سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نخستین عوض بردبار از بردبارى خود آن بود که مردم برابر نادان یار او بوند . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

مرثیه ای برای کردان

خبر مثل همیشه کوتاه و غم انگیز بود

کردان در گذشت 

اول این حدیث را از امام باقر(ع) بخوانید:

«نزدیکترین وضعی که بنده به کفر دارد این است که با مردی برادر دینی باشد و لغزش ها و خطاهای او را شماره کند.»

حال که خواندید اگر جرات دارید عواقب ریختن آبروی مومنی را در جستجو گر گوگل سرچ کنید!

سخنم با کسانی است که به این روز فکر نکردندو ... .

یکی از روستا های ساری فرزندی را پرورش داد تا روزی معیاری باشد برای سنجش مومن بودن ما و توپ بی زبانی گردد در زمین مجلس و دولت برای نشان دادن قدرت خویش!

کردان خطایی کرده بود که در مقابل آن همه خدماتش به انقلاب و ملت اصلا دیده نمی شد ولی مگر آن همه خدمات می توانست در مقابل غریزه شهرت طلبی امثال مطهری و توکلی قد علم کند؟!

کردان از آن جهت بیشتر مظلوم واقع شد که دوستان دیروزش امثال لاریجانی به پشتیبانی از توپخانه بی انصافی و آبروکش عده ای قدرت طلب پرداختند. و مظلوم تر آنکه در هیچ رسانه ای به دفاع از خود نپرداخت.

آقای کردن!

آسوده بخواب تا قدم زنی های مطهری در خیابان شریعتی به تاخیر نیفتد.

بگذار توکلی «الف» اش را به «ف» فوت تو مزین نماید.

آقای کردان !

ما را هم ببخش که قول می دهیم پیامک های روزهای بیکاری مان  را که هرکدام تیری بر آبروی تو بود پاک کنیم!

مارا ببخش که تا جانت نستاندیم آرام نگرفتیم

اینک آسوده بخواب که به اندازه چندین و چند قاتل مجازات شدی و...

کاش بودی و می دیدی سایتهای خبری که لحظه به لحظه به دنبال گرفتن عکسی از تو برای ریختن آبرویی بیشتر له له می زدند چه غم انگیز خبر رفتنت را مخابره کرده اند!.

کاش بودی و می دیدی که غم از خبر جهان و رجا نیز می بارد.

آقای کردان!

باز تیتر اول شده ای ، نه نه نگران نباش این بار ماجرای ریختن آبرویی در کار نیست همه از تو تمجید می کنند خدماتت را می شمارند ! ولی باز چه غم انگیز است که همچنان سکوت کرده ای!

آقای کردان قلمها از تو می نویسند ولی نگفته هویداست چه جگرهایی که از جفای کرده در حق تو نمی سوزند.

حال تو رفتی وما ماندیم با درد وجدان که مگر مجال آرام شدن می دهد.

آقای کردان!

خدایت رحمت کند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/2:: 9:1 عصر     |     () نظر