سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر مستحبات واجبات را زیان رساند بنده را به خدا نزدیک نگرداند . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ


وقتی "عمر سعد" میان از کف دادن ملک ری و قتل حسین(ع) مخیر شد در برزخ عجیبی گرفتار آمد؛ با جمعی از دوستانش به مشورت نشست. بالاتفاق، وی را از ریختن خون فرزند رسول الله(ص) انذار دادند و حق بودن حسین و مع الباطل بودن یزید را یادآور شدند. عمرسعد همانطور که در بسیاری از موقعیتها اذعان نموده بود، بهتر از هرکسی می دانست که قتال با اهلبیت پیامبر، تباهی آخرتش را در برخواهد داشت اما به قول خودش ملک ری، نورچشمانش شده بود بلکه ری، نور از چشم پسر سعد ربوده بود.

هنگامه جنگ فرارسید. سیدالشهداء(ع)، عمرسعد را نزد خود فراخواند و از علت اصرار وی بر این مقاتله، علیرغم اطلاعش از جور یزید و حق بودن کلمه امام پرسید. پاسخ عمرسعد، شنیدنی بود: اینها همه بهانه است، من ملک ری را می خواهم و البته بهای تملک این ملک تنها با خون حسین تدارک می شود. "به گندم ری هم نخواهی رسید!" جواب امام به دنیاشهوتی عمرسعد بود. عمر هم وقاحت را تکمیل کرد: "اگر گندم نباشد، جو که باشد". کار، تمام شد. عمر، سر بریده امام را به عنوان ثمن ریاست، پیشکش ابن زیاد نمود. ابن زیاد اما نه تنها رنگ حکومت ری را هم به وی نشان نداد بلکه او را خوار و خفیف نیز ساخت و به این ترتیب عمرسعد حتی به جو ری هم نرسید و با خشم ابن زیاد و سب و لعن های مردم خانه نشین شد تا آنکه مختار ثقفی کار او را یکسره ساخت.

"جمهوری اسلامی"، حق بود و البته قدرت و رهبری جریان مخالف هم نورچشم برخی از "برادران سابق" و سران فتنه امروز. مهندس و شیوخ دنیازده در این برزخ، دوزخش را انتخاب کردند و اتیکت عمرسعدهای نظام مقدس جمهوری اسلامی را محکم به سینه هایشان الصاق نمودند.

رهبر، آنان را فراخواند و چندین بار هشدارشان داد به زودی، جریان این اغتشاشات از اختیار شما خارج خواهد شد و شما خواهید دید مالک اصلی این اغتشاشات حتی گندم این آشوبها هم نشانتان نخواهد داد. مهندس و شیوخ که هریک خود را معماران کبیر انقلابی سبز رنگ علیه ولی زمانشان، تخیل می کردند به جو این خرابکاری ها هم راضی بودند لذا نصیحت نایب امام زمان"عج" را پشت گوش انداختند و دل به چرب و شیرین دنیای نسیه ای شان باختند.

گذشت و گذشت و آقایان سران تا چشم خود را باز کردند، متوجه شدند اغتشاشگران سبز در روز قدس علیه قدس شعار می دهند، در 13آبان از آمریکاییها عذرخواهی می کنند و در 16آذر به شیطان بزرگ شادباش می گویند و عکس همان امامی که سران فتنه دم به دم پز در خط او بودن را می دادند پاره می کنند و به آتش می کشند. طوفان خشم مردمی که مدتها دندان روی جگر گذاشته بودند با این حرکت آخری به خروش درآمد و رهبری امت نیز از برادران سابق، خواست که صراحتا در برابر این قداست شکنی ها موضعگیری کنند.

سران فتنه باز هم در برزخ گرفتار آمدند؛ این بار برزخی دو سر باخت! اگر از اغتشاشگران بخواهند که آرام باشند و توهین نکنند، گوشی، شنوای فرامین آنان نیست زیرا در عالم واقع، رهبری این شورش دیگر در دست آنان نیست و به این ترتیب بر عموم مردم هویدا خواهد شد که آمریکا و انگلیس تنها بعنوان آلت دستی از آنان استفاده کرده اند و حالا که این آدامس، شیرینی خود را از دست داده است، غرب که راهبری اصلی شورش ها را برعهده دارد آنها را بیرون خواهد انداخت و مهندس و شیوخ با "ملک ری" باید وداع کنند و اگر هم نخواهند محکوم کنند –حال با سکوت و یا با تکذیب اصل مسئله- و عزم بر همراهی بی چون و چرا با خرابکاران به جهت حفظ رهبری کاملا تشریفاتی شان بنمایند در واقع خودفروختگی و دنائت خود را به بهترین شکل ممکن اثبات کرده اند.

خداوند قادر، رسم روزگار را طوری تقدیر نموده که عمرسعد هیچ گاه به گندم و جوی ری نرسد اما افسوس که "ما اکثر العبر و اقل الاعتبار"!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/25:: 7:3 عصر     |     () نظر