سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون از کارى ترسى بدان درشو ، که خود را سخت پاییدن دشوارتر تا در نشدن در کار و ترسیدن . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

«جوان» پشت پرده سایت منسوب به طیف علامه دفتر تحکیم را بررسی می کند
تور سازمان منافقین برای تشکل تندرو دانشجویی

سایت موسوم به پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر پشت پرده عجیبی دارد.

سایت «خبرنامه امیرکبیر» موسوم به پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک) پشت پرده عجیبی دارد.
به گزارش «جوان» این سایت که با ادعا و عنوان ارگان رسانه‌ای انجمن اسلامی‌دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (وابسته به دفتر تحکیم طیف علامه) آغاز به کار کرد، به  تدریج در اختیار گروهک منافقین قرار گرفته  و در نقش یک پایگاه اطلاعاتی، ‌اهداف و برنامه‌های این گروهک  را در حوزه دانشجویی و جذب دانشجویان رادیکال، ‌اخراجی و تعلیقی در دستور کار خود قرارداد.  گرداننده اصلی این سایت شخصی به نام «رضا. ی» از دانشجویان وقت دانشگاه امیر کبیربوده که ارتباط سیستماتیک با گروهک تروریستی منافقین را برقرار و سایت را به عنوان تریبون غیررسمی ‌این گروهک در سطح دانشگاه‌ها فعال ساخت.
«رضا.ی» که هم اکنون در سوئد اقامت دارد، سوابق خود و خانواده‌اش زوایای پنهان این ارتباط را بیش از پیش روشن می‌سازد.
پدر وی «یوسف.ی» می‌باشد که  در سال 1363 دستگیر و به 12 سال زندان محکوم شد، اما پس از  پس از تحمل سه سال زندان، در سال 66  مورد عفو قرار گرفته و از زندان آزاد می‌شود. مادر رضا، ‌«جلیله.‌د» می‌باشد که از فعالان سازمان مجاهدین خلق بوده است. گفته می‌شود عنصر اصلی در پیوستن خانواده «رضا» به این سازمان خاله وی «زیبا. د» بوده و در حالی که عضویت شورای مرکزی منافقین در فرانسه را در کارنامه خود داشته، سال 87 براثر سرطان در پاریس فوت می‌کند.
«زیبا. د» که برادرش «مجید» در سال 60  وشوهرش درعملیات مرصاد معدوم شده بودند، ‌به سبب ارتباطات خود با حلقه اصلی منافقین، تلاش وافری را برای عضویت دیگر اعضای خانواده خود به این گروهک سامان داد، ‌به نحوی که دایی‌ها، ‌خاله‌ها و شوهرخاله‌های «رضا» را نیز به عضویت منافقین درآورده بود.
عضویت «مینا» خواهرزیبا و شوهراو که در عملیات مرصاد معدوم شد و نیز برادرش«وحید. د» که هم اکنون در مقر منافقین در کمپ اشرف بسر می‌برد از دیگر مواردی است که ارتباط تنگاتنگ «رضا» را با سازمان منافقین به وضوح نشان می‌دهد.
    ورود رضا به جمع منافقین
وجود ارتباطات خانوادگی رضا با گروهک منافقین و بحث‌های ضدنظام در جمع خانواده‌اش کافی بود که او نیز با حساسیت خطوط فکری‌ای را که بیشتر از سوی مادرش به وی تلقین می‌شد دنبال کند.  وی در همان سال‌های نوجوانی و ورود به مرحله جوانی  با جمع‌آوری جزوات متعلق به سازمان مجاهدین به مطالعه دیدگاه‌های التقاطی منافقین پرداخته و به آرشیو کردن عکس‌ها و تصاویر مربوط به اعدام‌های منافقین می‌پرداخت.
علاقه رضا اما با ورود وی به دانشگاه به تلاش برای ارتباط گیری مستقیم با سازمان تشدید می‌شود. وی که در دوران دانشجویی خود در اعتراضات دانشجویی نقش فعالی را ایفا می‌کرد، در رادیکال ساختن بسیاری از اعتراضات صنفی آن ایام دانشجویان دانشگاه خود به سوی تحرکات ساختارشکنانه نقش داشته است. او پس ازآنکه فعالیت خود را در سال‌های 82، ‌83 در نشریه خبرنامه امیر کبیر متمرکز می‌سازد به آرامی‌ارتباط خود را با منافقین از طریق خاله خود زیبا در فرانسه آغاز و به عنوان یک سمپات دانشجویی اطلاعات محیط‌های دانشجویی را منتقل می‌ساخته است. وی درهمین حال همزمان با حضور در سایت خبرنامه امیرکبیرهسته ای 15 نفره از دانشجویان و دوستان نزدیک به خود را تشکیل داده و تقسیم کار خود را برای سرویس دهی به این گروهک کلید زد.
رضا درجذب برخی دانشجویان و اقناع دوستان خود بارها با تاکید براینکه سازمانی‌ها از فعالیت نظامی‌فاصله گرفته و رویکرد فرهنگی را در دستور کار خود قرار داده‌اند و این اقدام مغایر با شرایط کشور نیست، ‌بهره کشی‌های سیاسی خود را دنبال می‌کرده است.
وی همچنین پس از ارتباط گیری با زیبا، ‌خاله خود در سال 85 به سوئد سفر کرده و ارتباطات خود را با تیم خود از این کشوربرقرار می‌کرده است. وی با تاکید برحضور دوستان خود در تمامی‌جمع‌های دانشجویی برتهییج و طرح شعارهای از پیش تعیین شده در این جمع‌ها تاکید کرده و خواستار تهیه مطلب و انتشار آن در سایت خبرنامه امیر کبیر و سپس ارائه گزارشی از اتفاقات صورت گرفته برای خود جهت ارائه به منافقین می‌شد.
رضا همچنین بیشتر ارتباطات خود را که از طریق ایمیل انجام می‌شد، با دو نفر به نام‌های «مسعود» و «پویا» ادامه داده و تاکید می‌کرد که سعی در ایجاد ارتباط با دانشجویان تعلیقی و اخراج شده داشته باشند. وی برای جذب این افراد از روش تطمیع استفاده کرده وضمن وعده مساعدت‌های مالی به این دانشجویان از ارائه تسهیلات برای تحصیل در اروپا سخن به میان آورده بود.
اقدامات رضا برای ایجاد کانال ارتباطی اما در نوع خود جالب بوده است. وی با ارسال کد و رمز به دوستان دانشجوی خود از طریق ایمیل رسماً عضویت آنان را به گروهک منافقین اعلام می‌کند و کانال مجازی مستقیم با این گروه را فراهم می‌سازد. «ایران – قیمه»  کد و نام رمزی بوده که برای این کانال ارتباطی تعریف و درخواست می‌گردد که اخبار، تصاویر و فیلم از تجمعات، ‌تریبون‌های آزاد دانشجویی و. . .  با برجسته سازی جمعیت و شعارهای تند و رادیکال مخابره شود.
رضا همچنین دراین مدت به طور مستقیم دو فقره پول یک نوبت یک میلیون و هشتصد و نوبت دیگر یک میلیون تومان با هدف کمک به انجمن اسلامی‌دانشگاه «. . . » به حساب فردی به نام مسعود ریخته  و از آنان می‌خواهد که فعالیت‌های خود را شدت ببخشند.
وی در ادامه فعالیت‌های خود پیش از انتخابات ریاست جمهوری محتوای سایت را به نوعی مبارزات سیاسی برای مقابله با نظام هدایت کرده و مطالب غیر واقعی را روی خروجی این سایت قرار داد. گرچه این سایت با فیلترینگ روبه‌رو شد و فعالیت‌های اندکش رو به خاموشی گرایید ولیکن این سایت هم اکنون بامدیرت مستقیم «رضا. ی» و پس از دستگیری تعدادی از عناصر و گردانندگان این سایت همچنان به رادیکال سازی جهت متشنج ساختن محیط‌های دانشجویی پرداخته و سعی دارد این محیط مقدس علم و دانش را آلوده به خواست‌های کسانی بگرداند که سابقه تروریستی آنان برای ملت ایران کاملاً محرز شده است. 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/12:: 2:10 عصر     |     () نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

استفاده از نمادهای رنگی برای مقاصد سیاسی محدود به دوره تاریخی کنونی نیست. بررسی های تاریخی نشان می دهد استفاده از نمادهای رنگی در صدر اسلام نیز رایج بوده است.

یکی از این رنگها که در تاریخ اسلام توسط دوست و دشمن از آن استفاده شده است، رنگ سبز می‌باشد. در تاریخ اسلام معاویه اولین کسی است که از این نماد رنگی استفاده کرد. او در جنگ صفین به 4000 نفر از سربازانش دستور داد تا لباس سبز بپوشند و از پشت به سپاه امام علی(ع) حمله کنند، و سپاه اصلی از رو به رو حمله نهایی را آغاز کند.

اما مالک اشتر، فرمانده غیور سپاه امام(ع) نیز به قبیله ربیعه و همدان گفت تا به مقابله «سبزجامگان» برخاسته و توطئه این گروه را خنثی کنند. شاید دلیل استفاده از این رنگ،‌ تمایز آنها از سربازان امام علی(ع) است تا در حمله اصلی سربازان معاویه به اشتباه نیافتاده و سپاهیان خود را نکشند (فرمانده سپاه سبز اموی، عبیدالله بن عمر پسر خلیفه دوم بود که به جرم قتل دو نفر انسان بیگناه محکوم به قصاص شده بود و برای فرار از قصاص به معاویه پناهنده شده بود.) نصربن مزاحم(ق3) نویسنده کتاب معروف «پیکارصفین» در ص 452 آن ماجرا را اینچنین توصیف می‌کند:

«آن شب معاویه چهارهزار سوار و پیادة سبز جامه آماده کرد و به ایشان فرمان داد که از پشت به علی علیه السلام هجوم کنند،‌ ولی هَمْدانیان دریافتند و با آنان روبرو شدند و در برابر آنها استوار ایستادند،‌ و آن شب تا صبحدم به پاسداری و نگهبانی در ایستادند، و علی علیه السلام ضمن رفت و آمدهایی که در میان سپاه خود می‌کرد، گذارش به منطقه اردوگاه ربیعه افتاد و در میان آن قبیله ماند.(1)»

او در صفحه 621 همان کتاب به رجزهایی که سپاه سبزپوش معاویه در مقابل سپاه موج آسا و زره‌پوش علی(ع) می‌کردند اشاره می‌کند و می‌نویسد:

«یک بار که نجاشی نیز با ایشان بود برخوردی چنین روی داد و وی رَجراجَه (سپاه موج آسا)ی علی، و خَضریّه (سپاه سبزینه پوش) معاویه را مقایسه کرد و هر یک از دو طرف به سپاه خود افتخار می‌نمود. شامیان گفتند: (نیروی) خضریه نیز همچون (نیروی) رَجراجه (یا موج آسا) خوانده می‌شدند و فرماندهی آنها را که همگی دارای سلاح و شمشیر و زره بودند سعید بن قیس برعهده داشت، و خضریه (یا سبزینه پوشان) نیز چهارهزار تن به فرماندهی عبیدالله بن عمر بن خطاب بودند که نشانة سبز داشتند.(2)»

1و2. نصربن مزاحم، پیکار صفین، ترجمه پرویز اتابکی، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم،‌ 1370.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/12:: 2:2 عصر     |     () نظر

"معاویه حرف دروغی نزدها! عثمان کشته شده، انگشت های زن عثمان قطع شده، علی دادگاه قاتلان عثمان را برگزار نمی کند!... تا حالا از خودتان پرسیده اید چرا حضرت علی دادگاه قاتلان عثمان را برگزار نکرد؟ چرا شفاف سازی نکرد راجع به قاتلهای عثمان؟" (ابراهیم سوزنچی)

سال ?? سال عجیب و غریبی است! سالی که در آن حباب احترام و جایگاه یک نخست وزیر مصلحتی ترکید و ترکش آن عده ای از مردان و زنان ایرانی را رهسپار بهشت زهرا (س) کرد. سالی که یک عمامه به سر، پس از مجالست با کرباسچی و ... مانکن، با عقده گشایی و اظهار نسبتهای ناروا به ایرانیان، چهره ایرانی جماعت را در جهان مخدوش نمود. سالی که عده ای با حالتی کاملا حق به جانب و طلبکارانه،در حالی که سالها از کیسه بیت المال بردند و کیسه دیگری پر کردند،با ای کاش و ای کاش،خواستار عذرخواهی نظام شدند و فریاد تظلم خواهی سر دادند. و سالی که بهتر می شناسید.

با این حال، سال ?? با همه تلخیهای زهرآلودش سال خوبی است. سالی که پرده نفاقهای بیست ساله و سی ساله افتاد. ولایت فقیه و تبعیت از آن معیار و سنجه ای دقیق تر برایمان پیدا کرد. اگر فتنه اخیر نبود با موسوی و خاتمی سینه خیز تا خود کاخ سفید می رفتیم. و بعضی افراد که با اتکا به عناوین ریاست و نمایندگی، برچسب ولایتمدارای داشتند، و بر طبل وحدت ملی، آشتی ملی، شکرانه وحدت، کمسیون ملی و ... می نواختند، شاید ما را نیز به صف دیگران در می آوردند.

خدایا ما را در راه خودت ثابت قدم بدار. آمین!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/12:: 2:1 عصر     |     () نظر

شرمنده یه خورده دیر رسیدید! این به قول خودشان اپوزوسیون که بینشان مارکسیست و سوسیالیست و کمونیست و سلطنت طلب و هزارجور خدانشناس دیگه هم پیدا میشه تا قبل از روز قدس بدجوری داد وایمنا سرداده بودند! روز قدس که شد و العربیه کلی تحویلشان گرفت و برایشان دادار دودور راه انداخت نظرشان عوض شد و امروز گوئی کشوری به نام یمن در هیچ کجای گیتی موجود نیست. نعم! یمن لاموجود!

دلنوشته ای خطاب به آنها که روزی یقه چاک میدادند برای شیعیان یمنی ولی امروز گوئی همانا خفتگان در خواب مرگند:

 

السلام ای آنکه میگفتی به من

خورده بودی غصه ی چین و یمن(1)

***

***

تک سوال ریزکی دارم بیا

از تو پروا(2) اندکی دارم بیا

***

گردنم باریکه همچون مویتان!

ای به قربان خم ابرویتان!

***

غصه و اشک تو را حالا چه شد؟

وصلتان با عالم بالا(3) چه شد؟

***

گفته بودی تا یمن هم میروی

دزدکی دشت و دمن هم میروی!

***

***

غزه و لبنان هوویت(4) گشته بود

 زین سبب دل در کفت سر گشته بود

***

 از چه رو غرق سکوتی؟ گو به ما

ای تو خندان بر لبِ محبوبِ ما

 

نخیر مثل اینکه باید با این جماعت جدی تر و اندکی فارغ از کنایه ها سخن گفت:

 

تا فزون گردد به دردم غصه ها

 تازه میگردد برایم قصه ها

***

بیت سرتاسر عزیز حیدری

هیمه های شعله ریز حیدری

***

***

محسن(5) آنجا پشت در افتاده است

جان کنار قلب مادر داده است

***

همچو طفلان بنی هاشم (6)کنون

زیر بار ظلم و تزویر و جنون

***

حرف و قول و نامه ها و گفته ها

گم شود اندر جهان خفته ها

***

شیعیان صُعده را کاری کنید

سُنیان غزه را یاری کنید

تصویر یک کودک شیعه یمنی که از نظر دسته بندی در گروه شیعیان زیدیه هستند

تصویری از یک کودک(یا بهتر است بگویم نوزاد) سنی فلسطینی از غزه که اکثریت مردم آنجا که  گروه اهل سنت شافعی هستند

آیا برای کسی که بغض قرآن و اسلام در سینه اش جا گرفته است؛ تفاوتی میان این دو گروه وجود دارد؟

***

ساده میگویم تو را همچون عوام

بلکه در ذهنت شود جا مستدام

***

شیعه و سنی ندارد بهرشان

آنکه دارد خانه های زرنشان

***

نابجا بغضی به قرآن دارد او

خشم کوری هم ز ایران(7) دارد او

***

***

لیکن ای سبزی که اکنون خفته ای

گوهر آسودگی را سُفته ای

***

درد وجدان را چه شد در جانتان؟

خرج دامان که شد ایمانتان؟

***

***

عشوه ها و ناز بعضی ها ربود

دل ز دستان کج آل سعود

***

با دو رنگی ها نشاید زندگی

کین خود آرد میوه ی شرمندگی

***

نکته را گویم عزیزان والسلام

با همان لفظی که میگوید عوام

***

از دو رویی کن حذر آزاده باش

مثل حران وطن دلداده باش

علی میرزائی آذرماه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:54 عصر     |     () نظر
پاسخ شریعتمداری به کروبی

"آقای کروبی! مگر آقای منتظری از سوی حضرت امام(ره) طرد نشده و با توجه به خیانت های وی، او را از «سوختن در قعر جهنم» بیم نداده بود؟ و مگر جنابعالی در همان ایام طی نامه ای به خیانت منتظری اشاره نکرده بودید؟ پس چه شد که امروزه با دشمن طرد شده حضرت امام(ره) علیه انقلاب و خط امام(ره) و به نفع دشمنان اسلام، ائتلاف کرده و قربان صدقه او می روید؟ آیا هنوز هم ادعای خط امامی بودن دارید؟!"

به گزارش شبکه ایران، مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم موفق نشد، "یک درصد" آرای اخذ شده را هم کسب کند، در مصاحبه‌ای مدعی شد که مدیر مسئول روزنامه کیهان به فرمایش امام‌(ره) مبنی بر اینکه «میزان رای ملت است» چوب حراج زده است.

حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان هم امروز در یادداشتی پاسخ سخنان کروبی را داده است.

شریعتمداری در این یادداشت که به عنوان " آقایان ! شما تمام شده اید" منتشر شده، تاکید کرده است که "شما که با آنهمه هزینه و برو بیا و... نتوانستید حتی یک درصد از رأی ملت را هم کسب کنید؟! تعداد آراء حضرتعالی از تعداد آراء باطله هم کمتر بود! نبود؟! آیا اعتقاد دارید که در شمارش آراء 40 میلیون تقلب شده است؟!"

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

«مدتی است که اینها -روزنامه کیهان- اتهاماتی همچون همراهی با مارکسیست ها، سلطنت طلب ها، صهیونیست ها و منافقین جنایتکار را مطرح می کنند ولی واقعاً برای من جای سوال است که آیا اینها نمی دانند و فکر نمی کنند که این نوع سخنان نتیجه عکس خواهد داشت؟... آقایان -خطاب به کیهان- بدانند که من به خط امام اعتقاد کامل دارم و معتقدم برخی درصدد هستند راه و خط امام را پاک و از بین ببرند و منویات خودشان را به جای خط امام به مردم قالب کنند. اما بدانند که من پای آرمان های امام و منافع ملی ایستاده ام و تلاش می کنم انحرافات را یک به یک برای مردم بیان کنم تا راه از بیراه مشخص شود... به مسئولین روزنامه کیهان می گویم که برداشت ما از اسلام با برداشت شما از اسلام متفاوت است و به همین علت، آن خمینی ای که ما می شناسیم با خمینی ای که شما می شناسید فرق دارد... به شما می گویم که کج فهم هستید و امام را نشناخته اید و...»

مطلب فوق بخشی از مصاحبه آقای مهدی کروبی با سایت «تغییر» است که در برخی روزنامه های زنجیره ای- از جمله روزنامه اعتماد- با عنوان «نامه کروبی به حسین شریعتمداری» از آن یاد شده است. درباره اظهارات کروبی، اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی از آنجا که هویت کنونی ایشان بر کسی پوشیده نیست، در این نوشته فقط به چند مورد اشاره می کنیم.

1- آنچه درباره مواضع، عملکرد و همراهی و همصدایی کروبی با آمریکا، اسرائیل، گروههای ضدانقلاب نظیر منافقین، بهایی ها، مارکسیست ها، سلطنت طلب ها، دشمنان تابلودار امام و اسلام و انقلاب و... در روزنامه کیهان آمده است، تماماً مستند و غیرقابل انکار است و کیهان تمامی این اخبار و گزارش ها را همراه با اسناد آن - که برای همگان نیز قابل دسترسی است- به چاپ رسانده است بنابراین تعجب آور نیست که آقای کروبی جرأت نفی این اسناد را نداشته باشد و به جای آن- و از ترس رسوایی بیشتر- به کیهان حمله کند. البته با توجه به هویت کنونی آقای کروبی، کیهان حمله ایشان را سند حقانیت خود دانسته و به آن افتخار می کند. کاش آقای کروبی یک بار- فقط یک بار- یکی از اسناد ارائه شده در اخبار و گزارش های مستند کیهان- تاکید می شود فقط یکی از آنها- را که از همکاری آشکار وی با طیف یاد شده حکایت می کند، با ارائه دلیل- و نه با مصاحبه یکطرفه- نفی می کرد و یا می توانست فقط یکی از اسناد کیهان درباره همنوایی سران فتنه با دستور العمل های رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل را، انکار کند.

به عنوان مثال، آیا جناب کروبی فراموش کرده است که قبل از روز قدس در دیدار با اعضای حزبش برای نظام و مردم مسلمان ایران خط و نشان کشیده بود که «شما روز قدس متوجه می شوید که مردم از چه فکر و اندیشه ای حمایت می کنند»؟! و روز قدس وقتی هواداران کروبی و موسوی و خاتمی آشکارا به نفع اسرائیل و علیه جمهوری اسلامی ایران و حضرت امام(ره) شعار دادند، آقای کروبی با گشاده رویی از آنان استقبال کرد؟! و آیا فراموش کرده است که مقامات آمریکایی و نخست وزیر رژیم صهیونیستی به خاطر مقابله وی با اسلام انقلابی و خط امام(ره) به ایشان مدال شجاعت دادند؟! آقای کروبی! مگر سازمان منافقین، بهایی ها، فدائیان خلق، سلطنت طلب ها و... با صدور بیانیه و اعلامیه و مصاحبه و انتشار آن در سایت های حامی شما و موسوی، از حضرتعالی حمایت نکرده و نمی کنند؟! چرا حتی برای یک بار هم که شده علیه آنها موضع نگرفتید؟!

البته آقای کروبی در مصاحبه یاد شده برای اثبات ادعای خود درباره دروغ بودن اخبار کیهان! به تماس خویش با احمد صدر حاج سید جوادی- عضو جبهه ملی- اشاره کرده و ضمن تجلیل فراوان از وی، می گوید، «او به من پیغام داده بود که می خواهد به صورت تلفنی از من دلجویی کند(!) ولی ناگهان، چند روز بعد کیهان نوشت احمد صدر حاج سیدجوادی از کروبی خواست جبهه مدافعان ملی تشکیل بدهد» و این خبر کیهان را دروغ نامیده است! که باید گفت: خبر کیهان با استناد به اظهارات شخص حاج سید جوادی در مصاحبه با سایت میزان- وابسته به نهضت آزادی- نقل شده بود و سند و آدرس آن نیز در خبر ویژه کیهان آمده بود. حاج سید جوادی در آن مصاحبه و همچنین در مصاحبه با سایت «آریا» تأکید می کند که در تماس با آقای کروبی از وی خواستم همراه با آقای موسوی به تشکیل جبهه مدافعان ملی روی آورد و به مبارزه خود ادامه دهد!! خب! جناب کروبی، بعد از آنهمه رجزخوانی فقط به یک نمونه اشاره کردید که آنهم تأیید خبر کیهان و اثبات دروغگویی شما بود.

2- آقای کروبی فرموده اند اسلام ایشان با اسلام کیهان فرق می کند و خمینی ای ]ره[ که او می شناسد با خمینی ای]ره[ که کیهان می شناسد متفاوت است، که باید گفت: این سخن آقای کروبی کاملاً درست بوده و قابل قبول است. چرا که اسلام امام(ره)، اسلام ناب محمدی(ص) است و ضدیت با آمریکا، دشمنی با اسرائیل، مقابله با منافقین و بهائیان و سلطنت طلبان و مرفهین بی درد، حمایت از مستضعفین و محرومان از جمله اصلی ترین شاخصه های آن است. آیا غیر از این است؟ حالا باید از آقای کروبی پرسید، آیا می توانید همراهی و همصدایی خود با آمریکا و اسرائیل و منافقین و بهایی ها و مرفهین بی درد و سلطنت طلب ها و... را انکار کنید؟ بدیهی است که با وجود اینهمه اسناد که کیهان فقط به اندکی از آنها اشاره کرده است نمی توانید انکار کنید. و از سوی دیگر مقابله کیهان با طیف مورد اشاره با استناد به نسخه های آن که موجود است قابل انکار نیست.بنابراین، ادعای شما درباره تفاوت اسلام شما و اسلام کیهان و متفاوت بودن برداشت شما از امام(ره) با برداشت کیهان از آن بزرگوار، کاملاً صحت دارد. با این توضیح که جنابعالی در صف دشمنان امام(ره) و در اردوگاه اسلام آمریکایی هستید و همه تلاش کیهان آن است که از حلقه اسلام ناب محمدی(ص) بیرون نرود. آیا غیر از این است؟!

آیا اسلام ناب و حضرت امام (ره) که پرچمدار آن بوده اند، با جرثومه های فسادی که حضرتعالی در کنف حمایت آنها هستید، سر آشتی داشتند؟ و آیا روز قدس به نفع اسرائیل و روز 13 آبان به نفع آمریکا شعار می دادند؟ آیا ... و آیا...؟!

3- راستی آقای کروبی! مگر حضرت امام(ره) نفرموده اند هرگاه دشمنان اسلام و انقلاب از شما تعریف و تمجید کردند، مطمئن باشید که به بیراهه می روید؟ این سخن امام راحل(ره) را که نمی توانید انکار کنید؟ بنابراین، چرا، حتی یک بار هم علیه دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام(ره) موضع نگرفتید بلکه، به حمایت آشکار از آنها نیز برخاستید؟! راستی چرا؟! شما علت را می دانید و نمی گوئید ولی کیهان می داند و می گوید که علت آن استحاله هویتی شما و خروج از خط امام و انقلاب است.

گفتنی است آقای کروبی در همین مصاحبه، وقتی می خواهد خاطره ای از مرحوم مهندس بازرگان نقل کند، می گوید «البته بنده در آن زمان- سال های اولیه بعد از انقلاب- دیدگاه مشترکی با مهندس بازرگان نداشتم»! دقت کنید! یعنی اینکه، حالا با نهضت آزادی دیدگاه مشترکی دارد! همان نهضت آزادی که حضرت امام(ره) در نامه ای - از قضا خطاب به آقای محتشمی پور که هم پیمان کنونی کروبی و موسوی است- درباره آنان فرموده اند «اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملت های مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرن ها سر بلند نمی کرد... نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند، می گردند باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»

خب! آقای کروبی! آیا باز هم لاف گزاف می زنید و خود را خط امامی! معرفی می کنید؟!

جناب کروبی! حافظ شیرازی را «لسان الغیب» نامیده اند و برای اثبات شایستگی این لقب همین اندازه کافی است که قرن ها قبل، انگار هویت افرادی نظیر جنابعالی و موسوی و خاتمی را وصف کرده است. آنجا که می فرماید؛

صوفی پیاله پیما، زاهد قرابه بر دوش

ای کوته آستینان، تا کی دراز دستی؟

در خلوت مغانم، دوش آن صنم چه خوش گفت

با کافران چه کارت، گر بت نمی پرستی؟!

راستی آقای کروبی «با کافران چه کارت»؟!

آقای کروبی! مگر آقای منتظری از سوی حضرت امام(ره) طرد نشده و با توجه به خیانت های وی، او را از «سوختن در قعر جهنم» بیم نداده بود؟ و مگر جنابعالی در همان ایام طی نامه ای به خیانت منتظری اشاره نکرده بودید؟ پس چه شد که امروزه با دشمن طرد شده حضرت امام(ره) علیه انقلاب و خط امام(ره) و به نفع دشمنان اسلام، ائتلاف کرده و قربان صدقه او می روید؟ آیا هنوز هم ادعای خط امامی بودن دارید؟!

4-آقای کروبی گفته است «میزان رأی ملت است» که سخن حکیمانه ای است- و البته این سخن حکیمانه متعلق به حضرت امام(ره) است نه جناب کروبی- و اما، باید به جناب کروبی گفت؛ اگر میزان رأی ملت است- که هست- اینهمه سروصدای جنابعالی برای چیست؟ شما که با آنهمه هزینه و برو بیا و... نتوانستید حتی یک درصد از رأی ملت را هم کسب کنید؟! تعداد آراء حضرتعالی از تعداد آراء باطله هم کمتر بود! نبود؟! آیا اعتقاد دارید که در شمارش آراء 40 میلیون تقلب شده است؟! شوخی نفرمائید! درست است که گفته اند «مأمور معذور» است ولی مأمور اگر اهل ایمان و تقوی و صداقت باشد، نزد خدا و خلق خدا «مسئول» هم هست و هرچه را جرج سوروس صهیونیست و جین شارپ و مایکل لدین درباره ادعای تقلب در انتخابات و سردادن شعارهای ضدامام و اسلام و انقلاب به وی توصیه کردند، نمی پذیرد. یادتان هست که این توصیه ها چند ماه قبل از انتخابات به سران فتنه دیکته شده بود؟ اگر یادتان رفته لطفاً به یادداشت روز و اخبار ویژه کیهان که در همان روزها این فرمول دیکته شده را فاش کرده و اسناد آن را نیز آورده بود، مراجعه بفرمائید.

5- جناب کروبی، باور بفرمائید جنابعالی و آقایان موسوی و خاتمی در آزمون الهی که برای سنجش ضریب اعتقاد و ایمان برخی از مدعیان به اسلام ناب محمدی(ص) و خط امام(ره) و میزان میهن دوستی و مردم گرایی آنان برپا شده بود، رفوزه شده و سقوط کرده اید. باور بفرمائید که شما آقایان تمام شده اید!

آقای کروبی! یادتان هست که قبل از انتخابات آقایان موسوی و خاتمی و... در جلسات محرمانه خود، حضرتعالی را راه نمی دادند؟ راستی چقدر از بی محلی آنها عصبانی بودید؟! یادتان که هست؟! اما بعد از ناکامی در انتخابات و هنگامی که نوبت به بازی «صفر»ها رسید، شما را هم به بازی گرفتند... و چه بازی مسخره ای؟!... امیدواریم علی رغم گناه بزرگی که مرتکب شده اید توفیق توبه پیدا کنید که «دارالشفای توبه نبسته است، در هنوز» و صد البته مجرمان را بعد از توبه هم مجازات می کنند، چرا که مجازات آنان، هم «حق الله» است و هم «حق الناس»... و خدای مهربان همه ما را از شر نفس اماره و همزات شیطان محفوظ بدارد که چه اندک است جیفه دنیا و ماندگاری آخرت چه طولانی و بی انتها...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:52 عصر     |     () نظر
درد دل‌های فرزند کردان در مراسم ترحیم پدر

مرتضی کردان تنها پسر مرحوم علی کردان روز گذشته در مراسم بزرگداشت پدر دل‌نوشته ای را قرائت کرد که فضای جلسه را عاطفی و متاثر کرد.

به گزارش ایرنا روز گذشته مراسم هفتمین روز درگذشت مرحوم علی کردان عصر دیروز در مسجد ارگ تهران با حضور جمعی از مسوولان کشوری و لشگری برگزار شد.

دراین مراسم چهره هایی از دستگاه‌های مختلف کشور از جمله محمود احمدی نژاد رییس جمهور، محمدرضا رحیمی معاون اول رییس جمهور، مجتبی ثمره هاشمی دستیار ارشد رییس جمهور، اسفندیار رحیم مشایی رییس دفتر و مشاور عالی رییس جمهور، نسرین سلطانخواه معاون علمی و فناوری رییس جمهور، مهرداد بذرپاش رییس سازمان ملی جوانان، علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی رییس جمهور، محمدرضا میرتاج الدینی معاون پارلمانی رییس جمهور، صادق محصولی وزیر رفاه و تامین اجتماعی، سید مسعود میرکاظمی وزیر نفت، منوچهر متکی وزیر امور خارجه، صولت مرتضوی معاون سیاسی وزیر کشور، حمید بهبهانی وزیر راه و ترابری، سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حمید بقایی رییس سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری، محمد جهرمی مدیر عامل بانک صادرات و وزیر سابق کار، محمدرضا اسکندری وزیر سابق جهاد و کشاورزی ، حمید رسایی ، محسن کوهکن ، احمد ناطق نوری ، محمدرضا تابش و قدرت الله علیخانی نمایندگان مجلس شورای اسلامی ،مصطفی پور محمدی رییس سازمان بازرسی کل کشور ، غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور، قدیرزاد عضو دیوان عالی کشور ، داوود دانش جعفری وزیر سابق اقتصاد و جمعی دیگر از مقامات کشور دیده می شدند.

در این مراسم یکی از وعاظ به سخنرانی پرداخت و پس از آن نیز مرتضی کردان پسر مرحوم علی کردان در سخنانی از مظلومیت و سکوت پدرش در مقابل پایمال شدن حق و البته از بخشش پدرش سخن گفت.

مرتضی کردان در آغاز سخنان خود گفت: " تاریخ تکرار می‌شود، باز هم علی و باز هم تاوان علی بودن و علی ماندن ، داستان خدمت به خلق و بی‌مهری ، داستان صداقت و نامردی، داستان حق و ناحقی."

وی سخنان خود را اینگونه ادامه داد: "یا علی! امروز که ماجرای خلافتت را مرور می‌کنم دنیا بر سرم آوار می‌شود که چگونه حقت را با نامردی و دنیاخواهی پایمال کردند و تو سکوت کردی، چرا که تو هدفی به جز دنیا داشتی و تو ای پدرم چه راستین پیروی بودی ، سکوت برای ابقای انقلاب، یا علی! خانه نشینی‌ات امروز آتش به جانم می‌زند، چرا که من نیز حق را دیده‌ام در سکوت و انزوا در منزل."

پسر علی کردان ادامه داد: "یا علی! به حق، دنیا گنجایش ابرمردان را ندارد گفت یا علی! همانهایی که می‌گفتند «لو لا علی لما هلکتنی» دشنه از رو برایت بسته‌اند من نیز به چشم خود دیدم کسانی که در مهلکه‌های هلاک پدر چتر نجاتی برایشان بود، چگونه جواب نیکی‌اش را دادند «ویل لکل اناک اثیم» امروز که به شهادتت در محراب می‌اندیشم، به حال دغل مردان دهر بیشتر می ‌گریم که می‌گفتند «مگر علی نماز هم می‌خواند؟!» سینه خسته از شیمیایی پدرم، زمزمه‌هایی به گوشم می‌رساند کردان و جنگ؟!"

وی با خواندن ابیاتی از شعر"همای رحمت" شهریار ادامه داد: یا علی چه نیک عبدی بودی تو ... به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من / چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا.

مرتضی کردان از بخشش پدرش هم گفت: " پدر همه را می‌بخشد همه آنهایی که به حقانیتش ایمان داشتند و جز خیانت نکردند عجب دنیای عجیبی است این دنیا و پدر همه را می‌بخشد که اگر جز این می‌کرد، علی وار نبود."
وی گفت: "چه تاوان سختی دارد علی بودن و چه نیک عهدت را با خدا به سرانجام رساندی و با کوله ‌باری پر از خدمت بی‌منت با تاج افتخار خادمی اهل بیت (ع) به لقاء الله پیوستی ،اکنون سکوت را بشکن، فریاد انا الحق را سر بده که به حق با تو بود."

پسر مرحوم کردان صحبت هایش را با خواندن اشعاری با این مضمون به پایان رساند : "رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند / آسمانی‌تر از آن بود که در خاک بماند ،از دل برکه شب سر زد و تابید به خورشید / تا دل روشن نیلوفری‌اش پاک بماند ،دل و دامان شب آنگونه ز سوز دم او سوخت / که گریبان سحر تا به ابد چاک بماند."

هرچند علی کردان در پایان عمرش از سوی برخی دوستان سابقش تنها گذاشته شده بود اما در این مراسم همه آمده بودند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:51 عصر     |     () نظر

راستش این مجله های آمریکایی هر از چند وقتی یک رده بندی از برترین متفکرین جهان درست می کنند که البته بیشتر برای روحیه دادن به افرادی نظیر سروش و شیرین عبادی و سلمان رشدی و اکبر گنجی و... است.(درست مثل جوایزی که می دهند)ناموس موسوی

اما نکته ای که قابل ذکر است اینکه متاسفانه به بهانه متفکر بودن؛ عکس ناموس آقای موسوی را هم جلوی چشم میلیونها و بلکه میلیاردها انسان گذاشته اند.من نمی دانم موسوی چگونه می خواهد تحمل کند؟اون احمدی نژاد عکس سیاه و سفید و کوچک ناموس موسوی را جلوی چشم فقط ??? میلیون بیننده قرار داد و موسوی اونقدر غیرتی شد حالا اگر بفهمد که عکس ناموسش آن هم با کیفیت بالا و رنگی جلوی چشم میلیاردها نفر است چه می کند؟خدا به خیر بگذراند.

البته در شایستگی ناموس آقای موسوی برای کسب این عنوان بحثی وجود ندارد.خود آقای موسوی هم اذعان کرده بود که همسرش روشنفکرترین زن ایران است و هم ناموس ایشان در مصاحبه با" بی بی سی " روشنفکری و متفکر بودنش را اثبات کرده بود.(منظورم همان جریان رای دادن لرها به دامادشان است!)

 

 پی نوشت:این عکس را هم حیفم آمد نبینید.(یوزارسیفها پشت سر ولی یوزارسیف)

اقامه نماز جماعت در پایان مراسم به امامت مقام معظم رهبری

لازم به ذکر نیست که اون سر بزیره جوونی یوزارسیف و اون جوونتره که کلی ریش داره هم نو جوونی یوزارسیف رو بازی کردن.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:43 عصر     |     () نظر

راستش این مجله های آمریکایی هر از چند وقتی یک رده بندی از برترین متفکرین جهان درست می کنند که البته بیشتر برای روحیه دادن به افرادی نظیر سروش و شیرین عبادی و سلمان رشدی و اکبر گنجی و... است.(درست مثل جوایزی که می دهند)ناموس موسوی

اما نکته ای که قابل ذکر است اینکه متاسفانه به بهانه متفکر بودن؛ عکس ناموس آقای موسوی را هم جلوی چشم میلیونها و بلکه میلیاردها انسان گذاشته اند.من نمی دانم موسوی چگونه می خواهد تحمل کند؟اون احمدی نژاد عکس سیاه و سفید و کوچک ناموس موسوی را جلوی چشم فقط ??? میلیون بیننده قرار داد و موسوی اونقدر غیرتی شد حالا اگر بفهمد که عکس ناموسش آن هم با کیفیت بالا و رنگی جلوی چشم میلیاردها نفر است چه می کند؟خدا به خیر بگذراند.

البته در شایستگی ناموس آقای موسوی برای کسب این عنوان بحثی وجود ندارد.خود آقای موسوی هم اذعان کرده بود که همسرش روشنفکرترین زن ایران است و هم ناموس ایشان در مصاحبه با" بی بی سی " روشنفکری و متفکر بودنش را اثبات کرده بود.(منظورم همان جریان رای دادن لرها به دامادشان است!)

 

 پی نوشت:این عکس را هم حیفم آمد نبینید.(یوزارسیفها پشت سر ولی یوزارسیف)

اقامه نماز جماعت در پایان مراسم به امامت مقام معظم رهبری

لازم به ذکر نیست که اون سر بزیره جوونی یوزارسیف و اون جوونتره که کلی ریش داره هم نو جوونی یوزارسیف رو بازی کردن.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:40 عصر     |     () نظر
 

کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد

راه بیت الله اگر از هند و ایران بگذرد

مهربانا یک دو جامی بیشتر از خود برآ

مست تر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد

"خون نمی خوابد" چنین گفتند رندان پیش از این 

کیست می خواهد که از خون شهیدان بگذرد؟

نغمه اش در عین کثرت، جوش وحدت می زند

هر که از مجموع آن زلف پریشان بگذرد

پردة عشّاق حاشا بی ترنّم  گل کند

شام دلتنگان مبادا  در غم نان بگذرد

وای روز ما که در اندوه و حرمان سر شود

حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد

خون سهراب و سیاوش سنگفرش کوچه هاست

رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد

کاشکی این روزها بر ما نمی آمد فرود

حسرت این روزها بر ما فراوان بگذرد

کافر از کافر گذشت و گبر یار گبر شد

کاش می شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد

حال و روز عاشقان امروز بارانی تر است

نازنینا اندکی بنشین که باران بگذرد

از  شراب مشرق توحید خواهد مست شد

گر نسیم هند از خاک خراسان بگذرد

                      عید قربان 1388 – دهلی نو


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:26 عصر     |     () نظر
گدایی و نیزه بازی؟

مهران موزونی

اکنون تمام خیر و شری که در پهنه عالم درگیرند، در کلان ترین تقسیم بندی، صحنه نبرد ابلیس و حضرت بقیه الله الاعظم ارواحناله فداست. با این تفاوت که امام زمان(عج) تا عصر ظهور، اجازه نمایاندن وجود مقدسش را ندارد. اما وجود پلید ابلیس به تبع باخت هایی که بر لشکریان انسانی اش در قرن بیستم وارد آمده، به مرور از رقت به غلظت می گراید، تا جایی که خود را مستقیما درگیر با سپاه حق خواهد کرد. اگر بخواهیم واضح تر سخن بگوییم، باید گفت شیاطینی که در انس و جن وجود دارند و سپاهیان ابلیس هستند، وظیفه دارند تا نیات شوم او را پیاده کنند. برای مثال چنگیز و سفاکانی چون او به تحقیق، عمله ابلیس بوده اند و آدمکشانی چون شارون و صدام هم.

و اینجاست که درمی یابیم منظور آن پیر سفر کرده از استقرار دکترین "شیطان بزرگ " چه بوده است؟ شکی نیست که نیروی استکباری امریکا به لحاظ حجم سیاست‌گذاری و نیروی سخت افزاری، بزرگ‌ترین سپاه ابلیس در عصر حاضر است، که نیازی به آوردن دلیل در صحت این ادعا نیست.

آنچه که مسلم است، با انحطاط امپراتوری شیطان بزرگ، سپاه ابلیس شکست سختی را متحمل شده و خود ابلیس ناچار به "غلظت وجود" و نمایاندن خویش به چشم جهانیان خواهد شد، قرائنی همچون بلند شدن بوی الرحمن "دلار" در صحنه اقتصاد جهانی و ابتلای اقتصاد شکم گنده‌ی شیطان به مرض استسقای تزریق اسکناس و همچنین خاطره قابله‌گی کاندولیزا رایس در جنگ 33 روزه اسراییل و حزب الله که افاضه فرمود جهان، اوضاع لبنان (کشتار و بمباران وحشیانه جنوب لبنان توسط اسراییل) را تحمل کند، چراکه اینها فشار زایمان خاورمیانه جدید است!

و چه بد قابله‌ای بود آن کریه المنظرترین وزیرخارجه تاریخ دیپلماسی جهان. می خواستند خاورمیانه را مجدداً موزاییکی کنند، اما اکنون خود را برای پاره پاره کردن " پادشاهی پول‌شان بر جهان" آماده می کنند.

الغرض، دوسه سالی است که سیستم استکباری شیطان بزرگ برای به تعویق انداختن سقوط "آقایی دلار" در حال زیر پا گذاشتن خط قرمزهای ریز و درشت و متعددی است که خود ترسیم کننده‌ی آن بوده است.

امریکایی که 56 سال پیش با ریموت کنترل از آن سوی کره زمین، در کشور ایران کودتا می‌کرد، اکنون برای مقابله با ملت بزرگ ایران دست به هر کار حقیرانه‌ای می زند و حقیقتاً گاهی این پرسش مطرح می‌شود که آیا این همان امریکای متکبر و مغرور اواسط قرن بیستم است؟

برای از پا درآوردن جمهوری اسلامی ایران:

- فیلم‌سازهای ایرانی را شکار و با جایزه های مسموم، استحاله می کند.

-درهای هالیوود افسانه‌ای را بر روی دخترکان آوانگارد این سرزمین می گشاید. کسانی که بی بتگی و "بازیگردی" در هالیوود را به ریشه داری در سینمای ایران ترجیح می دهند.

-ایرانیان را به سری ترین بخش هالیوود یا همان بخش جلوه های ویژه راه می دهد.

-کسی را از ایران با پوشش جایزه نوبل ایزوگام می کند که کعبه اش، آموزه های زنی سرخورده همچون سیمون دوبوآی فمنیست است و عمده ترین سؤالش از مکتب قرآن، چرایی نبود قانون چند شوهری برای نسوان است.

- آبروی جهانی رسانه های معروفش را فدای تصاویر موبایلی از کف خیابان‌های تهران می کند.

-برای تحقیر رییس‌جمهور ایران، ریسک بزرگ کلمبیا را مرتکب می شود، که دست آخر هم احمدی‌نژاد خاک کلمبیا را به توبره می کشد.

-رییس‌جمهورش را به مسلخ سنگین ترین دشنام ملی عراقیان برده و لنگه کفش یک خبرنگار شیعه را جاودانه می کند.

-با داشتن یک ناوگان در خلیج فارس و 400 هزارنیروی تا بن دندان مسلح گرداگرد ایران، دست به دامن وب سایت‌های توویتر و فیس بوک می شود تا شاید از این رهگذر طرفی ببندد و حاضر به اعتراف هم نیست که نیروهایش در منطقه در کلان ترین نگاه، اسیران غیررسمی ایران هستند.

-دل به پیاده نظام وبلاگ نویسش می بندد.

-در باریکه کوچک غزه، مردمی را که کشته و می کشد، گرسنگی و قحطی می دهد، تا شاید بتواند به جهانیان ثابت کند که هنوز هم ابر قدرت است. و چقدر خنده دار است این هیمنه!

- همسر دروغگوترین کاندیدای تاریخ ایران زمین را " کمی کمتر از اوباما" متفکر می خواند و غافل از اینکه با این کار، نه تنها وی را مرتبت نبخشیده، بلکه به عکس، سطح تفکر رییس‌جمهور دموکرات‌ها را تنزل داده است.

-شیطان بزرگ آن‌قدر به دست و پا افتاده است که در فضای سایبر به ترفندهای کودکانه روی آورده است، از فعال کردن مترجم فارسی گوگل برای کسب اخبار سبزگرفته، تا دست بردن در رتبه جستجوی اخبار له و علیه جمهوری اسلامی.

که البته شرکت گوگل نیز برای آبروداری و مخفی سازی این خدمت استکباری اش به نظام امریکا، چندی است که سیاه بازی عکس میمون آسای میشل اوباما را به‌راه انداخته است تا استقلال خود را به‌رخ جهان کشیده و اذهان عمومی را از خدمات پنهانش به لابی صهیونیستهای امریکا منحرف کند.

-ابرقدرت بزرگ قرن بیستم و مدعی مدیریت نظم نوین جهانی، آن‌قدر ذلیل شده است که محتاج تماس های تلفنی مردمی درون ایران و ارسال عکس‌های خیابانی اغتشاش‌گران داخلی شده است.

-پنج سال است که ایران دکترین 190 ساله جیمز مونروی ایالات متحده را در مورد حیات خلوت‌شان (امریکای لاتین) به بازی گرفته است و سیاستمداران امریکا فقط نظاره گرند و سر به دیوار می کوبند.

-به بهانه مذاکرات هسته ای، دنبال پیاده کردن دکترین "گربه پشمالو" است، و از قبل مذاکرات 1+5 خود را به پاچه شلوار دیپلماسی ایران می مالد تا شاید نظر ام القرای اسلام را برای کمک در تعویق مرگ اقتصادی‌اش جلب کند.

دزفولی ها مثلی دارند که می گوید "گدایی و نیزه بازی؟" داستان آن گدایی است که با تهدید نیزه دست به تکدی گری می‌زند.

حقیقتاً امریکای کنونی کجا و امریکای نیم قرن پیش کجا؟

همه‌ی اینها نشانه یک اتفاق بزرگ است که در پیش است و آن جهان بدون سیطره دلار است.

آیا ایالات متحده با واقعیت سقوط امپراتوری‌اش، همان چیزی که فیوچرلوژیست‌های بزرگش همچون تافلر و هانتینگتون و برژینسکی پیش بینی کرده اند، کنار خواهد آمد؟

و یا در سرنوشتی انتحاری به "سیم آخر" خواهد زد؟

فراموش نکنیم که بهترین ثمره تضعیف امپراتوری شیطان بزرگ، غلظت هرچه بیشتر وظهور مستقیم وجود پلید خود ابلیس لعین است.

یا حجه ابن الحسن (عج): این انتظار کی به‌سر می رسد؟

ای منتظر تو همه دنیاست، کجایی؟
ای دیده ام از هجر تو دریاست، کجایی؟
دردا، که همه حال منو و حال دل زار
آشفته‌ی این غیبت کبراست، کجایی؟

پی نوشت: شعر از نگارنده
والعاقبه للمتقین


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/11:: 1:23 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >