ابطحی از هم قسم شدن سه شخصیت برعلیه احمدی نژاد پرده برداشت
عطریانفر: وای بدبخت شدیم نباید اسمی از پدر خوانده می آوردی
تونل توحید فروریخت
قالیباف : چون اون رئیس جمهور شد تونل فرو ریخت و الا من که حرف ندارم
کروبی : اونو می گی؟
خاتمی : آره دیگه اییین!
تابناک: عضویت رضایی در کابینه تکذیب شد
دانش: محسن جان کاش عضو می شدی فوقش خوشت نمی اومد انصراف می دادی!
انتقادشدید اصولگرایان از مواضع منفعلانه لاریجانی
الو! سید به حاجی بگو قضیه داره لو می ره چکار کنم؟!
ظاهرا هاشمی نماز جمعه این هفته را اقامه نخواهد کرد
آهااای بچه ها ! دربند را کنسل نکنید حاجی این هفته نمی آد!
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
همنشینی با فاسقان انسان را در معرض اتهام قرار می دهد امام علی (ع)
کلمات کلیدی:
واکنش شدید انجمن اسلامی دانشجویان 10 دانشگاه به نامه کروبی |
ه گزارش خبرگزاری فارس، متن نامه انجمن اسلامی دانشجویان 10 دانشگاه کشور به مهدی کروبی به شرح ذیل است: آقای مهدی کروبی سلام قریب به 2 ماه از "نه " بزرگ جمهور ایران به مدعیان اصلاحات که در زیر بیرق نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی البته با ادعای خط امام سینه میزدند، میگذرد. یقیناً تعالی و عظمت این انتخابات و خرد و عقلانیت سیاسی پدیدآورندگان آن بر کسی پوشیده نیست. اما در این بین ابعاد مکشوفه بعد از آن، بازخوانی و رونمایی سناریوهای پشت پرده بر جذابیت و بزرگی این رخداد بیش از پیش میافزاید. مشاهده اعترافات اغتشاشگران و افرادی که شما در نامه خود به آقای هاشمی از وضعیت آنان نگاشتهاید -ما که معتقدیم برایتان نگاشتهاند- و اعلام داشتهاید اخبار و شایعاتی که برای شما ارسال میکنند، موجبات ناراحتی شما را فراهم آورده است، در کارنامه انقلاب اسلامی و در شناساندن ماهیت کسانی که روزی بر سکوهای قدرت و مدیریت این نظام تکیه زده بودند، مزیت بسیار بزرگی از بلوغ سیاسی در این کهن مرز و بوم به شمار میآید. 2 ماه از بزرگ رفراندومی که 40 میلیون ایرانی حماسه آفرین آن بودند، میگذرد و جالب اینکه امروز شاهد این هستیم که افراد زیادی از اردوگاه جریان رفرمیست که جنابعالی بخشی از آن هستید به تکاپو افتادهاند تا قدری آب رفته را به جوی بازگردانند، در حالی که غافلند از اینکه مردم ایران به یمن شفافسازیهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ماهیت اصلی و چهره در نقاب کشیده دگراندیشان را شناختند و تکلیف خود با مدعیان اصلاحات را برای همیشه مشخص کردند، حتی آنانی که متأسفانه روزی بازی خورده این مکاران عرصه سیاست شده بودند و امروز هشیارانه آنان را محکوم می کنند. آقای کروبی مطالعه نامه شما به آقای هاشمی تناقضات و سوالاتی برای ما ایجاد کرد که ما را وادار نمود تا در نامهای سرگشاده این ابهامات را به اطلاع جنابعالی برسانیم، باشد که از در پاسخگویی برآیید. اول- در مخاطب شما که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بودند؛ فردی که علیرغم کارنامهای که از ایشان سراغ داشتیم در نماز جمعه 26 تیر ماه به ایراد سخنانی دوپهلو پرداختند که حتی خبرگانی که شما از ایشان مشورت با آنان را خواستید در بیانهای مراتب اعتراض خود را به گوش ملت رساندند و خواستار موضعگیری صریح آقای هاشمی شدند. البته که نظر ما بر این است که انتخاب ایشان میتواند نشان از تعریف یک بازی هماهنگ شده داشته باشد که قرار است توپ این میدان تنها بین مهدی کروبی و اکبر هاشمی پاسکاری شود، تا بلکه مرهمی باشد برای التیام چهرههایی که خود بر آن چنگ انداختید. حال سوال ما اینجاست درست قبل از انتخابات، نامه سرگشاده شما به آقای هاشمی با محتوایی در اعتراض به ایشان مبنی بر سانسور شما و جمع شدن آنان بر محور آقای موسوی و استفاده از امکانات دانشگاه آزاد در راستای هدایت اهدافشان و رد صلاحیتهای مجلس چهارم با تکیه بر گزارشهای وزارت اطلاعات دولت ایشان و موضعگیریهای صدا و سیما در زمان ریاست برادرشان و...، چه شد؟ آن نامه را فراموش کردید؟ نکند گمانههای ما حول اینکه از سنگر ایمن شما به شخصیتهای نظام تیراندازی میکنند و متأسفانه شما هیچ اطلاعی از آن ندارید، صحت دارد؟ نکند نامههایتان را خودتان نمینویسید؟ شاید هم تاوان سنگین شکست، اینچنین شما را در تحلیل و مدیریت رفتارتان دچار بحران کرده است؟ دوم- در بیحساب و کتاب خواندن دستگیریها؛ این بخش که هنوز شنیدن اعترافات این قماش از افراد شما را مجاب نکرده است که حساب و کتابی در دستگیری آنان در کار بوده برای ما هم سوال است و البته به این هم معترض هستیم که پس از اعتراف دردانهها و دوستانتان، آقایان ابطحی و عطریانفر در پردهبرداری از جلسه هم قسم شدن موسوی، خاتمی و آقای هاشمی، چرا بنا به این اعترافات آقایان خاتمی و موسوی به عنوان افراد دخیل در پیگیری اغتشاشات به دادگاه جهت ارائه پاسخ به سوالات مطروحه، شفافسازی نقش خود و یا شاید هم فرصتی برای برائت و دفاع از این ادعاها به صحن دادگاه فرا خوانده نمیشوند؟ دیگر سخن در این خصوص اینکه مگر آنانی که امروز در بازداشتگاه هستند، کسانی نبودند که با هدایت جریانات برون مرز و گروهکهای تروریستی تعدادی از دوستان و هموطنان ما را کشتند و شهید کردند؟ شما از اینان حمایت میکنید و نگران وضعیت اینان هستید؟ به راستی چرا؟ آنانی که امروز از بازداشتگاه به صحن دادگاه میآیند و اعتراف میکنند، خود میگویند اما انگار شما باورتان نمیشود که عامل انگلیس و فرانسه بودند. تاجبخش میگوید که چه کسانی کجا بودند، با چه کسی ارتباط داشتند، منابع مالیشان از کجاست، جالب است در این بین مهدی کروبی تنها کسی است که باورش نمیشود ضمن اینکه نامه هم میزند. سوم- در برخورد با برخی نماز اولیها در جمعه 26 تیرماه؛ اگر برای نماز آمده بودند چرا چوب و چماق داشتند؟ اگر میخواستند نماز بخوانند چرا کفشهایشان را در نیاوردند؟ با وضویشان کاری نداریم؛ اللهاعلم اما چرا در کنار رفیق شفیقشان و البته از جنس مخالف! نماز میگزاردند؟ شاید مقصودتان در نامه از آنانی که با اصول بدیهی اسلام آشناییت ندارند همین افراد است، اما انگار منظورتان را به آقای هاشمی بد رساندید مگر اینکه مخالف این نظر را داشته باشید. چهارم- میدانید چرا مهدی کروبی دیگر آن 5 میلیون رأی خود را در این دوره نداشت؟ مهدی کروبی در سال 84 مردی از جنس چپ سنتی بود و در روحانیت و در میان مردم پایگاهی به همین سبب داشت، در 88 اطرافیان کروبی چه کسانی بودند؟ کرباسچی و خاطره مردم از شهرداری او، مهاجرانی و افاضات او در دوران دوم خرداد، سروش و حملات او به مقدسات مردم و بازی گرفتنهای بچههای انجمن اسلامی و شست و شوی مغزی آنان و حمله به اعتقاداتشان در نشست های 40 روزه، ابطحی و خاطرات او از سواحل لبنان، جمیله کدیور و کنفرانس برلین و... . جناب شیخ مهدی کروبی چگونه بر اساس تعدادی شایعات که میگویید به گوشتان رسیده به وضعیت بازداشتگاهها اعتراض میکنید و خود را برای بررسی این وضعیت خیالی داوطلب میکنید، درحالیکه عملکردتان درباره زندان بنیاد شهید در دوران ریاستتان که بر هیچ کس پوشیده نیست، را فراموش کردهاید؟ آقای کروبی امیدواریم این حمایتهای شما از سنخ توجیهاتی که برای 300 میلیون شهرام جزایری یا چند روز بعد برای وضعیت مسکن خود آوردید، نباشد. امیدواریم امام راحل و نصیحت ها و هشدارهایشان را به یاد آورید. این نامه از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاههای ذیل صادر شده است: انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه صنعتی شریف انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی باب |
کلمات کلیدی:
درسهای عبرت چه بسیارند و عبرت گیر کم. امام علی (ع)
کلمات کلیدی:
عاقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق امام حسین (ع)
80 درصد نمایندگان او از صندوقها و حضور آنان تا پایان شمارش آرا را نتیجه گرفت. در فرض تقلب بر سر صندوقها باید از این - حداقل - 3000 نفر در تهران و 30000 نفر در شهرستانها نیز سوال کرد که چرا در اعتماد مهندس خیانت و در مقابل این تقلب 150 هزار نفره سکوت کردهاند؟ آنها حداقل میتوانستند اسناد و مدارک معتبری فراهم کنند تا نامههای اعتراضی به شورای نگهبان مستدل و منطقیتر شود یا میتوانند با بیان نام و شماره صندوق محل حضور خود درباره تقلب شهادت دهند. ولی آنان در این امر کوتاهی کردهاند تا جایی که قویترین حجت مهندس موسوی و یارانش برای وقوع تقلب در انتخابات مشارکت بیش از 100 درصدی در 40 حوزه (و نه 170 حوزه) اخذ رأی است که مجموعاً کمی بیش از 1 میلیون رأی از مجموع 40 میلیون رأی را به خود اختصاص میدهد و در برخی از آنها نیز موسوی رأی بیشتری را کسب کرده است! توضیحات قائم مقام ستاد انتخابات درباره این مهمترین دلیل تقلب را بخوانید.گذشته از همه این مناقشات، « افسان? تقلب 11 میلیونی» در 2 سطح قابل تحلیل است. در سطح سیاسی ما با پروژهای برنامهریزی شده مواجهیم که از 6 ماه قبل از انتخابات با طرح موضوع صیانت از آرا کلید خورد. بر من خرده گرفته خواهد شد که چرا سریعاً پای انقلابهای رنگی را به میان میکشی؟! ولی تقصیر من چیست که کارگردانان آشکار و نهان جریان سیاسی مقابل، 3 فاز اصلی تجرب? انقلابهای رنگی در اوکراین و گرجستان (انتخاب یک رنگ، تأکید بر دروغگویی دولت و اظهار نگرانی دائم از تقلب در انتخابات) را طابقالنعلبالنعل پیاده کردند و با دعوت مردم به خیابان پس از انتخابات فاز چهارم را نیز به نمایش گذاشتند؟ کارگردانان آشکار و نهان خود خوب میدانند که واقعیت چیست و خبرهای نشت کرده از جلسات درونی و صحبتهای یکی از مسؤولان ارشد ستاد موسوی در دیدار با رهبری به روشنی مؤید این مطلب است. اما این واقعیت در ورای سطح سیاسی، واجد سطحی اجتماعی نیز هست که باید به طور جدی مورد تأمل قرار گیرد. این واقعیت حیرت انگیز آن است که بخش قابل توجهی از طبقه متوسط جدید شهرنشین (به ویژه تهران نشین) « افسانه تقلب 11 میلیونی» را باور کردند. در جمع بندیهای درونی کارگردانان آشکار و نهان این گونه مطرح شده بود که برای باورپذیر ساختن مسأله تقلب باید نهایت تلاش شود که فاصله احمدی نژاد از رقیبش بیشتر از 4 یا 5 میلیون رأی نباشد. اما به راستی چرا و چگونه آنان در فاصله بیش از 11 میلیونی موفق به اقناع بخش معتنابهی از بدنه اجتماعی خود راجع به وقوع تقلب شدند؟! باید اذعان کرد که باور افسان? تقلب 11 میلیونی از سوی بخش مهمی از طبقه متوسط تهراننشین با تکی? صرف به چنین تفسیرهایی دچار نارسایی است و به لحاظ کمّی و کیفی متفاوت از آن است. مقصود را با مثالی توضیح میدهم: هفته گذشته در اتاق یکی از اساتید دانشکده علوم اجتماعی بودم که یکی دیگر از اساتید مشهور و سرشناس دانشکده (که سوابق مدیریتی مهم و البته سابقه حضور در نهادهای انقلابی و - به قول دوستان نظامی - را هم دارد) با حالتی هیجان زده وارد شد و در حال نشان دادن صفحه پرینت گرفته شده به همکارش میگفت : « ایناها!... این نتایج واقعی انتخابات است.» همان نتایج معروفی که طی آن نام? بانمک از سوی محصولی به رهبری اطلاع داده شده بود : موسوی 19میلیون، کروبی 13 میلیون و احمدینژاد 5 میلیون! و من هر چه دقت کردم در چهره استاد محترم که با آب و تاب از درزکردن این آمار از درون وزارت کشور سخن میگفت، نشانی از شوخی یا جنگ روانی ندیدم. او افسانه را باور کرده بود! در یادداشت بعدی تلاش میکنم پاسخی برای این سوال بیابم که چرا طبقه متوسط جدید تهراننشین افسان? تقلب 11 میلیونی را باور کرد
کلمات کلیدی:
روزگار و گذشت زمان پرده از رازهای نهفته برمی دارد. امام جواد(ع) |
![]() |
گویا سریال افتضاحات رسانههای حامی موسوی در راستای ایجاد فضای متشنج و نیز مظلومنمایی و دروغپردازی پایانی ندارد. پس از ماجرای شایعه مرگ محسن ایمانی، دانشجوی تهرانی و انتشار این خبر از سوی حامیان موسوی که وی در جریان آشوبهای اخیر کشته شده و جسد او مخفیانه در بهشتزهرا به خاک سپرده شده و پس از آنکه محسن ایمانی چند روز بعد بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و همه شایعات را تکذیب کرد؛ هر روز اخبار جدیدی از اثبات دروغپردازیهای حامیان موسوی در اغراق اخبار و انتشار شایعات منتشر میشود و اما جدیدترین این دروغپردازیها که به مثابه یک افتضاح بزرگ برای رسانههای حامی موسوی است:«پنجشنبه گذشته علیرضا همراه با پدرش برای شرکت در چهلم شهدای سرکوب اخیر به بهشتزهرا رفته بودند. در هنگام بازگشت لحظهای دست علیرضا از دست پدرش جدا میشود، در این هنگام دست او از زندگی کوتاه میشود. علیرضا بر اثر اصابت ضربه باتوم که به سرش خورد دچار خونریزی مغزی شد و به شهادت رسید. علیرضا فقط 12 سال سن داشت. خانواده علیرضا بعد از 4 روز بالاخره دیروز توانستند جنازه او را از پزشک قانونی تحویل بگیرند». این خبر یکی از رسانههای وابسته به حامیان موسوی است که خبرهای مربوط به تجمعات و درگیریهای اخیر را پوشش میدهد و به همراه دیگر سایتهای از این قبیل نقش محوری در زنده نگه داشتن روند تخریب و تعرض را برعهده دارد. این سایت خبری پس از آنکه خبر فوت علیرضا توسلی را به عنوان یکی از کشتهشدگان وقایع اخیر منتشر میسازد به نقل از یکی از حاضران در این مراسم آورد: «من خودم دیدم که مأموران نیروی انتظامی و بسیج با باتوم ضربه میزدند به سر و صورت این بزرگ مرد وطن ولی چون در حال فرار از دست بسیجیها و... بودم، نتوانستم تصویری بگیرم».نحوه فوت علیرضا توسلی البته به قرائت «مدعیان راهاندازی موج سبز» آنقدرجالب توجه بود که به سرعت روی شبکههای اجتماعی فیس بوک و تویتر قرار میگیرد و در حالی که صحت و سقم این خبر از سوی هیچ نهاد رسمی تایید نشده بود به صفحات روزنامه مهدی کروبی راه مییابد. ویکی پدیا (دانشنامه آزاد) درباره علیرضا توسلی اینگونه مینویسد: ارگان مهدی کروبی، در گزارشی اعلام کرد، پیگیری مرگ یک کودک ?? ساله که گفته میشود در مراسم چهلم ندا آقاسلطان در بهشت زهرا کشته شده در دستور کار کمیته حقیقتیاب مجلس قرار گرفتهاست.نویسنده این روزنامه در ادامه داستان خود که محور آن «فوت علیرضا به دلیل اصابت باتوم» بوده است را با استناد به یک سایت وابسته به آشوب طلبان میآورد: یک شاهد عینی نیزگفته بود که «صدها» جنازه را در سردخانهای در جنوب غربی تهران دیده است! بی بی سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و... نیز با استناد به گزارش این روزنامه صبح ایران خبر فوت علیرضا را به موضوع اول روز خود تبدیل کردند و بر این اساس بارها از خشونت نیروی انتظامی ایران سخن گفتند. هرچند گزارشهای متعددی از فوت علیرضا توسلی با قرائن فوق در رسانههای خبری داخلی و خارجی منتشر شد اما پدر این کودک 12 ساله ضمن تکذیب همه این اخبار و گزارشها و تحلیلهایی که بر پایه آن ارائه شده بود، مرگ علیرضا توسلی را این گونه روایت کرد: روز هفتم تیر ماه بود که علیرضا به همراه مادرش برای آوردن آب تصفیه شده به خیابان رفتند که در هنگام برگشت از جایگاه برداشت آب، متوجه میشود کارت شارژ آب را جا گذاشته، به سرعت به جایگاه برگشته و کارت را بر میدارد، در این میان در راه بازگشت و گذشتن از خیابان با یک خودروی مزدا وانت که با سرعت زیاد در حال گذر از خیابان بوده برخورد کرده و در جا بیهوش میشود. وی اظهار داشت: علیرضا سریعا توسط راننده وانت به بیمارستان ساوه منتقل شده که پس از گذشت چند ساعت در ساعت 2 بعدازظهر به بیمارستانی در تهران منتقل شد. توسلی با بیان اینکه در بیمارستان اعلام شد کودک ما دچار مرگ مغزی شده است، یادآور شد: در ساعت 3:30 بامداد 8 تیر علیرضا بر اثر مرگ مغزی از دنیا رفت و ما جسد وی را در همان تاریخ 8 تیر تحویل گرفته و دفن کردیم. وی با بیان اینکه 16/5/88 مراسم چهلم فرزند ما برگزار شده است، خاطر نشان کرد: اخبار منتشر شده از مرگ علیرضا مبنی بر اصابت باتوم بر سر وی تماما کذب بوده و زمانی که 30 روز از مرگ فرزند ما گذشته اعلام شده که این کودک در درگیریهای بهشت زهرا دچار ضربه مغزی شده است که تمام این اخبار را تکذیب میکنم. وی اظهار داشت: دشمنان نظام با توجه به مظلومیت چهره این کودک میخواهند از احساسات مردم سوءاستفاده کرده و نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند. توسلی تصریح کرد: هموطنان مسلمان ما آن قدر آگاه و بیدار هستند که با این قبیل بازیها و اخبار فریب نخورند. «پروژه شهیدسازی» در حالی همچنان در دستور کار سران آشوب قرار دارد که آنان هنوز از شوک برگزاری اولین و دومین جلسه دادگاه متهمان وقایع اخیر در نیامده?اند و با صدور بیانیههای عجیب به زیست سیاسی خود ادامه میدهند، این در حالی است که بسیاری از فعالان سیاسی و مردم از مقامات قضایی خواستهاند با محاکمه سران اصلی آشوب، حقوق از دست رفته آسیب دیدگان مادی و معنوی را احقاق کنند. |
کلمات کلیدی:
حجتالاسلام حمید رسایی در نوشتهای به انتقاد از لاریجانی درخصوص مواضع پس از انتخابات وی پرداخت و با اشاره به نطقها و دستور وی به تشکسل کمیته ویژه در خصوص مسئله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان، از سکوت مبهم او در واکنش به اعترافات تکاندهنده متهمان کودتای مخملی در دادگاه، بهویژه در جریان دادگاه دوم اظهار تعجب کرد.
به گزارش رجانیوز، در این نوشته آمده است:
همه به یاد داریم که آقای لاریجانی ریاست مجلس هشتم و رییس فراکسیون اصولگرایان در ایام قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری مشی خاصی را در برخورد با موضوع انتخابات برگزید. قبل از انتخابات، سیاست سکوت فعال را در پیش گرفت و با توجیه لزوم استقلال قوا و امکان تاثیرگذاری جایگاه ریاست مجلس - که تا حدودی قابل قبول بود - از اظهارنظر در خصوص کاندیدای اصولگرایان خودداری کرد. از این جهت اشکالی بر ایشان وارد نبود، اما ایشان به همین اکتفا نکرد بلکه همچون سدی بزرگ در برابر فراکسیون اصولگرایان ایستاد - که به هچ وجه قابل قبول نبود - کوشید تا میدان بازی این فراکسیون در انتخابات دهم را هم بهم بزند که در نهایت هم عملا آن را تبدیل به یک فراکسیون بیخاصیت کرد!
انتخابات با همه افت و خیزهایش به پایان رسید و دروغگویانی که خود را هوادار مردم، نمونه اکثریت و قانونگرا جا زده بودند، با حضور 85 درصدی مردم پای صندوقها و رأی 25 میلیونی به فرد منتخب، پرده نفاق را کنار زدند و با بیانیهها و تحرکات سازمانی خود سعی کردند با قشونکشی خیابانی آخرین راه را که مخالفت مدنی مینامیدند و در حقیقت انقلاب مخملی بود، تجربه کنند. کوشیدند مردم را در برابر هم قرار دهند و در نهایت هم آنها را به جان هم بیندازند. این حیله عمروعاصی چند روزی گرفت اما اطلاعرسانی رسانههای ارزشی و خطبههای تاریخی رهبر معظم انقلاب در تبیین مسائل و حمایت علنی ضد انقلاب از این تحرکات، خیلی زود مسجد ضرار دوم را پس از 1400 سال در تاریخ ثبت کرد.
منافقین جدید که دیگر راه بازگشتی برای خود نمیدیدند، به شیوه منافقین قدیم روی آوردند و کار به آتش بازیهای خیابانی رسید تا بلکه از مرگ اقلیت حزبی جلوگیری شود. تهران در آتش بود و وعده قبل از انتخابات برخی در نامه به رهبری مبنی بر پیدا شدن دود آتش احزاب ناراضی، تحقق یافت. چند روز که گذشت اما کار از دست همانها هم در رفت و فرمان از اینجا به بعد در اختیار شبکه اصلی انقلاب مخملی قرار گرفت. در همین گرد و غبار بود که ناگهان با عجله ریاست مجلس در اتخاذ موضع، از تریبون مجلس شورای اسلامی مسئله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان و انتقاد از نیروهای نظامی و انتظامی مطرح شد و ذهنها را از آتش تهران منحرف کرد! خیلی زود سخنان رییس مجلس و مصاحبههای برخی از اعضای فعال و رسانهای هیاتی که رییس مجلس تعیین کرده بود، به تیتر یک جریان نفاق جدید و موضوع تحلیگران خارجی تبدیل شد!
از آن روز به بعد، هر روز صبح قبل از آغاز جلسه علنی، آقای لاریجانی در جلسهای غیرعلنی و غیررسمی به بیان گزارشی از پیگیری موضوع کوی دانشگاه و مجتمع سبحان میپرداخت. با این روند مخالفت شد تا آنجا که برخی از نمایندگان به قرائت گزارش نیمه کاره و شفاهی یکی از اعضای هیات اعتراض کردند!
همه ما در تعجب از این مواضع آقای لاریجانی بودیم که پس از خطبههای نمازجمعه رهبری که صراحتاً به دفاع از شورای نگهبان و انتقاد از قانون شکنان و تجمعات خیابانی پرداخت، این بار ایشان در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو در کمال ناباوری بسیاری از آنها که حوادث تهران را رصد میکردند، به انتقاد از شورای نگهبان، نیروهای انتظامی، صدا و سیما روی آورد و مجددا به تیتر یک نشریات احزاب و شخصیتهایی تبدیل شد که روزگاری شعار «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» سر میدادند!
از اینجا به بعد دیگر آقای لاریجانی سکوت پیشه کرد، این که علت چه بود، شاید تذکر برخی شخصیتهای صاحب تاثیر برای همه ما سبب شد تا ایشان به موضعگیری صریح خود که در اکثر موارد مورد سوءاستفاده یک جریان قانونشکن قرار میگرفت، پایان دهد.
واقعیت این است که سخنان و مواضع آقای لاریجانی که در صحن علنی و از جایگاه رییس مجلس ابراز میشود، در بسیاری از موارد و بهویژه در خصوص مسائل خارجی، به حق بازتاب نظرات کلیت نمایندگان مجلس است و بنده همواره به آن میبالم اما در خصوص موضوع انتخابات و حوادث پس از آن، به یقین نظرات ایشان بازتاب نقطه نظرات اکثریت نمایندگان نیست کما این که در جریان حمایت از احمدینژاد نیز بیش از 200 نماینده مجلس بر خلاف نظریه سکوت ایشان، بیانیه حمایتآمیز از دکتر احمدینژاد را امضا کردند و حتی در ایام پس از انتخابات نیز علیرغم مواضع دو پهلوی ایشان در خصوص برخورد با عوامل اغتشاش، بسیاری از نمایندگان خواستار محاکمه عاملان اصلی اغتشاشات شدند.
اما اکنون پس از برگزاری دومین جلسه دادگاه، عوامل دست دوم اغتشاشات اخیر، سئوالی که ذهن بسیاری از نمایندگان و تحلیلگران سیاسی را میآزارد، سکوت آقای لاریجانی در خصوص اعترافاتی است که از زبان ژنرالهای درجه یک احزاب و بهویژه عناصر وابسته به سفارتخانه استعمار پیر انگلیس ابراز میشود! واقعاً مشخص نیست که چرا آقای لاریجانی در قامت نماینده ملت، رییس مجلس، رییس فراکسیون اصولگرایان نسبت به دخالت قدرتهای بیگانه در اغتشاشات اخیر که اسنادش حتی زبان رسانهها و شخصیتهای کشورهای منطقه را هم باز کرده، هیچ موضعی از تریبون مجلس نمیگیرد؟ آیا مسائلی که در 2 جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر طرح شد به اندازه شکستن شیشه چند ماشین در مجتمع سبحان اهمیت نداشت تا رییس مجلس را به موضعگیری وادارد و اطلاع رسانی روزانه درباره آن را به صحن علنی مجلس بکشاند؟! پس از جلسه اول دادگاه این انتظار بود اما احتمال داده شد که ایشان نیز در حال بررسی موضوع است، اما اکنون چه؟ با توجه به اسناد دخالت بیگانگان آیا نباید آقای لاریجانی با نطقی پرصلابت به دهان آنها میکوبید؟
شاید گفته شود که ایشان منتظر است فضا کمی شفافتر شود، پاسخ این است که چرا ایشان در آن مواقع به انتظار شفافیت فضا ننشست؟ آیا همانطور که آن روز هم بسیاری از دلسوزان تذکر دادند، نباید احتمال میدادیم که حرکتهایی مانند کوی دانشگاه و مجتمع سبحان که با شعار حمایت از رهبری ولی در حقیقت برای لطمه زدن به جایگاه رهبری و انحراف از آتش در تهران بود نیز با هدایت همین مدیران پشت صحنه رقم خورده است؟
آیا رییس مجلس نباید در خصوص افتضاحات رسانههای نفاق جدید در داخل و حامیان خارجیشان در خصوص مسائل مختلف و از جمله مورد اخیر یعنی کشته شدن نوجوان 12 ساله با ضربه باتوم در بهشت زهرا که در حقیقت چهل روز قبل در تصادف کشته شده، موضعی اتخاذ میکرد، بویژه که برخی از یاران نزدیک آقای لاریجانی مانند آقای کاتوزیان -که ایده طرح عدم کفایت رییس جمهور را برای اولین بار به عنوان یک اصولگرا نیز مطرح کرد- در خصوص این مسائل به شکل فعالی در عرصه رسانهای حاضرند؟!
این یادداشت هرگز به معنای طرح اتهام به سوی جناب آقای لاریجانی نیست اما قطعاً طرح انتقادی صریح و توصیه به "اتقوا من مواضع التهم، آشیخ توهم" نسبت به ایشان است. به امید اتخاذ مواضعی صریح و قاطعانه از تریبون مجلس در محکومیت عوامل ظاهری و باطنی اغتشاشات اخیر.
کلمات کلیدی: