همانطور که قبلا اعلام کرده بودم ، مطلبی در رابطه با معضل بی حجابی در جامعه نگارش خواهم کرد ،به حمداله بخت یار شد تا چند سطری ارائه کنم.
هر چند قبل از سخنان ریاست جمهور در مصاحبه ی تلویزیونی به تاریخ 23 خرداد ماه بنا داشتم این مطلب را ارائه کنم اما بعد از مواضع ایشان و موضع گیری های دیگر مسؤلان نظام سعیم بر آن شد که هر چه زودتر اقدام نمایم.
اظهار نظرهای تعجب برانگیز جناب آقای احمدی نژاد همانطور که انتظارش را داشتم با انتقادات بسیار جدی در جامعه رو برو شد که در هفته های اخیر بعضی از ائمه جماعات در خطبه های نماز جمعه از جمله حضرت آیت الله جنتی (امام جمعه ی موقت تهران) و آیت الله علم الهدی (امام جمعه ی مشهد مقدس) و دیگر آقایان به مواضع و دیدگاه سطحی نگر رئیس جمهور اشاره نمودند.البته بنده هم با مقوله ی کار فرهنگی در رابطه با معضل بد حجابی و بی عفتی در جامعه که مدنظر رئیس جمهور است کاملا موافقم و اینگونه برداشت نمی کنم که ایشان موافق بی عفتی و ترویج بدحجابی در جامعه هستند،اما انتقاد بنده به صحبت های ایشان و دیگر مسؤلان ذیربط از آن جهت است که سی سال از عمر با برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی می گذرد،حکومتی که حقیقتاً اگر پا برجا و استوار مانده ،به برکت خون مقدس شهداست،شهدایی که بیش از هشتاد درصد آنها بدون استثناء در پایان وصیت نامه های خود زنان جامعه را به حفظ عفت و حجاب اسلامی و باز تأکید می کنم حجاب اسلامی سفارش کرده اند و سوال من از مدعیان مبارزه با طرح عفاف و حجاب این است که : شما در این 30سال چه کار کرده اید ؟ حال بگذریم از این که اگر بخواهیم مبارزه با بدحجابی را در مقوله ی فرهنگی بگنجانیم لااقل باید رسانه ی ملی بعد از روشن کردن چراغ سبز برای افراد فرصت طلب و هرزه در دولت سازندگی و اصلاحات که لازم به موشکافی آن نیست و حداقل در دوران حکومت دولت عدالت محور و ولایت مدار،تعدادی از همین وصیت نامه ی شهدا را در غالب برنامه ی سه دقیقه ای با موضوعیت های مختلف فرهنگی و توصیه به حفظ حجاب بنا به توصیه ی شهدا در دستور کار خود قرار می داد تا لااقل دلمان خوش باشد یک کار فرهنگی در رابطه با حفظ شخصیت و عفاف زن مسلمان ایرانی در کارنامه ی خود به ثبت رسانده ایم.
یک زمانی در رابطه با بستن کمربند ایمنی یا استفاده از پل عابر پیاده و استفاده از کلاه ایمنی در جامعه با مشکل روبرو بودیم؟! با ساخت انیمیشن های آموزشی در بلند مدت و برنامه های مختلف اعم از مسابقات و نشست هایی با حضور کارشناسان در عرصه های مختلف و آموزش کودکان در مدارس و ... کار به جایی رسیده است که اگر امروز موتورسواری از کلاه ایمنی یا راننده ای از کمربند ایمنی استفاده نکند در منظر افراد جامعه از او به عنوان یک فرد بی فرهنگ نام برده می شود؟!
اما سؤال بنده از ریاست جمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی این است: چرا برای مبارزه با فرهنگ بد حجابی و بی عفتی متوسل به آموزش پایه ای در مدارس چه برای والدین ، چه برای کودکان و نوجوانان در جلسات مختلف نشده اید؟
چرا از ساخت انیمیشن های آموزشی و پرورشی که در جهت های مختلف استفاده می شود در این جهت بهره نمی برید؟!
حال آنکه جوامع امروزی از رسانه ی دیداری بیشتر استقبال کرده و چیزی را که می بینند در دراز مدت باعث تثبیت و تولید یک اندیشه و فرهنگ متعالی یا بالعکس تولید یک اندیشه و روش فاسد در زندگی می شود.مگر فراموش کرده اید که هجوم فرهنگ غرب در رسانه های غربی را که از طریق شبکه های ماهواره ای که چه بر سرمان در این دو دهه آورده اند و از چرا راهی به اندیشه و فرهنگ خانواده ها نفوذ پیدا کرده اند ؟
چرا مسؤلان مربوطه و در رأس آن صدا وسیما سعی نمی کند ، احادیث و روایات ائمه معصومین و آیات قرآن در این باب را در قالب فیلم های کوتاه و بلند و انیمیشن های مذهبی به جامعه تزریق کند.؟ فکر می کنید با ساخت یک سریال دینی مانند یوسف پیامبر که در جای خود بسیار ارزشمند است جامعه بیمه می شود ؟!!
در طول پنج سال یک فیلم دینی ساخته می شود و به موازات همین پنج سال دهها فیلم ضد ارزشی و اسلامی و عشقی که فقط تشدید کننده تهیجات شهوانی جوانان این سرزمین است ، تولید و به نمایش گذاشته می شود و نتیجه آن می شود که به قول آیت الله جنتی اگر به خانمی در هواپیما بگوییم حجابت را رعایت کن ، همه می گویند چیزی نگویید و حق دخالت نداریم. چه بر سرملت ومسؤلان نظام و حکومت اسلامی آمده که منکر معروف و معروف منکر شناخته شده است ؟ به قول استاد عزیزمان حاج شیخ حسین انصاریان که در یکی از سخنرانی هایشان می فرمودند:
بیایید کلمه ی اسلامی را از صحبت هایمان حذف کنیم ، وقتی می گوییم جمهوری اسلامی ایران یا مجلس شورای اسلامی یعنی همه چیز با محوریت و تفکر اسلامی باید اداره شود نه اینکه فقط نام اسلام را یدک بکشیم و همه چیز در اصل ، ضد اسلام و در پوشش اسلامی باشد.
در اینجا لازم میدانم اشاره ای هم به وضعیت دانشگاه های کشور کنم مخصوصا دانشگاه های آزاد اسلامی که به حق نام اسلام را یدک کشی میکند . مسئولان دانشگاه آزاد اگر دغدغه دین و اسلام دارند سری به مراکز علمی خود در شهرستانهای مجاور تهران مثل رودهن و بومهن و دماوند بزنند تا متوجه شوند چه فساد و ابتذالی در دانشگاه آزاد حکم فرماست . دخترانی که برای پرداخت شهریه دانشگاه خود دست به هر کاری می زنند و برای باز شدن راه خودفروشی در اولین وهله حجاب اسلامی خود را بوسیده و برای آن فاتحه ای می خوانند و در ادامه افراد سود جویی که برای رسیدن به لحظه ای کام گیری و شهوت پرستی مانند گرگ در کمین آنها نشسته اند . خیلی دوست داشتم تجمع کنندگان مقابل مجلس شورای اسلامی که خواهان برکناری آقای جاسبی ( این فسیل دانشگاه آزاد غیر اسلامی ) بودند در این تجمع نسبت به هرزگی و بی عفتی که در دانشگاه های آزاد در حال رشد و تکامل است هم اشاره می کردند که همه بدانند ریاست این آقا در این دوران صدارت جز فساد و بی بند و باری دستاورد دیگری به همراه نداشته است .
هرچند به عقیده ی بنده حجاب تنها پوشاندن موی سر نیست و پوشش اندام بدن زنان را هم شامل می شود ولی متأسفانه باید عرض کنم بسیاری از خانم ها در نقاط مختلف جامعه اعم از دانشگاه ها ، بیمارستانها و هواپیمایی وحتی در مراکز دولتی به گونه ای لباس بر تن می کنند که از تنگی نوع پوشش تمام بر آمدگی های اندام آنها به وضوح به نمایش انظار عموم گذاشته می شود، و این برخورد جدی و مقتدرانه ی دولت را در مجموعه های تحت سیطره ی خود به عنوان عالی ترین مقام اجرایی و دیگر دستگاه های حاضر در کشور را می طلبد که متأسفانه تا به حال شاهد برخورد سازنده و به جا نبوده ایم.
در این بخش از صحبتم می خواهم اشاره ای به بی توجهی رسانه ی ملی در مورد ترویج بی عفتی و بی بندوباری و هرزگی در جامعه کنم.یکی از وظایف مهم و خطیر رسانه ها ترویج فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی می باشد، باید به جرأت عرض کنم نود درصد از فیلم ها و برنامه های در حال پخش سیما در کشورمان مغایر با اصل ترویج فرهنگ اسلامی و ارزشی است.
در این فیلم ها و برنامه ها اشخاصی در حال فعالیت و ایفای نقش هستند که هیچ اعتقادی به مسأله ی فرهنگ دینی و اسلامی ندارند ، افرادی که در پشت این چهره ی هنری ،گرفتار هزاران آلودگی و مشکلات اخلاقی هستند و این در حالی است که این افراد با پول بیت المال و هزینه ای که غیر مستقیم بر مردم تحمیل می شود به اعتبار و جایگاهی می رسند.و خواسته و با اطلاع تیشه به ریشه ی نظام اسلامی و اندیشه و تفکر افراد جامعه می زنند.جوانان و حتی کودکان و نوجوانان نوع پوشش و لباس ، نوع مدل آرایش مو وحتی نوع صحبت کردن خود را از همین بازیگران هرزه که از راه رسانه های مختلف اعم از تلویزیون و سینما به زندگی مردم را پیدا کرده اند برداشت می کنند.و این افراد می شوند الگو و فرهنگ ساز آینده ی یک جامعه.
مسؤلین و دوستانی که این مطلب را می خوانید باور کنید مسائل شهوانی و مفسده انگیز خیلی سریع تر از مسائل دینی و اسلامی در روح و تفکر انسان تأثیر می گذارد.یعنی الگوهای منفی برای نسل ماهواره و اینترنت بسیار جذاب تر و قابل پذیرش تر است و من فکر میکنم در این بخش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نام فرهنگ ، ارشاد ، و اسلام را یدک کشی میکند و هیچ نظارتی بر تهیه و تولید و محتوای این فیلم ها ندارد و اینها هم مانند دیگر دستگاه ها گرفتار یک شعار زدگی طولانی مدت شده اند .
متأسفانه تا با بعضی مسؤلان کشور در این رابطه سخن به میان می آوریم فورا می گویند: نه اینگونه که شما می گویید نیست، تعداد افرادی که در جامعه هنجارشکنی می کنند و جذب مسائل منفی می شوند بسیار کم است و البته آنها هم قابل اصلاح هستند و نباید زیاد سختگیری کنیم!!!
بنده در پاسخ از آنها این سؤال را دارم: شما در برخورد با این اقلیت درمانده شده اید و احساس عجز و ناتوانی می کنید???!!!
برای آن عده که برای حل این معضل و فساد به دنبال کارفرهنگی تصاویری به نمایش می گذارم که بدانند اگر این افراد می خواستند با کار فرهنگی اصلاح شوند در طول این سی سال که از انقلاب می گذرد اصلاح شده بودند و این سؤال را از خود بپرسید که در قبال این معضل چه کار کرده اید که نه تنها این هنجار شکنان اصلاح نشده اند بلکه متأسفانه گستاخ تر هم گردیده اند.
در پایان از برادران نیروی انتظامی که اینگونه با شجاعت در مقابل فشارها و تهدیدات و تهمت ها ایستاده اند و خود را سپر بلای دیگر دستگاه ها کرده اند تشکر و قدردانی می نمایم و دعا میکنم به زودی قوه قضائیه و قوه مقننه و مجریه از خواب غفلت بیدار شوند تا شاهد وضعیت بغرنج تر از حال نباشیم .
تصاویری که در پایین مشاهده میکنید مراسم فرش قرمز فیلم آل می باشد مراسمی که به گفته مسئولین وزارت ارشاد کاملا کپی گرفته از غرب است .اینها کسانی هستند که فرهنگ ساز و الگوی جوانان این سرزمین هستند ...!!!! البته هرزه گری بعضی آقایان هم دست کمی از خانم ها ندارد و انشالله در آینده مطلبی در رابطه با بد حجابی آقایان هم ارائه خواهم کرد .
در تصویر پایین می توانید حامیان و دوستادران ، فرهنگ سازان این سرزمین را ببینید که به خوبی الگو گیری کرده اند ...!
این خانم هم که در عرصه فرهنگ و حجاب شناخته شده است ! این تصویر در جشنواره کن از این خانم گرفته شده که با پول بیت المال و این ملت به جایگاهی رسید و در غرب مشغول به تولید فرهنگ و اندیشه هرزه گری می باشد !!!
البته این تصاویری که در پایان مشاهده میکنید خدایی نکرده فکر نکنید خارج از ایران است این تصاویر را برای کسانی میگذارم که می گویند تعداد افراد هنجار شکن کم میباشد . بدون شک این افراد الگوگیری خود را در وهله اول از فرهنگ سازان این کشور برداشت کرده اند .
تصاویر فوق از مرکز تفریحی تله کابین توچال گرفته شده است .
مسئولین بعد از شهدا چه کار فرهنگی کردید ؟؟؟
چه کسی پاسخگوست ؟؟؟
کلمات کلیدی:
# ? تیر ???? - ?:?? ق.ظ
مطهری کلمه پفیوز هم میگوید سانسور نکنید حتما شهید مطهری هم به مخالفین خود این کلمه را بکار میبرده است اگر کوچک زاده زیر این قضیه
# ? تیر ???? - ??:?? ق.ظ
احمقی که لفظ پفیوز از دهانش در می آید چگونه به خود اجازه می دهد نام مقام معظم رهبری را بر کلام بیاورد. بخوابد بیغیرت است؟؟؟؟
ثمین:
حیف که نمیتونیم به مطهری بگیم پفیوز باباته.
صبا:
یکی به این اقای مطهری بگه گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل
حریت این نیست که آدم دهنشو باز کنه هر چی خاص بگه. اگه این طوری بود هر لات خونه ای پر از ادم هایی با درجه حریت بالاتر از این اقا است. ولی کاریش نمیشه کرد یکی که جو گیر شد شده دیگه...
آریا76:
بر خلاف اظهارات (علی) آقای کوچک زاده درنقد منصفانه ملاحظه هیچکسی رو نمیکنه اما علی مطهری هر چی داره از نام پدرشه و در مجلس هرچی داره از داماد عزیزش آقای لاریجانیه و برای خوشامد آقای لاریجانی حاضره هر حرفی که به ذهنش میاد رو نثار نمایندگان دیگر کنه ؛ خوشبختانه این چنین کلمات سخیف و زشت چیزی از ارزشهای دکتر کوچک زاده کم نمیکنه..
حسین:
آخه یکی نیست به این مطهری بگه که اگه دماغتو بگیرن بند کفش لاریجانی باز میشه که... بهدشم این فحشهارو از کی یاد گرفتی؟از دامادتون؟
کلمات کلیدی:
یک روز بعد از تجمع دانشجویان حزباللهی در مقابل مجلس و اعتراض به مصوبهی روز قبل از آن مبنی بر موافقت با وقف اموال دانشگاه آزاد، در مجلس هشتم، مجلس اصولگرا؛ اتفاقاتی رخ داد که موجب شگفتی و تعجب بسیاری شده است. صحبت پیش از دستور علی لاریجانی و عصبانیتی که در کلام او موج میزد، حرفهای علی مطهری و توهینهایش به برخی از نمایندگان، حرفهای دلخوش و فریادهایی که از سر عصبانیت در خانه ملت زد و … برای ثبت در تاریخ فایل صوتی این صحبتها برای شنیده شدن و دانلود قرار داده میشود. قابل ذکر است ریاست مجلس در زمان نطق علی مطهری، بر عهدهی ابوترابی بودهاست.
یک روز بعد از تجمع دانشجویان حزباللهی در مقابل مجلس و اعتراض به مصوبهی روز قبل از آن مبنی بر موافقت با وقف اموال دانشگاه آزاد، در مجلس هشتم، مجلس اصولگرا؛ اتفاقاتی رخ داد که موجب شگفتی و تعجب بسیاری شده است. صحبت پیش از دستور علی لاریجانی و عصبانیتی که در کلام او موج میزد، حرفهای علی مطهری و توهینهایش به برخی از نمایندگان، حرفهای دلخوش و فریادهایی که از سر عصبانیت در خانه ملت زد و … برای ثبت در تاریخ فایل صوتی این صحبتها برای شنیده شدن و دانلود قرار داده میشود.
(دانلود ???kb/حجم ?? مگابایت) (دانلود ??kb/ حجم ? مگابایت) (لینک کمکی)
قابل ذکر است ریاست مجلس در زمان نطق علی مطهری، بر عهدهی ابوترابی بودهاست.
کلمات کلیدی:
راستش را بخواهید من از طرف مادری، با دکتر مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران در مجلس، نسبت فامیلی دارم. البته نسبت چندان نزدیکی نیست ولی به هر حال سالهای سال است که ایشان را می شناسم و در جلسات خانوادگی می بینم. آدم سلیم النفس، تیز و زرنگی است. امروزش را خبر ندارم، ولی آخرین باری که او را دیدم با وجود نمایندگی، وسیله نقلیه اش هنوز پیکان بود و خودش هم رانندگی می کرد. می دانم که سالهای سال است در تعقیب نمازهایش، چند صفحه از صحیفه نور امام خمینی را می خواند. اینکه علی مطهری (که ترجیح می دهم او را علی فریمانی بنامم) امروز در صحن مجلس، دکتر کوچک زاده را دارای ریشه روسی معرفی کرد و نام خانوادگی اصلی او را کوچکف نامید، برایم کاملا تازگی داشت. عجیب است که ما پس از سالها خویشاوندی با کوچک زاده، باید از زبان علی فریمانی بفهمیم که خویشاوندمان روس تبار است! آدم عجب چیزهایی می شنود! این جماعت، تقوایشان کجا رفته است؟ حالا گیرم که دکتر کوچک زاده ریشه روسی داشته باشد، که چی؟ آیا بر اساس قانون، کسی که در ایران به دنیا آمده و پدر و مادرش هم در ایران به دنیا آمده باشند، ایرانی محسوب نمی شود؟ آیا علی فریمانی کتابهای پدرش را نخوانده است تا بفهمد در دین ما، تفاخر به تبار و اصلیتی یا ننگ دانستن آن، جزو ارزشهای دوران جاهلی است که اسلام آنها را برچید؟ مگر تا به حال کسی، مثلا تبارِ ترکمنستانی خاندان هاشمی رفسنجانی را جار زده است و یا به خاطر چنین تباری آنها را کوبیده است؟ حالا اگر سبزهای شمال تهران، شعار «مرگ بر روسیه» سر داده اند، دیگر آدم نباید که خودش را اینقدر برای آنها شیرین و لوس کند و یکی از چهره های مخالفشان را هم به روسیه ربط بدهد!
زمانی مطالعاتی در مورد روانکاوی داشتم. به یک روانکاو اگر بگویید فردی در یک مشاجره، دیگری را به خاطر تبارش تحقیر کرده است، حتما خواهد گفت آن فرد در ناخودآگاهش، برای خودش به خاطر تبارش امتیاز بالایی قائل است. فتامل.
لینک مرتبط: فایل صوتی فحاشی علی فریمانی به مهدی کوچک زاده: «خفه شو، بتمرگ! بتمرگ پفیوز!»
----------
پی نوشت: منبع من در مورد تبار ترکمنستانی خاندان هاشمی رفسنجانی یکی از نوشته های وبلاگی آقای سهیل کریمی، خبرنگار و مستند ساز معروف است که زمانی هم دبیر «ستاد پاسداشت شهدای نهضت جهانی اسلام» بود و چند سال پیش در سفری به عراق به همراه «سعید ابوطالب»، مدتی به اسارت نیروهای آمریکایی در آمدند.
کلمات کلیدی:
امیر دهقانی
امیرخلبان محمدکریم عابدی، نماینده مردم شریف فردوس، طبس و سرایان یکی از نزدیکترین یاران چمران بوده و در زمان حیات آن بزرگوار همچون برادری امین در همراهی با آن عزیز تلاش کرده و پس از او نیز در معرفی و تبیین اندیشه چمران که همان تفکر حضرت امام (ره) و در گسترهای فراتر بیان شجره طیبه است از خود همتی والا نشان داده است. در آستانه 31 خرداد و سالگرد شهادت چمران عزیز قرار داریم، ساعتی میهمان وی شدیم تا با نگاه چمران هشت ماه فتنه پس از انتخابات ریاستجمهوری را نیز مرور کنیم. امیر عابدی گفت و ما شنیدیم، از همه چیز، اما بیان او در معرفی شجره طیبه و شجره خبیثه و نشان دادن خصیصههای هر کدام حلاوتی دیگر داشت. آنچه در ادامه میآید بخشی از شنیدههای ماست. امید که در فرصتهای دیگر شنوای بخشهای دیگری از اندیشههای این نماینده محترم مردم باشیم که بیشتر هم و غم خود را در رسیدگی به مردم شریف حوزه انتخابیهاش قرار داده و در کنار آن از افشای ماهیت و اندیشه سران فتنه هم دریغ ندارد.
سخن از چمران همیشه تازگی دارد. مایلیم از چمران بگویید البته با نگاهی به آنچه که در یک سال گذشته پشت سر گذاشتیم و فتنهای که توسط استکبار و با دست مزدوران داخلیاش کلید خورد و عقیم ماند. اگر چمران بود کجای این قضایا حضور داشت و چه نقشی ایفا میکرد؟
گستردگی سؤال شما میطلبد که ما ابتدا به بحثی اساسی بپردازیم و بسیاری از مسائل را ریشهیابی کنیم. چمران انسان شناخته شدهای است، عرفان چمران، رزم چمران، مطیع ولایت بودن چمران و هزار و یک خصیصه دیگر او نشان میدهد که چمران از شجره طیبهای است که مطلوب نظر حضرت امام (ره) بود، چون روح بلندی داشت.
وقتی روح بلند بود و با شجره طیبه پیوند خورد محصول نابی میدهد به نام انسان؛ انسانی که در حد اعلای آن در روزگار ما حضرت امام (ره) است. حالا بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که اصلاً امام (ره) برای چه هدفی قیام کرد. برای پاسخ به این سؤال شاید بهتر باشد بپرسیم اصلاً 124 هزار پیامبر و متعاقب آن ائمه اطهار و حضرت صاحبالزمان و علما،مراجع و پاکان و نیکان چه هدفی دارند، هدف ایشان چیزی غیر از انسانسازی نیست، امام (ره) در ادامه مسیر انبیا و اولیای الهی قیام میکند تا انسانسازی کنند و نتیجهاش میشود اینکه چمرانها مطرح میشوند.
حالا این انسان شدن چه نکانی را آشکار میکند. یک: اگر میخواهید انسان باشید نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید. دو: تکلیف خودتان را با شجره طیبه و شجره خبیثه مشخص کنید؛ کاری که حضرت امام (ره) انجام داد و اسلام ناب محمدی را با اسلام آمریکایی تفکیک کرد یعنی راه و نشانههای هر کدام را نشان داد. سه: دشمنشناسی و دوستشناسی را براساس تولی و تبری انجام دهید، یعنی دوست داشتن و دشمن داشتن برمبنای دین، این را باید محکم کرد.
ببخشید، مصادیق عینی چنین مواردی را هم بفرمایید تا برگردیم به موضوع چمران.
نمونه زنده همین تولی و تبری داشتن میتواند اشارهای به قضایای ابتدایی شکلگیری نظام مقدس ما داشته باشد. حضرت امام (ره) تشخیص میدهند پس از مرحوم آیتالله طالقانی در میان مدعیانی که داعیه امام جمعه بودن تهران را دارند انسانی بیادعا را انتخاب و به این سمت بگمارند که همین انتخاب به مذاق بعضیها خوش نیامد و باعث سقوطشان شد، خب، حضرت آقا بر چه مبنایی توسط امام (ره) انتخاب می شوند؟ غیر از تولی و تبری است؟نه! حضرت آقا نماز را اقامه میکنند و در اوایل دهه 60 در خطبهها موضوعی از دین را میگویند که کامل نیست. باز هم حضرت امام (ره) بر مبنای همان تولی و تبری ساعتی بعد از آن خطبهها اطلاعیه میدهند و موضوع را اصلاح میکنند. پس از آن حضرت آقا هم براساس همان تولی و تبری اطلاعیهای میدهند و ضمن صحه گذاشتن بر نظر امام (ره) موضوع را تأیید کرده و عذرخواهی مینمایند. تمام این اتفاقات یا قضایای مشابه براساس همین تولی و تبری است و در ادامه میبینیم که وقتی مبنا چنین اصولی باشد باعث تقویت شجره طیبه میشود. امام (ره) انسانها را به خاطر خدا دوست داشت و اینگونه اشتباهاتشان را هم میگفت به خاطر خدا.
این شجره طیبهای که گفتید چمران هم از همان سنخ است، چه خصوصیاتی دارد؟
شاید ابتدا قشنگتر باشد بگوییم این شجره طیبه چه خصوصیاتی را ندارد که بهتر بشود رد آن را در مسائلی که در یک سال گذشته به وجود آمد پیدا کرد. ثروت و قدرت که دو بال اصلی دیکتاتوری به حساب میآید دو خصیصه اصلی شجره خبیثه است. حتماً میدانید که منظور ما ثروت و قدرتی است که در خدمت هدف اصلی انبیا و اولیا، یعنی انسانسازی نباشد و خب، شما دقت کنید که این دو عنصر در چه کسانی هست و در چه کسانی نیست. در وجود سران فتنه هست و در چمرانها نیست، وقتی تاریخ را ورق می زنیم میبینیم که چمرانی که با شجره طیبه است در زمان وزارت خود در طبقه زیرین ساختمان نخست وزیری زندگی میکند و به پست و مال و مقام دنیا بیاعتناست اما کسی که عنوان نخستوزیری را یدک میکشد در همان سالها که ما با استکبار جهانی درگیر هستیم میآید بدون هماهنگی از مقام نخستوزیری خود استعفا میدهد تا با امام (ره) مقابله کند، چرا قبل از اینکه استعفا بدهد از حضرت امام (ره) مشورت نگرفت؟ خب میخواست به امام (ره) ضربه بزند براساس همان شجره خبیثهاش. شما مقایسه کنید رفتار چمران را در نحوه زندگیاش در سالهای دفاع در طبقه زیرین ساختمان نخستوزیری و همان موضوع نماز جمعه حضرت آقا و آن تذکر حضرت امام (ره) و نحوه عکسالعمل مدیرانه حضرت آقا و نیز استعفاء نخستوزیر وقت، شما این سه مورد را با هم مقایسه کنید تا بدانید چرا در سالهای ابتدایی جنگ هر کجا حضرت آقا هست چمران هم هست و هر کجا این دو بزرگوار هستند نخستوزیر وقت نیست، چرا؟ ریشهاش برمیگردد به همان که آن دو بزرگوار از شجره طیبهاند و فرد دیگر از شجره خبیثه.
از خصوصیات شجره خبیثه میگفتید که ویژگی بارز سران فتنه است؛ ثروت و قدرت.
بله، پرداختم به ریشهاش که ببینید از همان ابتدای پیروزی انقلاب هم این مسائل بوده است اما به تدریج خودش را نشان داده و حالا اگر میبینید این سران فتنه به هر دری میزنند که دستگیر شوند به خاطر این است که تشت رسواییشان بر زمین افتاده و نگرانند که مبادا بیش از این رسوا شوند. شما دقت کنید که حضرت امام (ره) ابتدای انقلاب نهضت آزادیها را هم تحمل کرد تا وقتی که دستشان رونشده بود، اما عدهای که به دروغ خود را در مسیر امام (ره) نشان میدادند حالا دستشان رو شده و معلوم شده که عوامفریبی میکردهاند و امام (ره) را برای مطامع خود میخواستهاند.
باز هم برمیگردیم به تاریخ انقلاب اسلامی. چه کسانی از تمدید دوران ریاست جمهوری حرف میزدند؟ همانهایی که حالا سیاهمشقنویس فتنه شدهاند، آن هم در دامان آلوده انگلیس؛ انگلیسی که حضرت امام (ره) فرمود اگر دیدید دشمن از شما تعریف میکند به خودتان شک کنید. حالا میبینیم که مطرح کننده تمدید دوران ریاست جمهوری، خودش آلت دست استکبار است. حالا میپرسیم چرا آن ابزار دست بیگانه میخواست در مقطعی دوران ریاست جمهوری را تمدید کند چون میخواست جلو اضمحلال دیکتاتوری را بگیرد، چه نوع دیکتاتوری را؟ دیکتاتوری شکل گرفته بر مبنای ثروت و قدرت را یعنی دیکتاتوری بنا شده بر دو بال اصلی شجره خبیثه را.
طبیعی است که جنس چمران از این شجره خبیثه جداست.
احسنت! چمران در مقام یک پروفسور با عالیترین مدارج علمی در دنیا به همه چیز پشت پا میزند و میرود لبنان تا در کنار امام موسی صدر باشد که شعاعی از خورشید امام (ره) است. بعد هم میآید ایران تا مثل یک سرباز در خدمت امام (ره) باشد؛ امامی که در آغاز حرکتش در مسیر انسانسازی محرومان را در نظر دارد یعنی با عنایت به نیاز محرومان شروع میکند. این چمران است، نیاز مقتدای خود را میشناسد، نگاهش به محرومان است، توقعی از پست و مقام ندارد، از نهضتها نمیهراسد و راهش را مشخص میکند. در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری، چمران به خودم گفت که فقط دکتر حسن حبیبی را تأیید میکند. چمران میدانست که هدف امام (ره) از قیام چیست، میدانست که امام(ره) آمده تا انسانسازی کند، بنابراین کامل و جامع در همان مسیر قرار گرفت. میدانست که تمام امید امام (ره) به محرومان است.
به نکته جالبی اشاره کردید، محرومان! میتوانیم بگوییم یکی دیگر از عناصر اصلی شجره خبیثه بیاعتنایی به محرومان است، چرا که ایشان با رئیسجمهوری کسی مخالفت کردند که شعارش توجه به محرومان بود.
درود بر شما! سران فتنه براساس ذات خودشان و خطی که از استکبار میگیرند وظیفه دارند با آنچه آرمانها و ارزشهای انقلاب مورد نظر حضرت امام (ره) بود مخالفت کنند تا ریشه آن انقلاب را به خیال خام خود بخشکانند. انقلاب امام (ره)ماهیت ضد سرمایهداری دارد، سرمایهداری هم یکی از دو بال دیکتاتوری است، دیکتاتوری هم محصول شجره خبیثه است. شجره خبیثه هم چشم دیدن شجره طیبه را ندارد، بنابراین نتیجهاش میشود آنچه در یک سال گذشته دیدیم. فتنهگران با شخص احمدینژاد کاری ندارند، اینها با افرادی کار دارند که ادبیات مورد نظر حضرت امام (ره) را زنده کنند. اینها میخواهند تفکرات
امام (ره) را که مخل دیکتاتوریشان است از بین ببرند.
شما فکر میکنید چرا آقای احمدینژاد آن همه رأی آورد، چون با ادبیات و ارزشهای مطلوب نظر حضرت امام (ره)به صحنه آمد، چون کاخنشین نبود و کوخنشین بود مثل چمران که پیشتر گفتم در طبقه زیرین ساختمان نخستوزیری زندگی میکرد. شما بروید زندگی ساده رئیسجمهور و وزیرانش را که با اعتنا به ارزشهای مطروحه توسط حضرت امام (ره) کار خدمت به محرومان را در دست گرفتهاند بررسی کنید آن وقت میبینید که چرا سران فتنه با پشتوانه استکبار با خادمان مردم بدرفتاری میکنند.
وقتی رئیسجمهور خط امام (ره) را احیا میکند سران فتنه که براساس قدرت و ثروت تفکر میکنند و میدانند که خط امام (ره) یعنی راه مبارزه با دیکتاتوری و قدرت و ثروت، لذا آشوب میکنند، آشوبشان در اقتدار ملی ما شکافی را ایجاد میکند، این شکاف همانی است که استکبار میخواهد لذا بیانیه میدهد و از سران فتنه یعنی کسانی که جلو احیاکننده خط امام (ره) ایستادهاند حمایت میکند.
واقعاً که جالب است، 214 نماینده مجلس قبل از انتخابات از کاندیدایی که با شعارهای امام (ره) جلو آمده حمایت میکنند، بعد از انتخابات هم 232 نماینده مردم در مجلس انتخابات ریاستجمهوری راتأیید کرده و به فرد منتخب تبریک میگویند، رهبر معظم انقلاب هم میآیند در آن نماز جمعه معروف بعد از انتخابات ریاستجمهوری آنچنان قاطع و بینظیر سخن میگویند و باز 244 نماینده مردم در مجلس از آن بیانات حمایت میکنند اما سران فتنه از خودخواهی و خودبینی دست برنمیدارند و حرف نادرست خودشان را تکرار میکنند، چرا؟ چون مقابله میان شجره طیبه و شجره خبیثه است.
حالا شما میخواهی چمران را بشناسی و بشناسانی؟ ببین چمرانها و مطهریها و بهشتیها و امثالهم از کدام شجرهاند و سران فتنه از کدام شجره. شما اگر دقت کنید میبینید که در تمام تاریخ انقلاب هرکجا حرفی از تأیید ارزشهای مطلوب نظر امام (ره) در میان است ردی از سران فتنه نیست اما هرکجا حرفی در میان است که باعث کمرنگ شدن و محو اصول اولیه انقلاب امام (ره) در میان است سرانه فتنه و وابستگانشان حی و حاضرند، ماجرای تحصن در مجلس ششم را مرور کنید، ماجرای جام زهر برخی نمایندگان مجلس ششم را بنگرید، نحوه برخورد آقای خاتمی را با مهاجرانی دقت کنید. ایشان حتی یک بار هم به خاطر انتخاب چنین وزیری که اینک در دامان ننگین غرب به محمل بافی علیه ارزشهای اصیل انقلاب امام (ره) مشغول است از ملت عذرخواهی نکرده است، این ملت همان ملتی است که امام (ره) به اعتبار آنها انقلاب کرد، این ملت همانی است که میگوید ما این رئیسجمهور را که پرچم امام (ره) را در دست دارد میخواهیم، این ملت همان ملتی است که نهم دی و 22 بهمن 1388 را آفرید اما آن عنصر کم ارزش از شجره خبیثه نشسته در انگلیس و حرف لغو میگوید آقای خاتمی هم لبخند می زند. چرا؟ چون اینها اسلام سکولار را دوست دارند نه اسلام مورد نظر امام (ره) را. حتماً میدانید که یکی از وابستگان اینها که لیدرشان هم به حساب میآید. سالها قبل در میان جمعی از متفکران کشورهای آسیای جنوب شرقی گفته بود ما دینی را میخواهیم که آزادی را در هر زمینهای در نظر بگیرد یعنی جامعهای که نمازخوان سرش به کار خودش باشد مشروب خور هم به هکذا و بقیه هم هر چه دوست دارند، انجام بدهند.
جناب عابدی! میتوانیم بگوییم در کنار افرادی مثل چمران که از شجره طیبه بودند و به رود خورشان انقلاب امام(ره) پیوستند عدهای هم مثل سران فتنه از فرصت استفاده کردند و نفوذی شدند...
دقیقاً اینها حتی برای تصاحب ثروت و قدرت با هم نیز رقابت کردند و چون به نتیجه نرسیدند با هم متحد شدند چون اساس تفکر و اندیشهشان بر مبنای شجره خبیثه است. در همین انتخابات ریاست جمهوری گذشته مگر خاتمی ابتدا وارد نشد؟ یادتان که هست وقتی موسوی هم آمد به لحاظ اهدافی که در تصاحب ثروت و قدرت داشتند میانشان اختلافی هم پا گرفت تا اینکه خاتمی کوتاه آمد، بعد هم که کروبی از راه رسید، اینها چقدر تلاش کردند کروبی را منصرف کنند تا از کاندیداتوری خارج شود؟ چرا کروبی کنار نکشید، چون او هم قدرت و ثروت را میخواست، حالا حیف نیست که شما چنین آدمهایی را با چمران مقایسه کنید؟ چمرانی که در یک اتاق کوچک در طبقه زیرین ساختمان نخستوزیری زندگی میکند آن هم در زمان وزارتش. حیف نیست شما این سران فتنه را که حتی به ملی بودن خودشان هم پشت میکنند با چمران مقایسه کنید. این سران فتنه حتی به ملی بودن خودشان هم پشت کردند چرا که اگر خودشان را ایرانی میدانستند در برابر بیگانگانی که آشکار شده ایران امام(ره) را نمیخواهند لبخند نمیزدند.
میتوانیم بگوییم سران فتنه حتی به محرومان جهان هم پشت کردند چرا که حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را در گستره دنیا و محرومان جهان میدیدند؟
دقیقاً! حضرت امام(ره) هیچگاه نفرمودند انقلاب مال ایران است بلکه میفرمودند انقلاب برای جهان اسلام است و بشریت و محرومان عالم، نمیفرمایند فقط مسلمانان، یعنی محدود به مسلمانان نمیکنند چرا که ممکن است از سایر ادیان هم بخواهند از این نغمه رحمانی بهرهمند شوند. این نوع اندیشه که اصالت شجره طیبه را نشان میدهند منطبق با همان فرمایش حضرت سیدالشهدا (ع) است که فرمودند اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
در نتیجه میتوان چنین استنباط کرد که سران فتنه نهتنها دلبسته دین مورد نظر امام(ره) نیستند بلکه با آزادگی هم سر جنگ دارند.
این را که به دفعات گفتهاند، مگر نگفتند تفکر امام(ره) برای موزه مناسب است. مگر همین چند روز قبل هم کسی اعلام نکرد تفکر امام(ره) مربوط به دهه 60 است و برای دهه 80 کارآیی ندارد. این اندیشهها را مرور کنید اندیشه چمران را هم ببینید، آن روزها هر کجا که حضرت آقا حضور داشتند چمران هم بود، این دو بزرگوار معمولاً با هم بودند، آن موقع هم بنیصدر که از شجره خبیثه بود با این دو بزرگوار عناد داشت، در حالی که هیچ کجا تضادی میان بنیصدر و سران فتنه نیست، چرا؟ چون چمران و مقام معظم رهبری پا جای پای امام(ره) میگذاشتند، بنیصدر هم آن دو بزرگوار را به شورای عالی دفاع راه نمیداد.
خدا رحمت کند فلاحی را. بنیصدر به فلاحی دستور داده بود با چمران کار نکند.شهید چمران زنگ زد به من و گفت: فلاحی با ما قهر کرده.
شب نشستیم به صحبت. به شهید فلاحی گفتم ببین امام(ره) چه میگوید: شهید فلاحی وقتی بنیصدر را با امام(ره) سنجید مجاب شد. به او گفتم شما فکر میکنی چمران و آقای خامنهای تو را دوست ندارند که رفتهای طرف بنیصدر؟ خدا رحمتش کند، آن لحظه نقطه عطفی در تاریخ ما شد، شهید فلاحی راهش را مشخص کرد؛ راه امام(ره). ارتش در خدمت راه امام(ره) قرار گرفت، امام(ره) هم بنی صدر را عزل کرد.
میشود گفت چمران هم با همراهی حضرت آقا کاری به کار نخستوزیر وقت نداشت؟
استنباط من این است که با توجه به آنچه از نزدیک میدیدم و ارتباط نزدیک شهید چمران با مقام معظم رهبری، آن شهید بزرگوار تا پایان حیات دنیویاش از راهی که برگزیده بود جدا نشد و با حضرت آقا همراه بود.
فکر میکنید اگر چمران بود در برخورد با سران فتنه چه میکرد؟
ببینید، هر آدم عاقلی اگر بصیرت داشته باشد راه را خوب میشناسد، این افراد حکایت سیبی را دارند که گندیدهاند و به مرور از شاخه میافتند. پس باید به حال خودشان باشند تا بوی گندشان برای همه مشخص شود، بعد هم خودشان خواهند افتاد و نیازی نیست که باغبان آنها را از شاخه بچیند. این از لحاظ برخورد با خودشان. اما از منظر اندیشه باید عرض کنم که اگر چمران بود به آگاهسازی دست میزد، روشنگری میکرد، ریشهها را به جامعه میشناساند، راه امام(ره) را تشریح میکرد، آسیبشناسی میکرد، راه و چاه را نشان میداد، درست شبیه کاری این روزها برادرمان آقای صفار هرندی انجام میدهد. اینکه این انسان مخلص در مجامع مختلف شرکت میکند و ارزشهای موردنظر حضرت امام(ره) را بازخوانی میکند بهترین روش در شناساندن خط امام(ره) است و اسلام مورد نظر آن بزرگوار. البته این کار باید با گستردگی بیشتری انجام شود. یاد چمران عزیز به خیر، ما اولین هسته فکری را بعد از انقلاب با ایشان تشکیل دادیم.
اگر چمران عزیز بود ضمن اینکه باتمام قوا در حفظ خط و راه امام(ره) در مواجهه با سران فتنه ایستادگی میکرد در شناساندن شجره طیبه و شجره خبیثه نیز میکوشید، وقتی این دو کلیت با تمامی ابعاد معرفی میشدند آنگاه عیار آدمها مشخص میشد که چه کسی اهل شجره طیبه است و چه کسی اهل شجره خبیثه. چمران از شجره طیبه بود و سران فتنه از شجره خبیثه.
در مقایسهای که بین روش اتخاذ شده توسط آقای صفارهرندی با استنباط شما از نقش چمران در صورت حیات ایشان در این روزها داشتید به عبارت گستردگی اشاره کردید، توضیح میدهید؟
مقصودم این است که اگر چمران عزیز بود صدها صفار هرندی را به متن جامعه میفرستاد تا روشنگری کنند، او در شروع تجاوز بعثیها و حتی قبل از آن در قضایای کردستان وقتی راه امام(ره) را شناخت و در اعتلای آن کوشید جمعی از جوانان گمنام و عاشق امام(ره) را جمع کرد و گروه جنگهای نامنظم را شکل داد و در قالب شجره طیبه با عوامل شجره خبیثه جنگید.
میشود گفت حضور روشنفکرانه آقای صفار هرندی میتواند به یک نهضت بازشناسی ارزشها و آرمانهای حضرت امام(ره) تبدیل شود.
دقیقاًً! اگر این واقعه فراگیر شود بر مبنای آنچه نشان داده میشود سره از ناسره مشخص خواهد شد.
با توجه به شرایط فعلی ما در جهان و تحرکاتی که از ناحیه استکبار بر علیه کشورمان اعمال میشود آینده بینالمللیمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
این خباثتها تازگی ندارد، امریکای جنایتکار از همان روزهای آغازین نهضت ما سناریویی را کلید زده به نام طرح پشه، به این معنی که باید یکسره پیرامون نهضت و انقلاب ما وزوز کند. عناصر اصلی این طرح پشه هم سه محور دارد یک: مواد مخدر، دو: مطبوعات. سه: مذهبسازی. شما روزگار را مرور کنید، درمییابید که از زمان حضور امریکاییها در افغانستان وضعیت مواد مخدر از لحاظ کیفیت و کمیت شدت گرفته است، امریکا در مرزهای ما مواد مخدر رایگان توزیع میکند. در موضوع مطبوعات هم که اظهر منالشمس است، چه مطبوعات زنجیرهای و چه قبل و بعد آن شاهد بودید و هستید که چه کردند. در موضوع مذهبسازی هم اگر دقت کنید فرقهها و گروههایی که مثل قارچ سبز میشوند همگی با هدفی هماهنگ است تا در راستای طرح بشری امریکا عمل کند.
سپاسگزاریم از فرصتی که فراهم کردید. حسنختام بحث را اختصاص بدهیم به چمران.
حتماً. اما لازم است به این نکته هم اشاره کنم که مسائلی از آن دست که در چندین ماه فتنه پس از انتخابات رخ داد میگذرد و نباید ما را به عنوان خادمان مردم از کار و فعالیت باز بدارد، ما باید براساس یک چرخه با پنج محور عمده برای مردم فعالیت کنیم، البته این طرح موضوعی بسیار گسترده دارد که در همین مختصر اشاره خواهم کرد.
اقتدار ملی، وحدت ملی، امنیت ملی، پیشرفت عدالتمحور و پیشرفت رضایتمحور باید اساس حرکت ما در چرخه مورد نظر باشد.
اما در موضوع شهید چمران باید عرض کنم که لازم است ما حماسه چمران و چمرانها را به متن ادبیات سرزمینمان وارد کنیم، اگر موضوع حماسه چمرانها، مطهریها، بهشتیها و بزرگوارانی از این دست به خوبی بازشناسی و معرفی شود آنگاه است که ما به پشتوانهای عالی و بسیار فراتر از حماسه شاهنامهها خواهیم رسید.
کلمات کلیدی:
خواجه پندارد که طاعت میکند
بی خبر از معصیت جان میکند
مولانا
شاید یکی از آفت هایی که برخی افراد به آن دچار میشوند همین باشد که امروز شاهد هستیم افرادی همانند آقای علی مطهری فرزند شهید عزیز استاد مرتضی مطهری به آن دچار شده اند.
آفتی به نام فرزند یک شخصیت برجسته بودن وبه گمان خود حرف زدن در هر مورد و مساله و دست آخر هم اینکه این حرف من حتما صحیح و درست است و نقد کنندگان و معترضین به حرفهای من انسانهایی نفهم و چاپلوس و حقیر و ... هستند!!!
بعد از انتخابات سال 88 بود که وقتی دیدم برخی افراد که از فرزندان سران مرحوم یا شهید دیروز بودند و امروز به صراحت بر خلاف راه آن عزیزان قدم میگذارند و اینجا و آنجا سخنرانی میکنند به این فکر افتادم که چرا اینگونه میشود؟چرا مثلا علیرضا بهشتی و محمد رضا بهشتی فرزندان شهید بزرگ آیت الله دکتر بهشتی صریحا حرفهایی را میزنند که سالها پیش دقیقا پدر عزیز و یزرگشان صریحا با اینگونه موضع گیری ها و حرف زدنها در مورد افراد دیگر مخالف بود.
چرا امروز شاهد هستیم که برخی افراد همانند همین آقای علی مطهری به گونه ای حرف میزنند و موضع گیری میکنند که خود را حق کل میبینند و نقد کنندگانشان را افرادی میدانند که یا نفهم هستند یا افرادی که فکر میکنند میدانند و میفهمند اما در اصل در جهل مرکب هستند!و این یعنی من دانای کل هستم... .
جالب هم برایم اینجا بود که شخص ایشان هر موقع در مساله ای که میخواستند ادله و برهانی را مطرح کنند میگفتند بله ابوی مرحوم ما هم در زمان حیاتش مثلا فردی چنین کرد و چنین گفت و ... و بعد هم ایشان در مقابل آن چنان کردند و چنان گفتند و ... و من هم امروز همان کار ابوی مرحوم و شهیدم را میکنم و یا مثلا ایشان در فلان کتابشان فلان حرف را زده اند و مثلا امروز مساله همان است.آخرینش هم همین مساله و افتضاحی که ایشان در نطقشان در مجلس ایجاد کردند و به جناب آقایان حسینیان و کوچک زاده توهین کردند و جناب آقای کوچک زاده نماینده محترم مردم تهران را کوچک اف! خطاب کردند و قبل ترها هم که ایشان خود را بزرگ زاده خطاب کرده بود و به آقای کوچک زاده نصیحت کرده بودند که با بزرگ زادگان در نیفتند!و در مورد آقای روح الله حسینیان هم فرموده بودند که بله در زمانی که ابوی مرحوم ما کتاب حجاب را نوشته بودند یک آقای روحانی خیلی بر خلاف ایشان حرف زدند و مخالف ایشان بودند زمانی که آن آقا مرحوم شدند ابوی ما در مجلس تشییع جنازه ایشان شرکت کردند و وقتی از ایشان پرسیدند که ایشان مخالف شما بود و بر علیه شما حرف میزد پس برای چه در مجلس تشییع ایشان شر کت کرده اید ابوی ما فرمودند که ایشان از روی اعتقاد و عقیده ای که داشت آن حرفها را میزد و این از روی کینه و خصومت نبود در مورد آقای حسینیان هم حالا همین طور است و ایشان این حرفها را از روی عقیده و اعتقادش میزدند و کینه ای ندارد و اگر چه در آخر این را نگفتند اما منظورشان این بود که خلاف میکنند و اشتباه میگویند آقای حسینیان با این شرایط!
در مورد مساله ای هم که آقای کوچک زاده را کوچک اف خطاب کردند و وقتی آقای کوچک زاده اعتراض کردند هم بگذریم که این فرزند شیخ عزیز ما خطاب به آقای کوچک زاده میفرمایند:خفه شو!... بتمرگ سرجات...!!!و آیا مرحوم ابوی ایشان هم مثلا در زمان حیاتشان چنین برخوردهای زشت و زننده ای هم داشتند را نمیدانم واقعا.از این هم بگذریم که سر همین نطق و بیانات ابلهانه ایشان هم رادیو مجلس را چند دقیقه ای قطع میکنند و به آقای مطهری هم رئیس مجلس آقای دکتر لاریجانی اجازه ادامه قرائت نطق نمیدهند و همین اقای لاریجانی که نسبت فامیلی هم با فرزند شیخ ما دارند و شوهر خواهر ایشان میشوند هم ایشان را محکوم به بی بند و باری در سخن میکنند از اینها هم بگذریم.اما نباید واقعا آقای علی خان مطهری فکر به حال خودشان بکنند که این طرز برخورد به چه معناست؟
البته از لحاظ روانی خوب بالاخره وقتی فردی میبیند که به واسطه مطرح بودن پدرشان یا فردی از خانواده شان در جامعه شناخته شده است و با وی مصاحبه ها میشود و به صدا و سیما دعوت میشود و برای شخص ایشان امتیازاتی را به واسطه پدر مرحومشان قائل هستند و اساسا فرد معروفی به نسبت در جامعه هستند این آفات خود بزرگ بینی و خود برتر بینی هم وجود دارد.اگر چه که این افراد با خود فکر نمیکنند که این خواست خدا و نوعی اتفاق بود که خداوند قرار داد تا افرادی این چنینی در نسل آن بزرگان قرار گیرند و میشد این اتفاق هم نیفتد و مثلا همین جناب آقای علی مطهری مثلا فرزند فرد گمنانی در دور افتاده ترین نقطه این مملکت باشند و الان هم شرایط متفاوتی داشته باشند و آن موقع هم جالب بود که وقتی ایشان اصلا مطرح نمیشدند در جامعه به سبب مطرح بودن پدر شهیدشان و به حال آن روز خود کمی فکر میکردند.
اینها درسهایی است که افراد باید از آن عبرت بگیرند و مراقب باشند که خدای ناکرده دچار لغزش نشوند.از مواضع سیاسی ایشان هم بگذریم که هم به نعل میزنند و هم به میخ و در آخر هم توجیه میکنند که هر دو طرف مقصر هستند و من تقصیر و گناه هر دو طرف را بیان میکنم.افراد عامی و ساده لوح و یا مغرض هم این را مطرح میکنند که احسنت!همین طور است که شما گفتی!غافل از اینکه وقتی این حرف زده میشود یعنی اینکه هر دو طرف مثل هم هستند و هر دو طرف باطل!و دعوا میان دو باطل است که شکل گرفته است و حقی در این میان وجود ندارد!و یا مواضع ایشان در مورد تشکیل خط سومی غیر از اصولگرایی و اصلاح طلبی که بیشتر به حرفهایی عوام فریبانه و منحرف کننده میماند تا معقول و قابل اجرا در شرایط کنونی جامعه ای که در آن هستیم.
البته متاسفانه این ها همیشه در جوامع وجود داشته و دارد و گمان هم نمیکنم اصلاح شونده باشد و معضلی که همیشه جوامع با آن روبرو بوده اند همین معضل آقا زادگی و بزرگ اف بودن هاست!!!
اما مطلب تلخ و گزنده آنجاست که مثلا وقتی فردی بر خلاف راه فردی که نام و شهرتش از اوست و عوام او را به خاطر آن فرد میشناسند و تمجید میکنند وقتی حرفی و کاری بر خلاف آن فرد انجام میدهد عوام هم میگویند بفرما این هم مثلا از پسر و یا دختر فلانی که میگفتند این طور و آن طور است.فرزندش هم مثلا راه و حرف او را قبول ندارد و یا به ادامه راهش انتقاد دارد.و اینها حجت و برهان میشود برای عوام و کسی هم نمیگوید که انگار آن بنده ی خدا هم به سبب معروفیت و یا تاثیر گذاریش باعث شده فرزندان و خویشاوندانش معروف و مورد توجه قرار گیرند و این فرد که خود محق تر بر دلیل و برهان است نه فردی که به دلیل نزدیکی با وی هر حرف و سخنی را گفت بر حق است.راه و منش افراد هم که معلوم است.هم راه و منش مرحوم شهید بهشتی معلوم بود هم شهید استاد مرتضی مطهری و هم مرحوم استاد طالقانی و ... .
اما چه میشود کرد که جامعه ای مثل جامعه ی ایران جامعه ای است که مردم در آن به معروفیت ها اهمیت میدهند و به معروفیت ها نگاه میکنند!و نه به استدلالات و سخنان افراد و اکثرا به این نگاه میشود که چه کسی بر حق است و ... .
به امید آنکه همگی ما در مسیر و راه حق حرکت کنیم.
کلمات کلیدی: