سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
30سال است کروبی و هاشمی بر گرده ملت سوار هستند

به گزارش صراط فاطمه رجبی در گفت و گو با خبرآنلاین دلایل انتقاداتش از آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس مجلس خبرگان رهبری را تشریح کرد .

سوال : خانم رجبی! در خصوص انتقادات شما صحبت کنیم. تعریف شما از حضور در کنار امام خمینی(ره) چیست؟ آیا شما قبول دارید کسانی که این روزها از بودن در خط امام صحبت می‌کنند، در خط ایشان قرار دارند؟
من هم در مورد کروبی و هم هاشمی می‌گویم که 30 سال است این آدم‌ها بر گرده ملت سوار هستند. ما خدمتی از اینها به انقلاب ندیدیم! اگر خدمت شامل شهادت‌ها، ایثارها و سازندگی‌هایی باشد که بچه‌های مردم با پای برهنه در روستاها و‌ آن بچه‌هایی که در اوایل انقلاب در کردستان لوله‌کشی می‌کردند و آن بچه‌های تحصیلکرده خارج از کشور باشد که تحصیلاتشان را نیمه‌ رها کردند و به کردستان و گنبد آمدند تا به مردم خدمت کنند و توسط دشمنان ایمانی ملت ایران قطعه‌قطعه شدند، خدمت نباشد پس خدمت چه تعریفی دارد؟ اگر این بچه?های زحمت?کش یاران امام نبودند پس چه کسانی بودند؟

دوم اینکه این آقایان تمامی مانورشان روی زندان و شکنجه است. کروبی در هر بیانیه‌ای می‌گوید من زندان رفتم و شکنجه شدم یا هاشمی هم همین طور... اینها بشمارند و بگویند روی هم رفته و با هم چند ماه در زندان بودند؟ ما اسطوره‌هایی مثل آقای عزت?شاهی را در مورد شکنجه داریم که اگر به کمیته خرابکاری موزه عبرت مراجعه کنید، تختی در آنجا گذاشته‌اند که عزت‌?شاهی ماه‌ها روی آن برهنه به زنجیر ‌شده بود، آقای کروبی و هاشمی در مقابل بگویند که چند ماه زندان بودند یا حتی چند سیلی خوردند؟

من تقاضای عفو کروبی را از رادیو و تلویزیون در زمان شاه شنیدم که تقاضای عفو ملوکانه از شاه کرده بود و با همان گروه خائنی عفو شد که علیه گل‌سرخی و کرامت‌الله دانشیار حرف زدند و گل سرخی و دانشیار اعدام شدند ولی اینها با ساواک همکاری کردند و آزاد شدند. 300 نفر آزاد شدند که کروبی جزو آنها بود و با عمامه آنجا نشست و تلویزیون هم نشانشان داد و اینها را جامعه ما باید بداند.

سؤال من اینجاست شما نسل چندم هستید؟ آیا شما نمی‌توانید یار امام باشید؟ کسانی یاران امامند که ادامه‌دهنده راه امام هستند. ما در اسلام هم ابوبکر، عمر و عثمان را داریم که با پیامبر لحظه به لحظه زندگی می‌کردند ولی اولین کسانی بودند که علیه پیامبر قیام و قدرت‌طلبی کردند. 25 سال علی (ع) را کنار گذاشتند. ما در مقابل شخص دیگری را نیز به نام اویس قرنی داریم که اصلاً پیامبر را ندید ولی یار محبوب پیامبر بود که یک بار آمد پیامبر را ببیند اما ایشان در مسافرت بودند و وقتی پیامبر برگشت، وی رفته بود و پیامبر فرمودند بوی خوشی می‌شنوم فکر می‌کنم اویس اینجا بوده است. ‌آن زمان که نه اینترنت بود و نه چیزی! این چگونه شناخت و ارتباطی بوده است.

آقایان اصلاح‌طلب که نه به غیب و نه به شهادت اعتقاد دارند، کدام یک یار پیامبر خوانده می‌شوند؟ آن کسی که به دلیل منفعت‌طلبی خود را به پیامبر چسبانده بود ولی پس از رحلت پیامبر به دنبال قدرت افتاد یا آن شخصی که اصلاً پیامبر را ندیده بود؟

نسل‌های بعدی چطور؟ مگر پیامبر نفرمودند که من در آخرالزمان من یارانی دارم که چنین می‌کنند که ما معتقدیم که مقصود ایشان شیعیان ایران بوده است. معنی ندارد که محدود کنیم و این هم بهانه‌ای قدرت طلبانه است که ما یار امام بودیم و حالا اندیشه امام را ترور می‌کنیم و در هفته?های گذشته هم دیدید که عکس امام را آتش می‌زنند. من نه هاشمی و نه کروبی را یار امام نمی‌دانم و بقیه که دیگر جای خودشان را دارند.

وصیت اصلی امام ولایت فقیه و بنیان اصلی بود که امام راحل بنا نهادند و مردمی که به امام و خط وی اعتقاد داشتند این بنیان را تبعیت و حمایت می‌کنند، آنها یار امام هستند.

در خطبه نماز چمعه 29 خرداد، مقام معظم رهبری از آقای هاشمی علناً در سخنرانی‌شان دفاع کردند از شکنجه و صرف ثروت ایشان در راه انقلاب صحبت کردند...
من هم نفی شکنجه شدن ایشان را نکردم...

منظورم چیز دیگری است... اگر به توضیحات شما مراجعه کنم این سؤال برای حداقل نسل من که انقلاب را ندیده‌اند مطرح می‌شوند که چرا ایشان تا این حد به آقای هاشمی و سایرین فضا می‌دهند...
ولایت و ولایت‌پذیری این است که حتی وقتی به آنچه ما اعتقاد نداریم ولی ولایت بر آن تأکید دارد، باید آن را بپذیریم. هم امام و هم مقام معظم رهبری مصلحت‌سنجی‌هایی دارند که ما در زمان خودش به دلیل آنها پی نمی‌بریم اما به موقع آن می‌فهمیم که چقدر حکیمانه بوده است.

این یک واقعیت است که مردم ما به شدت از آقای هاشمی به دلیل عملکردهای وی در ریاست جمهوری، مجلس و همچنین عملکرد خانواده‌ ایشان متنفر هستند (خانم رجبی گفت و باز هم برای چندین بار در جریان و پس از مصاحبه تأکید کرد که این صحبت‌ها را شرط کردم که چاپ شود تا مصاحبه کنم.)

هیچ خانواده‌ای به آلودگی خانواده آقای هاشمی به لحاظ سیاسی، اقتصادی و بعضاً فرهنگی نیستند. این را هر کس بخواهد توجیه کند نمی‌تواند. بین نخبگان تا مردم عادی در اتوبوس، مینی‌بوس و... همه می‌دانند، حتی همان‌ها هم که در این روزها به دنبال هاشمی در خیابان‌ها برای براندازی تلاش می‌کنند.

به نظر ما به عنوان یک تحلیلگر، مقام معظم رهبری به آقای هاشمی مهلت می‌دهند که ببینند آیا ایشان از اعمالشان برمی‌گردند. من نکته دیگر را نیز بگویم و آن این است که من برای مسائلی که آقا مطرح می‌کنند آن اندازه صلاحیت ندارم تا نظر بدهم اما وقتی من «احمد‌ی‌نژاد معجزه هزاره سوم» را نوشتم یکی از دلایل مهم این بود که دو طرف عبرت بگیرند که اولاً هاشمی و اطرافیانش و افرادش ببینند چه کردند و نتیجه چه شد و تازه این مسئله در این دنیای آنان است و آن دنیا که جای خودش را دارد، بلکه عبرت بگیرند و دوم خود‌ آقای احمدی‌نژاد است که باز هم بدانند که با هزینه معنوی ملت روی کار آمدند و آن را پاس بدارند و از اشتباهات و لغزش‌هایی که بالاخره در طول قدرت، انسان به آن روی می‌آورد پرهیز کنند. من فکر می‌کنم با همین تحلیل که در بضاعت اندک خودم است، می‌توانم بگویم که آقا به ایشان مهلت داده‌اند.

بله آقای هاشمی سوابقی در انقلاب داشته‌اند اما آن چیزی نیست که تا این حد آن را مطرح می‌کنند و آن هم یکی از هزاران نفری است که برای این انقلاب زحمت کشیدند. آیا ایشان اندازه شهید سعیدی برای انقلاب و یا آقای غیوران و یا عزت شاهی زحمت کشیدند؟ آیا شما ایشان را می‌شناسید؟ شما بروید ببینید اینها و یا عزت شاهی کجا و با چه امکاناتی کار می‌کند و آیا اینها کمتر از هاشمی برای انقلاب کار کرده‌اند؟

دست‌های سیاسی چهره‌سازی می‌کنند و کسانی را در جایگاه‌هایی که حقشان نیست قرار می‌دهد. این آدم‌ها از روز اول انقلاب قدرت را در دست گرفتند و حالا هم جنگ‌ شان با نظام و تمایلشان به براندازی به این خاطر است که قدرت از دست‌شان کمی و نه همه‌اش خارج شده است و متأسفانه به دنبال این قدرت مفاسد اقتصادی وجود دارد که شما در مناظره احمدی‌نژاد با کروبی گوشه‌ای از آن را دیدید.


به نظر شما و بر اساس آنچه می گویید چرا در مقابل این مسئله در کشور ما این قدر سکوت شده است و می‌شود؟
این واقعاً مسئله کشور ماست. شما در میان بدترین قشرها در کشور ما که با انقلاب هم مخالف هستند ببینید که این سؤال وجود دارد که چرا 30 سال هاشمی و خانواده‌اش دارای مصونیت آهنین قضایی بودند؟ من فکر می‌کنم در همان سال‌های اول دهه 60 که آقای هاشمی در ریاست مجلس اولین بدعت فاسد را گذاشت و همسرش، دخترش، دامادش و دو تن از پسرانش را به سفر کره شمالی برد، همان زمان باید با ایشان برخورد می‌شد که به چه حقی از بیت‌المال استفاده کرده است؟ بعد عکس هم گرفتند که در کتاب ایشان هم هست.

ما به عنوان دانشجویان آن زمان به این روند بسیار معترض بودیم. در حکومت اسلامی ما این نوع کارها را نداریم. ایشان به عنوان یک روحانی از ابعاد مختلف هم حریم‌شکنی کردند. همسر و دخترشان کنار کیم سونگ ایستاد و عکس گرفت و... ما انقلاب کردیم تا شاه بیرون برود و همه قدرت و مزایای شاه را بدهیم دست آقای هاشمی رفسنجانی! در واقع همین اتفاق افتاد و هیچ فرقی نکرد و متأسفانه نه تنها برخورد نشد بلکه تحلیل شد و عکس ایشان در روزنامه‌ها رفت و اسطوره‌سازی در مورد آن صورت گرفت.

آقای هاشمی در خاطراتشان مدام از سفرهایی می‌گوید که در طول زمان جنگ از هزینه مملکت و با وجود خطرات جنگ و در زمانی که بچه‌های این مردم جلوی تانک وتوپ دشمن به سر می‌بردند و در مناطق جنگی امنیت نداشته و زیر بمباران بودند، به سفرهای متعددی می‌رفتند که خیلی هم راحت در خاطراتی که اخیراً به چاپ رسیده است منعکس شده است. در این خاطرات ایشان مثلاً می‌گویند که فلان جا رفتیم که یا یاسر یا مهدی با من بود و همچنین حسن خمینی! و آن وقت اگر شما اینها را پیگیری کنید بودجه بیت‌المال و هزینه‌های مادی و معنوی را که ایشان در خاطراتشان در همان دوران جنگ از سفرهای خارجی می‌نویسند بسیار قابل تأمل است که مثلاً امروز بچه‌ها با حسن خمینی به گردش و فلان جا رفتند و این در حالی بود که بچه‌های ما زیر جنگ بودند و مردم عادی هیچ‌گونه آسایش و آرامشی نداشتند.

آن وقت آقای هاشمی در تفریح و گردش و مثلاً به یک سفر سیاسی با خانواده رفته بوده و حسن خمینی را هم با خودشان می‌بردند و نتیجه اینکه حسن خمینی امروز علیه ملت و پشت ایشان قرار دارد.

اگر خانوادگی هم برخورد کنیم هویت حسن خمینی هیچ نیست جز نام خمینی ولی وی به اقدامات آقایان نه تنها اعتراض نمی?کند بلکه مهر سکوت هم بر آن می‌زند و تازه مؤسسه به نفع براندازان بیانیه صادر می‌کند و این نتیجه همان سفرهایی است که از همان آن سال‌های کودکی آغاز می‌شود و منافعی است که تا به حال نیز به این خانواده گره خورده است.

در سفر عتبات سال گذشته آقای هاشمی 90نفر از اعضای خانواده‌شان و سیاسیون را با خودشان بردند، می‌بینیم یکی از اعضای بیت امام که در خبرها آمد که مادرحسن خمینی هم با آنها بود. من معتقدم که این سفر، سفری حرام بود زیرا از بودجه بیت‌المال استفاده کرد و آن مصونیت هم که گفتید چرا هست، از همین جا آغاز شده است که نه تنها خود آقای هاشمی بلکه خانواده ایشان هم متأسفانه مصونیت دارند.

شما سخنرانی آقای هاشمی را در جمع دانشجویان ببینید که چقدر بی‌باکانه و جسورانه می‌گویند که مهدی می‌خواهد برگردد و من گفتم نیاید و این که چرا هیچ کسی به این مسئله اعتراض نمی‌کند، جای سؤال است. این در حالی است که شخصی مثل علی مطهری با اظهاراتش می‌داند که به خدا، نظام و مردم چه جوابی می‌خواهد، بدهد که می‌گوید هاشمی مظلوم شده است و آیا هاشمی قانونی خارج از قانون اسلام دارد؟

ما در صدر اسلام و در زمان حکومت حضرت علی می‌بینیم که وقتی به ایشان می‌گویند که دخترشان دستبندی را امانت گرفته و برگردانده است، حضرت می‌گویند اگر برنگردانده بود دست او را قطع می‌کردم و بعد پرخاش می‌کنند که چرا دختر من از بیت‌المال مسلمانان امانت گرفته است.

بنابراین راهکار‌های هاشمی خارج از اسلام و فراتر از قانون است. چه کسی می‌تواند و حق دارد در این مملکت این کار را انجام دهد که بگوید پسر من برنگردد- با همه جرائمی که البته می‌گوید که وی هیچ جرمی ندارد- زیرا خودش را عین قانون می‌داند. سؤال من این است که چرا شما خبرنگاران به این جرایم نمی‌پردازید؟ و چرا روزنامه خبر که در تخریب احمدی‌نژاد تخصص دارد و و مدام دنبال این است که ببیند کجا خطا انجام می‌شود چرا این جمله هاشمی را با آب طلا نمی‌نویسد که مهدی خیالش راحت راحت باشد؟ البته خوب است که خبر به دنبال خطا‌ها باشد اما از هر سو، نه فقط از جنبه‌ای خاص.

مهدی هاشمی در اغتشاشات حضور داشته است. فائزه هاشمی دختر‌ هاشمی نیز در 16 آذر هم حضور داشته ولی خود هاشمی می‌گوید خیالش راحت باشد و به کارش در لندن ادامه دهد و وی می‌خواهد به ایران بیاید من می‌گویم نیاید! دکترایش را بگیرد! سؤال?های به وجود آمده در ذهن مردم و خود من این است که اینها کجا دیپلم گرفته‌اند، کجا لیسانس و کجا فوق‌ که حالا بخواهند دکترا بگیرند. از معجزات داوران آقای هاشمی این هست که فرزندان خانواده و مدیران وی معلوم نیست که مدارک قبلی‌شان از کجا چگونه است و همه به یکباره به دکترا نائل شده‌اند.

منتقدان می‌گویند علیه آقای هاشمی اتهام نزنید خب اطلاع‌رسانی بکنند تا اتهامات رفع شود. چطور می‌شود من تهمت می‌زنم؟ خب ایشان اطلاع‌رسانی کنند تا تهمتی به ایشان وارد نشود. ولی اینکه بگویند من گفتم مهدی خیالش راحت باشد و نیاید این رفع اتهام نمی‌کند. بلکه اتهام را تبدیل به جرم می‌کنند.

بی تعارف بگویم که سؤال بسیار بزرگ بخشی از مردم سکوت طولانی در مقابل آنچه به عنوان ساختار‌شکنی و قانون‌شکنی برخی‌ها نام برده می‌شود، است و خب این سؤال وجود دارد که اگر تا این جا که شما می‌گویید و برخی مردم هم به آن معتقدند خانواده هاشمی به این شکل هستند چرا مقام معظم رهبری، به آن شکل دفاع و سپس سکوت کردند. خیلی‌ها پس از این مسئله این پرسش را مطرح کردند که دیگر نمی‌دانیم به چه شکلی فکر کنیم؟ آیا بیش از حد در این انقلاب باید مصلحت‌اندیشی صورت بگیرد؟
امیدوارم سؤالتان را همان طور که پرسیدید منعکس کنید چون اگر این سؤال را همان طور که پرسیدید ننویسیدکه حتی نزدیک‌ترین افراد به شما این سؤال را مطرح می‌کنند جواب من گویا نمی‌شود و یک کار تخریب‌گر رسانه‌ای می‌شود که بدون سؤال یک تکه‌ای از صحبت‌های من را برمی دارید و بعد هم همه بگویند ضد ‌ولایت فقیه است و برخلاف مقام معظم رهبری عمل می‌کند.

همه کسانی که من را می‌شناسند می‌دانند که در همان زمان که امام حضور داشتند من ارادت خاصی نسبت به مقام معظم رهبری داشتم و همه بچه‌های تحکیم می‌دانستند و برخی من را توبیخ می‌کردند. این‌ها را قبلاً هم خودم و هم همسرم گفته‌ایم چون هر دو قبل از ازدواج هر دو در انجمن اسلامی دانشگاه تهران بودیم. همین گروه تحکیم وحدت که در حال حاضر برخی از رهبران?شان جزو سران برانداز هستند، می‌گفتند تا ما حرف «خ» را به کار می‌بریم رجبی موضع می‌گیرد و فکر می‌کند که علیه آقای خامنه‌ای می‌خواهیم صحبت کنیم، این سابقه من است که انشا‌الله تا آخر هم اگر داعیه ولایت‌مداری داریم با ما باشد.

این مصلحت‌سنجی که شما گفتید اگر از اول انقلاب نگاه کنید متأسفانه نسبت به بسیاری از شخصیت‌ها وجود دارد. مثلاً در مورد سفر آقای هاشمی، تصور امثال من این است اگر همان زمان از طرف مقامات مسئول و راحت بگویم از سوی شخص امام موضع می‌گرفتند و تذکر می‌دادند، اما چنین چیزی دیده نشد و همین سکوت هم به ایشان درمملکت خود‌مختاری داد تا جایی که نوه امام را با خودشان می‌برند و ایشان هم این مسئله را گسترش می‌دهند و مسائل پنهان دیگر که به تازگی در حال روشن شدن است 22 خرداد انتخابات صورت گرفت و روز سخنرانی مقام معظم رهبری 29 خرداد در نماز جمعه بود.

فتنه‌انگیزانی که در رأسش هاشمی حضور داشت و اشتباه هم این بود که همه می‌گویند مسائل پس از انتخابات، در حالی که باید بگوییم مسائل پیش از انتخابات. از سال 84 که هاشمی در انتخابات شکست خورد این طرح‌براندازی دنبال کرد. مقالات خود من را نگاه کنید خطبه‌های نماز?های جمعه این فرد، اگر نگوییم همه، اما 99 درصد از آنها تحریک و تهدید بود و من هم در همان زمان می‌نوشتم که هاشمی خود یک تهدید برای مملکت است. من حتی در نوشته‌هایم گفتم که وی چقدر تحرکات خارجی انجام داد و عین مطالبش را هم ذکر کردم.

خطبه جمعه هاشمی و تصمیم‌گیری شورای حکام، از همین دست بود. هاشمی بنیان این فتنه بر‌اندازی را انداخت و مثلث شوم موسوی، کروبی و خاتمی هم عوامل اجرایی وی بودند و کار‌هایی هم با محسن رضایی بود که همه انجام شد.

در مورد اظهارات روز 29 خرداد آقا این نکته را می‌خواهم اشاره کنم، که در آن روز از شهر‌هایی مثل قم افرادی دو روز پیاده و کفن‌‌پوش آمدند و بسیاری فکر می‌کردند که آقا در آن روز تکلیف بسیاری از مفسدین را روشن می‌کنند. خود شما می‌دانید که کسانی آمدند تا تکلیف را آقا مشخص کند ولی شاید با خطبه غیر منتظره‌ای مواجه شدند.

ایشان البته به نحوی هر کسی را تطهیر کردند. هاشمی را به اشاره به سوابقش، موسوی به عنوان نخست‌وزیر و کروبی را یک نحو، ناطق را نیز به یک شکل و هر کس را که مورد اتهام بود. اما جمله‌ای را که در نهایت گفتند این بود که نظر احمدی‌نژاد به نظر من نزدیک‌تر است و شما دیدید که با خیزش مردم مواجه می‌شوید. حالا چرا ایشان این کار را کردند ما نمی?دانیم.

اما من تصور می‌کنم نوع برخورد ایشان مهلت دادن به این فرد بود. هاشمی 76 سالش در حال تمام شدن است و من متعجبم که چرا فکر نمی‌کند که عمر تمام شده است. هرچند که ما می‌دانیم که مرگ به سن جوانی و پیری نیست اما سن ایشان کم نیست و بالاخره باید آدم به خودش بیاید. باید گذشته‌اش و کار‌هایش را مرور کند. فکر می‌کنم یک بعد ظاهری که ما می‌توانیم تحلیل کنیم مهلت دوباره است. در سخنان بعدی نیز آقا جایگاه و نه آدم‌ها را مطرح کردند و اگر آدم‌هایی که این جایگاه‌ها را دارند از چارچوب خارج شوند مورد توبیخ و مجازات قرار می‌گیرند.

ایشان چندین بار از بعد ولایت به هاشمی مهلت دادند تا بلکه توبه کند ولی ایشان متأسفانه هم خودشان و هم با تأسف بیشتر، جناح راست و برخی چهره‌های جریان اصولگرا مثل علی مطهری فقط با آوردن اسم هاشمی می‌خواهند خودشان را مطرح کنند. این‌ها می‌آیند و حرف‌های آقا را مصادره به مطلوب و واژگونه می‌کنند به طوری که هاشمی را اصل و اسلام و قرآن و انقلاب و معصوم را بر حول محور وی قرار می‌دهند! آنچه که می‌گویید را اصلاً مردم انتظار ندارد یعنی آمده بودند که آقا علیه هاشمی موضع بگیرد ولی آقا مصلحت دانستند که مهلت بدهند و شاید اگر زودتر موضع‌گیری می‌کردند شاید گروهی پیدا می‌شدند که با فتنه‌ فتنه‌انگیزی می‌گفتند که اگر آقای هاشمی مهلت پیدا می‌کرد به انقلاب اسلامی باز می‌گشت.

به نظر شما واقعاً مردم و آنها که اعتراض دارند به دنبال چه چیزی هستند؟ به نظر می‌رسد معترضان چندلایه دارند.
همان طور که شما می‌گویید معترضان چند لایه دارند، ولی به نظر من تعداد آنان زیاد بود ولی با گذشت این چند ماه و نشان داده شدن ماهیت موسوی، کروبی و خاتمی و به ویژه هاشمی رفسنجانی بسیاری از کسانی که به موسوی رأی دادند، واقعاً در ابتدا حرف احمدی‌نژاد را باور نکرده بودند که هاشمی پشت جریان است و شما می‌توانید آمار بگیرید که ببینید چند درصد باور نداشتند هاشمی پشت جریان است و اگر باور داشتند قطعاً به وی رأی نمی‌دادند.

البته نمی‌خواهم بگویم که به احمدی‌نژاد رأی می‌دادند ولی به این آدم هم رأی نمی‌دادند. با فتنه‌انگیزی خود هاشمی قبل از انتخابات مسئله تقلب مطرح شد و برخی‌هایشان مثل ابطحی در اعترافاتشان این مسئله را بیان کردند وگفتند، معترضان زیاد بودند قبول کنید که همه مردم ما آگاهی چندان و دقت در حضور اندیشه‌ای ندارند و اگر همه مسائل را ریز به ریز دنبال می‌کردند می‌فهمیدند اگر این‌ها رأی نیاورند همین اتفاق می‌افتد.

هرچند ما همه معتقد هستیم که اگر اینها رأی می‌آوردند بر‌اندازی را انجام می‌دادند و این در حالی بود که مقام معظم رهبری و شورای نگهبان به طور بی‌سابقه‌ای به اینها مهلت داد تا بیایند و آرا را شمارش کنند و وقتی که هیچ کدام از راه‌ها مورد استقبال آنها قرار نگرفت و نتیجه نداد مردمی که واقعاً فریب خورده بودند کنار کشیدند.

شما فکر کنید که روزی که بیرون آمدند به قول خودشان دو میلیون نفر بودند و امروز می‌بینیم که تجمعاتشان به صد نفرتبدیل شده‌است و تازه این تجمعات صد نفره کسانی هستند که دیگر شعار نه موسوی نه احمدی فقط رژیم پهلوی می‌دهند و برای این گروه تنها این آدم‌ها مانده است. فکر نمی‌کنم دیگر معترضی به جز کسانی که می‌دانند و در راستای اهداف آمریکا که می‌گویند هر شخصی غیر از احمدی‌نژاد بیاید، باقی‌مانده باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/27:: 1:3 عصر     |     () نظر