آمدیم بیرون که مصادف شد با حضور خبرنگاران و من آنجا از روی عصبانیت صحبتهایم را کردم تا نشان دهم همیشه قرار نیست خانواده هاشمی ساکت باشند و به هر حال ما برای خود این حق را قائل هستیم.» این بخشی از صحبتهای فاطمه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه «آرمان» است؛ اظهاراتی که اگرچه صریحتر از همیشه است اما برای مردم ایران جدید نیست؛ چرا که اعضای خانواده هاشمی اصولا عادت به طلبکار دانستن خود از ملت ایران میدانند و همیشه در سخنرانیهای مختلف خود، به بیان این مساله میپردازند.
فائزه هاشمی؛ «بابا، همه کاره مملکت است!»
فائزه هاشمی رفسنجانی، دختر جنجالی اکبر هاشمی رفسنجانی را میتوان مظهر این رویکرد خانوادگی دانست. فائزه هاشمی که بارها و در مصاحبههای مختلف، خودش را نماینده زنان فرهیخته و امروزی ایران معرفی کرده، اوج طلبکاری خود و خانوادهاش از ملت ایران را در آغازین روزهای شکلگیری فتنه 88 به نمایش گذاشت و در سخنانی توهینآمیز در میان آشوبطلبان و اغتشاشگران، پدرش را «همه کاره مملکت» معرفی کرد.
او در آن سخنرانی که بخشی از تصاویرش از صداوسیما نیز پخش شد، اینگونه به توهین به ملت ایران پرداخت: «تاریخو که نگاه بکنید [...] در زمانی که رئیسجمهور بود نخستوزیرش، میرحسین تحمیلی بود. آقای خمینی گفت باشه. زمانی که بابا رئیس جمهور شد باز رئیس جمهور رئیس جمهور [...] نبود. خاتمی که رئیس جمهور شد، باز اون نبود. تنها دورهای که [...] واقعیه الانه. این یکی. دوم، کسانی که از آقا حمایت میکنن بسیجیا و پاسدارا و انصار حزبالله و تو این مایهها هستن که اونا هم منافعشون تو همین کارای احمدینژاده بنابراین [...] باید منافع این بسیجیا رو حفظ کنه. اگه نکنه [...]. در واقع [...] داره برای خودش این کار رو میکنه. سوم،... یعنی منافع رو که نگاه بکنید... آهان! آقا از سال (یک ثانیه نامفهوم) همینه دیگه تو کشورای جهان سوم همیشه باید دچار رهبرای (یک کلمه نامفهوم) ببینید مردم خودمون هم مقصرن. رأیا رو ببینید. یه آدم یه جریان یه فکر ادامه پیدا نمیکنه نمیتونه بسازه بره. ما یک دموکراسی نیمبندی داریم همین دموکراسی، رأیهای مردم گاهی دردسرساز میشه. مثلاً یه دوره من میشم نفر اول تهران، یه دوره اصلاً رأی نمیارم. این یعنی چی؟ یعنی آدمها... میدونین چیه... تاریخ ما اینجوریه. ما قهرمانساز و اسطورهکشیم. آدمهامونو میبریم بالا بعد از اون بالا پرتشون میکنیم پائین. میکشیم شون. مثلاً کی میخواد بسازه؟ کی میخواد بمونه بسازه؟ ما مشکل روانشناسی جامعهخودمون هم هست. یعنی اگر ما سیستم داشتیم، ثبات داشتیم، دموکراسی معنی واقعی پیدا میکرد این طور نمیشد. (دو ثانیه نامفهوم) یه خط رو میگرفتیم ادامه میدادیم (16 ثانیه نامفهوم) اصلاً ببینید یکی از مشکلات اساسی هم مال خاتمی بود. کارهای نبود یعنی در واقع عرضه کار نداشت. من در واقع عامل اصلی این دیکتاتوریها رو خاتمی میدونم. به این دلیل که سر 18 تیر اون اومد مسیر رو برد به سمت تندی که همه چهرهها رو، رو کرد، لو داد. دست همه اصلاحطلبان رو شد بعد رسید به 18 تیر. از اونجا دیکتاتوریا شروع شد. ببینید انتخابات بعدی دیگه اصلاحطلبا دیگه اصلاً قدرت نگرفتن. الآن هم که میتونستن قدرت بگیرن اینجوری شد، سر بابا اونطوری شد.»
مهدی هاشمی؛ «بوعلی سینای ثانی»
تعابیر پدر از پسر برای شناخت میزان ادعا و طلبکاری مهدی هاشمی از ملت ایران کافیست. آن زمانی که اکبر هاشمی اینچنین در وصف پسر کوچکش مطلب مینوشت، شاید انتظار نداشت روزی مجبور شود او را در زندان ببیند: «... در دوران کودکی تیزهوشیات مایه اعجاب من بود. مکرر اتفاق افتاد که در خیابانهای تهران در حال رانندگی، من سرگردان میشدم و تو در سه- چهار سالگی راه را نشان میدادی و این صحنه، در سفر اروپا هم چند بار پیش آمد. البته آن وقت بزرگتر بودی و یک بار تحت تأثیر هوشات گفتم ابوعلی سینا میشود. این اسم در خانه برایت مانده. از آن روزی که به دوران تمییز رسیدی، با همسالان خود مخصوصاً در بین فامیل تفاوت فاحشی داشتی....»
با این حال، مهدی هاشمی پس از تمام فتنهگریهایی که در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم انجام داد و برای عدم رسوایی، مجبور به قرار از کشور و پناهندگی به انگلستان شد، هنوز هم کلهای پر باد دارد و با تبختری خاص، در پاسخ به خبرنگار تلویزیون سلطنتی انگلیس میگوید که «حرفهایم را در تهران میزنم!» البته مهدی هاشمی هنوز هم از ملت ایران طلب دارد و انگار در آستانه انتخاباتت ریاست جمهوری یازدهم، برای ادامه دریافت طلب خود از مردم به کشور بازگشته است.
محسن هاشمی؛ «یک ارث پدری به نام مترو»
«برای اینکه بیشتر از این مردم، مسافران و توسعه مترو در فشار قرار نگیرند، علی رغم اعتقاد به خدمت و اعتماد به توان جناب عالی و همکارانم خواهشمند است موافقت فرمایید فرد دیگری که امکان ایجاد هماهنگی بیشتر خواهد داشت در راس مدیریت این شرکت قرار گیرد.» این بخشی از متن نامه استعفای محسن هاشمی رفسنجانی از ریاست بر شرکت متروی تهران و حومه است؛ استعفایی که پس از سالها و در واکنش به اعتراضات گسترده نسبت به عملکرد این مجموعه صورت گرفت اما هاشمی حتی حاضر نشد به خاطر این مشکلات از مردم عذرخواهی کند و حتی خودش را نیز متخصص این امر خواند که تنها به دلیل عدم هماهنگی با سیاستهای دولت، اقدام به ترک منصب کرده است.
این احساس که گویی ملت ایران به یک خانواده مدیون و بدهکار هستند، انگار در خانواده هاشمی همه گیر است و به فرزندان نیز سرایت کرده تا محسن و فاطمه و فائزه و مهدی به دنبال بازپس گیری این مطالبه قدیمی از مردم ایران باشند. مردمی که به فرموده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، «ولی نعمت» مسئولان هستند.
کلمات کلیدی:
سایت های حامی هاشمی رفسنجانی به منظور آماده کردن جو روانی برای کاندیداتوری ایشان در انتخابات 92 علاوه بر مظلوم نمایی شروع به سیاه نمایی اوضاع کشور نیز می نمایند.
این جملات به حدی در این سایت ها تولید می شود که آدم فکر میکند با یک سایت ضد انقلاب روبرو شده است. به جملات زیر که توسط جناب هاشمی گفته شده دقت فرمایید:
مردم بازی دروغگویان را فهمیده اند.
فریبکاریها موقت است ؛ آمار دروغ،ادعای دروغ،پول بی خود مصرف کردن که مردم میفهمند یک بازی است و بیتالمال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمیدهد حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را میگیرند ولی لعنتشان هم میکنند
تمام دلسوزان ناراضیند/این وضع قابل دوام نیست .
امروز با وجود تمام مشکلات،ناامید نمی شویم همه باید صبورانه منتظر باشیم تا شرایط بهتری فراهم شود.
خدشه بر معیشت مردم مقدمه ظهور نیست.
اساس کار ما اسلام است عده ای سعی می کنند امام زمان (عج) را فرآتر از قرآن و اسلام قرار دهند گویی دین جدیدی در راه است.
"شیاطین انقلابی نما از نگاه هاشمی ". منحرفان بی ریشه رسوا می شوند.
منحرفان تمام تلاش خود را به کار برده اند تا دو قشر توانمند و کار آمد مدیران و کارگزاران و نیز روحانیت و علما را به هر نحو ممکن از صحنه خارج کنند و نتیجه اقداماتشان محجوریت و مظلومیت کنونی مدیران با تجربه کشور و علمای دلسوز نظام و انقلاب است.
حال نوشته های فوق را مقایسه نمایید با صحبت های مقام معظم رهبری در مورد رییس جمهور و دولت ایشان:
شهریور 91 مقام معظم رهبری: خوشبختانه کشور در حال پیشرفت است - با قطع نظر از آمارهائى که خود ما میدهیم - رصدکنندگان جهانى هم همین را میگویند؛ آنها هم تصدیق میکنند که کشور از جهات مختلف در حال پیشرفت است. البته بعضىها توهّماتى میکنند، که توهّمات درستى نیست؛ ناشى از ارزیابى درستى نیست.
شهریور 91 مقام معظم رهبری: در جمعبندى نقاط قوّت و نقاط ضعف، وقتى ما نگاه میکنیم، ترجیح را به نقاط قوّت میدهیم؛ لیکن این معنایش این نیست که ما ضعفها را نباید برطرف کنیم. خب، در طول این چند سال در کشور کارهاى وسیع عمرانى انجام گرفته؛ بخصوص در مناطق دوردست، در بخشهاى مختلف؛ اینها واقعاً کارهاى مهمى است؛ این یک رویکرد بسیار مهمى در حرکت دولت است. از این قضیه بگیرید، تا پیشرفتهاى چشمگیرى که در زمینهى علم و فناورى به وجود آمده. این پیشرفتهائى که در این چند سال در زمینهى علم و فناورى صورت گرفته، خیلى قابل توجه است.
شهریور 91 مقام معظم رهبری: در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاىانقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئلهى سادهزیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دورهاى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهتگیرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنى مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئلهى دعوت به عدالت، مسئلهى سادهزیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است.
شهریور 91 مقام معظم رهبری: هیچ لزومى ندارد که کسانى که دستى به میکروفن و به منبر و به اینها دارند، بنا کنند ضعفها را شمارش کردن؛ چون بیان ضعفها در فضاى عمومى، مشکلى را حل نمیکند. اگر ضعفى وجود دارد، باید به خود آن کسى که داراى ضعف است، این را گفت
شهریور 91 مقام معظم رهبری: دولت نهم و دولت دهم شناخته شده به پرکارى، پشتکار و خسته نشدن
خرداد 88 مقام معظم رهبری:رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئى متهم کردند!
خرداد 88 مقام معظم رهبری: رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبت هاى خجالت آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند.
این تنها نمونه ای است از دورخیز جناب هاشمی و دوستانشان برای رسیدن به قدرت. ؟ آیا صلاح است آقای هاشمی این چنین براساس راهبرد منافقین و مخالفین گام بردارد؟
مظلوم نمایی + سیاه نمایی + ؟ +؟+ .... = پیروزی در انتخابات 92
کلمات کلیدی:
اکبر هاشمی رفسنجانی در واکنش به دستگیری مهدی هاشمی گفته است که فرزندان او فرقی با بچههای مردم نداشته و باید بدون تبعیض با آنها برخورد شود، حال آنکه مرور سابقه فعالیتهای مهدی هاشمی چند پرده از این وجوه تشابه را برملا میکند.
به گزارش رجانیوز یکی از حاشیههای جالب بازداشت مهدی هاشمی که همه منتظر آن بودند (و البته هنوز هم هستند!) واکنش پدر او به این اتفاقا است. البته در همین چند روز نیمچه واکنش از قول محسن هاشمی منتشر شده است. آنجا که ئی از قول پدر می گوید: «ایشان میگویند، بچههای من مثل بچههای بقیه افراد هستند و فرقی بین بچه های من با بچه مردم نیست. نظر ایشان این است که نباید تبعیضی صورت بگیرد و باید بدون تبعیض با فرزندان ایشان برخورد شود.»
این ادعا که از سوی بزرگترین پسر هاشمی رفسنجانی منتشر شده است با نگاهی به سوابق مهدی هاشمی شدیدا تایید میگردد تا آنجا که بر همگان ثابت میشود که هیچ فرقی بین «بچه آقای هاشمی» با «بچههای مردم» وجود نداشته است.
شباهت اول: اخذ دکترا با کارشناسی ارشد معادل!
مدرک تحصیلی این آقازاده یکی از نشانه های برابری و فرق نداشتن او با بقیه مردم است! مهدی هاشمی در حالی در مکاتباتش، خود را دکتر مهدی هاشمی معرفی میکرده است که مدرک کارشناسی ارشدش "مدرک معادل" بوده و آن را پس از گذراندن یک دوره آموزشی بین دانشگاه صنعتی شریف و سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور اخذ کرده است آنهم در شرایطی که خود رئیس سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور یعنی یکی از طرفهای این قرارداد بوده است!
نکته قابل توجه اینکه وی پس از اخذ این مدرک کارشناسی ارشد معادل، مدرک دکتری خود را نیز از دانشگاه آزاد اخذ کرده است. در پرونده ای که به شماره 115920 و به شماره داوطلبی 100006 دانشگاه آزاد برای دوره دکترای او تشکیل شده وی با استفاده از سهمیه رزمندگان در آزمون شرکت کرده و علی رغم صراحت در مردود شدن از نظر علمی، برای پذیرش در رشته دکترای مهندسی انرژی دعوت به مصاحبه می شود! اما این همه شباهتهای این آقازاده با بچههای مردم نیست.
شباهت دوم: 21 ماه و 22 روز کسر خدمت!
دریافت کارت پایان خدمت مهدی هاشمی نیز عجیب و یگانه است. با آن که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بارها از حضور مهدی هاشمی در جبهه ها و مجروحیت او سخن گفته، اما وی صرفاً از مورخ 14/05/1365 الی 14/07/1365 و نیز 10/08/1365 الی 18/11/1365 کلاً 5 ماه در جبهه حضور داشته است. با این حال برای مهدی هاشمی کارت پایان خدمتی صادر شده که در توضیحات صدور این کارت که عکس آن با لباس شخصی است! دوران خدمت نامبرده از تاریخ 04/10/1366 تا 12/12/1366 درج گردیده و آمده است: نامبرده 21 ماه و 22 روز گواهی کسر خدمت دارد!
شباهت سوم: کشتی تفریحی شخصی برای مدیرعامل 24 ساله
درحالی که بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی یکی از دغدغههای خانوادهها است مهدی هاشمی مانند «بچههای مردم» توانسته است در سن 24 سالگی رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت مهندسی و یاخت تاسیسات دریایی ایران شود!
او در این زمان یعنی سال 72 در نامهای به فرماندهی منطقه هوایی مهرآباد درخواست تحویل گرفتن شناوری را جهت ترخیص داشته است که متعلق به وی بوده و نامبرده نماینده خود را برای تحویل گرفتن این شناور مجلل معرفی می کند. مهدی هاشمی در نامه مذکور تاکید دارد که این شناور متعلق به شخص اوست.
مدیرعاملی و ریاست بر یک شرکت بزرگ ملی و داشتن یک کشتی مجلل تفریحی یکی دیگر از وجه تشابهات این آقازاده با «بچههای مردم» است!
شباهت چهارم: پرداخت هزینه آرایشگاه و گوسفند نذری از بیت المال!
اما این آقازاده چنان وجوه تشابه خود و مردم عادی را زیاد می دانسته که اصولا فرقی بین جیب خود و مردم قائل نبوده است. برای مثال او در زمانی که رییس دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد بوده است چنین هزینههایی را از حساب دانشگاه آزاد پرداخت کرده است:
«موبایلهای شخصی خود و همسرش فرشته هاشمی، تلفن منزل،آرایشگر شخصی، معلم خصوصی همسر وی، گوسفند نذری عید قربان، ویزای خانوادگی دبی، قبض برق منزل، خرید از فروشگاه فرودگاه مهرآباد و حضور خانواده وی در کافی شاپ فرودگاه، بیمه نامه خودروی همسر مهدی هاشمی، هزینههای تمیز کردن شیشههای منزل مهدی هاشمی و...»
واقعا اگر کسی خودش را جزئی از مردم عادی نداند چطور میتواند چنین هزینههای شخصی را از جیب مردم پرداخت کند؟!
شباهت پنجم: مردمداری حضرت آقازاده!
اما همه میدانند که مردم ایران به مردم داری معروف هستند. طبیعتا مهدی هاشمی هم که با بچه مردم فرقی ندارد طبیعتا این خصلت را داراست. او در این راه و البته با عنایت به آنچه در بند قبل گفته شد، وقتی در پستی قرار می گرفته است اقدام به نان رسانی می نموده و به هیچ اهل تک خوری نبوده است. برای مثال او در زمان مسئولیت در دانشگاه آزاد اقدام به عقد قراردادهای صوری با چهرههای سیاسی کرده است. مانند قرارداد مشاوره که با آقای محمد عطریانفر از تاریخ 13 آذر سال 87 تا 12 آذر سال 88 بسته شده و از این راه ماهیانه 800 هزار تومان به این فرد پرداخت میشده است.
شباهت ششم: سود روزانه 250 هزار دلاری با پسر صدام!
اما مردم ایران علاوه بر مردم داری، به دشمنی و عناد با دیکتار معدوم عراق که خون صدها هزار ایرانی را به گردن دارد نیز معروف هستند. مهدی هاشمی از این نظر نیز با مردم عادی شبیه است. او علاوه بر رفاقت با پسران دیکتاتور معدوم لیبی،معمر قذافی، با پسران صدام نیز ارتباط داشته است تا آنجا که یکی از روزنامه های خارجی سالها قبل گزارشی را منتشر کرد که براساس آن مهدی هاشمی و فرزندان دیکتاتور معدوم عراق، صدام به شراکت در تجارت می پرداختند. گفتنی است بعد از سالها هنوز مهدی هاشمی هیچ واکنشی نسبت به این گزارش نداشته است.
شباهت هفتم: دسترسی و نگهداری به اسناد به کلی سری!
اما یکی از وجوه تشابه مهدی هاشمی با مردم عادی فعالیت او در زمان انتخابات سال 88 است که البته گفتههای زیادی در این رابطه منتشر شده است. مانند دسترسی او به اسناد محرمانه، به کلی سری و فوق محرمانه از نهادهایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، قوه قضاییه و... که در دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد نگهداری می شده است و با دستگیری براتعلی سرلک، رییس دفتر مهدی هاشمی، نکات زیادی پیرامون این اسناد افشا شده است.
یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، مهدی هاشمی به سرلک دستور داده بود تا با خارج کردن این اسناد آنها را نابود کند که البته بخشی از آنها بازیابی شده است.
شباهت نهم، دهم، یازدهم و...: دقیقا مثل بچه مردم!
درباره وجوه این تشابه حالاحالاها می توان صحبت کرد که البته مراجعه به بخشی از اعترافات مجرمان انتخابات سال 88 میتواند بخشی از این وجوه را تبیین کند. اما در پایان بد نیست با مرور بر برخی سمتهایی که این آقازاده داشته است بخشی از این وجود باز شود:
1. مدیرعامل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت
2. رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ساخت تجهیزات دریایی
3. عضو اصلی هیئت مدیره شرکت سنجش از دور
4. مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت
5. سهامدار شرکتهای نورد فولاد خراسان و مجتمع فولاد خراسان
6. عضو هیئت مدیره مجتمع کشتی سازی خلیج فارس
7. و...
اینها تنها گوشهای از تشابهات «بچه آقای هاشمی» با «بچههای مردم» بود. باقیاش مانند قضیه استات اویل، کرسنت، ارتباط با سفارت عربستان، اختلاس بیش از ده میلیاردی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت در سال 82 تا 84، اختلاس 52 میلیونی از شرکت مهندسی ساخت تاسیسات دریایی به گزارش سازمان بازرسی، سایت جمهوریت و... بماند.
حکم ماموریت مهدی هاشمی به واحد آکسفورد دانشگاه آزاد با حق ماموریت ماهیانه 2530 پوند شباهت دیگر او به مردم عادی را نشان می دهد
دستخط مهدی هاشمی حاوی بخشی از برنامههای او درباره آشوب در انتخابات 88
کلمات کلیدی:
رییس مجلس شورای اسلامی به فاصله چند روز پس از حضور در دانشگاه قم، این بار به دانشگاه علم و صنعت رفت و به سوالات دانشجویان پاسخ داد اما وجه اشتراک این دو دیدار را باید در تکرار برخی مواضع لاریجانی درباره برخی سوالات دانشجویان دانست.
به گزارش رجانیوز، لاریجانی در این دیدار نیز به دفاع از عملکرد خود در فتنه 88 پرداخته و با بیان اینکه عدهای در فتنه 88 قصد شعلهور کردن آتش را داشتند گفت: در همان موقع برخی میگفتند که لاریجانی صحبتهایی که در شبکه دو مطرح کرد حق را تنها به یک عده خاص داد. صحبتهای آن روز در تلویزیون موجود است و میتوانید آن را بشنوید.
لاریجانی افزود: بنده زمانی با شبکه دو صحبت کردم که عصر تا شب آن روز در میدان انقلاب برخوردهای شدیدی صورت گرفته بود. به عنوان وظیفه شرعی و ملیام احساس کردم که باید فضا را آرام کنم. دنبال تجارت نبودم و میخواستم با روشنگری فضا را آرام کنم همانطور که مقام معظم رهبری در نماز جمعه همان دوران نیز ضمن احترام به کاندیداها و بیان سوابقشان، راه درست را به این افراد نشان دادند.
این اظهارات در حالی مجددا از سوی آقای لاریجانی مطرح شده است که به نظر می رسد همچنان درک مشترکی از تعبیر "فتنه" میان نیروهای انقلاب و رییس مجلس شکل نگرفته است و از همین رو، ایشان با دفاع تمام قد از سخنان خود در روزهای پر التهاب پس از انتخابات، دیگران را متهم به شعله ور تر کردن آتش می کند.
تعبیر فتنه که برای نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب در توصیف حوادث بعد از انتخابات بکار رفت، بیش از هر چیز به معنای غبار آلود بودن فضای سیاسی است که در پی آن جریان باطل می کوشد با بزرگنمایی اشتباهات احتمالی طرف مقابل، و گم کردن اشتباهات بزرگ خود، خویش را حق و جریان حق را باطل نشان دهد.
این اتفاق به معنای واقعی، در حوادث بعد از انتخابات بوقوع پیوست و جریان اصلاح طلب که به بهانه تقلب در انتخابات نتیجه آرای ملت را نپذیرفته بود، سعی کرد تا با مطرح کردن بهانه های پیش و پا افتاده و دسته چندم، مساله اصلی را که همان نپذیرفتن نتیجه انتخابات بود، تحت تاثیر قرار داده و با مطرح کردن مسایلی چون شایبه ی حمایت شورای نگهبان از یک کاندیدای خاص، نوع برخورد پلیس با اغتشاشگران و ... جای مساله اصلی و فرعی را در افکار عمومی دگرگون سازد.
این موضوع البته برای توده مردم خیلی زود روشن شد و بسیاری دیگر از رجال سیاسی از جمله دکتر حداد عادل از همان روزهای نخست بعد از انتخابات ضمن اشاره به این نقشه انحرافی دشمن، مساله اصلی را برای مردم بازگو کردند اما در این میان برخی نخبگان مانند رییس مجلس با اتخاذ مواضع دوپهلو، منجر به باور پذیری برخی ادعاهای غلط سبزها در افکار عمومی شدند که در نتیجه تنها نیروهای انقلاب را شگفت زده کرد.
به عنوان مثال، در همان روز 30 خرداد 88 که آقای لاریجانی در دانشگاه علم و صنعت نیز از سخنان خود در آن روز دفاع کرده و گفته است می توان با مراجعه به آرشیو، بار دیگر آنها را گوش داد، ایشان مواضع دوپهلویی اتخاذ کرده است که ضمن آنکه بخشهایی از آن کاملا بجاست و به محکومیت قانون شکنی های اصلاح طلبان می پردازد، اما در قسمتهایی از آن شورای نگهبان، بسیج، وزارت کشور و صدا و سیما مورد نقد معناداری قرار گرفته اند که در آن برهه، این سخنان پازل جریانی را تکمیل می کرد که در پی وارد کردن اتهام های بزرگ و نادرستی به نظام بودند؛ آقای لاریجانی در آن برنامه می گوید:
«اگرچه شورای نگهبان را افراد متدینی تشکیل میدهند اما کاش برخی اعضای آن به نفع یک کاندیدای خاص وارد میدان نمیشدند.» وی همچنین با اشاره به اینکه حساب اکثریت مردم از عدهای آشوب طلب جداست به نیروی انتظامی و بسیج گفت که با مردم مهربان باشند. لاریجانی گفت: «صدا و سیما نباید به گونهای رفتارکند که موجب تحریک احساسات مردم باشد. مسئولان باید فضایی را ایجاد کنند که مردم احساس کنند میتوانند حرفشان رابزنند. مسئولان باید فضایی غیر از خیابانها را برای تجمع در اختیار معترضان قرار دهند و ضمنا صداوسیما فرصت را به منتقدان بدهد.»
همان طور که مشخص است، این اظهارات تفاوت بسیار زیادی با جنس اظهارات فردی مانند دکتر حداد عادل در آن برهه دارد و در حالی که وی در گفتگوی ویژه خبری میرحسین موسوی را به مناظره طلبید و اعلام کرد که امکان تقلب 11 میلیونی وجود ندارد، رییس مجلس از ضرورت مهربان بودن بسیج با مردم، و برخی انتقادات دیگر به شورای نگهبان و صدا و سیما سخن گفت، سخنانی که در بهترین حالت هیچ گاه "عمارگونه" نبود و اگر ابهام فضا را برای توده های ملت بیشتر نمی کرد، کمتر نمی کرد.
براستی بسیاری از مردم اگر مبنا را فقط سخنان آقای لاریجانی می گذاشتند، جز به این نتیحه می رسیدند که حوادث روی داده دعوا میان دو جناح است که باید هر دو بیشتر رعایت کنند؟ و آیا اصل ماجرا، دعوا میان طرفین درون نظام بود؟ یا از همان روزهای اول بعد از انتخابات دوقطبی نظام و ضد نظام بوجود آمد و بهترین شاهد مثال این مساله نیز حمایت های صریح ضدانقلاب از جریان سبز بواسطه آشوبهای خیابانی است؟
در پایان بار دیگر سخنان مهم رهبر انقلاب درباره ضرورت و نوع موضع گیری نخبگان در فتنه را که معظم له در 29 تیرماه 88 مطرح کردند، مرور می کنیم:
"نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آنها کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همه ى ما خیلى باید مراقب باشیم؛ خیلى باید مراقب باشیم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گیرى کردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. یک چیزهائى را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکرده ایم. یک چیزهائى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کرده ایم. نخبگان سر جلسه ى امتحانند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است. عقل، این سیاسیبازىها و سیاسىکارىهاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان»؛ عقل این است که انسان را به راه راست هدایت میکند. اشتباه میکنند آن کسانى که خیال میکنند با سیاسىکارى، عقلائى عمل میکنند؛ نه، عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار میکند. شاخصش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف میزنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فریب ندهیم؛ بفهمیم چه کار میکنیم؛ بفهمیم چه میگوئیم؛ چه حرکتى میکنیم."
کلمات کلیدی:
ظاهرا دوری یکماهه مهدی هاشمی از خانواده و حضور در زندان، بسیار سخت تر از غیبت سه ساله او تمام شده به نحوی که وکیل وی امروز تلاش کرد با یک فضاسازی رسانه ای از احتمال آزادی وی و تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه سخن بگوید.
به گزارش رجانیوز، در حالی که مهدی هاشمی پس از ورود به ایران، برای بررسی و تحقیق بیشتر پیرامون پرونده قطوری که نزد دستگاه های امنیتی و قضایی کشور دارد، روانه زندان اوین شد، هنوز یکماه از حضور وی در اوین نگذشته که محمود علیزاده طباطبایی امروز در گفتگویی با ادعای اینکه «مدت بازداشت موقت مهدی هاشمی به پایان رسیده است»، اعلام کرد: امروز سه شنبه (2 آبان ماه)، مدت بازداشت موقت یک ماهه مهدی تمام شده و امروز درخواست آزادی وی به قید وثیقه به مراجع قضایی ارجاع میشود.
هر چند طباطبایی ساعاتی بعد از اعلام این ادعا، با پس گرفتن سخنان خود، از عدم پذیرش درخواست تبدیل قرار بازداشت به وثیقه توسط دادسرای امنیت خبر داد، اما این ادعا درحالی مطرح شده که محاکمه جدی مهدی هاشمی به دلیل اتهامات گسترده و سنگینی که در پرونده خود در زمینههای مختلف نظیر فساد اقتصادی، سیاسی و آموزشی دارد، مورد درخواست افکار عمومی و به ویژه فعالان سیاسی و گروههای دانشجویی است و بررسی چنین پرونده ای هفته ها به طول خواهد انجامید و این در حالی است که شرایط بازجویی از مهدی هاشمی عادی نبوده و وی به بهانه های مختلف از جمله آماده نبودن شرایط روحی، پایان ساعت اداری و مواردی از این دست، در هفته های گذشته کمتر از 20 ساعت در بازجویی های مرتبط با پرونده قطورش حاضر شده است.
تلاش نزدیکان هاشمی رفسنجانی برای آزاد کردن مهدی هاشمی از زندان بدون طی مراحل قانونی و قضایی، یکی از برنامههای اصلی برخی جریانات سیاسی برای حاشیهسازی در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است و به نظر میرسد قوه قضاییه آزمون دشواری را در برخورد با یکی از عاملین اصلی فتنه 88 و خسارات زیاد داخلی و بینالمللی نسبت به نظام پیش رو داشته باشد. این نکته از آنجا پر اهمیتتر میشود که بدانیم در کنار برخی فشارهای داخلی و خانوادگی برای تخفیف در برخورد با وی، حضور پررنگ انگلیس در پروژه بازگشت و حمایت از مهدی هاشمی برای ایجاد فتنه جدید سیاسی در کشور نیز از امروز علنی شده است که پرونده مهدی هاشمی را به پروندهای فراتر از در چارچوب خانواده هاشمی رفسنجانی تبدل میکند.
رجانیوز پیش از این، در خبری به نقل از یکی از مرتبطین اصلی اردشیر امیر ارجمند (سخنگوی جریان فتنه در خارج از کشور) اعلام کرده بود، در جلسهای که چندی قبل در پاریس با حضور امیرارجمند، دو تن از مسئولان سازمان منافقین و مهدی هاشمی برگزار شده، ضمن تفکیک وظیفه و نقش حاضران در جلسه، قرار شده است هر یک در نقشی که برعهده میگیرند، با تمام توان به صحنه بیایند.
بنا بر اظهارات این فرد، در این جلسه تأکید شده است که بدون حضور مهدی هاشمی، امکان انسجام مجدد جریان فتنه در داخل کشور و اجرای برنامههای تصویب شده برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وجود ندارد. بعید نیست تلاش برای آزادی مهدی هاشمی نیز در همین راستا صورت گرفته باشد.
کلمات کلیدی: