سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ آفریدگان نزد خداوند، غیبت کننده است . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

عفت مرعشی همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت‌و‌گویی نسبتاً‌ مفصل از مواجهه خانواده هاشمی با برخی اخبار رسانه‌ای پیرامون اعضای خانواده هاشمی تا سفر به کشورهای دیگر و شام ملک عبدالله و حضور همسر قذافی در منزل هاشمی سخن می‌گوید.

 بخش‌هایی از  این مصاحبه را می‌خوانید:

شما به چند کشور سفر کردید؟

ترکیه، سوریه، کشورهای آفریقای جنوبی، سنگال و کلاً جاهایی که آقای هاشمی می‌‎رفت، ما هم می‌‎رفتیم.

در تمام سفر‌ها با ایشان می‌‎رفتید؟

بله، همه سفر‌ها را می‌‎رفتم.

آنجا (عربستان) با همسر ملک عبدالله دیدار داشتید؟

نه. من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. اولین دفعه‌ای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت.

بعد از آن جریان کشتار مکه؟

بله. من تنها بودم. آقای هاشمی نیامده بودند. آن‌ها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم، روابط برقرار شد.

در این مورد با آقای هاشمی مشورت کردید یعنی مشورت کردید که این میهمانی را بروید یا نه؟

خیر، مشورتی نبود.

یعنی‌‌ همان جا تصمیم گرفتید. تلفن نزدید تهران به اصطلاح اجازه بگیرید؟

خیر.

یعنی بدون مشورت رفتید؟ ‌

کاری را که اجازه بخواهد انجام نمی‌دهیم.

خانم مرعشی! از سرانی که آمدند ایران، کدامشان منزل شما آمدند؟

ملک عبدالله یک شام آمدند خانه ما البته خانم ایشان اصلاً ایران نیامده است. عرب‌ها خانم‌هایشان را نمی‌آورند. هر چقدر هم ما دعوت کردیم، قبول نکردند. ملک عبدالله خودش گفته بود که می‌خواهم بیایم خانه. یک شام هم خانم قذافی میهمان ما بودند.

خانم آقای قذافی را شما دعوت کرده بودید؟

ما رفته بودیم لیبی، آن‌ها هم آمده بودند.

حافظ اسد چطور، با خانم او ارتباط داشتید؟ ‌

آن‌ها که ایران نیامدند ولی ما سوریه رفتیم. بله، ارتباط داشتیم.

آقای هاشمی ‎گفتند که رادیوی BBC را زیاد گوش می‌‎کنند. شما چه رادیویی گوش می‌‎کنید؟

من هم گاهی BBC را گوش می‌کنم.

ماهواره چطور؟

ماهواره هم داریم.

بیشتر چه کانال‌هایی را نگاه می‌‎کنید؟

اخبار. شبکه‌هایی که فیلم پخش می‌کنند را نگاه نمی‌کنم، بدم می‌‎آید.

چه واکنشی نسبت به اخباری که راجع به خانواده هاشمی در شبکه‌های خبری یا روزنامه‌ها روایت می‌شود، دارید؟

ما به دروغ‌هایشان می‌‎خندیم.

نسبت به برخی خبرهایی از این دست عصبانی هم می‌‎شوید؟

نه، وقتی دروغ می‌‎گویند، عصبانی شدن ندارد. خودشان هم می‌‎دانند که دروغ می‌‎گویند.

منظورم مثلاً نقل و قول‌هایی است که می‌‎گویند فلان مؤسسه اقتصادی و تجاری یا هواپیمایی ماهان برای آقای هاشمی است.

خب من می‌‎دانم که این‌ها را می‌‎گویند ولی خودمان که می‌‎دانیم این‌ها مال ما نیست، آن‌ها هم می‌‎دانند.

چرا خانواده هاشمی هر کاری که می‌‎کند، آنقدر مورد توجه قرار می‌‎گیرد مثلاً حتی وقتی آقای هاشمی می‌‎خندد، تعابیر مختلفی در خصوص خنده ایشان می‌‎شود؟

یک عده از دوستان هستند که آقای هاشمی را خوب جلوه می‌‎دهند و خوب می‌‎بینند. ولی بعضی‌ها دشمن هستند، می‌گویند فلان خانه مال آقای هاشمی است، دخترش این کار را کرده، پسرش این جوری بوده، این مال اوست، خانه‌شان تجملاتی است، آقای هاشمی تجمل‌گرایی را درست کرده و…. من نمی‌فهمم منظور از تجمل‌گرایی چیست؟ الان در خانه همه مردم یخچال هست، فرش هست، تلویزیون هست و طبیعتاً دیگر هیچ‌کس خودش لباس نمی‌دوزد بلکه از بیرون می‌‎خرد. این‌ها اصلاً تجمل‌گرایی نیست. من نمی‌دانم تجمل‌گرایی مورد نظر آن‌ها چیست، شما می‌‎دانید؟

آخرین باری که مبلمان خانه‌تان را تغییر دادید، چه زمانی بوده است؟ ‌

ما اصلاً مبلمانمان را به آن صورت تغییر ندادیم. ما از اول که انقلاب شد، در خانه‌مان مبل داشتیم. الان تقریباً 20 سال است که مبلمان را عوض کردیم، هنوز هم‌‌ همان مبل را داریم.

خانم مرعشی! آقای هاشمی از تیر 60 که آقای خامنه‌ای ترور شدند تا تیر 88، 28 سال امام‌جمعه موقت تهران بودند. نماز جمعه‌هایی که می‌‎رفتند، شما هم می‌‎رفتید؟ ‌

همیشه نمی‌رفتم؛ فقط روزهای مخصوصی می‌‎رفتم مانند روز قدس.

الان دوست دارید بروند نماز جمعه نماز بخوانند یا نه؟

من نظری ندارم، هر طور خودش دوست دارد انجام بدهد.

بحث این است که خودشان نمی‌خواهند بروند یا اینکه محدودیت رفتن دارند؟ ‌

نه، محدودیتی ندارد، خودش نمی‌رود.

آخرین سفری که با آقای هاشمی رفتید، چه زمانی بوده است؟

همین دو هفته پیش با آقای هاشمی شمال بودم؛ نه اینکه برویم بیرون قدم بزنیم.

شما شمال ویلا یا خانه دارید؟

نه، یکی از دوستان می‌ه‌مان کرده بود و بعد هم یک شب رفتیم مهمانسرای دانشگاه آزاد.

با توجه به اثرگذاری‌ای که خانواده هاشمی داشته و دارد، چقدر راجع به مسائل مهم در داخل خانواده تشکیل جلسه می‌‎دهید، راجع به انتخابات، اخبار و…؟

همه در خانواده هاشمی خودشان عالم هستند و احتیاج ندارند جلسه تشکیل بدهند.

 
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/20:: 7:3 عصر     |     () نظر
کار یاران فتنه به تقدیس معاویه ملعون رسید/
وقتی معاویه برای جرس بشود «رضی‎الله عنه»؛ سوزاندن خیمه امام حسین (ع) در عاشورای 88 که رقمی نیست!

 

آن روزی که بساط خیمه عزای اباعبدالله در عاشورای 88 تهران را در سطل زباله انداختند و آتش زدند؛ آن روز که یک عزادار حسینی را برهنه کردند و شرط آزادی‌اش را توهین به اعتقادات مذهبی‌اش دانستند؛ آن روز که مانند یزیدیان بر خیمه‌های سیدالشهدا(ع) حمله بردند و با سنگ بر سر و صورت عزاداران زدند؛ همان روز باید حدس می زدیم که که کار به تقدیس و حمایت از معاویه لعنت‌الله علیه در رسانه ها و ابلاغ سلام و صلوات برای او ختم شود. موضوعی که اکبر گنجی پیش از این با انکار امام زمان (عج) بخش های از آنرا فاش کرده بود.

به گزارش رجانیوز، سایت "جنبش راه سبز – جرس" که توسط جمعی از اصحاب لندن نشین فتنه هدایت می‌شود و افرادی مانند عطاءالله مهاجرانی و محسن کدیور آن را مدیریت می‌کنند، در یکی از مطالب خود به تقدیر و تقدیس معاویه پسر ابوسفیان پرداخته و از او با لفظ "معاویه رضی الله عنه" یاد کرده است.
 
جرس در بخشی از مطلب خود، معاویه را امیرالمومنین نامیده و نوشته است: "پس از شهادت حضرت علی، حضرت حسن رضی الله عنه، به مدت شش ماه خلافت را در دست داشته و ایشان بعد از شش ماه، به منظور جلوگیری از خون‏ریزی بیشتر بین مسلمانان، با حضرت معاویه رضی الله عنه مصالحه کرد و تمام امور مسلمین را به امیر معاویه واگذار نمود."
 
تقدیر از معاویه البته از سوی کسانی که عاشورای 61 هجری قمری را در عاشورای 88 هجری شمسی تکرار کردند، اصلا بعید نیست و جای تعجب هم ندارد. سه سال پیش روز عاشورای تهران صحنه اتفاقاتی شد که یادآور صحنه‌هایی از فاجعه کربلای سال 61 هجری قمری بود، به‌طوری که عده‌ای از عوامل جریان فتنه که از 22 خرداد 88 بار‌ها با حضور در آشوب‌های خیابانی علیه نظام، انقلاب و رهبری شعارهایی سر داده بودند، در این روز بار دیگر به خیابان آمدند و در روزی که زمین و آسمان گریان و عزادار فرزند زهرای مرضیه سلام الله علی‌ها بود، به مقدسات جسارت کردند. 
 
 
البته در این تجمع‌های غیرقانونی، شعار‌ها محدود به ضدیت با انقلاب اسلامی نشد و جمعی که از لحاظ تعداد به مراتب کمتر از تجمع‌های غیرقانونی قبلی بودند، این‌بار به قرآن کریم نیز جسارت کردند که حتی تعدادی از محکومان حوادث پس از انتخابات نیز که تا آن زمان مدعی بودند تجمع‌ها مسالمت‌آمیز و یک حق قانونی است، با دیدن تصاویر این جسارت‌ها از موضع خود عقب‌نشینی کردند اما این جسارت‌ها موجب شد که دستگاه‌های امنیتی به لایه‌های جدیدتری از فتنه برخورد کنند، چرا که جسارت به کتاب الهی کار هر کسی نمی‌توانست باشد و تنها از عهده ضد دین‌های انسان‌نمایی برمی‌آمد که در اثر بستری که قانون‌شکنان و سران فتنه برای آشوب ایجاد کرده بودند، همسو با گروهک‌ها و تروریست‌ها به میدان آمدند و درونیات ضد دینی خود را آشکار کردند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/20:: 6:55 عصر     |     () نظر

بی باک در یادداشتی به قلم حجت الاسلام روانبخش نوشت: آقای هاشمی رفسنجانی که مدتی است برای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری فعال شده و به دنبال گزینه تشکیل دولت وحدت ملی است، در دیدار با جمعی از اعضای احزاب مدعی اصلاح‌طلبی اعلام کرده:«اتفاقات سال 84برخلاف روند گذشته انقلاب بود و طبیعتاً این روند نمی‌تواند در مسیر کلی انقلاب باشد.» (به نقل از آقای حق شناس، عضو حزب اعتماد ملی). گویا این گروه قرار است به زودی با آقای خاتمی نیز دیدار داشته باشند.

 
درباره شاخص‌های دولت وحدت ملی و ضرورت بازگشت به گفتمان قبل از سوم تیر 84 نکاتی وجود دارد که بیان آن برای افکار عمومی ضروری است. 
 
 
1.‌ این اولین بار نیست که شعار تشکیل دولت وحدت ملی مطرح می‌شود؛ در سال 88 نیز همین پروژه در دستور کار قرار گرفت و جلسه رسمی آن به بهانه 30 سال قانون‌گذاری برگزار شد و از همه نمایندگان جریان‌های فکری و سیاسی حتی آقای کروبی و نهضت آزادی هم دعوت به عمل آمده بود و آقای هاشمی رفسنجانی نیز در این جلسه حضور فعال داشت. نتیجه نشست‌هایی از این قبیل هر چند خیلی شفاف نبود ولی برخی نظریه‌پردازان، آمدن میرحسین موسوی را که از حمایت مدعیان اصلاح‌طلبی برخی حاضرین در جبهه اصول‌گرایی برخوردار شد، نتیجه رایزنی‌های آقای هاشمی رفسنجانی در این راستا می‌دانند. هرچند سناریوی آقای هاشمی در سال 88 به شکست انجامید ولی با توجه به پایان پذیرفتن دو دوره آقای احمدی‌نژاد و مطرح شدن چهره جدید، وی امید بیش‌تری دارد که بتواند اصلاح‌طلبان و بخشی از اصول‌گرایان را بر گرد گزینه مورد نظرش متحد نماید.
 
او برای رسیدن به مطلوب خودش به ابزاری نیاز دارد که یکی از آن‌ها زیر سؤال بردن دوران ریاست جمهوری 8 ساله دکتر احمدی‌نژاد است. به همین سبب این روزها همواره سعی می‌شود مدیریت دولت به‌طور کلی و در همه ابعاد، ضعیف و ناکارآمد جلوه داده شود و همه مشکلات گرانی و تورم را که بخش عمده‌ای از آن مربوط به اعمال تحریم‌هاست، به حساب دولت گذاشته و این‌گونه وانمود گردد که چنان‌چه دولت مورد نظر آن‌ها تشکیل شده بود امروز همه چیز بر وفق مراد بود! مشکل اقتصادی و تورم وجود نداشت، مشکل مسکن حل شده بود، مشکل ارز نداشتیم، از نظر سیاسی با هیچ کشوری از جمله امریکا هیچ مشکلی نداشتیم و موضوع هسته‌ای هم با تدبیر دولت مورد نظر ایشان همانند دولت اصلاحات کاملا حل شده بود!
 
2.‌ ظاهراً بنای آقای هاشمی بر این است که هر انتخاباتی که وی در آن مؤثر باشد، سالم و در راستای اهداف انقلاب و ملت تلقی شود و هر انتخاباتی که نقش آقای هاشمی در آن کم رنگ یا خنثی باشد و منافع مورد نظر وی در آن لحاظ نشود، خارج از چارچوب انقلاب شمرده شود. برای نمونه، انتخابات پنجم و ششم ریاست جمهوری که نامزد پیروز آن شخص ایشان بود، از نظر وی انتخاباتی سالم و از هر نظر در راستای نظام و تقویت آن به حساب می‌آمد. انتخابات هفتم و هشتم نیز که آقای خاتمی به ریاست جمهوری رسید و مورد تایید وی بود و حزب کارگزاران در آن نقش اساسی ایفا کرد و در دولت اصلاحات نیز سهم عمده‌ای گرفت، مورد تایید او بود. ولی در انتخابات نهم که آقای هاشمی در آن شکست خورد و دولت آقای احمدی‌نژاد به وی سهمی اعطا نکرد، خارج از روند انقلاب تلقی شد و از همان آغاز، هم انتخابات نهم زیر سؤال رفت و هم دولت نهم! از این رو پس از انتخابات به جای پذیرش رای مردم و احترام به انتخاب آن‌ها با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد پاره‏ای اقدامات و دخالت‌های سازمان یافته، انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 را آلوده کرده است!
 
بدتر از آن، این‌که حاضر نشد در برابر قانون و نهاد‌های قانونی نظام سر تسلیم فرود آورد و شکایتی هم اگر دارد به نظارت شورای نگهبان تسلیم کند؛ بلکه در آن بیانیه اعلام کرد "همه چیز را به خدا واگذار می‌کنم." و عجیب این‌که وی پس از گذشت قریب به 8 سال از آن انتخابات حماسی و پر معنا، هنوز بر همان حرف خودش اصرار می‌ورزد و اعلام می‌کند:" اتفاقات سال 84 بر خلاف روند گذشته انقلاب بود و طبیعتاً این روند نمی‌تواند در مسیر کلی انقلاب باشد." و باز هم متاسفانه به دلیل عدم اقبال مردم به آقای هاشمی و نامزد مورد نظر وی یعنی میر حسین موسوی در انتخابات 88، شعور مردم نادیده گرفته شد و آنان غیرمستقیم به ناآگاهی و رای دادن به خارج از چارچوب انقلاب متهم شدند! ظاهرا از نظر آقای هاشمی و دوستان ایشان، انقلاب و نظام مساوی با آقای هاشمی و یارانش تلقی می‌شود که رای به مخالف آن‌ها رای به خارج از نظام به حساب آورده می‌شود!
 
و جالب‌تر این‌که رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی، که طی بیانیه‌ای در مرحله دوم انتخابات از آقای هاشمی حمایت کرده بود، پس از شکست نامزد مورد علاقه‌اش شعور و فهم سیاسی مردم را زیر سؤال برد و رای مردم به رئیس جمهور منتخبشان را "بزرگ‌ترین تهدید برای نظام و غلبه حاشیه بر متن دانست."این جمله وی که به تیتر اول روزنامه شرق تبدیل شد (شرق 22 تیر 84 ص2) تفسیر واقعی نگاه جریان مدعی دموکراسی نسبت به مردم است که آن‌ها را حاشیه به حساب می‌آورند و خودشان را متن!!
 
3.‌ آقای هاشمی در انتخابات 88 نیز با شعار تشکیل دولت وحدت ملی به میدان آمد و با رایزنی‌های گسترده درصدد بود تا نامزد خودش را به ریاست جمهوری بنشاند. از این رو ابتدا سراغ آقای خاتمی رفت و از او خواست که خودش را برای رقابت با احمدی‌نژاد آماده کند. در اوایل اسفند 87 در دیدار با خاتمی اظهار داشت شما باید بیایید نه میرحسین و وقتی هم آمدید تا آخر بمانید. اگر شما به هر دلیل نخواهید بیایید، من خودم به صحنه خواهم آمد. ولی وقتی آقای خاتمی احساس کرد که از اقبال مردمی برخوردار نیست و در انتخابات شکست خواهد خورد، پس از دیدن نتایج سفرش به شیراز و بوشهر و یزد عقب‌نشینی کرد و میدان را به میر حسین موسوی واگذار کرد. از این پس موسوی نامزد مورد وفاق آقایان هاشمی و خاتمی و همه احزاب سیاسی اصلاح‌طلب و برخی حاضرین در جبهه اصول‌گرایی گردید.
 
4.‌ زیر سؤال بردن دولت حامی گفتمان عدالت در طول 4 سال عمر دولت نهم از شیوه‌های همیشگی وی بود ولی در ماه‌های پایانی عمر دولت نهم که آن زمان را پایان مدارا اعلام کرده بود شدت یافت. از این رو در اواخر اردیبهشت 87 که هنوز بیش از یک سال تا انتخابات دهم باقی بود در مصاحبه با خبرگزاری موج، به نحوی گفتمان عدالت را گداپروری معرفی کرد و گفت: ساختن اقتصاد کشور با شیوه گداپروری جواب نمی‌دهد. (اعتماد ملی 30 /2/ 87 ص6 ) در جای دیگر هم گفتمان عدالت را تقسیم فقر در جامعه دانست و گفت: "عدالت اجتماعی با شعار‌های پر زرق و برق به دست نمی‌آید. عدالت تقسیم فقر در جامعه نیست، بلکه عدالت توزیع مناسب امکانات بین اقشار مختلف است." (همایش سمپوزیوم بین‌المللی ایران 1404) این در حالی بود که رهبری نظام همواره از گفتمان عدالت حمایت می‌کرد و جریان سوم تیر را جریانی القا می‌نمود که به دنبال تحقق عدالت است.
 
قابل توجه خوانندگان این‌که در سال 84 وقتی آقای کروبی با شعار اعطای 50 هزار تومان به آرایی بیش از 5 میلیون دست یافت، آقای هاشمی هم در مرحله دوم از همین شعار استفاده کرد و مبلغ را به 80 هزار تومان برای مجردها و 120 هزار تومان برای معیل‌ها افزایش داد! به راستی اگر آقای هاشمی به پیروزی می‌رسید آیا به این وعده‌اش عمل می‌کرد؟ اگر مانند پرداخت یارانه مرغ در دولت هفتم از وعده خود تخلف می‌کرد که متهم به فریب مردم می‌شد و اگر به وعده‌اش عمل می‌کرد منابع این مبلغ کلان از کجا تامین می‌شد؟ به فرض تامین آن با اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها و افزایش نرخ حامل‌های انرژی به بیش از دو برابر آن‌چه دکتر احمدی‌نژاد افزایش داد- مثلاً بنزین لیتری 2000 تومان- در این صورت آیا اقتصاد مورد ادعای ایشان توزیع فقر یا گدا پروری نبود؟!
 
5.‌ آقای هاشمی به دنبال زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات دهم همانند انتخابات نهم بود؛ از این رو از یک سال قبل و چندین ماه به انتخابات، احتمال تقلب را مطرح کرد و گفت: "اگر مردم احساس کنند رای‌شان در سرنوشت آنان بی اثر است و متولیانی پیدا شوند که رای آن‌ها را هر جوری که می‌خواهند، بخوانند آن‌گاه دلسرد می‌شوند، چون مردم مسلمانند و هیچ وقت به کشور خیانت نمی‌کنند."(ایلنا 12 آذر 87) در خطبه‌های نماز جمعه 4 اردیبهشت 88 هم اظهار داشت: "مسؤولان باید سلامت انتخابات را تضمین کنند تا مردم با خیال راحت پای صندوق‌های رای حضور داشته باشند. و این اطمینان دادن یک ضرورت است." (اعتماد ملی 5/2/ 88 ص1) در روز رای‌گیری نیز باز بر این احتمال پافشاری کرد و گفت:"بسیار مهم است که این انتخابات به‌گونه‌ای برگزار شود که هیچ کس نتواند شبهه افکنی کند و همه بپذیرند آن‌چه که از صندوق بیرون می‌آید همان باشد که مردم رای دادند." (خبر گزاری مهر، 22 خرداد 88) تشکیل ستاد صیانت از آراء با حضور نمایندگان موسوی و کروبی و رضایی نیز از دیگر شگردهایی بود که احتمال تقلب را قوت می‌بخشید.
 
در نتیجه بعد از این هم موج آفرینی می‌توانست شبهه تقلب را تا حدودی برای برخی افراد، مهم‌ترین عامل برای شکست موسوی در انتخابات، معرفی کند و با نامه سرگشاده به رهبری که در آن تهدید به باز شدن آتشفشان‌ها و درگیری‌های خیابانی شده بود زمینه آن فتنه بزرگ را فراهم سازد. به راستی اگر در انتخابات 88 میر حسین موسوی -نامزد مورد قبول آقای هاشمی- پیروز شده بود این حوادث ناگوار اتفاق می‌افتاد یا این‌که طرف مقابل با هر مقدار رایی که به دست آورده بود می‌بایست به قانون تن دهد و کوچک‌ترین اعتراض هم مخالفت با شعور مردم و قانون و نظام تبلیغ می‌شد؟!

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/8:: 2:49 عصر     |     () نظر

سایت جرس وابسته به جنبش سبز که تریبون عبدالحمید نیز هست به انعکاس سخنرانی های این شخص در سایتشان می پردازند که در یکی از آخرین صحبتهای این فرد در نماز جمعه  زاهدان وی در مورد امام حسین و قیام عاشورا حرف هایی زده است.

 

 مولوی عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان ، طی سخنانی در نماز جمعه هفته گذشته اهل تسنن ،با اشاره به قیام امام حسین علیه السلام در روز عاشورا این قیام را درراستای درهم شکستن استبداد ،اجرای عدالت و امربه معروف دانسته ودراین مورد به ایراد سخن پرداخته است. سخنانی که در آن به وفور به تضاد و عدم اعتقاد و شناخت درست و حقیقی از دین در این عالم اهل تسنن پی خواهیم برد.

 

وی درگوشه ای از صحبت هایش اینگونه می گوید: 

"امام حسین برای اینکه مردم شرافتمندانه در سایه حق و عدالت زندگی کنند به پا خواست و تا آخرین لحظه تسلیم نشد.

اما در تبیین اینکه در مقابل چه کسی تسلیم نشد و چرایی این موضوع ، حرف خاصی نمی زند هرچند در گوشه ای  از سخنانش انتخاب یزید را لغزش و خطایی بزرگ می داند بی آنکه به اصل موضوع که وجود خود "معاویه " برای به قدرت رساندن فرزند فاسد و فاسقش می باشد ،اشاره ای کند و تمام قد بعد از القای این مفهوم که "امام حسن (ع) حکومت اسلامی را به معاویه بخشیده است سعی می کند اقدامات خود معاویه در مقابل جانشینان بر حق پیامبر را امری طبیعی و در حد اختلاف علمای اسلام جلوه دهد. و تمام تقصیر را بر گردن فردی بیندازد که مغضوب مسلمین و مورد لعن آنهاست .

او در همین خطابه افرادی مانند عبدالله ابن زبیر با آن سابقه اش و عبدالله ابن عمر را همطراز فرزند رسول الله می داند و اجرای عدالت را که به طور خاص در حد توان ائمه معصوم است را در آنان نیز می داند , بدون آنکه به این موضوع اشاره ای کند که همین فرزند زبیر یعنی عبدالله بود که پدرش زبیر و عمه اش عایشه را وسوسه نمود تا در جنگ جمل بر علیه حضرت علی ابن ابیطالب شرکت کنند . وی خوب می داند حکم اهل تسنن  در برابر فرد و افرادی که بر علیه "خلیفه مسلمین خروج نمایند چیست " و دلیل اینکه وی اصرار می کند تا این شخص را عادل و موجه نشان دهد خود نیز قابل تامل است؟

وی و هم مسلکان و هم طرازانش در حوزه علمیه اهل سنت در همین متن به خوبی ماهیت واقعی خویش را نشان می دهند و به طور واضح اعتراق میکنند که ادعای دوست داشتن فرزندان رسول خدا ، در حرف شاید آسان باشد اما در مقام عمل اینگونه نیستند .جایی که پیامبر میگوید : ای علی دوستان دوستداران تو نیز به بهشت می روند چرا این شخص دشمنان فرزندان رسول خدا و خلیفه چهارم شان یعنی امام اول شیعیان را نیز دوست دارند!؟

او معاویه را با صفت حضرت خطاب میکند در حالیکه همین معاویه که عبدالحمید قصد تطهیر نمودن چهره اش را دارد برای تبدیل نمودن حکومت غصبی اش از خلافت به وراثت تلاشهای زیادی کرده است.اما بزرگترین گناهش که علمای اهل تسنن در ذکر آن جانب احتیاط را رعایت میکنند و هیچگاه بیانش نمیکنند، مسموم کردن وبه شهادت رساندن امام حسن (ع ) توسط همسرش جعده است که به وسوسه ازدواج با یزید تشویق به این کارش میکند.

او که در صلح نامه اش با امام حسن قرار گذاشته بود خلافت را موروثی نکند با این حربه و تخطی از قرارداد فی مابین ، یزید را جانشین خویش قرار می دهد.هرچند در همان زمان با بوجود آوردن شرایط خاص صب و لعن علی ابن ابیطالب را نیز رواج می دهد ، موضوعی که عبدالحمید به آن نیز نمی پردازد و از آن نیز می گذرد.

هرچند وی ودیگر علمای اهل تسنن همیشه درصدد تفهیم این موضوع هستند که خلفا را دوست خاندان پیامبر نشان دهند و همچنین با اصرار بر این موضوع که دختر رسول الله را دوست دارند ، با تحریک احساسات جامعه اهل تسنن سعی در القای این موضوع داردکه این تشیع هستند که بدنبال اختلاف افکنی اند نه اهل تسنن و علمای مذاهب چهارگانه .

امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه با بیان اینکه “محبت اهل بیت در ریشه قلب‏های اهل سنت جای دارد. 

باید یه ا ین سوال پاسخ دهد که چگونه می شود هم دوست خاندان پیامبر بود هم دوستدار دشمنان این خاندان. دوست افرادی که عاملین ظلم بر این خاندان هستند.افرادی مانند عبدالله ابن زبیر که به گفته خود معاویه در وصیت نامه اش به یزید ازاو به  عنوان فردی حیله گر که گاه چون شیر گرسنه حمله میکند و چون روباه حیله گری میکند یاد میکند .فردی که با قدرت گرفتن آل زبیر در مکه اقدام به سوزاندن امام سجاد و محمد ابن حنفیه و اهل بیت پیامبر میکند که با تدبیر به موقع مختار ثقفی در این جریان ناکام می ماند. نکته قابل تاملی که باید از عبدالحمید پرسید که چه جوابی خواهد داشت؟

و معاویه که در جنگ صفین بر خلیفه چهارم می شورد ، و در عهد شکنی واضح خلافت را موروثی میکند و یزید را بر جای خود می نشاند؟ هرچند علمای چهار مذهب اهل تسنن از به کار بردن الفاظی چون خال المومنین در وصف معاویه ابایی ندارند.

هرچند وحدت کلمه در مقابل دشمن واحد مسلمانان به گفته رهبر انقلاب واجب است اما باید علمایی مانند عبدالحمید به این نکته نیز توجه کنند که رفتار علوی حکومت با وی باعث این نباشد که خویش را حق مطلق بداند و ازتریبون نماز جمعه اهل تسنن که مخاطب عام و خاص دارد سو استفاده نماید و هر آنچه می خواهد رابیان کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/8:: 2:35 عصر     |     () نظر