سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین مردم به خدمت، دانشمند است . [عیسی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
**بیانات حضرت امام خمینی

*دو طریقه از صدر اسلام تاکنون‏
از صدر اسلام تاکنون، دو طریقه بوده است؛ یک خط، خط اشخاص راحت‏طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه‏اى پیدا بکنند و بخورند و بخوابند. آن‏هایى که مسلمان بودند، عبادت خدا هم مى‏کردند، اما مقدم بر هر چیزى در نظر آن‏ها، راحت‏طلبى بود.
وقتى که حضرت سیدالشهداء(ع) مى‏خواستند به این سفر عظیم مسافرت کنند، بعضى از این‏ها نصیحت مى‌کردند که بنشینید و بخورید و بخوابید(!) بعضى از همان قماش‏ها بودند که اشکال هم مى‏کردند که چرا یک عده کمى در مقابل یک قدرت بزرگى قیام مى‏کنند؟
تمام آمال آن‏ها این بود که آدم اینجا چند روزى که هست، خوب استراحت بکند، بنشیند (و) در خانه‏اش عبادت بکند. اسلام را در عبادات خلاصه کرده بودند، مثلا نماز و روزه و امثال این‏ها. براى اسلام هم غیر از این، نه اطلاعات صحیح داشتند و نه ارزشى قائل بودند. حضرت امیر(ع) از این‏ها تعبیر مى‏کند که این‏ها همشان علفشان است، مثل حیواناتى که همشان این است که شکمش سیر بشود، شهواتش را بر همه چیز مقدم مى‏دارد، نماز هم مى‏خواند و روزه هم مى‏گیرد و عبادات شرعى را هم به جا مى‏آورد، لکن وضع تفکر (آن‏ها) اینطور است که انسان نباید خودش را در معرض یک خطرى قرار بدهد!
یک دسته دیگر هم انبیا و اولیاى بزرگ بوده‏اند (که) تمام عمرشان (و همشان) را صرف مى‏کردند در اینکه با ظلم‏ها و با چیزهایى که در ممالک دنیا واقع مى‏شود، (مقابله کنند).
اگر وضع تفکر سیدالشهداء(ع) مثل بعض مقدسینِ زمان خودش بود - آن‏ها طرحشان این بود که حضرت(ع) در جوار حضرت رسول(ص) بماند و عبادت کند - اگر وضع تفکر مولا هم اینطور بود، کربلایى پیش نمى‏آمد، یک راحت‏طلبى بود و کناره‏گیرى از جامعه و دعا و ذکر، لکن وضع تفکر، جور دیگرى بود. اگر چنانچه ائمه ما(ع) با اهل ظلم و ستم سازش مى‏کردند، احتراماتشان بسیار زیاد بود، خلفا حاضر بودند که آن‏ها را هر جور (که خودشان مى‏خواهند)، احترام بکنند (و در عوض)، آن‏ها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسى‏بن‏جعفر(ع) مِن باب اتفاق نبود که چندین سال در حبس به سر برد و تبعید بعض ائمه(ع) و.... همچو نبود که این‏ها (مثل) یک مردم عادى باشند که بنشینند و درسى بخوانند و درسى بگویند و مطالعه‏اى بکنند و عبادت خدا را بکنند و در جوار رسول خدا(ع) عبادت کنند. اگر طرز افکار آن‏ها هم این بود، این مذهبى که در طول تاریخ، در مقابل ظلم واقع شده است، نبود. این دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است؛ رشته تعهد به اسلام و ایستادگى در مقابل ظلم و ستم و دیکتاتورى و قدرت‏هاى شیطانى و سازش.(1)

* اگر عاشورا نبود...
سیدالشهداء(ع) - به حسب روایات ما و به حسب عقاید ما - از آنوقتى که از مدینه حرکت کرد، مى‏دانست که شهید مى‏شود. وقتى که (به) مکه آمد و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسى بزرگى بود که در یک وقتى که همه مردم دارند به مکه مى‏روند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسى بود و این حرکت اسلامى سیاسى بود که بنى‏امیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود.(2)
اگر عاشورا و فداکارى خاندان پیامبر(ع) نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبى اکرم(ص) را طاغوتیان آن زمان به نابودى کشانده بودند و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابوسفیانیان که مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى و کتاب بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت‏پرستى که به گمان خود، با کشتن و به شهادت(رساندن) فرزندان وحى، امید داشت اساس اسلام را برچیند و با صراحت و اعلام «لاخبر جاء و لا وحى نزل» بنیاد حکومت الهى را برکَنَد، نمى‏دانستیم به سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه مى‏آمد، لکن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست که اسلام رهایى‏بخش و قرآن هدایت‏افروز را جاوید نگه دارد و با خون شهیدانى چون فرزندان وحى، احیا و پشتیبانى فرماید و از آسیب دهر نگه دارد و حسین‏بن‏على(ع)، آن عصاره نبوت و یادگار ولایت را بر انگیزد تا جان خود و عزیزانش را فداى عقیده خویش و امت معظم پیامبر اکرم(ع) نماید تا در امتداد تاریخ، خون پاک او بجوشد و دین خدا را آبیارى فرماید و از وحى و از ره‏آوردهاى آن پاسدارى نماید.(3)
(آرى،) این خون سیدالشهداء(ع) است که خون‏هاى همه ملت‏هاى اسلامى را به جوش مى‏آورد و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان مى‏آورد و براى اسلام و حفظ مقاصد اسلامى مهیا مى‏کند.(4)

* به خاطر اسلام‏
سیدالشهداء(ع) در همان ظهر عاشورا که جنگ بود و همه در معرض خطر بودند، وقتى یکى از اصحاب گفت که ظهر شده است، فرمود که نماز را (به) یاد من آوردید، خدا تو را از نمازگزاران حساب کند. در همان جا ایستاد (و) نماز خواند.
(نفرمود) که ما مى‏خواهیم جنگ بکنیم، خیر، براى نماز جنگ کردند. جنگ در اسلام، یک چیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد، جنگ براى این است که آن زباله‏هایى که هستند، آن‏هایى که مانع از پیاده‏شدن اسلام هستند، آن‏هایى که مانع از ترقى مسلمین هستند، آن‏ها را از بین راه بردارند، مقصد این است که اسلام را پیاده کنند و با اسلام، انسان درست کنند.(5)

معناى «کل یوم عاشوراء...»
«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، یک عبارت آموزنده است، نه معنایش این است که هر روز کربلا است (و) هر روز بنشینید گریه بکنید. ببینید سیدالشهداء(ع) چه کرده، کربلا چه صحنه‏اى بوده، هر روز باید این صحنه باشد؛ مقابله اسلام با کفر، مقابله عدل با ظلم، مقابله عدد کم با ایمان زیاد، در مقابل عدد زیاد با بى‏ایمانى. نه از جمعیت کم بترسید و نه از شکست بترسید، شکستى (در) کار نیست. وقتى کار براى خدا باشد، شکست (در کار) نیست. کشته شوید، بهشتى هستید، بکشید، بهشتى هستید.(6)

* وجه عزادارى براى سیدالشهداء(ع)
هر مکتبى تا پایش سینه‏زن نباشد، تا پایش گریه‏کن نباشد، تا پایش توى سر و سینه‏زدن نباشد، حفظ نمى‏شود.(7)
این گریه‏ها مکتب سیدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته، این ذکر مصیبت‏ها مکتب سیدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته. این یک میتینگ و فریادى است براى احیاى مکتب سیدالشهداء(ع).(8)
روضه سیدالشهداء(ع) براى حفظ مکتب سیدالشهدا است.(9)
آن روضه‏هاى سنتى را سرجاى خودش نگه دارید و آن مصیبت‏ها را زنده نگه دارید که برکاتى که به ما مى‏رسد، از آن‏ها است و از کربلا این برکات به ما مى‏رسد. کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهداء(ع) را زنده نگه دارید که با زنده‏بودن او، اسلام زنده نگه داشته مى‏شود.(10)
گریه کردن بر عزاى امام حسین(ع)، زنده نگه‏داشتن این معنا است که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراطورى بزرگ ایستاد. دستور عمل امام حسین(ع)، دستور است براى همه؛ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دستور است به این‏که هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را. امام حسین(ع) با عده کم، همه چیزش را فداى اسلام کرد، مقابل یک امپراطورى بزرگ ایستاد و «نه» گفت. هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسى که هست، مجالسى است که دنبال همین است که این را محفوظ بدارد.(11)

* یک سؤال‏
گاهى که وقایع روز عاشورا را از نظر مى‏گذرانم، این سؤال برایم پیش مى‏آید که اگر بنى‏امیه و دستگاه یزیدبن‏معاویه، تنها با امام حسین(ع) سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانى چه بود که در روز عاشورا با زن‏هاى بى‏پناه و اطفال بى‏گناه مرتکب شدند! بچه‏هاى خردسال چه تقصیرى داشتند؟ زن‏ها چه تقصیرى داشتند؟ به نظرم مى‏گذرد که آن‏ها با اساس سر و کار داشتند. نمى‏خواستند شجره طیبه باشد.(12)

* کلام آخر؛ سرلوحه زندگى امت اسلام‏
دستور آموزنده «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» باید سر مشق امت اسلامى باشد؛ قیام همگانى در هر روز و در هر سرزمین. عاشورا، قیام عدالتخواهان با عددى قلیل و ایمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه، سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمین باشد.(13)
اساس را باید حفظ بکنیم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى. باید کوشش کنید تا حفظ شود. این مجالس و مجامع اسلامى را باید حفظ کرد. هر دو جهت باید باشد، نه آنطورى که سابق بود و کارى به دستگاه ظلم نداشتند، نه آن‏که ما بیاییم نمازمان را بخوانیم و سراغ کارمان برویم. اهل منبر هم بروند و چهار کلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار کلمه اخلاق هم بگویند و (به) خانه‏هاشان بروند. باید در مقابل ظلم، در مقابل ستم بایستند.
همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشور است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین‏جا هم کربلا است و ما باید نقش کربلا را پیاده کنیم، انحصار به یک زمین ندارد، (منحصر) به یک افراد نمى‏شود، قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفرى و یک زمین کربلا نبوده، همه زمین‏ها باید این نقش را ایفا کنند و همه روزها. ملتها غفلت نکنند از این‏که باید همیشه مقابل ظلم بایستند.(14) آن روزى که افراد احتمال بدهند که اسلام در خطر است، آن روز باید همان کارى که امام حسین(ع) کرد، بکنند. آن روزى که احتمال بدهیم اسلام در خطر است، باید همه‏مان فداکارى بکنیم.(15)


 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/10/2:: 8:5 عصر     |     () نظر