سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش را بجوید، [کوشش او [کفّاره گذشته اش باشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
 ثانیه‏نیوز- دکتر یدالله جوانی- قرآن کریم چهره منافقین را با تمامی ویژگی هایشان به گونه ای معرفی می کند تا مومنین آنان را شناسایی کرده و فریب نخورند. خطر منافقین از کفار بیشتر است و علت در پیچیدگی، چند چهره ا ی و دورویی آنان در برخورد با اهل ایمان است. در سوره بقره آیه 14، یکی از ویژگی های منافقین را حضرت حق اینگونه بیان می دارد:« چون با اهل ایمان برخورد کنند، گویند ما ایمان آورده ایم و با شما هستیم و چون خلوت با شیطان های خود کنند، گویند ما باطنا با شمائیم و جز این نیست که ما مومنان را استهزاء می کنیم.»

یکی از کار ویژه های اصلی جریان نفاق در جامعه دینی و اسلامی ایجاد شبهه و تردید نسبت به موضوعات مختلف و در نهایت تولید فتنه و گسترش و نهادینه کردن آن است. برای مهار فتنه و جلوگیری از گسترش و عمق یافتن آن، روشنگری و بالا بردن آگاهی ها و قدرت تحلیل و درک مردم تنها راه کار و علاج فتنه است. در این انجام این حرکت افشاگرانه، پرده از چهره نفاق کنار زدن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. اهمیت و ضرورت انجام این حرکت افشاگرانه برای روشنگری آن چنان زیاد است که وقتی منافقین در صدد برآمدند تا پیامبر خدا (ص) را با دورویی و نفاق فریب دهند، خود حضرت حق وارد صحنه شد و بانزول آیات الهی چهره منافقین را افشا کرد. از آن پس یک خوف و وحشت همیشگی بر قلب های پر مرض منافقین حاکم گشت و آنان هر لحظه بیم آن داشتند که آیه ای نازل شود و آنچه در دل دارند و بر پیامبر و مومنین پنهان کردند از سوی خداوند افشا گردد.البته منافقین در برابر افشاگری ها دست به تکذیب می زنند و این تکذیب آنان نیز ریشه در همان نفاق و دورویی آنان دارد.

اکنون جامعه اسلامی ما با فتنه ای عمیق مواجه گشته و در این شرایط یکی از وظایف اصلی نخبگان و خواص برای عبور دادن کشور و نظام اسلامی از خطر فتنه با کمترین هزینه، روشنگری و بصیرت افزایی با کنار زدن پرده از چهره منافقین جدید است. اگر با فتنه مواجه شدیم که تردیدی در آن وجود ندارد، نسبت به شکل گیری و فعال بودن یک جریان نفاق جدید که عامل تولید و تعمیق این فتنه است، نباید تردید به خود راه دهیم. باید تلاش کنیم جریان فتنه گر و در واقع جریان نفاق را شناسایی وبه مردم معرفی کنیم. هر چند این کار، سختی ها به دنبال دارد و کسانی که به روشنگری و افشاگری می پردازند در معرض تهمت ها و تهدیدها از سوی همان جریان نفاق یا هواداران نا آگاه و فریب خورده آنان قرارمی گیرند، لکن ضرورتی اجتناب ناپذیر است و به عنوان یک تکلیف و وظیفه بر دوش همه مومنین و نیروهای وفادار به انقلاب و نظام اسلامی مستقر شده و باید تا رفع فتنه و دفع خطر نفاق به انجام آن همت کنند.

در فتنه عمیق کنونی، یکی از ویژگی های جریان نفاق جدید، دورویی آن در قبال نظام دینی، قانون اساسی، ولایت فقیه و آرمان ها حضرت امام خمینی (ره) است. این جریان در حالی که از لحاظ اندیشه در حوزه سیاسی از امام (ره) عبور کرده و دارای تفکرات سکولاریستی شده و به دنبال استقرار یک نظام سکولار و لائیک به سبک دمکراسی های غربی در ایران می باشد، در میان مردم معتقد و وفادار به خط امام (ره) خود را وفادارترین جریان به خط امام (ره) معرفی کرده و جریان مقابل خود را مخالف آن (ره) معرفی می کند. شبهه و تردید از همین جا شکل می گیرد که جریان نفاق در حالی که دیگر هیچ اعتقادی به خط امام (ره) ندارد، خود را خط امام و در مقابل جریان وفادار و معتقد به خط امامی (ره) را به عنوان جریان ضد خط امام (ره) معرفی می کند. جریان دوم خرداد و احزاب برجسته آن مانند مشارکت، مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز در مقطع کنونی چنین رفتاری دارند. تحلیل مواضع و رفتار چهره های محوری و عناصر اصلی جبهه اصلاحات مبتنی بر اطلاعات دقیق و غیرقابل خدشه، نشان می دهد که آنان چگونه منافقانه در ایجاد فتنه کنونی ایفای نقش کرده اند. در این نوشتار مواضع و رفتار یکی از چهره های محوری جبهه مدعی اصلاحات را مرور می کنیم. مواضعی که شکل آشکار آن برای مردم مسلمان، مومن، انقلابی و معتقد و وفادار به آرمان های حضرت امام (ره)، تفاوت 180 درجه ای با شکل مخفی آن در خلوت با شیاطین دارد. به این مطالب و جملات دقت کنید:

1- اصلاح طلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکل ها باید با قوت در صحنه حضوریافته و به فعالیت خود ادامه دهند. آنچه در این ایام رخ داده، دلیلی محکم برای حضوری قوی تر در صحنه با شعار اصلاح طلبی، چرا که ما همه دلبسته انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.

2- آنچه موجب می شود اصلاح طلبان قوی تر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیاناً متصدیان بی اعتقاد به انقلاب و راه امام (ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیمانند با تمام قوا درصدد نسخ و تحریف انقلابند، اگر چه در ظاهر خود را انقلابی می دانند.

3- امروز باید مصمم تر از قبل برخواسته به حق جنبش اصلاح طلبی یعنی «تغییر» پای فشاریم. مراد ما از تغییر، «بازگشت دوباره به اصول قانون اساسی و آرمان های امام و انقلاب است.»

مطالب مذکور، گزیده هایی از سخنان سیدمحمدخاتمی در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در موسسه باران به نقل از روزنامه آفتاب یزد مورخ (6/1388/7) می باشد.

در این سخنرانی سیدمحمدخاتمی، ماهیت جنبشی اصلاح طلبی، اسلامخواهی و بازگشت به خط امام (ره) معرفی کرده و حرکت های اعتراضی آشوب های سبز اخیر را فریادهایی در همین راستا ارزیابی می کنند. این قبیل سخنان و اعلام مواضع از سوی آقای خاتمی و همفکرانش در حالی انجام می گیرد که از زمان به قدرت رسیدن ایشان در خرداد 1376 و شکل گیری جبهه دوم خرداد، این جریان تمامی تلاش خود را برای سکولاریزه کردن کشور و حذف دین از عرصه سیاست که نقطه مقابل خط امام (ره) می باشد به کار بست. آنچه مایه تأسف است بر قراری پیوند و ایجاد رابطه با دشمنان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای رسیدن به اهداف پلید و خواسته های شوم است. به دنبال حوادث اخیر و بازداشت برخی از عوامل اغتشاشات، کیان تاج بخش در اعترافات خود مطلبی را فاش ساخت که بسیاری از دلسوزان انقلاب را به حیرت فرو برد. کیان تاج بخش که نمایندگی بنیاد سوروس در ایران را برعهده داشت و رئیس ستاد خاتمی در خارج از کشور بود، در اعترافات خود، از ملاقات و دیدار محرمانه سیدمحمد خاتمی با «جورج سوروس» پرده برداشت. افشای این دیدار آنچنان برای خاتمی و جبهه اصلاحات شکننده بود که دفتر خاتمی در چهارم شهریور ماه با صدور اطلاعیه ای، ارتباط وی با سوروس را تکذیب کرد.

اساساً شگرد جریان دوم خرداد به دنبال پخش اعترافات برای جلوگیری از ایجاد یک فضای شفاف برای افکار عمومی نسبت به پشت صحنه حوادث و اغتشاشات این بود که اعلام نمایند اعترافات تحت فشار بود و هیچ اعتبار و ارزش حقوقی و قضایی ندارد.

در این فضاسازی علیه دادگاه متهمین اغتشاشات، مطلب کیان تاج بخش در خصوص دیدار خاتمی با جورج سورس نیز کم رنگ شد. اما از آنجا که سنت الهی بر آن است که بالاخره روزی پرده از واقعیت کنار زده شود، ماجرای دیدار و گفت وگو بین خاتمی و سوروس به گونه ای فاش گردید که دیگر امکان تکذیب آن وجود ندارد و اگر هم تکذیب شود، این تکذیب ارزشی ندارد. این بار کسی از این دیدار سخن گفت که آقایان نمی توانند بگویند این سخنان در زندان و تحت فشار و شکنجه گفته شده و فاقد اعتبار است. این بار خود جورج سوروس، با دقت و طی نشستی دو دیدار به یادماندنی اش با سید محمدخاتمی را روایت می کند.

«جورج سوروس» که با عنوان طراح و حامی مالی انقلاب های مخملی در کشورهای جهان شناخته شده و ریاست هیئت مدیره موسسه «جامعه باز» (OSI) را بر عهده دارد، طی سخنانی در شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ (Trump International Hotel) نیویورک و در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیر دولتی آمریکا سخنرانی کرد و متناسب با موضوع، از دیدار و گفت وگوی خود با سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران مطالبی را بیان داشت.

«جورج سوروس» با بیانی طنز آلود درخصوص دیدارش با خاتمی می گوید: من حدود 10 سال در انتظار دیدار آقای خاتمی بودم و به همین دلیل این دیدار آنچنان برای من جذاب و به یاد ماندنی بود که حتی روز و ساعتش نیز در حافظه ام ثبت شده است.»

«جورج سوروس» مهمترین سخنان خاتمی را در آن دیدار در محورهای زیر بدین صورت روایت می کند:

1- خاتمی به من گفت: «تعارض موجود بین ساختار حقیقی و ساختار حقوقی در ایران، مهم ترین مانع برای پیشرفت و توسعه روابط ایران با غرب است.»

2- خاتمی معتقد بود که دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نمی آید.

3- خاتمی انتخاب احمدی نژاد را حرکتی در جهت تثبیت بیشتر قدرت رهبر مذهبی ایران ارزیابی کرد و معتقد بود که در دوران احمدی نژاد جامعه مدنی تحت فشارهای بیشتری قرار گرفته است.

4- خاتمی معتقد بود که در دوره 8 ساله ریاست جمهوری خود با هیولای انسداد سیاسی همه روزه دست و پنجه نرم کرده است.

5- خاتمی در این جلسه به من گفت: «کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر بسته خود به سطح معابر عمومی منتقل کنند.»

«جورج سوروس» پس از روایت گفت وگوهای خود با سیدمحمدخاتمی به دیدار دوم خودش با وی اشاره کرده و می گوید: «من مجدداً در سی و هشتمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد داووس در ژانویه 2007 با خاتمی ملاقات کردم که متوجه شدم، پس از یک سال دغدغه های خاتمی رادیکال تر شده است.»

«سوروس» با اشاره به حوادث پس از انتخابات و آشوب های سبز در ایران که وی نام آن را انقلاب سبز می نامد می گوید: «نقش موسساتی جامعه باز در چنین تحولاتی، حداکثر نقش الهام بخش بوده است!» وی در همین رابطه می گوید: «با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفت های اعجاب آوری را در ماه های اخیر داشته است.»

«جورج سوروس» طراح و پشتیبان مالی انقلاب های مخملی در جهان، در این سخنرانی ضمن فاش ساختن نقش مداخله جویانه خود در حوادث ایران می گوید: «امیدوارم با پیشروی انقلاب سبز ایران و همکاری و ارتباط گسترده تر رفرمیست های ایرانی (اصلاح طلبان) با موسسه جامعه باز، ساختاری دموکراتیک را در ایران پایه گذاری نماییم.»

آقای خاتمی، دفتر آقای خاتمی و همفکران آقای خاتمی ممکن است برای جلوگیری از آشکار شدن نفاق شان، این دیدار و این مطالب رد و بدل شده را از اساس تکذیب کنند. اما آیا کسی این تکذیب را باور می کند؟ ای کاش امکان تکذیب و باور این تکذیب وجود می داشت و این لکه ننگ بر پیشانی آقای خاتمی حک نمی گردید. چگونه می توان دیدار آقای خاتمی با یک صهیونیست آمریکایی ضد اسلام را که با تمام وجود وارد عرصه مبارزه با اسلام ناب محمدی (ص) و آرمان حضرت امام (ره) شده را تکذیب کرد، در حالی که «سوروس» خود این دیدارها و گفت وگوها را روایت می کند و صدها وهزاران نشانه و شاهد از مواضع و رفتارهای آقای خاتمی وجود دارد که این نوع دیدارها و گفت گوها را تأیید می کند.

سخنی با آقای خاتمی

جناب آقای خاتمی، اینکه شما از قبل دارای چنین تفکرات (اندیشه های سکولاریستی و لیبرالیستی) بوده اید یا با گذر زمان دچار تحول فکری و اندیشه ای شده و اکنون به چنین باورهایی رسیده اید به خودتان مربوط است و به قول خودتان جلوی فکر و اندیشه را نمی توان گرفت! سخن ما با شما این است که چرا منافقانه عمل می کنید و آنچه را در دل دارید و در خلوت با شیاطین و افراد صهیونیست و ضد اسلام و مسلمانان چون «جورج سوروس» مطرح می کنید، همین مطالب را صریح با مردم ایران در میان نمی گذارید؟ آقای خاتمی از چه چیزی وحشت دارید که سعی می کنید افکار و اندیشه های لیبرالیستی خود را از مردم پنهان دارید.
آقای خاتمی به این سوالات که در فکر و ذهن میلیون ها ایرانی عاشق امام (ره) و دلباخته اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد با صراحت پاسخ دهید:

1- شما در تاریخ هفتم شهریورماه در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هدف از تغییر را بازگشت به خط امام (ره) و آرمان های آن عزیز سفر کرده اعلام کردید و روزنامه های همسو با شما به تیتر کردن این جملات پرداختند. آقای خاتمی خط امام (ره) با آن دمکراسی که شما و آقای سوروس نسبت به آن فهم مشترکی دارید و تلاش می کنید با برداشتن موانع سر راه آن را در ایران پیاده سازی کنید چه نسبتی دارد؟

2- آقای خاتمی مگر ساختار کنونی حکومت در ایران با رهبری مذهبی که با نام ولایت فقیه در رأس قرار دارد میراث گران سنگ حضرت امام (ره) نمی باشد؟ اگر اینگونه است، شما دنبال کدام نوع از دموکراسی هستید که در ملاقات با «سوروس صهیونیست» می گویید دمکراسی با ساختار حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی باشد به دست نمی آید؟!

3- آقای خاتمی، شما در دوره هشت ساله به عنوان رئیس جمهور دنبال به دست آوردن چه چیزی بودید و چه تغییری را در ساختارهای سیاسی ایران می خواستید انجام بدهید که نتوانستید و در خلوت با شیاطینی چون «سوروس» سفره دل باز کردید و گفتید در این هشت سال همه روزه با هیولای انسداد سیاسی مواجه بودید؟
4- آقای خاتمی، این آشوب های سبز که شادی دشمنان را به دنبال داشت و امنیت ملی، منافع ملی و وحدت ملی را در معرض تهدید قرار داد، با آن فشارهای اجتماعی مورد نظر که برای سوروس به عنوان تنها راه و تنها کلید قفل بسته شده سیاسی در ایران در میان گذاشتید، چه نسبتی دارد.

5- آقای خاتمی بین شما و آقایان «سروش» و «نصر» چه شباهت های فکری و اندیشه ای وجود دارد که آقای «سوروس» نام شما را در کنار این دو نفر قرار داده است؟ آقای خاتمی افکار و اندیشه های سروش با خط امام (ره) و اسلام ناب محمدی (ص) چه نسبتی دارد؟

6- آقای خاتمی، ماهیت جنبش های زنان، دانشجویی و کارگری که شما دنبال راه انداختن آن برای باز کردن قفل سیاسی در ایران هستید با خط امام (ره) چه نسبتی دارد؟ آیا این جنبش های مورد نظر همان جنبش سبز مورد نظر آقای موسوی نیست؟ این جنبس به اصطلاح سبز آشوب آفرین در ماه های اخیر در کشور با اندیشه ها و آرمان های حضرت امام (ره) چه نسبتی دارد؟ برای پاسخ به این سوال حتماً به رفتارهای هتاکانه و حرمت شکنانه بخش قابل توجهی از این سبزپوشان در روز قدس توجه کنید.

حتماً شنیده اید یا فیلم های آن را دیده اید که این جمعیت محدود که شما از آن به عنوان مردم یاد می کنید در روز قدس چه نوع رفتارهایی از خود به نمایش گذاشتد. آقای خاتمی روزه خواری بخش قابل توجهی از این جمعیت به صورت علنی و در ملأ عام و در برابر دوربین های محرم و نامحرم با موازین دینی و احکام شرعی چه نسبتی دارد؟ آیا این رفتار یک مقابله علنی با دین مبین اسلام نیست؟ آقای خاتمی شعار فراگیر این جمعیت سبزپوش یا همان جنبش به اصطلاح کذایی اجتماعی مورد نظر شما و آقای موسوی که در روز قدس به نفع اسرائیل سر داده شد، با خط امام (ره) چه نسبتی دارد؟ حتماً شنیده اید که این جمعیت محبوب شما چگونه با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» برای اولین بار بعد از 30 سال راهپیمایی روز قدس، چگونه دل صهیونیست ها را شاد کردند.

سوال این است که این نوع شعارها که حامیان شما سر می دهند با خط امام (ره) که شما دم از آن می زنید! چه نسبتی دارد؟ آیا این شعارها را هواداران شما تحت فشار سر داده اند که مانند اعترافات بگویید اعتبار ندارد!
7- آقای خاتمی شما به خوبی می دانید که مردم ایران، مسلمان، مومن و انقلابی هستند و به امام (ره) و افکار و اندیشه های آن عزیز عشق می ورزند. چرا در حالی که از امام (ره) و افکار و اندیشه های ایشان فاصله گرفته اید، به صورت منافقانه و با تظاهر به همسویی با امام (ره) دنبال فریب مردم هستید؟ آیا این گناه شما قابل بخشش است؟ برای حضرت امام (ره) در روز قیامت چه پاسخی دارید؟

آقای خاتمی برای اینکه بدانید در چه مسیری در حال حرکت هستید و این مسیر شما با مسیر امام (ره) چقدر فاصله دارد، مجدداً به این جمله «سوروس» که شما در خلوتگاه با وی حرف دل زدید توجه کنید که می گوید:
«با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفت های اعجاب آوری در ماه های اخیر داشته است.»

آقای خاتمی این پیشرفت های اعجاب آور از نظر شما چیست؟ پیشرفت به سمت کجا و کدامین نقطه هدف انجام شده که آقای «جورج سوروس» صهیونیست و ضد اسلام و مخالف سرسخت انقلاب اسلامی و افکار و اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) را اینگونه خوشحال کرده است؟ البته خود آقای «سوروس» سمت سوی این پیشرفت اعجاب آور را مشخص می کند.

ایشان در قسمت پایانی سخنرانی خود برای آینده حرکت شما و دیگر اصلاح طلبان تحقق چنین هدفی را آرزو می کند: «امیدوارم با پیشروی انقلاب سبز و همکاری و ارتباط گسترده تر رفرمیست های ایرانی با موسسه جامعه باز، ساختاری دمکراتیک را در ایران پایه گذاری نماییم.»

آقای خاتمی با صراحت و صادقانه برای یک بار هم که شده به مردم بگویید این ساختار دمکراتیک که سوروس برای فرجام حرکت شما آرزویش را دارد، با ساختار جمهوری اسلامی و نظام دینی با محوریت ولایت فقیه که حضرت امام (ره) آن را بنیانگذاری کردند، چه نسبتی دارد؟ اگر آن ساختار دمکراتیک مورد نظر شما و آقای «سوروس» و دیگر همفکراشان یک ساختار سکولار و غیردینی است، چرا برای فریب مردم می گویید منظور ما از «تغییر»، «بازگشت دوباره به اصول قانون اساسی و آرمان های امام انقلاب است؟»

آیا این مواضع و رفتار دوگانه، شما را در ردیف منافقین که خداوند در سوره بقره آیه 41 وصفشان می کند و می گوید با مومنان خود را همراه نشان می دهند و در خلوت با شیاطین باطن خود را آشکار کرده و چیز دیگر می گویند قرار نمی دهد؟ اگر اینگونه است که هست، بدانید مردم دل داده امام (ره) اکنون شما را با همان چهره ای که در خلوت با شیاطین نمایان شده می شناسند و دیگر تظاهر به همراهی و همسویی با امام (ره) در نزد آنان اعتباری ندارد.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/6:: 2:7 عصر     |     () نظر