محمد مهدی تهرانی: کف و سوت زدن های روز عاشورا که خشم و انزجار عمومی مردم را به دنبال داشت، یاد و خاطره بنیصدر و منافقینی را زنده کرد که عاشورا را به یک میتینگ سیاسی و ضد نظام بدل کرده بودند تا با سوت و کف متهم کردن نظام و خرسندی رسانه های خارجی را نتیجه بگیرند.
در واکنش به همین جسارت ها بود که امام بعد از خلع بنیصدر لب به سخن گشود و در 11 تیر سال 60 از منافقین با عنوان تفاله های آمریکایی یاد کرد.
بخشی از سخنان امام خمینی که این روزها بهطور مکرر از سیما پخش شد و در آن امام به کف و سوت زدن در روز عاشورا اعتراض میکند، در واقع
همین سخنرانی 11 تیر
امام شرایط زمانی را هشدار دادند و فرمودند: «نباید ما فراموش کنیم که در جنگ با امریکا هستیم. ما در جنگ با امریکا و تفالههاى امریکا [هستیم]، این تفالههایى که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الآن هم هستند. باید هر یک از اینها را شناسایى کنید و به دادگاهها معرفى کنید، ننشینید که باز یک جایى را آتش بزنند. اینها مىخواهند خرابى کنند، کار ندارند به این که کى کشته بشود و کى از بین برود، دشمنى خصوصى هم با هیچ کدام ندارند.»
امام همچنین ادامه دادند: «مشت اینها باز شد که اینها از چه سنخ آزادى مىخواهند؛ آزادى انفجار! آزادى انفجار اینها مىخواهند. اینها مىخواستند که این منافقین هم آزاد بیایند توى مردم و بعد از یک سال دیگر بسیارى از جوانهاى ما را منحرف کنند، آزادانه و بسیارى از کارهایى که مىخواهند مخفیانه انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند، براى اینکه، آزادى است!»
سخنان تند و نهیب شدید امام متوجه وقایع عاشورای سال 59 بود. آن روز که بنیصدر در جمع تجمع کنندگان میدان آزادی حاضر شد و در سخنانی مشابه سران فتنه اخیر نظام را به شکنجه، قتل و تندروی محکوم کرد. شرایط آن روز و سخنانی که بنیصدر به زبان آورد تا سوت و کف ها برگه های تاریخ عاشورای 59 را پر کنند، تطابقی قابل توجه با بیانیه ها و مصاحبه های ساختارشکن سران فتنه طی روزها و ماههای اخیر و وقایع منجر به حرمتشکنی روز عاشورا دارد.
بنیصدر در اجتماع روز عاشورا گفته بود: «در قانون اساسی ما مگر شکنجه حرام نشده است؟ ممنوع نشده است؟ در کجای دنیا و در کدام دین و در کدام کشور اسلامی و حکومت اسلامی شش نوع زندان وجود دارد؟ چرا اینها تعطیل نمی شود؟ (تکبیر و سوت و کف حضار) چرا باید هر کس و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ اینها باید تعطیل شود.»
بنیصدر به گونهای صحبت می کرد که گویا جمهوری اسلامی جز یک دستگاه مخوف شکنجه گر نیست. واکنش های احساسی بنیصدر به اخبار و اطلاعاتی که به او می رسید، بارها و بارها برای او مسئله ساز شده بود. او این بار نیز داد سخن برداشته بود تا در کنار خشنودی بیگانگان، متهم کردن امام و انقلابیون را نتیجه بگیرد.
بنیصدر در در ادامه سخنان خود از باب ارشاد هم برآمد و گفت: «جو اسلام، جو اعتماد است. این همه دستگاههای ترسناک و مخوف درست نکنید. چرا هیئتی تشکیل نمی شود به کار این زندان های گوناگون نمی رسد؟ چرا در رژیم اسلامی، انسان و جان او این همه بی منزلت شده است که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون اینکه کسی بفهمد، کار او را تمام کرد؟ چه طور می شود که اشخاص را می گیرند و به زندان می برند و ماهها جزء فراموش شدگان می شود. بس کنید این کارها را. دستگاه قضایی ما باید بی طرف باشد، مستقل باشد و نباید اجازه داد انواع و اقسام پیدا کند و ابزار قدرت سیاسی شود.»
بعد از مواضعی از این دست و تحرکات منافقین بود که کم کم بنیصدر و حامیان او به حاشیه رانده شدند و از صحنه سیاسی کشور به دست نمایندگان مردم حذف شدند. امام بارها و بارها به بنیصدر خطر نفوذ منافقین را هشدار داده بود، اما بنیصدر هیچ آگاه آن گونه که باید به مواضع امام توجه نکرد.
امام در همان سخنانی که به اهانت کنندگان روز عاشورا اشاره کردند، باز هم خطر منافقین را گوشزد و از تذکرات خود به بنیصدر سخن به میان آوردند. امام فرمودند: «من حالا هم باز به این افرادى که خیلى منحرف نیستند، من به اینها باز نصیحت مىکنم که شما بیایید و حسابتان را از این منافقین که قیام بر ضد اسلام کردند، حسابتان را جدا کنید، نه اینکه بگویید که خشونت شما نکنید، آن وقت به من هم بگویید که شما هم خشونت نکنید، این معنایش این است که ما و آنها مثل هم هستیم. آنهایى که "شناخت" شان را گمان ندارم این آقایان ندیده باشند، اینهایى که کتاب عقایدشان را منتشر کردهاند و این آقایان هم شاید و لابد دیدهاند آنها را، با ما که مىدانند که ما لااقل مسلمان هستیم، مسلمان بدى هستیم، اینها حسابشان را جدا نمىکنند. شما دیدید که آقاى بنیصدر حسابش را جدا نکرده، خدا مىداند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه مىکنند. این گرگهایى که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین مىبرند، گوش نکرد، هى قسم خورد که اینها فداکار هستند، اینها مردم کذا هستند؛ یعنى، آنهایى که دور و بر او هستند. خوب من مىدانستم که اینجور نیستند.»
هشدارها و انذارهای امام تمامی نداشت؛ هشدارهایی که اگر به آن توجه می شد، شاید تاریخ انقلاب به گونه ای دیگر رقم می خورد و انقلاب از نعمت حضور برخی چهره های خود نیز محروم نمی شد. امام می فرمود: «امروز آنى که براى شما براى دینتان براى دنیاتان فایده دارند، این ملتاند، این ملت پابرهنه است. آن ملت سرمایهدار هم به درد شما نمىخوردند، آنها همه براى خودشان مىکشند، شماها را مىخواهند آلت دست قرار بدهند. این منافقین هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى که این منافقین قدرت پیدا کنند سر شما را هم مىبرند؛ براى اینکه شما لا اله الّا اللَّه مىگویید، آنها با لا اله الّا اللَّه مخالفاند... آن روزى که اینها پیروز بشوند -خداى نخواسته- شما فداى آنها خواهید شد، شما را پل قرار دادهاند براى پیروزى، وقتى که رفتند این پل را عقب خودشان خراب مىکنند، آنها مزاحم نمىخواهند.»
امام از کسانی که موضع داشتند، خواستند تا مفاسد را صراحتاً محکوم کنند. ایشان از تعلل برخی در موضع گیری صریح هم به شدت گلایه کردند:«شما همین یک مسئله را بگویید، یک اعلامیه بدهید. مسئله در کتاب خدا هست که این اشخاصى که مفسد هستند و ریختند توى خیابانها و مردم را مىترسانند، به حسب حکم خدا، حکمشان این است. شما این مسئله شرعى را بگویید و از گروه خودتان امضا کنید. خوب، چرا این قدر تعلل مىکنید؟ مگر براى شما مىخواهید اینها چه بکنند؟»
کلمات کلیدی: