از غدیرخم تا صحرای کربلا، عبرتهایی برای همین امروز
غدیرخم ، سقیفه بنی ساعده و صحرای کربلا ؛ نامهای سه مکان هستند که با همه محدودیت مکانی شان ، تاثیری به وسعت تاریخ بشریت داشته اند.غدیر خم را "عید" می دانیم چون "امام" و "امت" دست در دست یکدیگر داشته و قرار است طرحی نو درافکنند.
سقیفه بنی ساعده اما مکانی است که در آن با طراحی اشراف و بزرگان ، پیوند "امت" با" امام" گسسته شد و تاریخ دردناک هبوط آدمیت ، نقطه عطفی جدید را تجربه نمود. فاجعه سقیفه در آنجاست که "امت " بی "امام" مانده و تاریخ را رقم می زند. البته باید دانست که "سقیفه" جریانی همیشگی است که در برابر هر نهضت توحیدی قرار می گیرد تا رهبری نهضت را از مسیر اصلی خود خارج ساخته و به مسیر انحرافی منافع اصحاب سقیفه منحرف سازد. اصحاب "سقیفه" که از چهره هایی ظاهرا خودی بهره می برند این هدف را در شکل پیچیده زیر تعقیب می نمایند:
آنان ابتدا همه تلاش خود را بر تعیین "رهبر" همسو با منافع خود متمرکز می نمایند و اگر در این هدف کامیاب نشدند همه تلاش خود را به کار می بندند تا "رهبر ناهمسو" را از طرق زیر مهار نمایند:
?-ارتباط میان "امت" و "امام" را مخدوش سازند.
?- فضایی ایجاد کنند تا نهاد "رهبری" در مسیر اعمال "ولایت" ناکارآمد شود.
?-مطالبات خود را بر نهاد "رهبری" تحمیل نمایند.
صحرای کربلا اما مکانی برای "فاجعه بزرگ" است.در صحرای کربلا این بار نه "امت" با " "امام" است ؛ مانند غدیر ، و نه "امت" بدون "امام" مانده است ؛ مانند سقیفه ، این بار این "امام" است که بدون "امت" مانده و ندای "هل من ناصر ینصرنی" سر میدهد ، اما فاجعه عظیم قتل حجت خدا رقم می خورد.
انقلاب اسلامی تکرار غدیر خم در قرن چهاردهم هجری بود.اکسیر پیوند امت با امام ، طومار "دشمنان انسان" را در هم پیچید و ورقی تازه را در تاریخ قلم زد.
دشمنان "انسان" در یافتند که برای شکست انقلاب باید سقیفه ای نوین و کربلایی دیگر را بازتولید نمایند.
آنان درست دریافته بودند که حیات و بقای انقلاب فقط در پیوند وثیق میان امت و امام تداوم می یابد و هرگونه اخلال در این ارتباط گامی موثر در براندازی نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. سالها از پیروزی انقلاب گذشت و معجزه ارتباط و پیوند امت و امام هر روز آشکارتر شد. "دشمنان انسان" به خوبی دریافت تا زمانی که مردم به رهبر وفادار و باورمندند و به آن به عنوان یک نظام قانونی، مشروع، مطلوب و مقدس می نگرند، امکان تحمیل سلطه بر آنان وجود ندارد. این واقعیت به شکل کاملاروشن و آشکار در سخنان استانلی روم، معاون وقت رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا خودنمایی می کند. او صریحا اعلام کرده بود: "آنچه تاکنون همه تحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته است، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است."
در واقع از دیدگاه سیا که توسط ادوارد شرلی از کارشناسان برجسته آن نیز بیان شده است، تنها حذف ولایت فقیه از ساختار جمهوری اسلامی، به منزله تغییر ماهیت رژیم ایران است. شرلی در جولای 1998 در فصلنامه آمریکایی خاورمیانه و طی یک میزگرد چهارنفره تصریح کرد: "اگر نظام ولایت فقیه در ایران از هم بپاشد آن وقت می توان پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده است."
انقلاب اسلامی ایران به عنوان نهضتی از جنس نهضت پیامبران ،با رهبری امام خمینی(ره) به ثمر رسید و منافع نامشروع طالبان زر و زور و تزویر را قطع کرد. جریان مرموز "سقیفه" در دوران حیات طیبه خمینی کبیر تلاش کرد تا شیخی ساده لوح را به عنوان رهبر آینده نهضت تحمیل نماید که با هوشیاری و درایت امام خمینی(ره) این توطئه در ? فروردین ?? شکست خورد و جریان "سقیفه" نتوانست رهبری انقلاب را تصاحب نماید.
در ?? خرداد ?? و در ناباوری اصحاب سقیفه ، آیت الله سیدعلی خامنه ای حفظه الله تعالی ، به عنوان جانشینی از جنس خمینی کبیر زعامت انقلاب را بر عهده گرفت و آرزوهای خام اصحاب سقیفه را ناکام گذارد.
اصحاب سقیفه اما آرام ننشستند.آنان که در تعیین رهبر همسو با منافع غیر مشروع خود ناکام مانده بودند تلاش خود را بر "اختلال در اعمال ولایت" متمرکز ساختند.
آیت الله خامنه ای همچون سلف خود امام خمینی(ره) "عدالت و اخلاق" را مهمترین هدف انقلاب می دانست .
بر این اساس گسترش "فرهنگ سرمایه داری" نخستین راهبرد اصحاب سقیفه بود که باعث می شد با زدودن باورهای ارزشی از لایه های وجدانی جامعه و جایگزینی فرهنگ سرمایه سالار فرد محور زمینه برای پذیرش رهنمودهای رهبری ناهموار گردد.
تاکید بر شکل گیری "جامعه مدنی NGO محور" به عنوان فضای حائل میان مردم و حاکمیت -بخوانید امت و امام- گام دوم اصحاب سقیفه برای اختلال در ارتباط مردم و رهبری بود.
و سرانجام ادغام نظام جمهوری اسلامی در نظام سلطه و ذبح عدالت در پای شرکتهای چند ملیتی که در مبانی نظری برنامه چهرام تئوریزه شده بود آخرین گام اصحاب سقیفه برای کمرنگ ساختن نقش رهبری در ساختار نظام جمهوری اسلامی بود.
اما با تمامی توطئه ها مردم در صحنه ماندند و حماسه آفریدند. در سوم تیر ?? و از آراء میلیونی امت، دولتی زائیده شد که خود را بازوی رهبری دانست و همه تلاش خود را بر بسط دیدگاه رهبری در شئون اجرایی کشور متمرکز ساخت.احمدی نژاد موانع میان امت و امام را برطرف ساخت و خود به مجرای تعمیم نگرش رهبری در جامعه تبدیل شد.
این اتفاق جریان "سقیفه" را با بحرانی جدی روبرو ساخت. سرمایه گذاری ?? ساله آنها برای ایجاد مانع در مسیر "اعمال ولایت" با خسارت و زیانی بی حساب روبرو شده بود.اکنون "احمدی نژاد" خود به مانعی جدی برای اهداف جریان سقیفه مبدل شده است.جریان سقیفه در برابر سوال " اکنون چه باید کرد؟" پاسخ را در ایجاد جبهه ای فراگیر از مخالفان احمدی نژاد برای بر زمین زدن دولت او بیان کرد.
جبهه فراگیر "نه احمدی نژاد" که رهبری جریان سقیفه را در این دوران بر عهده دارد در خرداد 88 شمشیرهای آخته خود را به رخ نظام کشیدند و با پیوندهای آشکار و پنهان خود با دشمنان بیرونی ، آخرین تلاش خود را برای نابودی پیوند امت و امام به پا داشتند اما این بار این امت بودند که در کنار امام خود چشم جریان فتنه را کور ساختند تا سرنوشت انقلاب اسلامی در این رویارویی تاریخی رقم خورد. زمانه آبستن تحولاتی شگرف است ، پس باید هشیار بود.
کلمات کلیدی: