عابد گهرامزهی یکی ازاعضای دستگیر شده گروهک جندالله در گردهمایی سران و بزرگان قبایل و طوایف در سالن اجتماعات جوانان هلال احمر، اظهار داشت: من عابد فرزند محمد، ساکن روستای سرباز متولد 59 و بیسواد هستم( البته سواد آکادمیک ندارد ولی سواد حوزوی در حد عالیست ). وی افزود: در راستای امرار معاش زندگی، برای خرید و فروش کالا، به مرز میرفتم که با سه مولوی آشنا شدم و به من القا کردند که باید در حمایت از کشورهای مسلمان که زیر سیطره آمریکا قرار گرفتهاند به جهاد برخیزیم. این عضو گروهکریگی گفت: مرا در پاکستان به نزد مالک ریگی هدایت کرده و او نیز گفت «میخواهیم با آمریکا و اسرائیل جهاد کنیم» و به ما سلاح و مهمات داد تا پاسگاه را خلع سلاح کنیم و در این جا بود که دستور داد هر مامور نیروی انتظامی را که دیدید بکشید و وقتی علت را جویا شدم گفت سنی باید علیه شیعه هم جهاد کند. گهرامزهی ضمن اعتراف به اعمال ننگین خود افزود: در خلع سلاح پاسگاه، تیراندازی به پلیس راه و بمبگذاری پاترول گشت، جنایت در شهرستان سرباز و گروگانگیری نیز مشارکت داشتهام.
عبدالحمید ریگی ، برادر عبدالمالک و یکی دیگر از اعضای جندالله نیز در گردهمایی سران قبایل و طوایف در سالن اجتماعات جوانان هلال احمر زاهدان اظهار داشت: من به علت نداشتن سواد و آگاهی، نیاز مبرم مالی و نبود علمایی که مرا هدایت کنند،( ماشاالله علما به حد وفور وجود دارد اما.............) وارد این گروهک تروریستی شدم. وی افزود: من متولد زاهدان و عاشق وطن و سرزمینم هستم، اما به خاطر مشکلات مالی از برادرم کمک خواستم که او آنچه را که در ذهنش بود به من القا، دیکته و با تفاسیر دروغ از قرآن، از بیسوادی من سوء استفاده کرد.
برادر مالک ریگی از خود به عنوان چراغ خاموشی که نیاز به روشنایی دارد، یاد کرد و از علما و معتمدان خواست در هدایت جوانانی مانند او که از سواد و آگاهی لازم برخوردار نیستند، بیشتر تلاش کنند تا با قرار گرفتن در موقعیتهای مختلف هر چه شنیدند را باور نکنند و در غفلت تمام، اغفال نشده و مرتکب جنایت نشوند. وی گفت: من در راهبندان جاده چابهار در سال 86، توسط دولت پاکستان دستگیر شده و مدت یک سال زندانی بودم و پس از آن به پلیس ایران تحویل داده شدم.( جالب اینجاست که وی درهنگام سوار شدن به هواپیما ، ماموران همراهش را تهدید میکرد که اگر قصد انتقال من به ایران را دارید بدانید که آمریکائیها هواپیما را با موشک میزنند تا من گیر جمهوری اسلامی نیافتم !!!!) عبدالحمیدریگی ادامه داد: امروز به درخواست خودم در این همایش و گردهمایی شرکت کردم تا پیامی به جوانان کشورم بدهم تا در مقابل توطئههای مختلف آگاهی لازم را پیدا کنند. برادر عبدالمالک ریگی افزود: منابع درآمدی گروه، هزینههای سفرهای عبدالمالک و سیستمهای ماهوارهای، تجهیزات نظامی تأمین مربی و استاد برای آموزش، ایجاد پایگاه و دفاتر در دبی، امارات، لندن و آمریکا، ماهوارههای خبری و پوششهای ماهوارهای، گوشیهای ماهوارهای و شارژ آنها به دلار رایگان و سایر امکانات مستقیما از آمریکا تامین میشد. وی اخاذی و گروگانگیری از مردم عادی( در این خصوص قبلا" مطلب نوشتم)، فروش موادمخدر و خرید و فروش زمین در پاکستان را نیز از دیگر منابع تامین مالی گروهک برشمرد. برادر مالک ریگی، علت اصلی پیوستن خود به گروه برادرش را مشکل مالی بیان کرد و گفت: وقتی در پاکستان به سراغ او رفتم، او مدتی طولانی با تفاسیر کذب ذهن خود از قرآن، برایم نقل و قول از چند مولوی که خود آنها را میشناخت، کرد که « جهاد فرض است و نماز فرض و تو باید در جهاد شرکت کنی و کشتن شیعه را حلال بدانی». وی ادامه داد: بالاخره او این چراغ خاموش را با اراجیف خود روشن کرد و در من هم این باور ایجاد شد که او کلمه خدا و رسولش را به ما انتقال میدهد. عبدالحمید ریگی در گفتههای خود مکرراً ابراز ندامت و پشیمانی، توبه و استغفار به درگاه خداوند میکرد و از مردم پوزش میطلبید. وی معترف شد که عبدالمالک از طریق مذهب و دین اهدافش را عملی میکند زیرا خود اغفال شده و منحرف شده از طرف اجانب است. عبدالحمید گفت: جواب چراها و سئوالهای مرا که باید علمای خودمان در کشورم بدهند، مالک میداد و وقتی میگفتم چرا این صحبتها را علما در کشور نمیکنند، او با تزویر و دروغ میگفت: آنها میترسند و ترسو هستند.
وی از معتمدان، بزرگان، ریشسفیدان و علما حاضر در جلسه خواست تا برای جوانان ناآگاه که در ورطه نابودی قرار دارند، دل بسوزانند و آنچه را که صحبت میکنند دلسوزانه و از ته دل باشد تا آنها به تباهی دچار نشوند. عبدالحمید ریگی به تشریح بسیاری از جنایاتی که در عملیاتهای آن شرکت میکرد و رهبری گروه را داشت، پرداخت و گفت: در فاجعه تاسوکی، دارزین، پیسوران، قتل همسر خودم و چند عملیات دیگر مشارکت داشتهام. وی اضافه کرد: در سال 1385 که عبدالمالک در اسلامآباد با آمریکاییها ملاقات کرد، آنها به او گفتند که شما مردم بلوچستان چگونه هستید و چه مشکلاتی دارید و چرا میگذارید به شما ظلم و ستم شود و بالاخره از آن زمان امکاناتی را در اختیار عبدالمالک قرار دادند. عبدالحمید بیان کرد: عبدالمالک، تشکیل گروهکهای دیگر با نامهای مختلف و همچنین انجام عملیات در خارج از استان سیستان و بلوچستان برای اینکه در اذهان عمومی و مردم دنیا این باور ایجاد شود که نارضایتیها در گروهکهای دیگر و خارج از استان نیز وجود دارد را به ما دستور داد. وی خاطرنشان کرد: در کشور و نظامی که هزاران مسجد و مدرسه احداث شده و در دورترین نقاط صعبالعبور و روستاهای دورافتاده استان، کلاس درس بنا شده که همه را به نماز و تحصیل وادار میکنند، مردم باید شکرگزار باشند که بدون مشکل و دغدغه به زندگی خود مشغول هستند. برادر مالک ریگی ادامه داد: چرا باید عدهای جوان ناآگاه مانند من منحرف شوند تا دست به اعمال ننگین بزنند که دشمنان اسلام سوءاستفاده کرده و بین مسلمانان تفرقه بیندازند. وی از علما خواست قرآن را کامل و واضح برای جوانان تفسیر و به دستورات آن عمل کنند تا تفرقه و برادرکشی اتفاق نیفتد. عبدالحمید ضمن ابراز ندامت و استغفار افزود: با وجود اینکه حرف نخست را در جامعه ما علمای دین میزنند و مردم از آنها تبعیت میکنند، چرا باید جوانان سیدیهای مالک را تهیه و از آنها استفاده کنند. وی گفت: چرا باید بعد از هر جنایت مولویها فقط ابراز همدردی کنند و تسلیت بگویند و اقدامات لازم در زمینه هدایت جوانان را به کار نگیرند.
نکته :عابد گهرام زهی ، عبدالحمیدریگی و تمامی فریب خوردگان جندالله از نظر آکادمیک بیسواد هستند اما همینها در مدارس دینی درس خوانده اند ! بخصوص مدارس دینی منطقه سرباز و پیشین که شدیدا" تحت نفوذ تفکرات وهابی و سلفی هستند. متاسفانه شاهد هستیم که غفلت و کم کاری علمای اهل سنت باعث میشود که جوانان بلوچ فریب عبدالمالک ریگی را بخورند . تعدادی از مولوی های فریب خورده مثل ملازاده و امثالش مدتها در میان جوانان بلوچی که در پاکستان مشغول کار و یا تحصیل هستند فعالیت و تبلیغ نمودند تا بالاخره کسی مثل عبدالمالک را پیدا کردند تا به اهداف شوم خود برسند و هنوز هم در حال تبلیغ هستند . بخصوص جوانانی که در دانشگاههای لاهور و پیشاور درس میخوانند بیشتر در معرض خطر هستند. در آینده در اینخصوص بیشتر صحبت میکنم.
کلمات کلیدی: