوغی اخیر اتفاق افتاده این که من همون جا تأکید کردم گفتم عارضه قلبی و نارسایی کلیوی است.

یکی از آقایون فرمدند که این دروغ محض است. که از چی می ترسی چرا نمی گی از حقوق خودت دفاع نمی کنی.

اما چند سئوال منطقی و طبیعی در مدتی که سعیده ناپدید بود.

گفته بودید اسمتون چیه؟ غزل. چه وقت متوجه شدند کهاسم واقعی تو غزل نیست؟‌

وقعی که این خبر ار در سایت برای من می خوندند در واقع اون ها هویت اصلی من را نمی دونستند ولی خودم چون می دونستم حدوداً او نزدیکی هایی بود که پیدام کردند که احساس کردم که هی با هم دیگه صحبت می کردند احساس کردند فهمیدند که متن که چون عکس هم بود در سایت احساس کردم فهمیدند.

خانم پورآقایی برای من به عنوان یک خبرنگار سئوال است که او خانواده ای که دیدند در خیابون پاتون شکسته بردند بیمارستان و بعد بردند منزلشون چه طور دنبال این نبودند که شما را به خانواده برسانند و بگند که ایشون پاشون شکسته و تصادف کرده بودید؟‌

چرا اتفاقاً خیلی از من سئوال می کردند ولی من خوب چون جایی نمی توانستم برم هر دفعه یک بهانه ای می آوردم براشون هر دعه یک چیزی می گفتم، مثلاً می گفتم مزاحم هستم از این جا برم ولی اون ها برای اینکه مشکلی در بیرون از خون برای من پیش نیاد من را نگه داشتند گفتند بمونم تا تو را به خانوادهتحویل بدیم.

ماجرای پیدا کردن سعیده نیز قابل تأمل است. بهد از ججال اینترنتی سیاسی درباره گم شدن قتل و دفن این نوجوان، دستگاه های امنیتی،‌ نظامی با حساسیت ویژه وارد ماجرای می شوند و در یک کار فشرده و پیچیده سرانجام مکان وی را پیدا می کنند.

سعیه: بعد از مدتی که گذشت حالا پیدام کرده بودند. چه جوری پیداتون کردند؟

واقعاً من هنوز خودم نمی دونم چه جوری شد که اصلاً‌متوجه شدن من اونجام ولی پیدام کردند. بعد خیلی با من صحبت کردند گفتند این جوری شده بعد اینکه اوضع یک خورده آرام تر شد آرام که نه ولی به من اطمینان خاطر دادند که هیچ بلایی سرم نمی آید که برگشتم.

سعیده اکنون به آغوش مادر بازگشته و هر دو تلاش می کنند رنج و عذاب این اتفاق را فراموش کنند اما چه کسی پاسخگوی تأملات یک خانواده کوچک دو نفره است؟‌

مادر سعیده: واقعاً‌می گم با اینکه در سایت این برنامه آبروی دخترم را بردن حیثیت اسلام و کشورمون را بردن، بعد به نوعی خیلی مطلب فجیعی برای سعیده نوشتند همون هایی که خودتون دیدید خیلی بده برای یک دختر، اول از همه می گتم با آبروی کشور بازی کردند بعد با آبروی یک دختر، به هرحال کس بی کسان خداست. اونم آبروی یک دختر یتیم هرچی مشکل باشه نباید با آبروی آدم بازی کنند، من هم یک زن تنهام هیچ وقت دستم را هیچ وقت رو نانداختم حتی به آشناهام به کسی کسی حتی برادر، خواهرم رو بندازم در این مشکلات باور فرمایید بهشون زنگ نزدم حتی خانواده ی خودم آشناها، فامیل ها که گفند سعیده کجاست گفتم سعیده را فرستادم برای تحصیل مالزی که شاید باورتون نشه بپرسید.

اما یک سئوال اساسی:‌ این همه دروغ درباره یک مادر و دختر آیا کام تشنه قدرت طلبی برخی جریان ها و اشخاص سیاسی را سیراب می کند و یا بازهم باید منتظر جوانان و نوجوانان دیگری باشیم که همچون چند ماه اخیر قربانی قدرت طلبی سیاسی برخی اشخاص و جریان ها شدند.

حتی من ماهواره و کامپیوتر نداشتم،زنگ زدند حتی من را بردند دیدم یرای من جای تعجب بود.

گفتم چه کسی این کارو کرده بدون اجازه ی من کسی حق نداشت عکس سعیده را بذاره توی سایت این واقعا کار ناشایسته ای است و من خیلی ناراحت شدم و حتی اعلامیه اش را دارای عکس، اسم، اسم پدر بود چاپ کردند که این هنوز برای من جای سوال داره که چه کسی این کار رو کرده واقعا ناراحت هستم؛نمیدونم چی بگم؟ با این جنجال و با این مراسم از آب گل آلود ماهی گرفتند.

سعیده: اون هایی که این کار رو کردن این خبر را پخش کردند نمی دونم چه جوری بگم فکر کنم واقعا آدم های بی وجدانی بودند که این کارو کردند. من هر مشکلی داشتم مربوط به خودم بود دلیل نمی شه از این سو استفاده کنند به هر حال آبروی من را بردند،آبروی کشور هم بردند.

مادر سعیده:از حق خودم و دخترم نمی گذرم تا جائی که در توانم هست از نظر قانونی نمی گذرم ازشون از کسانی که این کارو کردند.اگر خدا به من عمری بدهد و توانی باشد از حیثیت خودم و دخترم تا توان هست دفاع می کنم و از این فرصت طلبان نمی گذرم.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:11 عصر     |     () نظر
عکس:خلاصه ی اتفاقات روز قدس

و این آستین خالی که در باد به اهتزاز در می آید، نشانه ی وفاداری توست در عهدی که با اباالفضل العباس بسته‌ای. چیست آن عهد؟ «مبادا امام تنها بماند»...

خلاصه ی همه ی آنچه در روز قدس گذشت...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:7 عصر     |     () نظر

جمعی از مخالفان احمدی‌نژاد با در دست داشتن پارچه‌هایی به رنگ سبز با حضور در مقابل مقر سازمان ملل در نیویورک برای تحت‌الشعاع قرار دادن حضور رئیس جمهور کشورمان در اجلاس شصت و چهارم مجمع عمومی سازمان ملل به تکاپو افتادند که با هوشیاری ایرانیان مقیم آمریکا ناکام ماندند.

به گزارش فارس ، همزمان با حضور رئیس جمهور کشورمان در مراسم افتتاح اجلاس شصت و چهارم مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک تعدادی از عوامل ضد انقلاب و سلطنت‌طلب و حامیان رژیم اشغالگر قدس در برابر سازمان ملل درصدد برپایی تجمعی برآمدند.این گروه با در دست داشتن پارچه‌هایی به رنگ سبز درصدد جلب توجه رسانه‌های بیگانه و تحت‌الشعاع قراردادن سخنرانی محموداحمدی‌نژاد برآمدند اما هوشیاری و بی‌توجهی ایرانیان مقیم آمریکا آنان را ناکام گذارد.

این گروه که خود را حامی کاندیدای ناکام دوم خردادی‌ها معرفی می‌کردند و لباس‌هایی سبز بر تن داشتند در واکنش به بی‌توجهی هموطنانمان مجبور شدند تا به‌جای تجمع در برابر سازمان ملل به یکی از خیابان‌های منتهی به مقر سازمان نقل مکان کنند تا ناکامی‌ آنها کمتر به چشم آید.البته از نکات جالب توجه این بود که سبزپوشان مخالف احمدی‌نژاد هنگامی که موفق به اجرای برنامه خود نشدند لباس‌های قرمز‌ رنگی را روی پیراهن‌های خود پوشیدند که نماد چپ‌گرایان به حساب می‌آید.

برپایه این گزارش حمل پرچم‌هایی با نشان شیر و خورشید توسط افراد مذکور از نکات جالب توجه بود. این افراد که البته با کمی فاصله از منافقین در یکی از چهارراههای منتهی به مقر سازمان ملل گردهم آمدند از سوی هواداران گروهک تروریستی نفاق حمایت می‌شوند بطوریکه هرگاه یکی از اعضای هیات های ایرانی از خیابان‌های منتهی به سازمان ملل عبور می‌کنند از سوی عوامل رجوی مورد حمایت قرار می‌گیرند این افراد البته با همه ادعاهای خود تا این لحظه از توزیع تراکت‌ها و پلاکاردها دچار شرمساری شدند و فقط گاهی دیده می‌شود که نمادهای سبز رنگ را بر روی دستگیره سطل‌های زباله یا صندوق‌های پست یا نرده‌های کنار خیابان‌ها نصب می‌کنند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 8:4 عصر     |     () نظر
ثانیه‏نیوز- حسین قدیانی- مراسم شب قبر نصف شب دیشب در مسجد ضرار برگزار شد. در این مراسم که در فضایی آکنده از معنویت برگزار شد، تعدادی از اعضای خط نفاق جدید و نمایندگان سکولارهای عظام و فرستاده گرگ دبلیوزپلنگ حضور داشتند. در ابتدای مراسم شیرین عبادی به قرائت بندهایی از بیانیه حقوق بشر پرداخت و سپس از حضار خواست بیانیه حقوق بشر را با حرکت ژانگولر روی انگشت اشاره خود قرار دهند.

بعد از این مراسم، دکتر سیریش در سخنان مبسوطی به دفاع از شیخ اصلاحات پرداخت و از حاضران در مراسم خواست با صدای بلند 10 مرتبه بخوانند: «یا سند من لا سندله!!». وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به دوران سلطان محمود و سلطان سنجر، خود را «انوری» بوش، «ایاز» اوباما و دلقک شیمون پرز دانست.

وی در ادامه به فواید شکلک درآوردن برای استکبار جهانی اشاره کرد و از کروبی خواست بخشی از پولی که از شهرام جزایری گرفته را به حساب وی واریز کند. دکتر سیریش با انتقاد شدید از کسانی که وی را «فرج حاج دباغ» صدا می‌زنند، گفت: هرکس مرا فرج حاج دباغ صدا بزند، مثل این می‌ماند که در قتل ندا آقاسلطان با «بی‌بی‌سی» همکاری کرده باشد.

وی افزود: ابراز ارادت به آمریکا حتی اگر از روی ریا هم باشد، باز مورد قبول است مگر اینکه عکس آن ثابت شود که این خود محصول فرایندی جدای از منشا تاثیرگذاری نیروهای خودی و غیرخودی در مکانیسم‌های حقوق بشری و معیارهای اخلاق مدنی و پارادایم منبعث از قبض و بسط و تلگراف و تلفن و ریش‌تراش و همزن برقی و سبزی پاک‌کن است.

وی که داشت چرت و پرت می‌گفت، انفجار شیمیایی هیروشیما، حادثه سونامی، سیل هند، غرق شدن فرعون در نیل، رفتن مگس در بینی نمرود، کج شدن برج پیزا، لق شدن منارجنبان، تخریب طاق کسری و سوت شدن برج‌های تجارت‌ جهانی را کار جمهوری اسلامی دانست و از کروبی خواست لااقل سند این جنایات را به دادگاه ارائه دهد.

وی با نقد برنامه‌های شیخ اصلاحات، گفت: فری کله‌پز اگر نامزد می‌شد، بیشتر از کروبی رای می‌آورد و من در انتخابات دور بعد از آرای باطله حمایت خواهم کرد که همه اینها نشان دهنده وجود تقلب در انتخابات است.

دکتر سیریش چرخش خود از کروبی به سمت آرای باطله را عجیب و در عین حال دردآور دانست و این را یکی دیگر از جنایت‌های نظام خواند.

وی با اشاره به حوادث صدر اسلام با محشر خواندن سلوک سیاسی معاویه، گفت: اگر همه یاران اسلام مثل ابوموسی اشعری، ساده‌لوح و مثل عبدالله‌ابن ابی، منافق و مثل ابن ملجم، هالو پنجشنبه بودند، در آن صورت شیخ اصلاحات برای ادعاهایش کلی سند و مدرک ارائه می‌کرد.

دکتر سیریش با پاسخ دادن به ابراز احساس مخاطبان که شعار می‌دادند «یا سند من لاسند له» از آنها خواست بفرمایند تا وی ادامه حرف‌هایش را بزند. وی که عصبانی شده بود به تعدادی از شعاردهندگان که کاسه داغ‌تر از‌ آش شده بودند، گفت: بتمرگید سر جای‌تان! و سپس به برتری نقش اخلاق بر دین در اداره جامعه اشارات مبسوطی کرد. وی پیشنهاد کرد، هفته پنجم ماه رمضان به عنوان «روز تخس» اعلام شود و آقازاده‌ها به خیابان بریزند و شلوغ - پلوغ کنند.

دکتر سیریش با مقایسه دوران فعلی با دوران صدراسلام گفت: بلانسبت انگار روح قطام در کالبد […] حلول کرده است!! دکتر سیریش در پایان اظهارات خود از کروبی خواست از کلید گاوصندوق شهرام جزایری یک زاپاس بزند! در ادامه مراسم، حجت‌الامسال هرمنوتیک به بیان مظلومیت ابوموسی اشعری در تاریخ پرداخت و با انتقاد از کسانی که ابوموسی را خر کردند، گفت: خر کردن ابوموسی کار ذلیل مرده عمروعاص بود!!

وی ادامه داد: زن‌ها در صدر اسلام سوار خر می‌شدند پس الان دوچرخه‌سواری بانوان بلامانع است. هرمنوتیک با تشکر از صحبت‌های دکتر سیریش گفت: اگر نبود که هر آن احتمال خفه شدن آدم به خاطر بوی بد دهان دکتر سیریش وجود داشت، حاضر بودم برای سخنان وی میکروفن باشم.

بعد از سخنان هرمنوتیک، فرستاده گرگ دبلیوزپلنگ پشت میکروفن حاضر شد و با صدای ناله خود، حضار را به غلط کردن انداخت! این مراسم تا بوق سگ ادامه داشت.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 1:44 عصر     |     () نظر


یکی از اسناد ادعای کروبی زنی است که سابقه 6 بار فرار از خانه، 4 بار دستگیری توسط نیروی انتظامی و یک بار محکومیت در دادگاه به ازدواج اجباری را در پرونده خود دارد.

به گزارش ثانیه‏نیوز، کیهان با انتشار گزارشی در شماره امروز خود، با اشاره به ادعای مهدی کروبی مبنی بر تجاوز به بازداشت شدگان اغتشاشات انتخابات ریاست جمهوری اقدام به انتشار اطلاعاتی درباره یکی از مستندات ارائه شده از سوی شیخ اصلاحات پرداخته، که متن آن در ذیل می‌آید:

* آخرین رسوایی و سندسازی بعد از نامه‌نگاری

دروغ گویی اصلاحات درباره ادعای تجاوز به برخی بازداشت شدگان زندان کهریزک اکنون و با فرجام رسیدن بررسی‌های نهادهای مسئول بدل به دردسری جدی برای امثال مهدی کروبی شده است.

چند هفته قبل مهدی کروبی با نگارش نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی- که بسیاری از ناظران عقیده دارند سناریویی توافق شده بوده- و انتشار علنی آن، ادعا کرد درون زندان به برخی از بازداشت شدگان تجاوز شده و آنها در مراجعه به وی خواستار رسیدگی به وضعیت خود شده‌اند، کروبی پس از نگارش آن نامه نیز چندین بار ادعا کرد اسناد مهمی در اختیار دارد که آنها را در اختیار قوه قضائیه قرار خواهد داد.

 برخلاف انتظار کروبی و موسوی که تصور می‌کردند نظام از ترس رسوایی علاقه‌ای به بررسی این موضوع نشان نخواهد داد، قوه قضائیه و خصوصاً شخص آیت الله آملی لاریجانی پیگیر موضوع شدند و با تشکیل کمیته ای ویژه از کروبی خواستند مستندات خود را به آنها ارائه نماید. کروبی با حضور در یکی از جلسات این کمیته به اصطلاح اسناد مربوط به 3 نفر از قربانیان را که در واقع چیزی جز اسامی آنها و تکرار ادعاهایشان روی چند سی دی نبود ارائه داد. بررسی درباره آنچه کروبی به این کمیته داده بود همین چند روز قبل پایان یافت و نتیجه آن که احتمالاً به زودی به طور رسمی به اطلاع مردم ایران خواهد رسید چیزی جز رسوایی برای دروغگویان نیست.

برخی اطلاعات دریافتی نشان دهنده آن است بررسی ها نشان می‌دهد که یکی از زنان مورد ادعای کروبی سابقه 6 بار فرار از خانه، 4 بار دستگیری توسط نیروی انتظامی و یک بار محکومیت در دادگاه به ازدواج اجباری دارد! این زن، همان فردی است که کروبی در نامه دیروز خود به آیت الله لاریجانی می پذیرد که اسناد وی درباره او «نقص» داشته و سپس تلویحاً ادعای خود درباره او را پس می گیرد.

کروبی، البته در نامه خنده دار خود، اشاره ای به این موضوع نمی کند که اگر از کامل بودن تحقیقات خود درباره افراد مورد ادعا مطمئن نبوده، چگونه به خود جرأت داده نظام جمهوری اسلامی را آنطور بی شرمانه متهم کند و دشمنان نظام را که البته خود اکنون با آنها فاصله ای ندارد، خوشحال و شادمان نماید؟ علاوه بر این کروبی اشاره ای به این موضوع نکرده که اکنون تکلیف منابع موثق او که ادعا می‌کرد این اطلاعات را در اختیار وی گذاشته‌اند چه می‌شود و مهم تراز این از کجا معلوم بقیه ادعاهای او سرنوشتی مشابه پیدا نکند؟!

اتفاقاً بررسی های انجام شده نشان می‌دهد یکی دیگر از شاهدان کروبی هم وضع و حالی مشابه دارد. کروبی در اظهارات خود خطاب به کمیته پی گیری قوه قضائیه از مردی نام برده بود که در زندان مورد تعرض قرار گرفته اما پس از مراجعه به وی؛ توسط مقام های قضایی و امنیتی تهدید و نهایتاً مفقود شده است.

پیگیری‌های مقام مسئول نشان می‌دهد این فرد که کروبی بسیاری از دروغ گویی‌های خود را به اظهارات وی مستند کرده بود به سفارت ایتالیا پناهنده شده بود و اکنون از آنجا سردرآورده است! نکته جالب تر از همه این است که بر مبنای اطلاعات موجود، کروبی در مقابل کمیته ویژه قوه قضائیه به صراحت اعتراف کرده همین شواهد بی محتوا و دروغین را هم پس از نگارش نامه به هاشمی جفت وجور کرده و هنگامی که آن نامه را می‌نوشته در واقع هیچ سندی در دست نداشته است. شاید به همین دلیل است که او در نامه آخر خود از آیت الله لاریجانی می‌خواهد مطالبه سند از او را متوقف کند!

با وجود این حقایق که فقط بخشی اندک از گفتنی هاست، این همچنان سؤالی بی پاسخ است که چرا باید افرادی چنین کینه توز و در عین حال خام و ساده دل که می‌توان آنها را چون کودکانی نورس فریب داد، همچنان اجازه داشته باشند آزادانه به دروغ بافی و سم پاشی علیه نظام مظلوم جمهوری اسلامی ادامه بدهند؟
 
 
* تعدادی از هواداران کروبی در دوران تبلیغات انتخابات که حرف و حدیث‏های بسیاری در مورد جمع‏آوری آنها و هزینه‏های آن ذکر می‏شود
 
 
 
 
 

 
 
هیئت سه نفره: مدارک کروبی کاملا جعلی است

هیئت سه نفره قضایی پس از بررسی ادعاهای کروبی آن را کاملا جعلی و سیاسی دانست و خواهان برخورد عادلانه و قاطع با وی شد.

به گزارش ثانیه نیوز به نقل از  وابط عمومی قوه قضائیه، اعضای هیئت سه نفره قضایی رسیدگی به حوادث و اغتشاشات پس از انتخابات نتیجه بررسی‌های خود و دیدار با کروبی را به آیت الله لاریجانی رئیس قوه قضاییه ارائه کرد.

مطابق گزارش ارائه شده هیئت سه نفره قضایی به این جمع‌بندی رسیده است که نه تنها هیچ‌گونه مدرکی دال بر تجاوز جنسی به افراد مورد ادعای کروبی وجود نداشته و ادعاهای مطرح شده بدون مستند و عاری از حقیقت است بلکه ادعاها و مدارک ارائه شده کاملاً ساختگی و برای انحراف افکار عمومی تنظیم شده است.

اعضاء هیئت سه نفره قضایی پس از بررسی اظهارات کروبی و بررسی مدارک وی نتیجه جلسات خود را به همراه 2 پیشنهاد به آیت الله لاریجانی ارائه کرد که رئیس قوه قضائیه ضمن تقدیر و تشکر از زحمات هیئت سه نفره با پیشنهادات ارائه شده موافقت کرد.

براساس پیشنهادات هیئت سه نفره مناسب است نتیجه گزارش این هیئت از طریق رسانه‌های جمعی به اطلاع عموم مردم رسانده شود.

هیئت سه نفره همچنین پیشنهاد کرده است که گزارش به مرجع صالحه قضایی ارسال تا با مباشرین و معاونین و با کسانی که در ادامه اقدامات ضد امنیتی علیه نظام پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و در راستای ادامه همان خط و جریان با نشر اکاذیب و ایراد تهمت و افترا علاوه بر تشویش اذهان عمومی به حیثیت و اعتبار نظام و بعضی از نهادهای نظام و همچنین موجب هتک حیثیت و حرمت بعضی از مردم شده‌اند برخورد عادلانه و قاطع صورت گیرد.

بنابر موافقت رئیس قوه قضاییه و پیشنهاد هیئت سه نفره متن گزارش این هیئت به شرح ذیل به اطلاع عموم مردم می‌رسد.

حضرت آیت‌الله لاریجانی (زیدعزه العالی)
ریاست محترم قوه قضاییه
سلام علیکم
در پی ارسال نامه از طرف آقای مهدی کروبی به حضرت‌عالی مبنی بر آزار و تجاوز جنسی به بعضی از افراد دستگیر شده در آشوب‌های ماه‌های اخیر و ارجاع آن نامه به هیأت سه نفره برای پیگیری جدی و اعلام نتیجه به استحضار می‌رسد:
-پس از وصول نامه کروبی، ایشان بلافاصله برای اداء توضیح و ارائه مستندات موارد ادعایی جهت حضور در هیأت سه نفره به دفتر دادستان کل کشور فراخوانده شد.
-آقای کروبی در وقت مقرر در جمع هیأت در دادستانی کل حاضر و پس از اشاره به زمان انتخابات و بعد از آن در پاسخ این سؤال که ادعا و مستندات شما مبنی بر تجاوز جنسی به بعضی از افراد دستگیر شده در آشوب‌های اخیر چیست؟ توضیح دادند:
من مطالبی را در این خصوص شنیده‌ام و بر اثر فشار و ناراحتی روحی نامه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی نوشتم و پس از ده روز آن را روی سایت قرار دادم و آن را منتشر کردم.
سؤال شد افراد مورد نظر شما چه کسانی هستند و چگونه شما به این مسأله پی بردید؟
وی در پاسخ می‌گوید:

1-ترانه موسوی
من ترانه موسوی یا اعضاء خانواده او را ندیده‌ام و از افراد مرتبط با آقای میرحسین موسوی و اعضای کمیته‌ای که من و آقای موسوی تشکیل داده‌ایم شنیده‌ام و خودم اطمینان ندارم و فقط صرفاً شنیده‌های این‌جانب است و در این مورد مستندی ندارم.

2-الف - ش
ابتدا ازطریق افراد خوب خودمان یعنی حزب اعتماد ملی شنیدم که این فرد گفته سه نفر مرا در خیابان جُردن سوار ماشین کردند و به محلی بردند در آنجا افراد دیگری هم بودند که من چشم‌هایم بسته بود که هیچ کس را ندیدم و نمی‌شناسم مورد ضرب و شتم مکرر قرار گرفتم و به من درحالی که ایستاده بودم و دست‌هایم بسته بود و از بالا آویزان کرده بودند به نحوی که پاهایم به سختی به زمین می‌رسید به من تجاوز جنسی شد. من خودم این فرد را خواستم و اظهارات او را شنیدم و سپس یکی از اعضاء حزب اعتماد ملی اظهارات ایشان را روی یک لوح فشرده ضبط کرد که یک نسخه از آن را به شما تحویل می‌دهم.
ازآقای کروبی سؤال‌شد آقای الف -ش در چه ‌روزی و در کدام یک از آشوب‌های خیابانی دستگیر شده است؟
آقای کروبی پاسخ داد: نمی‌دانم من سؤال نکردم ولی در تظاهرات و درگیری نبود. می‌گوید در خیابان جردن تنها بودم و سه نفر مرا سوار یک ماشین کردند و بردند.

3-فرد سومی است که ادعای تجاوز ندارد و من هم او را ندیده‌ام و فقط از افراد مرتبط با حزب اعتماد ملی و آقای میرحسین موسوی شنیده‌ام. این فرد هم در تظاهرات و درگیری‌ها نبوده ولی گفته چند نفر مرا دستگیر کردند و به شدت مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند به صورتی که سر و صورت و بسیاری از اعضاء بدنم زخم شده و خود خانواده او از همه اعضاء بدن او عکس گرفته‌اند و من یک نسخه از این عکس‌ها را به شما می‌دهم.

4-خانم م- الف
این خانم از طرف بچه‌های حزب اعتماد ملی به من معرفی شد و من با او صحبت کردم و او ادعای تجاوز جنسی ندارد ولی می‌گوید روز اول دستگیری مرا به اداره آگاهی بردند و در آنجا مورد ضرب و شتم و هتاکی قرار گرفتم و در مقابل عکس‌العمل من لباس مرا کشیدند و دست آنها به بدن من برخورد کرد.

5-فرد دیگری به نام س - پ
این خانم فرزند شهید است و چند نفر از اعضاء خانوادة او شهید شده‌اند و از طرفداران آقای موسوی بودند که با مادرش شبانه تکبیر می‌گفتند آمده‌اند او را در منزل دستگیر کرده‌اند و سپس او را مورد ضرب و شتم قرار داده‌اند و پس از چند روز جنازه او را که بخشی از قسمت پایین بدن او با اسید سوخته بوده مخفیانه به خاک سپرده‌اند. افراد آقای میرحسین به منزل او رفته‌اند و شنیده‌ام آقای میرحسین موسوی در جلسه ختم او شرکت کرده است و من هم قرار بود به منزل آنها بروم که فرصت نشد و فرزندم به سراغ آنها رفت.
از آقای کروبی سؤال شد آیا آنچه در مورد این چند نفر شنیده‌اید برای شما اطمینان حاصل شده که این افراد را در درگیری‌ها و آشوب‌های بعد از انتخابات دستگیر و مورد ضرب و شتم و احیاناً تجاوز جنسی قرار داده‌‌اند؟
آقای کروبی پاسخ داد: نه. من اطمینان ندارم و اینها شنیده‌های من است ولی چون در انتخابات معترض بودم و ذهنیتی داشتم لذا هر کسی ادعایی داشت به سراغ او می‌رفتیم و یا آنها را دعوت می‌کردیم و با آنها صحبت می‌کردیم.

از آقای کروبی سؤال شد از چه زمانی به شما و یا حزب اعتماد ملی مراجعه کردند؟
آقای کروبی پاسخ داد: بعد از اینکه من نامه به آقای هاشمی رفسنجانی نوشتم و پس از اینکه نامه را منتشر کردم و در سایت قرار دادم مراجعه کردند.
سؤال شد اگر اطمینان به مسائل مطروحه نداشتید و قبل از اینکه نامه بنویسید و روی سایت قرار دهید کسی به شما مراجعه نداشته و حرفی نزده است بر چه اساس و مبنایی نامه نوشتید و منتشر کردید و مطالبی که اثبات آن نیاز به بررسی‌های دقیق قضایی دارد که مورد سوء استفاده همه دشمنان و بدخواهان قرار گرفت در نامه خود به نظام و نهادها نسبت دادید؟

آقای کروبی به اینگونه سؤالات که به روشن شدن واقعیات کمک می‌کرد به شدت واکنش نشان می‌دادند و از موضوع ادعایی منحرف و به تقلب و امثال آن می‌پرداختند.
به آقای کروبی گفته شد احتمال نمی‌دهید افرادی مغرض و یا فرصت طلب بخواهند با طرح این‌گونه مسایل ذهن مردم را با طرح مسایلی که هیچ ارتباطی با مسائل بعد از انتخابات ندارد منحرف و موجب بی‌اعتمادی مردم به نظام و مسئولین شوند؟
آقای کروبی پاسخ داد: اگر واقعاً ثابت شود که این موارد صحیح نبوده است خودم با کمال شجاعت به مردم می‌گویم من اشتباه کردم.

آقای کروبی پس از پایان جلسه چهار عدد لوح فشرده که مدعی بود افراد حزب اعتماد ملی تهیه کرده‌‌اند جهت بررسی به هیأت تحویل دادند و مقرر شد پس از ملاحظه لوح های فشرده و پیگیری موارد ادعایی درصورت لزوم مجدداً کروبی خواسته شود.

از همان روز موضوع با جدیت از طرف هیأت پیگیری شد، ابتدا لوح فشرده مربوط به الف -ش که مورد ادعای اصلی و به اصطلاح مستند اصلی کروبی بود ملاحظه شد.

نکات بسیار قابل توجه و تأملی در چگونگی تهیه و ساخت این لوح فشرده ملاحظه گردید و به روشنی مشخص بود که چه القائاتی به یاد شده صورت گرفته که مشروح آن پیوست گزارش می‌باشد و با توجه به نکات تأمل برانگیز مقرر شد به نحو مقتضی از الف -ش و تهیه کنندگان لوح فشرده تحقیق شود که فردای همان روز از دفتر کروبی ازطریق سایت حزب اعتماد ملی اعلام شد الف -ش مفقود شده است.

در ادامه تحقیقات مشخص شد الف -ش که مدعی هستند مفقود شده و حتی به ظاهر خانواده او هم از او اطلاعی ندارد به صورت مخفیانه با یکی از افراد مرتبط با کروبی و حزب اعتماد ملی به نام داوری که یکی از تهیه کنندگان لوح فشرده و یکی از افراد معرفی کننده این فرد به کروبی بود در تماس می‌باشد و از ناحیه آقای داوری راهنمایی می‌گردد.

گرچه تحقیقات در زوایای مختلف این مورد ادامه دارد ولی تاکنون اجمالاً مشخص شده آقای الف- ش در هیچ یک از درگیری‌های خیابانی دستگیر نشده و در هیچ یک از مراکز انتظامی و امنیتی سابقه‌ای مبنی بر بازداشت و دستگیری ندارد و تهیه لوح فشرده نیز کاملاً با انگیزه سیاسی و البته خیلی ناشیانه تهیه شده است و در اظهارات الف - ش در این لوح فشرده ابهامات و تناقضات زیادی وجود دارد و شاید همین امر سبب شده که بلافاصله او را مخفی کرده و مخفیانه از حزب اعتماد ملی با او در تماس هستند ولی اعلام می‌کنند که او مفقود شده است.
در ادامه تحقیقات مشخص شد:

1-ادعای آقای کروبی به نقل از اطرافیان خود یا آقای میرحسین موسوی پایه و اساسی نداشته و عاری از حقیقت می‌باشد.
2-آقای کروبی درمورد خانم س -پ ادعا کرده بود که فرزند جانباز شیمیایی است که همراه مادرش شبانه الله اکبر می‌گفته او را دستگیر کرده‌اند و سپس او را مورد آزار قرار داده و پس از چند روز جنازه او را که با اسید سوزانده شده بود مخفیانه به خاک سپرده‌اند و درخصوص همین س - پ سایت‌های وابسته به آقایان میرحسین موسوی و کروبی و به رونویسی از سایت‌های وابسته به این دو نفر رسانه‌های مختلف ضدانقلاب قلم فرسائی‌های فراوانی علیه نظام و نهادها کرده‌اند که به گوشه‌ای از آن و نتیجة تحقیقات در این خصوص به شرح ذیل اشاره می شود:
در مورخه 8/6/88 دربرخی از سایت‌ها چنین آمده است:

" افشاء نام و نشان یکی از شهدایی که مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شد س- پ ( نام کامل در سایت ذکر شده است) قربانی جنایت لباس شخصی‌ها، اطلاعات جدیدی درباره یک شهید گمنام جنبش سبز از دو روز قبل به موج سبز آزادی رسید که در این دو روز جزئیات آن را مورد بررسی قرار دادیم و از صحت آن مطمئن شدیم س - پ تنها فرزند جانباز شهید ع - پ که در یکی از شب‌های پس از کودتا درحالی که به الله اکبر گفتن شبانه بر پشت بام خانه‌شان بوده از سوی نیروهای لباس شخصی بسیج دستگیر شد و پس از بیست روز جنازه او در یکی از سردخانه‌های جنوب تهران از سوی مادرش شناسایی شد.

گفتنی است مراسم س - پ روز شنبه هفتم شهریور به صورت محدود در مسجدقلهک برگزارشد و نمایندگانی از جنبش‌ سبز برای ‌همدردی با خانواده در این مراسم شرکت کردند. "

در اعلامیه به اصطلاح فوت این خانم آمده است:
........ بدین‌ وسیله درگذشت غنچه پرپرشده مرحومه س - پ تنها فرزند جانباز شهید ع - پ را به اطلاع اقوام و آشنایان می‌رساند.
درمورد مشارالیه تحقیق شد و مشخص گردید:

1- پدر وی شهید نبوده و چند سال پیش فوت کرده و اصولاً ( س - پ ) تنها فرزند خانواده نیست و دختر شهید هم نمی‌باشد.

2-مشارالیه با مادرش اختلاف داشته و از سال 86 تاکنون 6 مورد از منزل فراری شده و هر بار مادرش برای پیدا کردن او به مراکز انتظامی مراجعه داشته است و در مواردی پس از روزهایی به منزل برگشته و در چند مورد هم توسط مأمورین انتظامی با پسر و دختر دیگر دستگیر و زندانی و یا تحویل مادرش شده است که گزارش مبسوط آن پیوست می‌باشد.
درمورد اخیر مادر س - پ بنام الف - ع در 21/4/88 در نامه‌ای به یکی از سران می‌نویسد:
.... در روز شنبه 13/4/88 ساعت 13:45 برای تهیه دارو از منزل خارج شده بود در هنگام بازگشت با عدم حضور دخترم مواجه شدم و از آن تاریخ تاکنون از او اطلاعی ندارد و استدعا دارم دستور دهید فرزندم را پیدا کنند.

3-از قرار اطلاع خانم مذکور چند روز پیش تماس می‌گیرد و می‌گوید من تا چند روز دیگر به منزل برمی‌گردم.

4-مادر وی از آنچه که آقای کروبی و مرتبطین با آقای میرحسین موسوی و سایت‌های مربوطه گفته و نوشته‌اند اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید نمی‌دانم دخترم دستگیر شده و یا مثل دفعات قبل از خانه بیرون رفته و هیچ اطلاعی از وضعیت او ندارم.

5-آنچه که فعلاً قطعی است عدم حضور س - پ است که مثل دفعات قبل از خانه فرار می‌کرده و سایر مسائل مطروحه از ناحیه آقای کروبی و افراد مرتبط با آقای میرحسین موسوی به هیچ وجه صحت ندارد.

8-مادر مشارالیه می‌گوید فردی با منزل ما تماس گرفت و گفت دخترت کشته شده و جنازه او را دفن کرده‌اند و تلفن را قطع کرد و خودش را معرفی نکرد. من که از فرارهای قبلی دخترم بین همسایگان و آشنایان رنج می‌بردم و این بار نیز دخترم مدتی بود که نبود و این تلفن هم بیشتر مرا نگران کرد موضوع را به یکی از همسایگان بنام اشراقی (کارمند بانک ملی و مرتبط با ستاد آقای میرحسین موسوی) و خانم کاشانی که در جریان فرارهای قبلی دخترم بود در میان گذاشتم و قرار شد برای او جلسه ختمی بگیرم و کارهای بعدی را برای گرفتن مسجد و... آقای اشراقی دنبال کرد.

فردای آن روز که مسأله را با آقای اشراقی مطرح کرده بودم و قرار شد جلسه ختم برقرار کنیم حدود ساعت 10 شب فردی بنام آقای مقیسه با منزل ما تماس گرفت و گفت به شما تسلیت می‌گویم و در مراسم شما هم شرکت می‌کنیم. من گفتم شما را نمی‌شناسم آقای مقیسه گفت دختر شما کشته شده جریان چیست؟ من تأکید کردم من اصلاً شما را نمی‌شناسم و اصلاً موضوع این نیست آقای مقیسه تلفن را قطع کرد.
روزی که در مسجد قلهک مراسم داشتیم وقتی مداح اعلام کرد آقای میرحسین موسوی شرکت کرده من خیلی تعجب کردم و بعد به من اطلاع دادند که آقای میرحسین می‌خواهد به منزل بیاید و تسلیت بگوید که من قبول نکردم. از یک روز قبل از ختم و تا دو سه روز بعد مکرر افرادی که خود را از طرف آقای میرحسین موسوی معرفی می‌کردند با من تماس می‌گرفتند و مطالبی را مطرح می‌کردند که من درجریان نبودم و یا چیزهایی می‌گفتند که من تکذیب می‌کردم.

در روز سه شنبه 10/6/88 حدود ساعت 30/21 آقای مقیسه به درب منزل ما مراجعه کرد و گفت به همراه همسر جواد امام از طرف کمیته آقایان موسوی و کروبی برای دلجویی آمده‌ایم و به آقای کاتوزیان نماینده مجلس هم اطلاع داده شده که او هم بیاید. من گفتم شما را نمی‌شناسم و در منزل تنها هستم و درب را باز نکردم. آقای مقیسه گفت چرا می‌ترسید ما برای کمک به شما و پیگیری موضوع آمده‌ایم. من مخالفت کردم و اجازه ورود به منزل ندادم. آقای کاتوزیان نیز همان شب حدود ساعت 30/22 آمد و به او هم گفتم من در منزل تنها هستم و اجازه ورود ندارم.
با مشخص شدن موارد فوق آقای کروبی برای ساعت 14 روز 16/6/88 مجدداً به دادستانی کل کشور فراخوانده شد و با حضور در هیأت سه نفره به بیان نتیجه تحقیقات و نحوه رسیدگی پرداخته شد.

در ابتدای جلسه و قبل از بیان نتیجه تحقیقات هیأت از آقای کروبی پرسیده شد آیا ظرف این مدت غیر از آنچه در جلسه قبل گفتید مطلب دیگری درخصوص موارد ادعایی دارید یا نه؟

آقای کروبی جواب داد: ظاهراً س - پ دختر شهید نبوده و در این رابطه اشتباه شده، دختر خانمی با یک نفر دیگر به من مراجعه کرد و گفت من خواهر س - پ هستم و پدر ما شهید نشده است چند سال پیش فوت کرده و من می‌خواستم از چگونگی مرگ خواهرم مطلع شوم. من ( کروبی) گفتم از چگونگی آن اطلاع ندارم و این مسائل را شنیده‌ام. گفت آدرس منزل آنها را به من بدهند گفتم چگونه آدرس خواهرت را ندارید. گفت: ما با زن پدرمان اختلاف شدید داشتیم و من رفت و آمد نمی‌کردم و آدرس او را ندارم.

من (کروبی) با بچه‌ها تماس گرفتم و گفتم این خانم چنین می‌گوید که پدرش شهید نشده است. آنها گفتند درست است پدرش شهید نشده. از آقای کروبی پرسیده شد که چه کسی در جریان وضعیت این خانم بوده؟ آقای کروبی جواب داد: آقای مقیسه گفته پدر ایشان شهید نشده و نیز گفته ظاهراً دختر زنده است و تماس گرفته است.
با آقای کروبی به تفصیل و به صورت دوستانه صحبت شد و جزئیات تحقیقات با ایشان مرور شد و آقای کروبی قبول کرد مسائل مطروحه درمورد س -پ کاملاً بی‌اساس و با انگیزه سیاسی مطرح شده است.
همچنین وقتی به آقای کروبی نکات مربوط به لوح فشرده آقای الف- ش مطرح شد و گفته شد دفتر شما بلافاصله پس از حضور شما در دادستانی اعلام کرد آقای الف -ش مفقود شده است، آقای کروبی گفت: آقای داوری از حزب اعتماد ملی و از نزدیکان من با چند نفر دیگر لوح فشرده را تهیه کرده‌اند و اکنون هم آقای الف -ش با آقای داوری در تماس می‌باشد.

چگونگی تحقیقات و بی پایه و اساس بودن موضوعات مطروحه درمورد ترانه موسوی نیز با آقای کروبی در میان گذاشته و گفته شد حال که واقعیت برای شما مشخص شد حداقل در چند مورد ازجمله س -پ قبول دارید که مطالب گفته شده خلاف بوده و مغرضانه چنین مطالب کذب و ناروایی علیه نظام و مردم تهیه و منتشر شده و بهترین دستمایه برای دشمنان قرار گرفته است و با توجه به صحبتی که در جلسه قبل داشتید که اگر برای شما ثابت شد موردی اشتباه بوده با شجاعت اعلام می‌کنید که اشتباه کرده‌اید اکنون به نحو مقتضی برای مردم توضیح دهید شاید بخشی از آثار شوم این تهمت و افتراء بزرگ از بین برود ، آقای کروبی پاسخ دادند من موارد دیگری هم دارم و هرگاه همه آنها برایم ثابت شود آن زمان اعلام اشتباه می‌کنم.

نتیجتاً از مجموع تحقیقات جامع میدانی بعمل آمده و استماع اظهارات آقای کروبی و بررسی دقیق لوح های فشرده ارائه شده از ناحیه ایشان و تشکیل جلسات متعدد و فشرده و سایر اقدامات صورت گرفته که مشروح آن به پیوست تقدیم می‌گردد ، هیأت به این جمع‌بندی رسید که نه تنها هیچ‌گونه مدرکی دال بر تجاوز جنسی به افراد مورد ادعای آقای کروبی وجود نداشته و ادعاهای مطرح شده بدون مستند و عاری از حقیقت می‌باشد بلکه ادعاها و مدارک ارائه شده کاملاً ساختگی و برای انحراف افکار عمومی تنظیم شده که مراتب ازطریق مراجع قضایی و امنیتی برای ریشه‌یابی موضوع در دست بررسی بوده که نتیجه نهایی آن متعاقباً جهت تنویر افکار عمومی اعلام خواهد شد.

پیشنهاد:
1-نتیجه گزارش هیأت از طریق رسانه‌های جمعی به اطلاع عموم مردم رسانده شود.
2-گزارش به مرجع صالحه قضایی ارسال تا با مباشرین و معاونین و با کسانی که در ادامه اقدامات ضد امنیتی علیه نظام پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری و در راستای ادامه همان خط و جریان با نشر اکاذیب و ایراد تهمت و افترا علاوه بر تشویش اذهان عمومی به حیثیت و اعتبار نظام و بعضی از نهادهای نظام و همچنین موجب هتک حیثیت و حرمت بعضی از مردم شده‌اند برخورد عادلانه و قاطع صورت گیرد.

اعضای هیأت سه نفره:
1- ابراهیم رئیسی ، معاون اول رئیس قوه قضائیه
2- غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور
3- علی خلفی ، رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/1:: 1:42 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4      >