کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
کمیته صیانت از خاموشی علت عدم قطع برق در ساعت 21 سی ام تیر را اعلام کرد. براساس قرار قبلی که در سطحی وسیع در اینترنت اعلام شده بود قرار بود در اقدامی هماهنگ 30 میلیون رای دهنده به مهندس موسوی ساعت 21 سی ام تیر تمام وسایل برقی پرمصرف خود را از قبیل اتو، ماشین لباسشویی، جارو برقی و دیگر لوازم برقی از قبیل ماکروفر ساندویچ میکر میکسر چای ساز سشوار با تمام قوا روشن کنند تا با قطع برق مخالفت خود را با حکومت دیکتاتورهای فاشیست سیب زمینی پخش کن اعلام کنند.
به گزارش قلم نیوز علل عدم قطع برق به این شرح است.
1- راه اندازی موقت نیروگاه بوشهر توسط روسیه
2- توزیع مقادیر معتنابهی سیب زمینی در میان طرفداران مهندس موسوی با هدف منصرف کردن آنها از روشن کردن وسایل برقی پرمصرف و متاسفانه خام شدن تعدادی از آنها.
3- اقدام تبعیضآمیز دولت در قطع برق مناطق روستایی با هدف جلوگیری از قطع برق در شهرهای بزرگ و دهن کجی به کسانی که در انتخابات به احمدی نژاد رای داده بودند، همزمان با انتصاب مشایی به سمت معاونت اول ریاست جمهوری.
4- کمک گرفتن از "هاله نور " برای روشن کردن مناطقی که با همت موج سبزی ها برق در آنها قطع شد
5- اقدام غیرقانونی وزارت اطلاعات در "حبس خانگی" جریان برق در خانه های مردم سراسر ایران و جلوگیری از خروج آن از منازل
6- استفاده غیرتخصصی از 7 هزار سانتریفیوژ در حال کار در تاسیسات نطنز برای تولید مستقیم برق بجای غنی سازی اورانیوم.
7- اقدام لباس شخصی ها در جلوگیری از شرکت خورشید در این اعتصاب سبز و موفقیت آنها در به تاخیر انداختن کسوف و خاموشی موقت خورشید تا بامداد سی و یکم تیر.
8- توقیف شبانه تمام وسایل برقی پرمصرف مردم توسط نیروی انتظامی.
9- واردات فله ای برق نامرغوب از چین در یک هفته گذشته و توزیع آن در میان مستمری بگیران کمیته امداد و بهزیستی.
10- قلب در اعلام ظرفیت ذخیره نیروگاههای برق که منجر به محاسبه نادرست فرماندهان موج سبز شد.
11- سوء استفاده از امکانات دولتی از قبیل ابر و باد و مه و خورشید و فلک از ابتدای سال آبی گذشته با هدف پر نگه داشتن سدها در ساعت اعتصاب برقی و فعالیت نیروگاههای برق ابی با تمام قوا در ساعت مذکور.
12- برنامه از پیش طراحی شده دولت در جایگزینی لامپهای کم مصرف بجای لامپهای پرمصرف و متاسفانه بازی خوردن بسیاری از مردم و حتی نخبگان و احزاب.
13- سوء استفاده صدا و سیما از هنرمندان پیشکسوتی مانند "بابا برقی" و "آقای ایمنی" در شب سی ام تیر.
14- کشیده شدن یک کابل زیردریایی فشار قوی از ونزوئلا به ایران و انتقال برق از کاراکاس به تهران با هدف جلوگیری از قطع برق.
کمیته صیانت از خاموشی از هموطنان می خواهد درصورتی که دلایل دیگری درباره عدم قطع برق در ساعت موعود سراغ دارند با شماره تلفن شصت و شیش دو صفر پس و پیش تماس حاصل کنند. برنامه آینده این کمیته دستشویی رفتن همزمان همه مردم ایران در ساعت 12 نیمه شب سی و دوم تیر است تا با افت فشار آب در ساعت مذکور و افزایش فشار در لوله های فاضلاب و چاههای جذبی مشت محکمی بر دهان دشمنان ملت سبز ایران کوبیده شود.
کلمات کلیدی:
حدود یک ماه با همه خانواده تصمیم بگیرید، آنقدر برنج بخورید که برنج های کل کشور تمام شود و کشور با یک بحران برنج روبرو کنیم.
- بچه های خودتان را بفرستید در کوچه! خوب که عرق کردند بیاوردیشان جلوی کولر! تا خوب سرما بخورند! وقتی سرما خودند از همان لحظه با هر عطسه یک چندتا فحش آبدار به حساب احمدی نژاد واریز کنید! وقتی به بیمارستان رفتید! داد و بی داد کنید و فریاد بزنید این گرما بخاطر کارهای احمدی نژاد است!!!
- به سر زمین های کشاورزی بروید! هندوانه های خراب و یا سفید و غیر شیرین را جدا کنید و در یک نیسان بار کنید. به تهران بیاورید. و هنگام فروش در بلندگو از احمدی نژاد تشکر کنید. و جلوی همه یکی از آن هندوانه های سفید را ببرید و دو دستی به سر خودتان بکوبید که و فریاد بزنید : نگاه کنید احمدی نژاد چه بلایی سر ما آورده...
-در ایام مدرسه! تیم های فوتبال تشکیل بدهید، و سعی کنید خودتان را طرفدار احمدی نژاد بنامید! بهتر است یه 10-15 گل به خودی بزنید و بگویید طرفداری از احمدی نژاد عامل باخت ما شد...
محکم! محکم! محکم سرتان را بزنید به دیوار...وقتی خوب شکست و خون جاری شد، بگویید طرفداران احمدی نژاد ما رو کتک زدند...
این طرح ها بر سرنگونی حکومت مجرب است...(امزا جمعی از ترفدران بعزی ها!!!)
التماس دعا مبارز(یک بچّه مسلمان
کلمات کلیدی:
الف: نقد جانبی
1) سردمداران کودتای مخملی در ایران که در انتخابات، از ملت ایران شکست سختی خورده بودند وپس از انتخابات نیز با اعلان دروغ پیروزی نامزد خود و اتهام تقلب گسترده، بذر تردید در انتخابات پاشیده بودند تلاش کردند با راه اندازی تظاهرات خیابانی و به تعبیر مقام معظم رهبری اردوکشی های خیابانی مدل انقلاب مخملین اوکراین و گرجستان را در ایران پیاده کنند ولی با خطبه های پر صلابت رهبر معظم انقلاب، نقشه هایشان نقش بر آب شد. آن ها که فکر می کردند از پشتیبانی مردمی بالایی برخوردارند در صدد بودند به بهانه ای، راهپیمایی یا تجمع بر پا کنند و قدرت خود را به نمایش بگذارند و با اغتشاشات جانبی آن به اهداف بعدی خود دست یابند. در راستای تحقق این هدف، آقایان کروبی و موسوی در بیانیه های سراسر موهن و خالی از منطق خود بر اجرای اصل 27 قانون اساسی مبنی بر ضرورت صدور مجوز برای تجمعات مخالفان تاکید کردند. برگزاری نماز جمعه به امامت آقای هاشمی فرصت خوبی بود تا آن را به یک میتینگ سیاسی تبدیل کنند. از این رو از آغاز هفته، این نماز جمعه در کانون تبلیغات اپوزسیون و رسانه های خارجی و روزنامه ها و سایت های داخل و خارج قرار گرفت؛ به طوری که حتی رادیو اسراییل نیز به تبلیغ نماز جمعه تهران پرداخت! و از طرفداران انقلاب سبز می خواست تا با شرکت گسترده در این نماز جمعه استثنایی، آن را به یک نمایش قدرت بزرگ تبدیل کنند و در واقع پاسخی به نماز جمعه پر شکوه چند میلیونی مقام معظم رهبری باشد. در این تبلیغات پر حجم بی بی سی، سی ان ان، اسراییل و....علاوه بر دعوت به حضور، به آموزش نماز جمعه نیز می پرداختند؛ زیرا می دانستند این گونه افراد حتی یک بار هم به نماز جمعه نیامده اند. نتیجه این حجم گسترده تبلیغات که می خواست یاد آور نماز جمعه مرحوم طالقانی در ابتدای انقلاب باشد! حضور جمعی کمتر از 3 هزار نفر در خیابان های اطراف چمن دانشگاه شد که با کف و سوت و بعضا رقص و پایکوبی برای هاشمی رفسنجانی ابراز احساسات می کردند! به طوری که اگر امت حزب الله ، زمین چمن را پر نمی کردند گروه سبز پوش طرفداران موسوی و کروبی نمی توانستد زمین چمن را نیز پر کنند.
2) پاسخ ندادن رای دهندگان به موسوی به دعوت رسانه های خارجی نشان داد که مردم به انقلاب و راه امام و رهبری وفا دارند و سخنان مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه را فصل الخطاب دانسته، حاضر نیستند در زمین دشمن بازی کنند. از این رو از جمعیتی که آقایان موسوی و کروبی در روز 25 خرداد به خیابان آورده بودند جز تعدادی اوباش و اراذل که در اطراف نماز جمعه به سوت و کف پرداختند، خبری نبود.
3) این نماز جمعه مهر تاییدی بود بر سخنان دکتر احمدی نژاد در مناظره با میر حسین موسوی که گفته بود تو تنها نیستی بلکه آقایان هاشمی، خاتمی، ناطق نوری و...با شمایند؛ همه دیدند در صفوف مقدم نمازجمعه، چه کسانی نشسته بودند کسانی که آن روز در نماز جمعه با صلابت مردم که به امامت ولی امر مسلمین اقامه شد غایب بودند!
4) اقای هاشمی بر مظلومیت کسانی که به جرم دست داشتن دراغتشاشات اخیر دستگیر شده اند گریست و از مسؤولان امر خواست هر چه زودتر آن ها را آزاد کنند تا به خانواده هایشان برسند و دشمنان انقلاب، مارا به خاطر این امر سرزنش نکنند. این در حالی است که در سال 85، 6 نفر از طلاب حوزه علمیه قم به دلیل سؤال از وی در مراسم پانزده خرداد، 14 روز زندانی شدند و سپس به خاطر ارتکاب این جرم به چندین سال زندان و تبعید و اجرای حکم شلاق محکوم گردیدند و هنوز این حکم به جای خود باقی است و عجیب این که هیچ گاه آقای هاشمی در نماز جمعه برای آن ها اشک نریخت و دستور مختومه کردن این پرونده را صادر نکرد! امیدواریم که میان این دستور و نامه ایشان به رهبری مبنی بر این که اگر من هم صبوری کنم آتشفشان های سینه های مردم و احزاب پس از انتخابات سر باز خواهد کرد، ارتباطی وجود نداشته باشد. برخی معتقدند این گونه اقدامات ممکن است در راستای یک سناریو انجام گرفته باشد، چرا که این گونه افراد پس از انجام نقشی که به عهده اشان گذاشته شده امروز به کمک آقای هاشمی نیاز دارند که برای آزادی آن ها تلاش شود.
5) آقای هاشمی در سال گذشته در دیدار با دانشجویان گفته بود که آیةالله خامنه ای عشق من است و در زیر این آسمان آبی برای من هیچ کس محبوب تر از ایشان نیست. ولی معلوم نشد که چرا ایشان در ایام انتخابات نامه ای بدون سلام و احترام همراه با تهدید به آشوب واغتشاش نوشت و در این خطبه نماز جمعه نیزکه می خواست نقطه عطف و مبدا یک حرکت وحدت بخش باشد از معشوق خود نه تنها نامی نبرد بلکه سعی کرد با تعریف وتمجید از خود و نقل رابطه صمیمی اش با امام نقش معظم له را در انقلاب کم رنگ جلوه دهد. وی حاضر نشد حتی به اندازه آقای ناطق نوری ازمقام معظم رهبری به خاطر دفاعشان از وی تشکر کند!
ب:نقد محتوایی
1) خلط مشروعیت و مقبولیت
آقای هاشمی با پر رنگ کردن نقش مردم، اظهار داشت در جمهوری اسلامی، رهبری نیز مخلوق مردم است! این اصطلاح برای اولین بار توسط ایشان ابداع شد و البته قبلا نیز به جای آن، از واژه "زمینی" استفاده می کرد و می گفت مشروعیت ولایت فقیه امری زمینی است. این سخن از کسی که در همین خطبه ها ادعا می کند هیچ کس به اندازه من به امام نزدیک نبوده و بیش از 60 سال به صورت روزانه از محضر امام استفاده کرده است بسیار بعید است. امام ره ولایت فقیه را استمرار حرکت انبیاء می دانند و مشروعیت آن را به خداوند؛ از این رو در احکامی که به رؤسای جمهور بنی صدر و شهید رجایی و نخست وزیر دولت موقت، مهندس بازرگان دادند و آقای هاشمی نیز افتخار می کند که آن را در مراسم ابلاغ حکم بازرگان خوانده است، می فرمایند من به خاطر آن ولایتی که از جانب خداوند دارم شما را به این سمت منصوب می کنم . البته تردیدی نیست که مردم زمینه ساز تحقق حکومت اند، چنان چه مردم نخواهند نمی توان حکومت را بر قرار کرد همان گونه که در صدر اسلام هم علی علیه السلام با این که امام به حق و مسلم و منصوب خداوند بودند ولی به دلیل عدم بیعت مردم با ایشان نتوانستند حکومت تشکیل دهند و درنتیجه25 سال خانه نشین شدند. اما منشا حق امر ونهی و به عبارت دیگر حکومت کردنشان خدا و ولایت الهی است نه منتخب بودن از سوی مردم. بنا بر این، مهم توجه کردن به روح کلام امام است، نه بودن 60 سال در محضر امام.
2) آقای هاشمی پس از بیان سابقه طولانی خود در انقلاب و درک 60 ساله محضر امام ره و این که روزانه از محضر امام کسب فیض می کرده است و تنها اوست که می داند امام و انقلاب چه می خواستند،می گوید هدف امام از انقلاب این بود که کارها را به مردم واگذار کنند و بر این امر مهم لحظه ای درنگ نکردند.
گر چه می توان واگذاری امور به مردم را نیز از مشی و مرام امام دانست و ایشان لحظه ای در این زمینه تردید نکردند ولی نباید آن را هدف اصلی و تمام هدف امام قلمداد کرد. ذکر این گونه اهداف برای امام یک امتیاز نیست، زیرا این گونه اهداف برای یک رهبر لیبرال که هیچ نوع دلبستگی به اسلام و دین ندارد نیز میسر است؛ امام یک مرجع مسلم تقلید و جانشین واقعی امام زمان عج بودند و همان گونه که خود بارها اعلام کرده اند بالاترین هدفشان تحقق حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام و ایجاد زمینه برای ظهور مصلح کل، امام زمان بوده است؛ این هدف از شعر معروفشان بخوبی استفاده می شود " انتظار فرج از نیمه خرداد کشم "ثانیا بر فرض که هدف اصلی و تمام هدف امام همان باشد و بس، این پرسش مطرح می شود آیا از نگاه امام ره مردم یعنی معترضان و بس ؟!براستی اگر بخواهیم امور مردم را به مردم واگذار کنیم چه باید کرد ؟ آیا واگذاری امور مردم به آقای هاشمی یا هر کس ایشان بپسندند هر چند در انتخابات، اقلیت آراء را کسب کرده باشد، واگذاری امور مردم به مردم است؟ البته از کسی مثل آقای هاشمی که فقط معترضان را مردم می داند! بیش از این انتظار نیست. ای کاش آقای هاشمی در چنین مواردی دیدگاه شخصی خودرا می گفت واز تحریف معنوی اندیشه های امام پرهیز می کرد.
3) مهمترین بخش سخن هاشمی تاکید بر قانون و قانون گرایی بود که از همه طرف های در گیر خواست از مرز قانون عبور نکنند وی این پیشنهاد را محصول مشاوره با برخی شخصیت های مورد اعتمادش در مجلس خبرگان و مجمع تشخیص دانست وگفت از این به بعد باید قانون ملاک باشد. این پیشنهاد که از مهمترین پیشنهادات وی محسوب می شود دقیقا همان پیشنهادی است که مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه بر آن تاکید فرمودند وآن را تنها راه حل مشکل دانستند. شایسته بود آقای هاشمی در همان روز جمعه 29 خرداد طی بیانیه ای رسمی از مواضع رهبری نظام حمایت می کرد و آن را به یک ماه بعد به تعویق نمی انداخت.
4) عجیب این که در همان خطبه ای که بر قانون و قانون مداری تاکید می کند، خود دچار نقض فاحش قانون می شود، زیرا به دون داشتن هیچ حقی، در قوای مجریه و قضاییه دخالت کرده، از آن ها می خواهد هر چه زودتر متخلفان و اغتشاش گران و عوامل اصلی و پشت پرده آن ها را آزاد کنند.علاوه بر آن، باز هم تصمیم قانونی شورای نگهبان مبنی بر تایید انتخابات را که با دقت و تامل و در وقت اضافه و دعوت مکرر از نامزدها و نمایندگانشان صورت گرفت را مبهم و قابل تردید می داند!!
5) آقای هاشمی شروع انتخابات را مثبت ارزیابی کرد و گفت در ادامه مردم دچار تردید شدند. وی این تردید را عمدتا محصول عملکرد صدا و سیما دانست و گفت جز عده کمی اکثر مردم نسبت به انتخابات دچار تردیدند!
اولا: این ادعا یک ادعای خلاف واقع و کذب است, زیرا اکثریت مردم با رای بالایی قریب به 25 میلیون به دکتر احمدی نژاد رای داده اند و در اولی سفر استانی ایشان به مشهد مقدس نشان دادند که بر این رای ثابت واستوار ایستاده اند، مگر اینکه در قاموس آقایان واژه ها نیز معنای خود را از دست داده باشند و اکثریت و اقلیت نیز معنای خود را تغییر داده باشند. ثانیا: ماجرای تردید آقایان شبیه آن سرباز پادگانی است که خود دچار تردید شده بود و تردیدش را به همه نیروهای پادگان تعمیم می داد.به نظر می رسد آقای هاشمی به دلیل دوری ازمردم اطلاعات درستی از افکار عمومی نداشته باشند و بیشتر به همان گزارشاتی که از سوی کانال های تعیین شده به ایشان می رسد اعتماد می کنند و در نتیجه فکر می کنند همه مثل اطرافیان ایشان نسبت به انتخابات دچار تردیدند. ثالثا: پاشیدن بذر تردید در جامعه همنوایی با رسانه های دشمنان است که شب و روز به آن مشغولند و در داخل نیز شخص آقای هاشمی و دوستانش می خواستند با تشکیل کمیته صیانت از آراء در ایام انتخابات و ارسال نامه موهن به رهبری در دل های مردم تردید ایجاد کنند که البته موفق نشدند و ملت ایران با قدرت و با اطمینان کامل راه خودش را به سوی قله های پیشرفت وتعالی خواهد پیمود.
6) آقای هاشمی در خطبه اول سعی کرد با بیان سیر تاریخی انحراف در صدر اسلام و آغاز جرقه های اختلاف، شرایط کنونی را به آن زمان تشبیه کند. او از غصه های پیامبر ص در سال های نزدیک به رحلتشان سخن گفت و خطاب به یارانش که در بقیع آرمیده بودند از اختلاف موجود گلایه کرده اند ولی مشخص نکرد که در آن شرایط عواملی که وحدت مسلمین را مخدوش کرده بودند چه کسانی بوده اند؟ امیرالمومنین ع یا دیگران؟ و امروز نیز چه کسانی شق عصای وحدت کرده در برابر خواست ملت و امام وانقلاب و رهبری نظام ایستاده اند و با خواندن خطبه های اختلاف افکنانه دشمن را امیدوار و برای اولین بار مصلی نماز جمعه را به کانون درگیری و اختلاف تبدیل کردند؟! این در حالی است که امروز نیز رهبر عزیزمان مظلومانه با استمداد از بقیه الله الاعظم عج مردم و آحاد جامعه را به وحدت و همدلی و پرهیز از تشنج و اختلاف دعوت کردند و از همه خواستند در برابرقانون سر تعظیم خم کنند.و مع الاسف دوستان آقای هاشمی فردای آن روز در خیابان های تهران غایله آفریدند وشب ها نیز در کف خیابان ها خواب انقلاب مخملین می دیدند. اگر این روز ها مقام معظم رهبری نیز پیامبر گونه به بهشت زهرا بروند و خطاب به شهید بهشتی و یاران شهیدش از رفقای دیروز و اختلاف افکنان امروز بنالند، جای تعجب نیست.
7) آقای هاشمی در ادامه این خطبه خواهان برگزاری میز گرد و مناظره و گفتگو میان طرفین شده و آن را یکی از راه حل های مهم برای خروج بحران مورد ادعای خویش می داند. در باره این پیشنهاد نیز نکته قابل تاملی وجود دارد؛ اولا: مناظره و مباحثه مربوط به دوران صلح است نه جنگ و زمانی که طرف مقابل آخرین خشاب خود را بر روی نیروهای ما شلیک کرده است. اگر ایشان به این پیشنهاد معتقدند خوب بود که آن را در همان زمان پایان انتخابات مطرح می کرد، نه اکنون که عوامل تخریب و اغتشاش آخرین تیر خود را نیز از چله کمانشان رها ساخته اند. ثانیا: بهترین مناظره باید میان آقای هاشمی و احمدی نژاد انجام بپذیرد که در این صورت مثل مناظره با کروبی حقایق زیادی بر مردم هویدا خواهد شد.
8) مقام معظم رهبری از رفوزه شدن و سقوط خواص هشدار دادند و فرمودند که رفوزه شدن به معنای یک سال عقب ماندن نیست بلکه پایان کار و سقوط است. در این زمان مردم راه خود را از خواص ونخبگان نمی گیرند آن ها سفارش امام عزیز را بخوبی بیاد دارند که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد بنابر ایننخبگان باید مواظب خودشان باشند که رفوزه نشوند.
کلمات کلیدی:
یادم می آید زمانی که حضرت آقا در نمازجمعه تاریخی بیست و نهم خردادماه فرمودند که می دانستم آقای رییس جمهور به تذکر من بابت ادامه مناظره ها ترتیب اثر می دهند، از خوشحالی می خواستم پوست بیندازم. خوشحال بودم به خاطر اینکه 4سال تبلیغ کسی را کرده بودم که بر خلاف رویه ای که درتمام شانزده سال پیش از آن باب شده بود، مسئله ولایت فقیه را با دست افزار تفاسیر رنگاوارنگ رقیق نکرده است و آن را به معنای دوستی و وکالت نگرفته است بلکه ولی فقیه را سرپرست و مالک جان و مال و آبروی خود می داند و تمام فرامین و اوامر مولوی ایشان را بی چون و چرا اجرا خواهد کرد. خوشحال بودم چون تمام ارادت من به محمود احمدی نژاد بخاطر ولایت پذیری و انقیاد وی در برابر رهبری عظیم الشان انقلاب بود.
یک هفته و اندی بعد فائزه هاشمی رفسنجانی در حاشیه اغتشاشات اطراف مسجد قبا خیلی رک و صریح تمام مکنونات خود و خانواده اش را بیرون ریخت و گفت: "[آیت الله]خامنه ای احمدی نژاد رو می خواد. تنها دوره ای که [آیت الله]خامنه ای رهبر بوده الانه. رهبری البته گفت کسی برای من مثل هاشمی نمی شود. ولی اگر تاریخ را نگاه کنید رهبری در زمان ریاست جمهوری نخست وزیرش از سوی آقای خمینی تحمیلی بود. زمانی که هاشمی رییس جمهور شد، او رییس جمهور آقا نبود. خاتمی هم همین طور.تنها دوره ای که رهبر واقعیست الانه."؛ این اعتراف قلبم را روشن ساخت که در حمایت از خط احمدی نژاد خسرالدنیا و الاخره نشده ام چون اولا این یک اذعان روشن به ولایت پذیری احمدی نژاد و تمرد رفسنجانی و خاتمی نسبت به منویات ایشان بود و ثانیا طرف دشمنی و عداوت با رییس جمهور در زمره وقیح ترین و منفرترین افراد و گروههای سیاسی ایران بودند.
تا اینکه حرکت محیرالعقول و خارج از خط و گفتمان احمدی نژاد توسط شخص احمدی نژاد انجام گرفت و چشم اسفندیار دولت نهم نه تنها جراحی نشد بلکه یک سایه چشم هم دورش کشیده شد و شخص احمدی نژاد به غایت آنچه می شد آن را آراست و تزیین نمود. اخبار متواتر دلالت بر این نکته می کند که مقام معظم رهبری از این انتصاب ناراضی هستند و پیغامی کتبی نیز در این رابطه مرقوم فرموده اند. احمدی نژاد در این موقعیت خطیر -و در صورت صحت خبر صدور پیغام رهبری- و پس از اشتباه بزرگی که در بدو امر مرتکب شده است نباید از ثانیه ثانیه زمان هایی که پس از پیام ولی امر مسلمین می گذرد غفلت کند و بر نظر خود اصرار ورزد چرا که فلسفه وجودی خود در این منصب را از دست خواهد داد و اساسا دیگر نمی توان بین او و امثال محسن رضایی و میرحسین موسوی تفاوتی قائل شد چون اصل دعوای ما با این آقایان السابقون، عرض اندامشان در برابر صریح فرامین رهبری است.
کلمات کلیدی:
» همه پرسی، پرسی 1500 تومان!(طنز)
فرض است دیگر؛ فرض کنید رفراندومی که آقای خاتمی به تقلید از دیک چنی، مایکل لدین و دونالد رامسفلد پیشنهاد داده بود، برگزار شود. ما در زیر خبرهای تکمیلی را میآوریم.
روز برگزاری رفراندوم: در حالی که هنوز 2 ساعت به آغاز رایگیری مانده است، میرحسین موسوی با حضور در جمع خبرنگاران خارجی، خود را برنده این انتخابات و کلا انتخاباتهای قبلی و بعدی اعلام کرد و گفت: من تسلیم این صحنهسازیهای خطرناک نخواهم شد. همسر یکی از مسؤولان نیز که در هنگام رایگیری، مثل ابر بهاری داشت گریه میکرد از اوباش خواست، این دفعه به جای خیابان، به بیابانها بریزند. کروبی که تا صبح نخوابیده بود ابراز امیدواری کرد این دفعه تعداد آرای او، حداقل از آرای باطله بیشتر باشد.
یک روز بعد: یک نهاد خیلی بیطرف نتایج انتخابات را اعلام کرد. همزمان و شاید یکی- دو ساعت قبل از آن، میرحسین بیانیه شماره یک خود را صادر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: انا لله و انا الیه راجعون. میرحسین در ادامه با اشاره به چیز، تصریح کرد: تنها راه برونرفت از بحران، ابطال همهپرسی است. میرحسین افزود: من تنها وقتی نتیجه این همهپرسی را قبول میکنم که آرای مردم را آقایان هاشمی، کروبی و خاتمی و خانمها فائزه، ننهجون و منزل شمارش کنند. میرحسین در بخش دیگری از این بیانیه تصریح کرد: من از همان اول هم مجمع تشخیص را قبول نداشتم!!
یک هفته بعد: میرحسین در بیانیه شماره سه هزار و دویست و پنجاه و دوم خود ضمن تاکید بر ابطال همهپرسی از اوباش خواست، 28 مرداد با حضور در سر چهارراهها یاد شعبان بیمخ را زنده نگه دارند. وی با تجلیل از نقش آن گور به گوری، به خدمات مصدق اشاره کرد و گفت: ملی شدن نفت در زمان نخستوزیری من به تصویب رسید! وی افزود: من، کروبی و خاتمی در مراسم دعای کمیل که پنجشنبه شب در منزل عبدالله نوری واقع در بالاشهر برگزار میشود، حاضر خواهیم شد. کروبی نیز که در جمع اعضای ستاد خود صحبت میکرد، گفت: حتی اگر من را به دیار فانی(!!) بفرستند، باز هم صحنه را خالی نمیکنم. محسن رضایی هم ضمن پس گرفتن انتقادات خود، با تاکید بر قانونگرایی، همه سیاسیون کشور را به آرامش فراخواند. لاریجانی هم یکی به میخ زد. گفتنی است وی دیشب یکی به نعل زده بود.
10 روز بعد: مراسم دعای کمیل در منزل عبدالله و خیابانهای اطراف برگزار شد. این مراسم حاشیههایی هم داشت. خاتمی که قبلا گفته میشد به مراسم دعای کمیل میآید، نیامد ولی کروبی از صبح زود در منزل عبدالله حضور یافت. موسوی نیز اواسط دعا به مراسم رسید. عدهای از افراد که دعای کمیل را به زبان انگلیسی میخواندند، ضمن ریختن به خیابانهای اطراف، شعارهایی علیه چین تایپه و شوروی سابق سردادند. از دیگر حاشیههای این مراسم این بود که عدهای هنگام ورود به منزل عبدالله کفش خود را در نیاوردند که با تذکر عبدالله روبهرو شدند. بعد از مراسم دعای کمیل نیز، حجتالامسال هرمنوتیک ضمن قرائت یک حدیث جعلی،گفت: اگر مردم بگویند ماست سیاه است، مشروعیت پنیر زیر سؤال میرود! وی ادامه داد: ما یک مقبولیت داریم، یک مشروعیت و در حکومت اسلامی، اگر مردم به من رای دادند که هیچی و الا اگر به احمدینژاد رای دادند، این نامردی مردم را میرساند و گفته باشم؛ هر کس وارد حریم من شد،پایش را قلم میکنم! وی در قسمت دوم صحبتهایش افزود: من چند تا راهکار پیشنهاد میکنم؛ اول اینکه به جز من و خاندانم و این جمع، همه در برابر قانون برابرند. دوم اینکه زندانیهای سیاسی، اقتصادی، چکی،ضرب و شتم، تصادف، معتاد، خفاش شب، یوزپلنگ بعدازظهر، ذویالحقوق، بد وارث و بیوارث، رفتگان، نااهلان و نامحرمان، سرمایهدارهای فراری، همه و همه آزاد شوند. لازم به ذکر است هنگام سخنان هرمنوتیک عدهای با زدن قاشق به بشقاب از عبدالله تقاضا کردند، زودتر شام را بیاورد.
یک ماه بعد: خاتمی از مسؤولین نظام خواست برای آرامتر شدن اوضاع، یک رفراندوم برگزار کنند و از مردم سؤال شود آیا حالشان خوب است یا نه. وی گفت: یک نهاد بیطرف مثل «بنیاد باران»(!!) باید بر اجرای رفراندوم نظارت کند.
چهل سال بعد:غضنفر خاتمی از نوادگان محمد خاتمی به مسؤولین نظام پیشنهاد داد برای برون رفت از بحران اخیر، یک همه پرسی برگزار کنند، پرسی 1500 تومن! ایشان ادامه داد: برای اینکه بعدا مشکلی پیش نیاید، یک نهاد بیطرف مثل «شورای امنیت سازمان ملل» باید بر امر اجرا و نظارت بر انتخابات، نظارت کند.
کلمات کلیدی:
هوالعزیز
بیانیه استشهادیون جیش الخامنه ای انصار حزب الله تبریز در خصوص حوادث و اتفاقات اخیر بمناسبت بعثت 88
خدا را شاکریم که بار دیگر توفیق عطا فرمود تا سربازان صدیق ولایت بار دیگر حقایق و سخنان حق دلشان را در خصوص توطئه های جبهه نفاق در قالب بیانیه به اطلاع مردم شریف و سلحشور ایران برسانند.
سال گذشته بیش از 3000 نفر از استشهادیون جیش الخامنه ای و یاران خراسانی دل ولایت ، از دیار تبریز گرد هم آمده و عهد بستند تا زمانیکه خون در رگهایشان جاری است اجازه ندهند عده ای از التزام عملی به ولایت فقیه تخطی ننمایند.
امسال نیز با تجمع در گلزار شهداء تبریز در عید بزرگ مبعث 88 آمادگی خود را جهت برخورد قاطعانه با معاندین و مخالفین ولایت فقیه اعلام داشته و دومین بیانیه سالانه خود را بشرح زیر منتشر می نماید:
حکومت اسلامی و الهی ، مردمی ترین و دموکراسی ترین حکومت جهان است . احکام و اصولش تمام و کمال در راستای حکومت مردم به مردم پایه گذاری شده است. خمس و زکات آن برای یاری مستضعفین ، فقرا ، مساکین و تبلیغ دین نشانگر حضور مردم در یاری عرصه اقتصادی حکومت است.امر به معروف و نهی از منکر نشانگر و بیانگر حضور مردم در عرصه فرهنگی و اجتماعی جامعه مسلمین است. دین اسلام به مردم اجازه می دهد تا همدیگر را برای اصلاح و سعادت امر و نهی کنند و مامور رسمی دین اسلام باشند. در حالیکه هیچ حکومتی در جهان به این اندازه برای مردمش مجوز حضور در عرصه حکومت را نداده است. جهاد و شهادت طلبی آن که یکی از مهمترین فروع دین اسلام است همه مسلمانان را به عنوان یک نظامی و سرباز در لشکر اسلام شناخته و در همه بحرانها ، جنگها و... اختیارات یک نظامی را برایش مشخص کرده است. تولی و تبری که مسلمانان و امت اسلامی با عمل به آن شاهد به تحقق رسیدن حکومت دینی بوده و با همدلی و یکدلی دشمنان را از حکومت و جامعه خود مایوس نموده و چشم طمع آنان را قطع نموده اند.
نقطه مهم ، اساسی و حساس حکومت دینی رهبر و ولی حکومت است که مشروعیت آن از ناحیه خدا و مقبولیت از ناحیه مسلمانان و ولایتمداران می باشد. همه مردم در حکومت اسلامی نسبت به ولی زمان خود اطاعت پذیر بوده و این اطاعت را اطاعت از خدا و رسولش می دانند.
اینک در عصرپر تلاطم غیبت که نظام جمهوری اسلامی ایران در راستای رسیدن به جامعه مطلوب برای تحقق امر ظهور حرکت می نماید، ولایت مطلقه بر عهده فقیه افضل زمان از هر نظر ، سکاندار کشتی انقلاب و رهبر عالیقدر انقلاب حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای می باشد ، همه شعیان خصوصا مردم ایران پشتیبان قاطع ایشان هستند . چنانچه در انتخابات اخیر نیز بیش از 80 در صد مردم برای رای به حقانیت ولایت فقیه در صحنه حاضر شدند. ایشان به عنوان نفس مطمئنه زمانند. و همه نفس های اماره به فرمان نفس خبیثه جهان پیروزی خود را در شکست ایشان می بینند.
حوادث اخیر بعد از انتخابات ریاست جمهوری که برای تلخ نمودن شیرینی حماسه بزرگ 22 خرداد در کام مردم برنامه ریزی شده بود، چهره نفاق پیچیده در این کشوررا که سالها برای برهم زدن حکومت اسلامی تلاش می کردند ، بر همگان برملا نمود.
چه بسا زبیر ها تحت تاثیر طلحه ها قرار گرفته و برای سلب ولایت از رهبر عظیم الشان در پی راه اندازی جنگ جمل، نهروان و صفین برآمدند. توطئه مخملین و رنگی جبهه نفاق که بخاطر تبرای مسلمانان ایران ناکام ماند، چیزی کمتر از سقیفه ، جمل ، نهروان و صفین نبود ، دشمنان اسلام همه حربه ها و تجارب شیطانی شان را جمع نموده و به طراحی مراحل مختلف براندازی نظام بر آمده اند. که تدابیر رهبر عظیم الشان و هوشیاری امت حزب ا... خنثی کننده همه توطئه هاست. سخنان حکیمانه و فصل الخطاب رهبر عزیزمان در نماز جمعه تهران بارها زمینه بازگشت و توبه را برای این اشخاص محیا نمود و عده ای از فریب خوردگان بازگشته و برخی نیز با سران خود در پی عمل نمودن به نسخه پیچیده شده سران کفر برآمده اند.
هتک حرمت شورای نگهبان ، هتک حریم شخصی و امنیت شهروندان تهرانی اقدام محاربانه و مسلحانه علیه نظام اسلامی همه حکایتگر دشمنی آنان با اسلام است. آنان در هر لباس ، مقام و دارای هر سابقه ای که باشند اینک در حال پیوستن به اردوگاه دشمنان دین و ولایت هستند و هدفی جز براندازی نظام اسلامی ندارند که این هدف و آرزو را با خود به گور خواهند برد.
متاسفانه برخلاف انتظار از شخصیت باسابقه آقای هاشمی رفسنجانی ، سخنان نسنجیده و یا متاسفانه مغرضانه وی در خطبه های نماز جمعه تهران ، بنوعی تخطی از ولایت بود و هاشمی تریبون نماز جمعه را محل بذر افشانی تردید و خواسته های دشمنان نمود. بر خلاف ادعای آقای هاشمی بذر تردید اولین بار با نامه بی سلام وی پاشیده شد و پس از ریشه کنی بذرهای نفاق و تردید و آماده نبودن زمینه مردمی جهت رشد این بذرها با اعمال سعی فراوان از سوی دشمنان اسلام ، معاندین شکست خورده و ناکام ماندند. و بار دوم از تریبون نماز جمعه این بذر افشانی ها انجام یافت. آقای هاشمی خلاف تفکر امام (ره) مشروعیت نظام اسلامی را تنها در مقبولیت مردم معرفی کردند با اینکه مقبولیت مردمی نسبت به ولایت فقیه و رهبری و شخص رئیس جمهور در حد بالایی است ، اما مشروعیت حکومت از ناحیه خدای قادر است. این خطیب جمعه خواستار آزادی قاتلین و سارقین و محاربین است ، در حالیکه دم از قانون می زند و در قانون قوه قضائیه باید در این راستا اقدام نماید . نه دخالت افراد غیر مرتبط . هاشمی حتی به رای 25 میلیونی احمدی نژاد هم بی تفاوت بوده و در این مورد موضعی از خود نشان نداد حتی در خصوص رهبرعظیم الشان نیز هیچ سخنی به میان نیاورد.
در این میان بزرگان دین ، فقها و اساتید عظام حوزه های علمیه قم، مشهد و سراسر کشور که پیشکسوتان امر به معروف ونهی از منکر و تولی و تبری هستند بایستی حداقل به مرحله اول امر به معروف و نهی از منکر خویش در خصوص اصلاح مواضع آقای هاشمی عمل نمایند و نسبت به ولایت و اردوگاه جدید مقابل آن بر اساس تولی و ولایت اعلام موضع کنند.
امروز مرحله امتحان است. آنانیکه داعیه دارحمایت از ولایت فقیهند باید اعلام موضع کنند. ائمه محترم جمعه و جماعات بیاری ولایت بشتابند و باید طوری عمل کنند که هیچ کس ولو هاشمی یا فرد دیگری آداب برخورد با ولایت را فراموش نکنند و به راه مستقیم باز گردند ودر صورتیکه هرکسی بخواهد خلاف ولایت عمل کند جرأت چنین کاری را نداشته باشد. همچنین موسوی، کروبی و خاتمی و سایر هم پیمانانشان بازگردند و اگر پای از گلیم خود دراز کنند برخورد قاطعانه مردمی آنان را از پای در خواهد آورد.
بی شک استشهادیون جیش الخامنه ای لشکری مردمی از خطه آذربایجان ، با از جان گذشتگی دندان همه یاوه گویان را شکسته و هشدار می دهد که با محاربین برخورد قاطعانه مردمی خواهد شد.
در پایان به همه منتظران واقعه قطعی ظهور مژده داده می شود که روز موعود بسیار نزدیک است و مراحل پایانی امتحانات دوران ولایت فقیه است . چنانچه بسیاری از مدعیان ولایت در این امتحان مردود شده اند ، اکثریت مردم سرافراز بوده و انشا ا... سرافراز از امتحان بیرون خواهند آمد. رهبر عظیم الشان که همان سید خراسانی و نایب برحق حضرت مهدی (عج) است با یاران خود برای وقوع آن روز بزرگ تلاش می کند و جبهه مقابل نیز برای یاری دجال جهانی سعی و تلاش می نمایند. وظیفه همه منتظران است که با حمایت و اطاعت از رهبری زمینه ظهور را محیا نمایند.
در خاتمه اعلام می داریم وهابیون ضد بشریت ، صهیونیسم غارتگر ، امپریالیسم خونخوار و در یک کلام دجال جهانی بزودی در حال فروپاشی است و هرکس با آنان باشد عمرشان به سر آمده است . انشاأا...
بیاری خدای توانا
کلمات کلیدی: