سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند ـ عزّوجلّ ـ، هرگاه بنده ای را دوستبدارد و او اندکْ کار خیری انجام دهد، در برابر آن اندک، به اوپاداشِ بسیار می دهد و دادن پاداش بسیار در برابر کارِ اندک، براو سنگین نمی آید . [امام صادق علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
آن روزها که در خیابانهای USA توله سگت را به گردش می بردی و برق دلارهای اجنبی دل و دینت را می برد، در وجب به وجب این خاک، سروقامتی به زمین می افتاد و خون سرخ لاله رویی آبروی این سرزمین می شد.
  

این روزها،
بیرق تو نشان شیر و خورشید دارد و بیرق من نقش الله، بیرق تو کجا و بیرق من کجا؟
آرمان تو سبوعیت است و آرمان من،... اصلا تو از پرچم عشق نشان چه می فهمی؟
تو که افتخارت دریوزگی است و قبله ات آمریکا و مقتدایت هوس های بی پایان.
آن روزها که در خیابانهای USA توله سگت را به گردش می بردی و برق دلارهای اجنبی دل و دینت را می برد،
در وجب به وجب این خاک، سروقامتی به زمین می افتاد و خون سرخ لاله رویی آبروی این سرزمین می شد.
کودکان از ترس می لرزیدند و مادران دردمندانه می گریستند، پدران درهم می شکستند و همسران در حسرت می گداختند،
اما پرچم عشق نشان لحظه ای بر خاک نیفتاد.
این روزها،
همه دین خود را به انقلاب و امام و شهیدان ادا کردند،
یکی گفت صدا و تصویر مرا پخش نکنید، یکی گفت دیگر فیلم بازی نمی کنم، یکی گفت دیگر جایزه های شما را نمی گیرم،
یکی سبز به خودش بست، یکی سیاهپوش شد،
یکی سینه سپر کرد و گفت: من این انقلاب را به آتش می کشم و حق خودم را از آن می گیرم.
یکی گفت: برای حفظ نظام، انقلاب را بی آبرو می کنم.
یکی قلم بدست گرفت و یکی کوکتل و یکی کلت...
نمی دانم، شاید اگر توپ و تانک داشتند روی صدام را هم سفید می کردند.
این روزها،
انگلیس و اسرائیل خط امامی شده اند برای مدعیان خط امام، خط می دهند، نسخه می پیچند، مصاحبه ترتیب می دهند،
شعار می سازند و ساعت الله اکبر تنظیم می کنند و خلاصه، خط امام را حسابی خط خطی می کنند.
به قول آقا، این روزها، بسیاری از خواص در امتحان مردود شدند.
یک خط امامی تندرو به گاردریل انقلاب کوبید.
یکی از شاهراه ولایت خارج شد.
یکی در اتوبان رسالت چپ کرد.
آن یکی در یادگار امام کورس گذاشت.
دیگری در صادقیه ویراژ رفت.
یکی بسیج را دور زد، آن یکی آزادی را دنده عقب رفت.
دیگری در وحدت اسلامی خاموش کرد.
بعضی ها اما،... چراغ قرمز ولی عصر را هم رد کردند.
این روزها،
جای هیتلر و چنگیز و نرون خالیست، که امروز به نامردان عالم نوبل می دهند.
این روزها،
کسی به کودک فلسطینی نوبل نمی دهد آخر صورت های معصوم فسفرسوخته شان صلح جهانی را به خطر می اندازد و ضجه های مادرانشان آوازه حقوق بشر را خاموش می کنند.
این روزها،
آقای اوباما، از دلنگرانی هایش برای کودکان اسرائیلی می گوید، اینکه از ترس موشک های حماس خواب راحت ندارند.
بسیار تاثرانگیز است، ولی چاره چیست؟ این فلسطینی ها که ول کن نیستند،
اما آقای اوباما، شما که مرد تغییر هستید و با اسرائیل هم منافع مشترک دارید،
صهیونیست ها 06-05 سال میهمان ناخوانده سرزمین فلسطین بودند، حالا شما یک ایالت به آنها بدهید تا از شر این فلسطینی ها راحت شوند، شما که کشور قدرتمندی هستید، یک ایالت کمتر یا بیشتر فرقی نمی کند،
حداقل کودکان صهیون در پناه امن شما به آرامش می رسند
و دنیا به شایستگی شما برای رهبری دهکده جهانی ایمان خواهد آورد!
این روزها،
همه جا پر از رنگ و ریاست. دین محمد(ص) ملعبه دجاله هاست.
اسلام زخمی طالبان و القاعده و وهابی هاست.
سبز هم نیرنگ دیرپای قرآن بر سر نیزه هاست.
هرکس راهش از دیگری جداست.
نعوذ بالله هرکس خودش یک پا خداست.
این روزها،
علی اما تنهای تنهاست.
سردار پرافتخار عشق و ایمان، دست بسته، غریب و خسته میان خیل یاران،
زخمی تر از همیشه، دلواپس جمل و صفین و نهروان.
خونین دل و خار در چشم، آماج بغض ها و کینه هاست.
او تنها امید گمشدگان در غبار فتنه هاست،
بر عهد خود استوار
رهبرم خامنه ای، فرزند شایسته روح خداست.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/7:: 1:54 عصر     |     () نظر

  
   
  

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:42 عصر     |     () نظر
شناسایی مثلث وابستگی Print E-mail
دوشنبه ?? مهر ????


ثانیه‏نیوز- جواد رضایی- وقوع انقلاب اسلامی در ایران منجر به آن شد که ارزش های دینی به مردم معرفی شود و مبنای رفتار اجتماعی و حکومتی قرار گیرد. نظام اسلامی ایران در تثبیت و نهادینه کردن این مهم توفیقات خوبی داشته است. یکی از این توفیقات، تعیین شدن جمعه آخر ماه رمضان به عنوان «روز قدس» از سوی امام راحل و عظیم الشأن است.

نظام اسلامی با این نامگذاری موفق شد در هر سال میلیون ها انسان را در نقاط مختلف جهان برای حمایت از ملت مظلوم فلسطینی به خیابان ها آورد تا علیه رژیم اشغالگر قدس شعار دهند. با شکوه ترین حضور در روز قدس متعلق به مردم ایران است. امسال این مراسم دشمن ستیز در ایران در حالی انجام گرفت که در حواشی آن اتفاقاتی رخ داد. موضوع از این قرار بود که افرادی قلیل منسوب به «جنبش سبز» به برخی از خیابان ها آمدند و شعارهایی خلاف شعارهای تظاهرات چند میلیونی مردم تهران سر دادند. با این اقدام سخیف و دشمن شاد کن، جنبش سبز نشان داد بقای خود را در مقابله با ارزش های نظام اسلامی می بیند و آن را در شعارها، رفتار و وابستگی به بیگانگان نشان می دهد. این جنبش چون فاقد پایگاه اجتماعی است از برخی مناسبت ها مانند روز قدس برای ابراز وجود استفاده می کند و در این خصوص خود را وابسته به افرادی چون موسوی، کروبی و خاتمی نشان می دهد تا از نام و موقعیت آنها استفاده کند. این وابستگی دو طرفه است و این افراد نیز از حیث هوادار به آنها وابسته هستند.

* شعارها

جهت و حرکت اعتراضات سیاسی - اجتماعی توسط شعارهای استفاده شده مشخص می گردد.

شعارها در تجمعات و اعتراضات سیاسی دو نقش مهم را به عهده دارند:

الف- شعارها به نوعی آشکارکننده هدف تجمع و اعتراض هستند که در اینجا افرادی وظیفه دارند با دقت شعارهایی را بسازند و آن را در اختیار معترضین قرار دهند تا در تجمعات و راهپیمایی از آن استفاده کنند. در این شعارها چندان توجهی به مسائل جزئی نمی شود. شعارهای جزئی ممکن است فی البداهه در حین تجمع و تظاهرات به شکل ناگهانی ساخته شود و در اختیار تجمع کنندگان و یا تظاهرکنندگان قرار گیرد. شعارها معمولاً دلالت بر خواسته های پیدا و پنهان مخالفین دارد و معترضین به این وسیله هویت و پیام شان را برای دیگران منعکس می کنند.

ب- شعارها چنانچه مناسب ساخته شوند انگیزه بخش هستند و می توانند افراد کم انگیزه و حتی بی تحرک را به خود جلب کنند و آنها را به صفوف معترضین وارد کنند. با ارائه شعارهای تند می توان جمعیت معترض را به سمت اعمال خشونت آمیز و تخریبی سوق داد. چون در مواردی مانند تجمع و تظاهرات غالباً افراد جوان شرکت می کنند، شعارهای سخته شده به نحوی است که بتواند به هیجان جوان دامن بزند تا از او هر کاری برآید. جوانان پس از اینکه مدتی شعارهای حساب شده را سر دادند به تدریج ذهن و اندیشه آنها وارد یک قالب سیاسی می شود که برخوردار از تصلب و عدم انعطاف است.

در روز قدس در گوشه و کنار تهران افرادی در جهت خلاف شعارهای ضد استکباری و ضد صهیونیستی اقدام به شعار دادن کردند اگرچه این تعداد در برابر تظاهرات چند میلیونی مردم در روز قدس عددی محسوب نمی شوند اما چون سردمداران آنها موسوی، کروبی و خاتمی هستند و هرسه نفر آنها ادعا می کنند که پیرو خط امام هستند، برخی از شعارهای سر داده شده توسط آشوبگران ارائه می شود: «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه». «کروبی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه». «ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بیایستیم.» «منتظری زنده باد، صانعی پاینده باد.» «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» «کروبی بت شکن، بت بزرگ را بشکن»، «کروبی با غیرت صدای خشم ملت»،« روحانی واقعی، منتظری، صانعی»، «شعار ملت ما، مرگ بر روسیه» به غیر از شعارهای عرضه شده شعارهای تندتری هم وجود داشت که از ذکر آن خودداری شد.

با دقت در شعارها می توان هیأت کلی کسانی که این شعارها را می دادند تحلیل کرد. آنها چون احساس کردند ممکن است نظام کروبی و موسوی را دستگیر کند به نفع آنها شعار تهدیدآمیز دادند. با شعار کوفه موضع شان را نسبت به جماعت دریایی طرفدار نظام آشکار کردند. در شعار منتظری و صانعی رابطه سیاسی ونه دینی خود را با آن دو نفر رو کردند و با اینکه در ظاهر و باطن آنها نشانه ای از دین و مذهب وجود ندارد، نشان دادند که برای هدف سیاسی خود حاضرند با سران مذهبی که نسبت به نظام موضع دارند، بسازند و به نفع آنها شعار دهند. در بحث غزه و لبنان آنها صریحاً اعتراف می کنند که مخالف حمایت از مردم ستم دیده غزه و لبنان هستند و موضع نظام اسلامی را درخصوص آنها قبول ندارند. در دوشعار مربوط به کروبی مشخص است آنها به کسانی گرایش بیشتری دارند که ناجوانمردانه تر به نظام و ارزش های آن حمله می کنند. با اینکه روز به روز با آشکار شدن دروغ های کروبی رسوایی وی بیشتر می شود، آنها جدی تر از کروبی حمایت می کنند تا کروبی از موضع و اقدامات تند و بی پایه خود دست برندارد. شعارهای پیش گفته دقیقاً شعارهای مورد تایید ضد انقلاب و دشمنان نظام است.

* رفتار

 رفتار این جماعت آشوبگر در بعد از انتخابات همراه با خشونت و ویرانگری بود. آنها درصدد بودند با عمق بخشیدن به حرکات تخریبی خود از طریق درگیر شدن با نیروهای انتظامی و وارد کردن آنها به مقابله، توجه رسانه های مزدور صهیونیسم جهانی را به خود جلب کنند تا هم نظام تحت فشار قرارگیرد و هم از آنها حمایت شود. در روز قدس هم آنها به سبک گذشته عمل کردند اما با عصبانیتی بیشتر زیرا با چشمان خود دیدند که چه جمعیت عظیمی برای دفاع از ملت مظلوم فلسطین به خیابان ها سرازیر شده اند. پس از نماز جمعه ای که به امامت هاشمی برگزار شد و آنها با رفتار عجیب و غریب خود را مضحکه کرده بودند و توانستند خودی، نشان دهند، فرصتی برای ابراز وجود پیدا نکردند تا روز قدس. آنها گمان می کردند با تبلیغات داخلی و خارجی که کرده اند و حمایت رسانه های بیگانه را جلب نموده اند، می توانند جمعیت زیادی را در روزقدس به خیابان ها بیاورند، اما آنچه اتفاق افتاد عکس خواسته آنها بود لذا آنها ترجیح دادند برای اینکه جمعیت اندک خود را پر تعداد نشان دهند، به دسته های کوچک تقسیم شوند و در اطراف محیط اقامه نماز به شکل پراکنده اقدام به خودنمایی کنند. آنچه که با دیدن چهره های آنها می شد حدس زد این بود که برخی از آنها با گرفتن پول در سازماندهی آنها شرکت کرده اند. این رویه در کودتاهای مخملی یکی از شیوه های پذیرفته شده و جا افتاده است.

*وابستگی به بیگانگان
 
برخی از ساده لوحان وابستگی حرکت سبز به بیگانگان را نفی می کنند و آنها را با خاستگاه داخلی تحلیلی می کنند، حال آنکه آنها از لحاظ جغرافیایی و شهروندی داخلی محسوب می شوند اما از لحاظ رویکرد و عملکرد کاملاً وابسته به بیگانه اند. ملاحظه شد که آنها شعارهایی سردادند که رضایت بیگانگان و دشمنان را به دنبال داشت و دشمنان نیز به همین خاطر رسانه های خود را به شکل دربست در اختیار آشوبگران قرار دادند. چنانچه درخصوص وابستگی آشوبگران به دشمنان و اجانب شکی وجود داشته باشد با شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که توسط رسانه های رژیم صهیونیستی توصیه شده بود! و آشوبگران نیز این شعار را سردادند، این شک برطرف خواهد شد با دیدن سردادن شعار «الله اکبر» در برخی از شب ها و فراخوانی به منظور تجمع و تخریب که توسط رسانه های بیگانه انجام می شود و در داخل هم بعضی به آن عمل می کنند، چگونه می توان دست و نقش دشمن در این خصوص را نادیده گرفت و وابستگی آشوب طلبان به دشمن را انکار کرد.

* مثلث وابستگی

چنانچه در پدیده آشوب و اغتشاشات اخیر دقت شود، سه وابستگی مشاهده می گردد: وابستگی اول همانی است که در بالا به آن اشاره شد یعنی وابستگی آشوبگران به دشمنان نظام. وابستگی دوم وابسته شدن رهبران آشوب به دشمنان نظام است. حمایت علنی دشمنان نظام از سران آشوب طلب و عدم برائت آنها از این حمایت ها دلیل اصلی این وابستگی است. ادامه این وابستگی می تواند وابستگی موجود را بیشتر کند، عدم واکنش رهبران حرکت سبز نسبت به وابستگی آشوبگران به بیگانگان دلیل دیگر وابستگی رهبران آنها به دشمن است. موضوع کاملاً روشن است در وابستگی عوامل و عناصر آشوبگر به دشمن شک و تردیدی وجود ندارد.

یک عنصر وابسته و دلبسته به نظام در چنین شرایطی باید دست را به سینه عوامل وابسته به دشمن بزند، موسوی، کروبی و خاتمی کجا این دست را به سینه این افراد زده اند! اینها که ادعا می کنند پیرو خط امام هستند، چرا در برابر جفا و اهانت هایی که به میراث بر جای مانده از امام شد، زحمت اخم کردن هم به خود ندادند. این آقایان موضع جاودان حضرت امام (ره) را نسبت به فلسطین می دانند و آنچه را که آشوبگران در خصوص فلسطین مطرح کردند دیدند، چرا دم بر نیاوردند. آیا این سکوت معنای رضایت ندارد؟ آیا خرسند کردن آشوبگران برای آنها مهمتر از رضایت حضرت امام (ره) است. تغییر جهت دادن شعار مرگ بر آمریکا و تبدیل آن به مرگ بر روسیه چه معنایی دارد؟ این آقایان کدام یک از نشانه های خط امامی بودن را حفظ کرده اند؟ فریاد 50 ساله امام (ره) به خاطر دین بود، کدام یک از اقدامات این آقایان و سربازان آشوبگر آنها رنگ و بوی دینی دارد؟ کار این آقایان به جایی رسیده است که به واسطه اعمال و رفتار چند ماه اخیرشان باید تدین و تعهدشان را اثبات کنند. وابستگی سوم وابستگی متقابل میان آشوبگران و رهبران آنهاست. آشوبگران وابسته به دشمن بدون علم کردن یک شخصیت شناخته شده نمی توانند خود را مطرح کنند و در بین خود هماهنگی و انسجام ایجاد کنند از این رو با علم کردن موسوی، کروبی و خاتمی و پنهان شدن در پشت آنها آنچه را که دشمنان می خواهند انجام می دهند و این سه نفر نیز با سکوت معنادار و برخی اظهارات خود اقدامات ناشایست آنها را تأیید می کنند. وابستگی این سه نفر به آشوبگران به سبب فقدان پایگاه اجتماعی است. آنها می دانند با رفتاری که در حین و پس از انتخابات از خود نشان دادند اعتماد مردم از آنها سلب شده و مردم به معنای واقعی (نه عده کمی اراذل و اوباش) دیگر آنها را قبول ندارند بنابراین، این سه نفر فاقد پایگاه اجتماعی شده اند و چون نمی خواهند از میانه راه بازگردند رابطه خود با آشوبگران را حفظ نموده اند. بررسی فرایند آشوب ها پس از انتخابات تا روز قدس نشان می دهد که حرکت سبز با ریزش شدید عناصر مواجه شده و این حرکت همچنان ادامه دارد. ادامه این حرکت کار را به جایی خواهد رساند که از میان آشوبگران هم حامی برای موسوی، کروبی و خاتمی باقی نماند.
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:25 عصر     |     () نظر
دوشنبه ?? مهر ????


 آیت الله هاشمی رفسنجانی برای تایید بیانیه اجلاس اخیر خبرگان سه شرط داشته است.

به گزارش خبرنگار ثانیه‏نیوز، طبق سنت مرسوم در مجلس خبرگان رهبری از ابتدای انقلاب تاکنون، رییس این مجلس، بایستی محتوای بیانیه پایانی را مورد تایید قرار دهد که در اجلاس ششم مجلس چهارم خبرگان رهبری، آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس این مجلس، سه شرط را برای تایید بیانیه پایانی ابراز داشت.

در ابتدای اجلاس ششم از سوی نمایندگان مجلس چهارم خبرگان رهبری، گروهی با مسولیت ‌آیت‌الله سیداحمد خاتمی، موظف به تهیه بیانیه پایانی با محورهای مشخص شدند.

در جلسه هیات رییسه بعد از بررسی نطق رییس مجلس خبرگان، در مورد بیانیه، بحث می‏شود که آیت الله هاشمی رفسنجانی، سه شرط را مطرح می‏نماید.

اول- از عنوان کودتای مخملی در جایی ازبیانیه اشاره نشود.

دوم- حمایت جدی از دکتر محمود احمدی‏نژاد رییس جمهور صورت نگیرد.

سوم- به بحث‏هایی چون درگیری‏های خیابانی محکومیت آن پرداخته نشود.

شروط آیت الله هاشمی رفسنجانی، مورد پذیرش ‌آیت‌الله سیداحمد خاتمی قرار می‏گیرد و در این بیانیه با تغییر کودتای مخملی به «استحاله انقلاب ، ایجاد فتنه و اغتشاشات اخیر» و همچنین حمایت از دکتر محمود احمدی‏نژاد به انتظارات خبرگان از رییس جمهور و حذف بحث درگیری‏های خیابانی و محکومیت آن، بیانیه خبرگان با تایید آیت الله هاشمی رفسنجانی، منتشر شد.

بیانیه منتشر شده مورد تایید نخبگان و بزرگان نظام از جمله رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای و آیت الله جوادی آملی قرار گرفت.

 آیت الله جوادی آملی در نماز جمعه‌ی این هفته قم با اشاره به برگزاری نشست مجلس خبرگان در این زمینه گفت: مجلس خبرگان به خوبی برگزار شد و بیانیه‌ی آن نیز خوب بود و اعضای آن دیدار پربرکتی را نیز با رهبری داشتند.

* بخشی از بیانیه پایانی ششمین اجلاس رسمی خبرگان:

- "استکبار جهانی که در طول سال‌های پس از انقلاب ناکامی‌های متعددی را در جبهه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی را تجربه کرده بود اینک پس از این حماسه بی‌نظیر وارد صحنه شد و در سلسله اقدامات خود برای استحاله انقلاب و سرنگونی آن ایجاد فتنه و اغتشاشات اخیر متوسل شد و برای دستیابی به این هدف با برنامه‌ریزی وسیع تلاش کرد تا با تکیه بر ابزار رسانه‌ای گسترده و امکانات سیاسی خود در داخل و خارج و استفاده از برخی غفلت‌ها و سوءرفتارهای سیاسی بعضی عناصر داخلی به گمان خود از ملت ایران انتقام گرفته و کام ملت ایران را در این پیروزی بزرگ تلخ و عظمت آن را در چشم جهانیان کوچک کند اما امت ولایی ما با همراهی رهبری و هوشیاری اعجاب‌برانگیز خود این نقشه شوم را به شکستی تلخ برای دشمن مبدل کرد."

- "ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظم له که ادامه دهنده راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام می داریم و همچنان معظم له را تنها گزینه ای می دانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است. بدون شک تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظم له در برابر تشکیک بی اساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان می باشد در این راستا هدایت های هوشمندانه رهگشای تاریخی و سرنوشت ساز معظم له در خطبه های 29 خرداد و 21 ماه رمضان تاثیری شگرفت در افشای لایه های پنهان و آشکار توطئه داشت و روشنتر از همیشه نقش بی بدیل ولایت فقیه را در سکانداری انقلاب اسلامی به نمایش گذاشت."

- "مجلس خبرگان رهبری انتخاب مجدد جناب آقای دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری و تشکیل دولت دهم را به ایشان تبریک می گوید و ضمن آرزوی توفیق روز افزون برای دولت دهم انتظار دارد که دولت محترم برای اجرایی کردن رهنمودهای مقام معظم رهبری در تمامی زمینه ها بویژه رهنمود های 10 گانه معظم له بخصوص عنایت به نقدهای دلسوزانه مراجع اعظام تقلید دامت برکاته تلاش مضاعف کند."

* متن کامل بیانیه پایانی ششمین اجلاس رسمی خبرگان

ماه مبارک رمضان این ماه بزرگ خدا و عید اولیااش سپری شد به امید آنکه از برکات فراوان این ماه بهره‌مند شده ره توشه‌ای برای همه عمر خویش برگرفته و توان مقاومت در برابر هجوم نفس اماره را پیدا کرده باشیم.
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که اینک وارد چهارمین دهه از عمر خویش شده است در راستای تحقق بخشیدن به آرمان بلند انبیا ، اولیا و صالحان شکل گرفته و ثمره جانفشانی‌های همه شهیدان است تقویت و تحکیم این نظام مقدس یک فریضه بی تردید است.

مجلس خبرگان رهبری ضمن تشکر از حضور شکوهمند و افتخارآفرین امت اسلامی در راهپیمایی روز جهانی قدس و حمایت همه جانبه از ملت مظلوم و ستمدیده فلسطین و غزه و آرزوی پیروزی این ملت رنجدیده و تحت ستم از جایگاه شرعی و قانونی خود به عنوان امین و منتخب مردم در مساله مهم و سرنوشت‌ساز رهبری لازم می‌داند مطالبی را به استحضار ملت شریف ایران برساند.

1- انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری فصل جدیدی در تاریخ انقلاب اسلامی گشود و اثبات کرد نظام جمهوری اسلامی ایران علیرغم دشمنی‌های مداوم استکبار جهانی به فضل الهی بیش از همیشه از پشتوانه حمایت عظیم مردمی برخوردار است.

شرکت 85 درصدی ملت شریف ایران در انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری یکی از نمونه‌های برجسته پشتیبانی مردم از نظام و قدرشناسی آنان از دستاوردهای انقلاب اسلامی است.

در همین جا بر خود لازم می‌دانیم ضمن این تبریک پیروزی عظیم به ملت سرافراز و آگاه ایران از مردم و همه دست‌اندرکاران این حماسه عظیم ملی از جمله نهادهای قانونی اجرایی و نظارتی صمیمانه تشکر کنیم و همگان را به همدلی و صمیمیت در راستای پیشرفت و اقتدار نظام اسلامی دعوت می‌کنیم.

2- استکبار جهانی که در طول سال‌های پس از انقلاب ناکامی‌های متعددی را در جبهه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی را تجربه کرده بود اینک پس از این حماسه بی‌نظیر وارد صحنه شد و در سلسله اقدامات خود برای استحاله انقلاب و سرنگونی آن ایجاد فتنه و اغتشاشات اخیر متوسل شد و برای دستیابی به این هدف با برنامه‌ریزی وسیع تلاش کرد تا با تکیه بر ابزار رسانه‌ای گسترده و امکانات سیاسی خود در داخل و خارج و استفاده از برخی غفلت‌ها و سوءرفتارهای سیاسی بعضی عناصر داخلی به گمان خود از ملت ایران انتقام گرفته و کام ملت ایران را در این پیروزی بزرگ تلخ و عظمت آن را در چشم جهانیان کوچک کند اما امت ولایی ما با همراهی رهبری و هوشیاری اعجاب‌برانگیز خود این نقشه شوم را به شکستی تلخ برای دشمن مبدل کرد.

3- ‌ولایت فقیه رکن رکین نظام اسلامی محور وحدت و مشروعیت بخش عمده ارکان و قوانین آن است که همواره حافظ اسلامیت و سلامت جمهوری اسلامی بوده و کشتی انقلاب را در برابر امواج طوفانی و پر تلاطم حوادث و دشمنی ها بخوبی سکان داری کرده است؛ در عرصه انتخابات نیز کارآمدی خود را بیش از پیش به نمایش گذاشت.

ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظم له که ادامه دهنده راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام می داریم و همچنان معظم له را تنها گزینه ای می دانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است.

بدون شک تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظم له در برابر تشکیک بی اساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان می باشد در این راستا هدایت های هوشمندانه رهگشای تاریخی و سرنوشت ساز معظم له در خطبه های 29 خرداد و 21 ماه رمضان تاثیری شگرفت در افشای لایه های پنهان و آشکار توطئه داشت و روشنتر از همیشه نقش بی بدیل ولایت فقیه را در سکانداری انقلاب اسلامی به نمایش گذاشت.

4- مجلس خبرگان رهبری انتخاب مجدد جناب آقای دکتر احمدی نژاد به ریاست جمهوری و تشکیل دولت دهم را به ایشان تبریک می گوید و ضمن آرزوی توفیق روز افزون برای دولت دهم انتظار دارد که دولت محترم برای اجرایی کردن رهنمودهای مقام معظم رهبری در تمامی زمینه ها بویژه رهنمود های 10 گانه معظم له بخصوص عنایت به نقدهای دلسوزانه مراجع اعظام تقلید دامت برکاته تلاش مضاعف کند.

از دولت محترم انتظار می رود در راستای سالم سازی فضای فرهنگی جامعه بویژه مساله حجاب استفاده از نظرات نخبگان دلسوز تعامل با دیگر قوا عدالت گستری، فساد ستیزی ، مستضعف نوازی، گسترش فرهنگ قانونمداری، توجه بیش از پیش به نقش جوان و پرورش استعداد ها و رفع مشکلات آنان تلاش مضاعف کند.

5- ما ضمن تشکر از تلاش 10 ساله آیت الله شاهرودی دامت برکاته در جایگاه ریاست قوه قضاییه انتصاب حضرت آیت الله لاریجانی زید توفیقه را به ریاست این قوه تبریک می گوییم و آرزو مندیم ایشان در ارتقای قوه قضاییه به جایگاه مناسب و هم شان نظام جمهوری اسلامی در برپایی عدالت و مبارزه با مفاسد در سطوح مختلف بویژه مقاصد اقتصادی ، صیانت از امنیت عمومی در ابعاد گوناگون و رسیدگی به پرونده های حوادث اخیر با قاطعیت برخورد کند.

6- هفته دفاع مقدس یادآور ایثارگری‌ها و رشادت‌های شهیدان عزیز و ایثارگران فداکار و رزمندگان مقاوم 8 سال دفاع مقدس را گرامی داشته همگان را به بهره‌گیری از پیام‌های ارزشمند دفاع مقدس نظیر پاسداشت فرهنگ جهاد و شهادت و دفاع از نظام اسلامی ولایت‌مداری و... دعوت می‌کنیم.

7- در آستانه سال تحصیلی جدید ضمن تبریک این بهار دانش و پژوهش به تمامی پژوهشگران، اساتید، مدیران محترم مدارس، دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه این عزیزان را به نهضت بزرگ نرم‌افزاری دعوت کرده امیدواریم گام‌های بلندتری جهت رشد و ارتقای علمی کشور که پشتوانه بزرگی در راستای عزت و سربلندی ایران اسلامی است بردارند از این عزیزان فرهیخته انتظار می‌رود که با هوشیاری مراقب توطئه کسانی که می‌خواهند با ایجاد فضای متشنج و ناآرام مانع آموزش و پژوهش گردند باشند.

8- پایداری و اقتدار نظام اسلامی مرهون 3 دهه تلاش خستگی‌ناپذیر ملت شریف مسلمان، انقلابی و شهیدپرور ایران اسلامی در همه سطوح به‌ویژه نخبگان است. حوادث اخیر نشان داد که انقلاب اسلامی در این مقطع بیش از هر زمان دیگری نیازمند ایفای نقش آگاهانه و دشمن‌شناسانه خواص جامعه است. این موضوع باید مورد توجه بیش از پیش نخبگان قرار گیرد که در زیر لوای اسلام و ولایت به نقش تاریخی خود بپردازند.

9- شهادت مظلومانه عالم مجاهد جناب آقای ماموستا محمد شیخ‌الاسلامی نماینده محترم استان کردستان در این مجلس و دیگر شهدای اخیر کردستان را به رهبر معظم انقلاب اسلامی، مردم شریف و روحانیت معزز کردستان تسلیت می‌گوییم و از مسئولین امر مصرانه خواستاریم تا با عاملان حرکت‌های تروریستی اخیر برخورد قاطع نموده و با ایجاد امنیت لازم در این منطقه زمینه این فتنه‌سازی و تفرقه‌افکنی را از میان بردارند.

در پایان از خداوند منان برای روح بلند و ملکوتی امام راحل و عظیم الشان و شهدای عزیز غلو درجات را خواستاریم.

والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته

مجلس خبرگان رهبری

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:24 عصر     |     () نظر

برگرفته از وبلاگ مرتضی شیمیایی

خیلی چیزا می خواستم از نامردی و حماقت  این جلبرگها بنویسم اما حیف از وقت تلف کردن برای این آدمای خبیث

 باید با پخش این تصاویر در رسانه ها با کمک مردم  همه این افراد شناسایی شده و  قوه قضاییه نیز می بایست با قاطعیت  صاحبان این تصاویر و فرماندهان اصلی آنها را به اشد مجازات برساند

به نام خدا

سلام.روز جمعه برای مراسم روزقدس که رفیتم به سمت دانشگاه وقتی از خیابان ولی عصر از جنوب وارد میدان ولی عصر شدیم متوجه شدیم که جمعیت سبز پوش قصد دارن که برن به سمت دانشگاه و مراسم رو به هم بریزن که مردم در یک اقدام خود جوش راه اونا رو سد کردن که همه توی تلوزیون دیدید.

اما جالب بود من یکی از سرداران سپاه را دیدم که الان معاون وظیفه عمومی ناجا هست با ظاهری ساده بدون همراه! در حالیکه سجاده نمازش دستش بود همراه جمعیت جلوی راه اخلالگران رو سد کرده بود.

سردار زاده کمند

آقا بعد از نماز جمعه ما اومدیم بریم خونه که در میدان 7 تیر یکهو جماعت سبز پوش شروع کردن سنگ زدن به پلیس ها پلیس ها هم فرار کردن توی مفتح.همشون هم در حال روزه خواری و سیگار کشیدن بودن(جماعت سنگ پرون رو می گم).خوب بالاخره برای مبارززه باید توان داشته باشن دیگه.!!!

ما هم همینطور وایسادیم ببینیم چی میشه.پلیسا که فرار کردن یکی از فرماندهانشون که یک سرگرد بود فرار نکرد و ایستاد که این جماعت هیجان زده ریختن سرش و بعد از چند مشت و لگد به گروگان بردنش اینم عکسای گروگان گیران:

خلاصه این جماعت ریختند سر مردمی که داشتند از نماز جمعه بر می گشتند خونه هاشون.به صغیر و کبیر و زن و مرد هم رحم نکردن.حدود 4 یا 5 موتور مردم رو آتش زدند که تلوزیون هم نشون داد.کیوسک پلیس رو هم داغون کردن.بعد ریختن سر یک بنده خدایی نمی دونم کی بود وقت افتاد زمین دیدم با لگد میزدن توی سرش و سرش از اونور می خورد به سنگفرش پیاده روی 7 تیر.خلاصه پلیس ریخت و این جماعت فرار کردن.

بعد یکسریشون شروع کردن فحش های ناموسی به مردم نمازگزار دادن.این فحش ها اینقدر زشت بود که چند نفر از خودشون به اونا اعتراض کردن که این فحش ها رو ندید.

اینم از دیده های ما.

رفع الله رایت العباس

اینم از روز قدسشون.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:19 عصر     |     () نظر

ماهیت میر حسین موسوی و همسرش از زبان شهید دیالمه

دیالمهشهید عبدالحمید دیالمه اردیبهشت 1333 در تهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پس از اخذ دیپلم طبیعی، تحصیلات علوم حوزوی را آغاز کرد. سیره و حدیث را نزد اساتید حوزه علمیه قم و علوم مختلف منطق، فلسفه و عرفان را نزد استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری آموخت. او در سال 1352 به دانشگاه فردوسی مشهد وارد شد و مدرک دکترای داروسازی را از این دانشگاه در تاریخ 14 اسفند 1358 کسب کرد.
شهید دیالمه در دوران جوانی و فعالیت هایش، ارتباط مستمری با افرادی چون مطهری و بهشتی داشت. وی مجبور به زندگی مخفی در طی سال های 1352 الی 56 جهت فعالیت های مبارزاتی با رژیم پهلوی شد و سرانجام توسط ساواک دستگیر شد اما به دلیل اینکه ساواک مدرک معتبری علیه او نداشت، آزاد شد.
دیالمه از همان ابتدای ورود به دانشگاه، اقدام به تأسیس کتابخانه اسلامی و جذب افراد مذهبی کرد. جلسات دعای کمیل از سوی وی برای اولین بار در سطح دانشگاه برگزار گردید و پس از مدتی در سطحی گسترده تر در حرم امام رضا (ع) ادامه یافت. تشکیل و مدیریت گروه های چند نفره جهت نشر افکار اسلامی شیعی همراه با آموزش های عقیدتی و سیاسی از کارهای تشکیلاتی دیگر وی بود. او در این اثنا چندین بار توسط ساواک دستگیر شد. شهید دیالمه در طی سال های 55-54 ساماندهی حرکت های دانشجویی و مردمی را علیه رژیم عهده دار بود و به انسجام گروه های مختلف دانشجویی در زمینه مبارزاتی می پرداخت. وی در همان سال پیروزی انقلاب به تشکیل مجمع احیای تفکرات شیعی دست زد. وی از اعضای شورای هفت نفره اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان خراسان بود.
دیالمه به همراه افرادی چون هاشمی نژاد، کامیاب و واعظ طبسی، شورای اولیه حزب جمهوری اسلامی را در خراسان تشکیل دادند. از فعالیت های وی در اوایل انقلاب، شرکت در جلسات مناظره و بحث با نمایندگان گروه های مختلف انحرافی در دانشگاه و شهر بود.
او از جمله افردی بود که به شدت با افکار گروه هایی چون منافقین مخالفت می کرد. وی همچنین از منتقدان نظرات و خطی مشی سیاسی- مذهبی بنی صدر بود. دیالمه مدت ها قبل از ریاست جمهوری بنی صدر بود. دیالمه مدت ها قبل از ریاست جمهوری بنی صدر نسبت به وی نظر مساعدی نداشت و هیچ گاه از وی حمایت نکرد و حتی گروهی تشکیل داد تا مدارک و اسناد برضد بنی صدر و فعالیت های وی گردآوری کنند.
شیهد دیالمه از جمله افرادی بود که با ارائه مدارک جهت اثبات عدم کفایت سیاسی بنی صدر موجب عزل وی شد. سخنرانی های گوناگون در شهرهای تهران، قم و مشهد که پس از نمایندگی مجلس گسترش یافت از جمله دیگر فعالیت های او بود. تاکنون حدود 400 ساعت از سخنرانی های این شهید بزرگوار گردآوری شده است.
شهید دیالمه در دوره اول مجلس شورای اسلامی از طرف مردم مشهد کاندیدا و مورد حمایت علمای برجسته قم واقع شد و به عنوان نماینده مردم مشهد انتخاب گردید.
در شروع مجلس نیز به علت سن کم، عضو هیئت رئیسه سنی مجلس بود. پس از آن به عنوان ریاست کمیسیون شوراها در مجلس به ایفای مسئولیت پرداخت. شهید دیالمه هفتم تیرماه در حادثه بمب بگذاری منافقین در دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.
شهید دیالمه در سال 60 که به عنوان نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی حضور داشت در حوزه های مختلف فعال بود و به سخنرانی های افشاگرانه مبادرت می ورزید. وی در یک سخنرانی بخشی از دیدگاه خود نسبت به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد همسر وی را بیان کرد که در وبلاگ
رایگاه منتشر می گردد:

در خصوص موسوی
همین الآن افرادی کاندیدا هستن برای بعضی از وزارت خانه ها که به اعتقاد من خط فکریشون درست نیست ولی متأسفانه کاری نمی توانم بکنم فقط می توانم یک رأی مخالف بهشون بدم و یکی از نمونه هاش جناب آقای سید(میر)حسین موسوی است، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، اعتقاد به این است که خط فکری او خط فکری جنبش مسلمان مبارز و پیمان و غیره می باشد، البته نمی خواهم بگویم که عضو آن سازمان، گروه و چه هست ولی جهت فکریش همونه و اگر رجوع بکنید به روزنامه ها می بینید در خیلی از جاهاش این خط مشی رو طی می کند در حالی که من روزنامه و اینارو من از دید حزب نمی بینم بلکه من اینارو فقط از پایگاه ایشون می بینم و الا اینارو هیچ کدوم را به حساب حزب نمی گذارم و نه به عنوان نیروهای مومن، معتقد، مخلصی که در حزب هستند بلکه شخصاً به نام ایشون می گذارم و با توجه به موضع گیری هایی که در روزنامه ایشون مطرح شده برای مثال ویژه نامه ای برای تختی چاپ می کنه، برای مصدق مطلب چاپ می کند، اما حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی نمی نویسد بروید ببینید در روزنامه های اون زمان رو اگر یک خط حتی یک خط در مورد آیت الله کاشانی قبل و بعد از سالگرد ایشان در این روزنامه آوردید من اسمم را عوض می کنم، اما ویژه نامه هایی درباره تختی چاپ می کنه در حالی که تختی فقط جزو جبهه ملی بوده و یک کشتی گیر بود والله شما به خاطر کشتی گیر بودنش از او مقاله چاپ می کنید و نه فقط به خاطر جبهه ملی بودنش زیاد از او صحبت و مقاله چاپ می کنید و الا تختی هم همانند صدها هزار نفر کشتی گیر دیگر مانند سید عباسی، حبیبی و غیره داشتیم، چرا اونارو مطرحشون نمی کنن، چرا برای اونا ویژه نامه چاپ نمی کنن پس حتماً به خاطر باند جبهه ملی شون بوده است، تجلیل هایی از مصدق می کنن، بعد از اینکه آقای فلسفی در نماز جمعه علیه مصدق صحبت کرد مقاله ای علیه ایشون رو کدام روزنامه نوشت همین روزنامه جمهوری اسلامی که به اسم خیابان مصدق نوشت و شدیداً آن را کوبید و حتی یک شب که من در جایی صحبت می کردم تمامی این حرف ها را گفتم که بعد از صحبت های من آقای موسوی برای دفاع از خود بلند شد و گفت ما اینا رو نمی پذیریم به دلیل اینکه نمی خواهیم شیوه های آسیب پذیری و کمونیستی رو در ایران ایجاد بکنیم، البته لفظ را اشتباه به کار می برد اما من برداشتی را که از گفتن این مطلب بیان کرد عرض می نمایم برداشت ایشان این بود که در شیوه های کمونیستی که ما یک چیزی رو که در سابق اتفاق افتاده و در تاریخ مجدداً بیایم دنبال گیری کنیم و در موارد فعلی به آن تجسم بدهیم و بزرگش کنیم، مثلاً اگر کاشانی یا مصدقی آن زمان بود حالا بیاییم الآن هم یک مصدق و کاشانی بسازیم. البته سابقه های مکرر هم درگروه های منفی داشته از جمله بودنش در گروه نخشب که جزو بافت او بوده است و با پیمان و سامی در این باند نخشب بودند که بعد از مدتی از هم جدا شدند که پیمان گروه جنبش مسلمانان را درست کرد و سامی گروه جاما را درست کرد ولی آقای موسوی به ظاهر می فرماید که من یک آدم مستقل هستم و در واقع همون شیوه فکری رو امروز داره و به اعتقاد من در داخل روزنامه هم دقیقاً این شیوه فکری رو اعمال کرده و برای مثال از نماینده های عضو جنبش مسلمان مصاحبه کرده و مقاله های بلند بالایی در صفحه اول با تیتر درشت در مورد قضیه تالبوت نوشته و عکس های مختلفی را در اندازه های مختلف در این مورد به چاپ رسانده و حتی یک بار عکس پیمان را در صفحه اول جمهوری اسلامی چاپ می کند.

در خصوص زهرا رهنورد همسر آقای موسوی

و از آنجا که همسر آقای موسوی خانم زهرا رهنورد که یک مشت مزخرف هایی در مورد اسلام را در کتاب هایی مانند: طلوع زن مسلمان، همگام با یوسف، قیام موسی و هر چه از این مسائل توانسته به هم بافته و از آنجایی که او زیاد سابقه مسلمونی ندارد چه جور شده است که حالا به عنوان مفسر قرآن شده معلوم نیست دنیا در دست کیه که هر کس می خواهد یک ساله مفسر قرآن می شود. در همین کتاب طلوع زن مسلمان این خانم تمام جملاتی که مربوط به نهج البلاغه علی (ع) بوده است به فارسی در این کتاب نوشته و بعد به عنوان تبلیغات ارتجاعیون علیه زن آن را به شدت کوبیده است و هر کس هم که اینها را می خواند اصلاً متوجه نمی شود که تمامی مباحث از عین متن نهج البلاغه می باشد برای مثال یکی از آن جمله ها این است که: (غیرت برای مرد از ایمانش است و برای زن کفر) در صورتی که این جمله عین متن نهج البلاغه بوده و ایشان با نوشتن این متن به شدت این موضوع را کوبیده است در حالی که در نهج البلاغه آماده است: (غیره الرجال من الایمان و غیره المراه کفر) غیرت برای مرد از ایمانش هست و برای زن کفر که این جمله را به فارسی نوشته و هر کس که این متن را می خواند با خود بگوید که متحجرین عجب چیزهای مزخرفی گفتن و یا یک شیوه ای را به کار برده است که از نظر من شیوه خوبی است که می گن برای اینکه انسان بخواهد خوب جا بیفتد موضوعی که در اسلام مطرح نیست مطرح بکند و بعد بکوبد ، فرض می کنیم مثلاً شما اصلاً دایی ندارید، عمو ندارید بعد ما بیایم طرح بکنیم که یک عده می گن عموی فلان کس ساواکی و بعد شروع کنیم در مورد این مسئله 20 یا 30 صفحه در مورد او نوشته و صحبت کنیم خوب پس هیچ کسی نمی آید از ما بپرسد که آقا فرد اصلاً وجود خارجی دارد که اینگونه در مورد آن صحبت می کنید چگونه ثابت می کنید و یا برای مثال در همین کتاب طلوع زن مسلمان یک متن دیگر است که به این صورت نوشته شده است که (زن از دنده چپ مرده) اول این موضوع را در 20 یا 30 صفحه شرح داده و همه هم می گن چه زن خوبی چقدر از زن ها دفاع می کند همش هم با استدلال قرآنی، حدیث، روایت و... هیچ کس هم نمی پرسد که اصلاً کی گفته که زن از دنده چپ مرده که تو داری ردش می کنی اصلاً همچنین مسئله ای از کجا آمده که در 20 تا 30 صفحه به رد کردن و کوبیدنش می پردازی و...

همچنین با ایشان به عنوان زن متفکر اسلامی مصاحبه می کردند و در تلویزیون در مورد مباحث زنان به صحبت می پرداختند و همچنین در دانشگاه ها به سخنرانی می پرداخت و در یکی از دانشگاه های ادبیات مشهد به سخنرانی پرداخت که در این بیان سوالی راجع به یکی از خطبه های معروف نهج البلاغه مطرح شد که زن ها نقص دارند پرسیده که ایشان اینگونه پاسخ دادند، اصلاً این حرف به درد نمی خوره و همچنین چیزی در نهج البلاغه نداریم که بعضی ها به صحبت های او اعتراض کردند ولی خانم زهرا رهنورد گفت که شماها به این خاطر به این مسئله اعتراض دارید زیرا که مردان شما بر شما تسلط دارند که در این میان در میان دانشجویان شلوغ و پلوغ شد و خانم رهنورد برای آرامش آنها چند دفعه اعتراض کرد که من دارم سخنرانی می کنم که این افراد به آرامش دعوت نشدند و ایشان سخنرانی را ترک و قهر کردند و همه از این کار او تعجب کردند.



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:16 عصر     |     () نظر

شکست فاز دوم کودتای مخملی

کودتاگران مخملین که درانتخابات و حوادث پس از آن از ملت ایران شکست سختی خورده بودند با پشتیبانی رسانه های غربی و ماهواره همواره در تلاشند این به‌اصطلاح انقلاب سبزشان را تازه نگه دارند. میر حسین موسوی در بیانیه اخیرش از همه طرفدارانش خواسته بود که به جریان «راه سبز امید» بپیوندند و با تشکیل شبکه های اجتماعی که ایده آن را از مؤسسه آمریکایی «رند» گرفته است از هر اجتماعی به نفع خود و در جهت مقابله با نظام استفاده کنند. یکی از این اجتماعات، راهپیمایی عظیم مردم در روز قدس بود.رسانه های خارحی از یک هفته قبل فعالیت تبلیغی خود را برای بسیج همه نیروهای به‌اصطلاح سبز متمرکز کردند و دائماً از آن ها می خواستند در این مراسم شرکت کنند و به جای شعار علیه اسراییل بر ضد نظام اسلامی شعار بدهند. جالب این که رادیو رژیم صهیونیستی به آموزش آن ها می پرداخت. شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» که در روز قدس از سوی این گروه در تهران سر داده شد شعار پیشنهادی رادیو اسرائیل بود که از یک هفته قبل دائماً تکرار می شد!! در باره حرکت سبز پوشان در روز قدس نکاتی را متذکر می شویم:

1) این برای اولین بار بود که در طول 30 سال برگزاری مراسم روز قدس گروهی کوچک در مقابل فکر امام (ره) و مردم ایستادند و در جهت خواست رژیم صهیونیستی شعار دادندو دل صهیونیست‌ها را شاد کردند و عجیب آن که در انتخابات با عنوان این که راه امام فراموش شده و باید احیا گردد درجهت جذب آرای مردم می کوشیدند! و چه خوب مردم آن ها راشناختند؛ زمانی که سران آن ها در راهپیمایی مشاهده شدند با شعارهای توفنده مردم مواجه شدند و صحنه را ترک کردند.

2) اکنون روشن است اگر چنان چه این جریان در انتخابات پیروز می شد چه اتفاقی [حداقل به گمان آن‌ها] میافتاد. فلسطین و آرمان آزادی قدس خاتمه می یافت و طبق قراری که دولت خاتمی با غربی ها بسته بود در جهت خلع سلاح حزبا... لبنان نیز نهایت همکاری صورت می گرفت و اسرائیل نیز به رسمیت شناخته می شد. چنان که عبدا... نوری در سال 79 پیشنهاد آن را داده بود؛ وی در آن زمان می گفت باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و حتی بالاتر از آن نیز ادعا می کرد و می گفت چنان چه امام(ره) نیز زنده می بودند اسرائیل را به رسمیت می شناختند!! و در این صورت بود که شعار «از نیل تا فرات» که رژیم صهیونیستی در سال گذشته رسماً از آن دست برداشت دوباره جان تازه میگرفت و در نتیجه دوباره به نقطه آغاز برمی گشتیم. آیا با این حرکت آشکار هنوز جای تردید وجود دارد که سران این جبهه مزدورند؟

3) انتخاب شعار مرگ بر چین و روسیه به جای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نه از سر دشمنی با چین و روسیه است، بلکه ایجاد یک خط انحرافی است و گرنه در زمان خودش حاضرند در برابر هر قدرتی سر تعظیم فرود آورند؛ زیرا سازشکاری جزو ذات آن ها ست تا زمان چه اقتضایی داشته باشد و ارباب چه خواهد.

4) بی اعتنایی مردم به دعوت این گروه موجب شد آن ها در همان حلقه کم‌تر از پنج هزار نفری اشان که در نماز جمعه آقای هاشمی آمده بودند بمانند و در مقابل دریای خروشان چند میلیونی ملت تاب نیاورند و سیل جمعیت آن ها را در هم بکوبد و پراکنده سازد و در نتیجه آخرین سنگرهای مقاومت آن ها متلاشی گردد.

5) بازگشت برخی از حامیان اصلاحات به صف ملت و شرکت آن ها در نماز عید سعید فطر در راستای شکست قطعی مدعیان اصلاحات تفسیر می شود. این افراد اگرچنان چه مرحله دوم کودتای مخملین در روز قدس با موفقیت انجام می گرفت هرگز به صفوف متحد ملت بر نمی گشتند. بنابر این باید مراقب برنامه های آینده آنها بود.

6) آخرین پرده تحرکات این گروه و به تعبیر دیگر آخرین امید «راه سبز» باز گشایی دانشگاه‌ها است که آن‌ها از مدتها قبل به یک جریان در دانشگاه چشم دوخته اند تا بتوانند کودتای مخملینشان را از آن جا ادامه دهند این پروژه که اکنون به شدت از سوی رسانه های بیگانه حمایت می شود درصدد است دانشگاه ها را به تعطیلی بکشاند، ولی مطمئن باشند که از این نمد هم برای آن ها کلاهی بافته نخواهد شد چرا که دانشجویان بیدارند و اکنون حقایق بیش از پیش بر آن ها روشن شده است که خائن را باید از خادم تفکیک کرد.

7) اکنون وقت آن رسیده است که با ایادی استکبار برخورد قاطع صورت گیرد و رهبران آن ها دستگیر و به سزای اعمالشان برسانند. تعلل در این امر ممکن است برای کشور خساراتی به بار آورد.خساراتی به بار آورد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:12 عصر     |     () نظر
 ثانیه‏نیوز- دکتر یدالله جوانی- قرآن کریم چهره منافقین را با تمامی ویژگی هایشان به گونه ای معرفی می کند تا مومنین آنان را شناسایی کرده و فریب نخورند. خطر منافقین از کفار بیشتر است و علت در پیچیدگی، چند چهره ا ی و دورویی آنان در برخورد با اهل ایمان است. در سوره بقره آیه 14، یکی از ویژگی های منافقین را حضرت حق اینگونه بیان می دارد:« چون با اهل ایمان برخورد کنند، گویند ما ایمان آورده ایم و با شما هستیم و چون خلوت با شیطان های خود کنند، گویند ما باطنا با شمائیم و جز این نیست که ما مومنان را استهزاء می کنیم.»

یکی از کار ویژه های اصلی جریان نفاق در جامعه دینی و اسلامی ایجاد شبهه و تردید نسبت به موضوعات مختلف و در نهایت تولید فتنه و گسترش و نهادینه کردن آن است. برای مهار فتنه و جلوگیری از گسترش و عمق یافتن آن، روشنگری و بالا بردن آگاهی ها و قدرت تحلیل و درک مردم تنها راه کار و علاج فتنه است. در این انجام این حرکت افشاگرانه، پرده از چهره نفاق کنار زدن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. اهمیت و ضرورت انجام این حرکت افشاگرانه برای روشنگری آن چنان زیاد است که وقتی منافقین در صدد برآمدند تا پیامبر خدا (ص) را با دورویی و نفاق فریب دهند، خود حضرت حق وارد صحنه شد و بانزول آیات الهی چهره منافقین را افشا کرد. از آن پس یک خوف و وحشت همیشگی بر قلب های پر مرض منافقین حاکم گشت و آنان هر لحظه بیم آن داشتند که آیه ای نازل شود و آنچه در دل دارند و بر پیامبر و مومنین پنهان کردند از سوی خداوند افشا گردد.البته منافقین در برابر افشاگری ها دست به تکذیب می زنند و این تکذیب آنان نیز ریشه در همان نفاق و دورویی آنان دارد.

اکنون جامعه اسلامی ما با فتنه ای عمیق مواجه گشته و در این شرایط یکی از وظایف اصلی نخبگان و خواص برای عبور دادن کشور و نظام اسلامی از خطر فتنه با کمترین هزینه، روشنگری و بصیرت افزایی با کنار زدن پرده از چهره منافقین جدید است. اگر با فتنه مواجه شدیم که تردیدی در آن وجود ندارد، نسبت به شکل گیری و فعال بودن یک جریان نفاق جدید که عامل تولید و تعمیق این فتنه است، نباید تردید به خود راه دهیم. باید تلاش کنیم جریان فتنه گر و در واقع جریان نفاق را شناسایی وبه مردم معرفی کنیم. هر چند این کار، سختی ها به دنبال دارد و کسانی که به روشنگری و افشاگری می پردازند در معرض تهمت ها و تهدیدها از سوی همان جریان نفاق یا هواداران نا آگاه و فریب خورده آنان قرارمی گیرند، لکن ضرورتی اجتناب ناپذیر است و به عنوان یک تکلیف و وظیفه بر دوش همه مومنین و نیروهای وفادار به انقلاب و نظام اسلامی مستقر شده و باید تا رفع فتنه و دفع خطر نفاق به انجام آن همت کنند.

در فتنه عمیق کنونی، یکی از ویژگی های جریان نفاق جدید، دورویی آن در قبال نظام دینی، قانون اساسی، ولایت فقیه و آرمان ها حضرت امام خمینی (ره) است. این جریان در حالی که از لحاظ اندیشه در حوزه سیاسی از امام (ره) عبور کرده و دارای تفکرات سکولاریستی شده و به دنبال استقرار یک نظام سکولار و لائیک به سبک دمکراسی های غربی در ایران می باشد، در میان مردم معتقد و وفادار به خط امام (ره) خود را وفادارترین جریان به خط امام (ره) معرفی کرده و جریان مقابل خود را مخالف آن (ره) معرفی می کند. شبهه و تردید از همین جا شکل می گیرد که جریان نفاق در حالی که دیگر هیچ اعتقادی به خط امام (ره) ندارد، خود را خط امام و در مقابل جریان وفادار و معتقد به خط امامی (ره) را به عنوان جریان ضد خط امام (ره) معرفی می کند. جریان دوم خرداد و احزاب برجسته آن مانند مشارکت، مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز در مقطع کنونی چنین رفتاری دارند. تحلیل مواضع و رفتار چهره های محوری و عناصر اصلی جبهه اصلاحات مبتنی بر اطلاعات دقیق و غیرقابل خدشه، نشان می دهد که آنان چگونه منافقانه در ایجاد فتنه کنونی ایفای نقش کرده اند. در این نوشتار مواضع و رفتار یکی از چهره های محوری جبهه مدعی اصلاحات را مرور می کنیم. مواضعی که شکل آشکار آن برای مردم مسلمان، مومن، انقلابی و معتقد و وفادار به آرمان های حضرت امام (ره)، تفاوت 180 درجه ای با شکل مخفی آن در خلوت با شیاطین دارد. به این مطالب و جملات دقت کنید:

1- اصلاح طلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکل ها باید با قوت در صحنه حضوریافته و به فعالیت خود ادامه دهند. آنچه در این ایام رخ داده، دلیلی محکم برای حضوری قوی تر در صحنه با شعار اصلاح طلبی، چرا که ما همه دلبسته انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.

2- آنچه موجب می شود اصلاح طلبان قوی تر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیاناً متصدیان بی اعتقاد به انقلاب و راه امام (ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیمانند با تمام قوا درصدد نسخ و تحریف انقلابند، اگر چه در ظاهر خود را انقلابی می دانند.

3- امروز باید مصمم تر از قبل برخواسته به حق جنبش اصلاح طلبی یعنی «تغییر» پای فشاریم. مراد ما از تغییر، «بازگشت دوباره به اصول قانون اساسی و آرمان های امام و انقلاب است.»

مطالب مذکور، گزیده هایی از سخنان سیدمحمدخاتمی در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در موسسه باران به نقل از روزنامه آفتاب یزد مورخ (6/1388/7) می باشد.

در این سخنرانی سیدمحمدخاتمی، ماهیت جنبشی اصلاح طلبی، اسلامخواهی و بازگشت به خط امام (ره) معرفی کرده و حرکت های اعتراضی آشوب های سبز اخیر را فریادهایی در همین راستا ارزیابی می کنند. این قبیل سخنان و اعلام مواضع از سوی آقای خاتمی و همفکرانش در حالی انجام می گیرد که از زمان به قدرت رسیدن ایشان در خرداد 1376 و شکل گیری جبهه دوم خرداد، این جریان تمامی تلاش خود را برای سکولاریزه کردن کشور و حذف دین از عرصه سیاست که نقطه مقابل خط امام (ره) می باشد به کار بست. آنچه مایه تأسف است بر قراری پیوند و ایجاد رابطه با دشمنان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای رسیدن به اهداف پلید و خواسته های شوم است. به دنبال حوادث اخیر و بازداشت برخی از عوامل اغتشاشات، کیان تاج بخش در اعترافات خود مطلبی را فاش ساخت که بسیاری از دلسوزان انقلاب را به حیرت فرو برد. کیان تاج بخش که نمایندگی بنیاد سوروس در ایران را برعهده داشت و رئیس ستاد خاتمی در خارج از کشور بود، در اعترافات خود، از ملاقات و دیدار محرمانه سیدمحمد خاتمی با «جورج سوروس» پرده برداشت. افشای این دیدار آنچنان برای خاتمی و جبهه اصلاحات شکننده بود که دفتر خاتمی در چهارم شهریور ماه با صدور اطلاعیه ای، ارتباط وی با سوروس را تکذیب کرد.

اساساً شگرد جریان دوم خرداد به دنبال پخش اعترافات برای جلوگیری از ایجاد یک فضای شفاف برای افکار عمومی نسبت به پشت صحنه حوادث و اغتشاشات این بود که اعلام نمایند اعترافات تحت فشار بود و هیچ اعتبار و ارزش حقوقی و قضایی ندارد.

در این فضاسازی علیه دادگاه متهمین اغتشاشات، مطلب کیان تاج بخش در خصوص دیدار خاتمی با جورج سورس نیز کم رنگ شد. اما از آنجا که سنت الهی بر آن است که بالاخره روزی پرده از واقعیت کنار زده شود، ماجرای دیدار و گفت وگو بین خاتمی و سوروس به گونه ای فاش گردید که دیگر امکان تکذیب آن وجود ندارد و اگر هم تکذیب شود، این تکذیب ارزشی ندارد. این بار کسی از این دیدار سخن گفت که آقایان نمی توانند بگویند این سخنان در زندان و تحت فشار و شکنجه گفته شده و فاقد اعتبار است. این بار خود جورج سوروس، با دقت و طی نشستی دو دیدار به یادماندنی اش با سید محمدخاتمی را روایت می کند.

«جورج سوروس» که با عنوان طراح و حامی مالی انقلاب های مخملی در کشورهای جهان شناخته شده و ریاست هیئت مدیره موسسه «جامعه باز» (OSI) را بر عهده دارد، طی سخنانی در شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ (Trump International Hotel) نیویورک و در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیر دولتی آمریکا سخنرانی کرد و متناسب با موضوع، از دیدار و گفت وگوی خود با سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران مطالبی را بیان داشت.

«جورج سوروس» با بیانی طنز آلود درخصوص دیدارش با خاتمی می گوید: من حدود 10 سال در انتظار دیدار آقای خاتمی بودم و به همین دلیل این دیدار آنچنان برای من جذاب و به یاد ماندنی بود که حتی روز و ساعتش نیز در حافظه ام ثبت شده است.»

«جورج سوروس» مهمترین سخنان خاتمی را در آن دیدار در محورهای زیر بدین صورت روایت می کند:

1- خاتمی به من گفت: «تعارض موجود بین ساختار حقیقی و ساختار حقوقی در ایران، مهم ترین مانع برای پیشرفت و توسعه روابط ایران با غرب است.»

2- خاتمی معتقد بود که دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نمی آید.

3- خاتمی انتخاب احمدی نژاد را حرکتی در جهت تثبیت بیشتر قدرت رهبر مذهبی ایران ارزیابی کرد و معتقد بود که در دوران احمدی نژاد جامعه مدنی تحت فشارهای بیشتری قرار گرفته است.

4- خاتمی معتقد بود که در دوره 8 ساله ریاست جمهوری خود با هیولای انسداد سیاسی همه روزه دست و پنجه نرم کرده است.

5- خاتمی در این جلسه به من گفت: «کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر بسته خود به سطح معابر عمومی منتقل کنند.»

«جورج سوروس» پس از روایت گفت وگوهای خود با سیدمحمدخاتمی به دیدار دوم خودش با وی اشاره کرده و می گوید: «من مجدداً در سی و هشتمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد داووس در ژانویه 2007 با خاتمی ملاقات کردم که متوجه شدم، پس از یک سال دغدغه های خاتمی رادیکال تر شده است.»

«سوروس» با اشاره به حوادث پس از انتخابات و آشوب های سبز در ایران که وی نام آن را انقلاب سبز می نامد می گوید: «نقش موسساتی جامعه باز در چنین تحولاتی، حداکثر نقش الهام بخش بوده است!» وی در همین رابطه می گوید: «با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفت های اعجاب آوری را در ماه های اخیر داشته است.»

«جورج سوروس» طراح و پشتیبان مالی انقلاب های مخملی در جهان، در این سخنرانی ضمن فاش ساختن نقش مداخله جویانه خود در حوادث ایران می گوید: «امیدوارم با پیشروی انقلاب سبز ایران و همکاری و ارتباط گسترده تر رفرمیست های ایرانی (اصلاح طلبان) با موسسه جامعه باز، ساختاری دموکراتیک را در ایران پایه گذاری نماییم.»

آقای خاتمی، دفتر آقای خاتمی و همفکران آقای خاتمی ممکن است برای جلوگیری از آشکار شدن نفاق شان، این دیدار و این مطالب رد و بدل شده را از اساس تکذیب کنند. اما آیا کسی این تکذیب را باور می کند؟ ای کاش امکان تکذیب و باور این تکذیب وجود می داشت و این لکه ننگ بر پیشانی آقای خاتمی حک نمی گردید. چگونه می توان دیدار آقای خاتمی با یک صهیونیست آمریکایی ضد اسلام را که با تمام وجود وارد عرصه مبارزه با اسلام ناب محمدی (ص) و آرمان حضرت امام (ره) شده را تکذیب کرد، در حالی که «سوروس» خود این دیدارها و گفت وگوها را روایت می کند و صدها وهزاران نشانه و شاهد از مواضع و رفتارهای آقای خاتمی وجود دارد که این نوع دیدارها و گفت گوها را تأیید می کند.

سخنی با آقای خاتمی

جناب آقای خاتمی، اینکه شما از قبل دارای چنین تفکرات (اندیشه های سکولاریستی و لیبرالیستی) بوده اید یا با گذر زمان دچار تحول فکری و اندیشه ای شده و اکنون به چنین باورهایی رسیده اید به خودتان مربوط است و به قول خودتان جلوی فکر و اندیشه را نمی توان گرفت! سخن ما با شما این است که چرا منافقانه عمل می کنید و آنچه را در دل دارید و در خلوت با شیاطین و افراد صهیونیست و ضد اسلام و مسلمانان چون «جورج سوروس» مطرح می کنید، همین مطالب را صریح با مردم ایران در میان نمی گذارید؟ آقای خاتمی از چه چیزی وحشت دارید که سعی می کنید افکار و اندیشه های لیبرالیستی خود را از مردم پنهان دارید.
آقای خاتمی به این سوالات که در فکر و ذهن میلیون ها ایرانی عاشق امام (ره) و دلباخته اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد با صراحت پاسخ دهید:

1- شما در تاریخ هفتم شهریورماه در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هدف از تغییر را بازگشت به خط امام (ره) و آرمان های آن عزیز سفر کرده اعلام کردید و روزنامه های همسو با شما به تیتر کردن این جملات پرداختند. آقای خاتمی خط امام (ره) با آن دمکراسی که شما و آقای سوروس نسبت به آن فهم مشترکی دارید و تلاش می کنید با برداشتن موانع سر راه آن را در ایران پیاده سازی کنید چه نسبتی دارد؟

2- آقای خاتمی مگر ساختار کنونی حکومت در ایران با رهبری مذهبی که با نام ولایت فقیه در رأس قرار دارد میراث گران سنگ حضرت امام (ره) نمی باشد؟ اگر اینگونه است، شما دنبال کدام نوع از دموکراسی هستید که در ملاقات با «سوروس صهیونیست» می گویید دمکراسی با ساختار حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی باشد به دست نمی آید؟!

3- آقای خاتمی، شما در دوره هشت ساله به عنوان رئیس جمهور دنبال به دست آوردن چه چیزی بودید و چه تغییری را در ساختارهای سیاسی ایران می خواستید انجام بدهید که نتوانستید و در خلوت با شیاطینی چون «سوروس» سفره دل باز کردید و گفتید در این هشت سال همه روزه با هیولای انسداد سیاسی مواجه بودید؟
4- آقای خاتمی، این آشوب های سبز که شادی دشمنان را به دنبال داشت و امنیت ملی، منافع ملی و وحدت ملی را در معرض تهدید قرار داد، با آن فشارهای اجتماعی مورد نظر که برای سوروس به عنوان تنها راه و تنها کلید قفل بسته شده سیاسی در ایران در میان گذاشتید، چه نسبتی دارد.

5- آقای خاتمی بین شما و آقایان «سروش» و «نصر» چه شباهت های فکری و اندیشه ای وجود دارد که آقای «سوروس» نام شما را در کنار این دو نفر قرار داده است؟ آقای خاتمی افکار و اندیشه های سروش با خط امام (ره) و اسلام ناب محمدی (ص) چه نسبتی دارد؟

6- آقای خاتمی، ماهیت جنبش های زنان، دانشجویی و کارگری که شما دنبال راه انداختن آن برای باز کردن قفل سیاسی در ایران هستید با خط امام (ره) چه نسبتی دارد؟ آیا این جنبش های مورد نظر همان جنبش سبز مورد نظر آقای موسوی نیست؟ این جنبس به اصطلاح سبز آشوب آفرین در ماه های اخیر در کشور با اندیشه ها و آرمان های حضرت امام (ره) چه نسبتی دارد؟ برای پاسخ به این سوال حتماً به رفتارهای هتاکانه و حرمت شکنانه بخش قابل توجهی از این سبزپوشان در روز قدس توجه کنید.

حتماً شنیده اید یا فیلم های آن را دیده اید که این جمعیت محدود که شما از آن به عنوان مردم یاد می کنید در روز قدس چه نوع رفتارهایی از خود به نمایش گذاشتد. آقای خاتمی روزه خواری بخش قابل توجهی از این جمعیت به صورت علنی و در ملأ عام و در برابر دوربین های محرم و نامحرم با موازین دینی و احکام شرعی چه نسبتی دارد؟ آیا این رفتار یک مقابله علنی با دین مبین اسلام نیست؟ آقای خاتمی شعار فراگیر این جمعیت سبزپوش یا همان جنبش به اصطلاح کذایی اجتماعی مورد نظر شما و آقای موسوی که در روز قدس به نفع اسرائیل سر داده شد، با خط امام (ره) چه نسبتی دارد؟ حتماً شنیده اید که این جمعیت محبوب شما چگونه با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» برای اولین بار بعد از 30 سال راهپیمایی روز قدس، چگونه دل صهیونیست ها را شاد کردند.

سوال این است که این نوع شعارها که حامیان شما سر می دهند با خط امام (ره) که شما دم از آن می زنید! چه نسبتی دارد؟ آیا این شعارها را هواداران شما تحت فشار سر داده اند که مانند اعترافات بگویید اعتبار ندارد!
7- آقای خاتمی شما به خوبی می دانید که مردم ایران، مسلمان، مومن و انقلابی هستند و به امام (ره) و افکار و اندیشه های آن عزیز عشق می ورزند. چرا در حالی که از امام (ره) و افکار و اندیشه های ایشان فاصله گرفته اید، به صورت منافقانه و با تظاهر به همسویی با امام (ره) دنبال فریب مردم هستید؟ آیا این گناه شما قابل بخشش است؟ برای حضرت امام (ره) در روز قیامت چه پاسخی دارید؟

آقای خاتمی برای اینکه بدانید در چه مسیری در حال حرکت هستید و این مسیر شما با مسیر امام (ره) چقدر فاصله دارد، مجدداً به این جمله «سوروس» که شما در خلوتگاه با وی حرف دل زدید توجه کنید که می گوید:
«با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفت های اعجاب آوری در ماه های اخیر داشته است.»

آقای خاتمی این پیشرفت های اعجاب آور از نظر شما چیست؟ پیشرفت به سمت کجا و کدامین نقطه هدف انجام شده که آقای «جورج سوروس» صهیونیست و ضد اسلام و مخالف سرسخت انقلاب اسلامی و افکار و اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) را اینگونه خوشحال کرده است؟ البته خود آقای «سوروس» سمت سوی این پیشرفت اعجاب آور را مشخص می کند.

ایشان در قسمت پایانی سخنرانی خود برای آینده حرکت شما و دیگر اصلاح طلبان تحقق چنین هدفی را آرزو می کند: «امیدوارم با پیشروی انقلاب سبز و همکاری و ارتباط گسترده تر رفرمیست های ایرانی با موسسه جامعه باز، ساختاری دمکراتیک را در ایران پایه گذاری نماییم.»

آقای خاتمی با صراحت و صادقانه برای یک بار هم که شده به مردم بگویید این ساختار دمکراتیک که سوروس برای فرجام حرکت شما آرزویش را دارد، با ساختار جمهوری اسلامی و نظام دینی با محوریت ولایت فقیه که حضرت امام (ره) آن را بنیانگذاری کردند، چه نسبتی دارد؟ اگر آن ساختار دمکراتیک مورد نظر شما و آقای «سوروس» و دیگر همفکراشان یک ساختار سکولار و غیردینی است، چرا برای فریب مردم می گویید منظور ما از «تغییر»، «بازگشت دوباره به اصول قانون اساسی و آرمان های امام انقلاب است؟»

آیا این مواضع و رفتار دوگانه، شما را در ردیف منافقین که خداوند در سوره بقره آیه 41 وصفشان می کند و می گوید با مومنان خود را همراه نشان می دهند و در خلوت با شیاطین باطن خود را آشکار کرده و چیز دیگر می گویند قرار نمی دهد؟ اگر اینگونه است که هست، بدانید مردم دل داده امام (ره) اکنون شما را با همان چهره ای که در خلوت با شیاطین نمایان شده می شناسند و دیگر تظاهر به همراهی و همسویی با امام (ره) در نزد آنان اعتباری ندارد.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:7 عصر     |     () نظر

مرتضی امیری اسفندقه شاعر کشورمان که سال 76 شعری به خاتمی رئیس جمهوروقت تقدیم کرده بود با اتفاقات بعد از انتخابات خرداد 88 با سرودن قطعه ای، شعرخود را پس گرفت.

به گزارش ایرنا ، امیری اسفندقه در مقدمه این قطعه آورده است:
جواب غزلی که خرداد 76 برای خاتمی سروده بودم ، گفت:
تا بدانستمی زدشمن دوست
زندگانی دوبار بایستی
این قطعه "شعر قطعه واره 7 " این شاعر است که اینگونه آغاز می شود:
خاتمی را به فصاحت غزلی گفتم ناب
که نشانش همه جا و به همه کس بدهد
قیدکردم :نه توشاهی و نه ما شاعر مدح
تا مبادا صله ام جامه اطلس بدهد
کرده بودم به غزل یک دو کَرَت بیدارش
نکند تکیه به او هرکس و ناکس بدهد
**
دیده بانِ شرف و شوکت ایران باشد
خبراز فتنه ی این سقفِ مُقرنس بدهد
دشمنان را به حوادث ،چه صعود و چه نزول
نه مقدس بدهد فیض و نه اقدس بدهد
نقش ایمان و وطن در نظرش باشد پاک
سرو جان برسرِ این نقش مقدس بدهد
**
نه که بیگانه شو با وطن و حرمت دین
تای تقوا بگذارد به زنان دس بدهد
دست دادن به غزالان نه گناهی ست بزرگ
دست ترسم بدهد پا و به کرکس بدهد
نوجوانان وطن را به خیابان بکشد
هدیشان مخمصه در مخمصه محبس بدهد
**
طبع من از غزل گفته پشیمان شده است
برسانید به او: شعر مرا پس بدهد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:5 عصر     |     () نظر

استقبال ضعیف حدود 200 نفره از تجمع مشترک منافقین، سلطنت‌طلب‌ها و سبزها در جریان سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به نیویورک در حالی بود که از حدود یک ماه قبل از این سفر، تبلیغات فراوانی مبنی بر حضور میلیونی در این تجمع صورت گرفته بود.

به گزارش ایرنا پیش ازسفر رئیس جمهور کشورمان بود که خبرهایی از آنسوی آبها رسید مبنی بر اینکه عده ای درحال تدارک برپایی تجمعاتی دراعتراض به حضور و سخنرانی رئیس جمهور ملت ایران هستند.

شنیدن این خبر یادآور نیویوک 86 بود که در آن سال هم تجمعاتی هر چند کم رنگ اما با حمایت صهیونیست‌ها، طرفداران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در لیست سازمان‌های حامی تروریسم قرار دارند و سلطنت‌طلبان انجام شد
از دیگر نکات قابل توجه آن تجمع می‌توان به حضور دانشجویان یهودی که از نقاط مختلف جهان برای حضور در این اعتراض به نیویورک آورده شده بودند و نیز وجود تعداد زیادی پرچم شیر و خورشید(پرچم رژیم مخلوع شاهنشاهی) اشاره کرد.

*تجمعات نیویورک 88، همان تجمات نیویورک86 اما این بار با رنگ سبز

اما تجمعات نیویورک 88 باردیگر همان گروههای نیویورک 86، اما این باربا رنگی دیگریعنی رنگ سبز و چهره هایی دیگر مانند :عبدالکریم سروش،اکبر گنجی ،علی اکبر موسوی خوئینی،عبدالعلی بازرگان ورکسانا صابری.
البته همواره این ظاهر ماجرا بوده و دستان پشت پرده بسیاری که شاید در ابتدای امر نقش آنها مشخص نشود، اما با گذشت زمان ابرها کنار رفته و واقعیت ها مشخص شده است این باردست های پنهان زودتر از آنچه تصورمی شد مشخص شدالبته از زبان خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز.

*خبرنگار نیویورک تایمز:بسیار شرم آوراست افرادی که باید خود بهتر آگاه باشند برتجمعات ضد ایرانی صحه می گذارند

راجر کوهن خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمزکه اخیرا به ایران سفر کرده بود در گزارش خود با بیان اینکه بیش از 25 هزار یهودی در ایران زندگی می کنند نوشت:تنها در تهران دست کم 22کنیسه وجود دارد در همین حال ایران پس از اسرائیل بیشترین جمعیت یهودی را در خاورمیانه دارد شاید من در بیان حقایق با تعصب عمل کنم اما باید حقیقت نزاکت و خوشرفتاری ایرانیان با یهودیان را بیان کنم.
نویسنده این گزارش که به دورازهجمه گسترده تبلیغات غرب برعلیه کشورمان براساس مشاهدات عینی خود درسفربه ایران تحت تاثیر واقعیات قرارگرفته روشنگرانه در رابطه با عوامل پشت‌پرده برگزاری تجمعات ضد ایرانی در مقابل مقرسازمان ملل متحد با طرح سؤالی می نویسد: چرا چنین اجتماعاتی توسط سازمان‌های صهیونیست ایجاد و رهبری می‌شود؟
همچنین بسیار شرم‌آور و تکان‌دهنده است که سازمان‌های بزرگ معدودی از جمله " سنت‌جان یزدانی "، " اتحادیه معلمان آمریکا " و "جامعه ملی پیشرفت رنگین‌پوستان " و برخی افراد هوشمند که خود می‌بایست بهتر از حقایق آگاه باشند، در انجام وظایف خود اهمال کرده و بر وقایع دروغین و نامشروعی همچون این "تجمع اعتراضی برای آزادی "، صحه می‌گذارند.

*خبرنگارنیویورک تایمزازهدف لابی صهیونیست از برپایی تجمعات ضد ایرانی برای تشکیل جبهه بین المللی علیه ایران پرده برداشت/اکبر گنجی هم از تلاش خود برای فرستادن پروژه ایران به شورای امنیت گفت

وی درادامه این گزارش بااشاره به وجود لیست حامیان تجمع اعتراضی موسوم به "حمایت از آزادی در ایران " آورده است: سران این تجمع که دو سازمان یهودی نیز در میان آنها حضور دارند عبارتند از "جوامع یهودیان متحد " (UJA)، این سازمان که سال گذشته خبری در رابطه با ایجاد یک جبهه تبلیغاتی برای بدنام ساختن دولت ایران و بی‌ثبات‌سازی ایران از طریق تمامی حوزه‌های رسانه‌های خبری، منتشر کرد، هم‌اکنون قدرتمندتر ظاهر شده است بطوریکه مدعی شده رویداد روز پنجشنبه همچنین شامل لابی با نمایندگان کنگره آمریکا برای تصویب قوانینی به منظور وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران و دیدار با مقامات سفارتخانه‌های خارجی از جمله مقامات سفارت‌های ایتالیا، هند و روسیه نیز خواهد بود تا بر اهمیت تشکیل یک جبهه متحد بین‌المللی علیه ایران، تاکید شود.
که البته نکته جالب توجه اینست که اکبر گنجی یکی از برگزارکنندگان تجمعات نیویورک88 بر ضد نظام مقدس جمهوری اسلامی و از طراحان اصلی کمپین به اصطلاح مبارزه با جنایت علیه بشریت که به سازماندهی این تجمعات می پردازد در مصاحبه خود با رادیو فردا در 4مهر88 با تکراراهداف سازمان "جوامع یهودیان متحد " (UJA) برای تشکیل جبهه بین المللی علیه ایران درباره اهداف این کمپین گفت: در رابطه با ایران در سطح بین‌المللی، دو پروژه در شورای امنیت روی میز است. یکی پروژه‌ای است که چهار قطعنامه تاکنون صادر شده و تحریم علیه ایران را افزایش می‌دهند. الان سخن از تحریم‌های کمرشکن علیه ایران می‌رود ،پروژه دیگر حمله نظامی است.
وی در ادامه این مصاحبه در پاسخ به سؤال خبرنگار رادیو فردا مبنی بر اینکه راهی که شما پیشنهاد می‌کنید، چیست؟ اظهار داشت:در حال تهیه پروژه‌ای برای ایران هستیم که بعد از تکمیل این پروژه می‌شود آن را از چند کانال برای شورای امنیت فرستاد تا از طریق دبیرکل سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل و دولت‌های عضو سازمان ملل اهدافمان را پیگیری کنیم.
گنجی در بخش دیگری از این مصاحبه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه یعنی به دنبال تحریم سیاسی و پیگرد قضایی هستید گفت:پرونده که به دیوان بین‌المللی کیفری برود می توان کارهایی کرد ما از همه تحریم ها دفاع نمی کنیم تنها از تحریم‌هایی دفاع می‌کنیم که معطوف به سرکوب شرکت‌های غربی، چینی و روسی باشد که ابزار تکنولوژی را به ایران فروخته‌ ومی‌فروشند.ما فضایی ایجاد می‌کنیم که دیگر نتوانند با اینها بنشینند پشت یک میز و دست بدهند و گفت‌وگو کنند و قرارداد ببندند.

*هشدارخبرنگار نیویورک تایمز به مردم ایران درباره تلاش های ضد ایرانی صهیونیست ها

راجر کوهن درادامه این گزارش با اشاره به روز برگزاری اجتماع ضد ایرانی در مقابل مقر سازمان ملل، می‌نویسد: این روز، عنصر مهمی در افزایش آگاهی مردم در رابطه با تلاش‌های ضد ایرانی‌ است که هم جامعه یهودیان و هم باقی ایرانیان را هدف گرفته است بطوریکه این اقدام هم‌اکنون توسط " کنفرانس روسای سازمان‌های غالب یهودی آمریکا "، " شورای امور عمومی یهودیان "، "جوامع یهودیان متحد " و "کنفرانس ملی یهودیان جماهیر شوروی " که بیشتر به نفع یهودیان روسیه، اوکراین، کشورهای حوزه بالتیک و اروپا و آسیا فعالیت می‌کند، رهبری می‌شود.

*تجزیه طلبان حامی تجمعات ضد ایرانی وابسته به مجاهدین خلق به دنبال نابودی ایران و تقسیم منطقه هستند

این روزنامه نگار آمریکایی در ادامه گزارش خود با اشاره به نام "کمیته ایرانیان آمریکایی پیشرو "به عنوان یکی دیگر از سازمانهایی که نقش بسیاری در سازماندهی این تجمعات دارد درباره این سازمان می نویسد: دررابطه با این سازمان کافی است تا به خبری که یک پایگاه اینترنتی ایرانی-فرانسوی منتشر کرده توجه کنید: "برخی از همفکران و پشتیبانان ما (کمیته ایرانیان آمریکایی پیشرو)، نام 72 شرکت کننده در تجمع اعتراضی را در اختیار ما گذاشته‌اند که در میان آنها نام چندین تن از تجزیه‌طلبانی دیده می‌شود که به دنبال نابودی ایران و تجزیه و تقسیم منطقه به بهانه حق خودمختاری مردم هستند که البته چنین رویداری برای شرکت‌های نفتی خارجی بسیار سودمند خواهد بود.عجالتا باید ذکر کرد که کمیته ایرانیان آمریکایی پیشرو نیز منحصرا از افراد وابسته به جنبش‌های "مجاهدین "، تشکیل شده است.

*فاش شدن پشت پرده بنیاد دموکراسی ایران برای سازمان دهی تجمعات ضد ایرانی و ارتباطش با سیا

راجر کوهن در گزارش خود به نقل از" ماندلی ریویو " درباره بنیاد دموکراسی ایران آورده است: جستجوهای اینترنتی، جزئیات کمی از این سازمان بدست می‌دهد درحقیقت پایگاه اینترنتی این سازمان نیز پر از اشکال است و تنها سه یا چهار پیوند (لینک) فعال در آن وجود دارد. یکی از این پیوندها مربوط به مجموعه‌ای از وبلاگ‌های دست‌راست و نومحافظه‌کار است که با عنوان "حمایت از دموکراسی واقعی در ایران "، ارایه شده‌اند؛ نام برخی از این وبلاگ‌ها عبارتند از" اول آمریکا را دوست بدارید "،‌ "‌آمریکایی‌های امپریالیست " و " راست‌های بنیادگرا ".
پیوند دیگری که در این پایگاه وجود دارد مربوط به فرم ثبت‌نام نشریه خبری این سازمان با عنوان " خلاصه‌ای از ایران " منتشر می‌شود و اشتراک یک ساله آن 1100 دلار هزینه دارد اما جالب اینجاست که در لیست اعضای این نشریه تنها نام یک نفر به چشم می‌خورد که او نیز کسی نیست جز " کنت تیمرمن " (Kenneth Timmerman) که یک نومحافظه‌کار افراطی و عضو پروژه "خطر کنونی " است وی همچنین حامی مالی نشریه نومحافظه‌کار "نشنال ریویو " و همتای شدیدا راستی آن یعنی "فرانت‌پیج‌مگزین " است.
همچنین جالب است بدانید که عبارت "درباره درخواست بنیاد دموکراسی برای ایران بیشتر بدانید و دریابید که چگونه می‌توانید رژیم هسته‌ای ایران را متوقف کنید! " که در پایگاه اینترنتی این بنیاد به چشم می‌خورد، دقیقا همان عبارتی است که "جرج بوش " در 23 ژانویه سال 2006، بیان کرد.
اما مسئله مهم دیگر این است که این بنیاد موسوم به دموکراسی برای ایران، از چه مکان‌هایی پول دریافت می‌کند؟ طبق اسناد موجود در پایگاه اینترنتی " هیئت ملی دموکراسی "، بنیاد دموکراسی ایران از کمک‌های مالی این هیئت نیز بهره‌مند می‌شود. این در حالی است که هیئت ملی دموکراسی به دلیل انجام پروژه‌های محرمانه‌اش برای خرابکاری در انتخابات‌های آفریقای مرکزی و جنوبی و همچنین طرح‌‌هایش برای همدستی با سازمان سیا در بسیاری از جنبش‌های به اصطلاح مردمی اروپای شرقی و خاورمیانه، مشهور است.

*پسرشاه مخلوع به تجمع کنندگان ازطریق بنیاد دموکراسی ایران وجه نقد پرداخت می کرد

روزنامه نگار نشریه نیویورک تایمزدربخش دیگری از گزارش خود ازشبکه تلویزیونی "پارس تی‌وی " که آرم آن نماد شیر و خورشید سلطنت‌طلبان است به عنوان یکی از اصلی ترین حامیان تجمعات ضد ایرانی یاد کرد و درباره نقش خانواده شاه مخلوع می نویسد:به نظر می‌رسد بخش دیگرازوجوه دریافتی بنیاد دموکراسی ایران یکی از سازمان دهندگان اصلی تجمعات از سوی برخی گروه‌ها از جمله سازمان ایرانیان مخالف تامین می‌شود که توسط پسر شاه سابق ایران رهبری می‌شود این گروه نه تنها به دنبال سرنگونی حکومت کنونی ایران است بلکه خواستار برقراری مجدد حکومت شاهنشاهی در ایران است.

*حمایت طیف های مختلف جمهوری خواهان آمریکا از تجمعات علیه ایران

اماجمهوری خواهان آمریکا هم در این میان بی نصیب نماندند به طوریکه راجر کوهن در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به حمایت گروه های مختلفی از جمهوری خواهان آمریکا از تجمعات اعتراضی علیه ایران نوشت: باید توجه داشت که برخی از حامیان تجمع اعتراضی علیه ایران، را گروه‌های محافظه‌کار جمهوری‌خواهی مانند " گو پراود " (Go Proud)، " جمهوری‌خواهان هیپ‌هاپ " (HipHop Republicans)و "جمهوری‌خواهان لاگ‌کابین " (Log Cabin Republicans) و"ائتلاف یهودیان جمهوری‌خواه " تشکیل می دهند.
"پروژه دیوید "هم که از سوی دانشگاه "دنیل پایپز " نومحافظه‌کار ایجاد شده است و یک سازمان دست راستی و ضد اسلام است، در لیست حامیان این تجمعات قرار دارد.

*بهره برداری اسرائیل از تجمعات ضد ایرانی برای تغییرشکل تقابل دوجانبه اش با ایران به تشکیل یک جبهه بر علیه ایران

بنابه گزارش خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز نقش وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در سازمان‌دهی تجمعات ضد ایرانی آشکار است به طوریکه وی می نویسد: تمامی این اقدامات در واقع استراتژی کنفرانس روسای سازمان‌های غالب یهودی و وزارت خارجه اسرائیل برای تغییر شکل دادن ناسازگاری‌ ایران و اسرائیل از یک تقابل دو جانبه میان دو کشور به یک جبهه چند جانبه متشکل از هم‌جنس‌بازان، فمنیست‌ها، فعالان کارگری و اقلیت‌های مخالف با حکومت اسلامی ایران، در ذهن آمریکایی‌هاست. البته می‌باید مطلبی در رابطه با کنفرانس روسای سازمان‌های غالب یهودی بیان کرد؛ در حقیقت آوازه حمایت این کنفرانس از اسرائیل موجب شده تا نقش پشت‌پرده‌اش در گروه کار میانجی ملی در رابطه با ایران ، پنهان شود اما در اصل این گروه جبهه‌ای برای کنفرانس روساست و حتی ممکن است خود این گروه کار نیز متشکل از برخی سازمان‌های وابسته باشد.

*گروه حمایت از آزادی در ایران فراتر از حمایت از اصلاح طلبان با صهیونیست ها همراه است

نویسنده این گزارش در بخش دیگری از جنبشی به نام "حمایت از آزادی در ایران " به عنوان یکی از گروههای اصلی که به سازماندهی تجمعات ضد ایرانی در نیویورک می پردازد،نام برد و با فاش کردن چهره واقعی این گروه به نقل از "ریچارد سیلوراشتاین " (Richard Silverstein)می نویسد: گروه حمایت از آزادی در ایران خواستار برگزاری تظاهراتی در 24 سپتامبر و همزمان با حضور احمدی‌نژاد در سازمان ملل، شده است در نگاه اول به نظر می‌آید که گروه حمایت از آزادی در ایران چیزی بیشتر از یک گروه طرفدار اصلاح‌طلبان نیست اما همانند دیگر مسایل مرتبط با ایران و اسرائیل، باید عمیق‌تر به این مسئله نگاه کرد تا مشخص شود حامیان این گروه چه سازمان‌هایی هستند نکته جالب توجه در رابطه با لیست حامیان این آن است که سازمان‌های مهمی همچون "جوامع یهودیان متحد "، "گروه جی‌استریت " و "صلح‌اکنون " که شدیدا از اسرائیل حمایت می‌کنند، در کنار اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های حقوق بشری قرار گرفته‌اند.
طبق گفته رئیس سازمان ملی ایرانیان آمریکایی، گروه حمایت از آزادی در ایران، یک گروه نومحافظه کار است که به دنبال تغییر رژیم در ایران و بوجود آوردن یک کشور سکولار است.
همچنین این گروه به سازمان افراطی و مجاهدین خلق که مخالف رژیم ایران بوده و از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا نیز به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده، وابسته است.

*حمایت گروهک کومله از تجمع کنندگان نیویورک

همچنین گفتنی است عبدالله مهتدی دبیر کل گروهک کومله که دیر زمانی از جنایت این گروهک در استان کردستان نمی گذرد هم در اطلاعیه ای به شرکت کنندگان تجمع کنندگان نیویورک از آنها تشکر کرده و آورده است: از دور صمیمانه ترین درودهای خود را تقدیم می کنم و دستهایتان را به گرمی میفشارم.
از این فرصت استفاده کرده یادآوری می کنم که مردم کردستان مانند همیشه استوارانه و با جان و دل در صفوف مبارزه علیه دیکتاتوری، علیه تبعیض ها و حق کشی ها و برای کسب دموکراسی در ایران قرار دارند و طبیعی است که با تمام توان ابراز همبستگی و همگامی نمایند.

*یک منبع آگاه:پشت پرده اجتماع ضد احمدی نژادی برای تحقق انقلاب نرم اختصاص صدها میلیون دلار از سوی آمریکا به سیا است

گزارش راجر کوهن خبرنگار نشریه نیویورک تایمز مستندات کاملی را از گستره نفوذ و سازماندهی سازمان های مختلف صهیونیستی پیش روی ما می گذارد در همین رابطه یک منبع آگاه در گفت‌وگو با فارس و با ارسال مدارکی که حاوی یک نامه است از دست‌های پشت‌پرده برگزاری اجتماع ضد احمدی‌نژاد، خبر داد.
نویسنده این نامه با اشاره به نفوذ شدید لابی صهیونیست در آمریکا می‌نویسد: همانطور که پیش از این نیز تاکید کرده‌ایم،‌ ما با قاطعیت اعتقاد داریم که صدها میلیون دلار آمریکا به سازمان سیا اختصاص داده شده تا همگام با انگلیس و اسرائیل به تحریک "انقلاب نرم "ی بپردازد که در واقع نقطه آغازی برای اتفاقاتی بود که بعد از انتخابات ایران به وقوع پیوست.

*طرح ادامه کودتای مخملی در نیویورک و شکست دوباره این طرح

از طرفی راجر کوهن خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز در بخش دیگری از گزارش خود نام پایگاه اینترنتی انقلاب مخملی را در لیست حامیان و سازمان دهندگان تجمعات ضد ایرانی آورده است و از طرف دیگر ظاهر شدن تجمع کنندگان با رنگ سبز و نماد هایی از کودتاگران انقلاب مخملی در ایران در تجمعات ضد ایرانی در حاشیه حضور رئیس جمهور کشورمان در نیویورک نشانگرآنست که دشمنان ایران و در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی با گذشت 30سال از انقلاب شکوهمند اسلامی به فکرطراحی انقلاب مخملی برای ایران به منظور مسلط شدن بر کشورمان افتادند و هنگامیکه این طرح براندازی نرم با اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی خنثی شد آنها پس از اینکه خود را به طور کامل شکست خورده دیدند تلاش کردند با انجام تحرکاتی با استفاده از مهره های خریداری شده خود به اصطلاح با انجام برنامه هایی ادامه کودتای مخملی را در نیویورک دنبال کنند اما غافل از اینکه اینبار هم شکست دیگری برای آنها خواهد بود.
گذشته از گزارش خبر نگار نیویورک تایمز پیرامون سازمان دهندگان تجمعات ضد ایرانی در حاشیه سفر رئیس جمهور بی بی سی هم درروز جمعه 3مهر88 نوشت:روز چهارشنبه، در دومین روز سفر رئیس دولت جمهوری اسلامی، گروه‌های مختلف از سازمان مجاهدین خلق گرفته تا جبهه ملی، از سلطنت‌طلب گرفته تا دانشجویان فعال ایرانی در پارک مقابل سازمان ملل گردهمایی‌های اعتراضی خود را برگزار کردند.بر اساس زمان‌بندی مشخص شده از سوی پلیس نیویورک، به هر گروه متقاضی مدت زمانی اختصاص یافته بود تا برنامه‌های خود را برگزار کنند.

*یکی از سازمان دهندگان تجمعات ضد ایرانی:تعداد جمعیت را درست نمی دانم

اگر نگاهی به برنامه های سازماندهی شده بیاندازیم به برنامه های رنگارگی با ظواهر فریبنده و تحت عناوینی مانند حقوق بشر که همواره این گروهها ازآن سوء استفاده کرده اند برمی خوریم مانند جمع شدن در پارک مقابل سازمان ملل، رکاب زنان با دوچرخه با شعار حقوق بشر از کانادا به نیویورک آمدند،به نمایش در آمدن کلیپی از صداهای مردم ایران،به نمایش درآمدن فیلمی از انتخابات ریاست جمهوری ایران،ساختن دیوار سفید با استفاده از تجمع کنندگان با لباس های سفید و نمایش فیلم بر روی آنها،نمایش اغتشاشات پس از انتخابات روی بیلبوردهایی بر روی کامیون وبه نمایش گذاشتن طوماری سبز در محوطه برج ایفل در امتداد پل بروکلین، که البته موضوع جالب توجه اینکه با وجود مستندات مورد اشاره مبنی بر سازمان دهی بسیار گسترده این تجمعات از سوی تعداد بسیاری از سازمان های صهیونیست،حزب جمهوری خواه آمریکا، سلطنت طلبان و منافقین به اذعان رسانه های خودشان و برخی از شاهدین نتیجه ای جز حضور کم رنگ و قلیل و بی تاثیرازاین تجمعات حاصل نشد.
به طوریکه بی بی سی فارسی دربرنامه ی روزپنج شنبه2 مهر88به نام" نوبت شما "که به انعکاس نظرات بینندگان این شبکه اختصاص دارد به پخش انتقادات پیاپی برخی تماس گیرندگان در خصوص تعداد کم تجمع کنندگان در هنگام سخنرانی رئیس جمهور پرداخت.
همچنین به گفته خبرنگار ایرنا مستقردرنیویورک تعدادتجمع کنندگان ضد ایرانی درنیویورک بسیارکم بود به طوریکه تجمع کنندگان مقابل هتل اینتر کانتیننتال محل اقامت رئیس جمهوربالغ بر 100 نفر و تجمع کنندگان مقابل سازمان ملل بالغ بر200 نفر بودند.
رادیو فردا هم در2شهریور88 در مصاحبه ای با فردی به نام مریم از سازمان دهندگان تجمع پل بروکلین درپاسخ به سؤال رادیو فردا مبنی بر اینکه برنامه پل بروکلین از چه ساعتى شروع شد و چه تعداد جمعیت در این تجمع شرکت کرده‌اند؟ گفت:از ساعت 10:30 صبح آغاز شد. تعداد جمعیت را درست نمى‌دانم. اما براى نگه داشتن این طومار به 350 نفر دواطلب نیاز داشتیم که این تعداد را قطعاً براى همکارى داشتیم.

*شبکه خبر:تجمع ضد ایرانی مقابل سازمان ملل با بی توجهی ایرانیان مقیم آمریکا همراه شد

این در حالیست که شبکه خبرهم در7 مهر88در خصوص تجمعات ضد ایرانی نیویورک گزارش داد: بر اساس گزارش های رسیده از نیویورک، برخی کشورهای غربی با همکاری گروه های مختلف ضد انقلاب خارج از کشور، به منظور برگزاری تجمع ضد ایرانی مقابل سازمان ملل ، برای عوامل خود از کشورهای اروپایی و برخی کشورهای عربی از جمله امارات برای سفر به آمریکا بلیت تهیه کرده بودند . گزارش ها حاکی است این تجمع ، حتی با بی توجهی ایرانی های مقیم آمریکا مواجه شده است.خبرهای موثق حاکی است بسیاری از افراد شرکت کننده در تجمع ضد ایرانی در مقابل سازمان ملل ، غیر ایرانی بوده اند که به آمریکا آورده شده اند. شمار شرکت کنندگان در این تظاهرات به اصطلاح اعتراض آمیز حتی از تعداد بیانیه هایی که با عنوان سازمان ها و نهادهای متفاوت صادر شده و ایرانی های مقیم آمریکا را به شرکت در تظاهرات فرا خوانده بود، کمتر بود.این وضع باعث شد تا رسانه های تحت کنترل صهیونیست ها حتی تصویری برای پخش نداشته باشند .

*رسایی : تجمع کنندگان سبز پوش در نیویورک به پیامبر و اهل بیتش و امام(ره) ناسزا گفتند

حمید رسایی"، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم که به همراه دیگر اعضای هیات اعزامی، ریاست جمهوری اسلامی ایران را در سفر به نیویورک همراهی می کند، مشاهدات خود از برنامه های این سفر را به صورت گزارشی مکتوب بر روی پایگاه اینترنتی شخصی خویش قرار داد که در این گزارش آمده است:
حضور عناصر ضد انقلاب اعم از سازمان منافقین ، سلطنت طلبان و گروه های معاند دیگر ، به گفته ایرانیان مقیم و برخی از دوستان که در سال های قبل هم در هیات حضور داشتند، هیچ افزایشی از نظر تعداد نداشت. هر روز صبح و بعد از ظهر حدود دویست نفر در برابر مقر سازمان ملل و شب ها هم حدود صد نفر در برابر هتل محل اقامت جمع می شدند و شعار می دادند. تنها تفاوت امسال این جماعت ، رنگ سبز لباس ها و مچ بندهایشان بود. هر بار که ما قصد داشتیم به جلسات سازمان ملل برویم و یا داخل هنل شویم ، شعار دادن های این جماعت هم آغاز می شد. در هیات امسال برای بار اول دو روحانی (بنده و آقای میز تاج الدینی) نیز همراه رییس جمهور در هیات حضور داشت و همین موضوع سبب شد تا در مواقعی که ما قصد تردد به هتل را داشتیم ، شعار دهندگان ماهیت حقیقی خود را بیشتر نشان دهند. شاید تلخ ترین لحظات نیز همین اوقات بود نه به دلیل توهین آنها به ما بلکه به خاطر فحش و ناسزاها به پیامبر خدا و اهل بیت و رهبر فقید انقلاب که از زبان برخی از این سبزپوشان و جماعتی که عکس موسوی را به دست داشتند ، جاری می شد و البته به هیچ وجه مورد اعتراض دیگر شرکت کنندگان قرار نمی گرفت!

*آیا کار به جایی رسیده که موسوی و کروبی با صهیونیست ها،سلطنت طلبان و منافقان همراه شدند

اما نکته ای که در تجمعات نیویورک88 اتفاق افتاد و بسیار قابل تامل است اینکه این تجمع کنندگان که ماهیت آنها با گزارش فوق آشکار شد بر اساس گزارشات دریافتی و عکس های موجود، تصاویر میر حسین موسوی و مهدی کروبی را در دست داشتند و شعارهایی در حمایت از این دو شخص سر می دادند اگرچه با مروری بر انتخابات ریاست جمهوری و اغتشاشات پس ازآن به روشنی می توان دریافت این دو چهره تنها با در نظر گرفتن منافع شخصی خود با طرح دشمنان برای کودتای مخملین همراه شدند اما با اتمام سفر نیویورک و نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با توجه به عدم محکوم کردن این تجمعات از سوی این دو شخص این ابهام به وجود می آید آیا کار به جایی رسیده که میر حسین موسوی و کروبی همراه با لابی صهیونیست،سلطنت طلبان و منافقین پیش می روند..


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:3 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8   9      >