چند وقتی بود از فضای نقد درون گفتمانی به دور بودم ولی حس می کنم اگر به انحرافاتی که در جبهه اصولگرایان وجود دارد نپردازیم، سرنوشت بزرگان این جبهه نیز همچون موسوی هایی خواهد شد که روزی ادعای نخست وزیر امامی و نخست وزیر جنگ بودن را داشتند، و از آنجایی که انسانها جایز الخطایند و هر غیر معصومی خطاهایی دارد، باید به این انحرافها اشاره کرد، هرچند زبان برخی از این گوشزدها تلخ باشد.
آقای باهنر که امروز نقش دلالی مجلس شورای اسلامی را بر عهده دارد، شاید فکرش را هم نمی کرد که روزی اینچنین نسبت به وی بی اقبالی به وجود آید، اما گویا روزگار "گهی زین به پشت" ایشان هم فرا رسیده و در حالی که می توانست از روزهای "گهی پشت به زین" خود به خوبی برای چهره ماندنش استفاده کند این کار را نکرد و صدای سرزنش کسانی را شنید که روزی بخاطر برادر بزرگوار و شهیدش به وی رای می دادند.
هرچند حدس در مورد آینده بودن یا نبودن باهنرها، زاکانی ها، توکلی ها و امثالهم در مجلس کار دشواری است، اما اگر گوشها را تیز کنیم صدای زنگ خطر را برای این افراد به خصوص باهنر به روشنایی می توانیم حس کنیم.
بیست سال برای حضور در مجلسی که در راس امور است زمان کمی نبود و می شد به جای فکر کردن در خصوص لابی کاری ها به این فکر بود که نماینده مردم باید همان کاری را کند که ملت از او انتظار دارند و آنچه مردم از شما انتظار دارند این است که با دولتی که به آن رای داده اند به خوبی رفتار شود.
هر چند گذر در دالان بیست ساله مجلس برای یک نفر ممکن است فراموشی هایی را به همراه داشته باشد اما از باهنر بعید به نظر می رسد که انسان فراموش کاری باشد، گویا باهنر کارکرد خود را در آن زمانی که در مقابل اصلاح طلبان رادیکال پارلمانی موضع گیری می کرد با امروز فراموش کرده است و گمان می برد همچنان باید مانند آن زمان رفتار کند، در شرایطی که دولت تغییر کرده و کابینه ای روی کار آمده که همه اصولگرایان ممتاز روزی آرزوی آن را داشتند.
هر چند احمدی نژاد به آقای باهنر لطف های بسیاری کرد اما آنچه که باهنر در کاسه احمدی نژاد گذاشت آن چیزی نبود که انتظارش می رفت، یادمان نرفته که دوست عزیز تر از جان آقای باهنر یعنی جناب حجت الاسلام پورمحمدی(رئیس سازمان بازرسی کل کشور) گزینه ایشان در دولت نهم بود، ولی این جنابان عالی پاسخ محبت احمدی نژاد را جور دیگری دادند،درست همان زمانی که وزیر کشور پس از کار روزانه به دفتر باهنر پناه می آورد و در حالی که با یکدیگر سیگار می کشیدند نقشه چگونه امتیاز گرفتن از احمدی نژاد و فشار آوردن به دولت را هم روزی زمین سیاست کشیده می شد، و همان موقع بود که شصت احمدی نژاد از همه چیز باخبر شد و پورمحمدی را به کناری گذاشت.
دروغ گفتن، به سخره گرفتن کابینه ?? میلیونی، عدم موضع گیری صریح در انتخابات و تظاهر به خاکستری بودن در مورد دولت اصولگرا تنها گوشه ای از همه آن چیزی است که جناب باهنر در مجلس شورای اسلامی انجام دادند.
به هر حال امروز صدای ناقوس عدم راهیابی باهنر به شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان در گوش وی پیچید و امیدواریم این تلنگری باشد تا وی به خودش بیاید و بداند که شاید دور بعدی انتخابات مجلس شورای اسلامی وی جزو اولین کسانی نباشد که مردم به آنها رای می دهند و این راه ادامه پیدا خواهد کرد و وی روزی با انتخاب مردم، از مجلسی خداحافظی می کند که خاطرات بیست ساله در آن دارد...
کلمات کلیدی: