دل، سرچشمه حکمت است . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ


عبدالرضا داوری با اشاره به تکذیب خبر دیدار سوروس و خاتمی از سوی خاتمی اظهار داشت: تمامی اسناد سخنرانی جورج سوروس درباره دیدارش با محمد خاتمی که در 11 سپتامبر 2009 در هتل ترامپ اینترنشنال نیویورک ایراد شده است را در اختیار داریم.

عبدالرضا داوری معاون خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی در گفتگو با فارس، با اشاره به تکذیب خبر دیدار سوروس و خاتمی از سوی خاتمی گفت: تکذیب این خبر از سوی آقای خاتمی فاقد وجاهت است چون تاریخ اعلام شده توسط سوروس به عنوان اولین ملاقاتش با خاتمی یعنی روز 14 سپتامیر 2006 همان تاریخی است که آقای خاتمی در نیویورک اقامت دارد و در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا ملاقات با مدیر یکی از تینک‌تانکهای امریکایی را پس از ملاقات با کوفی عنان جزو برنامه‌های خود اعلام می کند.اکنون آقای خاتمی پاسخ دهند که مدیر آن تینک‌ تانک (اتاق فکر) به غیر از جورج سوروس چه کسی می‌تواند باشد؟

داوری تاکید کرد: تمامی اسناد سخنرانی جورج سوروس درباره دیدارش با محمد خاتمی که در 11 سپتامبر 2009 در هتل ترامپ اینترنشنال نیویورک ایراد شده است را در اختیار داریم.

وی همچنین در مورد ادعای فردی به نام امی ویل در بی بی سی فارسی که خود را مدیر ارتباطات موسسه جامعه باز معرفی و دیدار سوروس با خاتمی را تکذیب کرده است، گفت: فرد مورد ادعای بی بی سی فارسی فاقد هر نوع سابقه در پایگاه اطلاع رسانی موسسه جامعه باز است و در عین حال ادعای بی بی سی فارسی در این مورد در شرایطی صورت پذیرفته که سایت رسمی آقای جورج سوروس در مورد خبر ایرنا سکوت کرده و هیچ اطلاعیه‌ای یا اظهارنظری را در این رابطه نداشته است.

این کار شنانس مسائل سیاسی ادامه داد:همانگونه که در متن گزارش ایرنا آمده بود سخنرانی آقای سوروس در هتل ترامپ اینترنشنال نیویورک تحت تدابیر شدید امنیتی و بدون حضور خبرنگاران صورت گرفت. در این جلسه جمعی از مدیران نهادهای مدنی امریکا حضور داشته‌اند که اسناد سخنان آقای جورج سوروس از سوی یکی از حضار علاقمند به ایران در اختیار رابط خبری ایرنا در نیویورک قرار گرفت.

داوری تصریح کرد: تکذیب این سخنان از سوی آقای سوروس در یک جمع 100 نفره ضربه حیثیتی به وی بوده و به همین دلیل بی بی سی فارسی وارد عمل شده است تا با خبر سازی مجعول در محیط فارسی زبانان چالش پیش آمده برای آقای خاتمی را مرتفع نماید.

معاون خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی در ادامه افزود: ما نگرانی آقای خاتمی را از آشکار شدن ارتباطاتش با بنیاد سوروس آنهم پس از آشوبهای اخیر به خوبی درک می کنیم اما در صورت اصرار آقای خاتمی به تکذیب این خبر، اسناد خود را در اختیار مراجع ذی صلاح و افکار عمومی قرار می دهیم.

داوری تاکید کرد: آقای خاتمی به جای آنکه به رسانه‌های بی‌اعتباری چون بی بی سی فارسی برای ترمیم وجهه خود توسل جوید، بهتر است جهت‌گیری سیاسی خود را به نحوی تعریف نماید که در تقاطع های تاریخی با چهره هایی چون سوروس تلاقی نکند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/4:: 2:12 عصر     |     () نظر

صداقت ، ارزشی است که سران اصلاح طلبان ، بیش از هر چیز دیگر بر آن تاکید کرده اند و حتی هنگامی که خاتمی قبل از اعلام کاندیداتوری موسوی خود را به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مطرح کرد ، یکی از نکاتی که بدان اشاره داشت این بود" مردم مرا به عنوان یک آدم صادق می شناسند"(نقل به مضمون).

به گزارش عصر ایران، با این حال پس از انتخابات ریاست جمهوری ، گروهی از رده های میانی اصلاح طلبان که برای خود رسانه هایی هم - ولو فیلتر شده - راه انداخته اند ، با اقدامات غیرصادقانه خود ، بیشترین لطمات را به چهره اصلاحات در میان مردم زدند و در شرایطی که اصلاحات بحران زده و مصیبت دیده بیش از هر زمانی نیازمند ارائه چهره ای صادق و راستگو بود ، کارهایی انجام دادند که قطعاً به سود جناح مقابل بوده است.

به عنوان مثال چندی پیش نامه ای خطاب به مراجع عظام تقلید منتشر شد که در آن نسبت به وضعیت بعد از انتخابات در کشور انتقاداتی طرح شده بود.
انتشار دهندگان اصلاح طلب نامه ، در زیر ان اسامی 293 نفر را به عنوان امضا کنندگان درج کرده بودند.

293 نفر ،عدد قابل توجهی است اما واقعیت چیز دیگری بود که پس از انتشار نامه عیان شد و سرافکندگی طراحان و نشر دهندگان را باعث شد و البته برگی دیگر از کوپن صداقت اصلاحات را سوزاند.

واقعیت این بود که بخش قابل توجهی از امضاهای آن نامه ، جعلی بود و افرادی که نام شان به عنوان امضا کننده ذکر شده بود ، ناگهان با تعجب دیدند که نام شان در رسانه های داخلی و خارجی به عنوان نویسندگان نامه مذکور مطرح است و چه تحلیل هایی که حول آنها عنوان نمی شود!

جالب این جاست که بعد از اعتراض بسیاری از این افراد و تصریح آنها به این که چنان نامه ای را نه دیده اند و نه امضا کرده اند ، سایت های اصلی متولی انتشار این نامه ، به جای انتشار تکذیبیه آنها ، حداکثر کاری که کردند ، حذف نام افراد معترض از پای نامه بود و البته بسیاری دیگر از همین رسانه ها ، حتی همین یک کار را هم نکردند!

نمی دانم واقعاً آیا دوستان اصلاح طلب ما واقعاً لحظه ای به این نکته ساده فکر نکرده بودند که بعد از انتشار این نامه ، افرادی که حتی روح شان هم از آن خبر نداشت ، لابد اعتراض خواهند کرد و آبروریزی به بار خواهد آمد؟!
جالب اینجاست هم اکنون نیز که مدتی است از انتشار آن نامه می گذرد ،هنوز هم تعدادی از این افراد که تازه از آن خبردار شده اند در وبلاگ های خود به تکذیب امضاهایشان می پردازند و این روند همچنان ادامه دارد.

به راستی آیا یک نامه با چند امضای معدود اما واقعی ، ارزشمند تر است یا نامه ای با صدها امضای جعلی؟!
بدیهی است که هر انسان عاقلی ، اولی را ارجمند تر می داند ولی چرا بعضی ها که خود را عقل کل هم می دانند و شعار صداقت و شفافیت و دموکراسی و ... می دهند ، دومی را برگزیده و شرمساری جبهه اصلاحات را رقم زده اند؟

دشمن اصلاحات ، نه یک جریان خاص سیاسی و اصولگرایان و اقتدارجویان ، که همین دوستان نادان هستند که هنوز برای شعور مردم ، ارزشی قائل نیستند و چه شباهت غریبی وجود دارد بین اینها و بعضی ها در جناح مقابل!

بلاگرها امضاهای خود زیر نامه های سیاسی را تکذیب کردند
با این حال ، تعدادی از این افراد ، پس از مطلع شدن از گنجاندن نام آنها در زیر این نامه ها ، مراتب را تکذیب می کنند که سه نمونه زیر از این قبیل موارد است:

سروش خسروی در یادداشتی در وبلاگش نوشت:

متاسفانه در روزهای گذشته بیانیه ای در برخی سایت ها و با امضای 293 نفر منعکس شده که در پای آن نام این جانب نیز درج شده است. با توجه به آن که بنده از مفاد این بیانیه و در نتیجه ذکر نام خود در پای آن مطلع نبوده ام و در ضمن ه انتشار این بیانیه به همراه نام این جانب مایه برخی گرفتاری ها و سو تفاهم ها ب نزد برخی دستگاه های ذی ربط شده است . من نیز به همین دلیل درخواستی را برای این سایت ها و مسوولان آن ها ارسال کردم که امیدوارم در اسرع وقت نسبت به اصلاح موضوع و تکذیب ماجرا اقدام شود. تا از تکرار چنین سهو خطاهایی در آینده جلوگیری شود.

امیرعباس نخعی هم در وبلاگش نوشت:

چندی پیش در بجبوحه تحولات پی‌درپی سیاسی کشور نامه‌ای از سوی 293 روزنامه‌نگار و فعال سیاسی منتشر شد که هم‌اینک نیز توجه به محتوای آن در میان اهالی مطبوعات و حتی برخی نهادها ادامه دارد.

این نامه در زمانی که حقایق سیاسی کشور در میان آتش و دود گم شده بود به امضای جمعی از روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی منتشر شد با این هدف که شاید در آن هنگامه آبی بر آتش ریخته باشند. نامه طبیعتاً با توجه به گرایش و طیف امضاکنندگان آن مخاطبانش چهره‌های شاخص سیاسی اصلاح‌طلب (هاشمی، خاتمی، میرحسین و کروبی) و مراجع قم بودند و محتوای آن نیز همانگونه که در بالا توضیح آن رفت و امضاکنندگان آن نیز روزنامه‌نگاران و سیاسیونی بودند که بالطبع برخی نامه را تهیه، برخی آن را امضا کردند و نام برخی دیگر نیز به واسطه ارزیابی جمع‌کنندگان امضا از نوع فکر، اعتماد و شناخت متقابل در پای نامه گذاشته شد.

هنگامی که نامه‌ را اولین بار پس از انتشار خواندم احساس کردم با وجود چارچوب منطقی و قابل دفاع، دارای لحن و ادبیاتی غیرقابل دفاع است.

قابل دفاع بود چون استمداد طلبیده شده بود برای حمله به خوابگاه‌های دانشجویی (که مقام معظم رهبری آن را محکوم و خواستار مجازات عاملینش شد)، برای فجایع کهریزک (که به دستور مقام معظم رهبری توقیف شد)، خون‌های به زمین ریخته‌شده (بنا بر گفته‌های مقامات عالی‌رتبه نظامی کشور همچون سردار عراقی تعدادی از کشته شدگان مورد تایید قرار گرفت) و بعضا بازداشت برخی فعالان سیاسی و مردم بیگناه.

اما بالطبع لحن و ادبیات نامه غیرقابل دفاع و در مواردی دور از گفتمان و ادبیات اصلاح‌طلبانه بود، اگر دوستان مشورتی پیش از تدوین آن می‌کردند هر کس می‌توانست کمی بر غنای آن بیفزاید و در آن فضای خشونت‌زده کمی از آلام مردم بکاهد.

به دوستانی که پیش از این در این‌باره با هم گفت‌وگو کردیم نیز تاکید کردم از کلیت نامه می‌توان دفاع کرد، اگرچه لحن و ادبیات آن اصولاً قابل دفاع نیست. در این میان صحبت از قرار دادن نام یک یا دو نفر یا چند نفر برای انتشار یک نامه نیست که شاید برخی از همکاران به واسطه شناخت و آشنایی با راه و روش‌های یکسان دست به چنین انتخابی زده‌اند و در چنان فضای شتابزده‌ای اقدام به قرار دادن نام‌ها کردند که برای پرهیز از هر گونه مشکلی باید از آن پرهیز کرد تا در شرایط بحرانی‌ قابل دفاع‌تر باشد. چه آنکه اگر کسانی برای کارهای خود نیاز به توضیح ندارند ما که می‌دانیم مرغ‌های عروسی و عزا هستیم باید همانگونه نیز عمل کنیم در غیر این صورت در ورطه انفعال و پشیمانی گرفتار خواهیم آمد.اگر خود من پیش از انتشار در اینباره اطلاع می داشتم در چنین ورطه ای قرار نمی گرفتم.

در این مواقع حساس اینگونه بیانیه‌ها باید توسط کسانی نوشته شود که با ادبیات واقعی اصلاح‌طلبانه اقدام به نوشتن بیانیه کرده و اصلاح‌طلبان نیز با همان مشی اعتماد و اعتقاد به امضای آن مبادرت ورزند که به نظرم برخی جاها لحن بیانیه مزبور از جنس اصلاح‌طلبی ناب و نجیبانه نبود چه آنکه قرار دادن برخی نام‌ها در پای آن نیز. در همان بیانیه «293 تن خطاب به مراجع» نیز آمده است «در روزهایی که مردم شریف و دلیر ایران برای اعاده حقوق حقه خویش با رساترین نداها و نجیبانه‌ترین رفتارها...» پس اگر مردم ما نجیبانه‌ترین روش‌ها را برگزیده‌اند مطبوعات و روزنامه‌نگاران اگر قرار است صدای مردم باشند باید با نجیبانه‌ترین روش‌ها و متون صدای خود مردم را به‌طور موثر فریاد کنند که ان‌شاءاللـه چنین نیز هست.

حامد صالح آبادی در وبلاگ خود نوشت:

درخبرها خواندم که برخی سایتها بیانیه ای با عنوان نامه 330 روزنامه نگار خطاب به دادستان تهران منتشر کردند که در کمال تعجب اسم من هم در این بیانیه بود.درحالی که اصلا روحم هم خبر نداشت که چنین بیانیه ای را امضا کرده ام.من نمی دانم چه افرادی این بیانیه ها را تهیه می کنند .اما روند اخلاقی این کار درست نیست زیرا فردی که می خواهد اسمش در بیانیه ای بیاید باید با اجازه و رضایتش اسمش در بیانیه درج شود که متاسفانه درباره این بیانیه این اقدام صورت نگرفت.از طرفی این بیانیه ها به نوعی حقوقی هستند و بدون خواندن آن نباید اقدام به امضای آن کرد.به همین دلیل صرف نظر از محتوای این بیانیه، ضمن انتقاد از چنین رویه ای اعلام می کنم که مدت هاست که هیچ گونه بیانیه ای را امضا نکرده ام.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/4:: 2:11 عصر     |     () نظر
شنبه ?? مهر ????


"حمید رسایی"، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که به همراه دیگر اعضای هیات اعزامی، ریاست جمهوری اسلامی ایران را در سفر به نیویورک همراهی می کند، مشاهدات خود از برنامه های این سفر را به صورت گزارشی مکتوب بر روی پایگاه اینترنتی شخصی خویش قرار داد.

به گزارش ایرنا، متن کامل گزارش عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به این شرح است:

روز سه شنبه ساعت یازده و ده دقیقه با تماس تلفنی تشریفات ریاست جمهوری بلافاصله به پاویون جمهوری اسلامی در فرودگاه مهرآباد رفتم تا همراه با هیات ریاست جمهوری عازم سفر به نیویورک و شرکت در شصت و چهارمین اجلاس سازمان ملل شوم. ویزای من و برخی دوستان دیگر مجلس تا صبح روز سه شنبه صادر نشده بود که پس از صدور با تاکید رییس جمهور تا دوستان نماینده به هیات اضافه نشدند، هواپیما از روی باند پرواز بلند نشد و نهایتا با یک ساعت تاخیری که برای پیوستن ما صورت گرفته بود، وقتی به عنوان آخرین نفر داخل هواپیما شدم ، موتورها روشن و سفر سیزده ساعته به نیویورک آغاز شد.

برنامه های رییس جمهور مانند ایران بسیار فشرده و متراکم بود و از همان ابتدا با مصاحبه رسانه ها آغاز شد. حضور در شصت و چهارمین اجلاس سازمان ملل، یازده مصاحبه با شبکه های مختلف تلویزیونی و روزنامه های بین المللی و ملاقات با سران برخی کشورها و جلسات با دانشجویان و نخبگان فرهنگی آمریکا و ایرانیان مقیم ، تقریبا هیچ وقت خالی ای برای احمدی نژاد باقی نگذاشته بود. بعید می دانم هیچ رییس دولت دیگری با این حجم کاری در سفر به نیویورک حضور داشته باشد.

سالن سازمان ملل و جلسات آن تقریبا شبیه به مجلس خودمان بود. کشورهایی که روسای جمهورشان نطق می کنند از یکی دو ماه قبل وقت گرفته اند. در بین نطق روسای جمهور هم اینطور نیست که همه سراپا گوش باشند. ترددها ، مشغول بودن هیات ها به مطالعه و سخن گفتن آنان با هم امری رایج است. میزان توجه و یا عدم توجه حاضران به نطق یک رییس جمهور را از سکوت حاکم بر سالن و گوشی های ترجمه ای که آویزان گوش هاست ، می توانستیم بفهمیم . برهمین اساس هم باید بگویم که سخنرانی رییس جمهور ایران از جمله چند دولتی بود که تقریبا سکوت بر جلسه حکمفرما شد و هیچ گوشی ترجمه ای بر زمین نماند که این نشانه تاثیرگذاری جمهوری اسلامی بر مناسبات جهانی است.

در برخی از مصاحبه های احمدی نژاد با خبرنگاران شناخته شده آمریکایی که حضور داشتم ، از همان ابتدا شاهد ضربه فنی شدن این خبرنگاران کار گشته بودم . شاید صراحت احمدی نژاد و تسلط وی بر مطالب و موضوعات مختلف و همچنین کارد تهاجمی رییس جمهورمان نسبت به سیاست دوگانه حاکم بر جریان رسانه ای دنیا که معمولا با سئوال کردن از خود خبرنگاران در پاسخ ها همراه می شود ، یکی از مهمترین دلایل این موضوع باشد. مصاحبه با یازده رسانه مهم مکتوب و تلویزیونی ، تقریبا احمدی نژاد را خبرسازترین رییس جمهور این سفر کرده.

از جمله جلسات مهم رییس جمهور در این سفر ، جلسه ای سه ساعته با حدود دویست و پنجاه دانشجوی آمریکایی بود که در بزرگترین سالن هتل صورت گرفت . بعد از جلسه دکتر در دانشگاه کلمبیا تقریبا هیچ دانشگاه دیگری اجازه اعطای فرصت به رییس جمهور ایران را ندارد که البته این ممنوعیت از این سفر شامل هتل های کشوری که مجسمه آزادی را پس از جنگ جهانی دوم با پول مردم فرانسه در یکی از جزایر خود نصب کرده هم شد ! حدود یک هفته قبل از حضور احمدی نژاد در نیویورک ، مسئولان دو هتلی که قرارداد استفاده از سالن های آنها از حدود یک ماه قبل بسته شده بود، به صورت یک طرفه و غیر قانونی از در اختیار قرار دادن سالن های خود عذر خواستند و به همین دلیل جلسات با دانشجویان آمریکایی در سالن کوچک تری برگزار شد. نکته جالب توجه ، حضور این دانشجوبان از ایالت های مختلف آمریکا و با هزینه دانشگاه بود که نشان از عطش جریان دانشجویی در آمریکا با شنیدن سخنان رییس جمهور کشورمان داشت.

سئوالات دانشجویان آمریکایی کاملا متنوع و متناسب با جریان اطلاع رسانی حاکم بر غرب بود و البته صراحت احمدی نژاد در پاسخ و غیر دیپلماتیک و غیر رسمی بودن آن سبب می شد تا همه دانشجویان سراپا گوش باشند تا جایی که پس از سه ساعت ، وقتی مجری برنامه پرسید تا چه وقت دوست دارید که جلسه ادامه داشته باشد ، یکی از دانشجویان گفت : پنج صبح و بقیه کف زدند .

تقریبا در اکثر مصاحبه ها و جلسات از این دست ، یکی از سئوالات اصلی ، موضوع انتخابات ایران و تقلب در آن و همچنین دسته گل های واهی آقای کروبی بود. واقعا تاسف خوردم که رییس جمهور کشورمان در سفری به این مهمی و با این حجم کاری بالا ، به جای اختصاص وقتش برای دفاع از حقوق مردم ، مجبور بود به تشریح موضوع عدم تقلب در انتخابات بپردازد ، همان نکته روشن و واضحی که امروز برخی از سیاسیون افراطی در دادگاه ها و میزگردهای تلویزیونی خود عنوان می کنند و البته بر خلاف ادعای اول آنها با بایکوت خبری دنیا مواجه است.

به نظرم تا امروز (پنج شنبه) یکی دیگر از جلسات مهم این سفر، نشست صمیمی با فعالان مذهبی و مسئولان تشکل های اسلامی در آمریکا بود . حدود سی نفر از این فعالان که بیشتر آنها از برادران اهل سنت بودند ، در جلسه ای یک ساعته و نیمه به بیان دیدگاه های خود و همچنین طرح سئوالاتشان پرداختند. اهمیت این جلسه را وقتی بیشتر حس می کنیم که بدانیم این افراد پل های ارتباطی ما با حدود ده میلیون مسلمان در آمریکا هستند. دو نکته قابل توجه در این این جلسه بود ، یکی وقتی که سیاه پوستی از میان علمای حاضر به انتخاب چهار سال قبل احمدی نژاد در حالی که ناشناخته بود اشاره کرد و پس از چهار سال کار و تلاش که صدای آن به آمریکا هم رسیده بود، انتخاب مجدد وی را بدیهی و طبیعی می دانست و آن را دلیل کافی برای عدم تقلب برشمرد و دومی هم تشکر چند تن از علمای سنی جلسه که ابراز داشتند هر ساله روسای کشورهای اسلامی به سازمان ملل می آیند ولی تنها شما هستید که ما را دعوت می کنید و باب گفتگوی با ما را باز کرده اید.

حضور عناصر ضد انقلاب اعم از سازمان منافقین ، سلطنت طلبان و گروه های معاند دیگر ، به گفته ایرانیان مقیم و برخی از دوستان که در سال های قبل هم در هیات حضور داشتند، هیچ افزایشی از نظر تعداد نداشت. هر روز صبح و بعد از ظهر حدود دویست نفر در برابر مقر سازمان ملل و شب ها هم حدود صد نفر در برابر هتل محل اقامت جمع می شدند و شعار می دادند. تنها تفاوت امسال این جماعت ، رنگ سبز لباس ها و مچ بندهایشان بود. هر بار که ما قصد داشتیم به جلسات سازمان ملل برویم و یا داخل هنل شویم ، شعار دادن های این جماعت هم آغاز می شد. در هیات امسال برای بار اول دو روحانی (بنده و آقای میز تاج الدینی) نیز همراه رییس جمهور در هیات حضور داشت و همین موضوع سبب شد تا در مواقعی که ما قصد تردد به هتل را داشتیم ، شعار دهندگان ماهیت حقیقی خود را بیشتر نشان دهند. شاید تلخ ترین لحظات نیز همین اوقات بود نه به دلیل توهین آنها به ما بلکه به خاطر فحش و ناسزاها به پیامبر خدا و اهل بیت و رهبر فقید انقلاب که از زبان برخی از این سبزپوشان و جماعتی که عکس موسوی را به دست داشتند ، جاری می شد و البته به هیچ وجه مورد اعتراض دیگر شرکت کنندگان قرار نمی گرفت!

با دیدن این صحنه ها واقعا برای امسال آقای موسوی و خاتمی که هر دو سیدند تاسف خوردم ، برای خط امامی که اینها دم از آن می زنند. بارها گفته ام که این چه خط امامی است که از بوش ، اوباما ، مرکل ، سارکوزی ، ربع پهلوی ، رجوی گرفته تا صدای آمریکا و صدای اسرائیل و رادیو منافقین و شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب دم از آن می زنند؟

شاید گفته شود که این جماعت چه ارتباطی با موسوی و خاتمی دارند، قطعا آنها هم از ناسزا به اهل بیت ناراضی اند ، بله قطعا چنین است اما آیا آنها از خود نمی پرسند که چرا این جماعت هتاک به آنها دل خوش کرده اند و با نمادهای آنها به این میادین می آیند !؟ اصلا وقتی نمادی را تا این اندازه دست مالی کردند و به کثافت آغشته شد ، آیا هم چنان باید به عنوان راه سبز امید از آن نام برد و نباید از آن اعلام برائت کرد؟ سال 1380 را به یاد آوردم که آقای خاتمی در انتخابات هشتم ریاست جمهوری برای بار دوم به ریاست جمهوری رسید و جماعتی از حامیانش در قم در حالی که شادی می کردند ، با دیدن روحانیون به تمسخر آنها می پرداختند! عمامه به سری رای آورده بود ، اما عمامه به سران مورد اهانت قرار می گرفتند؟! فاعتبروا یا اولی الابصار.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/4:: 2:10 عصر     |     () نظر
 
شنبه ?? مهر ????


ثانیه نیوز- محمدکاظم انبارلویی- ترک اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل از سوی برخی سران کشورهای غربی از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا هنگام سخنرانی احمدی نژاد یکی از سوژه های خبری اجلاس اخیر سران عضو سازمان ملل بود. این دومین بار است که غربی ها به هنگام سخن گفتن احمدی نژاد در یک اجلاس جهانی گوش خود را می گیرند و از جلسه خارج می شوند.

ترک اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل از سوی برخی سران کشورهای غربی از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا هنگام سخنرانی احمدی نژاد یکی از سوژه های خبری اجلاس اخیر سران عضو سازمان ملل بود. این دومین بار است که غربی  ها به هنگام سخن گفتن احمدی نژاد در یک اجلاس جهانی گوش خود را می گیرند و از جلسه خارج می شوند. غربی ها در اجلاس دوربان2 هم همین کار را کردند. آنها به محض اینکه احمدی نژاد واژه “هولوکاست” را به زبان می آورد مثل جنی که بسم الله می شنود غیب می شوند. غربی ها می گویند سوالی که ما پاسخ آن را نمی دانیم نباید مطرح کنید و چیستی و چرایی هولوکاست از جمله آ ن سوالات است.
لذا پاسخی که  تاکنون توانسته اند برای چیستی و چرایی «هولوکاست» پیدا کنند همین ترک جلسه است. به عقیده ما این پاسخ خوبی است، پس اینکه می گویند پاسخی ندارند خلاف واقعیت است. مردم جهان در این پاسخ بسیاری از پرسش های خود را می توانند بیابند. از این رفتار غربی ها می شود نتیجه گرفت که به آزادی بیان احترام می گذارند چرا که سخنان احمدی نژاد از طریق مهمترین خبرگزاری های جهان به سرتاسر دنیا مخابره شد. اما حق  آزادی شنیدن را با یک فرمان از تل آویو نقض کردند. فعلا فرمان این است: “گوش خود را بگیرید و از جلسه خارج شوید!” حرف احمدی نژاد در سازمان ملل چه بود؟ او به فقر و محرومیت، نابرابری و ستم، تجاوز و تحقیر و اشغالگری در جهان اشاره کرد و گفت؛ «ادامه وضع موجود حاکم بر جهان ممکن نیست.»

او گفت: ستم60  ساله به ملت فلسطین و آوارگی میلیون ها تن از خانه و کاشانه خود یک ظلم است. این ستم به بهانه هولوکاست غیرقابل توجیه و غیر قابل تداوم است، جنگ22  روزه و33  روزه این حقیقت را به وضوح نشان می دهد. لذا شمارش معکوس پایان عمر صهیونیسم به گوش می رسد.

اما سران آ مریکا و انگلیس و ... نمی خواهند این حقایق را بشنوند. بدون شک ملت ها یک روز آنها را وادار خواهند کرد که حقایق را بشنوند و واقعیت ها را ببینند.احمدی نژاد می گوید؛ جهان نباید زیر سیطره صهیونیسم باشد. آنها می گویند شما دروغ می گویید. ما می گوییم اگر این واقعیت ندارد چرا به فرمان صهیونیست ها جلسه مجمع عمومی سازمان ملل را ترک کردید.ما می گوییم از سازمان ملل باید صدای همه ملت ها و دولت ها به گوش برسد. آنها می گویند ملت ها پیشکش، ما حتی صدای ملت و دولت ایران را هم نمی خواهیم بشنویم.به هر حال ما سوال کردیم آنها هم با عمل خود پاسخ دلخواه ما را دادند. این یک رسوایی تمام عیار برای غرب است. غرب شعار آزادی بیان می دهد اما گوش های خود را می گیرد و نمی خواهد بیان مبتنی بر حقیقت و واقعیت را بشنود.از192  کشور عضو سازمان ملل فقط11  کشور هیئت  نمایندگی خود را از مجمع عمومی خارج کردند. مفهوم این عمل چیست؟

مفهوم آن این است که فقط قلدران و زورگویان جهانی نمی  خواهند به سخنان حق طلبانه ملت ایران گوش دهند.نتانیاهو به خاطر عدم همراهی181 هیئت نمایندگی کشورها از رژیم صهیونیستی مبنی بر خروج از اجلاس عمومی سازمان ملل به آنها اهانت کرد و گفت: خجالت نمی کشید پای صحبت منکر هولوکاست نشستید؟هیئت های نمایندگی هم با زبان حضور خود به او گفتند: شما خجالت نمی کشید با سرهم بندی یک افسانه60  سال است ملت فلسطین را آواره و به خاک و خون کشیده اید؟به تدریج هرچه جلوتر می رویم پرسش رئیس جمهور در مورد کم و کیف هولوکاست پاسخ شایسته خود را پیدا می کند. تا یک اجلاس جهانی دیگر باید صبر کرد و دید وجدان بشریت برای این پرسش چه پاسخی دارد

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/4:: 2:9 عصر     |     () نظر

«پدرم گر تو بیایی به خدا من ز تو هیچ تقاضا نکنم؛ لحظه‌ای از پیشت جای دیگر نروم، هر چه دستور دهی من بلافاصله انجام دهم، همه دم بر رخ ماهت، بوسه زنم؛ جان زهرا برگرد، جان زهرا برگرد.»

به گزارش فارس ، نامه دختر شهید محمد ناصری به پدر شهیدش تنها یک نامه نیست، بلکه درد دل دختری است که دوری از پدر و شرایط جامعه باعث شده است این گونه دردناک با پدر خود سخن بگوید.

متن نامه زهرا ناصری به پدرش:
«بابا جان باز سلام؛ ای پدر جان منم زهرایت؛ دختر کوچک تو ؛ ای امید من و ای شادی تنهای من ؛ به خدا این صدمین نامه بود؛ از چه رویی تو جوابم ندهی.

یاد داری که دم رفتن تو، دامنت بگرفتم ؛ من تو را می‌گفتم پدر این بار نرو ؛ من همان روز، بله فهمیدم سفرت طولانیست ؛ از چه رو، ای پدرم تو به این چشم ترم هیچ توجه نکنی ؛ به خدا خسته شدم، به خدا خسته شدم.

به خدا قلب من آزرده شده ؛ چند سالیست که من منتظرم ؛ هر صدایی که ز در می‌آید ؛ همچو مرغی مجروح؛ پا برهنه سوی در تاخته‌ام؛ بس که عکست به بغل بگرفتم ؛ رنگ از روی من و عکس تو رفته پدر؛ من و داداش رضا بر سر عکس تو دعوا داریم؛ او فقط عکس تو را دیده پدر ؛ با جمال تو سخن می‌گوید
مادرم از تو برایش گفته؛ او فقط بوی تو را، ز لباست دارد ؛ بس که پیراهنت بوییده ؛ بس که در حال دعا روی سجاده تو اشک فشان نالیده ؛ طاقتش رفته دگر، پای او سست شده، دل او بشکسته.
به خدا خسته شدم، به خدا خسته شدم؛ پدرم گر تو بیایی به خدا من ز تو هیچ تقاضا نکنم
لحظه‌ای از پیشت جای دیگر نروم ؛ هر چه دستور دهی من بلافاصله انجام دهم؛ همه دم بر رخ ماهت، بوسه زنم ؛ جان زهرا برگرد، جان زهرا برگرد.
دائما می گوییم مادرم هر که رفته سفر برگشته؛ پدر دوست من، پدر همسایه، پدران دیگر ؛ پس چرا او سفرش طولانیست ؛ او کجا رفته مگر ؛ او که هرگز دل بی مهر نداشت ؛ او که هر روز مرا می‌بوسید؛ او که می گفت «برایش به خدا دوری از ما سخت است»؛ پس چرا دیر نمود.
آری من می‌دانم که چرا غمگین است؛ علت تأخیرش من فقط می‌دانم؛ آخر آن موقع‌ها، حرف قرآن و خدا و دین بود؛ کربلا بود و هزاران عاشق؛ همه‌ مسئولین چون رجایی و بهشتی بودند؛ حرف یک رنگی بود؛
ظاهر و باطن افراد ز هم فرق نداشت؛ همه‌ خواهرها زیر چادر بودند؛ صحبت از تقوا بود؛ همه جا زیبا بود؛
جای رقص و آواز ، همه جا صوت قرآن می‌آمد؛ همه خط ها روشن، خوب و خوانا بودند؛ حرف از ایمان بود؛
حرف از تقوا بود.

اما امروز پدر، درد و دل بسیار است؛ همه آنچه به من می‌گفتی، رنگ دیگر دارد یا بسی کم رنگ است؛
خط کج گشته هنر؛ بی‌هنران همگی خوب و هنرمند شدند؛ کج روی محبوب است.
در مجالس و سخنرانی‌ها جای زیبای شهیدان خالیست؛ یا اگر هست از آن بوی ریا می‌آید.
حرف از آزادی است، حرف از رابطه با امریکاست؛ آری من می‌دانم، علت اندوه تو اینست بابا؛ پدرم من این بار می‌نویسم که اگر برگشتن ز برایت سخت است ما بیاییم برت؛ تو فقط آدرست را بنویس؛ در کجا منزل توست؛ مادرم می‌داند؛ او به من می‌گوید پدرت پیش خداست؛ در بهشتی زیبا، با همه همسفرانش آنجاست؛ خانه‌اش هم زیباست.

حضرت خامنه‌ای هم می‌گفت «دخترم غصه نخور پدرت خندان است؛ دوستت می‌دارد؛ تو اگر گریه کنی پدرت هم به خدا می‌گرید؛ همه شب لحظه‌ خواب پدرت می‌آید؛ صورتت می‌بوسد؛ دست بر روی سرت می‌کشد».

من از آن لحظه دگر شاد و خوشحال شدم؛ از خدا می‌خواهم؛ تا که جان در تنم است؛ تا حیاتی باقیست
رهبرم چون پدری بر سر من زنده بود؛ چهره زیبایش، چون جمال تو، شاد و پرخنده بود؛ من به تو قول دهم
که دگر از این پس؛ این همه اشک و غم از دیده نریزم بابا؛ همچون مادر، دیگر از فراق غم تو؛ نیمه شب نوحه و زاری نکنم؛ تو فقط ای پدرم؛ از خدایت بطلب که من و مادر و این امت اسلامی؛ همگی چون تو پدر، راهمان راه شهیدان باشد؛ دائما بر سر ما سایه رهبر و قرآن باشد؛ پدرم خندان باش پدرم خندان باش.»

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/4:: 2:8 عصر     |     () نظر
شنبه ?? مهر ????


حوادث پس از انتخابات باید به صورت محققانه و عالمانه بررسی شود و ضروری است مسوولین کشور و همه‌ی دلسوزان به آن توجه کنند.

به گزارش ایسنا، آیت‌الله مصباح یزدی در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی دانشگاه‌های تهران، ضمن گرامی‌داشت فرا رسیدن هفته‌ی دفاع مقدس گفت: حماسه‌ی دفاع مقدس در برهه‌ای از تاریخ رخ داده است که باید خاطرات و ارزش‌های آن برای آیندگان حفظ شود و باید این خاطرات را حفظ، توجیه و تبیین کنیم و اگر کمبودهایی وجود دارد، درصدد جبران آن باشیم.

وی با اشاره به سخنان روز گذشته‌ی مقام معظم رهبری در ملاقات با اعضای مجلس خبرگان گفت: مقام معظم رهبری در این دیدار تاکید کردند که ما با یک جنگ نرم مواجهیم و خطر این جنگ اگر بیشتر از جنگ نظامی نباشد، کمتر نیست.

مصباح یزدی در ادامه با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: حوادث اخیر کشور برای بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران قابل پیش‌بینی نبود، مخصوصا عمق این حوادث که برای بسیاری هنوز شناخته شده نیست و هنوز کسانی این حوادث را دنباله‌ی یک رقابت انتخاباتی تلقی می‌کنند.

وی با بیان این‌که حوادث پس از انتخابات مساله‌ی ساده‌ای نبوده و دارای برنامه‌ریزی بود، گفت: باید دنبال این باشیم که آیا تمام کسانی که در این جریانات شرکت داشتند از این برنامه آگاه بودند و با هدف برنامه‌ریزان موافق بودند یا نه؟ که قطعا این‌گونه نبوده است. افراد ناآگاهی وجود داشتند که بر اثر هیجانات و تبلیغات سیاسی انتخابات به این جریانات کشیده شدند.

وی با اشاره به این‌که باید دنبال برنامه‌ریزان و مجریان این حوادث باشیم، گفت: کسانی بودند که در این حوادث نقش اساسی را در برنامه‌ریزی و اجرای آن ایفا کردند و کسانی نیز به نحوی آگاهانه و با این تفکر که به دنبال اهداف سیاسی معقولند به این حوادث کشیده شدند و حال به جایی رسیده‌اند که خودشان هم فکرش را نمی‌کردند.

مصباح یزدی در ادامه با اشاره به این‌که این حوادث یک پدیده‌ی ناگوار بود، گفت: حوادث پس از انتخابات باشکوه 40 میلیونی در سطح بین‌الملل برای جامعه‌ی ما خسارت‌بار بود و تبلیغات شوم دشمنان بر ضد آن نیز هنوز ادامه دارد.

وی ادامه داد: باید افرادی که صلاحیت لازم را دارند به طور محققانه و عالمانه به بررسی این جریان بپردازند تا با یافتن ریشه‌ی آن، عناصر موثر، روش‌های به کار گرفته شده، انگیزه‌ها و علت شکست و ناکامی‌ها به طور کامل برای همگان مشخص شود.

وی با تاکید بر این‌که نتایج این بررسی‌ها باید در اختیار اقشار مختلف قرار گیرد، گفت: قرار دادن نتایج آن در اختیار دیگران دو فایده‌ی مهم را برای انقلاب خواهد داشت؛ یکی این‌که از تکرار حوادث بعدی جلوگیری خواهد شد و دیگری این‌که همه‌ی افراد از این حوادث درس می‌آموزند و این حادثه به نحوی باعث پیشرفت و اتحاد حول محور رهبری خواهد شد و عاقلانه است که همه‌ی ما با دسیسه‌های دشمن و تاکتیک‌ها و نیات شوم آنها بیشتر آگاه شویم تا خود را برای مقابله با آنها آماده کنیم.

وی گفت: اگر با یک دید کلی و کلان به این حوادث نگاه کنیم، باید به دنبال این سوال باشیم که چه اتفاقی می‌افتد که کسانی که سال‌ها رفتار نسبتا مطلوبی داشتند و دارای خدمات و سوابق مبارزاتی و زندان و شکنجه بودند و پس از انقلاب نیز خدمات ارزنده‌ای را ارایه کرده‌اند، به یکباره در مسیری قرار می‌گیرند که 180 درجه با مسیر قبلی آنها متفاوت است.

وی با اشاره به این‌که حوادث اتفاق افتاده اختصاص به دوران ما و انقلاب ما ندارد، گفت: اگر در یک انقلاب مارکسیستی که تنها هدف آن مادی است، چنین اتفاقی رخ دهد جای تعجب نیست ،اما بروز چنین اختلافی در یک جامعه‌ی دینی و آن هم از کسانی که انتظار می‌رود نسبت به رعایت مسائل دینی اهتمام بیشتری داشته باشند، دور از انتظار است.

وی ادامه داد: اصولا انسانی که 30 سال در مسیری حرکت کرده و دارای سوابق زیادی است می‌توان گفت که شخصیت وی شکل گرفته و این شخصیت به آسانی قابل تغییر نمی‌باشد و نمی‌شود یک روزه منش 30-40 ساله‌ی فرد عوض شود؛ زیرا وی دیگر نوجوانی نیست که شخصیتش شکل نگرفته باشد و مدام در حال تغییر تفکراتش باشد.
وی ادامه داد: شاید بتوان این‌گونه توجیه کرد که این فرد یک سوابقی در رفتار و اندیشه‌هایش وجود داشته که زمینه‌ی بروز پیدا نکرده است و این عوامل فکری و روانی به صورت آتش زیر خاکستر پنهان مانده است و شرایط اجتماعی نیز به گونه‌ای نبوده است که زمینه‌ی مخالفت در آن فراهم باشد، اما زمانی که شرایط ایجاد شود این سوابق فکری و روانی بروز می‌کند و به سرعت رشد می‌یابد.

مصباح یزدی ادامه داد: کسانی که در این جریان موثر بودند، کسانی نبودند که از یک طبقه و فامیل خاصی برخوردار باشند. نظام ما نظام طبقاتی نیست.

وی با بیان این‌که عده‌ای در حال حاضر صدای جمهوری ایرانی سر می‌دهند و اسلامی بودن آن را حذف می‌کنند، گفت: این بدان علت است که این افراد شناختی از اسلام نداشته‌اند و آن هنگامی هم که شعار اسلام را سر می‌دادند،تنها یک بعد اسلام را می‌دیدند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/4:: 2:6 عصر     |     () نظر
گزارش تصویری / دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر معظم انقلاب - 1
اعضای مجلس خبرگان رهبری صبح امروز پنجشنبه با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.

عکس / پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/2:: 8:50 عصر     |     () نظر
ما آدمکشان چاقو کش شکنجه گر فاشیست ...
?. "در حالی‌که حضور سیدمحمد خاتمی با استقبال بسیار گسترده مردم روبرو شده بود «گروهک فشار» به رهبری ابوالفضل شریعتمداری، «آقازاده» حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه تندروی کیهان با اطلاع قبلی از مسیر عبور خاتمی ناگهان به او حمله کردند، در لحظات ابتدایی آنها عمامه فرزند فاضل و باتقوای امام راحل را بر زمین انداختند و قصد ضرب و شتم رئیس دولت اصلاحات را داشتند"

این خبر را در سایت پارلمان نیوز (ارگان فراکسیون اقلیت مجلس) خواندم. بلافاصله با ابوالفضل تماس گرفتم. گفتم چنین و چنان نوشته اند. بنده خدا تعجب کرده بود! می گفت من زمانی متوجه حضور خاتمی در راه پیمایی شدم که داشت از دست جمعیت فرار می کرد و سوار ماشین می شد!

?. راه دوری نرویم! چندی است که امیرحسین ثابتی بطور کامل شناسایی شده! عناوینی که تا الان در سایت ها و وبلاگ های جلبک های سبز لجنزار دروغ نصیبم گردیده را مرور کنیم:

یک آدم خطرناک!

?. عامل اصلی و سازماندهی لباس شخصی ها در حمله به کوی دانشگاه

?. قاتل ندا آقا سلطان

?. عنصر اطلاعات سپاه

?. مامور وزارت اطلاعات

?. عامل اصلی اعتراف سعید حجاریان

?. حضور فعال در دادگاه ها متهمین به اغتشاشات

?. و ...

این یک از خاصیت های فوق العاده دنیای مجازی است که شما بدون آنکه خودتان متوجه شوید چه کار کرده اید به شما می فهمانند چکاره هستید! احمد کارگر را به یاد بیاورید. او طبق خبر سایت نوروز کشته شده بود و دفن هم شده بود تا تعدادی شهدای! سبز به عدد ?? برسد. به قول خودش اصلا نفهمیده بود چطور کشته شده بود و دفن شده بود اما سایت نوروز این کار را بخوبی انجام داد! حکایت من نیز چندان بی ارتباط نیست...

آن قدر حرفه ای تمام این کارها را انجام داده ام که هیچ کس تا الان مرا شناسایی نکرده بود و حتی خودم هم نفهمیده بودم چقدر سریع از حجاریان اعتراف گرفتم و بعد هم ندا را کشتم و بعد هم با فعالیت در عالی ترین دستگاه های اطلاعاتی کشور نقش فعالی در دادگاه ها داشتم و از همه مهم تر نیز در حادثه کوی دانشگاه لباس شخصی ها را سازماندهی کردم و ... 

کمیل هم از دید خودش به این موضوع پرداخته است: (امیرحسین ثابتی یا جیمز باند؟)

?. چندی پیش هم سجاد صفار متهم شد به اینکه در وبلاگش مدعی شده اگر کروبی و موسوی به نماز جمعه بیایند کتک خواهند خورد! این هنر روزنامه اعتمادملی بود که ???? ضد آن چیزی را که سجاد نوشته بود برداشت کرد و بعد هم خیلی راحت برید و دوخت ... اینجا

?. این ? مورد را بگذارید کنار علیرضا توسلی و ترانه موسوی و احمد کارگر و فاطمه براتی  و ... چه مکمل خوبی برای پازل دروغ ها و  خیالبافی های سبزهاست!

?. موسوی در مناظره!؟ با کروبی:

از امام صادق علیه السلام پرسیدند: آیا ممکن است مومن دزدی کند؟ فرمودند: بله ممکن است. پرسیدند مومن ممکن است دروغ بگوید؟ حضرت فرمودند: لا ولله لا ولله لا ولله ...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/2:: 8:34 عصر     |     () نظر

به گزارش خبرنگار سیاسی برنا، میر حسین موسوی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دهم در مناظره با احمدی نژاد 49 مرتبه از لفظ چیز به شرح ذیل استفاده نمود:
1- ...یک مسافرتی رییس کشور ما به آمریکا، به چیز، عراق...
2- ...همان آمریکایی ها بنزین هواپیمای دولت ما را در آنجا چیز کردند....
3- ...همین مساله در ایتالیا هم چیز شد...
4- ... این سیاست خارجی برای ما هزینه های گزافی را به اصطلاح چیز می کند...
5- ... به حساب کی ما این کارها را می کنیم، آیا این اثرش کم است یا زیاد است به نظر من این چیز است...
6- ... دوباره بعد از اینکه خسارتهایی دیدیم از مجمع عمومی یکدانه چیزی ....
7- ...از شورای امنیت هم یه چیزی....
8- ...من خاطره ای از امام خواهم گفت که چقدر به این مسئله عزت ملت ایران چیز داشتند....
9- ...همه مردم به اصطلاح چیز، اسرائیل اِ اِ فلسطین جمع شوند حتی....
10- ...به خاطر اشتباه ما در آن چیز که ....
11- ... می گوییم بر اساس همین چیزی که می گویم....
12- ... مشکلی که بنده دارم سر یه چیزهای دراز مدت....
13- ...بنده یه بحثی کردمتو همین چیزای انتخاباتی....
14- ....مردم هم یه کم چیز دارند....
15- ....بنده یه روشنفکر هستم، چیز هم هستم، فرهنگستان...
16- ...پرونده سازی، دنبال یه واژه هایی رفتن، چیز کردن...
17- ...پایان نامه ها و چیزهایی که دانشجوها...
18- ...من خیلی سریع بر می گردم به همین چیزی که...
19- ...قوانین که مجلس می گذراند، بر اساس هر چیزی...
20- ...بعد از هشت سال یه چیزی بیاید....
21- ...بنده این جا چیز می کنم...
22- ...18 شورا که دولت منحل کرد به چیز ...
23- ... و دولت هنوز هم که هنوز است چیز نکرده...
24- ...تورم 25 درصد، هم دادشون بالاست، نتیجه همین چیز است...
25- ... بنده در بازبینی قانون اساسی، چیز بودم، سخنگوی...
26- ... مسئله استخدامی و برنامه و بودجه مخصوصا در چیز پیشنهاد من بود...
27- ...تنها سازمانهایی است که در چیز آمده...
28- ... در مراحل بعدی اینها را دونه دونه چیز می کنم....
29- ...تصدی بیش از دوشغل چیز...
30- ...عوض اینکه پرونده سازی کنند و چیزهایی که...
31- ... یکی از مشکلات در صحبت با آقای احمدی نژاد چیزهایی است که ...
32- ...غیر عادی و غیر چیز...
33- ....ایشان می گوید به دیوان عدالت اداری نامه بنویسید که فلان چیز را لغو کند...
34- ...به من می گوید که یه چیزی بنویس به دیوان عدالت اداری....
35- ...در یه چیزهایی که بین است ما طوری عمل بکنیم...
36- ...اینجا مثلا چیز کردیم....
37- ...رای مجلس هم چیز بدانید...
38- ...که ظاهرا چیزی از بنده نداشتید...
39- ...نمی توانید افراد را همینطور نام ببیردو به اصطلاح چیزشان بکنیم...
40- ...سندهایش هست، مدرکهایش هم چیز است....
41- ...معاون اجرایی رییس جمهور دنبال این است که یه چیزی بسازد...
42- ...اون چیزی که در هشت ماده ایی حضرت امام هست....
43- ...سیاه کردن برنامه ها، سیاه کردن دانشجوها و امثال اینها را چیز می کنم...
44- ... در سازمان برنامه و بودجه برای این است که نگذارد شما چیز بکنی...
45- ... در نتیجه این چیزی که دیوان محاسبات....
46- ...همش بر می گردد به این چیزهایی که در ...
47- ...آقای احمدی نژاد مسائلی را می گوید که من مجبور می شوم چیزهایی را بگویم...
48- ....سیر چینی آمده،نمی توانیم بکاریم، اینطور چیزها...
49- ...بگویم که برای ما واقعا چیزه که...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/2:: 8:22 عصر     |     () نظر
<   <<   96   97   98   99   100   >>   >