این شعر توسط سرکار خانم فاطمه حجازی جهت انشار، برای سایت بچههای قلم ارسال شده است.
از ایشان کمال تشکر و قدردانی را داریم.
یک ساعتی گذشته ازاین کاروان کلام
دیروز کربلای مـــعـــلّا ، کنون به شام
بازار شوم و باطل کوفه در التهاب
زین پس، حـمـاسه مانده و مــا و ره امــام
راهی به وسعت هـمه تاریخ شـیعـیان
از ابتدای غدیر و از حبلِ اعتصام
از روز نحس سقیفه ، از نهضت فدک
تا مرثیه سرایی بانو پس از قیام
تا سجده های ساکت مسجد پس از غروب
تا ذکر و فکر و مکتب و زندان سرخ فام
تا سلـسلـه طلای سخن از نبـوغ دین
تا انتظار و غیبت و یک راه ناتمام
گشته همه ضمیمه و تکرار و مانده است
امضا و مهـر دفتر تاریخ و اخــتـتــام
یعنی هنوز مانده که ما امتحان شویم
مهتر شویم و وحشی جان را کنیم رام
مانده که در رقابت پر رمز و حادثه
ما، ما شویم و وحدت دل را کنیم تام
مانده که ارض فاصله هامان یکی شود
با عبدِ صالحِ وارث فقط دوگــام
مانده که هیئت مسـتـضعـفـین مان
باشد طلایه دار عدالت به طور عام
مانده،ولی نه ماندن مکتب و وطن
یعنی ، توقف ما، شده حالا بلا و دام
ما مانده ایم در عقبِ غربِ روزگار
با بردگی به محضر شیطان به احترام
ما مانده ایم و صحن? آشوب این جهان
جایی که دفن هستی انسان،بود مرام
ما مانده ایم و فقط قلب و عقلمان
دارد هنوز تپش عشق علی الدوام
این قلب و عرش و حرم هم هدیه ایست
شاید برای روز مبادا و التزام
شاید برای لحظ? امید و انقلاب
تا انتخاب یکی،هیچ، هردو، کدام؟
شاید برای سبز و سپید مبارزه
تا سرخ یار شهید بی نشان و نام
شاید برای شور و نشاط تظاهرات
گلبانگ ساعتِ تکبیرِ پشت بام
با پای رفتن و حرکت ز ظلم شاه
یا مشت آهنی به سر سلطنت نظام
یادش بخیر آن همه دیدار و عاشقی
با آن ترانه زیبا:«خمینی ، ای امام»
یادش بخیر لحظه ی آزادی و شکوه
اسلام و افتخار و ملت پیروز و شادکام
یادش بخیر عرصه ی پیکار و اقتدار
مردم زدند به اشتر تقدیر خود لجام
یادش بخیر جبه? فرهنگ و اجتهاد
تا ثانیه پذیرش آن متن زهر جام
تا روز حزن و یتیمی به وقت صبح
با پر کـشـیدن پدرِ پـیـرمان امــام
یــادش بـخیر روز طــلــوع مجدد
خورشیدی از تبار خراسان نیکنام
اما ، امان ز هیاهوی دوستان!
با التقاط و فنته و بلوای آن ایام
با این همه ، همه در حال انتظار
تا بشنوند ز لب رهبری پـیـام:
«که ای همیشه امت بیدار عرصه ها
دشمن شکست خورد? ایمانتان،مدام
این بار حمله نرمی به پا شده است
ای وای،اگر ز، رنگ قشنگش شویم خام
حالا رسیده زمان یک شروع نو
فارغ ز شهرت و مال و ثروت و مقام
حالا زمان گوشه نشینی و قهر نیست
دوران جنبش است و تکاپوی گام گام
حالا رسیده لحظه ی پرواز انقلاب
ترویج پیشرفت و عدالت به اهتمام
با نخبه پروری و سلاح قوی علم
با آن بصیرت و تقوی و انسجام»
القصّه ،هم سخن ، ماییم و حرف یار
لبیک و یا حسین و موعد برپایی خییام
ماییم و این هزار و چهارصد سال نو
ماییم و این کمان و کمال مه حرام
ما بازماندگان حیات محرمیم
در یک هزار وسیصد وهشتاد وهشت نام
آماده ایم تا که سراییم شعر نو
در وزن آخرین سروده ی آرام یک امام
یک واژه مانده ولیکن در انتها
آنهم برای شما ، دوست گــــرام
ساعت به وقت عشق و غزل چهارده تمام
این جا ، سرای مــن ایــران و الـــسلام
کلمات کلیدی: