شناسایی مثلث وابستگی |
دوشنبه ?? مهر ???? ثانیهنیوز- جواد رضایی- وقوع انقلاب اسلامی در ایران منجر به آن شد که ارزش های دینی به مردم معرفی شود و مبنای رفتار اجتماعی و حکومتی قرار گیرد. نظام اسلامی ایران در تثبیت و نهادینه کردن این مهم توفیقات خوبی داشته است. یکی از این توفیقات، تعیین شدن جمعه آخر ماه رمضان به عنوان «روز قدس» از سوی امام راحل و عظیم الشأن است.
نظام اسلامی با این نامگذاری موفق شد در هر سال میلیون ها انسان را در نقاط مختلف جهان برای حمایت از ملت مظلوم فلسطینی به خیابان ها آورد تا علیه رژیم اشغالگر قدس شعار دهند. با شکوه ترین حضور در روز قدس متعلق به مردم ایران است. امسال این مراسم دشمن ستیز در ایران در حالی انجام گرفت که در حواشی آن اتفاقاتی رخ داد. موضوع از این قرار بود که افرادی قلیل منسوب به «جنبش سبز» به برخی از خیابان ها آمدند و شعارهایی خلاف شعارهای تظاهرات چند میلیونی مردم تهران سر دادند. با این اقدام سخیف و دشمن شاد کن، جنبش سبز نشان داد بقای خود را در مقابله با ارزش های نظام اسلامی می بیند و آن را در شعارها، رفتار و وابستگی به بیگانگان نشان می دهد. این جنبش چون فاقد پایگاه اجتماعی است از برخی مناسبت ها مانند روز قدس برای ابراز وجود استفاده می کند و در این خصوص خود را وابسته به افرادی چون موسوی، کروبی و خاتمی نشان می دهد تا از نام و موقعیت آنها استفاده کند. این وابستگی دو طرفه است و این افراد نیز از حیث هوادار به آنها وابسته هستند. * شعارها جهت و حرکت اعتراضات سیاسی - اجتماعی توسط شعارهای استفاده شده مشخص می گردد. شعارها در تجمعات و اعتراضات سیاسی دو نقش مهم را به عهده دارند: الف- شعارها به نوعی آشکارکننده هدف تجمع و اعتراض هستند که در اینجا افرادی وظیفه دارند با دقت شعارهایی را بسازند و آن را در اختیار معترضین قرار دهند تا در تجمعات و راهپیمایی از آن استفاده کنند. در این شعارها چندان توجهی به مسائل جزئی نمی شود. شعارهای جزئی ممکن است فی البداهه در حین تجمع و تظاهرات به شکل ناگهانی ساخته شود و در اختیار تجمع کنندگان و یا تظاهرکنندگان قرار گیرد. شعارها معمولاً دلالت بر خواسته های پیدا و پنهان مخالفین دارد و معترضین به این وسیله هویت و پیام شان را برای دیگران منعکس می کنند. ب- شعارها چنانچه مناسب ساخته شوند انگیزه بخش هستند و می توانند افراد کم انگیزه و حتی بی تحرک را به خود جلب کنند و آنها را به صفوف معترضین وارد کنند. با ارائه شعارهای تند می توان جمعیت معترض را به سمت اعمال خشونت آمیز و تخریبی سوق داد. چون در مواردی مانند تجمع و تظاهرات غالباً افراد جوان شرکت می کنند، شعارهای سخته شده به نحوی است که بتواند به هیجان جوان دامن بزند تا از او هر کاری برآید. جوانان پس از اینکه مدتی شعارهای حساب شده را سر دادند به تدریج ذهن و اندیشه آنها وارد یک قالب سیاسی می شود که برخوردار از تصلب و عدم انعطاف است. در روز قدس در گوشه و کنار تهران افرادی در جهت خلاف شعارهای ضد استکباری و ضد صهیونیستی اقدام به شعار دادن کردند اگرچه این تعداد در برابر تظاهرات چند میلیونی مردم در روز قدس عددی محسوب نمی شوند اما چون سردمداران آنها موسوی، کروبی و خاتمی هستند و هرسه نفر آنها ادعا می کنند که پیرو خط امام هستند، برخی از شعارهای سر داده شده توسط آشوبگران ارائه می شود: «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه». «کروبی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه». «ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بیایستیم.» «منتظری زنده باد، صانعی پاینده باد.» «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» «کروبی بت شکن، بت بزرگ را بشکن»، «کروبی با غیرت صدای خشم ملت»،« روحانی واقعی، منتظری، صانعی»، «شعار ملت ما، مرگ بر روسیه» به غیر از شعارهای عرضه شده شعارهای تندتری هم وجود داشت که از ذکر آن خودداری شد. با دقت در شعارها می توان هیأت کلی کسانی که این شعارها را می دادند تحلیل کرد. آنها چون احساس کردند ممکن است نظام کروبی و موسوی را دستگیر کند به نفع آنها شعار تهدیدآمیز دادند. با شعار کوفه موضع شان را نسبت به جماعت دریایی طرفدار نظام آشکار کردند. در شعار منتظری و صانعی رابطه سیاسی ونه دینی خود را با آن دو نفر رو کردند و با اینکه در ظاهر و باطن آنها نشانه ای از دین و مذهب وجود ندارد، نشان دادند که برای هدف سیاسی خود حاضرند با سران مذهبی که نسبت به نظام موضع دارند، بسازند و به نفع آنها شعار دهند. در بحث غزه و لبنان آنها صریحاً اعتراف می کنند که مخالف حمایت از مردم ستم دیده غزه و لبنان هستند و موضع نظام اسلامی را درخصوص آنها قبول ندارند. در دوشعار مربوط به کروبی مشخص است آنها به کسانی گرایش بیشتری دارند که ناجوانمردانه تر به نظام و ارزش های آن حمله می کنند. با اینکه روز به روز با آشکار شدن دروغ های کروبی رسوایی وی بیشتر می شود، آنها جدی تر از کروبی حمایت می کنند تا کروبی از موضع و اقدامات تند و بی پایه خود دست برندارد. شعارهای پیش گفته دقیقاً شعارهای مورد تایید ضد انقلاب و دشمنان نظام است. * رفتار رفتار این جماعت آشوبگر در بعد از انتخابات همراه با خشونت و ویرانگری بود. آنها درصدد بودند با عمق بخشیدن به حرکات تخریبی خود از طریق درگیر شدن با نیروهای انتظامی و وارد کردن آنها به مقابله، توجه رسانه های مزدور صهیونیسم جهانی را به خود جلب کنند تا هم نظام تحت فشار قرارگیرد و هم از آنها حمایت شود. در روز قدس هم آنها به سبک گذشته عمل کردند اما با عصبانیتی بیشتر زیرا با چشمان خود دیدند که چه جمعیت عظیمی برای دفاع از ملت مظلوم فلسطین به خیابان ها سرازیر شده اند. پس از نماز جمعه ای که به امامت هاشمی برگزار شد و آنها با رفتار عجیب و غریب خود را مضحکه کرده بودند و توانستند خودی، نشان دهند، فرصتی برای ابراز وجود پیدا نکردند تا روز قدس. آنها گمان می کردند با تبلیغات داخلی و خارجی که کرده اند و حمایت رسانه های بیگانه را جلب نموده اند، می توانند جمعیت زیادی را در روزقدس به خیابان ها بیاورند، اما آنچه اتفاق افتاد عکس خواسته آنها بود لذا آنها ترجیح دادند برای اینکه جمعیت اندک خود را پر تعداد نشان دهند، به دسته های کوچک تقسیم شوند و در اطراف محیط اقامه نماز به شکل پراکنده اقدام به خودنمایی کنند. آنچه که با دیدن چهره های آنها می شد حدس زد این بود که برخی از آنها با گرفتن پول در سازماندهی آنها شرکت کرده اند. این رویه در کودتاهای مخملی یکی از شیوه های پذیرفته شده و جا افتاده است. *وابستگی به بیگانگان برخی از ساده لوحان وابستگی حرکت سبز به بیگانگان را نفی می کنند و آنها را با خاستگاه داخلی تحلیلی می کنند، حال آنکه آنها از لحاظ جغرافیایی و شهروندی داخلی محسوب می شوند اما از لحاظ رویکرد و عملکرد کاملاً وابسته به بیگانه اند. ملاحظه شد که آنها شعارهایی سردادند که رضایت بیگانگان و دشمنان را به دنبال داشت و دشمنان نیز به همین خاطر رسانه های خود را به شکل دربست در اختیار آشوبگران قرار دادند. چنانچه درخصوص وابستگی آشوبگران به دشمنان و اجانب شکی وجود داشته باشد با شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که توسط رسانه های رژیم صهیونیستی توصیه شده بود! و آشوبگران نیز این شعار را سردادند، این شک برطرف خواهد شد با دیدن سردادن شعار «الله اکبر» در برخی از شب ها و فراخوانی به منظور تجمع و تخریب که توسط رسانه های بیگانه انجام می شود و در داخل هم بعضی به آن عمل می کنند، چگونه می توان دست و نقش دشمن در این خصوص را نادیده گرفت و وابستگی آشوب طلبان به دشمن را انکار کرد.
* مثلث وابستگی چنانچه در پدیده آشوب و اغتشاشات اخیر دقت شود، سه وابستگی مشاهده می گردد: وابستگی اول همانی است که در بالا به آن اشاره شد یعنی وابستگی آشوبگران به دشمنان نظام. وابستگی دوم وابسته شدن رهبران آشوب به دشمنان نظام است. حمایت علنی دشمنان نظام از سران آشوب طلب و عدم برائت آنها از این حمایت ها دلیل اصلی این وابستگی است. ادامه این وابستگی می تواند وابستگی موجود را بیشتر کند، عدم واکنش رهبران حرکت سبز نسبت به وابستگی آشوبگران به بیگانگان دلیل دیگر وابستگی رهبران آنها به دشمن است. موضوع کاملاً روشن است در وابستگی عوامل و عناصر آشوبگر به دشمن شک و تردیدی وجود ندارد. یک عنصر وابسته و دلبسته به نظام در چنین شرایطی باید دست را به سینه عوامل وابسته به دشمن بزند، موسوی، کروبی و خاتمی کجا این دست را به سینه این افراد زده اند! اینها که ادعا می کنند پیرو خط امام هستند، چرا در برابر جفا و اهانت هایی که به میراث بر جای مانده از امام شد، زحمت اخم کردن هم به خود ندادند. این آقایان موضع جاودان حضرت امام (ره) را نسبت به فلسطین می دانند و آنچه را که آشوبگران در خصوص فلسطین مطرح کردند دیدند، چرا دم بر نیاوردند. آیا این سکوت معنای رضایت ندارد؟ آیا خرسند کردن آشوبگران برای آنها مهمتر از رضایت حضرت امام (ره) است. تغییر جهت دادن شعار مرگ بر آمریکا و تبدیل آن به مرگ بر روسیه چه معنایی دارد؟ این آقایان کدام یک از نشانه های خط امامی بودن را حفظ کرده اند؟ فریاد 50 ساله امام (ره) به خاطر دین بود، کدام یک از اقدامات این آقایان و سربازان آشوبگر آنها رنگ و بوی دینی دارد؟ کار این آقایان به جایی رسیده است که به واسطه اعمال و رفتار چند ماه اخیرشان باید تدین و تعهدشان را اثبات کنند. وابستگی سوم وابستگی متقابل میان آشوبگران و رهبران آنهاست. آشوبگران وابسته به دشمن بدون علم کردن یک شخصیت شناخته شده نمی توانند خود را مطرح کنند و در بین خود هماهنگی و انسجام ایجاد کنند از این رو با علم کردن موسوی، کروبی و خاتمی و پنهان شدن در پشت آنها آنچه را که دشمنان می خواهند انجام می دهند و این سه نفر نیز با سکوت معنادار و برخی اظهارات خود اقدامات ناشایست آنها را تأیید می کنند. وابستگی این سه نفر به آشوبگران به سبب فقدان پایگاه اجتماعی است. آنها می دانند با رفتاری که در حین و پس از انتخابات از خود نشان دادند اعتماد مردم از آنها سلب شده و مردم به معنای واقعی (نه عده کمی اراذل و اوباش) دیگر آنها را قبول ندارند بنابراین، این سه نفر فاقد پایگاه اجتماعی شده اند و چون نمی خواهند از میانه راه بازگردند رابطه خود با آشوبگران را حفظ نموده اند. بررسی فرایند آشوب ها پس از انتخابات تا روز قدس نشان می دهد که حرکت سبز با ریزش شدید عناصر مواجه شده و این حرکت همچنان ادامه دارد. ادامه این حرکت کار را به جایی خواهد رساند که از میان آشوبگران هم حامی برای موسوی، کروبی و خاتمی باقی نماند. |
کلمات کلیدی: