خبرگزاری فارس: جانشین نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: اغتشاشات بعد از انتخابات جبهه حق علیه باطل را نمایان کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، حجتالاسلام والمسلمین مجتبی ذالنور پیش از ظهر امروز در جلسه تودیع و معارفه مسئول حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه ثارالله کرمان با بیان اینکه در مورد نحوه برخورد امام راحل با قلم به دستان فاسد کار را به جایی رساندهاند که تاجزاده میگوید « امام رحمتالله مستکبر و خود رای بود » و از این نوع گفتارها نسبت به امام راحل ابایی ندارند، اظهار داشت: در انتخابات دهم ریاست جمهوری مردم با مسائلی روبهرو شدند که در تاریخ انقلاب اسلامی نظیر آن به گونههای مختلف رخ داده بود، از فتنه منافقین که زمانی تفسیر انقلابی قرآن کریم را برای نسل جوان ارائه میکردند تا فتنه خلق مسلمان و کودتای نوژه و همه این فتنهها در راستای نابودی نظام مقدس اسلامی به کار گرفته شده بود.
وی افزود: فتنههای اخیری هم که در کشور رخ داد، نمونههای تاریخی خوبی را نیز دارد، اما این آشوبها روی دیگری نیز داشت و آن آمیختن حق با باطل بود و با القای تقلب در انتخابات سعی داشتند، به نحوی در برابر نظام صفآرایی کنند و در این راه تمام امکانات خود و دشمنان ملت ایران را به کار بستند و دست به هر حیلهای هم زدند تا نتیجه بگیرند.
ذالنوری خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه رادیوها و رسانههای بیگانه هم در این عرصه کمک و یاریرسان کسانی بودند که در انتخابات قصد ایجاد شبهه در بین مردم داشتند و نتیجه میشود که دوستان نزدیک ما هم راه و مسیر درست اهداف امام راحل را گم کردهاند و راه خود را به بیراهه کج کردهاند و کسانی که در این مسیر قرار میگیرند، تاریخ نشان داده است، جز تباهی و دشمنی با امت اسلام نتیجه دیگری عایدشان نمیشود.
جانشین نماینده ولیفقیه در سپاه پاسداران با یادآوری خاطره تاریخی طلحه و زبیر تصریح کرد: خود امام خمینی رحمتالله علیه در جایی فرمودند « میزان و ملاک حال فعلی افراد است »، اگر همسر شهید مهدی باکری به طرفداری از کاندیدایی فریاد بلند می کند، چرا میگوید، همسر شهید مهدی باکری و چرا نمیگوید، همسر دوم علی یونسی وزیر اطلاعات دولت اصلاحات هستم و یا همسر شهید حمید باکری که همین ادعا را دارد، نمیگوید، اکنون زن یک معلم گیلانی هستم، چرا از اسم شهدا برای مقاصد خود سوءاستفاده میکنند.
وی گفت: همین زبیر که پیامبر(ص) در وصف وی گفته است، « سیفالاسلام » و در وصف طلحه فرمودند « طلحهالخیر» عاقبت آنها به کجا کشید، مگر عایشه که همسر پیامبر(ص) بود در برابر علی(ع) چه کرد، غیر از این بود که در برابر ولایت علی که ولایت پیامبر(ص) بود، شمشیر کشیدند، عاقبت این کجروی چه شد، مگر اکنون این جماعت شبیه طلحه، زبیر و عایشه نیستند و همین کارها را نمیکنند و قصد راهاندازی جمل را ندارند، آن هم به کمک بیگانگانی که 30 سال است، منتظر روزی هستند که انقلاب را از درون نابود کنند.
ذالنوری افزود: در مورد نحوه برخورد امام راحل با قلم به دستان فاسد کار را به جایی رساندهاند که تاجزاده میگوید « امام رحمتالله مستکبر و خود رای است » و از این نوع گفتارها نسبت به امام راحل ابایی ندارند و کار را به توهین به مقدسات کشاندهاند، این سئوال برای من پیش میآید که تا دیروز رادیوهای بیگانه و اسرائیل سعی داشتند، عملیاتهای رزمندگان ما را در دنیا بایکوت خبری کنند، چه شده که دلسوز شدهاند و هر روز با شما مصاحبههای اختصاصی دارند و برای مردم ما دل میسوزانند.
وی در پایان گفت: حضرت علی(ع) و فرزندان معصوم این امام جان خود را در راه ولایت از دست دادند و امام رحمهالله علیه نیز جان خود و فرزند خود را در این راه فدا کرد تا ولایت پایدار بماند و ما نیز در این راه گام برمیداریم.
در پایان این مراسم از زحمات حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده تقدیر به عمل آمد و حجتالاسلام دکتر علی عربپور به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه ثارالله کرمان معرفی شد.
شایان ذکر است، حجتالاسلام عربپور قبل از این فرمانده تیپ رزمی - تبلیغی امام جعفر صادق(ع) قم بود و حجتالاسلام علیزاده روز گذشته به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه فجر استان فارس معرفی شد.
کلمات کلیدی:
شبکه ایران: همزمان با زندانی بودن شاپور کاظمی، برادر زن موسوی، کمیتهای با نام "پیگیری امور زندانیان انتخابات" تشکیل و مدعی تلاش برای آزادی زندانیان آشوبهای اخیر شد.
این کمیته که تلاش کرده به حامیان موسوی القا کند که عرصه فعالیت آن تنها به تلاش برای آزادی نزدیکان میرحسین محدود نیست، دیروز چهارشنبه با صدور اطلاعیهای، شماره تلفن و آدرس پست الکترونیک این کمیته را در اختیار "شهروندان" قرار داد تا اقوام و خانوادههای بازداشتشدگان برای پیگیری حقوقی موضوع، با کمیته تماس بگیرند.
"کمیته پیگیری امور زندانیان انتخابات" که همانند "کمیته غیرقانونی صیانت از آراء" از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی دایر شده، چنین اعلام کرده که به پیگیری امور افراد بازداشتشده و تعقیب روند پرونده آنان مشغول است.
البته کمیته مذکور که تاکنون هیچ جایگاه حقوقی و قانونی روشنی برای آن تعریف نشده است، نه درباره صلاحیت کار خود و نه درباره چگونگی این پیگیریها توضیحی نداد. موضوع دیگری که کمیته موسوی درباره آن به مخاطبان خود هیچ تضمینی نداد، بحث سوءاستفاده از مشخصات زندانیان بود.
این تلاش رسانهای موسوی که خود به عنوان متهم اصلی آشوبهای اخیر شناخته میشود در حالی است که وزیر اطلاعات اخیرا اعلام کرد، تمامی افرادی که در آشوبها دخالتی نداشته، بلافاصله آزاد شدهاند اما سران و مهرههای اصلی اغتشاشات که هزینههای جانی و مالی زیادی را به مردم بیگناه و کشور تحمیل کردهاند، همچنان در بازداشت بسر میبرند.
*تلاش برای فرار از پاسخگویی
گرچه تاکنون خبری از اهداف اصلی این اقدام رسانهای موسوی اعلام نشده، اما بنابر برخی گزارشها هدف اصلی آن بازسازی چهره میرحسین است که در آشوبهای اخیر بشدت نزد مردم مخدوش شده است.
علاوه بر این گفته میشود موسوی و حامیانش در تلاشند که با این گونه رفتارهای رسانهای افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و با معرفی کردن خود به عنوان حامی مردم، از جایگاه متهم اصلی آشوبهای پرهزینه اخیر، خارج شوند.
اما تلاشهای مشابه موسوی در این زمینه تاکنون نه تنها توفیقی برای او و نزدیکانش حاصل نکرده که حتی نتایج نامناسبی به دنبال داشته است.
در راستای این سیاست رسانهای بود که چندی پیش دفتر مهندس میرحسین از افرادی که در حوادث مورد آسیب قرار گرفتهاند، "برای معاضدت حقوقی و پیگیری حقوقی" درخواست کرد که با ذکر مستندات شماره تماس خود را در اختیار این دفتر قرار دهند.
اما علاوه بر اینکه این اقدام با بیاعتنایی آسیبدیدگان اخیر شکست خورد، به گفته برخی منابع خبری خشم تعدادی از مالباختگان، خانوادهای داغدار و مجروحان را نیز از میرحسین به دنبال داشت.
پیش از این نیز، زمانی که موسوی و حامیانش از ارائه حتی یک برگ سند درباره ادعای خود ناکام ماندند، سایتهای حامی او با انتشار فراخوان از مردم خواستند که اگر سندی درباره تقلب در انتخابات دارند، به آدرس آنها ارسال کنند که البته این راهکار هم راه به جایی نبرد.
به گفته فعالان سیاسی بعید به نظر میرسد که موسوی و حامیانش بتوانند با استفاده از این "تاکتیک های به ظاهر خیرخواهانه" چهره مخدوش خود را از نزد افکار عمومی بازسازی و اعتماد از دست رفته را با اتخاذ "سیاست فرار به جلو" احیا کنند.
کلمات کلیدی:
شبکه ایران: میرحسین موسوی، کاندیدای شکستخورده انتخابات و رهبر آشوبهای خیابانی اخیر که پس از چند روزی انفعال، روز جمعه خود را به خطبههای جنجالی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تهران رساند و فاز جدید اعتراضات خیابانیاش را با دعوت از حامیانش کلید زد، صبح دیروز با گروهی از حامیانش که ایلنا آنان را مدیران رسانهها، اساتید دانشگاه و روزنامهنگاران نامید، دیدار کرد.
آخرین نخست وزیر کشور که با 9 بیانیه "آشوبزا" و چندین نامه "تحریکآمیز" چند روز خیابانهای تهران را به آشوب و ناآرامی کشید، در این دیدار نیز، نام آشوبهای خیابانی را "پیگیری مدنی مطالبات" گذاشت و بر ادامه آنها تاکید کرد.
او همانند آنچه در سخنرانیها و مناظرههای انتخاباتی بارها بر آن تاکید و در عین حال با عبور از آن
مهندس موسوی در عین حال هیچ اشارهای به بیتوجهیهای مکرر خود و دوستانش به قانون اساسی نکرد و نیز از آسیبهای جانی و مالی زیادی که به این واسطه به مردم تحمیل شد، سخنی که نگفت هیچ، بلکه حتی از این رویدادها به عنوان یک "دستاورد" یاد کرد: نماد سبز در ماههای گذشته نشان داد که میتوان افراد بسیاری را با گرایشها و منافع مختلف در کنار یکدیگر قرار داد، به نحوی که همه آنها بر سر حداقلهایی به توافق برسند.
کاندیدای شکست خورده انتخابات که در جریان رهبری اعتراضات خیابانی بارها با تمجید رسانهها و سران ضد ایرانی روبرو شد، پس از اینکه بر "اجماع عمومی" بین حامیانش تاکید کرد، در اظهارنظری عجیب قانون اساسی را به "نماد سبز" تشبیه کرد و گفت، باید آنرا در سر لوحه پیگیری مطالبات آینده قرار داد چون خاصیت ایجاد اجماع میان اقشار مختلف اجتماع را دارد.
میرحسین با نمایشی خواندن خدمات دولت، فضای کنونی جامعه را بحرانی دانست و راه برون رفت از آنرا توجه به آنچه "علاقه مردم" نامید، عنوان کرد.
او در سخنانی که نشانگر تلاش برای تزریق شور از دست رفته به حامیان افراطی اش بود، افزود: علاقهای مورد اشاره با جمع شدن حس اعتراضهای مدنی در کنار تدبر میتواند زمینه شکوفایی سیاست را در آینده مهیا کند.
این تاکیدات مبهم موسوی در عین اینکه اشتراکاتی با خطبههای نماز جمعه هاشمی داشت، بیش از همه اذهان مردم را متوجه سخنان اخیر خاتمی کرد.
رئیس بنباد باران که بر بستر مبهم حاصل از سخنان هاشمی در نماز جمعه سوار شده بود، با "تاکید بر قانون" تاکید کرد که باید رفراندومی (مراجعه به نظر یا "علاقه مردم") برای مقبولیت دولت برگزار کرد و نظارت آنرا به جای شورای نگهبان به مجمع تحت ریاست هاشمی سپرد.
شاید بر اساس همین سیاست هماهنگ است که آخرین نخستوزیر کشور نیز در ادامه سخنانش امروزش گفت: راه برونرفت از بحرانهای موجود بازگشت به خواست واقعی مردم است.
البته مهندس موسوی برای تحقق خواستهاش، به مانند آنچه کروبی پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری نهم انجام داد، به فکر تشکیل یک تشکل سیاسی نیز افتاده است.
او که هدف از تشکیل این تشکل را "برچیدن حصارها" عنوان کرد، اظهار داشت: میخواهیم با یک مرکزیت کوچک سیاسی متشکل از برخی چهرههای سیاسی زمینه تولد یک هویت بزرگ اجتماعی را ایجاد کنیم.
به عبارتی جایگزینی هویت اجتماعی به جای یک هویت سازمانی در چشمانداز آینده وجود دارد و در این مسیر استفاده از اجماع قانون اساسی بسیار کارساز است.
موسوی در بخش دیگری از سخنانش بار دیگر دولت را هدف قرار داد و با بیان اینکه "نخبگان تمایلی برای کار کردن در این دولت ندارند و از سوی دیگر دولت نیز تمایلی برای استفاده از تجربه نخبگان ندارد"، از این گفته خود چنین نتیجه گرفت: این یعنی فقدان کارآمدی و مشروعیت که هم میتواند مشکلات داخلی را افزایش دهد و هم زمینه رشد مشکلات خارجی را دامن بزند.
در مجموع آنچه بیش از همه در سخنان امروز میرحسین جلب توجه کرد، تاکید او بر پایبندی به "قانون اساسی" بود اما با رفتارهای موسوی در این ایام که به گواه دیدگان مردم نقض صریح قانون اساسی است، شاید بتوان گفت که منظور او از عبارت "قانون اساسی"، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نبوده است.
البته اگر غیر از این باشد، راهی باقی نمیماند جز اینکه بگوییم، گفتههای میرحسین همانند رفتار سیاسی او در تبلیغات انتخاباتیاش، نمایشی و تنها برای جلوگیری از رویگردانی جمع کنونی حامیان است که در طول ماه گذشته با ریزش محسوسی همراه بودهاند.
برای اثبات این ادعا میتوان استقبال و حمایت آشکار سران و رسانههای مخالف نظام و قانون اساسی ایران را مورد اشاره قرار داد که بر خلاف بسیاری از حامیان سابق موسوی همچنان در کنار او ماندهاند.
کلمات کلیدی:
مواضع یکسال اخیر علی لاریجانی در مقام ریاست مجلس و ریاست فراکسیون اکثریت با نارضایتی جدی برخی چهرههای مؤثر جریان اصولگرا در مجلس مواجه شده و احتمال برکناری وی از ریاست فراکسیون اصولگرایان را قوت بخشیده است.
به گزارش رجانیوز، علی لاریجانی سال گذشته در حالی برای ریاست فراکسیون اکثریت کاندیدا شد که پیش از آن با غلامعلی حدادعادل توافق کرده بود که هیچیک از این دو نفر برای ریاست فراکسیون کاندیدا نخواهند شد اما لاریجانی بدون هرگونه توضیحی این توافق را نقض کرد.
با این حال، نمایندگان مؤثر اصولگرا در مجلس از سویی معتقدند ریاست همزمان مجلس و فراکسیون اکثریت توسط لاریجانی وی را با محدودیتهای طبیعی و غیرقابل اجتنابی مواجه کرده است و از سوی دیگر، لاریجانی نیز با اقدامات و مواضع یکسالهی اخیر خود بهویژه در جریان انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن، نشان داده است گزینه مناسبی برای ادامه ریاست بر مهمترین فراکسیون مجلس شورای اسلامی نیست.
برگزاری نامنظم جلسات فراکسیون که اغلب آنها نیز بدون حضور لاریجانی برگزار میشود، همچنین عدم اعلام موضع فراکسیون و به انفعال افتادن آن در رویدادهای مهم، از دلایل دیگر منتقدان لاریجانی برای برکناری وی است.
در این میان، غلامعلی حدادعادل مطرحترین گزینه برای ریاست فراکسیون اکثریت است. با این حال، حدادعادل هنوز موافقت نهایی خود را برای کاندیداتوری اعلام نکرده است و احتمال عدم خطر کردن وی برای رقابت با لاریجانی همانند حدود 2 ماه قبل که حاضر به رقابت برای ریاست مجلس نشد، منتفی نیست.
اگرچه مواضع اصولگرایانه حدادعادل در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری، محکوم کردن قاطع اغتشاشات پس از انتخابات و به محاجه طلبیدن موسوی در خصوص قانونشکنیهایش، موقعیت وی را در میان اصولگرایان ارتقا داده و زمینه برای ریاست وی بر فراکسیون اصولگرایان تقریباً مهیا است.
در این زمینه عضو فراکسیون اصولگرایان تصریح کرد: با ارزیابی عملکرد این فراکسیون در یک سال گذشته، می توان این نکته را درک کرد که فراکسیون از تمام ظرفیتهای خود استفاده نکرده است. ستار هدایتخواه، با بیان اینکه انسجام لازم در تصمیم گیریهای این فراکسیون مشاهده نشده است، در این خصوص افزود: یکی از دلایل این عدم انسجام، یکی بودن رئیس فراکسیون و رئیس مجلس بود که به نظر می رسد لازم است اصلاح شود. چرا که تا کنون شاهد یک سری مصلحت اندیشی هایی بودیم که جایگاه رییس مجلس آن را ایجاب می کرد.
در عین حال، پرویز سروری، با بیان اینکه در هفته های گذشته، طیف های مختلفی از نمایندگان اصولگرا با حدادعادل دیدار و از او برای ریاست فراکسیون اصولگرایان دعوت کرده اند، اظهار داشت: البته تاکنون وی از پذیرش این پیشنهاد امتناع کرده است. اما نمایندگان مشتاق به ریاست حدادعادل در فراکسیون اصولگرایان، می توانند حتی در صورت عدم تمایل وی نیز، او را برای احراز این پست کاندیدا کنند.
این نماینده تهران بحث ریاست حدادعادل برای ریاست فراکسیون اصولگرایان را جدی میداند و میافزاید: مجموعه شرایط بهوجود آمده، سبب شده که لاریجانی دیگر تمایلی برای ریاست فراکسیون اصولگرایان نداشته باشد.
وی در پاسخ به اینکه آیا عملکرد لاریجانی در برهه انتخابات ریاست جمهوری دهم منجر به نارضایتی برخی نمایندگان و تلاش آنها برای برکناری وی شده است؟ تصریح می کند: در آستانه انتخابات گذشته اکثر نمایندگان اصولگرا به اعلام حمایت علنی از نامزدی احمدی نژاد اصرار داشتند. اما آقای لاریجانی مطابق خواست آنها عمل نکرد و بیانیه این فراکسیون در این زمینه بسیار دیر صادر شد.
به گفته وی در دومین انتخابات هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان که در مرداد ماه برگزار خواهد شد، ابتدا اعضای مجمع عمومی، 44 عضو شورای مرکزی این فراکسیون (از هر استان یک تا دو نماینده و از تهران 5 نماینده) را برمی گزینند و پس از آن، این 44 نفر به انتخاب هیات رئیسه و نهایتاً شخص رئیس فراکسیون می پردازند.
با این وجود، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در واکنش به تقاضای تغییر ریاست فراکسیون اصولگرایان مجلس که از سوی برخی نمایندگان مطرح شده است، یاد آورمی شود: این نظر اکثریت اعضای فراکسیون نیست و تنها عده ای خاص که به عملکرد آقای لاریجانی انتقاد دارند، این موضوع را پیگیری می کنند.
حسین سبحانی نیا از نمایندگان نزدیک به لاریجانی، تلاش برای تغییر ریاست لاریجانی در رأس این فراکسیون را محدود به اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی و تعداد محدودی از نمایندگان دیگر دانسته و افزود: لاریجانی در ابتدای تشکیل فراکسیون اصولگرایان، قصد پذیرش ریاست این فراکسیون را نداشت، اما جمع بندی ها در سال گذشته به اینجا ختم شد که همه به ریاست ایشان رأی دادند.
وی ادامه داد: سال گذشته آقای حداد در این رقابت شرکت نداشتند و تنها باهنر بود که با لاریجانی رقابت کرد.
سبحانینیا در تشریح انتخابات هیات رئیسه فراکسیون اصولگرایان، یادآور می شود که ابتدا شورای مرکزی این فراکسیون با رأی اعضای مجمع عمومی انتخاب می شوند. در این انتخابات از هر استان یک تا دو نفر به عضویت شورای مرکزی در می آیند، البته برای استان تهران، 5 نفر از نمایندگان انتخاب می شوند.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ادامه می دهد: اعضای شورای مرکزی در گام بعد، اعضای هیات رئیسه فراکسیون و رئیس آن را انتخاب خواهند کرد. به گفتهی وی، رئیس فراکسیون حتماً باید یکی از اعضای شورای مرکزی باشد. در حالی که هم اکنون حدادعادل عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان نیست و باهنر، صدر، زارعی، بادامچیان و آقاتهرانی از تهران در شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان عضویت دارند.
کلمات کلیدی:
سعید مدنی از عناصر فعال در گروهک های ملی- مذهبی و نهضت آزادی که مدتها مدیریت نشریه زنجیره ای ایران فردا را نیز بر عهده داشت، در گفتگو با رادیو فرانسه، از موضع اخیر هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تمجید کرد و گفت: هاشمی رفسنجانی در سن 75 سالگی به کمال پختگی سیاسی خود رسیده است.
وی هاشمی را روحانی معتدل توصیف کرد و گفت؛ او از پشتیبانی روحانیونی برخوردار است که ترجیح می دهند روحانیان و نهاد روحانیت از قدرت سیاسی فاصله داشته باشند. سفرهای وی به مشهد و قم نیز در همین راستا بوده است.
طرح این موضع در حالی است که چند ماه پیش ابراهیم یزدی رئیس گروهک نهضت آزادی، صراحتاً روحانیت را مانع توسعه در ایران توصیف کرد اما معلوم نیست چرا طیف پخمه و آلت دست آمریکا که از اصل روحانیت کینه بر دل دارند، همزمان خرق عادت کرده و به ستایش از مواضع کسانی چون آقایان هاشمی، خاتمی، کروبی، منتظری و... می پردازند و به عنوان مثال از کمال پختگی آنها دم می زنند.
کلمات کلیدی:
مراسم گرامیداشت یاد و خاطره 4 دیپلمات اسیر و دربند رژیم صهیونیستی به همت کانون فرهنگی حاج احمد متوسلیان و جمعی از جوانان شیرازی، با سخنرانی مهندس حاج سعید قاسمی برگزار شد.
به گزارش رجانیوز، این مراسم بهمناسبت پاسداشت اسارت احمد متوسلیان، سید محسن موسوی، تقی رستگار و کاظم اخوان در 12 تیر 1361 بهدست نیروهای مزدور رژیم صهیونیستی در پست بازرسی حاجز برباره در 40 کیلومتری شهر بیروت برگزار شد. 4 دیپلماتی که با گذشت 27 سال از اسارت آنها، هنوز هم سرنوشتاشان در هاله ای از ابهام قرار داشته و نامعلوم است.
قاسمی سخنانش را با شعر "ای وای بر اسیر کز یاد رفته باشد، در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد"، آغاز کرد و ادامه داد: احمد برگ زرین دفاع مقدس ماست. همه شهدای ما و فرماندهان شهید ما هرکدام عطر و بویی دارند اما احمد واجد خصوصیاتی بود که او را از دیگر فرماندهان جنگ متمایز می کرد. احمد ویژگیای داشت که تمام بچه های جنگ به او مدیونند و همین طور ظلمی به او شده است که او را غریب تر و مظلوم تر نموده است. اگر از من بپرسند که بهترین تعبیر درباره احمد متوسلیان چیست، در پاسخ از تعابیر زیارت عاشورا استفاده خواهم کرد و خواهم گفت که احمد "والوتر الموتور" 10 سال دفاع مقدس ماست.
وی سپس بهصورت مختصر زندگینامه احمد متوسلیان را مورد اشاره قرار داد: "احمد سال 1332 است که در دامان خانواده متوسلیان یزدی که خانواده ای مذهبی بود، پرورش یافت و با آموزه های مکتب اهل بیت آشنا شد. از کودکی به دلیل بیماری نارسایی قلبی گوشه گیری می کرد. در دوره دبیرستان، به دلیل خوش قلم بودن و خوش بیان بودن مورد توجه بود و در همان دوران به ورزش بوکس پرداخت. در سال 1350 وارد خدمت سربازی شد و این دوره را در رسته و فرماندهی تانک به پایان برد. در سال 1352 در رشته برق دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد. در سال 1355 به دلیل فعالیتهای انقلابی به خرم آباد نقل مکان کرد که در همان سال بازداشت و در زندان فلک الافلاک مورد شکنجه قرار گرفت. در ابتدا به اعدام محکوم شد اما با تخفیف به حبس ابد تقلیل یافت و در نهایت با پیروزی انقلاب از زندان رهایی یافت. در پیروزی انقلاب و فتح سنگرهای کلیدی نظام شاهنشاهی نقش داشت که سال 1358 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و جزء دور دوم آموزشی سعدآباد قرارگرفت. اولین مأموریت او عضویت در گردان اعزامی سپاه پاسداران به غائله خلق ترکمن در ترکمن صحرا در ابتدای سال 58 بود. مدتی در سپاه تهران فرمانده گروه ضربت سپاه منطقه 10 تهران بود. مدتی هم فرمانده سپاه خیابان خردمند (مسئول حفاظت از لانه جاسوسی) بود. در نهایت احمد پس از اوج گیری غائله کردستان به آن منطقه هجرت می کند و در شهرهایی چون بانه، سردشت، سقز، بوکان، مهاباد و... به حراست از نهال نوپای انقلاب می پردازد تا اینکه مدتی مسئولیت عملیات سپاه پاوه به فرماندهی یار همیشگیاش شهید محمد متوسلی عهده دار می شود و در نهایت با آزادسازی شهر مریوان از دست ضدانقلاب سپاه پاسداران آن شهر را تأسیس و فرماندهی آن را بر عهده می گیرد. کارنامه احمد در شهر مریوان خود یک کتاب است که دوستان برای اطلاع از آن می توانند به کتاب آذرخش حاجزبرباره نوشته برادر عزیزمان حسین بهزادی مراجه کنند و از آن اطلاع یابند. این مقطع از تاریخ انقلاب بهشدت مهم است و بازخوانی آن برای نیروهای مدافع انقلاب و نظام واجب است.
مقطعی که ایجاد غائله های قومی- مذهبی در دستور کار دشمنان خارجی و داخلی انقلاب قرار گرفت. غائله خلق کرد در کردستان، غائله خلق عرب در خوزستان، غائله خلق ترکمن در ترکمن صحرا، غائله خلق بلوچ در سیستان و بلوچستان و... اما از نظر وسعت و عمق، هیچکدام از این غائله ها به پای غائله خلق کرد نبود. غائله ای که چند استان ما را همزمان درگیر کرد. استان کردستان، استان کرمانشاه، استان آذربایجان غربی و استان ایلام. در این برهه از تاریخ انقلاب است که عظمت و بزرگی فرزندان انقلاب خود را نشان می دهد. تدبیر و درایت بی نظیر عزیزانی چون بروجردیها، ناصرکاظمیها، احمد متوسلیانها، همتها و... توانست توطئه دشمن را ناکام گذارد. این ستارههای آسمان انقلاب، بزرگترین کاری که کردند، فتح قلوب مردم کُرد منطقه بود و در میان مردم منطقه محبوب القلوب شدند، بهگونه ای که بروجردی به مسیح کردستان معروف شد. خوب یادم هست وقتی قرار شد حاج احمد برای تأسیس تیپ حضرت رسول(ص) به جنوب برود، مردم مریوان چه قیامتی به پا کردند. آنقدر اشک ریختند، ضجه زدند و ناله کردند تا احمد را منصرف کنند و احمد هم پا بهپای آنها اشک می ریخت. سینه های ما مخزن خاطرات فراوانی ازاخلاق پیامبرگونه بروجردیها و متوسلیانها با مردم منطقه است.
در کنار اخلاق حسنه این یلها، آنچه موجب حیرت ما می شد، تشخیص اعجاب برانگیز و اعجازگونه آنان بود. مثلاً درباره احمد خوب یادم هست سر مسئله بنیصدر که چه اتفاقاتی افتاد. روزی که بنیصدر کردستان آمد، قرار شد یک سر هم به مریوان بیاید. پیشاپیش آقای موسوی گرمارودی مشاور فرهنگی بنیصدر آمد به سپاه مریوان که خبر دهد بنیصدر دارد، می آید، آماده شوید. احمد متوسلیان با صلابت و قاطعیت به او گفت: آقای گرماروی به او بگویید اگر هلی کوپترش بالای مریوان پیدا شود، من خود پشت دوشکا می ایستم و هلی کوپترش را میزنم. ما از این جمله احمد از جا پریدیم. با خود گفتیم مگر دیوانه شده که راجع به رئیسجمهور 11 میلیونی فرمانده کل قوا و رئیس شورای انقلاب اینگونه سخن می گوید؟ بعد که علت را از او پرسیدیم، اینگونه پاسخ داد: "برادر! مسئولی که عدالت ندارد، ولایت هم ندارد!" بهخدا این جمله احمد را باید با طلا نوشت. آری احمد به ما یاد داد که مسئولی که عدالت ندارد، ولایت هم ندارد و امروز شما می بینید، مسئولینی که در این 30 ساله انقلاب و در سایه انقلاب پرورده شده اند ودایم بهگونه ای سخن می گویند و رفتار می کنند که انگار انقلاب هنوز هم به آنان بدهکار است و رفتار و کردارشان عاری از هرگونه عدالتی است و مدام هم به ولی فقیه می زنند ودیگران را به ولایت نداشته خود فرا می خوانند. اما احمد مانند امامش به ما یاد داد که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این ممکلت آسیبی نرسد.
این بچه ها این قدرت تشخیص را از کجا آورده اند؟ در زمانی که درون خود سپاه، خود ما پاسدارها به دو دسته بنیصدریون و بهشتیون تقسیم شده بودیم و در همین سپاه، بنیصدریون عکس بهشتی را پاره می کردند، احمد از کجا فهمیده بود که بنیصدر عدالت ندارد و لذا ولایت هم ندارد؟ امروز جامعه ما تشنه تشخیص از همان جنس قدرت تشخیص احمدها و بروجردیهاست. همان قدرت تشخیص که به ما بگوید بهقول مرحوم آقاسی "با علی در بدر بودن شرط نیست، ای برادر نهروان در پیش روست" قدرت تشخیص که به ما بگوید اگر یار غار حضرت روح الله(ره) هم بوده باشی، اگر مبارز و انقلابی بوده باشی، اما اگر با ولایت امر نباشی و امر ولایت را نپذیری، به قول مرحوم شریعتی چه به شراب نشسته باشی و چه به نماز ایستاده باشی، هیچ فرقی نمی کند. احمدها و بروجردیها، معیارشان ولایت بود و در برابر امر ولایت خاضع بودند، اصلاً در برابر ولایت خود را هیچ می دیدند و در مقابل آن ادعای "أنا رجل" نداشتند. نه مثل آنان که که خود را ذوب در ولایت می نامیدند اما ولایت را تا آنجایی قبول دارند که به سودشان است و آنان را تأیید می کند.
برادران! مشکل امروز انقلاب ما این نیست که انقلاب فرزندان خود را می خورد، بلکه مشکل امروز انقلاب ما این است که فرزندان انقلاب می خواهند انقلاب را بخورند. آنان طمع به بلعیدن انقلاب گرفته اند. یاران دیروز انقلاب، ظاهراً اغیار امروز انقلاب شده اند.
پس از تأسیس تیپ 27 محمد رسول الله(ص) در زمستان سال 1360 و پس از بزرگترین عملیات سپاه پاسداران غرب کشور بهنام محمد رسول الله(ص) که با مشارکت احمد و همت (سپاه مریوان و پاوه) صورت گرفت، قرار بر این شد که احمد و بخشی ازبچه های سپاه مریوان به جنوب بروند. احمد در این هجرت، بچه هایی را با خود برد ونیروهایی به او پیوستند که بعدها هرکدامشان در قد و قواره یک فرمانده لشکر ظاهر شدند و جزء نخبه ترین نیروهای سپاه و جنگ بودند. شهیدانی چون همت، محمود شهبازی، رضا چراغی، رضا دستواره، حاجی پور، علی موحددانش، تقی رستگار، محسن وزوایی، کاظم رستگار و... در عملیات فتح المبین، احمد و تیپش در یک ضربت کاری و بهشدت غافلگیرکننده توپخانه عراق را در 25 کیلومتری عمق دشمن به تصرف خود درآوردند و از پشت عقبه دشمن را زدند. خصوصیت احمد همیشه همین بود؛ واردساختن کاریترین ضربه به دشمن، در عین غافلگیری صد در صد آن و سرعت عمل بالا با کمترین تلفات. در این عملیات، احمد کاری ترین ضربه را به دشمن وارد کرد و تیپ 27 حضرت رسول الله(ص)، به عنوان یکی از موفق ترین تیپ ها شناخته شد. در عملیات بیت المقدس، به تصریح فرمانده وقت سپاه، دشوارترین وسخت ترین محور عملیاتی به تیپ 27 سپرده شد (بهخصوص در مرحله اول و دوم) اینجا هم احمد در مرحله سوم و چهارم عملیات عقبه دشمن را قطع کرد و خرمشهر را به محاصره کامل درآورد و باعث شد اگر در فتح المبین ما 11هزار اسیر گرفتیم، اینجا نزدیک به 19هزار اسیر از بعثیها بگیریم. احمد متوسلیان را اگر در عرف نظامی ارتش های دنیا مورد سنجش قرار دهیم، فراتر از یک ژنرال 4 ستاره در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس ظاهر شد. احمد یک گنج ناشناخته بود که هنوز هم قدر و قیمتش برای خیلی از مسئولین ما ناشناخته مانده است. اما "آقا" در چند نوبت با تعابیری زیبا و پرمعنا از او یاد کرده اند و حق او را متذکر شد ه اند.
در سال 1361، پس از فتح خرمشهر و در حالی که هنوز بین ما و شهر بصره حتی یک رده میدان مین وجود نداشت، برای آنکه دست ما را از بصره کوتاه کنند و جلوی شکست صدام را بگیرند، اسرائیل به لبنان حمله کرد و جنوب لبنان را تصرف کرد. در این زمان، قوای محمد رسول الله(ص) پس از دیدار هیئت عالیرتبه نظام ازسوریه و دیدار با حافظ اسد، به اذن حضرت روح الله(ره) و به فرماندهی حاج احمد متوسلیان به لبنان اعزام شد. اما متأسفانه دیدیم که مهندس موسوی در یکی از مناظره های انتخاباتی خود این مسئله را بهصورت تحریف شده و وارونه بیان کردند که البته بنده بهصورت مکتوب پاسخش را دادم اما متأسفانه آن پاسخ در هیاهوهای انتخاباتی چندان شنیده و دیده نشد. لذا دوستان را به مطالعه مجدد آن ارجاع می دهم. اما در مجموع ما به اذن امام رفتیم و به اذن او بازگشتیم، نه اینکه بهقول آقای موسوی، نرفته ما را بازگردانند. مگر می شد در آن سال ها بدون اذن امام(ره) یک هواپیما پر از نیروی نظامی به خارج از کشور فرستاد؟ گیرم که ما پاسدارها بی ترمز بودیم و خودسرانه عمل کردیم، تیپ تکاور ذوالفقار ارتش که دیگر خودسر و بی ترمز نبود، پس آنها چگونه آمدند؟ این نیروها به لبنان اعزام شدند و در سوریه و بعد لبنان به دستور احمد به تأسیس پایگاه های آموزشی اقدام ورزیدند که به تأسس حزب الله لبنان انجامید و این شجره طیبه را در لبنان قرص کرد. در نهایت پس از بازگشت سید محسن موسوی کاردار سفارت ما در لبنان از بیروت به سوریه و ارائه گزارش به احمد به عنوان فرمانده نیروی اعزامی و اعلام خط تصرف سفارت ما در لبنان، احمد تصمیم گرفت به همراه سید محسن موسوی و تقی رستگار و کاظم اخوان به بیروت بروند و اسناد و مدارک سفارت را نجات دهند که متأسفانه در پست حاجز برباره به اسارت درآمدند و تا امروز اطلاع دقیق از آنان نیست. در این میان، احمد یکبار به ایران بازگشت و گزارشی از وضعیت منطقه خدمت حضرت امام(ره) ارائه کرد.
اما مطالبه ما از دولت این است که هرچه سریعتر تکلیف این عزیزان روشن شود و اگر هنوز زنده اند، وسیله استخلاصاشان مهیا شود، البته این مطالبه ما از همه دولتهای گذشته است، بهویژه دولت میرحسین موسوی چرا که این اتفاق در زمان صدارت ایشان رخ داد و بیشترین مسئولیت در این زمینه متوجه وی است. کاش آقای موسوی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد قدری هم از رژیم صهیونیستی یاد می گرفتند. وقتی آنها برای یک کمک خلبان رده سوم مثل رون آراد دنیا را به هم می ریزند و یادش را تا همین امروز زنده نگاه داشته اند و وقتی برای 2 سرباز اسیر در دست حزب الله، جنگ 33 روزه را بهپا می کنند، آنوقت ما اینقدر بی عرضه ایم که برای یلهایی چون احمد متوسلیان هیچ کاری نکرده ایم. برای او و 3 دیپلمات دیگر و نه برای امام موسی صدر که از قضا ظاهراً با جناب خاتمی نسبت سببی هم دارند. گلایه ما همیشه این بود که برادر عزیز جناب خاتمی چرا شما پرونده امام مسوی صدر را به آدم معلوم الحالی مثل ابطحی سپردید که هیچ کاری نکرد و فقط در مدت 8 سال ریاست جمهوری شما بازیگوشی کرد؟
گلایه دیگر هم از آقای موسوی داریم. ایشان و سخنگویاناشان دائماً از یک طرف بر طبل خط امامی(ره) بودن می کوبیدند و از دیگر سو کمک به فلسطین و لبنان را دائماً به بهانه های مختلف تخطئه می کردند و زیر سئوال می بردند. برادر عزیز ظاهراً شما یا دچار آلزایمر شده اید و کمک های فراوان مادی و معنوی ما در زمان حیات ظاهری حضرت امام(ره) به برادران لبنانی و فلسطینی را فراموش کرده اید و یا از بیخ استحاله شده اید و منکر اصل ماجرا هستید. اگر آلزایمر گرفته اید، می توانید ریز این کمک ها را از آقای علی اکبر محتشمی پور سفیر وقت ما در سوریه بپرسید تا ایشان شما را روشن نماید و اگر هم که دچار حالت دومیاید که برایتان بسیار متأسفم، پس دیگر اینقدر سنگ امام را به سینه نزنید.
اگر احمد بود، اجازه نمی داد که کار جنگ را بدانجا بکشانند که آنان که می گفتند دیگر ما نمی توانیم جام زهر را بدست امام بدهند.
اگر احمد بود، امروز به جای یک حزب الله، دهها حزب الله در چهار گوشه جهان داشتیم.
اگر احمد بود، امروز به جای یک سید حسن نصرالله و عماد مغنیه دهها چون آنها می داشتیم.
اگر احمد بود، هرکجا که گوینده لااله الاالله است را مرز اسلامیامان معرفی می کرد.
اگر احمد بود، اجازه نمی داد مکه و مدینهامان در دست منافقین، کربلا و نجفامان در دست کفار و قدس شریفامان در دست صهیونیست ها باشد.
اگر احمد بود، دیگر گروهک های مزدور چون پژاک، جرأت جسارت در کردستان و مریوان نمی یافتند.
اگر احمد بود، آرمان بسیج نهضت جهان اسلام حضرت امام را محقق می کرد.
اگر احمد بود، جنایتکاران صهیونیست در تجاوز به لبنان و غزه را به اسارت می گرفت و در بازار شام می گرداند و بیهیبتشان می کرد.
اگر احمد بود، مصداقی بود بر این آیه شریفه که اشداء علی الکفار و رحماء بینهم.
اگر احمد بود، برای یاران آلزایمر گرفته و یا استحاله شده امام(ره) فریاد می کشید و اصول مقدس و ناب خط امام را به آنان یادآوری می کرد.
اگر احمد بود، بی تردید برای رهبرمان آقا سیدعلی خامنه ای مالک اشتری کامل بود.
اگر احمد بود، مولا و سرورمان حضرت صاحب الزمان(عج) را شمشیری شکست ناپذیر و سربازی خستگی ناپذیر بود.
کلمات کلیدی: