به دلیل سازماندهی حامیان موسوی از طریق راهپیماییها _ به دلیل آشوبهای خیابانی و کشته شدن 20 بسیجی و 17 حامی موسوی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کلمات کلیدی:
به دلیل سازماندهی حامیان موسوی از طریق راهپیماییها _ به دلیل آشوبهای خیابانی و کشته شدن 20 بسیجی و 17 حامی موسوی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کلمات کلیدی:
شهید مطهری در یکی از کتابهایش نکته ای جالبی را مطرح می کند.استاد شهید در مورد انسان سوزی می فرماید:«تا آن جا که من گشته ام هیچ گاه در تاریخ مشرق زمین پدیده ای به نام سوزاندن آدم زنده در آتش نداریم ولی در تاریخ غرب این جنایت به وفور وجود دارد.»
استاد گرانقدر،دکتر عباسی نیز در یکی از سخنرانی هایش با اشاره به همین گفته شهید مطهری این امر را در تاریخ شرق بدون نمونه می داند.
متاسفانه صهیونیست نگذاشت که این افتخار برای تاریخ مشرق زمین پایدار بماند و این کار انجام شده است.علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیات 4 تا 7 سوره البروج (قُتِلَ أَصحَب الاُخْدُودِ،النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ،إِذْ هُمْ عَلَیهَا قُعُودٌ،وَ هُمْ عَلى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ، وَ مَا نَقَمُوا مِنهُمْ إِلا أَن یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ،الْعَزِیزِ الحَْمِیدِ الَّذِى لَهُ مُلْک السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کلِّ شىْءٍ شهِیدٌ،)می فرماید:« در این آیه به داستان اخدود اشاره مى کند تا زمینه را براى آیات بعدى که مى فرماید: ((ان الذین فتنوا...)) فراهم سازد، و به هیچ وجه جواب قسم نیست .
و کلمه اخدود به معناى شکاف بزرگ زمین است ، اصحاب اخدود جباران ستمگرى بودند که زمین را مى شکافتند و آن را پر از آتش نموده ، مؤ منین را به جرم اینکه ایمان دارند در آن مى انداختند، و تا آخرین نفرشان را مى سوزاندند.
پس جمله قتل .. نفرین بر آنان است ، نه اینکه خواسته باشد خبر دهد، و منظور ازقتل لعنت و طرد از درگاه خداى تعالى است
بعضى گفته اند: مراد از اصحاب اخدود مردان و زنان مؤ منى هستند که در آن قوم سوخته شدند، و جمله قتل مى خواهد خبر دهد که این مردان و زنان به وسیله سوختن در آتش کشته شدند، نه اینکه بخواهد بر آنان نفرین کند. لیکن این نظریه ضعیف است ، به دلیل اینکه بر حسب ظاهر ضمیرهاى اذهم علیها و هم على ما یفعلون وما نقموا به اصحاب اخدود برمى گردد، و مراد از این ضمائر و مخصوصا دومى و سومى جباران ستمگرى هستند که ناقم و شکنجه گر بودند، نه مؤ منین شکنجه شده .... اگر نار را به وصف وقود توصیف کرد براى اشاره به عظمت امر آن آتش و شدت اشتعال و افروختگى آن بود... در حالى که خود ستمکاران لب آتش و پیرامون آن نشسته بودند تا سوخته شدن مؤ منین را نظاره کنند...شکنجه گران حاضر بودند و عمل سوزاندن و سوخته شدن مؤ منین را مشاهده مى کردند... کلمه «نقم -» به فتحه نون و قاف - به معناى کراهت شدید است ، مى فرماید نفرتشان از مؤ منین فقط براى این بود که به خدا ایمان داشتند، و به خاطر همین داشتن ایمان ، ایشان را سوزاندند.»
آری این هولوکاست در تاریخ شرق توسط یهودیان انجام پذیرفت و این ننگ را بر مشرق زمین تحمیل کردند.کسانی که انسان سوزی عادتی مفرح برایشان محسوب می شد دروغ مقدسی به انم هولوکاست را ترتیب دادند و همه از همه جهان طلبکار شدند و به راحتی از شرکت های آلمانی و دیگر مردم جهان با کمال پررویی اخاذی می کنند و بر این باج سبیل تا سال 2030 نیز ادامه می دهند.
موضوع این نوشتار دروغ هولوکاست در جنگ جهانی دوم نیست.می خواهم به موضوع کشتار مردم صعده اشاره کنم.دولت یمن که به خیال خام خود می خواست با حملات برق آسا الحوثی ها را نابود کند به دلیل مقاومت مردمی زمین گیر شد.اتاق های فکر در واشتگن و تل آویو این جنگ را برای چهار منظور طراحی کردند:
1-تحت تاثیر قرار دادن گزارش گلدستون در افکار عمومی جهانیان و بالخصوص مسلمانان که متاسفانه موثر واقع شد
2.درگیر کردن مراسم برائت از مشرکین و مراسم حج با این مسلمان کشی
3.وارد کردن ایران به این جنگ و ایجاد یک بازی باخت- باخت برای دیپلماسی ایران و امتیاز گیری در مسئله هسته ای
4.قطع روابط ایران با یمن
مورد سوم و چهارم با هوشیاری رهبر انقلاب و دستگاه سیاست خارجی تا این لحظه خنثی شده است.اتفاقاتی مثل سناریوی مفتضح کشتی ایرانی حامل سلاح نیز در راستای امر چهارم ارزیابی می شود. برای خنثی کردن امر دوم هم باید شعارهای حمایت از صعده با نفی استکبار به هم تنیده شود و صرفا نباید به مهره دست چندم صهیونیست ها یعنی ارتجاع عرب بسنده کرد.
نکات تاسف بار فاجعه صعده استفاده از بمب های فسفری و سوزاندن مردم بی دفاع صعده به دلیل دفاع از اعتقادات و حقوق طبیعی اشان به واسطه ارتجاع عرب است.به این خبر از خبرگزاری فارس دقت کنید:« جنگنده های عربستان سعودی در حمله به مناطق یمن از بمب های فسفر سفید اهدایی رژیم صهیونیستی و سلاحهای ممنوعه آمریکایی استفاده میکنند.»
این اتفاق یادآور هولوکاست 15 قرن پیش در همین سرزمین است که توسط یهودی ها انجام پذیرفت.الان نیز بعد از 15 قرن همان اتفاق رخ داده است. باید آیه بعدی را خطاب به خائن حرم شریفین گقت:« إِنَّ الَّذِینَ فَتَنُوا المُْؤْمِنِینَ وَ المُْؤْمِنَتِ ثمَّ لَمْ یَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَاب جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَاب الحَْرِیقِ»
وهمچون 15 قرن پیش وعده قرآن را برای مردم صعده تکرار می کنیم:« إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ لهَُمْ جَنَّتٌ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنهَرُ ذَلِک الْفَوْزُ الْکَبِیرُ»
و اما سخنی هم با موسوی:
واقعا با چه رویی از این خائن حرم شریف و دست پروده مستر همفر برای آشوب های انتخاباتی پول گرفتی؟چرا موضعی از شما بر این امر شاهد نیستیم؟خود را مدیون ملک عبدالله می دانی؟ از آن امامی که از آن دم می زنی خجالت نکشیدی؟20 بسیجی را فدای دیکتاتور مابی های خود کردی و بر ضد بسیج بیانیه می دهی؟حنای تو و امثال تو دیگر برای آمریکایی ها هم رنگی ندارد.آنها از شما و کروبی عبور کردند.دلیل نمی خواهد وقتی مخملباف جایزه خود را به منتظری اهدا می کند یعنی او نقش تدارکچی جنبش سبز اموی را به عهده گرفته است.قبل از انتخابات نوشتم که کاری نکنید که بعد از انتخابات بگوییم میرحسین حیف شد ولی اکنون نمیگوییم چون داشته های 30 ساله آمریکایی ها را بر باد دادی.آفرین بر خدمتی که به انقلاب کردی
کلمات کلیدی:
بنام خدا
اعترافنامه
سلامٌ علیکم؛ احتراماً به عرض میرساند:
این بنده حقیر کمترین نادان متحجر نالایق خائن! در گروه خلایقی بودم که روز بیست و دوم خردادماه سال جاری، به احمدی نژاد رأی دادم و از همه بدی هایم بدتر آنکه در زبان و دل و قلوه و هیچ جای دیگر بدن خود، کمترین حس پشیمانی که ندارم هیچ، بخاطر انتخابم احساس غرور و افتخار فراوانی هم میکنم(تازه از شما چه پنهان، در بعضی جاهایم نیز بزن و بکوب و عروسی برپا است).
من همان خائن گمراهی هستم که پیش از انتخابات با کمک مبالغ اندک درآمدم، برای احمدی نژاد، پوستر و نوشته چاپ کردم و به در و دیوار چسباندم و خدا میداند که باعث گمراهی چند نفر از خلق ا. . . شدم.
بد نیست بدانید که داستان ندانم کاریهای من به اینجا ختم نمیشود؛ بلکه من هرجا میرفتم؛ یک نوار سه رنگ را به رنگ پرچم میهنم؛ به دور مچ دست خود میبستم که این خیانت آشکار خود دلیلی دیگر بر نادانی و حقارت و تحجر و خیانتم به آرمان "چیز" میباشد.
گناه بالاتر من این است که به بهانه وجود آزادی بیان (در زمان احمدی نژاد زورگو) هرجا میرسیدم به بیان عقیده ام میپرداختم و از یاد میبردم که دایره آزادی ما در صورت رأی نیاوردن احمدی نژاد، فقط به نحوه حمایت از جناب آقای مهندس میرحسین موسوی محدود خواهد شد و بس و خارج از این دایره باید سکوت اختیاری را برگزید وگرنه هیچ کس مسئول حفظ جانم نخواهد بود .
گناهان من به اینجا هم ختم نمیشود. بنده فردای پس از انتخابات در میان دوستان و آشنایانم به پخش شیرینی پرداختم که این عمل قبیح را زمانی مرتکب شدم که جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، به سبب انتخاب نشدنشان شدیداً عزا گرفته بودند. (الهی بمیرم)
راستی، باز هم یک گناه بدتر یادم آمد. وقتی طرفداران جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، در محله ما و طی تظاهراتی آرام، سطلهای آشغال را آتش میزدند و شیشه های بانک ها را میشکستند، من نشسته بودم و به جای کمک به آنان، از پشت شیشه پنجره، به این اعمال آزادیخواهانه و مترقیانه، نگاه میکردم و تخمه ژاپنی میشکستم بی آنکه کوچکترین کمکی به آنها بکنم.
دبگر طاقتش را ندارم. جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، لطفاً مرا اعدام کنید. من لایق رئیس جمهور نانازی مثل شما نبودم. من معنی آن همه "چیز" را که در مناظره گفتید؛ نفمیده بودم و حالا هم هرچه به مخ نا"چیز"م فشار میاورم؛ باز هم معنی "چیز"هایتان رانمیفهمم. خواهش میکنم مرا مثل همان ملوانان انگلیسی که گفتید باید اعدام شوند؛ اعدام کنید. آویزانم کنید. حلق آویزم کنید.
با تشکر و سپاس زاید الوصف
یک خائن نادان نالایق وطن فروش متحجر عقب مانده احمدی نژادی
کلمات کلیدی:
رییس کمیسیون فرهنگی مجلس خطاب به کاندیداهای شکست خورده انتخابات گفت: در حوادثی که پیش آمد 37 نفر کشته شدند که البته مایه تاسف است و گفتنی است که از این 37 نفر 20 نفر بسیجی بودند؛ اکنون جا دارد که پس از 5 ماه از دوستان قبلی و قدیمی خود سئوال کنیم که حاصل کار خود را در این مدت چگونه ارزیابی میکنید؟
به گزارش فارس، غلامعلی حداد عادل نماینده مردم تهران و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی که امروز یکشنبه به عنوان اولین ناطق میان دستور در صحن علنی مجلس سخن میگفت، اظهار داشت: کشتار مسلمانان بی پناه یمن دل هر مسلمانی را به درد میآورد و سکوت جامعه جهانی و سکوت بسیاری از دولتهای جهان اسلام از آن درد آور تر است.
این نماینده مجلس همچنین با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری گفت که اکنون که بیش از 5 ماه از انتخابات 22 خرداد گذشته مناسب است که با نگاهی به حوادث این چند ماه اخیر منصفانه و به دور از حب و بغض به ارزیابی بنشینیم.
حداد عادل اضافه کرد: همه می دانیم که تبلیغات انتخابات در فضایی کاملا آزادانه صورت گرفت و هیچ مانعی برای اظهار نظر نامزدها وجود نداشت و مردم نیز آزادانه از نامزدهای مورد نظرشان حمایت کردند و روز انتخابات با نظم باشکوهی آرای خود را به صندوق ها رای ریختند.
وی افزود: شرکت 40 میلیون نفر مردم در انتخابات که 85 درصد از واجدان شرایط را رقم میزد به خودی خود یک پیروزی و افتخار بزرگ بود.
حداد عادل تصریح کرد: این حضور انبوه نشانه موفقیت و نهادینه شدن آزادی و مردم سالاری دینی در ایران بود و علاوه بر آن نشانه اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بود، مردم چون می دانستند نظام در آرای آنها خیانت نمیکند به پای صندوقهای رای آمدند؛ آنها در 30 سال گذشته در انتخابات متعدد اطمینان پیدا کرده بودند که جمهوری اسلامی ایران به آرای مردم خیانت نمیکند.
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اما فردای روز انتخابات در حالی که هنوز چند ساعت از شمارش آراء نگذشته بود تهمت تقلب در انتخابات زده شد؛ بی آنکه دلیلی بر اثبات این مدعا عرضه شود؛ مدعیان تقلب در انتخابات خواهان ابطال فوری انتخابات شدند. دلایل آنها عمدتا رفتار دولت در هفتههای قبل از رای گیری و به سخنان مطرح شده در مناظرهها مربوط میشد.
وی عنوان کرد: آنچه مایه تعجب بود این بود آنها تا وقتی خودشان را پیروز انتخابات میدانستند این امور را سبب ابطال انتخابات نمیدانستند اما زمانی که از نتایج انتخابات باخبر شدند مدعی تقلب شدند و مردمی را که از هیجانات و احساسات روزهای قبل ملتهب بودند بدون مجوز قانونی به خیابانها کشاندند و فرصت و زمینهای ایجاد کردند تا جماعتی وابسته به گروهکهای زخم خورده از انقلاب و مزدور بیگانه خود را لابه لای انبوه مردمی که گمان میکردند حق آنها ضایع شده پنهان کنند و با تخریب برخی اماکن و موسسات و آتش زدن اتوبوسها و تباه کردن اموال عمومی به خیال خود ایران را ناامن و حکومت ایران را بی ثبات جلوه دهند.
حداد عادل ابراز داشت: این اردو کشی خیابانی ظالمانه که بر پایه ادعای تقلب در انتخابات شکل گرفته بود یک هفته ادامه پیدا کرد بی آنکه نیروهای انتظامی یا بسیج مانع شوند یا اقدامی انجام دهند، روز دوشنبه 25 خرداد در پایان راهپیمایی معترضان عدهای به یک پایگاه بسیج در حوالی میدان آزادی حمله کردند و در نتیجه چند نفر از بسیجیان مردم و تنی چند از حمله کنندگان کشته شدند. به این ترتیب اولین بهانه برای برافروختن آتش خشم و هیجان مردم و ادامه تظاهرات به دست آمد.
وی اضافه کرد: آقایانی که مردم را به خیابانها آورده بودند با آنکه می دانستند بسیجیان در داخل مقر خود از بیرون مورد حمله قرار گرفته اند هیچ اظهار تاسفی از شهادت آنها نکردند اما مهاجمان کشته شده را شهید نامیدند و از طرفداران خود خواستند لباس سیاه بپوشند و شبها روی بام خانه خود الله اکبر بگویند.
رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: مردم مومن و انقلابی کشور که از این رفتار آقایان دچار حیرت شده بودند روز جمعه بعد از انتخابات با شرکت در نماز جمعه پای سخن مقام معظم رهبری نشستند و با حضور بینظیر و با شکوه خود با جماعت اندکی که مامور تخریب اموال عمومی بودند و نیز با آمریکا و برخی از دولتهای اروپایی که روسای جمهور و وزرای خارجه آنها در آن چند روز از خوشحالی روی پا بند نبودند پیغام دادند که ملت ایران برای دفاع از انقلاب اسلامی مثل 30 سال گذشته در صحنه حاضر و آماده است اما آنها که میباید این پیام را درک کنند متاسفانه به سماجت و لجاجت خود ادامه دادند و اوضاعی پدید آمد که هیچ کس بدان راضی نبود.
حداد عادل همچنین گفت: در حوادثی که پیش آمد 37 نفر کشته شدند که البته مایه تاسف است و گفتنی است که از این 37 نفر 20 نفر بسیجی بودند؛ اکنون جا دارد که پس از 5 ماه از دوستان قبلی و قدیمی خود سئوال کنیم که حاصل کار خود را در این مدت چگونه ارزیابی میکنید؟ در این هنجار شکنیها و بی حرمتیها چه سودی عاید شما و کشور و نظام و انقلاب شد؟ آیا شما که در انقلاب سابقه خدمت داشتهاید و رهبری در خطبه نماز جمعه خود از خدمات شما به انقلاب و کشور یاد کرد متاسف نیستید از اینکه در روز قدس که یادگار بزرگ معمار کبیر انقلاب است، عدهای به بهانه حمایت از شما تظاهرات کردند و با ماه رمضان بطری آب به دست و سیگار بر لب شعار نه غزه نه لبنان سر دهند و 13 آبان را به گمان خود فرصتی برای بیرون ریختن عقدهها و کینههای خود نسبت به اسلام و انقلاب بدانند؟
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: شما با شعار انتقاد از دولت که حق شما و هر شهروند دیگر است وارد کارزار انتخاباتی شدید اما اکنون ملت شاهد آن است که گروهی با حمایت رسانههای بیگانه به نام شما به انتقام عظیم انقلاب برخواستند، آیا از اینکه راهی که شما باز کردهاید و چنین مسیر و مقصدی منتهی شده راضی هستید، اگر راضی نیستید و اگر حقیقتا خود را پیرو امام راحل و معتقد به ولایت فقیه میدانید چرا صریحا راه خود را از دشمنان انقلاب و امام جدا نمیکنید؟
حداد عادل تاکید کرد: انتقاد از دولت اگر به قصد تخریب و تضعیف دولت نباشد هم به سود دولت است و هم به سود کشور، اکنون که رهبری همگان را به وحدت و دوستی و برادری دعوت میکنند جا دارد که همگان و خصوصا رسانهها شعله آتش دشمنی را خاموش کنند و به جنگ و غوغای لفظی خاتمه دهند و به جای عیب جوییهای مداوم و ملال آور فضای سالمی برای نقد و بررسی ایجاد کند.
کلمات کلیدی:
بسیج امروز، تداوم همان بسیج دیروز است!
نقدی بر بیانیه شماره 15 میرحسین موسوی
آخرین اظهارنظر نامزد اقلیت انتخابات دهم ریاست جمهوری (که هنوز هم حاضر نیست به رای ملت تمکین کند) در قالب بیانیه شماره 15 صادر گردیده که حاوی مطالب قابل تاملی است. این نوشته مانند اغلب بیانیه های موسوی معجونی از تعابیر صواب و ناصواب و نتایج منطقی و غیر منطقی است که به کلاف سردرگمی شباهت دارد که ذهن مخاطب را هدف قرار داده است. مخاطبی که اگر توان تجزیه و تحلیل صحیح را نداشته باشد، شاید نتواند از پس فهم مقصود و منظور نویسنده بیانیه برآید و با یکی از شبهات متعدد آن تسلیم گردد. لذاست که تجزیه و تحلیل این بیانیه ضروری به نظر میرسد.
بیانیه منسوب به موسوی با طرح این سوال که "بسیج چه بود و چه هست و چه باید باشد؟" آغاز می شود و در ابتدای تلاش دارد تا در پاسخ به بخش اول سوال، خود را از مدافعین سرسخت عملکرد بسیج در دروان دفاع مقدس معرفی نماید، بسیجی که به تعبیر وی نه با "بودجههای کلان و سلاحهای گران" بلکه با " نیتهایی پاک و عمیق" توانست حماسههای بزرگ تاریخ ملت را در برابر متجاوزین بعثی بیافریند، حقیقتی که از بسیج اسطورهای به یاد ماندنی در تاریخ ایران زمین ساخته است.
در ادامه بسیج به "ماشینی سرکوبگری" تشبیه گردیده که "برای زدن و گرفتن و آزار و حتی قتل انسانهایی که تنها جرمشان دعوت به دادگری است؟!" آماده شده است! حمایت از دورغگویان، تبدیل شدن به ابزاری برای قدرت حاکمان، کوفتن بر سر مردم، جیرهخوار دولت، تنزل تا حد یک حزب سیاسی، مخالفت با مفاهیمی چون آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان و ... دیگر اتهاماتی است که در این سیاهه منسوب به موسوی برای بسیج امروز فهرست گردیده است!
در بررسی این بیانیه که مملو از توهین و افترا به بسیج و بسیجیان است و از نفرت و کینه موسوی نسبت به بسیج حکایت دارد، باید بدنبال "علت" گشت نه "دلیل". نکات زیر زوایای مختلف این بیانیه را مورد آشکار می سازد:
1- تعریف و تمجید از پیشینه بسیج، مقدمهای برای حمله و محاکمه بسیج امروز است. در حقیقت این تعریف و تمجید از گذشته بسیج مصداق عبارت "کلمه حق یراد به الباطل" است که گوینده با اذعان به حقایقی غیرقابل انکار قصد دارد تا اهداف باطل خود را دنبال نماید و گرنه معلوم نیست آنروز نیز بسیج نزد این افراد و گروههای سیاسی وابسته به آنها از چه جایگاه و رتبه ای برخوردار بوده است!
2- واقعیت آن است که این بسیج نیست که تغییر رویکرد داده، بلکه این برخی شخصیتها و گروههای سیاسی هستند که تغییر رویه دادهاند. این جریانها روزگاری خود را حامی سرسخت آرمانهای امام و پیرو ولایت مطلقه فقیه میدانستند و مخالفین خود را مصادیق اسلام آمریکایی معرفی میکردند، اما امروز در اثر دنیاگرایی و انحطاط فکری که نمونههای آن در تاریخ اسلام فراوان است، از آرمانهای انقلاب و امام دور شده و در تبعیت از رهبر نظام اسلامی دچار مشکل شدهاند. لذاست که امروز منتقد بسیجی گشتهاند که خود را داعیه دار آرمانهای انقلاب و مدافع حریم ولایت میداند.
3- بسیج نیز مانند تمامی اقشار و گروههای اجتماعی این جامعه مصون از خطا نیست و با وضعیت ایدهآل فاصله دارد، لذاست که همواره میتواند مورد نقد قرار گیرد، همانطور که دیگر اقشار جامعه چون دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، مهندسان، روحانیون، اساتید، هنرمندان، ورزشکاران، کارگران و کارمندان و کسبه و ... نیز در جایگاه نقد دارای نقاط ضعف و قوتی هستند که باید مورد توجه واقع شود. اما مساله آن است که نقد وارد بر بسیج توسط جریانهای منحرف سیاسی دقیقا نقاط قوت بسیج را نشانه رفته است!
اعتراض آنها نه به خاطر آن است که چرا بسیج نتوانسته بطور کامل جنبش نرم افزاری را در کشور راه اندازی و هدایت نماید؟! یا اینکه چرا بسیج در عرصه سازندگی و توسعه کشور حضور حداکثری ندارد؟! بلکه از آن روست که بسیجیان مهمترین اقشار و گروه پیشرو در جامعه بودند که با بصیرت کامل "سناریوی کودتای مخملین" را شناسایی و بر ملا کرده و با تمام توان آن را مهار و منهدم کردهاند!
نقطه ضعف بسیج از منظر آقایون آن است که این مجموعه تمام قد، گوش به فرمان حکیم فرزانه و رهبر معظم انقلاب اسلامی است و از گروههای سیاسیای که منافع حزبی خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند حرف شنوی ندارد، و در نتیجه قابل نفوذ نبوده و نمیتوان قدرت آنها را مصادره به مطلوب نمود. لذاست که چنین برآشفتهاند و پنجه بر صورت بسیج میاندازند! و به همین خاطر است که بسیجی را " دستگاهی بینیت که بفرموده چشمانش را میبندد" مینامند. آری آنها نیز بسیج را گوش به فرمان میخواهند، اما نه گوش به فرمان رهبری بلکه گوش به فرمان حزب و گروه خود! همانطور که در این سالها تلاش کردهاند دیگر اقشار جامعه از جمله دانشجویان و معلمان و ... را گوش به فرمان خود نماید! غافل از اینکه بسیج تنها گوش به فرمان رهبر نظام اسلامی است و به این تبعیت که مبتنی بر آموزههای قرآنی شکل گرفته است افتخار میکند.
4- بسیجی خوب از نگاه ایشان "بسیجی بیبصیرت" است! بسیجیای که نتواند مرزهای سیاسی و حق و باطل را تشخیص دهد و در گرد و غبار برآمده از فتنههای سیاسی، جبهه خودی را گم کند و در صف دشمن قرار گیرد و احزاب و گروههای سیاسی قدرت طلب بتواند رای او را به نفع خود مصادره نمایند!
بسیجی خوب، "بسیجی مرده" است، بسیجیای که در زمان فتنه و فعالیت خط نفاق در داخل مرزها، منفعلانه تنها نظارهگر بایستد و حاضر نشود پرده از چهره تزویر و نفاق برافکند و در نگاهی تقلیلگرایانه، اقدام دشمن برای براندازی نظام را رقابت دو جناح در درون نظام تحلیل کند!
بسیجی خوب، بسیجی غیر سیاسی است که تنها در زمان جنگ نظامی با دشمن میتواند مفید باشد وگرنه با پایان جنگ، سیاست و اداره کشور را باید به دست سیاسیون عافیت طلب و احزاب اپورتونیست سپرد! به عبارتی بهتر "جان دادن از شما، حکومت کردن از ما"!؟
بسیجی خوب بسیجی است که هیچگاه از خود نپرسد که چگونه کسانی که خود را منسوب به خط امام(ره) میدانند، امروز در ائتلافی آشکار در کنار گروهکهای مطرود حضرت امام(ره) همچون نهضت آزادی، سلطنت طلبان، گروهک منافقین و ... قرار گرفتهاند!؟ و برایش این ابهام مطرح نگردد که چگونه سروش و گوگوش و رجوی و موسوی و پهلوی و کروبی و گنجی و خاتمی و مهاجرانی و منتظری و ... همگی دست به دست هم جنبش سبز را شکل داده اند!؟
در یک کلمه؛ بسیجی خوب، بسیجی است که در انتخابات دهم ریاست جمهوری به موسوی و کروبی رای داده باشد!؟
5- موسوی در بخشی از نوشته خود بسیج را متهم به سرکوبگری ملت میکند و اینکه تلاش دارد تا مردم را مرعوب نماید. البته معلوم است که منظور وی ایستادگی بسیجیان در برابر محدود اراذل و اوباشی است که در حمایت از موسوی و کروبی خیابانهای تهران را به آشوب کشاندند. و لذاست که سران فتنه سبز مدیونشان بوده و در عوض آنها را "مردم" معرفی میکنند! و گرنه کیست که نداند بسیج و نیروهای حزب الله مصادیق "اشداء علی الکفار رحماء بینهم" هستند و حاضرند جان خود را برای ملت مسلمان خویش فدا کنند. بسیجی ملت را مرعوب نمیخواهد! بسیجی خود پمپاژ کننده روح غیرت و شجاعت در جامعه است. بسیجی پیامآور عزت و اقتدار ملت است. بسیجی خود زاده دامان ملتی غیور و شجاع است و ملت مرعوب نخواهد توانست بسیجی پرور باشد.
البته بسیجی در برابر دشمنان آسایش جسمی و روحی مردم ایستاده است و در این سالها همواره اراذل و اوباش، بدحجابها، دو گروهی بودند که تاب دیدن بسیجیان را نداشتند، چرا که آنها خیابانهای شهر را جولانگاه خود برای ترویج فرهنگ اباحی گری میخواستهاند، اما "مردم" نامیدن این گروهها توسط موسوی اظهارنظری است که برای آن دلیل منطقی نمیتوان یافت.
6- در بخش دیگری از بیانیه، موسوی نسل جدیدی بسیجی را نسبت به قرار گرفتن در بوته تاریکترین شبههها و فتنهها هشدار میدهد، نکته مهمی که همه ملت ایران از احزاب و گروههای سیاسی تا بسیج و بسیجیان و عوام و خواص جامعه را در بر میگیرد. اما توجه آقای موسوی را باید به این نکته جلب نمود که طبق آموزه های اسلامی و رهنمودهای حضرت امام(ره)، قابل اطمینانترین راه در گذر از فتنه ها توجه به رهنمودهای رهبری جامعه اسلامی و تبعیت از دستورات ولی فقیه زمان است. در این مسیر بسیج و بسیجیان درخشان ترین کارنامه را در سه دهه عمر با برکت خود به جای گذاشتهاند و در فتنه اخیر نیز چنین عمل کردهاند. اتفاقا این احزاب و گروههای سیاسی بودند که در این زمینه دچار فراز و نشیبهایی شدهاند که اذهان مردم آن را فراموش نکرده است. خوب است آقای موسوی به عملکرد خود و سیاسیون اطراف خود بنگرد تا متوجه گردد چگونه در گذر از فتنهها به دلیل عدم توجه به رهنمودهای رهبری معظم انقلاب اسلامی در گل ماندهاند!
7- ادعای گزاف دیگر موسوی نفرت بسیجیان از مفاهیمی چون "آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیتها" است. معلوم نیست این ادعای موسوی دیگر از کجا ساخته و پرداخته شده و مبتنی بر کدام کلام و سخن بسیجیان مطرح شده است. بسیج خود مولود انقلاب اسلامی است که داعیهدار آزادی و عدالت بوده و اقامه حکومت اسلامی را نیز برای احقاق حقوق اسلامی همه افراد جامعه میخواهد. لذا اتهام نفرت بسیجیان از این مفاهیم، اتهام کثیفی و بیپایه کسانی است که از این مفاهیم منظور دیگری را اراده می کنند.
آقای موسوی خود بهتر میداند که در اطراف ایشان کسانی وجود دارند که آزادی، حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیتها و ... را در ذیل گفتمانی متفاوت از گفتمان اسلام و حضرت امام(ره) تفسیر میکنند، تفسیری که گاه به تعارض با آموزههای اولیه اسلام ختم میشود. البته بسیجیان از این تفسیرهای ضد انسانی نفرت دارند و به این نفرت افتخار میکنند، چرا که این تفسیر از آزادی و حقوق بشر و ... چیزی جز اسارت و بردگی انسان ارمغان نخواهد آورد.
8- سخن آخر اینکه فردی که خود را نخست وزیر امام معرفی میکند، با صدور هر بیانیه جدید، بیش از پیش از آرمانهای حضرت امام(ره) فاصله میگیرد. موسوی امروز گرداب فتنه ای به راه انداخته و خود در آن گرفتار آمده است. صدور بیانیه های جدید غرق شدن بیشتر را به همراه دارد. راه نجات وی توجه و عمل به توصیه پیر و مرشدمان حضرت امام خمینی(ره) است که فرمود "پشتیبان ولایت فقیه باشد تا به این مملکت آسیبی نرسد"
کلمات کلیدی:
مهدی کروبی در حالی چهارشنبهشب به قم سفر کرد که زمان برنامه وی بهدلیل آگاهی از اعتراض طلاب و قصد ممانعت از حضور وی در این شهر مقدس تغییر کرده بود.
به گزارش رجانیوز، کروبی ابتدا قصد داشت روز چهارشنبه به قم سفر کند اما پس از آنکه مطلع شد جمعی از طلاب قم قصد دارند با حضور در محل عوارضی ورودی این شهر، از ورود وی جلوگیری کنند، زمان برنامه خود را تغییر داد.
براساس این گزارش، کروبی که هدف سفر خود را تسلیت بهمناسبت درگذشت آیتالله قاضی رئیس و مؤسس دانشگاه قم بیان کرده بود، با این تغییر زمانبندی شبانه وارد قم میشود.
با این حال، جمعی از طلاب پس از آگاهی از حضور وی در قم، به محل اقامت وی مراجعه کرده و مقابل درب آن، دست به اعتراض خاموش میزنند.
یکی از طلاب شرکتکننده در این تجمع خاموش با تکذیب ادعای حسین کروبی و سایت کروبی مبنی بر سردادن شعار "مرگ بر ضد ولایت فقیه" و "مرگ بر منافق" در مقابل محل اقامت کروبی گفت: طلابی که در این محل حضور یافته بودند، با نصبالعین قرار دادن بیانات رهبر انقلاب در زمینه دقت در سردادن این شعارها علیه افراد و همچنین بهدلیل اینکه محل اقامت کروبی در نزدیکی دفتر مقام معظم رهبری در قم قرار دارد و رسانههای بیگانه ممکن بود، موج دیگری از دروغسازی و تحریف ماجرا را به این بهانه رقم بزنند، از سردادن هرگونه شعاری خودداری کردند.
وی خاطرنشان کرد: اعتراض خاموش طلاب در نهایت آرامش برگزار شد و این اعتراض در حقیقت، اعتراض به هتک حیثیت نظام اسلامی توسط کروبی با ادعاهای بیشرمانه و بدون سندی بود که نمونه این ادعاها در دهه 60 تنها از سوی گروهک منافقین علیه جمهوری اسلامی مطرح شده بود.
گفتنی است حسین کروبی فرزند مهدی کروبی در گفتوگو با رادیو فردا ادعا کرده بود: دهها نفر ساعت یک بامداد پنجشنبه، جلوی محل اقامت مهدی کروبی در قم تجمع کرده و شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر دادند. به آقای کروبی آسیبی نرسیده است.
همچنین سایت خبری حزب اعتماد ملی نیز نوشت: در پی درگذشت آیتالله قاضی، نماینده امام در استان لرستان، مهدی کروبی، دبیر کل حزب اعتماد ملی و یکی از نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، به شهر قم سفر کرده و با آیتالله محفوظی نیز دیدار و گفتوگویی درباره حوادث پس از انتخابات و مشکلات اقتصادی که مردم با آنها دستبه گریبان هستند، داشته است.
این سایت نیز ادعا کرده بود: «در ساعت یک بامداد، بیشاز ?? نفر موتورسوار، جلوی درب محل اقامت آقای کروبی تجمع کرده و شعارهایی نظیر مرگ بر منافق، مرگ بر ضدولایت فقیه دادند. برپایه این گزارش، تجمعکنندگان، با دخالت نیروهای انتظامی و امنیتی، مجبور به ترک محل شدند.»
کلمات کلیدی:
عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: بسیجی نمیگذارد صحنه تصمیمگیری سیاست در خاندانهای خاص به ودیعه گذاشته شود و سلطنت و وراثت خانوادگی اعاده گردد و در صحنه سیاست احزاب خاص قدرت را در انحصار خود بگیرند و مردم را از صحنه حذف کنند.
به گزارش فارس، غلامحسین الهام سخنگوی سابق دولت و عضو حقوقدان شورای نگهبان در گردهمایی بزرگ بسیجیان فریدونکنار بسیج را شجره طیبه، عصاره فضیلت ملت و تبلور آرمان انبیاء دانست و گفت: بسیج یک حقیقت ماندگار است اما عدهای کوردل آن را نفهمیدند و در چند سال فتنه شعار دادند که «توپ، تانک، بسیجی، دیگر اثر ندارد».
* توپ و تانک بر بسیجی اثر نمیگذارد
وی افزود: آنها نفهمیدند که بسیجی چیست و الا متوجه میشدند که این توپ و تانک است که بر بسیجی اثر نمیگذارد و به عنوان نمونه دیدند که حسین فهمیده با ایمان، بصیرت، اخلاص و دشمن شناسی خود همه تجهیزات نظامی و مادی را از اثر انداخت و 8 سال تهاجم سنگین نظامی بر مردم بسیجی ما اثری جز افزودن ایمان، مقاومت، بصیرت، آگاهی، فداکاری و ایثار نداشت.
الهام بسیجی را مظهر ایمان الهی دانست و تصریح کرد: آیات الهی تنها عامل اثرگذار بر قلب بسیجی است که این نور باعث شفاف شدن حقیقت در عصر فتنه میشود و کوردلان این را فهمیدند و به همین دلیل ایمان بسیجی را هدف قرار دادهاند؛ آنها میدانند تا بسیج است امکان فتنه و فساد وجود ندارد و امام، تنها و غریب نمیماند.
وی ادامه داد: بسیج نهادی است که در دوران ضرورت سلاح در دست میگیرد، حماسه میآفریند، دشمن را میخکوب میکند و بر اندام دشمن لرزه میافکند و با دست خالی همه میادین پر خطر را میگشاید و آن چیزی که باعث دریادلی بسیجیان میشود، ایمان، اخلاص و بصیرت بسیجی است.
الهام با اشاره به درخشش بسیج در کنار ارتش و سپاه در 8 سال دفاع مقدس اظهار داشت: در آن دوران سلاحهای شیمیایی و تسلیحات نظامی و امکانات مالی دشمن نتوانست این نیروی الهی را متوقف کند اما آن روز، روز جنگ نظامی بود که قلبها و جمجمهها را هدف قرار داده بودند درحالی که امروز، روز جنگ نرم است که در آن دشمن تفکر و ایمان بسیجی را هدف گرفته است.
وی با بیان اینکه در جنگ نرم فضا غبارآلود میشود و دوست و دشمن در هم آمیخته میشوند و فتنه آغاز میگردد، افزود: در این جنگ نیز بسیج باید میداندار باشد و در این عرصه بسیجی یک بسیجی علمی نیز هست و در این جنگ بسیجی قلم به دست میگیرد و عرصه رسانه را میشکافد.
* بسیج باید در عرصه رسانه که مهمترین پایگاه دشمن است، بایستد
الهام تصریح کرد: نباید رسانهها از بسیج و تفکر بسیجی تهی باشند بلکه باید در عرصه رسانه که مهمترین پایگاه دشمن در جنگ نرم است و فراتر از مطبوعات، با رسانههای صوتی و تصویری به دنبال ایجاد فتنه و انحراف اعتقادات است، بسیجیان بایستند.
وی با بیان اینکه بسیجی در عرصه فرهنگ، هنر و سیاست باید حضور فراگیر داشته باشد گفت: بسیجی در عرصه سیاست همان تحقق مردمسالاری دینی است که رهبر معظم انقلاب آنرا اساس حکومت دینی قرار داد و بسیجی میتواند در این نگاه به عنوان متن و اساس مردم با روحیه تکلیفگرایی و بصیرت و برای تحقق حکومت دینی بر اساس عدالت تلاش کند.
الهام تاکید کرد:بسیجی نمیگذارد صحنه تصمیمگیری سیاست در خاندانهای خاص به ودیعه گذاشته شود و نمیگذارد سلطنت و وراثت خانوادگی اعاده شود و در صحنه سیاست احزاب خاص قدرت را در انحصار خود بگیرند و مردم را از صحنه حذف کنند.
* عدهای می خواستند با زور و آشوب و کشتار بسیجیان، دیکتاتوری را اعاده کنند
وی ادامه داد: بسیجی در عرصه سیاست نمیگذارد دشمن در زمان انتخابات با جنگ نرم خود، ریل انتخابات را منحرف کند و فتنههای بعد از انتخابات مردم را از مسیر مردمسالاری دینی دور کرده و دیکتاتوری را جایگزین آن سازد؛ بسیجی در عرصه سیاست نمیگذارد عدهای با زیر پا گذاشتن قواعد حقوقی در حاکمیت تصمیم مشروع و قانونی مردم در انتخابات ریاست جمهوری، با زور و آشوب و فتنه خیابانی و کشتار بسیجیان در متن خیابانها دیکتاتوری را اعاده کنند و 13 میلیون را بر تصمیم 25 میلیون غلبه دهند، چنین کاری معنایی جز دیکتاتوری ندارد.
* دیکتاتوری و فتنهگری اثر ندارد
سخنگوی سابق دولت گفت: آنها آمدند تا مردمسالاری دینی و مردم را از قدرت برکنار کنند و به همان خاطر شعار دادند که «بسیجی اثر ندارد»؛ این شعار به آن معنی است که مردمسالاری، دینباوری و ولایتپذیری اثر ندارد. اما مردم نشان دادند آن چیزی که اثر ندارد، دیکتاتوری و فتنهگری است چون بصیرت بسیجی حقیقت را میبیند و شعارهای دروغین قادر به محو حقیقت نیست و نظام حقوقی سرجای خود باقی میماند.
* بسیجی نمی گذارد دشمن "جمل " بیافریند
الهام بقای قانونگرایی را با تفکر بسیجی ممکن دانست و با تاکید بر لزوم وحدت در این عرصه افزود: بسیجی به معنای آن حرکت وحدتآفرینی است که نمیگذارد دشمن حلقه به هم پیوسته مردم را بشکافد، بسیجی نمیگذارد دشمن "جمل " بیافریند ولو با شترسواری کسانی که نام مقدس بزرگان و مقدسین را یدک میکشند؛ بصیرت علوی مانع تحقق چنین فتنهگریهایی است.
وی ادامه داد: بسیج با تفنگ به میدان نیامد بلکه با آگاهی به عدالت، صداقت، خدمت خالصانه، اسلام، ولایت و شهیدان رای داد و دشمن را مأیوس کرد و آنان دیگر با زور و دروغ نمیتوانند مردم را حذف کنند.
* مالک اشتر و عمار مظهر بصیرت هستند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه دشمن روزی به دنبال حذف مردم با اسلحه بود اما امروز میخواهد مردم را با فتنه از میدان به در کند، شناخت دوست و دشمن را در جنگ نرم مشکل دانست و اظهار داشت: امیرالمؤمنین(ع) که مقتدای بسیجیان است در فتنههای عصر خود میفرمود، جنگ با اهل قبله شروع شده یعنی جنگ با خودیهای دیروز؛ در چنین شرایطی کسانی موفق هستند که اهل بصیرت باشند مانند حضرت ابوالفضل(ع) که امام خود را تنها نگذاشت و مانند مالک اشتر و عمار که مظهر بصیرت بودند و حق را با اشخاص محک نمیزدند؛ علی(ع) نیز نماد و مظهر حق است و کسی آن را تشخیص میدهد که اهل صبر و پایداری باشد و به مواضع حق علم داشته باشد.
* تفرقه نقطه شکار شیطان
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین(ع) به ما آموخت که از گرد هم متفرق نشوید چون تفرق نقطه شکار شیطان است و اکنون نیز هر کس از محور وحدت یعنی ولایت فاصله بگیرد طعمه شیطان میشود.
الهام تصریح کرد: گرگهای امروز کسانی هستند که در جنگ نرم، اعتقادات، اساس حکومت اسلامی یعنی عدالت، خدمت خالصانه، سادهزیستی و بسط خدمت در همه نقاط کشور را هدف قرار میدهند؛ ما نباید متفرق شویم بلکه باید همه با هم باشیم و بدانیم که یدالله معالجماعه.
* بسیجیان در دوران خصوصیسازی عرصه اقتصاد را فتح کنند
وی با تاکید بر حضور بسیجیان در همه صحنهها اظهار داشت: بسیج باید در دوره خصوصیسازی کارخانهها را فتح کند و قدرت اقتصادی واقعی کشور را در دست بگیرد و نگذارد اقتصاد در عصر خصوصیسازی به دست گروههای خاص انحصارطلب و سرمایهسالار بیفتد.
عضو حقوقدان شورای نگهبان آن بسیجی که در عرصههای مختلف علمی، رسانهای و هنری حضور فعال داشته باشد را مطلوب رهبری دانست و تاکید کرد: این بسیج در موقع لازم نیز وارد عرصه جهاد میشود.
الهام در آغاز سخنان خود در اجتماع بزرگ بسیجیان شهرستان فریدونکنار این شهر را شهر حاج حسین بصیر دانست و با تاکید بر لزوم بصیرت بسیجیان تاکید کرد: فریدونکنار شهری است که با 350 شهید در لشکر 25 کربلا، به حق میقات شهیدان است.
کلمات کلیدی:
بسیج لشکر مخلص خدا است و مدرسه عشق.
بسیجی یعنی همیشه عاشورایی کربلاساز در هر زمین.
بسیجی یعنی پاسدار مرزهای اسلام و مذهب جعفریبودن، با نثار جان و آبروی خویش.
بسیجی یعنی سربداری جان بر کف، در راه آزادی از قید هر بندی به جز بندگی حق سبحان.
به راستی بسیجی در ایران اسلامی از نام و آوازه، جایگاه و عظمت، و قداست و ارزش ویژهای برخوردار است. بسجی یادآور «حُجر» است و «مالک»، «ابوذر» است و «سلمان»، «زهیر» است و «عابس» و در یک کلمه بسیجی نماد کامل عمل به «حلت بفنائک» است خطاب به حسین بن علی علیه السلام و این همه در بسیجی حقیقی متجلی است.
اما همین بسیجی در طول سیسال، همواره قربانی دیکتاتوری و دیکتاتورهای خونخوار بوده است. از نوع داخلی، اما وابسته به خارج، علاوه بر صدام.
روزی بسیجی به دست گروههای ملحد و خونآشام در آتش میسوخت، سینهاش آماج گلولهها بود و پیکرش قطعه قطعه و روز دیگر با دست جنایتکار منافقینِ بدتر از کفار، ربوده میشد و بدنش زنده به گور و یا سرش بر سر سفره افطار گوش تا گوش بریده میگردید. از همه جنایتبارتر، کشته شدن بسیجیان به دست دخترکان منافق بود با کارد موکتبری تا هندجگرخواره را در دوران حاضر زنده کنند و البته آزادی زن را بر اساس حقوق بشر!
بسیجی ایثارگری است که در خطبههای هاشمی زیر لگدهای فکری - اعتقادی او رفت، تا توسعه برانداز برای ایجاد حاکمیت سرمایهخوار، پربار شود و با زشتترین کلمات وی تحقیر شد تا ...!
بسیجی قربانی تروریزم ایمانی اصلاحطلبی گردید، و تروریستی چون محمد خاتمی و ایادیاش قربانگاه دهشتناک بسیج و بسیجی را چنان گستراندند که شعار «توپ، تانک، بسیجی ... » تمام دینستیزی و انقلابسوزی دیکتاتورانه آن رئیسجمهور وابسته را به عرصه آورد. و این، اضافه بر شهادت مظلومانه دهها بسیجی آمر به معروف بود که در سلطنت سرنگونشده اصلاحطلبی، قربانی ستیزهگری این برنامه با اخلاق و اسلام و انقلاب شدند. اما این همه، تمام ماجرای جان بر کفی بسیج و بسیجی نبوده و نیست. چرا که راه حسینیان و زینبیان همچنان ادامه دارد و لشکر یزید، یا حزب اموی نیز همچنان مهاجم و خونخوار. از این روی در انتخابات یازدهم «سبز لجنی» برای انجام «کودتای لجنی» با بسیج به جنگ درآمد و نفاق و رذالت خود را در دو راهکار نشان داد:
1. مانند گذشته، مرزهای اعتقادی بسیج و بسیجی را که طبیعتا در ستیز با بیگانهپرستان و براندازان است، نشانه گرفت و آنها را در وهله اول تهدید به قربانیکردن نمود که «حق دخالت در سیاست» ندارند! یعنی نمیتوانند جز به «براندازان» رای بدهند.
2. به محض پیوستن یک یا دو تن «به نام بسیجی» به اردوگاه اموی، این طیف خدعه و مار، مدافع بسیج شد و اعلام تاسیس ستاد کرد، با این توهم که مانند لشکر امام مجتبی علیه السلام، گروه گروه از بسیج به خیمه معاویه خواهند پیوست.
در این جا بسیج نه تنها حق دخالت در سیاست داشت. بلکه میتوانست برای نامزد دیکتاتور و وابستهای چون موسوی ستاد بزند و براندازی کند!
اما حرمت، قداست و اصالت بسیج این رفتار اموی را رسوا نمود و تعداد «به نام» بسیجیان وابسته به کودتای لجنی از انگشتان دست کمتر شد. این کینه و بغض در دیکتاتورهای خونخوار عقده گردید تا به محض ورود به مرحله عملیات نهایی کودتا، بسیجیان این «عاشقان ولایت» و «پاسداران حریم مذهب جعفری» را نخستین قربانیان خود نمایند و چنین نیز کردند.
در خیابانهای تهران، فاسدترین عناصر «به نام» ایرانی به رهبری دیکتاتورهایی چون موسوی، خاتمی و کروبی، بسیجیان را زدند، در آتش سوزاندند و با دشنه و گلوله کشتند. با این وجود در تبعیت از پیشکسوت خود معاویه بن ابیسفیان، طلبکار هم شدند و اینک موسوی دیکتاتور، عامل قتل تعدادی نامعلوم از بسیجیان، اطلاعیه میدهد به مناسبت «روز بسیج»! تا با خیال باطل و فکر کودکانه و طمعکارانه خویش، بسیج، این لشکر مخلص خدا را بفریبد.
هفته بسیج بر تمامی جانبرکفان بسیج، پیروان و حامیان حقیقی ولایت فقیه، مبارک باد.
هفته بسیج بر شهدای بسیج، که در قربانگاه دیکتاتوری خونخوار موسوی، خاتمی و کروبی مظلومانه به شهادت رسیدند و در مسلخ سیاسیکاری راست ناراست، حتی نام، تعداد و قبر آنها «مخفی» ماند و از این روی به گونهای ناچیز با زهرای مرضیه شبیه شدند، مبارک باد.
هفته بسیج بر همه دیکتاتورستیزان مبارک باد، آنان که در انتظار اجرای عدالت اسلامی از سوی قوه قضائیه هستند، تا مثلث شوم کودتای لجنی را به جزای اعمالشان برسانند، اما با روند آزادسازی جنایتکاران زندانی در آستانه هفته بسیج آیا امید هست که سران خونخوار، ولی همچنان در مصونیت این کودتا، حتی تعقیب شوند، چه رسد به محاکمه و مجازات!
کلمات کلیدی:
سمیه رشیدی (1) - فقط گوش کن. هی وسط حرفام نگو می دونم! می فهمم! چون مطمئنم نمی فهمی! چون اگر بخوای هم نمی تونی بفهمی. مسئله ذهن تو نیست! مسئله بزرگ بودن این حرفاس. انقدر بزرگ که هرکی بشنوه خیال می کنه قصهاس. داستانه. افسانهاس. اما تو گوش کن. فقط گوش کن. یادته وقتی حاج کاظم میگفت میدونی دسته بره نفر برگرده یعنی چی، من عین اسبی که به نعلبندش نگاه کنه بهت نگا کردم و تو برام توضیح دادی دسته چیه و گردان چیه و نفر؟؟ حالا قضیه ماست. که وقتی بهت میگم میدونی عاشق شدن از روی یه اسم یعنی چی؟ اینجوری روبهروی من دست به کمر میزنی و ابروهات رو درهم میکنی و سرت رو به علامت «چی میگی» تکون میدی.
باور کن نمیتونی درک کنی. اینکه یه روز، یه شب، یه جا، اتفاقی، یه اسمی رو ببینی، بعد دلت بخواد ببینی پشت این اسم کیه، بری سراغش، نیگاش کنی، حرفاشو بخونی، هی بخونی، بری قبلتر، قبلتر، بعد حرفهای الانشو بخونی، بعد بیای یه چیزی، یه جایی، یه حرفی براش بنویسی، بی اینکه مطمئن باشی اون میخونه یا نه. بعد ببینی آره خونده. بعد ببینی آره یه جا، یه گوشه این دنیا، یه جوابی برات گذاشته، بعد بری بخونیاش، خوشت بیاد، هی ادامه بدی، ادامه بده، ادامه بدی، ادامه بده، حرف بزنی، حرف بزنه، دل ببندی، دل ببنده، عاشق بشی، عاشق بشه، مجنون بشی، لیلی بشه، از خود بیخود بشی، مست بشه، یکی بشید، یکی بشید، یکی بشید...
اینا رو شاید بفهمی. اما میفهمی عاشق یکی بشی با یه اسم، بی اینکه چشماش رو دیده باشی یعنی چی؟ میدونی مجنون بشی، بیاینکه دستاش رو دیده باشی یعنی چی؟ ... میدونی دیوونهاش بشی بیاینکه یه ثانیه کنارت نشسته باشه، یعنی چی؟ نمیدونی.... هرگز نمیدونی...
شنیدی سعدی درباره انتظار عاشق چی گفته؟ می گه:
فرق است میان آنکه یارش در بر با آنکه دو چشم انتظارش بر در
می دونی یعنی چی؟ بیخود به سجع و قافیه و بازی با کلمات سعدی نگاه نکن. به حرفش فکر کن. که به چی نظر داشته. که چی رو درک کرده. که چشم انتظار بر در داشتن یعنی چی؟
بیخود از انتظار حرف میزنی. هیچکس نمیفهمه انتظار یعنی چی. که این واجها و هجاها کنار هم چه دنیایی ساختن. یه دنیا انتظار. میفهمی انتظار چیه؟ نه! انتظار رسیدن اتوبوس نیست. انتظار حتی رسیدن بچهات به این دنیا نیست. انتظار رسیدن بچهات از مدرسه نیست. انتظار اومدن بهار هم نیست. انتظار گل دادن گلهای باغچهات نیست. انتظار سراومدن برف و یخ نیست. انتظار یه کلمه نیست. انتظار یه دنیاس. یه دنیا که برای این دوتا ساختنش. با همین چندتا هجا کنار هم. انتظار یعنی صبر برای لحظهای که بعد از دل بستن، بعد از عاشقی، بعد از لیلی شدن، بعد از مجنون شدن، بعد از دیوانهی هم شدن، بعد از یکی شدن بدون اینکه همدیگه رو ببینن، یه روز، یه جا، یه جوری، یه شکلی، به هم برسن و چشمهاشون آینهی چشمای هم بشه. که نفسهاشون یکی بشه با هم. ... که لبخنداشونو رو صورت هم جا بذارن. که دنیای انتظار براشون تموم بشه. انتظار یعنی ندونی قراره چقدر منتظر بمونی. اما بدونی قراره منتظر بمونی. باید منتظر بمونی. باید... . چون خط سرنوشت تو، کف دستت، بیخود اینقدر طولانی نشده. که باید منتظر بمونی، به قدر تمام سالهایی که خط سرنوشتت نشون می ده. تا این انتظار هم سر بیاد. که ...
دلتنگی چیز بدی نیست. اما دلتنگی وقتی همراه با انتظار باشه، سخت می شه. حالا چرا سرنوشت این دو تا باید اینجور باشه؟ که سختی دلتنگی باشه به همراه انتظار؟ چرا دلتنگی حتما باید باشه؟ نه برای اینکه انتظار سخت بشه ها! نه! یا نه برای اینکه دلشون برای هم بیشتر تنگ بشه ها! نه! حتی نه برای اینکه بیشتر عاشق هم بشنا! بازم نه! اینا همهاش برا یه چیزه. اینکه اون یه روز که یه جا یه جور یه شکلی به هم رسیدن، یادشون بیاد چه سخت بود اون فاصله. چه سخت بود. که هیچ تکنولوژی نمیتونست این دوری رو برداره. که ساعت چند ساعت تفاوت داشت. که وقتی با تلفن حرف میزدن صدا با چند ثانیه اختلاف میرسید که خندههای این میرفت وسط حرفای اون. که تصویرشون با اختلاف چند ثانیه به هم میرسید اما روز به روز بیشتر و بیشتر از قبل خدا رو شکر میکردن که اینها هست. همینها هست. همین هایی که کمک میکنه فاصلهها کمتر بشه. تا اونجا که میشه کمتر بشه. که کمتر بشه. اما بازهم باشه. تموم شدن میمونه برای همون روز که یه جا یه جوری...
هی رفیق! چشماتو باز کن! این یه قصه نبود که تو رو خواب کنه. یه افسانه نبود که بنویسیاش بشه قصه. این یه حقیقته. میفهمی؟ نمیفهمی. نمیفهمی...
1- داستان نویس و رتبه ی اول بخش داستان کوتاه سومین جشنوارهی طنز مکتوب
کلمات کلیدی: