سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بپرس و خودداری مکن و شرم مدار که این دانش را نه متکبّر و نه کمرو فرا نمی گیرند . [امام باقر علیه السلام ـ در پاسخ به پرسشهای ابو اسحاق لیثی ـ]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
یگانه منجی بیگانگان و قطب عالم توهم
یک دروغ دیگر از رییس کودتای مخملی برملا شد. در حالی که رسانه های حامی موسوی در داخل و خارج ? مهرماه را سالروز تولد وی اعلام نمودند و به همین مناسبت خواستند تا هوادارانش در میدان هفت تیر حضور پیدا کنند! این عکس آن قدر گویا است که هیچ توضیجی نمی خواهد. فقط صحبت موسوی در مناظره با کروبی را به یاد داشته باشید:

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا ممکن است مومن دزدی کند؟ فرمودند: بله ممکن است. پرسیدند مومن ممکن است دروغ بگوید؟ حضرت فرمودند: لا ولله لا ولله لا ولله ...

تاریخ تولد: 11 اسفند 1320

این پیامک هم به همین مناسبت رسید:

ولادت بی سعادت قطب عالم توهم و دروغ، یگانه منجی بیگانگان،  مولای متقلبان و مفسدان، سردار مخلیان، امید مرفهین بی درد، نماد اسلام ناب آمریکایی، حامی قانون شکنان و صداقت ستیزان، میرحسین موسوی به جامعه بشری تسلیت باد.

امروز دوشنبه هم تجمع خوبی در دانشگاهمان برگزار شد. فرض کنید چند هزار تراکت شب قبل از تجمع در کوی دانشگاه و ... پخش کنید تا دانشجویان علیه دولت تجمع کنند بعد هم ??? نفر باشید و به یاد دوران پیش دبستانی بادکنک سبز دستتان بگیرید! خوب طبیعی است که مایه خنده همه می شوید!

و از همه بدتر رقیبتان همان لحظه تصمیم به تجمع بگیرد و بدون هماهنگی قبلی آن قدر جمعیت داشته باشد تا دانشگاه این شعارها را بلند بشنود:

گرین کارت، گرین کارت، نمی خواهیم، نمی خواهیم

ایران فقط تهران نیست، تهران فقط شمیران نیست.

مزدور انگلیسی، برو ببین بی بی سی

موسوی پینوشه ایران رنگی نمیشه

انگلیس حیا کن، کروبی رو رها کن

بازیچه حیا کن، بادکنک رو رها کن

موسوی، رجوی پیوندتان مبارک

دروغگو، دروغگو، ?? کشته کو؟

مرگ بر دیکتاتور دروغگو


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 8:43 عصر     |     () نظر
شعر منتشر نشده درباره دفاع مقدس
استاد مهدی آذر یزدی
دست‌نوشته‌های بسیاری از مرحوم استاد مهدی آذر یزدی، پدر ادبیات کودکان و نوجوانان کشورمان که به تازگی به رحمت ایزدی پیوست، بر جای مانده که هنوز منتشر نشده‌اند. بسیاری از این دست‌نوشته‌ها، اشعار منتشر نشده این استاد متواضع است که در این میان، ارادت استاد مهدی آذر یزدی به فرهنگ دفاع مقدس و شهیدان سرافراز حماسه مقاومت و ایثار بسیار تأثیرگذار است.

آن مرحوم که سبکی خاص در نظم و نثر داشت، ارادت خود را با همه تواضع تقدیم دلاورانی کرده بود که در سنین کودکی و نوجوانی از کتاب‌های پندآموز حضرت استاد بهره برده بودند.

شعر منتشر نشده‌‌ای که توسط استاد مهدی آذر یزدی برای شهدای گمنام دفاع مقدس در زمستان 1374 سروده شده است، برای نخستین بار در سایت «تابناک» به علاقه‌مندان ادبیات دفاع مقدس تقدیم می‌شود.

این شعر توسط نشریه «پرگار» استان یزد و بردادر عزیزمان جناب آقای بردستانی، برای سایت «تابناک»، فرستاده شده است که پیشتر از همکاری این عزیزان کمال تشکر را دارد.

مرد آزاده را بسی سهل است / کز همه چیز بگذرد جز نام
از سر جاه و مال برخیزد / جان دهد نیز در ره اسلام
جان عزیز است و دین عزیزتر است / وانچه از جان گذشته جانان است
آن که آگاه از شهادت خویش / جان فدا می‌کند، شهید آن است
از شهیدان کریمتر کس نیست / در نظرگاه خلق و خالق نیز
بعد از آن هر که نیز در راه است / تا کند جان فدا هموست عزیز
آدمی لیک خوشدل از نام است / بی نشان جان سپردن آسان نیست
وانکه در بند نام نیز نبود / در دلش جز صفای ایمان نیست
گرچه فرجام کار یکسان است / دل مردم به یادگار خوش است
ماندن نام شخص آخر نیز / بر سر لوحه مزار خوش است
ای بسا کار باقیات‌الخیر / در جهان هست بهر ماندن یاد
معبد و مرقد و کتاب و کلام / اثری از حضور بی فریاد
هر کسی نام خویش دارد دوست / نام هر کس نشان بودن اوست
نام نیک است آنچه می‌ماند / یاد نیکو قرین نام نکوست
یاد نام‌آوران به نام کنند / نام اگر نیست، یاد چون باشد
دل ز گمنامی شهید سعید / گرچه سنگ است غرق خون باشد
آن که بی‌نام می‌کند ایثار / هست نزدیکتر ز قرب اله
ای خوشا در گذشتن از همه چیز / بی‌نشان خالصا لوجه‌الله
وقت ایثار جان به گمنامی / هست یکسر نشان حق جویان
رهروان طریقه اخلاص / وحده‌لا‌شریک‌له گویان
در شگفتم آن چگونه دل است / دل در یافته پیام الست
دل در باخته به عشق وصال / دل پرداخته ز هر چه که هست
یک سر و صدهزار سر همراز / یک تن و صدهزار تن همراه
همه از بی‌نشانی اش رنجور / همه از سرفرازی‌اش آگاه
یاد او زنده تا ابد بر جای / نام او رفته پیام او مانده
برتر از هر چه جهان هستند / درس جانبازی و شرف خوانده
ای شهید بزرگوار که کرد / همتت جان فدای دین و وطن
کشور از توست در امان از خصم / دوست از توست ایمن از دشمن
ای رها کرده هر چه دنیایی است / پدر و مادر و زن و فرزند
رفته تا عرش کبریا تنها / همه با حیرت و تو با لبخند
دم فرو بسته جان گرفته به دست / گشته بی‌نام و بی‌نشان مفقود
از تصلای دوستان محروم / با تولای خالق معبود
جان به قربان چون تو قربانی / دل فدای تو باد و همگامان
جان تو در جوار حضرت حق / اجر تو با خدای گمنامان
گر نداری مزار باکی نیست / جای آرامگاه تو دل ماست
تو در مشکلات حل کردی / آنچه رد جان ماست، مشکل ماست
ما ز روی تو تا ابد خجلیم / که تو واصل شدی و ما به رهیم
گر نداریم پاس همت تو / در دل از شرم خود چگونه رهیم
آفرین بر تو آفرین خدای / ای جوانمرد نام رفته ز یاد
آفرین خدای بر پدری / که تو پرورد و مادری که تو زاد
گرچه گمنام رفتی از دنیا / خود ز نام‌آوران شدی معدود
از من ای نیک‌نام بر تو سلام / از من ای زنده‌یاد بر تو درود

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 8:35 عصر     |     () نظر

در مدتی که ننوشته بودم فرصتی برای بروز شدن پیدا نکردم اما اگر می نوشتم موضوعات مختلفی برای نوشتن و اعلام موضع کردن وجود داشت و به همین علت در اینجا مواضع خود را درباره هر کدام از موضوعات و سوژه ها بطور خلاصه  می نویسم.

رهبر معظم انقلاب تبیین کردند که در فتنه ها نباید ساکت ماند چرا که برخی ها در توجیه سکوت خود به نخستین حکمت نهج البلاغه استناد می کنند که در فتنه ها مانند شتر دوساله باش چرا که نه کوهان دارد تا سوارش شوند و نه پستان دارد تا بدوشند. اما رهبر معظم تبیین کردند که سکوت هم می تواند باعث سواری دادن شود و یا دوشیده شدن. و اینها نکته هائی است برای ساکت نماندن:

 1- موضوع اول حاشیه های روز جهانی قدس است . حضور کروبی و میرحسین موسوی در  روز جهانی قدس در جمع کسانی که با به انحراف کشاندن این روز شعارهائی نظیر مرگ بر روسیه و مرگ بر چین سر می دادند نکته قابل توجهی داشت و آن اینکه معنی راه امام را فهمیدیم. مبارک است !

2- میرحسین موسوی در نامه ای به منتظری از او درباره موضوعات مختلف درخواست کمک و راهنمائی کرده است. استمداد از کسی که امام او را ساده لوح خوانده و در نامه ای او را به علت حمایت از منافقین و مهدی هاشمی معدوم از قائم مقامی رهبری برکنار کرده است جالب توجه است. مقامات قضائی وقت برای مهدی هاشمی 27 فقره قتل به اثبات رساندند.(رجوع کنید به خاطرات آقایان ری شهری و محمدی گیلانی ).  این همه نسخه دیگری از راه امام !

3- سکوت برخی از خواص درباره به انحراف کشیده شدن روز قدس خود نکته دیگری است . همان هائی که به علت اظهارات مشائی درباره مردم اسرائیل به مخالفت با دولت برخاسته بودند. انگار که اسرائیل مشائی با اسرائیل دیگران متفاوت است. البته مشائی با اعلام تبعیت از نظر رهبر معظم انقلاب حرف خود را تصحیح کرد اما دیگران چه ؟ البته همین خواص درباره موضوع نامه به منتظری هم سکوت کرده اند. انتظاری جز این از خواص نمی رود مولای متقیان در نامه خود به مالک اشتر تکلیف خواص را روشن کرده است .

4- آقای هاشمی رفسنجانی پس از اجلاس خبرگان پنجشنبه در حرم مطهر امام از حمله به بیت امام انتقاد کرد و گفت : " اگر روزی کسانی به خود اجازه بدهند که این بیت را و این آثار امام و یادگاران امام را از انقلاب جدا کنند و بین انقلاب و آنها فاصله بیاندازند ‌بزرگترین خیانت را مرتکب می شوند. " لابد منظور از بیت امام سید حسن خمینی است و منظور از خیانت انتقادهائی است که از مواضع او می شود. حرمت بیت امام باید نگه داشته شود اما من نمی دانم راه امام مهم است یا بیت امام ؟ میرحسین موسوی در مخالفت علنی با راه امام روز قدس را به انحراف می کشاند و از منتظری مطرود امام استمداد می طلبد اما اینها هیچکدام خیانت نیست اما انتقاد از مواضع سید حسن خیانت به امام است!  راستی مگر حرمت امام زاده را نباید متولی آن نگه دارد. چه شده است که سید حسن که بارها از موسوی حمایت کرده است درباره مواضع او که مخالفت صریح با نظر امام دارد سکوت کرده است. آن هم در باره موضوعاتی که از محکمات راه امام محسوب می شود. منتظر شنیدن مواضع بیت امام درباره راه امام می مانیم.

5 - در خبرها آمده بود که برخی از علما از انتخاب وزیر زن انتقاد کرده اند. انتقاد خوب است اما ای کاش پارسال هم که آقای صانعی فتوا دادکه زن حتی می تواند ولی فقیه شود! چنین موضعی گرفته می شد. کما اینکه در برخی روایات - به فرض صحت - نهی از ولایت امر زنان است ( لن یفلح قوم ولت امرهم امراه - قومی که ولایت امر آنها بدست زن باشد به فلاح و رستگاری نمی رسد). در حالی که در کشور ما رئیس جمهور بازوی ولی امر است تا چه برسد به وزیر و معاون رئیس جمهور.

?- اروپا و امریکا و احتمالا روسیه دندان تیز کرده اند برای تحریم بنزین ایران. احتمالا جنگ روانی است اما دشمن را نباید دست کم گرفت . البته ما که ماشین نداریم و  نگران بنزین نیستیم. پیاده روی هم برایمان خوب است.  امام هم به ما راه را نشان داده است که اگر تحریم کنند ما فرزندان رمضانیم و اگر جنگ کنید فرزندان عاشورائیم. ضمنا تنگه هرمز - لوله حیات غرب - را هم می توانیم قیچی کنیم.

? - با  قدس شروع کردم بهتر است با قدس به پایان برسانم. قدس ستیزی یعنی ظهور ستیزی . روایات عصر ظهور تصریح دارند که فتح نهائی قدس بدست مبارک حضرت ولیعصر عج خواهد بود که منجر به فرود مسیح از آسمان خواهد شد و نمازی که پشت سر حضرت خواهد خواند. شیخ علی کورانی در کتاب عصر ظهور با تبیین آیه 61 سوره زخرف  که در آن مسیح ع از نشانه های روز موعود شمرده شده است قدس را در مسائل مربوط به زمینه سازی برای ظهور بسیار تعیین کننده می داند. اینها را گفتم تا کسانی که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر می دهند حساب دستشان بیاید. در ضمن غزه همچنان در محاصره است و مردمان این منطقه زندگی سختی را می گذرانند . صهیونیستها هم اخیرا به مسجد الاقصی هجوم برده اند که منجر به زخمی شدن دهها فلسطینی شده است. باید کاری کرد و از دریوزگان داخلی و خارجی نهراسید.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 8:6 عصر     |     () نظر
وقتی آه مادر دامن موسوی را می گیرد

خبرنامه دانشجویان ایران:خانم "طیبه میرزا اسکندری" یکی از مادران ایران، در نامه ای تاسف بار با گلایه از وضعیت موجود کشور خطاب به میرحسین موسوی نوشته است:

جناب آقای میرحسین موسوی
آنچه پیش رو دارید، مشتی از خروار حرف های مادری است که در این چند ماه تمام محیط زندگی اش از اضطراب و دلواپسی پرشده است . هر جا که قدم می گذاریم تفرقه و دعوا ست و آرامش و دوستی جایش را به جنگ اعصاب و دشمنی داده است ، در خانه ها، در جمع های فامیلی ، در میان دوستان نزدیک، همکاران، همسایه ها، جلسات مذهبی و ... بین زن و شوهرها، بین بچه ها و پدر و مادرها، بین دوستان و همکاران و ... و من عامل اصلی خیلی از این مشکلات را شما می بینم و کارهایی که کرده اید و حرف هایی که زده اید و همچنان هر روز یک برگ تازه را هم رو می کنید تا مبادا این آتش که روشن کرده اید خاموش شود.

من به عنوان یک مادر که نه فقط برای بچه های جوان خودش نگران است ، بلکه به سرنوشت همه بچه های این کشور بها می دهد، نتوانستم بیشتر از این سکوت کنم ، مخصوصا وقتی دیدم که در شروع سال تحصیلی دارید کاری می کندید که این آتش مخصوصا در محیط دانشگاه ها شعله ور شود.

آقای موسوی
روزی که فهمیدیم شما کاندیدای ریاست جمهوری شده اید، خوشحال شدیم . فکر کردیم شما که یک چهره تازه سیاسی برای جوان ها هستید و وجهه روشنفکری و هنرمندی هم دارید، وقتی در انتخابات شرکت می کنید، بچه های جوان را و خیلی افراد دیگر را تشویق به شرکت در انتخابات می کنید. فکر کردیم که شما حلقه اتصال نظام با این گروه ها می شوید، اما هر چه جلوتر رفتید، ما از شما نامید تر شدیم . در اولین قدم وقتی تبلیغات تان شروع شد من خودم یک روز دیدم که دخترم از دانشگاه برگشت (دختری که فقط یک ترم بود که به دانشگاه وارد شده بود) با یک خروار مجله و بولتن و اعلامیه های شما و یک پارچه سبز که به مچش بسته بود. من از پارچه سبز خاطره قشنگی داشتم که به دوران کودکی ام مربوط می شد. یادم بود که هر سال ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) که می رسید، همراه مادر و مادر بزرگم به یکی از حسینیه های قدیمی محله بازار می رفتیم و اقای سیدی که متولی مراسم عزاداری در خانه اش بود، برای تبرک به دست همه عزاداران یک پارچه سبز می بست و من چقدر شوق داشتم که هر سال بروم و آقا سید با دست خودش یک پارچه سبز به دست من ببند. حالا همین پارچه سبز را به دست فرزندم می دیدم برای تبلیغات انتخاباتی یک کاندیدا . راستش من از این حرکت چندان خوشم نیامد، مخصوصا وقتی در روزهای بعد در کوچه و خیابان و ... دیدم که تبرک و تقدس این پارچه سبز چطور لوث شد. ولی مهم تر از این پارچه سبز که به دستش بود، رفتار و صحبت هایش بود که برایم خیلی عجیب بود. می دیدم که با هیجان و شوری فوق العاده از شما حمایت می کند که می دانستم قبل از آن اصلا شما را نمی شناخته است و با همان حرارت و البته همراه با توهین و ناسزا و خشم نسبت به رقیب تان نظر می دهد. من آن روز فقط به دخترم گفتم که ضمن این که خیلی خوشحالم که او به سرنوشت مملکتش این قدر حساس است، اما او باید در طرفداری از افراد فقط شور و هیجان و علاقه به خرج ندهد و سعی کند که شناخت و منطق و دلیل برای این طرفداری داشته باشد و در مخالفت با هیچ کس هم حرف های شعاری و توهین آمیز را جانشین اطلاعات درست و استدلال نکند.

جناب آقای موسوی – این اولین کار ناامید کننده تان بود که بچه های جوان ما را به صحنه سیاست وارد کردید تا از شما طرفداری کنند، ولی به آنها یاد ندادید که برای طرفداری و مخالفت شان تابع عقل و منطق و انصاف و اخلاق باشند. شاید به این دلیل که شما برای اثبات صلاحیت خود و نفی صلاحیت حریف تان اطلاعات درست و دلیل منطقی نداشتید. و البته قبول دارید که گفتن و توصیه هر کس دیگر از جمله ما پدر و مادرها هم به جوان ها در این مورد به جایی نرسید. چون آنها بیشتر از این که تحت تاثیر توصیه و سفارش ما باشند، تحت تاثیر شما بودند و شما خوب می دانستید که بچه ها در این سنین به حرف های دیگران در محیط های بیرون از خانه بیشتر گوش می دهند تا به حرف های پدر و مادر. به این ترتیب شما پایه های رفتار غلط سیاسی را در خیلی بچه ها گذاشتید. راستی شما یادتان نیست که وقتی من و شما همسن و سال همین بچه ها بودیم، از نیروهای فعال انقلاب به حساب می آمدیم. رهبر عزیز این انقلاب ما را به صحنه سیاست کشاند، اما چطور ؟ ما خوب می دانستیم که چه می خواهیم و چرا با شاه مخالفیم. همان موقع و همین الان اگر از هریکی از ما می پرسیدند و بپرسند ما خیلی خوب می دانستیم که چرا بر علیه شاه قیام کرده ایم. هم اطلاعات داشتیم و هم تحلیل. امام خمینی هم ما را به صحنه سیاست کشاند و هم رفتار سیاسی درست را یادمان داد. برای همین است که برای همیشه در قلب یکایک ما محبت و احترام او حک شده است. اما شما مطمئن باشید که روی طرفداری های صرفا احساسی و ناآگاهانه نمی توان چندان حساب کرد و شما هم اگر بکنید خیلی زود خواهید فهمید که اشتباه کرده اید. شما در همین اولین قدم ما را تا حد زیادی از خودتان ناامید کردید.

بعد در قدم دوم ما دیدیم که شما در تبلیغات تان در روزنامه های تان خیلی سعی می کنید که افراد مشهور و شخصیت های مهم فرهنگی و هنری و اجتماعی و سیاسی را طرفدار خود نشان دهید. ولی حتی این آدم های به اصطلاح نخبه وقتی می خواستند از شما حمایت کنند ، بیشتر از این که از شما و برنامه های تان چیزی بگویند، به رقیب شما انتقاد (بجا یا نابجا)می کردند. یعنی بی صلاحیت بودن او را اثبات می کردند و نه صلاحیت شما را. چون خیلی از این ها هم اصولا شما را نمی شناختند. شما با این روش تان باز هم به جوان های ما یک پیام می دادید که اگر افراد مهم و مشهور از شما حمایت کنند یعنی این که شما برحقید. ابن روش شما در جلب طرفداری نخبگان هم ما باز ما را نسبت به شما ناامید تر کرد.

من تحلیلگر سیاسی نیستم، از طرفداران پر و پا قرص هیچ جناحی هم نیستم. البته به اندازه ی خودم ، یعنی اندازه ای که به نظرم می رسد خیلی از مردم این جامعه می فهمند و تشخیص می دهند، می فهمم و تشخیص می دهم که مصالح من و مردمم چیست. بر اساس همین اندازه فهم و تشخیص بود که در انتخابات اخیر شرکت کردم و رای دادم و به شما هم رای ندادم، به دلیل همان چیزی که در ابتدا گفتم . من از دیدن کسانی در اطراف شما می ترسیدم. اظهار نظرهای شان در جریان همین انتخابات برای من وحشتناک بود. از خود می پرسیدم که این ها که به اصل حکومت دینی اعتقاد ندارند و خیلی صریح هم می گویند و این نظام را از اساس مردود می دانند و این را هم علنی مطرح می کنند، چگونه قرار است در کنار شما ، اگر رئیس جمهور شدید، به اداره ی همین کشور و نظام بپردازند ؟ همین جا بود که باز هم از شما نامید تر شدم.

از طرفی هم هر بار در کوچه و خیابان تجمع طرفداران شما را می دیدم، با خودم می گفتم که اگر شما رئیس جمهور نشوید، این انرژی و هیجان قرار است کجا صرف شود و چه واکنشی پیدا می شود؟و باز هم وحشت می کردم. از حرکات و اعمال و قیافه هایی که در خیابان می دیدم وحشت کردم و خیلی مذهبی ها هم مثل من وحشت می کردند و همین بیشتر از شما ناامید مان کرد.

من اندازه ی بچه های این نسل به اینترنت و ماهواره و ... نه دسترسی دارم و نه علاقه ، اما با واسطه ی همین بچه ها چیزهایی می شنیدم که حس خیلی بدی در من ایجاد می کرد، حس این که این نوع حرف ها ، این مدل تبلیغات خیابانی و این به اصطلاح رجزخوانی ها و سروصداها تناسبی با تبلیغات انتخاباتی معمولی ندارد. در هیچ انتخاباتی ما چنین چیزهایی ندیده بودیم و نشنیده بودیم.بعضی حرف ها بیشتر از تبلیغ، خط و نشان بود که کشیده می شد. آیا این عادی بود؟ بعد از انتخابات خوب فهمیدم که حسم غلط نبود و یک توفان حسابی در راه بود، چون شما برنده ی انتخابات نشدید. آن سروصداها قبل از انتخابات و ادامه خیلی بد و جهت دارش بعد از انتخابات آخرین کور سوی امیدمان به شما که نیروی این انقلاب و نظام باشید، خاموش کرد.

امروز دیگر بر خیلی ها از جمله من ثابت شده که شما بدانید یا ندانید در جهتی حرکت می کنید که دشمنان قسم خورده این نظام می خواهند و کارهایی کرده اید که هیچ دشمنی از بیرون این کشور نمی توانست در مور د این نظام بکند.

راستی چرا آقای موسوی؟ شما که در اوایل ورود تان به صحنه ی انتخابات علت ورود خود را خطرناک دیدن اوضاع کشور دانستید و احساس مسئولیت برای رفع این خطر، آیا فی الواقع خودتان و توفانی که به پا کردید، خطرناک ترین چیز برای این کشور نبود؟

آقای موسوی
در سایه ی همین سرو صداهایی که شما و دوستان و طرفداران تان درست کردند، من که نه به مسائل سیاسی به صورت خاصی نه علاقه ای داشته ام و نه در آن وارد بودم، خیلی چیزها فهمیدم که برعکس چیزی که بود شما می خواستید مردم بفهمند و خیلی ها هم مثل من بودند. پس شاید از این نظر باید از شما متشکر هم باشیم که حواس ما را خیلی جمع تر از گذشته کردید و چشم های مان را به روی حقایقی باز کردید که چندان از آن خبر نداشتیم. اما جناب موسوی ، به چه قیمت ما به این بصیرت رسیدیم؟ به قیمت خون بچه های بی گناهی که بعضا به طرفداری از شما و بعضا بی این که حتی طرفدار شما باشند، قربانی شدند؟ به قیمت به زندان رفتن بسیاری که به قول معروف نه سر پیاز بودند و نه ته پیاز؟

آیا قرار است که این روند همچنان ادامه بیابد و با این موج سبز امید که شما راه انداخته اید، موج سیاه اضطراب و دلواپسی که دل و جان ما مادرها را پر کرده، همچنان چنگ بر گلوی ما بگذارد؟ ما در روزهای پس از انتخابات به یمن همین موج سبز شما بود که هر بار بچه های مان از خانه بیرون می رفتند، تا برگشتن شان دل از حلق مان بیرون می آمد که نکند در این موج سبز غرق شوند؟ نگویید که بچه های ما را خطر دستگیری ها و برخوردهای دستگاه پلیس و نیروهای امنیتی تهدبد می کرد. من این دستگاه پلیس و نیروی امنیتی را برای نظم و امنیت این کشور واجب می دانم ، مخصوصا وقتی قرار باشد که در بلبشوی سرو صداهایی که دیگر منبع و سرچشمه ی اصلی اش هم معلوم نیست، همه ی هستی و نیستی یک ملت که با خون دل و جان بچه های شان در سی سال گذشته به دست آمده، بر باد رود.

آقای موسوی!
این نامه را نوشتم که به شما بگویم که بس کنید! بیش از این مملکت و بچه ها و جوان ها را به کام خطر نیندازید. بیش از این خاطر مادرهایی را که تا همین چند سال پیش دل شان برای پدرها و یا برادران شان در جبهه ها می لرزید، آزرده نکنید. فرق دلهره های امروز این است که اقلا آن روزها اگر دلهره ای بود در کنارش ایمان به حقانیت راه عزیزان شان آرام شان می کرد، ولی امروز حرفی از حقانیت نیست، حرف بازی های سیاسی است که معلوم نیست سرنخ آن دست کیست و چرا بچه های ما باید در راه این بازی فدا شوند؟

جناب موسوی!
این نامه را نوشتم که بگویم که مادران این مرز و بوم از شما نخواهند گذشت اگر بخواهید باز شدن دانشگاه ها را با شروع دوباره ی بلوا و آشوب همراه کنید . ما بچه های مان را به دانشگاه ها نفرستاده ایم که پیاده نظام نیروهای دشمن باشند بی این که خود بدانند و البته شما می دانید.

من به عینه دیدم که شما با موج سبز تان در این مدت، بچه های ما را به وادی شعار زدگی بی منطق و بی استدلال و تنها با هیجان و احساسات کور کشاندید و از شما می پرسم اگر فی الواقع خود را بر حق می دانید و حرفی حسابی دارید، چرا از روز اول بنای شعله ور کردن آتش احساسات و خاموش گذاشتن فروع عقل و خرد را در طرفداران خود گذاشتید؟ و من مطمئنم که در ادامه ی راه هم اگر بخواهید بروید، چاره ای جز توسل به همین رویه ندارید. ما بچه های مان را روانه دادگاه کردیم که چشم شان باز شود و عقل شان رشد کند و شما همه ی سرمایه گذاری تان بر روی نفهمیدن و تعطیل کردن فکر و عقل و دامن زدن هیجان و احساسات تخریبی و بدبینانه است . چرا؟

آقای موسوی
شما در یکی از این بیانیه های آخر تان همه را توصیه کرده اید که به بحث ها و گفت و گوها در همه جا در خانواده، در فامیل، در هیات های مذهبی ، در میان همکاران و .... ادامه دهند.
یعنی این که شما نه تنها از آتش تفرقه ای که به جان این مردم انداخته اید ناراحت نیستید، بلکه خیلی هم راضی و خوشحالید.

یعنی از جدال و شکافی که امروز بین زن و شوهرها ، بین بچه و مادر و پدر، بین برادر و خواهر ، بین افراد فامیل ، بین همکاران، بین همسایه ها و ... پیدا شده، دل تان غنج می زند. عواطف خانوادگی و فامیلی و دلبستگی های بین آدم ها را خراب کرده اید و دنبال خراب تر کردن شان هستید! زمینه ای درست کرده اید که اگر آدم ها با هم خرده حساب و دل خوری داشته اند، امروز در سایه چتر سبز شما آن را بزرگ کنند و به بهانه مسائل سیاسی با هم تسویه حساب نمایند و شما دل خوش کنید که راه سبز امید تان ادامه می یابد. اسم این فاجعه را هم جنبش اجتماعی می گذارید!

اما آقای موسوی اولا فکر نکنید که این آتش که درست کرده اید و به خانه ها و محیط های فامیلی و همسایگی و همکاری و ... انداخته اید، دامن خود شما را نمی گیرد، شاید تا همین حالا هم گرفته باشد. چون بالاخره خود شما هم همسر و فرزند و داماد و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیل و ... دارید. قطعا این آتش به خانه و ... شما هم سرایت می کند. باید درد و رنجی را که در هزاران خانه و جمع برای آدم ها و مخصوصا بر ای ما زن ها و مادرها که بیشتر به دنبال ایجاد همبستگی و عواطف بین نزدیکان مان هستیم ، ایجاد کرده اید، حس کنید. باید اضطراب و دلواپسی ما مادرها را وقتی که بچه های مان جلوی مان می ایستند و از اراده سبزی که شما به آنها تلقین کرده اید، حرف می زنند و با همین اراده به کام خطر می روند، درک کنید. و البته شاید هیچ وقت نفهمید عمق رنجی را که ما می کشیم از این که می بینیم که خود شما و بر پا کنندگان این آتش فعلا به کنج امن و عافیت خزیده اید و بچه های ما را که گول زده اید و فریب داده اید به میدان مبارزه می فرستید؛ مبارزه ای که جوان بر حسب فطرت پاک و ضمیر صاف خودش آن را یک نوع حق خواهی می داند و شما از هر کس بهتر می دانید که بازی قدرتی است که شما راه انداخته اید و بچه های ما را بازیگران و یا قربانیان آن کرده اید. و ما بزرگترها خوب می دانیم که شما نه دلسوز این مردمید و نه درد این کشور را دارید و به دنبال خواسته های خودتان و دیگرانی که با شما هم جهتند، هستید.

ضمنا بهتر است که خیلی مطمئن نباشید که این بحث و جدل ها همیشه به نفع شما تمام می شود .آدم های که در مکتب سیاسی شما تربیت شده اند، موقع هو و جنجال و هیاهو خوبند، ولی بحث ها منطقی و اصولی است و جای شعار و توهین و دروغ سازی این ها نیست، خیلی کم می آورند و به تعبیر خودشان می برند و قبول کنید که این ها به نفع شما و راه سبز شما نیست.

بعد هم آقای موسوی شما که یک آدم مذهبی بوده اید و از یک خانواده مذهبی بلند شده اید، این عوامفریبی را با کمک علامت های مذهبی بس کنید. آدم های مذهبی خیلی معمولی در این جامعه هم که از روی منبر ها داستان علی (ع) و معاویه را شنیده اند، با قرآن سرنیزه کردن آشنایند و بعید است که گول شما را بخورند غیر از این که بار گناه خود را سنگین می کنید و مغضوب اهل بیت می شوید ، چیزی به دست نمی آورید.
و درآخر یک بار دیگر می گویم از آه نیمه شب ما مادران بترسید و بیشتر از این بچه های ما را در کوچه و خیابان و دانشگاه و ... فدای فکرها و هدف های خیانت آلود خود نکنید. اگر دستگاه قضایی این مملکت ملاحظه شما را می کند، اما دستگاه عدالت خدا هیچ ملاحظه ای را در گرفتن حق مظلومان نمی کند و ما از ظلمی که به ما و بچه های ما می کنید به درگاه خداوند شکایت می کنیم و او سریع الحساب است.
طیبه میرزا اسکندری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 8:0 عصر     |     () نظر
صفحه بدون سانسور خبرنگار مسلمان

این روزها شکل، ادبیات و قالب معارضه با خط انقلاب و نوع برگزاری تجمعات و نوع شعارها به گونه‌ای تغییر پیدا کرده که تلاش دارد شعارها و نمادهای خط انقلاب را به نفع خود مصادره کند.

با وجود این تغییرات، این روزها خط نفاق را همچنان هم می توان شناخت چون نفاق و دروغ‌های آنان در استفاده از شعارها و نمادهای انقلابی به قدری بزرگ هست که نتوان بر آن پرده پوشید.

در این میان اما نیاز است تا خط انقلاب و مدافعان امام و ارزشهای انقلاب نیز به تناسب، شعارهای خود را تغییر دهند و تک آنها را با پاتک قویتر عملیات روانی پاسخ دهیم.

فعلا برای مبارزه با برخی تجمع‌ها که در مهر ماه سال جاری کلید خورده است، این شعارها را به دوستان انقلابی‌مان پیشنهاد می دهیم:

قطعا آن چه در ذیل می آید یک تلنگر و یک جرقه و پیشنهاد است که در عمل و رفتار دانشجویان و امت حزب اللهی هوشیار و فعال می‌تواند مقبول و مورد پسند افتد:

* تقلب و دروغگویی:

شعار اصلی سران نفاق و اغتشاش، ادعای تقلب و دروغگویی بود که بیش از مسئولان، این صفت در سران نفاق متجلی بوده است؛ پس باید تقلب و دروغگویی سران نفاق با شعارهایی مانند اینها برجسته شود:

موسوی دروغگو/ مدرک و اسنادت کو

موسوی دروغگو/ تاریخ تولدت کو

دانشجو بیدار شو/مرگ بر دروغگو


* وحدت رویه سران نفاق با سران نفاق اول انقلاب:

میرحسین رجوی/ خجالت خجالت

موسوی، اسرائیل، پیوندتان مبارک

کروبی، بی‌بی‌سی، پیوندتان مبارک

* شهدا و کشته شدگان:

در ناآرامی های اخیر برخی افراد به حق و متاسفانه برخی به ناحق کشته شدند. ولی پروژه شهیدسازی در خط رسانه‌ای نفاق هم چنان ادامه دارد. لذا برای بی اعتبار کردن این خط رسانه ای می توان از این شعارها استفاده کرد:

عامل قتل ملت / موسوی دروغگو
 
شهید ماهواره ای/ کجایی کجایی

* فعالان فتنه:

سران اصلی فتنه‌ها و اغتشاشات بعد از انتخابات، خصوصا در این روزهای مهر ماه در دانشگاه‌ها، صورتهای خود را پوشانده و هدایت اغتشاشات را به عهده می گیرند.
برای جدا کردن صف دانشجویان واقعی با فتنه‌گران، باید نقابداران از صف دانشجویان آرمانگرا و حقیقت‌طلب جدا شود :

نقابدار، نقابدار/ دانشجویی؟ یا اشرار؟

نقابدار، نقابدار/ چوبت رو وردار بیار!


*‌ سایر شعارهای مناسب

توهین به رای ملت/ خیانت خیانت

قبول اکثریت/ نشان آدمیت

دروغگو دروغگو/ 72 کشته‌ات کو؟

مرگ بر دیکتاتور مخملی

مرگ بر اسلام آمریکایی

سبز فقط سبز نبی/ رهبر فقط سید علی

مرگ بر مزدور ماهواره‌ای

بازیچه حیا کن/ بادکنکو رها کن

آزادی اندیشه با اغتشاش نمی‌شه

* نکته: اگه شعارهای دیگه ای به نظرتون میرسه پیشنهاد بدین تا به این مجموعه اضافه کنیم و مورد استفاده همه دوستان انقلابی‌مون قرار بگیره ... 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 7:58 عصر     |     () نظر
قصه هایی از غصه های رنگارنگ

مهمترین فرازهای اعترافات متهمان کودتای مخملی

بر اساس ماده 1259 قانون مدنی، اقرار در اصطلاح عبارت از اخبار به?حقی است برای غیر بر ضرر خود و در کتب فقهی تحت عناوین مختلفی همچون «کتاب الاقرار» یا «قاعده اقرار» به تفصیل درخصوص آن بحث و بررسی شده است. اقرار که از جمله دلایل اثبات دعوی بر اساس ماده ???? قانون مدنى به شمار می‌آید، از اصول اولیه حقوقى ایران اسلامى است که اثراتی را بر اقرارکننده ایجاد کرده و او را ملزم به اقرار خویش می‌‌کند.

در فقه شیعه براى حجیت و اعتبار اقرار به ادله اربعه یعنی قرآن، سنت، اجماع و عقل استدلال شده است اما مهم‌ترین دلیل بر اعتبار اقرار حدیث معروف پیامبر اکرم(ص) است که همه فـقها آن را ذکر کرده‌اند: «اقرار العقلا على انفسهم جائز»

رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های عید فطر امسال در دانشگاه تهران با اشاره به دادگاه‌های اخیر متهمان کودتای مخملی تصریح کردند: متهم هرچه درباره خود در دادگاه بگوید، این حجت است. این که بگویند در دادگاه درباره‏ خودش اگر اعترافى کرد، حجت نیست، این حرف مهملى است، حرف بى‏ارزشى است؛ نه، هر اقرارى، هر اعترافى، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در یک دادگاه در مقابل دوربین، در مقابل بینندگان میلیونى که متهم علیه خود بکند، این اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است.

تأکید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مسموع و مقبول بودن اقرار متهمان در دادگاه‌ها که از مسلمات قضایی محکم و مستدل در اسلام است، در حالی بود که اعترافات انجام شده در دادگاه‌های اخیر به مذاق عده‌ای از گروه‌ها و احزاب سیاسی کشور که کم هم نبودند، خوش نیامد و به اشکال مختلف درصدد تخطئه آن برآمدند.

فرمایشات مقام معظم رهبری که علاوه بر زعامت مسلمین، محل رجوع میلیون‌ها انسانی است که ایشان را اعلم دانسته و به عنوان مرجع تقلید خود برگزیده‌اند، در حقیقت آب سردی بود بر تلاش‌های کسانی که حیات سیاسی خود را در غبارآلود بودن فضا می‌بینند و از همین رو هرگونه روشنگری و تنویر افکار عمومی را بر نمی‌تابند.

نقش‌آفرینی افراد گوناگون با گرایش‌های مختلف در اغتشاشات اخیر که از قضا بیشتر آنها هم از اعضای اصلی گروه‌های سیاسی همچون سازمان مجاهدین، حزب مشارکت، مجمع روحانیون مبارز، حزب کارگزاران سازندگی، سازمان ادوار تحکیم وحدت و نیز اعضای سفارتخانه?های خارجی و وابستگان به بنیادهای روشنفکری و بیگانه هستند، حکایت از آرایش جبهه مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. به باور تحلیلگران، اقدامات و فعالیت‌های اساسی دولت نهم در رشد و شکوفایی کشور که به اعتلای جمهوری اسلامی ایران در جهان امروز منجر شد و تقویت جمهوریت و اسلامیت نظام را به دنبال داشت که انتخابات اخیر گواه اصلی بر آن است، سبب شد تا مخالفان نیز به طور جدی برای نیل به اهداف براندازانه خود دست به کار شوند. اعترافات مطرح شده علیه متهمان کودتای مخملی در ایران، نشان دهنده تلاش‌های آنها بود.

روزنامه ایران بر اساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی ضروری دانست که اعترافات آنها را بار دیگر منتشر کند و امیدوار است که دستگاه قضا بررسی و پیگیری اعترافات ایشان درخصوص دیگران را نیز در دستور کار قرار دهد تا سره از ناسره مشخص گردد که هتک حرمت نظام اسلامی، گناهی بالاتر از تهمت به اشخاص است و در وقایع پس از انتخابات برخی کمر به تهمت به نظام اسلامی بستند.


محمدعلی ابطحی، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز

انتخابات واقعاً فوق‌العاده بود 40 میلیون نفر مسئله‌ای نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.

اصلاح‌طلبان پس از شکست در سه انتخابات برای به نوعی محدود کردن مقام معظم رهبری و اعتقادات مردم حرکت کردند.

تقلب یک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت.بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال 76 اولین بار مطرح شد که اصلاح طلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی استفاده کردند و در این انتخابات اخیر هم این بحث را [...] مطرح کرد و در ستاد خاتمی به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد.

تمرین نگه داشتن گسترده مردم در خیابان‌ها در چارچوب تقلب بود که می‌توانست معنا پیدا کند.

ظرفیت انقلاب مخملی در کشور وجود داشت. تقلب واقعاً در ایران وجود نداشت.

بنده تعجب می‌کنم که در این انتخابات با وجود اختلاف 11 میلیونی چگونه بحث تقلب پذیرفته می شود.

همان‌هایی که 500 هزار اختلاف را تقلب نمی‌خواندند،‌ امروز 11 میلیون فاصله را تقلب می‌خوانند.

واقعاً ما اصلاح‌طلبان در بسیاری از موارد صداهایی را که باید می‌شنیدیم، نمی‌شنیدیم. در واقع صدا‌‌های جامعه متوسط به بالا را می‌شنیدیم و این توهم، ‌توهم بزرگی بود که موسوی پیدا کرده و احساس می‌کرد که تقلب 11 میلیونی امکانپذیر است.

آقای [...] در جلسه‌ای با حضور دیگر دوستان اصلاح‌طلب اعلام کرد؛ ما نباید بر روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنیم چون با این کار اطمینان مردم سلب خواهد شد و دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. در همان جلسه [...] اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری تقلب قطعی است.

بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته یاد کردم به خاطر همین توهمات بود که در موسوی وجود داشت.

مجمع روحانیون منتسب به امام و انقلاب بود لذا حداقل باید این انتساب را نگه می‌داشت.

من اعتقادم این است که [...] ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه 23 خرداد مجمع اعلام نمود‌؛ من به مهندس موسوی گفته‌ام که نگران نباش ما آنقدر سند در مورد تقلب داریم که می‌توانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم. آقای مهندس موسوی به دلیل بی‌تجربگی و دور بودن از صحنه سیاسی زود تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

اگر به جای پیام به موسوی به احمدی‌نژاد تبریک می‌گفتیم بهترین وضعیت را امروز در تاریخ ایران دارا بودیم.

کار بدی کردم که در راهپیمایی‌ها شرکت کردم ولی [...] به بنده گفت برویم تا به نوعی اعتراضمان را نشان بدهیم.

موسوی در بسیاری از موارد می‌گفت من طرفدار مردم مسلمان هستم درحالی که این آشوب‌ها دلبستگی‌‌های مردمان مسلمان را نسبت به ایران قطع کرد.

اگر مقام معظم رهبری نبودند و یا اگر ایشان یک قدم به عقب می‌نشستند امروز هلال ناامنی ایران، افغانستان و پاکستان شکل می‌گرفت.

اگر انسانی احساس کند که به دیدگاهی رسیده و این دیدگاه به نفع نظام است بیان آن شجاعانه‌تر است از بیان دیدگاه و نظر اپوزیسیون در مقابل حکومت و نظام.

موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوب‌ها شکل بگیرد.

متأسفانه رفتاری که از جانب میرحسین موسوی و شخصیت‌‌های بزرگی مانند [...] و [...] پس از انتخابات به وجود آمد در نهایت به ایجاد ناامنی و آسیب دیدن مردم منجر شد.

موسوی از ابتدا توهماتی داشت که بعد از انتخابات شکل جدی به خود گرفت و یکی از آنها اعلام ریاست جمهوری‌اش قبل از اعلام نتایج انتخابات بود.

موسوی جریان اصلاح طلب را نمی‌پذیرفت و توهم اینکه طرفدار خط امام است و به این علت پیروز انتخابات خواهد شد یکی دیگر از توهمات این نامزد انتخاباتی بود.

از رهبری به علت مدیریت چنین شرایطی قدردانی می‌کنم.

اگر به جای موسوی بودم 13 میلیون آرای خود را برای زنده شدن امید در جامعه به ویژه جوانان مصرف و پس از اعلام اختلاف 11 میلیونی پیام تبریکی در این زمینه صادر می کردم.

در جشن پیروزی یا شکست که نتیجه آن شورش است مسأله‌ای بود که از قبل آماده شده بود. آوردن مردم به خیابان، تعیین مسیر، آوردن تجهیزات و گزارش لحظه به لحظه رخدادها توسط فیس بوک تماماً مواردی بود که قبل از انتخابات آن را پیگیری می‌کردند و می‌خواستند این اعتراضات را به یک نهضت تبدیل کنند.

صبح جمعه (22 خرداد) اطلاعیه‌ای در فیس بوک مهندس موسوی منتشر شد که حامیان موسوی امشب تا صبح بیدار می‌مانند، این با موضوع سمبلیکی که کروبی مطرح کرده بود متفاوت بود. بعد از مشخص شدن نتایج اولیه انتخابات، ستاد مهندس موسوی به سرعت نیروهایش را سازماندهی کرد. [...] ، در یک تماس تلفنی به من گفت: «ما قصد داریم این جمعیت را تا پایان انتخابات نگه داریم و آنها را به تمام نقاط شهر هدایت کنیم.»

معتقدم این جریان دارای سه ضلع است: 1- رأس 2- بدنه محرک 3- شبکه اجتماعی که در حقیقت جسم کار هستند. در بدنه محرک یکسری نقش فعالتری داشتند مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، گروه‌‌های لشکرساخته خاتمی مانند گروه 88، یاری نیوز، پویش و... حوزه‌‌های مجازی که لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خیابان می‌کرد و شبکه‌های خارجی که توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش می‌دادند. نکته مهم این است که خبرنگاران خارجی به این آقایان خیلی نزدیک شده بودند حتی از لشکرهای ساخته شده نیز نزدیکتر بودند. مهمترین نقش این عناصر نگه داشتن مردم در خیابانها بود تا اگر زمانی آقای موسوی اعلام کرد در فلان نقطه شهر هستم بتوانند همه را در آن نقطه جمع کنند. این سازماندهی توسط لشکر‌های ساخته شده صورت می‌گرفت.

به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدمه ای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند [...] برای اینکه جمعیت را در خیابان‌های شهر نگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیش بینی و طراحی برنامه برای شب شنبه نقش داشتند.

تغییر دیدگاه شخصی‌ام نسبت به گذشته و شجاعت مطرح کردن آن را گامی مثبت می‌دانم.

بخشی از این دیدگاه‌ها را در این دوران به آن رسیدیم و بخش دیگری از دیدگاه‌های ما مربوط به گذشته است که شجاعت طرح آن را نداشتیم ولی الان داریم؛ اگر چه اصل زندان بد است اما زندان ما زندانی نبود که در آن مشکلی احساس کرده باشیم.

در زندان زندگی عادی داشتیم، بازجویان بسیار با فهم و مؤدب بودند.

تصورم این است که بسیاری از دوستانم به آن نقطه جسارت بیان نرسیده‌اند ولی در محتوا با هم هم‌نظریم.

دلبستگی جریان‌‌های اصلاح‌طلب به گروه‌‌های سازمانده براندازی نرم در سه، چهار سال گذشته اشتباهی بزرگ است.

احزابی مانند مشارکت، از افرادی از جناح کبوترهای امریکایی برای ارتباط و گفت‌وگو با کبوترهای ایرانی به عنوان اصلاح طلب دعوت و گفت‌وگو کردند که قابل توجه است.

بی‌بی‌سی فارسی برای انتخابات راه‌اندازی شده بود.

در شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی از طریق تلفن همراه عادی این امکان وجود دارد که تصاویر قابل پخش برای شبکه ارسال شود.

در دوره اصلاحات، دو وزارتخانه یعنی وزارت کشور و وزارت ارشاد و سازمان ملی جوانان موظف شده بودند در سطح وسیعی مجوز تأسیس «NGO» صادر نمایند. بنابر این طی سال‌های گذشته دهها هزار NGO تأسیس و از سوی بنیاد‌های پیش گفته غربی مورد حمایت همه جانبه مادی و معنوی قرار گرفته‌اند تا جایی که شرکت شل نیز که یک شرکت نفتی است در زمینه راه‌اندازی، آموزش، سازماندهی و حمایت مالی از NGOها وارد عمل شد. مع‌الوصف NGOها در کنار گروه غیر قانونی 88 که توسط احزاب فوق‌الذکر (مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب کارگزاران) راه‌اندازی شده بود سازماندهی و هدایت تجمعات

غیر قانونی قبل و بعد از انتخابات را به عهده داشتند.

در زندان هم که باشم عضو نظام جمهوری اسلامی هستم.

 

محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران

چرا نگران این موضوع باشیم که در بیرون چه می‌گویند، هرچه می‌خواهند بگویند؛ اگر این موضوع، این مفهوم را متبادر کند که در مقابل ظلم به نظام و رهبری سخن می‌گویم به شکست خود افتخار می‌کنم.

اگر در گذشته خود با دیگرانی همسو بودم که در پی زاویه گرفتن با نظام یا براندازی بودند و اکنون فاصله می‌گیرم افتخار می‌کنم.

مهم آن است که نفاق و رفتار‌های دوگانه گروه‌‌های سیاسی را نقد می‌کنیم و این نفاق مورد خدشه باشد زیرا باید ظاهر و باطن مان یکی باشد.

چه ابایی باید وجود داشته باشد که دربرابر دوربین‌ها و رسانه‌ها حقایق و واقعیات را بگویم، این بیانات دلالت بر حقانیت و صداقت من است.

شرایط زندان به ما در صراحت لهجه کمک کرده است و در این شرایط آدم خود را در مقابل خدا عریان احساس می‌کند.

 

سعید حجاریان عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و مشاور ارشد سیدمحمد خاتمی

انزجار و تنفر خود را از کلیه تحرکات که امنیت کشور را به خطر انداخته ابراز می‌کنم.

با ارائه تحلیل‌‌های ناصواب مرتکب خطا‌های سهمگین شده‌ام.

نظام ولایت فقیه مشروعیت خود را از ناحیه مقدسه امام زمان ‌(عج) می‌گیرد و بدین لحاظ حکم ولی فقیه شعبه‌ای از ولایت رسول اکرم(ص) می‌باشد.

بسیاری از حربه‌‌های ایدئولوژیک در پوشش علوم انسانی عرضه می‌شوند.

عده‌ای از فعالان سیاسی عامداً با توجه به پیامد‌های یک نظریه آن را در سطح دانشگاه احزاب و جامعه اشاعه می‌دهند.

حضرت امام (ره) به ما آموختند که روی پای خود بایستیم و مقهور شرق و غرب نشویم.

نظریات علوم انسانی حاوی حربه‌‌های ایدئولوژیک هستند و قادرند به استراتژی و تاکتیک تبدیل شوند و در مقابل ایدئولوژی رسمی کشور صف آرایی کنند.

از مراجع فکری و نظریه پردازان حزب مشارکت به شمار می‌روم.

استعفای خود را از حزب مشارکت اعلام می‌نمایم.

التزام عملی خود را به قانون اساسی و فرمایشات مقام معظم رهبری اعلام می‌کنم.

از ملت بزرگ ایران می‌خواهم همه ما را به بزرگواری خود ببخشند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 2:23 عصر     |     () نظر

حمزه کرمی عضو حزب کارگزاران، مدیر سایت جمهوریت، از کارمندان دانشگاه آزاد

این جانب مدیر اسمی سایت جمهوریت بودم و در واقع مدیر رسمی این سایت مهدی هاشمی بود.

پرسنل سایت با چاپ شبنامه در ستادهای میرحسین موسوی و توزیع آنها، به تضعیف دولت و نظام می‌پرداختند.

جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود.

باید بگویم که در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت نیز مهدی هاشمی نقش مؤثری داشت. وی معتقد بود که انتخابات در ایران با پول بیت المال برگزار می‌شود و اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. لذا بنده با وی صحبت کردم و البته گوشزد هم کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمی‌پذیرفت.

2 میلیارد تومان از بیت‌المال صرف هزینه های انتخاباتی سال 84 شد.

مهدی هاشمی به این اقدامات خود در حالی دست می‌زد که این پول‌ها باید صرف تبلیغات برای بهینه سازی مصرف سوخت صرف می‌شد نه تبلیغات برای پدر وی. پول‌هایی که وی برای تبلیغات در انتخابات دور نهم انتخابات ریاست جمهوری برای پدرش هزینه کرد معادل 2 میلیارد تومان بود.

مهدی هاشمی با بنده صحبت کرده و گفت که ما باید برای انتخابات کار رسانه‌ای قوی‌ای را آغاز کنیم. چند روز بعد هم در جلسه ای جاسبی به بنده گفت که باید هر کاری انجام دهیم تا هر کسی به غیر از احمدی نژاد رئیس جمهور شود. از این رو ما نیز سایت جمهوریت را با مدیریت رسمی مهدی هاشمی راه اندازی کردیم، البته چند روز بعد جاسبی با تغییر نظر به ما اطلاع داد که بنده می‌خواهم در انتخابات بدون موضع باشم لذا دستور تعطیلی سایت جمهوریت را صادر کرد ولی با فشارهای هاشمی این سایت به کار خود همچنان ادامه داد.

سایت جمهوریت ابتدا قرار بود از کاندیدایی در انتخابات حمایت و نسبت به دولت نهم نیز نقدهایی داشته باشد ولی با فشارهای مهدی هاشمی، این سایت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان‌های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول پاشی معرفی می‌کرد و کار به جایی کشید که این سایت بر خلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد.

مهدی هاشمی حتی مطالب تندتری را برای انتشار به سایت جمهوریت ارائه می‌داد که از جمله مطالب می توان به گزارشی که 2 روز قبل از انتخابات توسط وی به ما داده شده، اشاره کنم که در این گزارش فرمانده بسیج متهم به تخریب و تضعیف میر حسین موسوی شده بود، البته ما این گزارش را هرگز منتشر نکردیم.

بنده خود را مصداق اتهامات وارده نمی دانم چرا که سایت جمهوریت مدیر مسئول داشته و طبق قانون هم باید مدیر مسئول این سایت پاسخگوی تخلفات آن باشد و شبنامه را هم مجموعه سایت دنبال می‌کرد و بنده در توزیع این شبنامه ها نیز اقدامی انجام ندادم.

اظهارات بنده نه به دلیل فشار و نه به دلیل اعمال نظر کسی است، چنانچه همین شبهه را درخصوص اظهارات جلسات اخیر برخی متهمان نیز وارد کردند.

یک شرکت 500 میلیون تومان برای چاپ یک میلیون جلد کتاب پول دریافت کرده بود در حالی که تنها 25 هزار جلد کتاب چاپ شد و مابقی پول صرف تبلیغات مورد نظر «م.ه» شد.

سایت جمهوریت تبدیل به سایت تضعیف کننده سازمان‌های نظامی از جمله بسیج و سپاه و سازمان‌‌های دولتی شد و حتی این سایت خدمات دولت را نیز پول پاشی معرفی می‌کرد و کار به جایی کشید که این سایت بر خلاف واقعیت، شبهه تقلب در انتخابات را تلقین کرد.

در روز‌های آخر هم برخی پرسنل سایت با چاپ شبنامه در ستاد‌های میرحسین موسوی و توزیع آنها، به تضعیف دولت و نظام می‌پرداختند.

در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت ازسوی مهدی هاشمی به خودمن 320 میلیون تومان پول دادند.

 

مسعود باستانی روزنامه‌نگار و خبرنگار فعال سایت جمهوریت

حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیز نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدی‌نژاد، ایجاد شبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوء استفاده از اموال دولتی، القای تقلب در انتخابات جزو محورهایی بود که در راستای وحدت شکنی و ایجاد التهاب در جامعه ما آن را در دستور کار داشتیم.

سوژه ده برابر شدن صندوق‌های سیار از طریق مهدی هاشمی رفسنجانی به سایت جمهوریت داده شد.

شبنامه‌ای توسط من و گردانندگان سایت جمهوریت علیه رئیس جمهور که مصداق توهین و افترا بود منتشر شد و مقرر شد تا هزینه مالی این ویژه‌‌نامه از سوی کرمی و هاشمی رفسنجانی تأمین شود و سپس پس از تهیه به اعضای ستاد 88 تحویل داده شد تا آنان این شبنامه را توزیع کنند.

من تحت تأثیر القائات برخی از آقایان دچار توهم شدم و در سایت جمهوریت مطالبی را همسو با روزنامه‌های بیگانه منتشر کردم، از این رو از عملکرد خود پشیمانم.

با توجه به امیال سیاسی نادرستی که داشتم وسیله‌ای برای پیشبرد اغراض سیاسی برخی افراد قرار گرفتم.

با رادیو فردا، سایت ضد انقلابی روز آنلاین، هفته‌نامه شهرگان و نیز رادیو چکاوک ارتباط داشته‌ام که در خصوص وضعیت کشور سیاه‌نمایی علیه نظام و نیز اخباری از وضعیت زندان‌ها و برجسته‌سازی مسائل سیاسی گزارشاتی به این رسانه‌ها ارائه کردم.

فردی به نام شمیرانی گرداننده یکی از رسانه‌‌های ضد انقلاب در کانادا از من خواست تا از وضعیت سندیکا‌های کارگری ایران گزارشی تهیه کنم و در ازای مبلغ 400 دلار کانادا آن را به این رسانه‌ها ارائه دهم.

از سوی رادیو ضد انقلابی چکاوک به صورت ماهانه بین 300 تا350 دلار طی 2 تا 3 سال دستمزد دریافت می‌کردم.

دفتر سایت جمهوریت که توسط مهدی هاشمی رفسنجانی اداره می‌شد در یکی از دفاتر دانشگاه آزاد مستقر بود و مبالغی که به ما ارائه می‌شد از طریق چکی از سوی دانشگاه آزاد بود.

در سایت جمهوریت با درج اخباری نادرست و نمایش ناکارآمدی دولت نهم اقدام می‌کردیم.

 

هدایت‌ا‌لله آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران

این بازداشت فرصتی بود برای بازبینی و نگرش به عملکرد خود که باید از آن استفاده کنیم تا چراغ راهی برای آینده باشد.

زمینه‌ای به وجود آمد که نظام را در مقابل دموکراسی قرار دادند.

انتخابات دهم ریاست ‌جمهوری دقیقاً از صبح روز بعد از انتخابات نهم کلید خورد.

در حزب کارگزاران نظرسنجی‌هایی که صورت گرفت مربوط به تنها 4 یا 5 منطقه از تهران بود که به وسیله آن نمی‌شد حتی در مورد خود شهر تهران نیز قضاوت کرد. این نظرسنجی‌ها در اختیار موسوی قرار می‌گرفت.

ضد انقلاب در خارج از کشور با قصد و نیت، موضوع تقلب را مطرح می‌کرد.

در بیش از 40 هزار شعبه اخذ رأی صدها هزار نفر عامل اجرایی و ده‌ها هزار نفر ناظر وجود داشت و اگر تشکیلاتی می‌توانست چنین تقلبی با سازماندهی انجام دهد وضع ما امروز در کشور بهتر از این حرف‌ها بود.

اگر نتایج حوزه‌ها به صورت تفکیکی اعلام نمی‌شد شاید امکان خوانده شدن آرا به نحو دیگر بود.

آقای موسوی در جریان انتخابات گفت که بنده برخی قوانین را قبول ندارم اما به آنها عمل می‌کنم ولی به سمت اصلاح آنها حرکت خواهم کرد...اما دیدیم که خود او اول این حرف را شکست و با بیانیه‌ای که قبل از پایان انتخابات صادر کرد و خود را رئیس جمهور خواند و آقای خاتمی نیز به وی تبریک گفت این حرف را نقض کرد.

ما به عنوان حماله الحطب آتش افروز این معرکه بودیم.

 

محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت

قرار بود انقلاب مخملی را در ایران بومی کنیم.

 

سعید شریعتی، عضو حزب مشارکت

در ایام بازداشت جز محبت و احترام مشاهده نکردم.

هر خبری درباره رفتار و گفتار من منتشر شود کذب محض است.

مجموعه مستندات و استدلال‌‌های ارائه شده از سوی نامزد مورد حمایت ما به هیچ عنوان کفایت از ابطال سراسری انتخابات نمی‌کند و حداکثر در صورت وارد بودن اعتراضات منجر به ابطال 100، 200 یا حداکثر 500 صندوق می‌شود که با خروج آرای همه کاندیداها از این صندوق‌ها از مجموع نتایج تغییر محسوسی در نتیجه انتخابات حاصل نمی‌شود.

عدم تعادل و عدم برخورداری موسوی و ماشین انتخاباتی‌اش از یک شیب و شتاب قابل تحمل در فرایند رفتار تبلیغاتی و انتخاباتی مشکل و اشتباه دیگر ایشان بود.

موسوی ظرف کمتر از سه ماه با چنان سرعت و شتابی پیش رفت که حتی تندروترین مخالفان نظام به جرگه حامیان ایشان پیوستند.

ادعای فوق‌العاده بزرگ تحریک کننده و خطرناک موسوی صرفاً مبتنی بر برخی گزارش‌‌های ناکافی و ناموثق تک روانه و اسباب تحمیل پیروی ناگزیر گروه‌ها و شخصیت‌‌های سیاسی حامی از ایشان بود.

کشاندن مردم در خیابان و خیابانی کردن سیاست یعنی به حداکثر رساندن هزینه زندگی سیاسی مردم و این به دور از تدبیر و خارج از رسالت سیاستمدار متعهد است.

مشکل استراتژیک ما از دست دادن «هرم اعتماد» یعنی اعتماد به نفس، اعتماد متقابل میان ما و مردم و اعتماد متقابل میان ما و نظام است.

در این انتخابات نیز اشتباهات بزرگی را مرتکب شدیم، از جمله، حمایت ناگزیر و تحمیلی و ناگهانی ما از آقای مهندس موسوی بدون آنکه از برنامه تبلیغی، رفتار انتخاباتی و دیدگاه روشن ایشان برای اداره کشور اطلاع کافی داشته باشیم.

حزب ما تنها ساعاتی پس از انتشار بیانیه آقای موسوی و صرفاً با تکیه بر ادعاهایشان مردم را دعوت به اعتراض کرد.

هنگامی که اطلاعیه شجاعانه حجاریان در بیان خطا‌های فردی و جمعی و استعفای ایشان را از حزب دیدم تردیدی برایم باقی نماند که اولین قدم و کمترین کاری که باید انجام دهم استعفا از مقام حزبی خود در جهت جبران بخشی از آسیب‌ها است.

در ایام انتخابات، سرود سازمانی یکی از فرقه‌‌های ضد انقلاب توسط بخش‌هایی از ستاد آقای موسوی برگزیده شده و بر روی آن نماهنگ انتخاباتی ساخته شد.

 

مصطفی تاج زاده عضو توأمان حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب

تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اینکه انتخابات تمام شد و من از بچه‌‌های استان‌ها سؤال کردم احساس کردم که انتخابات را باخته‌ایم ولی فاصله را 3 به1 نمی دانستیم.

از ساعت 12 که آرا اعلام شد هیچ کس از من نشنید که تقلب شده است. لذا چیزهایی که می‌گویند به من برنمی‌گردد و من دخیل نبوده‌ام، البته حزبم بیانیه‌ای داده و بنده را هم مثل آنها مجازات کنید.

این انتخابات به لحاظ کمی جزو کم نظیرترین وبه لحاظ کیفی جزو بی‌نظیرترین انتخابات‌ها بود. معتقدم این سرمایه 40 میلیونی سرجایش محفوظ است.

همچنین در اظهارات یکی از متهمین آمده است: «... در جلسه روز شنبه مورخ 23/3/88 با آقای تاج زاده و تعدادی از دوستان دیگر در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در محل ستاد آقای تاج زاده با حالتی بهت زده و خاص حضور داشتند.» از ایشان دو سؤال مطرح کردم سؤال اول: اوضاع رأی آقای موسوی چطور است؟ ایشان گفتند: «رأی آقای موسوی خوب نیست و آقای احمدی نژاد قطعاً در دور اول پیروز انتخابات خواهد بود. سؤال دوم:‌ به نظر شما تقلب شده؟ که ایشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبیل تماس گرفته ام نتایج اعلام شده با نتایجی که ما داشتیم هیچ تفاوتی نمی کند و تقلبی صورت نگرفته است.»

 

بهزاد نبوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین، مشاور رئیس جمهور سابق

ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشته ایم وباید به رأی شورای نگهبان التزام داشته باشیم.

 

عبدالله رمضان‌زاده، قائم مقام حزب مشارکت

من همیشه گفته ام ودوستان هم حزبی بنده هم می دانند که تقلب در ایران امکان ندارد.

اعتقاد من این است و خواهد بود که در ایران اگر خیلی تقلب صورت بگیرد از 500 هزار الی یک میلیون رأی تجاوز نخواهد کرد.

این اشتباهات خودمان است که در تحلیل‌هایمان آرای شهر‌های کوچک و روستا‌ها را که به سمت احمدی‌نژاد بود جدی نگرفتیم.

ما به دنبال واقعیت‌هایی می‌گشتیم که تحلیل‌‌های خودمان را درست از آب در بیاورد و خوراک را برای تحلیل ذهنی خودمان فراهم می‌کردیم.

 

محسن صفایی فراهانی، عضو شورای مرکزی و رئیس هیأت اجرایی مشارکت

به هیچ وجه نمی‌توان پذیرفت که در این انتخابات تقلب شده است حتی اگر فرض را هم بر تقلب بدانیم یک میلیون، دو میلیون.

برای خود من نیز سؤال است فردی مانند مهندس موسوی که عملکردش در انقلاب اسلامی روشن است در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز عضو می‌باشد و افرادی همچون آقایان [...] و [...] که در دوره‌‌های گوناگون وزیر کشور بودند چنین ادعایی در مورد تقلب در انتخابات را دارند.

من در هیچ راهپیمایی شرکت نکرده‌ام و این راهپیمایی‌‌های پس از انتخابات را نیز تأیید نکردم. چرا که به این دست راهپیمایی‌ها اعتقاد ندارم، انتهای آنها به اغتشاش وصل می‌شود.

دولت نهم اقداماتی از قبیل پرداخت انواع و اقسام وام‌ها به روستا‌ها و کمک به حاشیه شهرها داشته و برای مثال به یک میلیون خانوار زمین‌‌های 99 ساله و به 20 میلیون نفر سهام عدالت داده است. بنابر این از قبل هم محرز بود که دولت موجود با یک اختلاف بالایی برنده خواهد شد و نیازی به تقلب نبود و من این موضوعات را در دفاعیه خود نیز آورده‌ام.

من معتقدم اگر استحاله فرهنگی ادامه یابد با توجه به اینکه سن و سال بنده نیز بالا رفته است دیگر فعالیت سیاسی نمی‌کنم.

 

شهاب‌الدین طباطبایی، رئیس ستاد 88 موسوی، از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت

ای کاش که همانطور که بنده اشتباهات خود را پذیرفتم دوستانی که با اطلاعیه‌ها و مواضع خود سبب مسائل پس از انتخابات شده‌اند عواقب کار خود را می‌پذیرفتند.

با حضور موسوی در عرصه انتخابات، خاتمی کنار کشید که این امر اکثر گروه‌‌های اصلاح‌طلب را ناخرسند‌ کرد.

از همان ابتدای ورود موسوی وی و مجموعه نزدیکش دچار عارضه توهم پیروزی بودند.

اعضای کمیته صیانت از آرا دائم به موسوی می‌گفتند که جزو ابطال انتخابات مطالبه‌ای نداشته باشد.

شنیدم که یکی از نزدیکان موسوی به نقل از وی گفته است: «من 68 سال سن دارم و 7 تیر را دیده‌ام و چیزی برای از دست دادن ندارم از این رو معتقدم که موسوی با طرح بحث تقلب رودرویی با چارچوب نظام را ایجاد کرد.»

هر چه درباره مردم روستاها گفتم به آن بی توجهی شد و همه دوستان می‌گفتند پیروزی موسوی در دور اول غیر قابل اجتناب است. این در حالی بود که در روستاها مشکل رأی داشتیم.

آنچه باید محفوظ بماند اصل نظام، قانون اساسی و ارکان آن است و باید از به دام افتادن در دامن بیگانگان پرهیز کرد.

مصاحبه‌ام با بی.بی.سی درباره تجمعات را قبول دارم.

 

عبدالله مؤمنی، دبیر سابق تشکیلات غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت

ما در آستانه انتخابات بحث‌هایی همچون تقلب در انتخابات و وجود مناسبات ناسالم بر پیکره نظام را به طور گسترده در سطح رسانه‌‌های خود مطرح کردیم و به همین دلیل خود را در اتفاقات بعد از انتخابات سهیم می‌دانیم.

تمام اتهامات خود را می‌پذیرم و کارنامه خود را غیر قابل دفاع می‌دانم.

عدول از اصول و فقدان مرزبندی شفاف و اصولی میان دفتر تحکیم وحدت با گروه‌‌های التقاطی و تأثیرپذیری از گروهک‌هایی چون منافقین و مارکسیسم‌ها و جریانات اپوزیسیون داخلی موجب استحاله دفتر تحکیم وحدت شد.

نقش‌آفرینی گروه‌‌های اصلاح طلب در فعالیت‌‌های دفتر تحکیم وحدت استقلال این دفتر را مورد خدشه قرار داد و این تشکیلات به مناسب‌ترین محمل برای مخالفین و معاندین با نظام تبدیل شد و تغییر آرم دفتر که مزین به تصویر بنیانگذار جمهوری اسلامی بود آغازی برای انحراف مجموعه و رفتن به سوی مقابله با نظام شد.

دفتر تحکیم وحدت هر ساله در سالگرد 18 تیر با برگزاری تجمعات غیرقانونی سعی در بحران سازی و تنش‌ آفرینی داشت.

ارسال نامه برای خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آستانه انتخابات مجلس هفتم به منظور حمایت از اصلاح‌طلبان از اقدامات غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت بود که قبح دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورمان را شکست. همچنین همکاری با جریانات مارکسیستی در برگزاری مراسم پاسداشت دانشجو در روز 16 آذر و طرح ساختارشکنانه فراخوان رفراندوم به منظور تغییر در اصل نظام از دیگر اقدامات غیرقانونی این تشکل بود.

موضع‌گیری‌‌های ما در مخالفت با سیاست‌‌های کلان نظام منطبق با سیاست‌‌های دشمنان جمهوری اسلامی بود و به عنوان نمونه در زمینه مسأله هسته‌ای برخلاف خواست عمومی جامعه که این فناوری را حق مسلم ایرانیان می‌دانست، حرکت کردیم.

تمرکز اصلاح طلبان روی دفتر تحکیم وحدت برای پیشبرد ایده فشار از پائین برای امکان چانه‌زنی و امتیازگیری در بالا صورت می‌گرفت و زمانی که لوایح دوگانه آقای خاتمی در مجلس ششم تصویب شد و یا درجریان تحصن مجلس ششمی‌ها، اصلاح طلبان خواستار تحرکات دانشگاه‌ها برای فضاسازی علیه شورای نگهبان بودند.

نتیجه عدول از اصول و فقدان مرزبندی شفاف با گروه‌‌های التقاطی و استفاده ابزاری اصلاح طلبان از دفتر تحکیم وحدت منجر به آن شد که این تشکل جایگاه ویژ‌ه‌ای در میان جریانات ضد انقلاب پیدا کرده و برای آن کارکرد اپوزیسیونی یابد.

در سایت ادوار نیوز با هدف ایجاد بی‌اعتمادی در مردم نسبت به متولیان امور اخبار مختلفی منتشر می‌شد که از جمله آنها اعلام خبر جعلی واجدین شرایط شرکت در انتخابات برخلاف آمار رسمی و انتشار اخبار غیرواقعی در باره نرخ تورم و بیکاری و تخریب دولت به ویژه در عرصه سیاست خارجی بود.

پایبندی به قانون از شعار‌های همیشگی ما بود اما در عمل از پایبندی به قانون عدول کردیم و حاکمیت و دولت را متهم به بی‌قانونی می‌کردیم.

ما حاکمیت را مخالف دموکراسی وحقوق بشر و قانون معرفی می‌کردیم اما خودمان تجمعات و میتینگ‌هایی را برگزار کردیم که هم از نظر شکلی و هم از نظر محتوایی در تضاد با قانون اساسی بود ولی از این ابزار برای پیشبرد و مقاصد خود استفاده می‌کردیم.

ما از هر وسیله‌ای برای تخریب نظام بهره‌ می‌جستیم و به عنوان نمونه هر کس که به دلایل امنیتی یا سیاسی دستگیر می‌شد، دستگیری وی را خودسرانه می‌خواندیم و با حمایت از متهمان و محکومان دادگاه به دنبال اعمال فشار بر دستگاه قضایی بودیم.

جلسه‌ای را با عنوان نقد طرح ارتقای امنیت اجتماعی در محل سازمان ادوار تحکیم وحدت برگزار کردیم که سخنران آن آقای آغاجری بود و نه تنها در این جلسه از اراذل و اوباش حمایت شد بلکه یکی از سخنرانان به دفاع از اعضای سازمان منافقین پرداخت.

با تعدادی از اعضای شورای مرکزی ادوار تحکیم با هدف شرکت در کلاس‌‌های آموزشی به مدت یک هفته به آلمان رفتیم که همه هزینه آن توسط امریکا و تحت پوشش یک نهاد حقوق بشری تأمین شده بود.

سازمان ادوار تحکیم وحدت با سران گروهک‌هایی چون نهضت آزادی، جبهه ملی - شورای موسوم به ملی مذهبی‌ها و فعالان حقوق زنان و کمپین جلساتی داشت که در قالب این جلسات مطالبی ساختارشکنانه به منظور ایجاد چالش برای حاکمیت مطرح می‌شد.

در گام نخست در انتخابات به طرح کاندیداتوری عبدالله نوری وزیر کشور دوره اصلاحات که محکومیت قضایی داشت پرداختیم و این کار با علم به رد صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان صورت گرفت. هدف ما ایجاد جنبش اجتماعی در راستای چالش‌آفرینی برای نظام جهت تغییر ساختار بود و مقرر گردید اگر نوری

رد صلاحیت شد نیرو‌های اجتماعی را به حمایت وی سامان دهیم و اگر تأیید صلاحیت شد به طرح مطالبات ساختارشکنانه خود بپردازیم.

حدود شش ماه تحت عنوان حمایت از کاندیداتوری نوری به جوسازی علیه نظام و تبلیغ حاکمیت خفقان و نبود آزادی پرداختیم و بعد از منتفی شدن نامزدی نوری با تشریح دلایل و اهداف خود به حمایت از مهدی کروبی روی آوردیم. در این فرصت برنامه‌‌های ساختارشکنانه‌ای را در حمایت از کروبی ارائه کردیم و با استفاده از سادگی و احساساتی بودن وی به تحمیل مواضع خود پرداختیم و عمده مشاورین ایشان نیز با این هدف انتخاب شدند و لذا نه اعتقادی به وی داشتند و نه با یکدیگر سازگار بودند.

در ستاد انتخاب کروبی ستاد شهروند آزاد را تشکیل دادیم و با صدور بیانیه و منشوری از مطالبات ساختارشکنانه و رادیکال خود در همه حوزه‌ها فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کردیم.

تجمع غیرقانونی و راهپیمایی بدون مجوز از میدان ونک تا میدان تجریش به عنوان نمونه‌ای از فعالیت‌‌های ساختارشکنانه ستاد شهروند آزاد بود که در این تجمعات و راهپیمایی شعار‌های توهین‌آمیزی علیه ارکان و مسئولان نظام و همچنین مسائلی همچون حجاب سر داده شد که این شعارها ربطی به تبلیغات انتخاباتی نداشت.

تجمعات تنش‌زا و افراطی و تحریک‌کننده ما در آستانه انتخابات، بسترساز آشوب‌‌های فردای انتخابات بود و ما قطعاً در این زمینه مقصریم.

ما در آستانه انتخابات بحث‌هایی همچون تقلب در انتخابات و وجود مناسبات ناسالم بر پیکره نظام را به طور گسترده در سطح رسانه‌‌های خود مطرح کردیم و به همین دلیل خود را در اتفاقات بعد از انتخابات سهیم می‌دانیم.

ما به عصیانگری علیه نظام پرداختیم و مسائل بعد از انتخابات نشان داد که نشانه گرفتن انتخابات بهانه‌ای برای نشانه گرفتن کانون نظام یعنی جایگاه رهبری بوده است.

دفاعی از خود ندارم و آنچه که بیان کردم برای تنویر افکار عمومی بود و در نهایت از خطاها و اشتباهات بزرگ و رفتارهایی که موجب انحراف و ایجاد بدبینی و بی‌اعتمادی نسبت به نظام در مجموعه دانشجویی شده بود طلب بخشش می‌کنم.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 2:22 عصر     |     () نظر

یحیی کیان تاجبخش، مشاور سابق بنیاد سوروس

من مشاور سابق بنیاد سوروس در ایران بودم.

خاتمی از سال 85 با سوروس دیدار و ارتباط مستمر داشته است.

اغتشاشات اخیر اتفاقی نبوده بلکه نتیجه برنامه‌ریزی درازمدت است.

هدف از برنامه‌ریزی برای این اغتشاشات حمله و تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی با استفاده از انتخابات دهم بود.

پروژه براندازی نرم با انتخابات دهم کلید خورد.

در دوره دولت سازندگی شاهد شروع برنامه استحاله فرهنگی بوده‌ایم و زمانی که کرباسچی در شهرداری بود، از طریق شهرداری شیوه جدید استحاله فرهنگی در کل شهر تهران و بعد هم به بقیه شهرها اشاعه می‌شد.

عوامل اصلی اغتشاشات اخیر مجموعه دستگاه‌های پنهان و نیمه‌پنهان سرویس‌های اطلاعاتی امریکا و برخی کشورهای غربی بودند.

کسانی که از طرف غربی‌ها برای گفت‌وگو به غرب دعوت می‌‌شدند، از سوی بنیادهایی مانند سوروس و راپیفلر حمایت مالی شدند و هر چند وقت یک بار در سوئد و سوئیس دور هم جمع می‌شدند و در قالب پروژه ردیف 2 با هم گفت‌وگو داشتند.

از آنجا که ارتباط رسمی دیپلماتیک بین ایران و امریکا برقرار نیست و بالطبع امکان مذاکره بین دو کشور وجود ندارد، نهادهای آشکار و پنهان و حتی نیمه پنهان امریکایی اتصالات بین احزاب اصلاح‌طلب و گروه‌های همسو در امریکا را با هماهنگی سرویس‌ های اطلاعاتی و کاخ سفید بر عهده داشتند.

عوامل مستقیم فعال در پروژه ردیف 2 آقایان ناصر هادیان و هادی سمتی از اساتید دانشگاه بودند که به سوئد و سوئیس می‌رفتند و جریانات دیگر یعنی احزاب سیاسی اصلاح طلب مانند حزب مشارکت نیز از طریق این افراد با نهادهای امریکایی ارتباط برقرار می‌کردند و اشخاصی چون مصطفی تاج‌زاده و سعید حجاریان از طریق عوامل پروژه مذکور در قالب پروژه‌های تحقیقاتی و عملیاتی با بنیاد سوروس و دیگر مؤسسات فعال در عرصه انقلاب‌های رنگین ارتباط برقرار می‌کردند.

ارتباط ویلسون و سوروس نزدیک است و آقای سمتی 3 سال بورسیه ویلسون بود و آقای هادیان هم 2 سال بورسیه گری سیک در دانشگاه نیویورک بود و این برنامه از مدت ها قبل شکل گرفته بود.

سازمان ‌های آشکار دولتی امریکایی مانند NED در کشورهایی فعال هستند که امریکا در آنجا حضور رسمی دارد و می‌تواند دفتر ترویج دموکراسی را بازگشایی کند اما در ایران که امریکا پایگاه رسمی ندارد، باید از نهادهای پوششی استفاده کند و ورود بنیاد سوروس در پروژه ایران از این جهت بود.

ورود سوروس و جریانات مشابه به ایران عملاً از دو بستر احزاب اصلاح طلب و NGOهای همسو با تفکر و ارزش‌های غربی صورت گرفته و در یک مورد سهراب رزاقی از دوستان آقای حجاریان از سوروس بیش از 300 میلیون تومان برای عملیاتی کردن یک برنامه 5 ساله دریافت کرده که این رقم از طریق یکی از مؤسسات پوششی هلندی پرداخت شده بود.

افتادن در دام نهادهای امریکایی ناشی از عدم درک اصلاح‌طلبان از اختلاف میان دموکراسی لیبرال غربی و مردم سالاری دینی است.

تاج‌زاده، حجاریان، هادیان، سمتی، حقیقت جو و عطریانفر با بنیادهای انقلاب رنگی ارتباط برقرار کرده بودند و برخی نیز بورسیه این مؤسسات شده بودند.

خانم فاطمه حقیقت‌جو از سوی آقای سوروس بورسیه تحصیلی برای یک سال تحصیل در یکی از دانشگاه‌های امریکا گرفت و بیشتر دعوت ها به واشنگتن از افراد مختلف در حوزه‌های گوناگون از طرف خانم هاله اسفندیاری در مؤسسه وودروویلسون صورت می گرفت و بیشتر برنامه ایران از طرف مؤسسه روویلسون و سوروس و کارنگی و پیفلر بود که در این میان مؤسسه ویلسون ابتدا خود را غیر دولتی و مستقل جلوه می‌داد اما واقعیت این بود که این مؤسسه محصول کنگره امریکا بود.

زمانی که وارد ایران شدم از طریق همکاران تاج‌زاده به وزارت کشور دعوت شدم و به من گفتند آیا علاقه به شنیدن سخنرانی در خصوص توسعه شهری دارید که من هم قبول کردم و وارد جلسه شدم و بعد از چند دقیقه تاج‌زاده که معاون سیاسی وقت وزارت کشور بود، مرا به سخنرانی دعوت کرد و من هم گفتم که حاضر نیستم و تسلط به زبان فارسی ندارم ولی تاج‌زاده گفت اشکال ندارد برای ما سخنرانی کن و من هم آخرین موضوعی که در دانشگاه بررسی کرده بودم ارائه دادم و دیدم که همه همراهان تاج زاده حرفهای من را یادداشت می‌کنند و تعجب کردم زیرا حرف‌های من ارزش یادداشت کردن نداشت ولی تاج زاده با نگاه گفت من حرفهای شما را پس‌فردا به شکل زیباتر در جایی می‌گویم.

آنچه امروز من در سخنانم در دادگاه گفتم بیشتر شکافتن مطالب بود تا مسئله دفاعیه چرا که دفاعیه رسمی من انجام نشده است.

فشاری در زندان نبوده و اظهاراتم کاملاً آزادانه بیان شده است.

پس از سال 76 استحاله فرهنگی به نوع توسعه سیاسی یا استحاله سیاسی تبدیل شده است.

اگر ما یکی از اولین نمونه‌‌های براندازی را ارتباط سفر عطریانفر به بنیاد سوروس قبل از 1376 بدانیم می‌توانیم نهایت آن را ملاقات مستقیم خاتمی همراه ظریف با سوروس در نیویورک در سال 1385 بدانیم.

با همکاری مستقیم دولت اصلاحات بنیاد سوروس موفق شد که با وزارت بهداشت در ایران یک پروژه همکاری منعقد کند و با ارسال بیش از 100 میلیون تومان به وزارت بهداشت از طرف بنیاد سوروس این ارتباط حاصل شد.

سندی به دادگاه عرضه می‌کنم که نشانه همکاری بنیاد‌های امریکایی با بنیاد‌های برخی کشور‌های اروپایی می‌باشند این سند مربوط به بنیاد هیروس هلندی است.

هیروس با حمایت از گروه رسانه‌ای گویا با اعتبار بیش از 100 هزار یورو اقدام به راه‌اندازی شبکه تلویزیونی و سایت‌‌های ضد نظام اقدام کرده‌اند.

با حساس شدن نظام نسبت به فعالیت بنیاد سوروس در ایران این بنیاد از بنیاد سوروس به عنوان یک پوشش استفاده کرد تا کار‌های سوروس به هیروس منتقل شود.

اینجانب نه تنها خود را قربانی و فریب خورده برنامه‌‌های امریکایی می‌دانم بلکه سایر متهمین هم قربانی نقشه‌‌های دشمنان قسم خورده نظام هستند.

ریشه‌‌های اصلی این اغتشاشات در خارج از مرزها پیدا می‌شود.

 

کلوتید ریس، تبعه فرانسوی

نباید در تظاهرات‌ غیرقانونی حضور پیدا کرده و نباید عکس‌ها را ارسال می‌کردم پشیمان هستم. لذا از مردم و دادگاه ایران عذرخواهی می‌کنم و امیدوارم مردم و دادگاه مرا ببخشند.

بنده یک گزارش در خصوص دانشگاه، برخورد پلیس و تظاهرات‌ به رابط بخش فرهنگی سفارت فرانسه دادم. این فرد دیپلمات نیست.

برای بنده حضور در زندان سخت بود و در زندان خبر از آینده نداشتم اما در خصوص رفتار نگهبانان و بازجویان باید بگویم که این بازجویی‌ها بد نبود و بنده در این زمینه مشکلی نداشته‌ام.

 

حسین رسام، تحلیلگر ارشد سفارت انگلیس

در طول 5 سال اخیر 130 مرتبط با سفارت انگلیس و طی یکسال اخیر 50 نفر دیگر را جذب کرده ام.

شورای فرهنگی بریتانیا از طریق ایجاد بانک اطلاعاتی برای پذیرش دوره IELTS، برگزاری دوره‌های مشترک با نهاد‌های دولتی و حکومتی، شناسایی و جذب نخبگان از طریق اعطای بورسیه و نیز جاسوسی علمی و صنعتی در دانشگاه‌ها اقدام به جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز می‌کرد.

از حدود 4 ماه قبل از انتخابات جلسات مختلفی در این خصوص تشکیل شد و اطلاعات لازم از طریق مرتبطین و فعالان سیاسی به ویژه اصلاح طلبان جمع آوری شده بود.

دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس در تهران به ستاد آقای موسوی رفته و با مسئولان تبلیغاتی و مشاورین وی جلسه داشت.

تلاش این بود که این انتخابات نقطه عطفی برای اقدامات آینده باشد تا نظام یا مجبور تغییر رفتار شده و یا کلیت آن تغییر کند.

بعد از سخنان رهبر انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد ماه، سفیر دستور داد کارکنان سفارت از حضور در تجمعات خیابانی خودداری کنند، اما کارکنان سفارت قبل از آن روز اتفاقات و مشاهدات خود را گزارش می‌‌کردند.

 

مازیار بهاری، نماینده رسمی نیوزویک در تهران

نخستین مرتبه در بوسنی و در خصوص قتل عام مسلمانان در سربرنیتسا با رسانه‌‌های انگلیسی کار کردم و چون 10 سال ایران نبودم و سال 1376 به کشور برگشتم، از همان زمان با آشنایی که داشتم پیشنهاد کاری به BBC و شبکه 4 انگلیس دادم و آنها هم با پذیرش این پیشنهاد، مواردی را برای همکاری طرح کردند و رابطه متقابلی بین ما به وجود آمد.

رسانه‌‌های غربی خط تقلب در انتخابات را حتی قبل از برگزاری انتخابات پیگیری می‌کردند و بنده هم در یک مصاحبه‌ای با آقای خاتمی این سؤال را از ایشان پرسیدم وپس از مصاحبه با ایشان مشاهده کردم که جریانی مطابق با الگوی کلاسیک انقلاب رنگی در کشور دنبال می‌شود.

رسانه‌‌های غربی از چند ماه پیش از برگزاری انتخابات خط تقلب در انتخابات را در کانون توجهات خود قرار دادند و به گونه‌ای زمینه چینی کردند که اگر کاندیدای مورد نظر آنان در انتخابات پیروز نشد این حرکت را یک کودتا در آرای مردم تلقی کنند. چندی قبل با یکی از مشاوران کاندیدای مورد قبول غرب گفت‌وگویی داشتیم که ایشان هم این نکته را مطرح کردند که در کشور کودتا شده است. در همین راستا آقای موسوی قبل از اینکه نتایج انتخابات مشخص بشود طبق یک الگوی کلاسیک انقلاب رنگی گفتند: «من پیروز انتخابات هستم و هر نتیجه‌ای غیر از این اعلام شود تقلب شده است.»

 

نازک افشار، کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه

اگر چنانچه درگیری و اغتشاشی مقابل در بخش فرهنگی انجام می‌شد، باید در را روی زخمی‌ها باز کرده و به آنها پناه بدهیم.

تصمیماتی که در ارتباطات با حوادث پس از انتخابات در سفارت فرانسه گرفته می‌شد، به ایرانی‌ها ابلاغ می‌شد.

بازجویان و زندانبانان همیشه با بنده مهربان بودند بخصوص نیرو‌های وزارت اطلاعات که بنده را متوجه اشتباهات خود کردند و باید بگویم برخورد آنها با من بسیار مناسب بود.

 

رضا رفیعی‌فروشانی، از عناصر فعال در ستاد 88

‌مسئولیت بنده شرکت در کنفرانس‌‌های مطبوعاتی ریاست جمهوری و پرسش سؤال‌‌های خاص و همچنین برقراری ارتباط با مسئولان نظام بود.

‌در ایران تصمیم گرفتم که NGO تشکیل داده که با همکاری همفکران اصلاح‌طلب خود تشکیل دادم.

بنده در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردم و با موبایل فیلمبرداری کرده و آن فیلم‌ها را روی صفحه فیس بوک قرار می‌دادم.

خانم نورا برای بنده ایمیلی فرستاد که در آن ایمیل گفته بود CIA قصد ارتباط با شما را دارد.

پس از ایجاد کانال تلویزیونی برای کروبی و اینکه این کانال هیچ وقت بالا نرفت نیرو‌های اطلاعاتی امارات بنده را احضار کرده و گفتند که باید با ما همکاری کنید یا از کشور اخراجتان می‌کنیم.

دو سال برای سرویس اطلاعاتی امارات جاسوسی کرده و برای این کار ماهانه 5 هزار درهم دریافت کرده و اطلاعات مدنظر را نیز از طریق تماس موبایلی ارسال می‌کردم.

 

آرش رحمانی‌پور از چهره‌‌های  فعال در زمینه براندازی نرم

سال 85 به وسیله شبکه ماهواره از طریق یکی از دوستانم به نام و تفکرات انجمن پادشاهی ایران آشنا شدم و حس کنجکاوی سبب شد تا در یک فرآیند کوتاه مدت با این انجمن رابطه برقرار کنم.

امید (عضوی از انجمن پادشاهی ایران) ضمن آموزش یارگیری به ما آموزش می‌داد که چگونه از تظاهرات و اعتصابات سوء استفاده کرده و با وارد کردن خسارات مالی و جانی یک صحنه جنگ شهری ایجاد کرده و در واقع از این طریق پایه‌‌های نظام جمهوری اسلامی را سست کنیم.

سران انجمن پادشاهی ایران تأکید داشتند در صورت ناامن کردن اماکن مذهبی و کاهش حضور مردم در این گونه اماکن می‌توان به حکومت فشار وارد کرده و پایه‌‌های نظام را تضعیف کرد.

یکی از مأموریت‌‌های من انفجار در شعب اخذ رأی در دو نقطه مهم و حساس یکی مسجدالنبی نارمک و دیگری حسینیه ارشاد بود.

 

محمدرضا علی زمانی از اعضای گروهک انجمن پادشاهی

اصلی‌ترین کارمان یاد دادن و آگاهی از راه‌‌های مختلف برای ایجاد نوعی دین گریزی و دین ستیزی بود تا بتوانیم پشتوانه نظام را از بین ببریم.

با توجه به ارتباطی که با نیرو‌های امریکایی مستقر در عراق داشتیم آنها نیز از ما اطلاعاتی در خصوص مسائل داخلی ایران از جمله مسائل دولتی و مسائل مربوط به دانشجویان می‌خواستند.

گروهک تروریستی انجمن پادشاهی فرمول‌‌های ضعیف و قوی تولید بمب‌ها را برای ما ارسال می‌کرد.

در مرحله اول فرمول بطری‌‌های انفجاری و پس از آن نیز فرمول بمب‌‌های قوی را در اختیار ما قرار دادند که نهایت هدف آنها کشتار بیشتر هرچه بیشتر مردم و مسئولان نظام بود.

از طرف امریکایی‌ها و دفتر انجمن پادشاهی ایران بودجه‌هایی را برای ادامه کار و تأمین معاش دریافت می‌کردیم.

نفوذ در احزابی که قصد شرکت در انتخابات داشتند به همراه نفوذ در دانشگاه‌ها و اصناف کارگران از جمله برنامه‌هایی بود که قرار شده بود ما در قالب اقداماتی برای نیرو‌های امریکایی و انجمن پادشاهی ایران انجام بدهیم.

بمبگذاری و عملیات تروریستی که کشته‌‌های زیادی از مردم و مسئولان به جای بگذارد از جمله اقداماتی بود که قرار بود به همراهی و کمک نیرو‌های امریکایی انجام شود.

نفوذ رابطین خود در احزاب، دانشگاه‌ها و مراکز دولتی باید صورت می‌گرفت چرا که ما نیاز به اطلاعات به روز داشتیم.

از جمله اقدامات دیگری که برای مدیریت آن بنده به ایران سفر کرده بودم، تشویش اذهان عمومی و ایجاد شک و شبهه برای ابطال انتخابات و رأی‌گیری مجدد بود.

 

رستم فرد تهرانی، مسئول سایت سحام نیوز

مسأله‌ای که ما در جریان انتخابات اخیر دنبال می‌کردیم این بود که با برگزاری این تجمعات بگوییم که در انتخابات تقلب صورت گرفته است.

ما از سه طریق سایت، تلفن و ایمیل زمان و مکان تجمعات را به اطلاع اعضای شبکه رأی خود می‌رساندیم.

علی عاشوری، مسئول کمیته آی. تی ستاد موسوی

با راهنمایی [...] بر قطاری سوار شدم که سکان‌داران آن یاران نخست‌وزیر دوران دفاع مقدس‌ بوده‌اند و هدف آن در ابتدا اعتلای نظام در سایه رهبری بوده است اما پس از انتخابات و در میانه راه برخی از این قطار پیاده و برخی آن را سکان‌داری کردند که دستاورد‌های 30 ساله نظام زیر سؤال رفت.

توسط فردی به نام [...] از تجمع غیرقانونی میدان بهارستان جهت اغتشاش اطلاع پیدا کردم که من این خبر را در اختیار [...] قرار دادم که در کمال ناباوری این خبر را بر روی سایت کلمه مشاهده کردم که البته این رویداد باعث اطلاع‌رسانی غیرقانونی شد.

ناخواسته وارد سناریوسازی مخدوش‌بودن انتخابات شدم که معتقدم این ادعا و شایعه در راستای زیر سؤال بردن نظام بود و ما تنها طعمه‌‌های کوچک برای شکارچیان بزرگ بودیم.

ابطال انتخابات طرحی بود که توسط راهبران این قطار برای مسافران معرفی شده بود و از طریق اخبار سایت‌‌های فیس‌بوک و یوتویوب به آن دامن زده می‌شد.

من خود را بی‌گناه می‌دانم چرا که ما از این قطار در حال حرکت به پائین آمدیم اما معتقدم هنوز این قطار در حال حرکت است و امروز راهبران این قطار طعمه‌ را برای خود انتخاب می‌کنند تا جایی که حتی روز قدس که از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی به یادگار مانده است را وارد مسیر این قطار کردند.

 

محمدرضا نوربخش عضو شورای سردبیری سایت جمهوریت

از سال 84 به عنوان پیمانکاری در بخش پژوهش و آموزش با دانشگاه آزاد اسلامی همکاری دارم و از سال 88 همکاری خود را در حوزه رسانه با آقای کرمی آغاز کردم، پائیز سال گذشته آقای کرمی به من گفت که آقای [...] به دلیل چالش‌‌هایی که با دولت احمدی‌نژاد دارد می‌خواهد فعالیت‌‌های انتخاباتی خود را آغاز کند تا از این طریق مانع از ریاست‌جمهوری مجدد وی شود که البته بخشی از این فعالیت‌‌های انتخاباتی فعالیت‌‌های رسانه‌ای بود.

سایت جمهوریت به خبر‌سازی و انتشار شایعات تحت عنوان اخبار شنیده از منابع آگاه روی آورد که بخشی از این شایعات توسط مهدی هاشمی و بخش دیگری از آن توسط آقای کرمی که مدعی بود آنها را از دوستانش در نهادهای حکومتی می‌گیرد در اختیار ما قرار می‌گرفت.

در ماه پایانی منتج به انتخابات که مهدی هاشمی در کمیته صیانت از آراء عضویت یافت آقای کرمی عملاً اداره سایت را برعهده گرفت و بحث پیروزی قطعی موسوی در انتخابات را مطرح کرد و در همین زمینه نظرسنجی‌های غیرمستندی نیز منتشر می‌شد.

در ابتدای همکاری با سایت جمهوریت این ذهنیت وجود داشت که این سایت انتخاباتی است ولی رفته رفته متوجه شدیم استراتژی و سوژه‌های مهدی هاشمی وسیع‌تر از خط تخریب دولت است و سیبل ما از دولت به نظام تغییر یافت و بین این سایت و رسانه‌های ضد انقلاب همسویی ایجاد شد.

بسیار اتفاق افتاده بود که نمی‌خواستیم خبری را منتشر کنیم و یا می‌خواستیم گفت‌وگویی منتشر شود اما آقای مهدی هاشمی و کرمی به دلیل مصالح و منافعی که داشته‌اند خط دیگری را منتشر می‌کردند که نمونه بارز آن انتشار نامه طبقه‌بندی شده وزارت اطلاعات درباره پرونده استات‌اویل بود.

مسعود باستانی بلافاصله شبنامه موج را تهیه کرد و با نظر آقایان مقیسه و کرمی قرار شد یک میلیون نسخه از آن منتشر شود اما در نهایت دویست‌هزار نسخه آن با هزینه سه ونیم میلیون تومانی که یکی از مدیران دانشگاه آزاد تقبل کرد منتشر و توسط بچه‌های ستاد 88 توزیع شد.

هر عقل سلیم می‌داند که مهدی هاشمی و حمزه کرمی یاری کردند تا بنده سایت‌داری کنم و راهبردها نیز از سوی آنها تعیین و اعمال می‌شد و این ادعا که ما متولی سایت بوده‌ایم کذب محض است.

برای تأمین هزینه‌‌های سایت جمهوریت قرارداد‌هایی با 12 پیمانکار که من هم جزو آنها بودم بسته شد و از این طریق دانشگاه آزاد اسلامی بر خلاف وظایف ذاتی خود وارد کار سیاسی و انتخاباتی شد ولی بعد از گذشت 15روز گفته شد که بین مدیران سایت و مسئولان دانشگاه اختلاف نظر به وجود آمد.

القای تقلب در انتخابات از این طریق صورت می‌گرفت که یا موسوی برنده انتخابات است و یا در انتخابات تقلب شده و اگر این فرایند با سلامت برگزار شود اصلاح‌طلبان پیروز هستند.

اینکه آقای کرمی گفته‌ اعضای شورای سردبیری جمهوریت از ابتدا خواستار رادیکال شدن سایت بودند مضحک است و موارد متعددی وجود دارد که نمی‌خواستیم کاری را انجام دهیم.

در هفته‌‌های منتهی به انتخابات جلساتی بین فعالان رسانه‌ای دوم خردادی برگزار شد و پیشنهاد شد به دلیل عدم پایگاه مناسب سایت‌ها در افکار عمومی، مطالب سایت‌ها در قالب شب‌نامه منتشر شود. مسعود باستانی بلافاصله شب‌نامه موج را تهیه کرد و با نظر آقایان [...] و کرمی قرار شد یک میلیون نسخه از آن منتشر شود اما در نهایت 200 ‌هزار نسخه آن با هزینه سه ونیم میلیون تومانی که یکی از مدیران دانشگاه آزاد تقبل کرد منتشر و توسط بچه‌‌های ستاد 88 توزیع شد.

در حوادث بعد از انتخابات 22 خرداد خسارات سنگینی به انقلاب و نظام وارد شد که سردمداران جریانات سیاسی که پشت پرده این حوادث را مدیریت کردند باید پاسخگو باشند.

به اندازه نقشی که در حوادث اخیر داشته و مرتکب اشتباهات بزرگی شده از ملت عذرخواهی می‌کنم.

 

امید لواسانی، فعال کمیته اطلاع رسانی موسوی

خبری مبنی بر تجمع آرام در مقابل مجلس برای اعتراض به نتیجه انتخابات برای تمامی اعضای شبکه اجتماعی سایت ارسال شد که ارسال این خبر توسط بنده مورد قبول واقع شد زیرا مدیر سایت توانایی ارسال این مطلب را نداشت اما پس از ارسال این مطلب در سایت قلم نیوز نوشته شد که موسوی در این تجمع شرکت نخواهد کرد؛ پس از مشاهده این مطلب سرور سایت را روز اول تیر خاموش کردیم زیرا علی‌رغم تعهدات خود برای پشتیبانی سایت دیگر قصد ادامه همکاری نداشتیم چرا که تصور می‌کردیم اهداف ناصوابی توسط آنان پیگیری می‌شد.

ما اگر از ابتدا به اهداف طراحان اصلی اغتشاشات واقف بودیم وارد این بازی نمی‌شدیم و من از این بابت متأسفم اما امید دارم که عنصر مفیدی برای وطنم باشم.

زندان برای من بسیار سازنده بود چرا که توانستم بار دیگر خدای خود را بازشناسم و این مکاشفه با حسن رفتار اسلامی توسط بازپرس، قاضی و غیره انجام شده است.

بنده در هیچ تجمعی شرکت نکردم و درخصوص ارسال ایمیل‌ها باید بگویم اگر کاری در مورد ارسال ایمیل‌ها انجام دادم که مجرمانه بوده از آن اطلاعی نداشته‌ام، متأسفم و درخواست رأفت اسلامی دارم.

 

طراح اخلال در برق کشور

من هیچگاه تحلیلگر سیاسی نبودم و از مسائل کشور اطلاعی نداشتم از این رو با حضور در کشور پس از انتخابات در فضای به وجود آمده دچار احساسات شدم.

براساس سخنان و مطالبی که در سایت‌ها می‌زدند در چند تجمع غیرقانونی شرکت داشتم، اگر چه پس از سخنان مقام معظم رهبری دیگر در هیچ تظاهراتی حضور نیافتم چرا که معتقد به نظام هستم.

در سایت بالاترین طرحی را مبنی بر اینکه 10 میلیون لوازم برقی باید به برق زده شود تا در سیستم برق کشور اخلال به وجود آید را دیدم و با توجه به اینکه من کارشناس سیستم برق هستم این طرح را مسخره یافتم از این رو 200 ایمیل به نام 30 تیر زدم، گرچه می‌دانستم این طرح تنها تئوری است و در صحنه اجرا، قابل عملیاتی شدن نیست. از این رو به خاطر اقدام خود احساس گناه کردم چرا که با توجه به اینکه مراکز کنترل و مدیریت برق وجود دارد از این رو مطمئن بودم این طرح شکست می‌خورد.

در طرح اخلال در برق کشور از مردم خواسته می‌شد ساعت 9 شب برق‌های خود را خاموش کرده و مجدداً در ساعت

15/9 دقیقه برق‌‌های خود را روشن کنند تا با این کار وزارت نیرو تحت تأثیر این شوک قرار گیرد.

هدف از طرح‌‌های اخلالگری در برق، فشار برای استیضاح احمدی‌نژاد یا عدم رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی‌اش از سوی مجلس بود.

انسان در زندان به خود می‌آید همان طور که من در این محیط به برخی از مسائل دروغ در بیرون پی بردم و این فرصت برای من بسیار خوب بود.

زمانی که در 17 تیر ماه دستگیر شدم این گونه تصور می‌کردم که به زندان اوین رفته و انواع شکنجه بر روی من صورت می‌گیرد از این رو در همین جا شهادت می‌دهم که در طول بازداشت هیچ رفتار بدی با من نشد و من تحت فشار قرار نگرفته‌ام.

از ملت ایران و رهبر معظم انقلاب به دلیل آنکه از دانش فنی خود برای ضربه زدن به نظام استفاده کردم عذرخواهی می‌کنم.

 

علی بهزادیان‌نژاد، عضو روابط عمومی ستاد موسوی

سایت ارتباطات مردمی زیر نظر سایت ستاد موسوی بوده و خبر راه‌اندازی آن را سایت قلم نیوز درج کرده است. از این رو باید جرایم این سایت را سایت اصلی موسوی بپذیرد.

به ازای کارهایش از سایت موسوی یک میلیون و 750 هزار تومان وجه نقد دریافت کرده است.

از برخی کار‌های خود در انتخابات ابراز شرمساری می‌کنم.

دریافت مزد، جاه طلبی و امید به رسیدن به کسب مقام دولتی در صورت رأی‌آوری موسوی از جمله انگیزه‌‌های من برای کار در ستاد موسوی بود.

پس از انتخابات در این وب سایت تغییراتی دادیم که مهمترین کار این سایت پس از انتخابات برای شایعه پراکنی و ایجاد فضای مسموم به کار گرفته شد.

اولین محرک بحث تقلب در انتخابات بود که از سوی موسوی و کروبی اعلام شد و با سخنانی نظیر عملیات‌ مهندسی آرا و شعبده‌بازی آرا این نوع ادبیات قشر جوان را احساساتی کرد.

تحریک سایت‌های مخالف و معاند نظام نظیر رادیو فردا و بی.بی.سی فارسی با طرح تقلب گسترده در انتخابات که در راستای جنگ روانی غرب علیه کشورمان صورت می‌گرفت، مشاهده برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی معاند نظام همچون بی.بی.سی فارسی و صدای امریکا که هنوز هم با اخبار تحریک کننده دست به این گونه اقدامات می‌زنند و نیز شناخته شدن این سایت به عنوان مرجعی رسمی در ستاد موسوی که عمده اخبار کذب و تحریک کننده را منتشر می‌کرد از جمله دیگر محرک‌ها بود.

افراد در ستاد موسوی به اطرافیان خود نگاه کرده و برنده شدن وی را در انتخابات قطعی می‌دانستند از این رو این نگاه را به کل کشور تعمیم دادند که این امر موجب اقدامات آنان در حوادث پس از انتخابات شد.

آقایان زمانی که دیدند نمی‌توانند به خواسته‌‌های خود برسند بهتان‌هایی را به نظام زدند از این رو به عنوان یک زندانی خواستار اعاده شخصیت خود و نظام از اتهامات واهی تجاوز به زندانیان هستم چرا که در بازداشت مصداق رأفت اسلامی را دیدم.

من در طول دوره بازداشت خود نه شکنجه و نه تعدی به بازداشت‌شدگان را دیدم و نه برخورد بدی با من شده و هیچگونه برخوردی خارج از مدار رأفت اسلامی نشده است.

القائاتی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم و بعد از آن صورت گرفت از بحث تقلب در انتخابات تا انجام اقدامات خلاف اخلاق و شرع در بازداشتگاه‌ها مخرب بود و من به آنها معترضم.

شخصاً از کروبی و موسوی می‌خواهم به دروغ‌های خود پایان دهند و در راستای بازسازی وجهه مخدوش شده نظام که از سوی آنان صورت گرفته بکوشند.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 2:17 عصر     |     () نظر
اندر ضرورت خلوت مدعیان امت در ارتفاعات دماوند یا طالقان

یکم- معمر قذافی رهبر بدون گارانتی لیبی در مجمع امم متحده چنان خطابه ای کرد که اگر نبود شیرین عقلی او، تا حالا بعد از نصرالله و احمدی نجاد سومین درجه محبوبیت را در میان اعراب حایز می شد؛ لیکن بسکه مشت کوبید بر این میز خطابه عنقریب بود دو نیم شود. مشارالیه شاکله شورای امنیت را تروریستی شمرده، ابن لادن را نه عراقی و افغانی که سعودی خوانده؛ به سر تا پای سازمان امم متحده رطوبت عنایت نمود و کتاب قانون آن را به جانب بانکیمون پرتاب کرد تا بی قیمتی و فقدان ضمانت آن را فریاد کرده باشد؛ لیکن از آنطرف اعدام همتای معدوم عراقی اش را محکوم و از طالبان حمایت نمود؛ به همین جهت است که عرض شد شخصیت بیقاعده ای دارد. یاد آنجا افتادم که در اجلاس سران اعراب بادیه، ضمن یک توهم علیحده، خود را سلطان سلاطین عرب خوانده؛ یحتمل بعد از آن اجلاس هم با سران حزب سبز لجنی ایران ملاقات نموده؛ ویروس خانمان برانداز توهم را طی یک ماچ عربی به اینان منتقل کرده باشد؛ شفاهم الله جمیعاً.

دویم- خطبه احمدی نجاد در مجمع امم متحده، نتانیاهوی صهیونی را واداشت تا برای هولوکاصت مدرک دست و پا کند و جداول و لوحاتی را بالای سر ببرد که به خدای صهیون قسم، هولوکاصت واقع شده است؛ لیکن بالمآل جواب این سؤال را نداد که اگر- فرضاً- هولوکاصتی هم بوده چرا دفع تاوان آن را به عهده فلسطین یک لاقبا گذارده اید؟ اینهمه زمین حاصلخیز با باران فراوان در یوروپا و آمریکای شمالی هست یهود را بدانجا کوچ می دادید.

سیم- برچیدن سپر عقب و جلوی موشکی در یوروپا از جانب ایالات سابقاً متحده گرچه یمکن برای تألیف قلوب روس ها علیه ایران و توقیف فروش اس سیصد و بوشهر و سایر حمایت ها باشد لیکن در صوره قضیه این چندمین بار است که ننگ میراث پلاسیده بوش را با رنگ دموغراتیک می پوشانند. تعطیل غوانتانامو و دستور خروج از عراق، سابقاً واقع شده بود و بعد از این هم یحتمل تا تحویل رجوی ها و اسلام آوردن هیلاری خاتون پیش برود.

چهارم- دگردیسی تئوریسین اصلاحات ایرانی و بیان آن در تلفزیون، نه فقط جایی برای بچه بازی اقلیت مزاحم جرزن باقی نمی گذارد بلکه لازم می کند سایر سران، قبل از توقیف قطعی، مدتی را در ارتفاعات دماوند یا طالقان با خود خلوت کرده ضمن استغفار بدرگاه الهی به رفتار طفولی در عین شیوخی خود بازنگریسته، نادم شده، یاد فشار قبری کنند که سخت جانکاه است بلکه خدا ببخشد، کیهان که نمی بخشد.

پنجم- یک طفل فراری و چند جوان تازه مرحوم در محله مسکونی این میرزا موجود بوده، جان می دهند برای صناریوسازی.مشارالیهم واجد کلیه شرایط فیلمنامه های آقایان بوده آماده معرفی اند لیکن روشن است که خرج دارد. فقط از هر محلی که می خواهید بدهید از محل وجوهات شرعیه نباشد لطفاً. اگر از پول های شهرام جزیره العرب چیزی مانده، هم طعم ملسی دارد هم راحت الحلقوم تر است.

ششم- وزارتخانه هایی که فعلاً بلاصاحب و بلاوزیر مانده اند صلاح نیست به همین منوال بمانند. تا اسپندیارخان مشاءالدوله در عالم وجود است و یکی دو اشتغال بیشتر ندارد جایز نیست این وزارتخانه ها باری به هر جهه اداره شوند و از طرفی ظرفیت های مکتوم آقا بلااستفاده بماند. پتانسیل ایشان بحمدالله خیلی بیش از اینهاست؛ آن دستورالعملی هم که از قول خواجه نظام الملک نقل شد که «مردی و کاری»؛ روشن است که مربوط دارد به قرن پنجم هجری و فعلاً که قرن 41 بلکه 51 هست منسوخ شده و از آنجا که خلاف مرامنامه ماست لازم است به دیوار کوبیده شود.

هفتم- در تکذیبیه احدی از اکابر رفرمیست های مملکت آمده است که ایشان ملاقات مکرر با آقای صوروص لطیف و مخملین را رد می کنند. به شیوه منطق دانان، مفهوم مخالف این جمله آن است که یکی دو سه ملاقات، صورت گرفته و مبرهن است که بر یکی دو سه بار، وصف «مکرر» صدق نمی کند. لذا ایشان که نخواسته روزه اش افطار شود طفلک راست گفته؛ عیب از کم سوادی امثال این میرزاست که منطق و فلسفه را خوب نخوانده، در مکتبخانه اکابر «مکرر» فلک می شده ایم. در لحظات پسینی که می خواستیم این راپورت را بطهران فکص نماییم خبر آمد جناب صوروص هم ملاقات را تکذیب کرده. والله من هم مشکوک شده ام که در این صوره ، آن سخنانی که از جناب ایشان در خیابان پنجم نیویورک و در کاروانسرای «ترامپ» صادر شد چه بوده و پشت حجاب این تأییدها و تکذیب ها چه می گذرد. عجالتاً قاعده استصحاب جاری ساخته، یقین سابق را به شک لاحق نمی آلاییم. العهده علی الراوی.

هشتم- شیرین به اصطلاح عبادی از ائمه کفر هم سبقت گرفته پریروز در مباحثه با جریده طایمز از نحوه مقابله بریطانیا و مغرب با ایران گلایه کرده که چرا سفارتخانه ها را نمی بندید، تحریم را غلیظ و پول ملت ایران را توقیف نمی کنید. مصرع: «هان ای شرم! سرخی ات پیدا نیست.» عجوزه مذکوره عنان خود و کلام خود را تا بدانجا رها کرده که صدای کفار هم درآمده که چه خبر است؟ ما هنوز به اینجایی که تو رسیده ای نرسیده ایم. وی در خاتمه امیدوار بوده که به ایران رجعت بنماید. به نظر می رسد محبس کهریزک با کلیه خواص و عوارض آن- تأکید می کنم با انواع مضیقه ها- برای رجعت ایشان مکان مناسبی باشد.

میرزاقلی خان راپورتچی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 2:8 عصر     |     () نظر
مترجم خاتمی ملاقات وی با سوروس را تایید کرد

مترجم مخصوص خاتمی در زمان ریاست جمهوری وی، دیدار جرج سوروس با خاتمی در محل اقامت وی را تایید کرد.

به گزارش الف، هومن مجد مترجم هیات همراه خاتمی در سفر به ایالات متحده، در کتاب اخیر خود، سفر سوروس به محل اقامت خاتمی برای دیدار با وی را تایید کرده است.

در صفحه 207 کتاب هومن مجد با عنوان «پارادوکس ایران مدرن» منتشر شده در سال 2009، مترجم همراه هیات خاتمی در سفر به ایالات متحده به این نکته اشاره کرده است که عده زیادی از مقامات سابق دولتی آمریکا در کنار افراد تاثیرگذاری همانند سوروس تقاضای دیدار با خاتمی را داشته اند. نویسنده تایید می کند که سوروس و بلوم برای ملاقات با خاتمی به بوستون پرواز کرده اند. وی همچنین می نویسد: «خاتمی نمی توانست با هیچ فردی از دولت بوش به هر نحوی دیدار کند اما ظاهرا مقامات دولتی سابق زیادی بودند که مایل بودند او را ببینند. چهره های تاثیرگذار بی شماری همچون جرج سوروس و ریچارد بلوم (همسر دیان فینیستین ]سناتور دموکرات از نیویورک[) هم بودند که با جت شخصی به بوستون رفتند تا در هتل خاتمی با او به صورت خصوصی ملاقات کنند.»


گفتنی است در پی انتشار خبر ملاقات جرج سوروس (سرمایه گذار اصلی کودتاهای مخملین) با خاتمی، دفتر خاتمی خبر را تکذیب کرده بود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 2:3 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9      >