علیرضا قزوه
تو کسی نیستی آخر، نه مرادی، نه مرید
نه معاویه، نه مولا ، نه حسینی، نه یزید
تو یکی هستی مثل همه لبریز خلل
این همه خبط و خطا از تو بعید است بعید
از تو و خیل شمایی که شمایید هنوز
که نه اویید و نه خویش اید، گرفتار من اید
که شما دل نسپردید به همراهی عشق
که شما بر سر آنید فقط دل ببرید
که شما گوش ندادید به حرف شهدا
که شما رحم نکردید به فرزند شهید
دل ندادید به سالاری آن روح رها
پی نبردید به سرداری
شعر من بازی سبز خط و نقاشی نیست
خاک ایران همه بوم است، خجالت بکشید
نه بلندید و نه پست اید و نه طاقید و نه جفت
نه امیرید و نه میرید و نه عبد و نه عبید
دین و دنیای شما بازی با خون خداست
بیش از این نقشه
چوب خشکی که به خود رنگ زند نیست درخت
سبز باشید به شرطی که کمی سبز شوید
دل تان سبز، اگر سبزید سرهاتان سبز
سبز مانید و بمانید همه سرخ و سپید
اگر ایرانی آزاده شمایید درود
روزهاتان همه در شادی و شب هاتان عید
او منصوب ولی امر مسلمین به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام است و همچنان برای جلسات مجمع دعوت میشود. وی همچنین سالهاست که از سوی رهبر انقلاب به عنوان عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی تعیین شده است و کماکان این مسوولیت را دارد.
ریاست فرهنگستان هنر دیگر مسوولیت اوست و بالاخره اینکه حفاظت از وی به عهده تیم حفاظت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و البته این در حالی است که او پس از انتخابات 22 خرداد و ناکامی در جلب اکثریت آراء، در مقابل ارکان نظام ایستاده است و اصول متعدد قانون اساسی و قوانین عام را نقض کرده و او و هوادارانش آرمانها و اصول بنیانگذار جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشتهاند. مبارزه با شیطان بزرگ، مبارزه با رژیم صهیونیستی، تقویت نظام جمهوری اسلامی، عدم همسویی با دشمنان و حمایت از ولایت فقیه و... از جمله این آرمانها و اصول است. اما او مسوولیتها و احکام پیش گفته را همچنان دارد. راستی نظامی که فردی مانند آقای مهندس موسوی را با چنین رفتاری اینگونه تحمل میکند و در مورد او اینچنین سعهصدر نشان میدهد، نظامی است استبدادی؟ اگر استبداد چنین است، زنده باد استبداد.
کدامیک از جریانات و شخصیتهای سیاسی را سراغ داریم که در برابر مخالفین خود اینگونه با وسعت نظر نگاه کند؟ همین آقای موسوی در دوران نخست وزیریاش، همه وزرای مخالف خود را از دولت تصفیه کرد. همین آقای خاتمی و همین آقای کروبی در دوران ریاست جمهوری و ریاست بر مجلس به هیچ مخالفی حکمی حتی برای مشاوره ندادند.
در دولت اصلاحات چندین هزار نفر در سطوح مختلف به اتهام را‡ی دادن به رقیب آقای خاتمی از کار برکنار شدند و در مورد آن نظریه پردازی هم شد که چون دیدگاه رئیسجمهور را برای اداره کشور قبول ندارند طبیعتا نمیتوانند کمک کار دولت باشند.
همچنین بنگرید منصوبین و مشاوران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را تا فاصله حرف و عمل بیشتر آشکار شود.
وسعت نظر و شرح صدر رهبری نظام به آقای میرحسین موسوی محدود نمیشود. ایشان در ابتدای دوره رهبری خویش فردی مانند آقای موسوی خوئینیها را به عنوان مشاور سیاسی خود برگزیدند و در سالهای رکود و یخبندان فعالیتهای مجمع روحانیون مبارز در دهه هفتاد که آن زمان آقای کروبی دبیرکلی آن را عهدهدار بود، به رغم همه اختلافنظرها، رهبری بر تحرک این تشکیلات و حضور فعال در صحنه سیاسی کشور تاکید داشتند و حتی کمک مالی به مجمع را قطع نکردند و این در حالی بود که رئیس جمهور وقت که این روزها سخت طرفدار آزادی بیان است چندان تمایلی به تحرک تشکلهای مخالف خود نداشت و نه تنها میل نداشت، اجازه هم نمیداد و آنچه در توانش بود برای منزوی ساختن آنها انجام میداد.
ارتباط با دفتر تحکیم وحدت و کمک مالی به آنها در همان دهه 70 و بهرغم مواضع این دفتر از دیگر نمونههای این شرح صدر است.
رهبر فرزانه انقلاب همچنین پس از انتخابات دور نهم ریاست جمهوری از آقای کروبی برای حضور در دفتر خود دعوت کردند و امکاناتی را نیز برای ایشان فراهم آوردند. ترکیب شخصیتهای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی و نیز نمایندگان ایشان در شورای عالی دفاع جلوه دیگری از این بلندنظری و شرح صدر را به نمایش میگذارد و دهها مورد دیگر که ضرورتی به گفتن آنها نیست.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات روز گذشته خود در دیدار با جمعی از اساتید و طلاب حوزه علمیه فرمودند: اعتقاد من به جذب حداکثریست و دفع حداقلی، اما بعضی اصرار دارند که از نظام فاصله بگیرند و یک اختلاف خانوادگی و درونی را به مبارزه با نظام تبدیل کردهاند.
در آموزههای دینی ما تاکید شده است که آلهالرّیاسه السّعه صَدر، پس آنچه عمل شده تحقق این آموزه دینی است و از رهبری نظام اسلامی و مقام ولایت انتظار همین است، اما چه ناجوانمردند نمک خوردگان نمکدان شکسته.
کلمات کلیدی: