دانش، همنشین نیکویی برای ایمان است . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

با مدعی مگویید، اسرار عشق و مستی

زیرا که طعم ساندیس، شهد است راستی راستی!

 

ای کاش میر میدید، انبوه عاشقان را

تا بی خبر نمیرد، از درد خود پرستی

 

جانباز شیمیایی، با شیخ گفت: «جانا!

با کافران چه کارت؟ گر بت نمی پرستی»

 

دندان گرگها را، هر کودکی ببیند

ای پیر انقلابی! چشمت چرا تو بستی؟

 

عاشق شو ارنه روزی، این صبر هم سرآید

اذن ولی نباشد، پنداشتی که جستی؟

 

یارب شکسته حالان، طاقت دگر ندارند

تا کی کنند اجانب، چندین دراز دستی

 

گویی ولی شناسان، رفتند از این ولایت

خط امام گم گشت، زین کارگاه هستی

 

«آن روز دیده بودم، این فتنه ها که برخاست

کز سرکشی زمانی، با ما نمی نشستی»

 

این عشق دست طوفان، خواهد سپردت ای میر!

بازآ به نزد ملت، وآن روزگار مستی


با اجازه از حضرت حافظ

محمد صادق باطنی

15 دی 1388


پانوشت: در مصرع دوم از بیت اول حرف رَویِ «راستی» با باقی قافیه های شعر سازگار نبوده و قافیه رعایت نشده است، اما چون خوش نشسته دیگر دست کاریش نکردم.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/17:: 7:58 عصر     |     () نظر

با نام الله و رحمان و رحیمی که ابواب رحمت و بخشش او همیشه  بر روی مشتاقان تواب باز بوده و هست

جناب آقای موسوی

سلام علیکم

نامه ام را با سلام آغاز کردم چرا که نامه بی سلام را دور از ادب می دانم.

یک جوان تازه بدوران رسیده ام

از توهین بشدت بیزارم ، اهل فحاشی و اتهام زدن نیستم.

پایبند حرفهای رسانه های بیگانه نیستم و تمام حرفهای رسانه ملی را نمی پسندم .

نه از جریان افراطی هستم و نه از جریان منحرف حامیان شما

تنها گوشم به کلام رهبرم هست و بس.

از بدو حوادث انتخابات در بطن تجمعات بوده ام، و شناخت کاملی از هوادارن خیابانی جنابعالی دارم.

گاهی اوقات از برخورد بد ماموران با معترضین (محترم) رنجیده ام ...

این نامه را در پاسخ به بیانیه اخیرتان می نویسم،

شاید ملامتم کنند اما بیان نظر تا جایی که تهمتی به کسی روا نشود آزاد است

از همان ابتدای آمدنتان به صحنه و فضای بازی که ایجاد کردید و خطوط قرمزی که مشخص نکردید دانستم که از پیش شکست خورده انتخابات دهم خواهید بود.

در مناظره تان با دکتر احمدی نژاد  گفتید من نگران کشورم هستم، من نگران ملتم هستم آیا اینگونه نگران کشور هستید که اینچنین از جماعتی آشوبگر که مقدسات مردم را هدف گرفته دفاع می کنید؟

بخوبی فرق آشوبگر و  معترض را می دانم و حساب معترضان را از آشوبگران جدا می دانم

چند روز اول پس از انتخابات معترضان به میدان می آمدند اما اکنون به یقین می گویم آنان که به خیابان می آیند نه تنها از معترضان نیستند بلکه تنها نیت شومشان ملتهب نمودن فضای کشور و برپایی آشوبهای خیابانی است.

آقای موسوی

شما بازیچه شده اید بازیچه بازیگردانان پنهانی که در پشت این جریان فتنه با زیرکی تمام هدایت کننده صحنه هستند. و شاید خود نیز به این رسیده باشید چرا که این بیانیه اخیرتان آنان را به واکنشی سخت علیه شما وا داشت طوری که شما را خائن به جریان سبز نامیدند.

گفتید "ما نه آمریکایی هستیم و نه انگلیسی‌. تا حال نه کارت تبریکی برای روسای کشورهای بزرگ فرستاده ایم"

من آنطور که رهبری نظام گفتند هنوز اعتقاد به ارتباط شخص شما با گروه های برانداز ندارم اما بیانیه های تحریک آمیزتان و قشون کشی های خیابانی فضا را برای نفوذ عوامل برانداز هموار ساخته است و بدون شک می توانم بگویم اینروزها آنان که به هواخواهی شما به خیابان می آیند اکثریت از عوامل معاندی هستند که نقش پیاده نظام آمریکا و اسرائیل را در خیابانهای شهر به احسن وجه اجرا می کنند.

آیا نمی بینید چطور سران استکبار  از بیانیه ها و مواضع شما حمایت می کنند و بودجه برای هواداران خیابانیتان تصویب می کنند .

آیا از یاد برده اید کلام امام را که فرمود: آن روزی که آمریکا و اسرائیل از ما تعریف کند روز عزای ماست

آری امروز روز عزاست که صدای هلهله و سوت و کف مستکبران عالم بگوش می رسد.

آقای موسوی

گفته اید که:" منافقین مرده اند"

آیا نمی بینید مجاهدین منفور را که در این اوضاع چگونه عرض اندام می کنند و  در میان هوادارانتان سنگر سازی می کنند . آیا پیام رجوی های ملعون را نخوانده اید که با آغوش باز از تجمعات خیابانی استقبال می کنند؟

و شاید روزی برای رسیدن به مقاصد شوم خود حتی متوسل به ترور شخص شما و دوستانتان شوند .

آقای میرحسین آیا از مدارای رهبری نظام شرمسار نیستید ؟

رهبر مظلومی که با این همه جسارتهایی که بر ایشان گذشت هنوز هم شما را با عنوان برادران سابق خود خطاب می کند و با آغوش باز منتظر بازگشت شماست.

آیا امامی را که خود داعیه نخست وزیری آن را به یدک می کشید  اگر در قید حیات بودند در خصوص صدور بیانیه هایی که فرمان اغتشاش و آشوب دارد چه می‌فرمودند؟!
 والله قسم اگر بود اینقدر با شما مدارا نمی کرد؟

در بخشی از بیانیه خود گفته اید " بکشید ما را ملت ما نیرومند تر میشود"  

و من کلام امام را برایتان می نویسم:

"بکشید ما را ملت ما بیدار تر می شود"

ملت بیداری خود را در نهم دیماه نشان داد و اثبات نمود که از تبار امام آزاده ایست که هیچگاه زیر بار ذلت نرفت و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح داد

ملت نشان داد هنوز پیرو آرمان خمینیست و هنوز دنباله رو کلام نورانی امام خویش است که فرمود "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا بمملکت شما آسیبی نرسد"

قطعاً عده ای از معترضان نتایج انتخابات که در 25 خرداد با پیام شما به خیابان آمده بودند در این راهپیمایی حضور داشتند البته اینبار با بیداری

تنها پیام این راهپیمایی برای شما و جریان منحرف همراه شما، اتمام حجت با شما و جریان حامی شما بود.

اتمام حجتی اینبار نه از سوی دستگاه های امنیتی بلکه از سوی مردم امید دارم که این پیام را دریافت کرده باشید.

آقای موسوی

در بخشی دیگر از بیانیه تان اینچنین نگاشته اید:

"بدترین نوع حرمت شکنی را کشتن بندگان بیگناه و عزادار در روز عاشورا و در ماههای حرام می دانیم"

جانم فدای ارباب غریب و تشنه لب و فدای عزاداران او ،

براستی دلتان برای عزاداران حسین می سوزد

عزادارانی که با شعار  میرحسین هوادارانتان ،مورد ضرب و شتم قرار گرفتند

عزادارانی که هنگام خواندن نماز ظهر عاشورا آماج سنگ های هواداران جنابعالی قرار گرفتند.

آقای میرحسین

عزادار حسین پرچم حسین را به آتش نمی کشد.

عزادار حسین قرآن را در آتش نمی سوزاند.

عزادار حسین کسی را به جرم حمایت از رهبرش از روی پل پائین نمی اندازد.

و ...

حال آنان را که اینچنین کردند را نمی توان حزب شیطان نامید؟

آقای میرحسین

زنگ خطرها به صدا در آمده، پرده دری ها به اوج خود رسیده است

جریان هوادار شما یک روز اهانت به رئیس جمهور قانونی را در پیش گرفت .

یکروز رهبری را آماج تهمت و توهین قرار داد.

یکروز عکس امام را به آتش کشید.

یکروزخواهان نابودی  اصل ولایت فقیه هستند .

و امروز علیه حسین (ع) قیام نمودند و زبانم لال شاید صباحی دیگر خدا را انکار کنند و علیه خدا هم تظاهرات کنند.

و کلام آخر

آقای میرحسین

ملت ایران، ملت بزرگواریست  و هنوز فرصت بازگشت بدامان ملت وجود دارد، تنها حریت می خواهد.

زمان به سرعت می گذرد و فرصتها کوتاه است به دامان ملت بازگردید به آغوش نظام و رهبری بازگردید تا شاید نام میرحسین یکبار دیگر به نیکی یادگردد.

                                                                                                 سید جواد

                                                                                        مدیر وبلاگ نسیم وصل


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/17:: 7:51 عصر     |     () نظر

احسان ترابی

زمستان بود،هوای شهرمان ابری،غبارآلود صد فتنه

زمستان بود و کابوسی که آتش‌ها دوباره ردپاشان دست‌های کودکان خیمه را می‌سوخت

زمستانی که یاران قدیمی،- آه...قدیمی‌های همسنگر...-

زمستانی و سرمایی که یاران قدیمی نطفه‌ی تردید می‌بستند، درون حجله‌ی شومی، عروسش ماده گرگی پیر، همان بیدادِ استبداد

درون حجله می‌درّید دندانش ردای عهد و پیمان را

صدای پای مِه نزدیکتر می‌شد،خدایا وای، این قدیمی دوستان کف بر دهان آورده مشعل‌ها چرا خاموش می‌کردند؟

چرا در راه بیراهه؟چرا بر گرده‌ی مرکب به سوی درّه‌ای، ای وای،دوزخ بود.

...

زمستانی که بود و رفت.

خدامردی مسیحا‌ دم, عصایش نیل را بگشود.

کلامش نور می‌پاشید و «هل من ناصری» این بار، جوابش را هزاران سرو روییدند.

کلامش نور می‌پاشید و می‌پاشید و پاسخ سرو می‌رویید و می‌‌رویید

...

ابرهای فتنه بی‌جان، ماده گرگ پیر دندانش شکسته، موج‌های معرفت در اوج، جوشان و خروشان.

...

کودکان خیمه آسودند و آتش از عطش بر دامن رودی نمی‌افتاد.

خارها در حسرت پاهای کوچک ماند و خنجر در غلافش مرده است این بار.

...

قصه تا اینجا حکایت کرده است، اما خدایا کاش... یاران قدیمیمان،... خدایا کاش...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/17:: 7:49 عصر     |     () نظر
حجت‌الاسلام روح الله حسینیان نماینده تهران در نامه‌ای به هیئت رئیسه مجلس که یک نسخه آن در اختیار خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، قرار داده شده، تقاضای استعفا کرده است که متن کامل نامه وی به شرح زیر است:

با عرض سلام؛ چنانچه بیشتر دوستان مطلع هستند، اینجانب نزدیک به دوازده سال است کم و بیش در حال مبارزه با جریان انحرافی به اصطلاح‌ اصلاح‌طلبان هستیم. خداوند خود می‌داند که چه ظلم ها، فشارها، تهمت‌ها، توهین‌ها و تحقیرها را از این جماعت شنیدم و دیدم. در این میان نصحیت‌ها و زخم‌ زبان‌های دوستان را با همه تلخی‌هایش به جان خریدیم؛ اما به یاری خداوند که همه انگیزه‌ام او بوده هرگز احساس ضعف و ناتوانی نکردم؛ بلکه هرگاه حملات این جماعت بیشتر می‌شد احساس نشاط می‌کردم. اما امروز بیش از هر زمانی احساس دلشکستگی و سرخوردگی می‌کنم.

امروز خود را ناتوان‌تر از همیشه می‌یابم. هر اقدامی آغاز کردیم با رقابت پیچیده پارلمان تاریست‌های حرفه‌ای نقش بر آب شد. جناح اصلاح‌طلب نزد رئیس عزیزتر و ارزشی‌تر شدند و هر روز ما مطرودتر و بی‌خاصیت‌تر. من خود را موجودی شکسته خورده و سرخورده می‌بینم وقتی می‌بنیم ریاست کمیته دفاع مجلس یکی از فتنه‌گرانی است که از بانیان اتهام تقلب در انتخابات بود. وقتی می‌بینم مجلس اصولگرا نماینده‌ای را برای این کمیته انتخاب می‌کند که تا دیروز علناً از یکی از سران فتنه دفاع می‌کرد و یک روز از عمرش را در راه مبارزه نگذرانده و تنها با تاجران کویتی می‌نشیند و برمی‌خیزد و رسالتش توزیع آدامس در بین نمایندگان است.

امروز می‌بینیم ده‌ها نشریه با حمایت بیت‌المال تمام ارزش‌های اخلاقی و سیاسی امت حزب‌الله را زیر ضربات خود گرفته‌اند. وقتی از ریشه‌ اینها تحقیق می‌شود می‌بینیم هر دسته‌ای از اینها از دفتر یکی از مسئولان جمهوری اسلامی سیراب می‌گردند.

امروز مردمی که دنبال صد هزار تومان وام می‌گردند ناگهان چشم باز می‌کنند ده‌ها میلیون تومان بیت‌المال به جیب هنرپیشه‌هایی می‌ریزد که نه دل در گرو اسلام دارند و نه در گرو حتی این کشور و بدتر ناگهان تصویر آنها را در کنار هم باید شاهد باشیم و هیچ‌کس هم اخم نکند؟ چرا مأیوس و سرخورده نباشم.
امروز بسیج و نیروهای انتظامی که در جریان فتنه‌های اخیر در خط مقدم علیه مزدوران آمریکایی می‌جنگیدند تا از امنیت مردم دفاع کنند به بهانه‌ تخلف چند نفر (که باید هم برخورد شود) اینان با تمام وجود مورد تحقیر و ظلم دادگاه‌های نظامی قرار می‌گیرند، تمام بدنه تحت تعقیب قرار می‌گیرند. فرماندهان مورد اذیت و توهین قرار می‌گیرند؛ ولی هیچ کس دفاعی نمی‌کند و هیچ‌کس نمی‌پرسد نیرویی که می‌خواهد از امنیت مردم و ارکان نظام دفاع کند با این روحیه زخم خورده چگونه و چرا؟

من خود را سرخورده و شکست خورده می‌بنیم که کسانی در دفاتر مسئولان نظام جمهوری اسلامی حاکم شده‌اند که 180 درجه با رهبری نظام زاویه دارند. چرا احساس یأس و شکست نکنم که با همه فداکاری این مردم معتقد و ولایتی در این نظام کسانی نصب می‌شوند که تا ثریا فاصله با رهبری نظام دارند کسانی که در این فتنه تا جایی که احساس ترس نکردند از حریف حمایت کردند.

من نمی‌دانم اگر به کارگیری این افراد چند چهره به مصلحت می‌باشد آیا سرخورده شدن صدها مانند من هم مصلحت این نظام است؟

البته می‌دانم که همه برای نصب این افراد توجیهی دارند و ادله و مبانی؛ اما باید به من حق بدهند که آنان خضرند و من موسی، بسیاری از تصمیمات را نمی‌فهمم، بسیاری از رفتارها را سوراخ کردن کشتی انقلاب می‌دانم، بسیاری از الطاف کریمانه به منافقان را ساختن جدار بر مردمی بی‌معرفت می‌دانم که از لقمه‌‌ای بر گرسنگان راه کوتاهی کردند. بسیاری از شخصیت‌کشی‌ها را قتل بی‌گناهان می‌دانم. اعتراف می‌کنم که اشکال از من و بی‌عمقی من است به همین جهت این حق را به خضر نبی می‌دهم که مرا از خود براند و به همین جهت من به آنها حق می‌دهم تا به من بگویند: «اَلَم اقُل لکَ انّک لن تستطیعَ معی صبراً» و باز بر سرم فریاد زنند‌ «هذا فراقٌ بینی و بینک».

من یک ظاهرگرا هستم فقط این را می‌دانم که طبق قانون اساسی در مجلس سوگند خورده‌ام و هم‌صدا با دیگر نمایندگان تکرار کرده‌ام که «من در برابر قرآن مجید به خدای قادر متعال یاد می‌کنم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد می‌نمایم که پاسدار حریم اسلام و نگهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران و مبانی جمهوری اسلامی باشم.» ولی می‌بینیم تجربه این مدت به من نشان داده است که قادر به وفاداری به این سوگند نیستم.

مطمئن هستم که با مرگ سیاسی یا جسمانی حقیری مانند من نه بر دامن کبریایی ولایت گردی خواهد نشست نه از روند انقلاب خواهد کاست و مطمئن هستم یأس و سرخوردگی این بنده حقیر در روحیه حتی یک نفر هم تأثیر نخواهد پذیرفت. این سیل خروشان هم‌چنان به پیش خواهد رفت و آنچه نابود خواهد شد درماندگان و خستگان و فرسودگان خواهند بود.
 
از طرفی می‌دانم که کینه‌توزان از این به بعد تحلیل‌ها خواهند کرد و خواهند گفت نتیجه تندی و افراط همین است. بگذارید تا هر کس هرچه می‌خواهد قضاوت کند. قضاوت‌ نهایی با خداوندی است که بر همه دلها آگاه است و انگیزه‌ها را بهتر از همه ما می‌داند و به عدل و انصاف حکم خواهد راند.

آنچه که باید بدانند این است که من لحظه‌ای از گذشته خود پشیمان نیستم و از آنچه با من شده است راضی به رضای اویم چون همه آنها «بعین‌الله» بوده است.

در پایان از امت حزب‌الله و به خصوص مردم تهران که به اینجانب رأی داده بودند عذرخواهی می‌کنم. من قول داده بودم که به شما خدمت کنم و حال خود را ناتوان از خدمت می‌دانم. امید است که در دو سال آینده فردی انتخاب شود که بتواند خدمتگزار شما ملت خدایی باشد.

بسیار فکر کردم بسیار دعا کردم و از خداوند خواستم تا راهی برای خروج از بن‌بست به من نشان دهد: اما خود را همچنان در مقابل هزاران سؤال امت حزب‌الله بی‌جواب می‌دانم. خداوند تنها یک راه را به من نشان داد و آن گوشه‌گیری و عزلت‌ البته «لاتَدری لعلّ اللهَ یُحْدِثٌ بعد ذلک امراً»

بدینوسیله رسماً استعفای خود را از نمایندگی مجلس شورای اسلامی خدمت هیئت رئیسه محترم اعلام می‌دارم.
با آروزی طول عمر رهبر عزیز
دولت به کام باد
روح‌الله حسینیان»

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/17:: 7:43 عصر     |     () نظر

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/17:: 7:39 عصر     |     () نظر

آقا جون نکنه یه وقت دلت بگیره! نکنه از دست این نامردای روزگار احساس غریبی بکنی.

اصلا اونا رو ولشون کن. از آدم بدا که نباید انتظار خوبی کردن داشت!

اونا فکر کردن ایران هم گرجستان و اکراین و ... هست! اصلا همین خیال خامشون گواه احمق بودنشونه دیگه. مگه تو گرجستان و اوکراین رهبری چون شما بود؟ مگه بسیجیان جان بر کفی مثل ما بود؟ نه به خدا. اصلا اوج جهلشون اینه که تفاوت ایران اسلامی رو با جاهای دیگه نفهمیدن و انگار نمیخوان بفهن!

پس آقا جون به دلت بد راه نده که ما نمیزاریم به ولایت فقیه آسیبی برسه تا انقلاب بینظیرمون جاودان بمونه.

فکر میکنن با سوزوندن و پاره کردن عکسای حضرت امام(ره) نشان مردونگی میگیرن! بیچاره به کف و سوت چند تا جانی ضد بشریت دل خوش کردن. واقعا اینا چرا نمیتونن فرق ولایت الله با ولایت طاغوت رو بفهمن؟

آقا جون امروز کلاسای درسی ما طلبه ها تعطیل بود. یعنی کل حوزه های علمیه امروز تعطیل بودن و همه تحصن کرده بودیم.

خیلی دلم میخواست همین امروز شما حکم جهاد صادر میکردید تا بریم و این منحرفین رو سرجاشون بنشونیم.

آقا جون میدونی که ما باولایت زنده ایم به خدا تا زند ه ایم رزمنده ایم. ما نمیزاریم این انقلاب رو به این آسونی ازمون بگیرن. ما برای این انقلاب هزاران هزار شهید دادیم. هزارن جانباز دادیم. اونا چی؟ شجاع ترین مردشون با لباس زنانه فرار میکنه!

{یریدون ان یطفوا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون: آن ها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنن؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هرچند کافران ناخشنود باشند.} 32 برائت

چشم تموم کائنات سوی عنایت علی
رهبر ما خامنه ای تحت حمایت علی
رهبر فرزانه ما ای علی روزگار
وارث خونهای پاک واز خمینی یادگار
یا علی جان مقتدای من توئی
رهبر من مرجع من پیشوای من توئی
ما دیگه نمی گذاریم دستهای تو بسته بشه
مثل حیدر دل از امت خود خسته بشه
مثل سلمان وابوذر در خونَت می شنییم
آخه تو چهره ی تو تصویر حیدر می بینیم
بزارتا هرچی میخوان بگن ولی ما همینیم
تو جهره ی علی عکس خمینی می بینیم
وقتی تو حرف می زنی اشک های ما جاری می شه
اگه تو گریه کنی زخم دلا کاری میشه
رفقا بیاید با هم قدر علی رو بدونیم
تا دم آخر باهاش همه بسیجی بمونیم
خون تو رگهامونو هدیه به رهبر می کنیم
پای عشقش با همه سختی ها ما سر می کنیم
حرف تو برای ما حرف امام زمونه
تادم آخرآقا تو سینه هامون می مونه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/17:: 7:32 عصر     |     () نظر

















کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/15:: 8:23 عصر     |     () نظر
: فتاوای صانعی بیانگر ضعف فقاهت اوست

رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفت: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسید که آقای صانعی فاقد ملاک‌های لازم برای تصدی مرجعیت است و فتاوی وی بیانگر ضعف فقاهت اوست.

حجت‌الاسلام محمدتقی رهبر رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس در گفتگو با فارس اظهار داشت: حضرت امام (ره) در صفحه 287 جلد 21 صحیفه نور فرمودند مگر جامعه مدرسین نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر، در منسب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، به مردم معرفی کردند و آیا ایادی استکبار روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده، فرد دیگری را بر حوزه‌ها حاکم نمی کنند؟

وی افزود: این فرمایش نشان می دهد حضرت امام (ره) اقدام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم [در خصوص خلع مرجعیت] یک مرجع [سید کاظم شریعتمداری] که از آقای صانعی دارای جایگاه برتری از نظر علمی و اجتماعی بود، تائید فرمودند و اگر اقدام آن روز جامعه مدرسین درست بود، اقدام اخیر جامعه هم درست و مورد تائید است.

رئیس مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفت: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با توجه به پرسش های مکرر مومنان بر اساس تحقیقات به عمل آمده و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسید که آقای صانعی فاقد ملاک‌های لازم برای تصدی مرجعیت است و صانعی از نظر فقاهت ضعیف است.

حجت‌الاسلام رهبر افزود: برخی فقها به فتاوای آقای صانعی ایراد دارند و در حالیکه اجماع امت اسلام این است که زن نمی تواند امام جماعت مردان شود و هیچ یک از بزرگان امت اسلام هم تاکنون فتوایی غیر از این نداده اند، صنعی امامت زن بر مردان را جایز دانسته و یا در فتوایی دیگر پسرخوانده را محرم زنی دانسته که او را بزرگ می کند و سن تکلیف دختران را 13 سالگی اعلام کرده است.

وی در پایان با درست و مسبوق به سابقه دانستن اقدام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در خصوص خلع مرجعیت یوسف صانعی گفت: اگر چه فراکسیون روحانیون مجلس به این تصمیم نرسید که درباره اقدام جامعه مدرسین بیانیه رسمی بدهد اما اکثریت اعضای فراکسیون با انتشار یک نامه، حمایت خود را از این اقدام اعلام کردند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/15:: 8:20 عصر     |     () نظر

دانشجویان: آقای هاشمی! این بار حسین بن علی(ع) به مسلخ نخواهد رفت <\/h2>

جمعی از دانشجویان ادوار دانشگاههای تهران به هاشمی رفسنجانی و خواص جبهه انقلاب نامه ای سرگشاده نوشتند.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» متن کامل این به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
آقای هاشمی رفسنجانی!

هنوز کلام حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورای سال 61 هجری در گوش تاریخ زمزمه گر است که خطاب به جماعتی از خواص با سابقه جبهه اسلام فرمودند: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.»

تاریخ یعنی شرح حال ما و شما. و تاریخ مطمئناً تکرار خواهد شد. حوادث اتفاق افتاده در ظهر عاشورای  تهران دل هر دینداری را که نه، دل هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. عده ای کینه توز و زخم خورده از انقلاب که با حقد و غضب علیه ارزشهای انقلاب و مردم شعار می دادند اجیر شدند تا سنگ پراکنی های یزیدیان بر حسینیان عزادار را تکرار کنند.

و در این میان حضور دختر شما-فائزه هاشمی- در میان این جمعیت باز هم تکرار شد. جنابعالی اگر فرار پسرتان -مهدی هاشمی- از کشور را برای در امان بودن از محاکمه با سفر برای گرفتن مدرک دکترا توجیه می کنید و حضور دخترتان را در حلقه اصلی هدایت کننده جریان آشوب، رفتن به مرکز شهر برای خرید ساندویچ تفسیر می کنید آیا سفر وی از تفرجگاهش در شمال کشور به تهران در روز عاشورا و حضور در جبهه ضد انقلاب را چگونه موجه می دانید؟

آقای هاشمی! روز عاشورا عده ای دهان به دشنام اسلام و انقلاب گشودند و دختر شما نیز در بین جمعیت آنان بود!

آقای هاشمی! هتاکان به نظام به جماعت عزادار حمله کردند. زدند و کشتند و آتش زدند و خندیدند و صدای هلهله و کف و سوتشان در روز عاشورا بلند شد و فرزند شما باز هم در میان غائله بود!

آقای هاشمی! عده ای اجنبی به نوامیس مردم عزادار هتاکی کردند و فائزه شما در بینشان بود!

آقای هاشمی! عده ای افتخار ملت به شهادت طلبی را به سخره گرفتند و دخترتان هم در بینشان بود!

آقای هاشمی! عده ای بر ضد اصل مترقی ولایت فقیه و مصداق اتم و اکمل آن شعار دادند و فرزند شما باز هم در بینشان بود!

ای کاش ایشان نیز برای گرفتن دکترا به خارج از کشور پناه می برد و یا لااقل در روز عاشورا در همان تفرجگاه شمال می ماند و کمتر به حرمت شکنی می پرداخت!

آقای هاشمی! افکار عمومی بسیار با هوش تر از آنست که فریب تحلیل های عده ای پا به سن گذاشته را بخورد که خود را ارباب و ملت را رعیت فرض می کنند.

آیا حافظه تاریخی قوی ، بصیرت و دوراندیشی و تمسک به ولایت قوی تر است یا تفسیرهای عده ای که دست اندازی به متاع دنیا کور و کرشان کرده است؟

بی شک روزی همه عهدشکنان انقلاب به مسلخ محاکمه کشیده خواهند شد و البته فرزندان شما نیز از این امر مستثنی نخواهند بود. آن روز دور نخواهد بود! ان شاء الله.

***

آقای هاشمی رفسنجانی!

شما بعنوان چهره شاخص انقلابی های ساکت، مورد خطاب قرار گرفته اید اما نگارندگان نامه طیف وسیعی از خواص و نخبگان جبهه انقلاب را نیز از مخاطبان خود می دانند.

آقای هاشمی رفسنجانی! و همه خواص انقلاب!

پیش بینی سالها قبل مقام معظم رهبری مبنی بر  زاویه پیدا کردن خواص طرفدار حق در مقابل متاع دنیایی و تکرار ماجرای کربلا را به یاد می آورید؟ خودتان را در کدام جبهه فرض می کنید؟ آیا صف بندی جبهه معارض با انقلاب را مشاهده نمی کنید؟ آیا نمی دانید که امروز آنچه بیش از هر چیزی مایه دلگرمی سران اغتشاش شده است سکوت سابقه دارها و خواص انقلابی است؟! 

آری تاریخ تکرار خواهد شد. ماجرای کربلا هم تکرار خواهد شد. اما این بار حسین بن علی به مسلخ نخواهد رفت! این بار به مدد صاحب اصلی انقلاب و حضور توده های مردم انقلابی، آندسته از خواص جبهه حق به مسلخ خواهند رفت که فریب متاع دو روزه دنیا را خورده اند و در مقابل ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان سکوت کرده اند و یا علناً به جبهه معارض انقلاب پیوسته اند.

این ملت در طول عمر پنجاه ساله مبارزه خود بارها در معرض امتحان قرار گرفته است و صحنه هایی همچون صحنه کربلا را بارها تجربه کرده است و به روشنی ثابت شده که این ملت نسبتی با اهل کوفه ندارند و فریب فریادها و یا سکوتهای خائنانه به انقلاب و ولایت را نخواهند خورد.

در طول پنجاه سال گذشته ملت ایران همواره تابلوی عبرت آموز حادثه عاشورا را به نظاره نشسته است و درسهای حماسه و بصیرت آن را با هم مرور کرده است و امروز درس بصیرت عاشورایی برای این ملت پر رنگ تر از همیشه می درخشد.

***

آقای هاشمی! خواص با سابقه انقلاب!

سکوت و سکوت و باز هم سکوت شما شاید صحنه را بیشتر غبارآلود کند و موجب دلگرمی عده ای هتاک شود اما مطمئن باشید که ضربه ای به شجره طیبه انقلاب وارد نمی سازد!

امروز به حرمت دعای صاحب اصلی انقلاب و به برکت خونهایی که به پای درخت تنومند انقلاب ریخته شده و به مظلویت مظلومانی که در سراسر جهان نگاهشان به انقلاب ما معطوف است، ما صاحب نسلی از رویش های جدید هستیم که هزاران عباس و علی اکبر و قاسم در میانشان جلوه نمایی می کند! بی شک احیای گفتمان انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور پس از هشت سال تلاش نافرجام اصلاح طلبان در محو گفتمان انقلاب بیش از هر چیز مدیون همین رویش های جدیدی است که بی ادعا به صحنه آمده اند!

آقای هاشمی! خواص با سابقه انقلاب!

همیشه رفتار انقلابیون با مرتجعان از آرمانهای انقلاب کریمانه نخواهد بود. تطبیق تاریخ امروز انقلاب با وقایع صدر اسلام که سابقه دارهای اسلام از یاری حسین بن علی (ع) شانه خالی کردند، برای ما بسیار تلخ است. اثبات همسنگری امروز و دوستی دیروز شما برای انقلاب در این است که جریان نفاق که بخشی از آن در لوای سکوت شما غبارافشانی می کند را رسوا ساخته و با اعلام مواضع صریح، پرده از فتنه پیچیده نفاق بردارید.

آقای هاشمی! و همه خواص با سابقه انقلاب!

تاریخ تکرار خواهد شد و کربلا نیز. اما این بار حسین بن علی به مسلخ نخواهد رفت! این بار کربلا مسلخ منحرفان جبهه انقلاب خواهد بود که پیرایه ها بر چهره اسلام نشانده اند! ان شاء الله تعالی.

سر چشمه شاید گرفتن به بیل             چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
8/10/88
والسلام علی من التبع الهدی
جمعی از دانشجویان ادوار دانشگاههای تهران


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/15:: 8:4 عصر     |     () نظر


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/14:: 7:54 عصر     |     () نظر
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >